وقتی فردی از توجه دیگران، عشق و محبت تجربه کافی نداشته باشد، میگوییم کمبود محبت دارد. امکان دارد این مسئله به دلیل تجربه زندگی نامناسب، مشکلات روحی و روانی، ناهنجاری های شخصیتی در فرد به وجود بیاید. اشخاصی که دچار کمبود محبت هستند، ممکن است در برقراری ارتباط سالم و مثبت با دیگران به دلیل بی اعتمادی و ترس از طرد شدن توسط آنها خودداری کنند. کسانی که با کمبود محبت مواجه هستند هنگام برقراری روابط عاطفی، استرس و اضطراب بیشتری را تحمل میکنند، چون اغلب احساس ناامیدی و تنهایی میکنند. بنابراین این احساسات به تدریج به علایم افسردگی منجر میشود. خوشبختانه، با بهبود وضعیت کمبود محبت میتوان سبب کاهش افسردگی شد.
فهمیدن این که آیا به کمبود محبت مبتلا هستیم یا نه کار خیلی دشواری میباشد، چون در اکثر مواقع کارهایی را به صورت ناخود آگاه انجام میدهیم که از نشانه های کمبود محبت است. در ادامه برخی از نشانه های کمبود محبت را بررسی میکنیم:
1) عدم تمایل به برقرار کردن رابطه: فردی که به کمبود محبت مبتلا است به دلیل احساس ناامیدی و بی اعتمادی که نسبت به خود و دیگران دارد، ترجیح میدهد از برقرار کردن رابطه با دیگران خودداری کند و بیشتر به تنهایی روی بدهد.
2) بی توجهی به نیازهای دیگران: اشخاصی که با کمبود محبت مواجه هستند چون که بیشتر تمرکز شان بر روی نیازهای خودشان است، توجه کمتری به نیازهای از جمله نیاز های فیزیکی، عاطفی و روانی دیگران دارند. این بی توجهی سبب شکست در روابط بین فردی میشود و تنشها و مشکلات زیادی را بین افراد مبتلا به کمبود محبت و دیگران به وجود میآورد.
3) عدم توانایی در بیان عشق و محبت: وجود این نشانه به تنهایی برای اینکه ثابت کنیم فرد دچار کمبود محبت است کافی نیست. بیان کردن عشق و محبت به دیگران یک مهارت است، برخی افراد به دلیل تجربه های منفی که در گذشته تجربه کرده اند یا به دلیل شرایط خانوادگی نامناسب نتوانند به خوبی عشق و محبتشان را به دیگران ابراز کنند. در چنین مواقعی بهتر است که از یک متخصص روانشناس کمک بگیریم.
4) رفتارهای خود خواهانه: انجام دادن رفتارهای خود خواهانه به این معنا است که فرد بیش از حد بر نیازها و خواسته های شخصی خودش تاکید دارد و نسبت به خواسته های دیگران بی توجه است. رفتارهای خود خواهانه ممکن است سبب بروز مشکلات در روابط بین افراد شود، این رفتارها سبب ایجاد ناهنجاری در روابط اجتماعی و شخصی میشوند. بنابراین از بهترین کارها برای جلوگیری از انجام رفتارهای خودخواهانه، توجه کردن به نیازهای دیگران و برقرار کردن روابط صمیمانه با دیگران است.
در کل، برای تشخیص کمبود محبت بهتر است که به یک متخصص روانشناس مراجعه کنیم.
برای آنکه بتوانیم موضوع کمبود محبت به زن را درک کنیم باید این مسئله را در نظر بگیریم که یکی از نیاز های اساسی برای هر انسانی، محبت میباشد که وجود آن برای همه افراد به خصوص زنان لازم و ضروری است.
کمبود محبت به زنان باعث میشود که زنان فکر کنند هیچکس به آنها اهمیت نمیدهد و آنها در هر شرایطی تنها هستند، این احساس تنهایی در نهایت ممکن است سبب بروز احساس افسردگی و کاهش اعتماد به نفس در آنها شود و خطر ابتلا به بیماری های روحی و روانی را در آنها افزایش دهد.
