تغییر زندگی بعد از بچه دار شدن امری رایج است. تحقیقات روانشناسی خانواده نشان میدهد زن و شوهر بعد از بچه دار شدن 40 درصد بیشتر از قبل با همسر خود بحث و دعوا میکنند. البته این امری طبیعی است؛ زیرا زن و مرد بعد از بچه دار شدن تحتفشار سختی های بچه داری قرار دارند، وقت آزاد کمتری به خود اختصاص میدهند و مانند قبل از تولد نوزاد، خواب راحت و استراحت کافی ندارند؛ بنابراین، مخالفتها و اختلاف با همسر، همگی بخشی اجتنابناپذیر از دوران زندگی بعد از تولد بچه به حساب میآید. اما اگر این اختلافات موجب مشکلات در زندگی مشترک زوج گردد، لازم است تا یکقدم به عقب برگردیم و در مورد چگونگی مدیریت مشکلات زندگی مشترک خود کمی بیشتر فکر کنیم.
در این مقاله قصد داریم به برخی از مهمترین دلایل تغییر رفتار زن و شوهر بعد از بچه دار شدن بپردازیم و راهکاریی برای حل این مشکلات با شما مطرح کنیم:
عدم داشتن خواب کافی از دلایل تغییر رفتار بعد از بچه دار شدن
وقتی بهتازگی بچه دار میشوید، خواب راحت و کافی را به عنوان یک هدیه ارزشمند میدانید که برای به دست آوردن آن همواره با همسر خود در رقابت هستید. شاید از اینکه نسبت به همسر خود خواب کمتری در طول شبانهروز دارید، احساس رنجش و نفرت میکنید، یا اینکه مدام درباره این موضوع که چه کسی هنگام بیدارشدن و گریه کردن بچه در شب باید از خواب بیدار شود با همسر خود بحث و اختلاف دارید.
اگرچه در شش هفته اول تولد نوزاد، والدین به طور میانگین مجبور به داشتن خواب کمتری هستند، اما راههایی وجود دارد تا شرایط زندگی از آنچه که هست سختتر نگردد. برای بهبود اوضاع باید بدانید که همسر شما در همان مسیری که شما گام برمیدارید حرکت میکند و هدفی همسو با شما دارد و احساسات تنفر یا رنجشی که نسبت به همسر خود دارید بهخاطر تحمل فشارهایی است که بعد از بچه داری با آن روبرو میشوید.
سعی کنید با همسر خود در فرصتی مناسب، یک برنامه مشترک برای مدیریت مسئولیتها و سختی های بچه داری و تقسیم وظایف خود طرحریزی کنید. به عنوان مثال اگر مادر تا دیروقت مسئول مراقبت و نگهداری از کودک است، پدر عصرها زمانی را به مراقبت از کودک اختصاص دهد تا مادر بتواند استراحت کند.
سرد شدن رابطه زناشویی بعد از بچه دار شدن
با توجه به تمام وظایف سنگینی که والدین در قبال فرزند تازه متولد شده خود برعهده دارند (مثل تعویض مدام پوشک بچه، ساکت کردن گریه بچه، شیر دادن و تغذیه نوزاد)، احتمالاً تنها چیزی که زوج برای آن وقت و انرژی کافی ندارند، برقراری رابطه زناشویی است.
از آنجا که برخی از زوجها بعد از تولد فرزند فرصت نزدیکی و صمیمیتی که رابطه جنسی را به همراه دارد از دست میدهند، با تغییراتی که در زندگی آنها ایجاد شده، اغلب اولویت کمتری به برقراری رابطه جنسی با همسر خود قایل هستند.
اگرچه کاهش میل جنسی و عدم تمایل به نزدیکی با همسر و نداشتن رابطه زناشویی در ماههای اول تولد فرزند کاملاً امری طبیعی است، اما توجه و اهمیت به داشتن روابط زناشویی منظم برای دستیابی به یک زندگی مشترک موفق از اهمیت بالایی برخوردار است.
البته در این دوران پرمشغله انتظار نمیرود که زوج همانند دوران قبل از تولد بچه، آمیزش و عشق بازی طولانیمدتی داشته باشند. اما بههرحال این رابطه برای بقای زندگی مشترک زوج امری ضروری است. توجه به همسر با دادن یک پیام تشکر، نوازش و لمس عاطفی همسر میتواند راهی برای حفظ صمیمیت زن و شوهر در شرایطی که داشتن رابطه جنسی مقدور نیست باشد.
همچنین راههای دیگری برای توجه به همسر و ابراز علاقه زوج به هم وجود دارد. به عنوان مثال، اختصاص وقت کافی برای با هم بودن، دادن هدیه به همسر، بوسیدن و در آغوش گرفتن همسر.
اختلاف بر سر مشکلات مالی بعد از بچه دار شدن
بچه داری یک کار پرهزینه است. بعد از تولد فرزند باید برای چیزهایی مثل پوشک بچه، شیر خشک، داروی بچه، ویزیت دکتر، لباس بچه، سیسمونی و اسباببازی کودک هزینه کنید. علاوه بر این، بعد از تولد بچه، اغلب، مادر مجبور به گرفتن مرخصی یا از دست دادن شغل خود میشود یا پدر مجبور است اضافهکاریهای خود را حذف کند تا فرصت کافی برای بچه فراهم شود. این امر باعث کاهش درآمدهای خانواده میگردد.
اگر شما بر سر مسائل مالی با همسر خود اختلاف دارید، هنوز هم دیر نیست تا وقتی را برای تصمیم گیری در مورد موضوعات مالی با همسر خود به گفتگو بنشینید و راه حلی برای کاهش استرس های مالی پیدا کنید.
بودجهبندی مخارج و هزینههای بچه و توافق با همسر در مورد اینکه چه مقدار پول برای هزینههای خاص میبایست صرف شود، در حل اختلافات مالی زوج بسیار مؤثر است. همچنین لازم است مقداری از بودجه مالی خود را صرف رفاه خود کنید. اگر سلامت جسمی یا روحی شما یا همسرتان در طول دوران بچه داری به خطر افتد، فرصت کافی برای رسیدگی به فرزند خود نخواهید یافت.
اگرچه گفتگو با همسر در مورد مشکلات مالی سخت است اما سعی کنید در طول بحث و ارتباط با همسر بر احساسات و عواطف خود غلبه کنید و گفتگو را در مواقعی که هر دو آرام و با حوصله هستید انجام دهید.
مدیریت منابع مالی خانه با کمک همسر، یکی از قدرتمندترین راهها برای افزایش اعتماد و تعهد در زندگی مشترک است. اما این مدیریت نیازمند تلاش و داشتن مهارت برقراری ارتباط صحیح با همسر است.
