خانه / پرسش و پاسخ اعتیاد / ارتباط بین افسردگی و اعتیاد | رابطه اعتیاد و افسردگی
اعتیاد و افسردگی
اعتیاد و افسردگی

ارتباط بین افسردگی و اعتیاد | رابطه اعتیاد و افسردگی

بسیاری از مشکلات مرتبط با سلامت روان که انسان‌ها با آن روبرو می‌شوند، به‌نوعی به یکدیگر مرتبط هستند. به گزارش وبسایت Psychology Today، رابطه مستقیمی بین افسردگی و اعتیاد می‌تواند  با هم همراه باشند. موارد بسیار زیادی وجود دارند که در آن‌ها اعتیاد منجر به افسردگی می‌شود. علاوه بر این، افراد افسرده بیشتر مستعد اعتیاد هستند؛ چراکه آن را به‌عنوان یک روش مقابله با احساسات منفی در نظر می‌گیرند. بااین‌وجود، اعتیاد هرگز نمی‌تواند مشکلی را برطرف کند؛ در واقع، آن اوضاع را بدتر می‌کند و مسائل را تشدید می‌نماید. همیشه به یاد داشته باشید که افسردگی و اعتیاد در هر چرخه ی نادرست و معیوبی با یکدیگر همراه می‌شوند.

اکنون، این نکته برای همه بسیار اهمیت دارد که رابطه بین افسردگی و اعتیاد را درک کنند. همچنین، دانستن نحوه ی اجتناب از این هر دو وضعیت نیز یک امر ضروری برای تمامی افراد محسوب می‌شود. بااین‌وجود، پیش از آن که چنین اتفاقی بیفتد، داشتن یک درک جامع و کامل از افسردگی و اعتیاد به‌عنوان دو چیز مجزا ضروری است.

مروری بر افسردگی

افسردگی از نظر بالینی به‌عنوان اختلال سلامت روانی تعریف می‌شود که به یک حال و هوای افسرده مداوم یا بی‌علاقگی در انجام فعالیت‌ها مربوط می‌شود و منجر به مشکلات در زندگی روزانه می‌گردد. متأسفانه، این مشکل نسبتاً رایج است و می‌تواند در اثر مجموعه‌ای از رویدادها یا شرایط رخ دهد. علاوه بر این، مطالعات نشان داده‌اند که عوامل ارثی و حالت روانی کنونی می توانند بر تشدید علایم افسردگی فرد تاثیر بگذارند.

در تمام موارد، فردی که با افسردگی دست‌وپنجه نرم می‌کند، دیریازود نشانه‌هایی را از خود بروز می‌دهد. برخی از مهمترین نشانه های افسردگی شامل بی خوابی، انزوا طلبی و گوشه‌نشینی از دیگران، مشکل در تمرکز و افکار خودکشی است؛ اما محدود به این موارد نمی‌باشد. افرادی که مبتلا به افسردگی شده‌اند، ممکن است در عملکرد روزانه ی خود نیز با مشکل روبرو شوند. برخلاف باور عموم، افسردگی یک اختلال بالینی است و صرفاً خلاص شدن از غم و اندوه نمی‌باشد. غم و اندوه در مقایسه با افسردگی دارای شدت کمتر و زودگذری بیشتری است.

بنابراین، روشهای درمان افسردگی شامل مشاوره و دارودرمانی می‌باشد. بسته به‌شدت افسردگی و شرایط کنونی، ترکیبی از هر دو درمان می‌تواند برای افراد مبتلا مؤثر باشد.

مروری بر اعتیاد

اعتیاد از نظر بالینی به‌عنوان یک بیماری مغزی توصیف می‌شود که توسط درگیری وسواسی در محرک‌های ارزشمند علی‌رغم رویدادها و پیامدهای جانبی مشخص می‌شود. چیزهای بسیار زیادی در زندگی وجود دارند که می توانند باعث معتاد شدن یک فرد شوند. به‌عنوان‌مثال، موارد بسیار زیادی وجود دارند که در آن‌ها، انسان‌ها از مکانیزم‌های مقابله‌ای ناسالم به‌منظور غلبه بر ضربه روحی استفاده می‌کنند و به اعتیاد روی می‌آورند که برای سلامتی و بهزیستی آن‌ها مضر است. زمانی که فردی به یک ماده یا محرک خاص اعتیاد پیدا می‌کند، خیلی طول نمی‌کشد که این اعتیاد به مواد آشکار شود.