دلایل کمبود محبت به زنان با توجه به محیطی که در آن زندگی میکنند میتواند مختلف و متنوع باشد. در ادامه برخی از دلایل کمبود محبت در زنان را بررسی میکنیم:
1) معتقد بودن به فرهنگ ها و رسوم قدیمی: به دلیل متفاوت بودن اعتقادات دینی، آموزش و تربیت، نگرش های جنسیتی و… در برخی جوامع و فرهنگ ها در زمان های قدیم، کمبود محبت به زنان در برخی از این جوامع به میزان بیشتری احساس میشد. امروزه با وجود پیشرفت جامعه بازهم دیده میشود که عده ای هنوز هم به فرهنگ و رسومات قدیمی پایبند هستند. به عنوان مثال در بعضی جوامع طبق رسومات قدیمی زنان فقط به عنوان مادر و همسر در جامعه شناخته میشوند و در انجام فعالیت های دیگر مانند داشتن تحصیلات، شغل و شرکت در فعالیت های اجتماعی محدودیت دارند. این موضوع باعث به وجود آمدن احساس کمبود محبت در زنان شده و اعتماد به نفس آنها را به شدت کاهش میدهد.
2) ایجاد تبعیض و نابرابری: در برخی جوامع زنان به عنوان موجودی ضعیف و ناتوان شناخته میشوند و این باعث میشود که به زنان در جامعه ارزش کمتری گذاشته شود. مثلا زنان نسبت به مردان، از تحصیلات کمتری برخوردار بوده و به خاطر محدودیت هایی که دارند کمتر فرصت فعالیت در زمینه اشتغال و سیاست به آنها داده میشود. زنانی که دچار تبعیض و نابرابری نسبت به مردان هستند ممکن است احساس کنند که کمتر از مردان به آنها ارزش گذاری میشود و در نتیجه کمبود محبت در آنها افزایش میابد.
3) افزایش فشار های اجتماعی: فشار های اجتماعی باعث میشود که زنان در بعضی مواقع مجبور باشند به خاطر رضایت جامعه و دیگران بر خلاف میل شخصی خودشان عمل کنند. این موضوع باعث کاهش خودباوری و اعتماد به نفس و محبت و احترام در زنان میشود.
4) تاثیر رسانه ها و فضای مجازی: یکی دیگر از دلایل کمبود محبت به زنان تاثیر رسانه ها و فضای مجازی است. ممکن است در فضای مجازی تصاویر یا متنی منتشر شود که نشان بدهد زنان به عنوان مادر و همسر کامل عمل میکنند، این موضوع باعث میشود که زنان اعتماد به نفس و علاقه خود را به ادامه دادن تحصیلات و یا اشتغال در شغل هایی که مردان در آن فعالیت دارند را از دست بدهند.
5) عدم پشتیبانی از زنان: در زندگی خانوادگی ممکن است زنان به دلیل اینکه همسرشان از آنها حمایت و پشتیبانی نمیکند احساس کمبود محبت و عشق کنند. زنان در بیشتر مواقع مثل روبه رو شدن با مشکلات و چالش های جدید در زندگی، فوت عزیزان، بیمار شدن و غیره به حمایت و پشتیبانی همسر و خانواده خود نیاز دارند اما در صورتیکه حمایتی از آنها دریافت نکنند دچار استرس و اضطراب شده و مبتلا به کمبود محبت میشوند.
6) نادیده گرفتن نیاز های زنان: ممکن است زنان ساعت ها در خانه مشغول نظافت و آشپزی و کار های دیگر باشند و در پایان روز هیچگونه تقدیر و توجهی از همسر خود دریافت نکنند، این رفتار باعث میشود که زن احساس کمبود محبت کرده و حس کند هیچ توجهی به نیاز هایش نمیشود.
