خانه / پرسش و پاسخ روابط عاطفی / در برابر بی توجهی دوست پسرم چه کنم؟ نشانه های سرد شدن مرد از زن
سرد شدن رابطه

در برابر بی توجهی دوست پسرم چه کنم؟ نشانه های سرد شدن مرد از زن

علت فاصله گرفتن پسر از دختر

گاهی اوقات شما با شخص جدیدی ملاقات می‌کنید و همه‌چیز عالی پیش می‌رود، اما بعد از مدت کوتاهی و در کمال تعجب، همه‌چیز خراب می‌شود. درواقع این سرد شدن رابطه یک تجربه‌ی رایج و معمول است. اگر بیشتر وقت خود را با شخصی می‌گذرانید که علاقه خود را از دست داده است، باید به بگویم که شما تنها نیستید. اصطلاحاتی مانند بی محلی کردن و غیب شدن برای توضیح این تجربه ابداع شده‌اند. فهرست زیر دلایلی را برای از دست دادن علاقه و پیشنهاد‌هایی برای جلوگیری از سرد شدن رابطه ارائه می‌دهد.

سرد شدن مرد به دلیل اعتماد به نفس پایین

یکی از رایج ترین دلایل سرد شدن رابطه این است فردی که قرار است با او دیدار کنید اعتماد به نفس پایینی دارد. اعتماد به نفس نقش به سزایی در حفظ رابطه عاشقانه دارد. شخصی را در نظر بگیرید که ازنظر جسمی جذابیت چندانی ندارد، اما به‌راحتی می‌تواند دوستان زیادی پیدا کند. هرکدام از ما حداقل یک نفر با این خصوصیات را می‌شناسیم. دلیل این‌که آن‌ها بسیار خوب عمل می‌کنند این است که افراد را با استفاده از اعتماد به نفس بالا به سمت خود جذب می‌کنند. تزلزل ممکن است از همان ابتدا قابل‌تشخیص نباشد، به همین دلیل است که دو نفر قبل از اینکه یک نفر علاقه خود را از دست بدهد می‌توانند چند بار با هم بیرون بروند.

مطالب مرتبط: کارهایی که بعد از اتمام رابطه باید انجام داد

در این خصوص چه‌کاری می‌توانید انجام بدهید؟ اعتماد به نفس خود را بالا ببرید. عزت نفس بالا ناشی از داشتن احساس با ارزشی نسبت به خود است. از خود بپرسید که می‌خواهید کدام قسمت از زندگی خود را بهبود ببخشید؟ اگر از اندام خود احساس نارضایتی می‌کنید، تناسب اندام را در اولویت قرار دهید. اگر نسبت به شغل خود احساس نارضایتی دارید، در دوره‌هایی ثبت‌نام کنید که مهارت‌های شمارا در حرفه موردنظر تقویت کند. حتی تلاش برای رسیدن به آن اهداف باعث افزایش اعتماد به نفس شما می‌شود. به خاطر داشته باشید، ممکن است مواردی وجود داشته باشد که نتوانید تغییر دهید. در این صورت، با موارد انعطاف‌پذیر مقابله کنید و مواردی را که تحت کنترل شما نیست بپذیرید.

نیاز به توجه علت سرد شدن مرد از زن

بعضی از افراد به‌شدت به دنبال برقراری رابطه هستند. آن‌ها به‌خودی‌خود ناراضی هستند و آرزو می‌کنند تا زندگی خود را با شخص دیگری سپری کنند. قرارهای دونفره‌ی این افراد به‌سرعت کیفیتش کاهش یافته و خراب می‌شود.

اما بالعکس، افراد با تجربه و دارای اعتماد به نفس بالا، به‌راحتی با تنهایی خود کنار می‌آیند. آن‌ها برای احساس کامل بودن به یک شریک یا دوست نیاز ندارند.

در این مورد چه‌کاری می‌توانید انجام دهید؟ اگر در چنین شرایطی قرار گرفتید، با این ایده که تا آخر عمر مجرد بمانید کنار بیایید. هنگامی‌که با این فکر کنار آمدید و احساس راحتی کردید برای یک رابطه سالم آماده هستید. در ابتدا پذیرش این احتمال ممکن است دشوار باشد، اما شمارا مجبور می‌کند تا در مورد فردی که می‌خواهید به‌عنوان یک همدم و دوست وارد زندگی خود کنید، تأمل‌کنید. سپس، وقتی زمان مناسب فرارسید، آن فرد خاص وارد زندگی شما می‌شود و به آنچه شما هستید اضافه می‌کند، نه اینکه شمارا کامل کند.

دلیل سرد شدن مرد از زن در رابطه دوستی

اگر هیچ‌یک از موارد بالا در مورد علت سرد شدن رابطه شما صدق نمی‌کند، می‌توان گفت که شاید شریک زندگی شما علاقه خود را به علت زمان‌بندی نامناسب از دست داده است. ما هیچ راهی برای دانستن آنچه در زندگی کسی اتفاق می‌افتد نداریم؛ ممکن است که او با شخص دیگری رابطه داشته باشد، شاید هنوز هم از طرف مقابل طرد می‌شود و این فهرست همچنان ادامه دارد و ادامه می‌یابد. عبارت “این من نیستم، تو هستی” در اینجا اعمال می‌شود. شما از اعتماد به نفس بالایی برخوردار هستید، به تنهایی کاملاً خوشحال هستید و آن فرد می‌تواند در زندگی شما حضور داشته باشد، اما اگر حضور نداشته باشد نیز اهمیتی ندارد.

علت سرد شدن ناگهانی مردان

گاهی اوقات هر دو نفر در شرایط خوبی قرار دارند و آماده شروع رابطه دوستی هستند، اما بعد از یک شروع گرم و پرشور، اشتیاقشان از بین می‌رود. چه چیزی در سرد شدن رابطه اشتباه پیش رفته است؟ این سرد شدن در رابطه ممکن است زمانی رخ دهد که یک رابطه خیلی سریع شتاب بگیرد و جایی برای سقوط نداشته باشد. جذابیت ظاهری که دو نفر را به هم نزدیک می‌کند، غالباً آن‌قدر شدید است که طرفین می‌خواهند تمام‌وقت خود را با هم بگذرانند و هنگامی‌که از هم جدا باشند، دائماً در حال ارسال پیام کوتاه هستند و با وسواس در مورد یکدیگر فکر می‌کنند. اگرچه این می‌تواند سرگرم‌کننده و هیجان انگیز باشد، اما این خطر را به وجود می‌آورد که رابطه دوام نیاورد.

 جلوگیری از سرد شدن رابطه دوستی

در خصوص جلوگیری از سرد شدن رابطه چه‌کار می‌توانید بکنید؟ با موارد غیر قابل توضیح کنار بیایید. شما نمی‌توانید همه‌چیز را درک کنید؛ برخی از وقایع زندگی رمز و راز است. ایمان داشته باشید اگر قرار باشد رابطه‌ای برقرار شود، وقتی زمان مناسب برای هر دو نفر فرا رسد رابطه ایجاد خواهد شد. در این میان، مشغول انجام کارهایی برای خود باشید، مانند پیروی از یک رژیم غذایی سالم، ورزش منظم، گذراندن وقت با خانواده و دوستان و آماده بودن برای دریافت تمام تجربیات مثبتی که زندگی برای شما در نظر گرفته است.

درباره سرد شدن رابطه چه‌کاری را می‌توانید انجام دهید؟ در مورد پیشرفت یک رابطه، آگاهانه رفتار کنید. حتی وقتی‌که شما یک رابطه جدید را شروع می‌کنید و همه‌چیز عالی پیش می‌رود، بایستی تعادل را حفظ کنید؛ زیرا این کار بسیار مهم است. هنگام وارد شدن به یک رابطه جدید، از افراد مهم یا زندگی خود غافل نشوید. همچنین، برای ایجاد دوستی در روابط جدیدتان اقدام کنید. یک رابطه پایدار و شاد همواره با تعادل و اشتیاق همراه‌ است. شما می‌خواهید اطمینان حاصل کنید که ارزش‌های شما و شریک زندگی‌تان از یک رابطه ی ناشی از جذابیت‌های فیزیکی فراتر است.