اعتیاد به شکل علائمی که دارد، ظاهر می‌شود. علائم اعتیاد شامل امیال کنترل نشده، دروغ گفتن، دزدی کردن و مرتکب جرم شدن به‌منظور ارضای امیال، پنهان کردن منشأ اعتیاد از دیگران، بی‌احتیاطی و عدم توجه به بهداشت شخصی است؛ اما منافاتی با یکدیگر ندارند. همان‌طور که می‌توانید تصور کنید، اعتیاد خوب نیست و اگر به‌موقع و به‌درستی کنترل نشود، می‌تواند زندگی فرد را به نابودی بکشد.

گزینه‌های درمان به‌منظور رها شدن از اعتیاد شامل مشاوره روانشناسی، رفتار درمانی شناختی و حتی دارودرمانی است. لازم به ذکر است که به دلیل ماهیت اعتیاد، اقدامات درمانی خاص بر اساس هر فرد متفاوت هستند. در بسیاری از موارد، اعتیاد می‌تواند مشتقی از یک مشکل عمیق‌تر و جدی‌تر باشد. ترک اعتیاد یک فرد ممکن است سال‌ها یا حتی دهه‌ها به طول انجامد و همیشه وسوسه برگشتن به اعتیاد و لغزش مواد وجود دارد.

ارتباط بین افسردگی و اعتیاد

در کشف ارتباط بین افسردگی و اعتیاد لازم به ذکر است که عوامل تسریع‌کنند رایجی وجود دارند که منجر به چنین وضعیتی می‌شوند. به گفته وبسیایت Psycom، بسیاری از افراد هنگامی افسردگی را تجربه می‌کنند یا رو به اعتیاد می‌آورند که مشکلی در زندگی‌شان به وجود می‌آید. این مشکل می‌تواند در شکست عشقی یا قطع رابطه عاشقانه، موانع شغلی مانند استرس بیکاری، مشکلات خانوادگی، مشکلات زندگی مشترک یا موضوع کاملاً متفاوت دیگری باشد. نکته ی مهم این است که افسردگی و اعتیاد به زندگی افرادی می‌آیند که حالشان خوب نیست و نمی‌توانند به شیوه ی درست و سالمی با مسائل روبرو شوند.

افسردگی و اعتیاد می توانند یکدیگر را تشدید کنند و برای کسی که هر دو مورد را تجربه می‌کند، تصویر زیبا و خوشایندی نیست. بیایید یک مثال در این مورد بزنیم: فردی تصور کنید که در محیط کار خود مشکل دارد و دچار افسردگی متوسط شده است. به‌منظور حفظ آرامش این فرد هر هفته به مشروب‌فروشی می‌روند و کمی مشروب می‌خورد. در نهایت، کمی مشروب در هفته به چندین لیوان مشروب در طول روز تبدیل می‌شود؛ بنابراین، فرد به نوشیدن مشروب معتاد می‌گردد.

بدون مداخله، این اعتیاد بدتر می‌شود و می‌تواند منجر به افسردگی شدید شود. موضوع مهمی که باید درک شود، این است که بسیاری از معتادان می‌خواهند اعتیاد خود را ترک کنند. بااین‌وجود، به دلیل مؤلفه‌های روانی مرتبط با اعتیاد، ترک اعتیاد به آن سادگی که مردم دوست دارند باشد، نیست. این امر منجر به اجباری می‌شود که به تشدید اعتیاد، احساس ناامیدی ، ناراحتی و البته، افسردگی می‌انجامد. متوجه شدن روش‌هایی که در آن‌ها، افسردگی با اعتیاد همراه می‌شود، نمونه‌ای از سمیت بین این حالت است.

پیامدهای بعدی چرخه افسردگی و اعتیاد

یکی از مهم‌ترین مسائلی که باید هم در مورد افسردگی و هم اعتیاد بدان توجه کرد، این است که پیامدهای بعدی هر دو مورد به‌شدت مخرب هستند. این مورد نیز به‌عنوان یک ارتباط سمی دیگر بین افسردگی و اعتیاد در نظر گرفته می‌شود. هروقت که فرد خود را در موقعیتی می‌بیند که نمی‌تواند عملکرد موفقیت‌آمیزی در جامعه داشته باشد و مسئولیت‌هایش در زندگی را برآورده نمی‌کند، یک مشکل اساسی به وجود می‌آید. افسردگی درمان نشده، زندگی‌های بسیار زیادی را به‌هم‌ریخته و اعتیاد نیز موجب نابودی زندگی افراد بسیار زیادی شده است.

