من تو مدرسه هیچ دوستی ندارم
پاسخ مشاور به پرسش ” توی مدرسه تنهام دوستی ندارم “
اینکه شما در مدرسه احساس تنهایی میکنید قطعا آزار دهنده هستش و هیچ کسی وجود نداره که به طور مطلق عاشق تنهایی باشه اما کارهایی در این رابطه وجود داره که میتونید انجامش بدید که در ادامه خدمتتون ذکر میکنم ولی قبلش اجازه بدید چند نکته رو باهمدیگه بررسی کنیم.
- آیا شما فرد درونگرایی هستید؟
معمولا افراد درونگرا در جمع نمیتونند به خوبی خودشون رو نشون بدن یا ابراز کنند؛ به همین علت احتمال کمتری وجود داره که دیگران بهشون نزدیک بشن. همچنین افراد درونگرا اگر از کسی خوششون بیاد براشون راحت نیست که به فرد مقابلشون درخواست دوستی بدن.
- آیا امکان داره که مشکل شما ناشی از اضطراب اجتماعی باشه؟
افرادی که اضطراب اجتماعی دارند احساس خوبی از حضور توی جمع ها نمیگیرند و اگر در جمعی حاضر بشن فردی متفاوت از خود واقعیشون رو به نمایش میگذارند به همین دلیل اجازه نمیدن که دیگران شخصیت واقعی اونها رو ببینند و جذبشون بشن.
درمان اضطراب اجتماعی در نوجوانان
چگونه در مدرسه دوست پیدا کنیم؟
اول از همه باید سعی کنید خودتون باشید و خودتون رو بپذیرید. هیچوقت سعی نکنید پیش دیگران نقش کسی غیر از خود واقعیتون رو بازی کنید. خود را دوست داشته باشید و خودتون رو بخاطر ویژگیهای مثبتی که دارید تحسین کنید. اجازه بدید اعتماد بنفس شما افزایش پیدا کنه و فرد جسوری باشید.
اگر کسی هست که دوست دارید باهاش دوست بشید این موضوع رو بهش بیان کنید. لازم نیست که همیشه دیگران ما رو انتخاب کنند. گاهی خود ما میتونیم انتخاب کننده باشیم. معمولا افراد دیگری هم وجود دارند که مشکل شما رو دارند بنابراین شما تو این مسئله تنها نیستید و اگر به اطرافتون نگاه کنید قطعا افرادی با مشکل مشابه شما وجود دارند.
دایره ارتباطاتتون رو گسترش بدید. سعی کنید فرد فعالی باشید. هر چی به افراد بیشتری در ارتباط باشید شانس بیشتری برای دوست پیدا کردن خواهید داشت. این اتفاق لازم نیست که حتما در مدرسه بیوفته. میتونید در کلاس زبان، باشگاه یا حتی در بین همسایگان، دوستانی پیدا کنید. شاید افراد همخوان با شما در محیط های دیگهای وجود دارند بنابراین لزومی نداره که از تنهایی و نداشتن دوست در مدرسه ناامید باشید.
داشتن دوست از نیازهای طبیعی همه انسانهاست که قابل انکار نیست اما در کنار این مسئله بهتره که مهارت های لذت بردن از زندگی تنهایی و بودن با خودتون رو هم یاد بگیرید. خیلی اوقات افراد تا کاری رو میخوان انجام بدن میگن باید با یک نفر دیگه باهم انجامش بدیم و توانایی شروع اونکار به تنهایی رو ندارند. شما میتونید دقیقا همین مهارت رو در خودتون رشد بدید و تجربه های تک نفره جدید کسب کنید. از اینکار خجالت نکشید. قطعا افراد دیگه ای مشابه شما وجود دارند و در حین همین فعالیت ها امکان داره باهاشون آشنا بشید و دوست واقعیتون رو پیدا کنید.
در تمامی مراحل زندگی موفق و پیروز باشید.
کوشا کوچک آملی
کارشناس مشاوره باما
دخترم هیچ دوستی نداره. دختر هفت ساله ای دارم که در دوست یابی مشکل دارد….دختر زرنگ و باهوشی است…زیبا و مرتب…ولی از اول سال تحصیلی همیشه ناراحت بود که هیچ دوستی ندارد…فکر میکردم که مدتی که از سال تحصیلی بگذرد بهتر میشود ولی امروز خودش گفت که هیچکس با او دوست نمیشود….میگوید بچه ها زنگ تفریح با هم بازی میکنند و من گوشه ای تنها برای خودم مینشینم….میگوید هر کس در کلاس از من چیزی بخواهد به او میدهم که بدانند من مهربان هستم و با من دوست شوند ولی کسی با من بازی نمیکند….امروز از من کمک میخواست که راهنماییش کنم ولی نمیدانستم چه بگویم…..بنظر شما این مسئره طبیعی است یا بهتر است او را نزد مشاور ببرم؟
مشکل پیدا کردن دوست در دوران مدرسه برای بسیاری از کودکان به دلایل مختلفی رخ میده. اینکه دختر شما متوجه نیازش به داشتن دوست میشه و حتی تلاش می کنه که با دیگران ارتباط برقرار کنه نکته مثبتی هستش که باید در نظر گرفته بشه. بدین معنا که مشکل دختر شما ناشی از اختلالات و یا خواست خودش برای تنها بودن نیست. اما علت موفق نبودن فرزندتون در دوستیابی میتونه ناشی از دلایل دیگه ای باشه که نیاز به بررسی دارند.
یکی از این علت ها میتونه عزت نفس پایین باشه. عزت نفس به معنای تصویری هستش که فرزند شما از خودش در ذهنش داره و یا به تعبیر علمی تر میزان ارزشی که ما به عنوان انسان برای خودمون قائل هستیم. اگر دختر شما در مقابل هم کلاسی هاش احساس کنه که اونها به نوعی ازش سرتر هستند و در خودش احساس ضعف ببینه قاعدتا نمیتونه که ارتباط مناسبی با دیگران داشته باشه. عزت نفس مسئله بسیار مهمیه که تمامی ابعاد زندگی انسان رو تحت تاثیر خودش قرار میده.
یکی از دلایل دیگری که ممکنه کودک شما رو درگیر کرده باشه احساس اضطراب در ارتباط با دیگران هستش. این اضطراب میتونه ناشی از دلایل مختلفی مثل همون عزت نفس پایین که پیش تر گفتم باشه. مضطرب بودن در برخورد با دیگران موجب میشه که ما نتونیم رفتارهای مناسبی رو از خودمون نشون بدیم و دیگران رو جذب خودمون کنیم. در حقیقت دختر شما حتما دختر شیرین و خوبی هست اما اضطراب مانعش میشه که اینو به دیگران نشون بده.
نکته بسیار مهم دیگری که وجود داره عدم یادگیری مهارت های درست ارتباطی هستش. بدین معنا که شاید فرزند شما نمیدونه که اصلا در برخورد با دیگران یا در یک برخورد مستقلانه از خانواده با دیگران چگونه رفتار کنه. ضعف مهارت ارتباطی در کودکان تا حدی طبیعی هستش اما نیاز به آموزش و دقت داره موجب مختل شدن سلامت روان کودکتون نشه.
اما برای حل این مشکل چه کارهایی میشه انجام داد؟
در مرحله اول شما به عنوان والد باید در تقویت عزت نفس و احساس ارزشمندی دخترتون تلاش کنید. اینکار با تعریف کردن و توجه نشون دادن میتونه باشه به نوعی که فرزندتون بتونه به این باور برسه که زیباست، اسم زیبایی داره، دوست داشتنیه و ارزشمنده. در حقیقت وقتی عزت نفس کودک شما تقویت بشه به دنبالش اعتماد به نفس او نیز تقویت خواهد شد و با تقویت اعتماد به نفس، اضطراب دختر شما هم در ارتباط با دیگران کاهش پیدا می کنه. دیگه نزدیک شدن به دیگران براش کار سختی نخواهد بود و میتونه حتی خودش دوستانش رو انتخاب کنه و منتظر انتخاب شدن به عنوان دوست نباشه.