اگر همه نشانه های سرد شدن مردان که در بالا اشاره شد را مطالعه کردید و هنوز هم به شما بی محلی می‌کنند یا سعی می‌کنند که شمارا از سر باز کنند، اصلاً نگران نباشید. همان‌طور که در بالا گفته شد، شما هرگز مردم و شرایطشان را درک نخواهید کرد. شخصی که شمارا در اولویت زندگی‌اش قرار نمی‌دهد، ارزش وقت و تلاش شمارا ندارد، بنابراین خود را درگیر او نکنید. ذهنتان را آزاد نگه‌دارید، روی خودتان کار کنید و ایمان داشته باشید که شما دقیقاً در جایی قرار دارید که باید باشید.

وقتی دوست پسرم بی محلی میکنه چیکار کنم؟ 

سلام من مدت دو ماه با مردی در ارتباط هستم این چند روز اخیر ایشون تماس‌هاش با من کم شده و قراری هم برای دیدن هم نگذاشته. من به ایشون گفتم که با این تفاسیر من تصمیم گرفتم که نباشم در این رابطه اما ایشون گفتن ک نه اینکار رو نکن من فقط از لحاظ روحی یکم خسته ام چند روزی به من فرصت بده و بزار تو حال خودم باشم خودم باهات تماس میگیرم و صحبت میکنم ولی باهام خداحافظی نکن.
‌شروع کننده رابطه ایشون بود و گفتن نزدیک یکسال هست ک من به شما علاقه دارم ولی نمیتونستم عنوان کنم تا الان گفتم بهت (چون یک رابطه همکاری داریم از دو شرکت مجزا) و اینکه خیلی خوش برخورد بود و خیلی پرانگیزه و حس خوبی بهم منتقل کرد این اواخر رفتارشون عوض شد که من برام خیلی جای تعجب داشت.
الان من باید چیکار کنم باید صبر کنم ببینم ایشون منظورشون از این رفتار چی بوده یا اینکه این آدم مناسب من نیست و باید باهاش خداحافظی کنم؟ در ضمن هر دو 33 ساله هستیم و مجرد.

پاسخ مشاور به پرسش ” نشانه های سرد شدن مردان “

سرد شدن مرد در رابطه میتونه ناشی از دلایل مختلفی باشه که شما باید درستی هر کدوم از دلایل رو با توجه به رابطه خودتون بررسی کنید و سپس با توجه به برداشتی که داشتید برخورد مناسبی رو با ایشون در مورد این مسئله در پیش بگیرید.
یکی از دلایل سرد شدن مرد در رابطه میتونه پیشمانی از رابطه باشه. گاهی اوقات قبل از شروع رابطه افراد تصوراتی از فرد مقابلشون دارند که بعد از وارد شدن به رابطه متوجه میشن که اون تصورات مطابق واقعیت نبوده و ساخته تصوراتشون بوده. به همین علت کم کم فاصله میگیرن و سعی میکنند که خودشون رو از رابطه خارج کنند‌.
گاهی اوقات افراد مشغله هایی براشون پیش میاد که حواس و توجه اون ها رو از رابطه منحرف میکنه. مثل مشغله های کاری یا خانوادگی‌. در این موارد بعد از برطرف شدن اون مشغله فرد توجه خودش رو به رابطه برمیگردونه. این افراد به صورت کمال گرایانه ای سعی میکنند اگر هستند به طور کامل ذهنشون متمرکز بر رابطه باشه به همین علت امکان داره که ایشون هم منتظر باشند که مشکلشون برطرف بشه و بعد به رابطه برگردند.
کارهایی که شما به عنوان فرد متقابل میتونید انجام بدید یکیش صبر هست‌. گاهی اوقات افراد فقط به مقداری زمان نیاز دارند تا بتونند کنترل اوضاع رو مجددا در دست بگیرند تا به رابطه برگردند. بنابراین شما هم به عنوان یک همراه میتونید برای ایشون صبر کنید.

نحوه برخورد با دوست پسر بی توجه

در مقابل باید این نکته رو هم در نظر داشته باشید که این صبر کردن نباید از شما یک قربانی یا یک فرد بی تکلیف بسازه. شما باید با ایشون صحبت کنید و توافق کنید که به چه مقدار زمان برای برگشت به رابطه نیاز داره. همچنین شما میتونید خودتون رو به عنوان همراه به ایشون معرفی کنید و به گونه ای حامی عاطفی ایشون در مقابل شرایطی که دارند بشید. امکان داره که با اینکار از فاصله گرفتن منصرف بشه و نزدیک بودن به شما رو ترجیح بده.
بنابراین صبر کردن توصیه میشه اما بعد از اینکه مطمئن شدید که ایشون واقعا مشکلی دارند و بخاطر سردی نیست‌؛ و این صبر کردن باید حدودی داشته باشه تا موجب آسیب به خودتون نشه. شما باید قبل از هر چیزی به دنبال حفظ سلامت روانی خودتون باشید و ظرفیت های خودتون رو ارزیابی کنید.
در تمامی مراحل زندگی پیروز و موفق باشید.

کوشا کوچک آملی
کارشناس مشاوره باما

مشاوره ازدواج رایگان

دوست پسرم باهام سرد شده و بی توجهی میکنه

سلام وقت بخیر .من با یک آقایی آشنا شدم .البته یه سال با هم دوست بودیم بخاطر مسائلی جدا شدیم .و بعد از یک سال و نیم دوباره بهم پیام داد.وقتی ب ایشون پیام میدم یک یا دوساعت طول میکشه تا جواب بده. کار هم نداره ک بگم بخاطر کار نمیتونه و وقت نداره.وقتی بهش میگم چرا انقد دیر جواب میدی و سردی همیشه میگه کار داشتم و سرد نیستم .من اخلاقم همینه .من کمک مالی ب این آقا می‌کنم.تو هر مشکلی کنارش بودم .اما ایشون نه.زمانی احتیاج ب کمک داشته باشه سریع جوابمو میده و حرف میزنه .این موضوع منو خیلی ناراحت میکنه و نمیتونم بهشون بگم .خسته شدم از این رابطه .نمیدونم چجوری و چی بهش بگم ک این رابطه رو تموم کنم .ممنون میشم راهنماییم کنید

دوست پسرم بهم اهمیت نمیده

من حدود سه ماهه با یه پسر رابطه دارم  اون پیشقدم بوده و میگه ک خیلییییی زیاد منو میخواد و قصدش ازدواجه اما جدیدا رفتارایی ازش میبینم ک کمی منو دلسرد کرده،اولا اینطور نبود ولی الان کمی به من بی توجه شده کارش از من مهمتره و بهشم میگم ،میگه من هیچوقت سرد نمیشم من عشقم همیشه پابر جاست،چند بار میخواستم همه چیو تا چند سال بعد تموم کنم که نزاشته،حالا شما میگید من چیکار کنم؟

پاسخ مشاور به سوال ” بی محلی و بی توجهی دوست پسر”

اینکه برای دوست شدن با یک پسر شرط ازداوج بگذارید هرگز ایده صحیحی نیست. این طرز فکر “پسری که قصد ازدواج دارد حتما یک انتخاب مناسب برای ازدواج است نیز تفکر اشتباهی است.
شما متاسفانه طرز فکر اشتباهی نسبت به رابطه با پسر و آشنایی قبل از ازدواج دارید. هدف از دوستی باید شناخت دو طرف نسبت به هم از طریق ارتباط صحیح و سالم باشد. یعنی هر دو این حق را برای خود محترم بدانند تا برای مدت زمان مشخصی در این دوران آشنایی و شناخت قبل از ازدواج نسبت به هم شناخت صحیحی پیدا کنند.
همچنین در دوران دوستی قبل از ازدواج این حق برای هر یک از پسر و دختر محفوظ است تا در صورتیکه در اثر شناخت، بنا بر هر دلیلی نسبت به ازدواج با طرف مقابل دلسرد شد بتواند این احساس را بیان کنند و به رابطه پایان دهد.
بنابراین هر دوستی الزاما نباید به ازدواج ختم شود. هدف از دوستی و آشنایی هم در واقع همین شناخت صحیح دو طرف نسبت به هم است تا از یک ازدواج اشتباه پیشگیری شود.
متاسفانه بسیاری از دختر و پسرها در دوران آشنایی قبل از ازدواج رابطه عاشقانه ایجاد می کنند. این وابستگی عاطفی شرایط ایجاد یک ازدواج منطقی را دشوار می کند.
بنابراین در این دوران بهتر است تا دختر و پسر به دور از احساسات، بر روی دانستنی های قبل از ازدواج تمرکز کنند تا یک ازدواج موفق را در کنار همسر خود تجربه کنند.

