خانه / پرسش و پاسخ مشاوره ازدواج / مخالفت خانواده با ازدواج من و نامزدم. چکار کنم؟
مخالفت خانواده با ازدواج من و نامزدم
مخالفت خانواده با ازدواج من و نامزدم

مخالفت خانواده با ازدواج من و نامزدم. چکار کنم؟

جهت مطالعه نظرات و تجربیات دیگران، به کامنتهای انتهای صفحه مراجعه نمایید

در صورت مخالفت خانواده با ازدواج شما با نامزد یا شخصی که او را می‌پسندید، همیشه موضوعاتی مطرح می‌شود که باعث ایجاد تنش و احساس اضطراب و نگرانی در بین اعضای خانواده  می‌شود.  خانواده شما معتقد هستند خیر و صلاح فرزند خود را می‌خواهد و اگر شما تصمیم به ازدواج و ادامه رابطه با این شخص را داشته  باشید این مسئله موجب نگرانی پدر و مادر شما خواهد شد. درنهایت شما احساس می‌کنید آن‌ها به‌صورت کاملاً محسوسی نامزد شما را نادیده گرفته یا به تصمیم شما برای ازدواج به‌عنوان یک فرد کاملاً مستقل احترام نمی‌گذارند.

همچنین وقتی نامزد شما به مخالفت خانواده با ازدواج تان پی ببرد، این حس گناه در او برمی‌انگیزد که موجب ایجاد فاصله بین شما و خانواده تان شده است. حتی شاید او احساس بی‌ارزشی ، ناامنی یا احساس خشم نسبت به مخالفت خانواده با ازدواج شما کند. این امر موجب ایجاد تنش‌های جدی در رابطه عاشقانه و تصمیم به ازدواج شما می‌شود. تصور کنید در حال برنامه‌ریزی مراسم عقد و عروسی با نامزد خود هستید و بین شما و نامزدتان تنش و درگیری وجود دارد و هرلحظه شما منتظر وقوع یک اتفاق تلخ هستید.

مخالفت خانواده پسر با ازدواج

مردی که می خواهم با او ازدواج کنم، مورد پسند خانواده ام نیست: چه باید بکنم؟

وقتی بر این باور هستید که عشق واقعی خود را پیدا کرده اید، عدم حمایت و مخالفت خانواده از انتخاب شما می تواند ناراحت کننده باشد. برای حتی مستقل ترین زن، این فکر که مرد مورد علاقه اش در نگاه خانواده ارزشی ندارد، آزاردهنده و دشوار می باشد. بنابراین، اگر مردی که می خواهید با او ازدواج کنید، مورد تایید خانواده تان نیست، چه باید بکنید؟

وقتی خانواده تان از مردی که می خواهید با او ازدواج کنید، خوشش نمی آید، مشکلاتی حاصل می شوند. به عنوان مثال، دو دستگی و اختلاف در خانواده به وجود می آید. دو دستگی و اختلاف در خانواده می تواند با استرس و خدشه دار شدن احساسات هر دو طرف درگیر همراه باشد. خانواده فکر می کند مصلحت شما را بهتر می داند و تصمیم به ازدواج با مرد مورد علاقه تان می تواند آن ها را عصبانی و آزرده خاطر کند. از سمت دیگر، شما فکر می کنید که آن ها نسبت به نامزدتان عدالت را رعایت نمی کنند یا به تصمیم شما به عنوان یک بزرگسال احترام نمی گذارند.

اگر نامزدتان در مورد نظر خانواده نسبت به خود مطلع نیست، این امکان وجود دارد که به خاطر ایجاد شکاف بین شما و والدینتان احساس گناه کند. علاوه بر این، او ممکن است احساس بی ارزش بودن، احساس ناامنی یا حتی عصبانیت داشته باشد. این موضوع می تواند تنش های بسیار زیادی در رابطه عاشقانه شما به وجود آورد. اگر در حال برنامه ریزی برای مراسم ازدواج خود هستید در حالی که بین شما و نامزدتان تنش وجود دارد، انتظار رخداد فاجعه بزرگی را داشته باشید.

اگر خانواده از نامزدتان خوشش نمی آید، چه باید بکنید؟

ازدواج کردن، یکی از بزرگ ترین تصمیماتی است که هر فرد می تواند در زندگی اتخاذ کند و برخورداری از عشق و حمایت خانواده می تواند بهترین راه برای شروع زندگی مشترک باشد. از سوی دیگر، دانستن این موضوع که تصمیم شما مورد تایید خانواده نیست یا آن ها در وصلت شما شرکت نخواهند کرد، سخت و دشوار است.

بودن در چنین شرایط دشواری می تواند آزاردهنده و آسیب زننده باشد به طوری که احساس می کنید پایانی برای چنین شرایط دشواری وجود ندارد. سر درآوردن از حقیقت ماجرا از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. در غیر اینصورت، این احتمال وجود دارد که شکاف بزرگی در خانواده تان به وجود آید و رابطه عاشقانه تان با تنش بسیار زیادی روبرو شود.

اگر مردی که دوستش دارید، مورد تایید خانواده تان نیست، نکات زیر را در نظر بگیرید.

مطالب مرتبط: دانستنی های قبل از ازدواج

به شریک زندگیتان چیزی نگویید

دانستن این که شریک زندگیتان مورد علاقه خانواده تان نیست، به این معنا نیست که باید این موضوع را علنی کنید. گفتن این موضوع به نامزدتان باعث بدتر شدن اوضاع می شود. در عوض، بهتر است به شریک زندگی خود توضیح دهید که چقدر خانواده تان حامی است و از او بخواهید تا برای اثبات عشقش به خانواده تان با آن ها ارتباط برقرار کند.

برای حل این مشکل زمان دهید

گاهی اوقات، شنیدن خبر نامزدی شما می تواند برای خانواده تان شوکه کننده باشد؛ به خصوص اگر هنوز با نامزدتان آشنا نشده باشند. برخی از مردم از تغییر متنفر هستند. برای این دسته از افراد، تغییر احساسات نامفهوم و مبهم نسبت به عضو جدید خانواده زمان بر است. برای اعضای خانواده و شریک زندگی خود اولتیماتوم قرار ندهید. این کار تنها اوضاع را پیچیده تر می کند. به هر دو طرف زمان دهید تا ببینید چگونه مرد مورد علاقه تان تبدیل به عضوی از خانواده می شود.

دلیل نارضایتی خانواده را کشف کنید

یافتن دلیل عدم رضایت و علاقه خانواده نسبت به شریک زندگی می تواند به شما در درک راهکار بهتر برای ایجاد یک رابطه دوستانه تر کمک کند. آیا دعوا یا مشاجره ای بین او و خانواده تان رخ داده است؟ برخی از زوج هایی که طلاق گرفته اند، فکر می کنند که رابطه شما نیز پایان ناراحت کننده ای شبیه به آن ها خواهد داشت. در واقع، دلایل متنوع، منطقی و غیرمنطقی بسیار زیادی وجود دارند که باعث عدم علاقه خانواده نسبت به شریک زندگی شما می شوند.

این احتمال وجود دارد که والدینتان از شغل نامزدتان، رفتارش یا عادت هایش خوششان نمی آید. شاید هم بعد از ازدواج از محل زندگی خانواده تان دور خواهید شد و این موضوع باعث ناراحتی آن ها می شود. شاید هم امیدوار هستند دوباره به سوی دوست پسر شش سال پیشتان برگردید. صرف نظر از دلیل این نارضایتی، اگر دوست پسرتان مورد علاقه خانواده تان نیست، باید دلیل این بی علاقگی را پیدا کنید.