اما مکمل همگی این ها تسلط داشتن بر مهارت های ارتباطی هستش. مثل آداب معمول گفت و گو، شیوه رفتار و حضور در جمع، آموزش شیوه نشون دادن خودمون در جمع و مواردی از این قبیل که میتونید با یک سرچ ساده اونها رو پیدا کنید.
در رابطه با سوالتون در مورد کمک گرفتن از مشاور هم باید بگم که هیچوقت راهنمایی گرفتن کار اشتباهی نیست. اما شما میتونید اول مواردی که خدمتتون گفتم رو بررسی کنید و سپس با کمک یک مشاور به بررسی دقیق تر مشکل ارتباطی فرزندتون و حل مسئله بپردازید.
گاهی از اوقات برای ایجاد تغییر در کودک نیاز به آموزش و توانمند سازی والدین هست که حضور یک مشاور به والدین کمک بزرگی میکنه.
در تمامی مراحل زندگی به همراه خانواده گرامیتون موفق و پیروز باشید.
من نوجوونم و تو مدرسه با یکی دوست شدم و به هم دیگه وابستگی شدید و علاقه شدید پیدا کردیم . به حد بسیار زیاد طوری که شب و روزمون رو کنار هم تو چت میگذروندیم
شما فرمودید که به یکی از دوستانتون در مدرسه وابستگی شدیدی پیدا کردید به طوری که تمام ساعات شبانه روز رو یا با هم میگذرونید یا باهام چت می کنید.
وابستگی بیش از حد به دیگران میتونه آسیب زا باشه و ما رو مستعد آسیب دیدن و شکنندگی کنه. حالا این وابستگی میتونه نسبت به خانواده، شریک زندگی و یا یک دوست باشه.
بنابراین برای هر فردی الزامی هستش که نسبت به روابط خودش کنترل داشته باشه و حدود سلامت رابطه رو رعایت و حفظ کنه.
برای مثال فردی که وابستگی زیادی به یکی از دوستانش داره ممکنه نسبت به اون دوستش احساس تملک پیدا کنه و اگر روزی اون دوستش رو در حال صحبت با شخص دیگه ای ببینه حالش عوض بشه و این موضوع براش اذیت کننده بشه. همچنین چنین افرادی توانایی لذت بردن فردی از موقعیت ها و زندگی رو از دست میدن. برای مثال اگر به مسافرتی برن به هیچ عنوان بهشون خوش نمیگذره چون از دوستشون دور شدند و دوستشون همراهشون نیست.
حالا برای کنترل این وابستگی چه باید کرد؟
اولین قدم در کنترل وابستگی پذیرش مشکل بودن و آسیب های وابستگی هستش. یعنی ما قبول داشته باشیم که این شیوه ارتباط هر چند در نگاه اول جذاب باشه اما در ماهیت سالم نیست.
در مرحله بعد باید سعی کنید که عزت نفس خودتون رو تقویت کنید. منظور از تقویت عزت نفس این هستش که به باوری برسید که در اون شما به تنهایی کافی و ارزشمند هستید. در این باور شما برای کامل بودن نیاز همراهی دیگران ندارید. وقتی که به چنین باوری برسید دیگه از رفتارهای اطرافیانتون آشفته نمیشید، به استقلال شخصیتی میرسید و هر زمان که لازم دونستید و یا مایل به انجام کاری نبودید میتونید (نه) بگید. در حقیقت عزت نفس و احساس ارزشمندی شما رو تبدیل به انسان مستقلی میکنه که در کنار حفظ استقلال خودتون با دیگران ارتباط برقرار میکنید. بنابراین میتونید زمانتون رو به طور منطقی تری بین افراد مهم زندگیتون تقسیم کنید، برای خودتون و تنهایی های خودتون وقت بذارید و در ارتباطاتتون به تعادل برسید.
شما میتونید این مسائل رو با دوستتون هم مطرح کنید و براش اهمیت مسئله استقلال و جلوگیری از وابستگی رو توضیح بدید تا بین شما و دوستتون سوتفاهم ایجاد نشه که شما در حال فاصله گرفتن ازش هستید یا ازش ناراحتید. هم شما و هم دوست شما ابعاد بسیار زیادی در زندگی دارید که باید برای همه اونها زمانی رو اختصاص بدید. مثل در کنار خانواده بودن، تفریح، درس، معاشرت با افراد دیگه و جامعه و…
اگر حس وابستگی بین شما ادامه پیدا کنه به مرور در تمامی این ابعاد آسیب هایی به وجود خواهند آمد که در نتیجه اون خودتون و حتی دوستیتون ممکنه آسیب ببینه. بنابراین بهتره که حفط تعادل رو در اولویت روابطتون قرار بدید.
من خیلی احساس تنهایی میکنم بچه های مدرسه از من زیاد خوششون نمیاد همه شون یک جوری میخوان دکم کنن باهام برخورد خوبی هم ندارن با هرکسی هم که میخوام برم بیرون کسی قبول نمیکنه نمیدونم برای چی اینطوری هست مگه من با بقیه چه فرقی دارم احساس میکنم شاید اخلاق های خوبی ندارم خودم یکم آدم ساده ای هستم یکم و تو حرف زدن هم یکم مشکل دارم نمیدونم که چی باید بگم. دوست منم دارم دوست و رفیق داشته باشم باهاشون بیرون برم یک کسایی هم میخوام باشن که منو آدم حساب کنن ولی نمیدونم چطوری باید دوست پیدا کنم
اینکه شما در مدرسه احساس تنهایی میکنید قطعا آزار دهنده هستش و هیچ کسی وجود نداره که تنهایی رو دوست داشته باشه. به همین منظور ما دوستانی رو برای خودمون پیدا می کنیم تا نیاز ما به دوست داشته شدن بر طرف بشه و دیگه احساس تنهایی نکنیم. اما چرا گاهی نمیتونیم که دوست دلخواهمون رو پیدا کنیم؟ و یا اینکه چرا گاهی مورد بی توجهی دیگران واقع میشیم؟
این مسئله علل مختلفی میتونه داشته باشه که در ادامه با هم به بررسی اون ها میپردازیم.
یکی از علل مهم کم توجهی دیگران به ما این میتونه باشه که خود ما به خودمون توجه نمی کنیم. این مسئله به میزان عزت نفس ما بر میگرده. یعنی چقدر ما خودمون رو ارزشمند و لایق میدونیم؟ حس ارزشمندی باید فارغ از مسائل بیرونی مثل ظاهر، وضعیت مالی، وضعیت درسی و… باشه. چرا که همه ما در مرحله نخست به عنوان یک انسان به یک اندازه ارزشمندیم. بنابراین لایق دوست داشته شدنیم و باید خودمون رو دوست داشته باشیم. اگر تا الان خودمون رو بخاطر مسائلی سرزنش می کردیم دست از سرزنش کردن خودمون برداریم و بجاش با اون مسئله رو بپذیریم و یا به دنبال راه حلی براش بگردیم.
اگر بتونیم این عزت نفس رو در خودمون زنده کنیم به اعتماد بنفس خواهیم رسید. عاملی که ما رو تقویت می کنه تا باور داشته باشیم که از پس کارها بر میایم. اگر ما در برخورد با دیگران از اعتماد بنفس کافی برخوردار نباشیم اونها این موضوع رو خواهند فهمید و در نتیجه نظر اونها هم در برابر ما مثبت نخواهد بود.
با این تفاسیر شما در مرحله اول باید عزت نفس خودتون رو بیدار کنید و در مرحله بعد اعتماد بنفس خودتون رو تقویت کنید.