تاثیر بچه دار شدن در زندگی | زندگی بعد از بچه دار شدن
بسیاری از زوجها پس از بچه دار شدن بر سر نحوه تقسیم وظایف منزل با همسر خود مدام دعوا و مشاجره دارند. در این مواقع، فردی که بیشتر احساس خستگی میکند اگر احساس کند همسرش وظیفه خود را به طور کامل انجام نمیدهد، بحث را به مشاجره میکشاند.
در این مواقع، برنامه ریزی برای یک اقدام عملی مشترک میتواند راه مناسبی برای اجتناب از ایجاد تنش و اختلاف بین زوج باشد. سعی کنید وقت مناسبی برای صحبت با همسر درمورد چگونگی تقسیم وظایف (شامل زمانبندی و نوبتدهی کارهای خانه) و تعهد به این توافق اختصاص دهید. این توافقنامه مشترک را در محل مناسبی قرار دهید و هر هفته با اتفاق همسر آن را مرور کنید تا از پایبندی خود و همسر به انجام تعهدات خود اطمینان حاصل کنید. این کار تا حد زیادی میتواند بحث و دعوا با همسر بر سر مسائل کارهای منزل را کاهش دهد.
مطالب مرتبط: احساس می کنم شوهرم دوستم نداره چیکار کنم؟
مشکلات مالی بعد از بچه دار شدن
وقتیکه بچهدار میشوید خرج و مخارج شما خیلی سریع بالا میرود. اگر شما قبلاً یک خانواده با دو درآمد بودهاید، بزرگ کردن بچه با یک درآمد سخت خواهد بود. در اکثر اوقات توجه مادر منحصراً بر پرورش و تربیت کودک متمرکز است و پدر از اینکه باید بهتنهایی مسئولیت مشکلات مالی زندگی مشترک را بر عهده بگیرد احساس نگرانی میکند. اگرچه مسائل مالی خانواده یک موضوع مشترک است اما این معمولاً پدر است که باید در مواجه با مشکلات مالی خانواده تصمیمات مهمی اتخاذ کند. این موضوع باعث ایجاد استرس بچه داری در روابط زناشویی میشود و میتواند موجب ابتلا به افسردگی مرد شود.
درهرصورت راههای زیادی برای پسانداز مالی بعد از بچهدار شدن وجود دارد. مثلاً از دوستان و فامیل خود کمک بگیرید، بهجای شیر خشک از شیر مادر استفاده کنید و به دیگران اجازه دهید تا وسایلی را که برای بچه احتیاج دارید تهیه کنند. اگر مشکلات مالی باعث ایجاد مشکل در روابط زناشویی شد، از مشاوره خانواده کمک بگیرید.
اختلاف زن و شوهر بعد از بچه دار شدن
چطور میشود بهطور مؤثر اضطراب و استرس بعد از بچهداری را مدیریت کرد؟ بچه دار شدن حتی در بهترین روابط میتواند موضوعی چالشبرانگیز باشد. پدر و مادرها در به عهده گرفتن مسئولیت نوزاد تازه متولدشدهشان راههای مختلفی را انتخاب میکنند و این موضوع باعث سوءتفاهم و اختلاف با همسر میشود.
- پیشنهاد میشود زمانهایی را برای گفتگو با همسر ( حتی اگر این زمان بهاندازه چند دقیقه باشد) در مورد شیوه غلبه بر استرس بچه داری در روابط زناشویی و حل مشکلات و سختی های بچه داری برنامه ریزی کنید.
- اگر شما یا همسرتان تجربه یا علایم افسردگی دارید حتماً از یک پزشک یا دکتر روانشناس کمک بگیرید.
گاهی زوج ها برای بهبود روابط عاطفی با همسر و حفظ ازدواج تصمیم به بچهدار شدن میگیرند. آنها گمان میکنند که با تولد بچه اختلافات با همسر کمتر می شود و زندگی بعد از تولد بچه با لطافت و صمیمیت بیشتری سپری میشود و به کمال میرسد. اما بچهدار شدن یک تجربه استرس زا در زندگی مشترک محسوب میشود بهطوریکه بهترین روابط را هم میتواند به چالش بکشاند.
زمانی که زوج برای اولین بار بچهدار میشوند با مسائلی ازجمله تغییر نقش خود در زندگی ( از همسر به مادر)، تنظیم روش زندگی و مشکلات مالی در زندگی مشترک روبهرو میشوند. پدر و مادرهایی که بچه اولشان نیست، باید مسایل مربوط به پرورش فرزندان دیگر را نیز در نظر بگیرند. امروزه اغلب زوجین حتی بیشتر از قبل به دنبال مشاوره درباره رابطه بعد از بچهدار شدن هستند. این موضوع لزوما بدین معنا نیست که استرس ها بیشتر از قبل شده است بلکه بدین معناست که زوج ها زمانی را که به کمک احتیاج دارند تشخیص میدهند.
پدر و مادرها مسئولیت نوزاد تازه متولدشده را به روشهای مختلفی بر عهده میگیرند. درنتیجه سوءتفاهمها و اختلافات با همسر میتواند بر روابط زناشویی آنها اثر منفی بگذارد. تغییر نقش، انتخاب سبک زندگی و مشکلات مالی همگی میتواند به رابطه زن و شوهر آسیب بزند. همچنین اگر مادر، مبتلا به افسردگی بعد از زایمان شده باشد، این مشکلات میتواند اختلافات زناشویی را تشدید کند. در این مقاله نظر یک متخصص مشاوره خانواده در مورد راههای بهبود روابط زن و شوهر بعد از بچهدار شدن موردتوجه قرارگرفته است:
تغییر زنان بعد از بچه دار شدن
تازه مادران اغلب با تغییر نقش خود در زندگی تحتفشار روانی و استرس قرار میگیرند. در حالیکه قبلاً با دوستانشان بودند و شاید یک شغل ایده آل داشتند ،اما حالا نیازهای خودشان بعد از نوزاد تازه متولدشده در الویت دوم قرار دارد. آنها شاید حالا احساس کماهمیت بودن میکنند، زیرا تمام وقتشان را به کارهایی مثل تعویض پوشک بچه، شیر دهی و کارهای بیشمار روزمره دیگر صرف میکنند. پدران با سعی در درک مشغلهها و مشکلاتی که مادر در مراقبت و تربیت فرزند روبروست، میتوانند تا حدی به همسر خود برای بازگرداندن آرامش و مقابله با استرس بچه داری به او کمک کنند.
شوهر دیگر نباید همانند دوران قبل از بچهدار شدن از همسر خود انتظار داشته باشد، وقتی از سرکار به خانه برمیگردد، کارهای خانه انجام شده باشد، خانه تمیز باشد و میز شام پهن شده باشد. وقتی یک پدر به خانه برمیگردد بهتر است اول، احوال همسر خود را جویا شود. از او بپرسد آیا کمکی میتواند به او بکند؟ یا اینکه از کودک بهتنهایی مراقبت کند تا مادر بتواند کمی در خلوت خود به استراحت بپردازد. این نگهداری پدر از کودک یکی از بهترین راهها برای درک همسر و کمک در بهبود روابط زن و شوهر است.