کمبود محبت به زنان ممکن است اثرات منفی بسیار زیادی بر روی روابط خانوادگی و اجتماعی آنها بگذارد. در زیر به بررسی برخی از این اثرات منفی میپردازیم:
الف) کم شدن اعتماد به نفس: کمبود محبت به زنان باعث زیاد شدن احساس ترس و اضطراب در زنان شده و اعتماد به نفس آنها را کاهش میدهد. وقتی زنی در زندگی خود احساس میکند که نیازهایش نادیده گرفته میشوند و خواسته هایش مورد تایید و احترام قرار نمیگیرند اعتماد به نفس و خود باوری در او کاهش میابد. محبت و توجه کردن به زنان نقش بسیار مهمی در تقویت اعتماد به نفس آنها دارد.
ب) افزایش خطر ابتلا به بیماری های روانی: کمبود محبت به زنان موضوع پیچیده ای است که میتواند اثرات منفی زیادی بر سلامت روان آنها بگذارد. کسانیکه در زندگی خود با کمبود عشق و محبت مواجه بوده اند ممکن است به مشکلات روانی از جمله استرس و اضطراب، افسردگی، عدم خود باوری، اختلال در خواب، اختلال در خوردن و غیره مبتلا شوند.
ج) کم شدن احساس خوشبختی و رضایت از زندگی: زنان در زندگی به عشق، محبت و توجه نیاز دارند در صورتیکه این نیاز ها بر طرف نشوند ممکن است که آنها احساس کمبود محبت بکنند که در نهایت این موضوع نیز سبب کم شدن احساس خوشبختی و رضایت از زندگی در آنها میشود.
د) ضعیف شدن روابط خانوادگی: خانواده بر پایه عشق، محبت و توجه بنا شده است درصورت عدم وجود این احساسات، روابط عاطفی اعضای خانواده با یکدیگر ضعیف میشوند و صمیمیت بین آنها از بین میرود و شکاف و جدایی بین اعضای خانواده به وجود می آید.
کمبود محبت به زنان علاوه بر آنکه به خود زنان آسیب های جبران ناپذیری وارد می سازد برای جامعه نیز ضرر هایی دارد. بنابراین توجه و محبت به زنان باید به عنوان یک اصل اساسی و مهم در نظر گرفته شود به این معنا که همواره سعی کنید به نیازهای عاطفی و شخصی زنان اهمیت بدهید و به آنها احترام بگذارید.
مطالب مرتبط: علت سردی و بی توجهی مردان
نشانه های کمبود محبت در مردان
در برخی موارد مردان بیشتر از زنان احساس کمبود محبت و عشق دارند. یکی از دلایلی که باعث احساس کمبود محبت در مردان میشود، میتواند جامعه و فرهنگی باشد که او در آن زندگی میکند، مثلا در برخی فرهنگها مردان ثروتمند از احترام و عشق زیادی برخوردارند. بنابراین ممکن است اگر شخصی وضع مالی مناسبی نداشته باشد احساس کمبود محبت را تجربه کند. باید به این نکته توجه داشته باشید که در زندگی زناشویی، شما و همسرتان مسئول یکدیگر هستید و احساس کمبود محبت داشتن یکطرفه نیست پس هر دو نفر شما باید برای حل این مشکل تلاش کنید. در ادامه چند نکته مفید برای جبران کمبود محبت مردان را بیان میکنیم:
الف) شناخت نیاز های شوهر: برای آنکه بتوانید کمبود محبت شوهرتان را جبران کنید ضروری است که در ابتدا نیاز های او را بشناسید. ممکن است که شوهرتان به عشق و محبت بیشتری از طرف شما نیاز داشته باشد در این مواقع شما باید سعی کنید با توجه کردن و ابراز عشق بیشتر به همسرتان نیاز او را برطرف کنید. با شناختن نیازهای شوهرتان و پاسخ دادن به آنها میتوانید رابطه بهتری او داشته باشید و کمبود محبت را در شوهرتان رفع کنید.
ب) صحبت کردن با شوهر: با استفاده از این روش به شوهرتان نشان دهید که برای رفع کمبود محبت او در تلاش هستید. در هنگام صحبت کردن با شوهرتان با احترام و مؤدبانه حرف بزنید و به او نیز فرصت بدهید تا در مورد دلایل احساس کمبود محبت خود صحبت کند و نظرات خود را بیان کند. حتی اگر نتوانستید مشکل کمبود محبت همسرتان را رفع کنید به صحبت کردن با او ادامه دهید و سعی کنید با او همدلی کنید.
