خانه / مشاوره خانواده پرسش و پاسخ مشکلات زن و شوهر در زندگی زناشویی / نحوه برخورد با شوهر پارانوئید| شوهرم بهم شک داره شکاکه چیکار کنم

نحوه برخورد با شوهر پارانوئید| شوهرم بهم شک داره شکاکه چیکار کنم

سلام وقت بخیر ۴ ماهه نامزدم و نامزدم شدیدا شکاک و بدبین هست. اول از همه با دوستام قطع رابطه کرد، بعدش یواش یواش به فامیل هام گیر میده. میگه فلانی میاد خونتون به تو کنه یا فلانی چرا بهت نگاه کرد. بعدش هی میگه هرجا میری با خوذم برو با خودشم میرم میگه فلانی بهت نگاه کرد حتما باهاش حرف میزنی یا نمیدونم قبلا میزدی. هی گوشیمو چک میکنه، پرینت گرفت چیزی ندید بازم با خانوادم میگم برم بیرون نمیگذاره مجبورم باشم برم حرفهایی بالایی رو تکرار میکنه و چیزی هم میگم یا میگه برو طلاق بگیر یا اینکه من میرم و ترکت میکنم.

پاسخ مشاور به سوال ” شکاک بودن مرد نسبت به زن “

همسر شما احتمالاً در دوران کودکی خود اعتمادی را که باید دریافت می‌کرده، دریافت نکرده است؛ بنابراین در رابطه با شما فردی بی‌اعتماد است. او شما را دوست دارد؛ اما نمی‌تواند اعتماد کند. احساس می‌کند اگر اعتماد کند حتماً کسی به او آسیب می‌زند؛ بنابراین دیوار دفاعی‌اش را حفظ می‌کند و به آن می‌چسبد. برای همین انتظار دارد خطایی از شما سر بزند  به دنبال این است تا به خودش ثابت کند که تو درست فکر می‌کردی و هیچ‌کس در این زندگی قابل‌اعتماد نیست؛ بنابراین می‌فهمم که چقدر در شرایط سختی قرار گرفتید؛ اما همسرتان نمی‌خواهد به شما آسیب بزند یا آزارتان بدهد؛ بلکه خود یک فرد آسیب دیده است؛ بنابراین مراجعه به روانشناس در زمینه بهبود شک و بدبینی همسر بسیار کمک‌کننده است.

مطالب مرتبط: بی اعتمادی به همسر

همچنین برای اینکه همسرتان بهتر بتواند با طرح‌واره‌های دوران کودکی خود آشنا شود (باورهایی که بر اساس تجربیات دوران کودکی‌مان کسب می‌کنیم و مطابق با آن رفتار می‌کنیم) کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید بسیار کمک‌کننده است.

مطالب مرتبط: آسیب های دوران کودکی

درمان شکاک بودن مرد در رابطه

  • 1- حالت تدافعی به خود نگیرید: می‌فهمم که ممکن است از رفتارهای همسرتان چنین برداشت کنید که می‌خواهد شما را کنترل کند؛ اما همان‌طور که گفتم این مسئله در کودکی همسرتان ریشه دارید؛ بنابراین سعی کنید اعتمادی که دیگران به او ندادند شما به او بدهید و زمانی که از شما سؤالی می‌پرسد حالت تدافعی نگیرید و حتی با خونسردی و آرامش، بیشتر از آنچه همسرتان انتظار دارد تعریف کنید. رمز گوشی خود را در اختیار او بگذارید. زمانی که تلفنتان زنگ می‌خورد از او درخواست کنید که گاهی او جواب دهد.
  • 2- شنونده خوبی برای حرف‌های همسرتان باشید: از او بخواهید درباره افکار و احساساتش در این باره صحبت کند و به او این اطمینان را بدهید که این‌گونه که فکر می‌کند نیست.
  • 3- دردسترس باشید: درصورتی‌که کنار یکدیگر نیستید هر از چند گاهی خودتان پیام بدهید و بگویید الآن کجا هستید و چه کار می‌کنید.
  • 4- روحیه خود را قوی نگه دارید: حق دارید ناامید و خسته بشوید از اینکه مدام بخواهید چیزی را به فردی ثابت کنید. اما فکر می‌کنم رابطه‌تان ارزش جنگیدن دارد.
  • 5- در مورد علایقتان و نیازهایتان با او درد و دل کنید: با او مطرح کنید که چقدر دوستش دارید؛ اما برایتان روابط دوستانه و خانوادگی‌تان اهمیت دارد و نیاز دارید حضور داشته باشید. اینکه مدام بخواهید در کنار یکدیگر باشید و وقتتان را با یکدیگر سپری کنید چیزی جز یک رابطه خسته‌کننده به همراه ندارد.
  • 6- مراجعه به روان‌شناس: به نظرم حتماً برای مراجعه به روان‌شناس اقدام کنید.

