نشانههای جذابیت: چگونه میتوان متوجه شد که دیگران مرا دوست دارند؟
فرض کنید که در یک جشن حضور دارید و متوجه فردی میشوید که برایتان بسیار جذاب است. به سمت او میروید و گفتگویی را با او آغاز میکنید. شما بسیار علاقهمند هستید که بهتر او را بشناسید اما از کجا بفهمید آیا او شما را دوست دارد. بهجای اینکه کاری انجام دهید، اجازه میدهید که گفتگو پایان یابد و راه خود را پیش میگیرید.
آیا این موقعیت به نظرتان آشنا میرسد؟ زمانی که نوبت به نشانههای جذبه جنسی و فیزیکی میرسد، همه نمیدانند که باید هنگام گفتگو با کسی که دوست دارند با او رابطه برقرار کنند، چه انتظاری باید داشته باشند. این مقاله، برخی از این نشانههای متداول و نحوه استفاده از زبان بدن بهمنظور نشاندادن عشق و علاقه خود به کسی که دوستش دارید را بیان میکند.
مطالب مرتبط: مردی که شما را برای رابطه میخواد
چطور بفهمم پسری دوستم داره؟
مردها اغلب از نشانههای مشابهی برای نشاندادن عشق خود استفاده میکنند. درصورتیکه میخواهید متوجه شوید آیا پسری از شما خوشش میآید یا نه، در ادامه برخی از نشانههایی که باید به دنبالش باشید، آورده شدهاند.
نگاه خیره پسر به دختر از نشانه های دوست داشتن
اگر مردی به شما علاقه دارد، پیش از هر چیز باید به چشمان او نگاه کنید. درصورتیکه او نیز واقعاً به ارتباط برقرار کردن با شما علاقهمند باشد، با شما ارتباط چشمی بیوقفهای برقرار میکند. جالب است که علم نیز اثبات کرده است که مردمکهای چشم یک فرد گشاد میشوند اگر به فردی علاقهمند شود. اگر طرف مقابل نمیتواند چشم از شما بردارد و تغییر قابل رویتی در مردمکهای چشمانش مشاهده میکنید، پس میتوان گفت که او از شما شما خوشش آمده است.
پسر بهترین داراییهای خود را به دختری که دوستش دارد نشان می دهد
مردی که دچار فروپاشی درونی شده است و هنگام صحبتکردن با شما از زبان بدن استفاده میکند، تنها دو معنی میتواند داشته باشد: یا اینکه خیلی خجالتی است یا هیچ علاقهای به برقراری رابطه با شما ندارد. از سوی دیگر، مردی که در اطراف شما بسیار اعتماد به نفس دارد، بهاحتمال زیاد به شما علاقهمند است. چگونه میتوان این اعتماد به نفس را از طریق زبان بدن متوجه شد؟ به عنوان مثال، بهگونهای متوجه این تغییرات خواهید شد که او عضلات خود را به رخ میکشد یا آنها را خم میکند. یا اینکه راست میایستد و سینه خود را جلو میدهد یا اینکه بر قسمتهای مشخصی از بدنش که به آنها افتخار میکند، تأکید دارد.
مطالب مرتبط: آنچه یک دختر باید قبل از ازدواج بداند
اگر پسری شما را دوست دارد به شما نزدیکتر میشود و با اعتماد به نفس بیشتری با شما صحبت میکند
زمانی که ما به فردی جذب میشویم، اولین کاری که باید انجام دهیم، جلب توجه طرف مقابل تا جایی که امکانش وجود دارد، است. مردی که به برقراری رابطه با شما علاقهمند است، علاقه خود را از طریق شیوه صحبتکردنش به شما ابراز میکند. آیا او صدایش را بالا میبرد و توجه شما را به خود جلب میکند؟ آیا به گفتگوی جذاب خود با شما ادامه میدهد و بر شناسایی شخصیت شما و چیزهایی که بدانها علاقه دارید، تمرکز دارد؟ آیا به شما نزدیکتر میشود و سعی دارد تا توجه شما را معطوف به خود کند؟ در این صورت، شما با مردی صحبت میکنید که جذب شما شده است. شما زمانی که با فردی در حال گفتگو هستید، میتوانید بگویید که آیا این نوع از جذبه وجود دارد یا نه.
اگر پسری شما را دوست دارد شروع به تقلید برخی از خصوصیات رفتاری شما میکند
اگر فردی واقعاً از شما خوشش میآید، سعی میکند برخی از کارها یا زبان بدنتان را تقلید کند. به عنوان مثال، فرض کنید که از کلمه «بهویژه» بسیار استفاده میکنید. اگرچه او در ابتدای گفتگو با شما از این کلمه استفاده نمیکرد، شما متوجه میشوید که او در طول مکالمه چندین بار این کلمه را بکار میبرد. این یک مثال کوچک است اما میتوانید این تغییر را در رفتار طرف مقابل نیز مشاهده کنید.
منبع: www.betterhelp.com
چطور بفهمیم پسری دوستمان دارد
سلام روزتون بخیر. من یک ساله با پسری آشنا شدم که ازم بزرگتره. اوایل فقط پیام میداد و بی محلی میکردم. بعد یه مدت از طریق واسطه ازم خواست باهاش صحبت کنم و گفت واقعا میخوامت. روزهای اول خیلی پیشم میومد حتی روزی دوبار. بعد یه مدت اومدنش کمتر شد و الان شاید ماهی دو یا سه بار میبینمش. کلا آدم کم حرفیه و از همون اول عادت به پیام دادن نداشت زیاد. حالت عادی هم کم حرفه. اوایل رابطه نداشتیم ولی یک بار که تنها شدیم گفت دوست دارم بوست کنم و همون موقع انگار وسوسه شد پیش رفت. مدام هم بهم میگفت نذار اذیتت کنم. خانواده هامون که به کنار، حتی دوستا و همسایه ها دوطرف هم میدونن. من دوست ندارم اگه واقعا قصدش ازدواجه الان رابطه داشته باشم. بعضی وقتها تو عصبانیت بهم میگفت من و تو بدرد هم نمیخوریم. بعد یه روز دوباره پیام میداد. دوباره منو میبرد جلو طلا فروشی، واسه تولدم کادو میگرفت. اصلا نمیدونم این آدم چشه. جدای از اینکه از رابطه جنسی خوشم نمیاد تو این وضعیت بابت اون حرفاش بهش بی اعتماد شدم بااینکه میگفت از روی عصبانیت زده و دست خودش نبوده، جالبیش این بود یه مدت بعد از عذر خواهی باز حرفشو تکرار میکرد بدون اینکه رابطه رو تموم کنه. حس بدی دارم بهش. فکر میکنم بخاطر رابطه ی جنسی نمیره نه بخاطر علاقه ش. چندبار بهش گفتم بذار یه وقت دیگه اولش میگفت باشه یا سکوت میکرد بعد دو روز با دلخوری و ناراحتی حرف میزد و میگفت چرا نمیذاری این کارو بکنم. يبار هم بی مقدمه گفت حس میکنم کلا از رابطه با من بدت میاد. بعضی روزا خیلی کم پیام میده و وقتی منم مثل خودش رفتار میکنم ناراحت میشه میگه چرا بهم پیام نمیدی. اصلا نمیدونم این آدم تکلیفش با خودش چیه چه برسه به من. دارم شدیدا بهم میریزم چون نمیدونم اصلا این آدم چشه. هر چند تمام اون حرفایی که بهم زده بود بعد از بحثهایی که خودم ایجاد میکردم میگفت و حالت عادی و حتی تو مواقع ناراحتی هیچوقت این حرفو بهم نمیزد و برعکس سعی میکرد آرومم کنه. وقتی از ناامیدی میزدم زیر گریه حواسش بهم بود و آرومم میکرد و میکنه. ولی من واقعا گیجم چون رفتاراش کلا ضد ون قیضن و آدم بی حوصله اییه تو حرف زدن. واقعا نمیدونم چشه که بتونم تصمیم بگیرم بمونم یا یبار واسه همیشه خطمو خاموش کنم. اینم بگم که کلا آدم حساسيه، نه فقط بابت رابطه جنسی، گاهی یه حرفی بوی دلخوری هم بده کل روز به همش میریزه و قهر میکنه. هر چند با پیام سرد حداقل آخر شب بهم شب بخیر میگه و میخوابه. واقعا گیجم. تورو خدا یه راه حل واسه فهمیدن این آدم بهم بدید.
