خانه / پرسش و پاسخ اعتیاد / آیا از شوهر معتادم طلاق بگیرم؟ عاقبت زندگی با مرد معتاد
شوهر معتاد
مرد معتاد اعتیاد همسر

آیا از شوهر معتادم طلاق بگیرم؟ عاقبت زندگی با مرد معتاد

زندگی با مرد معتاد یکی از تلخ ترین تجربه های ازدواج است. روزانه تعداد بسیاری از زنان از شوهر معتاد خود طلاق می گیرند تا به مشکلات این زندگی تلخ پایان دهند. اما زنان دیگری هستند که به خاطر بچه یا فشار خانواده یا ترس از طلاق تصمیم به ادامه زندگی با مرد معتاد می گیرند. یعنی سختی های زندگی با مرد معتاد را به خاطر شرایط کنونی تحمل می کنند.

مطالب مرتبط: طلاق بهتر است یا تحمل

اما عاقبت زندگی با مرد معتاد با گرفتاری هایی همراه است. این باعث می شود که به مرور زمان زن از زندگی با شوهر معتاد خسته شده و احساس ناامیدی و تنهایی در ازدواج کند.

زندگی با مرد معتاد قطعا آسیب های مخربی بر روان زن و بچه ها باقی خواهد گذاشت؛ تا حدی که به علایم افسردگی شدید، افکار خودکشی، طلاق عاطفی می انجامد.

زنی که مدتها با مرد معتاد زندگی کرده، احساساتش سرکوب شده، از لحاظ روحی بسیار خسته و افسرده است و نمی تواند تصمیم درستی در برخورد با شوهر معتاد بگیرید. بنابراین در چنین شرایط روحی بدی که زن در زندگی مشترک تجربه می کند، نمی تواند تصمیمی عاقلانه و منطقی بگیرد.

اولین گام در برخورد با شوهر معتاد، افزایش آگاهی و سپس پذیرش است. یعنی زن باید با مطالعه در مورد روانشناسی افراد معتاد نگرش خود در مورد این موضوع تغییر دهد. این مطالعات به زن کمک می کند تا نگاه تازه ای به مردان معتاد داشته باشد. وقتی عوامل اعتیاد به مواد مخدر و دلایل معتاد شدن افراد را بفهمید، آنگاه به چشم یک مجرم یا مرد بدکار به شوهر خود نگاه نمی کنید.

زن باید متوجه شود که شوهرش به خاطر آسیبهای گذشته درگیر مشکلاتی درونی شده و از طریق مصرف مواد تصمیم به خاموش کردن مشکلاتش می کند. به همین منظور است که در روانشناسی، بیماری اعتیاد نامیده می شود.

اعتیاد یک بیماری روانی است که همانند بیماری جسمی قابل درمان است. بنابراین موضوع طلاق از شوهر معتاد درست همانند طلاق از شوهر بیمار است. این بیماری شوهر چه جسمی باشد ( مثل دیابت ) چه روانی باشد ( مثل اعتیاد ) تفاوتی در نوع نگاه شما برای ادامه زندگی با او نمی کند.

تنها تفاوت در این است که زن بگوید، بیماری جسمی یک اتفاق است اما مصرف مواد یک انتخاب. در پاسخ به این سوال باید گفت، همه ما انسانها به نوعی در زندگی روزانه خود، رفتارهای وسواسی یا اعتیادگونه داریم. رفتار وسواسی یا رفتار اعتیادی یعنی فرد با وجود آگاهی از این رفتار اشتباه، قادر به ترک رفتارش نیست.

به عنوان مثال، فردی که سیگار می کشد، با وجود آگاهی از مضرات سیگار و دانستن فواید ترک سیگار اما همچنان به مصرف سیگار ادامه می دهد. یا فردی که می داند مصرف فست فود برای سلامتی او مضر است اما روزی سه وعده ساندویچ و پیتزا میل می کند.

شدت این رفتارهای اعتیادی در افراد مختلف است. بسته به آسیبهای دوران گذشته و شرایط زندگی فرد، شدت بیماری اعتیاد متغیر است.

بنابراین پذیرش این حقیقت که زن با یک همسر بیمار در حال زندگی است تاثیر بسیاری بر نوع نگاه زن برای ادامه زندگی با مرد معتاد دارد.

شوهرم معتاده خسته شدم

من ۳۴ سالمه و همسرم ۳۷ ساله. همسرم اعتیاد داره خیلی جنگیدم تا درست بشه اما نشد. ۱۰۰ بار کمپ ۱۰۰ بار تو خونه ترک کرد ولی دوباره شروع کرد. به نظرم من خودش نمیخاد شوهرم ترک کنه و درست بشه. الان ۱۳ساله که شوهرم معتاده تو این یک سال اخیر خیلی اخلاقش بد شده. دست بزن هم پیدا کرده. دخترم ۱۳ سالشه و پسرم ۵ ساله. تروخدا سرزنش نکنید که چرا فرزند اوردم وقتی دخترم به دنیا اومد من نمیدونستم اون معتاده بعدا فهمیدم. ولی پسرم را خواسته به دنیا اوردم چون دخترم شدید به من وابسته بود و پیشنهاد مشاور فرزند دوم را اوردم. هر شب دعوا داریم، بحث و کتک کاری. شدیدا دلم میخاد طلاق بگیرم ولی پدر و مادر پیر هستن نمیدونم چکار کنم دیگه نمیتونم تحمل کنم قیافه اش را اخلاق ش را دلم میخاد یه روز برم بیرون دیگه بر نگردم خونه. در این حد خسته شدم نمیدونم چجوری زندگیمو نجات بدم. بچه هامو خودمو قلبم درد میکنه .معد ه ام عصبی شده خودم هم مثل پیر زنها شدم.

پاسخ مشاور به پرسش ” طلاق یا زندگی با فرد معتاد “

شما حتما با دشواری های زیادی دست و پنجه نرم می کنید. زندگی با یک فرد معتاد میتونه خیلی سخت و اذیت کننده بشه. اینکه تصمیم به جدایی بگیرید یا ادامه بدید کاملا بستگی به خود شما داره اما شما باید برای خودتون یک آستانه تحمل و مرز مشخص کنید. این مرز رو زمانی که همسرتون در حالت نشئگی نیست باهاش در میون بذارید. این بیان کردن باید کاملا قاطعانه اما بدون پرخاشگری باشه.

همسر شما باید متوجه بشه که شما در زمینه اعتیادش از هرلحاظ اون رو همراهی کردید و هر چند از این بابت خیلی اذیت شدید اما هیچوقت قصد سرزنش اون رو نداشتید. با اینحال، شما هم مرزهایی دارید که اگر شکسته بشه دیگه زندگی براتون غیر قابل تحمل میشه. مثل دست بلند کردن و توهین شنیدن. بنابراین لازم میدونیم که همسر شما این خط قرمز رو درک کنه‌.
شما میتونید از طریق یک مشاور گروه‌های حمایتی پیدا کنید. در این گروه‌ها افراد دیگه‌ ای با مشکل مشابه شما حضور دارند که سعی میکنند به همدیگه کمک کنند و به هم دیگه راهنمایی بدند.
شما همچنین میتونید با خود مشاور هم صحبت کنید و با بررسی دقیق‌ تر زندگیتون راحت تر تصمیم بگیرید که بهتره جدا بشید یا به زندگی با ایشون ادامه بدید. شما باید درک کنید که هر کس تنها میتونه خودش رو تغییر بده؛ بنابراین همسر شما تنها زمانی تغییر میکنه که خودش بخواد و شما باید توجهتون به سلامت جسمی و روانی خودتون باشه. زندگی با یک همسر معتاد نباید موجب بشه که شما خودتون رو فراموش کنید‌.
شما به هیچ عنوان نباید تلاش برای انکار چیزی کنید. وجود یک مرد معتاد در خانواده، یک شرایط طبیعی نیست و نباید به این وضعیت عادت بشه. پس بجای اینکار شما باید اطلاعات خودتون در مورد اعتیاد و برخورد با فرد معتاد بالا ببرید. کتاب هایی در این مورد مطالعه کنید و فیلم های آموزشی ببینید.
شما در کنار این حرف که گفتم نباید همسرتون رو سرزنش کنید. باید این رو هم در نظر بگیرید که نباید بیش از اندازه اون رو راحت بذارید. اینکار میتونه باعث بشه که مصرف خودش رو بالاتر ببره و مشکلات دیگه‌ای برای شما و خودش ایجاد بشه.
در کنار همه این موارد اگر تصمیم شما طلاق از همسر معتاد بود و به این نتیجه رسیدید که همسر شما قابل تغییر نیست و شرایط براتون غیرقابل تحمله توصیه‌هایی که در ادامه خدمتتون ارائه میدم میتونه براتون کمک کننده باشه.
شما با داشتن پشتوانه مالی میتونید روند طلاق رو راحت تر پشت سر بگذارید بنابراین سعی کنید در یک موقعیت مناسب شاغل بشید.
به این مسئله هم توجه کنید که بخاطر اعتیاد همسر طلاق راحت تری میتونید داشته باشید و حتی حضانت فرزندانتون رو هم بگیرید. در نهایت همه چیز به تصمیم شما بستگی داره.
پیروز و موفق باشید.

کوشا کوچک آملی
کارشناس مشاوره باما

طلاق از همسر معتاد به شیشه

سلام خسته نباشین راستش من یه ۲سالی میشه ک نامزد بودم و الان یه ساله ک عروسی کردم شوهرمن کارگرساده روز مزدهستش از دوران نامزدی باهمسرم مشکل داشتم زیاد به کاراهمیت نمیدادرفتارشم خیلی خوب نبود ولی من بیشتز کارنکردنش اذیتم میکردمن حتی تا مرز طلاقم پیش رفتم اما به امیداینکه بریم زیریه سقف درست میشه اشتی کردم چندماهی گذشت ازعروسیمون من مادرم ساکن شمال بود پدرم وقتی یه سالم بود فوت کردو مادرم بعد عروسی من بایه اقایی ازدواج کردمن ک رفتم سره خونه زندگیم مادرمم رفت خونه ی شوهرش شمال عید بودک من و همسرم رفتیم شمال پیش مامانم بعد چندروزهمسرم به من گفت ک توبیشتر پیش مامانت باش من برمیگردم خونه من اینجا به همسرم شک کردم چون بعد رفتنش چندروزبعدک میخواستم برگردم هی اسراربه بیشتر موندن من کردازاونجا یه بیلیط اتوبوس گرفتم و شبونه بدون اینک به همسرم بگم راه افتادم سمت خونه جلوی درساختمون متوجه شدم ک ساعت ۷یا۷ونیم صبح هستش وهنوز چراغ خونه روشنه و همسرم بیداردست و پام میلرزید استرس بدی داشتم وقتی رفتم بالا حدود دودیقه ای اگر اشتباه نکنم طول کشید تادروباز کنه وقتی رفتم داخل متوجه شدم کله لبای همسرم زخمه وکلی لاغرشده بودمن اونجا متوجه شدم ک همسرم مواد مخدر مصرف کرده به برادرم زنگ زدم اومد اونجاوبرادرم وقتی وضعیتشو دید دوتازددره گوشش واونجا اعتراف کردرورگفت ک فقط چند صوت شیشه مصرف کرده من اونجا قهر کردم به امیداینک جدابشم رفتم خونه ی داداشم و به مامانم زنگ زدم ک بیامن میخوام جداشم مامانم ساعت ۱۱شب حرکت کردسمت ماساعت حدود ۹ شب بود ک شوهرم اومد خونه ی برادرم شام خورد و بعدش منو کشید یه جا گریه کرد کلی گریه کرد خودشو به درودیوارزد و گفت که تفریحی کشیدم شیطون گولم زدوازاین حرفا من خیلی همسرم و دوست دارم خیلی از یه یه بار دیده بودم به فامیل ما گفته بود به کسی نگووباهاشون نشسته بودوتریاک میکشیدخوب زنوگی میکردیم شکرخدا گذشت و گذشت بخاطره کرایه خونه و قرض و قوله که یه مسئولیت رودوش همسرمه همین باعث میشه ک شوهر من سره وقت بره سرکارو بیاد.

راستش یه موقع هایی بوده نداشتم بخورم نداشتم بپوشم اما یه وقتایی ام بوده که فراهم بوده اما تا الان بیشتر نبوده. خلاصه بعد یه مدت گذشت همین دیشب بود که رفته بودیم خونه مادرشوهرم همسرم گفت کیلید خونه رو بده من برم خونه دوش بگیرم و بیام منم دادم قراربود ساعت ۸ خونه مامانش باشه اما ساعت ۹ و نیم بود که من شک کردم و بهش زنگ زدم ک سریع و ۱۰ دیقه ای بیا بعدازاینک اومد متوجه شدم از حالاتش ک مصرف کرده.

دوباره دیشب که برگشتیم خونه تا صبح ساعت ۷ نخوابید چشم روی هم نگذاشت. میرفت بیرون و الکی در کوچه رو به هم میبست که من فک کنم میره بیرون ولی میره دستشویی و با چرا غ خاموش الکی میشسته اونجا من اونجا متوجه شدم ک مصرف کرده. به نظرشما من چیکار کنم همسه من تفرحی میکشه یا معتاده نمیدونم. کمکم کنین تروخدامن پدر بالاسرم ندارم تنهام لطفا تو تصمیم گیری کمکم کنین اینم بگم ک رابطه ی جنسیمون اول ۱۰ روز یه بار بود ولی الان ۲ روزه ک بین ماهیچ رابطه ای وجود نداره همه میگن معتاده و بایه ادم معتاد نمیشه زندگی کرد ولی من حسی ک دارم اینه ن میتونم بمونم ن میتونم برم توروخدا کمکم کنین من چیکارکنم؟

شوهرم معتاده خسته شدم

کاملا درک میکنم که شما وضعیت در دشواری قرار دارید و نمی دونید که چه تصمیمی باید بگیرید. یک طرف سختی‌های زندگی با یک فرد معتاد و تلاش برای ترک دادن ایشون وجود داره و در طرف دیگه سختی‌های جدایی و خراب شدن زندگی مشترک شما وجود داره.
اول از همه لازمه که بدونید در واقع چیزی به نام مصرف مواد به صورت تفریحی وجود نداره و مصرف مواد مخدری مثل شیشه اعتیاد رو با خودش به همراه خواهد داشت. چه بسا اعتیاد شیشه بسیار بیشتر از انواع دیگر مواد مخدر هست و به موازات اون ترک کردنش هم سخت تر خواهد بود.
شما برای اینکه بتونید راحت تر تصمیم بگیرید باید مواردی رو ارزیابی کنید که در ادامه خدمتتون خواهم گفت.
شما باید بدونید که نمیتونید همسرتون رو مجبور به ترک کردن کنید. ترک تنها زمانی مقدور خواهد بود که همسر شما شخصا به این باور برسه که نیاز داره ترک کنه و با سختی های اینکار مواجه بشه. در این مسیر شما تنها نقش حمایت کننده و همراه رو دارید. پس باید با همسرتون صحبت کنید و متوجه بشید که آیا واقعا باور داره که برای ادامه زندگیش نیاز به ترک کردن داره؟ ممکنه در زبون بیان کنه که میخواد ترک کنه اما این حرف صرفا یک جور قانع کردن شما برای ترک نکردن زندگی باشه پس باید دقت کنید که حس واقعی همسرتون در مورد ترک کردن چیه.
بدون شک ترک کردن موادی مثل شیشه راحت نیست و بسیار سخت میشه اگر یخواید که به تنهایی از پس اینکار بر بیاید. به شما توصیه میکنم که حتما با همسرتون به یک مشاور اعتیاد مراجعه کنید و اگر لازم بود همسرتون مدتی در یک کمپ ترک اعتیاد بستری بشه. البته لازم نیست که در مورد کمپ چیزی به همسرتون بگید. مشاور اول شدت اعتیاد همسر شما رو بررسی میکنه و بعد راهکارهایی رو به شما ارائه میده. در بسیاری از مواقع داروهایی که تجویز میشن تاثیر بسزایی در ترک دارند. این روند ممکنه مقداری هزینه‌بر باشه اما باید توجه کنید که در مقابل حفظ زندگی همسر شما و رابطه شما قطعا چیزی نخواهد بود.
نکته دیگه‌ای که باید بهش توجه داشته باشید اینه که شما نباید خودتون رو بخاطر این مسئله قربانی کنید و موجب آسیب به خودتون بشید. شما تلاش خواهید کرد که به همسرتون کمک کنید اما اگر احساس کردید که این تلاش‌ها بدون نتیجه بودند نباید به سوختن و ساختن راضی باشید و در اون شرایط باید برای خودتون و سلامت روان خودتون ارجحیت قائل بشید.
بنابراین در صورتی که احساس میکنید به همسر و زندگی با همسرتون علاقه دارید توصیه میکنم که برای کمک به ایشون تلاش کنید و از راهکارهای پیشنهادی کمک بگیرید اما تا زمانی که سلامت خودتون به خطر نیوفته. در صورتی که احساس کردید که اینکار فایده ای نخواهد داشت و روند زندگیتون تغییری نکرده بهتره که با راهنمایی مشاور به جدایی فکر کنید.
به عنوان نکته آخر باید خدمتتون بگم که تا زمان بهبود کامل همسرتون و بازگشت زندگیتون به حالت عادی نباید تصمیم برای بچه دار شدن بگیرید. اینکار آسیب و سختی های زیادی هم برای شما و هم برای بچه در بر خواهد داشت.
در تمامی مراحل زندگی پیروز و موفق باشید.

کوشا کوچک آملی
کارشناس مشاوره باما

شوهرم سر کار نمیره معتاده

سلام وقت بخیر شوهربنده همش ازصبح تا شب خونه است سرکارنمیره بعضی موقعع ها عصر میره شب ساعت ۱۲ یا ۱ میاد خونه. سیگار میکشه اعتیاد به مواد تریاک داره سالی ۹ بار۴۰ روز ترک میکنه و باز میکشه اینا به کناربه شدت بددهن و دست به زن داره خیلی هم بدهکاره الان طلبکاراش حکم جلب رو گرفتن. به خدا اختیار زندگیم رو داده به خانواده اش به خصوص خواهرش چون همیشه خرجی من و بچه هام رو خواهر مجردش میده هرچی خواهرش و مادرش امر کنه همون میشه. مثلا پسرم وقتی میره خونه مادر شوهرم اینا من اجازه ندارم بهش بگم مثلا با فردا پسرمون ۳روزه اونجاست زنگ بزن بیارنش بلند میشه منو میزنه بهم میگه تو کی هستی من تو رو آدم حساب نمیکنم به شدت از خانوادم بدش میاد با این بدیهاش صبح تا شب استرس دارم. واقعا روح وروانم بهم خورده همش میخوام خودم رو بکشم. به شدت شوهرم و خانوادش دروغ زیاد میگن. حالم داره ازشون بهم میخوره. به خدا نمیره سرکار حداقل خرجی خونش رو بیاره منو فهمیدم که حالا خانوادش خرجی منو بچه هام رو میدن باید ما امربه فرمان اونا باشیم و همش جلوی اونا خم و راست بشیم. منم به شوهرم گفتم نه من کنیز توام نه بچه هام غلام خودت وخانوادت. بهش میگم دندت نرم برو سرکار به شدت هم خانوادش پولی روکه خرج ما یا خودش میکنه میزنن توسرش و باعث این بدبختی و بدهی زیاد خانواده خودش هستند. من دیگه بریدم توروخداکمکم کنید.

پاسخ مشاور به پرسش ” از بیکاری شوهرم خسته شدم “

همسر شما اعتیاد داره، کار نمیکنه، دست بزن داره، استقلال مالی نداره و توهین میکنه. این ویژگی‌ها کاملا بر خلاف ویژگی‌های یک خانواده سالم هستش و قابل درکه که چقدر اذیت میشید از این بابت. بنابراین شما نباید به ادامه دادن این وضعیت ادامه بدید.
در مرحله اول من توصیه میکنم که به همسرتون یک فرصت نهایی بدید. بهش بگید که ادامه دادن این وضعیت براتون غیرقابل تحمل شده. شما مجبور به ادامه دادن این شرایط نیستید و نمیتونید دیگه تحمل کنید. بنابراین همسرتون باید تجدید نظرهایی در رفتارش کنه. در مرحله اول باید مصرف مواد رو کنار بذاره. خیلی از مشکلات شما مثل کار نکردن ایشون، اخلاق بد ایشون و مشکلات مالی شما میتونه ناشی از مصرف مواد و اعتیاد شوهر تون باشه. قطعا خرید مواد هزینه زیادی داره و وقتی به اندازه کافی مصرف نشه باعث خلق بد میشه. در مرحله بعد باید مشغول به یک کار دائم بشه و هرچند که در آمد کمی داشته باشه حساب و کتاب خانواده رو یا خودش مدیریت کنه یا به شما بده. کتک کاری از هیچ دیدگاهی پذیرفته نیست و نباید دیگه اینکار رو تکرار کنه.

در صورتی که ایشون به این رفتارها ادامه بده شما میتونید برای طلاق اقدام کنید. البته تصمیم به طلاق کاملا بستگی به خود شما داره با این حال در صورت اقدام برای طلاق به علت مصرف مواد همسرتون، عدم پرداخت هزینه‌های زندگی و خشونت فیزیکی دادگاه به نفع شما رای خواهد داد و روند جدایی شما آسون تر خواهد بود. با توجه به شرایط ایشون شما حتی میتونید حضانت فرزندتون رو هم بر عهده بگیرید.

به هر جهت، طلاق تصمیم آسونی نیست و باید به صورت همه جانبه درباره اون فکر کنید. شما در روند طلاق نیاز به حمایت‌های عاطفی و مالی خانواده خودتون دارید. درصورتی که خانواده شما از لحاظ مالی در وضعیت خوبی قرار نداره یا قادر به جلب حمایت اونها نیستید باید سعی کنید دنبال یک شغل برای گذروندن دوران طلاق و بعد از طلاق باشید.
علاوه بر این ها کمک گرفتن از مشاور میتونه کمک بزرگی به شما بکنه که بهترین تصمیم رو بگیرید. در هر صورت شما نباید خودتون رو قربانی کنید و راضی به سوختن و ساختن بشید. زندگی شما نیاز به تغییر داره و تغییر به همراه حفظ زندگی نیاز به همراهی و تغییر پذیری همسرتون داره در غیر این صورت توصیه میکنم که با کمک یک مشاور و وکیل به ابعاد جدایی فکر کنید.
در تمامی مراحل زندگی پیروز و موفق باشید.

