خانه / پرسش و پاسخ مشاوره ازدواج / چت مشاوره ازدواج آنلاین | مشاوره ازدواج رایگان
مشاوره ازدواج
مشاوره ازدواج

چت مشاوره ازدواج آنلاین | مشاوره ازدواج رایگان

در این مقاله به مزایا و فواید مشاوره قبل از ازدواج پیش از شروع زندگی مشترک و نقش مشاوره ازدواج در خوشبختی و موفقیت زوج می پردازیم. در ادامه به سوالاتی که در مشاوره پیش از ازدواج پرسیده می شود اشاره خواهیم کرد:

مزایای مشاوره ازدواج حضوری

مشاوره ازدواج برای هر فردی که قصد ازدواج دارد فارغ از آنکه مدتی با نامزد خود در رابطه بوده یا خیر، بسیار ضروری است. البته زوج‌هایی هم هستند که به مشاوره پیش از ازدواج اعتقادی ندارند و هنگامی‌که بعد از ازدواج با همسر خود دچار مشکل شدند و زندگی مشترک آن‌ها در معرض شکست و طلاق قرار گرفت، آن‌وقت به فکر مراجعه به مرکز مشاوره ازدواج می‌افتند.
به‌منظور آگاهی از اهمیت مشاوره قبل از ازدواج باید گفت مشاوره ازدواج نوعی فرایند رفتاردرمانی است که روانشناس توسط آن به زوج‌ها کمک می‌کند خود را برای ازدواج، چالش‌ها، مزیت‌ها و قوانینی که ازدواج با خود به همراه دارد آماده کنند. مراجعه به مشاوره به شما و همسرتان اطمینان می‌دهد که شما در یک رابطه سالم و قدرتمند قرار دارید و این رابطه به یک ازدواج پایدار و رضایت‌بخش ختم می‌شود.

مشاوره پیش از ازدواج همچنین به شما در شناسایی نقطه‌ضعف‌های شخصی‌تان که ممکن است منجر به مشکلات بعد از ازدواج شود و یافتن راهکارهایی برای رفع آن‌ها کمک می‌کند. در اینجا قصد داریم به برخی از مزایای مشاوره ازدواج اشاره‌کنیم:

مشاوره ازدواج حضوری به برنامه‌ریزی آینده زندگی تان کمک می‌کند

مشاوره قبل از ازدواج وظایفی بیشتر از کمک به زوجین برای صحبت در مورد مسائل روزمره دارد. مشاور ازدواج همچنین به زوجین برای برنامه‌ریزی درباره آینده زندگی‌شان کمک می‌کند. یک مشاور ازدواج می‌تواند در دستیابی به اهداف مالی و خانوادگی نیز به زوجین کمک کند.
بسیاری از زوجین امروزه با شک و تردید ازدواج می‌کنند زیرا برای مراسم ازدواج خود چنان هزینه می‌کنند که در عمل قادر به پرداخت چنین هزینه‌هایی نیستند. مشاوره پیش از ازدواج به شما در یافتن بودجه و منایع مالی ازدواج کمک می‌کند، در سنجش میزان اعتبار حرف‌های فردی که قصد ازدواج با او را دارید کمک می‌کند و به شما در کشف میزان بدهی و وام‌های پرداخت‌نشده همسر آینده‌تان شما را یاری می‌رساند.

برای دریافت مشاوره ازدواج رایگان بر روی شکل تصویر درج شده در گوشه پایین سمت چپ صفحه کلیک کنید

با روانشناس ازدواج چیزهای جدیدی در مورد همسر خود کشف کنید

مشاوره ازدواج برای شما این فرصت را فراهم می‌آورد تا در مورد موضوعاتی که به‌صورت طبیعی و عادی در گفتگوی بین دختر و پسر قبل از ازدواج اتفاق نمی‌افتد بحث کنند. مثلاً در مورد اسرار سیاه همسر، تجربه‌های بد گذشته، روابط جنسی و انتظارات از همسر آینده را از طریق بحث و گفتگو شناسایی می‌کند.
مشاوران ازدواج سؤالات زیادی از افرادی که قصد ازدواج باهم رادارند می‌پرسند. با دقت گوش دادن به پاسخ‌های نامزدتان ، راه مناسبی برای یافتن چیزهای بیشتری راجع به همسر آینده شما می‌باشد.

بعضی افراد فکر می‌کنند هیچ شخصی بهتر از خودشان نامزدشان را نمی‌شناسد اما او شاید از رفتارهای سوء گذشته نامزد خود بی‌خبر باشد و یا نمی‌داند نامزد وی بعد از ازدواج چه انتظارات غیرقابل‌پیش‌بینی از وی خواهد داشت. مشاوران ازدواج در بیرون کشیدن اطلاعات و انتظارات شریک زندگی آینده شما که شاید الان دوست نداشته باشد با شما در میان بگذارد کمک می‌کند.

مشاوره خانواده خوب

مشاور قبل از ازدواج تجربه های موفق زندگی خود را با شما سهیم می شود

در میان گذاشتن و مطرح کردن مسائل با شخصی که سالهاست ازدواج کرده و تجربه‌خوبی از زندگی بعد از ازدواج دارد از دیگر مزیت‌های مشاوره قبل از ازدواج است. وقتی شما با یک مشاور ازدواج صحبت می‌کنید در حقیقت شما اولین صدای حکمت در موضوع ازدواج را دریافت می‌کنید. یک مشاور ازدواج تجربه موفق ازدواج خود را با شما سهیم می‌شود و درباره فداکاری‌هایی که برای نجات زندگی خود انجام داده صحبت می‌کند.

مشاور ازدواج مهارت برقراری ارتباط مؤثر در شما را تقویت می‌کند

هیچ‌گونه رابطه‌ای بدون داشتن مهارت برقراری ارتباط مؤثر دوام نمی‌آورد. به اعتقاد مشاوران ازدواج و بر اساس تحقیقات روانشناسی، یکی از مهم‌ترین جنبه معیارهای ازدواج موفق داشتن مهارت برقراری ارتباط مؤثر باهمسر می‌باشد. وقتی یک زوج از گفتگو و توجه کردن به یکدیگر اجتناب کنند، ازدواج سرانجام به طلاق ختم می‌گردد.

مشاوره ازدواج به زوجین کمک می‌کند یاد بگیرند چگونه شنونده خوبی باشند و همچنین چگونه باهمسر خود گفتگو کنند. درنتیجه شما به‌خوبی می‌توانید نیازها، انتظارات و خواسته‌های همسر آینده خود را بیابید. بنابراین مشاوره قبل از ازدواج به زوجین کمک فراوانی در شیوه برقراری گفتگو و بیان احساسات به شیوه‌ای که باعث تخریب این رابطه نشود می‌کند. شما یاد خواهید گرفت چگونه در مواقع بحرانی سکوت کنید و چگونه باصداقت خواسته‌های خود را بیان کنید.

مشاوره قبل از ازدواج از طلاق در آینده جلوگیری می‌کند

یکی از مهم‌ترین مزیت‌های مراجعه به مشاوره ازدواج، پیشگیری از طلاق بعد از ازدواج است. از مهمترین دلایل طلاق می‌توان به خیانت همسر و مشکلات مالی اشاره کرد که ریشه اصلی آن عدم مهارت در برقراری ارتباط مؤثر بین زوجین می‌باشد. مشاوره قبل از ازدواج شما را قادر خواهد ساخت تا حس اعتماد به یکدیگر را در خود افزایش داده و تکنیک ها و متدهایی برای حمایت و سازش باهمسر را به شما یاد می‌دهد.

اساساً شناخت قبل از ازدواج کار آسانی نیست. انتخاب همسر مناسب و شناسایی معیارهای ازدواج از مهم‌ترین مراحل زندگی است و بسیاری از افرادی که می‌خواهند ازدواج کنند از آن بی‌خبرند. حقیقت این است که عشق همواره برای حفظ ازدواج ماندگار کافی نیست. حال چه این حقیقت را بپذیریم یا خیر.

فواید مشاوره قبل از ازدواج حضوری

عجله کار شیطان است و گاهی عجله کردن منجر به شرایطی می‌شود که در آن مشاوره ازدواج لازم است تا مسئله‌ای که اصلاً لزومی نداشت اتفاق بیفتد را حل کند. دلیل اینکه بسیاری از زوج ها به مشاوره پیش از ازدواج مراجعه می‌کنند، اجتناب از این مسئله است. انجام مشاوره ازدواج به معنای آن نیست که انتظار دارید چیزی در رابطه یا انتخاب همسر اشتباه پیش برود، بلکه به معنای آن است که به این اقدام مهم زندگی یعنی ازدواج، نگاه عمیق‌تری بیندازید.

به‌جای اینکه وقتی اوضاع ازدواج خراب شد سعی کنید مسائل را حل‌وفصل کنید، منطقی این است که پیش از عروسی، با چند جلسه مشاوره، از مواردی که ممکن است بعد از ازدواج پیش بیایند جلوگیری کنید. لازم نیست صبر کنید تا حتماً سنگی بر سر راه رابطه‌تان بیفتد و بعد دست‌به‌کار شوید، صحبت کردن در مورد انتظارات، امیدها و چیزهایی که آزارتان می‌دهد، کاری است که اغلب زوج‌هایی که روابط سالم دارند انجام می‌دهند.

اگرچه ممکن است در حال حاضر عشق چشمانتان را کور کرده باشد، اما هردوتان باید توجه داشته باشید که ازدواج مسئله‌ای چندبعدی است: مسائل مالی و خانوادگی، مسائل جنسی، عاطفی و غیره. اینکه متوجه شوید شما و همسر آینده‌تان صرف‌نظر از این مسائل با هم توافق دارید، به‌احتمال‌زیاد بهترین راه برای حفظ و بهبود ازدواج است.