پاسخ مشاور به پرسش از کجا بفهمیم پسری دوستم دارد
سلام و وقت بخیر به نظر می آید پارتنر شما واقعا شما را دوست دارد اما در رفتارش اصلا ثبات ندارد و شدیدا نگران این است که شما را از دست بدهد او خودش تشنه محبت است و احساس طردشدگی دارد من حس نمی کنم این پسر قصد سو استفاده دارد اما همانطور که از رفتارهایش هم پیداست ایشان مسائل حل نشده زیادی از گذشته خود دارند و اگر این مسائل را بخواهد بدون اینکه حل کند وارد رابطه اش بیاورد زندگی سختی خواهد داشت اینکه شما دوست ندارید رابطه جنسی قبل از ازدواج را تجربه کنید کاملا معقول است. ازدواج میتواند باعث رشد هردوی شما باشد و میتواند امنیتی که در کودکی از دست دادیم به ما برگرداند اما به شرطی که همراه با آگاهی از مسائل گذشته خود باشد و سعی کنید آن ها را حل کنید بنابراین شما اگر قصد ازدواج دارد حتما باید به مشاور متخصص مراجع کنید.
مطالب مرتبط: ازدواج در سن کم
سلام وقت بخیر. من از یک پسری خوشم میاد و هم دیگر رو میبینیم توی محل کارش. به من نگاه میکنه تماس چشمی برقرار میکنه ولی خب متوجه نیستم ایا نگاهش از علاقه مندی هست یا خیرگاهی هم خوشرو و خندان هست و توی مسائلی ک مقصر نیست ازم عذرخواهی میکنه. احساسم میگه به من توجه داره ولی واقعا مطمعنم نیستم
سلام خانم دکتر وقتتون بخیر ببخشید من یہ دختر ۱۹ سالہ ام و عاشق پسرداییم کہ ۲۰ سالشہ ھستم من این حسو از بچگی نسبت بہ اون داشتم بعد کلاس ۸ام بودم فھمیدم با دختری تورابطس خیلییی نابود شدم ولی بہ روی خودم نیاوردم تو اون دورہ ھم اصلاا بہ من محل نمیذاست انگار نمیدید بعد الان ۳سالی میشہ کہ کاملا عوض شدہ مثلا این سری کہ من دیدمش کلا گوشی بہ دست نمیگرفت چھرش خندون بود بعد زیرزیرکی دیدم نگام میکرد خیلیی ھم ادم مغروریہ بعد سلام کہ میدادیم احساس کردم یہ حالت خجالت سلام داد قبلا اصلا سلامم نمیداد اما الان تو سلام دادن پیشی میگیرہ مامانم ھم با خالم حرف میزد گفت احساس کردم با من دست داد دستاش میلرزید بعد من تو شھرستانم اون جای دیگس بہ مامانم میگفت میومدین اونجا کارگاہ برا کار زیاد ھست اصلااا عجیبہ یہ روز توجہ میکنہ یہ روز کاملاا بی توجہ بہ نظر شما حسی بھم دارہ یا من اشتباہ فکر میکنم ؟؟
سلام من 14سالمه من عشق یک پسری شدم که خیلی از من بزرگتره و اینکه نمیدونم چند سالشه من چند باری با ماشینش رسوند خونه و اینکه تو ماشین که میشینم خیلی به من نگاه میکنه من خوب خیلی دوسش دارم خودمو میزنم به اون راه راستش نمیدونم بهش بگم یا منتظر بمونم یک بار حرف بدی بهش زدم ولی بازم طرفم نگاه کردو ازم پرسید تو ازدست من ناراحتی و بخواطر خودش ناراحت نشد بخاطر من ناراحت شد که اشتباهی ازون دیدم نمیدونم دوسم داره یا نه خیلی دلم واسش تنگ شده میشه یکی بگه باید چیکار کنم
من ۲ سال هست که یک نفر رو دوست دارم دوسال از خودم بزرگتر هست من همیشه این احساس رو در دلم نگه داشتم و به هیچ کس نگفتم قبلاً میدونم دوسم داشته اما الان نمی دونم توی این ۲ سال با دوستم دوست شد اما ما با هم هیچ ارتباطی نداشتیم نه تلفنی نه حضوری توی این ۲ سال سعی کردم فراموشش کنم و کردم اما روز عاشورا که دیدمش از اون روز حسم بهش بیشتر شده اما چون نمیدونم حسش به من چیه داره منو عصبی میکنه و همش دارم بهش فکر میکنم و نمیدونم باید چیکار کنم میشه کمکم کنید ؟
یه پسری توی فامیل ما هست که یکساله باهاش آشنا شدم خیلی پسر شوخ طبع خوبیه اولش حسی بهش نداشتم ولش همش به فکرش بودم الان به این نتیجه رسیدم که دوسش دارم اونم چند روز پیش بهم گفت بیا با هم رس بخونیم کنکور بدیم بهم توجه میکنه ولی نمیدونم حس اون چیه یعنی با اکانت فیک بهش پیام بدم ؟
خانم ۳۴ ساله ای هستم. بنده خیاطم و مدت ۲ ماه و نیم هست مغازه چسبیده به محل کارم که برای برادرمه و آرایشگر هستش رو به یه آقای آرایشگر اجاره دادن. بسیار پسر باشخصیت و متین و یخورده خجالتی هستن. و از روز اول که من و اون آقا همو دیدیم از هم خوشمون اومده و سیگنال های عاشقانه برای من میفرستن. طوری که هردومون متوجه علاقه مون به هم شدیم و کاملاً از این قضیه مطمئن هستم. فعلاً با هم دوست نشدیم که شماره همو داشته باشیم. دیروز میخواستم ویترین مغازه مو پاک کنم یه آهنگ گذاشتم که داخل آهنگ خواننده اسم منو میگفت.امروز که سرکار بودم یهو مشتری بهم گفت آقای همسایه همون آهنگ که اسم من داخلش گفته میشه رو گذاشتن و کلی منو مسخره کردن و بهم گفتن شما حتماً با این آقا دوست هستین.منم خجالت کشیدم و رفتم به اون آقا گفتم شما امروز یه موزیک گذاشتین که اسم من داخلش هست و مشتری به من خندید. ولی اون آقا یه لبخند زیرپوستی زد و گفت سوءتفاهم شده و گفتن من این آهنگا رو از یه کانال دانلود کردم و داخل گوشی بهم نشون دادن. در صورتی که دروغ میگفتن. چون من یه سری آهنگ های خاص از دهه ی هفتاد گاهی اوقات گوش میکنم. بعدش میبینم فرداش اون آقا همون آهنگ رو داخل آرایشگاه گذاشته. یا اگر هم آهنگ های بروز هم بزارم فرداش یکی دوتا از همون آهنگا رو داخل مغازه شون برای جلب توجه من پلی میکنن. منم خیلی دوستشون دارم و دلم میخواد باهاش دوست بشم. ولی توقع دارم ایشون پیشنهاد بدن. بهشون گفتم شما هر حرفی دارین به خودم بگین منکه بچه نیستم. یه جورایی میخواستم غیرمستقیم بهشون بگم بیا پیشنهاد دوستی بهم بده. ولی آخر وقت وقتی میخواستم بیام خونه متوجه شدم از حرف من ناراحت شدن و کرکره رو قبل از پایان ساعت کاری زدن پایین که با هم روبرو نشیم. با اینکه آقا هستن ولی خیلی مهربون و با احساس هستن. و از خانواده شون هم که در شهرستان هستن دور هستن.من الان تصمیم گرفتم فردا باهاشون صحبت کنم و ازشون عذر خواهی کنم بگم که قصد بیاحترامی نداشتم و حرفهای مشتری باعث شد ناراحت بشم. نمیدونم چی بگم که بهم پیشنهاد دوستی بدن. اینم بگم من اهل دوستی با پسر و این صحبت ها اصلاً نیستم. فقط دلم میخواد یه ازدواج سالم و پاک داشته باشم. و این آقا ارزششو داره. به لحاظ مالی هم در شرایط ایده آل نیستن. ولی آنقدر آدم باشخصیت و نجیب و اصیلی هستن که من احساس میکنم ارزششو دارن که بخوام باهاشون ازدواج کنم.بنده دیپلم ریاضی هستم. و در سن ۲۲ سالگی ازدواج ناموفق داشتم که به نه ماه نکشید و جدا شدم. ازدواجم اجباری بود و اگر در زندگی عشق نباشه اون ازدواج مفهومی ندارد برام. این آقا هم تحصیلات دانشگاهی دارن و مجرد هستن. و بعید میدونم بدونن من قبلاً ازدواج کردم. ولی اگر با هم دوست بشیم حتماً بهشون میگم چون حقشونه که بدونن.د. اینم بگم آدم فوق العاده سخت پسندی هستم. و از ایشون خوشم اومده نمیخوام از دستشون بدم. بنده به لحاظ چهره و استایل اگر تعریف نباشه جذاب هستم و خیلی از پسرای محلمون آرزوشونه با من دوست باشن ولی من میدونم که تنوع طلب هستن و معنی عشق پاک دو تا انسان به هم رو نمیفهمن. و خیلی خواستگارای پولداری تا باحال داشتم. ولی من ازدواجی میخوام که با عشق باشه تا عفت بیاره. ایشونم آدم واقعا نجیبی هستن. به نظرم ثروت واقعی همینه.چکار کنم بهم پیشنهاد دوستی بدن؟ فردا میخوام ازشون عذرخواهی کنم و یه جوری غیر مستقیم بهشون بگم اگر برای دوستی مشکلی ندارم. لازم نیست عالم و آدمو خبردار کنن. ولی نمیدونم ایندفعه چجوری بگم که سوتفاهم نشه.
