خانه / پرسش و پاسخ روابط عاطفی / چگونه بعد از ازدواج عاشق بمانیم؟ عشق بعد از ازدواج
عشق بعد از ازدواج

چگونه بعد از ازدواج عاشق بمانیم؟ عشق بعد از ازدواج

در این مقاله از سایت مشاوره باما به راههای ایجاد عشق بعد از ازدواج، علت کم شدن یا سرد شدن علاقه بعد از ازدواج و اینکه آیا عشق بعد از ازدواج از بین می رود می پردازیم:

روزي که بهروز به خواستگاري من آمد از خوشحالي سر از پا نمی‌شناختم؛ دو سالي بود که در دانشگاه با بهروز آشنا شده بودم. بهروز پسري سرشار از انرژي مثبت بود. سر کلاس درس و در ساعات غير درس معمولاً سعي می‌کردیم با هم تبادل اطلاعات علمي داشته باشيم و به همين ترتيب با هم بيشتر آشنا شديم. چند بار هم با اتفاق هم به خانه آن‌ها رفتيم و با پدر و مادرش نيز آشنا شدم. آن‌ها نيز رفتارشان خيلي با من صميمي و گرم بود. تا اينکه ترم آخر بهروز از من خواستگاري کرد. احساس می‌کردم خوشبخت ترين فرد روي زمين هستم.

بهروز هم همين احساس را نسبت به من داشت. هرروز نسبت به هم عشق مان بيشتر می‌شد . دوران نامزدي خاطره انگيزي داشتيم. با خودمان فکر می‌کردیم که اين عشق تا آخر عمر همراهمان خواهد بود و يک زندگي رؤيايي براي خود ترسيم کرده بوديم.

تا اينکه با کمک خانواده هايمان اسباب ازدواج ما فراهم شد و با يک مراسم نسبتاً ساده، زندگي مشترک خود را در يک خانه استيجاري شروع کرديم. سال اول ازدواج ما به خوبي گذشت. ولي از سال دوم که بهروز به دليل مشکلاتی از کار برکنار شد و صاحب‌خانه نيز مبلغ اجاره‌بها را افزايش داد، اخلاق بهروز کاملاً عوض شد و زندگي ما دچار دگرگوني شدیدی گشت.

نمی‌دانم چطور  شد که ظرف کمتر از سه ماه آن‌همه عشق و شور و علاقه اي که به هم داشتيم تقریباً به پايان رسيد و شور و شوق ازدواج ما به نفرت از زندگي مشترک و پشيماني از ازدواج تبديل شد.

جملات فوق صحبت‌های يک خانم جوان مراجعه کننده به يکي از مراکز مشاوره روانشناسی غرب تهران بود. شايد ما هم در برهه‌ایی از زندگي مشترک خود با چنین اتفاقاتی روبرو شده‌ایم و سردي در روابط همراه با احساس شکست در ازدواج را تجربه کرده‌ باشیم.

علت کم شدن عشق بعد از ازدواج

چطور می‌شود که عشق قبل از ازدواج و زندگي مشترک بعضاً با کوچک‌ترین مشکل بعد از ازدواج روبه‌زوال و نابودي می‌رود و برای پیشگیری از بروز اين مشکلات چه کنيم؟

نکته اولي که بايد به آن توجه داشت اين است که اختلاف با همسر در زندگي مشترک امری طبيعي و بديهي است؛ تقریباً محال است که در يک زندگي مشترک مشکلي وجود نداشته باشد. زيرا همواره در زندگي مشترک تندبادهايي وجود دارد که اگر درست مديريت نشوند می‌تواند زندگي ما را دچار مشکلات بسیاری نمايد.

تندبادهايي مانند مشکلات مالی ، اختلاف نظر با همسر ، اختلاف در فرهنگ‌ها و سنت‌ها، اعتقادات و سطح فکر ميان زوج ، اختلاف با خانواده همسر ، دخالت خانواده شوهر یا خانواده زن در زندگی مشترک زوج همگی نمونه‌هایی از این مشکلات اند.

نکته دوم که بايد به آن توجه داشت اين است، متأسفانه يک باور غلط بين دختر و پسر  وجود دارد که گمان می‌کنند عشق دوران نامزدی تضمین‌کننده يک رابطه عاشقانه براي آن‌ها در تمام دوران زندگي مشترک است.

