در این مقاله از سایت مشاوره باما نکات مهم در مورد تربیت فرزند را به شما آموزش می دهیم:
تربیت فرزند یکی از دشوارترین و در عین حال لذت بخشترین کارهای دنیاست. کاری که شاید کمترین آمادگی برای انجام آن را داشته باشید. در این مقاله از مشاوره باما به 9 نکته اساسی که والدین در تربیت کودک و فرزندان خود باید مورد توجه قرار دهند می پردازیم. این نکات به شما کمک میکند در مقام پدر یا مادر، احساس رضایت بیشتری نسبت به رفتار بچه های خود داشته باشید.
10 نکته در رابطه با تربیت خوب فرزند – بهترین توصیه ها
تربیت فرزند آسان نیست. تربیت خوب فرزند در واقع کار دشواری است.
فهرست مطالب:
- چگونه میتوان پدر و مادر خوبی بود؟
- 10 نکته ی برتر تربیت فرزند
- سخن پایانی
- مراجع
چه چیزی باعث میشود تا پدر و مادر خوبی شوید؟
پدر و مادر خوب، کسی است که تلاش میکند تا بهترین تصمیماتی که به نفع کودک هستند را بگیرد. والدین خوب لازم نیست کامل و بینقص باشند. هیچکس کامل و بینقص نیست. هیچ فرزندی هم کامل و بینقص نیست … . به ذهن سپردن این مطالب هنگام تعیین انتظارات اهمیت پیدا میکند.
تربیت فرزند موفقیت آمیز هیچ ارتباطی به دستیابی به کمال ندارد. اما این بدان معنی نیست که نباید در جهت دستیابی به این هدف تلاش کنیم. ابتدا، استانداردهای بالایی برای خود و سپس، برای فرزندانمان تعیین کنیم. ما همانند الگو برای فرزندان خود هستیم.
در ادامه، 10 نکته در مورد یادگیری مهارت های تربیت خوب فرزند آورده شده است. بسیاری از آنها نه سریع هستند و نه آسان و احتمالاً هیچکس نمیتواند تمامی آنها را همیشه انجام دهد. اما اگر بتوانید به کارکردن بر روی نکات ارائه شده در این راهنمای تربیت فرزند ادامه دهید، اگرچه ممکن است تنها بخشی از آنها را گاهی اوقات پیادهسازی کنید، اما هنوز در مسیر درست در حال حرکت هستید.
چگونه میتوان پدر/مادر خوبی بود؟
1- الگوی خوبی باشید
مادر و دختر هر دو عینک آفتابی میزنند. مادر با بهبود مهارت های تربیت فرزند خود، الگویی برای مادر خوب بودن میشود.
حرف و عملتان یکی باشد. تنها به فرزندتان نگویید که از آنها چه میخواهید؛ بلکه به آنها نشان دهید.
انسان یکگونه ی خاص است؛ زیرا میتواند از طریق تقلید یاد بگیرد. ما بهگونهای برنامهریزی شدهایم که میتوانیم اعمال دیگران را بهمنظور درک و بکار بردن آنها تقلید کنیم. کودکان، بهخصوص، هر کاری که والدینشان انجام میدهند را بهدقت تماشا میکنند.
بنابراین، همان فردی باشید که دلتان میخواهد فرزندتان باشد – به فرزند خود احترام بگذارید، رفتار و نگرش مثبت را به آنها نشان دهید، با عواطف و احساسات فرزندتان همدردی کنید – و فرزندتان شما را دنبال خواهد کرد.
2- آنها را دوست داشته باشید و عشق خود را از طریق اعمالتان به آنها نشان دهید
پدر و مادر در مهارت های تربیت خوب، فرزندشان را با عشق میبوسند.
عشق خود را نشان دهید.
دوست داشتن بیش از اندازه هیچ معنایی در مورد فرزند ندارد. دوست داشتن آنها نمیتواند باعث لوس شدنشان شود. تنها آنچه که انتخاب میکنید به نام عشق انجام دهید (بدهید)؛ از قبیل ولخرجی مادی، آسانگیری، انتظار پایین و حمایت مفرط، چیزهایی که بهجای عشق واقعی به فرزند داده میشوند، باعث لوس شدن فرزند میگردند.
دوست داشتن فرزندتان میتواند بهسادگی در آغوش گرفتن آنها، وقت گذراندن با آنها و هر روز با جدیت گوش دادن به مشکلاتشان باشد.
انجام این کارها از روی عشق باعث آزادسازی هورمونهای مرتبط با احساس خوب از قبیل اکسیتاسین میشود. این مواد شیمیایی عصبی میتوانند به ما احساس عمیق آرامش، گرمی عاطفی و شادی ببخشند. به این طریق است که کودک انعطافپذیرتر میشود و رابطه ی نزدیکتری با شما برقرار میکند.
3- تربیت فرزند مثبت همراه با مهربانی و سختگیری را تمرین کنید
مادر استفاده از راهنمای تربیت فرزند مثبت را بهمنظور افزایش اعتماد به نفس فرزند، به او توضیح میدهد.
نوزادان با حدود 100 میلیارد سلول مغزی (نورون) با ارتباط نسبتاً کم به دنیا میآیند. این ارتباطات، افکار ما را شکل میدهند، محرک اعمالمان هستند، شخصیت ما را شکل میدهند و اساساً آنچه هستیم را تعیین میکنند. آنها از طریق تجربیات زندگی ما ایجاد میشوند، تقویت میگردند و به وجود میآیند.
به فرزندان خود تجربیات مثبت بدهید. آنها قادر خواهند بود تا تجربیات مثبت را خود تجربه کنند و آنها را به دیگران پیشنهاد دهند.
به فرزندان خود تجربیات منفی بدهید. آنها نخواهند توانست به آن رشد و تکاملی که برای پیشرفت کردن و موفقیت لازم است، دست پیدا کنند.
