سوالی که بسیاری از دختر خانوم ها هنگامی که سن ازدواج شان فرا می رسد، از هم می پرسند این است چطور میتونم یک ازدواج موفق داشته باشم؟ خصوصیات شوهر خوب برای ازدواج کدام است؟ خصوصیات زن و شوهر خوشبخت چیست؟ چطور می توان از یک ازدواج اشتباه جلوگیری کرد؟
در ابتدا باید این سوال مهم را از خود پرسید که تعریف شما از یک خواستگار خوب چیست؟ خواستگار خوب یک عبارت کلی و مفهومی عامیانه است که هر شخص بر اساس طرز تفکرش تعریف می کند.
به عبارتی، برای هر دختر دم بخت، تعریف از یک خواستگار خوب متفاوت است. این تفاوت در نگاه منحصر به فرد است، درست همانطور که شخصیت هر انسان منحصر به فرد است.
بنابراین اولین گام در پاسخ به این سوال که چطور میتونم خواستگار خوب داشته باشم این است که سفری به درون خود بیاندازیم. سفری برای خودشناسی و شناخت شخصیت حقیقی خود.
همه ما خصوصیات اخلاقی و شخصیت متفاوتی با هم داریم. ارزشها، نگرشها، باورها، اعتقادات، سرگرمی ها، تمایلات، خاطراتی که فقط متعلق به خود ماست.
همین خصوصیات شخصیتی هستند که تعریف هر فرد نسبت به خواستگار خوب را مشخص می کند. در واقع، هیچ چیزی در این دنیا مطلقا خوب یا بد نیست. ممکن است یک خواستگار خوب از نگاه شما، برای یک دختر دیگر خواستگاری بد به نظر برسد و این امری کاملا طبیعی است.
چرا من خواستگار خوب ندارم؟
موضوعی که دختران را هنگام انتخاب همسر شایسته دچار شک و تردید می کند، عدم مهارت خودشناسی در ازدواج، نداشتن مطالعه کافی در مورد معیارهای ازدواج، عدم درک صحیح از سختی های زندگی مشترک و عدم کسب آموزش ها و مهارت های لازم برای آمادگی قبل از ازدواج است.
یکی دیگر از مشکلات در طرح سوال چطور میتونم یک خواستگار خوب داشته باشم، انتخاب احساسی است. یعنی دختر به خاطر فشار خانواده، فشار همسالان و اطرافیان تحت استرس روانی است. او باید هرچه زودتر ازدواج کند اما یک خواستگار خوب و ایده ال برای ازدواج و خوشبخت شدن پیدا نمی کند.
اگر یک دختر پیش از ازدواج، مطالعه کافی در مورد خودشناسی و روانشناسی انسانها داشته باشد، جهان بینی خود را گسترش دهد و به درک عمیقی نسبت به جهان پیرامون خود برسد، آنگاه تعریف او نسبت به خواستگار خوب تغییر خواهد کرد.
این تغییر نگرش موجب می شود معیارهای ازدواج برای دختر تغییر کند. افزایش سطح آگاهی باعث می شود مشکلات درونی خود را بهتر ببینیم، به احساسات خود بیشتر توجه کنیم، ریشه دردها، غمها و ناامیدی های خود را نه در بیرون بلکه در دنیای درون خود جستجو کنیم.
این شناخت و آگاهی به عنوان یک سلاح در مقابله با افکار منفی عمل می کند. آنگاه شما مجبور به تبعیت از افکار و احساسات منفی نیستید. احساساتی مثل ترس از ازدواج نکردن، ترس از تنهایی، ترس از طرد شدن، احساس تنهایی، احساس ناامیدی، نگرانی از آینده، ترس از قضاوت دیگران، ترس از نگاه دیگران قادر به کنترل رفتار شما نخواهد بود.
شما به عنوان یک فرد مستقل این حق را دارید تا بدون ترس و استرس برای آینده زندگی خود تصمیم بگیرید. تصمیم از روی شناخت و آگاهی به دور از فشار دوستان و خانواده.
همین ترس ها و استرس ها موجب گرفتن تصمیم احساسی در ازدواج می شود. این تصمیمات احساسی از دلایل و نشانه های یک ازدواج اشتباه است. ازدواج هایی که شکست می خورند. پشیمانی از ازدواج که در نهایت با طلاق عاطفی، خیانت به همسر و در نهایت یا جدایی و شکست همراه است.
با سلام خسته نباشید
من خواستگاری دارم از لحاظ مالی و تحصیلات و فرهنگ عالی هستن ایشون بمن احساس دارن ولی من حس ندارم بهشون چونکه ۳ سال با پسری دوست بودم و ایشون هم بمه ن قول ازدواج دادند تا یکسال آینده و خیلی هم دوسش دارم نمیدونم احساساتم رو اولویت قرار بدم و خواستگارم رو رد کنم یا با خواستگارم ازدواج کنم میترسم بپای احساساتم بمونم و دوس پسرم نتونه خوشبختم کنه یا برعکس عقلانی با خواستگارم ازدواج کنم و حسرت عشقم رو به دل داشته باشم
بهش بگو خواستگار داری اگه میخوادت بیاد خواستگاری اومد که هیچی نیومد با اون یکی ازدواج کن سرکارت گذاشته
سلاممنخواستگارمپسر عمم هست و اینازدواج دومهر دو ما هست علاقه پسر عمم به من بسیار زیاد هست اما من ترس و دو دلی دارم ظاهر برای من مهم هست اما ظاهر ایشونمعمولی هست و بقیه خصوصیاتش خوب هست آیا میتونه منو جذب کنه آیا باهاش خوشبخت میشم نمیدونم الان دو ماه در ارتباطی روزهای اول نه مطلق بودم الان بهتر شدم لطفا کمکمکنید
بخدا تو مسلمان نیستی، خودت میگی از هرلحاظ خوبه، پس بچسب بهش، گوربابای احساس
سلام عاقلانه تصمیم بگیر دختر خانم و الکی جوونیت رو هدر نده. عاقلانه و با تدبیر و با مشورت خصوصا پدر و مادر.