درصورتی‌که اين طرز تفکر کاملاً اشتباه است. معمولاً در دوران نامزدي به دليل این‌که شور و حرارت خاصي بين زوج وجود دارد و از طرفي زندگي مشترک زير يک سقف را با هم تجربه نکرده‌اند، بسياري از زواياي وجود آن‌ها و حتي خانواده آن‌ها برايشان نامکشوف و پنهان باقي می‌ماند.

آیا عشق بعد از ازدواج از بین می رود؟

 زماني که زوج زندگي مشترک خود را شروع می‌کنند و با مشکلات زندگي به‌صورت واقعي دست‌وپنجه نرم می‌کنند، آنگاه نحوه برخورد و مواجهه آن‌ها با اين مشکلات، زواياي پنهان وجودي افراد را آشکار  می‌کند و زوج در این‌گونه مواقع چهره واقعي همسر خود را بهتر می‌شناسند و اين رويارويي با مشکلات و چهره واقعي شريک زندگي تعيين می‌کند که آيا عشق بعد از ازدواج پایدار است يا خير.

نکته سوم که بايد به آن توجه داشته باشيم اين است که عشق قبل از ازدواج در واقع یک رنگ و لعاب اوليه براي شروع زندگي مشترک است.

آيا شما وقتي يک نهال را در خاک مي نشانيد همان مقدار آب و نور خورشيد در روز اول براي به بار نشستن آن کفايت می‌کند؟ قطعاً اين نهال بايد در روزهاي آينده با آبياري منظم، سم‌پاشی، کود مناسب نگهداري شود تا به ثمر برسد. آن‌وقت چطور انتظار داريم يک زندگي مشترک که حاصل پيوند دو انسان با طرز تفکرات، روحیه‌ها و تربیت‌های مختلف هستند، بدون برنامه، دوران زندگي خود را بدون هیچ‌گونه مشکل و آسيبي به‌صورت ثمربخش طي نمايند و فرزندان که میوه‌های اين زندگي هستند بتوانند براي جامعه سودمند و اثربخش تربيت شوند؟

براي اينکه بتوان نهال انعطاف‌پذیر زندگي اوایل ازدواج را به بار بنشانيم بايد عشق بعد از ازدواج به‌طور مستمر بازتوليد شود. در زير به برخي راهکارهاي کلیدی و مهم بازتوليد روزانه عشق بعد از ازدواج می‌پردازیم:

تداوم عشق بعد از ازدواج با محبت به همسر

همه انسان ها به‌طور ذاتی تشنه دوستی و محبت اند؛ دوست دارند محبوب دیگران باشند، اصولاً دل انسان به محبت زنده است.

به قول شاعر: از محبت خارها گل می‌شود                   بی‌محبت آدمی خل می‌شود

کسی که بداند محبوب کسی نیست خودش را بی‌کس و تنها می‌شمارد و پژمرده و افسرده می‌شود. آقای محترم! خانم عزیز! همسر شما نیز از این غریزه خالی نیست. او هم تشنه عشق و محبت است. همسر شما قبلاً از محبت های بی‌دریغ پدر و  مادر خود برخوردار بوده و اکنون‌که پیمان زناشویی با شما بسته است، در اختیار شما قرار دارد و این شما هستید که باید با محبت‌های بی‌منت خود او را سیراب نمایید.

محبت یک عشق دو طرفه بین زوج برقرار می‌نماید. اگر عشق بعد از ازدواج دو طرفه شود، پایه زندگی زناشویی استوار می‌گردد. امروزه در علوم پزشکی و روانشناسی تأثیر عشق و محبت در جلوگیری از بروز بسیاری از اختلالات روانی مانند استرس، درمان افسردگی و درمان اضطراب به اثبات رسیده است. خانه بدون محبت اگر قصری با تمام امکانات رفاهی هم باشد با جهنم سوزان هیچ تفاوتی ندارد. برعکس، کلبه‌ای که آکنده از عشق و محبت به همسر باشد حتی با کمترین امکانات رفاهی، مانند بهشت برای اعضای آن خانه است.

نکته مهم در محبت به همسر این است که نباید صرفاً قلبی باشد، بلکه باید ظهور و بروز داشته باشد و بهترین ظهور آن، اظهار زبانی محبت به همسر است.