با خانواده تان در مورد این موضوع صحبت کنید

برقراری ارتباط، اساس داشتن یک رابطه خوب ازجمله: رابطه با خانواده است. با خانواده به طور خصوصی در مورد مشکلاتشان با همسرتان صحبت کنید. گوش دادن به صحبت های آن ها و داشتن فرصت توضیح دلایل خود برای دوست داشتن او و این که چرا باید به او فرصت دهند، می تواند مزایای بسیار زیادی داشته باشد.

به خانواده تان بگویید که چقدر از نظر عاطفی و فیزیکی مراقب شما است، در مورد شوخی های خودمانی که دارید و روش هایی که از هم حمایت می کنید، به آن ها بگویید. آماده شنیدن نقطه نظر و نگرانی هایی که دارند، باشید. این کار می تواند دیدگاه اشتباه آن ها نسبت به شریک زندگیتان را تغییر دهد.

یک گام به عقب برگردید

اگر مردی که می خواهید با او ازدواج کنید، مورد علاقه خانواده تان نیست، بهتر است یک گام به عقب بردارید و دلیل این مشکل را ارزیابی کنید. آیا خانواده تان چیزی می بیند که عشق، شما را نسبت به آن کور کرده است؟ شاید او تسلط گر، حسود و بی اهمیت نسبت به اهداف و روابط دوستانه شما باشد. چنین رفتارهایی، علامت های هشداردهنده ای هستند که ممکن است در حال حاضر از آن ها غافل باشید.

خانواده و شریک زندگیتان را به برقراری ارتباط با هم تشویق کنید

احساس گیر افتادن بین خانواده و شریک زندگی مانند گیر افتادن بین سنگ و یک مکان سخت است. اگر خانواده با مرد مورد علاقه تان دیدار نکند، او را به آسانی در جمع خود قبول نخواهد کرد.

شرایطی ایجاد کنید که خانواده تان با شریک زندگیتان دیدار کند تا بتوانند یکدیگر را بیشتر بشناسند. این می تواند شامل کارهای معمولی ازقبیل: خوردن قهوه بعد از ظهر یا کارهای کمی ماجراجویانه تر مانند برنامه ریزی برای سفر یک روزه با نامزد و خانواده تان باشد. بعد از چند مرتبه بیرون رفتن، این امکان وجود دارد که خانواده با شخصیت جذاب شریک زندگیتان آشنا شود.

شما می خواهید خانواده تان از انتخاب شما برای ازدواج راضی باشد. با این وجود، در نهایت، خوب یا بد، این تصمیم با شماست. اگر خانواده دوستتان دارد و به شما احترام می گذارد، با گذشت زمان پذیرای شریک زندگیتان خواهد بود. تا آن زمان، از پیدا کردن عشق زندگی خود خوشحال باشید.

در هنگام عدم پذیرش و مخالفت خانواده با نامزد شما چه باید کرد؟

ازدواج یکی از تصمیمات مهم شما در طول زندگی است و در این میان، خانواده شما می‌خواهد عشق و حس حمایت  از فرزند خود را در آغاز این ازدواج و زندگی مشترک  نشان دهند. از سوی دیگر، خانواده معتقد است این شما فرد مناسبی به‌عنوان همسر آینده خود انتخاب نکرده‌اید زیرا او معیارهای ازدواج موفق را ندارد.

اگر شما در چنین شرایط سختی قرار دارید و می‌دانید که مخالفت خانواده با ازدواج شما با این فرد سرانجامی ناراحت‌کننده دارد، باید هر چه سریع‌تر این شرایط را ختم به خیر کنید. از سوی دیگر ، اختلاف شدیدی در خانواده دارید  و فشار و اضطراب را در رابطه خود احساس می‌کنید . درصورتی‌که خانواده شما با نامزد و ازدواج شما مخالف می‌کنند خواندن این مقاله  از سایت مشاوره باما برای شما می‌تواند مفید باشد:

از مخالفت خانواده با ازدواج شما به نامزد خود چیزی نگویید

دانستن این حقیقت که والدین مخالف ازدواج شما هستند بدین معنا نیست که بلندگو در دست بگیرید و آن را داد بزنید. اگر این حقیقت را به نامزدتان بگویید تنها موجب بدتر شدن وضعیت می‌شود. به‌جای آن بهتر است به نامزدتان بگویید:  والدین در ازدواج من بسیار محتاط هستند و شما از او به عنوان همسر آینده خود انتظار دارید با خانواده من ارتباط بهتری برقرار کند تا آن‌ها از انتخاب درست و رابطه عاشقانه ما اطمینان حاصل کنند.

به خانواده خود فرصت بیشتری بدهید

در برخی موارد برای خانواده شنیدن خبر نامزدی شما یک شوک است البته اگر نامزد شما را هم از نزدیک ملاقات کرده باشند. برخی افراد علاقه ای به تغییر رفتار خود ندارند. آن‌ها به زمان نیاز دارند تا با احساسات پیچیده خود در برابر پذیرش عضو جدیدی در خانواده خود کنار بیایند. به خانواده یا نامزد خود اولتیماتوم ندهید. این مسئله تنها موجب بدتر شدن وضعیت می‌شود. تنها با گذشت زمان می‌بینید که نامزد شما در میان خانواده شما پذیرفته می‌شود و از مخالفت با ازدواج شما منصرف می‌شوند.

مطالب مرتبط: آنچه یک دختر باید قبل از ازدواج بداند

دلیل مخالفت خانواده با ازدواج خود را بیابید

دلیل مخالفت خانواده با ازدواج خود را جویا شوید زیرا به شما در هدایت آن به پذیرش این رابطه  کمک خواهد کرد. آیا خصومتی بین پدر و مادر شما با  نامزد تان وجود دارد؟ مثلاً برخی از زوج های مطلقه فکر می‌کنند رابطه عاشقانه شما هم مانند زندگی آن‌ها به شکست و طلاق منتهی می‌شود. درواقع، دلایل منطقی و غیرمنطقی بی‌شماری برای مخالفت خانواده  با ازدواج شما  وجود دارد. شاید خانواده شما با شغل ، طرز فکر ، رفتار و عادت‌های نامزدتان مخالف هستند. شاید آن‌ها فکر می‌کنند اگر شما با هم ازدواج کنید برای همیشه از خانواده  دور خواهید شد. استدلال آن‌ها هر آنچه باشد به نفع شماست که دلیل مخالفت خانواده با ازدواج خود را بدانید.

در مورد دلیل مخالفت خانواده با ازدواج خود صحبت کنید

برقراری ارتباط مؤثر پایه و اساس دستیابی به یک ازدواج موفق را شکل می‌دهد که شامل کیفیت رابطه شما با خانواده تان نیز است. به‌صورت خصوصی با خانواده خود صحبت کنید و در مورد نامزد تان از آن‌ها نظرخواهی کنید. آن‌ها یک دنیا حرف برایتان دارند که می‌توانید بشنوید و از تجربیات آن‌ها در ازدواج خود استفاده کنید. همچنین در هنگام صحبت با خانواده فرصت توضیح دلایل علاقه  خود به نامزدتان را پیدا می‌کنید و از آن‌ها می‌خواهید که به شما برای  ازدواج با این شخص فرصت بیشتری بدهند.

