جهت مطالعه نظرات و تجربیات دیگران، به کامنتهای انتهای صفحه مراجعه نمایید
قبل از اینکه بفهمیم چطوری به طرف مقابل خود بگوییم دوستش داریم ابتدا مهم است در مورد این احساس دوست داشتن خود اطمینان قلبی داشته باشیم. به نظر میرسد همه در حال گفتن جمله ” دوستت دارم ” به طرف مقابل خود هستند، حتی افرادی که به صورت آنلاین با هم دوست میشوند و هنوز یکدیگر را ملاقات نکردهاند!
این یک عشق واقعی نیست. لازم است قبل از اینکه به کسی بفهمانید که دوستش دارید، بدانید که معنی عشق چیست. ما برای هر چیزی از کلمه دوست داشتن استفاده میکنیم و به نظر میرسد در یک روز بهدفعات زیادی آن را به کار میبریم. چند بار گفتهاید که “من این موسیقی را دوست دارم،” یا “آن پیتزا را دوست دارم؟” بنابراین، به نظر میرسد که عشق میتواند معانی مختلفی داشته باشد.
راههای ابراز علاقه به دختر و پسر
شیوه عادی ما برای بهکارگیری کلمه عشق خیلی زیاد شده و ما فراموش میکنیم که این یک مشکل بزرگ است. ما از کلمه عشق با اینکه مطمئن نیستیم چه معنی دارد استفاده میکنیم.
بنابراین چگونه میتوانیم بدانیم چیزی که احساس میکنیم یک عشق واقعی است یا خیر؟ و شما نمیخواهید به کسی که دوستش ندارید بگویید که دوستش دارید زیرا این کار میتواند فریب دادن طرف مقابل باشد.
برای مثال، اگر شما به پسر یا دختری که عاشقش نیستید بگویید دوستش دارم و او انتظار بیشتر ازآنچه به او میخواهید بدهید داشته باشد چه میشود؟
بنابراین، قبل از اینکه به دوست دختر یا دوست پسر مورد علاقه خود بفهمانید که دوستش دارید مطمئن شوید که عشق شما همان فردی است که با او هستید. گفتن کلمه دوستت دارم به کسی که واقعاً مطمئن نیستید او را دوست دارید، میتواند برای یک رابطه مخرب باشد. در چنین شرایطی، طرف مقابل به شما احساس دلبستگی می کند و اگر تصمیم بگیرید بعدها با او قطع رابطه کنید، او عمیقاً دلشکسته میشود.
مطلب مرتبط: از کجا بفهمیم دختری دوستمان دارد
چگونه بفهمید کسی را دوست داریم یا عاشقش هستیم ؟
در شروع رابطه دوستی اگر شما حتی پسر یا دختر مورد علاقه خود را ندیدهاید، احتمالاً نمیتوانید عاشق او باشید. رفتار مردم در دوستی آنلاین وقتی با شما حرف میزنند یا وقتی تماس تلفنی دارند با آنچه در زندگی واقعی انجام میدهند متفاوت است.
درواقع، بیشتر مردم درباره چیزی که هستند دروغ میگویند و حتی از نام ها و عکسهای جعلی و مستعار در دوستی آنلاین استفاده میکنند. بنابراین ممکن است شما حتی با شخص مورد علاقه خود در ارتباط نباشید.
بهطور مشابه، اگر شخصی را فقط در مدتزمان یک هفته بشناسید، احساس شما در تقابل عشق یا هوس احتمالاً یک هوس است یا ممکن است که شما درواقع فقط از این فرد خوشتان بیاید. در حقیقت، برای شناخت و آشنایی کامل از طرف مقابل ممکن است نیاز به صرف چندین ماه زمان و برقراری ارتباط صحیح با او داشته باشید.
برخی از افراد ابتدا تلاش میکنند به نحوی رفتار کنند که از شما خوششان میآید و شخصیت واقعی آنها در مدت کوتاهی آشکار نمیشود. بنابراین، شناخت شخصی که باور دارید عاشقش هستید بیش از چند ماه زمان خواهد برد.
مطالب مرتبط: از کجا بفهمیم پسری دوستمان دارد
برای مشخص شدن این موضوع که آیا شما عاشق هستید، میتوانید درباره احساسات خود با او گفتگو کنید یا اینکه میتوانید با یک درمانگر در سایت مشاوره باما مشورت کنید. گاهی اوقات گفتگو با فردی که خارج از رابطه شماست میتواند به شما کمک کند تا ببینید شما و عشقتان تا چه اندازه به حفظ رابطه پایدار علاقهمندید.
اینکه شما تا زمانی که کاملاً مطمئن شدید صبر کنید بهمراتب بهتر است و سپس روشی را برای ابراز احساسی که نسبت به عشق تان دارید تدبیر کنید. برنامهریزی مهم است، ولی تقریباً نه بهاندازه معنی و اطمینان از بیان کلمهها.
ابراز عشق خود به شخصی که با او در رابطه دوستی هستید مسئله مهمی است. این بدان معناست که شما به دنبال حفظ رابطه عاشقانه و یا حتی ازدواج هستید.
چگونه برای اولین بار بگوییم دوستش داریم یا عاشقش هستیم؟
چند راه وجود دارد که میتوانید عشق خود را به کسی ابراز کنید. شما میتوانید بهطور مستقیم به او بگویید یا وقتی در کنار او نشستهاید و یا او را در آغوش گرفتهاید. میتوانید قبل یا بعد از ملاقاتتان به او بگویید. هرکدام را که با آن احساس راحتی بیشتری داشته باشید.
شما میتوانید بهطور ناگهانی درحالیکه کاری را انجام میدهید که هردوی شما از آن لذت میبرید به او بگویید دوستش دارید. مانند پیاده روی در ساحل یا تماشای فیلم محبوب خود در سینما.
یکی از بهترین زمانها برای گفتن جمله دوستت دارم میتواند بعد از مدت کوتاهی دور شدن از او باشد. درحالیکه او دور شده است ممکن است متوجه شوید که دلتان برایش خیلی تنگ شده و با خود فکر میکنید که ایکاش او نیز چنین احساس متقابلی به شما داشته باشد. گفتوگویی که در ادامه میتواند منجر به مسئله بزرگی شود.