برخی افراد یا از روی احساس خجالت یا به خاطر غرور حاضر نیستند کلمه «دوستت دارم» را به زبان بیاورند و می گویند، همسرم باید متوجه شود بااین‌همه زحماتی که برای آسایش و رفاه او می‌کشم، بدین معناست که او را دوست دارم؛ ولی آنان از این نکته مهم غافل‌اند که تمام این تلاش‌ها و زحمات تأثیر ابراز کلمه «دوستت دارم» یا «عزیزم عشق منی» را ندارد.

شاید با چنین کار ساده‌ای بتوان به حل مشکلات زندگی زناشویی پرداخت. اگر این ابراز محبت زبانی به همسر همراه با یک نگاه محبت آمیز یا ‌یک نوازش عاشقانه باشد، واقعاً تأثیر شگرفی بر بهبود روابط زن و شوهر در ازدواج خواهد داشت.

در طی مصاحبه‌هایی که در میان خانواده های در آستانه طلاق داشتم، یکی از مواردی که خصوصاً خانم‌ها به آن اشاره داشتند، عدم وجود فضا و کلام محبت‌آمیز در محیط خانه بود. خانم 35 ساله‌ای می‌گفت: «12 سال است که ازدواج کرده‌ام، همسرم ازلحاظ امکانات رفاهی چیزی برای من و فرزندم کم نگذاشته ولی آرزو به دلم مانده است که همسرم یک‌مرتبه در این مدت به من بگوید دوستت دارم؛ وقتی هم که به او میگویم آیا من را دوست داری؟ می‌گوید وقتی می‌بینی صبح تا شب دو نوبت دارم کار می‌کنم تا شما در رفاه زندگی کنید، خودت نمی‌فهمی که همه این‌ها برای شماست؟».

پس خوانندگان محترم، به این اولین درس و اولین وظیفه مهم برای تدام عشق بعد از ازدواج توجه ویژه داشته و روزانه حداقل یک‌مرتبه با نگاهی عاشقانه و کلامی نرم و حتی نوازشی عاشقانه به همسر خود بگویید دوستت دارم و این کار هم توسط زن و هم توسط مرد نسبت به همسر انجام پذیرد.

بوجود آمدن علاقه بعد از ازدواج با احترام به همسر 

هر فردی به شخصیت خود علاقه‌مند است. شخصیت هر فرد بستگی به میزان آبرویی دارد که فرد در طول زندگی با تلاش زیاد کسب نموده است. بنابراین آبروی هر فرد، ارزشمندترین چیزی است که موجب ایجاد شخصیت قابل احترام برای فرد می‌شود و بی احترامی به همسر به معنای پایمال نمودن آبرو و شخصیت اوست. هرقدر مردی لوازم آسایش و رفاه را برای همسرش فراهم نماید ولی احترام لازم را برای او (بخصوص در جمع) قائل نباشد، تمام زحماتی که برای خانواده‌اش کشیده به هدر می‌رود و هیچ‌گاه همسر او از وضعیت اقتصادی و رفاهی زندگی احساس رضایت نخواهد کرد. زیرا مهم‌ترین ارزش زندگی را ازدست داده که با هیچ‌چیز مادی قابل جبران نیست.

خانم 37 ساله‌ای که به دلیل نارضایتی از همسر خود به مرکز مشاوره مراجعه نموده بود،‌ می‌گفت: «همسرم ازنظر مالی کاملاً من و فرزندانم را تأمین کرده،‌ اما چیزی که موجب شده کام من همیشه تلخ باشد و این ثروت و رفاهی که خیلی از اقوام به آن غبطه می‌خورند، نتواند موجب خشنودی مرا فراهم کند، طرز رفتار همسر با من در جلوی اقوام و بستگان است.

وقتی به او میگویم شوخی‌هایت با من در جلوی جمع موجب شکسته شدن شخصیت من می‌شود و مرا ناراحت می‌کند، می‌گوید آدم نباید خشک باشد و باید اهل بگووبخند باشد و تازه ما با هم دیگر خودمانی شده‌ایم و این حرف‌ها را نداریم …»

آقای عزیز! هرقدر احساس همدلی و نزدیکی بیشتری به همسر می‌کنید باید احترام او را بیشتر حفظ کنید. اگر شما به همسر بی احترامی کنید، سایر اقوام و دوستان هم به خودشان جرئت می‌دهند به بهانه شوخی کردن و خودمانی شدن به همسر شما توهین کرده و شخصیت او را تخریب نمایند.

