خانه / مشاوره خانواده / چگونه مشکلاتم را با شوهرم حل کنم؟
مشکلات زناشویی

چگونه مشکلاتم را با شوهرم حل کنم؟

خانمی که به‌تازگی به دلیل عدم تفاهم با همسر به مرکز مشاوره مراجعه کرده بود، صراحتاً آنچه زنان دیگر با صدای بلند بیان نمی‌کنند را اقرار می‌کرد: او زمان زیادی است که از شوهر خود ناراضی است.

او که مادر دو بچه نیز است می‌گوید: ” من و همسرم هر دو کار می‌کنیم، اما من به‌تنهایی مسئولیت کارهای خانه و امور بچه‌داری را نیز برعهده دارم. همسرم هیچ کاری در خانه انجام نمی‌دهد و این مرا خیلی آزار می‌دهد و موجب ایجاد مشکلاتی در زندگی زناشویی ما شده است.

دکتر هلن جی. برنر، نویسنده کتاب ” من می‌دانم جایی در همانجا هستم ” می‌گوید: خشم مزمن در بسیاری از ازدواج ها رایج است؛ مخصوصا زمانی که زوج صاحب بچه کوچک نیز هستند. انتظارات و مسئولیت کودکان در حال رشد حتی در بهترین روابط زناشویی نیز  می‌تواند مشکلاتی ایجاد کند و هنگامی زوج زمان و انرژی لازم برای حل مشکلات زناشویی خود نداشته باشند،بحث و دعوا با همسر به وجود می‌آید.

به جملات یک زن عصبانی توجه کنید: ” من عادت داشتم دیوانه‌وار عاشق همسر و زندگی خود باشم، اما الآن فقط یک دیوانه‌ام”.

دلایل و عوامل مشکلات زناشویی

یکی از رایج‌ترین شکایاتی که در مرکز مشاوره از زبان مادران جوان خشمگین شنیده می‌شود، این است که همسر آن‌ها از زیر مسئولیت کارهای خانه شانه خالی می‌کند. این فقط کار عملی نیست که زنان از آن شکایت دارند، بلکه آنها باید نسبت به مشغله‌های فکری زندگی مثل داشتن سایز کفش فرزندان، وقت ویزیت دکتر، برنامه ریزی جشن تولد فرزند و غیره نیز احساس مسئولیت کنند.

خانوم لیزا لئود، مادر دو بچه از آتلانتا و نویسنده کتاب “کمال گرایی را فراموش کن” می‌گوید: وقتی بچه‌های من کوچک بودند، من به‌تنهایی وظیفه تهیه فهرستی از کارهای روزمره خانواده و بچه‌ها را برعهده داشتم. همیشه به همسر خود می‌گفتم: هیچ می‌دانی جلسه اولیاومربیان فرزندان چه روزی است؟ اصلاً می‌دانی که بچه‌های ما چه نیازها و مشکلاتی دارند؟

یکی دیگر از مشکلات زنان این است که همسرشان به آن‌ها توجه نمی‌کند یا نسبت به نگرانی‌ها و نیازهای عاطفی زنان اهمیتی نمی‌دهند. یک مادر خانه‌دار و صاحب 3 فرزند زیر 5 سال می‌گوید” شوهر من تمام‌روز را کار می‌کند و وقتی در خانه است با بچه‌ها سرگرم است، بعدازاین که فرزندان ما به خواب می‌روند، او خود را تلپی روی مبل می‌اندازد و تلویزیون نگاه می‌کند.

او حتی تمایلی به گفتگو با همسر خود ندارد و این موضوع واقعاً من را خشمگین و عصبانی می‌کند. من تمام‌روز را به تربیت بچه‌ها می‌گذرانم، از آن‌ها مراقبت می‌کنم. آیا این حق را ندارم که گاهی همسرم به من توجه و محبت کند؟

او هنوز هم در گفتن مشکلات به شوهر خود شک دارد. او می‌گوید” نمی‌خواهم زن غرغرویی باشم، می‌دانم که همسرم سخت کار می‌کند و خسته است. او حق دارد زمانی را برای استراحت و امور شخصی خود اختصاص دهد”. اگرچه، هرازگاهی، خشم مزمن من تبدیل به خشم واقعی خواهد شد. او اعتراف می‌کند که” چیزهای کوچکی مرا خشمگین می‌کند و مرا نسبت به رفتار شوهرم عصبانی می‌کند”.

به نظر این مشاور خانواده، در چنین مواقعی، ابراز خشم از طرف زن امری طبیعی است اما گاهی زنان در ابراز و بیان خشم خود به همسر راحت نیستند.

فیونا تراویس، دکترای روانپزشکی کلمبوس از اوهایو می‌گوید: زنان معمولاً در رفتار با شوهر به حفظ سکوت و غم خوردن در درون خود تمایل دارد اما وقتی‌که این احساسات در درون انباشته شد و به نقطه غیرقابل‌تحملی رسید، آنگاه همه دردها، آسیب‌ها و ناامیدی‌ها فوران می‌کند و منفجر می‌شود.