همچنین شما میتوانید از طریق نوشتن به کسی بگویید که او را دوست دارید. وقتی برای اولین بار آن سه کلمه را میگوید اگر بهجای پیامک دادن، شبکههای اجتماعی و یا از طریق تلفن با دست بنویسید، پرمعناتر است.
یک نامه کامل که شامل حقیقیترین احساس تان است، میتواند صمیمی و عاشقانه باشد، اما اگر نابهنگام آن را بیان کنید ممکن است طرف مقابل را بترساند و او را از شما دور کند. اگر شما تصمیم گرفتهاید که احساس خود را از طریق نوشتن بیان کنید، درباره احساسی که دارید مطمئن شوید که جدی هستید و اینکه برای بیان آن در رابطه خیلی زود نباشد.
مطالب مرتبط: مشاوره ترک خود ارضایی
چطور به پسر یا دختر مورد علاقه بفهمانیم که دوستش داریم؟
این به رابطه و خصوصیات اخلاقی زوج بستگی دارد. بعضی از افراد نسبت به مسائل، عادیتر برخورد میکنند و شما ممکن است احساس راحتی کنید و صریحاً به او بگویید دوستش دارید. بعضیاوقات، اگر درباره این موضوع ناراحت هستید بزرگ کردن آن، مشکلی از شما حل نمیکند. فقط گفتن گاهبهگاه”بههرحال، من دوستت دارم “ممکن است برای همه درست نباشد، اما در برخی روابط ممکن است عالی باشد.
البته ممکن است عشق همیشه بهترین زمانبندی را نداشته باشد. شرایطی پیش خواهد آمد که شما یا شریک زندگی تان درزمانی عشق خود را ابراز کنید که دیگری برای شنیدن آن آماده نیست. اگر این اتفاق بیفتد، واضح است که نباید انتظار “من دوستت دارم” متقابل را داشته باشید، زیرا ممکن است او هنوز آمادگی شنیدن جمله دوستت دارم را نداشته نباشد.
انتظار بیشازحد در رابطه باعث میشود که شریک زندگیتان احساس دستپاچگی کند یا به ناچار دروغ بگوید، که هردوی اینها میتواند به پایان رابطه دوستی منجر شود. مهم نیست چه موقع و چگونه به او میگویید دوستت دارم. اگر فقط میخواهید که او بگوید شما را دوست دارد، این کار را انجام ندهید زیرا برخی از افراد ممکن است نتوانند مدت طولانی این حرف را بزند و برخی نیز ممکن است هرگز نتوانند صریحاً آن را بیان کنند.
آمادگی داشته باشید که همان جمله تکرارشده را متقابلاً نشنوید، زیرا ممکن است هردوی شما در این مورد همعقیده نباشید.
همیشه به معشوقه خود بگویید، اشکالی ندارد که او احساسی شبیه به شما ندارد و اینکه شما بدون توجه به تصمیمش، او را دوست خواهید داشت و حمایتش میکنید، حتی اگر بدانید کسی که دوستش دارید شما را دوست ندارد.
اما ممکن است به این دلیل باشد که او هنوز آمادگی گفتن جمله دوستت دارم به شما را ندارد. بنابراین صبور باشید و فقط به دوست داشتن خود ادامه دهید.
در صورت نیاز به گرفتن مشاوره ازدواج با شخصی که به او علاقه مند هستید و دوستش دارید، می توانید با ما تماس بگیرید.
مطالب مرتبط: ازدواج در سن کم
مطالب مرتبط: آنچه یک دختر باید قبل از ازدواج بداند
من خیلی عاشق یه پسری هستم بیش از حد نمیتونم کنترل کنم خودمو جلوش یا لکنت میگیرم یا انقدر استرسی میشم و دستمو فشار میدم میتونم استخونای دستمو بشکونم،،ولی خب یه روز حدود ده دقیقه داشت بهم زل میزد منم تظاهر کردم سرم تو گوشیه و نگاش نمیکنم،،شاید بگین چیزی نیست ولی خب کلی داستانه ولی نمیتونم بگم،،میشه ریپلایی کنین اگه رو در رو شدیم چجور حرف بزنم باهاش؟
شاید زن عموت به عموت گفته برا همینم عموت حساسیت نشون میده نمیزاره زیاد بهم نزدیک بشید تا مشکلی براتون پیش نیاد در هر صورت پدر حواسش ب دخترشه دیگه
من یه مدت کوتاه یعنی ۳ ماه است عاشق دختر عموم شدم اون موقعه ها بهش حسی نداشتم روش خیلی غیرت دارم یک روز ازم پرسید که اگه نگی چرا رو من غیرتی هستی آنقدر دیگه باهات کاری ندارم ولی منم گفتم چقدر دوسش دارم اونم گفت منم دوست دارم اونم منو دوست داره فقط باباش یعنی عموم وقتی میان خونمون نمیزاره زیاد صحبت کنیم مامانش یعنی زناموم خبر داره دوسش داره و خیلی خوشحاله ولی عموم نمیدونه وقتی میان خونمون من از نگاه کردن و چشاش میخونم چقدر دوسم داره باید چکار کنم به نظرتون
سلام من یکی رو دوست دارم که هرشب خوابم نمی بره
آره داداش عشق دل و جرعت میخواد وگرنه هیچی گیرت نمیاد