هم برای تقویت عزت نفس و هم برای تقویت اعتماد بنفس تمارینی وجود داره که چند مورد رو خدمتتون ذکر میکنم و در صورت تمایل میتونید در کتاب ها و اینترنت به دنبال تمارین بیشتری بگردید.
یکی از بهترین تمرین ها برای تقویت عزت نفس نگاه کردن به خودتون هستش. اگر براتون مقدوره میتونید به صورت برهنه جلوی آینه برید و چند دقیقه به تمام بدن خودتون نگاه کنید. به نقص ها نگاه کنید، رو بخش هایی از خودتون که دوستشون دارید و یا دوستشون ندارید تمرکز کنید و چشمتون رو از هیچ قسمتی از خودتون برنگردونید. هر چند وقت یکبار این تمرین رو انجام بدید و در نهایت احساس بهتری به خودتون خواهید داشت و حس خواهید کرد که خودتون رو دوست دارید و لایق دوست داشته شدن هستید.
تمرین بعدی ای که خدمتتون میگم مربوط به افزایش اعتماد بنفس مخصوصا در برخورد با دیگران هستش. میتونید این تمرین رو جلوی آینه دستشویی و یا هرجایی که آینه در دسترس بود انجام بدید. برید جلوی آینه و تصور کنید شخصی که در آینه در حال نگاه کردن به شماست کسی هستش که صحبت کردن باهاش براتون کار دشواریه. این شخص میتونه برای مثال کسی باشه که دلتون میخواد باهاش دوست بشید اما از بیان کردنش و طرد شدن ترس دارید.
حالا با این شخص که درون آینه حضور داره وارد گفت و گو بشید. یکبار از جانب خودتون صحبت کنید و سپس از جانب شخصی که در آینه میبینید. چنین گفتگویی به تقویت مهارت های ارتباطی شما هم کمک خواهد کرد.
با چنین روش ها و تمارینی شما به عزت نفس و اعتماد بنفس دست خواهید یافت و اونوقت میتونید بدون واهمه و حس منفی نظر مثبتتون در مورد دیگران رو ابراز کنید، با اونها وارد گفتگو بشید و دیگه خودتون رو متفاوت از دیگران ندونید. اون زمان حتی اگر به کسی درخواست دوستی بدید و جواب منفی بشنوید ناراحت نخواهید شد و حس بهتری خواهید داشت. دیگه به خودتون ساده نمیگید و در حرف زدن مشکل نخواهید داشت چرا که تمرین می کنیم تا نسخه بهتری از خودتون باشید که همین الان هم درونتون وجود داره اما شاید بهش توجه نمی کنید.
در تمامی مراحل زندگی موفق و پیروز باشید.
سلام خسته نباشید من یک دختر 14ساله هستم که حدود سه ساله حالات خوبی ندارم گذشتم ب یادم میاد و از خودم و کارام متنفرم حس تنفر نسبت ب خودم زیاده مدت زیادیه علاقه مندم بمیرم و حس ناراحتی درونم داره بیشتر رشد میکنه طوری که ن درست میخوابم ن درست میخورم ن ارتباط برقرار کردن خوبی ندارم دوستامم از دشمن برام بدترن طوری رفتار میکنن باهام انگار اضافیم یا مزاحمشونم تو مدرسه بهم میگن ازمن حالشون بهم میخوره و رفتار خوبی نمیشه اخیرا بهترین دوستامو تو مهر ماه مرد و حال خوبی ندارم هر روز گریه میکنم نمیدونم باید چیکار کنم تا بهتر بشم
شما تو مدرسه دوست داری که با یکی از بچه ها دوست بشی اما فکر می کنی که متاسفانه ایشون از شما خوشش نمیاد و با شما دوست نمیشه.
میتونم درک کنم که چقدر این مسئله میتونه سخت باشه اما بیا با هم در ادامه دنبال چند تا راه حل برای این مشکل بگردیم تا بتونی با کسی دلت می خواد دوست بشی.
اولین راه حل این میتونه باشه که سعی کنی متوجه بشی که ایشون از چه کارهایی خوشش میاد. مثلا ممکنه شاگرد درسخون کلاس باشه، ممکنه اهل ورزش باشه و یا ممکنه به فعالیت خاص دیگه ای علاقه داشته باشه.
شما با فهمیدن علایقش میتونی خودت رو به ایشون نزدیک تر کنی. مثلا اگر اهل ورزشه میتونی تو زنگ ورزش خودت رو نشون بدی و یا تو زنگ تفریح بهش پیشنهاد بازی ای رو بدی که فکر میکنی خوشش میاد.
البته شما باید این رو هم در نظر بگیری که نمیشه تحت هر شرایطی خودمون رو به دیگران نزدیک کنیم. چون گاهی از اوقات اون فرد اونقدر از ما متفاوت تر هستش که ما نقطه اشتراکی برای دوستی پیدا نمی کنیم. همچنین ممکنه بعضی از بچه های مدرسه از لحاظ تربیتی و تحصیلی روی ما اثر منفی بذارند. پس قبلش به این فکر کن که آیا ایشون شخص خوب و مناسبی برای دوستی هستش؟ و بعدش سعی کن نقطه اشتراک های بین خودتون رو پیدا کنی و از طریق همون شباهت ها نظرش رو به خودت جلب کنی.
نکته بعدی ای که بهتره حواسمون بهش باشه اینه که ما نباید خودمون رو محدود کنیم. قطعا تو مدرسه شما بچه های خوب و مناسب دیگه ای هم برای دوستی وجود دارند. شما از طریق مختلفی میتونی باهاش دوست بشی. مثلا تو کارهای گروهی چه در کلاس و چه در حیاط فعالیت بیشتری داشته باشی. تو بازی ها شرکت کنی و حتی گاهی تو مسابقات و برنامه هایی که در مدرسه وجود داره شرکت کنی. در تمومی این فضاها بچه های دیگه ای هم شرکت می کنند که میتونی باهاشون صحبت کنی و بهشون نزدیک بشی. دوست پیدا کردن شاید اولش خیلی سخت بنظر برسه ولی فقط کافیه که یک مقدار تلاش کنی و از اینکه از کسی بخوای تا باهات دوست بشه خجالت نکشی. حتی اگر جواب منفی بگیری عیبی نداره چون قطعا یکی از اون بچه ها کسی هست که قراره دوست شما بشه و صرفا هنوز همدیگه رو پیدا نکردید. پس برای پیدا کردن دوست میشه بیشتر فعال بود، بیشتر تو جمع ها حضور داشت و از بیان اینکه از کسی بخوایم تا با هم دوست بشیم خجالت نکشیم. همچنین میشه برای کسی که دلمون میخواد باهاش دوست بشیم کارهای قشنگی انجام بدیم. مثلا براش یه نامه بنویسیم و احساسات و فکرهایی که دربارش داریم رو توی اون نامه بیان کنیم و بهش بدیم. صرفا نباید ناامید شد و باید تلاش کرد. در تمام مراحل زندگی موفق و شاد باشی دوست عزیز.
سلام من دوازده سالمه نمیتونم دوستی پیدا کنم در مدرسه یک نفر هست من او را دوست ولی از متنفر است دلم خواهد دلش رو بدست بیارم باید چیکار کنم
کمرویی و احساس خجالت از مواردی هستند که ممکنه در تمامی مراحل زندگی دشواری هایی رو برای ما ایجاد بکنند. یکی از این مشکلات به وجود اومدن احساس تنهایی، مشکل در ارتباط با دیگران و پیدا کردن دوست هستش که احتمالا شما در حال حاضر از همین مسئله رنج میبرید.
احساس کمرویی در جمع میتونه ناشی از دلایل مختلفی مثل درونگرانی، بلد نبودن مهارت های ارتباطی و یا قرار گرفتن در جمع هایی باشه که در اون احساس تعلق نمی کنیم.