ممنون از توجهتان

گلسا بمانیان

کارشناسی ارشد مشاوره خانواده

شوهرم شکاکه میخوام طلاق بگیرم

سلام دختری 23 ساله ام که همسرم 29 سالشه و الان 2 ساله که عقدیم. روزهای اول خیلی خوب بود، توی نامزدی کمی رفتارش بد بود اما فکر نمیکردم اینقد شدید بشه. از زمانی که عقد کردیم کلا یه ادم دیگه شده. به همه چیز شک داره. اونروز رفتم ارایشگاه داشتم از خدماتشون استفاده میکردم نمیتونستم بلند شم گوشیم جواب بدم اومد دم ارایشگاه حتی فیش بانکیمو چک کرد. من شاغلم و هر روز باهاش بحث دارم. تمام روز درباره کارم میپرسه. وقتی صاحب کارم میاد باید بهش پیام بدم میرم تو اتاقش در باید باز باشه. حق ندارم به همکارای مردم بگم خسته نباشید یا وقتی باهام حرف میزنن تو چشمشون نگاه کنم. هرروز میگه با اقای فلانی سلام نکن با این حرف نزن با همکارای زنت صمیمی نباش. وقتی با دوستام میرم بیرون میگه حتی از ماشین خواستی بری سوپرمارکت باید بهم زنگ بزنی هرروز سرکارم گریه میکنم. بهم میگه چقدر اتاق صاحبکارت بودی، طول نکشید چند دقیقه تو دستشویی بودی. قبل از اینکه بری اتاق صابکارت تو دستشویی بودی یا بعدش. همکارای مردت باهات سلام نکردن باهات شوخی نکردن اسنپ میخوام سوار شم باید ماشینی باشه که اون میگه. بابت پول خودمم باید بهش جواب بدم. فکر نکنین فقط سرکارم اینطوریه تازه تو محل کارم تنها هم نیستم و کلی زن و مرد هست. هیچ کاری نکردم که بخواد اینقدر همسرم بهم شک داشته باشه. همیشه گوشیم دستشه و چیز مخفی ازش ندارم ولی حتی وقتی با خانوادمم همین رفتارو داره. هی زنگ میزنه چی پوشیدی، پسر خالت چقد ازت فاصله داره، از خونه خالت اومدی بیرون بری طبقه بالا اخه خالم اینا خونشون خانوادگیه و طبقه های بالاشون دخترخال ها من میگه بدون اطلاعم حتی بالا نرو. خیلی حالم بده و خیلی مشکل دارم همش عصبی ام و کل روز ناراحتم. بعضی وقتها احساس میکنم فقط بخاطر ابرو خونوادم موندم. یبارم رفتیم مشاور اما ادامه نداد هر رفتاری میخواد میکنه من درامدمو کلا میزارم تو زندگی و هیچی برا خودم بر نمیدارم ولی اگه یه وقتی بخوام با درامد خودم کاری کنم میگه وای شرایطمون سخته درک کن و فلان ولی 1تومن 1 تومن به خواهراش میبخشه حالم خوب نیس همش عصبی و ناراحتم واقعا کم اوردم باید چیکار کنم هر راهی امتحان کردم ولی هرچی جواب بهشش پس میدم و به سازش میرقصم بدتر میشه ممنون میشم راهنمایی کنید.

پاسخ مشاور به پرسش با شوهر شکاک چه کنیم؟

احتمالا رفتارهای همسر شما باعث شده که شما احساس نداشتن حریم شخصی و عدم استقلال داشته باشید و اینکه همسرتون در همه مسائل شما رو زیر نظر داره.
شکاکیت همسر میتونه ناشی از دلایل مختلفی باشه. بعضی از افراد به دلیل حسادت بیش از حد نسبت به همسرشون شکاک میشن، گاهی شکاکیت در اثر بیماری‌های روانی مثل پارانوئید به وجود میاد و گاهی ممکنه مربوط به طرحواره‌های ناسازگار فرد باشه.
فرد حسود از کمبود عزت نفس رنج میبره؛ به همین علت همیشه نسبت به دیگران مشکوکه تا نکنه من جایگزین با شخص دیگری بشم.
اگر فرد مبتلا به اختلال روانی باشه بخاطر کارکرد نادرست ذهنش ناخواسته به طور افراطی نسبت به همه چیز مشکوک میشه. البته این افراد عموما علائم شدید و بیمارگونه دارند.
شکاکیت میتونه ناشی از طرحواره‌های ناسازگار مثل رهاشدگی هم باشه. در طرحواره رهاشدگی فرد به این علت که ترس از طرد شدن داره مدام سعی میکنه که طرف مقابل خودش رو تحت کنترل خودش در بیاره، به طوری که موجب اذیت اون شخص میشه. این طرحواره‌ها در کودکی بخاطر کارکردهای معیوب در خانواده شکل میگیرند و در برابر تغییر بسیار مقاومند.
اگر شکاکیت همسر شما از نوع بیمارگونه باشه حتما نیاز به مداخلات پزشکی و دارویی داره. اما اگر دلایل دیگه‌ای داشته باشه این رفتار قابل اصلاح یا حداقل قابل کنترل خواهد بود هر چند بسیار دشوار.
در ادامه راهکارهایی برای کنترل شکاک بودن همسر خدمتتون ارائه میدم. اگر همسر شما طرحواره رهاشدگی داشته باشه از ترک شدن توسط شما به شدت خواهد ترسید‌.  شما باید این موضوع رو بررسی کنید آیا همسر شما چنین وابستگی‌ای به شما داره و اگر داره آیا در گذشته هیچوقت با رفتنتون سعی در ترسوندش کردید؟ ترسوندن از رفتن میتونه از عوامل شکاکیت زا باشه‌.
برای واضح تر شدن این مسئله بهتره که با همسرتون صحبت کنید. گفتگو با همسر تاثیر بسیار زیادی در کنترل این وضعیت داره. شما طی صحبت میتونید تشخیص بدید چه مسائلی بیشتر موجب اذیت و برانگیخته شدن شکاکیت همسرتون میشن و از انجام اونها اجتناب کنید. همچنین با صحبت کردن میتونید شرایط رو بهتر کنید. شما وقتی به همسرتون محبت کنید اون خوی حسادت همسر کمتر برانگیخته میشه و امکان شکاک شدنش کمتر میشه.
شما فرمودید که همسرتون مشاوره رو ادامه نداد. مشکلی که همسر شما داره نیاز به چندین جلسه مشاوره فردی و گروهی است. در صورت ادامه دادن جلسات حتما نتایج خوبی دریافت می کردید. هنوز توصیه من به شما، کمک گرفتن از مشاوره هستش. این ویژگی در همسر شما نهادینه شده و تا خودش نخواد به راحتی قابل تغییر نیست.
شما باید مرزهایی رو با همسرتون مشخص کنید و برای خودتون یک حریم خصوصی تشکیل بدید و با همسرتون توافق کنید که مثلا وقتی گوشی شما رو بررسی میکنه اجازه نداره پیام‌های شما با اعضای خانوادتون رو ببینه یا مثلا در محل کار اجازه نداره که به شما گیر بده.
شما باید مرزهای سفت و سختی تشکیل بدید تا هم خودتون بیشتر احساس آرامش کنید و هم همسرتون کمتر مداخله‌گر باشه. البته این مرزگذاری باید همراه با مراقبت و توجه به همسرتون باشه. شما به هیچ عنوان نباید سعی در برانگیخته تر کردن شکاکیت همسرتون کنید.
شما فرمودید قصد دارید که جدا بشید. قبل از اینکه چنین تصمیمی بگیرید باید این نکته رو ارزیابی کنید آیا همسرتون رو دیگه دوست ندارید؟ آیا فقط بخاطر ویژگی شکاکیت ایشون تصمیم به طلاق دارید؟
جواب دادن به سوالات این چنینی کمک میکنه که با اطمینان بیشتری تصمیم بگیرید. مثلا اگر تنها دلیل شما برای جدا شدن شکاکیت ایشون هستش میتونید باهاش صحبت کنید و توضیح بدید که چقدر از رفتاراش اذیت میشید و اگر تلاش برای درمان و مراجعه به مشاور نکنه برای طلاق اقدام میکنید. در نظر داشته باشید وقتی به همسرتون علاقه داشته باشید، تصمیم به جدایی باید گزینه آخر شما باشه. همسر شما از روی عمد چنین رفتارهایی رو انجام نمیده و خودش هم از این شک‌ها مدام در حال رنج کشیدنه.
در همه مراحل زندگی موفق و پیروز باشید.کوشا کوچک آملی
کارشناس مشاوره باما