به خانواده خود بگویید چقدر نامزد تان ازلحاظ عاطفی و روحی مراقب شماست و در مورد اوقات خوشی که باهم داشتید و اینکه چگونه از شما حمایت می‌کند با آن‌ها صحبت کنید. تمامی مسائل را برای آن‌ها بازگو کنید و به نگرانی های آن‌ها در مورد این ازدواج پاسخ دهید. این روند شاید دیدگاه منفی و اشتباه آن‌ها را نسبت به نامزدتان تغییر دهد.

یک قدم به عقب بازگردید

اگر خانواده مخالف ازدواج شما با نامزدتان هست بهتر است به گذشته بازگردید و دلیل این مخالفت را بررسی کنید. آیا خانواده در نامزد شما چیزی دیده که شما به دلیل احساس عشق به او از مشاهده آن‌ها عاجزید؟ شاید همسر آینده شما فردی کنترل گر ، معتاد، بیکار، خسیس ، چشم چران یا یک مرد دروغگو باشد. شاید نشانه‌های بدی وجود دارد که شما نسبت به آن‌ها بی‌اهمیت  یا بی‌اطلاع هستید. به‌هرحال نگرانی پدر و مادر نسبت به فرزند خود برای ازدواج امری طبیعی است. گاهی آن‌ها بر اساس تجربه خود از زندگی چیزهایی می‌بینند که شاید شما به دلیل تجربه ناکافی قادر به درک آن‌ها نیستید. شاید برای دستیابی به یک ازدواج موفق لازم است از تجربه خانواده یا  مشاوره ازدواج بهره بگیرید.

خانواده خود را به نامزدتان ارتباط دهید

بریدن ریسمان ارتباط بین نامزد و خانواده شما موجب می‌شود که خود را در لبه پرتگاه احساس کنید. خانواده شما تا زمانی که با شخصیت واقعی نامزد و همسر آینده شما آشنا نشوند او را نخواهند پذیرفت. موقعیت‌هایی را برای آشنایی هر چه بیشتر خانواده و نامزد خود فراهم کنید. این ملاقات‌های دوستانه می‌تواند شامل نوشیدن یک فنجان چای و قهوه در یک رستوران باشد و می‌توانید آن را مهیج‌تر هم کنید و یک سفر کوتاه برای ملاقات نامزد و خانواده تان ترتیب دهید. پس از چند آمدورفت، خانواده تان متوجه می‌شود که وی بسیار بیشتر ازآنچه فکر می‌کردند خوش‌برخورد است.

شما خواهان آن هستید که خانواده تان از انتخاب همسر آینده شما  راضی باشند. از سوی دیگر، فارغ از درست یا غلط بودن این انتخاب، شما مستقل هستید و تصمیم نهایی ازدواج با شماست. اگر خانواده شما را دوست دارند و برای نظرات شما ارزش قائل‌اند حتماً نامزدتان را می‌پذیرند و شما از اینکه عشق زندگی‌تان را پیداکرده‌اید بسیار خوشحال و مسرور خواهید شد.

مخالفت شدید خانواده دختر با ازدواج

من کسی دوست دارم عاشقشم ولی با اینکه همه قول و قرار گداشتیم، بعد از سه سال که دیگه همه چیزمون رو به اتمام بود فقط منتظر بودیم شغلم درست شه، یهو همه چیز فراموش کرد، چون خانوادش گداشتنش تحت فشار که چرا خواستگارات رو رد میکنی ولی قبلش خانوادش ناراضی بودن ولی تصمیم گرفتیم بهشون ثابت کنیم که ما میتونیم و خانواده ها رو گذاشتیم به مرور زمان تا اینکه من گفتم چون خانوادت گفتن و گذاشتنت تحت فشار بزار بیان خواستگاری بعد تو رد کن تا فرصت بخریم تا این چند ماه شرایط شغلی اوکی بشه من بیام تنها دلیل مخالفت خانوادش دختر به غریبه نمیدیم. لطفا راهنمایی بفرمایید.

پاسخ مشاور به پرسش مخالفت خانواده دختر با ازدواج

میفهمم سه سال زمان کمی نیست و چه اضطرابی را بابت این موضوع تجربه میکنید. مخالفت خانواده دختر موضوعی نیست که بتوان اهمیت آن را نادیده گرفت. مسلما برای دختر مورد نظر شما خانواده و نظرشان اهمیت دارد. خانواده دختر را نباید مقابل خودتان بدانید. آنها دغدغه دخترشان را دارند و بر اساس تجربیاتی ممکن است با ازدواج دختر مخالفت کنند. البته این حق شماست که مانند بقیه خواستگارها به شما فرصت داده شود و با آنها ملاقات حضوری داشته باشید. اگر شرایط خواستگاری را ندارید، حتما یک ملاقات حضوری با مادر یا پدر دختر مورد علاقه تان داشته باشید و از آنها بخواهید به شما این فرصت را بدهند.

راه های زیادی وجود دارد تا بتوانید خانواده دختر را متقاعد کنید اما قبل از همه اینها باید با خودتان رو راست باشید و بررسی کنید چه میزان آمادگی برای ازدواج را دارید و چه میزان در تصمیمتان جدی هستید؟

آیا خانواده خود را در جریان گذاشتید؟ نظر خانواده شما در این باره چیست؟ معیارهای ازدواج تان چه بوده است؟ آیا طرف مقابلتان معیارهای شما را دارد؟ شما باید تمام جوانب رابطه تان را بررسی کنید و نسبت به چالش های زندگیتان آگاه بشوید. انتظارات شما از ازدواج چیست؟ زمانی که نسبت به خودتان و رابطه تان آگاهی داشته باشید و بالغانه آن را بررسی کرده باشید میتوانید در مسیر متقاعد کردن والدینتان قدم بردارید.

چه مواردی میتواند برای متقاعد کردن خانواده دختر مورد علاقه تان به شما کمک کند؟

  • در مقابل خانواده دختر جبهه نگیرید:سعی کنید خانواده او را درک کنید و برای احساسات و عقایدشان احترام قائل باشید. میفهمم چقدر این موضوع برایتان سخت است، مخصوصا زمانی که دلیلشان برای شما منطقی نباشد اما شما باید خود را توسعه بدهید؛ ظرفیت خود را بالا ببرید و پذیرای صحبت های آنها باشید. هم شما و هم پارتنر شما باید سعی کنید آن ها را درک کنید.
  • از دیدگاه و نظرتان برای ازدواج صحبت کنید: میتوانید ابتدا از پارتنرتان این موضوع را درخواست کنید، سپس هر زمان که به صورت حضوری ملاقات کردید به جای تمرکز بر عشق و علاقه تان، به آنها نشان دهید تمام جوانب را بررسی کردید و به بلوغ ازدواج رسیدید.
  • از واسطه ای که مورد قبول خانواده دختر هستند کمک بگیرید: از فردی که مورد اعتماد خانواده پارتنرتان هستند کمک بگیرید تا با آنها صحبت کنند. یا میتوانید یک ملاقات حضوری بین مادر خودتان و مادر پارتنرتان برقرار کنید. هر چقدر جدیت شما را برای ازدواج بیشتر حس کنند امکان اینکه به شما فرصت گفت و گو بدهند بیشتر است.

این را در نظر داشته باشید ازدواج بدون رضایت خانواده ها فرایند چالش برانگیزی خواهد بود چرا که ازدواج در ایران بیشتر از آنکه پیوند دو فرد باشد پیوند خانواده ها است. اما خوشبختانه اکثر والدین در صورتی که اطمینان یابند تصمیم فرزندشان منجر به خوشبختی او خواهد شد به ازدواج رضایت میدهند.

