خانه / پرسش و پاسخ روابط عاطفی / دوستی دختر و پسر در فضای مجازی | دوستی و عاشق شدن در فضای مجازی

دوستی دختر و پسر در فضای مجازی | دوستی و عاشق شدن در فضای مجازی

بعد از کات کردن با پسری آشنا شدم تو فضای مجازی با هم دوست شدیم و هر چی این زمان بیشتر می گذشت هم بیشتر صمیمی می شدیم. خاطرات خوبی رقم زدیم اما هر چی بیشتر جلو می رفت خودمو می دیدم که به کوچیک ترین حرفاش لبخند می زنم. با کوچیک ترین حرفاش دلخوری اش و قهر کردناش بغض می کنم.
اونقدر بهش وابسته شدم ک تا چشم باز می کردم بهش پیام میدادم و کل روزم رو با حرف زدن با اون می گذروندم. طی این مدت انگار بیشتر از قبل هم از خانوادم دور شده بودم. چون تنها کسی که برام اهمیت داشت این پسر بود. هر حرفی هر چیزی تو دلم بود رو می تونستم راحت بهش بگم. لذت می بردم از حرف زدن باهاش و عاشقش شدم. اون زمان می دونستم ک هیچ وقت همچین حسی رو به کسی نداشتم منی ک با قهر کردناش. 150 تا پیام می فرستادم تا صبح و برعکس اون خواب به چشم نمیومد و حتی گریه کردنام به جایی رسیده بود که انگار راه نفسم رو بریدن. اما اون هیچ وقت یه شب کامل نمی موند که مشکلات حل کنیم. می دونست دارم اشک میریزم و راحت می خوابید.
تو پی وی جواب پیام من رو نمی داد و گفت حوصله‌ حرف نداره بعد میدیدم همون لحظه با دوستاش خوش و بش می کنه جواب منو نمیده و نمی گه که از چی ناراحته. همینجوری گذشت و گذشت و بحثمون هم بیشتر می شد و گریه کردن منم ادامه داشت تا اینکه یه روز با یه پسر دیگ هم آشنا شدم چند روز بود که می شناختمش. ازش پیشش تعریف کردم و گفتم دوستی نداره دوست شین. مشتاق نبود اولش اما به خاطر من قبول کرد. چون خیلی اصرار کردم که ای کاش لال می شدم و هیچ وقت اصرار نمی کردم. با هم دعوا کردن هر دوشون به صورت مساوی مقصر بودن گف اگه می خوای من باشم باهات دیگ نباید اون فالو داشته باشی. اصن چ دوستی هستی بقیه رو نمی بینی چجور رفتار می کنند.

من بارها بارها بهش گفته بودم ک دعوا نکنه به خاطر من کوتاه بیاد احترام بزاره همونطور ک من حرفای دوستاش رو نادیده می گرفتم. اما حرف حرف خودش بود می گفت به من بی احترامی شده چرا انقد ساکتی من اولش واقعا می خواستم فقط دوست شن همین به خدا نمی خواستم جوری بشه ک منم دیگ با اون شخص دوست نباشم. اون طرف دوست چند روزه بهم گفت یکی رو انتخاب کن اون یا من. حذفش کردم اما بعد چند مدت دیدم وقتی با دوستاشه حسادت کردم چون قبلا گفته بود دوستاش ماله خودشه و بیمون دعوا بود این همه مدت.

دیدم اصلا هیچ پشیمونی نداره هیچ تاسفی نداره که یه ذره برای حرفم ارزش قائل نشده. اینا خیلی اذیتم می کردن و خیلی بحث کردیم چون این وسط یه چیزایی بود یه حرفایی بود از گذشته ک آتیش می گرفتم. با اون دوست چند روزه آشتی کردم دوباره و خودم پاپیش گذاشتم و اونو راضی کردم (دوست صمیمیم) ک باهم بمونیم مثل قبل. او هم قبول کرد اما حس کردم سرد شده خیلی فاصله می گیرعه. منم فاصله گرفتم و تو فضای مجازی منو با اون دوست چند روزه ای ک اصلا هیچ سنمی واقعا نداریم و در حد سلام و ایناس برخورد کرد و از اون موقع من از همه جا حذف کرد و هیچی نگفت. خودم رفت پی ویش گفتم چرا خودت سرد بودی قبلا بهت گفتم بیا بریم و اینا اما تو هیچ اهمیتی ندادی. هیچی نگفت فق گفت این دوستی نمی خوام و نمی خوام دوستت باشم مثل دو تا آدم بالغ قطع رابطه کنیم و دیگ دوست نباشیم. فقط می خوام بدونم اشتباه از من بوده واقعا؟

پاسخ مشاور به سوال دوستی بعد از فضای مجازی

همان طور که در صحبت های خود اشاره کردید، بسیاری از مشکلات درونی شما مثل احساس غم، احساس تنهایی، ترس از طرد شدن، کمبود عزت نفس همگی به زندگی گذشته شما بر می گردد.

شما در دوران کودکی و نوجوانی مورد محبت و توجه والدین خود قرار نگرفته اید و این کمبود محبت کودکی باعث دور شدن شما از خانواده تان شده است.

این کمبود توجه از طرف خانواده آسیب هایی به روح و روان شما وارد کرده است. احساس پوچی، احساس بی ارزشی یا احساس طرد شدگی از پیامدهای آسیب دوران کودکی و نوجوانی است.

بنابراین شما برای راهایی از احساس غم، تنهایی و افسردگی، به برقراری رابطه دوستی اقدام کرده اید. اما همانطور که خود نیز مشاهده کردید، دوستی با هیچ شخصی نمی تواند غم درون شما را درمان کند.

بنابراین به شما توصیه می کنم قبل از شروع رابطه دوستی مشکلات درون خود را درمان کنید. به این باور برسید که هیچکس بجز خودتان قادر به حل این مشکلات درونی نیست.

در حقیقت، شما نیاز به پیداکردن پسری برای شنیدن صحبتهای تان دارید. کسی که به درد دلهای شما خوب گوش دهد، به شما توجه کند، وقت خود را به شما اختصاص دهد و شما را بی قید و شرط دوست بدارد.

هیچ پسری دوست ندارد با یک دختر بی اعتماد به نفس یا دختر افسرده دوست شود. اگر پسری هم دوست شود احتمالا قصد سوء استفاده دارد.

پسری که قصد سوء استفاده دارد

هیچ پسری درمانگر مشکلات شما نیست. چون این کار در حوزه وظایف یا تخصص او نیست. بنابراین شما باید مدتی تنها باشید، با خود خلوت کنید، ریشه غمها و دردهای خود را پیدا کنید و درصدد درمان مشلات درون خود برآیید.

وقتی به خودشناسی رسیدید، احساسات خود را شناختید و متوجه شدید این احساسات ریشه در درون شما دارد و به دلیل آسیبهای گذشته شما بروز کرده اند، این آگاهی به شما کمک می کند تا اعتماد به نفس خود را برای شروع زندگی دوباره بازیابید.

تمرین برای تقویت مهارتهای مقابله با احساسات، تمرین در افزایش عزت نفس به شما کمک می کند با قدرت و احساس بهتری وارد رابطه دوستی شوید.

وقتی خوشبختی را در ارتباط با دیگران تعریف می کنید، این احساس خوشبختی پایدار نیست. وقتی احساس شادی درونی باشد و به دنیای بیرون وابسته نیست، به خوبی می توانید وارد رابطه دوستی سالمی شوید.

رابطه ای که در آن عشق، علاقه و احترام متقابل دیده می شود. رابطه ای که در آن هیچ یک به دنبال گدایی محبت در نگاه دیگری نیست.