آن آهنگ مسخره را بخوانید. در ماراتون نشاطآور شرکت کنید. به پارک بروید. همراه با فرزندتان بخندید. اوقات تلخی و کج خلقی را کنار بگذارید. مشکلی را با نگرش مثبت به همراه فرزندتان حل کنید.
نهتنها انجام این تجربیات مثبت موجب ایجاد ارتباط خوب در مغز فرزندتان میشود؛ بلکه همچنین خاطراتی از شما شکل میگیرند که تا آخر عمر در ذهنش باقی خواهند ماند.
زمانی که حرف از نظم و ترتیب میشود، مثبت ماندن به نظر سخت میرسد. اما این امکان وجود دارد که نظم و ترتیب مثبت را تمرین کرد. از اقدامات مجازاتی اجتناب نمود.
پدر/مادر خوب بودن بدان معنی است که شما باید به فرزند خود اخلاق درست یا غلط بودن را یاد دهید. تعیین محدودیت و ثابتقدم بودن، کلید داشتن نظم و ترتیب خوب است. هنگام اعمال این قوانین، مهربان و سختگیر باشید. بر روی علت رفتار فرزند خود تمرکز کنید و بهجای مجازات برای گذشته، آن را تبدیل به فرصتی بهمنظور یادگیری برای آینده کنید.
4- پناهگاه امن فرزندان خود باشید
نوزاد با اسباببازیاش خوابیده است درحالیکه والدین، تربیت فرزند کارآمد را ارائه میدهند.
با واکنش نشاندادن به سیگنالهای کودک و حساس بودن به نیازهایش، اجازه دهید فرزندتان بداند که همیشه در کنارش خواهید بود. فرزند خود را حمایت کنید و او را بپذیرید. برای فرزند خود، یک پناهگاه امن و گرم باشید.
فرزندانی که توسط والدین پاسخگو بزرگ میشوند، رشد کنترل عاطفی، رشد مهارت های اجتماعی و پیامدهای سلامت روان بهتری دارند.
5- با فرزندان خود حرف بزنید و به آنها کمک کنید تا مغزشان کامل شود
اکثر ما همین حالا هم از اهمیت برقراری ارتباط باخبر هستیم. با فرزند خود حرف بزنید و همچنین بهدقت به آنها گوش دهید. با حفظ یک ارتباط باز، رابطه ی بهتری با فرزندتان خواهید داشت و فرزندتان هروقت با مشکلی مواجه شود، نزد شما میآید.
اما دلیل دیگری برای برقراری ارتباط وجود دارد – شما به فرزندتان کمک میکنید تا قسمتهای مختلفی از مغزش تکمیل شوند.
تکمیلشدن شبیه به بدن است که در آن، اعضای مختلف باید در هماهنگی با هم باشند و بهمنظور حفظ یک بدن سالم با یکدیگر کار کنند. زمانی که قسمتهای مختلف مغز رشد میکنند، میتوانند بهصورت هماهنگ با یکدیگر کار کنند؛ این به معنی کج خلقی و اوقات تلخی کمتر، رفتار مشارکتی بیشتر، همدردی بیشتر و بهزیستی روانی بهتر.
بهمنظور انجام این کار، در مورد تجربیات ناراحتکننده و دردسرساز صحبت کنید. از فرزند خود بخواهید تا توضیح دهد چه اتفاقی افتاده است و احساس میکند چگونه میتواند ارتباط مناسبی برقرار کند. برای پدر/مادر خوب بودن لازم نیست جواب تمام سؤالات را داشته باشید. تنها گوش دادن به حرفهای آنها و پرسیدن سؤالاتی که قضیه را روشن میکنند، به آنها در درک تجربیات و یکپارچهسازی خاطرات کمک خواهد کرد.
6- در مورد دوران کودکی خود بهدقت فکر کنید
بسیاری از ما میخواهیم پدر/مادر متفاوتی نسبت به والدینمان باشیم. حتی کسانی که تربیت خوب و دوران کودکی شادی داشتهاند، نیز میخواهند برخی از جنبههای تربیتی والدینشان را تغییر دهند.
اما اغلب، زمانی که دهان باز میکنیم، شبیه به والدین خود صحبت میکنیم.
دقیق فکرکردن به دوران کودکی خود، یک مرحله ی به سمت درک این موضوع است که چرا اینگونه فرزندان خود را تربیت میکنیم. چیزهایی که دوست دارید، تغییر دهید را یادداشت کنید و به این فکر کنید که شما این کارها را در یک سناریو واقعی چگونه انجام میدادید. سعی کنید متفکر باشید و دفعه ی بعدی که این مشکلات به وجود آمدند، رفتار خود را تغییر دهید.
اگر بار اول موفق نشدید، تسلیم نشوید. آن نیازمند تمرین است، تمرین زیاد برای تغییر آگاهانه ی روشهای تربیت فرزند.
7- به بهزیستی خود توجه کنید
والدین در حال استراحت کنار دریا – مراقبت کردن از خود جز مهارت های تربیت فرزند خوب و سالم است.
والدین نیز نیاز به آسودگی دارند.
به بهزیستی خود توجه کنید. اغلب اوقات، چیزهایی از قبیل سلامت خودتان یا سلامت همسرتان با بهدنیاآمدن فرزند نادیده گرفته میشوند. اگر به این مسائل توجه نکنید، آنها تبدیل به مشکلات بزرگتری خواهند شد. زمانی را صرف تقویت رابطه ی خود با همسرتان کنید.
از کمکگرفتن برای تربیت فرزند، نترسید. بهمنظور طراوت بخشیدن به ذهن، داشتن زمانهایی برای مراقبت از خود اهمیت دارد.
نحوه ی مراقبت والدین از سلامت فیزیکی و روانی خود، تفاوت قابلتوجهی در روش تربیتی و زندگی خانوادگی آنها ایجاد خواهد کرد. در صورتی ناموفق بودن این دو بخش، فرزندتان نیز تحتتأثیر قرار خواهد گرفت.