سلام روزتون بخیر . من از ی پسری خوشم میاد که از دور میشناختمش تا اینکه دلو زدم به دریا و فالو کردم ایشونو . بعد همه استوریارو لایک میکرد ولی دایرکت پیامی نمیداد آخر سر خودم بهش دایرکت دادم و پستی فرستادم و گفتم شبیه شماست و نسخه دومتو رو پیدا کردم . یکم صحبت کردیم بعد شماره دادن و گفت تلگرام بهم پیام بده. اما خیلی تو مجازی کم حرفم و دیر سین میزنن اما دوبار که حضوری دیدمشون اصلا اینطور نبود نمیدونم چیکار کنم که اون پیش قدم بشه برای پیشنهاد رابطه دادن؟ یا به نظرتون من پیشنهاد بدم ؟ اصلا چیکار کنم ؟ اصلا چجوری به نظرتون ایشون هم علاقه منده؟
من۱۶سالمه وپارتنرم ۱۹سالشه. من با پارنترم جروبحثم شد خیلی بهم حرف زیاد بد گف بعد من دیدم اعصبانیه گفتم اصلا هرچی تو بگی هر کاری تو بخوای میکنم به خاطر این که دوست دارم نمیتونم ازت بگذرم اونم معذرت خواهی کرد بعد بهش گفتم میخوای چند روزی باهم حرف نزنیم تا حالت بهتر بشه اول گف ن ولی بعداً گفت باشه من میخوام بعد از چند روز زنگ زد جوابشو ندم آخه شک دارم ک دوست داره باهام ادامه بده اگه زیاد زنگ زد جوابشو بدم بدونم ک من اشتباه کردم میشه نظر تون رو بدید در ضمن حال پارنترم اصلا خوب نیست به خاطر این که با رفیفاش کات کرده
سلام وقتتون بخیر باشه.حدود یک سال هست که توی محیطی اقایی رو هر روز میبینم.شخصیت ساکت و برنامه ریز و منظمی دارن.خیلی با کسی ارتباط نمیگیرن ولی وقتی هم بگیرن ارتباطشون عمقیه.یه دفعه داشتم قهوه درست میکردم خودشون اومدن کمکم کردن و از اونجا بود که گاهی اوقات مکالمه های کوتاهی رو داشتیم.بر حسب اتفاق دوستان دیده بودن که وقتی حواسم نیست نگاهم میکنن یا چند دفعه لبخند زدن و… . پیج ایشونو پیدا کردم و بهشون درخواست برای فالو دادم ولی قبول نکردن و من شدیدا دوچار دوگانگی شدم.از طرفی حدود6ماه هست که شبانه روز ذهنم درگیر ایشونه ولی از طرفی هم احساس کردم که شاید من بد متوجه شدم و یکم زیادی رو ایشون حساب باز کردم.از نظر تایپ شخصیتی هم حس به نظرم infjباشن.خودم هم entp هستم.از نظر شما تلاش دوباره ای انجام بدم یا صبر کنم تا ببینم ایشون خودشون سمتم میاد یا خیر
سلام وقت بخیر من پسری رو دوست دارم از طریق فضای مجازی با هم آشنا شدیم من یه گذشته بدی داشتم ازدواجکرده بودم و طلاق گرفتم ولی بهش در باره گذشته ام چیزی نگفتم خیلی پیگیر منه اما بعضی وقتا میبینم پیاممو دیر جواب میده و تقریبا یه ماه پیش بهش گفته بودم که ازدواج ناموفقی داشتم و الانم میدونه من اتباع هستم و اون ایرانیه بعضی وقتا سوال برام پیش میاد ک آیا دوسم داره یا داره ازم استفاده میکنه بعضی وقتا حس میکنم داره بهم خیانت میکنه و بعضی حرفاش دروغه خیلی زود دعوا میکنه و خیلی بهونهمیگیره این منو خیلی اذیت میکنه ک فک میکنم دوسم نداره !
سلام و وقت بخیر.آقایی چندین سال پیش مرا دوست داشت تازگی او را در جایی دیدم و اظهار آشنایی کردم گفت نمیشناسمت و مسخره ام کرد..بعد از تماس چشمی و صحبت با من امتناع کرد..لازم به ذکر است ایشون معلم من بودن..این رفتار ایشان خیلی مرا آزار داد..ذهنم درگیره.ممنون میشم راهنماییم کنین.در ضمن ایشان الان متاهل هستن و من واقعا کاری با ایشان نداشتم و خدای نکرده نمیخواستم مزاحم زندگیشان شوم.
من 18سالمه و درگیر یه احساس عاطفی شدم و اون فرد از اقوام هستن و سنشون 24 هستش . ایشون از حس من نسبت به خودش در جریان هستن . ایشون خودشون سه سال درگیر یه رابطه عاطفی بودن و الان چند ماهی میشه که از اون رابطه اومدن بیرون و توی رابطه ای که بودن خیلی اذیت شدن و از موقعه ای که توی رابطشون به مشکل برخوردن بیشتر سمت من اومدن. من رابطه جدی با این فرد ندارم جوری که توی رابطه باشم ولی ارتباط در حد ارتباط کمی هست . من هر زمان راجب این موضوع که اگر بودن من رو نمبخوان و اینکه میخوان من فراموششون کنم یا نه باهاشون خیلی صحبت کنم در مورد این موضوع اینکه اگر واقعا نمیخواد من ناراحت نمیشم بگه و اینکه اینجوری حداقل بهتر میتونم فراموششون کنم اما اصلا چیزی نمیگن که برو فراموشم کن . و همین جور بهم میگن که من درگیرم حالم خوب نیست . و اینکه یه بار هم به من گفتن ک من کلا دوست داشتن رو باور ندارم حالا بخاطر اتفاق هایی که براشون اوفتاده . ایشون همیشه به من و احساسم احترام گذاشتن برخوردشون خیلی با من خوبه و اینکه یه مدت خیلی بودن یعنی جوری هر روز پیام میدادن احوال گیری و با من صحبت میکردن حتی راجب حال بدی هاشون و خب هیچ وقت به من نگفتن که نمبخوام فراموش کن با اینکه من خیلی درخواست کردم ازشون ک بهم بگن ولی به جاش میگن که خیلی درگیرن و حالشون خوب نیست. من دلیل درگیریم اینکه نمیدونم باید برای ایشون صبر کنم یا نه بهشون زمان بدم یا نه. و خودشون هم درست صحبت نمیکنن. یه مدت که بودن همه چی خوب بود ولی الان ک اینقدر درگیرن و دیگه صحبت نمیکنن واقعا نمیدونم باید چیکار کنم میخواد یا نمبخواد و من باید چجوری توی این شرایط برخورد کنم . من واقعا دلم میخواد بدونم چیکار کنم اینکه تموم کنم ارتباطم رو باهاش و یا براش صبر کنم بمونم تا خوب شه تا بتونه اعتماد کنه
سلام وقتتون بخیر
من ۱۸ سالمه و با یه پسری که یک سال ازم کوچیک تره نزدیک یک ساله ک دوستم، اوایل خیلی واسش مهم نبودم حتی هروقت میدیدمش دستمو گاز میگرفت اما از یه جایی به بعد رفتارش عوض شدو گفت ک باید بره تهران برای کارو درس ک بتونیم باهم آینده ای داشته باشیم حتی یه روز بهش گفتم ک چرا اوایل باهام بد بودی گفت ک فقط بخاطر قیافه باهات دوست شدم و نمی خواستم کس دیگ ای با تو باشه، دیگ گازمم نمی گرفت به قول خودش نمی خواست ک پدرو مادرم بفهمن و دیگ نتونیم همو ببینیم، خیلیم سر پوشش لباسام حساس شد. بهم گفت ک هیچ وقت باهام رابطه برقرار نمیکنه تا زمان ازدواج اما هروقت می بینمش بغلم میکنه و می بوسم و همش حواسش ب بدنمه ، می خوام بدونم دوسم داره یا نه و اینکه همش یه هوسه و می خواد سو استفاده کنه ازم؟!
