خانه / پرسش و پاسخ مشکلات زن و شوهر / بدرفتاری با زن باردار | باردارم شوهرم دوستم نداره

بدرفتاری با زن باردار | باردارم شوهرم دوستم نداره

من چهار ماهه باردارم شوهرم همش منو تو خونه تنها میذاره و خرجیمو نمیده حتی در طول این چهار ماه یک بار هم منو به دکتر نبرده که ببینی بچه مشکلی داره یا نه ..به خانواده م بی احترامی میکنه وقتی هم یک اعتراض کوچک هم بکنم کتکم میزنه و باهم حرف نمیزنه. من تقریبا دوساله ازدواج کردم. در طول این دو سال هیچ محبتی ازش ندیدم. مادرش تو زندگی ما دخالت میکنه و ایشون از مادرش حرفشنویی داره و منو نادیده میگیره. تا اینکه مدتی بود خونه رو ترک کرده بود منم هرچه زنگ یا پیام میدادم جواب نمیداد تا اینکه اومد خونه و تهدیدم کرد که میکشمت ‌و بچه تو شکمتو سقط میکنم منم فرار کردم اومدم خونه بابام اونم اصلا احوالی ازم نپزسید حالا موندم چکار کنم. خانواده پدریم اصلا حمایتم نمی کنند. خودم تک و تنها با بچه تو شکم نمیدونم چکار کنم. حتی نمیذارند برم شکایت کنم ازش. تکلیف من‌ چیست تورو خدا کمکم کنید. من هیچوقت به طلاق فکر نمیکردم همیشه میگفتم کاش طوری بشه حداقل با پا در میونی اطرافیان رابطمون بهتر بشه ولی شوهرم وقتی فهمید حامله ام بیشتر سوءاستفاده کرد. حتی تهدیدم کرد که منو میکشه منم فرار کردم خونه بابام. الان اصلا نه زنگ میزنه نه میاد دنبالم. بخدا من خیلی به فکر بهبود رابطمون بودم همیشه با آرامی باهاش حرف میزدم ولی ایشون شخصیت ثابتی نداره و زود زود تغییر رفتار میده. شوهرم دست به زن داره مادرش تو زندگی ما دخالت میکنه و شوهرم هم طرفداریشو میکنه. خیلی اشتباه کردم حالا عذاب وجدان اینکه بچه م قربانی این ماجرا میشه منو داره میکشه. فکر نمیکردم شوهرم آنقدر بی رحم باشه اونروز زنگ زد من طلاقت میدم بعد بچه رو میفروشم یا اینقدر بهش رسیدگی نمیکنم تا بمیرم نمیدونم یک پدر چطور دلش میاد به جگر گوشه خودش این حرفو بزنه از ترس دارم میمیرم نمیدونم راهکار قانونیش چیه؟

مطلب مرتبط: علت بی توجهی مرد به زن

پاسخ مشاور به پرسش ” با بدرفتاری شوهر در دوران بارداری چه کنم؟

میفهمم چقدر در شرایط سختی قرار گرفتید و فشار و استرس زیادی را تحمل می کنید. شما مورد خشونت قرار گرفتید و احتیاج به حمایت دارید. کاملا واضح است چقدر از همسرتان آزرده خاطر و درباره آینده فرزندتان نگران هستید.

این موضوع کاملا واضح و معلوم است چقدر برای رابطه تان تلاش کردید و دغدغه نجات زندگیتان و اکنون فرزندتان همواره همراه شما بوده است. تصور همسر شما این است که او هر کاری کند و هر بلایی سرشما بیاورد شما دراین زندگی می مانید. شما همواره حس کردید تنها کسی هستید که باید برای این بهبود رابطه با همسر تلاش کنید و مسئولیت نجات این زندگی فقط با شماست؛ اما شما ازدواج کردید و دو نفرتان نسبت به این زندگی مسئول هستید. قرار نیست تمام بار و مسئولیت این زندگی را به تنهایی به دوش بکشید.