مشاوره قبل از ازدواج

تو جلسه مشاوره ازدواج حضوری چه سوالاتی میپرسن و چه می گویند؟

یک مشاور یا روانشناس خانواده ممکن است به مسائل مختلفی اشاره کند. مثلاً تعهد دادن در نظر زوج چطور است؟ اهداف بلندمدت یا کوتاه‌مدتتان چه هستند؟ چه انتظاراتی از یکدیگر دارید و چطور با مسائل مالی کنار می‌آیید؟

در ادامه فهرستی از سوالات قبل از ازدواج که باید انتظار آن‌ها را داشته باشید آماده کرده‌ایم:

  • امید دارید که از مشاوره پیش از ازدواج چه چیزی عایدتان شود؟
  • چه چیزی اولین بار شمارا به سمت یکدیگر کشاند؟ آیا به دنبال فردی با ویژگی‌های شخصیتی خاص در ازدواج بودید؟
  • چه شباهت‌هایی با شریکتان دارید؟ چه تفاوت‌هایی دارید؟
  • یک زوج موفق و شاد را چگونه توصیف می‌کنید؟
  • چه چیزی آتش عشق را در شما شعله‌ور می‌کند؟
  • چه اهداف شخصی در زندگی دارید؟ آیا با اهدافی که در رابطه تعیین کرده‌اید همخوانی دارند؟
  • چه چیزی در شریکتان مورد ستایش یا احترام شماست؟
  • آیا به لحاظ رفتار با خانواده همسر و تربیت فرزند اتفاق‌نظر دارید؟ آیا در مورد اینکه چطور می‌خواهید این تغییرات را مدیریت کنید صحبت کرده‌اید؟
  • اگر برنامه‌ای برای بچه‌دار شدن دارید، چطور سبک فرزند پروری خود را توصیف می‌کنید؟ آیا سبک‌هایتان به هم شبیه است؟
  • پدر و مادر شوهر یا مادر زن یا دیگر اعضای خانواده چه نقشی در زندگی‌تان بازی خواهند کرد؟ انتظار دارید چند وقت یک‌بار آن‌ها را ببینید؟
  • دوست دارید نهایتاً کجا زندگی کنید؟ آیا سبک زندگی خاصی مدنظرتان است که می‌خواهید به آن برسید؟
  • اهداف حرفه‌ای‌تان چه هستند؟ برای کمک به یکدیگر در مسیر رسیدن به این اهداف، چه فداکاری‌هایی لازم است انجام دهید؟
  • چه انتظاراتی از اوقاتی که می‌خواهید به تنهایی بگذرانید دارید؟ اوقاتی که با دوستانتان هستید؟ اوقاتی که با هم تنها هستید؟
  • آیا درک صحیحی از اینکه روابط گذشته‌تان چطور ممکن است بر رابطه شما دو نفر اثر بگذارند، دارید؟
  • آیا تغییراتی هستند که می‌خواهید در خودتان اعمال کنید و امیدوارید شریکتان دراین‌باره از شما حمایت کند؟
  • رسیدن به یک وضعیت مالی مطلوب چقدر برایتان اهمیت دارد؟
  • آیا راجع به اینکه چطور قرار است مسائل مالی را به‌طور روزمره مدیریت کنید، صحبت کرده‌اید؟ آیا قرار است حساب مشترک داشته باشید یا حساب‌های جدا؟ روی بودجه‌بندی هزینه‌ها توافق دارید؟
  • در طی این سال‌ها پول چه نقشی در خانواده‌تان داشته؟ آیا مسائلی از تجربیات گذشته‌تان هستند که ممکن باشد روی رابطه فعلی‌تان اثر بگذارند؟
  • آیا در مورد بدهی‌هایی که هرکدامتان دارید صحبت کرده‌اید؟ برنامه‌تان برای تسویه کردن آن‌ها چیست؟
  • اختلاف با همسر را چطور با یکدیگر حل‌وفصل می‌کنید؟ آیا ترجیح می‌دهید شریکتان واکنش متفاوتی داشته باشد؟
  • وظایف و کارهای خانه را چطور تقسیم می‌کنید؟
  • آیا انتظارات یکسانی از رابطه جنسی دارید؟ آیا این موضوعی است که راحت می‌توانید در مورد آن با یکدیگر صحبت کنید؟
  • دین یا معنویت چقدر برایتان مهم است؟ این‌ها چه نقشی در حال حاضر در زندگی‌تان بازی می‌کنند؟ اگر قرار است فرزندی داشته باشید، در مورد این مسائل و نقش آن‌ها در زندگی او به توافق رسیده‌اید؟
  • آیا مسئله‌ای وجود دارد که باعث جدا شدن و فاصله گرفتنتان از هم شود؟ چه اعمال یا رفتارهایی به‌هیچ‌عنوان برایتان پذیرفته نیست؟
  • چه نوع رسم و رسوماتی دارید و آیا در مورد آن‌ها با هم‌صحبت کرده‌اید؟
  • آیا موضوعی بوده که راجع به آن صحبت نشده اما فکر می‌کنید که مهم است به آن پرداخته شود؟

ترس از ازدواج

این 27 مورد نمونه سوالاتی هستند که ممکن است در مشاوره پیش از ازدواج از شما پرسیده شوند. در این جلسات شما ترغیب می‌شوید که به گفت‌وگو در مورد این مسائل با یکدیگر و خارج از جلسه نیز ادامه دهید و اگر به مسئله‌ای برخوردید در جلسه ی بعد آن را مطرح کنید. با اینکه بحث راجع به این سوالات بین خودتان کاری مفید است، اما حضور متخصص ازدواج که در این زمینه آموزش دیده به شما کمک می‌کند تا این روند را آسان‌تر بپیمایید و حداکثر بهره را از گفت‌وگوهایتان ببرید و همین‌طور اگر مسئله یا مشکلی پیش آمد، در حل آن به شما کمک خواهد کرد.

در جلسه مشاوره ازدواج حضوری چه بگوییم؟

اگر تابه‌حال نزد مشاور یا دکتر روانشناس نرفته‌اید، صحبت در مورد مسائل شخصی ، کاری تازه برایتان خواهد بود. به خاطر داشته باشید، هرچه تلاش کنید نتیجه‌اش را نیز خواهید دید. هدف از داشتن این تجربه آن است که شما و شریکتان به درک و شناخت بیشتری از یکدیگر رسیده و مسائل را قبل از اینکه مشکل‌ساز شوند، برطرف کنید. هرچه بیشتر افکار و احساساتتان را صادقانه به اشتراک بگذارید، نتیجه بهتری خواهید گرفت. حتی ممکن است از اینکه در مورد خودتان یا شریکتان به درک و شناخت بیشتری رسیدید، احساس لذت و رضایت کنید.

بااین‌حال، ممکن است صحبت در مورد چنین موضوعات شخصی در حضور فردی غریبه برایتان دشوار باشد. خوشبختانه برای این مسئله هم راه‌حلی وجود دارد: مشاوره آنلاین با افرادی که متخصص بوده و در این زمینه دانش و مهارت دارند. اگرچه ممکن است فکر کنید که با عشق می‌توانید بر تمام مسائل فائق بیایید، اما اینکه به یک متخصص ازدواج اجازه دهید برخی مشکلات احتمالی رابطه را شناسایی و برطرف کند، زمینه را برای داشتن ازدواجی بادوام و موفق فراهم می‎سازد.

داشتن ازدواجی شاد و خوشبخت به شانس و بخت و اقبال نیست. ساختن ازدواجی موفق به تلاش، علم و آگاهی نیاز دارد. وقتی اشتباهی رخ دهد، جبران آن و جبران کردنش کار دشواری است. بنابراین برای جلوگیری از اتفاقات ناخوشایند و مشکلات رایج زندگی مشترک ، خوب است که حتماً مشاوره پیش از ازدواج انجام دهید.

۵ دلیلی که به مشاوره پیش از ازدواج نیاز دارید

تمرکز اصلی کار من به عنوان مشاور ازدواج این است که به مراجعین یاد بدهم چگونه با همسر خود گفتگو و صحبت سازنده داشته باشند به طوری که احترام زوج در حین گفتگو با همسر حفظ شود و یاد بگیرند چگونه مهارت گوش دادن به همسر خود را تقویت کنند. یادگیری مهارت گفتگو با همسر در هر مرحله ای از ارتباط با همسر لازم است. پس تصمیم بگیرید این مهارت های زندگی زناشویی را قبل از ازدواج یاد بگیرید نه وقتی که در زندگی مشترک دچار اختلاف با همسر خود شدید به مرکز مشاوره خانواده و ازدواج مراجعه کنید.

مشاوره قبل ازدواج به شما آموزد چه عاملی باعث شده که شما چنین شخصیتی را برای ازدواج انتخاب کنید

مثلا در شیوه زوج درمانی ایماگو به این موضوع می پردازیم که همسر خود را انتخاب می کنیم تا بدینوسیله زخم های دوران کودکی خود را درمان کنیم. به همین منظور ما در انتخاب همسر خود شخصی با خصوصیات رفتاری خوب و بد پدر و مادر و عوامل تاثیر گذار در دوران کودکی مان را برمی گزینیم. نقطه منفی این روش زوج درمانی این است که وقتی ما در ازدواج به همسر خود متعهد شدیم، این احتمال وجود دارد که بعد از ازدواج متوجه شویم نکات منفی شریک زندگی ما از نکات مثبت او بیشتر است.

بنابراین اگر مشاوره پیش از ازدواج انجام داده بودیم و احتمال وقوع چنین اتفاقی را پیش بینی می کردیم و دلایل وقوع چنین اتفاقی در زندگی مشترک مان را متوجه می شدیم، این درک و نگرش به ما اجازه می دهد تا خصوصیات رفتاری منفی همسر خود د را به عنوان فرصتی برای رشد زندگی مشترک مان ببینیم.

مشاوره قبل از ازدواج راهکارهایی برای حل مشکلات زندگی مشترک به زوج آموزد

بعد از ازدواج و شروع زندگی مشترک، با مسایلی مانند به دنیا آمدن فرزند اول ، پذیرفتن نقش نامادری ، مشکلات مالی و شغلی ، دخالت مادرشوهر در زندگی و غیره روبرو می شوید. مشاوره قبل از ازدواج به شما یک دید و نگرش کلی در رویارویی با مشکلات زندگی ارائه می دهد و فضایی را برای شما مهیا می سازد تا راهکاری برای ادامه یک زندگی موفق برنامه ریزی کنید.

در مشاوره پیش از ازدواج می آموزید  اختلافات زناشویی با همسر خود را حل کنید

همه ما وقتی کودک بودیم راهبردی برای رفع نیاز های خود پیدا می کردیم. طبیعی است استفاده از راهبردهای دوران کودکی در دوران بزرگسالی ثمربخش نخواهد بود. مشاوره پیش از ازدواج به شما می آموزد چگونه با اختلافات فکری و اختلاف نظر با شوهر یا زن خود رفتار کنید. در شیوه زوج درمانی ایماگو، تکنیکی که یاد می گیرید ” درخواست تغییر رفتار ” نام دارد. این یک روش بسیار امن برای بیان نیاز و خواسته های خود به همسر و همچنین آموزش مهارت گوش دادن به خواسته های اوست. در واقع این تکنیک به زوج اطلاعاتی ارائه می دهد تا رفتار خود را به خاطر همسر و بهبود رابطه زناشویی تغییر دهید.

