خانه / مشاوره ازدواج / چگونه دوست پسر خود را به ازدواج بکشانیم؟ تبدیل دوستی به ازدواج

چگونه دوست پسر خود را به ازدواج بکشانیم؟ تبدیل دوستی به ازدواج

چطور دوست پسر را راضی به ازدواج کنم؟

من با پسری که همکار بودیم دو سال قبل آشنا شدم. پیشنهاد دوستی داد که من نپذیرفتم. چند مرحله با هم بیرون رفتیم. بعد گفت کلا قصدش ازدواج نیست و همین طور با دختر در ارتباط هست. که من با گفتن شرایط ایشان کلا کنسل کردم. بعد از دوسال دوباره بهم پیام دادیم (ایشون خارج از ایران هستن در حال حاضر ). چون کلا ایران نیستند با هم ارتباط انلاین زیادی داشتیم. تا اینکه دو ماه قبل به مدت ۱۰ روز به ایران آمدن و همدیگه رو دیدیم. اکثر روزها با هم بودیم و ارتباط داشتیم. چند وقت بعد از رفتن شون، کلا ارتباط انلاین مون قطع شد. فقط در حد احوالپرسی. میگفت خیلی حالم بده چون من هر چی فکر می کنم تو از من بزرگ‌تر هستی و خانوادم علاوه بر مشکل سنی با قضیه ازدواج من مخالف هستند و اینکه چون من از اون شرکت خارج شدم وقتی مدیر عامل بفهمه من با تو ازدواج کردم من هم مشکل کاری می خورم . الان با هم اکثر شب ها صحبت می کنیم ولی بدون اینکه جمله عاشقانه ای گفته بشه. یکی از دلیل اصلی مشکل این اقا با بنده این هست که میگن چرا اون اول نپذیرفتم که باهاش باشم. هر چی توضیح میدم میگن من قانع نمیشم و پای کس دیگه ای بوده. اختلاف سنی من با این اقا در حدود ۴ سال هست که من ۴ سال بزرگ‌تر هستم.

پاسخ مشاور به چگونه رابطه دوستی را به ازدواج ختم کنیم؟ 

شما با آقایی وارد رابطه شدید که همکار سابق شما بودند و چهار سال از شما کوچک تر هستند. ایشون در حال حاضر خارج از ایران زندگی میکنند و به شما گفتند احساس میکنند که نمیتونند با شما ازدواج کنند به این دلیل که از شما کوچک ترند، خانوادش با ازدواجش شما مخالفه و اگر با شما ازدواج کنند مشکلات کاری براش ایجاد میشه از طرفی بین شما علاقه وجود داره که تصمیم گیری در مورد رابطتون رو سخت تر کرده.
در این مورد شما اول از همه باید خواسته خودتون در مورد این رابطه رو بررسی کنید. ببینید آیا واقعا علاقمند به ازدواج با این آقا هستید؟ آیا به کل قصد ازدواج دارید؟ یا اینکه اگر فقط در رابطه دوستانه باشید مشکلی ندارید.