ج) مشارکت در فعالیتهای شوهرتان: سعی کنید در کارهای روزمره به شوهرتان کمک کنید یا اگر شوهرتان به ورزش خاصی علاقه دارد با او در آن فعالیت ورزشی شرکت کنید با انجام این کار به همسرتان نشان دهید که به او اهمیت میدهید و به او و خواستههایش علاقه دارید همچنین این رفتارها به شوهرتان اعتماد به نفس بیشتری میدهد و باعث میشود عشق و محبت بیشتری از سوی شما دریافت کند.
د) استفاده کردن از روشهای خلاقانه: در این روش میتوانید با ارسال پیامک عاشقانه شامل تصاویر محبت آمیز، شعرهای عاشقانه، متن نوشتههای عاشقانه و…. و یا دادن هدیههای مورد علاقه به همسرتان یا قرار یک شام عاشقانه در رستوران و…. به شوهرتان ابراز علاقه کنید.
ه) مراجعه به روانشناس: اگر با استفاده از روشهایی که در بالا ذکر شد نتوانستید برای برای رفع کمبود محبت شوهرتان به نتیجه مطلوبی برسید بهترین راه مراجعه به یک روانشناس متخصص است. آنها میتوانند به شما کمک بکنند تا بفهمید که همسرتان به چه دلیلی احساس کمبود محبت دارد و بهترین راه را برای جبران کمبود محبت شوهرتان پیدا کنید.
اگر فکر میکنید که با احساس کمبود محبت در رابطه خود مواجه هستید بهتر است برای اطمینان پیدا کردن از تست کمبود محبت استفاده کنید. این تست ها توسط روانشناسان و مشاوران از طریق انجام مصاحبه و پرسشنامه های مختلف انجام میشود.
بنابراین اگر شما میخواهید مشکل کمبود محبت را در رابطه تان تشخیص بدهید، بهترین راه مراجعه به یک مشاور یا روانشناس است. این افراد میتوانند با شما به صورت حرفهای و با استفاده از ابزارهای مناسب، به شناسایی مشکلات شما کمک کنند.
اگر شما به دلیل عدم اعتماد یا وجود ترس از مراجعه به مشاور یا روانشناس، دوست دارید تست کمبود محبت را در خانه و به تنهایی انجام بدهید، باید این نکته را به یاد داشته باشید که تستهای روانشناسی حرفهای و کامل، شامل روشهای مختلفی هستند که توسط متخصصان روانشناسی انجام میشوند.
بنابراین، اگر تمایل دارید به صورت حرفهای به حل مشکلات خود بپردازید، بهتر است به یک مشاور یا روانشناس مراجعه کنید. اگر همچنان تمایل دارید تست کمبود محبت را در خانه انجام دهید، بهتر است که از تستهای معتبر و تأیید شده توسط متخصصان استفاده کنید.
چیکار کنم شوهرم بهم محبت کنه؟
یکی از دلایل نارضایتی زن در زندگی زناشویی احساس کمبود محبت از طرف شوهر است. هنگامی یک دختر با هزاران امید و آرزو ازدواج می کند و شروع زندگی مشترک خود را جشن می گیرد، هرگز باور ندارد که یک روز ممکن است این عشق و علاقه کمرنگ شود.
در مواجه با موضوع کمبود محبت از طرف شوهر زنان در دو گروه مختلف جای می گیرند. گروه اول زنانی که از همان قبل ازدواج مهر و محبتی از طرف شوهر خود دریافت نکردند اما بنا بر دلایلی مجبور به ازدواج بدون عشق شدند. به عبارتی، رهایی از استرس و فشار خانواده و همسالان هدف از ازدواج دختر بوده است؛ به این امید که عشق بعد از ازدواج ایجاد شود.