47 دیدگاه

  1. سلام من خانمی 45ساله هستم 17ساله ازدواج کردم فقط سه سال اول مشکل خاصی نداشتم از روزی که به شوهرم خبر بارداری ناخواسته رو دادم شروع کرد به دادم بیداد این بچه مال من نیست تهمت زدن متاسفان چون عاشقش بودم کوتاه اومدم کاش نکیومدم دوران بارداری سخت با وجود تهمت‌های هراز گاهی بی‌اعتنایی….هرچند وقت یکبار تهمت خیانت میزد می‌گفت با فلانی رابطه داری .من هی تحمل کردم با مشاور صحبت کردم گفت پارانوییده باید بره روانپزشک این قبول نمیکن باید درمان شه الان ده روزه خونه بابام هستم خبری ازش نیست دختر 14پیششه بدجور به خودش وابسته کرده .هروقت مشکلی پیش میمومد از بدی من پیشش می‌گفت الآنم دخترم میگه حتما کاری کردی بابا عصبانیت .ده روز پیش یه دفه شروع کرد به تهمت زدن که تو هرزه ای .با مزدا رابطه داری و کتک زدن درحالی که دخترم خونه بود خدا ازش نگذره منم اومدم خونه بابام .از تفریح و خرج کردن کم نمیزاره اما هراز گاهی مثل توپ منفجر میشه و افترا میزنه خانوادم میگن اگررفا روانپزشک دارو مصرف کرد شاید بشه شانسی دوباره داد اما من بعید می‌دونم هیچ مشاور و دکتری رو قبول نداره.بخدا شبتای صبح خوایم نمیبره .بدجورم خودم وابستشم .می‌دونم اشتباه چکارکنم.چنین موزدایی داشتین . ببخشید طولانی شد?

  2. من تو ی رابطه هفت ساله هستم. پارتنرم خیلی شکاک هست و همش میخواد گوشی منو چک کنه و این موضوع منو آزار میده خصوصیات مثبت این آدم اینه که فقط منو دوست داره و قصدش هم میگه که جدی هست ولی من از رابطه خسته شدم باید چکار کنم

  3. من شوهرم شکاکه بهم تهمت زدن تو خیابون آبرومو برد بعدش منو آورده خونه مادر شوهرم الان اونم همون کاری که شوهرم سرم آورده الان مادر شوهرم هم داره سرم میاره به دخترم تهمت میزنی به خودم تهمت میزنه نمیدونم چکار کنم شوهرم هم میگه طلاق نمیدم. خواهش میکنم راهی بزار جلو پام

  4. من با عشقم سه ساله نشون شدیم اون ۱۷ سالش بود من ۱۶ الان ۲۱ سالشه سربازیشم تموم شده طبق این سه سال گیر های شدید میداد اول مثلا میگفت چادر سرته یا ن جوراب پاته و من حق ندارم جلو پسرعمه ک سه سال ا خودم کوچیکتره با مانتو بگردم گیر میده ارایش ک اصلا حتی فالورا اینستامو چک میکنه از طریق گوشی خودش بعضی وقتا همه دخترن ولی اکانتام و نداره میگه اعتماد دارم با اینکه نمیزاشت نصب کنم و همش میگه اختیار تو کاملا دست منه منی حتی حق ندارم با پسردایی عمه حرف بزنم فقط سلام حتی فامیل پسر اجازه ندارم فالو کنم عمو دایی موردی نداره میگه چون محرمه شوهر عمه هم حق ندارم اینا برام زیاد مهم نیست باید برای اینکه بیرون نرم هرروز اگه صدبار زنگ بزنه باید قسم خدا رو بخورم نرم فقط با مادر پدر حق دارم برم تولد دوستامم باید اجازه بگیرم ک میگه نمیزارم اصلا توشاید ۱ بار اجازه دارم با دوستام تنها بیرون برم میگه دوست ندارم بیرون باشی چادر خیلی اجباریه آرایشم حتی لاک نباید بزنم و اینکه خودش میگه کلاس کاراته و زبان و ادامه بده کلاس راهنمایی رانندگی برو گواهینامه بگیر به اینا کاری نداره و مثلا یبار برف میومد گفتم برم حیاط بازی کنم گفت باشهه گزاشتم حتما فقط از پشت پنجره میتونی ببینی فک کردم شوخیه قسم خورد جدیه. پسر داییم یبار اومد با نامزدم حرف بزنن تو ماشینمون منو نامزدم کنار هم بودیم چادرمو گفت درست کنم منم هیم حرفی نزدم بعد پسرداییم داشت میرفت ب ما گفت شماهم بیاید منم گفتم باشه تو برو میایم نامزدم گفت مگه اختیار تو دست اینه گفتم ن چ ربطی داره گفت قسم بخور منطور نداشتی حتی نمیزاره گوشی لمسی ببرم بیرون میگه گوشی دزدی زیاده و خیلی من الان بگم حساس یا بدل؟

  5. من ۲۲ سالمه و یک ساله ازدواج کردم به شوهرم مدام شک میکنم و در تلاشم چیزی از شکی که کردم پیدا کنم وقتی تو ماشینش میشینم گیر میدم چرا صندلی عقب یا جلو شده و حتی به لباس پوشیدنش گیر میدم هی شک میکنم که پنهان کاری میکند. و از طرفی خیلی ادم عصبی هستم به خودم به وسایل چهار اطرافم موقوع عصبانیت اسیب میزنم البته الان باردارم ولی قبل بارداری هم اینطوری بودم.