چگونه آشناییمان را به ازدواج ختم کنیم؟

بعد از اینکه به این سوالات پاسخ دادید معیارهای شما از داشتن رابطه مشخص خواهد شد و متوجه میشید که از رابطتون با این آقا چه اهدافی دارید. حالا شما باید این معیارها رو با ایشون در میون بذارید. برای مثال براش توضیح میدید که شما تنها در صورتی میتونید در رابطه بمونید که این رابطه به ازدواج ختم بشه؛ در غیر اینصورت احساس بلاتکلیفی میکنید. البته اگر تصمیم شما بر ازدواج بود و ایشون هم به شما علاقمند هستند باید بتونید باهمدیگه با موانعی که در مسیرتون وجود داره مقابله کنید. مواردی که ایشون فرمودند مثل مخالفت خانواده، نگرانی از بابت کارفرما و اختلاف سن میتونن موانعی برای شما باشند اما دلایل کافی ای برای انصراف از ازدواج نیست. مخالفت خانواده رو میشه با شناخت در طول زمان یا وساطت ریش سفیدهای خانواده حل کرد همچنین میشه از مشاور برای صحبت کردن با خانواده کمک خواست. مشاور بعد از بررسی رابطه شما و صلاح دید مثبت خودش نسبت به رابطتون طی یک جلسه از خانواده ایشون دعوت میکنه و نظرات خودش رو در مورد رابطه شما به اون ها میگه و سعی در راضی کردن اون ها می کنه. اینکار به علت دقیق بودن بررسی های مشاور معمولا تاثیر نسبتا زیادی در رضایت خانواده‌ها داره‌. در مورد کارفرمای ایشون هم نگاه ایشون به این مسئله درست نیست که تصمیمات شخصی زندگی خودشون رو به مسائل کاریشون ارتباط بدن. بنابراین نباید از این بابت نگران باشند و حتی تلاشی برای پنهان کردن این مسئله نکنند. اختلاف سنی هم در هر زوجی موجب ایجاد مشکل نمیشه ولی لازم هست که احتیاط صورت بگیره به همین دلیل در صورتی که تصمیم به ازدواج داشتید به شما توصیه میکنم که به همراه ایشون حتما برای مشاوره پیش از ازدواج اقدام کنید. در جلسات مشاوره پیش از ازدواج از هر دوی شما آزمون‌ هایی گرفته میشه و بعد از اون مشاور با شما مصاحبه خواهد کرد. به واسطه این آزمون ها و مصاحبه مشاور به شما خواهد گفت که چه مقدار سازگاری با هم دارید و نقاط ضعف و قوت هر کدوم از شما چه مواردی هست.
با در نظر گرفتن این موارد شما اول از همه تکلیف خودتون رو برای آیندتون مشخص میکنید و هدف شما از رابطه ای که در اون هستید مشخص میشه، بعد از مشخص شدن این مسئله در صورتی که تصمیم بر ازدواج داشتید میتونید با همدیگه از پس موانع بر بیاید.
در مورد اون بخش از حرفتون که فرمودید ایشون حرف های شما رو در مورد علت مخالفتتون در ابتدای رابطه باور نمی کنند باید براشون توضیح بدید که بنای هر رابطه ای باید صداقت و اعتماد باشه. بنابراین همونطور که شما دارید با صداقت برخورد میکنید انتظار دارید که ایشون هم به شما اعتماد داشته باشه و شما رو باور کنه. در غیر اینصورت رابطه متکی به شک و تردید خواهد شد. سعی کنید که در حرف هاتون دقیق و صادق باشید به گونه ای که توضیحات شما برای ایشون منطقی بنظر برسه.
در تمامی مراحل زندگی موفق و پیروز باشید‌.

کوشا کوچک آملی
کارشناس مشاوره باما

20 دیدگاه

  1. سلام.من ۴سال هستش با آقایی در رابطم.ولی ایشون از ازدواج سرباز میزنند..موندم چکار کنم..چون واقعا دوستش دارم و نمیتونم جدا بشم.و وابستش شدم.چه پیشنهادی دارین برام؟حالم خوب نیست. آمادگی از لحاظ مادی. نداره زیاد..و اینکه 7سال از من کوچیکتره..ولی میگه مشکلی با سن نداره. 4سال که تو رابطه هستیم..و من خیلی بیشتر بهش زنگ میزنم.و اینکه هر بار بینمون مشکلی پیش میاد من باهاش آشتی میکنم..و منتشو میکشم..و بله رابطه جنسی هم داشتیم..و میدونم که اونم وابستم شده ولی با ازدواج مشکل داره..ولی خوب بالاخره من هم نیاز به یه نفر حامی دارم و اینکه دلم میخاد بچه دار بشم و پشتیبانی داشته باشم..همراهم باشه..ولی اون یکم طفره میره..میشه راهنمایی کنید که چطور ازش باز درخواست کنم که اقدام کنه برای ازدواج