به کسی که صاحب دلت شده بگو دوسش داری و بخودت بگو اگر سهم قلب من باشه حتما مال من میشه ولی تا زمانی که تصمیم نگیری و دل دل کنی هیچ اتفاقی نمیفته هر روز که میگذرونی فرصت هات از دست میره و نمیتونی برای آینده هم تصمیم درست بگیری اینکه آدمی که دوسش داری قراره تو زندگیت باشه یا نه همه چیز بلاتکلیف برات فکر و دل و جسمت مریض و خسته از همه چیزه و سردرگمی فقط باید تصمیم بگیری که اوضاع عوض کنی و زندگیت درست کنی پس ترس و خجالت و چیزای دیگه رو بزار کنار و چیزی که تو دلته به زبون بیار و براش تلاش کن تا حسرت نشه برات و هر وقت انجامش بدی دیر نیست گذشته و فرصت هایی که از دست رفت برنمیگرده ولی اگر آینده رو هم هدر بدی فقط به خودت آسیب زدی پس دست بکار شو درستش همینه
من وقت گذاشتم و کل نظرات رو خوندم من یه مشکل دارم اونم اینه که به همه کمک میکنم اما به خودم نه خب خیلی ها گفتن نمیتونیم به کسی که دوستش داریم احساساتمون رو بگیم من درکتون میکنم خب منم این مشکلو دارم ببینید فکر نکنم وضع شما از من بدتر باشه 3 بار عاشق شدم اما هر سه بهم خیانت کردن و جلوی چشام پسر های دیکه رو بوسیدن انگار که طلسم شده باشم و خب الان نسبت به کل دخترا بی اعتماد شدم و الان هم عاشق شدم به خودم گفتم شاید سه تای قبلی کراش بوده باشه اما طولانی بودن و فراموش کردنشون خیلی سخته و نمیدونم چطوری وارد یک رابطه جدید بشم میترسم دوباره مثل قبل یشه به کسانی که مشکل دارن باید بگم احساس خودتون رو بگید بزارید هرچی قلبتون میخواد رو بگه حرفای قلب خیلی قشنگه و میتونه روی طرف مقابل خیلی تاثیر داشته باشه بعضی هم توی سن بلوغ عاشق شدن اگه خیلی وقته و نمیتونین فراموشش کنین درکتون میکنم منم توی بلوغ بود که یکی از دخترهایی که باهاشون بودم این کارو باهام کردن امیدوارم شما به سرنوشت من دچار نشید و اصلا نترسید بالا رفتن ضربان قلب عادیه لکنت عادیه دست و پا چلفتی شدن عادیه دوستام به من میگن وقتی چیزی رو مینویسم یا میخونم یا می نوازم انگار همه دارن با من میخونن مینوازن و مینویسن و نتیجه خیلی قشنگ میشه اصلا نترسید و ذره ای تردید نداشته باشید
یه پسری بود از فامیلای دور پدرم از من۱۳ سال بزرگ تر بود من بهش عمو میگفتم و احساس راحتی باهاش داشتم و همه حرفامو بهش میگفتم بعد چند سال که من ۱۶ سالم شد یعنی چند ماه پیش بهم گفت که دوسم داره منم نخواستم دلشو بشکونم باهاش قرار گذاشتم از اون ور یکی دیگه از فامیلای دور پدرم یه پسری بود که ۳ سال از من بزرگ تر بود قبلا چند باری همو دیده بودیم بعد مدت ها فهمیدم دوسش دارم وقتی میدیدمش ضربان قلبم تند میزد و هل میشدم همونی که ازم ۱۳ سال بزرگتر بود و تازه قرار گذاشته بودیم فهمید یکی دیگه رو دوست دارم دعوا کردیم و از هم جدا شدیم ولی باز ول کن نبود دوباره پیشنهاد داد من بهش گفتم نیاز به زمان دارم تا فکر کنم گفت تا کی گفتم تا ۱۴ فروردین چون ما هر سال ۱۳ کل خانواده دور هم جمع میشیم تو خیالم گفتم اونی که من دوسش دارم از رفتارش نتیجه میگیرم اگه حس کردم اونم منو دوست داره که به اون یکی جواب رد بدم اما ماجرا جوری که من میخواستم پیش نرفت تو روز ۱۳ یه دختر از فامیلای خیلی خیلی دور هی خودشو به اونی که من دوس داشتم میچشبوند بعدا فهمیدم کار اون پسری بود که به من پیشنهاد داده بود بعد از ماجرای ۱۳ من به اون پسره اعتراف نکردم تونی هم که بهم پیشنهاد داده بود رو پیشنهادشو رد کردم و بعد اون ماجرا افسردگی شدید گرفتم و قرص مصرف میکنم ولی جدیدا به تازگی فهمیدم اون دختره و پسری که من دوسش دارم هیچ رابطه ای باهم ندارن پسره رو خیلی دوست دارم فکرش دیوونم کرده میخوام بهش بگم نمیخوام از دستش بدم ولی به چند دلیل نمیشه دلیل اول نمیدونم اون دختره رو دوست داره یا من دلیل دوم میترسم به مامان بابام بگه سوم شاید برا سنم مناسب نیست لطفا کمکم کنید نمیدونم چیکار کنم ولی دوریشم خیلی درد داره
منم دست و پاهایم را گم میکنم
نگرانم عاشقمه یا نهاد
من یه دختری رو هروز میبینم میشه بگید چطور بهش بگم دوسش دارم؟
چطور میشه عاشق کسی باشی ولی بهش نگی بنظرم عشق اگر عشق باشه ترس و خجالت و مخالفت خانواده و هزار و یک چیز هیچ اهمیتی نداره چون عاشق نمیتونه از عشقش بگذره اگر فقط بگی عاشقی بدون اینکه تلاشی بکنی و حتی به زبان بیاری فقط ادعای عاشقی کردی عشقی که فقط تو دلت بمونه حتی ۲۰ سالم تو دلت باشه و به روی خودت نیاری و عشقت رو نیاری تو زندگیت هیچ ارزشی نداره فقط خودآزاری کردی و عمرتو هدر دادی عشق یعنی بودن کنار کسی که دلت براش پرپر میزنه و دیدنش باعث خوشحالیت میشه و وقتی بهش فکر میکنی لبخند به لبت میاد نه جدایی و دوری از اون آدم پس ابراز علاقه نکردن به هر دلیلی که باشه بزرگترین اشتباه زندگیه