یکی از رایج‌ترین رشته‌های ارتباطی بین افسردگی و اعتیاد این است که هر دو مورد، سلامتی و بهزیستی عمومی فرد را مختل می‌سازند. فردی که با افسردگی دست‌وپنجه نرم می‌کند، ممکن است نتواند خواب راحت و خوبی داشته باشد که خود این موضوع بر کیفیت زندگی حرفه‌ای و روابط میان فردی او تاثیر منفی می‌گذارد. علاوه بر این، یک فرد معتاد ممکن است تنها به‌خاطر ارضای اعتیاد خود به الکل، مواد مخدر، اعتیاد به پورن یا اعتیاد به خودارضایی یا مواد دیگر از کار، دورهمی‌های خانوادگی و دیگر رویدادهای مهم کنار گذاشته شود.

فقدان پشتیبانی و حمایت افسردگی و اعتیاد

انواع مختلفی از مسائل وجود دارند که می توانند باعث افسردگی و اعتیاد یک فرد شوند. بااین‌وجود، فقدان حمایت و پشتیبانی از سوی دیگران، عامل تسریع‌کننده اصلی و رایجی است که منجر به فاجعه برای افراد بسیار زیادی می‌شود. در این مورد فکر کنید. تاکنون چند مرتبه در مورد افرادی شنیده‌اید که معمولاً احساس تنهایی می‌کنند و در نهایت افسرده می‌شوند؟ تاکنون چند مرتبه در مورد فردی خوانده‌اید که در نتیجه ی فرار از یک موقعیت دشوار به وجود آمده در زندگیش، به اعتیاد روی می‌آورد؟

اگر آن فرد تنها، یک سیستم پشتیبانی قابل اعتمادی در زندگیش داشت، به‌احتمال زیاد از عهده ی افسردگی برمی‌آمد. به همین ترتیب، اگر فرد معتاد به مواد مخدر دارای شبکه‌ای از افراد بود که در بهبود شرایط به او کمک می‌کردند، احتمال معتاد شدنش به مقدار قابل‌توجهی کاهش پیدا می‌کرد.

در زندگی، رویدادها و عوامل بسیار زیادی وجود دارند که قدرت ضعیف کردن انسان را دارند. گاهی اوقات، آن به شکل افسردگی ظاهر می‌شود و گاهی اوقات نیز به شکل اعتیاد یا چیز دیگری که به همان اندازه مضر و خطرناک است. سایت Psychology Today تأیید می‌کند که هم افسردگی و هم اعتیاد زمانی به وجود می‌آیند که افراد، دانش، منابع یا حمایت مناسب به‌منظور مقابله ی درست با مسائل زندگی روزانه ی خود را ندارند.

برای مقابله با افسردگی و اعتیاد بهتر است که مشکل را در نطفه خفه کرد

هم افسردگی و هم اعتیاد قابل‌درمان هستند. آن ممکن است به زمان، اصلاح سبک زندگی، ترک اعتیاد یا غیره نیاز داشته باشد؛ اما قابل‌درمان است. یک فرد افسرده می‌تواند آرامش درون و خوشبختی واقعی را دوباره تجربه کند. علاوه بر این، یک فرد معتاد نیز می‌تواند بر وابستگی خود به رفتارها و مواد ناسالم غلبه کند. بااین‌وجود، بهترین روش به‌منظور درمان واقعی افسردگی و اعتیاد، در نطفه خفته کردن است. این بدان معنی است که همیشه در کنار افراد باشیم و تضمین کنیم که هر فردی دارای سیستم پشتیبانی درستی که اجازه نمی‌دهد فرد از نظر عاطفی از هم بپاشد یا نیاز به روی‌آوردن به مواد مخدر یا رفتارهای ناسالم را به شکلی از گریزگرایی احساس کند.

دانستن زمان درست کمک خواستن از دیگران در ارتباط بین افسردگی و اعتیاد

اگر شما یا کسی که می‌شناسید، با افسردگی و اعتیاد یا چالش‌های دیگری روبرو است، این نکته حائز اهمیت است که بدانید کمک خواستن از دیگران هیچ اشکالی ندارد. افراد بسیار زیادی به این باور رسیده‌اند که باید با مشکلات و مسائل بدون کمک‌گرفتن از دیگران مواجه شوند و این صرفاً واقعیت ندارد.

در واقع، کمک‌گرفتن می‌تواند مؤثرتر از مواجه با مشکلات به تنهایی باشد. هر فردی، چیز جدیدی برای عرضه دارد و هرگز نمی‌دانید سابقه ی هر فرد چیست یا چگونه می‌تواند به روشی که هیچ‌گاه انتظارش را نداشته‌اید، کمک کند.