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      جای امیدواری است که خودتان به مشکل خودتان اذعان کردید. به شدت درگیر تله بی اعتمادی هستید. در کودکی از سمت خانواده آسیب دیدید، الان هم نمی توانید به کسی اعتماد کنید. ابتدا سعی کنید از درمانگری صاحب صلاحیت کمک بگیرید. یا دوست قابل اعتمادی پیدا می کنید ، خاطرات مربوط به بدرفتاری دوران کودکی را به یاد می آورید با جزئیات کامل خاطرات را تصویر سازی می کنید. درمانگر یا دوست شما می تواند در کنترل احساسات و عواطف به شما کمک کند. در حین تصویر سازی خشم خود را بر سر کسی که از شما سواستفاده کرده است ، خالی کنید. با اینکار بر احساس عجز و ناتوانی خود غلبه می کنید. در تصویر ذهنی خودتان را قوی تر و بزرگ تر تجسم کنید. خودتان را مقصر نپندارید. شما مستحق بدرفتاری با سواستفاده شدن نیستید. از فرد بدرفتار عذرخواهی نکنید. افراد سواستفاده گر همیشه قربانیان خود را تحقیر می کنند. از احساس بی ارزشی و ضعف خود آگاه شوید و کودک آسیب پذیر خود را پیدا کنید و با این کودک رنجیده خاطر همدلی و مهربانی کنید. ارتباط خود را با افراد سواستفاده گر قطع کنید. در صورت امکان برای فردی که از شما سواستفاده کرده است ، پیامد و اثرات رفتارش را بر زندگی فعلی تان بازگو کنید یا برای او در این زمینه ،نامه بنویسید. بدرفتاری های موجود در روابط فعلی تان را تحمل نکنید. به کسی اعتماد کنید که از اعتماد شما سواستفاده نمی کند. اگر از همسر خود بدرفتاری ندیدید، قدر رابطه را بدانید. با کسانی وارد رابطه شوید که به حقوق شما احترام می گذارند. اگر همسر شما این ویژگی را دارد قدر بدانید. با همسر خودتان و بقیه دوستان و اطرافیان بدرفتاری نکنید.

  6. من و شوهرم سه ساله ک ازدواج کردیم و به مشکل برخوردیم یه دختر یک ساله داریم شوهرم خیلی عصبیه و شکاک هست زندگی کردن برام خیلی سخت شده اصلا من براش جایگاهی ندارم از لحاظ رفتاری یا احساسی شخصیت منو خورد میکنه . من از ته دل دوسش دارم ولی احساس میکنم ک اون خیلی حسش نسبت به من ضعیفه هر وقت حرف جدایی شد براش مهم نبود خیلی رفتارا و کاراش منو ناراحت میکنه. من الان اومدم قهر یک هفته است ولی اصلا نه زنگ میزنه نه میاد دنبالم نمیدونم باید چیکار کنم . قبلا تا بحثمون میشد میگفت از دستت خسته شدم دارم تحملت میکنم. همیشه هم برا بیرون رفتن ک چرا آرایش میکنی بحث داریم و اینکه وقتی میریم بیرون اگه کسی نگاه کرد میگه چر ا نگاه کرد. و دعوا میشه

  7. سلام وقت بخیر ،من ۲ سال هست که نامزد کردم ،اما همسرم مدام بهم شک داره ،جایی نمیزاره برم ،گوشیم و چک میکنه، بهم توهین میکنه و خیلی چیزای دیگه ،با وجود اینا چون دوسش دارم نمیتونم دوریش رو تحمل بکنم اما دیگه خسته شدم ،بنظرتون چیکار کنم؟

  8. سلام با شوهرم مشکل داشتم قاضی شوهرمو نوشت پزشک قانونی سوءظن اختلال گروه ب تشخیص دادن دادگاه غیابی بخاطر بیماری همسرم طلاقمو میده یا نه

  9. سلام من دخترم ۶ سالش میخوام از همسرم حدا بشم ولی دخترم از رفتن باباش خیلی داره اذیت میشه نمیدونم چیکار کنم؟ من آلمان زندگی میکنم همسرم شکاک فوش میده دست بزن داره دیگه خسته شدم از تهمت‌ها و فوشها همش به من توهین میکنه با هیچکس در تماس نیستم کافی با یکی حرف بزنم همون رو میکنه بهونه برای دعوا میگه تو با کسی هستی در صورتی که اصلا این مدلی نیست تمام گوشیم رو چک کرده من همش تو خونه هستم ولی میگه بیا‌بریم تست دورغ سنج بده که تو با کسی نیستی. یکسال ازش جدا زندگی کردم بخاطر بچه دوباره برگشت ولی دوباره بعد از چهار ماه شروع کرد الان میگه تو توی این یکسال با کسی بودی میگم مدرکی داری چیزی از‌من دیدی میگه نه ولی مطمئن هستم. اصلا دیگه نمیشه امروز جلوی بچه من رو کتک زده بعد نشسته پیش بچه کریه‌کرده که من دارم میرم ایران و اعصاب بچه رو خراب کرده دخترم امروز‌۲ ساعت فقط گریه میکرد که من تا حالا گریه بابا رو ندیدم من الان بابا ندارم چیکار کنم

  10. سلام نزدیک ۱۰سال ازدواج کردم یک دختر ۹ساله دارم شوهرم بیماری سوظن داره بدبین هسته دیگه خسته شدم ازروز اول دوستش نداشتم و ندارم

  11. شوهرم خیلی بد گمان هست.اصلا و ابدا به من اطمینان نداره.واقعا درمانده شدم.ن راه پیش دارم ونه راه پس.خیلی خسته م احساس میکنم توان همه چیز رو از دست دادم به همه چیز بی حس. شدم .از بس که شخصیتم خدشه دار شده از خودم بیزار شدم.توهین و تحقیر نتیجه ی یک عمر پاکدامنی و عفت زندگی کردن میشه

