خانه / مشاوره خانواده پرسش و پاسخ مشکلات زن و شوهر در زندگی زناشویی / چیکار کنم شوهرم راضی بشه بچه دار بشیم؟ شوهرم بچه نمیخواد

چیکار کنم شوهرم راضی بشه بچه دار بشیم؟ شوهرم بچه نمیخواد

شوهرم بچه نمیخواد چیکار کنم؟

سلام من 40 سالمه و ناخواسته باردار شدم یکبار دیگه هم شیش سال پیش باردار شدم که سقط کردم چون همسرم با بچه به شدت مخالفه الان هم میگه که باید سقطش کنیم اما من دلم نمیخواد ولی بهم میگه یا بچه یا من اگر بچه بیا من میرم و باید طلاق بگیریم خیلی هم جدیه نمیدونم باید چکار کنم هم زندگی مو دوست دارم هم دلم بچه میخواد بنظرتون چکار کنم؟

پاسخ مشاور به پرسش ” باردارم شوهرم بچه نمیخواد “

می‌فهمم چقدر سخته که همسر شما، شما را در این دوراهی سخت قرار بدهد و شما را همراهی نکند. شما دوست دارید فرزندی داشته باشید و در این راستا همسرتان همراه شما باشد. به نظر می‌آید مستأصل شدید و نمی‌دانید باید چه تصمیمی بگیرید. می‌فهمم که اصلاً انتخاب راحتی نیست. شما اگر این بار هم تصمیم به سقط بگیرید احتمالاً باید رویای بچه‌دارشدن را فراموش کنید، از طرف دیگر جدیت همسر شما در این باره نشان می‌دهد که نمی‌توانید به‌عنوان پدر روی آن حساب باز کنید. می‌فهمم واقعاً شرایط سختی است. قبل از هر چیز می‌خواهم توجه شما را به الگوی ارتباطی شما و همسرتان جلب کنم. رابطه شما به‌جای اینکه مبتنی بر گفت‌وگو باشد و باهم در مورد موضوعی به توافق برسید، مبتنی بر تهدید و توبیخ است. همسر شما می‌تواند هر نظری در مورد بچه‌دارشدن داشته باشد؛ اما اجازه ندارد شما را تهدید به این بزرگی کند و اگر بخواهید بترسید و از روی ترس از اینکه نکند همسرم مرا طلاق دهد تصمیم بگیرید که فرزندتان را سقط کنید همیشه باید بترسید.

مطالب مرتبط: افسردگی بعد از سقط

چیکار کنم شوهرم راضی بشه بچه دار بشیم؟

  • 1-از اینکه تهدید به طلاق می‌شوید چه حس و حالی به شما دست می‌دهد صحبت کنید و از انتظاراتتان نسبت به همسرتان صحبت کنید به او بگویید که چقدر احتیاج به شنیده شدن دارید و از او تنها انتظار گوش دادن دارید.
  • 2-به همسرتان ابراز علاقه کنید و بگویید این رابطه جدا از بچه داشتن یا نداشتن چقدر برای شما اهمیت دارد.
  • 3-درباره ترس‌های شوهرتان صحبت کنید. اگر شوهرتان در مورد داشتن فرزند مردد است، از او در مورد تردیدش بپرسید. سعی کنید درک کنید که چرا او مردد است. ترس‌های او ممکن است معتبر باشد، مثلاً اگر در یک مکان باثبات مالی نیستید. با شوهرتان صحبت کنید و بفهمید که او از چه چیزی می‌ترسد. حتماً به حرف‌های شوهرتان گوش دهید. اگرچه ممکن است بخواهید بچه دار شوید، احساسات او به‌اندازه احساسات شما معتبر است. افکار او را فقط به این دلیل که بچه می‌خواهید نادیده نگیرید. اگر فکر می‌کنید با وجود ترس او می‌توانید بچه دار شوید، این موضوع را با او در میان بگذارید. راه‌هایی بیابید که آن را برای شرایط فعلی‌تان کارآمد کنید.
  • 4-دلایل خود را برای بچه‌دارشدن ذکر کنید.
  • 5-ساعت بیولوژیکی خود را ذکر کنید. برخلاف مردان، زنان زمان محدودی برای بچه‌دارشدن دارند. برای برخی از زنان، طولانی‌تر از دیگران است. به شوهرتان توضیح دهید که زمان یکی از عوامل مربوط به نوزادان است.
  • 6-به شوهرتان بگویید درباره سن و ساعت بیولوژیکی خود چه احساسی دارید. فکر می‌کنی خیلی پیر شده‌ای؟ آیا فکر می‌کنید سال‌های محدودی برای باردار شدن شما باقی‌مانده است؟
  • 7-در مورد مشکلاتی که ممکن است برای باردار شدن داشته باشید، یا مدت زمانی که ممکن است مجبور باشید تلاش کنید، صحبت کنید.
  • 8-یک گفت‌وگوی بالغانه را شروع کنید و سعی کنید احساسات یکدیگر را درک کنید. امیدوارم تصمیم درستی را برای رابطه‌تان بگیرید.

