خانه / پرسش و پاسخ مشاوره ازدواج / دلم میخواد ازدواج کنم ولی خواستگار ندارم
زود ازدواج کنم
میخام زود ازدواج کنم

دلم میخواد ازدواج کنم ولی خواستگار ندارم

جهت مطالعه نظرات و تجربیات دیگران، به کامنتهای انتهای صفحه مراجعه نمایید

سوالی که بسیاری از دختر خانوم ها هنگامی که سن ازدواج شان فرا می رسد، از هم می پرسند این است چطور میتونم یک ازدواج موفق داشته باشم؟خصوصیات مرد مناسب ازدواج کدام است؟ خصوصیات زن و شوهر خوشبخت چیست؟ چطور می توان از یک ازدواج اشتباه جلوگیری کرد؟

در ابتدا باید این سوال مهم را از خود پرسید که تعریف شما از یک خواستگار خوب چیست؟ خواستگار خوب یک عبارت کلی و مفهومی عامیانه است که هر شخص بر اساس طرز تفکرش تعریف می کند.

به عبارتی، برای هر دختر دم بخت، تعریف از یک خواستگار خوب متفاوت است. این تفاوت در نگاه منحصر به فرد است، درست همانطور که شخصیت هر انسان منحصر به فرد است.

بنابراین اولین گام در پاسخ به این سوال که چطور میتونم خواستگار خوب داشته باشم این است که سفری به درون خود بیاندازیم. سفری برای خودشناسی و شناخت شخصیت حقیقی خود.

همه ما خصوصیات اخلاقی و شخصیت متفاوتی با هم داریم. ارزشها، نگرشها، باورها، اعتقادات، سرگرمی ها، تمایلات، خاطراتی که فقط متعلق به خود ماست.

مطالب مرتبط: مشاوره ازدواج رایگان

همین خصوصیات شخصیتی هستند که تعریف هر فرد نسبت به خواستگار خوب را مشخص می کند. در واقع، هیچ چیزی در این دنیا مطلقا خوب یا بد نیست. ممکن است یک خواستگار خوب از نگاه شما، برای یک دختر دیگر خواستگاری بد به نظر برسد و این امری کاملا طبیعی است.

چرا من خواستگار خوب ندارم؟

موضوعی که دختران را هنگام انتخاب همسر شایسته دچار شک و تردید می کند، عدم مهارت خودشناسی در ازدواج، نداشتن مطالعه کافی در مورد معیارهای ازدواج، عدم درک صحیح از سختی های زندگی مشترک  و عدم کسب آموزش ها و مهارت های لازم برای آمادگی قبل از ازدواج است.

یکی دیگر از مشکلات در طرح سوال چطور میتونم یک خواستگار خوب داشته باشم، انتخاب احساسی است. یعنی دختر به خاطر فشار خانواده، فشار همسالان و اطرافیان تحت استرس روانی است. او باید هرچه زودتر ازدواج کند اما یک خواستگار خوب و ایده ال برای ازدواج و خوشبخت شدن پیدا نمی کند.

اگر یک دختر پیش از ازدواج، مطالعه کافی در مورد خودشناسی و روانشناسی انسانها داشته باشد، جهان بینی خود را گسترش دهد و به درک عمیقی نسبت به جهان پیرامون خود برسد، آنگاه تعریف او نسبت به خواستگار خوب تغییر خواهد کرد.

این تغییر نگرش موجب می شود معیارهای ازدواج برای دختر تغییر کند. افزایش سطح آگاهی باعث می شود مشکلات درونی خود را بهتر ببینیم، به احساسات خود بیشتر توجه کنیم، ریشه دردها، غمها و ناامیدی های خود را نه در بیرون بلکه در دنیای درون خود جستجو کنیم.

مطالب مرتبط: تجربه های ازدواج ناموفق

این شناخت و آگاهی به عنوان یک سلاح در مقابله با افکار منفی عمل می کند. آنگاه شما مجبور به تبعیت از افکار و احساسات منفی نیستید. احساساتی مثل ترس از ازدواج نکردن، ترس از تنهایی، ترس از طرد شدن، احساس تنهایی، احساس ناامیدی، نگرانی از آینده، ترس از قضاوت دیگران، ترس از نگاه دیگران قادر به کنترل رفتار شما نخواهد بود.

شما به عنوان یک فرد مستقل این حق را دارید تا بدون ترس و استرس برای آینده زندگی خود تصمیم بگیرید. تصمیم از روی شناخت و آگاهی به دور از فشار دوستان و خانواده.

همین ترس ها و استرس ها موجب گرفتن تصمیم احساسی در ازدواج می شود. این تصمیمات احساسی از دلایل و نشانه های یک ازدواج اشتباه است. ازدواج هایی که شکست می خورند. پشیمانی از ازدواج که در نهایت با طلاق عاطفی، خیانت به همسر و در نهایت یا جدایی و شکست همراه است.