  12. من چهار ماه عقد کردم بانامزدم به مشکل خوردیم وبه من شک داره وازمن مطمئن نیست وهرروز دنبال بهونه میگرده که باهم بحث کنیم یه روز کار یه روز درس ودانشگاه یه روز تلگرام یه روز اینستاگرام وهرحرفی که دلش بخواد بهم میگه ازفحش دادن به خودم وخانوادم وتهمت وسرکوفت هرچیزدیگه ای.تاالان هم چندبار بهم گفته که باید جدابشیم.واقعا شرایط سختیه.داخل اینستا پسرعمم بهم تبریک تولد گفته باکلمه دختردایی عزیز.به من تهمت میزنه که باهاش درارتباطی

  13. سلام وقت بخیر.من زن ۳۱ ساله هستم ۴ سال که ازدواج کردم همسرم بیماری اعصاب و روان داره به شدت شکاک و توهم میزنه و اصلا با درمان همکاری نمیکنه .الان درخواست طلاق دادم اما خیلی مردد هستم بابت تصمیمم .به نطر شما اینجور بیمارا برمیگردن به زندگی عادی؟

  14. جنسیت زن 20سال دارم متاهل و خانه دار هستم و دیپلم دارم من با عشق با شوهرم ازدواج کردم از 13سالگی میشناسمش 18سالگی باهاش عقد مردم و در 19سالگی ازدواج الان یک سال و سه ماهه که زیر یک سقف هستیممشکلم اینه که شوهرم خیلی حساسه نمیزاره تنهایی جایی برم نمیزاره به زور حتی ارایشگاهم میرم بعضی لباس ها که هیچ موردی نداره رو نمیزاره بپوشم کلا خیلی بد دله ولی با وجود اینا بازم من همسرمو دوس دارم حالا میخوام بپرسم که چیکار کنم کمی بهتر بشه همسرم اینم بگم تو یه شهر کوچک هستیم

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      اینکه اجازه نمی دهد تنهایی بیرون بروید، آیا به خاطر ترس از دست دادن شماست؟ یا واقعا بدبین هستند؟ باید رفتارهای بیشتری از ایشان را توصیف می کردید. در هر صورت ایشان نیاز به درمان با رویکرد طرح واره درمانی دارند.‌

  15. سلام وقتتون بخیر.ما۱۲ساله ازدواج کردیم یه دختر ۱۰ساله دارم الان دوسالی میشه شوهرم بامن خوب نیس رفتاراش.ازلحاظ تامین کردنه لباس وخوردو خوراک خوبه ها خیلی بهمون میرسه ولی بددهنه و یه حرفی میشه دست روم بلند میکنه اصلا اعصاب نداره.چندبارم رفتیم مسافرت بخاطرهیچی باهام دعوا کرده و توماشین کتک زده وبرگشته خونه.هی میگه تو به اینو اون نگاه میکنی منم میگم خب مسافرت اوردی بالاخره آدم شهرو ادماشو چشمش میبینه خب کور که نیستم چشمامو ببندم نگاه نکنم هزار بارگفتم بهم تهمت الکی میزنی بخدا دراشتباهی.همش شکاکه و بدبین ولی خودش راحت ب زنا ودخترا نگاه میکنه وقتیم من میبینم باهاش پایه میشمو میخندم ولی اون باهام تا کتک کاری میکشونه یه قضیه رو.بخدا من خیلی راه میام باهاش خیلی پایه ام ازهرلحاظ هرچی میگه میگم چشم.ولی اون واسه چیزایی که اصلا دعوا نداره و هزار بارم میگم اگه اشتباه کردم ببخش قلت کردم ولی حالیش نمیشه همش حرف خودشو میزنه.تو دعوامون میگه گم شو برو خونه بابات.پارسالم همین موقع منو به زور راضی ب طلاق توافقی کرد ولی تومراحل آخرخانواده ها فهمیدن ونذاشتن.میشه راهنماییم کنین من چیکار کنم واقعا خستم کرده

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      ایشان دو سال هست اینطور شدند، پس اتفاقی در زندگی شما افتاده که دیدش نسبت به شما تغییر کرده است. گفتید خودش راحت به خانم ها نگاه می کند، پس شما را هم به کیش خودش می پندارد. به هر حال اگر از سمت شما مسئله ای بوده است. به راحتی ذهن ایشان تغییر نمی کند. شما خودتان را به جای ایشان بگذارید، خود شما به راحتی می توانید از کنار اشتباه ایشان بگذرید ؟
      اگر واقعا مشکلی از سمت شما نبوده و ایشان تغییر کردند، پس باید به بیماری روانی شک کنید و به روانپزشک مراجعه کنید.

  16. زن، متاهل، دیپلم ،‌ من سه ماهه که با همسرم عقد کردم و ایشون از پسر خاله من خوششون نمیاد پسرخاله من قبلا خواستگار من بوده و الان هم به خاطر شغلش مشهد زندگی میکنه گاهی اوقات به خونه ما ینی پدرم رفت و آمد داره و همسرم اصلا دوست نداره و حس میکنه که هنوز هم پسرخالم من رو دوست داره و سو ظن پیدا کرده راجبش و از من میخواد که با خانواده خالم قطع رابطه کنم و به نظرش اینجوری عشقمو بهش ثابت میکنم ولی من نمیتونم قطع رابطه کنم چون حتی مامانم ناراحت میشه چه برسه به دیگران و خودمم هم اصلا این طوری نیستم که تا حالا با کسی قطع رابطه کنم ولی همسرم رو دوست دارم و به خاطرش با دوتا از دوستام قطع رابطه کردم ولی خالم چون از اقوام نزدیک هستن نمیتونم اینکارو بکنم و هر کاری هم میکنم که نظرش عوض بشه نمیشه یه جورایی نفرت داره ازش من واقعا نمیدونم باید چیکار کنم و ازتون کمک میخوام که چیکار کنم همسرم نظرش عوض شه اخه من هر چی میگم فک میکنه که از پسرخالم طرفداری میکنم در حالی که اینطوری نیست و به هیچ مشاوری هم نگفتم این موضوع رو

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      آیا خود ایشان حاضرند با هر کسی که شما خوشتان نمی آید قطع رابطه کنند؟ در هر رابطه ای محدودیت ها و قوانینی باید باشد. سعی کنید زمانی که پسر خاله منزل پدر شما هستند شما آنجا نباشید. هنگام رفت و آمد منزل خاله تان ، کمتر آنجا بمانید، یا زمانی بروید که پسرشان نیستند تا خیال ایشان راحت شود.