مطالب مرتبط:

زندگی بعد از بچه دار شدن

آیا با کسی که مخالف فرزند و بچه دار شدن است می توان ازدواج کرد؟

شما عمیقاً عاشق هستید. شما شریک زندگی خود را پیدا کرده‌اید و مطمئن هستید که آینده‌تان فوق‌العاده خواهد بود. اکنون وقت آن رسیده تا حلقه ازدواج بخرید. زندگی زناشویی در افق زندگی شما قرار گرفته است، همانند یک غروب خورشید.

اما یک مشکل کوچک وجود دارد – واقعاً کوچک اما درعین‌حال بسیار بزرگ. کوچک چون راجع به کودک است. بزرگ چون این عدم توافق ممکن است به معنی جدایی در یک رابطه باشد. یکی از شما فرزند می‌خواهید و دیگری مخالف داشتن فرزند هستید.

شاید با خود بگویید: مشکلی نیست. مطمئن هستم که نظرش را عوض خواهد کرد. او رفتار بسیار خوبی با برادرزاده‌ها و خواهرزاده‌هایش دارد. چون مرا دوست دارد و می‌داند که من چقدر عاشق داشتن فرزند هستم، وقتی زمان درستش برسد، جوابش مثبت خواهد بود.

شاید با خود بگویید: جای نگرانی نیست. او می‌گوید که دلش فرزند می‌خواهد اما وقتی خواهرزاده تازه به دنیا آمده‌اش بزرگ شود، اشتیاق او برای داشتن فرزند نیز از بین خواهد رفت. او همیشه گفته است که فکر نمی‌کند بتواند از پس یک بچه برآید. او برای ساعات طولانی کار می‌کند و سپس به باشگاه ورزشی می‌رود. چون مرا دوست دارد و می‌داند که من به دنبال تشکیل خانواده نیستم، نظرش را تغییر خواهد داد.

(لطفاً عذرخواهی ما را به‌خاطر این کلیشه‌ها بپذیرید. بسیاری از مردان خواهان داشتن فرزند هستند درحالی‌که بسیاری از زنان دوست ندارند بچه‌دار شوند. این یک مثال معمولی است و عمومیت ندارد).

اغلب زمانی که یک زوج دچار اختلاف‌نظر می‌شوند، مصالحه می‌تواند مشکل را برطرف کند. اما شما نمی‌توانید نیمی از بچه را داشته باشید یا در سال‌های فرد پدر/مادر باشید و در سال‌های زوج بدون فرزند. پس چگونه می‌توانید این مشکل را برطرف کنید؟

خبر خوب این است که هرکسی ممکن است نظرش را تغییر دهد.

شرکای زندگی که هیچ‌گاه زمانی را در کنار کودکان سپری نکرده‌اند، عاشق فرزند دوستشان می‌شوند و خود را برای اولین‌بار به‌عنوان پدر یا مادر تصور می‌کنند. شریک زندگی که داشتن فرزند را ترجیح می‌دهد اما کار، سلامتی یا نیازهای خانواده‌اش موجب کمتر شدن جذابیت پدر یا مادر شدن می‌شود، شاید توافق کند که صاحب فرزند نشود.

این تغییرات می‌توانند رخ دهند اما نمی‌توانید بر روی آن ها حساب باز کنید. هر سناریوی محتملی، بسته به سابقه و تجربیات شخصی، ممکن است ظهور یابد و ناگهان دیگر صاحب فرزند شدن جز گزینه‌ها نباشد.