مادر همچنین ممکن است با شکل جدید اندام خود بعد از زایمان مشکل داشته باشند. سینههایشان متفاوت به نظر میرسد یا باسن او پهنتر شده است. استرس مادر زمانی تشدید میشود که باید برای بهبود افزایش وزن دوران بارداری سخت تلاش کند. زنان بعد از زایمان خیلی به حمایت عاطفی همسر خود نیاز دارند که بداند هنوز برای شوهر خود از لحاظ ظاهری جذاب هستند.
تغییر رفتار مردان بعد از بچه دار شدن
تازه پدرها در بعضی مواقع احساس تنهایی و انزوا میکنند، شاید به این دلیل که همانند قبل موردتوجه همسر خود قرار نمیگیرند. آنها حتی ممکن است بچه خود را به چشم یک رقیب نگاه کنند که توجه همسر را از آنها دزدیده است، درنتیجه احساس افسردگی کنند. مادر میتواند با شریک کردن پدر در مراقبت از کودک به او کمک کند از این احساس انزوا و طردشدگی رهایی یابد. پدر ممکن است مراقبت از کودک را به روش دیگری انجام دهد. شما سعی کنید انگیزه همسر در کمک کردن را با ایرادگیری های مرتب خود از بین نبرید.
رابطه زن و شوهر بعد از تولد فرزند
زوجی که تازه بچهدار شدهاند بسیاردرگیر امور بچه هستند. شیر دهی، تعویض پوشک و آرام کردن بچه خیلی وقت گیر است. زمانی که پدر و مادر میتوانند یکدیگر را ببینند و به هم توجه کنند بسیار خسته هستند. بهخصوص زمانی که دچار کمبود خواب هستند و بدخلق میشوند اصلاً تمایلی به بودن در کنار همسر خود و ابراز عشق و علاقه به همسر را ندارند.
تلاش کنید تا زمانی هرچند کوتاه پیدا کنید و در مورد موضوعات مختلف با همسر به گفتگو بپردازید. شما باید حتی برای زمانی که هردو قابلدسترس هستید برنامهریزی کنید و زمانی را انتخاب کنید که نوزاد تازه متولدشده و سایر بچهها غذا خورده و آرام باشند. این موضوع شاید وقتیکه یک نوزاد دارید سخت به نظر برسد، اما بهمرورزمان و با بزرگتر شدن کودک فرصت بیشتری برای صرف وقت در کنار همسر خواهید داشت.
سرد شدن رابطه بعد از بچه دار شدن
اغلب زوجهایی که بهتازگی پدر و مادر شدهاند احتمالاً کاهش میل جنسی و رابطه با همسر خود را تجربه کردهاند. این موضوع میتواند در زمان بارداری شروع شود زیرا زوج احساس راحتی برای برقراری رابطه جنسی با همسر ندارند و در این زمینه پیچیدگیهایی وجود دارد. گاهی خودداری از برقراری رابطه جنسی در طول دوران بارداری منجر به کاهش میل جنسی در زن و مرد بعد از تولد نوزاد میگردد.
بعضیاوقات بعد از زایمان و تولد نوزاد ممکن است برای یک زن به دلیل جراحی و بخیه مشکلاتی در برقراری رابطه جنسی پیش بیاید و زمان قابلتوجه ای نیاز است تا بهبودی حاصل شود. اگر زن بعد از تولد بچه خیلی زود سکس و رابطه جنسی داشته باشد ممکن است احساس درد شدیدی کند. حتی اگر زن زایمان سختی نداشته باشد و یا دچار جراحی و بخیه نشده باشد، ماهیچههای آلت تناسلی او شل است و به وضعیت قبل بازنگشته است تا از سکس با همسر بعد از زایمان لذت ببرد.
مورد آخر که از اهمیت زیادی هم برخوردار است کاهش میل جنسی زن در دوران شیردهی است. مادر ممکن است احساس کند که سینههای او برای شیر دادن به بچه است و این موضوع باعث شود که احساس صمیمیت کمتری با شوهر خود کند. همچنین، وقتیکه زن بهطور پیوسته با فرزند خود تماس بدنی دارد و مخصوصاً زمانی که از سینههای خود به بچه شیر می دهد، میتواند باعث شود که زن دیگر تمایلی به لمس شدن نداشته باشد. و این یک احساس مشترک بین زنان است که دیگر تمایلی به لمس شدن و نوازش همسر را ندارند زیرا این تماس بدنی مدام با نوزاد تازه متولدشده ایجاد میشود.
در این مواقع مردان، احساسی شبیه به خیانت همسر را تجربه میکنند زیرا هم ازنظر احساسی و هم ازنظر فیزیکی توسط همسرشان طرد میشوند. به همین دلیل مهم است که با یکدیگر در مورد احساساتتان صحبت کنید . راههای دیگری برای ایجاد صمیمیت ازجمله در آغوش کشیدن و گرفتن دست همدیگر را تجربه کنید.
افسردگی بعد از بچه دار شدن
مشکلات مرتبط با افسردگی بعد از زایمان بیشتر شبیه به یک کابوس است. تغییر نقش زن به مادر، احساس تنهایی در زندگی مشترک و مشکلات مالی میتواند شمارا به مبتلابه افسردگی کند. پدر و مادر، هردو میتوانند افسردگی بعد از تولد فرزند را تجربه کنند. اگر شما و یا همسرتان نشانههای افسردگی که در زیر آمده است را داشتید، حتماً با پزشک یا دکتر روانشناس صحبت کنید.
- احساس عدم کنترل بر روی خود دارید
- غیرقابلپیشبینی هستید
- بدون کنترل اشک ریخته و یا بیاختیار و بدون هیچ دلیلی گریه میکنید
- احساس غم، عصبانیت، عذاب وجدان، بیتفاوتی و یا بهطورکلی احساس ناامیدی دارید
- بهشدت احساس بیارزش بودن میکنید
- دچار فراموشی شدهاید، سخت تصمیم میگیرید و یا توانایی تمرکز ندارید
- اختلال در خواب دارید. باوجوداینکه زیاد میخوابید، هنوز احساس خستگی میکنید یا اینکه بیخوابی مزمن در شب، بدون خستگی در روز دارید
- تغییر در عادات خوردن پیداکردهاید. ازجمله: بیاشتهایی، تنفر از بوی غذا یا پرخوری
- کاملاً میل جنسی خود را ازدستدادهاید
- نوزاد خود، همسر، دوستان و بستگانتان را پس میزنید
- بعضیاوقات فکر خودکشی کردن را در ذهن میپرورانید
- برخی مواقع میخواهید به خود یا نوزادتان صدمه بزنید
سرد شدن زن بعد از بچه دار شدن
ببخشید خانومم بعد از بچه اوردن دچار سردی از من شد. من ۲۸ سالمه خانومم ۲۲ و بچه ۳ ساله داریم. همه توجه زنم به بچه هست. رابطه زناشویی از رو ناچاری انجام میده از لمس شدن و معاشقه متنفر شده. وقتی هم میام خونه تمام توجه و تمرکزش اول رو بچه است. از نزدیک شدن به من ترس داره.