اگر تا این حد دوسش داری خجالت رو بزار کنار تا خودت اقدامی نکنی بهش نگی نه حالت خوب میشه نه تغییری تو زندگیت ایجاد میشه و خونوادتم مرتب بهت فشار میارن که ازدواج کنی و اگر به حرفشون گوش بدی و با اینکه عاشق کسی هستی به خواست خونوادت تن به ازدواج با کس دیگری بدی هم ب خودت هم ب اون آدم ظلم کردی چون دلت جای دیگس نباید میزاشتی ۵ سال بگذره و دچار افسردگی بشی خیلی به روح و روان خودت فشار آوردی با این کار باید زودتر اقدام میکردی اگر از گفت علاقت به این شدت خجالت میکشی پس اگر بگی قبول کنه چطوری میخوای باهاش ازدواج کنی و رابطه عاطفی و زناشویی داشته باشی برای عشق و ازدواج خجالت تا حدی طبیعیه بیشتر از این که بخواد ب این روز بندازتت زیاده رویه اینکه عاشق شدی هیچ اشتباهی نکردی که بخوای بخاطرش خجالت بکشی شاید بخاطر نگفتن حست و نبودن کسی که دوسش داری چون حالت بده فکر میکنی افسردگی داری شاید بهش بگی حالت خوب بشه بری پیش مشاور خوبه ولی دارو مصرف نکن عوارض داره سعی کن رو خودت کار کنی و پاپیش بزاری برای عشقت اگر خونوادت خیلی بهت فشار میارن بهشون بگو کسی رو دوس داری شاید با دونستن این موضوع حتی بهت کمک کنن نزار بیشتر طول بکشه چون حالت روز ب روز بدتر میشه زودتر یکاری کن تا از این وضع دربیای
تحت فشار روانی خانواده هستم و یکی رو از ته دل دوست دارم و نمیتونم بهش بگم یعنی خجالتیم به نظر خودم افسردگی شدید دارم و خودزنی هم میکنم احساس الانم خوبه و ارومم تصمیم خاصی ندارم از وقتی هم شروع شده به شدت منو تحت فشار گذاشته ۵ سالی میشه سابقه مراجعه به پزشک هم ندارم ممنون
خب به خوادت بگو یکی رو دوس دارم میخوام باش ازدواج کنم چن سالم هس میخوامش برید برام خواستگاری تا بهت فشار نیارن سنتی اقدام کنی دیگه خجالت هم لازم نیس بکشی بسپار ب بزرگترت بره جلو تو که خجالت میکشی به دختر بگی چرا ایقد سختش میکنی یا خجالت بزار کنار به دختر بگو یا سنتی اقدام کن خلاصصص
بهش بگو دوسش داری
اگر ازدواج کنه چی؟ اونوقت چکار میکنی؟
یعنی خانوادت تو این ۵ سال نفهمیدن دلت پیش کسی گیره؟؟؟ خب اگر نمیدونن بهشون بگو اگر خجالت میکشی به کسی که علاقه داری ابراز احساسات کنی با خانوادت که راحتی باهاشون حرف بزن بگو دلم پیش اینه اگر میخواید مجرد نمونم کمکم کنید باهاش ازدواج کنم عاشق این آدمم یا این یا هیشکی اگر نشه تا آخر عمر مجرد میمونم بزار ترس برشون داره تا کمکت کنن میتونی به یکی از اعضای خانوادت که بیشتر باهاش راحتی از دلت بگی و ازش بخوای اونم به با بقیه صحبت کنه و یکاری کنه کمکت بلخره که نمیتونی ب همین وضع ادامه بدی و هیچ کار نکنی خانوادتم مدام بهت فشار بیارن بهتره بهشون بگی و ازشون کمک بگیری یا حداقل دست از سرت برمیدارن ولی سعی کن به اونی که دوسش داری بگی یوقت از دست ندیش با نگفتنت
بیچاره دختری که تو دوسش داری و ۵ سال بهش نمیگی خب پسر خوب شاید همه این ۵ سال اونم دلش پیش تو بوده باشه و منتظر بوده پاپیش بزاری ببین همه دخترا دوس دارن ی پسری عاشقشون بشه و ابراز علاقه کنه چرا ایقد ناامیدی چرا رک و راست ب خونوادت نمیگی عاشق شدی و اون دخترو میخوای گفتن ی دوست دارم مگر چقد سخته که ۵ سال نتونستی بگی و خودت ب این روز انداختی چرا افسردگی چرا خودزنی واقعا برات ناراحت شدم ببین نزار بیشتر ازین این حرف تو دلت بمونه و سنگینی کنه تمام قدرت و ارادت جمع کن برو ب دختره بگو دوسش داری و باش ازدواج کن نزار راحت سهم یع پسر دیگه بشه با غصه خوردن و خودخوری هیچی نصیبت نمیشه زودتر بهش بگو بالاخره باید تکلیف خودت روشن کنی
سلام من یه چند ساله که عاشق دختر همکار مامان م شدم ولی نمیدونم می بهش بگم شما یه راه محلی بگین میخوام به مامان م بگم که دختر همکارشو دوست دارم میترسم شما به من کمک کنین
چرا میترسی هر آدمی یروز ب کسی علاقمند میشه و انتخابی داره به مامانت بگو چن سال دختر همکارتون دوس دارم میخوام باش ازدواج کنم بهم کمک کنید بهش برسم بگو این انتخاب من راضیش کن برات پاپیش بزاره بالاخرع باید ب خونوادت بگی تا برن برات خواستگاری بعدشم ب دختر هم اگر میخوای بگی برو بگو چن سال دل و ذهنم درگیر شماس قصدم ازدواج شرایتت بگو ترس و این حرفا بزار کنار گناه که نکردی عاشق شدی قصدتم ازدواج دختر هم شاید دوست داشته باشه
یه اقا پسریو یه بار دیدمش،گیتار میزد و میخوند،چند کلمه باهم حرف زدیم و گفتم اگه فعالیت موسیقی داره ایدی اینستاشو بده!