بنابراین ناامید شوید و تلاش خود را بکنید. به هر حال هر چقدر برای رشد خودتان تلاش کنید به خودتان نیز کمک کردید.

امیدوارم مسیری پر از نور و روشنایی با حمایت خانواده برایتان رقم بخورد.

گلسا بمانیان

کارشناسی ارشد مشاوره خانواده

مطالب مرتبط: مشاوره ازدواج رایگان

مخالفت خانواده با ازدواج با زن مطلقه

سلام من ۲ سال با یه اقایی در ارتباط بودم و هدفمون ازدواج بود اما چون من یک بار طلاق گرفته بودم. خانوادش راضی نبودن بهم گف تا بهمن امسال فرصت بده خانوادمو میارم اگه نیومدن خودم میام. خیلی هم دوسش داشتم ولی بهمن که شد گفت من هرکار کردم خانوادم راضی به ازدواج نیستند و منم رابطه رو تموم کردم باهاش و الان خیلی داره بهم سخت میگذره. بهم گفت نشد به هم برسیم ولی بیا دوستیمونو ادامه بدیم. اولش گفتم نه ولی الان که ۳ هفته میگذره دارم وسوسه میشم دوباره باهاش وارد رابطه شم. چون واقعا داره بهم سخت میگذره. میخواستم ببینم الان تو این شرایط چه کاری درسته؟

پاسخ مشاور به مخالفت شدید خانواده با ازدواج پسر

متاسفانه این باور غیرمنطقی هنوز در خانواده‌ها وجود داره که با ازدواج پسر با زن مطلقه مخالفت میکنند. در صورتی که دلایل زیادی میتونند موجب تصمیم به طلاق گرفتن بشن. خیلی اوقات مشکل اصلی از طرف مقابل میتونه باشه یا در اکثر اوقات هردو طرف شاید افراد خوبی باشند اما سازگاری کافی با همدیگه نداشته باشند و ویژگی‌هاشون با هم در تضاد باشه. این نکته‌ای هستش که گاهی اوقات خانواده ها ازش چشم پوشی میکنند و البته دلیل خوبی هم برای مخالفت خانواده با ازدواج پسر نیست؛ هرچند نگرانی شاید بتونه موجه باشه.
به هرجهت اینکه شما و فرد مقابلتون بخاطر مخالفت خانواده از خواستتون چشم پوشی کنید توصیه نمیشه. با روش های مختلفی میشه خانواده ایشون رو متوجه این نکته کرد که هر کسی که تجربه طلاق رو داشته لزوما فرد نامناسبی برای ازدواج نیست.
برای اینکار کمک گرفتن از مشاور میتونه تاثیر زیادی داشته باشه. فرد مشاور اول از همه ویژگی‌های دو طرف رو بررسی میکنه و میزان سازگاری اون ها با همدیگه رو میسنجه و میتونه در صورتی که دو نفر تضاد چشم گیر یا مشکل سازی باهمدیگه نداشتن از خانواده فردی که مخالف هستند طی یک جلسه دعوت کنه و تو اون جلسه به طور منطقی براشون توضیح بده که ازدواج اونها طبق بررسی‌هاش مشکل ساز نخواهد شد و دلایلش رو ذکر کنه.
همچنین این وساطت میتونه از طرف افراد فامیل قابل اعتماد ایشون و خانوادشون انجام بشه. خیلی از خانواده ها برای حرف ریش سفیدهای فامیل یا افراد مورد اعتمادشون ارزش زیادی قائل هستند.
در بخشی از حرفتون فرمودین که ایشون به شما درخواست دوستی معمولی دادند. باید خدمتتون بگم که به وجود اومدن رابطه دوستی بین کسایی که قبلا رابطه عاطفی داشتند تقریبا غیرممکن میتونه باشه. اون احساسات قبلی سرکوب نمیشن و در این رابطه تشدید میشن و در نهایتا موجب اذیت شدن بیشتر خودتون و ایشون میشه.
بنابراین باید یک تصمیم نهایی در مورد رابطتون با ایشون بگیرید. شما میتونید به تلاش کردن برای رضایت خانواده ایشون ادامه بدید و روش‌های مختلفی که برای این مسئله وجود داره رو امتحان کنید و یا میتونید در رابطه بمونید تا شرایط برای ازدواج فراهم بشه. در غیر اینصورت ادامه دادن این رابطه در قالب دوستی معمولی منطقی نیست.
در تمامی مراحل زندگی موفق و پیروز باشید.کوشا کوچک آملی
کارشناس مشاوره باما
مطالب مرتبط: ازدواج در سن کم

خانواده پسر با ازدواج مون مخالفن

من با یه آقا پسری ۵ ساله که اشناهستم و از اول هم بهم گفته بودن که قصدشون ازدواج هستش. ولی خانوادشون مخالف هستن بااینکه اصلا منو ندیدن البته پدرشون مادرشون منو دیدن. ماهم دیگرو دوستداریم اما راضی به این ازدواج نیستند باید چکار کنم؟
پاسخ روانشناس:

شنیدن اینکه با وجود علاقه متقابل، با مخالفت خانواده‌ی ایشون روبرو هستید، بسیار ناراحت‌کننده است. این یک چالش جدی در مسیر ازدواج محسوب می‌شه و نیازمند بررسی دقیق و تصمیم‌گیری عاقلانه است.

برای اینکه بتونیم بهتر این وضعیت رو بررسی کنیم و به شما کمک کنیم، به چند نکته توجه کنید:

  • دلیل اصلی مخالفت خانواده‌ی ایشون چیه؟ آیا دلیل خاص و منطقی برای مخالفتشون دارن (مثلاً تفاوت‌های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و غیره) یا صرفاً یک نظر شخصی و بدون دلیل مشخصه؟
  • نظر خود آقا پسر در مورد این مخالفت چیه؟ آیا ایشون حاضر به تلاش برای جلب رضایت خانوادشون هستن؟ چه اقداماتی تا الان انجام دادن؟ چقدر برای این رابطه ارزش قائل هستن و حاضر به مقابله با این مخالفت‌ها هستن؟
  • نظر پدرشون که شما رو دیدن چیه؟ آیا مخالفت اصلی از طرف مادرشونه؟
  • شما تا چه حد حاضر به تلاش و صبر برای این رابطه هستید؟ آیا آمادگی روبرو شدن با چالش‌های احتمالی ناشی از عدم رضایت خانواده‌ی همسر رو دارید؟
  • آیا امکان صحبت کردن شما با خانواده‌ی ایشون وجود داره؟ شاید بتونید در یک فضای آرام و محترمانه باهاشون صحبت کنید و خودتون و اهدافتون رو برای زندگی مشترک توضیح بدید.