سلام و وقت بخیر
اول از همه از شما تشکر می کنم که همسرتان و رابطه تان انقدر برای شما با ارزش است که از مشاور برای حل مشکلتان کمک گرفتید. اما درباره مسئلهای که مطرح کردید. اینطور که به نظر میآید این موضوع بسیار شما را نگران کرده است و آزارتان میدهد. سردی خانوم بعد از به دنیا آمدن فرزند تا حدی طبیعی است. بچه دار شدن یک فرایندی است که تغییرات زیادی را به همراه دارد و مسئولیت سنگینی است و بیشتر این مسئولیت معمولاً روی دوش خانوم ها است.
فارغ از مسئولیتهای یک مادر در قبال فرزندش، خود فرایند بارداری و نحوه برخورد شما بهعنوان یک همسر در طول بارداری همسرتان بسیار مؤثر است. حس همسرتان نسبت به این تغییرات چه بوده است؟ واکنش شما به این تغییرات چه بوده است؟ مواردی هستند که اصلاً نمیتوان از آنها راحت عبور کرد.
همسر شما به هر دلیلی چنین استنباط کرده است که نمیتواند روی شما حساب باز کند این موضوع موضوعی است که ممکن است همسرتان هم به آن آگاهی نداشته باشد و کاملاً ناخودآگاه در ایشان ایجاد شده باشد. به نظر میآید عشقی را که از شما دریافت نکرده است از فرزندش دریافت میکند. احتمالاً برای همسرتان این باور ایجاد شده است که شما به نیازهای خودتان توجه میکنید و او را در نظر نمیگیرید. ممکن است شما فرد حمایت گری باشید و خودتان چنین حس نکنید؛ اما این مسئلهای است که باید حتماً با همسرتان چک کنید که او میزان حمایت شما را چه مقدار میبیند و چه انتظاراتی از شما دارد؟
مطالب مرتبط: دلایل سرد شدن زن از مرد
چه راهکارهایی میتواند به شما در سرد شدن زن بعد از زایمان کمک کند؟
- 1-برای مدتی درخواست هیچ نوع رابطه جنسی و لمس را نداشته باشید. او را کاملاً به حال خود بگذارید. بگذارید حس کند در این مورد حق انتخاب دارد. زمانی که همسرتان حس کند که به هر شکلی آسایش و آرامش او را فراهم میکنید، اضطرابش از اینکه نمیتواند به شما نزدیک شود کم میشود و زمانی که اضطراب را تجربه نکند تمایلش هم بیشتر میشود.
- 2-با فرزندتان وقت بگذارید. اینطور که شما مطرح کردید همسرتان وابسته فرزندتان است. زمانی که با او وقت بگذارید هم در نقش یک پدر خوب وظیفه خود را انجام دادید هم برای ایجاد تعادل در میزان ارتباطتان با فرزندتان تلاش کردید. ممکن است همسرتان چندان مایل به چنین مسئلهای نباشد؛ اما با او صحبت کنید و بگویید ما هم نیازمند زمانهای دونفره هستیم و فرزندمان به من هم احتیاج دارد. میدانم تو بهترین مادر هستی؛ اما اجازه تجربه پدریکردن را به من هم بده.
- 3-زمانهایی به فقط به خودتان اختصاص دهید: هرکاری که برای هر دوی شما خوشایند است و خوشحالتان میکند یا یاد روزهای خوش زندگیتان میافتید.
- 4-زمانهایی را اختصاص دهید و از احساسات و انتظارات خود با یکدیگر صحبت کنید.
- 5-مراجعه به روانشناس میتواند در بهبود رابطه شما و حال همسرتان مؤثر باشد باتوجهبه اینکه افسردگی بعد از زایمان موضوعی شایع است خیلی بهتر است اگر به همراه همسرتان به روانشناس مراجعه کنید و اطمینان پیدا کنید که همسرتان علائم افسردگی نداشته باشند.
سلام امروز من باشوهرم دعوا شد سر اینکه دیر از خواب بیدار شدم سر صبح ساعت7صبح بوسم کرد گفت بیدار شو یک نیم ساعت دیر تر بیدار شدم خب منم یک پسر 10ماهه دارم یکم سرماخوردم شب خیلی راحت نتونستم بخوابم بعد ک بیدار شدم باهام حرف نزد بعدش گفتم منو ببر درمانگاه جواب نداد بعدشم ک رفت منم ناهار درست نکردم نزدیکی ظهر ک اومد گفت چراناهار نزاشتی صبحونه ام ک خودم خوردم و اینا منم گفتم خب سرماخوردم گفت برو دکتر گفتم خب نبردی بعد دعوامون شد دوست دختر مجردیشم ک هی مزاحم میشه منم گفتم تو با اونی بهم لگد زدو فوش داد منم اومد باپسرم خونه بابام
سلام من به تازگی مادر شده ام همسرم بداخلاقی میکند موقع عصبانیت کنترل رفتارش را ندارد و عادتی ک دارد خیلی با خانواده اش در ارتباط هست و ما حریم خصوصی نداریم تصمیم به جدایی دارم اما نگران بچه ی بیست روزه ام هستم ایا راهی هست ک بچه را بگیرم
از وقتی پسرم به دنیا اومده شوهرم خیلی عوض شده باهام مدام دعوا میکنه حرفایی میزنه که دلم رو به درد میاره
من از زمان ی که دخترم به دنیا اومده از همسرم دور شدم و این فاصله هر روز بیشتر شده و الان پنج ساله که فقط مثل یک هم اتاقی کنار اون زندگی میکنم نمیدونم مشکل از کجاست ولی ازش سرد شدم تو رابطه زناشویی هم تمایلی به ایجاد رابطه ندارم هیچی برام اهمیتی نداره احساس ناامیدی میکنم
من سیزده ساله که ازدواج کردم و مشکل نازایی داشتیم که بعد سیزده سال پنج ماهه که ازبهزیستی یه بچه به سرپرستی گرفتیم الان ازوقتی بچه اومده دعوا باشوهرم خیلی خیلی زیاد شده
شما صبر و حوصله به خرج بدهید بعد از مدت ها یکنواختی چالشی در زندگی شما بوجود امده، زمان را مدیریت کنید، زمان هایی که کودک خواب هست از این فرصت استفاده کنید و در کنار هم با آرامش گفتگو کنید، مسائل را حل کنید .برای تعارضات راه حل پیدا کنید.برای همکاری و مشارکت با هم برنامه ریزی کنید.