این مقدار سرزنش و خشم معطوف به خودتان جایگاهی ندارد. شما مورد ظلم قرار گرفتید. هیچکس حق ندارد با شما اینگونه رفتار کند. شاید اگر یکبار فقط یکبار  به جای اینکه به این فکر کنید که دیگر چه کاری باید برای این زندگی انجام دهم میتوانستید مثل او رفتار کنید و در نقش یک فرد مظلوم فرو نروید هیچوقت به خودش اجازه چنین برخوردی با شما نمی داد.

شما سزاوار احترام هستید و همسرتان به شما امنیت و احترام لازم را نداده است اما به نظر می آید بیشتر از آنکه نسبت به همسرتان خشمگین باشید نسبت به خودتان خشمگین هستید. همواره یادتان باشد اگر تمام دنیا هم به شما پشت کرده باشند شما خودتان را دارید. وقتی شما به خودتان پشت کردید از دیگران چه انتظاری دارید؟

چطور می توانید از این مرحله از زندگیتان راحت تر عبور کنید؟

  • خودتان را فراموش نکنید. تا می توانید به خودتان عشق دهید و با خودتان همدلی کنید. به خودتان یادآوری کنید که چقدر برای رابطه تان تلاش کردید اگر افکار سرزنش گر دارید تصور کنید دوستی دارید که با شما درد و دل می کند چگونه او را آرام می کنید؟ پذیرای احساساتتان باشید و احساساتتان را بنویسید.چه کارهایی را دوست دارید انجام بدهید؟ از چه چیزهایی لذت میبرید؟
  • در برخورد با شوهر زورگو به هیچ وجه از موضع ضعف برخورد نکنید. اگر او به تهدید هایش ادامه می دهید، اصلا نترسید و بگویید هر کاری دوست داری بکن منم از تو شکایت می کنم. مطمئن باشید اگر جرئت مندانه برخورد کنید به خودش اجازه چنین بدرفتاری در دوران بارداری را نمی دهد.
  • از حق و حقوق خودتان نگذرید. طوری برخورد کنید که تصور کند شما هم کاملا مشتاق طلاق هستید و حتی زودتر از او اقدام می کنید. میفهمم شاید هنوز به قطعیت لازم برای تصمیم به طلاق نرسیده باشید من هم قصدم این نیست که شما را به سمت طلاق هدایت کنم. این تصمیمی است که شما می گیرید اما واقعیتی که وجود دارد این است که وقتی مردی تهدید به طلاق می کند یعنی از شما برای ادامه زندگی باج خواهی و سو استفاده می کند. بنابراین اگر واقعا تصمیمش این باشد بهتر است که این اقدام از جانب شما باشد و او را خلع سلاح کنید. به عبارت دیگر من میخواهم از دادخواست طلاق به عنوان ابزاری برای جرئت ورزی خودتان استفاده کنید.
  • رفتار های جرئت مندانه را در خود تقویت کنید: شما مسئول واکنش و برخورد همسرتان نیستید زمانی که خودتان این را باور کنید می توانید نیازها و خواسته های خودتان را در نظر بگیرید و آنها را به خانواده خود منتقل کنید.حتی اگر با مخالفت خانواده خود روبه رو هستید اشکالی ندارد زمانیکه ببینند از خودتان مراقبت می کنید و حال و هوای احساسات و نیازهایتان را دارید شما را در آغوش می گیرند و همراهتان می شوند. شما فرد قوی هستید یک مادر باردار که قطعا شرایط سختی دارید اما خودتان و خدایتان را دست کم نگیرید.

همواره یادتان باشد که شما سزاوار احترام هستید و باید در برابر فردی که برایش این موضوع ناآشنا است باستید.اگر توانش را ندارید باید از مرجع قدرت کمک بگیرید موضوع خشونت موضوعی است که هیچکس آن را قابل قبول نمی بیند.