چگونه از عشق مجازی دل بکنیم؟

من پنج سال پیش توی فضای مجازی با یه پسری آشنا شدم و رابطه دوستانه داشتیم. درحد دوستی اجتماعی خوبی با هم داشتیم. بعد یه مدت که صحبت میکردیم من بهش علافه مند شدم ولی همونقدر که من ازش بیشتر خوشم میومد اون بیشتر ازم فاصله می‌گرفت.
من فکر میکنم بخاطر اختلاف سنی بود که بینمون بود رغبت نمی‌کرد. من اون موقع ۱۴ سالم و اون ۱۹ سالش. الان من ۱۹ ساله ام و اون ۲۴ ساله. چند ماه بعد از اون ماجرا تقریبا صحبتای ما باهم قطع سد و اون با دختر دیگه ای دوست شدن و تا همین چند ماه پیش باهم تو رابطه بودن.
اینو هم دوباره تاکید می‌کنم که اصلا چیز خاصی بین ما نبوده. توی این مدت پنج سال من هنوزم دارم بهش فکر میکنم. با اینکه الان موقعیت اجتماعی ام از اون بهتره اما هنوز هم بهش علاقه دارم و بجز اون نمیتونم به کس دیگه ای فکر کنم. موقعیتی که واسم پیش میاد رو با فکرکردن به اون از دست میدم.
اون کاملا نسبت به من بی توجهه. به سرم میزنه که برم بهش از احساسم بگم و خودمو خلاص کنم اما حس میکنم درست نیست. اگه اون کس دیگه ای رو دوست داشته باشه یا اصلا با کسی باشه یا اینکه غرورم رو بشکنه و بهم نه بگه من دیگه اون آدم سابق نمیشم.
اما اینطوری با فکر و خیال کل تمرکزم روی کارم رو هرچی میگذره دارم بیشتر از دست میدم. من همیشه سعی کردم از ذهنم بیرون بندازمش و دیگه بهش فکر نکنم ولی دست خودم نست. همش فکرش تو سرمه و نمیتونم خودمو خلاص کنم. لطفا راهنماییم کنید.
پاسخ مشاور به سوال ” چگونه عشق مجازی را فراموش کنیم ”
احساسات شما نسبت به این فرد کاملا سالم و قابل احترام است. دختران بسیاری مانند شما در دوران جوانی عاشق یک پسر می شوند که به دلایل متعددی از اینکه چگونه بگویم دوستش دارم اجتناب می کنند.
بنابراین این احساس عشق و علاقه را سالیان با خود حمل می کنند و با فکر کردن مداوم در مورد عشق خود، این احساس را در قلب خود قویتر می سازند.
این افکار و احساسات ریشه در تمایلات انسان در برقراری رابطه عاطفی با جنس مخالف دارد و امری طبیعی است. بنابراین این نیاز باید به روش صحیحی برآورده شود.
متاسفانه بسیاری از جوانان در مورد مهارت های برقراری روابط عاطفی و شروع رابطه دوستی با جنس مخالف را آموزش ندیده اند. بنابراین در هنگام برقراری این ارتباط دوستی، آسیب های روحی می بینند.
از طرفی، بسیاری از جوانان درگیر مشکلات درونی هستند. مشکلاتی از قبیل ترس از دیده نشدن، غم تنهایی، ترس از طرد شدن، احساس بی ارزشی، احساس پوچی، احساس بی کفایتی ، احساس ناامیدی ، احساس تنهایی بسیاری از مشکلاتی که ریشه در کمبود عزت نفس در نوجوانان دارد.
چگونه یک رابطه مجازی را تمام کنیم؟
جوانان برای رهایی از این مشکلات درونی، تلاش به برقراری رابطه عاطفی می کنند، به این امید که با این افکار منفی مبارزه کنند. غافل از اینکه، هیچکس نمی تواند غم درون شما را درمان کند.
ما باید یاد بگیریم قبل از ورود به رابطه عاطفی، احساس ارزشمندی کنیم، احساس کفایت کنیم، خود را دوست داشته باشیم، گذشته خود را فراموش کنیم. فقط در چنین شرایط روحی خوبی است که شما در برقراری و حفظ رابطه عاشقانه موفق خواهید بود.
در پایان باید به این مطلب اشاره نمود که احساسات ما قرار نیست کنترل زندگی ما را در دست بگیرند. هدف از ازدواج یا برقراری رابطه عاطفی باید به رشد شخصیت ما کمک کند. اینکه در یک رابطه عاطفی فرد آسیب روحی ببینید، یا دچار وابستگی عاطفی شود، قطعا به رشد شخصیت و خوشبختی ما در تضاد است.
بنابراین به شما توصیه می کنم قبل از تصمیم به برقراری رابطه عاطفی در مورد خودشناسی، راههای مقابله با احساسات منفی و روش افزایش عزت نفس مطالعه داشته باشید.
ممنون از همراهی شما

رابطه مجازی از راه دور

من دو سال با یک آقایی باهم به صورت مجازی آشنا شدیم و ارتباطمون هم مجازی بود چون من ترکیه بودم و این آقا سوئد زندگی می‌کرد ما رابطمون خیلی خوب بود و قرار بود ک من برم سوئد و همدیگرو ببینیم ولی ایشون ی مدت اصلا برا من وقت نمیذاشتن ‌و کل وقتش و با دوستاش میگذروند من بهش گفتم تو برام وقت نمیزاری و دوستات و الویت قرار میدی و این حرفا بعدش به من گفت من الان ک فکر می‌کنم واقعا شرایط تو رابطه بودن و ندارم و من حس می‌کنم دوست دارم تنها باشم و اصلا حوصله ی خودمم ندارم و با این حرفا رابطه رو کات کرد و الان سه ماهه که کلا از هم خبری نداریم ولی تو اینستاگرام هنوز همدیگرو داریم و انفالو نکردیم ،من واقعا الان حالم خوب نیست چون حس می‌کنم ایشون منو ب بازی گرفته بودن ایشون ب من گفتن من شرایط موندن تو رابطه رو ندارم در صورتی که وقتی با من کات کرد من میدیدم ک تو مجازی دخترای جدیدی و فالو می‌کرد و کلا سر و گوشش میجنبید من واقعا برای این رابطه همه تلاشمو کردم چیزی کم نذاشتم،تقریبا سه ماهه که اومدم استرالیا چیزی که جالبه برام اینه این آقا از وقتی من اومدم استرالیا دخترایی ک در استرالیا تو همین شهری که من زندگی می‌کنم و فالو میکنن واقعا نمی‌دونم چرا ایشون میدونست که من چکشون می‌کنم و به این کارا خیلی حساس بودم نمیدونم چرا می‌خواد لج منو در بیاره بعد منو تو اینستاگرام لایک میکنه این حجم از وقیح بودنش واقعا اعصابمو خورد میکنه خیلی سعی می‌کنم نادیده بگیرم و توجه نکنم ولی نمیشه تصمیم گرفتم انفالوشون کنم ولی نمی‌دونم درسته یا نه خواهش میکنم کمکم کنید.

پاسخ مشاور به سوال ایا رابطه مجازی به ازدواج ختم میشود؟

در ابتدای هر رابطه ایی معمولا اشتیاق طرفین بیشتر، شناخت شان از یکدیگر کمتر و مشکلات و چالش ها نیزدر رابطه کمتر است، ولی به مرور، با کاسته شدن از اشتیاق اولیه، ایجاد شناخت بیشتر که این بار، هم شامل نقاط مثبت می شود و هم نقاط منفی و هم چنین ایجاد مشکلاتی در این مسیر، ادامه ی رابطه با چالش هایی روبرو می شود و رابطه به پرشوری روزهای اول نخواهد بود.

در رابطه از راه دور، به خودی خود این چالش ها و مشکلات بیشتر است. رابطه ی از راه دور علی رغم این که امروزه با توجه به پیشرفت شبکه های اجتماعی رواج پیدا کرده است، رابطه ی کاملی نمی تواند باشد، زیرا حضور فیزیکی افراد در رابطه معیار مهمی است که در این نوع از رابطه وجود ندارد، هرچند که احساسات شما واقعی باشد اما مشکلاتی در این مدل رابطه وجود دارد که اگر برای این مشکلات و چالش ها راه حلی پیدا نشود یا برنامه ایی برای اتمام این دوری وجود نداشته باشد، جدایی محتمل است. از جمله ی این مشکلات می تواند این باشد که شما در صورت عدم دیدار حضوری آن فرد، به تصوری که خودتان از او ساخته اید علاقه مند می شوید، حال آنکه بخش زیادی از شخصیت و منش افراد در دیدارهای حضوری مشخص می شود. همین امر موجب می شود که شما از نقاط منفی فرد آگاه نشوید و به یک تصور ایده آل از او عشق بورزید.

رابطه مجازی از راه دور در حالتی می تواند رابطه خوبی باشد که در آن دیدارهای حضوری منظم وجود داشته باشد و هم چنین برنامه ایی برای اتمام این دوری، چون در همان زمان های دیدار حضوری هم، به دلیل کوتاه مدت بودنِ آن، ممکن است بخش هایی از شخصیت فرد از چشم شما پنهان بماند و مراحل شناخت قبل از ازدواج به درستی صورت نپذیرد.