خوش اخلاقی با همسر برای ایجاد علاقه بعد از ازدواج

کسی که خوش اخلاق باشد، برای همه مردم عزیز است؛ بخصوص برای اعضای خانواده و خویشاوندان. همه دوست دارند با او معاشرت کنند. خوش اخلاقی عشق و علاقه بعد ازدواج را میان زوج افزایش می‌دهد. هرقدر زوج زحمات زیادی برای جلب رضایت همسر خود بکشند ولی خوش اخلاق نباشد، تمام زحماتش به هدر خواهد رفت.

آقا و خانم عزیز! خوش خلقی با همسر را سرلوحه زندگی مشترک خود قرار دهید تا طعم واقعی عشق بعد از ازدواج را احساس کنید. اگر بخواهیم میان عواملی که موجب تجربه یک زندگی مشترک موفق می‌گردد و عشق و علاقه بعد از ازدواج را افزایش می‌دهد، اولویت‌بندی نماییم،‌ خوش اخلاقی به همسر دارای بالاترین اولویت است.

وجود این عامل در زندگی زوج موجب می‌گردد،‌ تحمل سخت‌ترین مشکلات زندگی برای زن و مرد امکان‌پذیر شده و چشم خود را روی بسیاری از نواقص و عیب‌های یکدیگر ببندند.

همیشه این سؤال در ذهن من بوده است، چرا وجود برخی مشکلات در میان زوج موجب ایجاد نارضایتی،‌ قهر،‌ اختلافات زناشویی و حتی اقدام به طلاق میان آن‌ها می‌گردد؟ ولی بروز همین مشکلات در زندگی برخی دیگر از زوجین، موجب ایجاد چنین مشکلاتی نمی‌گردد و حتی زوج به یکدیگر کمک می‌کنند تا این مشکلات زناشویی حل گردد.

مثلاً اعتیاد همسر در خانواده و زندگی مشترک معمولاً خانمان‌سوز است و حتی کانون زندگی آن‌ها را متلاشی می‌کند، ولی بروز اعتیاد در خانواده دیگر، چنین نتیجه‌ای ندارد؛ برعکس، مرد یا زن خانواده سعی می‌کند همسرش را در مراکز ترک اعتیاد بستری نموده تا ترک کرده و مجدداً او را به کانون خانواده برگرداند و در این مدت با چنگ و دندان از حریم زندگی خود محافظت می‌نماید.

 پس از مطالعات و مصاحبه‌های گوناگون با افرادی که در زندگی خود دچار نارضایتی زناشویی بودند، این نتیجه حاصل شد که فصل مشترک تمامی خانواده‌هایی که پس از بروز مشکلات بزرگی مانند اعتیاد،‌ ناتوانی جنسی و بی‌پولی و بیکاری همسر حاضر نیستند کانون خانواده خود را نابود کنند و با فداکاری تمام از آن محافظت می‌کنند، وجود صفت خوش اخلاقی همسر در میان آن‌ها مشترک بوده است.

 قناعت برای تدام علاقه بعد از ازدواج

همیشه امکانات مالی و میزان درآمد همه افراد یکسان نیست. درواقع همه نمی‌توانند در یک سطح زندگی نمایند. هر خانواده باید حساب دخل‌وخرج خود را داشته باشد و بر اساس سطح درآمد خانواده اقدام به تنظیم وضعیت اقتصادی خود نماید. هیچ‌گاه بیش از توان مالی خانواده نباید توقع هزینه کردن داشته باشیم.

خانم عزیز! آقای محترم! احتمالاً این جمله را از رسانه‌های اجتماعی بارها شنیده‌اید که «هیچ‌گاه باطن زندگی خود را با ظاهر زندگی دیگران مقایسه نکنید». اگر با مشاهده وضعیت رفاه اقوام و دوستان خانوادگی در مقام مقایسه با آن‌ها برآیید و بعضاً دچار چشم و هم‌چشمی شده و سعی نمایید خود را به آن‌ها برسانید، بدانید که به‌زودی بزرگ‌ترین سرمایه زندگی خود یعنی «آرامش» را ازدست خواهید داد. آرامشی که با هیچ ثروتی کسب نخواهد شد.