ممنون از توجهتان

گلسا بمانیان

کارشناسی ارشد مشاوره خانواده

30 دیدگاه

  1. سلام خسته نباشین من ازدواج کردم سه ساله الان صاحب یه فرزندشده ام 48 روزه باشوهرم اختلاف داریم میخوایم ازهم جداشیم فقط بهش اعتماد ندارم هرکی چیزی میگه پشتیبان من ونمیکنه هیچ حرفی نمیزنه ازاین نگرانم دراینده چطوری میتونیم زندگی کنیم شوهری که طرف خانمشونمیگیره اجازه میده همه دخالت کنن توزندگیش خسته شدم کمکم کنید. باهم اختلاف داشتیم من زایمان کرده بودم یک ماه بود من وانداخت بیرون بچمو دو روز به من ندادن ن خودش ن‌خانواده اش ازطریق کلانتری گرفتیم

  2. سلام خداقوت من دیگه از رفتارهای شوهرم خسته شدم دیگه منو دوست نداره من چکارمیتونم بکنم باوجود یک پسر وبارداریم نمیتونم جدابشم خیلی دارم از نظر عاطفی بی توجهی و نادیده شدن میگیرم. ۲۰ ساله ازدواج کردم یه پسر۱۶ساله دارم والان ۷ماهه باردارهستم البته ناخواسته ومن ازسن ۱۶سالگی وهمسرم۲۳سالگی عقدکردیم ومن ازهمون اول ازدواجم میدیدم که به فیلم‌های سکس علاقه زیادی داره وهمش بحث ودعواداشتیم هرچند من ازاین بابت براش کم نمیذاشتم باوجود تمام چالش‌های زندگیم خیانت اعتیاد ورشکستگی مالی دوسش داشتم وباهاش موندم الانم حتی روی گوشیش رقص وفیلمهایی که من دوست ندارم رومیبینه بااینکه میدونه که خوشم نمیاد وهمش چندین ساله شغل آزادی داره که اصلا وقت برای من نمیگذاره ومن اصلااولویتش نیستم خیلی کمبود توجه ومحبت از جانبش دارم که حتی خودم پیشنهاد میدم بریم بیرون آرزومه باهاش برم بازار قدم بزنم ولی همیشه کارشوبهانه میکنه وهمیشه سرش شلوغه بینهایت بی‌نظم وبی مسولیته الانم که بهونه داره جای خابشوازم جداکرده وفقط مواقع سکس میاد طرفم نمیدونم چکارکنم واقعا من براش مهم نیستم ؟همیشه دیگرانو به من ترجیح میده حتی درجمع زنان دربرخورد با جنس زن خیلی حساس برخورد میکنه که منو ناراحت میکنه وجلوی بقیه میخوادکه خوب باشه وچندین بارشده که از زنان دفاع کرده جلوی من وهمیشه این باعث دل شکستنم میشه وانگار که همیشه مرغ همسایه غازه دیگه نمیدونم چه درسته چی غلط فقط من ازش توجه ومحبت ودیده شدن وخاص بودنم رومیخوام ولی اون همیشه باپولش میخوادبگه همه چی داریم خسته ام خیلی داغونم از درون همه فکرمیکنن چون پول داریم همه چی بخریم ولی نمیدونن که من همسری نداشتم برام همسری کنه ودستموبگیره وفقط حرف بزنیم وپای دردودلم بشینه برای زنان محل کارش بینهایت حرف میزنه زبون میریزه ولی برایمن مثل غریبه هاست هیچ کدام ازکارهاشو بامن درمیون نمیزاره ولی میبینم ازدوربین محل کارش که چطوربرای بقیه چه مرد چه زن توضیح وتفسیر میکنه.

