خانه / مشاوره خانواده / خیلی به شوهرم وابسته ام |چگونه وابستگی به همسر را کم کنیم؟

خیلی به شوهرم وابسته ام |چگونه وابستگی به همسر را کم کنیم؟

وابستگی در یک رابطه هیچگاه خوب نیست. درصورتی‌که دچار وابستگی به همسر هستید، شخصیت شما کاملاً توسط شوهر تعریف می‌شود.

درصورتی‌که برای همه چیز به همسر خود تکیه می‌کنید و در تمایز قائل شدن میان هویت شخصی و هویتتان به‌عنوان یک همسر دچار مشکل شده‌اید، نشانه وابستگی به شوهر است.

اگر فکر می‌کنید بدون کمک همسر خود قادر به انجام کاری نیستید، این مقاله می‌تواند برایتان سودمند باشد.

درحالی‌که روابط زمانی شکوفا می‌شود که پیوند قوی و سالم، احترام متقابل و وابستگی طبیعی بین یک زوج وجود داشته باشد، وقتی دو نفر متوجه شوند که بدون وجود طرف مقابل قادر به انجام هیچ کاری نیستند، پس حتماً مشکلی جدی در رابطه میان این دو فرد وجود دارد.

این موضوع می‌تواند به دیگر روابط مهم زندگی‌تان از قبیل رابطه با بهترین دوستانتان یا اعضای خانواده آسیب بزند؛ زیرا به دلیل عدم توانایی شما در انجام کاری بدون حضور شریک زندگی‌تان، احساس حقارت می‌کنید.

این مشکل همچنین می‌تواند؛ مانند یک بمب ساعتی عمل کند. دیریازود، اتفاقی در یک رابطه وابستگی رخ می‌دهد که موجب به‌وجودآمدن پیامدهای منفی و جبران‌ناپذیری در زندگی می‌شود.

در کل، خوشبختی شما هیچگاه تماماً به شریک زندگی‌تان وابسته نیست و شما هرگز نباید خود را کاملاً مسئول خوشبختی فرد دیگری بدانید.

این کار فشار غیرقابل‌تحملی را بر فرد وارد می‌کند که کنار آمدن با این فشار در بلندمدت برای هیچ کس امکان‌پذیر نیست.

شاید این‌گونه به نظر رسد که شریک زندگی‌تان در مرکز دنیای شما قرار دارد و خوشبختی شما کاملاً وابسته به همسر است، اما لازم است بدانید که مسئولیت خوشبختی شما تنها برعهده خودتان است و نه کس دیگری!

به طور مشابه، سر پا نگه‌داشتن شریک زندگی‌تان، وظیفه شما نیست. شما باید همیشه از او حمایت و مراقبت کنید؛ اما مسئول خوشبختی او نیستید.

در مجموع، اگر می‌خواهید رابطه شما در بلندمدت موفقیت‌آمیز باشد، باید بدانید که وابستگی، دشمن اصلی رابطه شماست.

تغییر عادت‌هایی که داشته‌اید، آسان نخواهد بود؛ اما اگر برای نجات رابطه خود مصمم هستید و قصد دارید در این زمینه تلاش کنید، پس ممکن است بتوانید یک تعادل سالم و دلسوزانه را به وجود آورید.

بنابراین، بدون اتلاف وقت، 10 روشی که شما می‌توانید برای رهایی از وابستگی به همسر در رابطه انجام دهید را بررسی خواهیم کرد.

چیکار کنم وابسته شوهر نباشم؟

  • 1- به کمک دوستان و اعضای خانواده‌تان بر روی روابطی که دارید، کار کنید

درصورتی‌که شما مشکل وابستگی به همسر دارید، احتمال این‌که در زندگی از افراد دیگر فاصله بگیرید، زیاد است.

شما احتمالاً به‌اندازه پیش از شروع رابطه با همسر، با دوستان یا اعضای خانواده‌تان وقت نمی‌گذرانید.