چگونه با پسری که سرد شده رفتار کنیم؟

من دختری 18ساله هستم وارد رابطه عاطفی هستم اما خیلی زیاد این روزا ک دوست پسرم سرکاره من همش اونو اذیت میکنم و منفی بافی میکنم اصلن نمیدونم چیکار کنم که منفی فکر نکنم اما هرکاری ک میکنم نمیشه. این کارم داره باعث میشه رابطمون سرد بشه. واقعا میخام کمکم کنید خاهش میکنم من نمیخام رابطمون خراب بشه چون اگ خراب بشه خودمم از لحاظ روحی میدونم حالم خراب میشه. میخام رابطمون درست بشه. همش فکر میکنم با دعوا درست میشه ولی داره بدتر میشه. خاهش میکنم اگ امکانش هست بهم بگید چیکار کنم دلم میخاد ی زندگی شاد داشته باشم و مثبت بین باشم دوست پسرم قصد داره ازم خاستگاری کنه ولی بارفتار من همش داره ازم دور میشه به هم اعتماد کامل داریم و همو دوس داریم میدونم اون با بقیه پسرا فرق داره اون بهم میگه برام مهم نیست چجوری عستی چون من خودم از قدم ک کوتاهه مدام رنج میبرم ولی اون میگه من بدون هیچ دلیلی دوست دارم ولی ازت میخام منفی فکر نکنی اما من همش منفی فکر میکنم وقتی زود جواب پیاممو نمیده نمیتونم درک کنم ک کار داره همش حس میکنم دوسم نداره دیگه خاهش میکنم راهنماییم کنید بتونم رابطمو درست کنم خاهش میکنم توروخدا

پاسخ مشاور به روش برخورد با پسری که سرد شده

شما هجده سالتونه و با پسری در رابطه هستید. ایشون شاغل هستند و مشکل اصلی شما نگرانی ها و منفی بافی های مداوم شماست که احساس میکنید قراره ایشون شما رو ترک کنند. اگر با تاخیر جواب پیام های شما رو بدن نگران میشید و وقتی که سرکار هستند دلشوره دارید. علاوه بر اینها شما بنظرتون قدتون کوتاهه و از این بابت احساس بدی دارید.
اینطور که از حرف های شما متوجه شدم یکی از دلایل اصلی ای که منجر به پیش اومددن چنینن مشکلاتی برای شما شده کمبود عزت نفس و اعتماد بنفس در شما هستش. عزت نفس به معنای احساس ارزشمندی هستش. یعنی ما خودمون رو ارزشمند بدونیم و دوست بداریم. وقتی که احساس عزت نفس در ما تقویت بشه بسیاری از ناراحتی ها و نگرانی های ما هم از بین خواهند رفت. برای مثال اگر من خودم رو فرد دوست داشتنی و با لیاقتی بدونم دیگه نگران ترک شدن و طرد شدن نخواهم بود چرا که میدونم که من لایق دوست داشته شدن هستم و به راحتی ترک نخواهم شد.
بنابراین به شما توصیه میکنم که بر روی مهارت های تقویت عزت نفس کار کنید. تمرین های زیادی برای این مسئله وجود دارند که میتونید با یک سرچ ساده بهشون دست پیدا کنید.
مسئله بعدی ای که باید بهش دقت داشته باشید اسمش طرحواره های ناسازگار هستش. بسیاری از مشکلاتی که ما در حال حاضر ازشون رنج میبریم ریشه در دوران کودکی و گذشته ما دارند یعنی همونجایی که طرحواره های ما شکل میگیرند‌.نشانگانی که شما ذکر کردید میتونه ناشی از طرحواره های محرومیت هیجانی و رها شدگی باشه. البته تشخیص طرحواره های ناسازگار کار ساده ای نیست و نیاز به مصاحبه های بالینی و آزمون داره. به هر جهت توصیه میکنم که در مورد این دو طرحواره مطالعه بیشتری انجام بدید‌. آگاهی از ضعف ها گام مهمی برای غلبه کردن بر اونها هستش.
فراموش نکنید که زمانی که شما بتونید خودتون رو فردی ارزشمند تلقی کنید دیگه نگران ترک شدن نخواهید بود و آرامش خاطر بیشتری خواهید داشت. ما تنها زمانی میتونیم باور کنیم که دیگران دوستمون دارند که قبلش خودمون بتونیم خودمون رو دوست داشته باشیم‌‌.
توصیه آخر من به شما کمک گرفتن از یک فرد متخصص هستش. یک روانشناس و یا یک مشاور به شما کمک خواهد کرد طرحواره های ناسازگار خودتون رو شناسایی کنید، اون ها رو بپذیرید و باهاشون کنار بیاید. علاوه بر این ها فرد متخصص به شما کمک خواهد کرد که عزت نفس رو در خودتون تقویت کنید بتونید نگاه بهتری به خودتون و دنیای اطرافتون داشته باشید.
در تمامی مراحل زندگی موفق و پیروز باشید.

کوشا کوچک آملی
کارشناس مشاوره باما

 

منبع: www.psychologytoday.com

169 دیدگاه

  1. سلام من دختر ۱۸ ساله از بچگی عاشق پسر خاله ام شدم ک اونم ۱۸ سالشه قبلن زندگی عالی و بدون مشکل داشتم وقتی ک عقد کردم زندگیم بهم ریخت فقط عصبی میشم خیلی عصبی شبا هم نمیخوابم سردرد شدید دارم هر وقت سردرد دارم حالت تهوع شروع میشه نمیتونم خودمو کنترل کنم و نمیدونم واسه چی دعوا میکنم فقط دوست دارم خودمو اذیت کنم وقتی عصبی میشم خودمو میزنم یا ناراحتیمو اینجور در میارم ک دستامو تو دیوار میکوبم همه مردم منو اذیت میکنن حتی خونواده ام تحمول هیچیو ندارم فقط دوست دارم بمیرم همین نمیدونم هم کجا باید برم نامزدم هم هر کاری میکنه منت میزاره سرم ک من دارم برات کار میکنم منم بهش گفتم ک کار نکن بیا پیشم فقط بزار خوب بشم کاری کن من خوب بشم ولی اون بجز اینکه حالمو داغون کنه کاری دیگه ای نداره بخدا من نه پول برام مهمه نه لباس نه خونه فقط اینکه خودش پیشم باشه بتونم با او زندگی کنم ولی حالم خوب نیست نمیدونم ب کی بگم دوست دارم یکی منو درک کنه خسته ام خیلی خسته ام 😔 اصلا اهمیت نمیده و من اونو دوست دارم نمیتونم تنهاش بزارم😞😞ولی هر چ ب نامزدم میگم ک منو درک کنه ک از همچی خسته ام یا قطع میکنه یا بلاکم میکنه من اینجا صد بار میمیرم و زنده میشم نمیدونم چکار ککنم تا بتونم جلو خودمو بگیرم مشکل اصلیم اینکه زود عصبی میشم دوست دارم فقط خودمو اذیتت کنم یا بمیرم😔😔😭

  2. سلام بچها من بیشتر مشکلات شما رو خوندم بنظرم کسی ک سرد شده یا خیانت میکنه یا توجه نمی کنه باید حذف کنید ودیگه بهش اعتماد نکنید وبهش پیام هم ندید ارزش ندارن همچین آدم های بهترین کار فاصله گرفتنه باور کنید چیزی ک زیاد پسر ودختر هستش کیس بهتر گیرتون میاد نباید خودتون درگیر همچین آدم های کنید کسی ک دوستون داره همیشه براتون وقت میذاره کسی هم ک دوستون نداره بهتون بی توجه سرد میشه ک از اولش خاستنش هوسی بوده پس ترک کنید همچین آدم هایی رو خودتون گول نزنید گول هم نخورید غصه هم نخورید

  3. من با پارتنرم ۷سال اختلاف سنی دارم همش باعث رنجش اون تو هر مسله ای میشم حرفمو قبول نمیکن یا خاسته هایی دارک من بعد صدبار گفتن یادم میوفته انجام بدم یا گوش بدم به حرفاش و این همش باعث ناراحت شدنش میشه امشب سر یه مسله مسخره بحث شد و گفت حوصله بحث ندارم و ولش کن ولی دلم میگ ک ناراحت بود برای همین زود خابید همش استرس دارم از دست بدم با این وجود ک ۴ساله باهاشم بخاطر حرفاش میترسم