اگر در یافتن شوهر به کمک نیاز دارید، این نکات می‌توانند به شما کمک کنند

یکی از بهترین احساسات در دنیا، برگشتن به خانه و در آغوش گرفتن شریک زندگی خود پس از یک روز طولانی و خسته‌کننده است. هرکسی رویای داشتن یک زندگی زناشویی کامل را دارد و من شخصاً فکر می‌کنم که آن کلید داشتن یک زندگی شاد و رضایت‌بخش است. نحوه ی پیدا کردن شوهر اصلاً نباید دشوار باشد، حتی اگر این‌چنین یا حتی گاهی اوقات غیرممکن به نظر رسد. شما هیچ‌گاه نباید دست از جستجو برای یک مرد خوب دست بردارید؛ زیرا او قطعاً در جایی از این دنیا وجود دارد. شما فقط باید بدانید او را دقیقاً کجا و چگونه جستجو کنید.

اگر می‌خواهید نحوه ی پیدا کردن همسر را بدانید، با ما همراه باشید؛ زیرا توصیه ی عالی برای شما دارم.

نکات مهم در مورد نحوه ی پیدا کردن شوهر

1- اول‌ازهمه خود را خوب بشناسید

پیش از شروع جستجو باید بدانید که واقعاً به دنبال چه هستید. بسیاری از زنان پیش از آن که حتی در مورد مردانی که واقعاً دوست می‌دارند، فکر کنند، به دنبال روابط شاد و معنادار می‌گردند. آن‌ها معمولاً دلشسکته و ناامید می‌شوند؛ تاحدی‌که حتی شروع بر باور این موضوع می‌کنند که هیچ مردی دیگر نمی‌تواند خوشحالشان کند. مرتکب این اشتباه نشوید. درصورتی‌که نمی‌خواهید این کار را انجام دهید، با خود خلوت کردن الزامی است. آنچه که از انجامش واقعاً لذت می‌برید و بر آن باور دارید را پیدا کنید.

شما حتی می‌توانید ویژگی‌های شخصیتی که در شوهر آینده ی خود می‌خواهید را نیز روی کاغذ بنویسید. آن می‌تواند یک شروع عالی باشد.

علاوه بر این، یک زندگی زناشویی کامل و عالی را تصور کنید. دوست دارید چگونه باشد؟ آیا به دنبال یک رابطه ی سنتی و محافظه‌کارانه هستید یا شاید هم یک رابطه ی ماجراجویانه و اصیل‌تر را ترجیح می‌دهید؟ اگر می‌خواهید رابطه تان دوام داشته باشد، باید همسرتان نیز در زمینه ی چنین مسائلی شبیه به شما باشد. لازم نیست ویژگی‌های شخصیتی مشابهی داشته باشید؛ اما روش درک شما از روابط باید شبیه به یکدیگر باشد. صرفاً از یک مرد به سمت مرد دیگر رفتن با امید این که خاص خواهد بود، تنها وقتتان را هدر خواهد داد و اعتماد به نفستان را از بین خواهد برد.

2- بیرون بروید، با مردان مختلف ملاقات کنید و بیش از اندازه مشکل‌پسند نباشید

اگر تنها در خانه بمانید و در مورد مرد ایده‌آل خود خیال‌بافی کنید، درحالی‌که هرکسی که در این چارچوب قرار ندارد را رد می‌کنید، مطمئن باشید که احتمالاً تنها خواهید ماند. هیچ مرد ایده آلی وجود ندارد؛ زیرا هیچ‌کس بی‌عیب‌ونقص نیست. شما باید مردی را پیدا کنید که عیب‌ونقص او سازگار با عیب‌ونقص شماست و صرف‌نظر از این که چقدر به دنبال همسر هستید، اگر بیرون نروید و با افراد جدید ملاقات نکنید، هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد. اگر این‌چنین به نظر می‌رسد که هیچ مردی برای شما مناسب نیست، نگران نباشید. روابط منحصربه‌فرد هستند و هیچ رابطه‌ای شبیه به یکدیگر نمی‌باشند. اگر کسی از شما بخواهد تا با او بیرون بروید و شما هم احساس می‌کنید که جالب خواهد بود، دعوت او را بپذیرید. چه کسی می‌داند، شاید در نهایت او را دوست داشته باشید. هدف، آشنایی با شخصیت واقعی آن فرد است و شما نمی‌توانید بدون وقت گذراندن با او متوجه ی این موضوع شوید. از شکست خوردن نترسید. یافتن عشق واقعی آسان نیست؛ اما به دیگران فرصت دهید تا شما را غافلگیر کنند. شما حتی نمی‌توانید تصور کنید که یک مرد وقتی شخصیتش را آشکار می کندف چقدر می‌تواند جذاب و دلربا باشد. علاوه بر این، انتظار نداشته باشید که اولین فردی که ملاقات می‌کنید، همان مرد ایده‌آلتان باشد. احتمالاً این‌چنین نخواهد بود. اما به جستجو و ملاقات با مردان جدید ادامه دهید. از این فرصت‌ها برای درخشیدن و تحت‌تأثیر قراردادن آن‌ها استفاده کنید.