در نتیجه، به‌عنوان بخشی از تلاشتان در راستای متوقف کردن مشکل وابستگی، مهم است که روابط دیگری که در زندگی دارید را نیز اولویت‌بندی نمایید.

با ایجاد رابطه با افراد دیگری در زندگی، شما شبکه پشتیبانی قوی‌تری را برای خود ایجاد می‌کنید و صرفاً بر روی زندگی زناشویی تمرکز نمی‌کنید.

این موضوع کمی از فشاری که تحمل می‌کنید را کم می‌کند.

  • 2- برای خود تصمیم بگیرید

زمانی که فردی به یک رابطه تعهد دارد، تصمیمات بزرگ و معینی که برای هر دو طرف تأثیر خواهند گذاشت، باید توسط زن و شوهر گرفته شوند.

اما این بدان معنی نیست که شما باید تمام خواسته‌ها و نیازهای خود را به‌خاطر شریک زندگی‌تان نادیده بگیرید.

مهم است که خود شما بر روی زندگی‌تان کنترل داشته باشید. درصورتی‌که عادت کرده‌اید تمام تصمیمات خود را به شریک زندگی‌تان محول کنید، پس با تصمیمات کوچک و بی‌اهمیتی شروع کنید که معمولاً برای گرفتن این تصمیمات، نظر شریک زندگی‌تان را می‌پرسید.

این تصمیمات می‌توانند موارد ساده‌ای مانند لباسی که می‌پوشید یا غذایی که برای شام می‌خورید، باشد. سپس، به‌تدریج بر روی تصمیمات مهم‌تر کار کنید.

شما می‌توانید هر بار که تصمیمی برای خود می‌گیرید، زنجیره وابستگی را بشکنید و به‌تدریج داشتن احساس وابستگی به همسر را در خود کاهش دهید.

  • 3- جسور و مدعی باشید

پابه‌پای تصمیمات خود حرکت کردن نیاز به جسارت و شجاعت دارد. درصورتی‌که تصمیمی برخلاف میل همسر خود گرفته‌اید، پس باید توانایی بازگو کردن این موضوع را داشته باشید.

با خود صادق باشید. اگر وقتی شریک زندگی‌تان به شما پیشنهاد بیرون رفتن را می‌دهد، دلتان نمی‌خواهد قبول کنید، پس این موضوع را به او بگویید.

به این طریق هیچ یک از شما وادار به انجام کاری نمی‌شوید و بهتر متوجه می‌شوید که طرف مقابل چه می‌خواهد.

  • 2- سعی کنید به خودتان آرامش دهید (خود آرام‌سازی)

زمانی که در یک رابطه وابستگی به همسر دارید، شاید این‌طور به نظر رسد که تنها شریک زندگی‌تان می‌تواند شما را هنگام قرارگرفتن در شرایط سخت عاطفی کمک نماید. اما باید بدانید که این وظیفه همسر نیست که شما را سر پا نگه دارد.

درحالی‌که خوب است بدانید هنگام سختی و نیاز، کسی هست که بر روی کمک او تکیه کنید؛ اما این شما هستید که باید خودتان را جمع‌وجور کنید و به وضعیت به وجود آمده سروسامان بخشید.

یک گام بزرگ در جهت کاهش وابستگی به همسر این است بدانید چگونه باید با مشکلات عاطفی خود مواجه شوید؛ بدون این‌که فرد دیگری وظیفه رسیدن به آرامش درون شما را برعهده داشته باشد.

کارهای مختلفی را به‌منظور یافتن ابزارهایی که در چنین شرایط برایتان کارآمد هستند، امتحان کنید؛ از قبیل ورزش‌کردن، مدیتیشن یا گوش‌دادن به موسیقی و تمرین ذهن آگاهی

قراردادن این ابزارها به‌عنوان واکنش پیش‌فرض می‌تواند به شما در تقویت آگاهی‌تان از کسی که هستید و توانایی‌هایی که برای مواجه با مشکلات دارید، کمک کند.