کوشا کوچک آملی
کارشناس مشاوره باما

مطالب مرتبط: از چه مردانی باید طلاق گرفت

پایان رابطه با مصرف کننده ی مواد مخدر

من حدود یک سال پیش با دوست پسرم آشنا شدم. خیلی سریع عاشق همدیگر شدیم. از آنجایی که مادرش از او می خواست تا خانه را ترک کند، بعد از گذشت دو ماه به او پیشنهاد دادم تا بیاید و با من و دو پسرم از رابطه ی قبلی زندگی کند. روز بعد از نقل مکان او، متوجه شدم که باردار هستم. او خیلی خوشحال شد، با این وجود، کمی بعد از آن که برای زندگی به خانه ی من آمد، مشخص شد که گرفتار رابطه ی ناسالمی از قبیل کوکائین، قمار و پورن است.

گاهی اوقات، سر کار نمی رفت، تمام شب را بیرون از خانه می گذراند و غیر قابل کنترل بود. من در نهایت متوجه شدم که به من خیانت کرده است. موافقت کردم که اگر مصرف مواد مخدر را ترک کند، بگذارم پیش ما بماند اما بر عهدش پایبند نماند. چندین مرتبه در طول دوران بارداری از او خواستم تا برود اما هر بار حرف خود را پس می گرفتم. در نهایت، در ماه سپتامبر به او گفتم که برود.

از آن زمان تاکنون، او بعد از ناامید کردن افراد بسیار زیادی و نابسامانی کامل برای مدت زمان کوتاهی در کنار ما زندگی کرد. ما با هم خیلی خوب کنار می آمدیم. او در این مدت از مصرف کوکائین فاصله گرفت. پیشنهاد دادم که دوباره تلاش کنیم. او دلش نمی خواست. به نظر می رسید که نمی خواهد دوباره تلاش کند زیرا قصد نداشت مصرف کوکائین را برای همیشه کنار بگذارد. من حاضر بودم بر روی این مسائل کار کنم اگر این به معنی با هم بودن دوباره ی ما به عنوان یک خانواده بود. ناراحت کننده بود که او این چنین نمی خواست.

او دوبار در هفته برای دیدن پسرش می آید اما احساس می کنم که نتوانسته ام یک خانواده ی خوبی برای فرزندانم فراهم کنم و هرگز نمی توانم این موضوع را پشت سر بگذارم. تنها راه حل ممکن، تغییر محل زندگی است تا او را برای همیشه از زندگی خود و فرزندانم کنار بگذارم. دوست ندارم مردی مانند او بر روی پسرم تاثیر بگذارد و پسرم را نیز شبیه به خود کند. نمی دانم باید از اینجا به کجا بروم.

مطالب مرتبط: از کجا بفهمم شوهرم ترک کرده

پاسخ مشاور به طلاق از مرد معتاد

چندین موضوع سخت تر از ناامید شدن از فردی که دوستش داشته اید، وجود دارد. شما با مردی آشنا شده اید که به نظر می رسید شما را دوست دارد. الان، بعد از صاحب فرزند شدن و تحمل دلشکستگی، از خود می پرسید که برای داشتن خانواده ی باثباتی که می خواستید، چه کاری می توانستید انجام دهید یا چه کاری الان از دستتان برمی آید.

مسئله این است که مردی که تمام این چیزها را در کنار او می خواستید، همیشه به دنبال خواسته ی دیگری بوده است. من متخصص در زمینه ی اعتیاد نیستم اما می دانم که اعتیاد چه تاثیری بر روابط بین زوج ها می گذارد. واقعاً مهم نیست طرف به چه چیزی اعتیاد دارد زیرا نکته ی کلیدی در مورد بودن با شریک زندگی معتاد، این است که رابطه ی درجه اول آن ها با ماده ی مخدر، قمار، مشروب الکلی یا پورنی است که به آن اعتیاد دارند. از آنچه در نامه ی خود توضیح دادید، می توانم بگویم که شما دائماً مسئولیت تلاش برای تغییر این مرد را خود بر عهده گرفته اید. وقتی چنین اتفاقی نیفتاد، او را به امید این که شاید بتواند ببیند که چقدر دوستش دارید و چقدر می خواهید در زندگیتان حضور داشته باشد، پیش خودبرگرداندید. حتی الان هم، وقتی برای ملاقات پیش شما می آید، حسرت هایی که در نامه تان ابراز کرده اید، باعث می شود فکر کنم که هنوز هم به دنبال راهی برای مرتب کردن اوضاع هستید.

متاسفم هیچ راه بهتری برای گفتن این موضوع وجود ندارد اما حقیقت این است که شما نمی توانید خواسته های خود را در کنار او محقق کنید. تا زمانی که خود مسئولیت زندگی و قسمت اعظمی از رفتارش را بر عهده نگیرد، شک دارم که بتوانید به شریک زندگی یا پدری که می خواهید، دست پیدا کنید. مردم به دلایل مختلفی درگیر اعتیاد می شوند. این تقصیر شما نیست که شریک زندگیتان دچار مشکلات و مسائلی شده است – شاید گذشته ی دشوار او باعث شده است تا در برابر مشکلاتی که اکنون با آن ها مواجه می شود، آسیب پذیر باشد؛ اگرچه همیشه این چنین نیست. اغلب آن ها می خواهند اوضاع تغییر کند اما کشش مشکلات خاص، به عنوان مثال مواد مخدر یا قمار باعث می شود که ترک کردن اعتیاد تقریباً برای انجام فرد به تنهایی غیرممکن شود.

یافتن یک کمک حرفه ای اغلب ایده ی خوبی است اما نمی توانید شریک زندگی خود را وادار به انجام این کار کنید مگر آن که واقعاً در جایگاهی در زندگی خود قرار گرفته باشد که خود نیز به دنبال تغییر است. بنابراین، با داشتن نیم نگاهی به آینده، مگر آن که او به نقطه ای برسد که مسئولیت اعمال و رفتارش را خود بر عهده بگیرد، باید بگویم که متاسفانه تجربیاتی که توضیح دادید، یک مشکل اساسی برای شما و فرزندانتان خواهد بود. این واقعاً سخت و دشوار است اما خانواده های افراد معتاد احتمالاً با من موافق هستند که شما نمی توانید این کار را به جای آن ها انجام دهید؛ اگرچه، وسوسه ی تلاش کردن می تواند مقاومت ناپذیر باشد. هر مشکلی که دارد، خود باید آن را برطرف کند.

نمی دانم آیا حس شکستی که توضیح دادید، باعث شده است تا فکر کنید نمی توانید کمک بگیرید. گفتید که در تشکیل یک خانواده ی با ثبات شکست خورده اید و شاید شریک زندگیتان و مادرش باعث شده اند تا احساس کنید، کاری که برای فرزندانتان انجام می دهید، کافی نیست. اما باید بگویم که علیرغم تمام مشکلات تلاش خود را کرده اید تا اوضاع را مرتب کنید و امیدوار هستم که همان اراده و قدرتی که شما را در انجام این کار توانمند ساخته است، به شما در تماس گرفتن با افرادی که می توانند کمکتان کنند، یاری دهد.

توصیه می کنم که گروه های محلی که برای شریک های زندگی معتاد وجود دارند را جستجو کنید. علاوه بر این، با دوستان و اعضای خانواده تان که قابل اعتماد هستند، ارتباط برقرار کنید تا بشنوید که اوضاوع تا چه حد دشوار بوده است. نامه ی شما پر از احساس ناامیدی ناشی از گوشه نشینی است و ارتباط برقرار کردن با دیگران، یکی از روش هایی است که به کمک آن می توانید دوباره خود را به عنوان شخصی که هستید، نه مراقب یک فرد معتاد درک کنید. در حالی که شریک زندگیتان همچنان معتاد به مواد مخدر (یا هر چیز دیگری) باقی می ماند، شما آنقدر عاقل هستید که رفاه خود و فرزندانتان را در اولویت قرار دهید. اگر فکر می کنید که شرایط سخت تر شده است، شما را تشویق می کنم تا با پرستار خانگی یا پزشک عمومی خود تماس  بگیرید. تماس گرفتن با دفتر مشورت دهی رایگان برای شهروندان در مورد نگهداری و دسترسی به کودک نیز می تواند مفید باشد.

خانواده ها در اندازه ها و شکل های مختلفی هستند. گاهی اوقات، در حالی که بزرگ می شوید، سعی می کنیم خانواده ی خود را به گونه ای شکل دهیم که به ما در درک روابط قبلی کمک کنند، مانند روابطی که با والدین خود داشته ایم. در مواقع دیگر، ما ممکن است شریک زندگی را انتخاب کنیم که می توانیم برای او همه چیز باشیم، به امید این که او نیز ما را به همین اندازه دوست خواهد داشت. اما واقعیت این است کهدر حالی که تمامی خانواده ها و روابط دارای فراز و نشیب های مربوط به خود هستند، چیزی که باعث می شود این روابط ادامه پیدا کنند، وجود اعتماد، توجه و پشتیبانی برای هر دو نفر است. در حال حاضر، این شما هستید که تمام این کارها را برای همه انجام می دهید. این نه منصفانه است و نه مناسب. فکر می کنم باید راهی برای رهایی از دست این مرد پیدا کنید. احساس من این است که اگرچه به او گفته اید که برود اما کاملاً باور ندارید که می توانید از رابطه به طور کامل فاصله بگیرید، که مجدداً یک مشکل بسیار رایج برای شریک های زندگی معتاد محسوب می شود. لطفاً از این لینک برای تماس گرفتن با گروه پشتیبان محلی خود استفاده کنید و در صورت امکان، به منظور به دست آوردن دوباره ی اعتماد به نفس و باوری که می توانید به زندگی خود ادامه دهید، از پزشک عمومی مشاوره بگیرید.

200 دیدگاه

  1. من شوهرم اعتیاد داشت به شیشه و سورچه و ترک کرد که همونوقتم نمیخاستم برگردم به زندگی ولی با التماس و درخواست بعد از اینکه از کمپ اومد و تعهدی که پیش وکیل داد گفتم اوکی برمیگردم ولی الان سه ماهه میگذره که فهمیدم به قرص بی ۲ و ترامادول اعتیاد پیدا کرده و در عین حال با یه دختری در ارتباط هست که میگه اون بهش پیشنهاد داده و من بهش میلی ندارم و اینا حتما نقشس که منو پیش تو خراب کنن و اینا درحالیکه بعد کمپ بهش پیام داده گفته کجایی چرا خبرم رو نمیگیری نگفتی این چندوقت کجام و اینا حالا من نمیدونم این زندگی چی میشه امیدی هست به موندن و این قرص ها اعتیاد داره ؟تو دادگاه میشه گفت به این قرص ها روی اورده ؟خانوادمم میگن این مرد زندگی نیست و نباید ادامه بدی حالا موندم تو دوراهی که چیکارکنم

    • سلام به نظر من اگه بچه نداری و خانوادت حمایتت میکنن هر چه زودتر طلاق بگیر آما اگه بچه داری سعی کن سر کار بری و زندگیت رو ادامه بدی آما اگه موندی دیگه بچه نیار. موفق باشی

    • سلام باشما منم مشکل تورا دارم شوهر شیشه استفاده می کنند ولی بامن خیلی بدرفتاری میکنند نمیدانم چه کارکنم همش فوش میده کتک مزنه خسته شد یک نیم سال میشه تحملش کردم ولی نمیشه

  2. سلام من همسر سیزده ساله اعتیاد دارد و دو دختر هم داریم وبا خانواده همسرم در یک آپارتمان زندگی میکنیم در زندگی ما دخالت میکنند مگوین که تو باید به زور به خاطر بچه هایت با پسر ما زنگی کنی به شیشه اعتیاد دارد سه ماه یک بار ترک می کند دیگر نمی توانم تحمل کنم یک ماشین به اسم خودم دارم که آزمون قایم کردن مگویند اگر ماشین وبچه هایت را می خواهی باید با همسرت زندگی کنی

  3. سلام شوهرم سالها اعتیاد داشته و از من پنهان کرده البته الان سه سال هست که ترک کرده ولی من نمیتونم خیانتی که سالها در حق خودم و بچه ها کرده فراموش کنم ازش بدم میاد دوست ندارم باهاش زندگی کنم.

  4. من ۴سال پیش نامزد کردم و به بیماری اعتیاد گرفتار شدم و تصمیم ب ترک گرفتم و ترک کردم و بعد از کمپ در حالی که پاک بودم نامزدم ی دفعه ازم فرار کرد و بدون اینکه من بدونم کجا رفت خونشون تغییر دادن منم ۸ ماه آواره و حیرون دنبالش رفتم اما موفق نشدم وقتی از کمپ اومدم باهم تغییر رفتار داشت که کاملا معلوم بود تغییر کرده خیلی دوست دارم بدونم که چرا اینکارو باهم کرده مادرش که میگه تو رو دیگه نمیخواد ولی میدونم دروغ میگه شایدم نامزدم عوض شده یا بنظر خودم ی نفر بهتر از من پیدا کرده اگه میتونید ممنون میشم راهنماییم بکنید

  5. سلام وقتتون بخیر چطور میتونم اگر با کسی در رابطه هستم متوجه بشم اعتیاد داره یا نه؟ یا مصرف داره؟ از اونجایی که طرف مقابلم میگه 3 سال پیش ترک کرده

  6. همسرم اعتیاد شدید به هرویین و شیشه داره و بخاطر اعتیادش دست به هرکاری میزنه. البته نه واسه مخارج زندگی بلکه واسه مصرف موادش. ازطرفی هم خیلی راحت از خانومهایی مصرف کننده در ارتباطه و هیچگونه مسئولیتی تو زندگیش درقبال من و فرزندانش نداره. دوتا پسر داریم. فحاش ودست بزن هم داره و مدام وسایلش رو گم میکنه. توخونه به همه استرس وارد میکنه. مدام به فکر جنگیدن و زور گفتنه. چندین بار هم کمکش کردم ترک کرده اما متاسفانه دو تا چهار سال تونسته پاک بمونه. الان نمیدونم چیکار کنم. بخاطر اعتیادش از پای راست هم نقص عضو شده و خلاصه خیلی گرفتارم و بیشتر از جسم من و بچه هام روحمون خسته هست. بخاطر شرایط زندگیمون بچه هام دچار افت تحصیلی شدن. راهنمایی کنید لطفا

  7. سلام من ۸ ساله ازدواج کردم بعد ازدواج متوجه شدم شوهرم معتاده تا امروز خودم خرج زندگی رو دادم ولی دیگه کم آوردم چون قبل این آقا یک ازدواج ناموفق داشتم ‌مجبور شدم تحمل کنم این شرایط رو. هر جور فکر کنید باهاش کنار امدم به خوبی هزاران بار واسه ترک مواد صحبت کردم. واسش کار پیدا کردم ولی فایده نداشت. الان به جای رسیدم که دیگه از زندگی کردن خسته شدم الان چند ماه هست افسرده شدم همش خونه هستم فقط فکر میکنم چه کار کنم. از این ازدواج فرزندی ندارم ۳۵ سالم هست

  8. سلام شوهرم معتاده سه تا بچه کوچک دارم رفیق بازه توخونه پیداش نمیشه بددهن وعصبیه خرجی زیادنمیده بابچه ها بداخلاقه وتحقیرشون میکنه اززندگی باهاش خسته شدم. تصمیم دارم ازشوهرم بخاطر اعتیادو بی مسولیتی بداخلاقیش طلاق بگیرم سه تا بچه کوچک دارم ولی دیگه کم آوردم فقط خواهش میکنم نگید بخاطربچه هاتحمل کن چون خیلی بحث ودعوا میکنیم بچه ها همش استرس میگیرن هربار دعوامکنیم دخترم تب میکنه میلرزه نگیدصبورباش واقعا نمیتونم ازکارا وحرفاش به جنون میرسم

  9. با سلام من شخصی هستم که ۱۰ سال با یک مرد شیشه ای زندگی دارم میکنم دیگه خسته شدم نمیدونم چه کار کنم چند بار ترک بردمش ولی بازم نتیجه نگرفتم الآن موندم چه کاری کنم اون همش به من حرف زشت میزنه شکاک از خانه نامبرده برم بیرون تو رو خدا بهم بگین چه کار کنم ممنون میشم

  10. سلام خوبی دیگه خسته شدم با یک مرد شیشه ای زندگی کردن شکاک و حرف های زشت میزنه چند بارم کمپ رفته نمیدونم چه کار کنم

  11. سلام شوهر من معتاد هست من خیلی عصبی شدم سر این موضوع چیکار کنم یه کم اروم بشم ؟ فقط تریاک میکشه ولی من سر این موضوع خیلی حساسم طوریکه الان دو هفته ست کلن ولش کروم باهاش حرف نمی زنم اون هم خیلی عذاب می کشه ولی نمی تونه ترک کنه.

    • مشابه منه مضعیتتون ولی من الان له خودم بیشتر اهمیت میدمو سر خودمو گرم کردم زیاد بهش گیر ندم ده سال همش گریه و دعوا داشتیم سر این موضوع الان یه ساله بیخیال شدم و توکل کردم به خدا منم یه پسر پنج ساله دارم

  12. با عرض سلام وخسته نباشید به شما مشاوره محترم خانمی هستم ۳۹ ساله دارای دو فرزند پسر ۱۳ و۱۰ ساله شوهرم معتاداستوقبلا قرص تریاک مصرف می‌کرد یک مدتی ترک کرد ولی بعد شروع کرد والان شیشه مصرف می‌کنه هرچه باهاش صحبت میکنم آخرش به دعوا منجر میشه اصلا میل جنسیس واهمیتش به من خیلی کم شده ومن سخت. ناراحتم نمی‌دونم چ کار بکنم تورو خدا ممنون میشم بگید چه کار کنم. خواستم بگم دوستش دارم ولی اصلا میگه من تا خودم نام ترک نمیکنموهمش ادامه میده خیلی ناراحت و افسرده هستم از اینکه محلم نمیدهودشواریههای سخت زندگی که خرجی خیلی کم میاره دیگه خسته شدم نمی دونم ادامه بدم یانه

  13. من ۳۶ سالمه شوهرم ۴۱ بیست ساله ازدواج کردیم من ۱۶سالم بود زنش شدم بعدیکسال فهمیدم شوهرم اعتیاد دارهوبعداز این که از مادرشوهرم جدا شدیم هرشب میوورد تو خونه میکشید سال اول هم بچه دار شدیم وهروز جنگ و دعوا فایده ای نداشت من هم بخاطر بچه کنار اومدم وشوهرم هروز میکشه تو خونه واقعا دیگه خسته شدم سرکار میره خرج خونه میده ولی دیگه نمیتونم با اعتیادش کنار بیام الان دوتا بچه دارم بزرگ شدن ولی پدر مادرم هم نمیتونم تکیه کنم دلم میخواد طلاق بگیرم ولی دو دلم که چی میشه چکار کنم؟ خیلی دارم به طلاق فکر میکنم چون بیست سال هست که تحمل میکنم وقتی بوی مواد وصدای قل قلش درمیاد از خودم بدم میاد که چطور تحمل میکنم وتاکی این ادامه داره عصبی بودنش هم خیلی مهمه نمیشه باهاش چهار کلمه صحبت کرد. من حتی راضیم که تو خونه نکشه حداقل بره جایی یابره خونه پدرش ولی قبول نمیکنه اصلا به ترک فکر نمیکنه میخواد همینجور ادامه بده وچون میدونه من حمایتی ازطرف خانوادم ندارم خیالش راحته واینکه اصلا نمیخواد منو طلاق بده من موندم و این زندگی اجباری خودمم اصلا پس اندازی ندارم پول هم به اندازه ای میده که خرج میکنیم اضافه نمیده که من پس انداز کنم سرکارم نمیزاره برم میگه زن بره سر کار دیگه زندگی نمیکنه واقعا شما بگید من چکار کنم خسته شدم ازاون موقه میگفتم بچهام ولی الان میگم خودم چی میشم چندسال دیگه

    • ببینید جدایی برای شما طبیعتا سختتر هست چون منبع مالی برای تهیه سرپناه و تامین مایحتاج زندگی ندارید از طرفی پدرومادر هم نمی‌توانند حامی شما باشند اول با خودتان فکر کنید که آیا اگر از این زندگی با ۲ فرزنذ جدا بشیم آینده ما چی میشه قدرت رهن واجاره یک منزا کوچک را داریم؟ ایا میتوانیم احتیاجات زندگی رو تهیه کنیم.ایشان تابحال اقدام به ترک کرده اند؟ یا خیر. ناگفته نماند اقدام به ترک بدون رضایت شخصی خود شخص امکانپذیر نیست. از یه طرف سلامت روان شما در الویته از طرفی با این شرایطی که خودتون توضبح میدین امیدی به زندگی با ایشون ندارید اگر با استعمال مواد مشکلی ندارید مصرف در منزل بهتر است تا جایی که دوستان و در اطرافشان باشند چون ممکنه با ترغیب اطرافیان میل به استعمال موادی دیگر داشته باشند اعتیاد زمانی برای افراد مشکل ساز میشه که خانواده در کنار شخص معتاد امنیت نداشته باشد خرج و مخارج زندگی و بقیه امور مختل شود

      • حداقل خوبه شما شوهرتون بهتون اجازه میده بیان کنید که معتاده مال من اگر کوچکترین اشاره بکنم که معتاده میکشه من

        • سلام من ۲۲ سالمه شوهرمم ۲۳ سالشه ۳ سال از عروسی مون میگذره یه دختر هم داریم بعد ازدواج فهمیدم شوهرم تریاک مصرف می‌کنه و این خیلی منو اذیت می‌کنه چندین بار همراهیش کردم و ترک کرد تریاک رو ولی دوباره شروع کرد الان طلاق عاطفی گرفتیم یعنی اصلا همرایم حرفی نمیزنه تو اطاق جداگانه میخابه از سرکار بیاد مستقیم می‌ره تریاک می‌کشه با دخترم هم درست برخورد نمیکنه دست بزن هم داره من خودم افسردگی کردم به نظر شما چی کار کنم؟