3- خودتان باشید و خودتان را بهبود دهید

درصورتی‌که سعی می‌کنید برای تحت‌تأثیر گذاشتن مردها، کس دیگری باشید، روابط شما با شکست مواجه خواهند شد. حتی اگر با فردی ارتباط برقرار می‌کنید و در نهایت به یک رابطه ختم می‌شود، تا ابد نمی‌توانید تظاهر کنید. واقعیت این است شخصیت واقعی شما دیریازود نمایان می‌شود. علاوه بر این، اگر با خود صادق نباشید، هرگز به طور کامل نمی‌توانید خوشحال باشید و زندگی خودتان را بکنید. یک شوهر ایده‌آل، شما را برای آنچه که هستید، دوست خواهد داشت، صرف‌نظر از هر چیزی، زیرا عشق واقعی بدون محدودیت است. توصیه ی من به شما این است که به دوست داشتن چیزی یا دانستن موضوعی که هیچ اطلاعی از آن ندارید، تظاهر نکنید. چیزی که بر آن باور ندارید را بر زبان نیاورید. این فریبکارانه است و اگر از من بپرسید، حتی می‌توان آن را با دروغ گفتن مقایسه کرد. هرگز با دیگران کاری نکنید که خودتان دوست ندارید تجربه‌اش کنید. فقط روراست و صادق باشید. درصورتی‌که با او مخالف هستید، مخالفت خود را با صدای بلند اما از روی باریک‌بینی بیان کنید. هر مردی به‌خاطر این ویژگی به شما احترام خواهد گذاشت. هیچ کسی به دنبال همسری نیست که درکی از خویشتن ندارد.

علاوه بر این، باید بیشتر بر روی خودکار کنید. اگر می‌خواهید ازدواج کنید، ابتدا باید مطمئن شوید که همسر خوبی خواهید شد. کارکردن بر روی خود، بدون توجه به جستجو برای مرد ایده‌آل، حائز اهمیت است.

5- به دنبال مردانی باشید که طرز فکر مشابهی با شما دارند

این بدان معنا نیست که مردی با شخصیت مشابه، شما را بهتر درک خواهد کرد. گاهی اوقات، کاملاً خلاف این موضوع صدق می‌کند. اما یک موضوع قطعی است – اگر به دنبال یک زندگی زناشویی پایدار هستید، باید مردی را پیدا کنید که ارزش‌هایی شبیه به ارزش‌های خودتان داشته باشد. در غیر این صورت، شما دو نفر هرگز نمی‌توانید همدیگر را خوشحال و راضی کنید. علایق شما می‌توانند تا حدودی متفاوت باشند و گاهی اوقات، این تفاوت حتی خوب هم است. شما می‌توانید چیزهای زیادی از یکدیگر یاد بگیرید؛ اما همان‌طور که قبلاً هم گفتم، اگر به دنبال نوع خاصی از ازدواج هستید، باید مردی را پیدا کنید که به دنبال همان نوع از رابطه‌ای که شما می‌خواهید، می‌گردد.

چه می‌شود اگر او فرزند نخواهد؛ اما شما فرزند می‌خواهید؟ چه می‌شود اگر او رابطه ی باز می‌خواهد و شما به دنبال چنین رابطه‌ای نیستید؟ مواردی شبیه به این می‌توانند یک رابطه را نابود کنند و به همین دلیل است که نباید با مردی که انتظارات متفاوتی از زندگی زناشویی دارد، ازدواج کنید.

به‌این‌ترتیب، هر دوی شما زمان و انرژی باارزش خود را از دست خواهید دارد.

جمع‌بندی

حتی اگر ناامید و غمگین هستید، توصیه ی من این است که تسلیم نشوید. هر روز صبح از خواب بیدار شوید و با خود بگویید: من همسر می‌خواهم و او را پیدا خواهم کرد. اگر این چیزی است که واقعاً رؤیایش را دارید، از رویای خود دست نکشید. کافی است بدانید که مهم نیست اگر مردی کامل نباشد. آنچه اهمیت دارد، این است که برای شما کامل باشد.

تنها چیزی که بدان نیاز دارید، صبر، ایمان و اراده است. ابتدا، سعید کنید به‌تنهایی خوشحال باشید و تصمیم بگیرید که در زندگی چه می‌خواهید و به دنبال چه کسی هستید. سپس، یاد بگیرید که مشکلاتتان را به تنهایی و بدون وابستگی به همراهی یک مرد حل کنید. تنها بعد از آن است می‌توانید خود را به طور کامل ابراز کنید و یک مرد مناسب برای ازدواج پیدا نمایید. هرگز تسلیم نشوید؛ زیرا قطعاً مردی وجود دارد که با خوشحالی شریک زندگی شما خواهد بود.