در حال حاضر، چند راهکار کلی می‌تونم بهتون پیشنهاد بدم:

  1. ارتباط صادقانه و شفاف با آقا پسر: در مورد این موضوع با ایشون به طور کامل و صادقانه صحبت کنید. انتظارات و نگرانی‌های خودتون رو بیان کنید و از نظر ایشون در مورد این مخالفت و راه حل‌های احتمالی بپرسید. ببینید چقدر برای این رابطه مصمم هستن و چه برنامه‌ای برای جلب رضایت خانوادشون دارن.
  2. تلاش برای شناخت دلیل مخالفت: سعی کنید از طریق آقا پسر یا به صورت غیرمستقیم دلیل اصلی مخالفت خانواده‌شون رو متوجه بشید. شناخت دلیل مخالفت می‌تونه به پیدا کردن راه حل مناسب کمک کنه.
  3. تلاش برای ایجاد ارتباط (در صورت امکان): اگر امکانش وجود داره و شرایط مناسبه، سعی کنید با خانواده‌ی ایشون (به خصوص مادرشون که مخالف هستن) صحبت کنید. البته این کار باید با هماهنگی و موافقت آقا پسر انجام بشه و در فضایی محترمانه و با هدف شناخت متقابل باشه.
  4. صبر و بررسی شرایط: عجولانه تصمیم نگیرید. به آقا پسر و خودشون فرصت بدید تا برای جلب رضایت خانوادشون تلاش کنن. در این مدت، شما هم شرایط رو زیر نظر بگیرید و ببینید آیا تلاشی از طرف اون‌ها صورت می‌گیره و آیا امیدی به تغییر نظرشون وجود داره یا خیر.
  5. در نظر گرفتن نظر خانواده‌ی خودتان: نظر خانواده‌ی شما در مورد این رابطه چیه؟ آیا اون‌ها با این وصلت موافق هستن؟ حمایت اون‌ها می‌تونه در این شرایط خیلی مهم باشه.
  6. آمادگی برای سناریوهای مختلف: این احتمال وجود داره که با وجود تمام تلاش‌ها، خانواده‌ی ایشون همچنان مخالف این ازدواج باشن. شما باید برای این سناریو هم آماده باشید و تصمیم بگیرید که در این صورت چه خواهید کرد. آیا حاضر به ازدواج بدون رضایت خانواده‌ی همسر هستید؟ آیا این موضوع در آینده برای شما و رابطه‌تون مشکل‌ساز نخواهد شد؟

نکات مهم:

  • عشق به تنهایی برای یک زندگی مشترک موفق کافی نیست. رضایت و حمایت خانواده‌ها (به خصوص در فرهنگ ما) نقش مهمی در استحکام و آرامش زندگی مشترک داره.
  • فشار آوردن و تهدید معمولاً نتیجه‌ی معکوس می‌ده. سعی نکنید با تحت فشار قرار دادن آقا پسر یا خانوادشون، اون‌ها رو مجبور به پذیرش کنید.
  • به احساسات و نیازهای خودتون هم توجه کنید. این یک تصمیم مهم در زندگی شماست. مطمئن بشید که تصمیمی می‌گیرید که در بلندمدت شما رو خوشحال و راضی نگه داره.

تصمیم‌گیری در این شرایط سخته و نیاز به فکر و بررسی دقیق داره. با آقا پسر صادق باشید، جوانب مختلف رو در نظر بگیرید و با عقل و احساس تصمیم نهایی رو بگیرید. امیدوارم بهترین راه حل برای شما پیدا بشه.

منبع: www.marriage.com

161 دیدگاه

  1. سلام من با دوست پسرم ۳ ساله تو رابطه ایم الان میخوام ازدواج کنیم پدر و مادرم حتی اجازه نمیدن اونا بیان خاستگاری پرستاری میخوره ۱ سالش مونده تموم شه میگن باید درسش تموم شه سربازیشم بره سر کارم بره بعد بدیم خب اینطوری ۵ سال طول میکشه و اینکه من نماز میخونم خیلی دوست دارم با طرفم محرم باشم واقعا اینطوری از دوستی پنهونی و قایمکی بیرون رفتنا خسته شدم حداقل اجازه بدن نانزد بمونیم اونم نمیزارن هرروزم نظرشون عوض میشه یروز خوبن یروز بد چیکار کنم بتونم راضیشون کنم اگه اجازه ندن راهی جز فرار یا خودکشی ندارمچون من سر حرف اونا از عشقم نمیگذرم خیلی پسر خوبیه تو دانشگاهم استادا همشون از اینکه ما باهمیم خوشحالت حس بینمونو دوست دارن الان ۲ ساله ما هیچ دعوا و قهری هم باهم نداشتیم کنار هم خیلی خوشحالیم

  2. سلام خسته نباشید شخصی از بنده خواستگاری کرده همه تعریفش رو میکنند امام حسینیه با ادب و آروم نه سیگار می‌کشه نه رفیق بازه خیلی شبیه به خودم هست اعتقاد و اخلاقش اون منو ندیده تا حالا چون پوشیه میزنم ولی خانواده ام رو میشناسه من ۴ سالی هست که خوشم میاد و نمیدونن رفیقم من رو به ایشون معرفی کردن فروردین امسال خواستگاری که کرد پدر و مادرم برا تفاوت سنیش قبول نکردن نزدیک ۱۴ سال اختلاف سنی داریم من متولد ۸۴ ام اون ۷۰ هستش گفتن دوباره تماس میگیریم من خیلی تلاشم رو کردم که خانواده ام رو راضی کنم ولی نشدن به نظرتون باید چیکار کنم؟

  3. من و پسر خالم خیلی همدیگه رو دوست داریم تقریبا چند سال هست که واقعا عاشق همیم و تصمیم گرفتیم با هم ازدواج کنیم. بنده ۲۲ و ایشون ۲۳. اما می‌ترسیم که اجازه ندن خانواده من که با هم ازدواج کنیم خانواده اون مشکلی ندارن. میگن به خاطر اینکه پدرش گاهی اوقات نمیدونه که چه زمانی باید چه حرفی رو بزنه یا اینکه یک روز یه صحبتی رو نکنه که باعث دلخوری و ناراحتی بشه یا مثلا برادر بزرگترش دخالت تو زندگیمون نکنه و مثلا به خاطر اینکه پدربزرگ من شاید از پدر پسر خالم خوشش نمیاد اجازه ندن که من با کسی که دوسش دارم ازدواج کنم. حس الانم اینه که حالم خیلی بده و فقط دلم میخواد عشقم کنارم باشه و باهام حرف بزنه و خانوادم به ازدواج با پسر خالم رضایت بدن .خیلی عاشق همیم و فقط میخوام به هم برسیم و با هم ازدواج کنیم . اون خیلی پسر خوبیه و از همه جوانب عالیه و معیارهایی که من مد نظرم هست رو داره . مستقله و اهل کار کردنه،دستش توی جیب خودشه ، میتونه واسه خودش یه مغازه بزنه ، به خودم و خانوادم خیلی احترام میزاره و واسم ارزش قائله ، دوستم داره ، بهم توجه میکنه، همه ی سعی و تلاشش رو برای بهتر شدن از الان هم که هست میکنه ، زرنگه ، چشم پاک و دست پاکه ، صداقت داره و دروغ بهم نمیگه ، اهله مشروب یا دخانیات از هیچ نوعش نیست. میخوام باهاش ازدواج کنم و هیچ کسیو هیچ چیزیو جز اون نمیخوام و میخوام خانوادم به ازدواجم با پسر خالم رضایت بدن. کمکم کنین بهم بگین چجوری خانوادمو میتونم راضی کنم

  4. سلام من با یک اقاپسری اشنا شدم حدود یکسال ما باهم درارتباط هستیم خانواده من خیلی مخالفت شدید دارند برای ازدواج به این علت که ایشون شهر دیگه ای ساکن هستن و من شهر دیگه خانواده ام خیلی مخالفت شدید دارند برای دور بودن و اختلاف های فرهنگی این اقا سرکار میرن در یک شرکتی کار میکنند و پدر بنده هم بازنشسته اموزش پرورش هستند این اقا اقای درست و معقولی هستند ولی چون راهشون دور هست حتی پدر من اجازه نمیده که ایشون بخواد بیاد و حرف بزنه و حتی گفتند که من اگر بخوام با ایشون درارتباط باشم خیانت به پدر مادرم هست ولی ایشون از لحاظ تفکری به بنده میخوره چون من ادم احساسی نیستم بنده 21 سال سن دارم و ایشون 23 سالشون هست

    • سلام عزیزم. قرار گرفتن در این موقعیت واقعاً سخته، هم احساس علاقه به این آقا رو داری و هم با مخالفت شدید خانواده‌ات روبرو هستی. این تضاد احساسی می‌تونه خیلی گیج‌کننده و ناراحت‌کننده باشه.