منیکشوخیبادوستپسرم کردموشوخیکه کردماینبودکهاونکلیدخونهشوناوبهمندادباگوشیشمنگوشیرودادم ولیالکیگفتمتوکلیدبهمنندادیوبعدازچندثانیهکلیداودادموگفتمشوخیکردماونخوششنیومدوبهمنگفتاسگولومنهمناراحتشدمهرچهقدربهمنزنگمیزدجوابنمیدادمتااینکه جوابشو دادم اونگفتبهجاییکه منناراحتباشمتوناراحتیمنمگفتمنبایدجلویپسرابهمنمیگفتیاسگولوباهمصحبتکردیمومنگفتمباشگوهخوردمبهتگفتماسگولاونمبهمنگفتافرینمنمبدم امدگفتمدیگهبامنحرفنزن
با سلام حدودا یکسال هست که از پسری که همسایه و اشنامون هستن و دو سال ازم کوچکترن خوشم میاد در حد ارتباط کلامی در اینستاگرام و نظر دادن در مورد مطالبشون گاه گاهی بهم پیام میدیم با هم در ارتباطیم ..ولی هیچوقت نتونستم بهشون بگم که خیلی دوستشون دارم لطفا راهنماییم کنید که چطور میتونم خودم رو از این درگیری فکری و علاقه ای که بهشون دارم رها کنم چون ایشون هم هیچ ابراز نمیکنند
سلام روز بخیر دخملا از من میکنین عاشق هیچ پسری نشین خودتون وابسته هیچ پسری نکنین فقط اون پسرای احمق لعنتی با احساساتمون بازی میکنن تموم مارو بخاطر خودمون نمیخان بخاطر چند دقیقه عشق وحالشون میخان کارشون ک تموم شد دیگ ن میشناسه توره ن مث سابق بعد هر لحظه و هرساعت پیام و زنگ میزنه تا بهش زنگ نزنی پیام ندی خودش ن زنگی میزنی ن پیام بعد بهش بگی چرا زنگ و پیام نمیدی برام میگه کار داشتم سرم شلوغه فلانه بخدا این کارا رو دیدم ک میگم براتون من خودم همی این کارا رو تجربه کردم ک میگم تنهای خیلی خوبه شیک تنها ک باشی دیگ دلشوره نداره خیالت راحته از همه چی بجای ی پسر کثیف ک باهاش دوس باشی بدردت نخوره فقط برا ی کار بخاد تورو بهتره ی دوس خوب دختر پیداکنی برات باهاش درد دل کنی حرف بزنی هرجا خاستی بری ووووو
عالی
پسر خاله من جدیدا نگاه هاش رو از من میدزده و مدت کمی به چشمم نگاه میکنه وقتی باهام صحبت میکنه سرش رو پایین میندازه یا به کس دیگه ای توی جمع نگاه میکنه. خجالتی هستش . دلیلش فقط خجالتشه؟؟
18 خانم هستم مجرد هستم و امسال دوازدهم میرم رشتم معماری داخلی هست راستیتش من از یه آقا پسر مذهبی خوشم اومده ک خیلی آدم خوبیه و اون پسر با همسر دوستم،دوست هست همسر دوستم منو به ایشون معرفی کردند برای ازدواج ولی ایشون حرف خاصی نزدن الان من واقعا کلافه شدم و خیلی دعا میکنم که ایشونم از من خوششون بیاد و پیش قدم بشن نمیدونم باید چیکار کنم تا الآنم پیش هیچ مشاوری نزفتم
خیلی این کارتون عالیه واقعا خیلی فکری خوبی کردین ک این کارو کردین هرکس میتونه بدون اینکه پولی بده مشوره های خوب بگیره از مشاوران مهربان و عزیز مرسی دستتون درد نکنه ?
از یه پسره خیلی وقته خوشم اومده هر وقت بیرون میرفتم همش نگاهم میکرد یه مدت ک گذشت از طریق یکی از هم باشگاهی هاش بهش نزدیک شدم بهم ک پیام داد ک با هم حرف زدیم تمام احساساتمو اینکه برام خیلی مهمه همرو گفتم فاصله سنی زیادی داریم یکم ک گذشت گف من خیلی بی حوصلم دوس ندارم تو وارد ناراحتی های من بشی تموم شد خیلی بهش علاقه دارم دارم داغون میشم
الانم ک خودش و خانوادش به خانوادام نزدیک شدن خانوادمو اصلن نمیشناختن نمیدونم چیشده ک کلن الان باهم آن
من از یه پسر فامیل های دورمون خوشم میاد اونم فک میکنم خوشش میاد هر سال وقتی محرم میشه خیلی تو مسجد نگاه میکنه حالا از کجا بفهمم که منم دوست داره یا دوستانم
پسر عمومو خیلی دوس دارم اون نمیدونه .ولی از خواهرش میشنوم دوست دختر داره قبلنا بهم پیام میداد ولی الان دیگه نمیده . نمیزاره عکسامو استوری کنم همش میگه پاک کن دوستش بهم پیام داد عصبی شد گف میره باهاش دعوا کنه تو جمعا هم بعضی وقتا چشمم بهش بخوره میبینم نگام میکنه تو چتا هم ی بار بهم گف بیا رل بزنیم ولی قبول نکردم تازه اسکرین شات های چتش با دخترا رو برام میفرسته منم واکنشی نشون نمیدم فقد میگم به پای هم پیر شید:/ نمیدونم ولی فکر کنم دوسم نداره:/
گیج شدم دلم نمیخواد عاشق پسری بشم ک دوسم نداره واقعا دوسم نداره؟
من بعد از 6 سال بهش چیزی نگفتم بعد هم که بهش گفتم اونم بهم ابراز علاقه کرد ولی بعد رفت الان 2 سال گذشته ولی من هنوزم….. البته وقتی که میبینتم خیلی نگاهم میکنه بیشتر مواقع هم زیرزیرکی یعنی دوسم داره؟
من دوسال هست عاشق پسری هستم احساس میکنم اونم به من علاقه داره وقتی باهم ارتباط چشمی برقرار میونیم نه اون دوست داره ارتباط چشمی قطع بشه نه من ولی اصلا ننیاد جلو پیشنهاد دوستی بده بنظرتون اون منو دوست داره؟
چجوری بفهمم پسری بهم علاقه منده
من مدت طولانی از ایشون خوشم میاد ولی بهشون نگفته بودم قبل این که پیام بدم وابراز احساسات کنم به پیجشون ریکوس دادم ولی ریکوس قبول نکردن اما حذف هم نکردن روی بیوشن اسم شخصی نبود من بهش پیام دادم که بهشون علاقه دارم (یعنی بهشون بگم که دوسشون دارم )و واسم سوال هست که ایشون اگه با کسی هست باید من بلاک میکرد من به خدا نمیدونستم تا اینکه ازشون خواستم اگه جوابشون منفی یا جواب بدن یا بلاک کنن ولی هیچ چیزی باز نگفتن من در اخر همه پیام ها رو پاک کردم و ایشون بلاک کردم فرادی روز بعد از فالگیر پرسیدم ایشون گفت دوست دختر دارن
من از پسری خوشم میاد ، نمیدونم اونم این حس رو داره یا نه ولی موقع دیدنم بهم خیره میشه ، لبخند میزنه ، نظرتون چیه؟
سلام وقت بخیر من یه پسری و دوست دارم که نزدیک ۲۸ سالشه و من ۱۹ سالمه احساس میکنم اونم منو دوست داره چون حرکاتی که انجام میده خیلی ضایس و راجب من پیش دوستاش خیلی صحبت کرده همه متوجه احساسش نسبت به من هستن و نگاه های طولانی داره بعضی وقتا تو محل کار میاد نزدیک من می ایسته و خیلی چیزهای دیگر ولی نمیدونم چرا تردید داره برای اینکه بیاد و پیشنهاد بده
سلام اگر دختری از احساس پسر به خود پی ببرد و خود علاقه به او داشته باشد چطور به پسر بفهماند که او هم علاقه مند است
میخواستم بپرسم یه پسری هست همش منو نگاه می کنه وقتی نگاهش می کنم توچشمام خیره میشه یه بار از کنارم رد شد دستمو لمس کرد همش منو زیر نظر داره
سلام. یک پسر سه سال ازم بزرگتره هروقت باهم حرف می زنیم می خندد خوشحالی را از چشمانش می خوانم . وقتی که سرم را از گوشی بیرون آوردم دیدم دارد نگاهم می کند! پسر خوبی است فکر کنم حسی بهش دارم اما نمیدونم دقیقا حسم بهش چیه دوسش دارم با من خیلی خوب است و بابقیه عصبی
من در محیط تحصیلی خودم به شخصی علاقه مند شدم و بهشون پیشنهاد دادم وایشون قبول کردن و ما الان در یک رابطه عاطفی هستم تقریبا 40روزی میشه رابطه ما شکل گرفته آمل من حس میکنم ایشون نسبت به من علاقه ای ندارن و فقط از روی سرگرمی با من صحبت میکنن