  4. سلام سه چهار روزه دوست پسرم باهام‌ سرد شده میگه تو هیچ ذوقی نداری چیکار کنم که دوباره جذبش کنم خیلی دوسش دارم دوسمم داره و میخام رابطمم گرم باشه خودمم دوست دارم ذوق داشته باشم اونم تو رابطه تنها چیزی که میخواد میخواد به کاراش و رفتارش واکنش نشون بدم و ذوق زیادی داشته باشم الان باهمیم و تلفنی صحبت کردم باهاش میگه دوماه همو نبینیم باورامو خراب کردی میام جات حالمو خب نمیکنی و ذوق نداری و سرد تر داره میشه و هرچی بهش میگم بیا ببینمت میگه نه تا دوماه همو نبینیم و شایدم به دوهفته نکشه باهات واسه همیشه تموم کنم من میخام کاری کنم که ذوقم بیشتر باشه بهش که زنگ بزنم ذوق زیادی داشته باشم خواهشن راهنمایم کنین چند روزه حالم خیلی بده و میخام دلشو بازم به دست بیارم میخام همینجوری که ازش دورم یک رفتار خاستی داشته باشم که خودش بگه بیا ببینمت لطفا کمکم کنین

  5. سلام من فاطمه هستم ۲۳ سالمه تو روابطم مشکلی دارم که فکر میکنم اگه پارتنرم کمی بهم بی توجهی کنه ینی این رابطه رو نمیخواد و منو دوست نداره … رابطه قبلیم ۶ -۷ ماه پیش تموم شد و خب کلا ۳ ماه باهم بودیم .. ماه اول خیلی بهم توجه میکرد همش باهم حرف میزدیم… ولی یواش یواش کمرنگ شد تو رابطه … تا اینکه یک روز ویس داد که ما به هم نمیخوریم … منم خیلی بد ضربه خوردم ولی هیچی نگفتم … همش احساس میکنم سر تموم شدن اون رابطه خودم مقصر بودم چون بهم گف احساس کردم توام این رابطه رو نمیخوای و یک جورایی اذیتی … از ترس اینکه بیشتر ضربه نخورم یا اینکه احساس نکنم اویزونشم هیچی نگفتم … و حالا تو رابطه جدیدمم همین اتفاق افتاده با اینکه کلا ۱ ماهه با همیم …واقعا بران عجیب بود که بهم گف احساس میکنم منو نمیخوای … با اینکه من از قرارای با دوستام میزنم که برم ببینمش .. همش بهش تکست میدم زود سینش میکنم … بهش زنگ میزنم نمیدونم دیگه باید چیکار کنممم دیگه … من یکجورایی ترس دارم از اینکه ولم کنه … و فکر میکنم خودم باید زودتر رابطه رو تموم کنم …اینم بگم تایم رابطه قبلیم همش صورتم جوش میزد و خوب نمیشد هرچی دکتر میرفتم و همین باعث میشد اعتماد بنفسم بیاد پایین.. جدیدا دوره راکوتانو شروع کردم و حالا همش صورتم خشکه.. و یکجورایی همچنان مشکل اعتماد بنفسم رو دارم …

  6. سلام خسته نباشید من با یک پسری توی ارتباطم که تقریبا ۴ماهی میشه هم دیگرو میشناسیم اما ۱ماهه که توی رابطه هستیم و اینکه با هم توی یک محیطی کار میکنیم اوایل رابطه همه چی خیلی خوب بود اما حالا رفتارش تغییر کرده یعنی اینکه سر کار تمام حواسش به منه که کسی نیاد نزدیکم با من صحبت نکنه حواسش هست من با کی دارم صحبت میکنم هر روز همو میبینیم ۱۲ ساعت اما پیام نمیده دیگه زنگ نمیزنه اوایل همه چی خیلی خوب بود من ۳بار بهش گفتم از این کارت ناراحت میشم اما همچنان ادامه میده حالت بلاتکایفی نمیدونم چیکار کنم

  7. سلام من بهارم و نزدیک2سال با یکی داخل رابطه ام و اون هم پیشقدم بوده و من 16سالمه اون 21سالشه و اومدن خواستگاری هم قبول کردیم خیلی هم همو دوس داریم ولی نمیدونم چرا این 4.5روزه باهام سرد شده حس میکنم سرد شده مث قبل زنگ نمیزنه پیام نمیده بهم گیر نمیده میگه هر کاری میخایی بکن من میرم مدرسه ساعت7و12میام خونه بهم زنگ نمیزنه یا پیام نمیده تا10شب و خیلی کم و بعد میگه میخوام بخوابم ساعت2پست دارم سرباز هم هست نمیدونم چیکار کنم وقتی هم بهش پیام میدم دیر سین میزنه بقران دیگه دیوونه شدم تورو خدا کمک کنید

  8. سلام منو دوست پسرم به تازگي جدا شدیم دوست پسر من فردي کاملا عصبي و بي اخلاق که واسه هر موضوع بیخودي قهر میکنه قبلا دوباري منو بلاک کرده بود امسالم ۲۶سالش میشه قبل از کات سر یه عکسي از خودم بحث میکردیم که میگفتن من ادمیم که به حرف دیگران گوش میدم و به حرف خودش اصلا توجهي ندارم و سر این موضوع باهام بحث کرد و دراخر منو بلاک کرد حس الان من یجوریه که نمیدونم چجوري باید بگم این اقا همیشه درحال اذیت کردن من بوده و هیچ موقع به من توجه نکرده و توقع بالایي هم داره من خیلي دوستش دارم الانم که بلاکم کرده و برنمیگرده کاملا پیچیده شدم و حال خوبي ندارم نمیدونم باید چیکار کنم و ایا دنبالش برم یا خیر

  9. سلام یک سالی است که با یک پسری در رابطه هستم و خیلی دوستش دارم ولی من فکر می کنم که زیادی بهم بی توجهی میکنه چند باری هم که دعوا کردیم همیشه اون پیش قدم میشه برایی درست شدن بعضی وقت ها باهم خوب رفتار میکنه بعضی وقتا بی دلیل باهام سرد میشه و خیلی هم گیر میده بهمم میگه نبایدبری بیرون نباید ارایش کنی و خیلی گیر میده حتی وقتی اتفاقی پیش می اید من باید کلی براش قسم بخورم و به سختی حرفمو باور می کند بعضی وقتا خیلی خسته م می کند اذیت میکند که دلم میخواد همه چیو تموم کنم و برای همیشه برم اما نمی تونم و نمی خواهم از دستش بدم لطفا کمکم کنید من را راهنمایی کنید

  10. ٥ ماه با آقايي آشنايي داشتم همه چيز خوب بود و باهم مچ بوديم رفتارشون خوب بود عاقل بودن وقت ميذاشتن براي ديدارمون برنامه ريزي ميكردن، هيچ بحث و اختلافي نداشتيم تا اينكه يه روز گفتن عيد ميخوان برن تركيه واسه كنسرتا، تنها، و چند روزه بليطاشم خريدن،من ناراحت شدم از اينكه حتي يه تعارفم نكرده به من و حتي اطلاع از خريد بليطا نداشتم، يه كم بحث كردم باهاش كه چرا يه اطلاع نداده حتي به من، گفتم ناراحتم منو ادم حساب نكردي، ادمي كه ميره تو رابطه يه چيزايي بايد فرق كنه و خدافظي كردم رفتم، چنتا پيام دادم و از ناراحتي و حسم گفتم، جواب نداد، شب بعد زنگ زدم ج نداد،پيام دادم ج نداد،چند روز بعد زنگ زدم ج نداد، منم پيام دادم گفتم ظاهرا رابطمون تموم شدست با اين رفتارت، ج نداد، چند روز بعد دوباره زنگ زدم ج نداد، منم پيك فرستادم خونش چنتا وسيله داشتم گرفتم، الان ٢ ماهه تقريبا كه ديگه در ارتباط نيستيم، چند روز ديگه تولدشه، ايا درسته كه من تولدشو با پيام تبريك بگم؟ يا اشتباهه؟