  14. سلام من با همسرم ۱۳ سال پیش ازدواج کردیم از اوایل زندگیمون شروع به مصرف مواد مخدر از نوع شیشه و هروئین کرد چند بار او را در خانه چند بار در کمپ ترک اعتیاد بستری کردیم تا ترک کند اما هربار بعد از مدتی ترک کردند باز هم به سوی مواد مخدر می‌رفت ولی در بار دوم که او را به کمپ فرستادیم یعنی به زور بردن مدت ۴ سال هیچ نوع ماده مخدر یا مشروبات الکلی مصرف نکرد تا اینکه یک روزی با دوستش به کوه رفتن اونجا هم دو تا از دوستای همون دوستش اومده بودند او نمی دانست که اونا مواد مصرف می کنند و آنجا بود که اولین بار لغزش کرد بعد از لغزش کردن باز هم به اجبار مصرف افتاد یعنی روز از نو روزی از نو دوست نزدیک به ۲ ساله درگیر تو هستم یعنی کارم شده ترک کردن او و باز هم مصرف کردند کلافم کرده چند روز پیش رفتم تقاضای طلاق دادم به او گفته بودم که اگر مصرف کنی من را از دست میدهی بعد از دادن تقاضای طلاق به خانه پدرم رفتم در خانه ماند قلبم و عمیقاً او مرا بسیار بسیار دوست دارد این را میدانم من هم از ولی قلبم شکسته است ولی در این راه دو دل هستم آیا با او بمانم یا تقاضای طلاق بدهم از طریق خواهرم پیغام واسه من فرستاده که می خواهم به جلسه ۱۲ قدم بروم و برای خود راهنما بگیرم چند بار هم رفته فردا شنبه هم می خواهد برو گفت می‌خواهم این بار برای همیشه مواد را بزارم کنار چون من تحمل جداشدن از تو را ندارم و خودم هم نمی خواهم دوباره به آن روزها برگردم همه مردم من را به چشم مجرم نگاه کنند من دوست دارم پاک زندگی کنم گفته بود با اینکه میدانستم هر کس که پاک مانده با جلسه رفتن و ۱۲ قدم پاکی اش را حفظ کرده ولی باز نمی رفتم ولی الان گفته وضعیت جدی شده و من نمی خواهم زندگیم نابود شود من هم در این راه تو دل هستم آیا واقعاً راست.
    ولی الان که چندروز گذاشته کنار اصلا یع آدم دیگه شده.طرز حرف زدن صبحت کردن جلسه که میره خیلی روش تاثیر میذاره.گفته میخوام اون فرد قبلی که میشناختین رو دفن کنم وی یه آدم جدید بشم.خودش هم دیگه خسته شده قبلش که میخواست مصرف کنه من جلویش را گرفتم و و او هم نخواهد برود من را بغل کرد و خیلی گریه کرد گفت من قلب من تو را دوست دارم و نمی خواهم مواد مصرف کنم که تو را از دست بدهم ولی چطور پاک ماندن و قانون این کار را نمی دانم انگار یک نفر من را گرفته و با خودش وقتی که وسوسه میشم می برد هر چقدر تلاش می کنم او نمی گذارد من سالم بمانم باید مصرف کنم بعد مصرف کردن هم پشیمان می شوم او گفت الان ولی راهش را پیدا کرده‌ام قبلاً این راه را میرفتم با جلسه منظم و کار کردن ۱۲ قدم می توانم بر این وسوسه قائل بیایم با هم اگر کنار من هم باشیم من انگیزه بیشتری پیدا می کنم چون تو همه زندگی من هستی نمی خواهم به خاطر یک ذره مواد تو را از دست بدهم از این به بعد همیشه من تو را انتخاب می کنم نه مواد را اینجور میگفت.
    اگر او عمیقاً بغل بند بخواهد مواد را ترک کند می تواند با جلسه رفتن و کار کردن ۱۲ قدم این کار را بکند آدمهای زیادی هستند که البته صد درصد آدم هایی که پاک ماندند با جلسه رفتن و کار کردن دوازده قدم. من آدم هایی را میشناسم که شوهرش هر روز چند بار او را کتک میزد هر روز می کشید خواهرش این بدبخت شاید دو بار یا سه بار یا چهار روز بکشد و چهار ماه ترک میکند یک ماه ترک میکند هر روز سال را نمی کشد هر چیز قانون و راهکاری دارد راهکار این مسئله یعنی مواد مخدر دوازده قدم و جلسه کار کردن راهنمای گرفتن است خیلی آدم هایی هستند که با این کار پاک ماندن و به زندگی برگشتند شوهر دوستم با چاقو زده بود پایه خانوم خودش ۲۴ تا بخیه خورد الان با جلسه و دوازده قدم پاک مانده و چند ماه دیگر پاکی آش ۸ سال میشود خیلی ها میشناسم نمی دانم شما فکر کنم از این مسئله

    • منم مشکل شمارو دارم الان ۱۳ساله شوهرم هرویین شیشه مصرف میکنه۱۵۰بار ترک کرده به یک ماه نمیرسه باز شروع میکنه به خونه پدرم رفتم واسه طلاق آبروی منو که پیش همه برد گفت این باصد نفر در ارتباطه با اینکه همه شهرمون مارو میشناسن وقتی پاش به دادگاه باز شد اومد گریه و زاری که تموم شد دیگه و نمیخام به مصرف ادامه بدمو فلان و بهمان منم ۲تا بچه دارم یه پسر ۱۲ ساله یه دختر ۸ساله منم اونجا ازش تعهد گرفتم که اگر باز کشید برم جدا بشم خونه پدرم ک بودم خیلی قول ها داد بهم که فلان میکنم و نمیزارم دیگه اذیت بشی و ازین چرت و پرتا منم احساساتی…..
      یک ماه از برگشتم به زندگیم نگذشت که دیدم صورتش داره لاغر میشه اولش قرص آرامبخش پیدا کردم ک داشت میخورد قایم کرده بود زیر فرش بعد متوجه قرص بی۲شدم که داره میخوره بعدشم که دیگه فهمیدم شروع کرده شیشه و هرویین هیچوقت خونه نیست زیاد پول نمیاره واقعا خسته شدم ولی به خاطر بچهام باید یه مقدار دیگه تحملش کنم تا ببینم خدا چی میخاد فقط میخواستم بگم گول گریه کردناشون رو نخورین مثل من احساسی تصمیم نگیرید عاقلانه تصمیم بگیرین اگر بچه ندارین خودتون رو نجات بدین اگر هم دارین یه شغلی چیزی برای خودتون دست و پا کنید که سرگرم باشین

    • سلام بمون در زندگی

  15. من ده سال پیش ازدواج کردم ی پsر شش ساله دارم. و طی همه این سالها همسرم معتاد بود خیلی تلاش کردم ترک کنید اما نشد تا من حدود یکسال همسرمو رها کردم و ب طلاق اقدام کردم و موفق شدم طلاق گرفتم و ب پسر عموی همسرم علاقمند هستم و ایشون هم علاقمند من هستن اما الان مشکل ما اینکه این اقا ترس داره با خانواده اش در میان بگذارد چون من فامیل بودم و از فامیلش بچه دارم وهمچنین همسر سابقم خوب شده و بسلامتی رسبده و اصرار داره ک من برگردم ب زندگی من الان نمیدونم باید چکار کنم. ایشون تکلیف منو روشن نمیکنن ک من بتونم تصمیم برا زندگیم بگیرم خیلی دوسشون دارم خیلی علاقمندم ک باهاش ازدواک کنم ایشونم خیلی به من علاقمند هستن خیلی مراقب من هستن و با پسرم خیلی رابطه خوبی دارن اما از ازدواج کلا ترس دارن

    • میگی شوهر اولا به پاکی رسیده خب پسرش تحویل بده خودش نگه داره تو تنهایی ازدواج کن بزار پسرتم توخونه غریبه احساس غریبی نکنه

  16. سلام خوبی خسته نباش من با یک مرد به شیشه دارم زندگی میکنم دیگه خسته شدم نمیدونم چه کار کنم شکاک حرف های زشت میزنه ۳تا بچه دارم تو رو خدا راهنمایم کنین چند بار کمپ رفته

  17. سلام زنی38 ساله هستم با دو پسر 11و9 ساله شوهرم اعتیاد داره همه چیز مصرف میکنه نمیدونم چیکار کنم مدتی موسسه میرفتیم الانم 2و3 روز اپیوم میخوره بعدش میره بیرون شبم خونه نمیاد خرجیش رو خودم میدم حتی سیگارو شربتش رو خودم میخرم دستم خیلی خالیه بچه هام بد شدن باباشون رو دوست ندارن لطفا یه راهی بهم پیشنهاد کنید

    • سلام .باهاشون جهت اقدام به ترک صحبت کنید و بصورت جدی بگید اگر اقدام نکنی حتما راه جدیدی رو خواهیم رفت.تابحال برای ترک اقدام کرده اند؟ البته ناگفته نماند خودشون برای ترک باید بخوان

  18. من میخام طلاق بگیرم شوهرم معتاد هستش ودوتا بچه دارم نه میتونم به زندگیم ادمه بدم نه میتونم برگردم چشام میبینه گوشهام میشنوه ولی دلم باورنمیکنه دلم میسوزه میدونم چقد سختی کشیدم ولی نمیتونم بپذیرم وخیلیی میترسم ونگران بچه هام هستم بدم ب پدربزرگشان یا خودم بردارم کدوم صلاحه نمیدونم نگرانم واسه آیندشون که بعدن از من دل چرکین عقده ایی بشن. من بیستو چهار سالمه وشوهرم پسرعموم هستش از من پنج سال بزرگ تره وبچه هام پسرم میره کلاس اول ودخترم پنج سالشه وضع مالی شوهرم خیلی بده هم مال خودش هم باباشو دود کرده و تازگیا فهمیدم از خونه هم چیزهایی فروخته وبهم خیلیی درغ میگه قبلن هم یباررفته کمپ ولی باز ادامه داده بدترشده خیلی فرصت هادادم ولی دیگ نمیتونم. مشکلم فقط اعتیاد هستش من خیلی زندگیموبچه هامو دوست دارم ولی نمیتونم با وض مالیم نگهشون دارم اخلاق شوهرمم بدشده چیزی میگم وسایل میشگونه خیلی کمکش کردم که توخونه هم ترک کنه ولی نتونسته. من نگران آینده بچه هامم که کسی سرپرستیشو بگیره بدم به پدربزرگشون یا به پدرم که شوهرم هیچی نداره بخاد خاسته های بچه هامو نگه داره مصرفش هم شیشه هیرویین هسته تازگیا شربت متادون هم میتوره

  19. من یه دختر۲ساله دارم وچهارسال هست که زندگی میکنم ازقبل شوهرم تریاک میکشیدواین رومن میدونستم ولی بعدازدواج به دروغ گفت که ترک کردم ولی بعدش فهمیدم که میکشه شوهرمن خیلی عصبیه حتی نمیشه باهاش حرف زدهمه ی راه هاروانتخاب کردم والان هم که باپدرش حرفش شده ماپیش اونازندگی میکردیم ولی الان مستاجریم شوهرم کارش لوازم یدکی بودولی نمیدونم که چی شددیگ الان دوماهی میشه ک به سرکارنمیره والان ازصب تاشب خونس وفقط میکشه هرچیم میگم یافوش میده یاکتکم میزنه خیلی خسته شدم نمیدونم چیکارکنم

  20. سلام ،همسرم ۱۶ساله اعتیاد داره ۶سال موادسنتی ،۱۰سال هرویین و شیشه ..دیگه خسته م کرده سالی۳بار ترک می‌کنه ولی متاسفانه باز عود می‌کنه اخلاقش خیلی خیلی بد .فحش وکتک کاری خلاصه چکارکنم؟ شغلش پنجرگیری می باشد از صبح تا 10شبدر مغازه کار می‌کنه می‌کشه .بعدش هم میاد سرش تو گوشیه یا میره زیرزمین خونه سیگار می‌کشه می‌خوابه .اصلا یا جای نه تفریحی نه مسافرتی انگار یک مرده تو این خونه .بخدا خودم و بچه هام هر روز باهاش بحث جنگ داریم افسرده شدیم .

    • سلام عزیزم حق دارید زندگی با یک شخص معتاد خیلی سخته ولی زمانیکه میخواد دست روتون بلند میکنه اجازه ندین کتک کاری کنه .بهش بگید اگر نخوای و ترک نکنی زندگی تو از دست خواهی داد ولی بایدیک شرایطی براتون مهیا باشه که بتونی زندگی خودت و فرزندان رو اداره کنی

  21. سلام شوهرم ۲۰ساله معتاده ۳پسردارم نمیزارم بریم جایی یاکسی بیاد هرروز جنگ و دعوا بد و بیرازه داد و بیداد میکنه خونه نشینه پسرم کارمیکنه نمیدونم بچه هامو چکارکنم. بزارم برم دست بزتداره باچاقو و قمه و گرز میاد سراغم. ۵۳ سالشه من ۴۳ سالمه الکی به لباسم گیر میده که عینه پیر زنها باش خونه مادرم نمیراره برم بعد از دوماه چند ساعت رفتم اومد منوزد آخه جا خون که نیومدن مواد میکشه باید بشینم پیشش فحش رکیک میده هیچ لباسی هیچی برامون نمیخره طلاهامو فروخت کشید. آرامش ندارم تریاک میکشه قرص متادون میخوره

  22. سلام من همسرم چند ساله تریاک می‌کشه پسر هفت ساله دارم ولی اخلاق همسرم تازگی خیلی بد شده نمیتونم تحملش کنم خیلی زود عصبی میشه و زورگویی میگه پسرم همش میگه نکش اینا بده بابا ولی فایده نداره هیچ محبتی بهم نمیکنه همش دعوا درست می‌کنه میخام از پیشش برم بخاطر بچم میترسم ازم بگیره چکار کنم

  23. با شوهر معتاد زورگو چه کنم؟ بسیار حق به جانب شده و ۲۴ ساعت بامن دعوا میکنه اعصاب برای خودم و بچه هام نگذاشته سردردهای شدید میگیرم اصلا حوصله هیچ کاری رو ندارم از بچه هام متنفر شدم دلم میخواد فرار کنم برم همش میگه فلانی و فلانی معتاد هستن توی خونشون جر و دعوا نیست خانمشون چیزی بهشون نمیگه به کوچکترین قوانین زندگی پایدار نیست حسرت یه صبح زود بیدار شدنش به دلم مونده حسرت یکبار سر سفره نشستنش به دلم مونده حسرت یه بار خرید بردنش. قبول نداره که اعتیادش باعث این همه آشفتگی در زندگیمون شده میگه تو سیاست نداری نمیتونی زندگیت رو جمع کنی هجده ساله تحملش کردم الان دیگه خیلی بهم زور میگه از پارسال تا الان فقط سه بار داروی ترک براش خریدم نهایت پاکیش سه ماه هست جدیدا چنتا رفیق غیر معتاد هم پیدا کرده از وقتی اونا پرش میکنن روزگارم رو سیاه تر کرده همش میگه خاک بر سرت که اهل زندگی نیستی همه حسرت زندگی تو رو میخورن اون دوتا رفیقش زنباره هستن. خیلی خیلی خودبزرگ بین شده با نوشتن نمیتونم عمق فاجعه و کارایی که به سر من و بچه هام زندگیم آورده رو توضیح بدم بهش میگم ۸ ساعت پای افیون نشستی ۲ ساعت به من و بچه هام اختصاص بده چنان قشقرقی به پا میکنه که اون سرش ناپیداست جدیدا میگه خیلی بخوای حرف بزنی یه ۱۴ ساله میگیرم زندگی میکنم نه در قید تو هستم نه بچه ها تا الان که ساعت یک و نیم بعداز ظهره هنوز خوابه تا سه و چهار بعد از ظهر میخوابه نه پای سفره میاد نه حرف میزنه نه جایی میبرتمون. به نظر خودش مشکل زندگیش منم و اعتیادش مشکل ساز نیست جدیدا حرف از خودکشی و رفتن از خانه و برنگشتن و پشت پا زدن به همه چی میزنه

  24. سلام وقتتون بخیر من ۲۵سالمه و متاهلم شوهرم اعتیاد داره ولی معلمه و دوسشدارم اما دوسندارم بچه بیارم ازطرفی اون عاشق بچه هست ممکنه با وجود بچه ترک کنه اما من قدرت تصمیم گیری وریسک ندارم ک طلاق بگیرم یا بچه بیارم وادامه بدم. تا جای ک خبر دارم ده سال وهروئین وجدیدا شیشه ۸بار بردیمش کمپ ولی دوباره رفت سمتش. خودمم دیگ خسته شدم از معتادیش

    • تورو خدااااا بچه دار نشو.ترک نمیکنه.گولشو نخور.هزززززارتا مثل شما دیدم ک میگم

      • ترو خدا بچه دار نشو خیلی گرفتار تر میشی همش نگران بچه میشی و نمیتونی بری چون بچه رو نمیتونی رها کنی همه معتادها دروغ گو هستن و ترک ندارن من پسر ۷ ساله دارم و همش نگران اونم ترو خدا بچه دار نشو گناه داره بچه نییییییار

    • سلام تو که بچه ندار دیگه ندار وضع که خوب نمیشه که هیچ بدتر هم میشه

    • خواهشا بچه نیارید بزرگ‌ترین اشتباهه این بلا سرمون اومده تورابخدا شما اشتباه. نکنید زندگی. با معتاد فقط باخته

    • به هیچ وجه بچه نیار جان عزیزت

  25. سلام تازه فهمیدم شوهرم قرص ترامادول مصرف مکنه الان ۳ماهی میشه ازیه طرف دلم براش میسوزه که به این حال روزافتاده ازطرفی دلم نمخادبا آدم معتاد باشم. دلم مخادجدابشم ازش خسته شدم رفتارش خیلی تغییرکرده توحال خودش نیس ۵ساله ازدواج کردیم الانم بچه ای هم نداریم البته ازوقتی فهمیددیربچه دارمیشیم به نظرم اینجوری شده سردوراهی موندم هنوزخانوادم چیزی نمدونن. اصلابه روی خودش نمیاره مصرف مکنه مگه من چیزیم نیست. حالم خیلی بده پدرخودمم ۱۰سال موادمصرف مکرددیدم مادرم چه دردی کشیده نمخام خودمم اونجوری شم. به نظرتون چکارکنم طلاق بگیرم؟

  26. سلام من۱۷ ساله دارم با شوهرش که اعتیاد ب شیشه داره زندگی میکنم که این اواخر به هروئین اعتیاد پیدا کرده خسته شدم و اونو بیرون کردم با این کارم گناه کردم؟چون خیلی ازم پول میبرد جلو بچه ها حرکاتی انجام میداد که دخترم کامل افسرده شده بود روحیاتش ضعیف شده بود که چند بارم خواست خودکشی کنه پسرمم چش و گوشش داشت باز میشد. هزاران بار با راه های مختلف مشاوره کمپ های مختلف چندین بار کنگره دکتر و…. به هر روشی که فکرشو بکنی. من یه ادم معتقدی هستم الان عذاب وجدان گرفتم ولی واقعا زندگیو برامون جهنم کرده بود و از لحاظ مالی به صفر رسیدیم

  27. سلام باکسی ازداوج کردم که قلبن شیشه مصرف میکنه حالا میگه پاک شدم الکل مصرف میکنه موندم چکار کنم ممنون

  28. سلام شوهرم معتاده و قول داده بود ترک کنه و نمیکنه و یه دختر یک ساله دارم پدرمم قبولم نمیکنه که طلاق بگیرم چی کار کنم

  29. سلام ،من چهل سالمه ،بیست سال با شوهرم زندگی میکنم یه دختره شانزده ساله دارم که درحال تحصیله,شوهرم اعتیاد به شیشه داره همیشه وسیله اش رو درجیبش میسبنم ووقای بهش میگم شروع به داد و هوار می‌کنه اخلاقش خیلی بده بارها سعی به ترک کرده اما نتونسته کمپ وفارابی وغیره رفته اما هیچ اراده ای در ترک کردن نداره وجدیدا دست به هرکاری برای بدست آوردن پول ویزنه همیشه میگه تو یه بچه ی دیگه بیار من ترک میکنم اما دروغ میگه جانش به مواد بسته اس راه برگشت به خانه پدری هم ندارم و حرفه ای هم بلد نیستم که خودم شاغل بشم ،من مشکلاتم زیاده ونمیدانم همه رو اینجا بنویسم الان سردرگمم چکار کنم خودم رو کلا فراموش کردم وهمش تو فکر هستم خواستم بنده رو راهنمایی کنید

  30. سلام وقت بخیر منم شوهرم بیست سال معتاده واعتیادش شدیدهو یه دختر دارم هیچ حرفه ای هم بلد نیستم چهل سالمه ام پرخاشگری زیاد داره دست به هر کاری میزنه من نمیتونم به خاطر شکلش واینکه خودش هم نمیاد در عروسی و عزا یا مهمانی شرکت کنه، همیشه تنها بودم راه برگشتن به خانه پدری هم ندارم دخترم گناه داره گاهی اوقات میگم کاش بری و دیگه نبینمت دخترم هم میگه مادر طلاق بگیر ،خوب طلاق من به درس دخترم وزندگی دخترم لطمه وارد می‌کنه با همین تفکر من دندون رو جیگر گذاشتم ،،خیبی سعی کردم ترک کنه ،کمپ رفت ،فارابی بستری شد ،هزار بار تو خانه اقدام به ترک کرد ،من خیلی برای خودم ناراحت ام دیگه مثل قبل سرحال نیستم ،خودم رو فراموش کردم هی میخورم وزنم خیلی بالا رفته وحی افسردگی شدید دارم نمیدانم چکار کنم

    • سلام دوست عزیز صبر کردن خوبه ولی نه به اندازه ای که از خودت غافل بشی قطعا در این زندگی دخترتون هم داره آسیب میبینه باید به طلاق بعنوان راه حل آخر نگاه کنید و اینکه آیا بعد از طلاق شما میتونید یک زندگی ساده رو اداره کنید و یا سرکار برید و زندگی مستقلی داشته باشید .به تمامی جوانب فکر کنید بعد تصمیم عاقلانه بگیرید

  31. سلام وقت بخیر بنده ۳۷ سالمه و همسرم ۴۰ سالشه۱۵ ساله ازدواج کردیم.ما باهم نسبت فامیلی داریم بعد ازدواج متوجه اعتیاد همسرم شدم خییلی مبارزه کردم واون دست بردار نبود به طوری که بعد از هفت سال زندگی مشترک و بچه ۲ ساله تصمیم به جدایی گرفتم چون مصرفش بالا بود به کار اهمیت نمی‌داد بدهی سنگین بالا آورد وخلاصه رفتیم زیر صفر واین چند سال با خانوادش که داییم و زندایی بودن صحبت می‌کردم مادرش طرفداری های بیجا می‌کرد ودایی هم کاره ای نبود بالاخره به منزل مادرم رفتم ودرخواست طلاق دادم خانوادش هم دیگه ازش خسته شده بودن بدهی سنگین بالا آورده بود که داییم مجبور شد خونشو بفروشه تا بدهی رو بده بردنش کمپ و ترک کرد وبا پادرمیانی فامیل من دوباره برگشتم تقریبا شش سال پاک بود تازه از زیر صفر اومدیم بالای صفر با زندگی به شدت سخت این سالها همینجوری که میگم نگذشت من خورد شدم داغون شدم بچم آسیب دید ولی وقتی پاک شد واز شهرستان اومد کرج با محیط جدید ودر کنار خانوادم ترجیح دادم زندگی کنم تازه ۲۰ روزه متوجه شدم مصرف میکنه دنیا به سرم خرابه دوباره بدبختی‌های گذشته داره برام مرور میشه نمیدونم باید چکار کنم وقتی فهمیدم انگار برق گرفتم یه حسی نصف شب بیدارم کرد ورفتم تو کیفش شیره پیدا کردم رفتم بالا سرش اول انکار و بعد سریع قبول کرد که اشتباه کردم پیداش کردم ولی دروغ میگه احساس پشیمونی میکنه ولی از چشماش میفهمم که علاقه داره نمیدونم باید چکار کنم خواهشا کمکم کنید میگم به پدرش که داییم هست زنگ بزنم اصلا نمیدونم چکار کنم؟سلام در پیام بالا مشکلاتم بیان کردم الان باید چهاردهم سریعی انجام بدم مجبورش کنم دوباره ترک کنه ودر کلاسها شرکت کنه اصلا باورم نمیشه این بدبختی دوباره وارد زندگیم شده. بعد از ترک کردن و زندگی جدید دور از اون شهری که خییلی زجر کشیدم به خاطر بچم دوباره برگشتم وحتی حق طلاق ازش گرفتم که اگر یه زمانی دست از پا خطا کنه خودمو راحت کنم ولی تو این چند سال خودشو ثابت کرد مرتب سر کار میرفت و آدم سالمی بود من راضی بودم کم کم داشت زندگیمون جون می‌گرفت اصلا باورم نمیشه چون خییلی زجر کشید. به نظر شما از چه راهی میتونم راضیش کنم به انجمن ترک اعتیاد بره و دوباره ترک کنه تا مصرفش زیاد نشده