عاقلانه تصمیم بگیر. با تدبیر با مشورت خصوصا پدر و مادر و زندگی هوی و هوس نیست و نیاز به انتخاب عاقلانه و آگاهانه داره
سلام من یک بیماری دارم رماتیسمی چند ماه پیش به شدت علاقه مند به یک آقایی شدم که یک قبلاً طلاق دادن ، خواستگاری هم آمدن، من از طرز رفتارش و همه خصوصیاتش بسیار خوشم آمد ، همه چیز داشت خوب پیش میرفت که بیماری خفیف روماتیسم خودم را گفتم ، چند ماه ازش خبر نیست ، البته میبینمش ضربان قلبم بشدت میزنه،شماره ام را سیو داره اما نمیدونم دوستم داره یا نه، نمیدونم چکار کنم، یک خواستگاری دیگر دارم سمج، اما من نمیدونم این آقا که دوستش دارم به من علاقه داره یانه، اگر علاقه ندارم چرا استوریهام را میبینه، اگر بفهمم علاقه ندارم به خواستگاران دیگرم فکر کنم
اگه جوانی رمانتیسمذقابا در مانه با ورزش
دخترا خودشون مقصرن که هیچ پسری جرات نداره بره خواستگاریشون، تا اسم ازدواج میاری سریع حداقل صد تا سکه مهریه میخوان با سکه سی میلیون باید تقریبا سه و نیم میلیارد بدهکار بشی، مگه مغز خر خوردیم؟ همون بهتر بی خواستگار بمونن
والا ما که دختریم حرف از مهریه و پول نمیزنیم ولی نمیدونم چرا با ما ازدواج نمیکنن
واقعا.نمیدونم همون دخترا چی دارن که همه میرن سمت اونا.ما با 14 سکه راضی هستیم .خونه آنچنانی وماشین نخواستیم.حالا ببینم بهانتون چیه
👌👌
اگر دختر خانم صداقت و عقلانیت و درک صحیح از زندگی را نشان دهد و قصد واقعا زندگی وفادارانه داشته باشد پسر جوان باید قدر او را بداند و برای ازدواج پا پیش بگذارد
تو با این بی تربیتیت هیچوقت ازدواج نکن کسیو بدبخت نکن بای
من متولد ۸۱ هستم تا اینجا هم خواستگار زیاد داشتم ولی تا حالا خواستگار خوب نبوده یا علاقه وشناختی نداشتیم
سلام.من دختریم که خیلی خواستگار دارم سنمم ۲۳ هستش هی خواستگار رد میکنم همشون رو چون خیلی ظاهر پسندم تا حالا یک خواستگار خوب نداشتم که واقعا به دلم بشینه دیگه خانواده ام هم خسته شدن از اینکه هرماه هرهفته به یه خواستگار جواب رد میدن. بخدا منم دوست دارم ازدواج کنم ولی خواستگار خوب ندارم. الانم هرموقع خواستگار برام میاد افسردگی میگیرم.
برا اینکه به درد خودشیفته ای مبتلایی که همسری در رده تیپ خودت نمی بینی در اسرع وقت ترکش کن و دل به خواستگاری معقولانه با مشورت پدر ومادرت بده خلاصصصص
👍👍
حتما دماغتو تازه عمل کردی فک کردی خوشگلترین دختر دنیایی، نه بابا ازین خبرا نیست، قیافه بعد شش ماه ی چیز عادی میشه
من نوزده سالمه پری سال یه خواستگار خارج از کشور داشتم تنها خواستگاری بود که خیلی مصر بود البته اون ازدواج کرده و بچه داره من احساس میکردم یه چیزی این وسط هست و گر نه یه مرد چرا غرورش رو چندین مرتبه خورد کنه و هر بار از خانواده من نه بشنوه . دیروز بهم اعتراف کرد دوستمداره و عاشقمه قضیه از این قرار بود که بیشتر ده مرتبه خواستگاری کرد .. الانم این جمعه خواستگاریمه با یه نفر دیگه .چیکار کنم ؟ به اون حس دارم چونمث اونکسی رو ندیدم باهامخوب باشه اما اون متاهله .. از یه طرف این دومی خواستگار خوب و مناسبیه. چیکار کنم من؟
در ازدواج تمام احساسات از ۲ماه تا ۶ماه فروکش میکنه» داشته های خواستگار با خودت قیاس بده نکات مشترک ومتضاد هردو طرف رو باصداقت وسط بگذارید وجدا کن اگر اکثریت با نقاط مشترک بود فرصته از دست نده تا مچاله نشدی کذر عمر بسان اب های بهاری در حال حرکته
خسته نباشید خانمی هستم ۵۰ سال از ۱۶ سالگی ازدواج کردم در محله ای که خواستگار های خوب داشتم وعاشق پسری بودم که عاشقانه دوستش داشتم تا یه روزی مادر عشقم وخواهرش به خاستگاری امدن وبعد فهنیدم مرا خواهرش برای پسر خودش خاستگاری کرد ومن چون جوان بودم وزیبا ومعرور ناراحت شدم ودوست پسر من دوستی داشت که همه رازهای مارو میدونست من لجبازی کردم وقهر کردم وچند بار دوست پسر دنبالم اومد که بگه تقصیری نداره ولی من گوش نکردم ودراین زمان برادر دوست پسرم از من خاستگاری کرد که بربختانه اونم فامیل عشقم بود بهرحال به اون جواب بله دادم البته ازش خوشم اومده بود ولی