در مجموع، به همان اندازه که فکر می‌کنید شما و شریک زندگی‌تان تا ابد در کنار هم خواهید بود، هیچ‌گاه نمی‌توانید از آنچه در آینده رخ خواهد داد، مطمئن شوید.

مهم است که ابزارهایی برای مقابله با احساسات در اختیار داشته باشید تا بتوانید از آن‌ها حتی هنگام جدایی از همسر نیز استفاده نمایید.

  • 5- انتظار نداشته باشید که شریک زندگی‌تان همه چیز شما باشد

همگی ما متفاوت هستیم و شما و شریک زندگی‌تان نیز قرار نیست همیشه خواسته‌ها و سلیقه‌های یکسانی داشته باشید.

به‌جای آن که شریک زندگی‌تان را مجبور به انجام کارهایی کنید که از آن‌ها لذت نمی‌برد، دوستی پیدا کنید که انجام این کارها را به‌اندازه شما دوست دارد.

این فوق‌العاده است که شریک زندگی‌تان در جنبه‌های مختلف زندگی، بهترین دوست شوهر خود نیز باشد؛ اما نباید از او انتظار داشته باشید که نقش بهترین دوست را به طور کامل ایفا نماید. وجود دوست به همین دلیل است!

هر چه بیشتر بتوانید برای خود زندگی خارج از رابطه داشته باشید، احساس راحتی بیشتری در قبال نداشتن حس وابستگی به همسر خواهید کرد.

  • 6- در مورد آنچه از زندگی خود می‌خواهید، شفاف باشید

تشکیل یک زندگی مشترک به همراه شریک زندگی و تلاش برای دستیابی به اهداف مشترک، بسیار زیباست اما لازم است تا از این موضوع مطمئن شوید که رؤیاهای خود را کنار نخواهید گذاشت. اگر این اتفاق رخ دهد، ممکن است در آینده از کار خود پشیمان شوید.

مدیتیشن و رویدادنگاری (ثبت وقایع روز) دو روش عالی برای انعکاس دقیق اهدافتان و سازگاری این اهداف با اهداف شریک زندگی‌تان و اهداف هر دوی شما به‌عنوان یک زوج است.

همواره درصدی از توافق و سازگاری در زندگی مشترک وجود دارد؛ اما هر دو طرف باید به یک اندازه سازگاری از خود نشان دهند.

  • 7- در مورد این‌که از زمان شروع رابطه چقدر تغییر کرده‌اید، فکر کنید

آیا کارهای خاصی وجود دارند که پیش از آغاز رابطه علاقه‌مند به انجامش بودید و اکنون دیگر آن‌ها را انجام نمی‌دهید و دلتان برایشان تنگ شده است؟

درصورتی‌که هر صبح رفتن به باشگاه ورزشی برایتان مهم بود، شاید زمان آن رسیده که دوباره این کار را انجام دهید.

درصورتی‌که گیاه‌خوار بوده‌اید؛ اما پس از آشنایی با شریک زندگی‌تان دوباره گوشت خوردن را آغاز کرده‌اید و احساس خوبی نسبت به این موضوع ندارید، پس حتماً باید در مورد دلایل آن فکر کنید.

طبیعی است که همگی ما رشد کنیم و بزرگ شویم؛ اما در مورد ویژگی‌هایی فکر کنید که شخصیت فعلی شما را ساخته‌اند و به خود قول دهید که مجدداً این ویژگی‌های شخصیتی را کشف خواهید کرد.

  • 8- خود را همان اندازه دوست بدارید که انتظار دارید شریک زندگی‌تان شما را دوست بدارد

شما نباید برای ابراز عشقی که لیاقتش را دارید، به دیگران وابسته باشید. با خود مهربان باشید، خود را تشویق کنید و راه مبارزه با افکار منفی را یاد بگیرید.

با خود به‌خوبی رفتار کنید. خود را دوست داشته باشید. منتظر نشوید فرد دیگری این کار را برای شما انجام دهد؛ در غیر این صورت باید برای مدت‌زمان طولانی منتظر بمانید.