  3. من باردارم همه چی اوکی بود یدونه بچه دارم این دومی شوهرم رابطه جنسی رو بخاطر بارداری باهام کلا قطع کرده اما امروز تو کیفش ۳تا بسته قرص زود انزالی ویگرا وچندتا مدل دیگه خیلی ناراحتم. میشه کمکم کنید ازوقتی دیدم دل درد حالت تهوع پیدا کردم اصلا باورم نمیشه که داره یعنی خیانت میکنه

  4. سلام شوهرم خیلی بهم کم توجهی میکنه ازسرکارهم که میاد سرش تو گوشیشه شدیدا سرد مزاج هم هست واینکه من باردارم وخیلی احتیاج به محبت وتوجهش دارم

  5. سلام باردارم ۲۵ هفته م بارداری دوم شوهرم اصن درک نمیکنه کمک نمیکنه بهم مگ اینکه خیلی حالم بدباشه نتونم کاری انجام بدم کمک میکنه میگ کارمن سنگینه ازصبح تاشب سرپام نمیتونم بیام کارای توهم انجام بدم .شعلشم مکانیک ۳۲ سالشه. چجورباهاش حرف بزنم ک وضعیتم ودرک کنه

    • سلام دوست عزیز شکوه و شکایت یا گله کردن باعث میشه شوهر دلسرد بشه ببین دوست عزیز همسر شما شغل سختی دارن سعی کن به خودت متکی باشی و آرامش داشته باشی بپذیر که همسرت خسته س و شاید نتونه بهت کمکی بکنه حالا زمانیکه ارام هستند و خودت هم در وضعیت خوبی قرار داشتی باهاش صحبت کن که بارداری خیلی دوران سختیه و سطح هورمونهای بدن تغییر میکنه و ممکنه حال روحی ت زیاد خوب نباشه

  6. من الان ۴ ماهه باردارم یک بار باردار شدم سقط شد الان دوروزه فهمیدم حامله ام شوهرم اصلا براش مهم نیس تا دیروز میگفت بچه بیاریم فلان میکنم تو فقط برای من یه بچه بیار ولی الان نه بهم اهمیت میده نه کمکم میکنه بدتر لجم میکنه مثلا هرچی ظرف هست میچینه دور کابینت دکتر به منم گفته استراحت کنم حرفم میزنم باهاش دعوامون میشه بیخیال میشم میگم ولش کن واسه بچم خطر داره خودم کار خودمو میکنم نمیدونم از اول راه بخواد اینجوری پیش بره من کم میارم

    • این حسادت تا حدودی عادی هست ، اگر چه شما به مراتب بیشتر نیاز به مراقبت های روحی روانی دارید ولی سعی کنید از شوهرتون هم غافل نشید. برای اینکه کمک ایشون رو داشته باشید بجای سرکوفت بهشون بگید که به حمایتتون نیاز دارم و اگر کمکم نکنید، بدون حمایت شما این مسیر برام سخته. این بچه رو ما دوتایی به دنیا میاریم باید دست به دست هم بدیم که بزرگش کنیم

  7. سلام من تقریبا۴ماه باردارم شوهرم رفتارش خوب نیست چن باری منو زد و لگدبه پهلوم زد منم رفتم شکایت کردم تاشورای حل اختلاف کشوندمش اصلا احساس مسوولیت نمیکنه میوه نمیخره من تغذیه مناسبی توبارداریم ندارم.تهدید میکنه بچرو ازت میگیرم طلاق میدم و سالی دوتا سکه میندازم جلوت راهنمایی کنید چکار کنم

  8. باردارم یکساعت پیش توماشین که مسیر خونه رومیومدیم از ازمایشگاه بدلیل ازمایش قندخون رفته بودم دعوامون شد فحشای بد بهم داد ومن فقط گفتم همش به خودت و خانواده بی تربیتت که محکم زد از صورتم و من گریه کردم و براتلافی خواستم یکی بزنم صورتش که دعوا بالاگرفت درحال گریه و درد شکمم کنار خیابون پرتم کرد و رفت و من خودم به خونه اومدم..حالام تواتاق خوابه و منم اتاق دیگه..اصلا دلم نمیخواد بچم بدنیا بیاد ولی خیلی دیره کلا بی احساس و بی رحمه و خانواده اولویتشه حتی باوجود شرایط سختم بارداری و اینم بگم من بشدت حساس و زودرنج هستم و درمقابل شدیدا بیرحم و بی احساسه و اینکه همیشه من پیشقدم اشتی شدم و طاقت قهر ودوری ندارم و الان نمیدونم چیکارکنم چون خیلی رنجیدم و انتظار هرچیزی داشتم ولی اینکه توبارداری کتکم بزنه با وجوداینکه میدونه بارداری سختی دارم وقندخون و هماتوم و تهدید به سقطم انتظار نداشتم

  9. سلام. وقتتون بخیر. استرس و تنش در دوران بارداری چه تاثیری روی جنین دارد.