  11. سلام وقت بخیر،دختر۲۴ساله هستم دوتا سوال دارم یکی اینکع در روابط عاطفی که داشتم معمولا خیلی زیاد ابراز علاقه میکنم وقت میزارم ومیگم خب این لازمه رابطس اما بعد یه مدت که همچین توجه ووقتی رو از طرفم نمیگیرم حس میکنم طرفم بی توجه هستش وشروع مبکنم به انتقاد وافکارمنفی و کات حتی میخواستم بپرسم چطور میتونم این اخلاقم رو اکی کنم ومتناسب تایم بزارم تو رابطم که خودم آخرش اذیت نشم)____دومین سوالم اینه که طبق آخرین رابطه عاطفی که داشتم باعث شده اعتماد بنفسم گاهی پایین بیاد وهمش حس مقایسه داشته باشم با دخترای اطرافم بااینکه ظاهر وطبق گفته خیلیا واقعا ایراد ندارم وخودمم اینو مطمئنم اما باز هم گاهی ظاهری خودمو با دیگران ممکنه مقایسه کنم برای این چیکارکنم بهتره؟

  12. سلام وقتتون بخیر من به مدت ۱ سال و ۶ ماهه وارد یه رابطه هستم ۲۰ سالمه و پارتنرم ۲۴ اوایل رابطمون خیلی خوب بود و وسطاش کلی مشکل به وجود اومد مادر من بسیار سخت گیر و به همین دلیل من مجبور شدم از پارتنرم بخوام که بیاد خواستگاریم تا مجبور به جدایی نباشیم تو همین مسیر که تمام تلاشمونو برای بهم رسیدن کردیم حرمت رابطه از بین رفت و حرفایی بهم زدیم که دل همو شکوندیم الان رابطمون سرد شده اما عاشق همیم و هنوزم داریم تلاش میکنیم بهم برسیم پارتنرم من رو مقصر این حالش میدونه و میگه من قدردان تلاش هاش نبودم و ندیدم که چه کار هایی برام کرده و منم مشکلم اینه که او توجه و محبتی که اول رابطه بود دیگه نیست و همش همو مقصر همه چی میدونیم و حرف همو نمیفهمیم پارتنرم گفت خیلی تلاش کرده اما الان خودشو از دست داده و نمیتونه ادم شاد قدیم باشه و از من خواست که برگردونمش به حال خوب قدیمش من باید چیکار کنم!؟شرایط خودم هم سخت هست و از خانواده تحت فشار روانی شدیدی هستم و وقتی که عصابمو بهم میریزن منم با پارتنرم درد و دل میکنم اما اون فکر میکنه که من دارم تحت فشارش میزارم من رابطمو خیلی دوست دارم اما الان سرد شدیم چطوری باید رابطمو و حس پارتنرمو دوباره زنده کنم!؟

  13. به نظرم .پسریکه بی محلی می کنه اصلا دوست نداره درس نه

    مثل فحاشی،
    عقب کشیدن تحقیر شدن تو جمع شیراز صدا زدن و اعتقادات ن مسخره کردن ،جواب، قارچ گفتن بهت، زگیل صدا زدن

  14. سلام بنده بااقایی اشناشدم به مدت ۲سال و بعد وارد رابطه عاطفی بااین اقاشدم..هردو قصد ازدواج داشتیم وخانواده ایشون من رو دیدند و پسند کردند…ایشون تک فرزنده اوایل هرکاری میکردکه من قبول کنم پیشنهادش رو ..گریه میکرد التماس میکرد منت منو میکشید و هردلیلی میاوردم برای رد کردن میگفت حل میکنه…اماالان که من بهش وابسته شدم همه چی عوض شد..دیگ خبری ازعاشقانه هاش نبود وتوخودش بود همیشه توفکر بود وهمین دیروز گفت که همه چیز تمام شده و براش دوستاش خیلی مهم ترازمن هستند وهیچوقت بخاطر من پشت اونارو ختلی نمیکنه و یکی ازدوستتش یکبار بمن بی احترامی کرد و این آقا عکس العملی نشان ندادند وبعدا دلایل بنی اسرائیلی اوردند…و بمن گفتند ادمی نیستم که میخای بسیار به خانواده وابستع ام برخلاف تو که مستقلی..وگفت هیچوقت بخاطر تو نمیتونم تو روی خانواده م واسم حتی اگ اختلافی پیش بیاد…من واقا ضربه خوردم از فریبکاری این آدم…مدام ازخودم میپرسم چه کاربدی کردم که دلش را زدم…این راهم بگویم که دارو مصرف میکند تحت نظرروانپزشک است و میگوید بخاطر استرس است داروهایش…اما دیروز گفت که بخاطر بیماری ام یک ادم ایده ال گرا هستم برای همین مدام روی تو عیب میگذارم دست خودم نیس من را ببخش.

  15. سلام وقتتون بخیر من ی حدود ۷ ماه با ی پسر دوست شدم اولش همه چی خوب بود هعی بهم محبت میکرد قطعی و وصلی خیلی زیاد داشتیم ولی هیچوقت بهم بی احترامی نمیکرد تا این اواخر ک ی دفعه همه چی عوض شد سرد شد باهام همش اذیتم کرد باهام خوب بود بعد بد میشد بهم فحش میداد میگفت دوسم داره وقتی من بهش وابسته شدم من و ول کرد تا الان دوبار اقدام ب خودکشی کردم قرص خوردم ولی نتیجه نگرفتم مشکلات زیادی واسم پیش اومده ب روحم کلا آسیب زده هرروز کارم شد گریه یا عصبیم یا گریه میکنم

  16. سلام وقتتون بخیر من ۲۲ سالمه تقریبا از زمانی ک وارد دانشگاه شدم من برای اولین بار با همکلاسیم وارد رابطه شدم ما بیشتر وقتا تو دانشگاه باهمیم همه چیزش اوکیه فقط تنها مشکلی ک داریم اینه ک بشدت اجتماعیه و قدرت نه گفتن رو ندارن مثلا خیلی چیز هارو رعایت نمیکنه و بعدش ک بحثو دعوا شه قول میده تکرار نشه یه مدت رعایت میکنه و دوباره شروع میشه کاراش برمیگرده ، خیلی اتفاقا افتاد ک بخوام بگم طولانی میشه ولی برای مثال جاهایی ک توافق کردیم تنها نریم رو میره یا بهم گفت خوشم نمیاد پسر دست بده توهم سلام علیک کنی گفتم اوکی پس از توهم انتظار دارم رعایت کنی اما انگار نه انگار پیش اومده ازم بترسه جلو من به زور دست میده با دختر یا فکرمیگنه حواسم نیس پنهانی بازم دست میده یا بعضی وقتا چیزایی رو میفهمم ک بهن نگفته ما بعد هر کدوم از رفتاراش بحثو دعوا داریم اون لحضه قول میده گریه میکنه اما بعد یه هفته دوباره کاراش شروع میشه مشکل بعدی اینجاس ک واقعاااا من از لحاظ مالی هیچ انتظاری ندارم ازش اما میفهمم ک خیلیییی خیسسه حتی زورش میاد وقتی چیزی بخره یه بطری اب تعارف کنه درصورتی ک اوایل رابطه اصلااا اینطور نبود اینا نگرانم میکنه من از لحاظ اعصاب واقعا دارم داغون میشم و اون چون قدش بشدت بلنده همه دخترا جذبش میشن تو دانشگاه شده جلو من بپرن بغلش و اصلا هیچ اعتراضی نمیکنه اینجور موقع ها انتظازی ک دارم اینه ک متعهد باشه از بس کارایی ک تو سرشه رو کرده من دیگه هیچ اعتمادی ندارم بهش خودشم میدونه
    شاید حرفام بچگونه باشه واقعا ولی خیلی گیج شدم من چند ساله ک زندگیم وضعش اینه و دیگه قدرت تصمیم گرفتنو ندارم نمیدونم حق با کیه کی داره درست فکرمیکنه کامل قاطی کردم هیچ قدرت تفکر ندارم دیگه خیلی سردرگمم دوست دارم کسی برام روشن

  17. سلام من حدود یکسال با اقایی ک ۱۵ سال ازم بزرگتره رابطه دارم ایشون یک ازدواج ناموفق و یک دختر دارن و ۱۰ سال از طلاقشون گذشته بعد شش ماه من کات کردم ب دلیل تفاوت سطح طبقاتی و فرهتگی و اعتقادی ک ایشون با من داشتن و ازدواج کردم و متاسفانه اونم در ماه های اول منجر ب جدایی شد و الان این اقا دوباره پیگیرم شده و میگه منو از اول بخاطر ازدواج میخواسته و الانم قصدش جدیه فقط منتظر فرصت مناسبه و نمیخواد و نمیتونه دوباره از دستم بده و درضمن من هنوز مراحل طلاقم تموم نشده فقط مشکل اینه مثل شش ماهه اول درخواست رابطه جنسی نداره علتش چیه من نگرانم بابت این موضوع در حالی ک قبلا همیشه درخواست از سمت ایشون بود ولی الان دوماهه ک حتی حرفشم نزده علت چیه ؟؟؟