نحوه رفتار با شوهر در هنگام عصبانیت

روانشناسان می‌گویند زنان مایل‌اند تسکین موقت پس از عصبانیت شدید را تجربه کنند. تخلیه احساسات و هیجانات درونی همیشه حس خوبی به زنان می‌دهد و این کار به زن برای مقابله با استرس کمک می‌کند. گرچه به عقیده این مشاور خانواده رسیدن احساسات به نقطه انفجار برای سلامت ما زیان‌بار است. دکتر برنر می‌گوید: ” آنچه اتفاق می‌افتد این است که مرد احساسات زن را نادیده می‌گیرد زیرا از نظر او زن مانند دیوانه‌ها جیغ می‌کشد و منطقی نیست. در نتیجه احساسات او را جدی نمی‌گیرد”.

بدتر اینکه، تکرار بحران می‌تواند موجب شود که مرد رفتار ناپسندی در مقابل همسر خود انتخاب کند. دکتر دافنه استیون، مشاور ازدواج و زوج درمانگر در ماکان جورجیا، می‌گوید: ” عصبانیت زن برای مرد می‌تواند ترسناک باشد”.

مردها در مقابله با استرس واکنش نشان می‌دهند: فشارخون آنها بالا می‌رود و ضربان قلب آن‌ها زیاد می‌شود. پس یک مرد، برای جلوگیری از ناراحتی در چنین شرایطی ممکن است در رفتار با همسر خود احتیاط کند یا به طور مقطعی از همسر خود دوری کند.

وقتی زوج از هم فاصله می‌گیرند، معمولاً اولین صدمه به رابطه زناشویی آن‌ها وارد می‌شود. ریک هنسون، دکتر روانشناس و نویسنده کتاب ذات مادری (راهنمای مادر در سلامت جسمی، ذهن، و روابط عاطفی) می‌گوید: ” زنان معمولاً علاقه کمی به داشتن رابطه زناشویی با همسر بی‌عاطفه از خود نشان می‌دهند”. شوهر علی‌رغم شهرتشان در شهوت‌رانی، از نزدیکی با زنی که از دست آن‌ها عصبانی است اجتناب می‌کنند.

باگذشت زمان، نداشتن رابطه زناشویی در ازدواج موجب بیگانگی عمیق می‌گردد و نقش مشکلات جنسی در اختلافات زن و شوهر پدیدار می شود. این دکتر روانشناس معتقد است، عصبانیت شدید برای سلامت کودکان نیز مضر است. وقتی‌که زن احساس عصبانیت می‌کند، احتمال از دست دادن آستانه تحملش در تربیت فرزندان بیشتر است.

اگرچه زنان سعی می‌کنند در رفتار با شوهر غم و ناراحتی و مشکلات زندگی مشترک را در درون خود نگه دارند اما احساس خشم مداوم، ناسزا گفتن در حین دعوا با همسر و نگاه‌های سرد بین زن و شوهر به کودک تعریف اشتباهی از ازدواج نشان می‌دهد.

حل مشکلات زناشویی با شوهر

این موقعیت ناامید کننده نیست. جاشوا کلمن، دکتر زوج درمانی در سانفرانسیسکو و نویسنده کتاب “تغییر ازدواج“می‌گوید:” اگر زوج تلاش کنند تا بر روی تفاوت ها و اختلافات زناشویی خود کار کنند، بیشتر روابط زناشویی بعد ازدواج به طور چشمگیری بهبود می‌یابد”. در اینجا چند پیشنهاد این مشاور خانواده برای مقابله با “سندروم مادر دیوانه” ارائه شده است:

اجازه ندهید در رفع مشکل با شوهر احساس رنجش ایجاد شود

داشتن احساس بدبینی به همسر نقطه شروع شکست در رابطه زناشویی است، مگر اینکه تلاشی آگاهانه در حل مشکلات زناشویی انجام دهید. همین‌که همسر خود را با لنز بدبینی نگاه کنید، همه کارهای همسرتان غلط می‌شود.

برای تغییر دیدگاه خود، مهم است که لحظه به عقب برگردید و با خود دلایل و معیارهای ازدواج با همسر خود درگذشته را مرور کنید. فهرستی از خصوصیات رفتاری خوب همسر خود که باید به‌خاطر آن‌ها از او تشکر کنید را یادداشت کنید و سعی کنید بیشتر بر روی آن‌ها تمرکز کنید.

از گفتن این جملات خودداری کنید: ” همسرم همیشه این کار را می‌کند” یا هیچ‌وقت این کار را انجام نمی‌دهد”. به اعتقاد این روانشناس خانواده بیان چنین اظهار نظرات کلی نسبت به همسر احتمالاً درست نباشند و درعین‌حال می‌توانند احساس خشم و عصبانیت را در شما تشدید کنند.