از جمله مشکلات رایجی که در یک رابطه مجازی از راه دور می تواند به وجود بیاید و موجب دور شدن و سردی دو طرف باشد موارد زیر است:

  • 1- شما در تفریحات و برنامه های مهم زندگی آن شخص حضور ندارید و او این زمان را به جای شما با دوستان خود سپری می کند، این مسئله علاوه بر این که ناراحت کننده است، می تواند باعث افزایش بدبینی و حسادت در رابطه شود. که به مرور هم برای شما و هم برای طرف مقابل آزاردهنده می شود.
  • 2- وقت گذرانی طرف مقابل با دوستان دیگر خود به خصوص افراد غیرهم جنس، می تواند موجب بدبینی در طرف دیگر رابطه  شود.
  • 3- احتمال خیانت در رابطه مجازی از راه دور به دلیل عدم حضور شریک رابطه بیشتر است. هرچند که دو طرف به یکدیگر تعهد داده باشند اما این احتمال وجود دارد که فرد به دلیل نیاز به حضور یک شخص در زندگی اش، وقت گذرانی با او یا بر طرف کردن نیازهای عاطفی یا جنسی اش، خیانت کند.
  • 4- این احتمال وجود دارد که برای اجتناب از تنش و بحث، در مواردی که یکی از طرفین حساسیت دارد، دروغ گفته شود و دروغ گفتن و عدم صداقت در رابطه به مرور افراد را از یکدیگر دور می کند.
  • 5- بحث و تنش در روابط از راه دور، ممکن است شدیدتر و طولانی تر باشد، احتمال ایجاد سوتفاهم بیشتر می شود و ذهن را بیشتر درگیر می کند. به خصوص این که امکان آرام کردن یکدیگر و رفع سوتفاهم، از راه دور دشوارتر است.

هرچند اگر دو نفر برای طرف مقابل و رابطه شان، اهمیت زیادی قائل باشند، می توان با برنامه ریزی برای دیدارهای منظم و گذراندن وقت بیشتر با یکدیگر، این رابطه را حفظ کرد و از یک زمانی به یکدیگر پیوست، اما باید این را در نظر داشت که رابطه ی از راه دور مادامی که به صورت مجازی است، شکل کامل یک رابطه نیست، کمی و کاستی هایی دارد، قادر به رفع همه ی نیازهای یک رابطه نیست، احتمال ایجاد سوتفاهم و چالش و مشکلات در این مدل از رابطه بیشتر است و در نهایت حفظ این گونه روابط نیازمند تلاش دو طرفه ی بسیار زیاد است.

در مورد شما، با توجه به این که رابطه تمام شده است، پیشنهاد می شود، دنبال کردن فرد را در شبکه های اجتماعی نیز به اتمام برسانید، چون همان گونه که ذکر کردید دنبال کردن و دنبال شدن توسط توسط طرف مقابل ذهن شما را به میزان بیشترو طولانی تری درگیر آن فرد نگه می دارد، و شما در پس ذهن تان هم چنان امید به بازگشت و از سرگیری دوباره ی رابطه را خواهید داشت، این مسئله موجب می شود که دوره سوگ و رفع دلتنگی بعد از جدایی که لازم است بعد از پایان رابطه طی شود به درستی رخ ندهد و شما مدت زمان طولانی تری درگیر رابطه باقی بمانید، چون پایان یافتن آن را عمیقا نپذیرفته اید و این موضوع آسیب های بیشتری را به شما خواهد زد.

41 دیدگاه

  1. من بیست و دو سالمه و اولین بار از یکی از همکلاسی های جنس مخالفم خوشم اومد ولی زیاد نبود ، بعدش من سریع وارد یه رابطه مجازی شدم و چندماهه که با هم هستیم ولی جدیدا دوباره یاد اون خانومی که قبلا دیده بودم تو ذهنم میاد و آزارم میده ، ولی این کسی که الان باهاش هستم خیلی عاشق من شده و من نمی‌دونم باید ترکش کنم و برم سمت اون کسی که همش تو فکرمه یا نه با همین بمونم که منو همه جوره قبول داره و دوستم داره ، اون کسی که تو فکرم میاد ( نه اون کسی که الان باهاش تو رابطم ! ) اخیرا فهمیدم که خیلی جواب سلام منو نمی‌ده و نمی‌دونم چرا با من بد شده و من می‌خوام درستش کنم ( همکلاسیم هست )

  2. سلام من با یکی تو مجازی آشنا شدم بعد خیلی چت کردیم صوتی هرف زدیم بعد قرار گذاشتیم خیلی وابسته شدم بهش بعد یروز الکی منو بلاک کرد جواب تلفونامم نمی‌داد خیلی دامبالش گشتم نتونستم پیداش کنم چکار کنم بدون اون نمیتونم خیلی تو زهنم میاد تو فکرم میاد همیشه گریه هم میگیره جولویی خدمم نمتونم بگیرم مامان بابام خبر نداشتم من باهاش رل زدم والانس خبر ندارن مشکل اینجاست که جوابمو نمیشه من خیلی دوسش دارم هرلحظه تو زهنمه از زندگی خسته شدم

  3. چند وقتیه با یه دختری دوستم تو فضای مجازی خیلی بهش علاقه دارم شهرامون دوره هم سنیم ۱۸ سالمونه هم رشته هم هستیم گفته ۲ سال دیگه میخواد بیاد تهران ببینیم همو اردبیل زندگی میکنه بهش گفتم وقتی با تو صحبت میکنم خیلی احساس خوبی دارم بعد خیلی خشک صحبت کرد بهم اینجوری گفت اولش سلام کرد خیلی مهربون و صمیمی بعد ادامه ویسش گفت وابسته آدما نباش تو واقعا رفیق خوبی هستی بعد یه کم گفت و گو یه خدافظی خشک و خالی کرد بعد دو روز دوباره پیام داد بهم خیلی صمیمی و خودمونی همین یه پیام الان یه روزه جواب نداده یعنی نخونده واقعا این رفتارها رو درک نمیکنم چیکار کنم؟

  4. سن ۲۷. جنس زن. مجرد. ارشد ریاضی.شغل دانشجو . من حدودا یکسال با مردی از طریق فیسبوک آشنا شدم جالب اینکه فقط شیفته تفکرات و باور هاش در کل یعنی عاشق ذهن و افکارش شدم چون ایشان پیجی داشتند که مطالب اش خیلی برایم جالب بود و اولین بار بود که اینقدر به کسی احساس نزدیکی میکردم من البته خیلی هم حامی اش بودم ولی باورهای او برای اکثر افراد قابل درک نبود ایشان ۷ ماه توجه خاصی به من نداشتند اما من نشان داده بودم که حتی اگر مدتی پست نگذارند نگران شان میشوم من هفته ای یک کامنت برایشان می نوشتم بعد ۷ ماه رفتارشان عوض شد (شاید چون تازه مطمئن شده بودند که من دختر هستم چون من با اکانت فیک که جنسیتم را نشان نمی داد ایشان را فالو کرده بودم) او به هر کامنت من تقریبا واکنش نشان میداد اما اغلب با عصبانیت و دلخوری و یا ابراز مخالفت میکرد به این شکل که در پست های بعدی شان گفته ها ی من را بازتاب می دادند گاهی هم البته کمتر پیش می آمد نشان میداد از حرفی که زدم خوشش آمده من واقعا گیج شدم چرا اینهمه خشم و عصبانیت و حساسیت به گفته هایم پیدا کرده بودند با خودم میگم اگه از من بدش می آید خب بهتر بود مانند بقیه فالور هایش با من رفتار میکرد همان طور که انها را نادیده می گرفت من را هم نادیده می گرفت من نمی دانم دلیل این رفتارش چه بود من در نهایت او را انفالو کردم او متوجه شد اما تا یک و نیم ماه هیچ واکنش نشان نداد بعد از آن شروع کرد به گذاشتن پست هایی علیه زنان و… حدود ۷ ماه این کار را ادامه داد و در نهایت پیجش را بست الان بیش از ۱۰ ماه از روزیکه من اکانت ام را بسته ام میگذرد اما مانند یک احمق مدام به این فکر میکنم چه طور توانست اینهمه تندروی با من بکند حتی یکبار با پستی که گذاشت مرا ترساند احساس حماقت میکندر این ۱۰ ماه هر چند روز بعد چندین روز شدیدا گریه می کنم و اصلا به اختیار خودم نیست من از همان کودکی دوستان بسیار کمی داشتم در دوران دبیرستان و دانشگاه هیچ دوستی نداشتم اما خر گز احساس نیاز به دوست ندارم و در درسهایم موفق هستم با خودم فکر میکنم اگه بجای آن حمایت های بی چون و چرا نظرات واقعی هرچند ناخوشایند برای ایشان را می گفتم حالا میتوانستم از این جدایی عبور کنم اطفا کمکم کنید میدانم احمقانه است اما مانند نوعی وسواس به ذهنم افتاده و آن رفتار های عجیب ایشان برایم قابل درک نیست