  18. من ۲۲ سالمه لا آقا پسری آشنا شدم یک ماهه پیش ۲۴ ساله من خودم ترم آخر درس لیسانسیه و اون آقا درس نخونده تو شرکت ی کار معمولی داره و کشتی هم میگیره ب قول خودش در حد کشوری تمرین میکنه…ایشون تک فرزند من فرزند آخر خانواده دو فرزندیم من و خواهرم،من با اینک سخت پسند هستم از ظاهر ولی ایشون فک کردم مرام و معرفت مردونه داره واسه همین یسری چیزارو نادیده گرفتم ولی ایشون رفتارای ضد و نقیض داشت مثلا میگف توپر تر شی بهتره و…با اینک من از ایشون سرتر بودم ،یک ماهه تموم هر روز زنگ و تماس سر قرار رفتیم یکبار گف شرایطم سخته ورزش حرفه ای میکنم نمیتونم بیرون بیام و…در ضمن ماشین هم نداشت بعد آخرش من دیدم چن روزه ایشون نادیده میگیره منو اولش گف پیش رفیقام بودم و فلان…بعدش دیدم هی میگ زنگ میزنم نمیزنه آخرش گفت من نمیتونم تو رابطه باشم مربی کشتیم نمیزاره!!!!!من نمیتونم و ….میخواستم بدونم آیا این علت قانع کننده بوده؟! پیچوند منو؟

  19. من 25 سال سن دارم دخترم مجرد هستم با یه آقایی که فامیل مون هستن 28سالشونه یه ماهه در ارتباط هستم و ایشون از من خواستگاری کردند و من هم مشتاق بودم الان یه هفته ای هست بخاطر یه بحثی که بین مون پیش اومده خیلی سرد شده بحثمون هم در خصوص برابری زن و مرد بود البته که من بهش گفتم که اینجوریام نیست و من منعطفم و میتونیم با هم کنار بیایم ولی اون همچنان سرد شده و اصلا به من پیام و اینا نمیده امروزش بهش پیام دادم که باید تکلیف این رابطه رو مشخص کنیم حالا پنج شنبه قراره حضوری باهم حرف بزنیم میخوام بهش بگم که تمومش کنیم چون واقعا نمیتونم تحمل کنم بهم بی توجهی میکنه و پیام نمیده احساس میکنم دیگه مشتاق به ادامه نیست ولی من واقعا دوست ندارم تموم بشه نمیدونم چیکار کنم

  20. سلام وقتتون بخیر خسته نباشید من هشت ساله یه پسرو دوست دارم ایشون هم منو دوست دارن دوساله هم در ارتباطیم برای آشنایی و اینم بگم که قصدمون ازدواج هست امروز ظهر بود داشتم با دختر همسایمون میرفتم خرید که ایشونم با پسر عموشون اومدن پیش ما ما هم منتظر بودیم که با اتوبوس بریم خرید بعد این آقایی که من باهاشون در ارتباط هستم تماس گرفتن که بیاین باهم بریم منم راستینش خیلی خجالت می‌کشیدم سوار ماشین ایشون بشم که نکنه بگن دختر سبکی هست هر جور حرف دیگه ای تو راه هم من دو سه کلمه با ایشون حرف زدم و به پسر عموشون سلام دادم و احوال پرسی کردم بعد این آقا اصلا تو راه نه با من حرفی زد نه چیزی حتی یه سلام هم نداد بهمون الا بهش میگم چرا اون جوری کردی لاقل یه سلام میدادی پیش پسرعموتو دوست من خرابم کردی یه جوری رفتار کردی من بیشتر خجالت کشیدم سوار ماشینت شدم میگه ببخشید دا نمیدونستم نامزدمی پیش اونا میومدم بوست میکردم باهات لاس میزدم خیلی خجالت میکشم با این حرفا همش میگم کاش سوار ماشینش نمیشدم به نظرتون من کار اشتباهی کردم؟

  21. چطور پیام خودم و جواب روانشناس رو پیدا کنم توی اینهمه پیام؟؟

  22. دخترای عزیزم دوستای گلم همتون دارین از پسرا رفتارا عوض شدنشون میگین
    این میگم خوب گوش کنین
    به خودتون تو آینه نگاه کنین چقد زیباین؟ به خودت افتخار کن
    تا کسی بهتون بدی نکنه

  23. من تقریبا ۹ ماهه وارد رابطه شدم اول ک اصلا قصدم جدی نبود و فقط در حد دوستی میخاستم ولی بعد از پنج ماه علاقه پیدا کردم اونم همینطور دوتاییمون همدیگه رو دوست داریم. اولش همش در حال صحبت تلفنی بودیم. در روز یکبار. ولی بعد چند ماه تماسمون خیلی کم شد به طوری که الان اصلا تماس نداریم. پیامم خیلی کم بهش میدم. خیلی گفتم که از این موضوع ناراحتم حتی میخام پیام ندم که خودش پیام بده. چند روزیم هست همین کارو میکنم چند روز پیش هم سر همین بحث کردم و اون همش میگه میدونم تقصیر منم ببخشید و اینا. ولی بازم از فرداش بی محلی میکنه. حتی همون پیامم کمتر شد از اون طرف میگه حرف رفتنو نزن ولی رفتاراش میگ برو. خیلی هنگم نمیدونم چیکار کنم؟

  24. چکار کنم دوست پسرم ازم دوری نکنه قبلا خیلی خوب بود زنگ میزد هر روز پیام میدادیه مدتی هست فاصله گرفته ازم متوجه شدم با یک زن دوستی میکنه بهش وقتی میگم چرا بازن مردم دوستی میکنی برمیگرده میگه دوستی ما در حد سلام واحوال پرسی هست چکار کنم برگرده به‌طرف من یا چکار کنم فراموش کنم ممنون میشم راهنمایی کنین

  25. سلام من دختری ۲۸ ساله هستم با پسری فقط رابطه تلفنی داشتم به مدت یک ماه که اونم ۲۹ سالشه بعد یک ماه اون گفت نمی خواد ادامه بده منم کلا بیخالش شدم اما بعد از دوسال به مامانم گفته بود میام خونتون وامد دوباره رابطه ی تلفن مون شروع یه روز میگه میخوام ادامه بدم یه چند روز میشه میگه نمی تونم رابطمونم برای ازدواج بوده لطفا راهنمایی کنید ببینم چکار کنم. شرح حالم یعنی نمیدونم باید چکارکنم دلیل مشکلمم با دعوا زیاد داشتیم ولی الان احساس میکنم خیلی دوستش دارم بهش چند تا پیام دادم صبح براش واسطه بفرستم چون به دلیل دعوا هامون خیلی حرفا بهش زدم ناراحت شده وقهر کرده وجواب پیام هامو نمیده من هم دوست دارم چون زیاد دوسش دارم باهاش هرطور شده ارتباط برقرار کنم که برگرده البته برای ازدواج میخوامش نه چیز دیگه تاحالا هم باهیچ پسری دوست نشدم ودوست ندارم به قیر این دوست بشم کسی دوست داشته باشم فکر کنم خودشم متوجه شده اولا خیلی برام سخت بود یعنی اخراون یه ماه که ازش جدا بشم کم کم اسون شد