خلاصه گرفتم و الان یه هفته از اون ماجرا میگذره که من همه امتحانامو گند زدم از بس همش تو ذهنمه
نمیدونم این چه حس کوفتیه فردای اون روز فشارمو گرفتم فشار مغزم پایین بود بش که فکر میکنم انگار باد میوفته تو قفسه سینم نمیتونم درست نفس بکشم ضربان قلبم عادی نیست، همش پیش خودم خیال بافی الکی میکنم از اونجایی که تایپ شخصیتسم xnfp عه،رفیقاممیگن صبر کن یکی دو هفته دیگه بهش فک کن ببین واقعا دوسش داری یا نه ولی من فقط یبار دیدمش چجوری مطمعین بشم؟
۱۶ سالمه(بچه ام خودتونید? بنظرم به بلوغ ذهنی رسیدم)
هر کی شماره داره از عشقش آهنگ نفس از علی حسینی و مهریار بفرسته براش خودش میفهمه دوسش دارید بعدش که سر صحبت باز شد باهاش حرف بزنید این آهنگ خیلی عاشقانست
من الان درس میخونم. دختر هستم و ۱۵ سالمه. من یه بار علاقهی شدید به یکی پیدا کردم و هنوزم عاشقشم ولی اون منو دوست نداره و بعد از اون هیچ وقت حالم خوب نشد و افسردگی گرفتم همش دلم میخواد گریه کنم و اینکه نمیدونم چی کار کنم و چند بار هم دستمو با تیغ زخمی کردم. میخوام بدونم چی کار کنم اون بهم علاقهمند بشه و دوستم داشته باشه. و اینکه من با دو سه نفر در میون گذاشتم همه مسخرم کردن و اذیتم کردن. واقعا از زندگی خسته شدمم
خب بزار بزرگتر بشه دختر عمه هنوز 14 سالشه به این زودی که ازدواج نمیکنه ولی اگر به هر دلیلی تحمل نداری صبر کنی اول بهش پیام بده یمدت باهاش حرف بزن در مورد چیزای مختلف یکم باهات راحت بشه بعدش حرفاتو ببر سمت علاقه و ازدواج و این حرفا و بهش بگو میخوام یه چیزی بگم نظرتو بهم بگی ولی حتما بین خودمون بمونه تا بعد اونوقت بهش از علاقتو و تصمیمت برا ازدواج باهاش بگو مطمعن باش به خونوادش نمیگه چون خودشم تو دردسر میفته و بهش سخت میگیرن اذیت میشه پس نمیگه فقط تو یجوری باش حرف بزن ازت نترسه و مطمعن بشه جدی هستی و میخوای باش ازدواج کنی و علاقت واقعیه و اگر قبول کرد بهش صدمه نزن و احترامش نگهدار و ازش رابطه نادرست نخوا
بنده ۲۰ سالم هست،و ۷ ساله که عاشق دختر عمه ام هستم، ولی مشکل اینجاست که سن دختر۱۴ ساله و من به خاطر این مورد بهش پیام نمیدم چون ممکن هست بره به خانوادهاش بگه و موجب ناراحتي و لطمه به شخصیت من بزنه،و این مورد هم ناراحت کننده هست. و متاسفانه طاقت منم تمام شده… خاستار راحلی منطقي و درستی از دوستان و مشاوران عزیزم هستم
من دختر عمه ام رو خیلی دوست دارم،خیلی وقتا ابراز علاقه میکنه بهم حتی یه بار گفت خیلی دوستت دارم، نمیتونم بهش بگم دوستش دارم?
من یه بار هم به زبون نیوردم
از اونور پسر عمه ام ازش خواستگاری کرده، الان من چه گ.ی بخورم؟
فکرش از ذهنم بیرون نمیره.?
دوستان لطفا کمکم کنید
من کسی رو دوست دارم اما نمیدونم چطور بهش بگم
سنت خیلی پایینه چن وقت دیگه از سرت میفته بش بها نده دختره هم ازت بزرگتره فک نکنم به کوچیکتر خودش توجه کنه بشین درساتو بخون ولی وقتی به سن ازدواج رسیدی 10 یا 15 سال دیگه به دختری علاقه پیدا کردی اینقد ترسو و استرسی نباش وگرنه راحت از دستش میدی چون اینقد نمیری جلو که یکی دیگه زرنگی کنه باید حتما به کسی که عاشقشی بگی دوسش داری البته بعد که سن ازدواج رسیدی و از تصمیمت مطمعن شدی
سلام من بهار هستم من الان 12 سالمه. الان 4 ساله که عاشق پسری شدم ما در روستا زندگی میکنیم و مدرسمون هم مختلته من از کلاس دوم عاشقش شدم اما نتونستم بهش بگم. ما تا کلاس پنجم قاطی بودیم ولی وقتی ششم اومدیم کلاسمون جدا شد یعنی به اندازه ی یک ستون 10 یا 15 سانتی فاصله هست تا کلاس پنجم نمیدونست و خیلی هم باهام صمیمی بود وقتی امسال دوسم جلوی جمع بهش گفت دیگه باهام حرف نمیزنه ولی خیلی نگاهم میکنه هرموقع که از کنارم رد میشه نگام نمیکنه ولی اگه من نگاش نکنم بهم خیره میشه و وقتی نگاهش میکنم نگاهشو ازم میدوزد
دیروز کامل تعطیل شدیم ولی شنبه برای کارنامه همراه ما رامون باید برای تحویل کارنامه به مدرسه بریم خیلی دوست دارم بهش بگم اما وقتی حتی بهم نگاه میکنه و بهم خیره میشیم من از استرس میمیرم و هردومون مجبور میشیم که نگاهمون رو از هم بدوزدیم اما من نمیدونم که چطور بهش بگم که دوسش دارم
یه بار هم فقط منو اون که اسمش محمد هست داخل سالن مدرسه بودیم که داشت از کنارم رد میشد گفت میخوام عشقتو فراموش کنم آتیشتو خاموش کنم
دیروزم منو دوستم که داشتیم میرفتیم میگه دوست دخترم خوله ولم نمیکنه که بچه ها گفتم دوستام داره به تو میگه وگرنه میگفت دوست پسرم خوله ولم نمیکنه
دوستان یه کمکی بهم کنید که من بهش چی بگم؟
ممنون از همگی که به داستان خسته کننده ی من گوش دادین ??