برای حل این مشکل و یا کنار اومدن با بعضی از ابعاد این مسئله ما نیاز به یک سری آگاهی و انجام بعضی از تمارین داریم که من در ادامه تعدادی از اونها رو خدمتتون ذکر میکنم.
در مرحله اول اگر شما فرد درونگرایی هستید این مسئله رو بپذیرید. به هیچ عنوان سعی نکنید که خودتون رو سرزنش کنید و یا ایرادی به خودتون بگیرید. هر انسانی با بقیه تفاوت های زیادی داره. بعضی از افراد در زمینه ارتباط با دیگران راحت ترند و برون ریزی بیشتری دارند و بعضی دیگر از افراد اینکار براشون دشوار تره و ممکنه در بسیاری از شرایط ارتباطی ای که شاید برای عده ای ساده به نظر بیاد به مشکل بر بخورند. درونگرا بودن فرد به معنای بی نیازی اون از ارتباطات اجتماعی نیست. بنابراین همچنان فرد احساس تنهایی و شاید رنج خواهد کرد. به همین دلیل باید سعی کرد که مهارت های ارتباطی رو فرا گرفت و در جهت اون ها تلاش و تمرین کرد تا به سطح مطلوبی از اجتماعی بودن برسیم.
در زمینه یادگیری مهارت های صحیح ارتباطی کتاب ها و مقالات زیادی وجود دارند که میتونید اون ها رو مطالعه کنید اما من در اینجا چند مورد رو به طور خلاصه خدمتتون ارائه میکنم:
به عنوان اولین تمرین شما میتونید جلوی آینه برید و چند دقیقه ای با خودتون در آینه گفت و گو کنید. سعی کنید شخص دیگه ای رو در آینه تصور کنید و با هم در مورد یک موضوع صحبت کنید. اینکار موجب کاهش احساس خجالت شما و ایجاد امادگی شما برای صحبت در جمع یا حضور دیگران میشه.
یکی از عوامل مهم در ارتباط با دیگران داشتن اعتماد به نفس هستش. اعتماد به نفس از عزت نفس سرچشمه میگیره. به طور کلی عزت نفس یعنی ما نسبت به خودمون احساس ارزشمند بودن داشته باشیم و اعتماد به نفس یعنی ما خودمون رو قادر به انجام کار خاصی بدونیم. با تقویت این دو مورد مهارت های ارتباطی شما به شدت بهبود پیدا خواهد کرد و روش های تقویت اون ها رو میتونید از طریق جستجو در اینترنت، کتاب ها و یا پادکست ها پیدا کنید.
از موارد دیگه ای که میشه به عنوان یک نکته اون رو در نظر گرفت این هستش که در ابتدا سعی کنید در محیط هایی و با افرادی ارتباط برقرار کنید (یا به نوعی تمرین کنید) احساس راحتی بیشتری در اون محیط یا با اون فرد می کنید. به مرور قادر خواهید شد که در جمع های بزرگ تر و در محیط های غریبه تر هم گفت و گو داشته باشید.
یکی دیگه از تمرین های اثربخش قصه گویی هستش. قصه گفتن یا به مسئله ای رو داستان وار تعریف کردن موجب تقویت مهارت های ارتباطی میشه. برای اینکار میتونی دفتری تهیه کنید و در اون اتفاقات روزانه خودتون رو یادداشت کنید و یا اتفاقاتی که امروز براتون افتاد رو برای خوتون به شکل داستان گونه تعریف کنید.
به عنوان نکات آخر باید بگم که در ارتباطاتتون در جمع ها خودتون رو فردی جدا از دیگران ندونید، گاهی برای خودتون چالشی در نظر بگیرید و خودتون رو هل بدید که در بحث ها شرکت کنید. قطعا اینکار برای چند مرتبه اول سخته اما به مرور آسون تر خواهد شد و در نهایت دیگه احساس معذب بودن پیدا نمی کنید.
بنابراین شما با تقویت عزت نفس، اعتماد به نفس و مهارت های ارتباطیتوک می تونید در خودتون تغییری اساسی ایجاد کنید و از همین طریق دوستان خوبی پیدا کنید تا از احساس تنهایی رها بشید.
در تمامی مراحل زندگی موفق و پیروز باشید.
من ۱۵ سالمه آدم خجالتی هستم و در مدرسه وقتی بچه ها حرف میزنند من یک گوشه ساکت نشستم و دوستی هم ندارم و از این بابت دوست ندارم ناراحتم البته یکی هست که ولی با همه دوسته و بعد از یک دقیقه حرف زدن میره با یکی دیگه و همین حالت خجالتی بودنو اینا موجب شده اهمیت بهم ندن و در مدرسه بهم خوش نمیگذره دوست داشتم اینطوری نبودم ولی نمیتونم و ناراحتم
بنظر میرسه که مشکل اصلی شما کم رویی در ارتباط با دیگران هستش و همین موضوع باعث شده که نتونید دوست صمیمی ای پیدا کنید.
مسئله خجالت و کم رویی دلایل متفاوتی میتونه داشته باشه. مثل ضعف در مهارت های ارتباطی، کمبود اعتماد به نفس، کمبود عزت نفس و…
به هر جهت نکته امید بخش این هستش که راهکارهایی برای بهبود ارتباط با دیگران و کاهش کمرویی وجود داره که در ادامه چند مورد رو خدمتتون ذکر می کنم.
همچنین در زمینه یادگیری مهارت های صحیح ارتباطی کتاب ها و مقالات زیادی وجود دارند که میتونید اون ها رو مطالعه کنید.
به عنوان اولین تمرین شما میتونید جلوی آینه برید و چند دقیقه ای با خودتون در آینه گفت و گو کنید. سعی کنید شخص دیگه ای رو در آینه تصور کنید و با هم در مورد یک موضوع صحبت کنید. اینکار موجب کاهش احساس خجالت شما و ایجاد امادگی شما برای صحبت در جمع یا حضور دیگران میشه.
یکی از عوامل مهم در ارتباط با دیگران داشتن اعتماد به نفس هستش. اعتماد به نفس از عزت نفس سرچشمه میگیره. به طور کلی عزت نفس یعنی ما نسبت به خودمون احساس ارزشمند بودن داشته باشیم و اعتماد به نفس یعنی ما خودمون رو قادر به انجام کار خاصی بدونیم. با تقویت این دو مورد مهارت های ارتباطی شما به شدت بهبود پیدا خواهد کرد و روش های تقویت اون ها رو میتونید از طریق جستجو در اینترنت، کتاب ها و یا پادکست ها پیدا کنید.
شما فرمودید که شخصی وجود داره که باهاش دوست هستید اما نمیدونید که چجوری بینتون صمیمیت ایجاد کنید و یا در مورد چه مسائلی صحبت کنید.
در حقیقت در دوستی ها ما نباید بیش از حد نگران موضوعات صحبتمون باشیم و در این مورد وسواس به خرج بدیم. شما میتونید در ابتدا از علایق و سلایق دوستتون سر در بیارید و در این زمینه سوالاتی ازش بپرسید. مثلا تفریحات مورد علاقش چیه؟ معمولا اهل چه کارهایی هست؟ به چه مکان هایی علاقه داره؟ و…
سپس نقاط مشترکی که بین خودتون و ایشون میبینید رو موضوعی برای گفت و گو قرار بدید.
شما حتی میتونید صادقانه در مورد احساساتتون با ایشون صحبت کنید و توضیح بدید که دوست دارید به ایشون نزدیک تر بشید اما نمیدونید که دقیقا در مورد چه موضوعاتی صحبت کنید و احساس کمرویی میکنید اما از اینکه ایشون با شما صحبت کنه خوشحال میشید. بیان کردن صادقانه احساساتتون ممکنه موجب بشه که دوستتون در صحبت ها پیشقدم بشه و همین موضوع باعث بشه که به مرور یخ شما هم آب بشه و به اون صمیمیتی برسید که مدنظرتون هست.
