در این مقاله از سایت مشاوره باما به موضوع مدیریت زندگی بعد از طلاق، مشکلات زندگی تنهایی و سختی روزهای بعد از طلاق، رهایی از احساس دلتنگی پس از طلاق و راههای قوی بودن پس از طلاق می پردازیم:
طلاق و جدایی از شریک خود میتواند یکی از استرس زا ترین و احساسیترین تجربیات زندگی هر فرد باشد. صرفنظر از علت جدایی و صرفنظر از اینکه شما خواهان آن بودهاید یا خیر، پایان رابطه میتواند تمام دنیای شمارا دچار آشفتگی کرده و احساسات دردناک و اضطراب آور گوناگونی را در زندگی بعد از طلاق یا جدایی شما ایجاد کند. علاوه بر غم و اندوه حاصل از شکست در رابطه، ممکن است درباره آینده نیز دچار احساس سردرگمی، تنهایی و هراس شوید. اما کارهای زیادی وجود دارد که میتوانید برای مقابله با این رنج و درد انجام دهید، از این دوره ناخوشایند عبور نمایید و با احساسی تازه نور امید را در قلب خود بتابانید.
تجربه مشکلات زندگی بعد از طلاق
حتی زمانی که ادامه زندگی مشترک دیگر برای شما ممکن نیست نیز جدایی و اقدام به طلاق میتواند بهشدت دردناک باشد؛ چراکه این جدایی نهتنها منجر به از دست دادن شریک زندگی شما شده است بلکه موجب از دست رفتن رؤیاها و تعهداتی است که روزی با شریک خود در زندگی سهیم بودهاید. همیشه برقراری رابطه عاشقانه و ازدواج در نقطه اوج هیجان و امید به آینده شروع میشوند. بنابراین, فرد هنگامیکه در رابطه با شکست مواجه میشود، ناامیدی، استرس و اندوه بسیار عمیقی را در درون خود تجربه میکند.
طلاق و جدایی شمارا روانه سرزمین نامعلومی میکند. همهچیز آشفته است: روال همیشگی و مسئولیتها، روابط خانوادگی و دوستی و حتی هویت شما تحت تأثیر این جدایی قرار میگیرد. پایان رابطه همچنین شک و تردید درباره آینده را با خود به همراه دارد. زندگی بدون شریک زندگی چگونه خواهد بود؟ آیا شخص دیگری را برای ازدواج مجدد بعد از طلاق پیدا خواهید کرد؟ آیا به احساس تنهایی بعد از طلاق فکر می کنید؟ این ابهامات ذهنی اغلب میتواند بدتر از ماندن در یک رابطه و ازدواج ناموفق به نظر شما بیاید.
این احساس رنج، شکست عشقی و شک و تردیدها همگی بدین معناست که بهبودی بعد از پایان یک رابطه دشوار و زمانبر خواهد بود. بااینحال، لازم است به خودتان یادآوری کنید که میتوانید و باید این تجربه دشوار را پشت سر گذاشته و بهعنوان شخصی قویتر و آگاهتر به زندگی خود ادامه دهید.
بعد از طلاق چیکار کنیم؟
- آگاهی از اینکه داشتن احساسات منفی امری طبیعی است: طبیعی است که بعد از اقدام به طلاق احساس غم و اندوه، عصبانیت، خستگی، بیهودگی و سردرگمی داشته باشید و این احساسات میتواند شدید باشد. همچنین ممکن است در مورد اتفاقات زندگی بعد از طلاق خود احساس نگرانی کنید. این موضوع را بپذیرید که چنین واکنشهایی بهمرور و در طول زمان کمرنگ خواهد شد. حتی اگر تصمیم به طلاق شما به دلیل آسیبهای روانی و روحی که در دوران ازدواج به شما واردشده است، پا گذاشتن به محدوده ناشناختهها همیشه برای ما ترسناک است.
- به خودتان استراحت دهید: به خودتان اجازه دهید حداقل برای یک دوره زمانی کوتاه، احساس و عملکردی پائین تر از حد انتظار داشته باشید. ممکن است برای مدت کوتاهی نتوانید در زمینه شغلی یا در حوزه مراقبت از دیگران دقیقاً به همان شیوه همیشگی، ثمربخش باشید. هیچکس یک فرد کامل و ایده آل نیست؛ زمانی را برای بهبود خود و سروسامان دادن به امور و به دست آوردن انرژی دوباره خود اختصاص دهید.
- بهتنهایی از این مرحله عبور نکنید: به اشتراک گذاشتن احساسات خود با دوستان و خانواده میتواند شمارا در عبور از شرایط سخت زندگی بعد از طلاق کمک نماید. سعی کنید به یک گروه پشتیبان ملحق شوید که در آن میتوانید با افرادی که در موقعیتی مشابه شما هستند گفتگو کنید ( همانند شرکت در جلسات گروه درمانی ). اقدام به گوشه گیری و انزوا میتواند موجب افزایش استرس و کاهش تمرکز شما در زندگی گردد و کار، ارتباطات و بهطورکلی سلامت شمارا با خطر مواجه کند. اگر در حل مشکلات زندگی خود نیاز به کمک از فرد دیگری دارید، از این کار هراسی نداشته باشید.