ممکن است مرد خانواده با تلاش بیشتر و با شغل دوم و سوم، سعی نماید توقعات خارج از توان اقتصادی خانواده را تأمین نماید،‌ اما باید به این نکته توجه داشت که با این کار او وقت کمتری را در کنار اعضای خانواده خود خواهد بود؛

نکته مهم‌تر اینکه بر اساس تحقیقاتی که شخصاً به عنوان مشاوره خانواده به عمل آورده‌ام، وقت گذاری بیش‌ازحد مرد بیرون از منزل به‌منظور کسب درآمد بیشتر، موجب  می‌گردد زن از بزرگ‌ترین نیاز خود یعنی « حمایت عاطفی همسر » بی‌بهره بماند. همچنین خستگی بیش‌ازحد مرد برای تأمین نیازهای بیش‌ازحد خانواده‌اش، او را ازلحاظ روحی و ذهنی به‌شدت خسته و حتی کلافه می‌کند. به‌نحوی‌که پس از بازگشت به منزل حوصله‌ای برای شنیدن حرف‌های همسر ، گفت‌وگو با همسر و فرزندان نداشته و حتی بعضاً بدخلق شده و درواقع خستگی خود را به منزل می‌آورد.

وای به آن روزی که خانم او نیز فراموش نماید، همسرش برای تأمین نیازهای اعضای خانواده از صبح تا شب دوندگی می‌کند و شروع به غر زدن و شکایت از خستگی و بی حالی همسر کند. مشکل اساسی در خانواده هایی رخ می‌دهد که علاوه بر مرد خانواده ، همسر او نیز در بیرون از منزل شاغل است و عملاً منزل تبدیل به یک خوابگاه می‌شود که زوج فقط خستگی جسمی و روحی خود را به خانه آورده و خانه محلی برای خواب شبانه است.

در چنین شرایطی، همسر و فرزندان خانواده از نعمت باهم بودن، همدلی، هم صحبتی و حمایت عاطفی از یکدیگر محروم بوده و باوجود داشتن یک زندگی نسبتاً مرفه، عملاً هیچ آرامش و رضایتی از زندگی در آن‌ها وجود ندارد و این علامت شروع انواع آسیب‌های اجتماعی است. فرزندان چنین خانواده ای به دلیل محروم بودن از هم‌صحبتی والدین، به سمت دوستان ناباب گرایش پیدا می‌نمایند.

خانم 28 ساله‌ای که تصمیم به طلاق از همسر خود گرفته بود چنین می‌گفت: «پنج سال از زندگی مشترک ما می گذرد. دو سال اول ازدواج با آرامش و به خوبی گذشت؛‌ شوهرم کارمند ساده‌ای بود و خانه کوچکی اجاره کرده بودیم،‌ معمولاً همسرم ساعت 4 بعدازظهر به خانه می‌آمد، گاهی اوقات غذای ساده‌ای در منزل تهیه‌کرده و با همدیگر به پارک و گشت‌وگذار می‌رفتیم. شوهرم حقوق کمی داشت ولی زندگی گرم و باصفایی داشتیم. اما رفت‌وآمد ما با یکی از بستگان ثروتمند و گشت‌وگذاری که گاهی اوقات با آن‌ها می‌رفتیم کم‌کم موجب گردید از وضعیت رفاهی و اقتصادی زندگی احساس نارضایتی داشته باشم.

دیگر احساس یک زن خوشبخت را در زندگی نداشتم و حتی احساس می‌کردم بیش‌ازحد دلم را به این زندگی فقیرانه خوش کرده‌ام. بهانه‌گیری از همسر شروع شد و چیزهایی از او می‌خواستم که توانایی خرید آن را نداشت. همسرم مجبور شد برای تأمین نیازهای من، بعد از ساعت کار اداری به شغل مسافرکشی بپردازد، او دیگر بعدازظهرها به خانه نمی‌آمد و تا دیروقت کار می‌کرد، وقتی هم که به خانه می‌آمد حوصله هم‌صحبتی با من را نداشت.

دیگر گرمی و صمیمیت و عشق بعد از ازدواج از میان ما رفته بود و بااینکه ازنظر اقتصادی وضعمان کمی بهتر شده بود ولی نمی‌توانست مرا راضی نماید و همچنان به نق زدن‌ها و ایرادگیری‌هایم ادامه می‌دادم و این ادامه داشت تا اینکه همسرم طاقتش را از دست داد و از من در دادگاه خانواده شکایت و تقاضای طلاق نمود. ولی من او را دوست دارم و نمی‌خواهم از او جدا شوم. زندگی من قربانی توقعات بیجا و زیاده‌طلب من شد. گاهی به آرامش اوایل زندگی‌ام که همه فامیل حسرت آن را می‌خوردند افسوس می‌خورم.