8- فرزند خود نزنید، مهم نیز چه اتفاقی افتاده است
بدون شک، برای برخی از والدین، زدن فرزند موجب اطاعت کوتاهمدتی از سوی فرزند میشود که گاهی اوقات، تسکین و آرامش موردنیاز والدین را به همراه دارد.
بااینوجود، این روش به فرزند کار درست از غلط را یاد نمیدهد. آن فقط به کودک یاد میدهد که از پیامدهای خارجی بترسد. سپس، کودک انگیزه پیدا میکند تا از گیرافتادن بپرهیزد.
زدن کودک باعث میشود تا او فکر کند که میتواند مشکلاتش را با خشونت حل کند. کودکانی که تنبیه بدنی میشوند، بیشتر از سایرین به دعوا کردن با بچههای دیگر تمایل دارند. احتمال این که این کودکان قلدری کنند یا از پرخاشگری کلامی/شفاهی برای حل اختلافنظرها استفاده نمایند، بیشتر است. در بزرگسالی، این کودکان بیشتر از دیگران مستعد خلافکاری و رفتارهای ضداجتماعی، روابط بدبین فرزند و والدین، مشکلات سلامت روان و قربانی خشونت خانگی یا آزارگر (متجاوز) هستند.
روشهای بسیار بهتری برای تربیت فرزند وجود دارند که کارآمدی و مؤثر بودن آنها اثبات شده است؛ از جمله نظم و ترتیب مثبت (نکته ی شماره ی 3 در بالا) و تقویت مثبت.
9- واقعبین باشید و هدف تربیت فرزند خود را فراموش نکنید
به نظر میرسد که مادر از دست فرزندش خسته شده است. نوزاد هم به نظر گیج و سردرگم میرسد.
هدف شما از بزرگ کردن فرزند چیست؟
اگر شما هم مانند اکثر والدین باشید، حتماً میخواهید که فرزندتان شاگرداول مدرسه باشد، موفق باشد، مسئولیتپذیر و مستقل باشد، محترم باشد، از روابط معنادار با شما و دیگران لذت ببرد، دلسوز و مهربان باشد و یک زندگی شاد، سالم و رضایتبخشی داشته باشد.
اما چقدر وقت صرف دستیابی به این اهداف میکنید؟
اگر شما هم مانند اکثر والدین هستید، تمامی تلاش خود را میکنید تا تنها روزتان به پایان برسد. همانطور که نویسندگان کتاب تمام مغز، سیگل و برایسون، اشاره میکنند، بهجای این که به فرزندتان کمک کنید تا موفق شود، بیشتر فقط خود را صرف تلاش برای بقا میکنید.
برای آن که اجازه ندهید مود بقا بر زندگی شما تسلط یابد، دفعه ی بعدی که احساس عصبانیت یا ناامیدی پیدا کردید، عقب بکشید. به این فکر کنید که خشم و ناامیدی چه کاری با شما و فرزندتان میکند. بهجای آن، روشهایی برای تبدیل تکتک تجربیات منفی به فرصتی برای یادگیری فرزندتان پیدا کنید. حتی خشم و بدخلقی شدید نیز میتوانند به لحظات گرانبهای رشد مغز تبدیل شوند.
انجام این کار نهتنها به شما کمک میکند تا چشمانداز سالمی داشته باشید؛ بلکه شما بر روی یکی از اهداف اولیه ی تربیت فرزند خود کار میکنید: ایجاد رابطه ی خوب با فرزندتان.
10- با استفاده از یافتههای تحقیقات اخیر در زمینه روانشناسی و عصب شناسی، میانبر بزنید
میانبر زدن از A تا B – این میتواند یک نکته و توصیه ی خوب در زمینه ی تربیت فرزند باشد.
منظور از میانبر، محروم کردن فرزندتان نیست. منظور من این است که از آنچه دانشمندان تاکنون به آن پی بردهاند، بهرهمند شوید.
تربیت فرزند یکی از زمینههای روانشناسی است که بیشترین تحقیق و پژوهش در آن انجام میشود. بسیاری از تکنیکها، روشها و سنتهای تربیت فرزند از نظر علمی تحقیق، تأیید، اصلاح یا رد شدهاند.
برای دستیابی به بهترین توصیه ها و اطلاعات علمی تربیت فرزند، یکی از محبوبترین کتابهای تربیت فرزند مبتنی بر علم که من پیشنهاد میدهم، علم تربیت فرزند است.
البته، استفاده از دانش علمی یک استراتژی مناسب برای همه نیست. هر کودک متفاوت است. حتی در بهترین سبک تربیت فرزند، روشهای تربیتی مؤثر بسیار زیادی وجود دارند که شما میتوانید بر اساس خلقوخوی فرزند خود انتخاب کنید.
بهعنوانمثال، جایگزینهای بسیار بهتری برای تنبیه بدنی کودک وجود دارند؛ از جمله راهنمایی مجدد، استدلال آوردن، حذف امتیازات خاص و غیره. شما میتوانید روش آموزش نظم و ترتیب غیرتنبیهی که برای فرزندتان کارسازتر است را انتخاب کنید.
البته، شما همچنین میتوانید روشهای سنتی و قدیمی تربیتی (بهعنوانمثال، تنبیه بدنی) را بکار ببرید و به همان نتایج دست پیدا کنید.
بر اساس مدل دیاتز استرس، افرادی که نسبت به اختلالات روانشناختی آسیبپذیرتر هستند، احتمالاً هنگام تجربه ی استرس دچار یک نوع اختلال روانی میشوند. دیاتز، یعنی آسیبپذیریها، میتواند بیولوژیکی یا محیطی باشد.
ممکن است کودک خوششانس باشد و چنین آسیبپذیریهایی نداشته باشد. آنها ممکن است انعطافپذیر باشند و موفق شوند، صرفنظر از این که رفتار والدین چقدر سختگیرانه بوده است.
اما شاید هم اینچنین نباشند.