در مشاوره قبل از ازدواج یاد می گیرید احساس عشق و محبت را به همسرتان بروز کنید

همین ابراز عشق و محبت است که باعث تصمیم به ازدواج و تعهد به برقراری یک رابطه بلند مدت شده است. در مشاوره پیش از ازدواج این فرصت برای شما فراهم می شود تا یادبگیرید چگونه بابت کارهایی که همسر تان برای شما انجام داده تشکر کنید و به او بگویید که چقدر این کارها برای شما ارزشمند هستند. اگر این عادت قدردانی و تشکر را از همان اوایل زندگی مشترک در خود نهادینه کنید، شما در مسیر دستیابی به ازدواج موفق گام بر می دارید.

باید به یاد داشته باشید ورود به زندگی مشترک و اقدام به ازدواج بدون داشتن مهارت برقراری ارتباط با همسر ( ارتباز عاطفی و احساسی ) شما را از تجربه یک زندگی مشترک موفق باز می دارد. برقراری ارتباط موثر بلند مدت در قالب ازدواج ، با یک موجود پیچیده ای با نام انسان نیازمند کسب آگاهی و آموزش است. به همین دلیل به عنوان یک مشاور به شما توصیه می کنم قبل از ازدواج ، دانش و مهارت خود را به شرکت در کارگاه مهارت زندگی ، مطالعه کتاب ، و کمک گرفتن از یک مشاور ازدواج خوب و با تجربه افزایش دهید.

سلام من چند وقته با یه آقا پسری به قصد آشنایی ازدواج رابطه دارم ،هر دو خانواده های خوبی داریم و از همون ابتدا خانواده هامون در جریان این رابطه آشنایی بودند. الآن بعد از حدود دو ماه رفت و آمد نظر مثبت دادم و حدودا بین دو تا شش ماه دیگه قراره عقد کنیم. چون یه مقدار صداقت و حسن نیت ایشون رو دیدم دیگه جلو خودم رو نگرفتم که دلبسته شون نشم. ولی تازگی همش عذاب وجدان میگره منو. هر شب دلم تنگ میشه ولی چون محرم نیستیم وقتی با هم ملاقات میکنیم یا تلفنی صحبت می کنیم عذاب وجدان منو میگیره به حدی که بغض می کنم ولی نمی تونم طاقت بیارم و صداشو نشنوم. حتی وقتی میریم بیرون دیگه نمی تونم نگاش کنم. قبلا راحت تر بودم ولی الآن نمی تونم با محبت نگاهش نکنم و از اینکه نگامون بهم بیوفته یا صداشو بشنومم شرم دارم. عذاب وجدان شدید دارم. می دونم بعد از عقد درست میشه ولی الآن شرایط عقد رو نداریم و باید چند ماه صبر کنیم ولی یعنی من این دو سه ماه ایشون رو کمتر ببینم؟ کمتر صحبت کنیم؟

سلام دوست عزیز

تمام احساساتی که تجربه می کنید قابل توجه و درست است. اما این احساسات هیچ ارتباطی با آشنایی شما با این پسر ندارد. در حقیقت دلیل تجربه چنین احساساتی، به زندگی گذشته شما، افکار گذشته شما یا به خاطر آسیب های دوران کودکی و نواجدانی بوده است. این آشنایی درست مانند یک جرقه، شعله زیر خاکستر درون شما را برافروخته است.

البته که با نظر شما در مورد اینکه بعد از عقد این مشکل حل می شود موافق نیستم و توصیه می کنم قبل از عقد با ازدواج، ریشه مشکلات درونی خود را یافته و به فکر درمان آن باشید.

طبق تجربه، مشکلات درونی هیچ پسر یا دختری با ازدواج کردن رفع و درمان نشده است. این احساسات ریشه در درون شما دارد، این احساسات باید به رسمیت شناخته شوند و دلیل بروز این احساسات باید مورد بررسی و درمان قرار گیرد.

متاسفانه بسیاری از دختر و پسرها به خاطر فشار خانواده و همسالان، رهای از غم گذشته، فرار از تنهایی و فراموشی افکار منفی و نگرانی تصیمی به ازدواج می گیرند؛ به امید آنکه تمامی این احساسات منفی بعد از ازدواج محو و ناپدید شوند.

اگر دختر و پسر در دوران دوستی قبل از ازدواج به شناخت صحیحی نسبت به هم دست پیدا نکنند، نسبت به ارزشها، علایق، اهداف و معیارهای زندگی هم آگاهی کافی نداشته باشند، این ازدواج اشتباه منجر به شکست و ناکامی است.

اگر دختر یا پسر فقط ار روی احساسات و بدون شناخت تصمیم به ازدواج احساسی بگیرد، چطور ممکن است در مقابله با سختی های زندگی مشترک دوام بیاورند.

راز دستیابی به ازدواج موفق این است که زن و مرد در هنگام اختلاف با همسر با هم ارتباط درستی بگیرند، احساس همدردی کنند و به طور کلی حرف هم را در هنگام مواجه با اختلافات بفهمند.

بنابراین بهتر است در چنین شرایط احساسی و روحی که دارید وارد رابطه عاطفی یا ازدواج نشوید. به نظرم شما اکنون آمادگی برای ازدواج ندارید چون به جای عقل و منطق، احساسات برای زندگی شما تصمیم می گیرندو نتیجه یک ازدواج احساسی شکست و احساسی تنهایی بعد از ازدواج است.

59 دیدگاه

  1. سلام من ۲۳ سالمه ۵ سال پیش با اقایی اشنا شدم که هم سن خودم بود.و الان ایشون ۲۴ و منم چند ماه دیگه ۲۴ میشم. وضع مالی خانواده ی ما خوبه ولی ایشون تهران زندگی میکنن و خانوادشون وضع مالی ضعیف تری به نسبت ما دارن .ایشون قصد داشتن برن المان اما بعد رابطه ی ما و علاقه ی شدیدمون به هم نرفتن و دانشگاه هم نرفتن و در عوض شروع کردن به انجام کارهای مختلف. همیشه پر تلاش و با مسئولیت بودن و تو این ۵ سال من اولویت ۱۰۰ زندگی ایشون بودم. هرکاری کردن که به درامد برسن و ازدواج کنیم. اما هنوزم شرایطمون مطلوب نشد.اما ایشون الان یک ساندویچی دارن. مشکل اصلی اینه که ایشون با اینکه ایران به دنیا اومدن و بزرگ شدن و تهران زندگی کردن و کاملا از لحاظ عقاید و رسم و رسوم هیچ تفاوتی با ما ندارن اما اصالتا ایرانی نیستن و از اتباع افغانستان هستن که این موضوع نه تو قیافه و نه تو رفتارشون اصلا مشخص نیست اما شناسنامه ی ایران ندارن ولی کاملا قانونی تو ایران هستن و درصورت ازدواج بامن، بعد ازدواج میتونن از اونجاییکه ایران متولد شدن و بزرگ شدن میتونن برای شناسنامه اقدام کنن البته هزینه داره طبیعتا و کم هم نیست. اشنایی ما مجازی بوده ولی بارها هم رو دیدیم چه تو شهر من و چه تهران. به شدت حامی،مسئولیت پذیر،مودب،خانواده دوست،مرتب و هر ویژگی خوبی که یک ادم از رابطه توقع داره. ایشون همش رو داره.تو وضع مالی الان ایشون توانایی خرید ماشین رو داره فعلا. و همین. من خواستگار های خیلی بهتری دارم و مطمئنم پدرن با ایشون مخالفت میکنن اما قلبم با ایشونه و دیشب سعی کردم رابطمون رو تموم کنم ولی نتونستم. و حس کردم قلبم رو از دست میدم‌ . با همه ی این اوصاف نمیدونم کار من منطقیه یانه. ایشون من رو همه جوره ایشون من رو همه جوره میشناسن و همیشه و همیشه اولویتشون تو همه چیز من بودم و هستم.۵ سال تمام تلاششون رو کردن تا به هرطریقی درامد مناسبی کسب کنن و من رو به دست بیارن و من به همین تلاش دلخوش بودم. یکبار که خواستگار های سمج و خوبی داشتم به پدرم گفتم به کسی علاقه مندم و بهشون گفتم این اقا وضع مالی مناسبی نداره. چون ایشون اون زمان درامد واقعا کمی داشت. و پدرم مخالفت کردن. الان نمیدونم من منطقی دارم فکر میکنم و باید با ایشون بمونم و یا نه.‌پدر من وضع مالی خوبی داره و باتوجه به خواستگار هایی که دارم طبیعتا اجازه نمیدن با کسی ازدواج کنم که تحصیلات کم و وضع مالی ضعیف دارن. و خب این ها قابل حله اما اینکه ایشون اتباع هستن. از گفتن این موضوع به پدرم واقعا نگرانم

  2. سلام.با مردی آشنا شدم ک 37سالشه ی بار هم ازدواج کردن و جداشدن نزدیک به نه ماهه ک باهاشم و بهش علاقه دارم و ایشون هم منو دوست دارن من 25سالمه و مجرد هستم ایشون از ازدواج قبلی و حتی از خانواده خودشون هیچ حرفی بمن نمیزنن ایشون توی شهر دیگه هستن ولی نزدیک ب شهر خودم اصلا از گذشته یا خانواده خودشون بمن چیزی نمیگن من قصدم جدیه و ایشون رو دوست دارم و ایشون هم منو دوست داره حتی بار ها سر همین مسئله ک از خودت خانوادت بمن چیزی نمیگی بحث کردیم کات کردم باهاشون ولی ایشون با گریه و بار ها شده تا چند روز توی خیابون توی شهر من مونده ک با من آشتی کنه نمی‌دونم چطوری بگم من قصدم جدیه میخام باهاشون ازدواج کنم و از ایران برم ولی ایشون اصلا حرف از ازدواج نمیزنن فقط میگن منم باهات میام اونور و اونور باهم ازدواج میکنیم ولی من اینو نمیخام میخام ک باخانوادش آشنا شم ولی قبول نمیکنه ک منو با خانوادش آشنا کنه نمی‌دونم چطوری بیان کنم تو این چند ماهی ک باهم هستیم هروقت ک همو دیدیم فقط با هم سکس کردیم ی بار بامن مسافرت نمیاد یا خرید فقط منو می‌بره خونه من اینو دوست ندارم بهم محبت می‌کنه تو همه لحاظ ولی این کافی نیست با این ک نه ماهه باهاشم اصلا نمی‌شناسمش از خودش هیچی بمن نمیگه نمی‌دونم چیکار کنم موندم ک کات کنم یا ادامه بدم