افسردگی به دلیل ازدواج نکردن‎‎

از لحاظ روحی داغونم، حفظ ظاهر میکنم ولی از درون در عذابم که چرا نمیتونم کسی رو جذب کنم. یکبار تجربه ازدواج ناموفق داشتم، جدا شدم. بعداز اون دوبار برای آشنایی وارد رابطه شدم ولی هر دوبار نتونستم موفق بشم، دیگه احساس خستگی شدید میکنم و بدجور دلم شکسته، از لحاظ ظاهری خوب هستم و آدم خیلی مهربون و قانع و کم توقعی هستم ولی نمی‌دونم چرا همه ازم فراری هستن!. هیچوقت به خاطر سواستفاده از کسی یا به خاطر هوی و هوس وارد رابطه نشدم! هربار من پیشدستی کردم و برای طرف مقابل کادو گرفتم که مثلاً بخوام رابطه رو نزدیکتر و گرمتر کنم ولی نشده متاسفانه، اهل نماز و روزه هستم و همیشه از خدا خواستم کمکم کنه ولی نمی‌دونم چرا همیشه کارم گره میخوره و به مشکل میفتم. لحظه ای نیست که توی فکر و خیال و عذاب وجدان و پشیمانی غرق نباشم، تمام روزم با گریه میگذره دیگه خسته شدم.واقعا برام خسته کننده شده و ترس از آینده تمام وجودمو مثل خوره میخوره… دیگه هیچوقت نمیتونم به کسی اعتماد کنم و بخوام با کس دیگه ای آشنا بشم، از طرفی هم ترس از تنهایی برام کشندس

پاسخ مشاور به افسردگی به دلیل نداشتن خواستگار

میفهمم که برای شما تحمل این حالات و احساسات چقدر سخت و آزار دهنده است. به نظر می آید مستأصل شدید و شادی و غمتان را بسته به یک رابطه میبینید در حالی که ازدواج تنها یک مسیر است و تنها مسیر پیش روی شما نیست. کلید حال خوب شما دست هیچ رابطه ای نیست، بلکه دست خودتان است؛ شما اگر با این حال و از روی استیصال وارد رابطه هم شوید نه تنها  منجر به ایجاد حال خوب در شما نمی شود، بلکه ممکن است این احساسات را شدیدتر و عمیق تر تجربه کنید.

پیشنهاد من به شما این است که از تجربه ازدواج ناموفق تان برای خود شناسی تان استفاده کنید و برای اینکار از مشاور متخصص کمک بگیرید؛ شما به نظر می آید برای ایجاد یک رابطه خوب تلاش می کنید اما در حقیقت شما تلاش نمیکنید زیرا لازمه و هدف از ازدواج تنها دو نفر که مشتاق رابطه هستند نیست، بلکه لازمه آن دو فردی است که اول از همه حالشان با خودشان خوب است. شما حالتان با خودتان خوب است؟خودتان را چقدر دوست دارید؟ چقدر به خودتان عشق میدهید؟ اگر برایتان ایجاد یک پیوند عاطفی مهم است ،روی خودتان تمرکز کنید و خودتان را دریابید.

کسی حتما نباید بیاید به شما عشق بدهد؛ عشق را خودتان نثار خودتان کنید، اگر خودتان عشق را از خودتان دریغ کنید از دیگری چگونه انتظار دارید که به شما عشق دهد؟

به دنبال معناهای دیگری در زندگی تان باشید. حتی اگر شما تا آخر عمرتان مجرد بمانید هیچ اتفاق دردناک و بدی اتفاق نیفتاده است. نوع نگاه شما باعث می شود این اتفاق به نظر فاجعه بیاید. آینده بدون همسر یک مسیر است که مانند هر مسیری چالش هایی به همراه دارد. چیزی که مهم است آن است که شما با این چالش ها چگونه برخورد میکنید.

خودتان را دست کم نگیرید شما فرد توانمندی هستید که حتما علایق و خواسته های زیادی را برای خودتان تصورمی کنید، اکنون فرصت خوبی است که به آنها بها دهید و برای آن ها وقت بگذارید.