شوهری با داشتن فرزندان نوجوان از رابطه قبلی که گفته است نمی‌تواند شروع یک خانواده دوم را تصور کند، نه‌تنها نظرش را تغییر نمی‌دهد بلکه همچنین ممکن است درگیر مسائلی از قبیل یک بیماری مزمن، شهریه کالج فرزندانش یا به‌نوعی مشکل در زمینه برقراری رابطه با جوانان باشد. نه‌تنها پاسخش همچنان منفی است بلکه اکنون کاملاً واضح و مشخص هم می‌باشد. داشتن فرزند در زندگی زناشویی موجب می‌شود تا زندگی حتی استرس‌آورتر هم شود.

مطالب مرتبط: سختی های بچه داری

زنی که 5 خواهر و برادر کوچک‌ترش را به دلیل اعتیاد والدین بزرگ کرده است، کسی که به‌منظور آمادگی برای تشکیل خانواده تحت درمان بوده است، با همسر و درمانگرش اتمام حجت می‌کند که پیشرفتش، اگرچه فوق‌العاده بوده اما برای استرس مادر شدن بسیار شکننده است.

یا زنی که آن‌قدر عاشق همسرش است که به او می‌گوید، «تو همیشه برای من کافی خواهی بود» اما پس از مرگ مادرش و تولد خواهرزاده‌اش، هر شب رؤیای بچه‌دار شدن در سر دارد.

باتوجه‌به این که چقدر عاشق همسر خود هستید، گوی بلورین برای پیش‌بینی آینده در اختیار ندارید و دلتان نمی‌خواهد شریک زندگی‌تان غمگین و ناراحت باشد، آیا باید درهرحال با او ازدواج کنید؟

به هرکسی که به‌آسانی به این سؤال پاسخ می‌دهد، حتماً باید شک کرد.

برخی از افراد به شما خواهند گفت: کاملاً واضح است. ازدواج نکنید. شریک زندگی پیدا کنید که احساس مشابهی با شما دارد. اما شاید این فرد بهترین شریک زندگی ممکن برای شما باشد و ازدست‌دادن او ممکن است بسیار سخت‌تر از دنبال‌کردن خواسته دلتان در مورد فرزند باشد.

برخی دیگر می‌گویند: کاملاً واضح است. طرف مقابل تغییر نظر خواهد داد. هرکسی باید بخواهد صاحب فرزند شود و کسانی که نمی‌خواهند، بی‌تجربه و نابالغ هستند. ادامه دهید و ازدواج کنید. اما بسیاری از افراد مسئولیت‌پذیر، فرزند ندارند و مطالعه‌ای نشان داده است که برخی از زوج‌های بدون فرزند دارای شادترین زندگی‌های زناشویی هستند.

همچنان برخی دیگر به شما خواهند گفت: عشق بر همه چیز غلبه می‌کند. شما به راه‌حلی دست پیدا خواهید کرد که به نفع هر دو طرف است. خانواده و دوستانتان به همان اندازة درمانگر اهمیت دارند. اما این تنها شما هستید که می‌توانید بهترین راه‌حل برای هر دو نفرتان را انتخاب کنید. درصورتی‌که در مورد پدر یا مادر شدن دمدمی هستید و می‌توانید زندگی شادی را با قبول انتخاب شریک زندگی‌تان تصور کنید، پس شانس منطقی برای موفقیت زندگی زناشویی شما وجود دارد.

از خود این چهار سال بپرسید:

  1. آیا این احتمال وجود دارد که به دلیل عدم تحمل جدایی، در مورد پذیرش انتخاب طرف مقابل اغراق کنیم؟ آیا حداقل یکی از ما نسبتاً مطمئن هستیم که طرف مقابل، پاسخ مثبتی به انتخاب دیگری می‌دهد؟
  2. درصورتی‌که شریک زندگی من هرگز نظرش را تغییر ندهد و من در نهایت مجبور باشم بدون فرزند زندگی کنم یا فرزندی را بزرگ کنم که ترجیح می‌دادم نداشته باشم، آیا می‌توانم خود را با انتخاب شریک زندگی‌ام تطبیق دهم؟
  3. آیا ازدواج کردن با عشق مهم‌تر از داشتن یا نداشتن فرزند است؟ چگونه ممکن است زندگی لذت بخشی داشته باشم اگر مجبور شوم بر اساس انتخاب شریک زندگی‌ام رفتار کنم؟
  4. کدام‌یک دردآورتر است؟ این که متوجه شوید این مسئله بازدارنده است و مجبور هستید برای یافتن شریک زندگی که اهداف مشترکی در قبال بچه‌دار شدن با شما دارد، به رابطه کنونی خود پایان دهید یا با خواسته‌های شریک زندگی خود موافقت نمایید؟

چه می‌شود اگر تصمیم بگیرید ادامه دهید و ازدواج کنید، بدون این که به سؤال مذکور جواب مطمئنی بدهید و امید داشته باشید که عشق راه خود را پیدا خواهد کرد؟ زمان خاصی را با شریک زندگی خود مشخص کنید تا در مورد وضعیت کنونی و جایگاه خود در آینده صحبت کنید.

اگر در دهه 20 از زندگی خود به سر می‌برید، پس از آن که رابطه‌تان بیشتر پیش رفت، همچنان جای جبران و ارزیابی مجدد خواهید داشت. درصورتی‌که همچنان با شریک زندگی خود توافق ندارید، به درمانگری مراجعه کنید که در خصوص درمان کوتاه‌مدت و هدف محور مسائل باروری تخصص دارد.

بااین‌وجود، درصورتی‌که در دهه 30 یا 40 از زندگی خود هستید، لازم است تا کنشگرا رفتار کنید. پیش از ازدواج، به یک درمانگر باروری مراجعه نمایید. ممکن است بخواهید چندین آزمایش باروری غیرتهاجمی انجام دهید تا مطمئن شوید که آیا مشکل باروری وجود دارد یا نه. سعی کنید تصمیم خود مبنی بر بچه‌دار شدن را برای مدت‌زمان طولانی به تعویق نیندازید چراکه این تصمیم ممکن است دیگر از نظر بیولوژیکی امکان‌پذیر نباشد.

یک درمانگر به روش‌های زیر می‌تواند به شما کمک کند:

  • به شما فرصت می‌دهد تا با دقت به یکدیگر گوش دهید و متوجه شوید چیزی که واقعاً در مورد شریک زندگی خود دوست می‌دارید، در واقع دلیلی برای انتخاب دیگر است. به‌عنوان‌مثال، شما ممکن است این ویژگی شریک زندگی خود که از کودکان به‌شدت بیمار مراقبت می‌کند را دوست داشته باشید و متوجه شوید که والد بودن به معنی ازدست‌دادن استراحت شبانه یا آخر هفته است.
  • درصورتی‌که به نظر می‌رسد هیچ‌گونه توافقی با یکدیگر ندارید و هیچ یک از شما نمی‌تواند نظرش را تغییر دهد، درمانگر به شما تکالیفی می‌دهد تا بیشتر در مورد پدر/مادر شدن یا سبک زندگی بدون فرزند اطلاعات پیدا کنید و متوجه شوید که چگونه شریک زندگی‌تان می‌تواند تصمیمی بگیرید که به ذائقه شما نیز مطبوع‌تر باشد. درصورتی‌که یکی از شما قرار است از انتخاب خود به‌خاطر رابطه با طرف مقابل صرف‌نظر کند، این نکته حائز اهمیت است که بدانید همسرتان تمام تلاش خود را برای پذیرش انتخابتان کرده است. در این زمینه، کتاب بخوانید، در کارگاه‌های آموزشی شرکت نمایید و با دوستانتان در خصوص این که چه چیزی در مورد بچه‌دار شدن یا سبک زندگی بدون فرزند را دوست دارند یا ندارند، صحبت کنید.
  • درمانگر به شما کمک می‌کند تا متوجه شوید که آیا واقعاً مخالف خواسته شریک زندگی خود هستید یا احتمال تغییر نظر وجود دارد.