  32. سلام یه دختردارم شوهرم معتاده هیچ به فکرزندگی نیست همش جنگ ودعواست به خاطرموادش دخترم خیلی رنجه چگونه طلاق بگیرم دخترم مال خودم باشه؟شوهرم معتاده زندگی همش درحال دعواست یک بارکمپ رفت دوباره شروع کرددخترچهارساله ام همش گریه میکنه ورنجه همش درگیره مواده زندگی جهنمه خودمم بیست وپنج سالمه چه جوری طلاق بگیرم زخترم بیفته دست خودم

  33. سلام من بایک شوهرممعتاد باسه تا فرزند زندگی میکنم حدوا۲۰سال میشه شوهرم معتادچندبار تصمیم جدای گرفتم ولی بخاطر بچه هام دوباره به زندگی برگشتم چندبارشوبردم کمپ چند بارتوخونه ترک کرده ولی هیچ فایدای نکرد شوهرم نه کاردار ه نه خونه اجارنشین هستیم ۲۲ سال هست من تواین زندگی خیلی بامشقت های زندگی میکنم خرج خونه بچه دیگه نمیتونم جورکنم من دیگه نمیتونم به این زندگی ادامه بدم چندبار خواستم خودم خودکشی کنم ولی دختر وپسران توگلو مانده چون بجز من هیچ کسی نیست بچه هام نگهدار ولی این دفعه واقعا تصمیم جدای گرفتم حضانت بچه هم بگیرم برم خود نگهدارم

  34. سلام همسرمان چن وقته بطور ناگهانیمنزل رو ترک میکنه و ب مدت یک هفته ناپدید میشه بطوری ک ن تماسی جواب میده و ن سر میزنه و بعد چن وقت پیدا میشه دو روزی خونه هس و دوباره میره میخواستم بدونم ممکنه معتاد شده باشه؟همسرم منزل رو ترک میکنه بی خبر و چن روزی کلا ناپدید میشه دوباره بعد چن روز ک برمیگرده میگ گرفتار بودم. واقعا دلم نمیخواد این شرایط رو ادامه بدم چون یک دختر سه ساله دارم ک مدام منتظر باباش میمونه و از لحاظ روحی واقعا عذاب میکشم وقتی باباش میره و نمیاد به همین خاطر میخوام جدا بشم اما از لحاظ مالی هیچ پشتوانه ای نیست و اميدي ب پدرشم ندارم

  35. همسرم هميشه ب من دروغ ميگه و بارها قرص متادون و شيره تو ماشينش ديدم و ميگه ك مال خوش نيست و الان تصميم ب طلاق گرفتم

  36. همسرم چند سالی هس اعتیاد ب تریاک و شیره و گل داره و سیگار روزی چن بسته سیگار میکشه همع ی الویتش موادش هس بعد اگ اضاف امد ب ما میرسه دوتا پسر دارم این اخریا خیلی دست بزن پیدا کرده تا حرف میزنم حمله ور میشه کلا پای اجاق گازش هس و مصرف میکنه خستم کرده نمیتونم تحملش کنم میخام جدا بشم بخدا بسکه حرص خوردم مریض شدم میدونم ب همین روال ادامه بدیم چیزی نمیمونه ازم زندگی سختی دارم چکار کنم میخام جدا بشم پسر کوچیکم هشت سالشه خیلی وابسته ی منه بزرگه 12سالشه موندم چکارکنم چجوری رها بشم از این منجلاب میشه راهنمایی کنید. آیا میتونم مهریه بگیرم ازش میخام برم سرکار نمیزاره کلا مخالف کار کردن منه میگه زن کار کنه پل داشته باشه بی جنبه میشه من زندگی مو با یارانم میگذرونم ازش خسته شدم از اعتیاد ش چ کنم ک زودتر ازش خلاص بشم میخام خودم زندگیم بسازم کمکم کنید

  37. چند وقته ازش جدا هستم و هیچ حسی بهش ندارم،تصمیمم طلاقه اما نگران بچه ها هستم

  38. سلام شوهرم تازه گی تو خونه تریاک می کشه دو سه بارم دوستش و آورده تو خونه من بهش م گم حق نداری دوست تا تو بیاری تو خونه بهم گوش نمیده بد اخلاق شده چیکار کنم. سه تا بچه دارم من بچه هامو شوهرم و دوست دارم نمی تونم به طلاق یا چیز دیگه فکر کنم دو هفته است که جلوی من تو خونه می کشه منم وقتی میبینم دارم دیونه می شم خجالت می کشم که یکی از فامیلای شوهرم یا خودم بدونن که داره تریاک می کشه بعضی وقتا میگم بزارم برم ولی نمی تونم ازتون می خوام به طور کامل راهنمایی کنید الانم دوستش و اومده دارن میکشن

  39. سلام وقت بخیر.. با یه آقا ۷ ماه پیش آشنا شدم که از خودم ۷ سال کوچیکتر هستند‌. من متولد ۷۱ و ایشون متولد ۷۶ می باشند. از لحاظ تحصیلی ایشون تحصیلات دیپلم و بنده لیسانس حقوق دارم. ایشون توی مدت زمان خیلی کمی به من وابسته شدند و از نظر اخلاقی هم بیشتر از سن و سال خودشون متوجه رفتارهاشون هستند. توی مدت کوتاهی گفتن ک قصدشون ازدواجه و در مورد من با خانوادشون صحبت کردند. ناگفته نماند که من تبعه افغانستان و ایشون ایرانی می باشند. بعد از مدتی متوجه شدم ایشون سیگار و ماریجوانا مصرف میکنند و گفتن که بخاطر تو ترک میکنم. تا الان هرکاری که گفتن عملی کردن. وابستگی زیاد و حسادت زیادی دارن به اینکه من حتی با خانوادم وقت بگذرونم. به نظرتون میشه با این فرد خوشبخت بود؟ البته ناگفته نماند که تا الان حتی به من نگفتن بالای چشمت ابرو هست. سر دوراهی گیر کردم. اگر ممکن بود راهنماییم کنید. ممنونم.

  40. سلام یه بنده خدایی شوهرش معتاد شده به تریاک همسرش خابو خوراک نداره دیگ از زندگی خسته شده هر چی به زبون گرفته نشده شوهرش رازی نمیشه برن دکتر خاهشا کمک کنید. یه خانم سی ساله پنج ساله دارن زیر یه سقف زندکی میکنن با همی نداریش کنار اومده خوده شوهره هم به زبون گفته خدایی توحیفی درکل شوهره اززنش راضیه خانمه هم ازهر بابت ازنظر شوهر عالیه حالا نمیدونه چرا شوهرش دست به این کار زده شغل شوهره سخته مدام سرکار طی روز فقط شبا استراحت میکنه شاید کشیدن تریاک باعث رفع خستگیشون میشده خلاصه هرچی بوده ازخانمه جنماه قایم کرده بعدش دیده نمتونه بکشه شروع کرده به قرص خوردن چنبار هم ناس یا همون بیتی تو جیبش جدیدا دیده از وقتی شوهره فهمیده زنش میدونه فک میکنه یع خورده ترسش ریخته حالا اینا به کنار من میخام راهنماییم کنید چطور رفتار کنم بیاد بریم دکتر ترک اعتیاد وناگفته نمونه خیلی لجباز یه دنده هرجی بهش بگی بازم گوس نمیده احساس خودش هم مدام درخلوت وحتی روبروش گریه کرده دیوانه شده خابو خوراک نداره تو این 5 سال خیلی مهربونی کرده خانمش خانمش سردرگم مونده

  41. سلام شوهرم به حشیش اعتیاد شدید دارع ما یه دختر سه ساله داریم والانم حامله ام ، شوهرم خیلی بد اخلاق و بد دهنه همش با کوچکترین حرف به بدترین شکل کتکم میزنه و نمیزاره جایی برم حتی خونه ی فامیلام ، دیگه خسته شدم بخدا نمیدونم با دوتا بچه چیکار کنم توروخدا راهنمایی کنید دیگه نمیتونم تحمل کنم از طرفی ام از طلاق با دوتا بچه معصوم میترسم

  42. سلام ۲۵ ازدواج کردم بعد دوسال از ازدواج فهمیدم شوهرم معتاد به تریاک وقرص هست یک فرزند دختر دارم هیچ رابطه ای باهم نداریم ۱۵ سال هست از طرف پدر شوهر حمایت مالی میشیم دیگه خسته شدم عصبانی پرخاشگر شدم خیلی وقته به طلاق فکر میکنم آیا طلاق بگیرم

    • خاک توو سرتون کنم که ی بچه رو بدبخت میکنی..واقعا متوجه هستی اعتیاد یعنی چی؟؟؟
      شما ی بچه رو بدبخت میکنی

  43. شوهرم به ترامادول ومتادون اعتیاد داره دوتا بچه هم دارم دوساله ویکی هم ۵ ماهه هربار ترک میکنه دوباره برمیگرده الانم بیکاره وخرجی نداریم چکار کنم خستم شد

  44. سلام وقت بخیر من یه دختر ۱۸ سالم بابام از بچگی نبوده (معتاده نفقه نمیده جایی هم نداره که من باهاش بتونم زندگی کنم)مامانم چند ساله پیش ازش طلاق گرفته ،چند ماه با یه پسره ۳۵ ساله صیغه کرده منو از خونه داره بیرون میکنه. من نه فامیلی دارم نه پولی که بتونم جاییو برای خودم بگیرم رفتم کلانتری .گفتن کاری نمیتونی بکنی چون دختری چون بهت تجاوز نشده یا اتفاقی واست نیفتاده

  45. سلام من با یه خانم معتاد اشنا شدم و دوستس دارم برای ازدواج میخام چطور میتونم کمکش کن ترک کنه تا خانوادم راضی بشن

  46. من ۳۱سالمه و مرد هستم و همسر هم ۲۹ سالشه و دندانپزشک است وضعیت مالی خوبی دارد ولی متاسفانه معتاد است واصلا برای ترک اقدام نمیکندوچون ازنظرمالی مشکلی ندارد فک نمیکنم برای درمان اقدام کند به نظرشما طلاقش بدهم؟

  47. سلام من 17 ساله ازدواج کردم دو تا بچه دارم شوهرم 12 ساله اعتیاد داره اول تریاک می‌کشید ولی مرتب سر کار میرفت و هیچ مشکل مالی نداشتیم ولی من همیشه با مصرفش مشکل داشتم و هر بار که تذکر میدادم یه جواب توجیه کننده میداد الان 2 ساله که هرویین و شیشه مصرف میکنه و یک سال هم نتونست سر کار بره و خونه نشین شد و بد اخلاق و زور گو و بددهن و شکاک هم شد 2 بار تو خونه اقدام به ترک کرد ولی بازم برگشت به هیچ وجه قبول نمیکنه کمپ بره خیلی دارم اذیت میشم و بچه هام هم دارن آسیب روانی میبینن، خونه و ماشین داریم تو راهیم که چیکار کنم بجنگم برای ترکش یا قبل از اینکه دست رو فروش خونه بزاره تقاضای طلاق کنم و مهریه بگیرم که بتونم زندگیمو اداره کنم، راهنمایی کنید لطفا واقعا دارم فشار روحی روانی میکشم

  48. سلام من ۳۷ سالمه شوهرم ۱۲ ساله معتاده به تریاک و شیره خیلی ترکش دادم ولی بازم مصرف می گه همین بار آخری پارسال بردیمش کمپ بعد از چند ماه دوباره شروع به خوردن قرص ب۲ کرد دیگه خسته شدم میخواستم جدا بشم که پدرش خیلی اصرار کرد که یه دفعه دیگه بهش فرصت بده .من داغونم داغونه داغون.فکر این زندگی اذیتم میکنه همه روح وروانم بهم ریخته آبروم پیش خانواده ام رفته کمکم کنید. من واقعا اینبار میخواستم جدا بشم فقط به خاطر پدرش که اصرار کرد موندم از جنگ و دعوا خسته شدم ما اصلا زندگی نمی‌کنیم ۳فرزند دارم که اونا هم فدای این دعواها شدن خیلی خسته ام دوست دارم کمکش کنم اما فکر می‌کنم فایده ای نداره دیگه چند بار نمیدونم چه جوری فکر میکنه خیلی به خودمو بچه ها وابسته اس ولی این لعنتی نمیدونم چیه الان میخوام حق طلاق بگیرم

  49. من ده سال قبل با مردی که دوستش داشتم ازدواج کردم من اکنون۲۷ساله و همسرم۳۰ساله است.و الان به دختر۳ساله دارم.ما زمانی که باعشق ازدواج کردیم همسرم هیچی نداشت اما الان یه خانه یه باغ و یه ماشین خدا بهمون داد و زندگی خوبی رو ساختیم ولی من همیشه با اعتیاد همسرم جنگیدم.اوایل تریاک و شیره ک بعد مدتی ترامادول و اکنون گل میکشد و به شدت رفیق باز است.بارها ترکش دادم ولی مجدد شروع کرد.دو سه بار از خانواده هامون برای ترکش کمک گرفتم ولی الان که دوباره شروع کرده مادرش گفته اشکالی نداره حالا این استفاده کنه و شما کوتاه بیا!من برای طلاق اقدام کردم ولی موضوع رو به پدربزرگش گفتیم و ایشون گفتند برگرده سر زندگیش این پسر هم دیگه هرگز سمت اعتیاد نمیره.من برگشتم و با سیل انتقاد ها و توهین های همسرم روبرو شدم.من دختری هستم که اینجور مواقع خیلی نمیتونم جواب بدم و بیشتر گریه میکنم.اون به من گفت “دیگه دوستت ندارم.تو نباشی بهترین مورد ها رو برای ازدواج دارم.تو بری چیزی از زندگیه من کم نمیشه.همه ی داراییم رو هم از نامم در آوردم و به نام کس دیگه کردم تا تو نتونی چیزی هم ازم بگیری.تو بری من با آرامش میشینم گل میکشم و دخترایی رو میارم توی خونم تا باهم گل بکشیم و سکس کنیم.تو همش تو زندگی من تلخی آوردی.تو از من جدا شی بدبخت میشی.همه به چشم مطلقه بهت نگاه میکنن و فقط تو رو برای سکس میخوان”و خیلی حرفهای دیگه زد که اصلا نمیتونم از تو ذهنم پاک کنم

  50. سلام من همسرم به هرویین اعتیاد داره من یه سال و نیم باهاش ازذواج کردم بعد فهمیدم چندتا زن عقدی داشته طلاق داده یعد فهمیدم معتاده. الانم دخترم دو ماهشه دنیا امده امدم خونه پدرمادرم. خرجی هم نمیده به بچش قصد طلاق دارم. چیکار کنم لطفا راهنمایی کنید.

  51. سلام شوهرم معتاد به شیشه و هروئین و….هست.نمیدونم چیکار کنم خسته ام؟جوانیم داره به فنا میره.یه دختر ۹ ساله هم دارم.می ترسم طلاق بگیرم از پس خرج زندگی بر نیام.واقعآ خیلی وقتا می خوام بذارم برم.میشه راهنمایی کنید. شوهرم چند نوع مواد مصرف میکنه.گاهی خوبه،گاهی بد اخلاق.می ترسم توهم بزنه و کارای خطر ناک بکنه.من یک بار مهریه ام رو به اجرا گذاشتم و اونو به کمپ فرستادم.اما فقط۲۰ روز پاک بود و دوباره مصرف میکنه.قبلا توی خونه مصرف می‌کرد اما الان همش بیرونه.و به من میگه تو منو فراری دادی.اصلا مهر و محبتی هم بین ما نیست.ففط به خاطر دخترم تحمل میکنم که بزرگتر بشه و میترسم صدمه ببینه.هر چند الان هم گاهی میگه خیلی از پدر میترسم.سر کار نمیره.خرجمون از طریق سود بانکی تامین میشه.خرید خونه و کارای خونه رو همیشه به من محول می کنه.همش سعی میکنه منو به بهانه ای بیرون خونه بفرسته تا تو خونه کارهاش رو بکنه.بیشتر وقتا میخوام تموم کنم این زندگی رو.زندگی نمی کنیم که؟فقط می گذره.خسته ام.می ترسم اگه برم خونه ی پدرم،اونا دخترم رو قبول نکنن.الانم منبع درآمدی ندارم که خونه‌ی جدا بگیرم.و اینکه همش پدرم میگه درست میشه…من حرصم میگیره دیگه ۱۰ ساله که اینطور و بدون پیشرفت و امید و علاقه زندگی می کنیم. عمرم و جوانیم داره به باد میره.خیلی ممنون میشم من رو راهنمایی کنید چیکار کنم؟

  52. سلام شوهرمن اعتیادبه شیشه داره ودوتاهم بچه دارم دیروزبزورباماموربردیمش کمپ.وچندمدت قهربودیم واون بدون خبربه من شروع کرده بودبه فروختن وسایل خونه.حالامیخام ببینم چیکارکنم باهاش نمیخام دیدنش برم وقتی درمان شدومیخام ازش حق طلاق وحضانت بچه هاروبگیرم تادیگه سراغ اعتیادنره امانمیدونم کارم درسته یانه واینکه نمیخام بابت کارایی که کرده راحت ازش بگذرم میشه راهنمایی کنیدمن چیکارکنم ممنون

  53. سلام یه پسر۷ساله دارم شوهرم به هرویین اعتیادداره یه بارکمپ رفته ولی ترک نکرده الان نزدیک دوماه که سرکارنمیره دیگه خسته شدم نمیدونم چیکارکنم

  54. سلام شوهرم هرویین مصرف میکنه بعدازسه ماه پاکی لغزش کردباتمام زحمتای من بازم موادمصرف میکنه. حاطراعتیادهمسرم بچه دارنشدم سه ساله ازدواج کردم..ازنظرروحی خیلی افسرده شدم..تواین سه سال بهم قول دادترک کنه دوبارتوخونه تصمیم گرفت ترک کنه من سه ماهه تمام کمکش کردم ازش پرستاری کردم ولی ازخونه فرارمیکرد شبامیرفت توبیابون میخوابید بمن میگف تودشمن هستی من نمیخام ترک کنم تومجبورم کردی.‌الان ک اجازه دادم مصرف کنه بامن مهربون شده سرکارمرتب میره..ولی خودم افسرده شدم یعنی هرویین براش اینقدرارزش داره؟حتی تصمیم گرفتم ببرمش کمپ اجباری اما پول ندارم نمیدونم چکارکنم..این ازدواج سوم من هست..ن میتونم طلاق بگیرم ن میتوتی راحت زندگی کنم

  55. خانمی ۵۲ ساله هستم ۳ فرزند دارم دو دختر و یک پسر.حدود ۳۰ سال هست ازدواج کردم.همیشه با شوهرم مشکل داشتم اوایل معتاد بود کتک میزد با چاقو قصد کشتن من را داشت اما بخاطر بچه هایم به زندگی ادامه دادم.چندین بار خیانت کرد و متوجه شدم به همراه فرزندانم.تعادل روحی روانی ندارد و سر هر موضوع کوچکی من و بچه هایم را کتک میزند.به تازگی ناس مصرف میکند و چندین بار به من گفته دیگر نمیخاهمت از خانه من برو اما من بخاطر فرزندانم ماندم اما چندروز پیش با پسرم به شدت درگیر شد طوریکه داشت پسرم را خفه میکرد که من و دخترم او را نجات دادیم و مارا هم کتک زد و گفت تو پسرت از خانه بروید دیگر حق ندارید برگردید من تورا نمیخاهم.من هم فردای ان روز به خانه پدرم امدم.حال می خاهم برای طلاق اقدام کنم.لطفا راهنمایی بفرمایید.

  56. سلام وقتون بخیر با شوهرم مشکل دارم شوهرم اعتیاد داره هیچ خرجی زندگی نمی‌ده به فکر زن و بچش نیست باید چه کار کنم ؟؟شوهرم به حرفم گوش نمی‌ده با خانوادش حرف زدم که ببرمش کمپ ولی منو تهدید به مرگ می‌کنه کسی کمکم نمیکنه از این وضع خسته شدم چند سال دارم تحمل میکنم دیگه نمی تونم نمی دونم چی کار کنم

  57. سلام من شوهرم معتاد هستش چند بار بردم ترک کنه اما بازم رفته سراغ مواد یکبارم افتاده زندان بخاطره اعتیادش چطوری میتونم سریع ازش طلاق بگیرم

  58. من عاشق شوهرم شدم الانم بااینکه میدونم هوسبازه دوسش دارم وهرچی میگم زنیکه صیغه کردی ولش کن بشینم سرزندگیم گوش نمیکنه..مثل اینکه عاشق اون زنه منو کنارانداخته.۴تابچه دارم۳۴ساله ازدواج کردم مشوقش پدرش بودکه زن جوان بگیره گفته بود زنت زیاد فاصله سنی نداره پیرمیشه.زنی بگیر توپیری دستتو بگیره.درضمن شوهرم۲۵ساله معتاده شیره س۱۶ساله زن صیغه ایشو بعنوان کارگرتوکارگاهش نگه داشته کلی باهم عشق وحال کردن وبمن محل نمیداد.هرچندماه یبارسمتم میومدکه بی میل بود ورابطه جنسیش ناموفق بودباکلی قرص خوردن که بتونه نزدیکی کنه اما آخرنمیشد.بدون دلیل حموم میرفتم.الان چیکارکنم هرچی میگم صیغه روول کن بچها پرپر میشن انگاربه دیوارمیگم.میخام برم بخاطراعتیادشکایت کنم امورزندگی روبدن دستم.تازه جشن بازنشستگی براش گرفتم.