در حل اختلاف با شوهر دلایل مشکلات زناشویی خود را شناسایی کنید

آگاه باشید چه زمان‌هایی بیشتر از همسر خود عصبانی هستید. آیا شما از اینکه فرصتی برای پرداختن به امور شخصی خود (مثل ورزش صبحگاهی) ندارید از همسر و زندگی خود عصبانی هستید؟ آیا زمان‌هایی که به‌خصوص خسته هستید بیشتر عصبانی می‌شوید؟ اگر این موارد درست است، شما نیاز دارید تا راه حلی برای تفریح یا استراحت برای رفع خستگی در بعدازظهر خود پیدا کنید.

دکتر استیون می‌گوید: ” مهم است زنان زمانی را برای تغذیه روحی خود اختصاص دهند”. بازیابی انرژی روحی و روانی ممکن است رفتار آزاردهنده همسرتان را تغییر ندهد، اما بر روش واکنش شما در برخورد با مشکلات زناشویی و رفتارهای نامطلوب همسر تأثیر می‌گذارد.

گام بعدی شناسایی رفتارهای اشتباه همسر شما است که بیشتر از همه شما را  خشمگین و آزرده می‌سازد. سپس، یافتن نقش خود در ایجاد چنین رفتار هایی است. دکتر کلمن می‌گوید:” مقصر دانستن یکدیگر در حین اختلاف زن و شوهر آسان است”. اما به عقیده روانشناسان، در یک رابطه ناسالم معمولاً زن و مرد هر دو مقصر هستند. مثلاً، اگر شما شخصیت کنترل کننده ای دارید، آیا می‌توانید از همسر خود انتظار داشته باشید تا برای تصمیم گیری در زندگی پیشگام باشد؟

همچنین باید درباره آنچه در رفتار با شوهر شما را عصبانی می‌سازد پیش از اینکه خشمگین شوید با او در میان بگذارید. دکتر برنر می‌گوید: ” اجازه ندهید موضوع حل اختلافات زناشویی شما بلاتکلیف بماند”. از طرفی، سعی نکنید زمانی که عصبانی و ناراحت هستید مشکلات با همسر خود را حل‌وفصل کند. بلکه، وقتی‌که آرامش خود را به دست آوردید، زمانی را برای گفتگو با همسر خود تعیین کنید.

در برخورد با مشکلات زناشویی راه‌حل‌های عملی پیدا کنید

آیا شما مانند بسیاری از مادران پرمشغله از اینکه همسرتان در منزل کار نمی‌کند عصبانی هستید؟ اگر شما به کمک نیاز دارید، احتمالاً باید آن را کلمه‌به‌کلمه به همسر خود بگویید. آلین زولدبراد، متخصص رابطه زناشویی در دانشگاه لزینگتون، ماساچوست، پیشنهاد می‌دهد: ” فهرستی از ناراحت‌کننده‌ترین وظایف خانه را تهیه کنید و از همسر خود بخواهید تا برخی از آن‌ها را او انجام دهد”. اگر شما از او می‌خواهید تا کارهای خاصی انجام دهد، ازجمله لباسشویی یا آماده‌کردن وعده‌های غذایی و مطمئن نیستید که چگونه آن را انجام دهد، به او آموزش دهید.

نحوه برخورد با مشکلات شوهر

به عقیده این مشاور خانواده نحوه بیان شما به همان اندازه آنچه می‌خواهید بگویید اهمیت دارد؛ بنابراین، پیش از هر چیز برای بیان خواسته‌ها و انتظارات از همسر خود برنامه داشته باشید. به‌جای جیغ کشیدن و گفتن این جمله به همسر که: ” دراز کشیدن روی مبل مثل یک نهنگ توی ساحل را کنار بگذار و یک‌بار هم شده کمک کن”، سعی کنید بگویید” من به کمکت احتیاج دارم، ممکن است امشب ظرف‌ها را شما بشویید تا بتوانم برای فرزندان قصه تعریف کنم؟ “

به یاد داشته باشید وقتی شوهر در کارهای خانه به شما کمک می‌کند و آن‌ها را دقیقاً به همان نحوی که شما انجام می‌دهید انجام نمی‌دهد، زبان خود را گاز بگیرید. اصلاً از او انتقاد نکنید، زیرا در صورت انتقاد از همسر، دفعه بعد به شما در انجام کارهای منزل کمک نخواهد کرد.

برای حل مشکلات زناشویی زمانی را برای بودن در کنار همسر اختصاص دهید

بر اساس توصیه این دکتر روانشناس، زوج باید سعی کنند زمانی را (حداقل هفته‌ای یک‌بار) به امور شخصی خود اختصاص دهند. به طور مطلوب، باید قراری بیرون از خانه با هم بگذارید تا از فضای کاری داخل خانه مدتی به دور باشید. اما اگر نمی‌توانید این موضوع را مدیریت کنید، حداقل زمان مشخصی را (مثلاً پس‌ازاینکه شب‌ها کودکان خوابیدند یا بعدازظهر آخر هفته‌ها که بچه‌ها نزد مادربزرگشان هستند) در کنار همسر خود باشید.