      • من ۶۲ ساله هستم..شوهرم شکاک و بدبین..تو خونه حبسم می‌کنه نمیزاره جایی برم..کسی هم نباید خونه ما بیاد..موبایلمم چک می‌کنه..بچه هامم نباید زیاد پیشم بیان..الان گیر داده که با شوهر خواهرم رابطه دارم..میگه اگه طلاق بگیری هر جا باشی میام می‌کشمت..نمی‌زارم بچه هام مشکلمو بفهمم..میترسم بچه ها باهاش درگیر بشن..میشه لطفا راهنمایی کنید؟؟

  17. سلام من یک سال نامزدم و ۱۷ سال دارم و نمزدمم ۱۷ سالشهه اخیرآ بین من و اون مشکلاتی بوجود امده . اون ب من شک داره ب دوس داشتن من این موضوع را وقتی فهمیدم ک وارد حساب روبیکام بود و از تمام مکالماتم خبر داشت و بهم گف ط با اعتماد من بازی کردی و لطفا دیگهه ب من پیام ندهه الانم یک هفته بلاکم کرده ولی من سعی میکنم بهش پیام بدم ولی اون بمن خیلیییی حرفا بدی زد

  18. سلام خسته نباشید من ۳۷ سالمه ۱۴ سال ازدواج کردم سه تا بچه دارم ولی شوهرم خیلی بهم شکاکه بهم تهمت میزنه هر کاری میکنم مشاوره نمیره خیلی بااین کارش اذیتم می‌کنه کنم میزنم لطفاً راهنماییم کنید

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      وقتی خودتان نمی توانید ایشان را قانع کنید. از پدر یا مادرش یا کسی که با ایشان رابطه خوبی دارند و خیلی قبول شان دارند کمک بگیرید تا راضی شوند و درمان بگیرند.

  19. سلام بنده ۵۳سالمه شغلم ازادلیسانس ادبیات خانمم دبیرزبان انگلیسی .همسرم ازمصاحبت بامردها خصوصامردان نامحرم لذت میبره هرچه بهش میگم آهمیت نمیده خط قرمزم رعایت نمیکنه بارها باهم دعوامون شده میگه توبیماری به همه گفته من بددلم شکاکم ولی خداییش اینطورنیس داعم باهمکارای مردش چت میکنه باموبایل فروش آژانس تعمیراتی همسایه مدیرساختمان باهمه مردها پیام میده چت میکنه دیکه دارم دیوانه میشه لطفا راهنمایی کنید زندگیم داره ازهم میپاشه

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      با توصیفی که از همسرتان کردید به حدی که مرزها را نمی شناسند، مرز صمیمیت را تشخیص نمی دهند، محدودیت های شما را زیر پا می گذارند، احتمالا از ویژگی های اختلال شخصیت نمایشی برخوردارند. در کودکی محبت کافی ندیدند، الان دوست دارند دیده سوند، مورد توجه باشند. پس حتما از یک طرح واره درمانگر برای درمان ایشان کمک می گیرید.

  20. شوهرم فرد شکاک و بد دلی هست.توی خونه حرفاش رو با داد میگه و طوری شده که بچه سه سالم یاد گرفته و خودمم اینحوری شدم خیلی عصبی شدم دائم بی احترامی میکنه و به من میگه تو نفهم و بیشعوری مثه گاوی این حرفا براش عادیه و ممکنه روزی چند بار تکرارش کنه بعد از بحث بلافاصله قهر میکنه و باید منتش رو بکشم تا اشتی کنه حتی اگه خودش مقصر باشه

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      شما باید در مقابل ایشان قاطع و محکم باشید، محدودیت ها را روشن کنید، اجازه ندهید به شما بی احترامی کنند. و وقتی خودشان مقصر هستند شما هم سراغ ایشان نروید که شما را ضعیف و درمانده حساب کنند و بیشتر بی احترامی کنند.

  21. سلام خسته نباشید من ۵ سال ازدواج کردم ۳ تا بچه دارمشوهرم ادم شکاک و بدبین قبلا بهتر بود و الان غیر قابل تحمل بهم تهمت خیانت میزنه اجازه بیرون رفتن نمیده والان دو روز قهر کرده منو خونه مامانم اورده حتی پول نداده که به بچم مای بیبی بگیرم به نظر شما طلاق بهترین راهکاره

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      شما مادر سه فرزند هستید، الان فقط خودتون نیستید که بتوانید به راحتی تصمیم بگیرید.‌گفتید اول بهتر بودند، تغییری در زندگی شما بوجود آمده ؟ خلق ایشان تغییر کرده؟ کار ایشان سخت تر شده، افسرده شدند؟ باید دلایل دقیق بررسی شوند، درمان بگیرند.

  22. سلام ۱۵ ساله توی یک رابطه ای هستم که اذیت می شوم وطرفم فردی ست شکاک وبه خاطر اینکه می دانم اگه برم با بچه ها اذیتمی کنه موندم

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      خود شما هم باید درمان بگیرید، یا حق و حقوق خودتان را نمی شناسید یا فرد وابسته ای هستید که قدرت مواجهه با چالش را ندارید.‌پس هر دو حضوری به یک روانشناس با رویکرد طرح واره درمانی مراجعه می کنید.