  5. حدودا دوهفته با یک آقایی در فضای مجازی آشنا شدم ابن آقا قول ازدواج داد و گفت بعد عید فطر میاد با خونوادش همو ببینیم حالا امشب شروع کرد که مادربزرگم مریض منم ناراحت شدم حرفهایی زدن اونم دیگ ج نداد الان واقعا ناراحتم ازاینکه اینطوری رفته دلم میخواد بمیرم لطفا بگید چیکار کنم؟

  6. حدود یه سال میشه با یکی که دوستش داشتم توو مجازی بودم خیلی دوستش داشتم فک کنم دو سه ماهی میشه بهم زدیم ترک کردم اونو بعد یکی از فامیلامون هستش دیگه اون پسره بعد الان که میخوام فراموش اش کنم نمی تونم مامانم باهاش تماس اینا داره والا فراموش کردنش هم واسه من خیلی سخت شده

  7. ببخشیدمن نامزددارم ولی ازیه طرف باینفرمجازی دوست شدم البته رفیقمه ولی بهش وابسته شدم هرچی بیشتربهش اهمیت میدم اون بی محلی میکنه

  8. من با یک پسری مجازی دوست شدیم باور نکردنی بود که چطوری اینقدر شبیه هم بودیم چقدر سریع باهم رفتیم جلو (خوشحال بودیم) خیلی صحبت میکردیم منم خیلی مهربون بودم تصمیم گرفتیم همو ببینیم ، من تصمیم گرفتم برای اخرین بار به این فرد اعتماد کنم صحبت کردن با این فرد هر روز هردوی مارو خوشحال میکرد..یک مدت که گذشت والا نمیدونم چطوری توضیح بدم.. امتحانش کردم با اکانت دیگه چه فهمید منم خودشم فهمید خیانت کرده و اشتباه کرده اون روز اینقدر کوچیک کردم خودمو دردی کشیدم گریه هایی ک کردم و فهمید بعد دو روز بیمحلی به عذر خواهیش(((یک متن بسیارررر طولانی نوشت )))…. برای عذر خواهی گفت :برای رابطه موم میجنگم و میدونم اشتباه کردم میدونم نمیتونی راحت اعتماد کنی ،رابطه ما برای من ارزش جهانی دارد، من سعیی خودمو میکنم در تمام مدت اعتمادت رو بدست بیارم و منم بهش فرصت دادم سریع بعد اون روز میدیدم سریع جوابم رو میداد همش بهش شک داشتم(زیادی حساس شدم چون دوستش داشتم حساس بودم روش ) بعد خلاصه بخوابم بگم خدمتتون اینقدر تو خودم ریختم قدرت تعریفش هم ندارم، مشکل الان اینجاست که دیدم بعد از ظهر اون روز آنلاینه ولی جواب منو نمیداد.. بهم منم از رو حساسی .. اونم گفت الان گول نمیزنم، زنگ زدم جواب نداد بعدش زنگ زد منم(واقعا دیدم اونجا آنلاین ولی چند ساعتی جواب منو نمیداد حس بدی داشتم تحمل نکردم و گفتم، بعدش بیمحلی کردم گفت چرا جواب نمیدی بدون دلیل مشخصی منم نمیتونم ادامه بدم،.. خیلی سرد بود باهام من بعد بخشیدن اون ب خاطر سرد بودنش بدتر حساس شده بودم، بعدش /گفتم من بهت گفته بودم از بیمحلی متنفرم، به جای جبران اینطوری میکنی اینا، کلی زنگ زده بود وقتی جوابشو نمیدادم! ولی وقتی صبحش کلی پیام دادم اینم دلیلش گفت نمیدونم هیچی پست بزارم تو گشت میزنی گفتم هرکاری میخوای بکنی بکن… اینطوری (گفتم تا اینقدر تو گذشته حساس شدم روش و اونو از خودم دور کردم از سر استرس) من هر روز استرس دارم و سردمه.. هر روز ) در اخر این پیم من امروز بود استیکر سوسک داد اینقدر ک روحیه من ضعیف شده بازم گریه کردم.ازتون خواهش میکنم این همه نوشتم لطفا بخونید چون حالم بده نمیدونم چیکار میکنم الان شاد هستم دارم نشون میدم که شاد هستم تا اونو جذب کنم. من همش می ترسم بعدش پشیمون شم.. چون ارزش من پایین اومده میدونم..میخوام بگم آیا درمان داره اینکه بهش چسبیدم و دور شد درمان داره؟ اگه نداره من میدونم فراموشش کنم؟ تصمیم گرفتم

  9. اولش خیلی خوب بود اونم عاشقم بود دوسم داشت از طریق فضای مجازی با هم آشنا شدیم چند ماهه اول خیلی باهام خوب بود کم کم سزد شد من رو از خودش دور می‌کرد بعد ی روز اومد گف ما بع درد هم نمیخوریم بهتره فقط دوست بمونیم بازم آزارم داد با حرفاش و چیزی نگفتم بعد ی مدت اومد گف کلا دوسم نداره و بهتره بگذریم از هم من نمتونستم قبول کنم بلاکم کرد. ی ماه اذیت شدم روز و شب عذاب کشیدم تا اینکه بعد ی ماه دوباره برگشت بهم و دوباره وابسته ام کرد همین الانم باز داره حرف رفتن رو میزنه

  10. سلام یکی از دوستان من که تا بحال هیچ رابطه ی عاشقانه ای را تجربه نکرده بود حدودا ۸ ماهی می‌شود که بر سر اتفاقاتی با یک پسر در فضای مجازی آشنا می‌شود و به شدت به او علاقمند می‌شود و هر دو آنها با وجود مخالفت های خانوادگی و موانع سر راهشان به شدت به یکدیگر وابسته شده اند و نمی‌توانند از همدیگر رها شوند. خانواده پسره با این رابطه مشکلی ندارند ولی خانواده دوستم چون شناختی از پسره نداره مخالف هستند. دوستم تردید داره که این عشق پاک هست یا نه و ادامه دادنش به صلاحه یا نه ولی نمیتونه حتی یک لحظه هم بهش فکر نکنه و به شدت به اون وابسته شده به نظر شما چه کاری به صلاحه؟ ادامه دادن این رابطه یا فراموش کردنش؟دوستم ۱۶ سالشه و پسره همسن اونه و بهش گفته که ۴ سال دیگه میخواد بیاد خواستگاریش و با هم ازدواج کنند ولی دوستم به شدت فکرش مشغوله و نمیتونه یک لحظه هم از فکرش بیاد بیرون و براش خیلی مهمه که حتما رابطه ای پاک داشته باشه و این وابستگی دو طرفه است. پس بنظرتون چیکار کنه که بتونه از این وابستگی رها بشه؟چون هر دو طرف خیلی به هم وابسته هستند و نمیتونن همدیگه رو فراموش کنند

  11. من ۱۰ ماه پیش با ی پسره تو مجازی آشنا شدم. اون برا سرگرمی و دوستی ساده اومده بود اما من حسم واقعی بود و کم کم بهش وابسته شدم. بهم گفت من مجبورت نمیکنم ب موندن من تصمیم برا آینده ندارم نمیتونم بهت قولی بدم. همیشه باهام سرد بود کم حرف می‌زد میزد تو ذوق ولی بهم گفت تو خیلی دختر خوبی هستی و از شخصیتت خوشم اومد. اما من سعی میگردم نظرشو جلب کنم دوسش داشتم و وابسته بودم باهاش رویا ساختم. هر وقت میگفتم میخوام برم میگفت هر جور راحتی.دیگه خسته شده بودم باهاش بحث کردم اونم گفت بهترع بری چون من ن قولی میدم ن حسم بهت واقعیه شاید ب مرور زمان از یکی دیگه خوشم بیاد. این حرفاش خیلی اذیتم کرد گفتم میرم اونم گفت خوشبخت بشی. الان فهمیدم که اون اصلا مناسب من نبود و معیارامو نداشت ولی همش تو فک حرفامون حس میکنم نمیتونم این رابطه رو فراموش کنم