  • 9- مشاوره ازدواج را مدنظر قرار دهید

مشاوره برای همه زوج‌ها تنها راه باقی‌مانده نیست؛ اما برای برخی از زوج‌ها کمک حرفه‌ای گرفتن از متخصصان تنها روشی است که به کمک آن می‌توانند تغییر قابل‌توجهی در راستای بهبود رابطه عاطفی با همسر خود ایجاد نمایند.

مشاوره خانواده حضوری به شما کمک می‌کند تا شکایات خود را بیان کنید، نسبت به یکدیگر شفاف باشید و هر دوی شما نسبت به تغییر روش خود متعهدانه عمل کنید.

  • 10- به خود استراحت دهید

زوج‌هایی که مشکل وابستگی در رابطه دارند، غالباً تمام اوقات فراغت خود را در کنار یکدیگر سپری می‌کنند، به‌خصوص اگر کنار یکدیگر زندگی کنند.

خواه یک جدایی طولانی‌مدت باشد یا سپری کردن یک روز با دوستان، برای هر دوی شما مهم است که زمانی را به‌صورت جداگانه برای خود صرف کنید و هویت فردی خود را حفظ نمایید.

از اینکه هرچقدر لازم است را برای خود وقت صرف کنید، نترسید. اگر رابطه‌ای که دارید، درست باشد، پس شریک زندگی‌تان منتظر خواهد ماند.

درمان وابستگی به همسر یک فرایند سریع نیست. درحالی‌که باید تاحدامکان به تمام توصیه‌های بیان شده عمل کنید، برای دیدن نتیجه کار لازم است تا از خود صبر و شکیبایی نشان دهید.

برای رهایی از وابستگی به همسر بهتر است هر دوی شما با هم بر روی این مشکل کار کنید، به‌عنوان یک زوج در مورد مسائلی که با آن مواجه می‌شوید، صحبت کنید. یک نفر به‌تنهایی نمی‌تواند مشکل همسر وابسته را برطرف سازد.

گاهی اوقات، ممکن است یکی از طرفین نسبت به تغییرات صورت‌گرفته از خود مقاومت نشان دهد. وقتی چنین اتفاقی رخ داد، فقط به خود یادآوری کنید چرا می‌خواهید با این جنبه ناسالم از رابطه خود مواجه شوید.

زنان وابسته ای که می‌خواهند رابطه خود را بهبود دهند، می‌توانند در مورد مشکل وابستگی خود کمک حرفه‌ای بگیرند. اگر می‌خواهید همین‌الان با کسی به‌صورت آنلاین صحبت کنید، اینجا کلیک نمایید.

9 دیدگاه

  1. سلام من ۳۶ سالمه و سه ساله که ازدواج کردم چه کار کنم که به شوهرم وابسته ‌نباشم؟ من خیلی به شوهرم وابسته ام و این موضوع هم تورو رنج میده هم منو می‌خوام از این وابستگی کم کنم ولی نمی‌دونم چجوری؟ جوری شده که حس میکنم مثل قبل به من احترام نمی زاره و دوستم نداره و این موضوع بیشتر منو رنج میده. دوس دارم همیشه کنارش باشم و همه لحظاتم و با او پر کنم. وقت شخصی داره شغلش آزاده و صبح و بعد از ظهر برای خودشه به خاطر کارش اما وقتی کارش تموم میشه دوس دارم تمام وقتش برای من باشه اما این موضوع برای او قابل هضم نیست. از خودم بدم میاد خیلی به خاطر این حسم، حس میکنم دارم خیلی خودمو بی ارزش میکنم

    • عزیزم خودت مشغول کن برای پیشرفت وخودشناسی خودت تلاش کن خودت دوست داشته باش مهربون باش ولی طوری نباشه که همسرت محبت زیادی تو براش کلافه کننده باشه برای خودت وقت بزار