بنابراین، اهمیت تربیت فرزند را نباید دستکم گرفت. چرا باید ریسک آسیبهایی که برخی از روشهای سطح پایین به وجود میآورند را پذیرفت درحالیکه روشهای بهتر و علمیتری در این زمینه وجود دارند؟
میانبر زدن ممکن است به تلاش بیشتر از سوی شما در کوتاهمدت نیاز داشته باشد اما میتواند در بلندمدت موجب صرفهجویی در وقت و تکاپوی شما شود.
نقش عزت نفس در تربیت درست فرزندان
کودکان وقتی خود را از دریچهی چشم پدر و مادر میبینند، درک و شناخت بهتری نسبت به دنیای پیرامون پیدا میکنند. کودکان لحن صدا، زبان بدن و احساسات والدین خود را درک میکنند. حرفها و کارهای شما در مقام پدر و مادر، بیش از هر چیز دیگر، در رشد و تقویت عزت نفس و اعتماد به نفس کودکان مؤثر است.
تشویق کودک پس از اتمام وظایف و تکالیفش ( هرچقدر هم کار کودک کوچک باشد) باعث افزایش عزت نفس در کودک میشود؛ فرصت دادن به کودک برای انجام کارها بهصورت مستقل باعث میشود، کودک احساس توانمندی و قدرت بیشتری کند. در مقابل، رفتار دستوری با کودک یا مقایسه فرزند خود با کودکی دیگر، اگر به شیوهای تحقیر آمیز صورت پذیرد، باعث احساس بیارزش بودن در کودک میشود.
در حین صحبت با کودک از کلمات کلیشهای استفاده نکنید. با گوشه و کنایه با کودکان حرف نزنید. جملههایی مثل « چهکار احمقانهای انجام دادی!» یا « از برادر کوچکترت هم بچهگانهتر رفتار میکنی!»، درست به اندازه یک آسیب جسمی، به بهداشت روانی کودک صدمه میزند. در انتخاب واژهها و کلمات، نهایت دقت و دلسوزی را بکار ببرید. اجازه دهید کودک بداند هر انسانی ممکن است گاهی اشتباه کند. کودک باید بداند، حتی اگر رفتارش را دوست نداشته باشید، باز هم عاشقش هستید.
روش تربیتی ایجاد انگیزه در تربیت فرزندان
آیا تاکنون به این فکر کردهاید، چند بار به رفتار کودک خود واکنش تند نشان دادهاید؟ شاید بیشتر از آنکه به تشویق کودک خود توجه کردهاید، او را تحقیر و تنبیه کردهاید. اگر مدیری بااینهمه رویکردهای منفی، هرچند بهحق، با زیردستانش برخورد کند، چه فکری دربارهاش میکنید؟
مؤثرترین روش تقویت عزت نفس در کودکان این است که خوبیهای کودک خود را ببینید. بهعنوانمثال بگویید: « بدون اینکه به تو بگویم، خودت تختخوابت را مرتب کردی، فوقالعاده است!» یا« بازی تو با خواهرت را دیدم، خیلی باحوصله بودی!». در طولانیمدت، جملههای اینچنینی، بیشتر از دستورهای تکراری، رفتارهای مثبت در کودکان را تقویت میکند.
هرروز، به دنبال بهانهای برای تشویق کودک خود باشید. در جایزه دادن به کودکان دستودلباز باشید: عشق شما به کودک، درآغوشگرفتن و تحسینکردن او در تربیت فرزند معجزه میکند. با این اقدامات مثبت، خیلی زود میبینید بیشتر رفتارهای خوب موردنظرتان را در کودک پرورش دادهاید.
در تربیت فرزند خود مقررات و محدودیتهایی گذاشته و به آنها پایبند باشید
حفظ نظم و پیروی از مقرارات در هر جا و هر خانواده ای لازم است. هدف از آموزش نظم به کودکان این است که فرزندان رفتار قابل قبولی داشته و بر رفتار خود مسلط شوند. کودکان ممکن است بخواهند از محدودیتهایی که برای آنها در نظر گرفتهاید عبور کنند، اما برای اینکه در آینده به افراد مسئولیتپذیری تبدیل شوند، به این محدودیتها و مقررات نیاز دارند.
اعمال مقررات به کودکان کمک میکند، انتظاراتی که والدین از آنها دارند را بهتر دریابند و کنترل بر رفتار خود را تقویت کنند. برخی قوانین مثل: تماشای تلویزیون بعد از انجام تکالیف، کتککاری ممنون، فحش و شوخی خطرناک ممنوع.
شاید بهعنوان والدین بخواهید عواقب و پیامدهای بد رفتاری کودکان را برای تربیت فرزند خود تعریف کنید. مثلاً عواقب بدرفتاری کودک را با محرومیت او از فعالیت دلخواهش اعمال کنید. اشتباه خیلی از پدر و مادرها در تربیت فرزندان این است که پیامدهای رفتاری کودک را قاطعانه اعمال نمیکنند.
وقتی یک روز به قوانین پایبند هستید و روز دیگر به این قوانین بی توجه هستید، نمیتوانید کودک را مقید به پیروی از قوانین کنید. با یک سبک فرزند پروری قاطعانه در اجرای قوانین میتوانید چیزی را که از کودک انتظار دارید، به او یاد بدهید.
شاید این مطلب هم برای شما مفید باشد: انواع سبک فرزند پروری در تربیت کودکان
برای تربیت صحیح فرزند وقت کافی بگذارید
اغلب، بهسختی موقعیتی پیش میآید که پدر و مادر در کنار فرزندان خود به صرف غذا بپردازند. باید بدانید بچهها، در دنیا چیزی مهمتر از حضور در کنار والدین و مورد توجه و محبت آنها قرار گرفتن ندارند. هر روز صبح، ده دقیقه زودتر بیدار شوید و با کودک خود صبحانه بخورید، یا بعد از شام ظرفهای نشسته را رها کنید و با کودک خود مدتی قدم بزنید.