  10. نميدونم از كجا شروع كنم واقعن وضعيت خوبي ندارم شوهرم منو كتك ميزنه خيانت ميكنه منم تنها و بي كسم پشت وانه ندارم همش خونه تنهام حتي جديدا با خانوادم ب مشكل خورده حتي اونجام منو نميبره ن ميتونم طلاق بگيرم ن هيچي باردارم پنج ماهه امشب منو زد نميدونم بايد چ عكس العملي نشون بدم ميخوام حرف نزنم كه فك نكنه برام مهمه و بيشتر اذيتم كنه ولي نتونستم امشب حرف زدم و دعوا كرديم هرچي از دهنش در اومد ب منو خانوادم گفت

  11. خیلی ناراحتم من 4ماه باردارم چون بچم دختر شوهرم دوسم نداره خیلی ناراحتم می‌کنه اینقدر حرفای زشت بهم میزنه که شبا تا صبح نمی تونم بخوابم همش گریه میکنم

  12. سلام شب بخیرشوهرمن خیلی بداخلاقه البته قبلا هم بود ولی الان خیلی بدترشده من هول و هوش سه ماهه زایمان کردم از بعد زایمان اخلاقش باهام بد شده البته اینم بگم که بابای من به شدت بد اخلاقه و مدام با مامانم دعواداره و تو جمع تحقیرش میکنه من فکر میکنم از بابام الگو گرفته چون رفتارای اونو تکرار میکنه چکار کنم تورو قرآن جواب بدید

  13. سلام من باردارم وپشت سرهم باردار شدم وبارداری دوم من هست تو ماه هشت هستم از اول ازدواج با همسرم اختلاف داشتم والان بعد از ۱۳ سال مشکلاتم بیشتر شده والان دیگه طوری شده که هر حرف زشتی رو بهم میگه خوب منم به تبع ناچار جوابشو میدم رابطه زناشویی از زمان بارداری اولم تا الان ۵یا ۶دفعه هست وایشون شیره هم مصرف میکنند ومهندس شرکت گاز بودن والان یکسال ونیم هست از کارش به اختیار خودش اومده بیرون وتو خونست وسر کار نمیره وبیمه بیکاریشو فقط میگیره ودعواهامون بیشتر شده من واقعا خسته شدم من خودمم اشتباه دارم ولی ایشون اصلا قبول به اشتباهش نیست وماباهم فاصله طبقاتی هم داریم

  14. من مشکل ناباروری داشتم و الان باردارم. خسته شدم از بی تفاوتی های همسرم از اینکه منو نادیده میگیره انگار که من نیستم نه حالمو میپرسه نه به حرفام توجه میکنه یه مدتی هست رفتارهاش باعث شده من هی غر بزنم.میدونه باید برم دکتر اما هیچ کاری نمیکنه من شاغل بودم اما بخاطر شغل همسرم مجبور شدم برگردم شهرستان .دیگه تحمل بی تفاوتیهاشو ندارم ویار دارم بهش میگم میگه باشه برات میارم اما درحد همون بله میمونه قرصم تموم میشه بهش میگم میگه یادم رفت .نه برای آزمایش کنارم بوده نه سونوگرافی.نمیدونم شایدم مشکل از من هست اما فقط میخام بهم اهمیت بده