با لجبازی هم بهش بله دادم ازدواح کردم پدرو برادرم مخالف سر سخت بودن ولی ازدواج کردم تا نشون بدم که چه کسی رو لز دست داده عشقم ولی خودم دراین بازی سوختم ازدواج کردم وهمه تصوراتم از همسرم بر عکس شد عاشقم بود ومنم دوستش داشتم ولی دیدم دنیام فرق میکنه بهرحال صاحب دوتا دختر شدم وبخاطر فقر وبی مولی از همون ۱۸ سالگی شروع کردم ارایسگاه وخیاطی که در خانه پدری یاد گرفته بودم فقط بخاطر دخترهام باهمه چی جنگیدم وهمیشه کوتاه می اومدم دوستش داشتم وفقط بهش امیر جان میگفتم وهروقت عروسی یا ختم بود وعشق سابفم رو میدیدم تپش قلب میگرفتم چون همبشه در قلبم بود ولی به خدای احد با همسرم مهربون بودم واز صفر شروع کردم
ایشون واقعا یایک راوان پزشک عالی
متاسفانه یه جوان نه پخت برای تصمیم گیری در مورد مسعله مهم ازدواج به جای استفاده از عقل ومشورت با والدین رجوع به عشق و حال ونداهای ارسالی از درون میکنه ومغز با اون عظمت در این مورد به گوشه ای ترد میشه وهفتاد هشتاد سال زندگی با اعمال شاغه را رغم میزنه
ازنظرمن همش پول یاثروت نیست یاخوشگلی مرد به نظرمن عشق وعلاقه به ازهمه چیزبهتره
سلام من ۲۳ سالمه
از ۱۵ سالگی هم خواستگار داشتم اما چه خواستگاری چه کشکی یا اینقدر داغون که نمیشد بگی تشریف بیارید منزل یا اینقدر افاده ای و از سطح بالا به ما نگاه کن که رو خودشون نمیذارن پاشن بیان منزل یا اقا پسر رخ بده انگار االتناسش کردن گفتن بیا دختر مارو بگیر🦖
یه پسری هم پنج سال عاشقم بود ولی ملاکای من رو حتی پنجاه درصدشم نداشت و نمیتونستم جواب مثبت بدم
بعد از اون پسرعموم اومد خواستگاریم تو خونوادمون جنگ شد بابام از ارث بابابزرگم محروم شد چون نمیخواستمش چون به ظاهر و چشم بقیه خوب بود ولی من که میدونستم چقدر جونوره… (۳سال پیش) و دیگه هیچ خبری نبوده تا الان
تا الان خواستگار نزدیک به خوب هم نداشتم
اصلا ادم کمالگرایی نیستم و خیلی هم منطقی ام
اومدم اینجا فقط فوش یدم به اون دیوونه ای که نمیاد منو بگیره
بخدا پتک تو سرشون خورده این پسرا یه ذره عرضه ندارید خودتونو به یه سطح برسونید والا که همه چی مالی نیست
اینم بگم که خواستگارام نود درصدشون وضع مالی خفن داشتن و بر هلاف اینکه دختر مذهبی ای هستم اکثرا سوسول یا رو به سوسول بودن خداااا به کی بگم💔
روانی شدم دیگه همه توش موندن چرا تا الان ازدواج نکردم!! اخه یه نفر پیدا نمیشه با لیاقت باشه بخواد منو بگیره؟ اخه چرا باید اون منو بگیره چرا من نباید برم بگیرمش چه جامعه ایه ما داریم اصن کوش کجاست تا خودم برم بگیرمش! مشکل اینه که اصلا وجود نداره!!! هیچ ادمی کامل نیست اینو متوجهم تعریف الکی هم نمیکنم ولی نمیدونم دیگه یه اقا از عشق دنیا وو زنش چی میخواد که من نداشته باشمش…
ازدواج نکردم تا حالا به جرم اینکه تا الان هیچ کس شایستگی اینو نداشته که منو داشته باشه … بدرک حتی اگه موهاممثه دندونام سفید بشه حاضر نیستم با کسی که عقایدش با من جور نیست برم زیر یه سقف
دخترایی که مثل منن و دارن این کامنت رو میخونن دخترا از عقایدتون از شخصیت مدنظرتون از هیچی هیچی کوتاه نیاید و مجرد موندنه باعث نشه که زیر بار هر چی برید تا اون مردای بیچاره بموننو عذابشون واسه نداشتن شماها.
نوشتن همیشه ارومم میکنه
الانم یه خورده اروم شدم ببخشید پیامم طولانی شد💚
ای جان چقد ت منی🥲👌🏼❤️🩹
سلام منم ۲۰ سالم هست و چهره خوبی دارم ولی فقط برای رل زدن جلو میان کراش میزنن و من قبول نمی کنم. خاستگار نمیاد فقط قصد دوستیه به وعده ازدواج که قبول ندارم اینجوری
سلام من اقایی هستم
من بخاطر وضع مالی بد و مشکلات خانوادگی هیچ وقت نتونستم ب ازدواج فکر کنم یعنی موقعیت داشتم ولی وقتی ب مشکلاتم فک میکردم بیخیال میشدم الانم ک سی و چهار سالمه میخوام ازدواج کنم کسی رو باب دلم پیدا نمیکنم
میدونم خنده دار شاید باشه ولی مشکلات هیچ وقت نزاشت حتی ب هیچ دختری فک کنم هیچ کس رو هم ندارم ک بخوام برام دختری رو معرفی کنه موندم با این زندگی بدون تکلیف
الان اومدی اینجا برات دختر پیدا کنن😁
بیا باهم ازواج کنیم.