نکات دیگر به‌منظور برطرف‌کردن اختلاف‌نظر با شریک زندگی

استفاده استراتژیکی از یک درمانگر. مطمئن شوید که درمانگرتان هم به انتخاب شما برای بچه‌دار شدن و هم به زندگی بدون فرزند احترام می‌گذارد. از پرسیدن این موضوع پیش از قرار ملاقات با درمانگر نترسید. شما به فردی نیاز دارید که در زمینه مسائل کوتاه‌مدت و هدف محور زوج‌ها مهارت و در خصوص تصمیمات باروری تجربه داشته باشد و می‌تواند به شما نکته‌ای برای تفکر و تکالیفی اختصاص دهد.

با این مجموعه از مهارت‌ها، درمانگر می‌تواند به شما بهترین استفاده از زمان و پول را ارائه دهد. کاملاً منطقی است که پس از چندین قرار ملاقات هفتگی برای شروع کار، ملاقات‌های خود را به‌منظور داشتن زمان برای تامل و انجام تکالیف کمتر کنید.

نظر خود را بیان کنید اگر فکر می‌کنید درمانگر به‌خاطر گذشته‌تان از موضوع اصلی منحرف شده است. درحالی‌که صحبت‌کردن در مورد سابقه خانوادگی کاملاً مرتبط است اما شما به درمانگری نیاز دارید که بر روی وظایف کنونی، برقراری ارتباط بین زوج‌ها و تصمیم‌گیری تمرکز داشته باشد. اگر شما، شریک زندگی‌تان یا درمانگر فکر می‌کند که شما باید ابتدا بر احساسات خود دررابطه‌با دوران کودکی‌تان یا شرایطی از قبیل افسردگی غلبه کنید، به درمانگر دیگری نیز مراجعه نمایید و به‌صورت انفرادی با او کار کنید.

به با هم کارکردن تعهد داشته باشید. این موضوع به‌خصوص زمانی اهمیت پیدا می‌کند که شما پیش از یافتن راه‌حلی تصمیم می‌گیرید که درهرصورت با طرف مقابل خود ازدواج کنید. آگاه باشید که شما رابطه خود را در اولویت بالاتری نسبت به تصمیمتان در خصوص داشتن فرزند و یافتن یک راه‌حل در آینده قرار می‌دهید.

به یک فرزند و نه چند فرزند فکر کنید. داشتن یک فرزند می‌تواند یک راه‌حل عالی برای کسانی باشد که می‌خواهند لذت پدر یا مادر شدن را بدون برای سال‌ها محبوس شدن در خانه یا روبرو شدن با رقابت بین خواهران و برادران تجربه کنند. علی‌رغم این کلیشه‌ها، طبق مطالعات گسترده‌ای که صورت‌گرفته است، خانواده‌های تک‌فرزندی شادتر از بقیه خانواده‌ها زندگی می‌کنند.

از شریک زندگی خود در مورد ایده‌هایی برای مطبوع‌تر کردن راه‌حل‌های پیشنهادی سؤال کنید. برخی از زنان توافق می‌کنند که بیشتر مسئولیت فرزندان را بر عهده بگیرند، حتی اگر این شامل توافق اخلاقی زوجین نباشد. بسیاری از زنان به این موضوع به‌عنوان انتخابی برای لذت بردن از مادر شدن به‌جای عدالت اجتماعی مطلق می‌نگرند.

برخی از مردان که از این تصمیم همسران خود حمایت می‌کنند، به‌درستی فداکاری‌های دیگری را در زندگی زناشویی خود انجام می‌دهند. به‌عنوان‌مثال، «ما به فلورانس نقل‌مکان می‌کنیم تا تو بتوانی دو سال باقی‌مانده از تحصیلات هنری خود را به پایان برسانی، علی‌رغم این که هزینه آن بسیار سنگین است» یا «من شکایتی ندارم اگر می‌خواهی روزهای شنبه را با خواهرزاده‌ها و برادرزاده‌هایت سپری کنی».