زمانی که در کنار همسر خود می‌نشینید، یک لیوان چای یا یک فنجان قهوه با هم‌میل کنید. به‌جای صحبت درباره کودکان، این تمرین را انجام دهید: درباره چیزی که واقعاً دوست دارید با همسر خود صحبت کنید یا اینکه از او بابت زحماتی که برای زندگی مشترک می‌کشد تشکر کنید.

سپس، از او بخواهید او نیز جملات مثبتی را راجع به شما بگوید. شروع گفتگو با همسر با همین حرف‌های ساده به‌سرعت موجب مکالمه عمیق‌تری می‌شود. اگر چیز دیگری نباشید، حداقل موجب خنده شما می‌شود و همیشه راهی خوب برای برقراری ارتباط دوباره وجود دارد.

درنهایت، والدین جوان باید بدانند، همیشه یک مرحله پراسترس در هر زندگی زناشویی وجود دارد. معمولاً بحث و دعوای زن و شوهر امری طبیعی است و در بیشتر ازدواج ها دعوا آسیبی به رابطه زناشویی نمی‌زند. در حقیقت، یادگیری و تمرین بر روی شناخت تفاوت ها و حل مشکلات زناشویی به ایجاد یک ازدواج موفق کمک می‌کند.

با شوهرم مشکل دارم چیکار کنم؟

من و همسرم تفاهمی در زندگی نداریم. من خیلی تلاش برای تغییر در زندگی کردم؛ اما هیچ فایده ای نداره و همسرم هیچ تلاشی برای زندگی نکرده . مشکلات زیادی هست من ۶ سال هست که ازدواج کردم مشکلاتمون از روابط جنسی هست تا چیز های دیگه با شوهرم هیچ لذتی نمیبرم. خیلی سرد هست. خودخواهه و فقط به فکر منافع خودش هست. هر کاری ک براش میکنم با یه مخالفت عقیدتی تمام خوبی های منو زیر سوال میبره. ازم حمایت نمیکنه و به خانوادش اجازه میده هر طور ک دوست دارن با من رفتار کنه. برای اطرافیانش از خانواده گرفته تا دوستانش هر کاری بتونه میکنه اما برای من وقتی نمیذاره. حتی حاضر نیست برای حفظ زندگی تلاشی بکنه. دیگه خسته شدم از این همه بی تفاوتیش. دوست دارم کنار کسی باشم ک از زیبایی هام تعریف کنه منو ببینه حمایتم کنه همراهم باشه. اصلا به عقیده هام احترام نمیذاره. من یه خانم مذهبی بودم؛ اما انقدر منو ندید که تمام عقایدم رو از دست دادم و الان دوست دارم توسط دبگران دیده بشم دوست دارم با کسی زندگی کنم ک لیقتم رو داشته باشه. خیلی خستم. دوست ندارم دبگه مثل قبل مذهبی باشم. الان به جایی رسیدم ک میخوام ازش جدا بشم . به نظر شما چیکار باید کرد؟

از نیاز هام بهش میگم. بهش میگم احساساتشو نشون بده اما اون حتی یه دوستت دارم معمولی هم نمیگه یا اگ بگه با مسخره بازی و اده و اصول میگه و دیگه تکرار نمیکنه. یا حتی دیشب تلفنی بهش گفتم نمیدونم دوستت دارم یا نه اما وقتی برگشتم خونه اصلا در موردش حرفی نزد. زندگیم خیلی سخته اصلا کوتاه نمیاد سر هیچ مسئله ای. هر چی ازش میخوام میگه نه.دارم عذاب میکشم وقتی باهاشم احساس تنهایی دارم. چند باری بهش گفتم بیا از هم جدا بشیم ،تو دعوا موافقت میکنه اما یه کمی ک از دعوا میگذره نظرش عوض میشه

پاسخ مشاور به سوال ” با شوهرم خیلی اختلاف دارم “

می‌فهمم که در شرایط سختی هستید. حس می‌کنید تنها هستید و از جانب همسرتان حمایتی دریافت نمی‌کنید و مشکلات زندگی مشترک شما را خسته کرده است. کاملاً حق دارید اگر به طلاق فکر کنید. همه ما گاهی در زندگی کم می‌آوریم و حس می‌کنیم هیچ راه دیگری وجود ندارد.