آره چه میشه
سلام من یه دختر 32ساله هستم تقریبا 6ماه پیش پسری همسن خودم اومد خواستگاری که ما دو جلسه با هم صحبت کردیم پایان جلسه دوم گفت هفته بعد عقد کنیم منم گفتم هنوز به جمع بندی کامل در مورد جوابم به شما نرسیدم هر چند موقعیت اجتماعی و مذهبی ،ظاهر و شغل و خانواده اش رو قبول داشتم و کلا خیلی به دلم نشسته بود ولی اخلاقش رو نمی دونستم من تازه ایشون رو دیده بودم. و اصرار کردم که برای شناخت حداقل 2ماه زمان نیاز دارم باید از این لحاظ بررسی کنیم ببینیم اخلاق و رفتار مون به هم می خوره یا نه . تحقیق کنیم و مشاوره بریم مصاحبه حضوری و تلفنی داشته باشیم.و ایشون هم گوش می کردن. و آخرش هم گفتم شاید موردهای قبلا بودن که من این زمان رو ازشون خواستم و اونها هم مثل شما قبول نکردن و من ردشون کردم (فک می کنم از این جمله ناراحت شدن). چیزی نگفت . گفت حالا در مورد همه حرفها فک می کنیم و بعداً صحبت می کنیم چون فقط یه هفته مونده بود به محرم . تقریبا 4روز بعد پیام دادن که من با مشاوره و زمان مخالفم خداحافظ . ولی من خیلی به ایشون امید داشتم و برنامه ریزی کرده بودم و به دلم نشسته بودن. و هنوز دارم بهشون فکر می کنم . یه بار هم از طریق یه واسطه به پدرشون فهموندیم که دوباره بیاد ولی گفتن جوون بوده غرورش شکسته و گفته دیگه نمی خوامش برید جای دیگه ای برام. من نمی دونم چطور فراموشش کنم می ترسمم دیگه نتونم ازدواج کنم آیا درسته که بهش پیام بدم اصلا این آدم به درد می خوره؟ متوجه شدم که تو بقیه مسایل زندگیش هم مدیریت بحران نداره زود تصمیم می گیره و بعد پشیمون میشه و خودش رو توجیه می کنه من می توانم اقدامی کنم.؟ ولی تا حالا خواستگار بهتر از ایشون نداشتم و به دلم هم نشسته بودن. همسایه دور هستیم ولی پدرها همو می بینن هر روز .
سلام دوست عزیز. لازم به ذکر است 30 درصد ازدواج ها به طلاق ختم میشن و 70 درصد مابقی نیز اکثرا از ازدواج شون ناراضی اند و به گفته خودشون، فقط دارند به خاطر بچه و ترس از طلاق تحمل می کنند. دلیل اصلی آمار بالای طلاق، ازدواج های اشتباه بوده. ازدواج بدون شناخت و از روی ترس و احساس. به نظرم شما بهترین تصمیم رو گرفتید و حتما با هر مردی قصد ازدواج داشتید حداقل یکسال باید در ارتباط باشید تا به شناخت کامل برسید. اگر مردی به غرورش بر خورد، این یعنی هنوز آمادگی برای ازدواج نداره و به رشد و بلوغ فکری برای ازدواج نرسیده. قطعا چنین خواستگاری با هر دختری ازدواج کند، با پشیمانی و شکست روبرو خواهد شد. شما باید در انتخاب همسر همچنان قوی باشید و از ارزشها تون کوتاه نیایید. راز ازدواج موفق در همین شناخت اصولی قبل از ازدواج نهفته است. با سپاس از همراهی شما
من دختری ۳۹ ساله هستم ، ازدواج نکردم ، از نظر ظاهری و مالی قابل قبولم ، و این قضیه باعث اضطراب من شده .مشکلی که دارم این هست که به شدت احساس نیاز عاطفی و نوازش دارم همینطور تمایل به داشتن فرزند. نمیدونم چه کار کنم
من 39سالمه ظاهری خوب دارم و شیک پوشم و دقیقا شبیه شما هستم اسمم امیر هست و آبادان زندگی میکنم وشدیدا میخوام متاهل بشم ولی متاسفانه خانواده خوبی ندارم اصلا براشون مهم نیست
سلام خانوادتون واسشون مهم نیس شما بفکر باشین
سلام یه دختر۳۳ ساله هستم لیسانس ظاهرم معمولی تا حالا پیشنهاد منو به هر پسری دادن قبول نکرده تاحالا هیچ پسری ازمن خوشش نیومده و خواستگار هم نداشتم تنها راه حل زندگیم خودکشی شده واقعآ دیگه خسته م حالم از خودم بهم میخوره
من همه ی خواستگارهام معتاد و از مناطق محروم و یا کسیکه سه چهار بار زن طلاق داده هستند چکار کنم مورد بهتر پیدا بشه البته خودمون هم توی روستا میشینیم و ۳۲ سالمه. من چند بار سرکار رفتم و همیشه صاحبکارهام بخاطر مجرد بودنم تحقیرم میکردند با اینکه خودشون دندونپزشک و تحصیلکرده بودن. همینطور فامیل و در و همسایه. نمیدونم چجوری دهنشون رو ببندم
امیدداشته باش.
الهی بمیرم برات خدا لعنت کنه هر کس که دخترهای معصوم را به خاطر مجرد ماندن تحقیر میکنن
من سی پنچ سالم فوق لیسانس دارم،وب خاطر پدر مادرم ازدواج نکردم خودم وقف پدر مادرم کردم ،موقعیتهای عالی رو از دست دادم و حالا خواستگار خوب خیلی کم شده،وحالا باپسری ک فقط تلفنی صحبت کردم ک اون کیه باید همدیگه روببینیم وچون خط فکری ش دور میل جنسی هستش وبا عقایدمن مشکل داره ولی پسر خوبی هست والان همه صحبت میکنه میگه باید دوست دخترم و ببوسم چکار کنم
سلام از اینکه حرفتونا بی پرده زدین خوشم اومد
اگه واقعا از نظر خودتون مطمئنه ایراد نداره، وبهش اعتماد دارین،بذار ی بار ببوسدت، خیلی از پسرها وقتی از دختری خوششون میاد بهش اظهار محبت میکنند، اگه دختره زیاد توجهی نکنه، قطعا بعداز ی مدت دختره از یادشون میرهدو کمرنگ میشه
من ۳۷ ساله دانشجوی کارشناسی ارشد و معلم هستم. پیشنهاد زیاد داشتم ولی بخاطر کم رویی و عدم پاسخ به آنها ، به خواستگاری کشیده نشد .دو سه نفر هم که آمدند. بدون هیچ پیامی رفتند . کسان زیادی هم هستن غیر مستقیم متوجه علاقه شون شدم ولی نمی دونم چطور بفهمونم که نظرم مساعد هس.