چهل سالمه خواستگار ندارم

من خانم و نزدیک ۴۰ سال سنم هست‌. تا الان ازدواج نکردم و هیچ حسی هم به ازدواج ندارم. نمیدونم سر منشأش چی بوده. حس الانم دپرسی هست. تصمیمم اینه که این مشکل رو حل کنم. من هیچ گونه شکست عشقی یا آسیب از جنس مخالف نخوردم. دلم میخواد ازدواج کنم و از خودم بچه داشته باشم تا دیر نشده. باید چیکار کرد؟؟
پاسخ مشاور به سوال ” سنم بالا رفته خواستگار ندارم “
این احساس نگرانی در مورد اینکه سن ازدواج شما دیر شده یا احساس می کنید که سن ازدواج شما گذشته و باید ازدواج کنید، کاملا درست و قابل توجه است.
برای دادن یک راهکار مناسب از طرف مشاور، او لازم است کمی بیشتر در مورد گذشته شما بداند. اینکه آیا قبلا رابطه دوستی و عاطفی را تجربه کرده اید؟ آیا این نداشتن علاقه به ازدواج از همان اوایل دوران نوجوانی با شما بوده است؟ آیا اتفاق خاصی در زندگی شما افتاده که نگاه شما به ازدواج یا ارتباط با جنس مخالف را تغییر داده است؟
در حالت کلی باید گفت، بسیاری از دختران و پسران در رده های سنی مختلف، این احساس نداشتن میل به ازدواج را تجربه می کنند؛ بنابراین شما تنها نیستید و افراد بسیاری درگیر این چالش در زندگی خود هستند.
از طرفی، بسیاری از خانوم های هم سن و سال شما که سالها پیش ازدواج کرده و احتمالا صاحب فرزند نیز هستند، رضایت از ازدواج خود ندارند، احساس پشیمانی از ازدواج خود دارند و گاهی تصمیم به طلاق یا مجبور به تحمل زندگی به خاطر فرزندان می گیرند.
گاهی مشکلات زندگی مشترک آنقدر بر این زنان شدید است که آرزو می کنند هرگز ازدواج نکرده بودند یا زندگی مجردی از زندگی متاهلی بهتره.
بنابراین نباید خود را به خاطر ازدواج دیر هنگام مجازات کنید یا به خاطر اینکه سن ازدواج شما گذشته، احساس ناامیدی کنید. چون طبق مطالعات فراوان، افرادی که بدون عشق و علاقه ازدواج می کنند، شکست  می خوردند. در حقیقت، ایجاد عشق و علاقه بعد از ازدواج زمانی ممکن است که زوجین نسبت به خود احساس ارزشمندی کنند. احساسی که وابسته به عوامل درونی است و ربطی به عوامل بیرونی ندارد.
بنابراین سعی کنید راه مقابله با احساسات منفی و رهایی از افکار منفی را یاد بگیرید. چون بسیاری از افرادی که اکنون یک ازدواج اشتباه را تجربه می کنند، افرادی بودند که به خاطر فشار خانواده، فشار جامعه و تحت استرس و در کل بنا بر دلایل اشتباه ازدواج کردند و هدف از ازدواج را درک نکردند.
در پایان باید اشاره نمود، این عدم علاقه به ازدواج احتمالا به دنیای درون شما بر می گردد. بنابراین سعی کنید علل و ریشه این عدم تمایل به ازدواج را قبل از ازدواج رفع کنید. این احساس پوچی ، احساس تنهایی، احساس ناامیدی که شما تجربه می کنید باید درمان شود. هیچ مردی و هیچ ازدواجی تا کنون نتوانسته یک مرد یا زن افسرده و غمگین را درمان یا خوشبخت کند.
ما باید تمرین کنیم تا مشکلات و گرفتاری های درونی خود را قبل ازدواج درمان کرده و با این مشکلات درونی، وارد زندگی مشترک نشویم.
ممنون از همراهی شما
مطالب مرتبط:

137 دیدگاه

  1. من یه دختر ۳۱ ساله دارم تصمیم ازدواج داره اما کیس مناسبی تا حالا پیدا نشده یا خیلی بزرگتر بودند اختلاف سنی پونزده سال یازده سال داشتند یا مشکلاتی که به خانواده ما نمیخوردند

  2. سلام. من پسری هستم 32 ساله. لیسانس و اهل مشهد هستم.تا الان هدفمند بودم و فقط تلاش کردم و شب و روز کار کردم که زندگیمو بسازم.خدا روشکر زندگیمو ساختم بدون اینکه کسی کمکم کنه. درآمد خوب، وجایگاه اجتماعی مناسب و… همه چیز فراهم شده.یک سالی میشه که قصد ازدواج کردم اما نه کسیو خونواده پیدا کردن، و نه خودم آدمیم برم دنبال دختر و رابطه.خونوادم واقعا توی زمینه ازدواج سهل انگارن و بیخیال هستن. موندم واقعا چیکار کنم؟هدفم زندگی هست و معیار اصلیم اینه طرف قانع و بساز و اهل زندگی باشه

  3. من قبلاً هم می‌دونستم تنها نیستم خیلی‌ ها عین خودم تنهان…
    حداقل با هم هم‌دردی کنیم…
    ولی مطمئنم همه یه روزی ازدواج می‌کنیم 😀
    منم 29سالمه تا حالا هیچ خاستگاری نداشتم. نمی‌دونم چرا. با اینکه من فوق العاده ام. شاغل پولدار خانواده خوب. جذاب و خوش اخلاق.
    خاک تو سر نیمه گمشده ما. دلم نمیاد وگرنه میگفتم الهی بمیره