کاملاً مستأصل و ناامید تصور می‌کنیم رابطه‌مان به انتهایش رسیده است و دیگر هیچ کاری برایش نمی‌شود کرد. هیچ نقطه مثبتی را نمی‌بینیم و نگاهمان به همه چیز رابطه تیره‌وتار می‌شود؛ درحالی‌که مطمئن هستم شما هم اعتقاد دارید که در این 6 سال اوقات خوش و زیبایی هم با همسرتان داشتید. خیلی طبیعی است اگر آن‌ها را سخت به یاد بیاورید یا آن‌ها بی ارزش بدانید؛ اما آن روزها به معنای این هستند که می‌شود برای این رابطه کاری انجام داد.

من به‌هیچ‌وجه با طلاق مخالف نیستم؛ اما به نظر می‌آید شما در اوج بحران و احساس ناامیدی هستید؛ بنابراین نمی‌توانید تصمیم قاطع و درستی برای آینده زندگی خود بگیرید. رابطه شما احتیاج به بررسی دارد. معمولاً در ازدواج هر یک از ما الگوهای ارتباطی را وارد ازدواج می‌کنیم که برایمان آشنا هستند و بیشتر آن را به کار بردیم.

همسر شما هم مسلماً قصد آزار شما را ندارد و خود او فردی است که در زندگی آسیب دیده است و شاید نیاز به ترمیم داشته باشد. خبر خوشحال‌کننده این است که ازدواج می‌تواند آسیب‌های ما را ترمیم کند. درصورتی‌که هر یک از زوجین الگوهای ارتباطی خود را بشناسند و آگاهانه به دنبال ایجاد یک ارتباط مؤثر با همسر و یک راه حل مناسب برای حل مسائلشان بگردند. همین موضوع که همسرتان می‌تواند برای دیگران وقت بگذارد و نسبت به رابطه دغدغه داشته باشد نشان‌دهنده این است که همسرتان این قابلیت را دارد و تنها باید کمک کنیم که این رفتار برای شما هم فعال شود.

پاسخ سؤالاتی که مطرح می‌کنم می‌تواند به شما کمک کند که ارزیابی کنید بینشتان نسبت به رابطه‌تان و تصمیم برای رابطه‌تان  چه مقدار است؛ بنابراین ممنون می‌شوم در خلوت خودتان پاسخ دهید.

  • آیا اطمینان دارید که تمام تلاشتان را برای رابطه انجام دادید؟
  • چه تلاش‌هایی برای بهبود رابطه کردید؟
  • اگر فردا بلند شوید و بینید تمام مشکلات رابطه‌تان حل شده است حاضر به ادامه رابطه هستید؟
  • چه چیزی باعث شد رابطه شما به جایی برسد که به طلاق فکر کنید؟
  • نقش و سهم خودتان را در رابطه چه می‌بینید؟
  • درهرحال با وجود مشکلات رابطه‌تان من به رابطه شما امیدوارم هستم که البته نیازمند مراجعه به زوج درمانگر است تا به شما در شناخت خودتان و رابطه‌تان کمک کند.

امیدوارم با همراهی همسرتان و مراجعه به مشاور رابطه‌تان روزبه‌روز بهبود پیدا کند.

گلسا بمانیان

کارشناسی ارشد مشاوره خانواده

26 دیدگاه

  1. یه مشکلی با شوهرم برام پیش اومده که نمی دونم چطوری حلش کنم من میخوام از خونواده شوهرم جدا بشم و خونمون بالاس و همه وسایلمون هم آماده س ولی باشون غذا میخوریم مدتی پیش من با شوهرم خیلی حرف زدم و راضی شد که غدامونو بالا بخوریم و چندروز پیش یه دلخوری پیش اومد و من براش لیست خرید نوشتم و خودشم وسایلی که برا پخت و پز لازمم بود رو اورد ولی سه روز تمام بام حرف نمیزد و از بابت خیلی ناراحت بود که میخواییم جدا کنیم،خودشم گفت اصلا جدا نمیشم اگه میخوای فقط خودت غذاتو بالا بخور،خلاصه من ناهار میرم پایین ولی گاه و بیگاه خودمم بالا غذامو درست میکنم ولی خیلی برام سخته و خیلی با این وضع معذبم دیروزم بش گفتم برام نون بیار که خیلی به دل گرفت و ناراحت شد،وقتی این حالشو دیدم رفتم بالا و حسابی گریه کردم چون خیلی معذبم ومیخوام کلا مستقل بشم بعد خودشم اومد بالا و وقتی دید دارم گریه میکنم بیشتر ناراحت شد وبینمون بگو و مگو ودعوا پیش اومد،شب بهش پیام دادم پیامم خیلی بد بود و خیلی چیزای بد تو پیام نوشتم مثلا بهش گفتم من دوستت ندارم و میخوام جدا بشم یا اینکه من قبلا هزارتا خواستگار داشتم و بهش گفتم تو خیلی بچه ننه هستی خلاصه از این پیامم خودش حسابی به دل گرفته امروز حتی کارت عابر بانکی که بهم داده بود رو ازم برد بهم گفت من غذاتو جدا نمیکنم همینی که هست،من تعجب میکنم چرا به اینجا رسیدیم قبلا خودش زیاد مخالف نبود…
    الان نمیدونم چکارکنم
    لطفا راهنماییم کنید