  3. من دانشجو ام و 20 سالمه. تو محیط دانشگاه با آقایی آشنا شدم همسن و سال خودم، زندگی ایشون خیلی براساس لذت و هیجانات جوونیه اهل رفیق بازی و مهمانی و مشروب و البته رابطه های متعدد و جنسی هست، یسری اتفاقاتی افتاد که من به این آقا علاقه مند شدم اما خودم از لحاظ سبک زندگی نقطه مقابل ایشونم و خود این آقا جایی گفته بودن من جزو پاک ترین دختر های دانشگاهم، زمانی که من حتی خودم هنوز به این حسم اطمینان نداشتم این آقا به خاطر تجربه هایی که داشت متوجه ‌شد و از دوست مشترکمون سوال کرد که آیا از طرف من علاقه ای وجود داره؟ وقتی جواب گرفت تاکیید کرد که من دنبال دختر پاک نمیگردم و به قولی بزن در رو ام، و خب بعد از اینکه متوجه ماجرا شد از من فاصله گرفت و خب ابن فاصله گرفتن حتی توی رفتار تو فضای مجازی هم مشخصه، اگر بخوان دقیق تر از این آقا بگم ایشون یکسال و نیم هست که بیرون دانشگاه رابطه داره و جایی هم گفته بود به اون دختر علاقه داره ولی چون مطمئن نیست که بهم برسن وارد رابطه دیگه ای شده و چند ماه بعد خبر رسید که با دختری از فامیل دور هم رابطه جنسی برقرار کرده خلاصه دلایلی باعث شد که من رابطه های الانش رو خیلی جدی نگیرم چون به نظرم رابطه هاش پایدار نیست من تصمیم دارم حداقل دوسال و تا آخر دوره تحصیل صبر کنم و حضوری و شخصا با این آقا صحبت کنم با توجه به تجربه های شما میخوام این آقا رو بهت بشناسم اینکه درست فکر میکنم رابطه های الانش پایدار نیست؟ و واقعیت من هنوز نمیتونم بپذیرم مشکل من صرفا پاک بودنم باشه و ممکنه که طی گذر زمان نظر این آقا تغییر کنه؟

  4. سلام.من ۳۸سالمه و کارمند دوسال پیش ی موقعیت ازدواج برای ازدواج داشتم یک هفته ب خواستگاری رسمی یک شب که از بیرون برمی گشتیم پلیس ماشین را نگاه داشت و متاسفانه متوجه شدم که شیشه همراهش بوده ..من آنقدر دوسش داشتم که وقتی گفت برای خودش نبوده باور کردم.براش حبس یک سال هم بریدن.توی این مدت من با وجود مخالفت خانواده و ترس اونها در ارتباط بودیم.این چند روز به طور وحشتناکی بخاطر حرفی که من راجع به فردی ک سالهای پیش پیشنهاد ازدواجش را داشتم زدم برخورد بدی داره و منو متهم به رابطه با اون مرد می کنه ب زبون نمیاره ولی از حرفاش قشنگ این برداشت میشه.من مشکلم قطع این رابطه نیست ..احساس سرخوردگی و عزت نفسی ک از دست دادم دو سالی که همه وجودم را براش گذاشتم .احساس سرزنش خود( .اینکه من از گناه بزرگش گذشتم و بخشیدم ولی اون از اشتباه کوچک من که سلام علیک با پسر عموم که قبلا خواستگارم بوده نگذشت) ,این فکر و خیال ها این عزتی که از دست دادم شخصیتی ک پیش خودم خرد شد آزارم میده..بیش از آنچه تصورش را کرد..ممنون میشم راهنمایی کنید..

  5. سلام من۲۰ سالمه، ۱۰ ماه که توی رابطه هستم.پارتنرم ۲۴ سالشه و نزدیک دو سال هست که میشناسمش.از نظر اخلاقی و عقاید خیلی باهم تفاهم داریم .واقعا عشق و علاقه بینمون زیاده و تو شرایط سخت هم خودمون به هم ثابت کردیم و مادران هردو از رابطمون خبر دارن.یه مشکلی هست که ما باهم اختلاف طبقاتی زیادی داریم و سطح مالی ما خیلی بیشتر از ایشونه.من واقعا امید زیادی به این رابطه دارم و مطمئن هستم که میتونم کنارش باشم تا بعد سربازیش بره سرکار و پیشرفت کنه.ولی مادرم مشکل داره البته از شدت علاقه ما خبر نداره.نمیدونم باید چی کار کنم

  6. من اسمم رضاس ۳۳ سالمه و در آستانه ازدواج با یک خانم ۲۴ سالمم بعد از تقریبا دو سال و هفت ماه رابطه که از یکسال گذشته خانواده ها بطور کامل در جریان بودن….ما خیلی همو دوس داریم و تقریبا تمام این مدت شب و روز با هم در ارتباط بودیم…هیچوقت نه استرس خیانت نه استرس موارد دیگه رو داشتیم از هم چون واقعا سعی کردیمیه رابطه سالم و درست داشته باشیم…ولی سر یک سری مسائل که اختلاف عقیده و دیدگاه داریم برای کارا و اهدافی که تو آینده داریم الان به اختلاف خوردیم و هرچی به تایم ازدواج داریم نزدیک تر میشیم این مخالفت برای این مسیری که تو آینده توی ذهن من هست داره سختگیرانه تر و با محدودیت بیشتری انجام میشه و بی پرواتر راجع بهش حرف میزنه و بجای رسیده که میگه اگه فلان کارو بکنی من نمیتونم و نیستم حتی بعد از ازدواجم اینکار انجام بشه بازم من نمیتونم و هرجای رالطه باشم میرم…در صورتی که تا یک سال و نیم اولداصلا به این شکل نبود و مخافت خیلی کمتری داشت و الان که من جدی تر دارم نگاه میکنم به رابطمون و میخوام اقدام کنم خیلی سفت و سخت شده و به من این حسو میده که بعد از ازدواج ممکنه سر همین موضوع به اختلافا و دعواهای شدیدی بخوریم….چون این اهدافی که من تعیین کردم مسیریه که سالها واسش زحمت کشیدم و بشدت علاقه دارم بهش….یه نمونشو بگم اینکه مثلا دوس دارم فیلم کوتاه بسازم و حتی بهش گفتم تو این مسیر همه کارا رو با هم میکنیم و تو دست راست من میشی تو همه کارا….اوایل که اینو میگفتم خودشو راضی نشون میداد اما الان خیلی جدی و بدون ترس میگه اصلا ازینکارا خوشم نمیاد و اگه قرار باشه این مسیرو جدی دنبال کنی و به یجایی برسی تو این مسیر من نیستم….حرفاش بشدت تغییر کرد….در صورتی که تمام این مدت من تمام تلاشمو کردم

  7. من خانوم هستم یک سال و خورده ای هست که جداشدم حالا با یه داستان های الکی با همکار آقا که مجرد و پسر بود وارد رابطه دوستی شدم بدون مرز بعد چندروز ایشون گفت ک خانوادش براش رفتن خاستگاری دختر داییش این نمیخواد طرفو ولی نمیتونه چیزی بگه من باور نکردم گفتم واسه پیچوندن منه بعد سریع بلاک و بی جواب گذاشتن پیام و اینا متاسفانه من چندبار پیگیری کردم ک چیشد و اینا بعد یکی دوهفته برگشت ولی گفت ک رابطه جنسی میخواد من نمیدونم چرا سریع وا دادم و کار تموم شد بعد دوروز با بهونه اینکه من حالم بخاطر خواهرم بد بوده و درک نکردی و فلان رفتارو تو رابطه توجه نکردی و اینا یهو رفت البته اینارو بعدش گفتا همیشه قبلش بدون اینکه چیزی بگه ن جواب پیام و زنگ میده ن چیزی بعدش دیگه بلاک میکنه همیشه کلی حرف و سوال تو ذهنم میمونه بعد یک ماه و نیم پیام داد گفت من داستانم با دختر داییم تموم شده اومدم جبران کنم من گفتم میخواد جبران کنه دیگه باز بهش اجازه دادم بعد قرار بود بره مسافرت ازم پلور بانک میخواست براش برده بودم تو خیابون بهش زنگ زدم ک بیاد بگیره بهش گفتم ینی فقط بخاطر پاوربانک میخوای بیایی دوست داشتم ازش بشنوم ک بگه دیدن خودت هم هس ولی نگفت گفته این بچه بازیا چیه و قطع کرد بعد هرچی زنگ زدم پیام دادم جواب نداد و بلاک کرد بعد دوروز بهش گفتم من میخوام نامزد کنم اون صیغه محرمیت(بار دوم) رو زنگ بزن باطل کن فرداش زنگ زد باطل کرد بعد دوهفته دوباره پیام داد ک عذرخواهی و اینا ازم پرسید نامزد کردی گفتم ن بعد دوباره پیام شروع شد و اینا دوروز پیش حالم بد بود گفتم بمون حرف بزن منو آروم کن بیا همو ببینیم گفت ن چندبار پیام دادم یه حرف زشت زد خیلی ناراحت شدم گفتم تو این حرفو زدی ازم عدرخواهی نکردی ک خیلی طلبکار بود