در پایان این بخش لازم میدانم برای تأکید بر اهمیت قناعت در ازدواج برای اینکه مفهوم آن را بیشتر متوجه شویم و آن را با «خساست» اشتباه نگیریم، به مفهوم لغوی و اخلاقی آن توجه نماییم.

قناعت در لغتنامه دهخدا ازلحاظ لغوی به مفهوم « خرسندی، خرسند بودن به قسمت خود، بسنده کردن به مقدار نیاز، صرفه‌جویی، خشنودی نفس به آنچه از روزی و معاش قسمت او می‌شود» می‌باشد.

نکته‌ای که بنده به‌عنوان نگارنده این سطور می‌خواهم اضافه کنم، بسط مفهوم قناعت است. بدین معنا که قناعت را فقط در مسائل مالی و اقتصادی نبینیم، بلکه آن را در خصوص صفات، توانایی‌ها و عواطف افراد نیز توسعه دهیم.

خانم و آقای عزیز! همسر شما ازنظر توانایی‌های روحی و عاطفی و استعدادهای خدادادی دارای اندازه مشخصی است. گرچه افزایش آن امکان‌پذیر است ولی او را به همین صورت و با تمام محدودیت‌هایش  بپذیر و به همان مقدار از توانایی‌ها و حتی ویژگی‌های ظاهری او (صفات جسمانی) بسنده کن و قانع باش تا با طعم واقعی آرامش در زندگی خود آشنا شوی.

وقتی انسان قانع باشد، دست از عیب‌جویی و بهانه گیری برمی‌دارد؛ بنابراین می‌توان نتیجه گرفت صفت قناعت در زندگی زناشویی و بین زوج موجب می‌گردد، تشکر و قدردانی از زحمات همدیگر در بین آن‌ها نهادینه شده و ایرادهایی که بین آن‌ها نارضایتی زناشویی را افزایش داده و دلسردی بین آن‌ها ایجاد می‌نماید را کاهش دهد. قناعت یکی از عوامل مهم در افزایش آرامش بین خانواده محسوب می‌گردد.

برای تداوم عشق بعد از ازدواج در خانه هم تمیز و زیبا باشید

رسم شده است که اغلب خانم‌ها موقع گردش و تفریح یا شرکت در مهمانی‌ها و مراسم عروسی، خود را به بهترین نحو آرایش می‌کنند و فاخرترین و جذاب‌ترین لباس خود را می‌پوشند و به‌محض برگشتن به منزل، سریعاً لباس‌ها خود را درآورده،‌ تا کرده، کنار گذاشته و لباس‌های خانگی و ساده و بعضاً بدون نقش و نگار خود را می‌پوشند.

خانم عزیز! آیا میدانید بسیاری از مردانی که به صفت چشم چرانی و گپ زدن (گفت‌وگوی غیر لازم) با جنس مخالف روی می‌آورند، به دلیل زیبا جلوه نمودن زنان بیرون از منزل و عدم وجود چنین زیبایی در همسرش می‌باشد؟ خانم‌ها این نکته را بدانند وقتی‌که مرد ازدواج می‌کند، ابتدا زیبایی را در همسر خود جست‌وجو می‌نماید و وقتی‌که اثری از زیبایی در همسر خود ندید، به‌صورت ناخودآگاه آن را در وجود زنی دیگر جست‌وجو می‌کند. زیرا مردان از راه چشم لذت می‌برند و به همین دلیل زنان آرایش می‌کنند.

پوشیدن لباس‌های بدن نما،‌ کوتاه و به‌طورکلی لباس‌هایی که شما را در چشم همسرتان زیبا و جذاب جلوه می‌دهد کمک می‌کند تا همسرتان به زنان دیگر گرایش پیدا نکند. توصیه می‌شود زنان، ذائقه و سلیقه مردان خود را در خصوص رنگ و مدل لباس مهمانی، منزل و حتی لباس زیر خود جویا شوند و مطابق سلیقه آن‌ها نسبت به تهیه لباس (بخصوص لباس منزل) اقدام نمایند.