درصورتی‌که به کمک‌گرفتن از دیگران علاقه دارید؛ اما مطمئن نیستید که باید این کمک را از کجا بگیرید، خبر خوبی برای شما داریم. ما در سایت مشاوره باما، مشاوران و درمانگران فوق‌العاده‌ای داریم که مشتاق آشنا شدن با شما و ارائه بهترین راهنمایی و کمک هستند.

مهم نیست چه کسی هستید و با چه مشکلی دست‌وپنجه نرم می‌کنید، هرگز نباید تنها باشید. واقعیت این است که هر فردی با چالش‌ها و دوران سخت روبرو می‌شود؛ اما همان‌طور که قبلاً هم بدان اشاره شد، داشتن یک سیستم پشتیبان خوب واقعاً اهمیت دارد.

انتخاب بعدی با خود شماست اما مشاوره باما همواره به‌عنوان یک گزینه برای کسانی که مایل هستند، در دسترس می‌باشد. هروقت که آماده بودید، درمان را شروع کنید و برگ تازه‌ای از زندگی خود ورق بزنید.

مشاوره روانشناسی انگیزشی

هنگام مواجه با چالش‌های مرتبط با بهبود مشکلاتی همچون اعتیاد به مواد مخدر، درمان انگیزشی یک روش روان درمانی رایج به حساب می‌آید. این روش فرد را تشویق می‌کند تا مصرف مواد مخدر یا دیگر عادت های مخرب خود را به‌عنوان یک مورد منفی ببیند و بر جلسات درمانی تمرکز دارد که در آن به فرد انگیزه لازم برای ایجاد تغییرات رفتاری مثبت القا می‌شود.

ایجاد انگیزه واقعی به زمان نیاز دارد، به‌خصوص اگر فرد برای مدت‌زمان طولانی به یک روش معین زندگی کرده باشد. مراحل تغییر الگو توسعه‌یافته توسط جیمز پروچاسکا و کارلو دی کلمنت در اواخر دهه‌ی 1970 و اویل دهه‌ی 1980، اغلب به‌عنوان ابزاری برای روان درمانگرها و افرادی که به دنبال ایجاد تغییرات رفتاری مثبت در زندگی هستند، به کار می‌رود؛ این مدل شامل 7 مرحله است:

  • پیش تفکر(ماندگاری)
  • تفکر
  • آمادگی
  • عمل
  • نگهداری و حفظ
  • عود
  • خاتمه

اساساً، نیاز است تا بر روی رفتار شناختی فردی که به دنبال تغییر است، کار بسیار زیادی انجام شود. او باید پذیرای تغییر فکری باشد و با کمک و هدایت درمانگر، برنامه اجرایی برای او در نظر گرفته می‌شود. تعهد به این برنامه ضروری و حیاتی است.

گاهی اوقات نیز، فرد پیش از تجسم کامل تغییرات مدنظر ممکن است کمی پا پس بکشد. احتمال موفقیت در افرادی که علاوه بر رابطه محکم درمانی، از شبکه قوی حمایت افراد بهره می‌برند، بیشتر است.

مصاحبه انگیزشی در ترک اعتیاد

مصاحبه انگیزشی که توسط روانشناسانی به نام ویلیام آر میلر و استفان رولینک معرفی شد، یک رویکرد مشاوره ای است که بر ایجاد انگیزه ذاتی در فردی که به دنبال تغییر رفتاری مثبت مانند کاهش وزن، ترک سیگار یا ترک الکل و مواد مخدر و غیره است، تمرکز دارد. انگیزه ذاتی از درون برمی‌خیزد و بستگی به افراد یا شرایط خارجی ندارد. درنتیجه، در مصاحبه انگیزشی، درمانگر به‌عنوان راهنما عمل می‌کند و از سؤالات باز، شنیدن انعکاسی و تصدیق به‌منظور هدایت فرد به دانش و درک درونی، استفاده می‌نماید.

اغلب درمانگر و مراجعه‌کننده هنگام مواجه با ریشه رفتارهای ناخواسته، با مقاومتی در برابر تغییر روبرو می‌شوند. به‌منظور کاهش مقاومت فرد برای تغییر رفتار یا ترک عادات منفی، نگرش بدون قضاوت و ایجاد حس همدلی از اصول جدایی ناپذیر موفقیت مصاحبه انگیزشی به شمار می‌روند. درمانگر باید بتواند در دنیای فرد قدم بردارد و شیوه فکری و احساسات او را درک کند. سپس، از طریق شنیدن بدون قضاوت و انعکاسی، به فرد اطمینان خاطر دهد که احساسات او را درک می‌کند.