  8. سلام خسته نباشید میخواستم راجب ازدواج از شما مشاوره بگیرم من راجب خواهرم صحبت میکنم اما از طرف پدرم.راستش خواهر من امسال ۲۲ سالش میشه تا یکماه دیگه براش خواستگار های مختلفی اومده اعم از شغل های ازاد و طلبگی و … ولی یا مادر اونا نمی پسندن یا اگر یکنفر هم باشه که بپسنده این عیب میذاره روی خودش و حانوادش و شر میندازه تو خونه.حالا پسرخالم که ۳۲ سالشه ولی اصلا بهش نمیخوره و ایشون از نظر مالی خیلی کامله و به غیر از اون حتی اخلاقش هم حره نداره خیلی ارومه از بچگی سرش تو کار بوده اصلا و اصلا اهل دختر بازی و سیگار و حالا هرچیز بدی که فکرشو بکنید از این پسر بر نمیاد یعنی اینو همه میگن و طوریه که بعضی ها حتی با زبونشون گفتن بیا دختر منو بگیر و ایشون متاسفانه یک نامزدی ناموفق داشتن چون از مشاوره و عیره استفاده نکردن و انگار دختره بخاطر پول اومده و همچنین اخلاقاش تضاد این پسره بود حالا اومده برای خواهرم اینم قبول نمیکنه به هرکسی میگیمم این خواستگار اومده همه میگن برو وگرنه پشیمون میشی همه تقلا میزنن که بره ولی همش داد و بیداد میکنه میگه شما نمیشناسین چون اصلا تو جنع نیومده و حرف تزده ولی پدر و مادرم و همه بزرگا میدونن که نسبت به وضع خانوادگی ما و خالا هرچیزی
    اون مناسبه برای خواهرم یا حالا حتی اون ازش کمی سرتره ولی این نمیفهمه حالا چکار کنن پدر و مادرم؟

  9. سلام شبتون بخیر ، ببخشید من یک راهنمایی میخواستم راجع به رابطم ، راستش من حدود یک سال پیش از طریق دوستان دانشگاه با پسری آشنا شدم اما زیاد مایل به وارد شدن رابطه نبودم اما بالاخره باهم رابطه رو شروع کردیم ، تقریبا ۷,۸ ماه بعد پسری رو خودم ملاقات کردم که واقعا به دلم نشست یعنی ما بین رابطم بودم که زیاد تمایلی بهش نداشتم بعد با اون پسر آشنا شدم و گفتم که قصدشون جدی هست و خیلی زود خانوادشون رو از جریان با خبر کردن اما به دلیل شرایط اقتصادی مهاجرت موقت کردن به انگلیس اما من با خانوادشون در ارتباط هستم ، از طرفی پسری که دوست دانشگاهیم اشنام کرده بود هیچ جوره ولکن ماجرا نبود و نیست یعنی اصلا بی‌خیال من نمیشه هرکاری میکنم میگه میام جلو در خونه و از این حرف ها ، و اینکه این دوستی که من داشتم رفتن جریان رو برای این پسر تعریف کردن که من حین رابطه با یک نفر دیگه آشنا شدم ایشون هم عصبی شدن و به اون آقا پسر پیامک دادن من بهش گفتم که جواب نده یکی از اقوام دور هست ، حالا واقعا به کمک احتیاج دارم آقا پسری که در ابتدا باهاشون آشنا بودم از همه لحاظ اوکی هست یعنی از لحاظ خانوادگی و فرهنگی کاملاً شبیه به همیم بحثی هم میشه با آرامش برخورد می‌کنه اما واقعا از لحاظ ظاهری نمیتونم تحمل کنم پسری که خودم ازش خوشم اومد کاملا عصبی هست و اگر عصبی بشه خودش نمی‌دونه چیکار می‌کنه و اینکه یک مقدار فرهنگ متفاوتی داریم اما واقعا دوسش دارم یعنی وقت هایی که مقصر نباشم هم معذرت خواهی میکنم می‌دونم رابطه درست ارتباط با پسری هست که دوستم آشنا کرد اما علاقه ای ندارم نمی‌دونم باید چه کار انجام بدم در ضمن اینکه آقا پسری که انگلیس بود دوماه دیگه قرار هست بیاد جلو ، یعنی دوتاشون میگن که قصدشون جدی هست اما من واقعا نمی‌دونم

  10. سلام من بیست سالمه و با موردی ۲۷ ساله حدودا ۱۵ ماهه آشنا هستم ایشون قصد جدی برای ازدواج دارن ولی من اول خیلی قصدم جدی نبود ولی چون یه مدت کلا راجب ازدواج حرف میزد باهام منم کم کم تو مسیر ازدواج قرار گرفتم یسری مشکلات اساسی وجود داره مثل اعتقادات و محل زندگی و زمان مورد نیاز من برای ازدواج که شاید یکسری هاش بصورت توافقی حل بشه ولی بعضیاش هم زمان بر باشه مسئله مهم من اینه که من الان خودمو به هیچ عنوان اماده ازدواج نمییینم ولی ایشون خیلی اصرار دارن که حتما حداکثر تا دوسال دیگه باید ازدواج کنیم از طرفی من دلم میخواد تهران زندگی کنم چون فرصت های شغلی بیشتری دارم ولی ایشون میگن من حتما بای اصفهان بمونم چون شرایط شغلی بهتری دارم خلاصه من تا حد زیادی این ازدواجو مانع موفقیتام میدونم و پیش مشاور هم رفتیم میگن اون موفقیت هات رویایی بیش نیست و الان که واسه شما موردخوب پیدا شده احتمالا باید قید یه آینده ای ک تصور میکردید رو بزنید من خیلی درگیرم این روزا از یطرف درسم بشدت خوبه و میدونم که در آینده خیلی جایه پیشرفت دارم البته این اقا مانع تحصیلم نیست فقط شرایطی ایجاد کردن که منو از رسیدن به اون موفقیت ها احتمالا ددر میکنه و از طرف دیگه همه میگن این اقا خیلی عاشقته دیگ کسی پیدا نمیشه انقدر دوست داشته باشه و ویژگی های مثبت این اقا رو هم داشته باشه و اقنو از دست بدی پشیمون میشی

  11. من حدود یه ماه و خورده ایه که با یه اقایی وارد رابطه شدم حدودا ۳۰ سالشه خودم ۲۴ سالمه بعد این اقا خیلی مهربون و اقاعه بسیار بهم توجه میکنه و نوع رفتار و اخلاقی که داره همونیه که من همیشه دوس داشتم اما چن تا مشکل هست…یکی اینکه از استایلش و نوع لباس پوشیدنش خوشم نمیاد و روم نمیشه بهش بگم دوم اینکه این اقا دوستای زیادی داره و همش باهم مسافرت و دورهمی و اینا میرن و من نمیتونم برم و نمیتونمم منعش کنم از رفتن و خودم تو عذابم وقتیم باهاش درمیون گذاشتم نگفت خب نمیرم و اینا فقط به یه استیکر بسنده کرد…از یه طرفم با۳۰ سال سن اصلا راجب برنامه هاش حرف نمیزنه و تو مسیر پیشرفت نیست و هروقت میپرسم فقط میگه دارم تلاش میکنم دیگه…و من حس میکنم تا دیر نشده باید تمومش کنم رابطه رو…نظرتون چیه؟

  12. سلام وقتتون بخیر یه ماه پیش یه پسر برای ازدواج با خانواده پیش قدم شدن و همه چیز خیلی عالی پیش رفت و ازمایش دادیم و قرار شد بعد از رمضان عقد کنیم اما چند روزی خودش رو عقب کشید و باهم حرف نزد و گفت درگیری ذهنی دارم و باید با خودم تنها باشم برای ازدواج خیلی عجله کردیم اصلا هیچ شناختی از هم نداریم و منم اصلا بهش فرصت ندادم و مدام پیگیرش شدم تا بهم بگه چرا یه دفعه ای اخلاقش تغییر کرد میگه بهت حس دارم و از زندگی متاهلی می‌ترسم یه هفته پیش بهم پیام داد و رابطه رو تموم کرد اما بعد یه روز اومد معذرت خواهی کردو گفت اشتباه کردم و گفت تو این هفته عقد میکنیم اخر هفته بهش گفتم چی شد چرا رو قولت نموندی و بازم مثل اون روز اخلاقش عوض شد و ازم فاصله گرفت در حالی که منم بهشون جواب رد دادم بازم باهم ارتباط داریم و خیلی خوب داره باهم رفتار می‌کنه ولی مدام با خودش درگیره الان من میخوام هر جور شده برش گردونم نمی دونم کارم درسته یا نه ادامه ندم و بلاکش کنم و همه چیز رو فراموش کنم

  13. سلام خسته نباشید من دختر ۱۷ ساله هستم ترس قبل از ازدواج دارم واز مسائل جنسی وقتی میشنوم تنم میلرزه میترسم در اینده اتفاقی تو زندگیم بیوفته من دوست دارم ازدواج کنم از کار های عاشقانه بوسیدن از لب و اینجور چیزا خیلی دوست دارم پایه هستم و تنها چیزی که ارومم میکنه لب گرفتن هست ولی تا مسائل جنسی میاد تو فکرم منصرف میشم لطفا راهنمایم کیندل ممنونم

  14. سلام میخواستم بپرسم من نامزد دارم اما نامزدم خیلی رابطه جنسی رو دوست داره میخواستم بدونم چیکار کنم که اینجوری نباشه

  15. سلام اگرباکسی آشنا شدید و همون روز اصرار کرد برید بیرون و باهم ملاقات داشته باشید باید همان روز رفت؟یا باید تایم خرید؟نه در خواست دوستی تست نه ازدواج

  16. سلام دختری هستم 29ساله و مجرد لیسانس حقوق دارم، از لحاظ ظاهری قیافه متوسطی دارم، خواستگاری دارم که چون 2۹سالمه همه میگن باید ازدواج کنی، ولی خودم با حرف زدن باهاش فهمیدم که نه تنها علاقه ای بهش ندارم بلکه ادمی هست که نمیتونم بهش تکیه کنم به قولی نمیتونه گلیم خودش و از آب بکشه بیرون، در جامعه نگشته، نمیدونه چه طور با مردم حرف بزنه و ارتباظ