  2. من 16سالمه وهمسرم 22 الان 4 ماهه عقد کردیم و ازدواجم سنتی بوده ولی بعدش به مرور زمان عاشق هم شدیم .من خیلی دوسش دارم و همه ی وقت ،توجه و انرژیم رو براش میزارم ایقند دوسش دارم که کلا تو رفتارم مشخصه و همه متوجه علاقه شدید من به اون شدن .به صورتی که وقتی از پیشم میره واقعا دلم میگیره و نمیتونم گریه نکنم .اونم همینقدر من رو دوست داره و دلش میخواد وقت و انرژیش رو برای من بزاره ولی متاسفانه چون مردا فقط میتونن به یه موضوع فکر کنن الان نمیتونه زیاد به من وقت و توجهش رو بده چون چند وقته ذهنش رو یه مسئله مشغول کرده و به شدت درگیر اون مسئله شده و بابتش خیلی ناراحته.جوری که حتی وقتی پیش منه هم فکرش یه جای دیگست .من میبیننم ناراحته واقعا بهم فشار میاد .چند روز دیگه قراره بره سربازی و اگر بخواد اینجوری پیش بره و این موضوع اینقد اذیتش کنه واقعا روانی میشه.این موضوعی که میگم بین خانواده خودش هست.یعنی خواهرش و پسر خالش همدیگرو دوست داشتن ولی خانواده هاشون با هم مشکل داشتن و کلا با هم دشمنن و هیچ جوره نمیشه با هم ازدواج کنند و بهشون گفتن که حق ندارید با هم ارتباطی داشته باشید حالا همسرم بعد از چند سال فهمیده که خواهرش هنوز پسر خالشو دوست داره و باهاش در ارتباطه .از اونجا که همسرم خیلی آدم غیرتی و تعصبی هستش روی این موضوع خیلی حساس شده و شبانه روز بهش فکر می‌کنه و مثل یه نگهبان شده برای خواهرش .با مادرش هم صحبت نمی کنه.پدرش هم گیر کارای خودشه و زیاد وقت نمیکنه به این جور مسائل برسه .اون پسر بزرگ خانوادست و خودشو مسئول درست کردن این مسئله میدونه.ازتون خواهش میکنم بهم یه راه حل بدید من شوهرمو اینجوری میبینم واقعا اذیت میشم.اینجوری نه تنها به خودش بلکه به زندگی مشترکمون هم داره ضربه میزنه بهم یه راه حل بدید که این موضوع هر چی سریع تر حل بشه تا اینکه کمی از توجه و وقتش رو به من هم بده واین موضوع اینقد فکرشو درگیر نکنه و اذیتش نکنه

  3. سلام من خیلی وابسته به شوهرم هستم اونم از این موقیت استفاده میکنه

  4. من خیلی حالم بده خیلی ناراحتم،به شدت تشنه توجه و محبت دیگران هستم به خصوص همسرم ولی اون با اینکه بهش میگم باز هم بهم محبت کافی رو نمیکنه،من قبلا مشاور رفتم و چند بار هم تست دادم که معلوم شد افسردگی شدید و اضطراب دارم همش ترس از ترک شدن دارم دستم به هیچ کاری نمیره به شدت احساس شکست خوردگی میکنم هیچ کاری نمیتونم انجام بدم خیلی غمگینم در حدی که می‌خوام بمیرم هیچ دوستی هم ندارم

    • س دوست عزیز شمابیش ازاندازه کمبود محبت دارید واصلا اعتماد ب نفس نداری رو خودت کارکن تاخودتو دوست نداشته باشی توقع نداشته باش شوهرت دوست داشته باشه برو باشگا سینما کلاسی چیزی وقتی ب مردی بچسبی بیشتر ازت فاصله میگیره خودتو دست کم نگیر