  2. من 30 ساله هستم با آقایی آشنا شدم که ایشون 27 ساله شونه. قصدشون دوستیه. چطور باید بفهمم نیتش از دوستی با من چیه؟ فقط سرگرمی یا ممکنه به ازدواج برسه. اصلا چرا ب من که 3 سال بزرگترم درخواست داده.این طبیعیه؟ خودش میگه دخترای هم سن درکش نمیکنن و براشون از همه نظر بزرگه. و از نظر ظاهری هم اصلا کم سن تر از من نشون نمیده. ممکنه قصدش هوس باشه؟ از روی هوس با بزرگتر از خودش ارتباط بگیره؟ و چون مجازی اشنا شدیم همون اول گفت که قصدش فقط دوستیه نه ازدواج.ما هیچ شناختی از قبل نداشتیم. سوال من اینه نیتش رو چطور باید متوجه میشدم؟اصلا ارتباطی که مجازی شروع بشه درسته؟ و اینکه ایشون گفتن باید سریعتر حضوری ببینیم همو

  3. من از یه پسری خوشم اومدع و عاشقش شدم علاقه مو ابراز کردم بهش و استقبال کردن و خیلی هم با هم خوبیم و اخلاقش رفتارش خیلی خوبه باهام درد و دل میکنه خیلی باهام راحته و از زندگیش بهم گفته سختی ها و… اما و هنوز چیزی راجع ب ازدواج نگفته سنمون هم کم هست ب نظر شما من چیکار کنم ک نظرشون و برای ازدواج جلب کنم؟

  4. سلام وقت بخیر با اقایی 5 سال در ارتباط هستم و دو سال تصمیم به ازدواج گرفته ایم اما این اقای هر بار بهانه ای می اورد و مراسم خاستگاری را کنسل می کند و هر زمان که من میخواهم رابطه را تمام کنم اصرار میکند و قول و به دنبال جبران است و میگوید چند ماه دیگه خاستگاری می اید. ایا این شخص میتواند بیمار باشد؟

  5. پسر اشنا هست تقریبا هر روز باهم صبحت داریم اما نمیدونم واقعا هدفش چی هست و واقعا بین دو راهی موندم اصلا دوست ندارم که من ویشنهاد دهنده باشم و بگم بهش علاقه دارم واونم تا الان چیزی نگفته خیلی دوست دارم که تکلیف رو روشن بکنم اما نمیدونم چجوری مطرح بکنم به هر خال چون دخترم و نمیخوام غرورم خرد بشه. و چون خانواده ها اشنا هستن نمیخوام مشکلاتی ایجاد بشه ممنون میشم راهنمایی کنید

  6. من از یه آقایی خوشم میاد و اونم 3 روزه بمن ابراز علاقه کرده اما میگه رابطمون مثل دوتا رفیق باشیم و اگه دیدیم عاشق هم هستیم و معیارای همو داریم ازدواج میکنیم و اینم بگم تو این 3 روز قربون صدقه من میره و خیلی بامن راحته و میگه انگار چندساله میشناسمت خیلی دوس دارم باهم راحت باشیم و البته بخاطر شغلش (وکالت )خیلی بمن پیام نمیده بیشتر شبا وقت میزاره نمیدونم چکار کنم باهاش بمونم یا نه؟ من خودم بهش علاقه دارم ولی دلم نمیخواد تو یه رابطه بلاتکلیف باشم و اینکه احساساتم به بازی گرفته بشه چون تاحالا هیچ دوستی نداشتم فقط یه خواستگار داشتم که باهم صحبت کردیم با اجازه خانواده و انقد منو اذیت کردن خودش و خانوادش دیگه از اون به بعد نتوستم با کسی وارد رابطه بشم چه دوستی و چه ازدواج و اینکه این آقا هم خیلی از من عکس میخواد چون هنوز حضوری همو ندیدیم نمیدونم و منم تمایلی به عکس فرستادن ندارم

  7. عشقم اول بهم قول ازدواج داده بو اما من رفتار های خوبی نداشتم راستش کوچولو بودم الان نی خواهم دوباره راضیش کنم بیاد خواستگاریم و بهم علاقه داشته باشد ممنون رهنمایم کنید با تشکر