  12. سلام من دوسال مجازی با پسری رابطه داشتم خیییلی ب هم علاقه شدیدی داشتیم خییییلی بیش از حد تفاهم داشتیم امروز بعد از یک سال و ۷ ماه تازه فهمیدم ۱۸ سال ازم بزرگتره تازه عکسشو دیدم. اون اوایل رابطه بخاطر یه مسئله ای نتونست سن و عکس و اسم واقعی شو بگه. لطفا راهنمایی کنید چطور عشق مجازی رو فراموش کنم؟

  13. ببخشید من با یه دختر خیلی دوست بودم و کم کم بهم علاقه پیدا کردیم و اون منو خیلی بیشتر. دوست داشت ولی خب امروز نشستم با خودم فکر کردم که تو مجازی هیچوقت بهم نمیرسیم و اون تهرانه من شیراز و بخاطر مشکلات خانوادگی و این هم که هردومون داشتیم و خانواده خیلی حساسن صد در صد این اتفاق غیر ممکن بود من این حرفو بهش زدم و حقیقت رو بهش گفتم و اونم خیلی ناراحت شد و کلا چتمون رو حذف کردیم و خدافظی کردیم حالم اصلا خوب نیس نمیدونم چیکار کنم چون حال اونم خوب نبود و تو فکرش هستم که چه اتفاقی براش میوفته لطفا کمکم کنین

  14. من 15 سالمه 9 ماه با یه پسر 18 ساله تو رابطه مجازی بودم الان چنددروزه ک کات کردیم و اون وارد رابطه شده و میخاست از من اخاذی کنه (گفت از خونه فرار کردم و 1. 2 روبه هیچی نخوروم و ت سرسره پارک میخابم میخام گوشیمو بفروشمو… -) خیلی قسم میخوردو قول میداد الان که فهمیدم همش دروغ بوده. چجوری فراموشش کنم

  15. خیلی یهویی وارد ی رابطه مجازی شدم، و داره بهم وابسته میشم، و هیچ هدفی ندارم از این رابطه و نمیدونم چجوری بهش بگم ک کات

  16. سلام خسته نباشید ببخشید من ی پسر ۱۶ ساله ام تقریبا از ۱۳ ۱۴ سالگی روحیه دپی داشتم و خیلی غمگین بودم به طور خود کار ولی اوایل اینکه میخواستم وارد ۱۶ سالگی بشم با ی دختر ۱۳ ساله تو چت دوست یابی امین جوری دوست شدم اول قرار بود دوس و جاست فرند باشیم ولی بعد ی مدت یکم ازش خوشم اومد و یکم دل بسته بهش شدم راستش بعد کلی ترس و اینا بهش گفتم خیلی علاقه بهش داشتم خوب ولی بعد ی مدت رف رفتم دنبالش دوباره برش گردوندم دوباره رف دوباره با کلی تلاش برش گردوندم گف به خاطر خودت میرم و تو لیاقتت بیشتر از ایناس و اینا ی بار دیگ رف بازم برش گردوندم گفتم حالا ی بار من برم ببینم او چ حرکتی انجام میده اصلا واسش مهم نبود روحیم خیلی داغون بود تا ی بار دیگ با ی دختر تو بازی مافیا آشنا شدم الان روحیه خودم شناختم خیلییی میترسم از عاشق شدن دیگه به خودم قول دادم ک دیگه هیچ وقت حضوری رل نزنم نمیگم خیلیی خوشگلم ولی پیشنها حضوری چند تایی داشتم ولی به همشون گفتم علکی دوس دختر دارم با ی دختری مجازی اشنا شدم باز من از اون پسرایی هم ک خیلییی طرف مقابل دوس دار قیافه و پول خیلی واسم مهم نی مهم اینکه عاشقم باشه ک اگه اینو بفهمم تمام زندگیم به پاش میرزم هرکاری بهم بگه واسش انجام میدم حالا این دختر یکم بهم علاقه داره حس میکنم ولی بهم نمیگه راستش منم یکم دوسش دارم ولی واقعا میترسم بهش بگم میگن اگه بگی میره اگه بگی بی وفا میشه و تنهات میزاره نمیدونم میشه یکم راهنماییم کنین

  17. بیشتر از ۳ماهِ ک کات کردیم .اون پسری که قبلا التماس گریه میکرد که نرم از رابطه، اینبار به راحتی اجازه داد تموم شه و بعد ازونم هیچ سراغی ازم نگرفته . من فقط یکم توجه و وقت گذاشتن میخواستم ازش اما اون هربار منو به بی درکی محکوم می‌کرد میگف درس دارم (واس ارشد میخونم) و تو منو درک نمیکنی و انتظار داری وقت بیشتری برات بذارم .این اواخر کلا عوض شده بود اون آدم سابق عاشق نبود دیگه . امروزم دیدم مامانش تو اینستا آنفالوم کرده . بیشتر دهن بین بود و فک میکنم مامانشم تو برنگشتنش ب رابطه ، تاثیر زیادی داره .میدونم دهن بینِ میدونم دیگه اهمیت نمی‌داد بهم مث قبل اما نمیدونم چطور باید فراموشش کنم شماره هاشو یه مدت پاک میکنم ک مجازی چکش نکنم اما بازم یه مدت بعد دووم نمیارم متاسفانه و بازم سیوش میکنم .الانم خر لحظه تو استرسم ک نکنه با کسی دیگه باشه؟ نکنه خانوادش یکی دیگرو براش در نظر گرفته باشن؟ نکنه بیاد انفالو کنه؟

  18. خیلی خوشحالم که تونستم درد دلم رو به شما ها بگم ، بنده نمیتونستم اینو جریان رو به خانواده و مشاور تحصیلی ام بگم ممنون بابت سایت خوبتان !بنده ۱۹ ساله فارغ‌التحصیل رشته تجربی پشت کنکوری هستم و تقریبا چند ماهی تقریبا یه ماه و نیم درگیر روابط عاطفی با یک دختر شدم فقط بصورت مجازی بود یعنی فقط بصورت چت صحبت میکردیم ، و در واقع هم سنیم هستیم و اونم کنکوری بود و به هم دیگه شب ها گزارش درسی و از هم حال احوال می‌گرفتیم بعدش دیدم این دختره یکم زیادی چت میکنه و احساس می‌کردم به من علاقمند شده و پیگیرم هست و منم بهش علاقمند بودم در کل به هم وابسته بودیم الان دوروزه باهاش قطع ارتباط کردم گفتم که فعلا باید تمرکزمون رو کنکور باشه و بعدش صحبت خواهیم کرد ! و اونم قبول کرد/ اما الان تقریبا دو روزه از جدایی با اون اصلا حال ندارم حوصله ام و رفتار تند گرفتم و بی خودی خود استرس میاد سراغم و فکرم همش با اونه و از طرفی هم نمیتونم برگردم سمتش میترسم بیشتر وابسته شم الان به نظر تون چه کنم ؟داروی چیزی خواصی هست ؟! فقط قرآن میخونم میترسم افسرده شم / نمیدونم چرا باید عاشق کسی باشم که حتی از نزدیک یا مجازی هم ندیدمش یا حتی صداش هم نشنیدم ولی بد جور عاشقش شدم ؟! اینم از بدبختی من

  19. یک سال پیش با ی دختر وارد رابطه مجازی شدم 3 بار کات کردیم دوباره رابطه شروع کردیم الان خیلی بهم وابسته شدیم چون رابطه مجازی هست میخوام کات کنم ولی نمیتونم کلا همه فکر ذهنم شده همین موضوع که چطوری کات کنم یا اصلا کات نکنم ادامه بدم اصلا سر در گم هستم نمیدونم چیکار کنم نمیتونم فراموشش کنم

  20. دوستان عزیز میشه منو راهنمایی کنید حال خوبی ندارم من یه زن متاهل هستم با دو تا بچه تو فضای مجازی با یه پسر مجرد آشنا شدم عکس شو واسم فرستاد و منم عاشقش شدم چند روزی باهم چت کردیم منم دیونش شدم اصلا نمیتونم فراموشش کنم همش تو فکر شم از این طرفم دلم واسه شوهرم میسوزه بهش خیانت کنم بفهمه داغون میشه همیشه بهم میگه تو دنیا فقط دلش به من خوشه واقعا خسته شدم نمیدونم چکار کنم