  23. سلام وقتتون بخیر من ۱۹ سالمه و تازه ازدواج کردم کلا ازدواجم یهویی شد ما باهم دوست بودیم و من اصلا قصدشو نداشتم وقتی خانوادش اومدن برا خواستگاری نظرم عوض شد و جواب مثبت دادم خودشو خانوادش خیلی اذیتم میکنن همسرم تعادل ندارع سر چیزای مزخرف اعصابش می‌ریزه به هم و دعوا راه میندازه و یا گیر های الکی میده فلان جا نمیری حق انتخاب ندارم خودش هر تصمیمی بخواد میگیره پیش جمع خانواده و دوستان غرورمو له می‌کنه همه اینا هم تو عرض ۵ دقیقه اتفاق میوفته و خودشم پشیمون میشه من قبل اینکه با این آقا ازدواج کنم با به پسری دوست بودم ک ایشون ازدواج کردن من نتونستم همسرم رو مثل اون فرد دوست داشته باشم البته رفتاراش هم دخیل بودن صحبت اصلیم اینجاست که من یه دوستی دارم همسرم با همسر ایشون دوست شدن من وقتی میگم میرم خونه ی اونا گیر نمیده که نرو یا میزارع باهاش برم بیرون همه اینا مشکوک واسم چون با هیشکی دیگه نمیزاره همین دیشب هم دیدم وقتی بهش نگاه میکرد یه چند ثانیه بهش نگاه کرد یا مثلا وقتی باهاش صحبت می‌کنه بهش‌ نگاه مستقیم می‌کنه نمی‌دونم شکاکی اون رو منم تاثیر گذاشته یا واقعا یه چیزایی هست. من قبل ازدواج بهش گفتم می‌خوام شاغل باشم درس بخونم الان مخالفع یا مثلا جلو همه تحقیرم می‌کنه یا دست بزن داره هر اتفاقی بینمون میوفته پیش همه میرع میگه مخصوصا مامانش طوری شده من حریم شخصی ندارم از دستش چن بار باهاش دعوا کردم و تذکر دادم ولی اوکی نشدهیچ کدوم اینا دلیل برا طلاق نمیشع؟میخوام تا جایی ک میشه فرصت بدم تا درست بشه دارم خودمو گول میزنم درست بشو نیست. همش فکرم میره سمت طلاق چند باری هم گفتم منو تو به درد هم نمی‌خوریم هر دفعه هم سر اینکه دلم براش میسوزع بیخیال شدم با این حال دل منم مجردی میخواد یکاری کرده ترجیح میدم تا آخر عمر مجرد باشم. در رابطه با دوستمم فکرم همش درگیر اینه که نکنه واقعا احساسی به اون پیدا کرده و عذابم میده و باعث خودخوری من میشه

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      برای انتخاب همسر به زمانی بیش از یکسال نیاز است تا هر دو طرف تمام ابعاد شخصیت یکدیگر را بشناسند. همسر شما با این حجم از مشکلات حتما باید حضوری مراجعه کنند. خود شما هم مراجعه می کنید. ممکن است فکر شما درست باشد و ممکن است تحت تاثیر بدبینی های ایشان قرار گرفته باشید.

  24. سلام همسرم‌پارونویید داره وخیلی اذیتم‌می کنه و اذیت میشه ،ازم خواسته جدا زندگی کنیم ،آیا آسیب بیشتری بهش وارد نمیشه اگر جدا باشه ،یک سالی هست به خاطر کارش شماله هر از گاهی سر می زنه ،دیشب تموم‌داروهاشو ریخت دور گفت اینا حالمو بدتر کرده دیگه همش تو فکرم ،این جوری شد اون جوری شد ،خیلی بد دهنه ،فحاشی کنه و تهمت و توهین ،من به لحاظ قانونی چکار باید بکنم

  25. همسرم نمیذاره بیرون تنها برم اگه تفریح هم جایی بریم دور آدما یه جای پرت کسی نباشه تفریح میکنه جاهای شلوغ باشه مخالفه به همه چیز بد بین هر کاری هر کاری هم که میکنم یا قبولم نداره یا نیش کنایه میزنه همس استرس دارم افسرده چیزی هم خوشحالم نمیکنه خسته شدم.

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      همسر شما در کودکی به شدت آسیب دیدند، هم از دیگران خشم دارند و هم خجالت می کشند، احساس حقارت می کنند، برای سرپوش گذاشتن بر احساس حقارت خود از شما انتقاد می کنند یا نیش و کنایه می زنند. برای رهایی از این وضعیت حتما باید به یک‌ طرح واره درمانگر مراجعه کنند.

  26. سلام خسته نباشید من 21 سالمه در سن 15سالگی ازدواج کردم دو فرزند دارم مشکل من اخلاق شوهرمه ک همش فکر میکنه من بهش خیانت میکنم واقعا دیگه خیلی کم حوصله شدم اگه بخاطر بچه هام نبود هیچوقت باهاش زیر ی سقف زندگی نمیکردم هر چیزی ازم خاست براش انجام دادم باحجابی از همه چیزو همه کس بریدم واقعا نمدونم چیکار کنم؟

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      بی اعتمادی ایشان به حدی بوده که شما را منزوی کرده، احساس امنیت ندارید و استقلال و هویت شما را نادیده گرفته است. اگر در کنارش می توانید آزادانه از احساسات و نیازهای درونی خودتان بگویید ، در یک فرصت مناسب و خیلی با احترام چند مورد از خوبی های ایشان را تعریف کنید و بعد بگویید من ناراحتم ، من عصبانی ام به خاطر این رفتار شما، اگر زندگی مان برایتان مهم است، بیا با هم به درمانگر مراجعه کنیم ، اگر ایراد از من بود خودم را اصلاح می کنم، اگر از شما بود شما تلاش کنید، خودتان را اصلاح کنید.

  27. سلام وقت بخیر چن وقتیه رابطه من وشوهرم بهم خورده اون بهم شک داره بخدامن هیچ کاری نکردم همش بهم تهمت میزنه ک تو بااون واون رابطه داشتی زندگیمو جهنم کرده منم بنا به دلایلی نمیتونم ب خانواده م بگم هرروز باهام دعوامیکنه ‌کتکم میزنه خرجمو نمیده کلا یه ادم بدبخت شدم

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      اگر جدیداً همسر شما نگاه شان به شما تغییر کرده، احتمالا رفتاری از شما دیده که باید تلاش کنید به ایشان ثابت کنید مشکلی ندارید. اما یک دلیل دیگر می تواند به بی اعتمادی ایشان دامن بزند. در هر رابطه زناشویی سالم نیازهای ششگانه زیر برآورده می شود. فقط یک یا چند مورد از نیاز ها از جانب هر کدام از زوجین برطرف نشود رابطه دچار چالش می شود.
      ۱ . نیاز به دلبستگی ایمن ( هر دو طرف همدیگر را دوست داشته باشند ، به همدیگر احترام بگذارند ، مورد پذیرش همدیگر باشند، به همدیگر اعتماد کنند و در کنار هم احساس آرامش کنند).
      ۲. هر دو طرف به استقلال و هویت همدیگر احترام بگذارند ، مانع رشد همدیگر نشوند.
      ۳ . هر دو طرف آزادانه بتوانند از احساسات و نیازهای درونی خودشان بگویند.
      ۴. هر دو طرف قوانین و محدودیت هایی برای همدیگر داشته باشند.
      ۵.هر دو طرف به علایق همدیگر احترام بگذارند، اوقات مشترکی در کنار هم به خوشی بگذرانند.
      ۶. رابطه جنسی رضایت بخشی داشته باشند.