  8. سلام من با اقایی یک سال بودم و حس میکنم شرایط مالیش رو داره اما اقدام به ازدواج نمیکنه با اینکه علاقه هم هست اما دیگ رابطه جنسی رو متوقف کرد چون من بهش گفتم از راه درست رابطه داشته باشیم دیگ انجام نداد این باعث شد من حس کنم اشتباه کردم و منو برای رابطه جنسی نمیخواد اوایل رابطه به ازدواج اشاره کرده بود

  9. سلام من دختری هسم ۲۲ سالمه بایک نفر تو رابطه هسم ک میگه اصلا به ازدواج فک نمیکنم بخاطر سختی زندگی چیکار کنم ک نظرش عوض شه

  10. سلام من حدود ۴ پیش ب طور مجازی از یک پسر ک دریانورده خوشم اومد ولی چیزی بهش نگفتم تا بعد یک سال خودش اومد گفت ک باهم دوست شیم ولی من گفتم ن و بعد از یک سال دوباره با یک بهونه ای باهاشون صحبت کردم و وقتی ب مرخصی اومد رفتم دیدمش. و از اون دیدار دو سال میگذره و من و ایشون دیگ باهم صحبت نکردیم فقط استوری های همدیگه رو نگاه میکردیم ، چند روز پیش ک تولدش بود من بهش تبریک گفتم و خیلی گرم برخورد کرد ، چطوری بگم ک باهاش میخام بیشتر اشنا بشم و نیتم ازدواجه

  11. جناب میخوام دوست پسرم بیاد خاستگاریم عشقمون دوطرفه هست ولی از امدن خاستگاری امتنا میکنه و همش میگه پول ندارم فعلا زوده ای چیزا نمیدونم چکار کنم زود بیاد خاستگاریم ۱ ساله باهمیم. من خاستگار زیاد دارم و خانوادم منو تحت فشار قرار میده راهنماییم کنید کاری کنم کسی که دوسم داره زودتر بیاد خاستگاری که مجبور نشم بدون رضایت برم خونه کسی دیگه و به اجبار زیر یک سقف بمونم لطفا اگه میتونین کمک کنین خیلی دوسش دارم

  12. سلام و خسته نباشید .من ۳۳ سالمه سه سال و نیمه که با یه پسر هم سن و سال خودمم تا الان باهم خوبیم بهم خیانت نمیکنیم پسر خوب و کاری هستش اما یه ایرادی داره که منو به خانوادش نشون نمیده و معرفی نمیکنه هر وقت در باره ازدواج حرف میزنم میگه من فعلا قصد ازدواج ندارم من واقعا بهش وابسته هستم و خیلی دوسش دارم نمیدونم چیکار کنم موندم لطفا کمکم کنید. من ۳۳ سالم هست و متاسفانه یک بار نامزد شدم و طلاق گرفتم بعد اون با یه پسری اشنا شدم که همسن خودم بود و مجرد و تک پسر و سه تا خواهر داره من رفته رفته عاشق و دلبسته این پسر شدم و از اول قصدم باهاش ازدواج بود چون نمیخواستم نشناخته با کسی ازدواج کنم اما بعد چند سال اون منو به خانوادش معرفی نکرده دوستاش میدونن اما مادر و خواهراش نمیدونن جریان مارو من از این میترسم که خدایی ناکرده مادر و خواهراش بفهمن و نزارن ما با هم ازدواج کنیم البته خودشم چندان تمایلی به ازدواج نشون نمیده این کارش زجرم میده همه اخلاقاش خوب هستن اما ای یه مورد واقعا منو ناراحت میکنه احساس میکنم ارزشی براش ندارم و فقط برای گذران وقت باهامه تازگی ها هم من با یکی از دوستام رفتم پیش یه فالگیر که با فال ابجد و تاروت نگا میکنه اونم گفت ستاره شما جفت نیست و بهم نمیرسید و کاملا زیر پامو خالی کرد و از اون روز ته دلم غم عجیبی نشسته باهاش بیرون میرم اما ته دلم غمگینم دوس دارم اونم مثل من اشتیاق داشته باشه برای ازدواج و بهم رسیدن .من خواستگارامو رد میکنم و اصلا اجازه نمیده که پیشش توضیح بدم از خواستگارام ناراحت و عصبی میشه واقعا موندم چیکار کنم من تلاشمو میکنم اما وقتی اون خودشو مشتاق نشون نمیده من واقعا ناامید میشم خودشم جز این اخلاقش بقیه اش خوبه مثلا من هر جا بخوام میبرتم کاری داشته باشم با سر میاد برام وسیله مورد نیازمو میگیره تعصب شدیدی رو من داره این کاراش باعث میشه بین دوتا راه بمونم و نتونم درمورد ایندم درست تصمیم بگیرم لطفا منو راهنمایی کنید اگه راهی هست که بتونم راضیش کنم بهم کمک کنید ممنون میشم