  17. من دختر ۲۴ ساله ای هستم من با یه آقایی مجازی آشنا شدم ۳۹ ساله شون هستش چند دفعه آیی همو حضوری دیدیم که ایشون ۱۴ سال اختلاف سنی ولی چهرشون خیلی baby face هستن الان حدوداً شش ماه باهم هستیم همو دوست داریم علاقه داریم ولی من داشتم قبلا یه خواستگار ۱۲ اختلاف داشت من با ایشون دانشگاه آشنا شدم همکلاسی بودن ایشون از من خوشش آمده بوده چون من بیماری زمینه ای دارم دیابت نوع ۱ هستش اون موقع دوره کرونا بود نتونستیم همو حضوری ببینیم اون موقع درسم تموم شد ارتباط ما مجازی شد تو تلگرام . تو تلگرام بهم گفت از من خوشش امده می‌خوام بیام خواستگارتون اگر اجازه بدین من گفتم آمادگی برای ازدواج ندارم مزاححمم نشین گفت میشه مجازی حرف بزنیم تا وقتی که آمادگی برای ازدواج داشته باشی من گفتم از خانوادم میترسم گوشیمو میگیردن گفت شماره دوم داری گفتم آره با شماره دومت پیام بده من چهارسالی با شماره دومم با ایشون حرف میزدم از خانوادشون می‌گفت ولی از زندگی قبلیشون چهار نفر خانم بودن بایه بچه چیزی بهم نگفتن روز خواستگاری بهم گفتن یعنی فردای خواستگاری به من گفت به من گفتن به خانواده محترم بگین که من خواستگاری میکنم منم رفتم گفتم به مادر گفتم ولی پدرم در جریان نبود مادرم گفت با خانواده بیاد من به ایشون گفتم باخانواده بیا ایشون گفتن که من متاسفم نمیتونم گفتم چرا گفت من نمیتونم خوشبختتون کنم شما حیف‌ هستین من گفتم بیخود کردی این حرفو میزنی بهم چرا با روحیات من بازی می‌کنی گفتم یکبار دیگه بهم زنگ بزنی ازت شکایت میکنم. بعد یک هفته بعد از طریق اینستاگرام بایه آقایی آشنا شدم اون بالا عرض کردم من با ایشون چهارده سال اختلاف سنی داریم چند باری تلفنی صحبت کردیم چون رشته من دانشگاهی تدوین فیلم هستش با نرم افزار کامپیوتری کارمیکنم ایشون هم قبلا هم فیلمبردار وعکس اینا بود بهم گفتن به منم یاد بده من گفتم چه جوری بهت یاد بدم چون من محدودم حق اینو ندارم به آقا درس بدم گفت که عکس یه خانومی که همکلاسی هستش به پدرت نشون بده پدرمم از اون پدرهایی هستن که سختگیر هستش و مادرمم مثل پدرم خیلی سختگیر هستن پدرم یه جوری هستش سختگیریش مثل مثل مادرم نیست من بخاطر مدرکم رفتم دانشگاه من به پدرم گفتم بابا یکی از همکلاسی هارو دیدم می‌خوام بهشون درس بدم نرم افزار تدوین گفت باشه شب صحبت میکنیم عکس یکی از همکلاسی هارو بردم بهشون نشون بدم گفت این بو داره حواست باشه من استرس گرفت منو بعد دور روز بعدش بهش پیام دادم گفتم چیکار کنم ‌اون آقا بگو منصرف شده نمیشه دروغ بگی من با جرعت تموم‌ رفتم به پدرم گفتم بابا این خانوم نیست آقا هستش مادرم گفت یاخدا یا حضرت عباس این داره به آقا درس میده . پدرم گفت تو مگه نمیگی می‌خوابی درس بدی برو بده مادرگفت نه بگو منصرف بعد خود اون آقا زنگ زد بهم پدرم صحبت کنه پدرم گفت اگر جای خواهرت زود میزاشتی اون گفت صبر کن جواب نهایی بدم اگر شد که میاد بهت درس میده اگر نشد خدانگهدار. قبل از اون من پدرم گفت کجا آشنا شدی گفتم همکلاسی دوره کاردانی دوستش همکلاسی من بود شماره منو از اون گرفته بعد من به پدرم گفتم از علاقه بوده خواستم قضیه تموم بشه گفت یعنی خواستگار هستش گفتم آره
    بعد اون آقا بهم شبش بهم پیام داد گفت چی شد میتونم گفتم نه بهم خورد گفت چرا چون گفتم از علاقه بوده گفت چرا گفتی من که بهت علاقه ندارم باید چند روزی بریم بیایم همو ببینیم گفت منو مجبور گفتن کردی دوستم همکلاسیت بوده من شماره تو رو از اون گرفتم همه چی خراب شد گفتم چیکار کنم گفت هیچی راه من جدا راه تو جدا یه یک هفته ای باهم قطع ارتباط کردیم گفتم نمیتونم باید بهش پیام دادم گفتم ببخشید من نمیتونم بدون تو باشم گفت منم گفت میتونیم همو ببینم گفتم محدودم نمیشه هرموقع خواستی بری بیرون بهم بگو من بیام من به خانوادم گفتم دارم میرم انقلاب دنبال کتاب جاش رفتم اونو ببینم دیدم باهم صحبت کردیم که بهم گفت قصدش باهام ازدواج گفت باید صبر کنی این اتفاق ها بیفته خانوادتت ساکت بشن تو هیچی نگو اونش بامن گفت خانوادم چی منو دعوا میکنن کتک میزنن گفت درستش میکنم میگم همه چی از ترست بوده تو هیچی نگو چند ماه باید صبر کنی من بعد از اون حرف فکر کردم گفتم نمیتونیم باهم ازدواج کنیم چون سن تو زیاد هستش حوصله نداری گفت من ندارم گفتم آره بزار دوست باشیم گفت باشه یکماهی باهم بودیم بهم پیام باید ازهم جداشیم گفتم چرا گفت که بخاطر خودت گفتم راحت باشیم گفتم نه من بهت وابسته نمیتونم بمون پیشم من فکرمو کردم تو این مدت داشتم فکر میکردم گفت یعنی ازدواج گفتم آره ما از اسفند تا الان باهم هستیم
    ولی یه مشکل داریم من قضیه بزرگش کردم به خانوادم دروغ گفتم من موندم چه جوری به خانوادم بگم باز دوباره به این آقا دوست شدم چون خانوادم ازدواج مجازی قبول نمیکنن من ایشون دوست دارم علاقه دارم بهشون من اون همینطور دوست داره منو و علاقه داره نمی‌دونم چه جوری بهشون بگم
    چون خانواده من از اون خانواده سخت گیرا هستن

  18. سن : ۱۸، جنسیت : زن ، دوازدهم انسانی هستم ، دانش آموزم . خواستم به شما بگم دوست پسرم بهم درخواست ازدواج داد گفت به خانواده ام گفتم که میخوام باهات ازدواج کنم خانواده ام قبول کردن بهم زنگ زد و پیام داد گفت جوابم رو بده منتظرتم نمیدونم چیکار کنم چی جواب بدم میشه بی‌زحمت راهنمایی کنین

  19. سلام وقتتون بخیر دخترم ۲۷ سالشه حدودا چهار سال پیش با پسری اشتا و دوست شد میخاست بیاد خاستگاری گفتیم اول برن مشاور بعد از مشاوره و تست و مصاحبه ایشونو مشکلاتشون گفتن ما ردشون کردیم الان محدد اومدن ولی زیر بار مشاوره نمیره و دخترم هم اصرار به این ازدواج داره

  20. سن ۲۶ خانم میباشم مجرد و کارشناس بیهوشی .از خردادماه همکارم بهم درخواست ازدواج داد اما گفت که فعلا چند وقت باهم باشیم تا بیشتر همو بشناسیم و کسی هم اصلا در محیط کار نفهمه و به خانوادتم چیزی نگو اما اون یه روز پدر و مادرش برای دیدن من به بیمارستان اومدن و چند وقت بعدم کهگفت بری بیرون منو به خانوتدش نشون داد بهش گفتم که منم به خانادم بگم گفت نه صبر کن ولی من به مادرم گفتم .بهشم گفتم که به مادرم گفتم گفت عیبی نداره الان حدود ۴ ماه میگذره بهش میگم چکار کنیم به خانوادم بگم بازم میگه نه واقعا الان نمیدونم چکار کنم میترسم وابستگی زیاد ایجاد بشه. البته بگم قبل از اینکه بهم پیشنهاد بده من خیلی دوستش داشتم. دوروز پیش باهم بیرون رفتم بهم گفت که با یه مشاور که دوستم هست صحبت کردم بهم گفته اشتباه کردی از اول با پیشنهاد ازدواج جلو رفتی اینطوری باعث میشه که خودتون رو خوب جلو بدین و رازهاتون رو بهم نگید برای همین خیلی نگران بود .منم یه جورهایی به نگرانی افتادم پیش خودم گفتم نکنه از بودن با من خسته شده که اینطوری میگه بهش گفتم میگه اصلا این فکر رو نکنن رابطه ما مثل قبله هیچ فرقی نکرده ولی هر چی شد بهم بگو. میشه منو راهنمایی کنید ممنون میشم خیلی نگرانم

  21. سلام وقت بخیر ببخشید من ۴۲ سالمه با یه خانم که اونم ۳۴ سالشه در حال صحبت کردن بودم کل زندگیمو بهش گفتم اما بعد از ۴ماه صحبت کردن که درآمد من اینقدر هست فعلا کاری کردم نتونستم پولم از صاحب کار بگیرم گفت بی عرضه ای دیگه نیا خواستگاری دوباره بعد یه هفته پیام داد که ببخشید حالا من می تونم به این رابطه ادامه بدم یا نه

  22. با سلام پسرم‌با دختر خانمی ۶ ماه رفت و آمد کردن بحث داشتن بهم زدیم اما دو سال هست نمی تونن دست از هم‌بردارن و همدیگه رو دوست دارن و به اشتباهاتشان پی بردن پسرم یکی دوبار با پدر دختر بحث کرده و از پسرم به دل گرفتن بی احترامی نکرده با صدای بلند و اینکه اجدادتون به باد میدم همبن. الان اصلا راضی نمیشن بین خانواده ها هم یه کم کدورت پیش اومده آبان دو سال هست این‌جریان و دیگر قطع رابطه خانوادگی . چه راهکاری هست با چه شیوه ای به خونه شون برم و صحبت کنم چه جوری شروع کنم با خانواده برم یا من مادر هستم تنها برم ممنونم از راهنماییتون خدا خیرتون بده دو ساله درگیر هستیم

  23. من دختری22ساله هستم که هدفم رشته پزشکی بود به همین خاطر سه سال پشت کنکور موندم در طی این سالهای کنکورم یه خواستگار پر و پا قرص داشتم که بعد از چند بار جواب نه شنیدن باز هم مصر بود برای ازدواج من امسال که میخواستم کنکور بدم گفتم بعد کنکور بهش فکر میکنم الان حس میکنم واقعاً احساس قلبی ای بهش ندارم ولی خانواده به خاطر موقعیت خیلی خوب این خواستگار میگن ازدواج کن اونا حس میکنن خواستگار به این خوبی دیگه برای من نیست و واقعا این چند روز من رو تحت فشار گذاشتن الان هم میگن ازدواج کن اون هم با درست مخالف نیست در کنارش درست رو بخون من واقعا نمی‌دونم باید چیکار کنم میشه راهنماییم کنید