به عنوان پیشنهاد آخر باید بگم که برای مقابله با کمرویی شما میتونید از مشاور کمک بگیرید. مشاور به طور تخصصی علت کمرویی شما رو مشخص میکنه و سپس از طریق گفت و گو و تمریناتی که به شما میده در جهت ارتقای توانمندی شما در ارتباط با دیگران تلاش می کنه. ممکنه مراجعه به مشاور کمی هزینه بر باشه به همین دلیل در صورت عدم توان مالی شما میتونید از مشاور مدرسه، مشاوران آنلاین و حتی تمریناتی که به صورت رایگان در فضای اینترنت موجود هستش کمک بگیرید.
در تمامی مراحل زندگی موفق و پیروز باشید.
سلام. من دختر 17 ساله ای هستم. دوست صمیمی ندارم. یکی از همکلاسی هایم هست که خیلی دلم میخاد باهاش. رابطه صمیمی داشته باشم ولی ایشون خودش دوستی داره و با من زیاد در ارتباط نیست. من بهش گفتم که دلم میخاد باهاش صمیمی بشم اونم گفت مشکلی نداره ولی مشکلم اینع من ادم کم رویی هستم و نمیدونم چجوری باید برم سمتش اونو یه خودم جذب کنم. الان خیلی ناراحتم. چون فقط من بش پیام میوم حالشو میپزسم. دلم میخاد اونم بهم جذب شه اونم بهم پیام بده ولی اون همش با دوستشه و من نمیدونم چجوری باید بهش نزدیک بشم. خیلی ممنون میشم کمکن کنید.
من سوال اینه ک نمی تونم جز خانواده با کسی صمیمی باشم؟ مثلا من با عمه خواهرام خیلی شوخی میکنیم میخندیدم ولی تو مدرسه اینجوری نیستم. احساس میکنن الان باهاشون حرف بزنم ب هم ی جوری نگاه کننن یا منو ب مسخره بگیرن یا باهام بعد اون دگ حرف نزن یا مثلا تو مدرسه خیلی بچه ها پر رو هستن بچه های دگ میخندونن شوخی میکنن ی مسخره بازیا در میارن من نمی تونم با اونا اونجوری باشم دوست دارم تو مدرسی دارم ولی اونا پایه نیستن مثل بچه های شلوغ کلاس اونا درباره کار روز مره شون حرف میزنن باهام ک درباره رلشون. من این جوری ک پایه باشم برم بیرون شلوع باشم برم خونه دوستام برقصیم کار دخترانه کنیم خانواده اول اجازه نمیدادن خیلی گیر میدادن انگاری الان یکم بهتر شدن من از الان دارم سعی میکنم خودم تنهایی برم از شهر بیرون رفیق صمیمی صمیمی داشته باشم اونا بیان من برم تا مجردم مجردی کنم. و من زیاد خوشگل نیستم و قیاف ی جوری ک انگار من کلاس مون و هم کلاسی هامون ب مدیر میفروشم ولی من اینجوری نیستم فکر کنم بچه ها این جوری حس میکنن دوبار با دوستم یکم از شهر دور شدم ولی همون دوستم هم کلاسیم هست و امروز با هم کلاسی قدیمیون ک هم کلاسی هم هستیم الان جشن فارغ الحتصیلو جشن میگیرن حتی ب من ی تاروف نزد ک تو هم بیا حس میکنم بقیه منو واسه کار واجب شون میخوان امروز گفت بابات میاد ک ما زود بریم خومه با ید اماده بشیم بریم جشن من اول گفت اره ولی بعد چون منو دعوت نکردن بهم بر خورد.
شما فرمودید که در محیط خانواده فرد پر شور و نشاط و فعالی هستید اما وقتی که در یک جمع خارجی مثل محیط مدرسه قرار میگیرید احساس کم رویی و خجالت می کنید؛ به طوری که حس می کنید که توسط دیگران پذیرفته نخواهید شد و شاید حتی مورد تمسخر، انتقاد و قضاوتشون قرار بگیرید.
چنین مشکلی دلایل مختلفی مثل ضعف در مهارت های ارتباطی، کمبود اعتماد به نفس، کمبود عزت نفس و… میتونه داشته باشه اما همونطور که خودتون فرمودید یکی از اصلی ترین دلایلش میتونه عدم کسب تجربیات و ارتباطات مستقل از خانواده باشه.
ما وقتی که از دایره امن خانواده خارج میشیم ضعف های خودمون رو میتونیم بشناسیم و گاهی با آزمون و خطا سعی در تقویت خودمون کنیم ولی وقتی که از کسب چنین تجربیاتی محروم بشیم همچنان احساس ضعف در ما خواهد موند و ممکنه که فردی گوشه گیر و کم رو بشیم.
اما در مورد این مشکل چه کارهایی میشه کرد؟
بخشی از راه حل ها در حوزه کنترل خود شما وجود داره و بخشی هم در تغییر نگرش و همراهی خانوادتون با شما. من در مورد هر دو بخش توضیحاتی میدم که امیدوارم براتون مفید واقع بشه.
در مورد بخشی که مربوط به خانواده شماست شما باید سعی کنید که تا حدی به استقلال برسید. قاعدتا بدست آوردن این حق با بحث و دعوا توصیه نمیشه و روش های درست تری در این جهت وجود داره.
شما میتونید با دلایل منطقی و به کمک مقالاتی که در مورد اهمیت استقلال نسبی نوجوانان وجود داره سعی در تغییر دادن نگرش خانوادتون کنید. حتی همین پاسخ بنده هم میتونه عامل کمک کننده ای برای همراهی خانوادتون با شما باشه.
در صورتی که با چنین روشی هم موفق به قانع کردن والدینتون نشدید میتونید از یک مشاور کمک بگیرید. معمولا مشاوران مدرسه در این زمینه میتونن کمک کننده باشن اما در صورتی که مدرسه شما مشاور نداشت میتونید از خانوادتون بخواید که به یک مرکز مشاوره مراجعه کنید. فرد مشاور به صحبت های شما و والدینتون گوش میده. خواسته های شما و نگرانی های والدینتون رو میسنجه و تلاش می کنه که تعادلی بین شما ایجاد کنه تا به طور مسالمت آمیز به یک توافق دو طرفه برسید.
البته در نظر داشته باشید که بدست آوردم استقلال زمانی در حل مشکل شما کمک کننده خواهد بود که خودتون هم برای این مسئله تلاش کنید. در حقیقت منظورم همون بخشی هست که بر عهده خود شماست.
مسائلی که تحت کنترل خود شما قرار دارند شمال عزت نفس، اعتماد به نفس و مهارت های ارتباطی میشه.
اعتماد به نفس از عزت نفس سرچشمه میگیره. به طور کلی عزت نفس یعنی ما نسبت به خودمون احساس ارزشمند بودن داشته باشیم و اعتماد به نفس یعنی ما خودمون رو قادر به انجام کار خاصی بدونیم.
شما برای اینکه با دیگران ارتباط خوبی داشته باشید باید اول از همه با خودتون ارتباط خوبی داشته باشید. خودتون رو دوست داشته باشید، ارزشمند و لایق بدونید و دست از سرزنش کردن و قضاوت ظاهر خودتون بردارید. در صورتی که به چنین توانایی ای برسید عزت نفستون افزایش پیدا میکنه و دیگه حین حضور در کنار هم کلاسی هاتون نگران قضاوت های اون ها نخواهید بود چرا که میدونید شما فرد با ارزشی هستید و اهمیتی نداره که دیگران چه افکار نادرستی ممکنه در مورد ما داشته باشند. ما میتونیم با رفتارهای درست و مناسبمون بهشون ثابت کنیم که اشتباه فکر می کنند.