  59. من خانوم و متاهلم شوهرم مشخصه قرص مصرف میکنه و یکسره میخوابه. هنوز مونده…اصلا از لحاظ جنسی هم بهم نمیرسه حتی یه بوسه هم نمیکنه…دیگه دارم کم میارم منم انسانم و نیاز جنسی دارم بارها به سرم زده خیانت کنم ولی از خدا میترسم..همیشه به خودشم میگم اگه مصرف قرص و ترک نکنی و از لحاظ جنسی بهم نرسی یا خودمو میکشم یا خیانت میکنم ولی اون گوش نمیده از طرفی یه دختر کوچیک دارم و شرایط طلاق گرفتن و ندارم..بخدا دارم دیوونه میشم. بخدا تو این مدت بجز سال اول همبشه من بهش پبشنهاد رابطه میدم اونم هر دوماه یکبار …نه بعدازظهر تا روز بعد خونس کارش اداریه. بیشتر وقتا توی خوابه بارها و بارها بخاطر خوابش کلافه شدم خودش منکر مصرف قرص میشه ولی من وارد هستم مشخصه این خواب عادی نیست

  60. شوهرم به خاطر دوست بازی شدید هفت سال پیش تمام سرمایه مونو از دست داد کلا معتاد بود اما ازروزی ک سرمایه شو تموم شد بدتر شد معتادیش مشکل من معتادی وبیکاریش بود از اول ازدواج با یک دختر دوست بوده تازه بعد بیست سال فهمیدم ک تا سه ماه پیش باهاش بوده شایدم الانم باشه باهاش پنج ساله دارم میرم سرکار به خاطر بچه هام چندبار ترک کرده تواین یک سال اخیر اما باز شروع کرده خیلی هم دروغگو هست الان خودم مهم نیستم ک هم خیانت کرده و بیست سال بایک ادم خیانکار زندگی کردم الان فقط اینده بچه هام برام مهمه هستش دخترم یازده سالشه پسرم هیجده طلاقم نمیده میگه تو زندگیتو بکن به من و کارام کاری نداشته باش مگه میشه شبها سه وچهار صبح میاد خونه تلاش من به تنهایی فایده نداره خسته شدم افسردگی شدید دارم

    • زندگی با یک شخص معتاد خیلی سخته حس تون رو درک میکنم میدونم ترک کردن ایشون تا زمانی که خودشون نخوان فایده ای نداره و بازهم تکرار میشه ولی به فکر سلامت روحی و‌روانی خود و فرزندتان باشید بچه ای که مدام در معرض تنش و دروغگویی قرار بگیره آسیب میبینه. اگر شغل مستقلی دارید و میتونید زنذگی خود و فرزندانتون رو اداره کنید تصمیم درستی بگیرید. چه بسا ممکنه زندگی پس از جدایی سخت تر از زنذگی کنونی شما باشه

  61. سلام من ۲۰ سالمه ۴ساله ازدواج کردم یه بچه ۱۰ ماهه دارم. من با شوهرم اعتیاد داره دروغ میگه خونه جمع نمیشه منو درک نمیکنه فراری شده از خونه بهونه میگیره همیشه اعصاب منو خورد میکنه باید چه رفتاری کنم؟ نمیدونم ولی هر موقع حتی نامزد بودیمم میومد میخوابید بیدار نمیشد بد رفتار و شکاک بود. نامزد بودیم هی میرفت میکشید عطر میزد من ندونم ولی من میفهمیدم. من همش گریه میکردم و نمیخواستم نمیدونم چی شد یهو تن به ازدواج دادم من فقط ۱۶ سالم بود. آخه ما رسممون اینه از اول عقد میکنیم بعد عروسی میگیریم میریم خونه خودمون. من بخاطر بچم ک این وسط آزار نبینه اذیت نشه وایستادم ولی خیلی خودم آزار میبینم. هیچی فایده ای نداره چون من ن چراغ امیدی ون دلگرمی و ن رفتار خوبی میبینم هیچ انگیزه ای در زندگی من نیست

    • قطعا که سخته، ببینید شما اگر میخوایین بمونید یک واقعیت رو باید قبول کنید که ایشون تا خودشون نخوان عوض نمیشن، هر کدوم از این موارد رو که گفتید خودش کلی انرژی میخواد که خود فرد هم باید بخواد بذاره که عوض بشه. اگر بتونید ایشون رو راضی کنید برای ترک اعتیاد برن که عالی میشه. یه نکته دیگه اینکه اگر خواستید ترکشون بدید سعی کنید از راه اصولیش وارد بشین. یه مجموعه به نام دوازده قدمی هست که کارش تخصصی روی ترک اعتیاد هست که بسیار هم اثر بخشی خوبی داشته. از اون استفاده کنید

  62. من ازدواج دوم کردم باکسی ک دوسش دارم ۶ساله اززندگیمون میگزره باردارنمیشم خودم باهزینه خودم زندگی رو ساختم همسرم ازخودش چیزی نداشت فقط میگه دوستت دارم نه وقت میزاره برام نه هدیه بهم میده نه رابطه زنانشویی داریم فقط سر کارمیره شبم میاد فیلم میبینه و میخابه من خیلی احساس تنهایی میکنم.
    روزهای اول ازدواج خیلی خوب بودولی سیگارمیکشه وبهم گفت که قرص متادون مصرف میکنه بهم قول داده بود وقتی بریم زیر یه سقف میزاره کنارچون عاشقش بودم گفتم باشه بعد هرچه قهر کردم دعوا کردم که بزاره کنارنزاشت سال دوم ک پدرم رحمت خدا رفت دست بزن پیدا کرد شده روزایی که مثل دیوونع ها شده سرمو ترکونده من خیلی تنهام گاهی باخودم میگم یعنی جدا شم یا ایکاش محو بشم ازروزگار حتی باخواهرهای خودمم نمیتونم درددل کنم اونام بهم میگن باید بسازی دیگه واقعا راهی برام نمونده الان یه چندسالیه که بجای قرص شربت متادون مصرف میکنه از کلینیک میگیره من از تنهایی چندسال پیۺ یه مدت با نامزد سابقم چت کردیم و زنگ زدیم یه مدت بایه اقایی دوست شدم فهمیدم ادم کثیفی هست رابطم باهاش قطع کردم بعدبه فضای مجازی پناه بردم دوستای زیادی پیدا کردم با دوتا اقا درارتباط بودم هردوشون زن هاشو نو میخاستن طلاق بدن هردوشون هم بهم گفتن اگ زن طلاق بدن میان بامن ازدواج ولی من از هیچکدوم خوشم نمیومد فقط میخاستم باهاشون باشمـ که احساس تنهایی نکنم هردوشون ازلحاظ مالی مقداری کمکم کردن حتی گوشی یا چیزی میخریدن واسم من هدیه میکردم به همسرم تا دلشو خوشحال کنم بااینکه اون هیچوقت یه هدیه واسم نخرید همسرم حتی یه توجیبی ک بخاد ب من بده انگار که به یه بچه دبستانی میخاد توجیبی بده وقتی نمیده منم مجبور میشم میرم سمت این دوتا ادم که حالم به هم میخوره ازشون شوهرم حتی نمیزاره من برم سرکار که یه درامدی داشته باشم منواسیرقفس کرده اینجا هم توشهرغربت نه دوستی دارم نه اشنایی نه فامیلی فقط داداشم هست که اونم بخاطرزنش که ازماخوشش نمیاد هیچ ارتباطی باهم نداریم همسرم وقتایی که میخام راجع به زندگیمون حرف بزنیم بهمـ میگه اگ حرف پول هس گوش مید. نه میزاره برم سرکار بهم میگه ازبس توخونه موندی دیوونه شدی باخودم میگم ایکاش تنها باشم یا این ادم بشه گاهیم میگم اگ جداشم شاید راحت بشم ولی نه طاقت یه شکست دیگ روندارم نامزد سابقم دوسشداشتم ولی بخاطر مادرش جدا شدم دیگه نمیتونم جدایی سخته مانند یه ادم مرده که بایدزندگی کنه من زنداداشام و داداشام بد بودن چون هرهفته میومدن ازیتم میکردن بهترین خاستگار مهندس داشتم نزاشتن نمیبخشمشون حداقل خزا بهم یه بچه نمیده که تسکین دلم شه خانواده شوهرم حداقل یکم هوامونو ندارن ک بتونم ازشون کمک بگیرم شوهرمو ترک بدن حتی باهاشون زیاد رفت وامد نمیکنم خوشون بدی میکنن ولی بازم میان خونه ما. میترسم اگ جدابشم خیلیا پشت سرم حرف میزنن که این شاید خودش مشکل داره که نمیتونه توخونع شوهر بمونه مادرو پدرم به رحمت خدا رفتن هنوز ارث ومیراثم نگرفتم اخه جایی ندارم اون دفعه کتکم زد به خواهرم گفتم بیام خونت گفت باید بسازی باشوهرت چ خوب چ بد میخاست بگه نیا اخه کجا رودارم برمـ خیلی تنهام بیکسم بیشتروقتا همش گریه میکنم چشام هم ضعیفه بدترمیشه

  63. ۱۹سالمه شوهرم ۲۳سالشه دو سال ازدواج کردیم ی مدت هست بهش مشکوکم‌که چیزی مصرف میکنه نمیاد برای آزمایش مدام کتکم میزنه‌ نمیدونم چکار کنم؟بهس میگم آزمایش بده نمیده هزار تا فحش میده و…. کسی که سالم باشه ب خودش اطمینان داشته باشه ی حرکتی برای بهبود زندگیش میکنه. پنج سال تمام خانوادش ولکن نبودن برای این که مارو بفرستن سر خونه زندگی ،، اما حالا چیشد ی پسر بیکار و معتاد تحویل دادن

  64. همسرم اعتیاد به ماری جوانا و کمیکال داره و چند باری هم ترک کرده ولی مجددا گرفتار شده…خیلی سعی کردم کمکش کنم ولی احساس میکنم خودش نمیخواد…دو ساله ازدواج کردم باهاش و طی این دو سال ۳ بار توی این دام افتاده و ترک کرده ولی آخرین بار و برای بار چهارم اسفند ماه متوجه شدم که دوباره مصرف میکنه و اولش انکار کرد و بعدش که ثابت شد میگفت تا عید ترک میکنم و عید هم تموم شد و ۱۳بدر…ترک که نکرد هیچ بدتر هم شد منم همون روز ترکش کردم و اومدم خونه بابام و الان یک ماهی میشه که ترکش کردم ولی مادرش اصرار داره برگردم چون معتقده بهتره کنارش باشم از طرفی پدرم که ۲۰ سال مصرف کننده بوده و الان ۱۷ ساله که ترکه و مدام جلسات na شرکت میکنه میگه که بزارم به حال خودش تا به قول معروف سرش به سنگ بخوره….حالا موندم چکار کنم از یه طرف پدرم و از طرف دیگه مادر شوهرم…شوهرمم اصلا انکار میکنه و میگه ترکم و جالبش اینجاس که مادر شوهرمم میگه ترکه ولی با توجه به رفتاراش مطمئنم که هنوز مصرف میکنه… خیلی دوسش دارم و میخوام بهش کمک کنم تا ترک کنه و به زندگی عادی برگرده ولی میترسم دوباره گرفتار بشه…از طرفی نمیدونم طلاق بگیرم یا نه چون دوسش دارم واقعا همه چیش خوبه و فقط معتاده و همین باعث همه جور مشکلاتی شده…در ضمن این رو هم بگم که پدر شوهرمم بیماری دو قطبی دارن و همسرم هم یخورده مشکل اعصاب داره و دارو مصرف میکنه.الان نمیدونم برگردم پیشش بهتره یا نه؟ خیلی ممنون میشم بهم کمک کنین

  65. من ۱۸ سالمه و امسال کنکوریم و از این لحاظ تحت فشارای روانی زیادیم ولی از طرفی هم پدر مادرم به صورت خیلی زیادی جنگ و جدال دارن.پدر من وقتی ۵،۶ سالم بود درگیر اعتیاد شد و با یه خانمی رفت تقریبا مارو ول کرد تا ی مدتی حتی کار پدر مادرم به طلاق میکشید که دیگه خانواده مادرم نزاشتن من خیلی انچنان یادم نیست ولی خب یه چیزایی از اون سن تو دهنمه حالا پدرم تا قبل امسال خوب بود ترک کرده بود زندگی نسبتا ارومی داشتیم تا دوباره درگیر این مواد شد حالا با هر زنی که فکرشو بکنین در ارتباط مواد براشون میبره و … و مادرمم فهمیده. این اتفافا چندین بار تکرار شدن ب حدی که از بابام شکایت کرد و حتی منم خیلی بد باهاش درگیر شدم و وقتی خونس همش مارو تهدید میکنه و وقتیم کارش ب شکایت میکشه سعی میکنه مامانمو تحت تاثیر قرار بده با مطلوم نماییاش. من واقعا خسته شدم هرچقدر ب مادرم میگم جدا شو در ظاهرر موافقت میکنه ولی همش رفتاراش نشون میده که میخواد باز ببخشش من واقعا حس امنیت ندارم تو این خونه. این که هر لحظه بخواد بهم حمله کنه کتک کاری کنه ولی مادرم میگه اون بیمار ولی خب اخه چقدررر الان ۱۸ سال ک همین وضعه. هربار نجاتش میدیم باز به سابق برمیگرده

  66. سلام شوهرم معتاده دوتا بچه دارم سرکار نمیره چیکار کنم تورو خدا کمکم کنید. سلام من ۱۵ سال هست ک ازدواج کردم دوتا بچه دارم از اول ازدواجمون سر کار نرفته تا الان خودم خرج زندگیمو درمیارم سال ۱۳۹۰ خواستم طلاق بگیرم پسرم مریض شد روده اشو دکتر عمل کرد مراقبت میخواست مجبور شدم موندم بعد اینکه خوب شد خواستم بازم طلاق بگیرم خودم مریض شدم مچ پام جراحی شد کیست داشتم تا من خوب شدم اومدم دیدم شوهرم شیشه هروئین مصرف میکنه من الان چیکار کنم تورو خدا کمکم کنید

  67. شوهرم معتاده سر کار نمیره ۷ سال ازدواج کردم تو یه اتاق ۱۲متری زندگی کردم بلکه درست بشه که نشده دوتا بچه دارم پسرم ۴سالش دخترم ۲سالش الانم ولشون کردم امدم خونه بابام چیکار کنم

  68. مشکل من با همسرم هستش حدود ۲۳ سال ازدواج کردیم طی این سالها مشکلات زیادی داشتیم که اولیش از اعتیاد همسرم شروع شد که من بعداز ازدواج متوجه شدم ما حدود ۴سال باهم دوست بودیم من تو اون ۴سال از هیچ کاری برای ایشون کوتاهی نکردم وقتی بعداز ازداوج متوجه اعتیادش شدم ضربه بدی خوردم ایشون برای ترک اعتیاد هزار جور بهونه داشت در پی اعتیادش کار درست و حسابی هم نداشت خلاصش اینکه یمتد میرفت سر کار به ی بهونه میومد بیرون میشد که دوسال شده بود بیکار بود هرچی طلا و پس انداز داشتیم می‌فروختند وعده وعید میداد من دختر دارم آلان ۲۰ سالش هست اینم بگم که من هم بخاطر دردهای زیاد ایشون و بیخیال بودنش رابطه عاطفی خ بی نتونستم باهاش داشته باشم وهمش به کم کاریهای ایشون فکر میکردم ومیکنم و الان هم مشکل ما تو ارتباط برقرار کردن عاطفی هستش چون من نمی تونم کارای گذشته ایشون رو فراموش کنم اینجا ریزش رو بگم طولانی میشه خلاصه اینکه الان توقع داره من همه چی رو فراموش کنم به نثر شما راهی وجود داره اینم بگم که تمام چیزای که از دست دادیم ایشون یا یواشکی میفروخت یا اینکه منو در جریان میذاشت قول میداد در اولین فرصت بهترش رو میگیره کی هیچ وقت نشد

  69. همسرم قبل از رابطه مواد میکشه منم مجبور به این کار میکنه من خیلی ناراحت و ناراضی هستم اما اگر قبول نکنم تا چند ماه هم سمت من نمیاد چکار کنم.شیشه مصرف میکنه به من میگه فقط موقع این کار. دیگه میخواستم به خاطر رابطه حرفش رو گوش ندم با کسی دوست بشم اما ته قلبم راضی نبود .خدایا شکر که با شما آشنا شدم

  70. سلام وقت بخیر شوهرم یک ساله مصرف تریاک داشته وتا حالا سه بار خودش اومده خونه گفته میخوام ترک کنم الان ده روزه خونه اس داره ترک میکنه فقط شغل بدی داره راننده میترسم چیکار کنم؟چون همه ی دوستاش اعتیاد دارن میترسم. نیسان داره وشب ها نیست خونه تو تره بار کار میکنه. هر کار میکنم بیا تا مشاوره بریم نمیاد میگه خودم تلاش می‌کنم ترک کنم قبول نمیکنه اصولی پیش بره چون دو بار دیگه تو خونه ترک کرد و دوباره شروع کرد. واقعا موندم چیکار کنم براش دوست ندارم بدبختیشو ببینم دوتا پسر دارم یکی 14 ساله ویکی 6ساله میگه هیچی نگو بچه هام نفهمند که من معتادم دارم ترک میکنم به خاطر بچه هام میزارم کنار چون قبلا ورشکستگی داشته خیلی روحیه خرابی داره هرچی کار میکنه دیگه نمیتونه جبران کنه

  71. سلام من شوهرم اعتیادداشت وبهم خیانت چندبارکرده بود ومن یه با یکی اشناشدم عاشقش شدم ویک یه پسرپنچ ساله داشتم وجداشدم وبااون ازدواج کردم ولی فهمیدم اینم اعتیادداره خیلی اذیت شدم من وبچم الان ده روزه رفته وخانوادش میگن اطلاعی ندارن ومیگن دنبالش می‌گردن وحال روحیش خوب نبوده الان موندم چیکارکنم خانوادش ازاول مخالف بودن وخودش چندبارگفته جداشیم الان من موندم چکارکنم واقعا خسته شدم همش خودم تواین هشت سال کارکردم منوتامین نمیکنه به خودکشی فکرمیکنم وهم اینکه دیگه راهی نمینم جزاینکه به شوهراولم برگردم به نظرتون چیکارکنم دیگه آزردن خسته شدم حمایت مال ندارم

  72. سلام .من ۲۵ و شوهرم ۲۸ سالشه شوهرم معتاد دوتا بچه دارم دوباره باردار شدم متاسفانه شوهرم با این که اعتیاد داشت خیلی خوب کاری و انتقاد پذیره ولی بعضی اخلاق هاش واقعااااا غیر قابل درک ما بچه بزرگ داریم دیگه ۸ سالشه و اون دوست داره من لخت تو خونه باشم حتی یا همش رابط می خواد اگر به حرف گوش ندم قهر نی کنه و از خونه میره تا دوسه روز هم نه من و نه شوهرم زنگ نمیزنیم به هم حتی اگر مهمان داشته باشم مخصوصا اگر از خانواده خودم باشه همش می خواد جلوی اون ثابت کنه که اون خیلی بهتر از من هستش من بدم از نظر اخلاقی و همیشه اگر کسی خونه ما باشه من می بوس باهام درست رفتار می کنه که بقیه با حسرت به زندگی مون نگاه می کنن ولی در کل این اخلاق نداره اگر تنها باشیم ازش چیزی بخوام فوش هم میده دیگه نمی دونم چی کار کنم اعتیادش هم که به کنار واقعااااا دیگه رو اعصابه

  73. سلام شوهرم معتاده و افسردگی گرفته ایا پیش روانپزشک ببرم خوب میشه؟سلام شوهرم معتاده به هروئین انداختمش کمپ ولی بازم مصرف میکنه یه مدتی هم هست افسردگی گرفته ایا پیش روانپزشک ببرم افسردگیش خوب میشه و تصمیم به ترک کردن میکنه یا نه ولی خودش افسردگی که داره رو قبول نمیکنه

  74. 20ساله ازدواج کردم در دوران عقد متوجه شدم سیگاری هستن بعداز دوسال تشکیل خانواده دادیم همون ابتدا باردار شدم وچند ماه بعد متوجه شدم تریاک‌میخورن یک بار ده سال پیش ترک کردن و خودشون رفتن کمپ ولی خب بعداز یه مدت NAرو ترک کردند و برگشتن به همون روال عادی من الان دو تا دختر دارم که بزرگتر متوجه شده و از بس سوال پرسیده براش توضیح دادم ایشون یه سوپر کوچک دارن و من کارمند آزادم هر چند وقت یه بار من رو دچار بدهی‌های سنگین می‌کنه باتوجه به شرایط اقتصادی و خروج برج بچه هادیگر توانایی مالی ساپورت ندارم می‌خوام ترک کنه ومن از آشفتگی نجات پیدا کنم ممنونم

  75. با آقای معتادی که الان 7ساله گرفتاره واون هیچ میلی ب ترک نداره باید چجوری برخورد کرد؟ خودمم داغون شدم با ی بچه 8 ساله

  76. سلام خسته نباشید . بنده ۳۰ سالمه و همسرم ۳۵ سالش . دوتا بچه هم داریم تقریبا ۶و۷ ساله .تقریبا ۵ سالی هست که متوجه شدم همسرم اعتیاد داره . همش بحث میکنیم ، بعدش میگه ، این جرو بحث ها من و ناراحت میکنه و باعث میشه که من به سمت مواد برم ، من نمیدونم چیکار کنم ، و هروقت هم از روانشناس و… صحبت میشه ،میگه وقتی در آرامش هستم سمت مواد نمیرم ومیتونم داخل خونه ترک کنم ، در ضمن ما ۱۲ سال ازدواج کردیم ، خیلی سختی کشیدم ، خیلی بی پولی کشیدم ، الانم از پس هزینه های زیاد برنمیام

  77. من سی سالمه همسرم ۲۸الان شش ساله ترامادول میخوره مصرف ب روزی چهاردهتا ام رسید تشنج کرده تا الان حدود هفت هشت بار هرساله دکتر بردم الکی میگف دیگه نمی‌خورم و وقتی میگفتم چرا چشمات قرمزه می‌گفت حساسه یا میگف خستم یا بخاطر محیط و گرما خلاصه میپیچوند و من خودم شاغلم . خیلی دوسش داشتم ولی چند بار دکتر متخصص بردمش خودمم خیلی حرف زدم کمک کردم چند بار ب اعضا خانوادم قول داد ترک کنه ولی نکرد آخرین فرصت رو گ اسفند ماه از ما گرفت و گفت تموم میکنم و بازم نکرد هر سری انواع قسم هارو میخوره و … الان دیگ رفتم خونه مادرم میخام طلاق بگیرم ی وقتایی خوشحالم ی وقتایی قلبم فشرده میشه و دلتنگش میشم خیلی احتیاج دارم با یکی حرف بزنم و راهنمایی بگیرم