مطالب مرتبط: ازدواج مجدد با فرزند

با شریک زندگی خود به‌گونه‌ای رفتار کنید که انگار او تنها فردی است که دوستش دارید. با تمام خصوصیات منحصربه‌فردی که دارد که این می‌تواند شامل تفاوت روش‌های فرزندپروری نیز باشد. او چیزی فراتر از یک مانع بر سر راه صاحب فرزند شدن شما و یا زندگی بدون فرزند است. مارتین بوبر، نظریه‌پرداز، بین روابط «من – تو» که در آن، ما یک فرد با تمام موجودیتش را می‌پذیریم و به او احترام می‌گذاریم و روابط «من – آن» که در آن، طرف مقابل را تنها به‌عنوان یک تسهیل‌کننده یا مانعی بر سر راه اهدافمان در نظر می‌گیریم، تمایز قائل می‌شود. خصوصیت‌های گوش‌دادن و احترام گذاشتن، اساس دوست داشتن یکدیگر در روابط «من – تو» محسوب می‌شود. آن ها به زندگی شما به‌عنوان والدین یا یک خانواده دونفره شادی و معنا می‌بخشند.

منبع: www.goodtherapy.org

16 دیدگاه

  1. سلام من چهل سالمه و مجرد بودم شوهر موقع ازدواج نگفت بچه نمی خام الان میگه تو باید می‌گفتی بچه میخوام شوهر م دوتا پسر داره ومن نمی ذاره بچه دا ر بشم با تشکر از مشاور

  2. السا هستم ۲۴ ساله معلم هستم و همسرم هم معلم هستن و اینکه ما قبل ازدواج توافق کردیم که بچه دار نشیم و ایشون بعد ازدواج اصرار به بچه دار شدن دارن و چند باری چت هاشو با دختر های دیگه دیدم و قصد طلاق دارم و اینکه به واسطه یکی از شاگردام که برادرشان دندون پزشکن اشنا شدم و قصد ازدواج باهاش رو دارم

  3. شوهرم دلش نمی‌خواست بچه دار بشیم به اصرار من راضی شد الانم سر بچه خیلی با هم اختلاف داریم چون پسرم خیلی شیطونه شوهرم هر وقت از دست پسرم عصبانی میشه میگه من که گفتم بچه نمیخوام

  4. سلام من ۱۷ سالمه و همسرم ۲۳ سالشه.ما یه سال نامزد بودم و الانم پنچ ماهه ک عروسی کردیم.و الان درسه و خوبه ک باردار بشم؟!ما هنوز خونه نداریم ولی داریم میسازیمش سوال اینک ت این سن خوبه بچه دار بشم؟!اگ بچه دار بشم میترسم کسی چیزی بگه بهم مث بگن ک چه زود بچه دار شدی.دو دل هم نمیدونم چرا الا ما خونه نداریم و اینک من سنم ۱۷ هس و بچه دار بشم میگن ک چقد زود؟!
    برام ماهش خیلی مهمه الا همسرم دیگ خیلی دلش میخاد نمیتونم چیزی بگم.اخه من فروردین هسم و همسرم آذر و الا میخام ک یا فروردین باشه ی آذر

  5. من خیلی بچه دوست دارم و همسرم میگه ن چکار کنم از اون جایی که دست و بالمون به خاطر خرید خونه خالیه میگه پول سونوگرافی و اینا رو از کجا بیاریم چه جوری راضیش کنم به شدت عاشق بچم چهار ساله ازدواج کردیم ولی راضی نمیشه

  6. من دوتاپسردارم ودوستدارم یک دخترم داشته باشم اماشوهرم راضی نمیشه امامن خیلی دوستدارم نمیدونم چطوری راضیش کنم

    • منم دوتا پسر دارم والان سومی رو باردارم ولی همسرم نمیدونه منم نمی‌دونم چطوری بهش بگم یه بار به اجبار بچمو سقط کرد میترسم اینم ببره سقط کنه

  7. سلام خسته نباشی. چجوری به شوهرم بگم بچه میخوام

    • اگه تا حالا بهش نگفتی خیلی راحت بهش بگو.اگه گفتی و مخالفت کرده من ی راه حل اساسی دارم که 100 درصد ج میده

  8. سلام همسرمن بچه نمیخواد میگه به من تو کودنی پات بهم گیر میکنه من کلا بچه میخوام هفت سال ازدواج کردم دوبار گفت من آزمایش قبل بارداری دادم هر دوستامون هیچ مشکلی نداشتم. دیگه امشب با خودم کنارمیخوام بیام که بیخیال بچه بشم دیگه خیلی برام سخته انگار قلبمو میکنن ولی انقد گفتم خسته شدم