کودکانی که توسط والدین خود مورد بی توجهی قرار بگیرند، اغلب، رفتارهای نامناسبی از خود نشان میدهند تا از طریق بدرفتاری توجه والدین خود را جلب کنند. بسیاری از متخصصان در حوزه روانشناسی و مشاوره کودک اختصاص زمان معینی برای توجه به کودک را برای رشد و تربیت فرزندان بسیار مؤثر میدانند.
هر هفته،« یک شب» را به کودکان خود اختصاص داده و به آنها اجازه دهید در تصمیمگیری های شما مشارکت داشته باشند. به راههای برقراری ارتباط با کودک خود فکر کنید: یادداشت یا چیز خاصی در جعبهی غذایش بگذارید.
به نظر میرسد نوجوانان در مقایسه با بچههای کوچکتر، کمتر به توجه پدر و مادر خود نیاز دارند. چون موقعیتهای کمتری برای با هم بودن والدین و نوجوان وجود دارد. وقتی نوجوان میل دارد با پدر و مادر خود حرف بزند یا در فعالیت خانوادگی شرکت کند، والدین باید نهایت تلاش خود را برای توجه به فرزندان به کار گیرند.
تماشای برنامه تلویزیونی، انجام بازی یا شرکت در هر فعالیت های تفریحی همراه با نوجوان باعث ایجاد مهر و محبت متقابل بین فرزند و والدین میشود. این گفتگوها همچنین باعث ایجاد شناخت بیشتر روحیات فرزند توسط والدین میگردد.
اگر پدر و مادر پرمشغلهای هستید، احساس گناه نکنید. کارهای کوچک زیادی هست که میتوانید برای تربیت فرزند خود انجام بدهید: ذرت بوداده درست کنید، کارت بازی کنید، باهم در خیابان قدم بزنید و مغازهها را نگاه کنید. همین کارهای کوچک در ذهن کودکان اثرات مثبتی برجای خواهند گذاشت.
الگوی رفتاری خوبی برای فرزندان باشید
نقش الگوی رفتاری والدین در تربیت کودک بر هیچکس پوشیده نیست. کودکان با مشاهده رفتار پدر و مادر خود یاد میگیرند، چطور باید رفتار کنند. کودکان هرچه کوچکتر باشند، نکات بیشتری از رفتار والدین خود یاد میگیرند. قبل از اینکه در مقابل فرزند خود داد بزنید یا عصبانی شوید، به این نکته فکر کنید: آیا دوست دارید وقتی کودک شما عصبانی شد، اینطور با دیگران برخورد کند؟
فراموش نکنید کودک همواره شمارا زیر نظر دارد. تحقیقات روانشناسی اخیر نشان داده است کودکان پرخاشگر که دیگران را کتک میزنند، اغلب این رفتار پرخاشگری را در خانه یا از دیگران الگوسازی کردهاند.
الگوی رفتارهایی باشید که دوستدارید در کودک خود ببینید. مانند احترام، دوستی و عشقورزی، صداقت، مهربانی، صبر و تحمل. رفتار متواضع و مؤدبانهای را در مقابل کودکان از خود نمایش دهید. بیچشمداشت، کاری برای دیگران انجام دهید. از دیگران بابت خوبیهایشان قدردانی و تعریف و تمجید کنید. فراتر از همهی اینها، طوری با کودک رفتار کنید که دوستدارید دیگران با شما رفتار کنند.
برقراری ارتباط صحیح با فرزند الویت شما باشد
نباید انتظار داشتهباشید، چون شما در مقام پدر یا مادر از کودک خود کاری درخواست کردهاید، کودک مطابق میل شما رفتار کند. باید دانست، کودکان هم به اندازه بزرگسالان از والدین خود انتظار توضیح و دلیل دارند.
اگر برای توضیح به کودک خود وقت نگذاریم، کودک در درک ارزشها و انگیزه های تربیتی والدین دچار مشکل می شود. والدینی که با کودک خود منطقی بحث میکنند، اجازه میدهند کودک به روشی منطقی و دور از تعصب رفتارهای صحیح را یاد بگیرند.
در تربیت فرزند خواستهها و انتظارات خود را خیلی روشن و واضح بیان کنید. اگر مشکلی هست، آن را به کودک توضیح دهید، احساسات خود را بیان کنید و از کودک بخواهید همراه شما به دنبال راهحل مسئله باشد. پیامدهای رفتاری کودک را به او یادآوری کنید.
به کودک گزینههای مختلفی برای انتخاب پیشنهاد دهید و نظرات کودک را نیز بشنوید. با کودک خود مذاکره کنید. کودکانی که در تصمیمگیریهای خانواده شرکت میکنند، انگیزه و اعتماد به نفس بالاتری دارند.
منعطف باشید و روش تربیت فرزند خود را متعادل کنید
اگر اغلب از رفتار کودک خود دلخور هستید، شاید به این دلیل است انتظارات غیرمعقولی از کودک خود دارید. پدر و مادرهایی که مدام به فرزند خود دستور میدهند( بهطور مثال، بچهی من الان، باید به کلاس زبان برود)، بهتر است درباره این موضوع بیشتر مطالعه کنند یا با پدر و مادرهای با تجربه یا یک روانشناس کودک صحبت کنند.
محیط اطراف بر رفتار کودک شما تأثیر زیادی دارد، بنابراین، شاید با تغییراتی در محیط خانه منجر به تغییر رفتار کودک خود شوید. بهعنوانمثال، اگر مدام به کودک دو ساله خود « نه» میگویید، بهتر است محیط اطراف کودک را تغییر دهید تا شیطنتهای او را محدود کنید. این کار از احساس نارضایتی فرزند و والدین میکاهد.
همزمان با رشد کودک شما هم باید روش تربیت فرزند خود را تغییر دهید. روش تربیت کودک نوپا با روش تربیت کودک سه ساله متفاوت است. اما نوجوانان بیشتر از اینکه از پد رو مادرشان الگوی رفتاری بگیرند، از دوستانشان الگوسازی میکنند.