  13. من الان تقريبا يك ماه و نيم هست كه با يه اقايي وارد رابطه شدم ،،از قبل هيچ شناختي ازشون نداشتم و وقتي وارد رابطه شديم خيلي سريع بعد از يك هفته با هم سكس داشتيم و همه چيز هم خيلي عالي و خوب پيش ميره خيلي پسر مودب با احساسي هست و من خيلي حس خوب ميگيرم ازش ،،البته اينو هم بگم كه هر دومون از يك رابطه طولاني بيرون اومديم ،رابطه ي من كه خيلي سمي و پر خيانت بوده و رابطه اون اقا هم فكر كنم بخاطر ختم نشدن به ازدواج تمام شده،،بعد از دو هفته رابطه كه قرار بود براي تعطيلات عيد برگرديم ايران قبل از پرواز به من گفت كه بخاطر تفاوت نگرش و فرهنگي نميتونيم اينده اي با هم داشته باشيم و تصميم با خودته من دوست دارم و دلم ميخاد باهات باشم اما بخاطر خانواده مذهبي و نوع تفكر خودم امكان ازدواج نيست و اين حق رو به تو ميدم كه تو تصميم بگيري..بعداز تعطيلات عيد برگشتيم و رابطمون تا الان ادامه دار شده خيلي عاشقانه تر و پر احساس تر ولي نميدونم بايد چيكار كنم؟امكانش هست كه اين اقا نظرش عوض شه ؟من بايد چي بگم؟كات كنم يا بمونم؟ كلا گيجم از يه طرف خيلي ازش خوشم اومده و خيلي حس خوب بهم ميده هم از لحاظ احساسي هم عقايدش و رفتارش،از يك طرف هم ميبينم سليقش واسه همسر ايندش با الان من خيلي متفاوته ،من ميتونم اون تغييرات ظاهري رو داشته باشم اما چطور ميشه تفكرات چنين ادمي رو تغيير داد؟چيكار كنم؟امروز هم بهش گفتم من نمیتونم ادامه بدم چون دارم وابسته میشم و تهش هم اونی که اسیب میبینه منم،خیلی ناراحت شد و گفت به تصمیمت احترام میزارم اما کاش اجازه داده بودی حضوری صحبت کنیم

  14. سلام خسته نباشید چه مدلی یه پسر رو ترغیب به ازدواج کنیم؟

  15. من خیلی به این موضوع فکر کردم به نظرم ازدواج هم برده هم باخت به هر حال بازاریابی و اینا

  16. سلام من دختری ۲۸ ساله هستم باپسری فقط رابطه تلفنی داشتم به مدت یک ماه که اونم ۲۹ سالشه بعد یک ماه اون گفت نمی خواد ادامه بده منم کلا بیخالش شدم اما بعد از دوسال به مامانم گفته بود میام خونتون وامد دوباره رابطه ی تلفن مون شروع یه روز میگه میخوام ادامه بدم یه چند روز میشه میگه نمی تونم رابطمونم برای ازدواج بوده لطفا راهنمایی کنید ببینم چکار کنم؟ نمیدونم باید چکارکنم دلیل مشکلمم با دعوا زیاد داشتیم ولی الان احساس میکنم خیلی دوستش دارم بهش چند تا پیام دادم صبح براش واسطه بفرستم چون به دلیل دعوا هامون خیلی حرفا بهش زدم ناراحت شده وقهر کرده وجواب پیام هامو نمیده من هم دوست دارم چون زیاد دوسش دارم باهاش هرطور شده ارتباط برقرار کنم که برگرده البته برای ازدواج میخوامش نه چیز دیگه تاحالا هم باهیچ پسری دوست نشدم ودوست ندارم به قیر این دوست بشم کسی دوست داشته باشم فکر کنم خودشم متوجه شده اولا خیلی برام سخت بود یعنی اخراون یه ماه که ازش جدا بشم کم کم اسون شد