این مسئله بر میگرده به مهارت های ارتباطی. یعنی اینکه یاد بگیرید که چجوری با دیگران وارد گفت و گو بشید و بتونید نظر دیگران رو به خودتون جلب کنید. کتاب های زیادی در رابطه با آموزش مهارت های ارتباطی وجود دارند و همچنین در فضای اینترنت هم مقالات کمک کننده زیادی رو میتونید پیدا کنید.
بنابراین بدست آوردن استقلال و فرصت برای کسب تجربه نصف راه برای شماست و نصف اصلی راه دقیقا درون خود شما وجود داره که باید بهش توجه بیشتری کنید و براش تلاش کنید.
در تمامی مراحل زندگی موفق و پیروز باشید.
من تو جامع ادم کم روی هستم نمی تونم اونجوری تو تصوراتم هستم حمل کنم. خیلی مدوقع ها با مامان بحث کردم ک یکم ازادم بزارن کلی باهام گریه کردیم حق میدم بهشون از ی نظرم خانواده ام میترسن من برم بیرون ک مبادا بالایی سرم بیاد میگن تو جماعه باید گرگر باشی زرنگ باسید من در جواب بهسون میگم ادم باید بیرون تنها بره یاد بگیره نمیسه مثل بچه های شیر خواره همش پیش شما باشم باید برم و یاد بگیرم
من توی مدرسه برای طرح جابر انتخاب شدم و بعدش نتونستم ادامش بدم ووقتی گفتم نمیتونم منو به دفتر بردن و اینقدر حرفای بدی بهم زدن که نمیدونستم چیکار کنم و بدنم میلرزید چندنفر رفته بودن گفته بودن که من گفتم که مدیر التماسم کرده که بمونم تو طرح جابر و من همچنین حرفی نزده بودم اونا منو اذیت کردن و کنجکاوم بدونم اونا کی بودن که رفته بودن چنین حرفایی زده بودن منم از اون موقعه همش گریه می کنم و بااینکه قضیه تموم شده هنوزم احساس میکنم باز ادامه داره و به چهار نفر شک کردم که رفتن گفتن اما میترسم دربارش حتی با دوست صمیمیم حرف بزنم و احساس میکنم همه ی ادما بدجنسن چیکارکنم؟تروخدا جواب بدین. به شدت احساس افسردگی میکنم.
شما توی طرحی در مدرسه شرکت کرده بودی اما بعد از مدتی به دلایلی تصمیم گرفتی که انصراف بدی و دادی. اما مثل اینکه چند نفر حرف های نادرستی رو از زبون شما به مدیر مدرسه زدند و همین مسئله باعث شد که مدیرتون برخورد تندی با شما بکنه و خیلی ناراحت بشید.
ببین دوست من همیشه تو مدرسه آدمای بدجنس وجود دارن اما خیلی از اوقات بدجنسی هاشون از روی نادونی میتونه باشه. یعنی صرفا کاری رو بخاطر یک لحظه خنده و سر به سر یک نفر دیگه گذاشتن انجام میدن اما به این فکر نمی کنند که اینکارشون چقدر میتونه باعث اذیت شدن اون نفر بشه. یا حتی گاهی اوقات بعضی از بچه ها از روی حسادت بدجنسی می کنند.
دونستن قصد و هدف اون بچه ها و اینکه اصلا چه کسایی بودن شاید کمکی به حال الانت نکنه اما پس چه کاری میشه کرد که شرایط بهتر بشه؟
حتما تو مدرستون یک معلم، مشاور و یا معاونی دارید که آدم مهربونیه و میشه باهاش راحت صحبت کرد. میتونی پیشش بری و مسئله ای که برات پیش اومد رو براش توضیح بدی و ازش بخوای که با هم پیش مدیرتون برید ایشون رو از این قضیه با خبر کنید.
وقتی مدیرتون ببینه که چقدر از این مسئله ناراحت شدی و سعی می کنی که واقعیت رو بهش بگی حرفت رو باور می کنه و حتما از رفتاری که با شما کرده پشیمون میشه.
یا حتی اگر برات سخت نیست خیلی خوبه که خودت بری پیش مدیرتون و براش توضیح بدی که هیچ وقت پشت کسی چنین حرفی رو نمیزنی و صرفا بدجنسی چند نفر از بچه ها بوده که خواستن اذیتت کنند.
در آخر اینکه دلیلی وجود نداره که شما خودت رو بخاطرش سرزنش کنی و یا ناراحت باشی. اتفاقا برای اینکه بدجنسی های اون بچه ها بی اثر بشه باید سعی کنی که به کاری که کردن توجه نکنی و اهمیت ندی؛ بجاش سعی کنی که رابطه خودت رو با مدیرتون دوباره خوب کنی تا فکر نکنه که واقعا چنین حرفی رو پشتش زدی. حتما مدیرتون فرد منطقی ای هستش و میتونه درک کنه که بعضی از بچه ها در حق بقیه بدجنسی می کنند. اگر مدرستون مشاور داره حتما بهش یه سر بزن و قضیه رو براش تعریف کن و اگر بنظرت شخصی نبود که بتونی ازش کمک بگیری با پدر یا مادرت بگو و ازشون بخواه که یک روز باهات به دفتر مدیر برن و باهاش در مورد این سوتفاهم صحبت کنند.
در تمامی مراحل زندگیت موفق و پیروز و شاد باشی.
دخترم ۱۵ سالمه. مشکلم اینه ک فردی بسیار خجالتی و کم حرفم اصن نمیتونم تو مدرسه با بقیه ارتباط بگیرم تا الان انقد راهکار امتحان کردم ولی جواب نمیدن همش گریه میکنم و خودمو سرزنش میکنم ک چرا نمیتونم. جدیدا ب ی دختری تو مدرسمون درخواست دوستی دادم ولییی ب هیچ عنوان نمیتونم برم پیشش و نزدیکش شم انگار میترسم.
مسئله کم رویی و خجالت در تمامی مراحل زندگی و تو هر سنی میتونه بسیار اذیت کننده باشه و ما رو در بسیاری از موقعیت های مهم یا زیبای زندگی مثل پیدا کردن دوست یا موقعیت های شغلی و… ناکام بگذاره.
علت های کم رویی و خجالت میتونن متعدد و مختلف باشند. عواملی مثل حساسیت بیش از اندازه، کمبود عزت نفس، کمبود اعتماد به نفس، بلد نبودن مهارت های ارتباطی، عدم استقلال شخصیتی و…
هر کدوم از این دلایل به نوعی میتونند مکمل همدیگه باشند. یعنی در خجالتی بودن یک شخص چندین علل دخیل هستند. اما راه حل هایی برای بهبود این وضعیت وجود داره.
اول از همه تعریفی از عزت نفس و تفاوتش با اعتماد به نفس خدمتتون ارائه میدم. اعتماد به نفس از عزت نفس سرچشمه میگیره. به طور کلی عزت نفس یعنی ما نسبت به خودمون احساس ارزشمند بودن داشته باشیم و اعتماد به نفس یعنی ما خودمون رو قادر به انجام کار خاصی بدونیم.
وقتی که ما عزت نفس رو در خودمون تقویت کنیم به دنبال اون اعتماد به نفس ما هم در انجام کارها و ارتباط با دیگران تقویت خواهد شد.
برای تقویت عزت نفس ما باید با خودمون صلح کنیم و دست از سرزنش کردن خودمون برداریم. همه ما به عنوان یک انسان ارزشمند هستیم و لایق دوست داشته شدنیم. ما چجوری میتونیم با دیگران ارتباط داشته باشیم و دوست بشیم وقتی که با خودمون قطع ارتباط کردیم و دوست نیستیم؟ پس سرزنش کردن خودتون کار بسیار اشتباهیه. همینکه شما به دنبال حل این مشکل بودید و هستید کار قابل تحسین و ارزشمندیه و باید از این بابت مفتخر باشید. پس در مورد عزت نفس و دوستی با خودتون فکر کنید و بیشتر در موردش مطالعه کنید؛ اونوقت به اعتماد به نفس میرسید که میتونید با دیگران راحت صحبت کنید، دوست بشید و دیگه خجالت نکشید. چون اون زمان شما واقعا قبول کردید که ارزشمندید و دیگه ترسی از قضاوت های دیگران نخواهید داشت و میتونید بی پروا با دیگران صحبت کنید.