بنده پسری ۳۸ ساله هستم. کارمندم و وضع مالیم خدا رو شکر خوبه. ۸ ساله که قصد ازدواج دارم ولی متأسفانه هنوز موفق نشده ام. یعنی یه دختر خانوم ساده زیست و قانع که از لحاظ چهره هم تا حدودی قبولش کنم پیدا نکرده ام. بفرمایید چه کار کنم؟
منم دخترمجردیک هستم زیادخواستگارداشتم همه ش ردکرد
سلام من دختری ۳۵ساله هستم چیکارکنم برام خواستگارپیدابشه
يكي از دختر هاي اقوامون ١٥ سالش هست اما تا الان هيچ خاستگاري نداشته خيلي دختره خوب خوشگل ووو هست اما تا حال كسي براش خاستگار نيومد ، احساس ميكنه اگه الان كسي براش اقدام نكنه ديگه تا اخر هم همينطوره
مدت سه سال هست که یه جوان با ۵ سال کوچکترین خودم که درمحل کارمان رفت و آمد دارد و بخاطر مسائل کاری شماره تماسم را داشت بهم سال ۹۹ پیام داد و درمورد بحث ازدواج صحبت کرد اولش گفتم شما جای برادر کوچکترین هستید گفت نه پاکدامنی برام مهمخ و مرتب پیام های خصوصی این که مثلا چی پوشیدی حتی لباس زیر و کجایی الان می فرستاد بحث پیامهای ارتباط مجازیش ادامه پیدا کرد تا اینکه گفت یا بیام خونتون تنهاباش یا بیاخونمون حتی شده یکی دوساعت و برو و با مخالفت من بحثش میشد و قهر میکرد میرفت و دوباره بعد ارتباط برقرارمی کرد و…کلی زجر کشیدم مشاوره و توسل آخرش زنگ زدم اطلاعات که از اداره بیرونش کنن یکسال راحت بودم دیگه باهاش کار نمیکردن دوباره امسال آوردنش توکار
بخاطر شربیط!کاری مجبور به ارتباط بودن و پیان میداد نیترسیدم کارم را خراب کنه و وقتی میگه خودت رو آماده کن ماشین میگیرم بیاخونم یکی دوساعت هروقت این پیشنهاد رو میده قبول نمیکنم قهر میکنه و میره سال بعد دوباره پیام میده یکی دوماهی عاشقانه برخورد میکنه و سرهمین حرف که قبول نمیکنم برم قهر اساسی میکنه میگم خب هرچی قانون خودش رو داره اگر واقعا منا میخواهی دست خانواده پدر و مادر یا خواهرت رو بگیربیا خونمون اوقاتش میریزه بهم میمه هرچی قسمت باشه و طفره میره ….خیلی نگرانم نمیدونم چجور پسریه واقعا خودمم درگیرش شدم و فراموش کردنش برام سخته اونم درگیرم شده اما پایش نمیذاره نمیدونم چه مشکلی داره…. بارها چله گرفتم و متوسل به قرآن ائمه و شهدا شدم و مشاوره گرفتم پول خرج کردم گفتند بدرد نمیخوره ارتباط برقرار نکن آدم خوبی نیست اما چکار کنم محل کارمان هست من حتی پارسال زنگ زدم اطلاعات که از محل کارمان بیرونش کردن بخدا به مسئول مدرس پیام داد جدی بگه از احساس اون روزی که آوند تو اتاق محل کارم گفتم دلم میخواست ببوسمت و دستم رو بندازم گردنت قربون صدقه ات برم اون گفت منم دوست داشتم بغلت کنم و ….یعتی اون کا و انجام بدم هنس تو کار فقط ارتباط جنسی هستش و اینکه می پوشم و مخصوصا لباس زیر رو می پرسه تا یه ذره سلام و علیک. احوالپرسی و چندتا سوال بعضی وقتها دیگه همون اول میگه لباس زیر چیه و چه رنگیه ازاین دوتا سؤالش چندسگ میشه خب و اینکه پارسال سر همین حرفش که گفت من هرشب میخام و از پشت هم میخام ….دیگه بر تا آخر که کلفت میخای یا باریک باشه من ازپشت میخام قهر کردم و عصبانی شدو ناراحت و کلی روجسم و اعصابم اثرگذاشت وباتوسل و دعا و قطع میامک و اطلاع به مراجع بالاتر دیگه نبود تا اینکه دوباره آمد و این پیامکهاو ارتباط شروع شد و مدیر منا بزور فرستاد دم دستش که کارهارو راه بندازم من اصلا نمیخاستم ببینمش و بدونه من محل کارن اما معاونین و مدیر مرتب بصورت عادی صدام میزدن و اون هرچی میخاست منا میفرستادند که برم براش ببرم آخرش جای و دستمال که میخواست نبردم. آخه اینقدر اون تاثیر گذاشته بودم روم که نتونستم عقدا یه سال تنهاییم رو بهش نگم و نگم واسته و خرابش نشدم حتی دوست دارم هرشب هرچی میخاد اما شرع بهم اجازه نمیده خیلی میترسم که با چندین دختر و زن دیگه هم باشه چون تا صبح ایتاش رو زده بهتازگی اینجا بوده است اما هیچ وقت آنلاین نیست. امشب آخرین صحبتهارو باهاش کردم که باید تکلیف خودشو مشخص کنه با شرایط!