در چنین ازدواج هایی، چون ازدواج بر اساس منفعت طلبی یا رهایی از استرس درونی اتفاق افتاده است، زوج نسبت به هم شناخت درستی پیدا نکرده اند. ازدواجی که اگر از طریق ارتباط صحیح و شناخت اصولی صورت می پذیرفت، عشق و علاقه نیز به همراه داشت. بنابراین علت اصلی یک ازدواج اشتباه تصمیم احساسی زن یا مرد در انتخاب همسر است. تصمیمی به دور از شناخت و آگاهی.
گروه دوم زنانی هستند که در اوایل دوران دوستی قبل از ازدواج عشق و محبت از طرف شوهر خود را تجربه کرده اند اما بعد از ازدواج رابطه عاطفی با همسر سرد شده است.
بسیاری از این زنان گلایه دارند چرا شوهرم مثل اوایل ازدواج محبت نمیکنه یا چطور می تونم کمبود محبت از طرف شوهرم را جبران کنم. علت سرد شدن رابطه عاشقانه چیست؟
چگونه کمبود محبت از طرف شوهرم را جبران کنم؟
دلیل کمبود محبت از سمت شوهر هرچه باشد، اکنون باید به دنبال راه بهبود رابطه عاطفی با همسر خود باشید. چیزی که اکنون مهم است و باید مورد توجه قرار گیرد، این است که ادامه زندگی بدون عشق و محبت ممکن نیست. اگر عشق و محبت بین زن و شوهر در زندگی وجود نداشته باشد، ستون های این زندگی سست و به مرور فرو خواهد ریخت.
خیانت همسر، طلاق عاطفی و افسردگی برخی از علل از هم پاشیدن یک زندگی بدون عشق و محبت است. بنابراین این کمبود محبت از طرف شوهر را جدی گرفته و برای درمان آن باید وقت و انرژی بگذارید.
بدون داشتن استرس و نگرانی، اولین قدم را با خود آغاز کنید. ببینید چه عواملی باعث بی توجهی مرد به زن در زندگی مشترک شما شده است. آیا شما تلاش کافی برای ایجاد این عشق و علاقه کرده اید. چه عاملی موجب بی انگیزگی شوهر شما در این ازدواج شده است؟
آیا مشکل این بی انگیزگی شوهر برای محبت به همسر، به عوامل بیرونی برمی گردد یا عوامل درونی. آیا اتفاق خاصی در زندگی مشترک شما رخ داده است که موجب تغییر رفتار شوهر شما شده است؟
باید دانست شوهر شما هم یک انسان است. انسانی که گاهی در برابر مشکلات زندگی می شکند، کم می آورد، انگیزه خود را از دست می دهد، انرژی درونی او تمام می شود. آنقدر بی انگیزه می شود که حال و حوصله خودش هم ندارد چه برسد که توان محبت به همسر خود را داشته باشد.
ما در جامعه سنتی زندگی کرده ایم که از همان بچگی به ما یاد داده اند، یک مرد باید قوی باشد، یک مرد گریه نمی کند، یک مرد خجالت نمی کشد، یک مرد نمی ترسد و یک مرد احساساتش را بروز نمی دهد.
چنین مردی در بزرگسالی راه ابراز محبت به همسر را یاد نمی گیرد. او نمی داند چطور در شرایط سخت زندگی با احساسات منفی مقابله کند، او در مقابله با احساسات فرو می ریزد و همچنان باید سکوت کند.
حال یک زن که سرشار از مهر و محبت است. عاشق زندگی است، عاشق توجه و محبت شوهر است، می بیند که نیازهای عاطفی زن از طرف شوهرش تامین نمی شود. احساس کمبود محبت می کند. احساس کمبود محبت و در نهایت احساس تنهایی در ازدواج می کند.