  21. سلام من یک دختر نوجوان هستم و در فضای مجازی با یک پسر ۱۵ ساله چت میکنم اون و من دوستای معمولی هستیم اما قبلا با یک پسر ۱۶ ساله چت میکردم ک اون من رو به کارهایی که نمیخواستم انجام بدم مجبورم میکرد. یعنی میگفت برام عکس از لخت خودت بده اما من ناراحت شدم و بلاکش کردم ولی الان با پسری که گفتم چت میکنم خانوادم از این موضوع خبر ندارن و میخوام دیگ با هم حرف نزنیم ولی فکر میکنم ک این کار درست نیست میخوام از شما راهنمایی بگیرم ک چیکار کنم با تشکر

  22. مدتی هست یک سالی میشه عاشق مرد متاهلی در فضای مجازی شدم که اونم زن بچه داره 4 تا بچه داره وخودم هم 2تا بچه دارم پسر اوایل داخل واتساپ برام شعر میفرستاد خیلی تشویقش میکردم بعد کم کم به هم پیام میدادیم بعد یک روز زنگ زد باهام خیلی ضحبت کرد همش نصیحتم میکرد بعد یک مدت گذاشتمش کنار دیدم باز نمیشه دوباره شروع کردیم به پیام بازی من الان هنوزم این اقا رو خیلی خوب ندیدم اونم منو خیلی خوب ندیدم پیام که میداد همش میگفت برام عکس بفرست یکی دو بار فرستادم دیگه هر چی اسرار کرد براش نفرستادم بعد این روزهای اخری پیامهای زشتی برام میفرستاد منم ناراحت شدم دیگه جوابشو ندادم الان خیلی داغونم نمیدونم چطوری عشق مجازی رو فراموش کنم. هی وسوسه میشم دوباره پیام بدم حالم خیلی بده یکسره فکرم شده این اقا

  23. من دختر ۱۸ ساله هستم و دوست پسرم ۱۹ساله که از طریق مجازی باهم اشنا شدیم همشهری هستیم دو هفته فقط چت میکردیم و تصویری همدیگه رو میدیدم و خیلی اصرار کرد که بیام محل کارش که منو ببینه و من قبول کردم من دختر حجابی هستم و اولین بار که دیدمش عاشقش شدم و دوباره که رفتم مغازه اش منو بوسید ۶ ماه که شد باهم هستیم بعد ۶ماه بهم گفت میخوام باشما با یه موضوعی حرف بزنم و گفت تو خیلی بهم حس میدی حسم بهت خیلی قویه و گفت بزار بریم بیرون منم قبول کردم برا اولین بار که رفتیم باهم عکس دوتای زدیم منو بغل کرد و بوسید بعد چند هفته بهم گفت من بهت حس دارم باید بهت نزدیک بشم من راضی نشدم و تهدیدم کرد باعکسام منم ترسیدم و قبول کردم با من رابطه جنسی شد و یک سال باهم رابطه جنسی بینمون بود بعد چند ماه کات کردیم و الان برگشتیم به هم الان میگه بیا باهم رابطه جنسی داشته باشیم من کوچیک بودم و کور شدم باهاش رابطه جنسی داشته ام و من خیلی الان پشیمونم ولی نمیدونم چکار کنم نمیخوام از دستم بره من نیتم باهاش ازدواجه من نیت بدی ندارم و الان اومده میگه بزار باهم سکس کنیم و واقعا الان پشیمونم. و اینکه هیچوقت نمیخوام بره ازم چون بدجور عاشقشم و وابستش شدم

  24. سلام خسته نباشید چند وقت پیش با یه نفر آشنا شدم از طریق این صحبتها که به خودت تکیه کنو …. صحبت های انگیزشی با هم آشنا شدیم بعد از دو ماه با هم کات کردیم بخاطر متاهل بودنش لازم به ذکر که همش مجازی بوده من یه چند ماه بی خیالش بودم ولی تو اینستاگرام از طریق تکست هایی که میدادو اینا مرتب چکش میکردم اونم نمی فهمید تا اینکه چند وقته پیش عکسشو با لباس عروس گذاشتو منم تمام جزئیات رابطرو بهش گفتمو تا با خیال راحت عروسی کنه. یه جوری همو دوس داشتیم که صدای قلب همو می شنیدیم و میومدم تو اینستا وقتی میپرسیدم میگفت صبح تا حالا گوشی دستمه دلتنگتم منم قبلش متوجه میشدم الان من علی بیستو چهار از فارس بلاکش کردمو خیلی عذاب وجدان دارم دلتنگم هستم میخوام دوباره فالوش کنم حالم خیلی بده

  25. من با دوست دخترم نزدیک یکماهه که کات کردم ، دلیل جدایی هم این بود که رابطمون مجازی بود و خیلی راه دور بودیم و مقطع حساس زندگی یا همون کنکور ، الان طرف مقابلم هی پیام میده و گریه می‌کنه و میگه مریض شدم بهم جواب بده دارم داغون میشم و اینا ، بنظر شما جواب بدم؟

  26. من حدودا اواخر تیر ماه بود که با یک پسری آشنا شدم از طریق فضای مجازی اوایل ازش خوشم نمی اومد و حتی قصد داشتم که بلاکش کنم اما هر چی که گذشت بیشتر وابسته شدم با اینکه فقط ما از طریق تماس یا پی ام با هم در ارتباط بودیم واسه تولدش منو دعوت کرد ولی خب من از اولش بهش دروغ گفتم در مورد خودم و خانوادم چون خانوادم با اینکه رابطه داشته باشم مشکل داشتن ولی خب من در مورد همه چیز از همون اول بهش دروغ گفتم هر چی میگذشت بیشتر بهش علاقه من میشدم جوری که حرف زدن باهاش حالمو خیلی خوب میکرد حس اونم بهم فک میکنم همین بار اول که دعوامون شد ظهر بود که با هم دعوا کردیم ولی اون همون شب اون روز بهم پی ام داد ک من معذرت میخام و برگردیم با هم باشم منم خب قبول کردم چون خیلی دوسش داشتم البته بگم من ۱۶ سالمه و اون ۲۱ سالشه ولی من بهش گفتم ک ۲۰ سالمه . خلاصه برگشتیم نسبت به قبل حتی مهربون ترم شد روز تولدم خیلی حرفای قشنگی بهم زد همین باعث میشد که نسبت به قبل خیلی بیشتر دوسش داشته باشم البته بگم من بهش گفته ی جای دیگه زندگی میکنم ک نمیتونم زود ب زود ببینمش در حالی ک دروغ گفتم واسه خاطر همین اون همش منتظر بود ک من بیام ولی خب بعد از یه مدت دیگ خسته شده بود از اینکه نبودم و نمیتونست منو ببینه به خاطر همین خیلی بداخلاق شده اصن باهام حرف نمیزد ولی من همچنان دوسش داشتم و چون ماجرای مدرسم بود داشت مدرسه ها شرو میشد میخلستم ی کاری کنم ک زودتر همه چی تموم شه و من دیگ بهش فک کنم واسه همین چن بار ازش خدافظی کردم اما هر بار اون منو برگردوند دفه اخر بش گفتم ک دوسش ندارم اما به خاطر همین حرفم گریش گرفت ولی روز بعدش گفت خیلی بهت وابسته شدم و این وابستگی ک ب تو دارم

  27. با پسری ۴ سال پیش متاهل ب صورت مجازی دوست شدم از همون اول میگفت علاقه ای بینمشون نبوده (همسرش ) . ب سرعت زیادی بهش علاقه مند شدم اونم اولش علاقه مند بود اما کم کم فاصله گرفت و گفت برای تو بهتره تو اون مدت فقط مجازی در ارتباط بودیم و هیچ وقت همو ندیدیم ینی اون نخواست برخلاف اصرار من. من بهش خیلی وابسته بودم رابطمون در حد مجازی موند از یکسال پیش باش بی ارتباط بودم ماه پیش پیام دادم بش گفت داره جدا میشه و گفت همو ببینیم ولی بدلایلی من نخواستم .بخاطر پاره ای از مسائل قرار شد فعلا ب هم پیام ندیم میخوام فراموشش کنم نمیتونم انگار منو جادو کرده چیکار کنم

  28. سلام،من ۲۳ سالمه،۲ ساله با یه اقایی که ۲سال ازم بزرگتره در فضای مجازی اشنا هستم، این اقا تو این ۲سال هی میره هی میاد،وقتی میاد یه مدت خوبه دوباره میگه بی حوصلم اوکی باشم خودم پیام میدم،چندین بار دعوای بدجور داشتیم و جدا شدیم،بعد نهایت ۳ ماه دوباره برمیگرده،این مدت هم دوباره دعوا کردیم و جدا شدیم ولی تو حرفاش گفت بدم میاد چت میکنی روم من ادمی نیستم کسی چت کنه روم،برام مهم نیستی و به کسی ارزش بده که بهت ارزش میده،میخوام بدونم اگه براش مهم نیستم و ارزشی ندارم چرا هربار با اینکه کلی با هم بدرفتاری میکنیم برمیگرده،اصلا بازم با این اخلاقیاتش قراره برگرده؟من چیکار کنم؟از نظر حسی خیلییییی زیاد بهش وابسته شدم