۲۱ سالمه خانم هستم متاهلم دیپلم مشکلم اینه بعد از بچه دارشدن خیلی قاطی کردم و شوهرم عوض شده انگار اصلا نمیشناسمش همش باهم دعوامیکنیم خیلی احساس بدی دارم دلم میخواد مثله قبل بشه شوهرم نمیدونم نه ندارک
سلام من یه دختر 12ساله دارم با خانمم مشکل پیدا کردم موضوع رابطه جنسی بین من وهمسرم هست ما داخل یه پارکینگ زندگی میکنیم دخترم همیشه خونه هست خانمم هم خیلی به فکر نیاز من نیست نمیدونم چیکار کنم میشه شما راهنمایی کنید
برای دخترتان تفریحاتی خارج از منزل در نظر بگیرید. کلاس های آموزشی، باشگاه و غیره ببرید، دوست خوبی برای فرزند خود پیدا کنید، شما هم فراغت پیدا می کنید در کنار هم باشید و به نیازهای هم رسیدگی کنید.
سلام وقت بخیر همسر من بعد از دنیا اومدن پسرمون خیلی میل جنسیش پایین اومده و از اول هم زود ارضا میشد ولی من مشکلی نداشتم ولی الان دیگه ماهی یکبار هم ما رابطه نداریم میترسم از زندگیم ک سرد بشیم لطفا کمکم کنید
سلام من چند تا زن وشوهر دیدم که مثل شما بودن تا شوهره میآمد جلو زنه حال زنه بد میشد اینا طبیعی هستن بعضی زن ها موقع بارداری حتی از بوی عرق شوهر خود بدشون میاد چه بسا ببینن همو شما سعی کنید سازش داشته باشید در زندگی باید یطرف کوتاه بیاد تا زندگی دوام داشته باشه سعی کنید قوی باشید زندگی آدم قوی میخواد مخصوصا حال الان زمانه هیچ وقت نگذارید همسرتان از شما سرد ودوری کند باید کسی باشید براش که اون اگه یک روز ندید شما را دیوانه بشه
سلام خسته نباشی ببخشیدمن پنج ساله ازدواج کردم شوهرم قبلا خیلی باهام خوب ولی بعد اینکه بچه دار شدیم تمام زندگیش بچه اش شده وخیلی بهم بی محلی میکنه وسرد شده خانوادش هم زیاد دخالت میکنن هرچی بهش میگن سریع حرفاشون گوش میکنه من الان باید چیکار کنم شوهرم سمتم بیاد و باهام مثل قبل بشه
احتمالا از گذشته مشکلاتی در رابطه داشتید. یا ایشان مشکلات شخصیتی دارند که باید بررسی دقیق تر صورت گیرد.
سلام دخترم کوچیکه باشوهرم فقط دعوا داریم در مورد این که من میگم بغل کردن جلوی بچه بد آموزیی آیا بغل کردن یا بوسیدین بد آموزیی
عزیزم ارتباط عاطفی و ارتباط جنسی دو مقوله متفاوت هست. قطعا هر گونه ارتباطی که جنبه جنسی داشته باشه جلوی کودک مجار نیست. اما برقراری ارتباط عاطفی و ابراز محبت کردن والدین نسبت به هم جلوی بچه ها مانعی نداره. مفید هم هست. کودک ابراز علاقه و محبت سالم و از والدین یاد می گیره. احساس امنیت و عشق می کنه. بوسیدن به شکلی که ابراز محبت باشه مانعی نداره. مثلا بوسیدن پیشانی, گونه. اینها جنبه جنسی ندارن و فقط جنبه ابراز محبت و عشق دارن. کودک محبت و عشق سالم و ناسالم رو از والدین یاد می گیره و باعث می شه تو بزرگسالی بتونه این دو رو از هم تمیز بده. و ارتباط عاطفی سالمی رو برقرار کنه
با وجود یک بچه ۱۱ ساله توی خونه، من چجوری باید رابطه جنسی با همسرم رو کنترل کنم؟ همسرم انرژی زیادی دارن و من همش نگرانم.ببینید خونه اپارتمانی هست و کوچیک. دو تت خواب داریم. یکی برای من و شوهرم. یکی برای بچه. من علاقه ای به رابطه در طول روز ندارم ولی ایشون دارن.بچه هم کنجکاوی میکنه. صدایی مشنوه و بعد میاد از من میپرسه. من عصبی میشم
باید تنظیم زمان داشته باشید. از قبل برنامه ریزی کنید و در زمان هایی که فرزند دلبندتون خواب هستند یا مدرسه و باشگاه و…و حریم خصوصی رو رعایت کنید. نهایتا شما در اتاق مسترتون باشید و بچه در اناق خودش باشد…طبیعیه که بچه ها در این سن کنجکاوند. درضمن زمان رابطه باید برای هر دو نفر توافق بشه که جفتتون لذت ببرید. و اینکه بالاخره باید یک برنامه ای برای فرزندتون در طول روز در نظر بگیرید که شما هم بتونید با خیال راحت باهم باشید
سلام خسته نباشید همسرم قبلا میل جنسی زیادی نداشته الانم ک تازه زایمان کردم دیگه کلا نداره بعد خیلی زود ارضا میشه رابطمون هم داره سرد میشه چیکار کنم
بعد از زایمان که طبیعی است که شما یا ایشان تمایلی نداشته باشید، اما برای مشکل ایشان که از قبل بوده از یک سکس تراپ کمک بگیرید.
چند وقته با همسر خیلی دعوا میکنیمو دگه واقعا حوصلشو ندارم نمیدونم چکنم ک دوباره باهم خوب بشیم هرکاری میکنم نمیشه. دعوا هامون از جایی شروع شد ک من زایمان کردم و به بچم ب دنیا اومد من خودم خیلی خستم مدتی و دوس دارم کمکم کنه ولی نمیخواد هیچ کاری بکنه یعنی یه لیوانم نمیخواد برام وردار هیچو سرجاش نمیزاره اصلا
دعوا های شما فقط به اون طفل معصوم آسیب می زند، آرامش خودتان را حفظ کنید و با هم گفتگو کنید، اگر می بینید هر بار گفتگوی شما به دعوا کشیده می شود از کمک های روانپزشکی کمک بگیرید. بعد با هم گفتگو کنید نیاز ها را برای هم متذکر بشوید برای هم محدودیت هایی بگذارید، اگر از کار خانه خوششان نمی آید، سعی کنید ارتباط خوبی با فرزند برقرار کند و زمان هایی در کنار هم باشند تا شما به اوضاع خانه سر و سامان بدهید.