حالی من نسبت به خودش و یه کاری بکنه گفت نه یه روزه محرم می شیم و کم کم کارو پیش می بریم. از موانع خودم و خودش گفتم برلی ازدواجمون و اینکه چرا زندگی شو شروع نمیکنه و اقدامی انجام نمیده همش میگه درست میشه. تا حالا خواستگار اینطوری نداشتم. دوتا متاهل خواستگارحضوری داشتم که شبها هم پیام میفرستادند سالهای قبل اما قشنگ تکلیف خودشون رو مشخص میکردن و قضیه تمام وقتی شرایطمان بهم نمیخورد. من الان چکارکنم امشب هرچی خواستم حالیش کنم که انجام دادن کار عمل زناشویی و جنسی در فضای مجازی هم گناهه حالیش نبود انگار باز حرف خودش رو میزد کارشناس ارشد هوش مصنوعی. من چکارکنم باهاش خودمم ناراحتم میدونم بدردم نمیخوره اما دوست دارم باهام باسه و ترکم نکنه اقدام کنا که نمیکنه و اینکه پسر نقید و متعهدی نمیبینمش و اهل نماز و روزه و…هم فکرمیکنم نیست البته گفت میخونم نماز رو … پارسال من به ازدواج خوب و موفق نیاز دارم تا ازشر این رابطه کوفتی خلاص بشم بخدا دست خودم نیست با یه خواهر از کار افتاده که همیشه در زمان جوانیش مانع ازدواجم شده زندگی میکنم تازه الان هم انتظار زفت و بفت و ترتمیزی و آشپزی و نگهداری داره و ببرن دکتر بیارم خدایی چکارکنم اجازه خانه هم می پزدازم. من ازدواج اجباری میخام اما نه با بیوه و زن طلاق داده ….بخاطر اینکه خیلی خواستگار داشتم و نذاشتن الان دشمن شاد شدم و میخوام ازاین بیشتر نشم میخام هرجورشده با یه پسر خوب و درشان خودم ازدواج کنم اما نیست چکارکنم؟ من برای رابطه تو زندگی زناشویی کارو تلاش و زندگی و فرزند و نگهداری و …هیچ مشکلی ندارم فقط میخوام پسر مومن ومتعهد و دلسوز باشه و فقط من مال اون باشم و فقط اون مال پن باشه و برلیرهم بنیریم و زندگی عاشقانه عاقلانه مومنانه داشته باشیم
سن ازدواج به طور کلی بالا رفته و تنها شما نیستی این مشکل رو داری ، شما به خاطر دغدغه ی ازدواجت سمت افرادی رفتی که اصلا هدفشون ازدواج نبوده و هر جقدرم درگیر این روابط بشی دچار پریشانی روانی و بهم ریختگی روانی میشی و چون هر بار که درخواست جنسی این افردو قبول نمیکنی شمارو پس میزنن چون هدفشون ارضای نیازهای جنسی خودشونه دچار خلف افسرده میشی
عزیز معلومه که برای ازدواجنمیخواد که
برای ارصای نیازهای جنسی شه
مطمئن باش اگه به درخواستش جواب مبت بدی میشی عروسک خیمه شب بازیش که هروقت بخواد بهت دست درازی کنه هروقت نخواد بدارت کنار
بعد چرا باید یکی درباره لباس زیرت بپرسه وقتی معلق و پادر هوا نگهت داشتع؟؟؟؟؟؟؟
تکلیفتو روشن کن
تا وقتی مشخص نکرده خودتو معطل یه ادم بیخود وهوس باز نکن
بعدم خودتو درگیر القابِ این چنینی که کارشناس هوش مصتوعی و فلانه نکن…..
تو با یه ادممعمولی ازدواج کن ولی ادم باشه
یه جایی گفتی فگر میکنی با بقیه زن و دخترام هس چطور ویتی بهش اعتماد نداری
بهش امزدوار مبشی؟؟تکلیفتو روشن کن خواهر
سلام دختری ۳۵ساله از کرمانشاه هستم مادرم کمی مشکل ذهنی داره.وفقط۱برادردارم.اما توزندگی عالی ن.ازلحاظ مالی فقیریم.فیافه م هم متوسط ه.ترس دارم به کسی دل ببندم از مادر جداشم.برادرم اجازه نمیده کسی خانه ما میاد خانواده م بی محلی میکنن.منم حق زندگی دارم.مثلامیتونم چندروز یکبار سربزنم کمکشان کنم.
دختری ۳۵ ساله هستم با وجود اینکه زیبا هستم ولی از سال ۹۴ به بعد دیگه خواستگار نداشتم خواستگارای قبلی هم مناسب من نبودند حالا باید چه کنم ؟ آیا بختم را بسته اند؟
من زنی هستم بسیار عاطفی که خیلی زود حدود بیست سال پیش همسرم رو ازدست دادم.وحالا چند سالیه تازه به پیشنهاد بچه هام تصمیم به ازدواج گرفتم مشکل من اینجاست که هرمردی که بدرد نمی خوره جذبش میشم وچون بدرد بخور نیست ردش میکنم وهرمرد سالمی که میاد برام جذاب نیست ولی خوشم میاد ولی همش میخوام بهانه کنم ردش کنم
میخواستم بدونم من خواستگار دارم اما هیچ کدومش جور نمیشه نمیدونم مشکل از کجاست
سلام دختری 42ساله هستم باهرکی دوست میشم میگه قصدازدواج داره بعدی مدت میره پیداش نمیشه خسته شدم ازتنهایی دلم میخوادمنم زندگی داشته باشم برای خودم
لیلا هستم متولد ۵۶ سال ۹۰ جدا شدم عقد ناموفق از لحاظ زیبایی مشکلی ندارم خانواده خوبی دارم ۵ ماهی هست پدرم فوت شده چند مورد بودن اومدن خواستگاری بعدش دیگه هیچ خبری نشد در حال حاضر هم خواستگاری ندارم . قبلا مشاور رفتم بهم گفتن متاسفانه افرادی که شما رو انتخاب کردن افراد اشتباهی بودن. احساس میکنم شاید برام دعا گرفتن یا بختم رو بستن که هیچ خواستگاری ندارم. متاسفانه اشخاصی که به عنوان خواستگار بودن آدم های درستی نبودن یا اعتیاد داشتن ترک کردن و یا اینکه طرف مقابل اصلا اعتماد بنفس نداشته. الان یه شخصی هست اما من هیچگونه تمایلی ندارم با ایشون ازدواج کنم قبلا یه اشتباهی کرد گفتم شاید اصلاح شده بهش فرصت بدم اما متاسفانه هیچ جوره اصلاح نشده حتی بهم بی احترامی کرد مسخره م کرد میگه خودت رو خیلی دسته بالا میگیری