من ۱۴سالمه وعاشق ی دختر۱۶سالع شدم نمیدونم سر در گم هستم همش تو فکرش هستم و نمیتونم ازش بیرون بیام و راستش علاقعه شدید بهش دارم و نمیتونم بهش بگم دوست دارم نمیتونم عشقمو بهش بگم میترسم استرس دارم ولی عشقی ک بهش. دارم واقعه هست هر کاری میخوام بکنم ک بگم دوست دارم نمیتونم و راستش نمیدونم اون از من خوشش میاد یا نه میخوام بدونم اون هم هس رو من دارع یا یطرف هست و فقط همینو نمیتونم بهش بگم دوستت دارم اون پردش مربی من هست و ما خیلی با اون صمیمی هستیم اینطور ک پدرش مثل بابامه
منم همینطور?
وقتی حست بهش بیشتر از دوست معمولیه باید بش بگی نگو بیا رل بزنیم که ناراحت بشه بگو من تو این مدت که شناختمت بت علاقه پیدا کردم اگر بشه ازدواج کنیم ولی قبلش میخوام یمدت با هم آشنا بشیم اگر دوست داشته باشه یا قبول میکنه یا راهی جلوت میزاره اگر علاقش برا دوستی عادی باشه میگه نه تو هم یا قبول کن یا بش بگو یه فرصت بده یمدت بهم شاید نظرت عوض شد و این حرفا شاید قبول کنه اگر بازم گفت نه دیگه ادامه نده چون اگرم بش نگی بلاتکلیف میمونی از یطرفم اگر اون دختر حسش مثل تو نباشه بیخودی هم وقتتو هدر دادی هم با این رابطه رفاقتی که باش داری بیشتر وابستش میشی بهتره همین الان موضوعو بش بگی تا رابطتون تو شکل درستش جلو بره
با سلام من از یه دختری خوشم اومده الانم باهم مث یه رفیق خیلی صمیمی هستیم موندم چجوری بهش بگم دوست دارم چون خیلی وقت نیس باهم رفیق شدیم ولی واقعا دختر خوب و با ادبی هس من میخوام باهاش رل بزنم و بعد که اگه قسمت شد ازدواج کنم ولی دو دلم میترسم بهش پیشنهاد بدم کلا حتی به عنوان رفیق هم نمونه
از دختری خوشم میاد برای ازدواج ولی نمیدونم نظرش در مورد من چیه میخوام بهش پیشنهاد بدم اگر قبول کرد به خونوادم بگم بریم خواستگاری شهر دیگه زندگی میکنه ولی شمارشو پیدا کردم میخوام بهش پیام بدم چی بگم چطوری مطرح کنم بهتره؟ راهنمایی لطفا نمیخوام از دستش بدم
منن یک روز تو مدرسه با رقیق بود من گفت برم میخواستم یک ساعت بخرم با من مییابد گفت بله. می یام روفت مغازه صاحب مغازه ساعت نشان داد بعد رقیق اومده بروی من تو همان مغازه بود ساعت ازشون خرید واو صاحب مغازه اسم شمالی است گفت مشه شماره من میخوام من دادم بعد اگر رفت خونه کم پیام فرست کم شروع کرده به پیام فرست من با ادامه دادم ولی آها نه تماس میگیرم نه پیام می ده چکار کن تا پیام بده یا تماس بگیرید
پسرا اگر خودتون به دختری علاقتونو مستقیم ابراز کردید نه اینکه کسی واسطه بشه یا بخواد از زبونش بکشه و دختره بهتون گفت مثل داداشمی که هیچی ولی اگر چیزی از علاقت به دختره نگفتی ولی اون دختر میاد دور و برت بهت توجه نشون میده و گاهی داداش صدات میزنه یا میگه مثل داداشمی خیلی وقتا واقعا مثل داداشش نمیدونتت واقعیتش این که بهت علاقه پیدا کرده و میخواد با گفتن این کلمه ببینه واکنشت چیه و بفهمه تو هم دوسش داری و تحریکت کنه اگر علاقه ای داری بهش اعتراف کنی مثلا عصبانی بشی بهش بگی من داداشت نیستم عاشقتم و اینا و با خودش میگه اگر براش عادی بود پس دوسم نداره و باید فراموشش کنم پس باهوش باشید خیلی وقتا هست دختری عاشق پسر یه اما بهش میگه دادش تا حس پسرو به خودش بفهمه چون نمیتونه حسشو ابراز کنه میخواد اگر دوطرفس پسر پیشقدم بشه خیلی از پسرا متوجه نمیشن و میگن دختره بهم میگه داداش یا اینکه مثل دادشش باهام رفتار میکنه ولی من عاشقشم جرعت ندارم بش بگم و اینا به این چیزا فکر نکنید وقتی دختری رو دوست دارید بهش بگید تا بفهمید واقعا حسش چیه
ما یکی از آشناهامون بود دختره همیشه به پسرعمش میگفت داداش ولی پسر عمش عاشقش بود حاظر نبود ازدواج کنه و برا دختر داییشم نمیرفت جلو بخاطر همین حرف دختره تا اینکه خواستگاری کرد و دختره جواب منفی داد و خیلی هم ناراحت شده بود باورش نمیشد حس پسرعمش اینجوری بود از بچگی و میگفت همیشه طوری باهام رفتار میکرد که فکر کنم داداشمه یعنی خود پسره باعث شده بود این حس خواهربرادری بینشون بوجود بیاد برای همین دختره اولش قبول نکرد و شوکه شد ولی بعد یه مدت جواب مثبت داد و ازدواج کردن و سه تا بچه دارن
بچه بشین درستو بخون ازین فکرا بیا بیرون میره به مامان باباش میگه
من چند ماهه که دختری را دوست دارم ولی نمیدونم چطور بهش بگم میترسم بره به مامان یا باباش بگه من ۱۱ سالمه
سلام من یه دخترم و یه پسری که یک سال ازم بزرگتره رو دوست دارم
یه جورایی همسایه روبروییمون میشه و هرروز میبیتمش