  26. من یه دختر ۲۰ سالم نامزدمم ۲۳ سال ما از بچگی باهم در ارتباط بودیم یعنی تقریبا ۷.۸ ساله رابطمون دعوا داشت بحث داشت ولی همدیگرو دوست داشتیم و به هم وفادار بودیم من همه جا کنار این اقا بودم چون تو زندگیش مشکلات زیادی داشت و من همیشه پشتش بودم حمایتش کردم و تنهاش نزاشتم خودش همیشه میگه که من بهترین ادم زندگیشم و میدونه همیشه کنارش بودم و همیشه میگه احساس میکنم هیچکس اندازه تو منو دوس نداره تا این که چند روز پیش تو صحبت گفت دارم پیاده میرسم سرکار گفتم چرا از ماشینت استفاده نمیکنی( ماشینشو تقریبا ۷ ماهه خریده) گفت احساس میکنم ازش خسته شدم میخوام چند روز ازش استفادع نکنم بعد از چند روزم بعد از ی بحث ساده ب من گفت بیا چند روز باهم در ارتباط نباشیم وقتی دلیلشو ازش پرسیدم گفت احساس میکنم قدرتو نمیدونم و عادی شدی برام همه چیز تکراری شده و از این تکرار خستم من اولش جبهه گرفتم ناراحت شدم گفتم مگه من وسیلم ازم خسته بشی ولی بعدش دیدم فایده نداره و بهش گفتم باشه برو.. ب نظر شما این ادم رفتارش نرمال بوده و این طبیعیه؟ یا نه بحث خیانتو این چیزاس ؟من ذهنم ب شدت اشفته شده و واقعا ب کمک احتیاج دارم

  27. سلام وقت بخیر، مدتی با یک پسر از راه دور دوست شده بودم و رابطه داشتیم، چند باری همدیگه رو دیدیم . اما متاسفانه یک ماه هست که با یک دعوا از هم جدا شدیم . اما فکر و خیال و خواب دیدن های من تمومی نداره و خیلی دوسش داشتم و دارم، نمیدونم چیکار کنم اصلا جوابمو نمیده.

  28. من با پسری ۱ سال و نیم در رابطه جدی بودم و همه جوره منو ساپورت میکرد و به هم علاقه داشتیم حتی خانودام را هم دعوت کرده بود و رابطه جنسی خیلی عالی داشتیم اما من رفتارهای بچه گانه زیاد داشتم و خیلی به من تذکر داده بود ۳۷ سالش بود و من ۳۱ سالم یک روز حال روحیش هم خوب نبود و گفت دیگه نمیتونه باشه و رفتاره من اذیتش کرده ما جدا شدیم ولی بعد ۸ ماه همدیگر را دیدیم و دوباره شروع کردیم همدیگر را دیدن الان ۱ سال و نیم هست همدیگر را دوباره میبینیم اما به من گفتن رابطه نمیخواهند اما من بخاطره اینکه قبل جدایی واقعا همدیگر را دوست داشتیم و خیلی به هم نزدیک بودیم زمان دادم اما خودش را درگیر کار کرده سه جا کار میکنه و همدیگر را هر دو هفته میبینیم و هر چند روز یک مسیج میدهد از من فاصله میگیرم یک روز با گریه به من گفت که وقتی جدا شدیم من روانشناس رفتم و ضربه زیادی خوردم نمیخوام دوباره اونجوری بشه بهتره همینجوری باشیم.اما من در کنارش موندم چون مطمعنم که دوستم داره اما فاصله که میگیره اذیت میشم. منظورم از ساپورت این نیست که من بخاطره شرایط دوستش داشتم چون میخوام توضیح بدم همه چیو اینو بهتون کفتم که مرد حمایت گر مهربان و واقعا بدونه هم نبودیم و تقریبا در یک خانه بودیم و واقعا من دوستش دارم و احساس اونم مطمعنم دوست دارم کمکم کنید ممنونم

  29. سلام۲سال ونیمه که با آقایی تورابطم ایشون ازدواج کردن ودوتا اولاد دارن ایشون اول آشنایی متوجه شدم معتاد بودن و ترک کرده بودن این داستان ادامه داشته چند بار چون دوسش داشتم کمکش کردمو بخشیدمش ولی ادامه داربودتااینکه ایشون ۵ ماهه حتی جاشون و بامن ع‌ض کرده وتنها می‌خوابه حتی اون مسئله رو قطع کرده میدونم ۵ماه مدام مصرف داشت الان چند روزه کا ی نکرده کلا تمایلی به من نداره لطف میکنید منو راهنمایی کنید ناگفته نمونه چند بار از خونم بیرونش کردم بخاطر عذابایی که کشیدم باز برگشت میدونم اشتباه کردم قبولش کردم الان تکلیف من چیه دوست دارم مثل سابق بهم نزدیک بشیم چون باهم زندگی میکنیم احساس خفقان دارم کمکم کنید

  30. سلام و عرض ادب من یکسال با یه اقایی اشنا شدم ک از اول خودش بهم پیشنهاد داد وعلتش رو هم گفت چون من رو دیدی و شرایط من رو میدونستی ولی توجهی نکردی و بی توجه رد شدی از شرایطم من ازت خوشم اومد منم بعد مدت دوماه بهش بله گفتم و رابطه شروع شد،. همه چب خوب بود تا اینکه من بیشتر وابسته شدم و اون کمرنگ، و اصلا توجه و علاقه نشون نمیده، درصورتی ک میدونم چیزی کم ندارم، و شخصیت محکمی دارم، ولی با رفتارای این اقا انگار عزت نفسم اومده پایین، الان دو هفتس یهو نه پیام و نه زنگ، علت رو میپرسم میگه خیلی ناراحتم یه مشکلی پیش اومده، مربوط به تونمیشه

  31. باسلام وتشکر دوماهه با آقایی که همسرشون ۴ ماهه فوت شده وبچه ای ندارن بر ازدواج آشنا شدم میگه ۶ ماه صبر کن تا از فوت همسرم بگذره ولی در پیام دادن میگه چرا من همش پیام بدم تو چرا نمیدی منم چون خانم هستم احساس میکنم بهش پیام بدم آویزونش میشم اونم سرد شده پیام نمیده میگه یه طرفه و خشک دوست ندارم یه راهنمایی بفرمایید ممنون میشم

  32. ۱۷ سالمه و دختر هستم و مجرد و سال دوازدهم انسانی رو آغاز میکنم شغلی هم ندارم و دانش آموز هستم مشکل من: من دوسال پیش با یک پسری توی مجازی اشنا شدم که کم کم فهمیدم همسایه مون هم هست و بعد از یه سال(یعنی پارسال) ما باهم اشنا شدیم و همدیگرو شناختیم ما هیچ رابطه ای باهم نداشتیم و نداریم اما خب ایشون میومدن و داخل لینک ناشناس ابراز علاقه میکردن و حرف از دوست داشتن بندا میزدن و حتی تو رفتاراشونم این واضح بود تا امسال که کم کم دیدم مث قبل رفتار نمیکنین و این اواخر هم(دو هفته اخیر) کلا دیگه پیامی داخل ناشناس ب بنده نمیدن و اصن غمگین و ناراحت بودن من مث قبل براشون اهمیت نداره من احساس میکنم شاید بخاطر اومدن یک دختر دیگه ایشون اینطور رفتار میکنه البته مطمئن نیستم اما احساسم اینطور میگ چون تو فالووراشون دختر هست و مطمئنم باهاشون چت هم داشته.. مثل قبل ب بنده و حال بنده اهمیت نمیدن بماند حس میکنم حتی نسبت به اون دختر خانم بیشتر توحه میکنند? چون یه شب ازشون یه حرکتی دیدم که مشتاقانه ب دیدار دختر خانم رفتن? چیکار کنم ب نظرتون؟ میتونم برگردونمشون به خودم؟ نمیدونم هنوز هم احساسی ب بنده دارن یا نه.. اما فک میکنم که دارن.. ب نظرتون چطور رفتار کنم؟? چیکار کنم؟ اها و اینم بگم ک ایشون نمیدونستن ک من علاقه ای بهشون دارم و بعد از عید به یک چیزایی پی بردن و از حس من فک میکنم دیگ کامل متوجه شدن ک بهشون علاقه دارم

  33. سلام من ۷ ماه پیش با پریا آشنا شدم و رابطه فرادوستانه خیلی خوبی داشتیم خیلی باهم حرف میزدیم، دردودل میکردیم بیرون میرفتیم و حتی وارد گروه و اکیپ دوستاش شدم توسطش و با اونها هم بیرون میرفتیم و سعی میکرد بهم نزدیک شه دو هفته پیش در یک حرکت بچگانه ای که من انجام دادم، گفتش که اصلا من رو متهم به آدم اشتباه یا بد بودن نمیکنه و ادامه ارتباط صمیمی رو نمیخواد ولی آخر پیامش تاکید کرد که «میبینیم همو» تو اکیپ ولی نه منو انفالو کرد، نه از پیج خصوصیش و عمومیش ننداخت بیرون ولی اصلا استوریامو چک نمیکرد ولی تو استوریاش آهنگ های غمگین عاشقانه میذاشت، متن های دلشکستگی میذاشت و…..خلاصه که پریا با این استوری ها خیلی دلمو بیشتر برد و پریشب در پاسخ به یه نوت غمگین تو اینستاش یه متن انگیزشی با اطلاعاتی که از علایقش داشتم نوشتم( تو مدت قطع ارتباط به احترام اینکه نمیخواد باهام حرف بزنه و ناراحت بود) اصلا باهاش حتی یه کلمه چت نکرده بودم در عین ناباوری بعد از متن انگیزشی که براش فرستادم نوشت: این روز منو ساخت ازت ممنونم با ایموجی .” 3> “ عدد به (انگلیسی) به معنای عاشقتم و استوریامو سین زد