  2. همیشه منو نادیده میگیره به خانوادم توهین میکنه اعتراض که میکنم میگه همش غر میزنی همیشه سرش تو گوشی وقتی هم عصبی میشه فقط کتک میزنه و فحش میده خسته شدم یک دختر ده ساله ام دارم ولی واقعا خسته شدم چی کار کنم

  3. سلام خسته نباشید من یه زن ۲۰ساله هستم صاحب فرزند هستم در زندگی زناشویم مشکلات زیادی متحمل شدم و حس میکنم خیلی پیش از حد در زندگی کوتاه میایم که همسرم با من رو راست نیست و اشتباهات خودش را قبول نمیکند نمیدونم از چه راهی وارد بشم که مثل همیشه بحث نشه و اخرش هم به نتیجه دلخواهم برسم

  4. سلام،من حدود 11سال هست ازدواج کردم ودوفرزند دارم ازدواجمون دوطرف همدیگه رو پسند کردیم حتی اون عاشقانه منو خواسته اما الان شوهرم کم توجهی یا گاهی بی توجه هست مشکلات من هم همین بی اهمیت نشان دادن هست همیشه درمیان می‌گذارم باهاش که اینجوری نباش توجه کن اصلا اهل حرف نیست صبح سرکار تا میاد خونه غذا،تلویزیون وخیلی زود میخوابه. هر کاری کردم تا توجه بهم بکنه ولی نتیجه نداشته احساس میکنم خیلی بهش اهمیت میدم چیکار کنم واگرهم بی توجه و سرد باشم اون سردتر میشه و خودمم نمیتونم و این باعث عصبانیت و استرس در زندگیم شد. حس میکنم یه چیزی کم دارم که براش مهم نیستم راهنمایی کنید.

  5. سلام من دوتابچه دارم یکی ۱ساله ودخترم ۷سال بعدبچه دوم خیلی حس تنهایی میکنم همیشه شوهرم سرکاره هرروزمیگم بیشتربرای منوبچه هاوقت بذارمیگه بااین وضع اقتصادی اگه کارنکنم چه جوری میخوای وسایل موردنیازمون روبخریم ولی منم تفریح نیازدارم تو۷سال یامسافرت باهم نرفتیم یه سینمانرفتیم همش کارکارآخه عمرمن چی که داره ازدست میره

  6. سلام خوب هستید صحت مند من در زنده گیم بسیار گیر کردم نمی دانم چطور مشکلاتم را حل کنم همیشه من ونامزادم جنگ مان می شی اون منا همیشه بی تفاوت می گی من وقت بااون هستم نمی دانم چی بگویم اسلان گپ برم نمی یایه باز او از من ناراحت میشود اسلان نمی فاموم در جریان گپ زده با او چی بگویم لطفا یک راه برم نشان بدهید تشکر

  7. شوهرم ترکم کرده رفته بار دومش بهد از 6 سال ترک کردن از من دوباره اومد من قبول کردم بعد از سه سال زندگی دوباره رفت اصلا حرف نمیزد با من خیچ وقت با من جایی نمیرفت مپرسیدم کجای فقط میگفت بیرون در حال از همه چیز با من جدا بود منم بهش گفتم درست نیست این زندگی مشکلت چیه فقط سکوت میکرد

  8. زمانی که شوهر قصد دیدن پدر و مادر داره و مسیر ۲۰۰ کیلیومتری رو هر تعطیلی می پیماید و روز های تعطیل در منزل نمیماند که زن از این بابت ناراحت بخاطر همین دچار اختلافات شدیدی شده اند چه راهکاری برای این قضییع دارید چون شوهر حرف کسی را گوش نمیکند و حتی مسافرت نمیرود و همه تعطیلات را به روستای پدری و دیدن برادرش میرود و وفتی میگوئیم نرو عصبانی میشود زن و شوهر همدیگر را دوست دارند فقط چگونه میتوان کمکشان کرد لطفا راهنمایی کنید

  9. من یه زن شاغل هستم ک خیلی به پوشش و بهداشت خودم و خونم اهمیت میدم خیلی رو تمیزی حساسم به اینکه همیشه بوی خوب بدم شوهرمم ۲جا کار میکنه و خیلی وقتش آزاد نیست و البته برای کارای شخصیش به شدت تنبله.مشکل من اینه که هفتهای یه بار به زور من با دعوا میره حموم و اصلاح میکنه.بهونشم اینه که میگه من وقت ندارم و چون موهام زیاده حمومم طولانیه و نمیتونم زمانشو کم کنم.این موضوع واقعا اذیتم میکنه و ازش دورم میکنه منی که وقتی عرق کنم سریع میرم دوش میگیرم اما وقتی شوهرم اهمیت نمیده واقعا از خودش دورم میکنه و با هر زبونیم بهش میگم درک نمیکنه واقعا نمیدونم باید باهاش چیکار کنم لطفا راهنماییم کنید