  24. بنده ۲۶ سالم هست چند ماه پیش پدری منو برای پسرشون خواستگاری میکنن و خانواده من میرن تحقیق و میگن پسر خوبی هست تا. اینکه خواهرم ایشونو تو اینستا فالو میکنه و به یکی از داستاناشون جواب میده که بعد مدتی به شوخی مادرم میگه از خواهرم خوشش میاد من میخوام بدونم دلیل این کارشون چی بوده هم پسره هم خواهر خودم و اینکه من از پسره خوشم میاد

  25. سلام خسته نباشید من ۱ ساله با یک پسر هستم بعد ۶ ماه دست برنداشت که به خانوادت بگو حالا با خانوادم گفتم یه جلسه ۴ نفرس رفتیم بیرون بعدا دیگه عادی میرفتیم میومدیدم بعد. بهم گفت من یکی دیگه رو دوس دارم گفت من اونو میخوام اون منو نمیخواد گفتم خب تو ام نخواه فلان و اینا بعدش من نگرانش میشدم اون بهم پیام اینا نمیاد. من زود زود میدادم میگفتم کجایی و فلان یه روز بهم گفت تو ام همش گیر میدی گفتم ادم از دوس داشتن به یکی گیر میده دیگه گفت می‌خوام تموم کنم فلان بعدش بازم بعد ۲ ماه برگشته میگه میخوامت و فلان قول دادم دیگه یادش نکنم اون دختره رو. منم قول کردم به نظرتون درست میشه. به من میگه لاغر شو (من ۹۰ کیلو هستم ) میگه ۶۰ کیلو باش بیام خواستگاریت

  26. سلام وقت بخیر من تقریبا با دوست دخترم ۴ سال دوست بودیم الان دو ساله با هم تو رابطه ایم بنظر شما پیشنهاد رابطه را مطرح کنم یا نه تو این چند سال تا حالا بحث روابط جنسی رو مطرح نکردم الانم برای اینکه به صمیمیت رابطمونم کمک کنه به این فکر افتادم با تشکر

  27. چند وقتیه با فردی برای ازدواج اشنا شدم اما به تازگی متوجه شدم بسیار ادم عصبی طوری که بحثمون میشه به خودم و خانوادم فوش میده هم من دوسش دارم هم میدونم اون دوسم داره و وقتی میخوام برم تهدیدم میکنه که خودم رو میکشم منم میترسم نمیدونم واقعا چیکار کنم

  28. حدود دوساله با یک شخصی یه رابطه ای رو شروع کردم و الان رابطمون خیلی جدی شده تقریبا ولی خیلی نگران جوری که درمورد من فکر میکنه هستم و بابت خیلی از کوچکترین اتفاق های طبیعی استرس میگیرم چجوری باید این رفتارمو درست کنم؟؟

  29. سلام وقت بخیر من یه دختر ۱۹ ساله هستم ک بیشتر از یکساله با یه پسری عرب فامیلمون دوست شدم قصد ایشون ازدواج هستش و همیشه هم میگه ولی من قبول نمیکنم ولی دوسش دارم واقعا ولی دوس ندارم باهاش ازدواج کنم فقط دوس دارم باهاش حرف بزنم و البته دلیل قبول نکردنمم اینه ک پسرای عرب خیانت میکنن و اینکه تو اینستاگرامش دختر بی حجاب فالو لایک میکنه و بهش میگم حذف کن میگه حاضرم بمیرم ولی این کارو نکنم و

  30. چند وقته میرم سرکار قبلش هم با صاحب کارم ح زدم اما دوستانه باهم چت کردیم که درمورد تولد و سن پرسید ….. یه هفته رفتم سرکار بعد سفر کاری براش پیش اومد رفت ب منم گفت دوست ندارم تا نیومدم برین سرکار دوست ندارم ک من نیستم بد نگاتون کنن یا حرف بزنن تو محل کار هم برام هی وسیله میذاشت با تلفن حرف میزد و وسیله میخورد به منم میداد حواسش کلا بود به مدل لباس پوشیدنم گیر داد و چندباری هم تعریف کرد که خیلی خوشگلم از اومدن رنگ شال تا چشم ها هر بار یه چیز اما ادم بد دهن و بد چشمی هم نیست که حس بد بده سنشم یکم ازم بزرگتره اما ی مشکلی داشت همش میگفت زمانش برسه بهت میگم بالاخره فهمیدم ک ازدواج کرده تو مرحله جداییه خیانت دیده از وقتی هم رفته هر روز بهم پیام میده اما از علاقش حرف نمیزنه ولی بهم گفت دوست نداره برم جایی سر کار بهش قول بدم از این حرف ها یبار سرده یبار صمیمانه منم ازش بدم نیومده اما کلا هنگ کردم راهنمایی لازم دارم. زمان زیادی نیست ک همو میشناسیم میترسم دوسم نداشته باشه و بخاطر چهرم پیام بده بخواد جلو بقیه کم نیاره چون تو مرحله جداییه و تازه نزدیک دو ماه شده نزدیک جشن عروسیش بود ک خیانت زنش دیده و داره تموم میکنه و همه چیز بهم خورد 2 سال باهم بودن میترسم برای فرار از حسی ک ب اون داشته بیاد سمت من اینجوری رفتار نمیکنه اما احتمال همه چیز رو دارم در نظر میگیرم میترسم زود تصمیم بگیرم و درست نباشه من دختر مجردم من 22 سالمه اون 32 همه چیز انداخته رو دوش من میگه بیشتر فکر کن اما مستقیم نمیگه ب چی فکر

  31. سلام خسته نباشید ببخشید پسرم می خواست ازدواج کنه و ما قرار بود بریم طرف رو ببینیم ولی نمی دونیم با کی بریم و چه صحبت هایی کنیم و در مورد چه چیز هایی حرف بزنیم با خانواده دختره ،بعد پسرم دانشجو هست و کار ثابتی ندارد فعلا ۲ ماهه تو املاکه و الانم دکه زده می خواستم راهنماییم کنین

  32. من ۲۳سالمه و تقریبا دوسال و‌نیمه با اقایی ک همسن خودمه رابطه دارم من یه شهر دیگه زندگی میکنم اون یه شهر دیگه و دیر به دیر همو میبینیم خانوادش در جریان رابطمون هستن باهاشون در ارتباطم یه موضوعی یه مدته منو اذیت میکنه اینه که ما مدت زیادی باهم رابطه داریم و من دلم میخواد زودتر رابطمون رسمی بشه و‌ خانوادم در جریان قرار بگیرن اما اون حاضر نیست بیاد خاستگاریم دلیلشم اینه که وضع مالیشون اصلا خوب نیست و هنوز دانشجوعه من فقط میخوام بیاد صحبت کنه نامزد کنیم تا وقتی اوضاع درست شه ولی نمیاد از یطرف دیگه یه داداش کوچکتر از خودش داره دوست پسرم مدرسش ک تموم شد رفت دانشگاه ولی داداشش رفت سربازی همونجا با یه دختر خانمی اشنا شد خب خانواده اون دختر از اول در جریان رابطشون بودن و خانوادگی در. رابطه بودن تازگیا فهمیدم رفتن خاستگاری و رابطشون رسمی کردن با اینکه اوضاع مالی برادرشم مثل خودشه ولی اون رفت خاستگاری من دوسالو نیمه ک تو این خانوادم و هنوز هیچ پیشرفتی نداشه رابطم بعد اون دختر هنوز یک سالم نیست ولی شده عروس خانواده انقدر این فکرا توی ذهنمه و‌داره اذیتم میکنه نیمدونم چکار کنم یا چجوری راضیش کنم بیاد خاستگاریم ممنون میشم کمکم کنین

  33. سلام راستش من یک ماهی هست با یه پسری تو چت آشنا شدم و تاحدودی اخلاقیاتمون شبیه همه و منو خیلی دوست داره و میگه حاضره هر کاری بکنی برای من و میخواد بیشتر همو بشناسیم ولی مشکلش اینه دانشجویه و یک سال از من کوچیکه ولی از نظر اخلاق و دین و پوشش و خیلی چیزهای دیگه شبیه همیم و منم یه حسی دارم بهش ولی میترسم وارد رابطه بشم و اینکه از نظر مالی از خانواده من خیلی ضعیف ترن و پسره هنوز ۳ سال مونده درسش تموم شه و سربازی هم نرفته و خانوادم به شدت با رابطه قبل از ازدواج مخالفن الان موندم چیکار کنم میترسم ردش کنم و دیگه کسی مثل تون تو زندگیم نیاد واقعا گیج شدم

    • ۳سال باید صبرکنی درسش تموم شه ۲سال هم بره سربازی.بعدشم دنبال کار بگرده آخرشم هیچی به هیچی
      همین الان تا دیر نشده ولش کن

  34. من ی خاستگار دارم ولی ی مشکل هست ک نمیتونه فعلا بیاد تقریبا همه هم میدونن ولی من شناخت خوبی ندارم و خیلی میترسم و بهم پیام میده منم میگم در ارتباط نباشیم چون داداشا من بفهمن برام بد میشه ولی اون میگه فقط ی شناخته من قبلا نامزد پسر عموم بودم و حالا میترسم نمیدونم چیکار کنم لطفا راهنماییم کنید ?