  34. سلام من ۱۷سالمه چند وقته از یه پسری خوشم میاد باهاش بودم اما نزدیک یک ساله کات کردیم ولی من خیلی دوسش دارم هر چقدم بهش نزدیک میشم پسم میزنه بهم گفته بود باید یا منو انتخاب کنی یا دوستتو وقتی گفتم یا هردوتون گفت باشه ولی چن روز بعدش هی بهونه رابطه جنسیو میگرفت حالام من راضی شدم که باهاش رابطه داشته باشم ولی اون اصلا به حرفام گوش نمیکنه تو یه محل زندگی میکنیم جلو چشمام با بقیه رل میزنه این خیلی اذیتم میکنه من باید چیکار کنم لطفا جواب بدین ممنون

  35. با سلام کسی آشنا شدم مادرش اول تماس گرفت سن من بیشتر گفتم نمیشه بعد چند روز بعدش تماس گرفتن گفتن پسر گفته مشکلی نیست همون اول می‌دونستن من سر کار نیستم‌۶ ماه خیلی خوب بود کسی هست که از قبل ضربه عاطفی بدی خورده حتی چند سال بخاطر همین مریض شده حتی طاقت یه اشک من را نداشت تقریبا مرداد پارسال رهام کرد گفت تو داری وابسته میشی من دوست ندارم من نمیتونم به هیج کس اعتماد کنم‌ خیلی اذیت شدم شش ماه هر جی خواست انجام دادم روزهای خوبی داشتیم‌تا خرداد امسال برگشت البته نه برگشتنی مثل قبل اون چند ماه که رفت جواب پیام‌ میداد تا مرداد امسال بهم گفت عصبی هستم گفتم باشه بهر حال من دلیل این رفتارش نمیدونستم و تلاش میکردم آدل ببینمش و حالش خوب بشه تمام خانواده دیدم ورفت و آمد دارم باهاشون تا به شب گفتم امروز میری سرکار گفت این حرف درست نیست بیخیال من شو خودش بهم‌نگفت چی شده از یه بحرانی عبور کرد من گفتم‌من بیخیال تو نمیشم الان فقط پیام‌میده جواب زنگ من را نمیده چکار کنم درست بشه راهنمایی میکنید لطفا فکر میات تو سرم اگه کسی اومده تو زندگیش با من اینجور شده همش استوری غمگین میزاره

  36. سلام وقت بخیر من ۱۸ سالمه و وارد رابطه شدم و مشکلی با پارتنرم دارم. اینکه کلا یک دونه رفیق داره و دخترا حد و مرز رفاقتو نمیدونن و همه چیو به همدیگه میگن رفیق پارتنرم تمام رمز اکانت و همه چیو داشت و حتی چت های مارو میخوند و این حس اختیارش خیلی تو رابطه ما تاثیر گذاشت و باعث دخالت های بیش از حدش شد و یک سری رفتارهای مغرورانه و بی ادبانه از ایشون دیدم متاسفانه تفکرم عوض شده نسبت به رفیق پارتنرم و الان به پارتنرم میگم رفاقت رو با این رفیقش تموم کنه حتی شده بخاطر من میگه نه و اصلا کوتاه نمیاد. متاسفانه و میگه من محدودش میکنم نمیدونم چیکار کنم. اگر بخاطر من از رفیقش نزنه ینی اونقدر بهم علاقه نداره و منو تحقیر میکنه در صورتی که من به خاطرش از خیلی از رفیقام زدم. منم نیاز به رفیق دارم اما ترجیح میدم پارتنرم رو داشته باشم تا رفیق اما اون نه و اصلا کوتاه نمیاد و حس میکنم اونو ترجیح میده. ممنون میشم راهنمایی کنید

  37. سلام خسته نباشید،من تو رابطه ی هستم که طرف پسر عموم هست و بعد چن سال همدیگرو تو خونه بابابزرگم اتفاقی دیدیم و همونجا پسره از یسری رفتاراتم خوشم امد و عاشقم شد بعد اون تو فضایه مجازی یه گروه زد و کل اقوام عضو کرد و تا یه ماه تو گروه هم همیشه شوخی و مسخره بازی این چیزا بود تا نصف ماه بعدش رفتیم پی وی هم اون گفت من عاشق یکی شدم گفتم کیه گفت خودت حدس بزن منم کل دخترای فامیل نام بردم ولی نبودن اخرش گفت خود تویی این همه اسم بردی اما اسم خودتو نگفتی (این موقع منم عاشقش شده بودم،
    تا ۳ ماه همیشه و هروز باهم در چت میکردیم و اگه ناراحت چیزی پیش میومد اون پیش قدم میشد واسه عذر خواهی یا اصلا نمیزاشت رابطه حتا یه روز به دلخور و ناراحت بودن من ختم بشه خط قرمزام واسش مهم بودن ،که ماه چهارم رسید یکمی سرد شد و وقتی قهر میکرد مثل اولاش نبود و هرکاری میکردم دیگه واسم تلاش نمیکرد منم بیشتر پیگرش شدم و وقتی ناراحتی چیزی پیش میومد من میرفتم سمتش و یروز رسید که بازم من رفتم دلجویی کنم (از اون دیگه خبری نبود کلا سرد شده بود)که گفت من نمیخوامت ما بدرد هم نمیخوریم منم خیلی اسرار کردم که نرو نمیشه و گوش نداد و رفت اولش خیلی واسم سخت بود هروز گریه میگردم ولی بعدش عادت کردم تا ۶ ماه طول کشید بعد شیش ماه من شمارمو عوض کرده و بودم و خط جدید داشتم شماره ی جدیدمو پیدا کرد تا یه ماه فقط استوری های همو میدیم و پریروز استوری گذاشته بودم که غیرت یعنی اینکه ادم کسی رو دوست داشته باشه باید تا اخر واسش بمونه کنارش باشه و نزاره طرف مقابل احساس تنهایی کنه که اونم استوری گذاشت در جواب من گفت فهمیدم غیرت یعنی چی اونی که تو بدترین شرایط بودم ولم کردی رفتی منم در جواب بهش گفتم من بودم ولت یا تو بودی اخر سرش اون همه. بی احترامی کردی و رفتی دوباره اون گفت من اون زمان یه مشکلی داشتم و مجبور بودم اون رفتارو باهات داشته باشم .منم گفتم باشه منم باور کردم برو خودتو گول بزن از این حرفا گفتم ….و بلاکش کردم (هیچ رابطه جنسی تو این مدت نداشتیم و درخواستی هم نکرد).
    سوال من اینه که ایا دوباره به این رابطه بگردم ؟اصلا این رابطه رابطه ی سالمی برای من هست ؟رفتار های اشتباه من چیه ‌؟

  38. سلام وقتتون بخیر من ۲ ساله با یک اقایی رابطه دارم و یکسال اول کاملا عاشقانه منو دوس داشت و اگ دیر جوابشو میدادم یا نمیرفتم ببینمش خیلی ناراحت میشد ولس الان اصلا براش اهنیتی نداره و گاهی فک میکنم میخواد رابطرو تموم کنه اما بعضی وقتا خیلی خوبه مثلا همین دیشب کلی ابراز علاقه کرد کلی باهام قشنگ حرف زد ولی امشب باهام دعوا کرد و سرد بود کلا نمیدونم چیکار کنم من وتقعا عاشقشم و این رابطه رو برای ازدواج میخوام

دیدگاهتان را بنویسید

مشاوره آنلاین روانشناسی

مشاوره آنلاین روانشناسی

جهت مشاوره با روانشناس از گزینه چت پایین صفحه ارتباط بگیرید.