سلام خسته نباشید من و شوهرم از وقتی بچه دار شدیم نسبت به هم سرد شدیم جدا از هم میخوابیم و اوایل رابطه جنسی کم بود الان سه چهار ساله که تو یه ماه فقط ۲ بار رابطه داریم تازه به زور و اجبار من
سلام خسته نباشید یه سال ونیم که بچه دار شدم درگیر بچه داری شوهرم همش میگه خوابم میاد کمبود خواب دارم چکار کنم
با اومدن بچه خیلی روابط مون سرد شده، سرمون شلوغ شده و اون آرامش و خوشبختی قبلی رو نداریم چه راه حلی وجود داره، ما اوایل ازدواجمون هم هست.
منیک فرزند ۱۵ ماهه دارم بعد از تولد او با همسرم مرتب دچار بحث میشویم و این بسیار بسیار لطمه وارد گرده به رابطه ی ما . تا جایی که همسرم میگوید من احساس میکنم فقط داریم انجام وظیفه میکنیم و من به شخصه فکر میکنم این رابطه رو به خراب شدن هست و واقعا نا احتیاج به کمک داریم . برای بهتر شدن رابطه .
مرتب بحث و دعوا در این شرایط در صورتی که قبلا رابطه خوب داشتید علائم افسردگی هست از کمک های روانپزشکی و روان شناسی بهره بگیرید، همسرتان را در فرزند پروری مشارکت بدهید، زمان هایی را به خودتان اختصاص بدهید، بیرون بردید، پیاده روی کنید، و ….
سلام من ۱۰ روزه که زایمان کردم. قبل از دوران بارداری رابطه خوبی با همسرم داشتم. مشکلاتی داشتیم ولی در کل رابطه عاطفی خوبی داشتیم. در دوران بارداری چندین بار با همسرم مشاجره های بد داشتم جوری که حتی فکر جدایی به سرم زد. شب قبل از زایمان هم مشاجره خیلی بدی داشتیم با وجود اینکه به خاطر شرایط روحی و استرسی که داشتم ازش درخواست کمک و همراهی کرده بودم.حالا به شدت دلم ازش شکسته و حتی نمیتونم نگاهش کنم. دیگه نه داد و بیداد میکنم و نه عصبانی ام فقط دیگه نمیتونم ببینمش . خونه مادرم هستم و حال روحیم خوبه اما با همسرم که روبه رو میشم مثل آدمای افسرده و ناامید میشم. چطور باید با این تلخی مقابله کنم؟ نمیخوام اینطور پیش برم چون میدونم همه چیز رو بدتر میکنه
شما آرامش خودتان را حفظ کنید در یک فرصت مناسب بنشینید و محترمانه با هم گفتگو کنید، از احساسات و نیاز های همدیگر بگویید. شاید تجربه اول همسر شما بوده و خیلی نمی دانسته چکار باید بکند، شاید به اندازه شما مضطرب بوده، شما بر اتفاقی که قبلا افتاده خیلی تمرکز نکنید، نشخوار نکنید، سعی کنید بر حال حاضر تمرکز کنید بر نوزادتان، در این شرایط بیشتر از هر وقت دیگری به وجود همدیگر نیاز دارید. وجودتان را از خشم خالی کنید، در این زمان بیشتر از هر وقت دیگر به خاطر نوزادتان هورمون عشق، ” اکسی توسین در مغز شما ترشح می شود، این فرصت را از دست ندهید و ایشان را هم از این عشق و محبت سرشار کنید.
من و همسرم ۶ سال زندگی مشترک نرمال و قابل قبولی از هر نظر داشتیم تا اینکه دخترمون بدنیا اومد -از ماه دوم علایم خشم اضطراب و افسردگی نشون داد و همش بمن شک داشت که با زن های دیگه ارتباط دارم – تمام اتفاقات منفی زندگی رو در ذهنش مرور و تکرار کرد تا اینکه اسفند ۱۳۹۹ با دخترم زندگی رو ترک کرد و الان دو ساله که جدا زندگی می کنیم و بشدت ازم متنفره.
چیکار باید بکنم؟
همسر شما افسرده شده بوده است. و شما به موقع کمک های تخصصی روانپزشکی و روان شناسی برای ایشان دریافت نکردید و اجازه دادید رابطه به این شکل در آید. حالا جدایی رابطه شما را نه تنها اصلاح نخواهد کرد بلکه پیچیده تر خواهد کرد، پس همسر خود را راضی کنید و از کمک های تخصصی بهره بگیرید.
منو همسرم تقریبا چهار ماهه که بچه دار شدیم و الان صاحب بچه هستیم من خودم دوماهی هست که وسواس فکری گرفتم راجع به همه چی
الان هم همسرم ازش پرسیدم که اونم میگه همینطوری میشه گهگاهی اینطوری میشه و از همه مهم تر ما قبل اینکه بچه دار شیم خیلی به همدیگه احترام میذاشتیم ولی الان یه مدتی هست که خیلی باهم دعوا میکنیم ممنونم
بالای ۹۰ درصد افراد فکرهای وسواسی را تجربه می کنند، اما تنها کسانی درگیر وسواس می شوند که فکر را بخشی از خودشان می دانند، احساس می کنند اگر این فکر تو سرشان چرخید پس دارند به آن عمل می کنند. این فکرها چه قدر هم وحشتناک و ناخوشایند باشد، اگر با هم راحتید با هم راجع به آنها صحبت کنید، اگر راحت نیستید به یک روانشناس مراجعه کنید. تا این فکر ها گفته نشوند شما از دست آنها رها نمی شوید.