در چنین مواقعی این وظیفه زن است تا بتواند رابطه را در مسیر مناسبی هدایت کند. در جامعه ای که خیلی از مردان در زندگی گذشته خود محبتی ندیده اند، مهر و محبتی از جانب پدر یا مادر خود دریافت نکرده و مهارتهای مقابله با احساسات را نیاموخته اند، چطور از او انتطار ابراز مهر و محبت به همسر دارید؟
در جامعه ای که انتظارات زن از مرد تامین مخارج زندگی و مادی شده، آیا وقت و انرژی برای عشق و محبت به همسر باقی می ماند؟ در شرایطی که استرس های زندگی پرمشغله امروزی روح و روان هر فردی را فرسوده می کند، چطور می توان انتطار عشق و محبت داشت؟
آیا لازمه و بستر عشق ورزی و ابراز محبت از طرف شوهر در زندگی فراهم است؟ آیا می تواند در شرایط استرس در جستجوی عشق و محبت گشت؟
عشق و محبتی که فقط در سایه آرامش ایجاد می شود. محبتی که شما به عنوان یک زن سهمی در شکل گیری آن دارید. محبتی که باید دو طرفه باشد. عشق و محبتی که برای رشد همانند یک نهال نیاز به مراقبت و توجه دارد.
راه حل کمبود محبت از طرف شوهر در خود شماست. هیچ عشق و محبتی به خودی خود ایجاد نمی شود. عشق و محبت نیاز به فداکاری و از خودگذشتگی دارد. آیا برای رسیدن به این عشق واقعی حاضرید سخت تلاش کنید؟
زندگی سخت است اما ارزش جنگیدن دارد.
سلام من 20سالمه سه سال نامزد بودم شش ماهه عروسی کردیم تو این سال هیچ وقت نخندیدم از ته دل الکی خندیدم نمی دونم شوهرم دوسم داره یا نداره تحمل بد رفتاری بی محبتی شو ندارم الان تو بدترین شرایطم حس میکنم یه عروسکم هر وقت دلش بخواد با من بازی کنه هر وقت هم بدش میاد ولم کنه هیچ وقت عاشقانه با من رفتار نکرده همیشه تند حرف میزنه میترسم چیزی بگم که تند حرف بزنه هر وقت هم گریه میکنم میگه به درک نه میتونم طلاق بگیرم نه میتونم باهاش بمونم حالم خیلی بده واقعا به کمک نیاز دارم تا به حال محبت شوهرو ندیدم وقتی میخندم آخرش باید گریه کنم خواهش میکنم یه راهنمایی کنید
سلام ببخشیدهمسرم پسرخاله منه وما۴ساله ازدواج کردیم و۲سال نامزدبودیم ۷سال هم باهم دوست بودیم.من به شدت دختراحساساتی وعاطفی وحساسی هستم همیشه توی رابطه ام بیشتربه دنبال عشق ومحبت بودم وهمسرم ادمی بودکه ازاول محبت وتوجه کمتری میکردوهمیشه این بزرگترین مشکل مابودرفته رفته بهترمیشه اماازاینکه همیشه انقدازش درخواست کردم بهم محبت زیادی بکن بهم توجه کن دیگه واقعاخسته ام ودست ازتلاش بعدازاین همه سال برداشتم به گفته ی خودش به خاطراسیب های کودکی وچون هیچ علاقه ومحبتی ازکودکی دریافت نکرده بلدنیست وسعی میکنه خوب بشه ولی من الان ۱ماه هست خونه پدرومادرمم امایه بارم نگفته دلم برات تنگ شده مگه دلتنگ یکی شدن بلدبودن میخواد؟