با اینوجود، درحالیکه استقلال بیشتری به فرزند نوجوان خود میدهید، همچنان آنها را راهنمایی کنید، از آنها حمایت کنید و قوانین و مقرراتی برای کنترل فرزندان وضع کنید. از هر فرصتی برای برقراری ارتباط با فرزند نوجوان خود استفاده کنید!
شاید این مطلب هم برای شما مفید باشد: روش تربیت کودک مستقل
در تربیت فرزندان عشق بیقیدوشرط خود را ابراز کنید
شما در مقام پدر و مادر، وظیفهدارید کودک خود را اصلاح و هدایت کنید. اما شیوه بیان خواستهها و انتظارات والدین از فرزندان تأثیر مهمی در میزان فهم و درک کودک در عمل به این خواستهها دارد.
وقتی لازم است با کودک خود برخورد کنید از روش تربیتی انتقاد، مقصریابی یا سرزنش کودک اجتناب کنید. این کار باعث کاهش عزت نفس در کودک می شود و به احساس رنجش کودک منجر شود.
در عوض، حتی وقتی بهتندی با کودکان خود برخورد میکنید، به آنها روحیه دهید. به کودکان بیاموزید اگرچه در تربیت و اصلاح رفتار آنها جدی و مقتدر هستید اما همیشه آنها را دوست دارید و عشق شما به آنها بیقیدوشرط است.
نیازها و محدودیتهای خود را در مقام پدر و مادر بشناسید
لازم است بهعنوان پدر و مادر بپذیرید، شما هم کامل و بینقص نیستید. شما هم در مقام رئیس خانواده احتمالاً دارای نقاط قوت و ضعفی هستید. تواناییهای خود را بشناسید؛ مثلاً “من مادری هستم که به فرزند خود عشق میورزم و تمام وقت خود را وقف تربیت فرزندان کردهام”. نقاط ضعف خود را اصلاح کنید مثلاً بگویید “من به عنوان یک پدر باید بیشتر به قوانین خانواده پایبند باشم”. تلاش کنید انتظارات معقولی از کودک ، همسر و خود داشتهباشید. مجبور نیستید پاسخی برای همه پرسشها در خانه داشتهباشید. بر خود سخت نگیرید و خود را سرزنش نکنید.
تلاش کنید تربیت فرزندان را بهعنوان وظیفهای قابلکنترل و مدیریت بدانید. بهجای آنکه در یکزمان، به همه امور بپردازید، سعی کنید توجه خود را معطوف موضوعاتی کنید که در زندگی از اولویت بیشتری برخوردارند. گاهی به احساس خستگی خود توجه کنید. گاهی از مسئولیت فرزند پروری خود فاصله بگیرید و زمانی را به کارهایی اختصاص دهید که شمارا در مقام یک انسان( یا زوج ) خوشحال میکند.
توجه به نیازها و علایق شخصی خود، شمارا خودخواه نمیکند بلکه نشانه آن است که به سلامت روانی و جسمی خود اهمیت میدهید و این یک الگوی رفتاری ارزشمند و مهم در ذهن کودکان باقی خواهد ماند.
سخن پایانی
خبر خوب این است که اگرچه تربیت فرزند دشوار است؛ اما ارزشش را دارد. خبر بد این است که پاداش بزرگ کردن فرزند بسیار بعدتر از تلاش و کوشش ما به دست میآید. اما اگر اکنون بیشترین تلاش خود را بکنیم، در نهایت به پاداش خود دست پیدا خواهیم کرد و دیگر چیزی برای پشیمانی وجود نخواهد داشت.
بهسلامتی تربیت فرزندان شاد!
اول اینکه خانواده شوهرم در تربیت دخترم دخالت کردند تا من میخواستم بگم این کار و بکن یا نکن میگفتن بچه باید تا ۷سالگی پادشاهی کنه از طرفی برادر شوهرم و خانمش از هم جدا زندگی میکنند و بچه های جاری ام ۳روز در هفته با مادرشان و بقیه هفته رو با مادر شوهر و خواهر شوهرهایم زندگی میکنند من پرستارم و شوهرم سرهنگ نیروی انتظامی دختر جاری ام کلاس ۷ است و دختر من کلاس ۵ است در مورد اسلام و حجاب که برای ما بسیار مهم است همکاری ندارد و خواهر شوهرم در زندگی ما بسیار زیاد دخالت میکند از طرفی با یک مرد غریبه مخفیانه رابطه دارد که ظاهرا صیغه شده است و دختر جاری ام نیز گفته میخوام دوست پسر داشته باشم که از هم ل.ب بگیریم و نمی شود که قطع رابطه کرد و دخترم میل شدیدی دارد که با او رفت و آمد داشته باشد و با هم بیرون بروند و با همان روش تربیتی خانواده شوهرم با من و شوهرم بسیار بد رفتار است و در همه حالت به من و پدرش همیشه جواب میدهد و شوهرم با او شدیدا درگیر و حتی گاهی اوغات دعوا به زد و خورد میرسد من چه بکنم لطفا راهنمایی کنید
با توصیفی که کردید فرزند شما در سن نوجوانی هستند ، در این سن بیشتر از همین و سالانه خود تأثیر می گیرند. شرایط شما به گونه ای است که نمی توانید ارتباط خود را قطع کنید. اما با دعوا، درگیری و زد و خورد نمی توانید به اهداف خود برسید. سعی کنید به موقع پاسخ گوی نیازهای فرزند که در کامنت های قبل به آن اشاره شده است باشید. سعی کنید به فرزند خود نزدیک تر شوید. هر روز زمان خاصی را دور هم بنشینید، با هم گفتگو های خوشایند داشته باشید، در کنار هم چای میوه یا بستنی بخورید. علاقه مندی هایش را کشف کنید و تشویق و هدایت کنید به آن سو برود.