  15. همسرم بمن درست خرجی نمیده قرار بود ماهی یه تومن برای من واریز کنه اما الان پنج ماهه که واریز نکرده برای یه مقدار کم پول باید باهاش جرو بحث کنم الان چهار روزه اومدم خونه مادرم پیام داد که حق نداشتی بری خونه مادرت دیگه رات نمیدم خونه و فلان فرداشم گفت کلید خونه رو بیار بده منم گفتم خونمه نمیدم گفت باشه نده عوض نمی کنم این دو روزم نه زنگ زده نه پیام داده. بنظرتون من الان چیکار کنم این موضوعم بهتون بگم که باردارم و هشت ماهمه تو این وضعیت اصلا به بچمونم اهمیت نمیده اخرین پیامشم این بود که قفل خونرو عوض می کنم بعدش دو روزه زنگ نزده و من وقت دکتر دارم برای بچه در کل خرج دارم اصلا براش اهمیت نداره

  16. سلام خسته نباشید من باردارم شوهرم به همه چیز گیر میده خیلی ناراحتم می‌کنه اصلا تورم نگاه نمیکنه دنبال بهونست قهر کنه پیش من نخواه دیگه امروز بهم گفت نمیخوام صداتو بشنوم فقط ساکت باش چیکارکنم

  17. من و شوهرم هر روز دعوا میکنم بخاطری که من 8 ماهه باردارم منو تنها گذاشتع رفته سر کار شهرستان و به من هیچ توجهی ندار هر چی داره فقط به مادرشه توجهشم فقط به مادرشه من همن و شوهرم هر روز دعوا میکنم بخاطری که من 8ماهه باردارم منو تنها گذاشتع رفته سر کار شهرستان و به من هیچ توجهی ندار هر چی داره فقط به مادرشه توجهشم فقط به مادرشه من هلا چیکار کنم خوب باشهلا چیکار کنم خوب باشه

  18. حالم خیلی بده زنی ۳۱ساله هستم یه پسر۷ساله دارم ۴ماهه باردارم شوهرم ۱ماهه رفته خونه پدرش یه شهردیگه میگه اونجادارم کارمیکنم من بارداری پرخطری دارم مادرم واسم غذادرس می‌کنه کاری دارم انجام میده ولی شوهرم هیچی انگارتواین دنیانیست کاشکی مرده بودتادیگه به هوای اون نباشم بهش زنگ زدم گفتم پول لازم دارم میخوام برم دکترناراحت شدچون دوبارواسم پول فرستاده بوددادکشید فحش دادخرج خانه مدرسه پسرم آزمایش سونوویزیت دکترهمش واسم سخته بخدانمیدونم چیکارکنم هیچ کس درکم نمیکنه قبل ازبارداریم میرفتم سرکارخیلی بهانه می‌گرفت همش میگفت چراسرکارمیری بهش میگفتم خوب پول بده نرم سرکارولی همه چی روبه مسخره می‌گرفت الان استراحت مطلق هستم خیلی پشیمانم که باهاش دارم زندگی میکنم میدون الان چه فکری میکنین که چرادوباره باردارشدم ولی بارداریمم یه هویی شددنیاواسم معنایی نداره نمیدونم چه گناهی تواین دنیاکردم بایداینطوری تاوان پس بدم ببخشید خستتون کردم