  29. من پنج سال پیش توی مجازی با یه پسری آشنا شدم و رابطه دوستانه. درحد دوستی اجتماعی خوبی باهم داشتیم. بعد یه مدت که صحبت میکردیم من بهش علافه مند شدم ولی همونقدر که من ازش بیشتر خوشم میومد اون بیشتر ازم فاصله می‌گرفت. من فکر میکنم بخاطر اختلاف سنی بود که بینمون بود رغبت نمی‌کرد. من اون موقع ۱۴ سالم و اون ۱۹ سالش. الان من ۱۹ ساله ام و اون ۲۴ ساله. چند ماه بعد از اون ماجرا تقریبا صحبتای ما باهم قطع سد و اون با دختر دیگه ای دوست شدن و تا همین چند ماه پیش باهم تو رابطه بودن. اینو هم دوباره تاکید می‌کنم که اصلا چیز خاصی بین ما نبوده. توی این مدت پنج سال من هنوزم دارم بهش فکر میکنم. با اینکه الان موقعیت اجتماعی ام از اون بهتره اما هنوز هم بهش علاقه دارم و بجز اون نمیتونم به کس دیگه ای فکر کنم. موقعیتی که واسم پیش میاد رو با فکرکردن به اون از دست میدم. اون کاملا نسبت به من بی توجهه. به سرم میزنه که برم بهش از احساسم بگم و خودمو خلاص کنم اما حس میکنم درست نیست. اگه اون کس دیگه ای رو دوست داشته باشه یا اصلا با کسی باشه یا اینکه غرورم رو بشکنه و بهم نه بگه من دیگه اون آدم سابق نمیشم. اما اینطوری با فکر و خیال کل تمرکزم روی کارم رو هرچی میگذره دارم بیشتر از دست میدم. من همیشه سعی کردم از ذهنم بیرون بندازمش و دیگه بهش فکر نکنم ولی دست خودم نست. همش فکرش تو سرمه و نمیتونم خودمو خلاص کنم. لطفا راهنماییم کنید.

  30. دوماه پیش از طریق فضای مجازی با پسری اشنا شدم به هم علاقه مند شدیم تا حدی ک ایشون پیشنهاد ازدواج دادن وقرار شد که خانواده ها رو در جریان این موضوع قرار بدیم ک از بخت شوم ما خانواده من قبل از قرار موعود از جریان مطلع شدن و ارتباط من رو با ایشون کامل قطع کردن و اجازه خاستگاری هم ب خانواده پسر ندادن من و ایشون واقعا همو دوست داریم اما خانواده من رضایت ندارند چون از شخصیت این پسر خوششون نیومده
    ایا راهی هست ک بتونیم رضایت خانواده رو جلب کنیم ؟

  31. با پسری ۴ سال پیش متاهل ب صورت مجازی دوست شدم از همون اول میگفت علاقه ای بینمشون نبوده (همسرش ) . ب سرعت زیادی بهش علاقه مند شدم اونم اولش علاقه مند بود اما کم کم فاصله گرفت و گفت برای تو بهتره تو اون مدت فقط مجازی در ارتباط بودیم و هیچ وقت همو ندیدیم ینی اون نخواست برخلاف اصرار من. من بهش خیلی وابسته بودم رابطمون در حد مجازی موند از یکسال پیش باش بی ارتباط بودم ماه پیش پیام دادم بش گفت داره جدا میشه و گفت همو ببینیم ولی بدلایلی من نخواستم .بخاطر پاره ای از مسائل قرار شد فعلا ب هم پیام ندیم میخوام فراموشش کنم نمیتونم انگار منو جادو کرده چیکار کنم?

  32. سلام،من ۲۳ سالمه،۲ ساله با یه اقایی که ۲سال ازم بزرگتره در فضای مجازی اشنا هستم،این اقا تو این ۲سال هی میره هی میاد،وقتی میاد یه مدت خوبه دوباره میگه بی حوصلم اوکی باشم خودم پیام میدم،چندین بار دعوای بدجور داشتیم و جدا شدیم،بعد نهایت ۳ ماه دوباره برمیگرده،این مدت هم دوباره دعوا کردیم و جدا شدیم ولی تو حرفاش گفت بدم میاد چت میکنی روم من ادمی نیستم کسی چت کنه روم،برام مهم نیستی و به کسی ارزش بده که بهت ارزش میده،میخوام بدونم اگه براش مهم نیستم و ارزشی ندارم چرا هربار با اینکه کلی با هم بدرفتاری میکنیم برمیگرده،اصلا بازم با این اخلاقیاتش قراره برگرده؟من چیکار کنم؟از نظر حسی خیلییییی زیاد بهش وابسته شدم

  33. راستش تصمیم گرفتم اعتماد کنم تا زمانی که ببینمش ولی فقط خیلی واسم سخته تشخیص بدم که این رابطه جنسی که خواست جزعی از عشق میشه و بد نیست؟ چون میدونم دوستم داره و بهم تعهد داده که فقط با من باشه منم خیلی ازش پرسیدم اونم قول داده خیانت نکنه، فقط لطفا بم بگید داشتن این رابطه از سرعشق هم هست که با پسر انجام میدی؟… میخوام بدونم بده یا نه .. چون همو دوست داریم فقط میخوام بدونم رابطه جنسی تو رابطه طبیعیه که پسر خواست.. الان نمیدونم باهاش باشم یا نه می ترسم اگه کمکم کنید خیلی سپاسگزار میشم

  34. من یه سال و نیمه با یه پسر آشنا شدم به صورت مجازی میگه قصدش ازدواج و دوسم داره به تبع منم بهش وابستگی شدیدی دارم. طوری که دیر بیاد ناراحت میشم بشدت و گریم میگیره قلبم آروم قرار نداره دعوا داریم و خیلی وقتا مقصر منم اونم چون لجبازه یه سری حرفا میزنم ناراحت میشم ولی پشیمون میشه دو سال اختلاف سنی داریم من ازش بزرگترم اون بندر عباس من خرم آباد.دیه فقط من و ماهر کوچکترم و اون این قضیه رو می‌دونیم حالا میخام بدونم آیا این رابطه درسته غلطه چجوریه لطفا راهنمایی کنید ممنون میشم

  35. درود بر شما پسر۲۳ ساله دارم که در مجازی با یک دختر بیرجتدی که مشهد ساکن هستند اشنا شده و به من ومادرش می گد که برید وبرا من نامزدش کنید البته ما اصفهان هستیم هر چی بهش می گم که این کار درستی نیست وما انها را نمی شناسیم فایده ای نداره ومی گد این فرق داره حالا چه فرقی دارد را من نمی دونم وخودش هم نمی دوند

  36. دختری هستم ۲۴ ساله یک سال پیش شکست عشقی بدی خوردم ک به کسی نمیتونم اعتماد کنم تصمیم گرفتم کنکور بخونم و در یک کانال معتبر تلگرامی مشاوریو پیدا کردم ک دانشوی پرستارین ماهاست ک با هم رابطه دوستیه خوبی پیدا کردیم چن باری به من ابراز علاقه کرد و از طرفدارش هم معلومه ک دوسم داره اما من بهش به خاطر ترسی ک دارم جواب رد دادم یکی از همکلاسیاشون بهش ابراز علاقه کرده و بعد پشیمون شده و گفته ک بزار دوست ساده بمونیم من هدف های بزرگتری دارم و من از وقتی شنیدم ناراحتم و متوجه شدم ک به مشاورم علاقمندم نمیدونم بهشون بگم یا ن ؟ ممنونم ازتون