یکی از مسائل مهم دیگه یادگیری مهارت های ارتباطی هستش. وقتی ما بدونیم که کاری رو چگونه انجام بدیم کمتر استرس خواهیم داشت. پس کتاب هایی در این مورد مطالعه کنید و یا حتی تمریناتی که در فضای اینترنت وجود دارند رو جستجو کنید و انجام بدید.
مثلا یکی از تمرینات مهارت های ارتباطی این هستش که از یک نفر تمجید کنید. برای مثال تو چقدر زیبایی… چه گل سر قشنگی… یا تو چقدر مهربونی…
شاید برای بار اول کار سختی بنظر بیاد اما وقتی که واکنش دیگران رو به خودمون میبینم حس خوبی میگیریم و تشویق میشیم که تمرینات بعدی رو با پشتکار بیشتری انجام بدیم.
شما میتونید در این مسیر از مشاور هم کمک بگیرید. احتمالا در مدرسه شما مشاور حضور داره. شما میتونید مسئلتون رو با مشاور مطرح کنید و با تمریناتی که مشاور به شما میده پیش برید و از آموزه های مشاور استفاده کنید. خوبی کمک گرفتن از مشاور این هستش که دیگه نیازی به جستجو کردن در منابع مختلف ندارید و فرد متخصصی رو در کنارتون دارید که به شما کمک میکنه. حتی اگر در مدرستون مشاور ندارید و یا به هر دلیلی علاقه ای به مراجعه کردن به مشاور مدرسه ندارید در صورت توانایی مالی خانوادتون میتونید به مراکز مشاوره شهرتون مراجعه کنید و یا از مشاوران آنلاین سایت ما کمک بگیرید. به هرجهت حتی اگر براتون این مسئله مقدور نبود همونطور که در ابتدای حرف هام گفتم کمک گرفتن از مشاور تنها یکی از راه های شماست و راه های مختلف دیگری وجود داره که میتونید از اون ها استفاده کنید. فراموش نکنید که کلید حل مسائلتون تنها خودتون هستید.
در تمامی مراحل زندگی موفق و پیروز باشید.
سلام ،من از چهارشنبه هفته پیش با دوستان بحث کردم چون میخواستن تایم کلاس رو بریم بیرون و نریم سر کلاس من گفتم بریم نیم ساعت اخر کلاس رو بلند میشیم میریم بیرون حقیقتا دلم نبود برم بعد رلم بهت پیام داده بود که بعد کلاست اگه هوا خوب بود بریم بیرون ،چون یکی از بچه ها نمیتونست بیاد بیرون و ما قرار بود بریم خرید مایو برای دوستم گفتم مهم نیست میتونم نرم با دوستام و با رلم برم بیرون من وقتی رلم پیام داد به بچه ها گفتم شاید برم بیرون و اینها ناراحت شدن طوری که با من حرف هم نمیزدن و من واقعا ناراحت شدم از اینکه فکر میکنن هرچیز ی که میگن رو من باید قبول کنم من اون روز نه با اونا و نه با رلم نرفتم بیرون و مستقیم بعد دانشگاه رفتم خونه خیلی عصبانی بودم ،شنبه که رفتم کلاس یکی از این دوستان که با من کلاسرو برداشته بود اونجا بود من رفتم سلام دادم و نشستم پیشش و دیدم نهههه این اصلا منو نگاه نمیکنه اون روز که رفتم خونه همین دوستم که اسمش زهراس بهم پیام داده بود من چون خیلی عصبانی بودم جوابشو ندادم ،و روز بعدش اون یکی دوستم امد و دیدم اونم خیلی بد رفتار میکنه ،امروز که قرار بود گزارش کار ،از شیمی رو تحویل بدیم من توی گروه ۴ تایمون اعلام کردم که داده های آزمایش رو بفرستن اما نفرستادن البته دست زهرا بود ،وقتی رفتیم آزمایشگاه من رفتم و گفتم گه چرا نفرستادن و زهرا گفت که دوست نداشتم جوابتو بدم و منم بحث کردم خلاصه قرار شد دعوای ما بمونه برای بعد کلاس که حرفامونو بزنیم اما اون دوتا رفتن و نموندن من واقعا اعصابم خورده دلم میخواد جفتشونو بزنم خیلی ناراحتم و دارم روانی میشم از اینکه منی که ۱۰۰خودمو پای رفیقام میزارم اینا سر یه همچین مسئله ای اینطوری کردن چیکار کنم اروم شم و اینا دیگه برام مهم نباشن
همیشه تعادل بر قرار کردن بین خودمون، دوستانمون و کسی که باهاش در رابطه هستیم کار دشواری بوده و هست.
شما کلاسی داشتید و دوستانتون پیشنهاد داده بودند که اون کلاس رو غیبت کنید بیرون برید اما خودتون تمایلی به این کار نداشتید و ترجیح میدادید که در کلاس حضور داشته باشید و نهایتا دقایق آخر کلاس رو ترک کنید؛ از طرف دیگه در همون زمان کسی که باهاش در رابطه هستید به شما پیام داد و از شما خواست که بعد کلاس با هم بیرون برید. چون که یکی از دوستانتون نمی خواست بیاد و قصد دوستانتون هم صرفا رفتن به خرید بود ترجیح دادید با دوستتون که باهاش در رابطه هستید برید اما این موضوع موجب ناراحتی و دلخوری دوستانتون شد.
شما از این مسئله ناراحت هستید که دوستانتون انتظارات غیرمنطقی ای دارند و حس می کنید که اون ها می خوان که همیشه حرف، حرفِ خودشون باشه.
در چنین شرایطی و در ارتباط با چنین افرادی وجود مرز بین ارتباطاتتون بسیار مهمه. یعنی بتونید انتظارات دوستانتون رو در جای خودش در حد تعادل قرار بدید، زمان کافی برای بودن کنار شریک عاطفیتون اختصاص بدید و خواسته ها و ترجیحات خودتون رو هم نادیده نگیرید.
لازمه اصلی اینکار صحبت کردن با دوستانتون هست که بنظر میرسه عامل اصلی ایجاد خلل در روابط شما هستند. البته حتی ممکنه که این رفتارهای اونها از روی علاقه و حسادت باشه اما به هر جهت شما باید سعی کنید که کار صحیح رو انجام بدید.
به همین منظور بهتره که در یک موقعیت مناسب از دوستانتون دعوت کنید و باهاشون صحبت کنید. این صحبت باید کاملا با آرامش و بدون بحث و جدل باشه. حتی اگر اون ها رفتار نادرستی داشتند سعی نکنید که واکنش تندی بدید. صرفا طی اون صحبت مسائلی که اذیتتون میکنه رو توضیح بدید و در کنارش برای تاثیر گذاری بیشتر حرف هاتون ابراز کنید که اون ها رو دوستشون دارید اما صرفا از یک سری مسائل آزرده خاطر میشید.
اگر دوستانتون متوجه شما شدند و احساسات شما رو درک کردند قطعا به مرزهای خودشون برمیگردند و سعی نمی کنند که شما رو تحت کنترل خودشون داشته باشند. ولی در صورتی که باز هم واکنش های تند و نادرستی دادند که بنظرتون از روی خودخواهی بود بهتره که مدتی فاصله بگیرید تا بتونید آرامش خودتون رو بدست بیارید. اونوقت درستی دوستیتون رو بار دیگه به صورت منطقی مورد بررسی قرار بدید و بررسی کنید که چه کاری میتونه درست تر باشه. سپس میتونید تصمیم مناسبی در مورد ادامه دوستی، قطع رابطه و یا کاهش ارتباط بگیرید.