  19. من چهار ماهه حامله م شوهرم همش منو تو خونه تنها میذاره و خرجیمو نمیده حتی در طول این چهار ماه یک بار هم منو به دکتر نبرده که ببینی بچه مشکلی داره یا نه ..به خانواده م بی احترامی میکنه وقتی هم یک اعتراض کوچک هم بکنم کتکم میزنه و باهم حرف نمیزنه من تقریبا دوساله ازدواج کردم در طول این دو سال هیچ محبتی ازش ندیدم مادرش تو زندگی ما دخالت میکنه و ایشون از مادرش حرفشنویی داره و منو نادیده میگیره تا اینکه مدتی بود خونه رو ترک کرده بود منم هرچه زنگ یا پیام میدادم جواب نمیداد تا اینکه اومد خونه و تهدیدم کرد که میکشمت ‌و بچه تو شکمتو سقط میکنم منم فرار کردم اومدم خونه بابام اونم اصلا احوالی ازم نپزسید حالا موندم چکار کنم خانواده پدریم اصلا حمایتم نمکنند خودم تک و تنها با بچه تو شکم نمیدونم چکار کنم حتی نمیذارند برم شکایت کنم ازش تکلیف من‌ چیست تورو خدا کمکم کنید. سلام اشتباه کردم واقعا پشیمانم از طرفی دیگر چند بار موضوعو با خانوادم مطرح کردم اونا پشتیبانم نبودند منم چون کسی رو نداشتم مجبور بودم. حرفتون درسته ولی من هیچوقت به طلاق فکر نمیکردم همیشه میگفتم کاش طوری بشه حداقل با پا در میونی اطرافمان رابطمون بهتر بشه ولی شوهرم وقتی فهمید حامله ام بیشتر سوءاستفاده کرد حتی تهدیدم کرد که منو میکشه منم فرار کردم خونه بابام الان اصلا نه زنگ میزنه نه میاد دنبالم. بخدا من خیلی به فکر بهبود رابطمون بودم همیشه با آرامی باهاش حرف میزدم ولی ایشون شخصیت ثابتی نداره و زود زود تغییر رفتار میده دست به زن هم داره مادرش تو زندگی ما دخالت میکنه و شوهرم هم طرفداریشو میکنه. خیلی اشتباه کردم حالا عذاب وجدان اینکه بچه م قربانی این ماجرا میشه منو داره میکشه فکر نمیکردم شوهرم آنقدر بی رحم باشه اونروز زنگ زد من طلاقت میدم بعد بچه رو میفروشم یا اینقدر بهش رسیدگی نمیکنم تا بمیرم نمیدونم یک پدر چطور دلش میاد به جگر گوشه خودش این حرفو بزنه از ترس دارم میمیرم نمیدونم راهکار قانونیش چیه؟

  20. سلام وقت تون بخیر شوهرم بدرفتاری می‌کنه بامن من سه ماهه باردارم هی فحش میده یا میزنه امروزم دعوا کرده با من که خیلی شکم درد گرفت استرس منو گرفته بود نمیدونم چیکارکنم با من خوبه باشه؟

  21. سلام من ۳۰سالمه ی پسر۸ساله دارم الان باردارم ۴ماه دختر شوهرم دوستم نداره بهم بی احترامی میکنه تو جمع تحقیرم میکنه حالم بده جاشو جدا کرده همش بهم طعنه میزنه به خانواده م فحش میده نیازهام براش مهم نیست میگم دلم فلان چیز ومیخواد نمیگیره همش میگه دوست دارم زن بگیرم منو تهدید میکنه ک با دوتابچه میزارمت میرم دیگه نمیام بهم محبت نمیکنه خسته شدم

  22. من همسرم اعتیادداره هم دست ب زن داره هم بهم توهین میکنه حتی الان ک باردارمم خودشوکنترل نمیکنه چندبارکتکم زده بااینک میدونه دوماهه حامله ام همین دیشبم سیلی زد توصورتم چند شب پیش سر یه بحث کوچیک پاشو گذاشت توشکمم خاست بچمو بکشه موادهمه احساساتشو ازش گرفته یکاری کرده حالم داره ازش بهم میخوره همش مادرش داداشاش توزندگی مادخالت میکنن همه وجودش همه چیزش فقط شده خانوادش من کجای این زندگیشم نمیدونم ازش متنفرم یوقتایی جلوم نشسته تو تصورات خودم نقشه اینو میکشم ک دارم میکشمش اینقد بلاهاسرم اورده ک اگ یه اتفاق کوچیک بیوفته براش ناراحت نمیشم و خوشحال میشم از خدا میخام باهمون دستایی ک منو کتک زده زیر تابوت مادرشو بگیره و باهمون پایی ک گذاشت تو شکمم تابچم بمیره زیرتابوت مادرش راه بره

  23. شوهرم ۳۸ سالشه موقعی من حامله بودم با ی دختربچه ۱۴ ساله از طریق پیام دوست شده و از طریق چت با اون دختر ارضا میشه! الان ی بچه ۴۰ روزه دارم متوجه شدم باید چکار کنم؟