      درک می‌کنم که برای خانواده‌ات، به خصوص پدرتون، دوری راه و نگرانی از اختلافات فرهنگی می‌تونه دلیل محکمی برای مخالفت باشه. از طرفی، اینکه این آقا رو فردی درست و معقول می‌بینی و از نظر تفکر با هم هماهنگ هستید، نشون می‌ده که این ارتباط برای شما ارزشمنده.

      **برای اینکه بتونی در این شرایط تصمیم درست‌تری بگیری، پیشنهاد می‌کنم این موارد رو در نظر بگیری:**

      **1. درک دلیل مخالفت خانواده:**

      * سعی کن با پدر و مادرت به آرامی و با احترام صحبت کنی و دلیل اصلی مخالفتشون رو بپرسی. فقط دوری راهه یا نگرانی‌های فرهنگی دیگه‌ای هم دارن؟
      * بهشون اطمینان بده که این صرفاً یک آشنایی سطحی نیست و شما به شناخت این آقا به طور جدی فکر می‌کنی.
      * سعی کن نگرانی‌هاشون رو درک کنی و بهشون نشون بدی که به نظرشون احترام می‌ذاری.

      **2. ارزیابی جدی رابطه با این آقا:**

      * با خودت صادق باش و به این فکر کن که آیا این ارتباط فقط به خاطر تشابه تفکر و احساسات فعلی‌تونه یا در بلندمدت هم می‌تونید با چالش‌های راه دور و احتمالی اختلافات فرهنگی کنار بیایید؟
      * آیا شناخت شما از ایشون در طول یک سال ارتباط مجازی کافیه؟ آیا فرصتی برای شناخت بیشتر از نزدیک داشتید؟
      * با ایشون هم در مورد مخالفت خانواده‌ات و نگرانی‌های خودت صادقانه صحبت کن. ببین واکنشش چیه و چقدر برای حل این مسئله آمادگی نشون می‌ده.

      **3. تلاش برای ایجاد فرصت آشنایی خانواده‌ها (با احتیاط):**

      * با توجه به مخالفت شدید پدرتون، تحت فشار قرار دادن ایشون برای ملاقات ممکنه نتیجه عکس بده.
      * شاید بتونی با مادرت صحبت کنی و ازش بخوای که با پدرت در مورد دادن یک فرصت برای آشنایی اولیه صحبت کنه.
      * اگر امکانش هست، می‌تونید در یک فضای خنثی و بدون تعهد (مثلاً یک دیدار کوتاه در شهر شما با حضور شما) با خانواده‌هاتون به صورت جداگانه صحبت کنید و دیدگاه‌های همدیگه رو بشنوید. هدف در این مرحله فقط آشنایی اولیه و رفع برخی نگرانی‌هاست.

      **4. در نظر گرفتن واقعیت‌های زندگی از راه دور و اختلافات فرهنگی:**

      * زندگی در دو شهر متفاوت چالش‌های خاص خودش رو داره (هزینه رفت و آمد، دوری از خانواده و دوستان، پیدا کردن شغل و مسکن در شهر جدید و غیره). آیا شما و ایشون برای این چالش‌ها آمادگی دارید؟
      * اختلافات فرهنگی هم می‌تونه در طولانی مدت مشکل‌ساز بشه. چقدر با فرهنگ و آداب و رسوم شهر ایشون آشنا هستید؟ چقدر ایشون با فرهنگ شما آشناست؟ آیا هر دو طرف آمادگی پذیرش و احترام به تفاوت‌ها رو دارید؟

      **5. تصمیم‌گیری آگاهانه:**

      * در نهایت، این شما هستید که باید تصمیم بگیرید. تمام جوانب رو در نظر بگیرید، با خانواده‌اتون و ایشون صحبت کنید و با قلبتون و عقلتون به یک نتیجه برسید.
      * به این فکر کنید که آیا حاضر هستید برای این عشق بجنگید و با چالش‌های احتمالی روبرو بشید؟ آیا این آقا ارزش این تلاش رو داره؟
      * همچنین به این فکر کنید که آیا نادیده گرفتن مخالفت خانواده‌تون در بلندمدت باعث پشیمانی و ناراحتی شما خواهد شد؟

      **نکته مهم در مورد “خیانت به پدر و مادر”:**

      احساس شما قابل درکه، اما ارتباط با کسی که به نظرتون فرد مناسبیه، لزوماً خیانت به خانواده‌تون نیست. شما حق دارید که برای زندگی خودتون تصمیم بگیرید و با کسی که دوست دارید آشنا بشید. با این حال، مهم اینه که این کار رو با احترام به نظر خانواده‌تون و با صداقت انجام بدید. سعی کنید بهشون نشون بدید که قصد بی‌احترامی ندارید و فقط می‌خواهید فرصتی برای شناخت بیشتر داشته باشید.

      **به نظر من، بهترین کار در حال حاضر اینه که با صبر و حوصله و با حفظ احترام به خانواده‌تون، سعی کنید فضا رو برای گفت‌وگو و آشنایی اولیه فراهم کنید. در عین حال، خودتون هم به طور جدی این رابطه و چالش‌های پیش رو رو ارزیابی کنید و تصمیمی بگیرید که در بلندمدت باعث خوشبختی شما بشه.

  5. سلام وقت بخیر من ۲۴سالمه و رابطه خوبی با خانوادم دارم و تا الان بابت هیچ موضوعی باهم تقریبا مشکلی نداشتیم ولی الان به یه موضوعی برخوردم پدرم خیلی حساسه راجب ازدواج من چندتا خاستگار داشتم گفته من ازت خسته نشدم که بدمت بری و از این حرفا ولی من تقریبا ۱سال هست با پسری اشنا شدم که عراقی هست و من ایشونو توی سفر به کربلا شناختم و باهم هستیم و نیت ازدواج داریم و من نمیدونم چه جوری باید با پدرم راجب این موضوع صحبت کنم و مطرح کنم این موضوعو نمیدونم باید چی کار کنم

  6. من ۱۹ سالمه و دوست پسرم ۲۸ سالشه که حدودا ۳ ساله که باهمیم و پدر و مادر من نمیدونن اینو و خب اصلا با دوستی اوک نیستن و دوست پسرم قصدش جدی شده و چندبار برای خواستگاری با خانوادم تماس گرفتن و حضوری صحبت کردن اما خانواده ی من بدون اینکه من و درجریان بزاره به اونا گفته ک من میگم که قصد ازدواج ندارم و قصد ادامه تحصیل دارم

  7. دوست پسرم قصدش ازدواج هست. چندماه پیش اومدن خاستگاری با پدر و مادرش…ولی پدرم در جریان نبود ما باهم آشنا هستیم فکر کردن یه خاستگاری سنتی هست…بعد از اون جلسه پدرم گفتن ما بدرد هم نمیخوریم و… و دوباره الان میخوان بیان مجدد ولی نمیدونم چطور این موضوع رو با پدرم در جریان بزاریم؟!