  4. خستم از همه چی دلم میخاد بمیرم. شرایط ازدواج رو ندارم خاستگاری ندارم و حتی دلم نمی‌خواهد ازدواج کنم چون فشار روانی زیادی رو منع حس میکنم دیگه واقعا روانی شدم خانواده ای دارم که از من متنفرن و من سر بارشونم هر لقمه ای ک تو این خونه از گلوم پایین میرع مث زهرمارع و منته و واقعا زندگی دیگع باهاشون سخته زندگی سگی استرس دارم مظطربم افسرده ام روانی شدم بقیع برام تصمیم میگرن خانواده همون دوسه تا خواستگاری ک اومده خودشون رد کردن و من احمق از رو خجالت دخالت نکردم دلم میخاد برم بگردم تنهایی قدم بزنم موزیک گوش بدم جوری ک خودم دوس دارم لباس بپوشم مث یه زندان نی باهام رفتار میکنند خانواده ام با اینکه بیست سه سال سن دارم حق زندگی بهم نمیدن‌بعد بهم سرکوب میزنن ک من بی مصرفم من بی عرضم و کاری ازم بر نمیاد. دلم میخواد خودکشی کنم ولی اینکه گناهه و عذاب بعد مرگ خیلی وخشتناکه و عذابم با مرگ خاتمه پیدا نمیکنه و حتی پولم ندارم شغلی ندارم هر کاری میخام شروع کنم نیاز ب پول دارع فرارم ک از خونه عواقب بدی داره اصلا کجا برم بعدش چه جوری زندگی کنم دیگه خستم از همه چی احساس گناه دارم حس میکنم گناهکارم و حتی نمیتونم آرزو مرگ کنم چون بعد مرگ هم در عذابم نمیدونم چیکار کنم خستم از همه چی بریدم هیشکی ب فکرم نیست هیشکی ندارم جز خدا ک انگار اونم ولم کردع خانوادم و دوره اطرافیان فقط باهام جنگ روانی میکنن و عصبیم میکنن و وقتی عصبی میشم من رو مقصر میکنن کاری ب کسی ندارم هیچ وقت بد کسی رو نخواستم من برای مردم غصه میخورم برا همه مشکلاتشون و حتی مشکلات خودم ک خیلی زیادن از طرفیم شکست عشقی بدی خوردم و کسی رو. که. دوست داشتم. مُرد و داغش رو‌دلم موند عشق یه طرفه حس میکنم خیلی بدبختم لطفا کمکم کنید من حالم اصلا

  5. من۲۴سالمه و افغان هستم_از یه خانوادا ی خیلی فقیر هستیم_یه دختر خیلی درونگرا کم حرف و خیلی خجالتی ام و اصلا نمیتونم ارتباط برقرار کنم و هیچ دوستی ندارم_من از اولشم همینجوری افسرده و ناراحت بودم_خیلی دوس دارم اجتماعی بشم و مردم بااام حال کنن ولی انگار اصلا نمیشه_رفتم دانشگاه ک بهتر بشم باشگاه ثبت نام ولی تو این دوسال دانشگاهمم هیچ‌دوستی پیدا نکردم_وقتی میبینم بقیه اینقد زود دوست پیدا میکنن و همه دوسشون دارن خیلی اذیت میشم منم سعیمو میکنم ولی نمیدونم چرا نمیشه_ حالا از اینا بگزریم حدود دوسال پیش بود ب به اجبار نسبی مامان و بابام که هی میگفتن داری میترشی با یه پسری ک تو المان بود عقد کردیم و بعد ۶ماه با تهمت های اون که بهم هرزه میگفت جدا شدیم_برای دختری مثل من که تاحالا دستم به دستم نامحرم خورده بود خیلی تهمت بد و سنگینیه_از قبل این کم خواستگار داشتم چون هر خواستگاری ک میاد وضع خونه و زندگیمونو میبینه فرار میکنه میره_ولی بعد این موضوع دیگه اصلا خواستگار نداشتم و این موضوعم خیلی اذیتم میکنه_که همه هم سن و سالام دارن ازدواج میکنن ولی من نه_ وقتی موهای سفیدمو تو آینع میبینم تموم امیدم از دست میره_ هرجاییم برا کار میرم میگن افغانی و کارت کار نداری_ سرزبون دارم نیستم که یه جا برم یه شغلی پیدا کنم هرجا میرم بیرونم میکنن_میرم هرجا برا کار از بس ساکت و ماستم و شاید تو ۸ساعت ساعت کاریم کلا دو کلمه حرف بزنم _همه ی اینا فشاراییه ک داره منو نابود میکنه و هرچی سعی کردم دوره های فن بیان و عزت نفس ببینم هیچ کدوم تاثیری نداشت_بخاطر این همه فشار ریزش موی شدید گرفتم و دارم کچل میشم _من هرکاریو شروع میکنم زود خسته میشم_برا خودم دفتر برنامه ریزی درست کردم_ولی زود خسته میشم میگم الان ک ۲۴سالمه دیگه