  17. سلام من دختري ٣١ساله هستم حدود سه سالی هست با آقایی آشنا شدم و تقریبا هر دو روز یکبار همو میبینیم از اول مشخص كردن كه قصد دوستی دارن ولي من بخاطر اينكه ازشون خوشم اومده بود و اون زمان واقعا تنها بودم قبول كردم و باخودم گفتم خب شايد علاقمند شد ولي خب هرباركه قضيه خواستگار براي من پيش مياد و بحث ازدواج با خودشون میشه میگه مگه الان چه مشکلی داریم و زندگی زناشویی خسته کننده س همین که با فاصله زمانی همدیگه رو میبینیم رابطمونو تازه نگه میداره الان خواستگاری دارم که شرایط خوبی داره ولی بخاطر علاقه ای که به ایشون دارم اصلا نمیتونم فکرکنم و بیشتر مدنظرم هست که متقاعدش کنم به ازدواج .یکبار قبلا قصد قطع ارتباط داشتیم که مشاور رفتیم و مشاور گفتن خب دوست نداره ازدواج کنه اما حتی سعی نکردن این قضیه را ریشه یابی کنن من میدونم قطعا دوستم داره از حالات و رفتارهاش کاملا مشخص هست کاش میشد متقاعدش کرد😑 البته میدونم که شماهم میگین اگر دوستم داشت انقدر راحت با موضوع نواستگار برای من برخورد نمیکرد اما نمیدونم واقعا چطوری فراموشش کنم

  18. وقت بخیر، چجوری ازدواج سابقمو به دوست پسرم بگم که جا نخوره و اینکه میخوام به ازدواج ختم بشه. 10 روزه باهم هستیم ولی نگفتم بهش هنوز. من با یه پسر آشنا شدم 10 روزه و از طرف پسر خیلی مورو محبت قرار گرفتم و اینکه من جدا شدم ازدواج ناموفق داشتم که هنوز بهش نگفتم نمیدونم چجوری بگم که جا نخوره و ترغیب بشه وایه6اردواج. این 2روزه احساس میکنم کمتر پیام و زنگ میزنه. واینکه 3روز پیش بهم گفت بیرون نمیشه منم استرس داشتم که آشنایی کسی نبینه باهم رفتیم خونه اصلا راضی نشدم بهم گفت تو بیرون استرس داری هر جا میریم شلوغه بیرون و فلان. تا جایی که میدونم و دیدم پسر بدی نیست. من میخوام با این پسر ازدواج کنم و نمیدونم چجوری تز ازدواج سابقم بهش بگم که جا نخوره و ترغیب بشه واسه ازدواج با من،،،،،،، این 2روز کمتر زنگ میزنه و پیام میده نمیدونم چرا. من ازدواج کردم تقریبا 4سال پیش و جدا شدم 1سالو نیم

  19. جنس:خانم مجردم،،داروسازی میخونم اخیرا با پسری اشنا شدم که ایشون پیشنهاد دوستی دادن و منم دیدم موقعیت مناسبی دارن بعد از یه هفته گفت نمیتونم به کسی اعتماد کنم و از ته دل عاشق بشم و دوست داشته و الان متوجه شدم انگاری فکرش هنوز تو گذشته ست و دخترخانمی که باهاش دوست بوده خودشم اصرار به این داره با من بمونه ولی تو زبون نمیگه. حالا به نظرتون باید چیکار کرد؟

دیدگاهتان را بنویسید