  8. سلام وقت بخیر،بنده پنج سال پیش به دلیل مشکل افسردگی و بیماری با ی دختر خانمی آشنا شدم که به دلیل افسردگی و بیماری خودم ضعیف میدیدم و به این دختر خانم که پنج سال از من بزرگتر بود بر خلاف میلم و برخلاف موافقت خانواده پیشنهاد ازدواج دادم و یک سال هست که رفتیم زیر ی سقف ولی من اون توقع ای که از خانمی که دوس داشتم باهاش ازدواج کنم از این خانم نمیبینم و به خاطر اینکه خانواده مخالفن با خانواده ارتباطی نداره و من از این موضوع اذیتم

  9. من یه دختر ۱۹ ساله ام که عاشق یه پسر از بستگان مادری شدم و ۴ ساله که باهم در ارتباطیم و همه جوره باهم تفاهم داریم و همه تنش هارو حل کردیم و همه جوره به پای هم موندیم . تنها مشکل ما مخالفت خانواده من برای ازدواجم با این آقا پسر. چی کار کنم؟

  10. سلام من ٢٠سالمه و حدود ٤سال پيش با يه پسرى دوست شدم . همديگه رو خيلي دوست داريم مخصوصا اون. قصدش هم ازدواجه و به خانوادش گفته ولي من نمينونم بگم چون ٥ سال پيش توى مسابقه فوتبال با پدرم دعواشون شده و الان پدرم از ايشون خوششون نمياد ميخواستم ببينم چطوري بايد پدرمو قانع كنم كه من ايشون و دوست دارم و پدرم راضى بشه؟؟

  11. من یه اقا پسری رو دوسش دارم و همچنین ایشون من رو و اومدن خاستگاری ولی خانوادم راضی نمیشن دوست برادرمه و برادرم میگه نه چون قبلا یکسری جوونی هایی کرده ولی الان کاملا عاقل شده و حتی دور دوست هاشم خط زده و اومده جلو ولی پدرم هیچ جوره رضایت نمیده درحالی که من عقلا هم فکر کردم و کاملا پسره میخاد منو از ته دل ولی پدرم میگه من تحقیق کردم خوب نیست ولی من کاملا از همچیزش با خبر هستم نمیدونم چرا اینطور میکنن و میگن تو خودت باید انتخاب کنی بازم با اینکه میگم بی اهمیتن و حالم واقعا بده چه روحی چه جسمی نمیدونم چیکار باید کنم نه فقط من حتی طرف مقابلم هم حالش خوب نیست چون واقعا بخاطرم هرکار کرده ولی پدرم میگه من نمیخام و نمیدمت به اون من نمیدونم چیکار باید کنم

  12. سلام الان فقط ناراحتم و میخوام با یکی درد و دل کنم کسی رو ندارم ولی من تقریبا 6 ساله که با یه پسر تو رابطه بودم یکسال پیش اومد خواستگاری خانواده بشدت مخالفت میکنن با مخالفت خانواده تصمیم گرفتم بعد شیش ماه دوباره باهاش ارتباط بگیرم گرفتم همه چیز خوب بود ولی خانواده ها در جریان نبودن امشب یه اتفاقایی پیش اومد که پدرم سر موضوع من بحث کرد و گفت اگه دخترم نباید با این ادم ارتباط داشته باشه و اگرم داشته باشه یا من یا اون این ب کنار رفتارم با پسره سرد شد چون ب فکر پدرم بودم من و پسره تصمیم داشتیم سال دیگه حق دادگاهی کنیم چون خانواده ها مخالفن من الان تصمیم گرفتم از پسره جدا شم همین امشب هم بهش گفتم ولی اون خیلی ناراحت شد الان نمیدونم ب فکر پدرم و مادرم باشم یا کسی که چند ساله دوستش دارم حال روحیم اصلا خوب نیست و از فکر کردن نمیتونم بخوابم

  13. ببخشید من سه سال است تو رابطه هستم با یه خانم روانشناسی خودمم معلم هستم . دوتامون تو یه فاصله ی ۲۰۰ کیلومتری از هم زندگی می‌کنیم.. خانواده ی من بخاطر بحث طایفه با دختری که در ارتباط هستم راضی به ازدواج ما نیست .. و الان اون خانم روانشناس داره به من فشار میاره برای ازدواج نمیدونم چکار کنم خسته شدم افسرده شدم عصبی شدم تا لب مرز خودکشی رفتمه و برگشتم … اون خانم هم الان حال روحی خوبی نداره حق هم داره سه سال از زندگیش پای من مونده است ..دوتامون هم یکدیگر رو دوست داریم و می خوایم این ازدواج صورت گیره اما متاسفانه خانواده ی من راضی نیست به این ازدواج به خاطر بحث طایفه و نژاد … از طرفی هم من نمیتونم خانواده رها کنم و برم ..میخوام هم درکنار خانواده ام این ازدواج صورت بگیره که عزت و احترام تو این ازدواج باشه … الان حال روحی دوتامون خوب نیست من تو شهر خودمون هستم عصبی و ناراحت ..دختره هم تو شهر خودشون عصبی و ناراحت است میگه بهترین راه این است که از هم جدا بشیم …میگه دیگه توان تیکه انداختن خانواده ام ندارم ….میخوام از روانشناس محترم راهنمایی مون کنه چکار کنم چه تصمیمی بگیرم برای این رابطه …من خودم فرهنگی هستم امروز نتیجه ی انتقالیم برای شهری که دختره زندگی میکنه اومد…اما تا مادرم شنید که من انتقالی گرفتم برای شهری که اون دختر زندگی میکنه ضعف کرد و وسط خونه افتاد … دیگه تصمیم گرفتم انتقالیم لغو کنم …واقعا نمیدونم چکار باید بکنم …باید خانواده رها کنم برم دنبال ازدواج …یا ازدواج ول کنم به خانواده بچسبم …توش موندمه خیلی فشار روانی و استرس بهم وارد شده ..از اون طرف اون دختر هم سه سال پای من مونده

  14. سلام مشکل من مخالفت خانوادم با ازدواجم با کسی که دوستش دارم و اونم واقعا منو دوس داره ولی کل خانوادم مخالفن دلیل خاصی هم نمیگن چند سال پیش این اقا اومد خواستگاری خودم قبول نکردم درس میخوندم الان قبول میکنم ولی همه مخالفن پارسال اومد گفتن نه و من راهی بیمارستان شدم حتی ولی باز گفتن نه منم یواشکی باهاش حرف میزنم هر روز مامانم خواهرام میان میگن بده لیاقت تورو نداره و اینا منم میدونم واقعا خوشبخت میشم باهاش دوسش دارم الانم همش یا به خودکشی فکر میکنم یا هم به فرار باهاش چون بابام به هیچ عنوان راضی نمیشه میترسمم نیاد دنبالم بابام و امضا نده و از اونجایی هم ک عقد به اجازه پدر نیازه و حالم روز به روز بدتر میشه اونم و چون توی یه روستا هستیم حرف زیاد میزنن امکان رفتن به شهر هم نیست و اینکه میترسم با خانوادم روبه رو شم بعد فرار نگرانم استرس دارم افسردگی گرفتم همین ممنون

  15. سلام من تقریبا چهارسالی هست با ی پسری تو رابطم و همدیگرو دوس داریم والان دوسالی هست ک متوجه شده خانواده ها بهم نمیخورن و نمیتونیم ازدواج کنیم.ایشون قصدشون ازدواج بوده ولی بخاطر خانواده اینطور شده ، و ته این رابطه باید جدابشیم و من سر این قضیه هرباری بهم میریزم و گریه اصلا بدون اون نمیتونم خیلی بهش عادت کردم و نمیدونم چیکار کنم واقعا