  78. با سلام وخسته نباشی خدمت شما دخترم متولد 79هست وسال 92ازدواج کرد الان دو پسر داره شوهرش متولد 70هست سرمایه داره ولی مثل فقرا زندگی میکنه برای زن وبچه ارزش قائل نمیشه همش بادوست رفیق یا خروس بازی هست خونه که میاد یا سرش تو گوشی هست یا میخوابه دخترم از این بی توجهی خسته شده چندین بار هم صحبت کردیم با شوهرش ولی فایده نداشت. الان دخترم نمیدونه بادوتا بچه جدا بشه یا نه چون شوهرش اعتیاد هم داره

  79. چطوردردادگااعتیادشوهررواثبات کنیم که به تریاک معتاده وگاهی توهمی حرفی میگه بعدیادش میره میگه نگفتم

  80. سلام…. من خانمی هستم ۳۵ ساله و یک پسر ۱۰ ساله دارم ……۱۴ ساله ازدواج کردم و از همان ابتدای زندگی متوجه شدم همسرم به حشیش اعتیاد داره و گاهی مشروب هم میخوره و اختلافات بین ما و خانواده ها از همان اوایل زندگی آغاز شد… ایشون بددهن و بداخلاق هم هستند و در بحث ها و دعواها کتک هم میزنند.بنده طی چند بار قهر و شکایت در این سالها از ایشون تعهد محضری هم گرفتم ولی ایشون پایبند نبودن و مجددا کارهاشون و تکرار میکنن در آخرین اختلاف حق طلاق رو گرفتم الان ۱۰ روزه اومدم خونه پدرم و تقریبا برای طلاق مصمم هستم فقط همسرم و خانوادش دائم من و تهدید میکنن و میگن بعد طلاق به هیچ عنوان حق ملاقات با پسرم و ندارم آیا همسرم میتونه این حق و از من بگیره؟؟ من و پسرم وابستگی شدیدی بهم داریم من تا الان این زندگی رو تحمل کردم تا پسرم بزرگ بشه ولی برام واضح که هر چه زمان میگذره پسرم داره داغون تر میشه… تو این محیط متشنج زندگی.. چون خیلی عصبی و پرخاشگر و گوشه گیره شده و دیگه رو درسشان تمرکز نداره و کلا از درس هم زده شده…لطفا بگین من چکار کنم ؟؟من خانه دار هستم و هزینه پرداخت حق مشاوره ندارم لطفا راهنمایی کنین..ممنون

  81. بنده اعتیادداشتم همسرم حق وکالت گرفت صاحب یک دختر ۶ساله هستم همسرم خیلی بهم فرصت داد ولی متاسفانه رعایت نکردم حتی بامادر خانمم صحبت کردم گفتم دیگه مصرف نمیکنم گفت زنگ نزن یک مدت حالا باید چکارکنم

  82. سلام..من ۳سالی هست متاهلم.تو این مدت زندگی مشترک متوجه شدم که برخی رفتارهای شوهرم عجیب و غیر منطقی است.خودزنی.یا حمله عصبی .یا بدبینی.یا نداشتن کنارل رو اعصابش..و داغون شدن اعصابش بخاطر جیزهایه کاملا بیخود..و شروع دعوا و کتک زدن و حمله و بحث و قهر مکرر…قبلا پرونده پزشکی تحت نظر روانپزشک داشته .افسردگی و مصرف انواع دارو مثل گاپانتین.ولبان.سوپکسول.سرترالین.و ترانکوپین۲۰۰و …..که من متوجه نبودم دقیقا بابت چیست.پس از تشویق اینجانب داروها قطع و زندگیه عادی روال گرفت.علت این امر بخاطر طلاق قبلی بوده .وحتی منحر به خودکشی شده بوده..اکنون.حمله عصبی وجود دارد زخم روی پاها.خارش پاها.تپش قلب .فشارخون بالا…هفته ای بارها اتفاق میفتد..نعوظ نداشتن و حتی ناباروری دارد…بتازگی متوجه شدم وی قبلا شیشه مصرف میکرده.شغلش آزاد و اکثرا سرکار است.شبها بعد شام ۳حبه فقط ترانکوپین ۲۰۰خورده میخابد…سوالم این است؟؟؟آیا بنظرتان هم اکنون مصرف مخفیانه شیشه دارد؟؟یا عوارض ترک است…احتمالا قبلا بستری بوده..چون مدیر کمپ ترک اعتیاد را میشناسد…خودش هم کل قضایا را کتمان میکند و جیزی بنام اعتیاد را اصلا قبول ندارد.فوق العاده لاف زن است…اما شیشه کشیدنش در گذشته برام ثابت شده از طریق اطرافیان…بعد ازدواج با من را نمیدانم…بطفا راهنمایی کنید.ممنونم

  83. من کاری با خودم کردم که هیچ کسی با خودش این کار رو نمیکنه الان موندم چیکار کنم ده سال پیش با کسی ازدواج کردم که همسر و یک دختر بچه ۵ ساله داشت بعد طلاق ازدواج کردیم. از یه شهر دیگه بود قبل ازدواج اعتیاد داشت سیگار می کشید به من دروغ گفت با من ازدواج کرد منم بیخبر بعدا که فهمیدم از ترس از دست دادن آبروم همه چی رو تحمل کردم کل خانواده قبل ازدواج مخالف بودند منم با تمام لجبازی ازدواج کردم. بعد چند سال ترک کرد باز دو سه سالی هست مخفیانه شروع کرده به کشیدن خیلی دیر میومد خونه از خونه فراری بود تا اینکه فهمیدم دلیلش چیه گفتم بیا خونه هر کاری میکنی بکن کسی میبینه آبروم میره تو خونه هم مثل قبل ترک کن. از این وضعیت خودم خسته شدم خودم شاغل هستم از نظر مالی به کسی احتیاج ندارم همسرم اصلا هیچ خرجی نمیده بابت هیچ چیزی نه کرایه خونه نه پول آب و برق و گاز نه خورد و خوراک نه پوشاک هیچ چیزی تا میگم میگه درآمد نیست لباس اونم من میگیرم. هیچ پیشرفتی تو زندگیم احساس نمیکنم خودم خرید کنم خودم غذا درست کنم هر چیزی هم برای خونه لازم هست خودم باید تهیه کنم

  84. سلام من تازه متوجه شدم که شوهرم اعتیادداره وخیلی اهل دروغ گفتن هست دوفرزنددارم وشانزده ساله باهم زندگی می کنیم ازوقتی متوجه شدم ازش حس نفرت دارم چه کار کنم

  85. سلام من ۱۴ ساله ازدواج کردم دوتا دختر دارم شوهرم از اول مواد مصرف می کرد الان ۴ساله مواد صنعتی میزنه ۵بار کمپ بردم همبسه با زنهای کریستالی هم پیمانه میشه برای طلاق اقدام کردم اما گفت ترک میکنم وسر کار میرم پشیمون شدم یه دوستلی قرص متادون می خورد اما باز مواد میرنه یه سالی بود رفت جزیره برای کار قرار شد ماهم بعد تعطیلات مدترس برای زندگی بریم اونجا که شوهرم بهانه اورد که اینجا سخته نیایین از این حرفها فهمیدم اونجا زنی سیقه دامکرده دوبتره رفتم طلاق بگیرم ۶ماه که حتی برا دیدن بچه هاش هم نمیاد. الان ۲۴ خرداد وقت دادگاه دارم برای طلاق بعد از ۶ماه امد ولی روهم رفته چند ساعتی هم خونه نمی موند برای مواد میرفت خونه ساقی حتی شب رو هم نیامد بحساب امده بود باهام صحبت کنه طلاق نگیرم اخرش بعد ۲روز رفت میگه من خرج سمارو میدم زندگی کن تو دعوا ها میگه تو رو دوست ندارم به خاطر بچه ها مجبورم بیام وگرنه همین رو هم نمیامدم خرجی درستی هم نمی فرسته نمی دونم ادامه زنگی باهمچین مردی درست یانه؟الان ۲۴ خرداد وقت دادگاه دارم برای طلاق بعد از ۶ماه امد ولی روهم رفته چند ساعتی هم خونه نمی موند برای مواد میرفت خونه ساقی حتی شب رو هم نیامد بحساب امده بود باهام صحبت کنه طلاق نگیرم اخرش بعد ۲روز رفت میگه من خرج سمارو میدم زندگی کن تو دعوا ها میگه تو رو دوست ندارم به خاطر بچه ها مجبورم بیام وگرنه همین رو هم نمیامدم خرجی درستی هم نمی فرسته نمی دونم ادامه زنگی باهمچین مردی درست یانه

  86. سلام من ۳۵سال از دواج کردم حالا بعد ۳۵سال فهمیدم معتاد همش به نداری گذشت معتاد تریاک مکشه وب۲مخورد همش میگفتم مزد ندادن کارگر ساختمون مخوام جدا بشم ولی پسر و عروس ونوه دارم دختر دم بخت دارم

  87. مشکل من همسرم هست ک هم. اعتیاد به شیشه ومشروب و هم خانوم باز .پارسال به همینن دلیل. تا جدایی هم پیش زفتیم ولی خییلی ادیت و بی آبرویی می‌کردو حاصصصل این ازدواج ۲. پسر ۱۴سساله و۶ ساله

  88. ببخشید شوهرم قبلاشیشه وتریاک وهر زهرمار دیگه مصرف میکرد. الان متادون میخوره. سه ساله ازدواج کردیم من سی و دوسالمه و اون 45سال قبل ازدواج نمیدونستم معتاده شب عروسی دوکیلو قرص اعصاب ومتادون کنارم گذاشتن ورفتن که الهی به زمین گرم بخورن?بعضی وقتا پنهونی بیشتر میخورد مثلاً تحت نظردکتربود ولی بیشتر مصرف میکرد والانم هنوز تحت نظردکتره ولی متادون ولورازپام ویسری قرص اعصاب زهرمار می‌کنه ازنظرجنسی تا سه چهاروز که کمتر مصرف می‌کنه یکم خوب میشه ولی اکثر اوقات هیچ کنارم نمیاد می‌خوام تلاشم بکنم ترک کنه بنظرشما امیدی به ترک این معنا چندین ساله هست یا نه اینم بگم سالهاپیش شیشه و هر آشغالی مصرف می‌کرده تازه چهارساله فقط شده متادون

  89. سلام دو ساله شوهرم به شیشه اعتیاد داره . هر چقدر هم میگم تر ک کن گوش نمی ده دوتا پسر دارم یکی ۱۵ ساله اش یکی ۸ساله اش .پسر بزرگم افسرده شده میگه خانه رو ترک کنیم بریم .شوهرم دزدی هم می کنه پسرم میگه پیش دوستام خجالت می کشم خودم افسرده شدم.دیگه هیچ کس با من رفت وآمد نمی کنه .چهار سال شیره کشید .حالا شیشه مصرف می کنه .من خودم مادر ندارم زن بابا دارم .پدرم هم اصلا منو قبول نمی کنه اصلا برام پدری نمی کنه .چیکار کنم خسته شدم .کاش یه قانونی بود آدمهای که معتاد میشن رو دستگیر می کردن می بردن

  90. همسرم‌ قرص‌ متادون‌ مصرف‌ میکنه‌ هی‌ ترک‌ میکنه‌ ولی‌ مجدد میره سراغش‌‌. نمیدونم‌چکارکنم؟

  91. ممنونم شوهرم مرد خوبیه اوایل زندگیمون مشکلات زیادی داشتیم که ازنظرمن طبیعی بود چون دو فرد با تفاوت های فکری متفاوت بودیم و من احساسی نبودم ولی اون احساسی واین تنش‌ها رو خیلی بزرگ می‌دیدند لحاظ بدنی کلا از اول کرخت وسست وهی بگه کمرم درد میکنه و… بود من تصورم این بود مرد باید قوی وپرزور باشه که این رفتارش خیلی رومخم میرفت تا اینکه فهمیدیم تیروئید داره واین دلیلش بود بعد عصبی وفحاشی به زمین وزمان…هروقت قرص تیروئید میخوره خیلی آرومه من چند وقت شک کردم سیگار میکشه وان زمان ازته قلبم ناراحت شدم ولی دعوا نداشتیم چون ازکوره درمیره والان بهش شک دارم که نکنه خدای نکرده معتاد باشه ولی خودش انکار میکنه میگه من تاسرکارم وبعد نیم ساعت خونه کجا میرم میکشم ولی ترسم اینه

  92. ببخشین من شوهرم چند ساله اعتیاد دارع به شیشه. هرچ کمپ رفت باز مصرف کرد خسته شدم الان دیگه شبا نمیادخونه. دوتا بچه دارم. خیلی خستم. عصبی شدم شبا تا صبح نمیاد خونه. گوشیشم خاموش میکنه

  93. سلام من ازدواج دومم است ازدومی سه تابچه دارم سی سالمه خودم بچه طلاق بودم این شوهردومم معتاده چندساله یاترامادول یاعرق ازاخلاقش خسته شدم حتی بچهام ازاخلاقش خسته شدن میخوام طلاق بگیرم خودم بچهاروبزرگ کنم واین طلاق نمیده باید چکارکنم

  94. باعرض سلام وخسته نباشید زندگی من با شوهرم به آخر خط رسیده اون اعتیاد داره وقصد نداره ترک کنه وبه طلاق هم راضیه فقط من جایی ندارم که با بچه ام برم،پدر و مادرم فوت شدن کسی رو هم ندارم حمایتم کنه لطفا در این زمینه راهنماییم کنید با تشکر

  95. سلام خوب هستيد من متاسفانه در ازدواج اولم رو به خاطر خيانت همسرم طلاق گرفتم و حضانت پسرمو خودم گرفتم ولي متاسفانه الان با وجود يه دختر ٦ ماهه در ازدواج دومم متوجه شدم كه تغييرات همسرم به خاطر اعتيادشه و نميدونم بايد چيكار كنم ؟! زندگي كنم يا طلاق بگيرم؟!

  96. کسی که شوهرش معتاده میشه طلاق گرفت ۲تا هم بچه داشته باشه یکی ۴ساله و یکی هم ۱۷ساله حضانت بچه هابا چه کسی میشه

  97. شوهرمن هم معتاده هم دست به زن داره هم زن بازی میکنه چکار کنم

  98. من ۲۸سالمه خانم هستم و سه ساله تو عقدم هنوز جشن عروسی نگرفتیم کاردانی دارم و همسرم الان مغازه دارن و من بنا ب شرایط فعلی باید کمکشون کنم بنابراین تومغازه همسرم مشغولم.چندماهی میشه متوجه شدم همسرم اعتیاد دارن و ازمن پنهان میکنن.یک جلسه مشاوره رفتم مشاورم گفتن فقط خودش باید بیاد باخودش صحبت کنم و تاکید کردن من بروش نیارم که فهمیدم .و من بعد ۴ماه هنوزموفق نشدم ببرمش مشاوره.هی ماه ها داره میگذره و من نگران همسرمم که داره اعتیادشو ادامه میده و میترسم از اینکه بخوام طلاق بگیرم و میترسم ازاینکه همسرم نتونه اعتیادشو بذاره کنار و یک معتاد باقی بمونه و ابروی من جلو خانوادم بره چون من اصرار داشتم باایشون ازدواج کنم نمیدونم اینده و زندگیم قراره چجوری پیش بره .ایشون الان تمایل ندارن بریم سرخونه زندگی خودمون واسه همین سه ساله توعقدیم.و نظرشون اینه حتما باید ب یک درامد خوب برسن تا باخیال راحت بتونن زندگی متاهلی و شروع کنن و بریم خونه خودمون.درضمن یک ماهی میشه قرص ازیپم مصرف میکنن چون رفتن دکتر اعصاب و این قرص دکترشون بهشون دادن ..ممنون میشم سریعا جوابمو بدین خیلی حال بدی دارم احساس میکنم ذره ذره وجودم داره اب میشه از استرس و غصه .خدانگهدار

  99. شوهرم معتاده الان دو روزه توبیمارستان بستری شده ولی زنگ زده گفته بیامنو فردا ببر بیرون خیلی دوسش دارم نمیتونم‌دل بکنم ازش نمیدونم چیکارکنم‌قلبم خیلی سنگینی میکنه

  100. سلام من شوهرم معتادع چیکار کنم ترک کنه خیلی اذیتم میکنع

  101. سلام من ۴۰ سالمه ۲۰ساله ازدواج کردم شوهر م اعتیاد داره دخترم ۱۶ سالشه پسرم ۱۰ سالشه همیشه تو خونمون سرو صداست نمیتونم تحملش کنم قیافش لوی بد بدنش حالم بود می‌کنه میگه قرص ب دو مصرف میکنم ولی دروغ میگه زندگیم همش جنگ چدعوا بچه هام خسته شدن حق طلاق وحزانت بچه هام ودارم دوست دارم جدا بشم ازش میترسم همش سروصدا دعوا فحش بچه هام میترسم گریه می‌کند منم نمیتونم تحملش کنم همش باهاش دعوامه

  102. ۴۴ ساله هستم کارشناس ارشد و معاون آموزشی مدرسه هستن می خوام به دلیل اعتیاد از شوهرم طلاق بگیرم. یک فرزند پسر دارم که ۲۲ ساله و دانشجو هست. من و همسرم دختر خاله پسر خاله هستیم. از زندگی با این مرد بی کار و معتاد واقعا خسته شدم و به آخر خط رسیدم. دیگه هیچ احساسی بهش ندارم. بودن باهاش حالمو بد می کنه. الان هم موصوع رو با مادرم نطرح کردن مطابق معمول مخالفه، هی خودش رو به اون راه می زنه و وقتی در این رابطه باهاش صحبت می کنن، حرف رو عوض می کنه و می گه شوهر به درد آدم می خوره. آخر شوهر معتاد و بیکار به چه درد من می خوره، همه خرج زندگی رو من تامین می کنم فیشها رو مرداخت می کنم و کلا تا الان کل مسیولیت زندگی از بزرگ کردن بچه، سر کار رفتن و… رو شونه من بودم. هیچ جا باهام نمیاد به هیچ مناسبتی، هیچ سالی مسافرت نمی ریم. فقط در طول این ۲۵ سال که همسرش هستم ۳ بار مشهد رفتیم که هر بار هم از طریق نام نویسی در اداره مون بوده و سیزده بدر ها با خواهرم به مدت نصف روز که البته الان چهارساله نرفتیم گردش می رفتیم. تو خونه مدام بوی مواد نیاد و حالم بد می شه.تا الان فقط به خاطر فرزندم طلاق نگرفتم الان فرزندم هم خودش از این شرایطی که پدرش درست کرده ناراحته و افسردگی گرفته، زندگی اون رو هم تباه ‌کرده. با طلاق من موافقه و خودش من رو تشویق کرده. الان مشکلم اینه که با وجود این‌ه تنام پول خونه و اقساط بانک رو من دادم توش سهمی ندارم می خوام اول خونه به نام من بشه بعد جدا شوم. چطور از شوهرم طلاق بگیرم و خونه هم به نامم بشه

  103. من دوتا پسر دارم شوهرم منو میزنه و من نه مادر دارم ونه پدر که جلوی اونو بگیره من تا الان ۴ یا ۵ بار از خونه بیرون می کنه تکلیف من چی میشه

  104. اختلاف باهمسرم میباشد،خانم من حدود۳۰سال استکه بامن ازدواج کرده ومشکل مااین است که چندسال اول خوب وخوشبخت بودیم ولی بعدازمدتی من اعتیادپیداکردم وروزبروززندگی ماروبه تاریکی میرفت وزندان وکمپ وبدبختی موادراکشیدم وخسته شدم وحال۲فرزنددارم که بزرگ شده اندومن نیزنمیخواهم سمت موادورفیق بدبروم تابه اینجا مقصراصلی منبودم ولی این چندین سالی که اعتیادداشتم همسروبچه ازمن خسته شدندواین شدکه مرامقصرمیدانندوزندگی رابرایم جهنم کردندوحالکه موادمصرف نمیکنم بامن رفتاربدی دارندوخانمم حدود۷سال است دورتروفاصله داره وحتی خواب مانیزسواوجداگانه ازهم میخوابیم اگرراهنمایی کنیدمتشکرم واگرسوالی داریدبپرسید.

  105. سلام من ۱۰ سالی هست ک با شوهری ک معتاد زندگی میکنم ک چندین بار ب کمپ رفته و خانواده اش هم همیشه منو مقصر میدونند.ب غیر از اعتیاد چندین بار هم خیانت کرده من ب خاطر پسرم ک ۸ سالشه دارم با این فشار زیاد تحمل میکنم ولی خسته شدم مادر هم ندارم فوت شده ۱۵ سال. پدرم هم پیر هستند.

  106. سلام من زنی 39 ساله و شوهرم 38 ساله هست دختری 13 ساله وپسری 8 ساله دارم. بعداز تولد پسرم متوجه شدم شوهرم معتاده تریاک وشیره هست. خیلی بهش گفتم ترک کنه ولی نکرد تااینکه حالم خیلی بدشدو به همه گفتم اگرترک نکنه طلاق میگیرم قرارشد به کنگره بره ولی اونجاهم رهاکرد الان متادون میخوره واخلاقش خیلی بده کلافه ام کرده خسیس شده بی محبتی میکنه خیلی ازش خسته شدم احساس شدیدکمبودمحبت میکنم چیکارکنم پدرو مادرم هم فوت کردند جایی ندارم برم. دارم درکنارش دیوونه میشم .