در نظر داشته باشید که سلامت روان خودتون از هر چیزی باید برای شما پر اهمیت تر باشه.
اینکه اون روز شما باید با دوستانتون میرفتید یا با شریکتون کاملا وابسته به موقعیت و خواست خودتون بوده. شاید این دو راهی تا حدی میتونسته ناراحتی ساز باشه اما ناراحتی شدید دوستانتون منطقی نبوده.
در نتیجه برای بدست آوردن آرامش به خودتون توجه بیشتری کنید. لازم نیست که ما مدام وقف دیگران باشیم. ما اهمیت داریم. آرامش ما اهمیت داره و گاهی انتخاب ما باید خودمون باشیم. همچنین هیچکسی مسئول انتخاب کردن بجای ما نیست.
در تمامی مراحل زندگی موفق و پیروز باشید.
من دوستان مدرسه ام باهام سرد شدن و تنها شدم چیکار کنم. من دو سال پیش یه رفیق خیلی خیلی صمیمی داشتم ما همو خیلی دوست داشتیم اما بعد از یک مدت منو ول کرد رفت با یه نفر دیگه و حتی به اندازه یک دوست معمولی حسابم نکرد من هنوز که هنوزه یاد اون ماجرا میوفتم گریه میکنم چون الان هم که دوسال گذشته تو مدرسه مونه و با یکی دیگه رفیق شده صمیمی و من با دیدنش خیلی اذیت میشم. از یه طرفی هم نمیتونم کامل فراموشش کنم و به راحتی بزارمش کنار الان واقعا دارم سر این دوستم بازم ضربه میخورم از یه طرف دیگه دلم خوش بود رفیقام هستن که اونام منو ول کردن
بنظر میرسه که از زمانی که دوستی شما به هم خورده غم و ناراحتی زیادی رو با خودتون حمل می کنید به طوری که هنوز هم نتونستید که این مسئله رو با خودتون هضم کنید، ازش بگذرید و از فکر کردن بهش دچار ناراحتی نشید.
علاوه بر این گویا پس از اون اتفاق دوستان شما هم رفتارشون با شما سرد شده و تمامی این مسائل موجب شده که در شما احساس تنهایی به وجود بیاد و نتونید با شخص دیگه ای رابطه صمیمانه ای بر قرار کنید.
مسئله ای که در دوستی ها و پایان اونها خیلی پراهمیته واقع بین بودن و پذیرش هستش. واقع بین بودن به این معناست که وقتی با کسی دوست میشیم بدونیم که ممکنه یک روزی به هر دلیلی این دوستی خاتمه پیدا کنه، ممکنه در آینده با این دوستمون به اختلاف بخوریم و دیگه دوست نباشیم؛ و پذیرش هم به این معناست که اگر وقتی چنین اتفاقی افتاد اون رو بپذیریم و بتونیم ازش بگذریم.
به هر جهت پایان پیدا کردن دوستی ها مسئله ناراحت کننده ای هست و طبیعی هستش که ما بخاطرش ناراحت بشیم اما ناراحتی تا یک حدودی طبیعی و پذیرفته شده هستش و اگر از اون حد فراتر بره ممکنه موجب آسیب وارد شدن به ابعاد مختلف خودمون، وضعیت تحصیلیمون و زندگیمون بشه. بنابراین باید تلاش کنید که این اتفاق رو بپذیرید و ناراحتی هاتون رو خاک کنید و به الانتون توجه کنید. منظور از توجه کردن به حال این هستش که روابطتون با دیگران رو احیا کنید. سعی کنید دوباره به دنبال دوستان جدیدی بگردید، تو جمع ها نقش پررنگ تری ایفا کنید، منفی نگری رو کنار بذارید و به نوعی به زندگی روی خوش نشون بدید تا زندگی هم به شما روی خوش نشون بده. شاید دوستان سابقتون در حق شما کوتاهی کرده باشند اما چرا شما در حق خودتون کوتاهی کنید؟ شما هنوز هم میتونید با دیگران دوست بشید و از زندگی لذت ببرید.
وقتی به چنین طرز فکر و نگاهی برسید دیگه از دیدن دوست سابقتون با دوست جدیدش اذیت نخواهید شد چون میدونید که به عنوان یک دوست به دوستیتون وفادار بودید و مسئول رفتار دیگران هم نیستید. بنابراین دوباره میتونید شاد باشید و به دنبال کسی بگردید که بتونه دوست خوبی براتون باشه. قطعا افراد دیگری هم وجود دارند که اتفاقات مشابهی براشون افتاده و شاید حتی احساس تنهایی کنند. پس اگر با دقت به اطرافتون نگاه کنید میبینید که شما در این مورد تنها نیستید. بنابراین سعی کنید تمامی اون اتفاقات بد رو بپذیرید و کنار بذارید چون شما تقصیری نداشتید و سپس به دنبال آشنایی با افراد جدید باشید. به مرور خواهید دید که دوستان صمیمی جدیدی دارید که در کنارشون باز هم شاد هستید و میخندید.
در تمامی مراحل زندگیتون موفق و پیروز باشید.
من ۱۶ سالمه شقایقم راستش از نظر ویژگی شخصی … زیاد اجتماعی نیستم مخصوصا بعد از دوران کرونا و اینکه وارد محدوده سنی جدید شدم باعث شد خیلی این ویژگی پیشرفت کنه آنقدر که الان داره اذیتم میکنه من حتی نیازهای اصلیمو نمیتونم به خانوادم بگم حتی حرف زدن پیش مشاور برام سخته بهم میگن بی اعتماد به نفسم راستش تا حدودی با حرفشون موافقم من حتی از خودمم خوشم نمیاد اونقدر که وقتی تو ایینه قیافم نگاه میکنم عصبی میشم هیکلم نگاه میکنم بدم میاد کلا از شخصیتم همه چیم بدم میاد راستش بعضی وقتا حس میکنم خیلی با همسنام فرق دارم تو مدرسه و … زیاد دوست ندارم راستش خیلی احساس تنهایی میکنم ولی خب نمیتونم تحمل کنم شلوغ بودن دورمو نمیدونم دقیقا شاید تا چند وقت پیش راحت بودم با این تنهایی ولی الان عذابم میده نه اینکه تنها باشما اینه عرضه اینو ندارم دوست پیدا کنم اینه کسیو نیست تولدش دعوتم کنه یا مثلا عرضه اینو ندارم با جنس مخالف ارتباط داشته باشم البته خانوادمم زیاد موافق نیستن راستش من پنج ماه پیش شروع کردم به مصرف گل هفته ای یه رول میپیچیدم تقریبا تا اینه یه ماه پیش خانوادم متوجه شدن عام چیزی که هیچ وقت اجازه ندادن راجع بش حرف بزنم من بعد مصرف گل دقیقا اون افکاری که همش تو مغزمه هی میگف تو زشتی تو کافی نیستی با دوستی نداری … دیگ این افکار نبودن انگار راحت بودم از هر فکر اینجوری هیچ وقت نتونستم اینو به خانوادم بگم که این حسو از گل میگرفت ینی هیج وقت بعد اون ماجرا اجازه ندادن در بارش صحبت کنم. من خیلی حالم خوب نیست سر همین مسائل که گفتم و اینکه حتی نمیتونم احساساتمو کنترل کنم زود گریم میگیره زود عصبانی میشم غیر طبیعی خیلی فکرای الکی ذهنم درگیر میشه همش خستمه ینی آنقدر ذهنم مشغوله همش میخوام بخوابم هیچ کاری نمیتونم بکنم انگار همه چی الکی برام بهم خوش نمیگزره هر کار میکنم حالم عوض شه نمیدونم باید چیکار کنم میشه راهنماییم کنین