  6. سلام همسرم فوت کرده ومیخوام هزدواج کنم

  7. سلام
    من خانمی ۴۰ ساله هستم‌.وکالت می کنم و روان شناسی هم می خونم.امیدوارم بتونم با ادامه دادن رشته روان شناسی تو این رشته فعالیت کنم.دوست دارم وارد ارتباط با یه مرد فعال ، باهوش و مهربون بشم و امیدوارم که برای هم شخصیت و ظاهرمون دلنشین باشه و اگر اوکی بود ازدواج کنیم.

  8. بببنید ازدواج باروش های سنتی و هم سان یابی غیر تخصصی انحام نمیشه ، فقط اعصاب خوردی داره . مشکل فقط ظاهر جوان ها یا موقعیا اجتماعیشون نیست بلکه مشکل فرهنگیه کا باید مسئولین پاسخگو باشند و جوانها قربانی وضع موجود هستند .

  9. منم 38 سالمه خیلی دوس دارم ازدواج کنم چون خواستگار نداشتم سعی کردم خیلی فکرمو درگیر ازدواج نکنم ولی شدیدا احساس خلأ عاطفی دارم و از این بابت خیلی اذیت میشم. مسئله ای که خیلی منو آزار میده اینه که چرا تا حالا اصلا خواستگار نداشتم با اینکه میدونم خیلیا از من خوششون اومده ولی کسی پا پیش نذاشته. شاید خیلیا بگن ازدواجم یه مرحله از زندگیه و نباید سخت گرفت. ولی اگه قراره آدم ازدواج نکنه پس این حس چیه که خدا تو وجود آدم گذاشته حس به جنس مخالف. حس به بچه و… چرا به خاطر پیری جمعیت اینهمه تبلیغ فرزندآوری میشه ولی کسی به فکر ازدواج اینهمه مجرد سن بالا نیست. چرا هیچکی این مجردا رو به هم معرفی نمیکنه. چرا همش دهه شصتیا باید قربانی بشن.

  10. سلام من قبلا خیلی نیل به داشتن همسر داشتم اما از رمانی که با خانوادم صحبت کردم و اجازه دادم کسی بیاد دیگه این میل رو ندارم . مشکل از چیه چرا دیگه این میل نیست؟

  11. امشب کلی دلم گرفته بود اومدم اینجا بیشتر، بخاطر این همه جوون آرزو بدل، منم23سالمه و فرهنگ و منطقه ازدواج کردنم میطلبه، انقد خستم از بس میپرسن، و خودمم دلنازک زود دلم میگیره، همه همسن سالام چه تو فامیل چه همسایه ازدواج کردن و احساس تنهایی میکنم، قیافه من و شخصیتم خیلی معقول و پسند هست ولی خواستگار مناسب تو این اوضاع اقتصادی خیلی سخته و یا نیست یا اگه هست کسایی که زیر خط فقرن، و واقعا ادم نمیشه با همچین کسایی ک هییییچی ندارن ازدواج کرد، خیلی دلم این روزا بیشتر از قبل میگیره چون هیچکسیو ندارم نه همسری، نه معشوقه ای، نه همزبونی نه همسایه همسنی، کاش خدا نگاهی به شرایط من هم کنه و خیری پیش بیاد

  12. خداهیچ وقت دونفررابه طورتصادفی کنارهم قرار نمی دهد، یک برگ بدون اجازه او برزمین نمی افتد.

  13. سلام من دختر ۲۴ ساله هستم مجرد هستم اما خواستگار سخت خانواده ام راه میدن حتی گاها من را مطلع نمی سازند. و خودشان میگویند دخترمان درس داره. از نظر خانواده ام باید فرد چندبار زنگ بزنه تا راضی شن درموردش حتی فکر کنند نمیدانم چکار کنم؟

  14. من دلم میخاد ازدواج کنم چون سی و چهار سالمه و اکثرا کسایی ک ازمن خوششون میاد یا سنشون کمتره یا مشکلات دیگه ای دارن مثلا مطلقه یا شرایط ازدواج ندارن بخان با من ازدواج کنن و اصن موقعیت ازدواج پیش نمیاد و دوس داشتن اونا ب هیچ درد من نمیخوره و فقط الکی وقتم گرفته میشه نمیدونم چیکارکنم

  15. والا من از شما ۵ سال بزرگترم
    شرایطمم خوبه
    ولی تا حالا خواستگار نداشتم