  9. سلام من خانم ۳۶ ساله هستم از سال ۹۹ با همسرم آشنا شدم که ۱۱ سال از من بزرگتره و تیرماه امسال ازدواج کردیم تقریبا به اصرار خانواده ها و من، البته ظاهرا بعدا همسرم هم راضی بود، هر دو ازدواج دوممون هست و همسرم پسر ۲۰ ساله داره که با ما زندگی نمیکنه و گهگاهی با همسرم بیرون میرن ولی تقریبا هر روز در ارتباطن با هم، مشکل من اینه که میگه بچه نمیخوام و چند بار به شوخی گفتم من باردارم که ببینم عکس العملش چیه ولی انقدر ناراحت شد و حالش بد شد که به من برخورد و همین باعث شده تا احساس تنهایی کنم و پشیمون ازینکه چرا ازدواج کردم و همسرم منو برای کلفتی و تنها نموندن خودش گرفته، دارم ازش سرد میشم حالا نمیدونم چیکار کنم، انگیزه ای برای زندگی کردن باهاش ندارم چون احساس میکنم منو دوست نداره که بخواد از منم بچه داشته باشه در صورتی که میدونه من بچه دوست دارم و حتی سال ۱۴۰۰ ازش باردار شدم و گفت باید بچه رو بندازی و انداختمش لطفا راهنماییم کنید

  10. ۴ سال ازدواج کردیم نمیدونم چرا از همون اول بهش رو دادم واونم پرو شد اخرای عقد میخواستم جدا بشم ولی نشدم ازدواج کردیم بلافاصله وب اجبار بچه دار شدم بچه اول دختر بود دوستلش ک شد دوباره لجبازیاش وتوهیناش شرو شد میگف بچه پسر میخوام اگر مانع بشی بچه رو میزنم دیدم داره دخترم و میزنه وحتی با لگد نمیزاشت شیر بخوره تا اینکه فرزند دومم باردار شدم بدون خواست خودم اونم دختره وتازه دنیا اومده الان دوباره میگه بعد دویا سه سال دوباره بچه پسر میخوام من ازش متنفر شدم دیگه چکار کنم اگر برم دادگاه حق رو بهم میدن ؟

  11. منوشوهرم سره اینکه اون به من گفت من بچه نمیخواستم ازتو ،درحالی که چندماهه ما به بارداری اقدام کرده بودیم ،میگه من خواستم ببینم تو درست میشی ،منم خیلی نارحت شدم هزار تا قسم میخوره میگه من ازدهنم پریده بخدا من همچین ادمی نبودم تورو سرکار بزارم

  12. سلام من با همسرم اختلاف داریم ولی تصمیم گرفتم بچه دار بشم بلکه زندگیم حفظ بشه به نظرتون میشه ؟همسرم گفت که سقفش کنم چند سال باهم ازدواج کردیم ولی اون اصلا بچه نمیخواست علی رغم میل من ،چند باری بهم گفت که بم وجدا شم ولی انجامش برا سخت بود .از نامزدی باهم مشکل داشتیم احساس میکنم علاقه ای نداره گفتم شاید بچه بیاد و علاقش بیشتر بشه حتی میدونم با یه خانم ارتباط داره وبه هم گفته میخوام با اون ازدواج کنم

  13. باردارم و ازدواج دوم منه و ازدواج اول همسرم و من یه پسر ۱۵ساله دارم و الان ۱۱هفته باردارم و همسرم اوایل بارداری مخالفت می‌کرد که نمیخوام ولی چون دکترها سقط نکردن مجبور شد قبول کردیم بمونه و همسرم یکم اخلاقش تنده و چند روز بود مشکل و اختلاف داشتیم و الان میگه بریم بندازیم نمیخوام و بشدت دهن بین و خودبینه و الان از امروز جدا از هم زندگی میکنیم پیش داداششه.

دیدگاهتان را بنویسید

مشاوره آنلاین روانشناسی

مشاوره آنلاین روانشناسی

جهت مشاوره با روانشناس از گزینه چت پایین صفحه ارتباط بگیرید.