    • سلام دوست عزیز،این خیلی خوبه که شما تمیز هستید و بهداشت رو رعایت میکنید .ببینید بعضی رفتارها از کودکی در افراد درونی شدند و تغییر این رفتار کار بسیار سختی هست از طرفی شما نمی تونید این رفتار رو خذف کنید و به کاری که برخلاف میلش هست و زیاد رغبتی نداره که انجامش بده اجبار کنید. اگر با ملایمت و گفتگو ایشان حمام رفتن رو قبول کردند که بسیار خوبه وگرنه میتونید برنامه ریزی کنید که دو‌ روزی یکبار یا سه روزی هر زمان که خودشون صلاح میدونن و اینکه درخواست شما برای این مورد زمانی باشد که کاملا در شرایط آرامی قرار دارند و‌خسته نیستند.میتونید جهت رفع عرق از خوشبو کننده ها و … استفاده کنند زیاد روی این مسائل حساس نشید به فکر سلامت روان خود باشید روز خوبی را برایتان آرزومندم.

  10. من و دوست پسرم بعد از هشت سال رابطه از راه دور همدیگرو دیدیم و رابطه مون خیلی رمانتیک و خوب پیش میرفت، تا اینکه اون دچار مشکلات مالی شد و نتونست هندل کنه، اون خیلی حسوده و بهم گفت که نمیتونم با این موضوع کنار بیاد که من قبلا با کسی دیگه در رابطه بودم. اون نتونسته به طورکامل بهم اعتماد کنه و گفت که خسته شده و نمیخواد ادامه بده.
    اما من هنوز امیدوارم به برگشتش، اون چطور میتونه روزای خوب باهم بودنمونو فراموش کنه و دیگه نخواد با من باشه؟

  11. من ۹ سال پیش باهمسرم به طورسنتی ازدواج کردم از همون روز اول گف بهتره جداشیم من فک کردم شوخی میکنه تااینکه دوران نامزدی دختریمو ازم گرف منم ازترس خانوادم به مشکلات پشت پازدم تا عروسی کنیم ازهمون ابتدا میدیدم با دخترهای دیگه حرف میزنه گوشی مخفی ازش میگذفتم وفلان.بعدازدواج خوب بآدیم باهم بچه اولمون سقط شد تا بچه بعدی ۲سال طول کشید که بهترین دکترها رفتیم ومن باردارشدم از دوران بارداری مشکلاتمون بدترشد الان بچم ۳سالشه بادوران بارداریم طول ۴سال۵،۶بارنزدیکی داشتیم.همبشه توخونه انگارباهام قهره حرف نمیزنه جای خوابمون جدا تمایلی به خرید واسه من نداره.کتکم میزنه یکی میادخونمون مهمونی بعد چن روز میبینم باهمون فرد دوس شده چه مجرد چه متاهل

  12. شوهرم اهل خونه نیست ازسر کار میادغذا میخوره می‌ره بیرون شب میاد شام میخوره می‌ره بیرون،خونه باشه با بچه ها یا بازی یا دعوا،باهاش زیاد حرف زدم میگه مرد نباید خونه باشه و…حرف بزنم دعواس،نزنم بدتر میشه یازده ونیم یا یازده شایدم بره والیبال دوازده بیاد،دکتر میرم با دعوا میبره،میریم بیرون با بچه ها دعوا می‌کنه موندم با دوتابچه چه غلطی کنم. اهل دروغه،سر چیزای الکی،خواهر برادرش مسخره ش میکنن،از خودش کوچیکترن.با خانواده ها رفت وآمد میکنیم منو می‌ذاره اونجا تا پاسی از شب بیرون.میگه دیگه تنها نیستی منو میخوای چکار. ولی یه طرفه نمیشه،دوماه به خاطر اینکه بچه مون دختر بود باهام قهر بود بعد زایمان. زیاد اختلاف داشتیم اوایل از اول هم حرف نزنم زندگی طبق روال حرف بزنم آروم هم باشه دعوا و…

  13. سلام من باشوهرم 3سال ازدواج کردیم و بچه نداریم اصلا بااخلاق خودش و خانوادش نمسازم هرچی کنار میام شعور اجتماعیش پایینه و مثل پدرشه خانوادمم عاصی شدن فقط انتظار دارن درحالی ک پدرم تو کل زندگیمون کمکمون کرده و کنار اومده با نداری و همه چیشون ولی دیگ خسته شدم بریدم

  14. سلام من ده ساله ک ازدواج کردم و دو تا بچه کوچیک دارم،چند وقتی رفتار شوهرم باهام خیلی بد شده پ خاشگر شده بد دهن شده بی توجه شده یک طرفه قضاوت می‌کنه و …..بنظرتون من باید چکار کنم؟

  15. سلام من از دست همسرم خیلی ناراحتم ۱۱ ساله ازدواج کردم همیشه یه بهانه های داره که باعث میشه دلخوری وقهر داشته باشیم. نمونم اصلا درکم نمیکنه حتی پسر ۶ سالم تحت تاثیر قرار گرفته واقعا نمی‌دونم

  16. چند سال با همسرم مشکل دارم دیگه بریدم چیکار کنم؟ مشکل.بد دهنی.عدم نیاز جنسی.کلا همه بلاها سرم اومده حتی خیانت.بازم باهاش زندگی کردم.با اینکه ی پسر ۵ ساله ام دارم ب خاطر بچم دارم تحمل میکنم….