سلام وقت بخیر من ۳ ساله ک عقد کردم و ۸ماه ک عروسی کردیم شوهرم خیلی قهر میکنه یه وقتا خیلی خوبه یه وقتا هم اصلا درک نداره کمکم نمیکنه هر اتفاقی ام بینمون میوفته سریع میره به خانوادش میگه درصورتی ک چندبار گفتم نگه مسائل شخصی مون و ولی بازم گوش نمیده حتی وقتی مهمون میاد میگم چرا اینجوری میگ بچه دار بشیم درست میشم اخه خیلی بچه دوست داره و من بخاطر مسائل مالی و شرایطی ک دارم گفتم بچه نمیخام حالا بنظرتون بعد بچه دار شدن درست میشه
سلام دوست عزیز. علت قهرش رو بپرسید بگید هنگامیکه مشکلی پیش بیاد قهر کنی بیا عاقلانه گفتگو کنیم و من از این رفتارتو که مسائل خصوصی زندگیمون رو برای دیگران تعریف میکنی خیلی ناراحتم. لطفا بیا بخاطر احترام به هم این مسئله رو کنار بزار و صحبت کنید در مورد بچه داری که قطعا مشکلات و هزینه های خودش رو داره میتونید برگه ای بر دارید و برای بعضی مسائل با هم به تفاهم برسید و صحبت کنید
سلام من چهار ساله ازدواج کردم و یک پسر ۱۱ ماهه دارم الان دقیق ۱۱ ماهه ب خاطر اینکه شوهرم خوابش سبک بیدار نشه و حوصله گریشو نداره تو یک اتاق جدا از شوهرم میخابم الان هر وقت بهم نزدیک میشه واسه رابطه من دوست ندارم فک میکنم واسه رابطه منو میخاد در صورتی ک ما هیچ وقت بدون هم نخابیدیم غیر این ۱۱ ماه و شوهرمم خیلی خوب بود الان یکم اخلاقش تغییر کرده خودمم بیشتر وقتا تو اتاق گریه میکنم احساس تنهایی بدی بهم دست میده و روز ب روز سردتر میشیم بهم چکار کنم تا دوباره رابطمون خوب بشه
اگر در رابطه شما این نیازها یی که در زیر به آن اشاره می کنیم برطرف می شود، شما می توانید نگاهتان را تغییر بدهید، دوست داشتن را فقط نزدیکی فیزیکی ندانید. می توانید این نزدیکی را زمان های دیگر جبران کنید، زمان هایی که فرزندان شما خوابند، کنار هم بشینید، گفتگو کنید، با هم فیلم ببینید. کنار هم غذا بخورید، زمان خاصی را در کنار هم چای یا میوه بخورید و گفتگو کنید.
نیازهای یک رابطه عبارتند از ۱. نیاز به دلبستگی ایمن” نیاز به محبت ، ثبات و پذیرش همدیگر” ۲. نیاز به استقلال هر دو طرف زمان هایی را فقط به کارهای شخصی خودشان بپردازند ، مثلا زمانی را به رفت و آمد با خانواده خود اختصاص دهند بدون حضور شخص مقابل، یا گوشی همدیگر را چک نکنند. ۳. در کنار هم بتوانند به راحتی از نیاز ها و احساسات خود بگویند. ۴. قوانین و محدودیت هایی برای همدیگر داشته باشند. ۵. تفریحات و سرگرمی هایی با هم داشته باشند. ۶. رابطه جنسی رضایت بخشی داشته باشند. پس اگر این نیازها برطرف می شوند با نگاه مثبت و تغییرات جزئی در رفتارها می توانید زندگی خوبی داشته باشید. همچنین در امر فرزند پروری از ایشان کمک بگیرید.
باسلام من متولد 73 چهارده ساله ازدواج کردم بعد دوتا بچه دارم یکی متولد 91 و 98 زندگی عالی نه بهتری داشتم بعد امدن بچه دوم شوهرم به کل اخلاقش تغییر کرده و مدام بهم میگه که نمیخامد ازت متنفرم بخاطر بچه ها تحملت میکنم لطفا راه چاره رو بهم بگین من نمیتونم بچه هامو ول کنم میخام زندگیم درس شه مدام در حال شک کردن بهش هستم
نگاه دقیقی به رفتارهای خودتان بیندازید بینید کجای کار شما ایراد داشته، اگر ایراد خود را اصلاح کردید و باز تغییری ندیدید از یک روان شناس کمک بگیرید.
من الان 6 ساله ازدواج کردم و یک دختر دارم. از وقتی دخترم به دنیا اومد شوهرم هیچ رابطه نداره باهام. ازش میپرسم میگه میل جنسی ندارم فقط میاد تو اتاقمون مخابه راضی نمیشه حرف بزنیم فقط خواب حتی مثلا مثل یه دوست هم نیستم خسته شدم ازش چیزی بهم نمگه بخاطر دخترم هیچی حرفی نزدم با خانواده شوهر م زندگی میکنم ممنون میشم راهنمایی کنید
ببخشید خانومم بعد از بچه اوردن دچار سردی از من شد من ۲۸ سالمه خانومم ۲۲ بچه ۳ ساله داریم… همه توجه به بچه هست ..رابطه زناشویی از رو ناچاری انجام میده از لمس شدن و معاشقه متنفر شده..وقتی هم میام خونه تمام توجه و تمرکزش اول رو بچس…از نزدیک شدن به من ترس داره
سلام من سه سال است ازدواج کردم با همسرم رابطه جنسی نداشتم در این مدت و ایشان خیلی سرد مزاج هستن از بی مهری زیاد شان من خیلی رنج میبرم . متاسفانه با یک پسر مجرد آشنا شدم همدیگرو خیلی دوست داریم و ایشان حاضر به گرفتن من بعد از طلاق هستن اما بخاطر ناراحت نساختن خانواده ها مجبورم و تا اینجا آمدم چی کار میتونم بکنم مشاوره بدهید
نیاز جنسی یکی از نیاز های پایه ای هر رابطه ای هست که بر کمیت و کیفیت سایر نیازهای شما هم تاثیر می گذارد و و ارضا نیاز های دیگر شما در رابطه بر این امر هم اثر می گذارد، اگر شما تلاش خود را کردید و از کمک های تخصصی بهره مند شدید و جوابی نگرفتید، حق دارید جدا شوید. اما تا زمانی که در رابطه هستید به کس دیگری فکر نکنید، جدا بشید دوره سوگواری را طی کنید، روی نقاط قوت و ضعف خود کار کنید و بعد وارد رابطه با شخص دیگری بشوید ، اجازه ندهید به خاطر نیاز جنسی وارد رابطه با شخص دیگری شوید.
همسر من همش دور گوشیه اصلا به من توجه نمیکنه با ایکنه تازه زایمان کردم بهش میگم خیلی تو این شرایط بهت نیاز دارم ولی اهمیت نمیده چطوری باهاش برخورد کنم یا چطور بهاش رفتار کنم که بفهمه با این کارش خیلی بینمون فاصله میذاره؟
شما در شرایط بسیار مناسب و آرام با ایشان صحبت کنید، عصبانی نشوید و گریه هم نکنید، با احترام و اقتدار چند مورد از خوبی هایشان را بگویید تعریف کنید که خوششان بیاید، بعد بگویید من نیاز دارم در این شرایط بیشتر مرا همراهی کنید. بیشتر از هر زمان دیگری همراهی شما را می خواهم، ناراحت می شوم زمانی که می بینم سرتان به گوشی گرم هست، و هر خواسته ، احساس و نیاز دیگری دارید به این شکل مطرح کنید و اجازه بدهید ایشان هم از احساسات خودشان بگویند. چیزی را زیاد تکرار نکنید یا با دعوا، اخم و .. از ایشان نخواهید.