حفظ علاقع بعد از ازدواج با رازداری

عزیزان! اگر می‌خواهید اعتماد همسرتان را به خود جلب نموده تا در مواقع نیاز با آسودگی خاطر مشکلاتش را با شما در میان بگذارد، پس در ازدواج رازدار باشید و صحبت‌های همسر خود را با نزدیک‌ترین اقوام  ودوستانتان در میان نگذارید. در بسیاری از موارد،‌ عدم رعایت این نکته مهم موجب بروز مشکلات بزرگی در زندگی زوج می‌گردد.

آقای 45 ساله‌ای می‌گفت: «همسرم خیلی خانم کدبانو و خوش اخلاقی است و تقریباً ویژگی‌های یک همسر خوب را داراست، فقط بزرگ‌ترین ایراد او که موجب بروز مشکلاتی در زندگی ما شده این است که مسائل زندگی‌مان را بااینکه خودمان می‌توانیم حل کنیم با نزدیکانش مثل مادر و خواهرش در میان می‌گذارد و گاهی اوقات در میهمانی‌ها،‌ حرف‌هایی که با او در میان گذاشته بودم از زبان مادر و خواهرش می‌شنوم و همین موضوع، پای دخالت خانواده همسر را به زندگی مشترک ما بازنموده است.

بااینکه چند بار به او به خاطر این رفتار ناشایستش تذکر داده‌ام ولی متأسفانه تأثیری در او نداشته است. همین باعث شده نتوانم با خیال آسوده مشکلات زندگی و مسائل فرزندان را با او در میان بگذارم و حتی فرزندانم نیز ترجیح می‌دهند مسائلشان را بیشتر با من در میان بگذارند تا با مادرشان …»

با در میان گذاشتن رازهای زندگی خود و همسرتان با دیگران، هم موجب دخالت آن‌ها در زندگی شما می شود، هم اعتماد همسر و فرزندانتان را به خودتان از دست می‌دهید و در درازمدت می‌تواند زمینه ازهم‌پاشیدگی زندگی‌تان را فراهم نماید.

حفظ رابطه با خانواده همسر برای بوجود آمدن عشق بعد از ازدواج

انسان موجودی اجتماعی است. شادابی روحیه انسان در برقراری روابط حسنه با سایر انسان‌ها می‌باشد و در این میان اقوام و بستگان بخصوص افراد درجه یک فامیل (مانند پدر، مادر و …) از اهمیت بیشتری برخوردارند. هیچ‌گاه سعی نکنید بین همسر و خانواده او(بخصوص پدر و مادرش) فاصله اندازید، زیرا با این کار، زمینه پژمردگی روحیه او را فراهم می‌نمایید.

دختر و پسر همانند دو میوه‌ای هستند که قبل از ازدواج در روی شاخه نهال خانواده در کنار سایر میوه‌های این نهال زندگی می‌کنند. ازدواج فرصتی است تا دو میوه از دو نهال در کنار هم قرار بگیرند. ولی این پیوند و قلمه زدن و کاشت نهال جدید نباید همراه با جدا شدن آن‌ها از اصل خود باشد زیرا موجب پوسیدگی این نهال خواهد شد. ممکن است: «بگویید رفت‌وآمد با برخی اقوام موجب دخالت آن‌ها در زندگی ما می‌شود و ضرر این ارتباط فامیلی بیشتر از حسن آن است».

برای پاسخ به این سؤال، ذکر این نکته لازم است که نحوه ارتباط با همسر (بخصوص در حضور جمع) تعیین کننده حد دخالت دیگران در زندگی شما است. هرقدر رفتار شما با همسرتان در جلوی اقوام و بستگان همراه با حسن خلق، احترام و صمیمیت بیشتری باشد، به همان میزان آن‌ها برای شما و همسرتان احترام بیشتری قائل بوده و کمتر به خود اجازه دخالت در زندگی مشترک شما را می دهند.

هیچ‌گاه برای جلوگیری از دخالت دیگران یا حسادت ورزی آن‌ها در زندگی‌تان اقدام به قطع رابطه با آن‌ها نکنید. زیرا با قطع رابطه فقط مشکلی بر مشکلات زندگی‌تان اضافه کرده و موجب افزایش رفت‌وآمدها و گفت‌وگوهای مخفیانه همسرتان با اقوام و در درازمدت موجب ایجاد تنش در زندگی شما خواهد شد.