  37. من دخترهستم و ۱۵ سالم است در خانواده ی بسیار عالی بزرگ شدم و خانواده ی نسبتا مذهبی هستیم که در آن نه کمبود مالی داشتم نه از لحاظ احساسی و عاطفی ومحبت کردن کمبود داشتم. بعد از روابطی که در گذشته داشتم و اشتباه بود بخاطر تصمیماتم در خانواده مورد سرزنش قرار گرفتم
    ولی باز هم خانواده ام من را تنها نگذاشتن و همیشه همراهم بودن و مواظبم بودند. من با پسری آشنا شدم که ۲۷ سالش است و اول رابطه من تمایلی به رابطه ی جدی داشتن با ایشون نداشتم. به دو دلیل اول اینکه ؛نمی خواستم دوباره ضربه بخورم و دلیل دوم اینکه ؛خانواده ام خیلی حساس شده بودند. ولی گذشت و گذشت و ایشون هر روز اصرار می‌کرد و ابراز علاقه میکرد و من هم میگفتم ک از این کار دست بردارد و من مناسب او نیستم
    بعد از یک مدت نا امید شد و دست برداشت و گفت که داری یک مرد رو از دست میدهی می‌توانستیم آینده ی خوبی باهم داشته باشیم و این را هم بگویم او نه من را دیده بود نه من او را دیده بودم فقط یک عکس از هم دیده بودیم و در فضای مجازی با هم در ارتباط بودیم. ایشون وضعیت مالی خوبی هم داشتند. حرف های او یک تلنگری انگار به من زد که شاید دارم اشتباه میکنم باعث شد بروم و از او بابت رفتار نامناسبم عذر خواهی کنم و با او وارد رابطه ی جدی شوم و او هم پذیرفت. الان دو ماه و چند روز تغریبا گذشته و هر دو خیلی به هم وابسته شده ایم و طاقت دوری هم را نداریم. او در این مدت از من رابطه ی جنسی هم خواسته و من رد کردم و او به تصمیم من احترام گذاشته و اصرار زیادی نکرده است. او قصدش ازدواج است ولی باید شناخت بیشتری نسبت به هم پیدا کنیم و هم من در سن مناسبی برای ازدواج نیستم که همه ی این ها به زمان زیادی نیاز دارد. ولی ما خیلی به هم علاقه مند هستیم. سوالی که دارم این است که رابطه ی ما درست است؟ نداشتن رابطه ی جنسی باعث از بین رفتن رابطه ی ما می شود؟ داشتن رابطه ی جنسی به من آسیب میزند ؟؟«رابطه ای که باعث از بین رفتن پرده ی بکارت نشود » چه چیزی باعث درست شدن رابطه ی ما می شود ؟؟
    من میخواهم تصمیم منطقی بگیرم و این انتخابی که کردم از روی احساسات نیست از این بابت مطمئن هستم

  38. دانشجوی پزشکی هستم 20 سالمه تنها سرگرمیم درس خوندنه تقریبا از خونه بیرون نمیرم و چون واحدامو زودترگذروندم ازدوستام جدا شدم و باهاشون ارتباطی ندارم. پارسال یکی از همکلاسی هام باهام آشنا شد و پیشنهاد ازدواج وآشنایی بیشتر داد از اون موقع تا حالا در حد مکالمه درسی توفضای مجازی باهم در ارتباط بودیم پسره از لحاظ مالی و اجتماعی پایین تر از ما بود چند بار جواب رد بهش دادیم ولی کوتاه نیومد و پیگیری رو ادامه داد تا اینکه شهریور امسال تو یه تصادف که خودش راننده هم بود مادرش رو از دست داد ونخاع خواهرش مشکل پیدا کرد بعد از تصادف اولین نفر باهام تماس گرفت خیلی گریه کرد و این حرفا ولی اوایل آبان بود سر یه جمله بحثمون شد و کلا سه هفته با هم صحبت نکردیم ، مقصر بود ولی عذرخواهی نکرد تا اینکه بعد ازیک ماه یه پیام عذرخواهی فرستاده ولی مثل قبل نیس رفتارش ( یه جوری برخورد میکنه انگار مزاحمم)و این خیلی آزارم میده از دیروز تاحالا باهاش قهرم و خبری از عذرخواهیش نیس. می خوام بدونم عشق مگه فراموش میشه. پس میشه نتیجه گرفت همه حرفاش دروغ بود?
    الان نمیدونم بهش پیام بدم یا نه. اگه پیام بدم شروع به دعوا چی؟ اسفند آزمون علوم پایه دارم و خیلی از درس ها رو فرصت نکردم بخونم ولی تمرکزمو از دست دادم
    تست افسردگی دادم میگه لب مرزه با مشاور صحبت کنید?
    لطفا منو راهنمایی کنید اصن بااین آدم در ارتباط باشم یا نه?
    اشکالی جواب پیام رو لطفا همینجا بدین

  39. سلام من و پسری همدیگه رو در فضای مجازی دنبال میکردیم و من به ایشون خیلی علاقه مند شدم چون مطالبی که میذاشت درباره صداقت بود و ایشون رشته روانشناسی میخونن و من فکر میکردم ادم دانایی هستن تنها مکالمه بین ما این بود که من دانشگاهشونو پرسیدم و ایشون اسم دانشگاه دیگه ای اوردن در حالی که هم دانشگاهی بنده هستن بعد اینکه من و ایشون در دانشگاه رو در رو شدیم و فهمید دروغش لو رفت من رو آنفالو کردن من هنوز به ایشون علاقه زیادی دارم میخوام باهاشون ارتباط داشته باشم چیکار کنم

  40. سلام و درود. بنده حدود 40 روزی میشه که از طریق پیج معتبری در فضای مجازی با دختر خانمی آشنا شدم. از ایشون خوشم اومد و بهشون پیشنهاد ازدواج دادم و ایشون با مادرشون صحبت کردن و به من گفتند دیدار و آشنایی به دلیل شرایط خانوادگیمون (تعمیرات منزل داشتند)ممکنه بشه برای 1 ماه دیگه اگر مشکلی نداشته باشید و منم قبول کردم. ضمن اینکه ما فقط به صورت مجازی در ارتباط بودیم اما مادرامون به صورت تلفنی باهم صحبت میکردند و بزرگتراهم به ما اجازه دادند برای آشنایی بیشتر کم و بیش باهم چت و صحبت کنیم. حالا بعداز ۴۰ روز قرار گذاشتیم و به خواستگاری رفتیم که من و دختر خانم باهم حضوری صحبت کردیم و همدیگه رو هم می‌خوایم و خانواده دختر خانم هم راضی هستند اما خانواده خودم میگن که دختر خوبه اما خانوادشون از لحاظ ظاهری روستایی هستند و داخل روستا زندگی میکنم و ما داخل شهر زندگی میکنیم و این شده که سر دوراهی قرار گرفتیم. ممنون میشم اگر راهنمایی بفرمایید که چکار کنیم.خداخیرتون بده.تشکر

  41. من مجازی آقایی آشنا شدم که چهارده سال اختلاف سنی داریم من 25سالمه ایشون 39 ساله شون هستش من به این آقا علاقه زیاد و ایشون همینطور علاقه دوطرفه هستش ولی یه مشکلی داریم اینکه موقعی که برای اولین بار همو می‌خواستیم همو ببینیم خانوادم متوجه میشن گفت عکس خانمی نشون بده بگو با این قرار دارم به پدرم گفتم گفت ببینم دختر رو اینه گفت این قضیه بو داره حواست باشه من بهش پیام دادم گفتم کی قرار بزاریم‌گفتش که اون دختر منصرف شده گفتم یعنی می‌خوایی بری گفت آره گفت باید واقعیتو بگی گفتم باشه که واقعیتو گفتم‌ به خانوادم مادرم گفت با خدا یا حضرت عباس با پسر میخواد قرار بزار پدرم گفت برو بده مادرم گفت اگر دست کاریش با مواد بدن چی همینجوری میگی برو بده که آخر گفتم که بیا باهاش صحبت کن گفت یه شب دیگه گفتم همین الان من زنگ زدم پدرم باهاش صحبت کرد گفت اگر خواهرخودت همچین کاری میکردی حرفی نزدن پدرم گفت بزار فکرامونو بکنیم که اخرش منو دعوا کردن کتک زدن به‌خصوص مادرم از همون شب به بعد بهم مشکوک شدن آخرش شب بهم پیام داد گفت پدرت مثل سربازا رفتار میکنه پدرم تهران نمیاد چون ایشون اهل آستارا هستن ایشون رفتن دوهفته بعد که گفتن من نمیتونم بخوابم همش بفکرم هستی گفت بهم منو به دوستات که خوب هستن راز دار هستن بگو که من بایکی آشنا شدم وقتی می‌خوایم قرار بزاریم به همون دوستت بگی که کافی شاپ می‌خوایم بریم که دوستتو بگی الانم وقتی می‌خوایم قرار بزاریم به دوستم میگم قرار میزاریم

دیدگاهتان را بنویسید