هر هفته یک ساعت مشخصی را شورای خانواده تشکیل دهید. مسئله مورد چالش را مطرح کنید، نظرات همدیگر را بشنوید. ارزش های خانواده خود را مطرح کنید. نظرات فرزند خود را بشنوید و اجازه بدهید جوانب مثبت و منفی نظرات شما و ایشان را با همدیگر بررسی کنید. بعد از مدتی که احساس کردید رابطه شما و فرزندتان بهبود پیدا کرده است. در مورد قوانین و محدودیت های خانواده صحبت کنید و با کمک خودش قوانین روشن مشخص کنید و خودتان هم مقتدرانه« با محبت و قدرت» پایبند به قوانین می مانید.
سلام من فرزندان دو قلو پسر و دختر 14ساله دارم وحدود 8سلل است که طلاق گرفته ام ولی با وجود حضانت فرزندان با پدر ولی ازهمان موقع طلاق تا کنون نزد من زندگی میکنند
متاسفانه اصلا حرف گوش کن نیستند و همه اش با هم درگیری دارند و اینکه در بین اطرافیان عزیز ومحبوب باشند اهمیتی نمیدهند ومن که مادرشان هستم اصلا برایشان مهم نیست که من چقدر غصه این رفتارهای شلوغ وپرسر وصدایشان دارم و همسایه هم چندین بار تذکر داده ولی برایشان مهم نیست لطفا راهنمایی بفرمایید
احتمالاً به خاطر جدایی شما، شما و پدرشان با هم هماهنگ نیستید. از طرفی باید بپذیرید که همه خواهر و برادرها با هم درگیری دارند، لحظات خوب هم دارند. از طرفی نیاز به بازی و تفریح دارند، امکان بیرون رفتن زیاد ندارند، فضا کوچک هست و درگیری خواهر و برادرها بیشتر به چشم شما و همسایه ها می آید. با همکاری خودشان برایشان برنامه داشته باشید که بیشتر سرشان به کار خودشان گرم باشد و کمتر چالش به وجود آید. علایق آنها را بشناسید ، مثلاً ممکن است یکی اهل مطالعه و کتاب باشد، یکی به ورزش ، نقاشی یا موسیقی علاقه مند باشد، فضا و امکان کافی برای پیگیری علاقه مندی هایشان فراهم کنید.
از طرفی حل تعارض به فرزند خود یاد دهید. با هم بنشینند، موضوع یا مسئله که بر سر آن تعارض دارند. مطرح کنند. هر کس نظرات خود را ارائه دهد. احساس و خواسته خود را مطرح کند، طرف مقابل فقط سعی کند شنونده باشد. سعی کنند خود را جای دیگری بگذارند. نظراتی ارائه دهند که حالت برد_ برد داشته باشد. مثلاً هر دو سر اینکه در یک زمان مشخص برنامه تلویزیونی مورد علاقه خود را در یک زمان مشخص ببینند نمی توانند کنار بیایند. در این صورت می توانند امروز یکی اول برنامه مورد علاقه خودش را ببیند و طرف دیگر می تواند تکرارش را در زمان دیگری ببند، اما دفعه بعد شخص دوم اول برنامه مورد علاقه اش را می بیند و نفر بعدی تکرارش را در زمان دیگری می بیند. به گونه ای با هم توافق کنند که حق هیچ کس پایمال نشود. هر دو تا حدی به خواسته خود برسند و هیچ کس ناکام نماند. حال ممکن است یکی دیر تر و یکی زودتر به خواسته خود برسد اما هیچ کدام خواسته خود را در اولویت قرار نمی دهد. و هیچ کدام همواره تسلیم نمی شود.
سلام فرزندم پسره یه دونه هست دوتاپسربرادرشوهرم داره خیلی شیطونن ولی من نمیخواهم شیطون بشن وازاون هایادبگیرن چکارکنم
شما سعی کنید به موقع پاسخ گوی نیازهای فرزند که در بالاتر به آن اشاره کردیم باشید. اما فرزند شما هم نیاز به دوست و همبازی دارد، بسته به خلق و خوی خودش از بچه های عمویش هم یاد می گیرد و حتی تقلید می کند. شما از بچه های عمو بدگویی نکنید اما همواره قوانین روشن بگذارید و سعی کنید خودتان از هر نظر الگوی مناسبی برای فرزند خود باشید.
سلام خسته نباشین پسرم کلاس دهم هست اینو میدونه که خیلی دوستش دارم مودبو درس خون هست امروز که ازم اجازه خواست با دوستش بره ارایشگاه یببلاش که هنوز اصلا سبیلی در نیومده به هر صورت ترتشیده بود و کلی خجالت زده از کارش با ماسک اومده بود خانه بعدت ز دیدنم با ناراحتی از کارش ازخانه زدم بیرون مووندم چکار کنم
فرزند شما در سن نوجوانی هستند، نوجوانی مرحله هویت یابی است. کنار آمدن با تغییرات بدنی برایشان سخت است. خودشان را مرکز عالم می دانند، فکر می کنند تمام نگاه ها به سمت خودشان است. اکثر پسرها دوست دارند، زودتر بزرگ شوند، پسرانی که زودتر به بلوغ می رسند در مدرسه و بین دوستانشان محبوبیت بیشتری دارند، معمولاً رهبری گروه ها را به عهده می گیرند. ممکن است فرزند شما دوست داشته است زودتر بزرگ شود و تحت تأثیر حرف های دوستان که تراشیدن باعث می شود موها زودتر رشد کنند، سبیلش را تراشیده باشد.
امکان هم دارد دوست داشته بیشتر بچه بماند، پس خواسته است صورتش مثل سابق باشد. اما به هر حال شما به جای ناراحتی یا انتقاد یا دخالت در کار ایشان، بنشینید، گفتگو کنید به حرف هایش گوش بدهید. تا دلیل رفتارش را متوجه شوید.