  16. سلام وقت به خير من با پسری آشنا شدم که شرایط ازدواج داره وبه یک ماه هم نکشیده که با هم آشنا شدیم من عاشق نشدم ولی دوست دارم بیشتر بشناسمش که ارزش ازدواج داره یا نه ولی اون هنوز یک هفته از دوستی نشده میگه من میخوام باهات رابطه داشته باشم تا احساس نزدیکی کنیم منم کلا شخصی هستم که راستش بگم از رابطه جنسی بدم نمیاد ولی برای اینکه تو ایران زندگی میکنم سعی کردم رعایت کنم وکلا زیاد علاقه به ازدواج ندارم وبا پسری تا حالا دوست نشدم چون کسی که سمتم میومد همین در خواست داشت منم جواب رد میدادم واصلا وارد صحبت باهاشون نمی‌شدم ولی با توجه به اینکه شرایط سنی منم جوریه که تو ایران مورد توجه وزیاد در خانواده دچار مشکل شدم تصمیم گرفتم این آقا رو انتخاب کنم باهاش آشنا شم راستش خیلی با هاش کنار اومدم ولی قلبنا دوست ندارم رابطه جنسي کامل با مردی که با من ازدواج نکرده یا تعهد نداره داشته باشم چه جوری قانع کنمش که این مورد اگه منو میخواد بزاره کنار ازم نخواد چون با هر بار گفتنش از درون عصبانی میشم ولی اینم بگم خودم بدم نیومده ازش که بیشتر بشناسمش وحسي هم بهش دارم ویکم وارد رابطه شدم باهاش چون میخواستم امتحان کنم واز این کارم پشیمون نیستم ولی دوسم ندارم سکس داشته باشم باهاش چه جوری بهش بگم من رابطه جنسی میخوام ولی بعد از ازدواج باهاش اگه منو بخواد چون اصلا آشناییمون هم مدتش کمه باید بیشتر شناخت همو وهم اینکه حرفی نشده از ازدواج من تازه متولد سال 1363 هستم زمان ازدواجم تاخیر افتاده ایشونم شش سال کوچیکتره ولی خودش گفته من میخوام ازت خوشم اومده دوست دارم بیشتر باهات آشنا شم تا تو رو نزدیک تر کنم من به همه مردا راستش اعتماد نکردم هیچ وقت از ترس رابطه باهاشون دوست نشدم حتی اگه خوششم اومده بود ازشون

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      شما باید قاطعانه بگویید اگر واقعا قصد ازدواج دارید و نظر من برایتان ‌مهم است. من نمی توانم قبل از ازدواج رسمی این مورد را بپذیرم.

  17. سلام من سی و هشت سالمه،ادم بلند پروازی بودم و برای آرزو هام هم تلاش زیادی نکردم و ازدواج هم نکردم ،در کل تنهام،اعتقادی هم به دوستی با جنس مخالف ندارم یه جورایی کسر شأن برام میشه،خلاصه چشمم رو باز کردم دیدم نزدیک چهل سالمه،نمی دونم چیکار کنم،حالم خوب نیست،به نظر شما برای ادامه تحصیل دیر نیست؟

  18. ديگه واقعا دير شده براي ازدواجم من ميخوام يه همدم داشته باشم واقعا نگران ايندم هستم همه دوستام ازدواج كردن اخساس تنهايي زيادي ميكنم چيكار كنم با اين موضوع مادرم خيلي نگران اينده من هست

  19. سلام خوبید ؟ من ۲۰ سالمه و اصلا خاستگار ندارم نمیدونم‌چیکار کنم از تنهایی خیلی میترسم و خاستگارام سن بالان. هیچ پیشنهاد احساسی ندارم و میترسم ترشیده بمونم .پدر و مادرم نمیزارن با کسی دوست بشم و آدمی نیستم که بیرون برم خلاصه بگم کسی رو نداشتم و ندارم

  20. من ۲۲ سالمه در حال حاضر دارم برای کنکور درس میخونم ولی مشکلات خانوادگی زیادی دارم مادرم مشکل روانی دارد و پدرم هم خیلی برایمان بد است خانواده پر جمعیت هستیم ۸نفریم و اجاره نشینیم و هیچ کدوم سرو سامان نگرفته ایم من از همه کوچک تر هستم و سن خواهرو برادرام خیلی زیاد شده و از ازدواجشون گذشته اینقدر شرایطمون بده که خواهرام ازدواج نمیکنن میگن به هرکی ازدواج کنیم مارو پس میده و فقط خودمان رو سبک میکنیم برادرمم هم کلی قرز دارن کار میکنن پوله اونارو بدن و خیلی بی پولین اینقدر فکرم درگیر زندگیه بدمونه که دارم دچار مشکل عصبی میشم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مشاوره آنلاین روانشناسی

مشاوره آنلاین روانشناسی

جهت مشاوره با روانشناس از گزینه چت پایین صفحه ارتباط بگیرید.