خانم من بعد از بچه دار شدن کلا چسبید به بچه همیشه اونو ترجیح میده به من کلا هر جور باهاش صحبت کنم میگه چرا داد میزنی دیگه مثه قبل نیست حرفمو گرچه منطقی بازم گوش نمیده اصلا نمیشه ازش انتقاد کنم ۳روز باید معذرت خواهی کنم اونم که ببخشه نکه یادش بره و برام بازگو نکنه
می دانم چه حسی دارید احساس می کنید طرد شدید، اما بهتر هست شرایط روحی ایشان را درک کنید، اینکه زود عصبانی می شوند یا نمی توانند انتقاد بپذیرند شاید خسته اند، شاید دارند افسرده می شوند، شما در کارهای منزل بیشتر مشارکت کنید. شما صبح زود بیدار شوید و برای ایشان هم صبحانه و چای آماده کنید. کارهای بیرون از خانه را انجام بدید. زمان هایی که کودک خواب است با هم گفتگو کنید، معاشقه کنید. شما هم در کارهای مراقبت از فرزند همکاری کنید، زمانی بچه را نگه دارید تا ایشان پیاده روی یا باشگاه بروند، یا زمانی را با دوست یا اقوام سپری کنند. سعی کنید شما هم به اندازه همسرتان از وجود فرزندتان لذت ببرید. زمانی را با او بازی کنید و خوش باشید. رعایت این موارد همه در رابطه شما تاثیر می گذارند.اگر از ابتدا رابطه خوبی داشتید.
سلام وقت بخیرمن حدود ده ساله ازدواج کردم با پسرخالم و کاملا عاشقانه، عاشق مسافرت مهمونی تفریح و هردو شادوعاشق زندگی و حدود دوسال هست بچه دار شدیم ک دوران بارداری خوبی داشتم باحمایت همسرم و برای زایمانم ازهیچ کاری دریغ نکردن زندگیم فوق العاده عالی و باعشق بود تا روزی ک بچه بدنیا اومد همسرم هیچ توجهی بهم نداره همیشه عصبی ناراحت ناراضی هبچ تفریح و مسافرت و مهمونی نمیره لاغر شده نمیخنده وهیچ رابطه جنسی نداریم حتی باوجود اصرار وتلاش من،ازنظر ظاهر و سلیقه واقعا عالی ام و هیچ تغییری در رفتارم نداشتم بعداززایمان…همسرم فقط باگوشیه ووقتی شکایت میکنم میگه مشکلی داری راه بازه چندبار تصمیم به جدایی گرفتم ولی با وجوددخترم این کار خیلی برام سخته ودراخر تصمیم گرفتیم بخاطر دخترمون بسازیم تا یکم بزرگتر بشه خانواده ها در جریانن و پدرم من رو بدون بچه قبول داره ک برگردم و من واقعا نمیتونم بچمو ول کنم…چندباری هم ب همسرم گفتن بره و تقاضای طلاق بده ولی نرفته و بمن میگه این اتفاق قراره بیفته خودت انجامش بده بهم میگه دوستت ندارم و زندگی برام تلخه من هم دیگه حسی بهش ندارمو دارم هرروز با دیدنش زجرمیکشمو واقعا نمیدونم چه کنم ب صلاح من و دخترمه…ممنون میشم راهنمایی کنید ۲۸سالمه وهمسرم۳۶
سعی کنید علت رو ازش جویا بشید و دعوتش کنید به رفتارهای اوایل زندگیتون با توجه به وجود بچه و خودتون نسبت به بد اخلاقیاش تا مدتی بی اهمیت باشید و در مقابل رفتار خوبی به نمایش بگذارید و خاطرات خوبتون رو براش تعریف کنید و بهش بگید که من و خانوادم بهت حق میدیم که بعلت مشکلات اقتصادی ، کار ، ساعت کار و هر چیزی که فکر میکنید باعث میشه ایشون رو بداخلاق کنه رو بهش بگید و حق بهش بدید و نهایت تلاشتون رو بکنید کار به جدایی ختم نشه و در خودتون روحیتون و اخلاقتون رو تقویت کنید و تا میتونید از چیزهایی که خوشحال و راضیش میکنه انجام بدید حتما یواش یواش با رفتار خوب و داغ شما اونم تعغیر مثبت میکنه ، اگر با تلاش های مختلف جواب نگرفتید مدتی بدون اقدام به طلاق به منزل پدرتون برید و ترکش کنید شاید با دوری از شما و بچه اش بهتر شد و دنبالتون اومد و نتیجه داد همه این کارها رو انجام بدید برای بهبود زندگیتون و جدایی رو بزارید برای آخرین راه
با توصیفی که از همسرتان کردید و رابطه خوب گذشته تان، همسر شما دارند افسردگی را تجربه می کنند، در این شرایط همراهی شما را بیش از پیش نیاز دارند. تغییرات شرایط برایشان ناگوار هست و راحت نمی توانند با آن کنار بیایند، شما آرامش خودتان را حفظ کنید وارد بحث و مجادله نشوید. حتما ایشان را همراهی کنید که خدمات روان پزشکی و روان شناسی دریافت کنند. ساعاتی بچه را به خانواده خود بسپارید و به تفریحات مورد علاقه تان بپردازید، پدر را در امر فرزند پروری مشارکت بدهید. موقع خواب کودک از احساسات و نیاز های همدیگر جویا شوید. زندگی را ساده بگیرید و روابط اجتماعی قبل را حفظ کنید.
سلام من از وقتی زایمان کردم وبچه ام دختر بود شوهرم هیچ حسی ب من ندارد ونزدیک سه ماه است ک با من همبستر نشده والبته ناگفته نماند بااین ک من یه پسر دارم باز هم دوست داشت بچه توی شکمم پسر باشه کلا تغییر کرده رفتارش ومن خیلی باهاش حرف میزنم ما ک هیچ کم کسری تو زندگی نداریم چرا باید زندگی مون انقد سرد باشه لطفاً کمکم کنید من چیکار باید بکنم
مرد احمقی که لیاقت تورو داره نه اون دختر ناز
از اینکه این مدت نتوانسته به شما نزدیک بشه به روی خودتان نیاورید، شاید هنوز آمادگی پذیرش تغییرات بدنی شما را ندارد. آرامش خودتان را حفظ کنید تا کودک شما همیشه آرام باشد، زمان هایی که کودک آرام هست یا می خندد و دست و پا می زند، کنار همسرتان بنشینید بچه را در آغوش بگیرید و سعی کنید از احساسات زیبای کودک ایشان هم بهره مند شوند، وقتی رابطه خوبی با فرزند برقرار کنند یک روز خودشان به این تفکر خودشان خواهند خندید.
من بعد از بچه دار شدن با شوهرم به شدت دچار مشکل شدم باید چی کار کنم