من چند وقتیه که یه احساسی دارم نمیدونم اون حسه چیه ولی خیلی داره عذابم میده ما پایین خونمون یه فروشگاه افق کوروشه یکی از کارکنان اون یه اقایی هست از فروشگاه خیلی وقته هستش من نزدیکه یکساله نمیدونم این اقا تازه دیدم انگار قبلا نمیدیدمش نمیدونم چرا همش به ایشون فکر میکنم من تمام تلاشم رو میکنم که بخاطر یک خرید کوچیک هم که شده برم فروشگاه و بخاطر خرید از اونجا اون اقا رو فقط ببینم من مادر بزرگم پیره برای همین شماره های اون هارو برای زنگ زدن بهشون که خرید هارو ببرن در خونشون گرفته بود و من خبر نداشتم تا اینکه خودشون گفتن منم به یه بهانه ای شماره هارو ازشون گرفتم و مطمئن بودم یکی از اون شماره شماره اون اقاست و اینم بگم که من هروقت میرفتم فروشگاه این اقا خیلی نگاه من میکرد و بعضی موقع هاهم از توی ایینه قفسه ها به صورت مخفی نگام میکرد این اقا خیلی خوشتیپ و قد بلند هستن و نسبت به بقیه کارمند هاهم خیلی مهربان تر هستن خلاصه من شماره هارو گرفتم تا اینکه از روی بیو یکی از اون شماره ها فهمیدم کدوم شماره مال اون اقا هست بعد از چند ماه من به صورت ناشناس به این اقا زنگ زدم ولی بخدا بدون هیچ منظوری و هیچ چیز دیگری که بخوام قصدی داشته باشم ولی حرف نزدم فقط اون الو الو میکرد و من قطع کردم و اون دوباره زنگ زد و من دوباره حرف نزدم و بهم پیام داد هی میگفت شما کی هستین معرفی کن خودتو با کی کار دارین و از این حرفا منم سریع بهش نگفتم فقط چندتا نشونه دادم تا بالاخره خودش فهمید بعد اون فکر کرده بود که من بخاطر دوستی این کارو کردم ولی اصلا اینطوری نبود من فقط میخواستم مطمئن بشم اون شماره مال اون اقاست هیچی دیگه میگفت ما نسن و سالمون بهم نمیخوره و از این حرفا منم گفتم منظورم این نبوده بعد دیگه گف باش و منم خدافظی کردم و من موندم و این قلب شکستم. من نمیدونم اصلا این چند وقت چمه اصلا حوصله کسیو ندارم اصلا حالم خوب نیست نمیخوام بهش فکر کنم ولی خود به خود یهو به خودم میام میبینم دارم بهش فکر میکنم به کاراش و حرکتاش و حرفاش. میدونم الان میگید سنا نمیخوره بهم من خودمم میدونم یه مدت خواستم فراموشش کنم ولی هرکاری کردم نشد از این فیلمایی که دخترا بخاطر همین چیزا بدبخت میشن نگاه کردم ولی بازم نشد خواهش میکنم یا کمکم کنید که یه چیزی بشه اون بیاد سمتم یا من اونو فراموش کنم یا یه چیزی بشه که اصلا یه این چیزا فکر نکنم. راستش الان که دیگه اون فهمیده من کیم اصلا دیگه من نمیتونم برم فروشگاه و وقتیم که بخام برم بیرون باید برم از کوچه پشتی برم که منو نبینه چون خودم دوست ندارم یه حسی دارم که اون الان در مورد من چه فکرایی میکنه یا اصلا به بقیه همکاراش گفته یا نه ولی مطمئنم نگفته چون من ادمارو خیلی ز د میشناسم اینم نمیگه خانم پورمطر خواهش میکنم بگید من چکار کنم شاید کار من اشتباه باشه ولی من نمی خوام و نمیتونم بگذرم ازش یه بار رفته بودم چیزی بخرم از فروشگاه قبل این ماجرای تماس بعد وقتی رمز رو خواستن نمیدونم وقتی که نگاهشون کردم چرا هرکاری میکردم رمز یادم نمییومد من اینا رو تا الان به هیچکس نگفتم تا اینکه دوستم شمارو به من معرفی کرد من نمیتونستم به کسی اعتماد کنم که براش تعریف کنم چون با گفتن اینا اونا ۱۰۰درصد دیدشون نسبت به من عوض میشد چون منو همه به دید یه دختر درس خون سنگین خوشگل و از اونایی که به پسرا پانمیده میبینن قیافم شاید مثل اون دخترایی باشه که ۱۰تا دوس پسر دارن ولی من اصلا نخواستم داشته باشم اصلا الانم نمیدونم چرا دچار این حس بد شدم نمیدونم حالا بده یا خوبه ولی نمیدونم چکار کنم
سلام من یه دوست پسر دارم اول دوستیمون خیلی باهم خوب بودیم خیلی صمیمی بعد مدتی با ماشین به یکی زد و باعث شد تو فشار سنگینی قرار بگیره خیلی قرض داشت بعد از وقتی این اتفاق افتاده براش اخلاقص عوض شده مثلا زیاد چت نمیکنه ازش میپرسم میگه سرکارم کار دارم وقت نمیکنم مثلا وقتی میره بیرون بهم نمیگه با رفیقاش میره بیرون هیچی به من نمیگه بعد من فکر میکنم سرکار یا خوابه ما رابطه جنسی هم داشتیم بهم میگفت رابطه جنسی ادمو وابسته میکنه منم بخاطر همین انجام دادم بعد الان وقتایی هم که من دوست ندارم انجام بدم میگه باید انجام بدی حالا بنظرتون این دوستم داره یا نه
سلام من از پسری خوشم میاد که یک سال ازم بزرگ تر تماس چشمی های زیادی داشتیم چند بارم دیدم اون منو یواشکی نگاه میکنه اون جلوی من ادای ادمای توانا رو در میاره یا من هر حرفی میزنم اونم خودشو وصل میکنه مثلا من گفتم تو استخر افتادم اونم یک روز بعد گفت تو استخر افتادم کمرم درد گرفته راستش من بهش پیام دادم ازش سوال درمورد کلاس نقاشیمون پرسیدم اون راستش از من خیلی تعریف کرد راستش ما رو در رو خیلی حرف زدیم نمیدونم اونم منو دوست داره یا نه اخه نمیخام از دوست داشتن من سو استفاده کنه
سلام من از پسری که یک سال از من بزرگ تره خوشم میاد ام تماس چشمی زیادی داشتیم چند بارم یواشکی منو نگاه کرد جلو ی من اهدای ادمای توانا رو در میاره من هر چی میگم اون خودشو وصل میکنه بهش مثلا گفتم تو استخر لیز خوردم اونم گفت چنان من تو استخر لیز خوردم کمرم درد گرفت من بهش یک بار پیام دادم درباره کلاسمون اون ازم تعریف زیدی کرد ولی الان نمیدونم اون منو دوست داره یا نه اخه نمیخوام از دوست داشتنم سو استفاده کنه
17 دختر مجرد دوازدهم تجربی امسال … من 17 سال سن دارم… و گویندگی کار میکنیم… تویه مجازی با یه آقا پسری آشنا شدم و خب من بار اولم بود به یکی دل دادم… انگار از هم خوشمون اومده بود.. رو نمیکردیم و خب ما بخاطر شرایطمون زیاد کال میرفتیم… شخصیتمون اندکی نزدیک بود… تا اینکه دخترای مختلفی پریدن وسط و هی یه چی گفتن و پسری که ما عاشقش شدیم با ثابت کردن نشون میداد دروغ میگن… خودم هلش دادم تو این ماجرا قبلنا هم اینطوری بوده ولی نه دراین حد…. خلاصه انگار صمیمیتش باهاشون خیلی زیاد شده الان… ازش خواهش کردم بگه حسی که بهش دارمو بهم داره یا نه گفت داره و خودش میگه من سادیسم داره و خیلی چیزا… تا اینکه من تصادف کردم ?بود تو حال بدمم ولی یمدتیه که با اون دختره مجدد صحبت کرد و من نوبتی دارن یه خبر مزخرف برام میارن… دلم دیگه طاقت نداره…. رابطمون سرد شد بهش گفتم وقتی دید دوسش دارم خب اون بخاطر صداش خیلی دختر دورش زیادن منم از تصادف فهمیدم حس دارم بهش واقعا ?? قلبم درد میکنه… الانا خودش میگه من نرمال نیستم و سادیسم دارم من نمیدونم باهاش چه کنم ??دلم نمیاد ولش کنم.. کلا همه چی خیلی بهم ریختس