  24. سلام من باردارم دو ماه پیش با همسرم دعوام شد روز بعد رفتم خونه پدرم و بعد مریض ام را گذاشتم اجرا شوهرم هم اصلا نه خرجی بهم میده نه اومده دنبالم فقط یک بار اومد با پدرم دعوا افتاد و من بیمارستانی شدم ولی شوهرم و دوست دارم و دوست دارم برگردم خونم الان به نظرتون چه کار کنم

  25. سلام و خسته نباشید.خدمت شما عرض کنم‌من خانوم ۳۵ ساله هستم ۶ ساله ازدواج کردم شوهرم قبل از ازدواجمون اعتیاد داشته اما زمانی ک ازدواج کردیم چندسال بود پاک‌بود وتقریبن از دوسال پیش ک پدرش هم ک اعتیاد داشت و سکته کرد شوهرم مجبور شد ک برای پدرش مواد تهیه کنه واینطور بود ک خودش هم دوباره بعد ۱۰ سال پاکی لغزش کرد و اعتیادش ب شیره شروع شدوهرروز مصرفش بالا رفت چیزی در حدودروزی س گرم.ومن ک چند سال بود مشکل ناباروری داشتم بعد ۶ سال خدا بهمون ی بچه داد یعنی چند ماهه باردارم.والان مشکلم اینه ک کار نمیکنه خیلی بداخلاقی میکنه همش بهونه گیری میکنه وهیچ توجهی ب من و بچه تو شکمم نداره و کلن ازقبل هم اخلاقش تند بود و خیلی غرور داره وکلن فقط خودشوقبول داره خلاصه مالی روحی همه جوره خیللی تو مشکل هستم ب کسی هم نمیتونم چیزی بگم نمیدونم باید چی کار کنم ‌.حالم خیلللللللللی بده فقط دوس دارم گریه کنم وبا این حالم خیلی نگران بچه توشکمم هستم چون ن تغذیه خوب دارم ن حال خوب.خواهش میکنم حداقل بهم بگید چی کارکنم حالم خوب باشه

  26. ابن پیام هارو خوندم خیلی شوکه شدم واقعا نمیدونم چی بگم

    من ۴۲ سالمه و یک دختر ۱۹ ساله دارم ۳ماه ناخواسته باردار شدم

    اونقدر شوکه شدم و حالم بد هستش که مدام با همسرم دعوا میکنم
    همسرم هم خودش خیلی ناراحته همش میگه اگر راضی نیست سقط کن
    ولی چون قلب داره نمیتونم حس قاتل بودن دارم

    همسرم نمیذاره دست به سیاه و سفید بزنم هر کاری میکنه بلکه من ببخشمش و خوش اخلاق باشم اما متاسفانه من نمیتونم و خیلی روحیه م از دست دادم .

    با خوندن این کامنت ها میفهمم چقدر همسرم عالیه همیشه بوده

    هر کاری میکنه من فقط لبخند بزنم که متاسفانه من بداخلاق م.

  27. سلام من بیست و چهار هفته باردار هستم بچه دیگه ام یک سالشه شوهرم خیلی باهام بدرفتاری میکنه اصلا بهم ارزش نمده هفته قبل یک تومن برام واریز کرده مهمون اومد پول تمام شد امشب براش گفتم پولم تموم شده سرم دادزد خواستم براش توضع بدم به حرفم گوش نداد چند ماه میشه باحام حرف نمیزنه این بچه خیلی ازیتم میکنه آخه خیلی کوچکه نمی تونه راه بره همش گریه میکنه میخاد ببرمش بیرون بااین شکم روزتا شب بچه بغلمه شبا هم شوهرم باهام حرف نمیزنه هر چی دلم میخاد نمیتونم بخرم روز صدبار میرم آشپز خانه ولی هیچ چی نیست نخودش میاره چیزی نه پول میده خیلی ازیت میشم اگه پول نداشته باشه که من هم درکش میکنم وقتی که داره نمیده خیلی ناامید میشم اصلا درکم نمی کنه خیلی از دنیا خسته شدم آرزو میکنم ایکاش تواین دنیا نبودم

دیدگاهتان را بنویسید