  35. سلام برای من دختری پیدا کردن برای ازدواج ولی من جذابیتی برای من نداره مهرش به دلم نیست ولی دختر منو دوست ومایل به ازدواج هست خیلی اسرار داره هم خودش هم اطرافیانش

  36. سلام یه سوالی داشتم من ۵ سال هست با آقا پسری شمالی تو رابطه عاشقانه هستم خودم تهرانی هستم و به نوعی نامزد بودیم چون خانواده ها هم میدونستن هم سن هم هستیم و ایشون دانشجوی مهندسی کشاورزی هستن و فعلا چون تازه حدود یک سال هست برای مستقل شدن خودشون تلاش میکنن کارشون زمین شالی هست تا بعدتر بتونن در کنار این شغل دیگری هم پیدا کنند با توجه به وضعیت بشدت بد اقتصادی الان دیگه به هرراهی فکر میکنیم میبینیم داخل تهران نمیتونیم اونقدر خرج دربیاریم و بدیم و زندگی موفقی داشته باشیم ایشون میگن سمت شهر خودم میتونم عالی باشم میخواستم بپرسم که آیا من میتونم یک زندگی موفق داخل شهرستان داشته باشم با ایشون یا خیر ؟ چون معمولا میگن که یه فرد تهرانی با یه فرد شهرستانی بدبخت میشه و نمیتونه اونجاها زندگی کنه و … اینم بگم که وضعیت اقتصادی خانواده های ما جفتشون یکیه و کاملا مثل همیم

  37. سلام من با دختر داییم حرف زدم باهاش ازدواج کنم الانم تلفنی و پیامی با هم صحبت میکنیم میگه من دوستت دارم ولی در مورد ارتباط جنسی بعد ازدواج مشکل دارن برام سخته واین دلیلی شده برای ازدواج نکردنش با من لطفا راهنمایی کنین

  38. من ۱۹ سالمه یه اقایی هست ۲۷ سالشه ما مجازی با هم آشنا شدیم حالا این آقا میگه من ازت خوشم اومده و میخوام بیام خواستگاریت.اما ی سری داستان هایی وجود دارع اولا اینکه این آقا از ۱۵ سالگی عاشق یه دختری بوده و تا ۴سال قبل باهم بودن اما به خاطر اختلافات پدر پسره و دختره نذاشتن که با هم ازدواج کنن و دختره و پدرش الان خارج کشورن و این دوتا ارتباط باهم ندارن شایدم خعلی کم.به من پیشنهاد داده تا اون بیاد با من زندگی کن و اینم اضافه کنم از نظر مالی این آقا ب شدت تامینه من خودم وضع خونوادمون عالیه ولی خب اون سطحش به شدت بالاترع و من ازین آقاخوشمم اومده اما مشکل اینجاس میدونم اگه اون‌دخترع بیاد منو ول میکنه

  39. سلام وقت بخیر … من یک خواستگار دارم البته در حد آشنایی فعلا پیش رفته؛ چند شب پیش برای گرفتن امضا یک سری اسناد و دیدن من اومد خونمون ؛ من یکم خجالت میکشیدم ییام بیرون ؛ بعد از اینکه رفت بهم پیام داد: یعنی اینقدر از من متنفری که برای امضا هم نمی اومدی تو کلا ازم متنفری و غیره ؛ بعد نوشت دوست داشتم بجای پیام دادن موقعیت جور بشه صحبت کنیم و در یک موقعیت مناسب باهات تماس میگیرم ؛ الان ۳ روز گذشته اما نه پیام میده نه زنگ زد جواب تماس برادرم هم نداد… میخواستم نظر شما بپرسم که ایشون از من خوشش نیومده برای همین دوری می‌کنه ؟؟؟ ممنون میشم پاسخگو باشید خیلی ذهنم درگیر کرده تشکر

  40. سن 31. زن. مجرد.دانشجوی دکترا. مدرس دانشگاه. مشکلم این هست که همکلاسیم به من ابراز علاقه کردن . تقریبا ده سال پیش تا پارسال. امسال رفتارشون عوض شده. نظر من در موردش تغییر کرده میخوام این رابطه رو دوباره شرو کنم. حتی در خواست ملاقات کردم ازش . نمیدونم چطور شروع کنم و حرفم بزنم

  41. سلام .ببخشید من یک دختر رو دوست دارم می‌خوامش برا ازدواج .آلن فهمیدم قبلاً دوست پسر داشته به نظرتون چیکار کنم .ادامه بدم یا خیر

  42. یک سال نیم عقد کردم در این مدت متوجه شدیم یک ویژگی اساسی ما باهم فرق داره و اونم سرعت در کار هاست من کندم و آروم یک کاری انجام میدم ولی ایشون خیلی ب سرعت من اینک کار هام آروم هست را آشنایی گفته بودم ولی متاسفانه ایشون درست متوجه نشدم و دائما ب من فشار میارن برای تغییر منم تا حدودی تغییر کردم ولی کاملا ن و بعضی اوقات همون مدلم ک باعث ناراحتی و اوقات تلخی میشه من هر سری ب ایشون میگم یک فردی که با یک ویژگی چندین سال بزرگ شده خیلیی سخت تغییر می کنه و نیاز داره ب حامی اما ایشون اصلا حمایت نمی کنه فقط گوشزد گوشزد هی میگ تلاش کن اون کارو کن اون کارو کن مثل اینک من بچشم ن خانومش دیگ نمیدونم چیکار کنم خیلی شرایط بدیه نیاز ب مشورت کمک دارم.

  43. سلام و عرض ادب. بنده دختر ۲۸ ساله ام تازه دارم با یه آقا پسر همسن خودم که پسر دخترخالن هست آشنا میشم برای ازدواج. در قرار اول خوب بود ولی ترس شدیدی از بیماریهای وراثتی دارم.چون برخی بیماری ها در خانواده هیت مقل کم کاری تیروئید. و مادرش سلیاک و وسواس عملی داره .به نظرتون بهتره از همین اول بگم و ردش کنم یا ۶ماه صحبت کنیم و آزمایش ژنتیک بدیم بعد؟

  44. آقا من رفتم خاستگاری و قرار بر آشنایی بیشتر بوده ولی توی صحبت چت و مکالمه تلفنی اصلا توجه و وقت گذاشتن و مهم بودن نمیبینم جواب دادن با تاخیر زیاد هم شاملشه میخاستم ببینم عادیه این یا اینکه قراره بهتر بشه

  45. سلام من ۱۴ سالمه من دختر خالمو از پچگی دوست داشتم و الان هم دارم کم کم هم بهش رسوندم که دوستش دارم هالا نمیدونم دوستم داره یا نه ولی فک کنم داره مشکل اینجاست که مادرش اجازه نمیده لطفا کمک کنید

  46. بنده ۳۴ سالمه و الان بمدت ۲ ماه رفتم خواستگاری یه دختر ۲۴ ساله که قرار مراسم نامزدی گذاشتیم . چند روز پیش نامزدم برگشت گفت من بعد از ازدواج میخوام برم محضر حق طلاق بگیرم گفتم چرا میگه دوس دارم این حقو داشته باشم با توجه به اینکه توی این ۲ ماه هیچ ابراز علاقه ای به من نداشته فقط در جواب احساسات من اگه تلفنی باشه میگه من نمیتونم مثل تو باشم و در جواب پیامک شکلک میفرسته ، کلا ذهنم بهم ریخته نکنه اصلا احساسی بهم نداره و بعد از ازدواج تقاضای طلاق کنه ، قبلا هم بهش گفتم اگه تحت فشار خانوادتی یا احساسی بهم نداری همین حالا بگو در جواب میگه اگه نمیخواستم ادامه نمیدادم تا الان ، خواهش میکنم اگه راهکاری دارید بهم بگید . ممنون

  47. من دختر 40ساله مجردلیسانس حسابدار هستم و تو سایت با یه اقا اشنا شدم که از فول خودش میگه هدفم ازدواجه و چندروزه باهم خوب پیش رفتیم و قراره فردا حضوری ببینمش که میگه میخام مادرم باهات اومدم تلفنی صحبت کنه و بیاد خاستگاری حالا موندم چه جور به خانوادم بگم و نمیدونم یگم جه جور اشنا شدم باهاش واسطه ندارم

    • سلام وقت بخیر من دختری ۲۹ ساله هستم چند ماهی هست نامزد کردم با پسر همسایه قدیمی و دوست مادرم این آقا حدود ۳ سالی از هر طریقی واسطه فرستاد تا من درخواست ازدواجشو قبول کنم بعد از کلی این در اون در زدن دیدن پسرهای دیگه متوجه شدم ایشون می‌تونه مرد خوبی برای زندگی باشه بعد از کلی اصرار خانواده خودمو و خانواده اون با یکسری شرطها قبول کردم ک یکیش این بود ۶ ماه نامزد بمونیم اگر من حس پیدا کردم عقد کنیم همه قبول کردن اولش هیچ حسی نداشتم نامزدم هرکاری میکرد دل منو بدست بیاره تا اینکه چند ماهی گذشت من هم اوکی رو دادم و باهاش وارد رابطه شدم همش ابزار رضایت میکرد همه چی خوب بود تا چند روز پیش ک بدون هیچ دلیلی گفت باید جداشیم من فکر میکردم ازدواج باتو خیلی قشنگه ولی اینجور نیست و دیگه جوابمو نداد منم کاری باهاش نداشتم ب نظرتون الان باید چ رفتاری داشته باشم ؟ در ضمن من هنگام معاشقه متوجه شدم آلت تناسلی نامزدم راست نمیشه و این منو نگران کرده بنظرتون می‌تونه دلیلش یهویی کات کردنش همین باشه ؟

  48. 21سالمه دخترم مجرد هستم دانشجو هستم فعلا در حال تحصیل هستم من یه خواستگار دارم ک 32 سالشه و یکبار ازدواج کرده و به خاطر اینکه همسرش بهش خیانت کرده جدا شدن در کمتر از یکسال و مادرشون با عمه ام صحبت کردن و شماره مادرم و عکس منو بهشون دادن خود آقا پسر زنگ زدن به مادرم سه بار و کلی صحبت کردن پی وی منم پیدا کردن و پیام دادن و سه بار با هم صحبت کردیم خودشون به مادرم گفته بودن ک ازدواج کردن قبلا و مادرشون اصلا در این مورد حرفی به ما نزدند و اقا پسر گفتن قصدم ازدواج وبه من ک پیام دادن اصرار کردن ک زنگ بزنن

  49. سلام من ۲۰ سالمه و با یه اقای ۳۰ ساله در ارتباط هستم و بهم علاقه داریم ایشون ۳ سال پیش از من خاستگاری کردند ولی به دلیل موقعیت مالی نامساعد ایشون خانوادم جواب رد دادن ب ایشون. و حالا بعد از سه سال ایشون پیشرفت مالی نداشتن و من واقعا نمیدونم با این شخص ادامه بدم و ب اینده با ایشون امیدوار باشم یا قطع رابطه کنم؟

  50. من و خواستگارم قراره بریم پیش مشاوره،برای قبل ازازدواج بااصرخانوادها،بااینکه چندماهی هست همومیشناسیم وباخصوصیات واخلاق همدیگه اشناهستیم وهمودوست داریم. ولی من استرس دارم مشاوربگه به‌دردهم نمیخوریم همچی بهم بریزه!

دیدگاهتان را بنویسید

مشاوره آنلاین روانشناسی

مشاوره آنلاین روانشناسی

جهت مشاوره با روانشناس از گزینه چت پایین صفحه ارتباط بگیرید.