گذشته ازایناهمسرم قبلاازمن درخواست داشت که رابطه ضربدرداشته باشم درحضورخودش واین بزرگترین ضربه ای بودکه بهم زدومن همیشه سعی میکنم بهش فکرنکنم ولی همیشه این موضوع عذابم میده نمیتونم هضمش بکنم وشده دلیل تنفرم اماعاشقش هم هستم دوستش دارم اماباکوچیک ترین اتفاقی ازش بدم میادهمش میترسم سردبشه ازم ولم کنه برای همین همیشه این ترس باعث شده اشتباه کنم وهرباربگم ازش متنفرم هرباربگم طلاق میخوام باکوچیک ترین مشاجره ،مسئله ی بعداینکه هیچوقت باحرف زدن به جایی ونتیجه ای نمیرسیم ایشون میگن میرسیم ولی من هیچوقت مشکل ومسئله امروزبرام خل نمیشه ووقتی بحث جدیدپیش میادبحث گذشته میادوسط چون مسئله برام حل نشده احساس میکنم درکم نمیکنه موقع حرف زدن فقط فریادمیزنه،اخرین بارسرهمه این مسائل دعواکردیم و۴روزه خرف نمیزنیم حرفمون فقط درحدسلام صبح بخیروشب بخیرهست همین اونم کوتاه همین من چیکاربایدبکنم دارم عذاب میکشم به نظرخودم میشه رابطمون روباخرف زدن درست کنیم ولی چون هیچوقت باحرف زدن به جایی نرسیدیم بهش پیشن
سلام من با یه دختر خانومی ازدواج کردم و خانومم خیلی سختی کشیده تو زندگی الان هجده ساله هست
پدرش در کودکی فوت میکنه و ناپدری داره که اینو نمیخاسته و اذیت میکرده
من احساس میکنم خانوم خیلی کمبود محبت داره من چطوری باهاش رفتار کنم که عشق منو درک کنه
من خیلی دوسش دارم ولی اون احساس میکنه که من دوسش ندارم
من مراقبش هستم ولی اون فکر میکنه من محدودش میکنم
لطفا راهنمایی کنید منو
من با یکی در رابطه بودم تموم شد و الان یک سال و نیم گذشته که برگشته من حس خاصی بهش ندارم اما به گفته خودش خیلی منو دوست داره و گاهی اوقات میگه تو مثل بچه منی من بابای توام…من متنفرم از این حرفا واقعا نمیدونم چیبگم بهش چه رفتاری نشون بدم میخواستم ببینم این رفتار عادیه؟ یا کمبود عاطفی داره یا از چیه که اینطوری میگه
سلام منو همسرم عاشق هم شدیم ازدواج کردیم ولی شناختی ازش نداشتم زیاد، بعد ازدواج متوجه غیراجتماعی بودن و ترس از اجتماعش شدم بعد متوجه شدم از لحاظ جنسی خیلی سرد و یخه . از نوزده سالگی تا الان ک سی و پنج سالمه انقد ازش کمبود دیدم ک مدام توو خواب میبینم عاشق ی ادمی شدم ک چهره ش معلوم نیست ، خیلی احساس سرشکستگی و ضعف میکنم ولی چون خودم بچه طلاقم نمیخوام طلاق بگیرم دلمم براش میسوزه راهی هست ک از هم جدا نشیم چون دوتا بچه دارم ولی هر کدوم زندگی خودمونو داشته باشیم؟
سلام وقت بخیر من زنی40ساله هستم که در نوجوانی پدرومادرم واز دست دادم و ازدواج کردم 22ساله دوفرزند 18ساله پسر و8ساله دختر دارم خیلی در زندگی زناشویی سختی کشیدم سه چهار سال پیش مادرشوهر زندگی کردم خیلی عذاب کشیدم چندین بار سابقه خودکشی داشتم شوهرمم انسان عصبی هست با وجود دوست داشتن من ولی هیچ ابراز محبت وعشقی ندیدم و همیشه به خانواده وپذرومادر مرده من فحش میداده ومیده بچهای منم پرخاشگری میکنند خواهرم برادرهای من بدلیل ارث اصلا محبت واقعی یادشون رفته خیلی احساس تنهایی پوچی میکنم زیر نظر دکتر مغز واعصابم ولی محیط خونه وتنهایی من وتشنج خونه عذابم میده شوهرمم وپسرم منو مسخره میکنند که چرا انگار بچه ها رفتار میکنم چون ازشون ابرازمحبت میخوام زود دلخور میشم رو کوچکترین موضوع عصبی میشم تمام بدنم گر میگیره گوشهام به صدا میوفته قلبم تند تندمیزنه لرزش بدن میگیرم.