من دخترم۲۴ توی فامیل پسر توی فامیل توی چشام زل زدبود و هی میخواست باهام حرف بزنه میخواستم بدونم دوسم داره
عاشق یکی شدم نمیتونم بهش بگم فکر میکنم اونم منو دوست داره. من دوسش دارم اما میترسم بهش بگم چون ما همسایه ایم و اولین بار اون به من گفت که دوسم داره اما من میترسم بدونه دوسش داره و از موضوع سوء استفاده کنه و پیشنهاد دوستی بده من هم خودم دوست ندارم با هم دوست باشیم و هم شرایط خانوادگیم یک جوریه که میترسم آخه ما تو روستا زندگی می کنیم میخوام بهش بگم که من دوسش دارم واگه اونم واقعا منو دوست داره صبر کنیم وقتی به سن ازدواج رسیدیم با هم ازدواج کنیم به نظرتون کار درستیه؟من الان دوساله دوسش دارم اون اولا خیلی دوسم داشت اما الان احساس میکنم سرد شده یک مدت هم بایک دختره بود اما من دوساله که عاشقشم و به جز اون به کسی فکر نکردم احساس میکنم نسبت بهم بی تفاوت شده. احساس میکنم خیلی بهش وابسته شدم و بدون اون نمیتونم زندگی کنم. چون من یک دخترم و بخاطر عشقم میخوام غرورم رو زیر پا بذارم بهش بگم به نظرتون ارزش داره
سلام و وقت بخیر من سن شما را نمیدانم اگر نگفتن این وضوع تا این حد شما را آزار می دهد میتوانید با او مطرح کنید اما باید این را در نظر بگیرید که ممکن است به هر علتی حس و حال او نسبت به شما تغییر کند همینطور که ممکن است اگر شما عشق دیگری را تجربه کنید حس و حالتان به این فرد تغییر کند.تصور نکنید آنچه الآن حس میکنید همیشگی و پایدار است با در نظ گرفتن این شرایط میتوانید بروید و با او مطرح کنید اما بازهم نمیتوانید روی قول فردی حساب کنید که هنوز در حال آزمایش و خطای احساسات خود است.اگر او بگوید که صبر می کنیم تا ازدواج کنیم نه روی حس شما و نه روی حس طرف مقابل و نه روی رضایت خانواده ها نمیتوان حسابی باز کرد.
سلام خسته نباشید من اومدم شهرستان و یکی پسرهای به من ابراز علاقه کرد و وقتی داشتیم بازی میکردیم گفتیم عشقت کیه هیچی نگفت و از یکی از فامیل هایم که دختر است و باهاش راحت هستش سوال کرد و گفت اون دختر که عاشقش هست منم عشق اول و آخر به دختره گفتم بیاد حضوری به من بگه اومد گفت و دنبال شماره من میگشت اما من آیدی دادم به دختر که بهش بده میگه که منو دوست داره و بهش گفتم بره به مادرش بگه اون هم گفت باشع و گفتم مادرش بیاد به مادرم بگه اونم گفت باشه گفتم قصدت چیه گفت ازدواج من ۱۶ ساله دارم میره ۱۷ اون یک سال از من بزرگ تر هستش
حس و حال شما را درک میکنم و میفهمم چقدر همدیگر را دوست دارید اما ازدواج پر از مسئولیت است و لازمه ازدواج پذیرش این مسئولیت هاست به خودتان زمان دهید تا به پختگی بیشتری برسید شما اولین هایتان را تجربه می کنید و ممکن است از تصمیم سریعتان پشیمان شوید به یکدیگر فرصت تجربه دهید و اجازه دهید دقیقا پیدا کنید چه چیزی از زندگی میخواهید و بعد به ازدواج فکر کنید.پسر باید وارد بازار کار شود و اینها اصلا راحت نیست.ازدواج قشنگ است اما به وقتش و با لباس آگاهی باید وارد آن بشوید.
یه پسری هست قبلا منو دوست داشت ولی الان دیگه نمیدونم دوستم داره یا ن. من هیچ رابطه ای باهاش ندارم فقط داخل دوران ابتدایی باهم درس میخوندیم.. اون همش احوال منو از دوستام میپرسه. ولی اونروز اومد دم دوروازه مدرسه برای دوستم پیتزا گرفت نمیدونم هدفش از این کار چی بود؟ میخواست اذیتم کنه؟ یا دوسم داره
سلام و وقت بخیر احساسات شما تازه و نو هستند از خودتان بسیار مراقبت کنید و روی خودتان به گونه ای کار کنید که حتی اگر فردی قصد آسیب زدن به شما را داشته باشد نتواند اینکا را بکند.تجربه کردن خوب است اما دل بستن به فردی در سن شما می تواند به شما آسیب بزند میفهمم سخت است اما شما رصت زیادی رای تجربه عشق واقعی دارید و میتوانید این احساسات را به تعویق بیندازید.پسر ها در این سن مثل دختر ها سردرگم هستند و نمیدانند کدام حسشان درست است و مدام در حال آزمایش این حس ها هستند نگذارید مورد آزمایش آنها قرار بگیرید.
سلام من ۱۵سالمه یه پسری ادعا میکرد عاشقمه بعد از یک ماه دوست شدیم باهاش خونشون رفتم اولین بار خواست بهم دست بزنه نزاشتم چند روز بعد فهمیدم رل داره ۳ساله باهمن باهاش قهر کردم بهم گفت کات میکنه اما نکرد منم باور کردم دوباره رفتم پیشش بار دوم باهام رابطه برقرار کرد. من هر بار میرم پیشش بهم دست میزنع و ولکن نیس ازش میپرسم منو بخاطر رابطه میخاد میگه نه بعد چندماه فهمیدم کات نکرده دعوا کردیم گفتش رلش بهش طلا داده تا نره زندان اگه کات کنه رلش ازش شکایت میکنه میره زندان منم قبول کردم حدود ۹ماه رلیم و هربار میرم پیشش بهم دست میزنه بعد فهمیدم موقعی که با من بوده با ۲تا دختر دیگه هم بوده باهاش کات کردم الان ۱هفتس ازش خبر ندارم و بهم پیام نمیده بنظرتون دوسم داره یا برای سو استفاده اینکارو کرد؟؟
من دوست پسر دارم خیلی عاشقشم اما خب نمی دونم اونم دوستم داره یا نه بهم گفته که وقتی از سربازی برگشت میخواد بیاد پیشم منم میترسم بهم دست بزنه تجاوز کنه نمیدونم از یه راهی هم میخوام برم پیشش. نمیدونم واقعا منو دوس داره میخواد باهام ازدواج کنه یا میخواد باهام بازی کنه خوانواده ام هم ک خیلی سخت گیرن به خاطره عشقم که ازش جدا شم کتکم میرنن اما من نمیتونم ازش جدا شم
سلام و وقت بخیر من سن شما را نمی دانم اما حسم نسبت به احساساتتان این است که هنوز پخته نیست و پیشنهاد می کنم بیشتر از خودتان مراقبت کنید.شما قطعا از مادر و پدر خود خیلی عصبانی هستید اما مادر و پدر ما هر چقدر هم به ما بدی کنند از پسری که تازه وارد زندگیمان شده است دلسوز تر است.مبادا برای تلافی رفتار مادر و پدرتان به خودتان آسیب بزنید.جدا از هر رفتاری که اطرافیانتان دارند رابطه تان را ارزیابی کنید و سود و زیان آن را لیست کنید.حتی پیشنهاد می کنم بدون موضع گیری شنونده صحبت های مادر و پدرتان باشید رفتار مادر و پدر شما قطعا درست نیست اما به حرفشان گوش بدهید شاید توانست به شما کمک کند.
من یک سال با پسری رابطه دارم اون همش دم از جدا شدن و دوست نداشتنم حرف میزنه تا که همین چند روز پیش خواستم جدا بشیم ولی برای برای اول اعتراف کر گفت خیلی دوستت دارم بدون تو نمیتونم و تا الان هرجی میگفتم برای امتحان تو بود خوش حالم تو زندگیمی باید چکار کنم اعتماد یا باور نکنم نمیدونم.