  107. سلام من شوهرم به شیشه اعتیاد داره من خیلی سعی کردم ترک کنه ولی باز دوباره رفته سمتش. من الان نمیدونم باید چیکار کنم دو راهی گیر کردم جدا بشم یا دوباره بندازمش کمپ چون دخترم ۲۳ سالشه پسرم ۱۵ وداماد دارم والان چند روزی هست که خونه دخترم هستم وسرکار میرم تمام خرج خونه با منه. الان طوری شده که همش توهم میزنه به من تهمت میزنه واقعا نمیدونم بخاطر آبروم چیکار کنم دست کمک جای خانواده خودش دراز کردم جواب نداده. من الان طوری شدم که میخوام خودم فقط از زندگی خلاص کنم چون واقعا خسته شدم. الان واقعا احساس پوچی میکنم چون به هر دری میزنم بسته شده

    • سلام من ۲۳ ساله ازدواج کردم یک پسر ۱۹ و یک دختر ۶ ساله دارم همسرم به حشیش اعتیاد داره تو این سالها چندین بار ترک کرده اما دوباره شروع کرده چون هیچ وقت خواست خودش نبوده الان هم کمپه ترک اعتیاد ه چون بیرون نیمه شب گرفتنش یه سه سالی بود که مصرف میکرد اما سر کار میرفت وخرج خانواده رو تامین میکرد خیلی بچه هاشو دوس داره وتا بتونه بهشون میرسه من خیلی توی این سالها اذیت شدم اما خدایی هیچ وقت رفتار خطرناک نداشته من دوستش دارم و واقعا دلم میخواد سلامت باشه وسایش بالای سر منو بچه هامون باشه لطفا راهنماییم بفرمایید چه کنم

  108. سلام من یه خانم 20ساله هستم 18 سالگی ازدواج کردم یه بچه 7 ماهه دارم شوهرم تو این دوسال بار ها مواد سیگاری کیمیکال مصرف کرده دو ماه ترک کرده باز برگشته سمتش منم پدرو مادر ندارم مادربزرگم بزرگم کرده پشتوانه ای ندارم بار آخری که این کارو کرد تعهد محضری گرفتم ازش باز الآنم داره انجام میده نمیتونم بهش تکیه کنم حس بدی دارم بار ها بار ها کتک خوردم تو بعضی مواقع من هم مقصر بودم همین دوماه پیش همش عرق میخورد شب ها تا 20 روز ادامه داشت الآنم دوباره شروع کرده به این کار ها اصلا به حرفاش متعهد نیست پس اندازی نداریم چون همش دنبال اینکارهاست خیلی افسرده شدم تو این دوسال همش میریزم تو خودم خونوادش هم آدمای عوضی و ذات خرابی هستن بخاطر یکسری مسایل که به سرم آوردن قطع رابطه کردم ممنون میشم کمک کنید منتظرم

  109. سلام من شوهرم معتاده الان یک ساله که با هم ازدواج کردیم از طریق محبت خیلی کم همیشه داد می‌زنه همیشه میگه حرف تکرار نزن واقعا خسته شدم از این زندگی که همیشه به من میگه حرفات تکراره

  110. سلام خسته نباشید.من ۸ ساله زندگی مشترک نصبتا موفقی داشتم اما الان همسرم ۲ساله درگیر اعتیاد شده و روز ب روز از نضر اخلاق و رفتار بدتر مب

  111. سلام من ۷ سال ازدواج کردم وشوهری ازاین هفت سال ۴ بار ترک کرده ودوباره شروع کرده ویک پسر ۵ ساله دارم واخلاقی روبروز بدتر میشه و۵بار تو این هفت سال رفته زندان هی اومده بیرون

  112. سلام من باردارم فهمیدم همسرم ترامادول مصرفمیکنه میگه چون توخیلی گیرمیدی دعوامیکنیم منم مصرف میکنم، اگ گیرندی دیگ مصرف نمیکنم یعنی امکانش هس ترک کنه؟

  113. سلام وقت بخیر من یک خانم متاهل۴۱ساله دارای دو فرزند یک پسر ۲۱ساله یک دختر۱۶ساله هستم ۲۱ساله زندگی مشترک دارم همسرم از ابتدا به مواد مخدر گرایش داشته تا الان که از مواد صنعتی استفاده میکنه در این مدت چند ساله ما مشاجره فراوانی داشتیم سه هفته پیش من اقدام به جدایی کردم و همسرم در این مدتی که در خونه پدرم بودم اقدام به ترک کردند و برای آشتی پیش قدم شدند و من رو راضی کردند که به خونه برگردم ولی در این مدتی که من به خونه برگشتم اصلا سر کار نمیره و فوق العاده ادم بیخیالی هست در مخارج زندگی و هزینه های منزل به بچه هاش هیچ توجه ای نداره ب احساسات بچه هاش هیچ اهمیتی نمیده و بچه ها افسرده هستند باز امروز بعد از یک دعوا همراه با دخترم به خانه پدرم برگشتم و این حرکت من هیچ اهمیتی برای همسرم نداشته در صورتی که همسرم دفعه پیش تعهد داده که مواظب رفتارش باشه دغدغه اصلی من اینه که پسرم تنهاست و به شدت ب من وابسته هستش و من نگرانم به سمت مواد مخدر گرایش پیدا نکنه ممنون میشم شما منو راهنمایی های لازم را بفرمایید

  114. سلام خسته نباشید همسر من اعتیاد به حشیش داره درکمپ دولتی بستری هستش چه مدت واقعا لازمه بمونه برا بهبودی

  115. من دارم با خط همسرم پیام میدم بعدش هم پاکش میکنم پیامو چند وقتیه فهمیدم که تریاک مصرف می‌کنه همین امشب هم بدون اینکه بفهمه تریاک پیدا کردم مقدار کم ولی نمی‌دونم چیکار کنم به کی بگم بجنگم ببخشم نمی‌دونم فقط گیجم و باورم نمیشه دوسش دارم و باورم نمیشه من خیلی زحمت کشیدم برا این زندگی و حقم این حقارت نیست

  116. همسرم قبلا اعتیاد ب تریاک داشته یکساله ک ترک کرده اما شیش ماه پیش یکبار از دندون درد شدید مجبور شد دوباره بکشه. الان دندون درده و هرچی مسکن میخوره جواب نمیگیره دندونشم ب شدت عفونت داره و معدشم مشکل داره زیاد نمیتونه مسکن بخوره از درد زیاد گریه میکرد بهش گفتم اگه میدونی ارومت میکنه یکم مورفین استفاده کن با اینکه اصلا دلم راضی نبود و قرارمون بود نکشه. الان سه روزه پشت سر هم داره میکشه و من بشدت فشار عصبی رومه ک چرا گفتم ک چرا داره هرروزش میکنه میترسم دوباره اعتیاد پیدا کنه و خانوادمم خبرندارن اعتیاد داشته قبلا

    • سلام .تقصیر شما نیست دقیقا همین اتفاق چند روز پیش برای من افتاد .اینجور ادم .اداشون تا دلما واسشون بسوزه و بهانه ای از طرف ما نداشته باشن .

  117. سلام خسته نباشید خانمی هستم ۴۶ ساله مدرک کارشناسی وهمسرم ۴۸ساله بازنشسته وفوق دیپلم
    ودوپسر ۱۸ ساله وی دختر ۱۶ ساله نزدیک به بیست ودو سال ازدواج کردم همسرم از همون اول اعتیاد به مواد داشت ولی متاسفانه من در جریان نبودم وبعد از بدنیا آمدن بچه ها که بزرگ شدن متوجه شدم انکار می‌کرد تا اینکه مصرف مواد صنعتی بوده خودم با فروختن طلای دوبار در کمپ برای ترک بستری کردم ولی هر دفعه لغزش کرد اخلاق بد تند بد دهن فحش وناسزا وبی احترامی وتحقیروحتی دخالت خانوادش چون بچه هام دوقلو ودختر شیره به شیره شدن مجبور بودم تمام سختی ها رو بخاطر بچه هام تحمل کنم
    هر دفعه بحث میکردم بهم میگفت همینی که هستم ،هستم بیا برمت طلاق بدم همش سر مواد بود نه به من ون به بچه ها می‌رسید گلایه هم که میکردم همش فحش و کتک تا اینکه سه سال پیش سرطان روده گرفت باز بخاطر بچه هاخودم داروی شیمی درمانیشو میگرفتم ومیبردم بیمارستان تحت درمان بود . یوقتایی که بیمار بودم نمیتونستم ببرمش هیچکدام از خانوادش نمیودن تا جایی که توان داشتم خودم کمکش میکردم شیمی درمانی که شد حالش بهتر شد کیسه استومی می‌بست خودم خدا شاهدههر روز نظافت میکردم چون مدفوع پس می‌دادند خانوادش همدستی کردن منو از خونه انداختن بیرون بعد رفت در خواست طلاق داد ووقتی فهمید همه ی مهریه ….میرسه پشیمون شد ومن یسال خونه ی پدرم موندم نیومد دنبالم ودوباره رفت درخواست طلاق دادمنم حال روحیم خوب نبود لج کردم مهریمو گذشتم آخرین مرحله ی طلاق بود که به وساطت یکی از آشناها بخاطر بچه ها گفت برگردد زندگیت الان ۷ماه برگشتم ولی نه اون تمایل به من داره ن من به اون هیچ رابطه ای نداریم همش سر مواد
    فقط فحش وتحقیر واز خونم برو بیرون میگه البتهاز همون اوایل همین جوری بود ولی من همون اوایل همین جوری بود ولی من صبرم زیاد بود ولی الان دیگه خسته شدم حتی بچه هام میگن مامان این چه انتخابی بود کردی برو بخاطر ما نمون تو یکسالی که در خواست طلاق داده بود پی رفت وآمد به دادگاه با ی آقای ۶۰ ساله آشنا شدم از لحاظ مالی خوبه و میگم بادخترتم مشکلی ندارم در ضمن سند باغ هم قرا بنام بزنه احساس میکنم مرد با تجربه ای واخلاق خوب فقط تنها مشکلی که داره خانومو رسمی طلاق نداده ولی تمام حق وحقوشو داده ودور از هم هستن هیچ ارتباطی باهم ندارن
    بعد از طلاق جایی رو ندارم برم بنظرتون تو این زندگی بمونم یا جدا شم میتونم رو این آقا حساب کنم لطفا راهنمایی کنین ممنون

  118. سلام من همسرم معتاد هست و داعم در کمپ و زندان هست .بیرون هم که هست داعم دنبال اعتیاد و دزدی هست.ی دختره ۵ساله هم دارم. من خانواده شوهرم داعم اذیتم می‌کنند و من به سختی خرج خودم و دخترم رو در می‌آورم…

  119. سلام من اصلا حالم خوب نیست زندگیم در حال فروپاشیه با همسرم مشکل داشتم دچار اعتیاد شده بودن ولی میگن ترک کردم ولی بحث و جدل ادامه دار شد یعنی هر روز دعوا بود من یه دختر دوساله ام دارم اصلا نمیخوام طلاق بگیرم نه این که زندگیم خوب باشه ها نه ولی میخواستم به خاطر دخترم زندگی کنم الان یک هفته است خونه پدرمم همسرم دنبالم نمیاد میگه بیا طلاق بگیریم خانواده امم میگن اگه بری دیگه هر چی بشه گردن خودت ار یه طرف ام همسرمم دیشب زنگ زد با پدرم

  120. سلام من دوتا دختر دارم شوهرم معتاده روز به روزم داره بدتر میشه حتی واسه نزدیکیم تمایل نداره اصلا عصبی همش سرکارش خیلی خوبه خونه که میاد عصبی میشه همش دعوا میکنه با بچه هام منم عصبی شدم خیلی همش فکر خیال میکنم توروخدا یه چیز خوب بهم بگین. فردا میخوام برم حرف بزنم طلاق بگیرم

  121. سلام خسته نباشید واسه اینکه همسرم اعیتاد ترک کنه چکار کنم بهش میگم ترک کن میگه همینه که هست

  122. سلام من دوتا دختر دارم شوهرم معتاده روز به روزم داره بدتر میشه حتی واسه نزدیکیم تمایل نداره اصلا عصبی همش سرکارش خیلی خوبه خونه که میاد عصبی میشه همش دعوا میکنه با بچه هام منم عصبی شدم خیلی همش فکر خیال میکنم توروخدا یه چیز خوب بهم بگین

  123. سلام .من دارم طلاق میگیرم . طرف شیشه و در ترک در خانه است. پسر شیش ساله بیش اندازه وابسته به پدرش می خواد بره پیش پدرش ایا بزارم یا کل نزارم پسرم بره پیش

  124. سلام مریم عرب امیری ۴۸ ساله نوزده سال زندگی می کنم و شوهرم اعتیادداشت به سختی زندگی کردم و۳ ترکش دادم شروع کرده سرکار میره ولی خانواده اش بامن مشکل دارنن علت هرچی میشه تو خونه شوهرم برای خانواده اش تعریف میکنه وارمن بدگویی میکنه شوهرم عده ای میکنه عاشق منه ولی مندوست داشتنی نمی بینم چون همش بی احترامی فاحشی میکنه ووقتی موادش میکشه میاد اخلاقش بر میگرده هدفم جداشدنن نیست ولی ارسو به تنگ کرده فشارروحی و اعصابی رو ی من میزاره ومنو خسته کرده ودرضم دهن بین هست بحرف دیگران هست بحرف من نمی کنه و درحالت عادی باهش حرف بزنم فاحشی میکنه تمام

  125. به طور کلی بگم‌ موضوع رو . من چهارساله ازدواج کردم همسرم مرد خوبیه همیشه باهم خوب بودیم یه مدتی هست بینمون مشکل پیش اومده ینی دوری میکنه و بدتر از همه اینکه سمت تریاک رفته ‌… دست بزن پیدا کرده ینی کافیه یه کل کل کوچیک انجام بدیم سریعا جای خوابشو عوض میکنه داد میزنه همش بهم میگه مشکل داری برو بهم میگه مشکل از توعه و اینکه میگه من پشیمونم میخوام از دستت خلاص بشم از طرفی من دوستش دارم نمیخوام از دستش بدم نمیدونم چیکار کنم به خانوادم اگه بگم میگن بیا خونه اصلا واقعا نمیتونم ادامه بدم … نه میتونم ولش کنم ن میتونم بمونم دوست دارم بمیرم چند بار خواستم خودکشی کنم به مادرم فکر کردم نتونستم میگه اگه بمیری سگ مرد نمیدونم چیکار کنم لطفاً راهنمایی کنین منو

  126. سلام. شوهرمن اعتیاد داره و خیلی فحاشی میکنه روزها خواب وشبها بیدار و بیرون خانه هست .اگه بخوام برای جدایی اقدام کنم مهریه به من تعلق میگیره یا نه؟

  127. باسلام شوهرمعتاددارم بادوتابچه بااینکه اعتیادداره اخلاق بدی داره وبسیاربددهن هست یادرحال ترک هست درخانه.یادرحال مصرف.همش جلوچشم بچه هادعوامیکنیم واونامیترسن حالامن بایدچیکارکنم

  128. ۴۰ سال.خانم.متاهل .دو فرزند پسر ۲ و ۴ ساله دارم.دوساله فهمیدم همسرم معتاد به شیشه است.حق طلاق ازش گرفتم.الان موندم چکار کنم

  129. سلام خانم دکتر اصلا احساس خوبی ندارم چون دیگه از زندگی ناامید شدم چون شوهرم نسبت به من و بچه هام بی توجه هست نه تفریحی نه بیرون نه صحبت تو خونه ساعت 11شب میاد یکم به گوشی و به تلویزیون نگاه می‌کنه میخوام اصلا با هم حرف نمیزنه نه من نه بچه ها میخوام ازش طلاق بگیرم فکر میکنم معتاده

  130. ۱۰ ساله ازدواج کردم یه دختر ۷ ساله دارم با اسرار خانوادم ازدواج کردم به شوهرم علاقه ای ندارم ولی نمیتونم هم ازش جدا بشم وقتی حامله بودم فهمیدم معتاده تو این مدت ۳ بار هم کمپ بستری شده ولی نتیجه ای نداشته میونم با خانوادم هم خوب نیست برای اینکه بتونم زندگی مستقلی هم بعد طلاق داشته باشم توان ندارم شما بگید چیکار کنم

  131. سلام. وقت بخیر. من درحال طلاقم. شوهرم اعتیاد دارد. دزدی می‌کند. خیلی دروغ می‌گوید. اصلا به مخارج زندگی کار ندارد. تمام بار زندگی بر دوش من است. ما ازدواج مان با عشق شروع شد، خانواده من راضی نبودن اما چون عاشق شده بودم مجبورشون کردم راضی بشن. الان ۷ ساله ازدواج کردم، هرکاری هر راهی رفتم تا همسرم پاک زندگی کنه، تغییر کنه، زندگیمون حفظ بشه، اما فرقی نکرد بدترم شد. الان خودم افسردگی شدید دارم داغونم و تمام مراحل طلاق انجام شده فقط صیغه طلاق مانده جاری بشه که من نمیرم. میترسم از دست دادنش و تنها ماندن هنوزم دوسش دارم لطفا راهنمایی کنین چون واقعا سردرگمم. موندم بین دو راهی. ممنون

  132. سلام من همسرم اعتیاد فعال داره بیست و پنج ساله ولی مدتی هس وسواس فکری پیدا کرده ی دوست خانوادگی داشتیم ک هم سن بچه های من هستن دیگ رفت و آمد نداریم میگ من با اون آقا رابطه دارم واین باعث شده خودش رابطه زیاد از من میخواد هر شب و بعصی وقتها نمیتونه از عهدش بر بیاد ولی منو ادیت میکنه میگ حتنا پیشم بخوابی بهم توجه کنی خیلی با رفتارهاش منو ادیت میکنه من دیگ تحمل ندارم واقعا این رفتارهاش همین باعث شده کارش رو هم از دست داده راهنمایی کنین من امروز رفتم دادخواست طلاق بدم ولی نیومد اما نکرد

  133. همسرم سالهاست دور از چشم من تریاک مصرف میکنه و این قضیه منو رنج میده چند بار بهم قول داده تکرار نکنه منم بخشیدمش ولی بازم تکرار می‌کنه ،حس میکنم بخشیدن دوباره اش عقلانی نیست،

  134. سلام،من ۲۶ سالمه و با یکی ک از من ۱۴ سال بزرگتر هست ازدواج کردم،ی دختر ۴ ساله دارم ،بعد از بارداری متوجه اعتیاد این اقا شدم خانوادشون مادرپدر و برادرش هم درگیر اعتیاد هستن،از اعتیاد بگذریم این اقا ب شدت پرخاشگر دخترم هم پرخاشگر شده نمیتونه ارتباط خوبی برقرار کنه،مدام منو از خونه بیرون میکنه و بعد دوباره میاد دنبالمون ،حدود یکماهه ک میگه ترک کردم اما من دیگه هیچ احساسی بهش ندارم هیچ احساسی تا حدی ک حتی برای رابطه پیش قدم میشه من تهوع میگیرم و نمیخوام باهاشون باشم میخوام برای طلاق اقدام کنم اما میگن دوسال طول میکشه من نمیدونم چطور از این زندگی خلاص بشم مدتم ب خودکشی فکر میکنم شاید راحت زندگی کنم زندگی با این اقا خیلی برام سخت و طاقت فرسا شده

  135. من الان ۱۵ساله که دارم با شوهرم زندگی میکنم دوتا پسر داره یکی ۱۰ سالشه یکی دیگه ۳ سال .همون اوایل زندگیمون فهمیدم معتاده هنوز بچه نداشتیم و من خییییییییییلی با معتاد بودنش مشکل داشتم اصلا نمیتونم با این داستان کنار بیام اما بهم قول داد گفت من مصرفم خیلی کمه راحت ترک میکنم من هم قبول کردم اما اشتباه کردم چون نتیچه صبر کردنم شد دوتا بچه و شوهری که مدام در حال ترک کردن و دوباره شروع میکنه باز ترک میکنه وباز دوباره شروع میکنه .

  136. من همسرم ۱۱ساله ب شیشه اعتیاد داره.میخوام ازش جدا شم.چندبار فرصت ترک کردن دادم بهش اما ترک نکرده.چیکار کنم

  137. سلام و خسته نباشید.همسر بنده اعتیاد داشتن اواخر ک من متوجه شدم گفتم باید ترک کنی ک بیش از ۲۰سال اعتیاد داشته.من ۳قلو دارم ک ۸سالشونه….اواخر اعتیاد نمی‌دونم چ موادی مصرف میکردن بهم تهمت میزدن هرکسی ک حیاط پدر مادرش میومد از محرم تا نامحرم می‌گفت با تو رابطه دارن محض اطلاع ما با پدرمادرش در یک حیاط زندگی میکنیم.چنان آبروی منو می‌برد ک ب هرکسی ک میومد جلو راهش می‌گفت تو با زن من ارتباط داری درحالی که ب پاکی من همه اعتماد دارن.تا اینکه این آقا یهو تصمیم گرفتن ک بااااااید منو طلاق بدن و خودشون هم ترک کردن موادشونو.حالا من اصلاااااا ب دادگاه پامو نمی‌ذارم خودش می‌ره میاد ومن نمیخام ب عییییچ عنوان طلاق بگیرم م بچه هام آواره بشن…بنظرتون می‌تونه طلاقم بده با چه شرایطی؟؟؟؟؟؟؟من تصمیم گرفتم اصلاااا دادگاه نرم

  138. سلام وقت بخیر شوهر خواهرم اعتیاد به مواد صنعتی است و خواهرم خیلی تلاش داره برای ترک اعتیاد ولی متاسفانه خانواده اش به این کار تشویقش میکنند یه بچه دو ساله داره به سر دو راهی گیر کرده یک بار هم به علت مواد به زندان رفتن و پدرش مدرک رو بردن و او را از زندان آزاد کردن . و کار خودش رو ادامه میدهد میشه راهکار بهمون بدین ممنون میشم

  139. سلام من 23سالمه وسه بچه کوچیک سه قلودارم شوهرم اعتیادداشت کارنمیکرداذیت میکردمن جداشدم خیلی برای درست شدنش تلاش کردم ازدکتربیمارستان کمپ هرکاری میتونستم کردم ترک نکردالان 6ماهه که جداشدم وبرادرش که 21سالشه ازمن خواستگاری کرده هرکاری میکنم توجیه میکنم که نمیشه فرداتومردم ابرومون میره اماهمش پافشاری میکنه ومیگه دوست دارموبابچه هاخوشبختتون میکنم نمیدونم واقعاچکارکنم؟

  140. سلام شوهرم اخلاق نداره وتوهین فاحشی میکنه و حرفهای تو خونه به خانوادهاش انتقال میده و حقوقش به کارت خواهرش میزنه و حقوقی به نمیده واز احساسی هیچی بلد نیست و چند سال اعتیادداشت ترک دادم و چندین بار به کمپ فرستادم ترک کردو دوباره شروع کرد چون خانواده اش همه معتادنن مصرف دارنن ویکی خواهرشوهرم حرفهای زشتی پیامک دادبه من وهم برای مهریه اقدام کنم و هم خرجی چون اقا برای خونه نگرفته مجبورشدم خونه سالمند بگیرم و شوهرم بامن زندگی میکنه و خرجی نمی دهد و من از خیریه کمک می گیرم با اینکه اخلاق نداره دوستش دارم ولی اون نمی فهمه وبا من مثل دشمن رفتار میکنه حالا شما بگید چکارکنم

  141. زنی 32 ساله خانه دار و دو فرزند دختر 11ساله و پسر 5 ساله دارم شوهرم اعتیاد به شیشه و هرویئن داره و چندین بار اقدام به ترک کرده ولی نمیتونه ترک کنه وکالت طلاق دارم و آپارتمانی که در آن زندگی میکنیم سه دانگ سه دانگ به نام من هست میخاهم جدا شوم چون مصرف او بالا رفته و وسایل زندگی را کم کم میفروشد و بسیار دروغگو هست و دو سال هست اصلا رابطه زناشویی هم نداریم و برایش مهم نیست میتوانم سه دانگ دیگر خونه را بگیرم تا خودم و بچه هام سرپناه داشته باشیم و بعد طلاق میتونم در همین خونه زندگی کنیم و حضانت فرزندانم را میتوانم بگیرم و اینکه خانواده شوهرم با ما قطع رابطه کردند به خاطر اعتیاد پسرشون و میگویند کاری نداریم