شنیدن انعکاسی شبیه به شنود فعال است که در آن، درمانگر برای نشان دادن این‌که به سخنان مراجعه‌کننده گوش می‌دهد، از کلام و سخن‌پردازی استفاده می‌کند. این روش انگیزشی موجب ایجاد فضای امنی می‌شود که فرد در آن احساس می‌کند افکارش مهم هستند. این روش همچنین موجب خودمختاری در روند بهبود رفتار می‌شود، تا فرد به حس قوی‌تری از مهارت خودآگاهی و افزایش اعتماد به نفس دست می‌یابد.

کمک کردن به فرد در تمایز قائل شدن میان فردی که هست و فردی که می‌خواهد باشد، جنبه مهم دیگری از مصاحبه انگیزشی است: شناسایی “خود ایده آل” در برابر “خود واقعی” (سینسرو، 2012). زمانی که انگیزه در فردی که به دنبال تغییر است، به وجود آید، دکتر روانشناس می‌تواند فرد را در ایجاد یک برنامه واقع‌گرایانه برای گذر از ویژگی‌ها و رفتارهای نامطلوب و حرکت به‌سوی ویژگی‌ها و رفتارها مطلوب سوق دهد.

منبع: www.betterhelp.com

2 دیدگاه

  1. مشکل من مصرف ترامادول هست که الان ۴ سالی هست که روزانه ۳ عدد قرص ۲۰۰ مصرف میکنم.کلا تمام انرژی و زندگیم رو گرفته و هیچ کاری نمیتونم انجام بدم….فوق العاده چاق شدم و همراه با مصرف سیگار دیگه توان حرکت و تمرکز برای درس خواندن برای قبوولی در کانون وکلا را ندارم.حتی هیچ شغلی هم ندارم و از انجام کارها از نظر روحی عاجز شدم.چطوری ترکش کنم و خودم رو بازسازی کنم؟چند بار تو خونه تلاش کردم اما نتونستم.خانواده ام هم از موضوع خبر ندارن و فکر میکنن افسردگی دارم فقط.یعنی میخوام بگم کسی رو ندارم که ازش کمک بگیرم

  2. سلام من یه دختر ۳۰ ساله ام با وجود پدری ک اعتیاد داشت و نوجوونی نابود‌شده دانشگاه خوبی رفتم و در اجتماع وجه و مرتبه ی خوبی داشتم…هنرمند بودم و به شدت بااستعداد…. هشت سال پیش ولی درگیر اعتیاد شدید شدم….۷ سال هروئین مصرف میکردم و سه سال اخر شیشه هم بهش اضافه شد….در کنارش حتی کار می‌کردم و یه کافی من و آشپز مجرب بودم ولی بخاطر اعتیاد نتونستم حرفه ای دنبال کنم حرفه مو که خیلیم بهش علاقه دارم….حالا یک ساله اومدم یه شهر دور از خونه و متادون‌ مصصرف میکنم و دارم تو شغلم پیشرفت میکنم و هدفاممو دنبال میکنم…..ولی بازم برای پیشرفت باید متادون رو بذارم کنار….ولی هم به خاطر کار (که مرخصی نمیتونم بگیرم هم جای خواب و غذام رو از دست میدم اگر نرم سرکار) هم بخاطر افسردگی شدیدی که بعد از قطع مصرف میگیرم نمیتونم مصرفمو قطع کنم……اما به شدت خسته شدم…..من اگر مصرف متادون رو ادامه بدم به هیچجا نمیرسم…..من با یه سراشپز بزرگ کار میکنم که شرط موندنم تو اشپزخونه رو قطع مصرف و گرفتن کارت بهداشت گذاشته (کارت بهداشت اینجا ازمایش خون داره)..از روی ۸۰ سی. سی رسوندم ب روزی ۲ سی سی ولی همین دو سی سی رو نمیتونم بذارم کنار….من دوسال پیش یک بار اقدام ب ترک کردم یک ماه بخش روان تنی بستری بودم ولی بازم برگشتم ب مصرف ….من از مشاوره ی تلفنی وحشت دارم..نمیتونم با کسی حرف بزنم.‌.نمیتونم از منجلابی که توشم بیام بیرون‌….من اومدم جزیره ی کیش چون اینجاهرویین سخت پیدا میشه ولی بعضی وقتا از وسوسه ب سرم میزنه خودمو بکشم…..من دیگه پول مشاوره هایی که میدونم جواب نمیده رو ندارم بدم …من با تشخیص اختلال شخصیت مرزی و اضطراب اجتماعی مشاوره میگرفتم ولی هیچی بهتر نشد…تا وقتی که مواد نیست من گوه ترین حس

دیدگاهتان را بنویسید