  16. سلام وقتتون بخیر من 18 سالمه و یکسالی هست با یه آقای 2۵ساله تو رابطه هستم . رابطه امون از همه نظر خوبه فقط مشکل اینجاست که من شیعه هستم و ایشون اهل سنت و ما الان به مرحله ای رسیدیم که خانواده ها خبر دارن ولی اجازه ازدواج رو بهمون نمیدن و من خیلی اذیت میشم از این موضوع با خودم فکر کردم از ایشون جدا شم ولی خیلی دوسشون دارم و حتی فکر کرده بهش باعث میشه گریه کنم تو موقعیتی قرار گرفتم که نمیدونم چیکار کنم با ایشون ادامه بدم تا ببینم چی پیش میاد یا از ایشون راهمو جدا کنم

  17. سلام دختر ام . پارنترم با خانوادش مشکل شدید داره میخواد جدا شه ازشون خیلی خیلی سعی کردم جلوشو بگیرم از تصمیمش برنمیگرده احساس میکنم افسردگی شدید داره ولی نمیره پیش روانشناس هیچجوره قبول نمیکنه زندگیش رو با هن جتی با کمک من درست کنیم میگ چیو میخوای درست کنی هیچی درست نمیشه و اینطور مسائل ۲۱ سالشه . میخوام کمکش کنم ولی از روی عصبانیت داره زندگیشو نابود میکنه نمیدونم چیکار کنم من ب خاطر آرامش خودمم شده باید ار رابطه بیام بیرون ولی از طرفی حس مسئولیت میکنم راجبش ک کمکش کنم کنارش بمونم و از اون طرفم دوستش دارم نمیخوام از دستش بدم ولی آیتم میدونم اگر خانوادش بزاره کنار احتمال بهم رسیدنمون زیز صفر میشه و تقلای بی مورد

  18. من به مدت سه سال با آقایی در ارتباط بودم خانواده ها با ازدواج ما مخالف بودن، من خانوادمو به زور راضی کردم ولی این آقا بعد مدتی کارشو از دست داد و مجبور شد بره تهران، خیلی ناگهانی رابطه رو ترک کرد و گفت نمیتونه ادامه بده ، چهار ماهه جدا شدیم ولی من نمیتونم این موضوع هضم کنم،یه موقع خوبم یه موقع خیلی بد، شبا خوابشو میبینم ، همه جا منو بلاک کرده ، من با اکانت فیک چکش میکنم ، نمیتونم خودمو کنترل کنم ، باید چیکار کنم که زودتر فراموش کنم؟

  19. من ۳ سال هست که با یه نفر تو رابطم هردومون واقعا همو دوست داریم مخصوصا اون، تقریبا میتونم بگم دیگه باهم بزرگ شدیم همه عادتای همو میدونیم خیلی همو دوست داریم آخرای ۱۱ سالگیم باهاش آشنا شدم اونم اخرای ۱۴ سالگیش،الان من ۱۵ سالمه ۲ ماه دیگه و اون میشه ۱۸،،همه چی خوب داشت پیش میرفت تا اینکه یه شب داشتم تلفنی باهاش حرف میزدم مادرم اومد داخل اتاق و گوشیو ازم گرفت و دیگه زندگی من از اون روز نابود شده،حتی پیش مشاور حضوری هم میرم،مادرم گفت کات کن با سختی کات کردم،تا ۳ روز بعدش خالش زنگ زد خیلی باهام حرف زد،خانوادش همه منو می‌شناسن و خیلی دوسم دارن،ولی مادرم خیلی مخالفه با این قضیه من نمیتونم اینطوری ادامه بدم حتی دست ب خودزنی هم زدم،ولی انتظار دارم مادرم مثل بقیه مادرای دوستام و اطرافیانم یکم به احساساتم احترام بزاره چطوری اخه رابطه ۳ ساله رو با اون همه وابستگی ی شبه تموم کنم؟

  20. سلام ، بنده دخترم و ۱۹ سالمه ، یه خواستگاری دارم که ۳۵ سالشونه ، یه بار ازدواج ناموفق داشتن ، دلیل طلاقش هم دخالت های خانواده خانوم سابقش بوده ، ایشون ساکن استان البرز هستن و بنده ساکن استان آذربایجان‌غربی. راهمون یکم دوره ولی ایشون بخاطر من یه بار سفر کردن به شهر من، پدرم اصلا راضی نمیشه به این ازدواج و همش میگه که من دخترم رو به یه شخصی که ازدواج دومشه نمیدم ، مردم حرف درمیارن ، بخاطر اینکه مردم حرف درنیارن داره غیرعقلانی پیش میره. میگه تحقیق نمیکنم و بدون اینکه تحقیق کنه رد میکنه خواستگارم رو، میگه حتی تحقیق کنم آدم خیلی خوبی هم باشه من راضی نیستم . و این بنظرم خیلی غیرمنطقی هست ، من و خواستگارم ۵ ماهه که ارتباط داریم باهم ، ولی پدرم مطلع نیستن، اگه بدونن هم پرخاشگری میکنن و چه حرفها که نمیزنن هم برای من هم مادرم، من نمیخوام مامانم بخاطر من آسیب ببینه ، الان من چیکار کنم که بابام راضی بشه . هرکسی هم که از طرف خوانندگانم زنگ میزنه پدرم بی احترامی میکنه گوشی رو قطع میکنه. یه بار خود خواستگارم زنگ زد به داییم که مثلا کار رو حل کنن و داییم با بابام صحبت کنه ولی داییم اصلا رفتار خوبی نداشته و توهین کرد بهش ، دیگه نمیدونه واقعا چیکار کنه ، خواستگارم هرکاری میکنه از هرطرف بی احترامی میبینه من نمیخوام شخصیت خواستگارم خورد بشه ، از طرفی هم نمیدونم دیگه با بابام چیکار کنم که راضی بشه . پدرم میگه چون راه دوره و فاصله سنیتون زیاده و ایشون یکی رو طلاق دادن من نمیخوام راضی بشم . خواستگارم هم گفتن که اگه ما فاصله سنی مون کم بود و باهم تفاهم نداشتیم اونموقع چیکار میشد کرد ، اگه مشکلتون دوری راه هست که من میام شهر شما زندگی کنیم بازم بابام میگه نه چرا بخاطر ما از خانوادش بگدره بیاد اینجا ، خواستگارم گفت من با سند و مدرک میتونم نشون بدم که من توی ایم طلاق بی تقصیر بودم و مقصر خانواده همسرم بوده ، ولی بابام اصلا به هیچ صراطی مستقیم نیست و میگه که الا و بلا مردم حرف درمیارن و فقط بخاطر حرف مردم این مخالفت رو نمیذاره کنار تا عقلانی پیش بریم ، ما میگیم خب تحقیق کن اگه آدم بدی بودن و شرایطش با خانواده ما سازگار نبود و و باب میل من نبود اونموقع رد میکنیم ، ولی اصلا قبول نمیکنه حتی حاضر نیست تحقیق کنه ، میگه حتی اگه آدم خیلی خوبی هم باشن من قبول نمیکنم، میگه مردم نمیگن که اخلاقش خوبه ، مردم میگن فلانی دخترش رو داد به یکی که طلاق داده.اگه میشه راهنماییم کنید. ممنون میشم?

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مشاوره آنلاین روانشناسی

مشاوره آنلاین روانشناسی

جهت مشاوره با روانشناس از گزینه چت پایین صفحه ارتباط بگیرید.