  28. خانومی ۳۵ ساله هستم ۸ ساله ازدواج کردم ، قبلا دبی بودم سر کار بودم اونجا زندگی‌میکردم ولی ایران هم رفت و آمد میکردم اهل هرمزگان هستم ، ۸ سال پیش با شوهرم آشنا شدم ، بعد از چند ماه نمزادی ازدواج کردیم و اومدم شهرشون یک شهرستان کوچک در جنوب کرمان الان ۲ تا بچه دارم همسرم اوایل ازدواج خیلی خیلی بد بین بود الان هم هست خیلی راحت بهم تهمت میزنه این چیز منو داغون میکنه من این جا تنها هستم و تنها سر گرمیم گوشی و برنامه های گوشی هست وقتی با کوشی هستم بهم میگه حتما یکی رو داری

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      تمام افراد درگیر بی اعتمادی و بدبینی در کودکی خود آسیب دیدند. مشکل از شما نیست. اما حق شماست که اجازه ندهید بی احترامی کند یا تهمت بزند. با هم گفتگو کنید و محدودیت های رابطه را مشخص کنید. استفاده از گوشی را برای زمانی بگذارید که ایشان نیستند، سعی کنید زمان های بیشتری را در کنار هم بگذرانید.به فرزندان خود بیشتر توجه کنید، بیشتر بازی کنید. وقتی همسر شما ببیند شما ارتباط خوبی با فرزندان دارید کمتر به شما شک خواهد کرد. و هم اینکه فرزندان از آسیب های بدبینی ایشان بیشتر در امان خواهند بود. در فرصت های مناسب و بدون چالش با ایشان گفتگو کنید و راضی کنید به یک طرح واره درمانگر مراجعه کنند.

  29. 38،مونث،متاهل،دانشجوی فوق لیسانس مشکلم اینه که شوهرم میگه تو سر کار با مردی رابطه داری و بهم خیانت میکنی کتک میزنه زیاد به حدی که بدنم کبود میشه دوستش دارم و زندگیم رو دوست دارم بهم بگین چکار کنم که به این چیرها فکر نکنه راستی بیرون که میریم میگه تو به مردا نگاه میکنی الان یکسال و یکماهه که ازدواج کردیم .شوهرم زمانهایی که حالش خوبه اخلاقش هم خوبه بی نهایت بهم محبت میکنه تمام کارای خونه رو هم انجام میده اما وقتی که جیبش خالیه رفتارش 180 درجه تغییر میکنه شروع میکنه به فحاشی و کتک زدن و میگه طلاقت میدم یا بلند شو برو خونه بابات چکار کنم لطفا راهنماییم کنید

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      با توصیفی که از همسرتان کردید، همسر شما از ویژگی های اختلال شخصیت مرزی برخوردارند ، اینها ثبات ندارند، زمانی شما را دوست دارند و زمانی با یک انتقاد یا تغییر شرایط به هم می ریزند، این افراد در کودکی به شدت آسیب دیدند، مورد آزار جسمی، جنسی یا کلامی قرار گرفتند، محیط امنی نداشتند، محبت کافی دریافت نکردند، اطرافیان را آدم قابل اعتمادی ندیدند، الان هم نمی توانند به دیگران اعتماد کنند. این افراد نیاز به درمان عمیق با رویکرد طرح واره درمانی یا دی بی تی دارند.
      بهتر است از خودتان هم بپرسید چرا جذب چنین شخصی شدید؟ چرا اجازه می دهید دست بلند کند؟ پس شما هم به درمان فردی با رویکرد طرح واره درمانی نیاز دارید. بعد از درمان فردی درمان زوج هم می گیرید.

  30. خواهرم با فردی دوسته. الان 2-3 ساله دوستن. منم در حد توی تولدها یا چند باری دورهمی بیرون رفتن دیدمش. یکی دوبار هم با مسیج و اینا حالشرو پرسیدم و البتهخواهرم در جریان بوده. امروز اون آقا بمن زنگ زده میگه خواهرت فکر میکنه تو براش شنود گذاشتی و در جریان ریز مکالمات ما هستی. ماجرا از اینجا آب میخوره که همسر سابق خواهرم توی خونه شنود گذاشته بوده و سر همین کارشون به طلاق کشید. ولی من نمیدونم چرا بمن ظن بد داره. من اصلا هیچ کاری به ارتباط اونا ندارم. نمیدونم باید چکار کنم.

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      به هر حال مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد، شما سعی کنید ارتباط خودتان را کم رنگ کنید. بخصوص با آقا هیچ ارتباطی نداشته باشید. همسر قبلی ایشان هم احتمالاً بی اعتمادی شدیدی داشتند در حد هذیان که شنود کار گذاشتند، متأسفانه هذیان ها قابلیت انتقال دارند، یعنی دو نفری که مدتی کنار هم زندگی می کنند می توانند به شدت تحت تاثیر افکار یکدیگر قرار بگیرند. یا خود خواهران به شدت بی اعتمادند و شنود گذاشتن همسر هم توهم بوده و الان هم ادامه داره، پس با این شرایط خواهر شما باید درمان بگیرند.

دیدگاهتان را بنویسید

مشاوره آنلاین روانشناسی

مشاوره آنلاین روانشناسی

جهت مشاوره با روانشناس از گزینه چت پایین صفحه ارتباط بگیرید.