سلام و وقت بخیر به نظر من ایشان در رابطه اش به صورت اجتنابی عمل می کند و به قول خودشان میخواهد شما را امتحان کند در این مواقع شما باید مدام خودت را به طرف مقابل ثابت کنی و ممکن است در رابطه ثبات رفتاری از خودش نشان ندهید؛زمانی که به او عشق دهی اجتناب می کند و زمانی که تصمیم به رفتن بگیری مضظرب می شود و رهایت نمی کند.به نظر من به ایشان پیشنهاد کنید به مشاور متخصص مراجعه کنند.
ببخشید آیا پسری ک قبلا با من خیلی گرم بوده رفتارش ولی الان حتی باید من پیام بدم یا زنگ بزنم تا جواب بده یعنی منو دوس داره
سلام و وقت بخیر نمیتوانم در مورد دوست داشتن فرد مقابل نظری بدهم شاید درگیری ذهنی برایش ایجاد شده است و اصلا ارتباطی با شما نداشته باشد با او صحبت کنید و بگویید من متوجه شدم که چند وقته مثل سابق نیستی میخواستم بدونم از چیزی ناراحتی و به او این اطمینان را دهید که هر موقع بخواهد می تواند با شما صحبت کند.مراقب باشید که در الگوی توقع-کناره گیری گیر نکنید یعنی اینکه اگر او کناره گیری میکند مدام به او زنگ نزنید و از او و رفتارهایش شکایت نکنید؛این رفتار باعث کنارهگیری بیشتر او میشود به او فرصت دهید و کمی به حال خود واگذارش کنید.
دخترم ۱۷ سالمه از دوران بچگیم به همبازیم که پسرخالمه علاقه خاصی داشتم ولی هیچ وقت بهش نگفتم و همش به خودم تلقین میکردم که حسی ندارم و مثل یه رفیقه برام و بهش نگفتم تا امسال که فهمیدم اونم منو دوست داشته ولی بهم گفت که الان دیگه حسش برگشته الان من گیج شدم و نمیدونم واقعا دوسش دارم یا نه چجوری احساس واقعیم بفهمم؟
سلام و وقت بخیر این احساس کاملا طبیعی است شما همبازی داشتید که با او به شما بسیار خوش می گذشته است و تنها پسری بوده است که انقدر با او در ارتباط بودید و وقت خود را با می گذرانید،احتمالا هرکسی جای شما بود چنین احساساتی را تجربه می کرد.شما با او بزرگ شدید و اولین بار حس اینکه عاشق شدید را با او تجربه کردید.اما آیا واقعا میتوانید او را به عنوان همسر آینده و همراه همیشگی خود تصور کنید؟البته که شما سن کمی دارید و فرصت زیادی برای تجربه عشق و ازدواج دارید پیشنهاد میکنم به خودتان فرصت دهید و صبوری کنید و لازم نیست از احساسات خود بترسید و یا آن را پس بزنید این احساسات برای اکثر ما اتفاق می افتد اما زمانی که در ارتباط با پسران بیشتری قرار می گیریم درمی یابیم که نمیتوانیم اسم عشق روی آن بگذاریم.
یه ازدواج ناموفق داشتم بیشترازدوسال ونیم هست که جداشدم.گاهی خیلی ازتنهایی خسته میشم ودلممیخواد کسی کنارم باشه تا باهم وقت بگذرونیم به هم حس داشته باشیم.اما نمیتونم باکسی بیشتر از دوهفته تورابطه باشم. من نمیخوام رابطه جنسی برقرار کنم باکسی.اصلا وقتی بخواد بغلم کنه یا ببوستم دوس دارم فاصله بگیرم نه اینکه ادم سرد و بی احساسی باشم نه!اتفاقا خودم هم نیاز دارم به محبت به توجه ولی نمیتونم اعتماد کنم فکر میکنم همه پسرا دروغگو وسواستفاده گرهستن و قصدشون ازنزدیکی به من فقط برقراری رابطه جنسیه طوری که دیگه وقتی باکسی اشنا میشم همش باخودم میگم خب اینم نهایتش تا دوهفته دیگه هست!!بدبین شدم ب طوری که حتی اگر طرف بگه من درکت میکنم وازت رابطه جنسی نمیخوام بازهم شک میکنم میگممیخواد گولم بزنهو اینجوری بهمنزدیکشه.اگه کسی بهم ابراز احساسات کنه فک میکنم دروغه حس میکنم قرارهبزودی ترکمکنه و به همه بگه بامن بوده یا بغلم کرده وابرومو ببره.همه ی این ترسها وافکار منفی باعث میشه نتونم باکسی بمونم وخودمو از خوشی و ارامش محروممیکنم.حتی خودم جواب خودمو میدم که خب این ادم کمیدونه تو اهل اینکار نیستی چرا باید وقتشو تلف کنه تا بتونه گولت بزنه وازت سواستفاده کنه؟خبخیلیراحت میتونه بذاره بره و با دختری دیگ اشنا بشه که پاسخگوی نیاز جنسیش هست اما باز افکار منفی میاد تو سرم و قانع نمیشم.معتقدم حتما باید ی زمان نسبتا طولانی بگذره تا کسی بهم علاقمند بشه و اگه کسی تو زمانکوتاه بهم ابراز علاقه کنه باورنمیکنم وهمش حسمیکنم دروغ میگه درحالیکه خودم ادم احساسی هستم و با خلا احساسی کدارم ممکنه زود وابسته شم این افکار منفی داره اذیتم میکنه تاوقتی تنهام حس تنهایی وفتی هم باکسی اشنا میشم این همه فکر و خیال کردن
سلام و وقت بخیر کاملا واضح است که هنوز جدایی خود را برای خود حل نکردید هر رابطه ای بعد از اینکه به پایان میرسد باید مراحل سوگ خود را طی کند و باید الگوهای ارتباطی تان بررسی شود تا بتوانید در رابطه های بعدی خود احساس بهتری را تجربه کنید کلید همه حال بدتان در این است که احساسات خود را پس زدید و غم و ناراحتی خود را تجربه نکردید.حتما به مشاور و یا روانشناس متخصص مراجعه فرمایید.
چطوری متوجه بشیم طرف مقابل به ما علاقه دارد؟ چندروزیه حس میکنم مثل قبل اشتباق حرف زدن با من را ندارد پیامم را دیر سین میکنه و جواب نمیده حس میکنم داره بهونه میاره در دو شهر متفاوت زندگی میکنیم و یه مدتی هست که قراره نقل مکان کنن ممکنه در نزدیک من نقل مکان کنن و حس میکنم اون فرصت های بهتر از من داره و دیگه من انتخابش نیستم
سلام و وقت بخیر جدا از اینکه پارتنر شما شما را دوست دارد یا خیر اول از همه باید خودمان را بتوانیم دوست داشته باشیم؛زمانی که خودمان خودمان را ارزشمند نیابیم و دوست نداشته باشیم کاسه محبتمان را جلوی بقیه می گذاریم تا پر کنند اما هرچقدر دیگران سعی کنند آن را پر کنند باز پر نمی شود چون ما ادراکمان از خودمان این است که دوست داشتنی نیستسم،کافی نیستیم و بنابراین عشق و محبت دیگران بر دل ما نمی نشیند.با خودتان مهربان باشید و به خودتان عشق بوزید.درمان مبتنی بر شفقت به شما کمک می کند میتوانید کتاب هایش را تهیه کنید و یا به مشاور متخصص مراجعه کنید.
من تقریبا ۱و سال نیمه با پسری رابطه دارم. هر روز که میگذره بیشتر بهش علاقه مند میشم و عاشقش مشکل من اینه هنوز نتونستم بفهمم اونم منو دوست داره یا نه؟ اوایل رابطه خیلی حساس بود نسبت به اینکه کجا هستم چیکار میکنم حس میکردم اعتماد تداره و تموم حرفاش و گیر دادناش از سر بی اعتمادیه ولی الان بعد یه سال و نیم هنوزم حساس هست جوری که اگر بدکن اطلاعش جایی برم و بفهمه مخفی کردم واکنش خبلی شدیدی نشون میده. نمیتونم بفهمم دوسن داره یا بی بینی و بد دله ممکنه بهم بگین چجوری بفهمم دوسم داره ؟
سلام و وقت بخیر پارتنر شما احتمالا در گذشته از فرد نزدیک خود رفتاری دیده است که او را بی اعتماد کرده است اما به نظر می آید در حدی نیست که بخواهد به شما آسیبی بزند.نحوه برخورد شما نسبت به این موضوع خیلی اهمیت دارد همه ما ممکن است حساسیت هایی داشته باشیم حساسیت من اگر به گونه ای نباشد که به شما آسیب وارد شود باید در رابطه با حساسیت های یکدیگر مدارا کنیم و روی آن دست نگذاریم.شما هم باید در نظر بگیرید که پارتنر شما روی این مسئله حساس است؛تصور کنید بخشی از بدن او زخم است آیا نمک می پاشید یا مرهم زخم او می شوید؟مخفی کاری هر کس را می تواند حساس کند چه رسد به پارتنر شما که خودش در ارتباط با این مسئله زخم دارد.این تصمیم شماست که چگونه یخواهید رفتار کنید.درصورتی که قصدتان برای رابطه تان جدی است پیشنهاد من این است که حتما به مشاور متخصص مراجعه کنید.