  17. سلام،بنظرتون در مورد مشکلاتی که با همسرم دارم،با مادرش صحبت کنم یا نه، همسرم عصبی و پرخاشگز و بیحوصله هست

  18. سلام من خیلی از این که شوهرم منو نمیبینه و به هیچ کدام از خواسته هام توجه نداره عصبانی هستم

  19. همسرم خیلی پنهان کاری می‌کنه هرجا میره بهم نمیگه خیلی لج بازه عصبی همش از خانواده اش دفاع می‌کنه روز مناسبت ها اصلا اعتقاد ندارم همش چک میده یا میگیره بنظر شما من چکار کنم تا حالا بخاطره بچه هام جدا نشدم. ازموقعی ک ازدواج کردیم اینجوری بوده. تاحالا نشده واسه خودم یا دخترم تولد بگیره و ….

    • ببینید در خوب یا بد بودن روابط امورات زیادی دخیله. ببینم کلا شخصیت سردی دارن یا نحوه ی ابراز علاقه رو یاد نگرفتن یا مثلا دچار مشکلات کاری یا افسردگی و… دلایل متعددی میتونه دخیل باشه. بهترین پیشنهاد برای گرفتن تصمیم موندن یا جدایی، مشاوره حضوری از طریق یک زوج درمانگر هستش. علت ها ریشه یابی میشن و می تونه رهکار جهت بهبود روابط ارائه بده…

  20. من شوهرم به شدت لجبازه و فکر میکنه من هر حرفی میزنم اشتباهه و همیشه نظرات خودشو به من تحمیل میکنه وقتی هم نمیپذیرم دست بزن داره و بهم آسیب میزنه دیگه نمیدونم باید چیکار کنم یه پسر بچه ۴ ساله دارم و نمیدونم اگر طلاق بگیرم پسرم چی میشه

  21. سلام مشکل من اینه هرچی میشه شوهرم شروع می کنه به پرخاشگری و بد دهنی. شوهرم چن ماهی میشه که ن خرید می کنه ن و کارای خونه بعد ازم شام میخواد وقتی میگم شام نداریم برو خرید شروع می کنه دعوا و بی احترامی در روز چن بار دعوا راه میندازه منم بار دارم فشاره زیادی رو تحمل می کنم حتی بعضی وقتا به خودکشی فکر می کنم چون واقعا کم اوردم نمیتونم بیشتر تحمل کنم

  22. سلام وقت بخیر.۱۲ ساله ازدواج کردم مشکلات زیادی با همسرم داشتم از اول ازدواج به خاطر ترس از آبروریزی و طلاق همه رفتارهای غلطش رو تحمل کردم الان دیگه نمیتونم نزدیک دو ساله میخوام باهاش مقابله کنم اشتباهاتش کم کنه اینقدر منو و بچه هام داغون نکنه بماند .امشب رفتیم بعد سه هفته خونه پدرم از اول یا مسخره کرد یا متلک گفت یا بی محلی کرد خوردم کرد توی خونه هرچی خواستم بهش گفتم البته فحش نه ولی گفتم نفرینت میکنم و …. الان ضربان قلبم تند شده اینا بخشی از مشکلاتم هست

  23. شوهرم حرف تو خونمون رو به خانوادش میگه و هر اتفاقی بیفته ب اونا میگه راز نگه دار نیست و خیلی از چیزا رو ازمن مخفی میکنه. خیلی مشکلم جدی با شوهرم کل حرفای خونه رو ب گوش خانوادش میرسونم و از نظر مالی هیچ رسیدگی ب ما نمیکنه در صورتی ک وضع مالیش خوبه و پولشو ازمن مخفی میکنه وقتی میره مسافرت کارت بان‌کی‌مون ب خانوادش میده ک من نفهمم. همیشه بد منو پیش خانوادش میگه خیلی حرفای دروغ و رفتارش با بچها هم درست نیست من بچمم دادم میبینم خیلی رفتارش بد شده و خیلی چیزا تو دلش ک پدرش براش انجام نمیده و اون رو پدر خودم انجام میده ب عنوان ی پدر ب تفریح و گرش بچه اهمیت نمیده

دیدگاهتان را بنویسید