  142. سلام خسته نباشید بنده که۲سال پیش حق طلاق به همسرم دادم واونم هم مهریه اش روبخشید اما با این حال داشتیم کنارهم زندگی مان می کردیم که خلاصه تا برج ۱۰پارسال بخاطرموادگیرکردم وافتادم زندان خلاصه ۶ماه حکم بهم دادن که من ۴ماه ازحبسم روکه کشیدم زنم دیگه منوکذاشت تولیست رد وهیچ جوری ازش خبر نداشتم تا این که یک ماه بعدش ازادشدم وقتی آمدم خانه دیدم همسرم تمام وسایل هاش جمع کرده و رفته خانه باباش که بهش اس دادم ازادشدم توجه ای نکرد خلاصه تااینکه چندروزبعدش یهوازتوگوشی اشنامون صدای همسرم بودصدای که داشت درحقم خیانت میکردصدای که با پسر همسایه مون دوست شده واون اینجامیامده ومیرفته وهمسرم خانه أین پسره میرفته حتی تااینکه همسرم ازش میخواد اون ۴تادوست هات که اونشب خانه تون بودنند برام بیارشون من اول میام پیش خودت وبعدش میرم پیش این ها که خلاصه مردم زنده شدم که رنگش زدم بهش هم گفتم که توبخاطری که خیانت کردی جاگذاشتی رفتی که فکربچه مون هم نکردی که فکرنمیکرد که صدا ش به دستم رسیده باشه که بنده می خواستم ببینم میتونم شکایتش کنم درصورتی هم که اون کارهای طلاق روکرده. ازاونجایی هم که خانواده ام هم شاهدهستنند وحتی زمانی هم که همسرم شددخترنبود وحتی چنددفعه هم که بهونه چیزی خریدن میکرد که دیرمیکردمیرفتم سراغش یهو توخیابان مچش رومیگرفتم اما اون قسم های دورغ بهم میخورد که داشت ازم احوال تومیپرسید که حتی به داداش بزرگی ام پیشنهاد دوستی و رابطه میداده وحقیقت این صداروهم خودش ظبط کرده بوده که میخواسته به داداشم بگه من اینکاره هستم که همش بخاطر پول ابتکار. هارومیکرد تواین صدا که دارم خودشون دارنندهمه چی به هم میگن حتی از داداشم خواسته بود که شما می تونی. منوازدست داداشم نجات. بدی. من. نمی خوام. هم. خواب داداشم باشم. گاهی وقت ها هی. به. بهونه. که. ببرتم. خانه. بابا که. ببینم شون. توراه. جایی خلوت میرفت وباهام. سکس میکرد که اس ام اس هاش روتوگوشی داداشم دیدم خلاصه هیچ ابرویی برام نداشته. بااینکه. چقدر دوستش داشتم. وپسربچه۶ساله ازش دارم خلاصه راهنمایی ام کنید

  143. شوهرم اعتیاد به تریاک داره و من چند ماهه متوجه شدم اما زیربار نمیره که معتاده و میگه تفریحی میکشم بخاطر همین وقتی میگم بیا بریم کلینیک برای ترک میگ خودم بخام نمیکشم و دیگ نمیکشم درحالی گه یک بار هم قول داد و باز کشید من واقعا نمیدونم چیکار کنم خیلی به زندگی دلسرد شدم و مدام گریه میکنم

  144. من شوهرم معتادفکرهیچ چیزی نیست بی اهمیت هیچ چیزی براش مهم نیست خرجی نمیده توخونه فوش باصدای بلندفوش سروصداخرف زشت میزنه سه چهارماه خونه نمیاد اصلامهم نیست ماب جیزی احتیاج داشته باشیم دست بزنم داره من میتونم غیابی طلاق بگیرم

  145. شوهرم چند ساله اعتیاد داره و اخیرا بخاطر یکی از پرونده های که ازش مواد گرفتن یکسال حبس بوده که براش پروانه کسب گذاشتم و به عنوان اشتغال به کار آوردمش بیرون دوتا بچه ۷ ساله و ۱ ساله و نیم هم دارم قول داده که ترک کرده نمی‌کشه میگفت اصلا سراغش نمیره و تا چند روز پیش اتفاقی مچشو گرفتم الان نمیدونم باید چکنم اینهمه تلخی کشیدم مصیبت به خیال اینکه آدم شده و دوباره برگشتم رو پله اول دخترم تازه داشت میگفت بابایی پسرم بهش عادتت کرده بود الان فکرم همش شده طلاق به بن بست رسیدم نمیدونم چیکار کنم.با اینکه کمپ بردمش با خوبی بهش گفتم گوش نداد با تهدیدم گفتم بدتر زندانم براش درس عبرت نشد واقعا چکار از دستم برمی‌آمد و نکردم نمیدونم راه درست چیه

  146. سلام،خسته نباشید،یه راهنمایی میخواستم،شوهرم به صورت تفریحانه با پسرعموش و پسرداییش تریاک میکشن شاید ماهی دوبار گاهی کمتر ویا بیشتر،من سر این موضوع بارها باهاش حرف زدم،بحث کردیم ولی راضی نمیشه،میگه من معتاد نیستم تفریحی میکشم،چه طور قانعش کنم؟؟دیشب هم صحبت کردیم گفت تفریحی کشیدن رو دوست دارم خیلی حس بدی بهم داد،میخوام بیشتر مسر بشم میترسم بدتر کنه،دوتا پسر هم دارم،لطفا راهنماییم کنید

  147. میخواستم کمکم کنید من ۸ ساله ک ب خواست فامیل بیسواد دادن ب یه مرد ۴۵ ساله ک خودم ۲۱ بودم و اون مرد هم معتاد بوده و الانم هستش دوتا بچه دارم و زندگی خیلییی بدی پیش میبرم پول خونه هم نداره و طلاقمم نمیده فامیل مامانم میگن اثلا خونمون نیایی هر جوری ک است همرایش زندگی کن خودت کار کن خب کار هم کمه و پول هم ندارم حد اقل چهارتا روسری و شالی بخرم بفروشم موندم چ کنم لطفاا بهم کمک کنید چه راهی پیش برم ممنون میشم ??بی کس و غریبم. و حالا میترسم ب خواهرم بگم یکی منو میخاد شما نترسین ک بیجا و مکان میمونم فقط همنقدر تحملم کنید تا طلاقمو بگیرم اما میترسم خواهرم درکم نکنه و دومم عاشقش نیستم باید چه کنم لطفاا کمکم کنید راه خوب کدامه تا من پیش ببرم بخاطر خرج دو تا طفل خواهرم میگه نیا خونه ام په من گعتم کجا پناه ببرم داداش نمیخاد مامانی ک خودش منو انداخت تو این چاه الان با من حرف نمیزنه فقط تنها راهی ک میفهمم اون دنیا است چرا ک من بعد از اینکه یبار شوهر کردم دگه تو عمرم میگم غلط کنم نام شوهر بگیرم اما اون پسر مجرد هم است اسرار میکنه ک ن طلاق تو بگیر وفتی رهایت کنه و منم برم زن بگیرم کجا میری نمیدونم چ کنم اینم منو ول نمیکنه با دوتا بچه گدایی هم نمیدن میگن جووونی کار کن یا اذدواج کن

  148. سلام خسته نباشید … من ده ساله که زندگی میکنم بعد از چند سال متوجه شدم همسرم اعتیاد به مواد صنعتی داره با تلاش خودم ترک کرد و دو سال بود زندگی آرومی داشتیم و هیچ مشکلی نداشتیم تا اینکه بخاطر بچه دار شدنمون مجبور شد عمل کنه بعد از عمل کلا اخلاقش عوض شد و از من فراری شد و خونه نمیاد و الان متوجه شدم داره الکل مصرف میکنه و بنظر میاد با کسی در ارتباطه شما جدایی رو پیشنهاد میکنین؟ برای این میپرسم چون شرایطم تو جدایی فکر نمیکنم بهتر بشه. خواهش میکنم راهنماییم کنین چند روزه کارم شده گریه

  149. سلام من۲۳سالمه سه سال نامزدم یسال شده ک فمیدم هرویین وشیشه مصرف میکرده کمپ رفت پنج روزه برگشت بیرونش کردن باباشم اعتیاد داشته الانم هی میگه میزارم کنار نمیدونم درس میکنم ولی فلا که هیچی چیکارکنم بنظرتون؟؟؟

  150. شوهرم به هروئین و شیشه و کلوناز اعتیاد داره چندین دوره کمپ و حتی بیمارستان رفته و ترک کرده اما باز بعد مدت کوتاهی مصرف می کنه اخیرا ۳ماه هرماه یکبار رفتیم دکتر روانپزشک که دارو تجویز کردن تشخیص ایشون این بود ک شوهرم بیش فعالی کودکی داشته ک درمان نشده بعد وارد بزرگسالی شده و همین باعث اعتیادش شده و نمی تونه ترک کنه با مشاوره روان شناسی در مشاوره با ما قرارشد شوهرم رو پیش روانشناس بالینی ببرم که چون تو شهر ما روان شناس بالینی نیست نتونستم ب همین علت خواستم آنلاینی با روان شناس بالینی صحبت کنم. خواستم در زمینه ترک شوهرم سوال کنم که آیا میشه ابتدا چند جلسه مشاوره بشه بعد شروع به ترک کنه .؟ این شیوه می تونه در دوام ترک تاثیر داشته باشه یا خیر؟ و آیا ای سی تی که انجام میشه اثرات منفی شدید هم داره یا خیر ؟ افرادی اعتقاد دارند که ای سی تی می تونه فرد رو حالت خل بودن تبدیل کنه

  151. زنم۷سال بزرگترازمنه.اعتیادداشتم ترک کردم اماالان بخاطر بی حرمتی های زنم ودعواهامون زندگیم جهنم شده.بخاطربچه هام مجبور ب ادامه هستم امااونهاهم خسته شدن موندم ن راه پیش دارم ن راه پس.کمکم کنید. من۳۷وزنم۴۲سالشه.توروزای اعتیاددوران سختی داشتم اماالان دوساله پاکم ولی رفتارهای زنم ادامه رو سخت کرده برام.من ب عنوان مرد هیچ شخصیتی براش ندارم.توروم وای میسته وهمیشه منوقضاوت میکنه و براش فرقی نداره ک من الان پاکم و سرکار میرم.گچکارم.نمیتونم طلاقش بدم هم بچه هانمیذارن هم اون کسی رو نداره بابا ننش مردن…بچه هام پسرم۱۱ ودخترم۶سالشه.من بامامان وبابام زندگی میکنم یعنی باهم هستیم.زنم انگارازلحاظ روانی دچار مشکل هست ولی قبول نداره.خودشم از لحاظ سوادبیسواده هم سواددرسی هم سواداجتماعی.ممنون میشم اگه راهی نشونم بدین. مشاوره هم خاستم برم ولی فایده نداره چون زنم طوری هستش ک اگه تاشب یچیزی رو براش باز کنی وتوضیح بدی تا حرفت تموم بشه ازجایی ک خودش حرفش مونده شروع میکنه وانگاراصلا حرف کسی براش معنی نداره.انگارهیچ حرفی رو نمیفهمه ن ک نخاد نمیفهمه. الان چندساله ک ماجدامیخابیم وکاملاطلاق عاطفی گرفتیم کاملا.

  152. هر چه زودتر از زندگی که چه عرض کنم از این وضع فلاکت بار راحت بشی در آینده خودت رو خواهی ستود .اگر بچه هم داشته باشی باید طلاق بگیری . زندگی با فرد معتاد زندگی نیست الکی خودتو خوش کردن هست . خودت رو گول نزن .توبه گرگ مرگ هست . معتاد شرف ندارد .

  153. سلام من ۸ ساله ازدواج کردم بعد ازدواج متوجه شدم شوهرم معتاده تا امروز خودم خرج زندگی رو دادم ولی دیگه کم آوردم چون قبل این آقا یک ازدواج ناموفق داشتم ‌مجبور شدم تحمل کنم این شرایط رو. هر جور فکر کنید باهاش کنار امدم به خوبی هزاران بار واسه ترک مواد صحبت کردم. واسش کار پیدا کردم ولی فایده نداشت. الان به جای رسیدم که دیگه از زندگی کردن خسته شدم الان چند ماه هست افسرده شدم همش خونه هستم فقط فکر میکنم چه کار کنم. از این ازدواج فرزندی ندارم ۳۵ سالم هست.

  154. سلام همسرم سرکار نمیره و قرص اعصاب مصرف میکنه ۱۰ ماهه عقد کردیم و بنده به شدت از این قضایا ناراحتم ولخرجه و ضرر های مالی زیادی میده عاشق وام گرفتن و قرض و چک کشیدن های زیاده که بعد برای پاس کردن مکافات داریم چیکار کنم

  155. اسمم مهشاده منو شوهرم الان ۴ماهه ازدواج کردیم شوهرم سرکار نمیره بهم توهین میکنه قضاوتم میکنه تحقیرم میکنه بهم فحش میده و اینکه متادون مصرف میکنه.وقتی اسم کار کردن میارم بحث میکنه دعوا میکنه به خانوادم فحش میده من مادرم یکسالی هست فوت شده به مادرمم توهین میکنه به من میگه تو باعث بانی اینی که من سرکار نمیرم تو اذیتم میکنی تو عذابم میدی تو خونوادم عذاب میدی با اینکه حتی کوچیک ترین حرف بدی نزدم بهشون نه به خودش نه به خونوادش.من خیلی حرفشو خوردم و میخورم همش بهش میگم برو سرکار تو وظیفه جداست منم وظیفه جدا اصلا انگار عین خیالش نیست فقط میشینه پای گوشی صبح تا شب تو گوشیه تا یه کار هم پیدا میشه بهونه میاره مثلا میگه کمرم درد میکنه،مریض شدم،حالم خوب نیس و خیلی چیزای دیگه…حتی خونوادش هم میدونن که من دارم اذیت میشم عذاب میکشم و این فقد بهونه میاره.واقعا دارم اذیت میشم خیلی سخته من تو خونواده ی خودم همچین سختی هایی رو دیدم باورم نمیشد که سر خودم بیاد.

  156. زهرام سه سال ازدواج کردم حاصل ازواجمون یه پسره یه ساله است شوهرم معتاده اصلان سره کار نمیره نمی‌دونم چیکار کنم

  157. سلام ۱۸ سالمه تازه ازدواج کردم و فهمیدم همسرم اعتیاد به شیشه داره یکساله که منو هی سر ميدوونه نه سر کار میره ن کاری بلده
    بچه ندارم و از طرف خانواده حمایت نمیشم چیکار کنم دیگه کلا افسردگی شدید گرفتم

  158. همسرم اعتیاد داره خیلی جنگیدم تا درست بشه ..اما نشد …۱۰۰ بار کمپ ۱۰۰ با تو خونه ترک کرد ولی دوباره شروع کرد. ب نظرم من خودش نمیخاد درست بشه الان ۱۳ ۱۴ ساله ک معتاده تو این یه سال اخیر خیلی اخلاقش بد شده دست بزن هم پیدا کرده ..دخترم ۱۳ سالشه و پسرم ۵ ساله تروخدا سرزنش نکنید ک چرا فرزند اوردم وقتی دخترم ب دنیا اومد من نمیدونستم اون معتاده بعدا غهمیدم ..ولی پسرم را خاسته ب دنیا اوردم چون دخترم شدید ب من وابسته بود و پیشنهاد مشاوره فرزند دوم را اوردم .هر شب دعوا داریم ..بحث و کتک کاری شدیدا دلم میخاد طلاق بگیرم ولی پدر و مادر پیر هستن نمیدونم چکار کنم دیگه نمیتونم تحمل کنم قیافه اش را اخلاق ش را دلم میخاد یه روز برم بیرون دیگه ب نگردم خونه??در این حد خسته شدم نمیدونم چجوری زندگیمو نجات بدم بچه هامو خودمو قلبم درد میکنه .معد ه ام عصبی شده خودم هم مثل پیر زنها شدم

  159. من هم همسرم اعتیادداره هم بداخلاقه هم برای من و بچه هام وقت نمی ذاره هم یکسره گریه میکنه بخاطرکمبودهایی که تو گذشته داشته هم اینکه افسردگی توخانوادشون داشتن واینکه خرج موادمیده تریدمیکنه مثلاهمون پول خرج خونه روبه بادمیده خیلی راحت میگه به تومربوط نیست وازهمه مهمترخرجی نمیده من ازبس اینارو گفتم وگوش نداده خسته شدم خیلی راحت در جواب من میگه آب پاکی رومیریزم رو دستت من ترک بکن نیستم

  160. سلام وقت بخیر،خانمی ۳۳ساله هستم ک ۸سال و۶ماهه ازدواج کردم و یک دختر هشت ساله دارم،همسرم درگیر اعتیاد هست،همیشه حرف از ترک میزنه ولی اراده نداره،البته چندباری هم اقدام ب ترک کرد آخرین بار ۷ماه ترک کرد ولی خب باز دوباره برگشت،دیگه تحمل شرایط واقعا برام سخت بود الان یک ماه ک اومدم خونه ی پدرم، دخترم هم پیش پدرش موند و الان حتی از دخترم هم بیخبرم،میخواستم راهنماییم کنید کچیکار کنم اگه اظهار پشیمانی کرد و خواست برگرده چطوری باش صحبت کنم یا چ شرطی برای ادامه زندگی باهاش بزارم

  161. شوهرم معتادم هست همیشه به شوخی خنده میگه زمانی که تو ترکم کنی منم ترک میکنم خوبیایم داره شوهرما مثلا موقع بیماری همیشه هوام داره اما اگه با کسی از فامیلش حرف بشه پشتن نیست میگه تو درجه سه چاری اینم بگم اصلا انگار دلش با زندگی نیست مثلا اگه چیزی خراب بشه دور درست میکنه یاگرفتن وسیله منزل میگه میخوای واسه چی فقط تنها وظیفش خرج خورد وخوراک، بردرشوهرام تمشون به گردشو تفریح هستن اما ماحتی به زور یه پارک ببره ما قبلا اصفهان زندگی میگردیم یک سال شوهرم تهران کار کرد وقتی میومد پیشمون تو یت اتاق مینشستو سرش تو گوشی هرچه دختر اسرار میکردن جای بریم نمیبرد ماشین داشتما خراب شد پارکش کرد تو پارکینک الان یکساله بدون استفاده یه هفته که پیشمون بود انگار اسیر بودیم تنهاو عمگین الان از پاییز امدم پیشش اما چه امدنی خون به جگرمون کرده

  162. سلام خانمی هستم ۳۲ساله همسرم ۳۵ سالشونه اون ۴ساله به متدون وبی دو والکل واینا اعتیاد داره الکلو با حکم حق طلاق ازش گرفتم ودیگه الکل مصرف نکرد بعدش با گفته خودش روی اورد به متادون وبی دو اینا من خبر ازبقیش ندارم اما اینارو میدونم که میخوره تا متادون میخوره شاد وشنگوله وبامن خوبه وتاصبح بیداره وپلک نمیزنه واما امان ازوقتی که بخواد ترک کنه دیگه حتی نمیگه من زنی دارم وحالش فوق العاده بده واصلا توانایی جنسی نداره منم جوانم وورزشکار خوب حق طبیعیه هرزنی که شوهرش توجه کنه بهش اما من تواین مدت یه رابطه جنسی خوب وتجربه نکردم وتا وقتی موقع رابطه میشه وسط کار حالت نعوظشو ازدست میده ومنو نیمه کاره ول میکنه ومنم واقعا اعصابم درحد شدید بهم ریخته من خودم افسردگیم شدیده اعصابم داغونه قرص اعصاب گیاهی مصرف میکنم تاخوابم ببره خیلی الان حالم بده به خودکشی فکر میکنم داغونم به خانوادمم نمیتونم بگم چون اونا باخودم فکر میکنم شاد میشن بهم وبعدم به خاطر دختر ۹ ساله ای که دارم نمیتونم خونه روترک کنم بدبخت وتوسری خور همه میشه دلم میخواد طلاق بگیرم اما فکر دخترمو ایندش نمیزاره چکار کنم خیلی از نظر عاطفی از سمت شوهرم زجر میکشم من همش جدا میخوابم چون فکر میکنم دیگه حسی بهش ندارم توروخدا کمکم کنید بمونم یابرم اینم میدونم که این ترک کن نیست کسی که بامتدون سرکار داشته به مدت طولانی بخوادم ترک کنه دوباره برمیگرده خیلی توهمه کار زیاده روی داره توالکل توهمه چی خدا ازش نگزره

  163. معتاد مجرم نیست
    معتاد بیمار هم نیست
    بلکه اصلا انسان نیست
    خدا همه معتادا رو نابود کنه که همشون همنشین شیطان هستند
    یک روز زندگی با اینها حرومه
    من ۷ سال شوهر معتادمو تحمل کردم الان هم به خاطر استرسهایی که تحمل کردم دچار سرطان روده شدم و الان شیمی درمانی میشم

  164. سلام خانمی هستم که زندگی اولمو از دست دادم شوهرم فوت کرده دوباره ازدواج کردم زنی کسی شدم که خودم عاشقش بودم خانوادم راضی نبودن شوهرم زندگی اولشو از دست داده چون معتاد بوده زنش طلاق گرفته یه دختر ده ساله داره وقتی با من اشنا شد دو سال پاکی داشت الان شیش ماهه ما زن شوهر شدیم من بهش شک کردم که مواد میکشه هی بهش میگم میگه ن به گردن نمیگیره اصلا زندگی ندارم خسته شدم چند بار تصیم گرفتم خودکشی کنم چون اخلاق هم داره سرصدا ضرفامو همه را شکسته سرکار نمیره انتخاب خودم بود الان پشیمونم نمیدونم چیکار کنم پدر مادرمم فوت کرد یه برادار دارم دوخواهر روم نمیشه بهشون بگم این مشکلو دارم چون تا بگم میکن خودت خواستی تورا خدا کمکم کنید

  165. سلام من 48سالمه که تنها فرزندمو دوساله از دست دادم وبا شوهرم به مشکل خوردم چون میگفت بچه رو تو کشتی برای اینکه بادوستش رفت وتصادف کرد وتو حواست نبوده …خلاصه دو الی سه بارم برگشتم ولی دیدم درگیر اعتیاد شده البته همسرم شاغله وتحصیل کردست ولی یهو میبینی میخواد 6ساعت کنار منقل بشینه وتفریحی که اصلا برای من قابل هضم نیست از اون طرفم زندگیمو ودوست دارم ولی دیگه بچه ایم نیست واقعا سر دوراهی موندم برم پیش خانوادم که یه مادر پیر دارم یا بمونم‌و تنهایی با وجود شوهرمو تحمل کنم تو رو خدا راهنماییم کنید هر دو جام مشکل مالی انچنانی ندارم ولی هر دو جا تنهام فقط پیش مادرم فکرم راحتره

دیدگاهتان را بنویسید