سلام.دختر من شش سالشه آمادگی هست. همیشه حواسش جای دیگه هست. اگرحرفی میزنیم یا کاری میگیم برعکس میکنه یا میره فراموش میکنه همون لحظه.شب هاهم همیشه خواب میبینه گریه میکنه توخواب.بدرفتاری باهاش نکردیم یا دعواش نکردیم کتک هم نزدیم. آیا این عادی هست؟
آیا شما و همسرتان رابطه سالم و امنی دارید؟ با هم دعوا و درگیری ندارید؟ کودک در خانواده احساس امنیت می کند؟ به اندازه کافی دوستش دارید؟ حرف هایش را می شنوید ؟ چگونه همدلی می کنید؟ چطور حمایت می کنید؟ چقدر با فرزندتان بازی می کنید؟ چقدر همراه او هستید؟ آیا فرزندی بعد از ایشان دارید که توجه شما را گرفته است و ایشان احساس می کند نادیده گرفته می شود؟ آیا در محیط مدرسه مشکلی دارد؟ از برخورد معلم و همکلاسی ها راضی است؟
سلام خسته نباشی. من یه دختر 8ساله دارم که اصلا از لحاظ تربیتی ازش راضی نیستم راستش از اول که کوچیکه بود هر کاری دلش خواسته کرده چون بچه بوده هر چی خواسته فراهم شده براش تا همین الان الان دخترم به این روش عادت کرده که کاراشو با گریه پیش ببره الکی تو خونه جیغ میکشه و کارای بی خود انجام میده از مدرسه میاد لباس و وسایل شو پرت میکنه و اصلا جم نمیکنه با داداش یک سالش گاهی نمیسازه و من به عنوان یک مادر دیگه فکرم نمیرسه که چکار کنم تنبیه جایزه بیرون بردن حرف گوش کردن همرو امتحان کردم البته ما مادر و پدر ها بی تقصیر نیستیم چون من یه چی میگم باباش یه چیز یعنی این موضوع از اول بوده الان تاره خوب شده که منو باباش هم عقیده شدیم که باید تربیت شو درست کنیم خواهشاً یک راه حل کوثر بدید
سلام وقت بخیر خانم فهیمه. قبل از سخن از مدیریت سایت تقدیر و تشکر میکنم و با کسب اجازه از محضرتون به سوال این خواهر عزیز جواب میدم.
اولا شما باید قبل از این فرزندتون به مدرسه بره باید شیوره آموزش صحیح فرزند رو همراه با شوهرتون آموزش میدید بعد اقدام به تربیت فرزند میکردید در ثانی کودک رو نباید خود مختار رها کرد و همه چیز در اختیارش گذاشت تا به این وضع گرفتار بشه.نکته بعدی اینه که هر وقت میخواید تربیت را شروع کنید نرمی همراه با جدیدیت رو در کنار کارتون بهش توجه کنید چرا که وقتی فرزند به بهانه چیزی گریه راه انداخت باید با روش صحیح بهش یاد بدی که با گریه نمیتونه به خواسته اش برسه چون اگر بار اول و دوم به خواسته اش جواب دادید مجبورتون میکنه که بار سوم هم به خواسته اش جواب بدید.و در نهایت تربیت کودک نیاز به هماهنگی محکم و مقتدر زن و شوهر در محیط و حتی بیرون از محیط خونه داره و هیچ گاه در تربیت کودک سلیقه ای رفتار نکیند تا به مشکل برنخورید.و در محیط های اطراف هم هواستون باشه که برای خنده یا شوخی هم که شده کسی رفتار یا گفتار نادرستی رو به فرزندتون آموزش نده چون زحمت گرفتن اون حرف یا عادت منفی می افته به دوش شما والدین نه اون شخص ثالث.
(بنده حسینی مشاور اسلامی خانواده هستم اگر راهنمایی خواستید با این شمار تماس یا پیامک بزنید در خدمتتون هستم
09175407590)
کودکان ما ۵ نیاز هیجانی اساسی دارند که اگر با پاسخ مناسب والدین مواجه نشود، با توجه به خلق و خویی که با آن به دنیا می آیند ، مشکلاتی را در شخصیت و منش خود پیدا می کنند.
نیاز های اساسی پنجگانه:
۱. نیاز به دلبستگی ایمن: کودکان ما نیاز به عشق و محبت والدین دارند، حمایت و همدلی والدین را می خواهند. محیط با ثباتی لازم دارند، نباید شاهد دعوای پدر و مادر باشند تا احساس امنیت کنند.
۲ . هویت ، کفایت و خود مختاری: کودک متناسب با سنش باید کارهای خودش را انجام دهد. از همان دو سالگی نه می گوید، دوست دارد غذایش را خودش بخورد.
۳. آزادی در بیان نیازها و هیجانات سالم: همواره باید گوش شنوایی برای فرزند باشیم تا به موقع بتواند از احساسات و نیازهای خودش بگوید.
۴. محدودیت های واقع بینانه و خویشتن داری: کودک نیاز به نظم ، قانون و محدودیت دارد. فرق نیاز و خواسته کودک تشخیص داده شود و به هر خواسته کودک پاسخ مثبت داده نشود. باید آموزش داد چگونه خشم یا احساسات ناخوشایند خود را کنترل کند، به چه سبکی بخورد. چگونه در برقراری نظم خانه مشارکت داشته باشد. چگونه مسئولیت بپذیرد.
۵. خودانگیختگی و تفریح: به اندازه کافی والدین با فرزند خود وقت بگذرانند، بازی و تفریح کنند. بسته به خلق و خوی کودک، کودکی می تواند خودانگیخته بازی و تفریح کند، اما کودک دیگری ممکن است نتواند، ضروری است پدر و مادر بیشتر در کنارش باشند.
الان فرزند شما نیاز به محدودیت و قوانین دارد. وقتی عصبانی است با او همدلی کنید« می دانم این را خیلی دوست داری، اما امروز نمی توانم فراهم کنم». می دانم خیلی دوست داری این برنامه کودک را ببینی اما اول باید مشق هایت را بنویسی تا بتوانی کارتون ببینی. و …