  5. خیلی‌به‌شوهرم‌وابسته‌ام‌بخاطر‌همین‌وابستگیم‌‌کل‌روز‌های‌هفته‌خونه‌پدر‌شوهرمم‌فقط‌یک‌روز‌خونمون‌میمونم‌پدر‌شوهرم‌یک‌روز‌باهام‌خوبه‌یک‌روز‌بد‌جاریم‌با‌اسما‌جون‌صدا‌میزنه‌منو‌با‌فاطمه‌خالی‌دیشب‌‌گفتم‌سلام‌جواب‌نداد‌دسه‌هفته‌عقد‌کردیم‌با‌من‌روبوسی‌نکرده‌ولی‌دیشب‌لا‌جاریم روبوسی‌کرد‌

  6. من خیلی وابسته به همسرم هستم .من خانوادم شهرستان هستن و ما تهران زندگی میکنیم خیلی دلتنگ میشم شوهرم هم نمیتونه با من بیاد بمونه میگه منو بزاره خونه مادرم یک هفته بمونم بعدش بیاد دنبالم .حتی نمیتونم یک روز بدون همسرم بمونم و همسرم برعکس من براش مهم نیست و اصلا وابسته نیست و می‌تونه بدون من من هرچقدر تلاش میکنم نمیتونم خیلی بدون اون دلتنگ و ناراحت و عصبی میشم خیلی ازین وابستگی اذیت میشم چیکار کنم؟کارشون اینطور نیست که دور باشیم از هم یا شب نباشه صبح می‌ره عصری میاد
    ولی تعطیلات عید دو هفته کنار هم نبودیم به دلایلی با خانوادش اختلاف پیش اومده نه اون نیاد خونه مادرم نه من میرم خونه مادرش هر دفعه که میریم هم اون خونه مادرش میمونه من هم همینطور
    و اینکه اون دو هفته ک دور بودیم من دیوونه میشدم ب زور تحمل کردم هرروز عصابم خورد میشد و دعوا میکردم مثل دیوونه ها رفتار میکردم اون ولی اینطور نیست خیلی اذیت میشم نمیخام دیگه وابسته بشم میخام من هم مثل خودشباشم. چون خیلی دارم اذیت میشم لطفا کمکم کنید من ارادم قوی فقط نمی‌دونم باید چکار کنم .خانواده شوهرم خیلی اذیتم کردن حتی پدرم اومد خونشون بیرونش کردن دو روز بعد اون ماجرا پدرم فوت شد اومدن مراسمش ابرومونو. بردن و هرحرفی بود زدن بعد شوهرم انگار ن انگار بعد اون چند ماه نرفتم نمیخاستم ببینمشون شوهرم مجبور کرد با تهدید منو برد خونه مادرش باز کلی اذیتم کردن باز چند ماه هرجور شده نرفتم خونشون چون خیلی اذیت میشدم .الان هفته پیش اومدیم همدان منو آورد گذاشت خونه مادرم الان یک هفتس همش تهدید می‌کنه اگه هرکاری من بگم انجام بدی میام دنبالت وگرنه نمیام حرف اول و اخرومن میزنم ببین میتونی یا نه. خیلی دارم عذاب میکشم تروخدا کمک کنید یه راه چاره به من بگین کسیو ندارم ی مادر دارم باز نمیاد دنبالم همش میگه باید هرچی من میگم همون کارو کنی خانوادم هرچی گفتن بگن و تو همه چیو تحمل کنی وگرنه نمیام دنبالت

  7. من وابستگی شدید به همسرم دارم خیلی دوستش دارم البته اونم دوست داره ولی اصلا به زبون نمیاره تقریبا ۱۹ ساله ازدواج کردیم یه پس ۱۷ ساله دارم تقریبا ۹ سال باهم دوست بودیم میدونم همدیگرو هر دو د ست داریم که منجر به ازدواج شده ولی من خیلی وابسته ام بهش مدام زنگ میزنم پیام میدم ولی اون اصلا اینطوری نیست. و این منو خیلی اذیت میکنه مدام بهش میگم چرا نمیگی دوستم داری چرا دستمو نمیگیریو…..

دیدگاهتان را بنویسید