الان یک ساله ک دوسش دارم حتی تو چت هم بهش گفتم که دوسش دارم اونم بم گفت که دوسم داره ولی من مطمئن نیستم راستی شماره همدیگرم داریم
چند بار خواسم برم باهاش حرف بزنم روم نمیشد حتی بهشم گفتم که میخوام بیام جلوت باهات بحرفم و گفته باش ولی رفتم جلوش و حتی یه سلامم نمیتونستم بکنم
بگین باید چجوری برم و باهاش رودرو حرف بزنم
دختر15سالمه خیلی دلشوره و استرس دارم عاشق یه پسر 24ساله شدم و واقعا درگیر این موضوع شدم به شدت خیلی دارم اذیت میشم پسره فامیلمونه ولی بخاطر یه مسائلی ما همو ندیده بودیم چهار ماهه پیش رفتیم عروسی و من ایشونو اونجا دیدم ولی الان یه اتفاقی افتاده که ما قرار با هم رفت و آمد داشته باشیم و امکان داره که هر روز همو ببینم و اینکه میدونه من عاشقشم یکی بهش گفته
وایی عزیزم منم مشکلم همینه ولی من عاشق ی پسری ولی توان گفتن بهش رو ندارم دوست دارم بهش بگم که خیلی دوسش دارم اما نمیتونم چون میترسم اون ازم متنفر شه
اگر عاشقی پس شجاع باش و اعتراف کن و برای بدست آوردن قلبش تلاش کن اما اگر هر بار به بهانه ای حالا ترس خجالت بی پولی مخالفت خونواده تحصیل سن کار یا هر هدف و دلیلی و هر چیز دیگه ای منصرف میشی از پاجلو گذاشتن برای کسی که میگی عشقته و فرار میکنی از روبرو شدن باهاش و پشت سر گذاشتن مشکلات بدون از عاشقی هیچی نفهمیدی.
واقعا عاشقی؟ پس از هر چیزی بخاطرش بگذر و هر جایی که هستی و هر لذتی رو رها کن و اولویتت رو بذار کنار اون بودن و خوشبخت کردنش اونوقت بدون عاشقی کردی اینکه از دور بگی دوسش دارم و اشک بریزی و آه و ناله کنی و ازش پنهان کنی عاشقی نکردی در اصل به خودت و عشقت ظلم کردی و داری عمرت هدر میدی هر روزی که میگذرونی با هیچ کاری نکردن
سنت کمه ولی از تمام کسانی که اینجا نظر گذاشتن و گفتن سال هاست عاشقن ولی ابراز نکردن و دارن میسوزن از دوری عشقشون و خیلی هاشونم بخاطر همین ترس بیخود و خجالت بکلی عشقشون از دست دادن درس بگیر و بجای فکر کردن فقط برو بهش بگو عاشقشی از کجا معلوم که اونم حسش مثل تو نبوده این سال ها میگی ازش خجالت میکشی خب اگر گوشی داره بهش پیام بده حستو بگو و ازش بخواه به کسی نگه اگر جوابش مثبت بود بهش بگو بین خودتون بمونه تا بزرگتر بشید و بتونی رسمی بری خواستگاریش اما اگرم بگه نه حالا خیلی فرصت داری تا بتونی راضیش کنی و بازم باهاش حرف بزنی ولی هر چی که بشه دیگه حسرت نگفتن احساستو نمیخوری کسی که فقط بگه عاشقم ولی بترسه و حتی ابرازش نکنه فقط ادعای عاشقی کرده به این فکر کن که که اینقدر دوسش داری و برات مهمه که حاظری خجالت و ترس کنار بزاری بهش اعتراف کنی و برای داشتنش تلاش کنی همین امشب یا فردا برو بهش بگو تا از فکر و خیال و ترس راحت بشی بعضیا زود عاشق میشن و زود بزرگ میشن و عشقشونم از دلشون نمیره اگر تو هم از حست مطمعنی پس با اینکه سن کمی داری میتونی باهاش درمیون بزاری ولی اگر قبولت کرد پای حرفت بمون
من نمیتونم به امیر علی بگم دوستش دارم???
سلام من پسر 15ساله هستم سه چهار ساله عاشق دختر داییم هستم نمیتونم بهش بگم دوستش دارم چجوری بهم بگم. چون که خجالتی و کم رو هستم نمیتونم بگم و ترس اینکه جواب منفی بشنوم من الان شدیدن دوستش دارم و وابسته شم میخوام سعی و تلاشم رو بکنم که بهش بگم
سلام من یه دختر هست تو محلمون تازه اومرد یه ۱ سالی میشه من تو نگاه اول عاشقش شدم نمیتونم بهش بگم یه جورایی وقتی میبینمش دستام میلرزه استرس دارم میترسم
سلام من یک پسر 15ساله هستم سه چهار ساله عاشق دختر داییم شدم نمیتونم بهش بگم در این باره کمکم میکنید
سلام دختر هستم ۱۵ سالم هست من عاشق یه پسر شدم که این ۱۸ سالش هست همیشه گلم میگه عزیزم میگه یا بار ابجی میگه نمیدونم بگم یا ته پسره یه بار پیشم خوابید
پسرای عاشق یه فکر خوب دارم براتون فردا روز دختره برید به عشقتون تبریک بگید و ابراز علاقه کنید بهش بگید آرزو دارم با هم باشیم و در آینده نزدیک روز زن بهت تبریک بگم
پسر خوب تو که میگی 14 سالمه یه دختر 12 ساله رو دوس دارم خب سنت بلوغ و طبیعیه این حسا ولی کلا اینکه ادامه بدی به دوست داشتنت دست خودت نیست عشق و دوست داشتن اگر واقعی باشه تو هر سنی که برای کسی پیش بیاد حتی چند سالم بگذره تموم نمیشه و ادامه پیدا میکنه پس بزار زمان بگذره اگر هنوز دوسش داشتی یعنی عشق و پاش وایسا برو بش بگو ولی اگر تموم شد و مهرش از دلت رفت یعنی زودگذر بوده و به خاطر بلوغ