من در مورد ازدواج کردن مشکل دارم نمیدونم چرا هر گزینه ای که برام پیش میاد نمیتونم باهاش کنار بیام فوری روی نقاط ضعف طرف مقابل زوم میکنم و سرسری جواب منفی میدم یعنی یه جورایی دنبال یه آدم بی عیب و نقص میگردم در حالیکه اگه منطقی و واقع گرایانه به این موضوع نگاه کنیم یه همچین چیزی غیر ممکنه اما من نمیتونم باهاش کنار بیام
من ۱۶ سالمه ولی تا الان هیچ خواستگاری نداشتم وخواهرم که هم سن منه ازدواج کرده اونم یک سال پیش و من همش رفتم توفکر چطور من خواستگار ندارم. چند مدت پیش خنانواده من همش میگفتم تو از لحاظ رفتاری شبیه یکی اقوام هستی و حالا این دختر اقوام نه ازدواج کرده نه سرکار بعد من همش با خودم میگفتم نکنه منم مث اون بشم خیلی میترسم بعد به خانواده گفتم دیگه اسم هیچ ادمی رو نباید روی من بزارین خیلی ناراحتم
سلام وقت بخیر خواهر بزرگتر دارم ۲۶سالش تا الان ازدواج نکرده من ۲۳سالمه خواستگار ندارم باید بزرگتر اول ازدواج کنه یافرقی نمیکنه
من خانم متولد۶۶خواستگار زیاد دارم همه اولش مشتاقن ولی با اولین جلسه پشیمون میشن. وکنار می کشن.
دلم میخواد ازدواج کنم اما فرد مورد نظرم هنوز نیومده
… سلام من دختر 33سالمه هنوز ازدواج نکردم هیچ خواستگار ندارم همچین کاری میکنم و بختم باز نمیشه مشگل خوانوادگی دارم مالی هیچ مشکلی ندعرم مهندس هستم ولی هیچ خواستگار ندارم باید چیکارکنم تا ازدواج خوب پیدا کنم
من میخاهم ازدوج کنم
سلام ازدواج کردم ولی الان نزدیک 9 سال مجردم متولد 62 هستم دوباره مجددأ قصد ازدواج با خانواده شهدا دارم
خانمی هستم متولد ۵۶ طلاق گرفتم ساکن تهرانم ومشکل مسکن ندارم تمایل به ازدواج با فردی بسیار مذهبی هستم ولی متاسفانه جذب نمیکنم اما هنوز فرد مورد نظرم رو پیدا نکردم
من قصد ازدواج دارم خودمم مذهبی هستم
۲۰.دختر.مجرد.حسابداری،همه ی هم سلام ازدواج کردن دلم میخواد بایه پسر خوب که قیافه خوب داشته باشه دستشم به دهنش برسه ازدواج کنم آیا این خواسته ی زیادیه باید بگم که خجالتی هستم و تا حالا دوست پسری هم نداشتم
با سلام خدمت همه و مدیریت سایت خوبتون،
راستش من دهه شصتی هستم خیلی تلاش میکردم ازدواج کنم موفق نمیشدم اونموقع ها پول نداشتم جوان بودم ۱۸و۱۹ساله بودم چون چیزی نداشتم هیچکس جرات نمیکرد باهام ازدواج کنه تا اینکه مشغول تلاش شدم پول جمع کنم خونه بخرم ماشین بخرم کارگاه و سرمایه جور کنم بعدشم سن ازدواجم بالارفت الان دقیق ۴۰ساله شدم انقد کیس و مورد واسه عشق و حال ازدواج موقت هست دیگه نیازی به ازدواج ندارم میترسم یکی بیاد با مهریه بالا زندگی و آرامش رو ازم بگیره الان دخترها خودشون واسه این موقت ها بیشتر راضی هستن چون آزاد هستن هرکاری دلشون میخواد میکنن واسه چندساعت پول خوب میگیرن میرن خلاص کارسختی هم نمیکنن خوش میگذرونن پولشم میگیرن، بنظرم ازدواج اشتباهه اگرم میخوایید واقعا ازدواج کنید خیلی وقت بزارید درمورد زندگی مشترک مطالعه و مشاوره بگیرید ازهمه مهمتر تلاش کنید تو سن جوونی ازدواج کنید وگرنه سن و سالتون بالا بره دیگه ازدواج کردن اشتباهه مردهایی که مغز خر خوردن ازدواج میکنن آدم باهاش خوشمیگذرونه پول درمیاره گناهم نمیکنه ازدواج موقت ثوابم داره خخخخ
سلام من اقام سی یک ساله ازلحاظ روانشناسی عاشق تنهاییم و هیچ علاقه ای ب فرزند دارشدن ندارم چگونه جدا بشم؟والان سرزندگیمون هستیم. فکر کردم با ازدواج شاید ازون حس تنهایی وعاشق تجرد بهتر بشم اما نشدم. درکل ادم حساسیم نمتونم مسئولیت بپذیرم وهیچ علاقه ای ب بچه دارشدن نیستم. پاهام سست میشه وقتی فکر مکنم بهش
ماجوانها دیگه خسته شدیم نه امیدی به آینده داریم نه امید به زندگی
برای ازدواج بایدچکارکنیم