حالم تا چند روز پیش بهتر بود تا با مادر شوهر و خانواده شوهر تفریح بیرون شهر رفتم هنگام پهن کردن زیر انداز گفتند پتو هایی که من برای رو انداز آورده بودم به زیر بیندازند من یه کلام گفتم اینا تمیزند واسه رو هست هرکس پتو خودش بندازه زیر پاش مادر شوهر من پتو وبالشت های منو جلو شوهر خواهرشوهرم پرت کرد رو خاک ها و ادا در آورد چیاشو بده ما آوردیم من ناراحت شدم سکوت کردم و محیط رو ترک کردم و یکی دو ساعتی به گوشه ای رفتم از شبه گذشته غذا نخورده بودم و درست کرده بودم آورده بودم با خودم میدونستند من زخم معده دارم نشستن کل غذای منو خوردند کل خانواده شوهرم وشوهر وبچهام طرف های بعد از ظهر بودحتی برای من نزاشتن دریغ از اینکه کسی بیاد پیشم بگه چی شده من خیلی احساس بدی داشتم خیلی دلم گرفت شوهرم به مادرش ودامادش گفت تقصیر شما بوده کاری کردی نارا
وقتی شوهرت احساس کمبود محبت داره چه رفتاری بهتره داشته باشیم
سلام من همسرم مشکل روحی داره .روانشناسا میگن قبل بلوغ دچار کمبود محبت شده بخاطر اون اینجوری شده.خستم.چکار کنم
علت اینکه به یک نفر هرچقد محبت میکنم و براش تلاش میکنم محبتام رو نمیبینه و فقط بدیا رو میبینه و خودش هم ابراز محبت نمیکنه و دنبال ایراد گرفتنه همش، چیه؟
سلام و وقت بخیر ۲۰ سالمه و متاهلم همیشه از وقتی یادمه احساس کمبود محبت شدید و احساس خلع درونی دارم چیکار کنم؟ هیچ وقت پدری نداشتم و با مادری دیووانه زندگی کردم و الانم با یه مردی ازدواج کردم که محبت کردن کلامی و غیره رو زیاد یاد نداره چیکار باید کرد؟
میفهمم که چقدر احساس سخت و دردناکی است اما بسیار خوشحالم که نسبت به این مسئله واقف هستید؛زمانی که ما این احساس را داشته باشیم ممکن است در ازدواج خود خودمان را قربانی حس کنیم و تمام محبت هایی را که والدین باید در اختیار ما می گذاشتند را از همسرمان طلب کنیم از طرف دیگر ما معمولا در ازدواج های خود به فردی را انتخاب می کنیم که بیشتر یادآور الگو های دوران کودکی ما باشد بنابراین این الگو تکرار می شود و حالا انگار روزی رسیده است که هر آنچه که از مادر پدرمان طلب نکردیم از همسرمان میخواهیم و این چرخه تکرار خواهد شد.این ها برای شما آشنا هستند هر چند که میفهمم چقدر سخت است.بنابراین از شما می خواهم مراقب باشید که هر آنچه که در رابطه زناشویی خود تجربه می کنید را مختص همسرتان و رابطه تان ندانید و سعی نکنید خودتان را در موقعیت قربانی قرار دهید.شما دیگر آن کودکی نیستید که احتیاج به محبت داشته و به والدینش نیاز داشت ؛شما بزرگ شدید و میتوانید خودتان به خودتان عشق بورزید و از خودتان مراقبت کنید چقدر اینکار را می کنید؟ هرگز منکر این نمی شوم که ما احتیاج به ارتباط و دریافت عشق داریم اما یقین داشته باشید تا این عشق را خودتان به خودتان ندهید و خودتان را لایق دوست داشتن ندانید، ظرف خالی از عشقتان هرگز پر نمی شود؛ما معمولا در مسئله کمبود محبت دوران کودکی یا از دوست داشته شدن اجتناب می کنیم و سعی می کنیم ثابت کنیم به دیگران نیاز نداریم و یا درجه چسبندگی و وابستگی خود را بالا میبریم بنابراین ما در نحوه دریافت عشق در ارتباط های بعدی مان نقش داریم به همین خاطر پیشنهاد می کنم برای پیدا کردن الگوی ارتباطی خود با همسرتان حتما به مشاور متخصص مراجعه نمایید.