بهتره از رابطه باهش دست بکشی چون خودم دیدم همچین آدمی رو اخر عاقبت خوبی نداره
بهتره از زابطه باهاش دست بکشی من دیدم اینجور آدمارو عاقبت خوبی نداره
سلام من یه دخترم وقتی خواهرمادربزگم اینامیخواستن بیان روستامون خیلی خوشحال بودم ورفتم خونهی مادربزرگم فکرشم نمیکردم که عمه ی زنداییم هم بیادبادوتاپسراش وقتی که پسربزرگش ازماشین پیاده شدمن بیشترازقبل عاشقش شدم چون اونو من وقتی که رفته بودم خونشون بامادربزرگم اینا دیدمش خیلی خیلی حساسه روی وسایلهاش من متولداسفند۱۳۷۹هستم ولی اون متولد بهمن ماه هستش یه روزی یکی ازدوستان بهش گفت که من اونودوستش دارم ولی من ازخجالت وترس انکارکردم حرف دوستشونو الان من ازسن ۱۴سالگی دوستش
دارم ومنتظرم تابیادبهم حسشوبگه ولی جدیدا ازخواهرم شنیدم که دوست دخترداشته ولی برادر دختره نزاشته رابطه شون ادامه پیدا کنه ولی درمورد برادرکوچکش خیلی نگاهم میکنه همش میخوادبهم نزدیک بشه بهم توی هرکاری کمک کنه احساس میکنم که دوستم داره وقتی که شنیدم برای خودش دوست دخترپیداکرده واقعا دلم شکست و ریش ریش شدهاش به یه بهونه ای اعصبانی میشدم وسایل
خونه رومیشکوندم وبدوبیرامیگفتم گریه میکردم شب ها
آهنگ های غمگین گوش میدادمووقتی هم مادرم ازم میپرسیدکه کی بهت چیزی گفته بهش میگفتم هیشکی و
آهنگ غمگین میزاشتموگریه میکردم یه چندروزی ازهمه کس وچیزخسته شده بودم ونمیخواستم کسی روببینم همش میخوابیدم راضی نبودم اطرافیانموببینم
سلام ، ببخشید من پسری رو دوست دارم اما دوست دختر داشت و این منو سرد کرده از طرفی مطمئن نیستم که اون هم بهم حس داره چیکار کنم؟
سلام و وقت بخیر من حس و حال شما را کاملا درک می کنم و میفهمم چه حالی دارید معمولا زمانی که ما عاشق میشویم از واقعیت دور میشویم من برای حس شما ارزش قائل هستم اما شما چقدر طرف مقبلاتان را می شناسید شما میتوانید یک صفحه درباره او بنویسید و آیا میتوانید دلیل اینکه او را دوست دارید را پیدا کنید؟اگر نمیتوانید شما عاشق هستید و ممکن است آسیب زا باشد.پیشنهاد من به شما این است جدااز حسی که طرف مقابلتان دارد ابتدا حس و حال خود را ارزیابی کنید و ارزیابی کنید که آیا فرد مقابل کسی است که من میخواهم؟
پیشنهاد به پسری که دوسش داریم چطور به نظر میرسه ب نظرتون
من در دانشگاه عاشق پسری شدم که رتبه اش از من بسیار بهتر است و احساس میکنم شاید این حس متقابل باشد اما با این حال مدام ذهنم درگیر است که نکند رتبه برایش مهم باشد و آن را ملاک هوش و … بداند و یک حس نا امیدی به من دست می دهد .میشه لطفا در این باره راهنماییم کنید . تا حد زیادی مطمئنم که او هم مرا میخواهد اما با این حال شناختی از پسرها ندارم و تا به حال وارد این روابط با هیچ کس نشدم. از طرفی ادم محافظه کار و بشدت حساسی هستم و با هیچ کس راجع به این موضوعات حرف نمی زنم و سخت به دیگران اعتماد می کنم و یا کلا اعتماد نمی کنم و خیلی در تنهایی به من فشار وارد می شود
سلام و وقت بخیر میفهمم که در شرایط سختی قرار گرفتید شما روزها و حس های جدیدی تجربه می کنید که برایتان تازه و آشنا هستند و نمی دانید دقیقا باید با آنها چگونه برخورد کنید.عاشق شدن اتفاق زیبایی است اما در صورتی که بتوانیم عاشق باشیم و در کنارش عاقل باشیم.این اتفاق خیلی سخت است به خصوص اگر بخواهیم همه چیز سریع اتفاق بیفتد.این را در نظر داشته باشید کسی که عاشقش شدید فرد کاملی نیست و مانند هر انسان دیگر نقص هایی دارد باید آن ها را بشناسید و بدانید این فرد و اولین و بهترین فردی نیست که در نظر شما آمده است.به نظر می آید شما ازهمین اول رابطه که هنوز بین شما رابطه ای شکل نگرفته است خودتان را کمتر از طرف مقابل میبیند در حالی که اینگونه نیست.از دید من اگر این فرد به دلیل ملاک هوش کسی را بخواهد از لیست انتخاب هایش حذف کند به هیچ عنوان نمی تواند دید پخته ای برای رابطه و ازدواج داشته باشد.به همین خاطر اگر شما این فرد را اینگونه میبینید به جای اینکه خودتان و رتبه تان را زیر سؤال ببرید علاقه خود را به این فرد به صورت بازتر بررسی کنید.پیسنهاد من این است که حتما به صورت فردی به مشاور متخصص مراجعه فرمایید و زمان بیشتری برای خودتان بگذارید و خودتان را بشناسید.لازمه ایجاد یک را رابطه مطلوب شناخت درست احساسات و نقاط قوت و ضعفمان است.
سلام بنظر من ک عشقو شروع کنین
من عاشق یک پسرم و هر وقت که بهشچیزی میگم جوابم میده درسته ولی یک.روز خواب دیدم باهم عروسی کردیم گوگل کردم و میگن که بهم میرسین
یه دوست پسر دارم خوب تویه اکیپم من روش کراشم نمیدونم حسش به من چیه اخه یه هرکتای میزد ادم واقعا سر در نمیاره خیلی بهم توجو میکنه اینا مثلن رو لباسم خیلی حساس نمیدونم از یه طرف یکی از دوستاش میگه روت کراش ویکی دیگه از دوستاش میگه نه روت کراش نیست واقعا بعد یه شب بود من اوکی نبودم خیلی حواسش به من بود همش بغلم میکرد اینا ولی یکی از دوستای دیگش برگشته گفته که اون شب چت بود که خیلی بهت میجسبید وگفت از حرس من این کارو میکرد خودم احساس کردم وگفت اون روزم با دوست دخترش کات کرده بود بعد واقعا نمیدونم اصلا از کاراش سر درنمیارم اخه یه حرکتای دیگه زده بود
سلام و وقت بخیر از نظر من ما دختر ها بسیار با ارزش هستیم و آنقدر باید از خودمان مراقبت کنیم و به خودمان اهمیت دهیم که اگرکسی خواست از ما سو استفاده هم بکند شکست بخورد بنابراین تنها پیشنهادم این است که صبر نکنید که ببینید کسی شما را دوستدارد یا خیر روی خودتان و اهدافتان تمرکز کنید و زمانی که عشق را تجربه کردید و کسی صادقانه در برابر شما قرار گرفت و با شمااحساساتش را مطرح کرد زمانی که خودتان و احساساتتان را بشناسید بهترین تصمیم ممکن را می گیرید.
به نڟر من سوءاستفاده میکه
سلام وقت بخیر من یه پسری رو دوست دارم و العان باهاش توی رابطه ام اون دوروزه یکم ارتباطمون کم شده ولی بهم گفت که این چند روز یکم دستش بنده سوال من اینه که ممکنه که نسبت بهم سرد شده باشه؟
اون دوست داره ولی روش نمیشه بهت بگه