سلام وقت بخیر سوالی داشتم که ما 13 ملیون مجرد داریم و اینها همه بالغ و در سن باروری و اینکه اینها از چه شیوه ای برای رفع کردن امیال جنسی شون استفاده میکنند ؟چون انسان که فرشته نیست پاک و مقدس باشه و در ضمن ما در اینجا از سن ابتدایی تا راهنمایی زن و مرد همه از هم جدا هستند و بودن با جنس مخالف حکم شلاق و سنگ سار داره مکه ازدواج خوب تخم مرغ شده دانه ای 6000 هزار تومن ازاین ور هم ازدواج نوعی آرزو شده حکم شرعی اون 13 ملیون مجرد چیه و اینکه مادر خانه زندانی هستیم و حق هیچ نوع ارتباطی با جامعه رو نداریم چون جامعه پره از گرگ و گرسنه از اون ورم بیرون همه جا دوربینه و ما شدیم راهبه که کور شدیم ازبس که خدا خدا کردیم نه حق ازدواج داریم و برای کنترل نفسمون بهمون گفتن حنا بخوریم به نظر شما واقعن حنا بخوریم چون هم عقیم میکنه و هم کلن میل جنسی رو نابود میکنه اینجا اگر به اقایی بگیم دوستت داریم میگن سبکی و زنی به مردی بگه دوستت دارم در زندگی شکست میخوره اینجا ابراز علاقه جرمه و مجردها میگن ما همجنس باز شدیم و متاهل ها هم میرن ازدواج میکنند زمانی که اونجا هزدواج کردن تخم مرغ 10 تومان بوده و الان همشون زن دارن بچه وارث بر و درست کردن و سنت خدا رو در امر ازدواج جا اوردن و چون تعداد بیوه زنها زنان روسپی فاحشه به شدت افزایش یافته میرن با اونا سکس میکنند و امار دختران.مجرد ازدواج نکرده به شدت زیاد شده و ما چه خاکی تو سر مون بریزیم مشکل از مجرد ماندن ما خود ما نیستیم گرانی فقر فساد بیکاری و فساد مردان ما است و افزایش زنان فاحشه روسپی و بیوه زن
میترسم هیچ وقت ازدواج نکنم چیکار کنم واسم خواستگار بیاد
دختری متولد ۶۹ که تا حالا خواستگار انچنانی ندارم میخوام ازدواج کنم و نیاز به همسر دارم چیکار کنم دوست دارم با یکی که همسن یا دو سه سال ازمبزرگتر باشه و بدونه با خانم چطور رفتار کنه اهل زندگی باشه از ارومیه و کرد زبان باشه
سلام من ۳۵ سالمه هیچ گونه خاستگاری یا پیشنهاد ازدواجی تابحال نداشتم. دارمپیر میشم. چه کنم؟
من دختری هستم 23 سالمه مجردم دوماه دگ تولدمه تحصیلات مدیریت امور برنامه ریزی هسش ولی از دوره جوانی تا الان نتونستم ازدواج کنم یا حتی خواستگار نداشتم هرکیم میاد سمتم یا وعده وحید ازدواج میدن یا میخوان باهم رابط جنسی برقرار کنن یا اینک قیافه مو میبینن انگار آبجوش ریخته باشن روشون میرن دگ نمیان من واقعا دگ خسته شدم از تنهایی منم آرزو به دل موندم ی بار لباس عروس به تن کنم دگ واقعا از خودم بدم میاد هر سری میاد سمتم هوس باز و نمیدونم نمیشه بهشون اعتماد کرد هربار قلب آدم و میشکنن من قلب ندارم اصلا نبضم نمیزنه متوقف شده 💔😔چون هرکی میاد پیشم قلبمو شکستن خوردم کردن تا امید شدم از ازدواج ک هیچ خواستگاری ندارم خسته شدم از تنهایی نمیدونم چیکار کنم
سلام طبق قانون جذب اول باید عاشق خودت باشی خودتو دوست داشته باشی تا خاستگار خوب براتون بیاد
از خدا بخواهید
سلام منم دقیقا پسری هستم مثل شما ۲۰ سالمه تنهام و به یه همسر زیبا نیاز دارم ولی خانوادم اصلا عین خیالشان نیست و اینقدر عذاب کشیدم که دیگه نابود شدم….
سلام ۰دوست دارم ازدواج بکنم خانواده من تلاشی نکردن آیا برای ازدواج میشه خودم دست به کار بشم مثلا بیرون اینترنت ی جای گیر بیارم کسی رو واسه ازدواج آیا درست است. خب به نظرم اول خوب آشنا بشم باهاش بعد اگر دیدم آدم خوبی است اقدام بکنم چون خانواده من اصلا اقدامی نمیکنن کسی رو برای من گیر نمیارن عین خیالشون نیست
سلام من یع دختر 27 سالم و خانواده مذهبی ای دارم از نظر ظاهر و سر زبون خوبم در حد معمولی خیلیا میان بهم ابراز علاقه میکنن دوست اشنا دور نزدیک اما ب خاطر خانواده ب شدت مذهبیم بهم میگن جرعت ندارن پا جلو بزارن ازم میخوان خودم همه چیزو درس کنم تا بیان خواستگاری اما خب منم نمیتونم ب خانوادم بگم که طرف امده اول با خودم صحبت کرده چون خیلی بد میدونن و اوضاع بدتر از قبل میشه از طرفی خواستگارایی با خودشونم تماس میگیرن رد میکنن حتی اجازه اشنایی هم نمیدن همیشم میگن چرا شوهر نمیکنی اصلا نمیبینن کاراشونو یه خواهر 31 سالم دارم ک ب خاطر سخت گیری های بیش از حد خانواده مجرد مونده تورو خدا اگه خانواده های خیلی مذهبی دارید دختر نیارید خیلی اذیت میشن ):
دختری هستم 32ساله شاغل اما تا به حال خواستگار مناسب نداشتم واگر هم بوده بنا به دلایلی جور نشده و همیشه این حس در من هست که نمیتونم ازدواج کنم و دیگه دیدم نسبت به زندگی حس خوبی نیست یه جورایی ناامید شدم بی تفاوت ولی خیال از همه چیز الان چی توضیح میدید ازدواج میکنم خواستگار خوب میاد خودمو سرگرم کنم حالم بده میشه از این جور حرفا امیدوار کننده
منم دوست دارم ازدواج کنم بختم باز نمیشه ۲۰سالمه خسته شدم از مجردی