نکته مهم دیگری که باید به آن توجه داشت این است که هر خانواده دارای سبک زندگی خاص خود می‌باشد. شاید بتوان گفت، به تعداد خانواده‌های یک جامعه، سبک زندگی درون خانواده وجود دارد. آداب غذا خوردن، نحوه صحبت کردن با یکدیگر نمونه‌هایی از خرده‌فرهنگ‌های مربوط به آداب و رسوم و سبک زندگی درون خانواده می‌باشد.

آن‌ها را به همان صورت بپذیرید و به همان صورت با آن‌ها تعامل و ارتباط برقرار نمایید؛ نباید انتظار داشته باشید اقوام و بستگان همسرتان مانند شما فکر کنند، صحبت کنند و رفتار نمایند. سعی به اثبات برتری اقوام خود را نیز نداشته باشید زیرا که آن‌ها نیز درصدد مقابله‌به‌مثل و اثبات محاسن خود برمی‌آیند و عملاً ارتباط شما با خانواده همسر مکانی برای نزاع و برتری‌جویی شده و موجب ایجاد مشکلات بسیاری در زندگی مشترک و ازدواج شما می‌شود.

4 دیدگاه

  1. سلام، اینکه میگن 2نفر بدون محبت به هم وارد زندگی بشن، بعد از مدتی علاقه بوجود میاد، درسته؟ آیا اسمش علاقه ست یا عادت کردنه؟؟
    مدت3ماه هستش که با معرف با خانمی که 2سال بزرگتر از منه، همه جوره از من برتر هستش آشنا شدم، خیلی حواسش به من هستش ولی هنوز ارتباط گرفتن باهاش برام مشکله و گاهی هم میترسم از اینکه بخوام باهاش ازدواج کنم.

    • سلام دوست گرامی شما به ۶ ماه زمان نیاز دارید جهت آشنایی و تحقیقات کامل و مشاوره ازدواج گاهی ممکنه عشق بعد ازدواج بودجود بیاد ولی ارتباطتون رو جهت آشنایی کاملتر بیشتر کنید قرار بیرون بزارید ببینید آیا باهم کامل میشید ازدواج ناقص هست با کنار هم قرار گرفتن ۲ نفر کامل میشه قرار نیس در همه ی ابعاد شبیه به هم باشیم باید به سلایق و اختلاف نظرها احترام گذاشته باشه و دل هم یاری کند تا اون حس برقرار شه.ازمشاوره ازدواج غافل نشوید.

  2. فک میکنم باید با حرفتون موافق باشم هر چن به نظرم آدم نمی تونه کسی که میاد خواستگاریش دوس نداشته باشه چون پسرا فقط حرف میزنن ولی اون زمان که میان میگه چه قدر تو شیرینی بشر البته اگه بعد ازدواجم همین طوری بمونه سرت هوو نیاره چون اگه هوو بیاره خب به نظرم من می تونم یه شوهر دوم داشته باشم والله به خدا حتی میگم آدما اگه خیانت میکنن درصورتیکه هم سطحید سعی کنید نگه دارید رابطه رو چون حیف واقعا حیف

  3. با عرض سلام،من دختری ۳۵ ساله هستم که هیچ وقت با هیچ پسری دوست نبودم، یک سال قبل با آقایی وارد رابطه شدم، که متاسفانه با ایشون که خیلی دوسش داشتم صیغه محرمیت خوندم و باهاش رابطه جنسی بدون دخول داشتم ایشون بعد از یکسال اومدن خواستگاری ولی خانوادش خیلی با ما فرق دارن میخواستم به خاطره اینکه دوسش دارم و از همه مهم تر چون باهاش رابطه داشتم باهاش ازدواج کنم ولی هرچی میرم جلوتر مضطرب تر میشم اصلا از نظره فرهنگی خیلی باهم فرق داریم، به خودم میگم میخواستی چشمات رو باز کنی حالا که رابطه داشتی ازدواج کن ولی فکر میکنم این ازدواج آخر عاقبت خوبی نداره و این آقا هم همچین نظری دارن و ابراز نگرانی میکنن،میخواستم بدونم چی کار کنم؟اگه باهم ازدواج کنیم میشه این اختلافت رو حل کرد مثلا یکیش اینکه اونا حتما باید عروسی مختلط بگیرن و ما اصلا همچین چیزی رو نمیپذیریم و چیزهای شبیه به این،

دیدگاهتان را بنویسید