من عاشق یه دختر شدم ولی نمیدونم اونم عاشقمه یا نه ومن 13 سالمه و اون 12 سال و همکلاسی هم هستیم و از اینکه بهش بگم میترسم نمیدونم واسش نامه بنویسم یا چی وارد کلاس که میشم همه حواسم به اونه ( کلاس زبان) و چند بار باهاش تا دم در خونشون باهاش رفتم ولی نتونستم بهش بگم دوستش دارم
با سلام من یک پسر 15 ساله هستم که الان یک سال است که عاشق دختر خاله ام که 17 سال دارد شدم من از وقتی که به او دل بستم شب و روز ندارم و رویم نمی شود که به کسی بگوییم من راجب ازدواج زود هنگام خیلی تحقیق کردم ولی قانع نشدم و او را بشدت دوست دارم. اکنون چند وقتیه که هرشب راجب او فکر می کنم و خواب او را میبینم
سلام من دوساله یکی رو دوست دارم و14سالمه و اون هم 12سالشه بنظر شما من به این دوست داشتن ادامه بدم یا نه
بده اگر کسی عاشق هست تا آخرش هم هست
الان دخترا دارن به پسرا ابراز علاقه میکنن اونوقت هنوز پسرایی هستن که میترسن به عشقشون بگن دوسش دارن این پسرا از یه دخترم کمترن من که خودم پسرم خجالت میکشم از این همه بی عرضگی دخترا میخونن این پیاماتونو دیگه چی میگن با خودشون
تقریبا همتون گفتید چجوری بگم میترسم بگم نمیدونم اونم دوسم داره یا نه خجالت میکشم بگم میدونید اینا یعنی چی؟ یعنی فقط دارید به حرف عقلتون گوش میدید یعنی دارید فکر میکنید مدام با اینکه عشق و دوس داشتن کار دل پس باید با دلتون تصمیم بگیرید چون عقل همیشه راه درست رو به شما نشون نمیده گاهی باعث میشه بدترین انتخاب رو بکنید. شمایی که میگی دست و پام گم میکنم بی حس میشم نمیتونم حرف بزنم شمایی که میگی 9 ماه یا 3 سال یا ۸ سال عاشقم ولی نتونستم بگم واسه اینه که فقط فکر کردی و به حرف های عقلت گوش دادی که فقط ترس انداخته تو دلت تا حرف نزنی خب به چی رسیدی جز اینکه درد دوری از معشوقت یا از دست دادنش رو برای همیشه تجربه کردی بهترین کار اینه که بدون فکر کردن یکبارم که شده فقط به حرف دلتون گوش کنید برید به عشقتون بگید چه حسی بهش دارید مطمعن باشید بیشتر شما عشقتون دوطرفه بوده تمام مدت و فقط دست دست کردید باقیتونم از بلاتکلیفی و عذاب راحت میشید نزارید یک عمر حسرت گفتن دوست دارم به عشقتون تو دلتون بمونه و بگید ای کاش میگفتم شاید دوسم داشت اونم. مطمعن باشید درد از دست دادنش خیلی کشنده تر از دردیه که الان میکشید از نگفتن حرف دلتون و نبودنش کنارتون و اینکه شاید بعدها بفهمید دوستون داشته شما نگفتید و اونم چون نفهمیده حستونو ازدواج کرده با کس دیگه و دیگه نمیتونید هیچ وقت لبخند بزنید چون خودتون مقصر بودید. فقط باید به حرف دلتون گوش کنید
تمام این مدت نتونستم بهش بگم ازش ناراحتم چون خیلی دوسش دارم و میترسم از دستش بدم کمکم کنید چون رفیقمه و برام خیلی مهمه من دخترم اونم دختره
سلام
من دخترم و 17 سالمه تقریبا 5 ماهه که با یکی از بچه ها که اونم دختره و همسن و سالیم و تو ی مدرسه هم درس میخونیم دوست شدم و خیلی هم دوسش دارم و وابستش شدم ی بار رو یه موضوع قهر کردیم و یه ماه طول کشید البته چند بار اومد باهام حرف بزنه و … ولی من حرف نزدم الان که رفته ی جای دیگه و کمتر میبینمش دلم خیلی برااااش تنگ شده برا همینم بهش پیام دادم ولی حس کردم ک اون رفتارش باهام عوض شده شایدم برا اینه ک تازه اشتی کردم باهاش ولی کلی ناراحت شدم و حالم خیلی بده و چون قبلا رو یه موضاعاتی رفیقام رو اعتمادمو بهشون از دست دادم و قطع رابطه کردم باهاشون دیگه نمیخام اینطوری بشه چون واقعا سه سال طول کشید تا همه چیز عادی شد برام و فراموش کردم الان دیگه نه توانشو دارم نه طاقتشو نه میخام اینم از دست بدم لطفا کمکم کنید چون از دیشب ک پیام دادم بهش و حس کردم رفتارش عوض شده دارم دیونه میشم
چند وقت پیش یکی از دوستای مشترکمون اومد باهام حرف زد ولی من نتونستم بگم چرا باهاش قهرکردم برا همینم بهش گفتم چیزی یادم نمیاد ک چرا باهاش قهر کردم میگم شاید اینو شنید و ازدستم ناراحت شده
سلام من یه دختر ۱۵ سالم و ۹ ماهه که عاشق همکلاسیم شدم و واقعا نمیدونم چجور بهش بگم اون همیشه خیلی عجیبه مثلا اگه بهش بگی دوست دارم یا میگه کی نداره یا میگه خب به یه ورمم نیس. یه مدت باهاش صمیمی شدم و خودش کم کم داشت میفهمید اما یهو ازش دور شدم چون ترسیدم براش مانع باشم چون خیلیا تو مدرسه دوسش دارن و اونم خیلی ها رو دوست داره…اون برونگراست و همیشه همه جا میدرخشه و من درونگرا که دوسش دارم…و همیشه تو ذهنمه نمیتونم بهش فکر نکنم و میترسم سال بعد یه مدرسه دیگه باشه اونجوری خیلی ناراحت میشم