چگونه بعد از طلاق قوی باشیم؟
احساس غم و دلتنگی بعد از جدایی یا احساس پشیمانی بعد از طلاق یک واکنش طبیعی بدن در مقابل از دست دادن یا دوری از عزیزان است و طلاق و جدایی از یک رابطه عاشقانه زیانهای متعددی را در بردارد:
• فقدان همراهی و تجربههای مشترک ( صرفنظر از اینکه همواره لذتبخش بودهاند یا خیر).
• فقدان حمایت، چه بهصورت مالی، فکری، اجتماعی و یا عاطفی.
• فقدان امیدها، برنامهها، و آرزوها ( که حتی میتواند از فقدانهای تجربی نیز دردناکتر باشد).
اینکه به خودتان اجازه دهید تا درد و رنج این فقدانها را احساس کنید ممکن است ترسناک به نظر برسد. شاید از اینکه احساسات شما شدیدتر از آن است که بتوانید آنها را تحملکنید هراس داشته باشید، و یا از اینکه برای همیشه در موقعیتی بغرنج قرار بگیرید احساس ترس کنید.
اما به یاد داشته باشید، احساس غم و غصه بخشی از روند رشد فردی شما در زندگی بعد از طلاق است. درد و رنج حاصل از پایان رابطه دقیقاً همان چیزی است که به شما کمک میکند تا زندگی گذشته خود را فراموش کرده و روبهجلو حرکت کنید. غم و اندوه شما هرچقدر هم عمیق باشد, اما تا ابد ادامه نخواهد یافت.
چطوری با طلاق کنار بیام؟
- با احساسات خود مبارزه نکنید: این طبیعی است که در زندگی بعد از طلاق فراز و نشیبهای بسیاری پیش رو داشته باشید و احساسات منفی گوناگونی ازجمله احساس خشم، احساس رنجش، اندوه، آسودگی، احساس ترس و سردرگمی را تجربه کنید. نکته مهم این است که احساسات خود را بشناسید و آنها را بپذیرید. اگرچه این احساسات غالباً دردناک خواهند بود، اما تلاش برای سرکوب یا نادیده گرفتن آنها تنها دوره غم و اندوه شمارا طولانیتر میکند.
- درباره احساسات خود صحبت کنید: حتی اگر برایتان مشکل است که با دیگران درباره احساسات خود صحبت کنید، اما یافتن راهی برای انجام این کار هنگامیکه دچار غم و اندوه هستید اهمیت بسیاری دارد. آگاهی از اینکه دیگران احساسات شمارا درک میکنند موجب میشود تا کمتر با درد و رنج خود تنها بمانید و این کار به روند بهبودی زندگی بعد از طلاق شما کمک میکند. نوشتن در دفتر خاطرات یا دفترچه یادداشت روزانه نیز میتواند راه مناسبی برای برونریزی احساسات خود باشد.
- به خاطر داشته باشید که حرکت روبهجلو هدف نهایی شماست: درست است که ابراز احساسات به نحوی به شما احساس آزادی میدهد، اما مسئله مهم این است که نباید زیاد به احساسات منفی بپردازید و یا شرایط زندگی قبل از طلاق را بیشازاندازه تجزیهوتحلیل کنید. گرفتار شدن در احساساتی مانند سرزنش خود، احساس خشم، احساس رنجش یا احساس گناه، انرژی را از شما گرفته و مانع بهبودی و رشد فردی در شما میشود.
- به خود یادآوری کنید هنوز هم آینده پیش روی شماست: هنگامیکه به شخصی متعهد میشوید، امیدها و رؤیاهای بسیاری برای زندگی مشترک در ذهن خود خلق میکنید. اما پس از پایان رابطه رها کردن این آرزوها دشوار است. هنگامیکه بعد از طلاق و جدایی احساس غم و اندوه دارید، با این حقیقت خود را دلگرم کنید که سرانجام امیدها و آرزوهای جدیدی جایگزین آرزوهای قدیمیخواهند شد.
- تفاوت بین واکنش طبیعی شما با افسردگی بعد از طلاق را بدانید: غم و اندوه حاصل از پایان یک رابطه میتواند آزاردهنده باشد، اما پس از مدتی، این احساس غم و ناراحتی برطرف میشود. روز به روز، و آهستهآهسته، شما حرکت به جلو را آغاز میکنید. بااینحال، اگر نیروی حرکت به جلو را در خود احساس نمیکنید، شاید این از نشانهها و علائم افسردگی در شما باشد.
- هنگام پایان رابطه یا جدایی به کودکان خود کمک کنید: زمانی که مادر و پدر از یکدیگر جدا میشوند، کودک احساس رنجش، سردرگمی، خشم, شک و تردید و اندوه میکند. بهعنوان والدین کودک, شما میتوانید با برقراری ثبات و توجه به نیازهای فرزند خود از طریق ایجاد یک نگرش مثبت در کودک و اطمینانبخش آنها را در مسیر کنار آمدن با پایان رابطه یاری کنید.
مشاوره برای زندگی بعد از طلاق
حمایت اطرافیان برای بهبودی زندگی بعد از طلاق و جدایی بسیار حیاتی است. ممکن است شما بعد از طلاق احساس تنهایی کنید، اما تصمیم به گوشه گیری و انزوا فقط سپری کردن این دوران را دشوارتر میکند. سعی نکنید این دوره را، بهتنهایی پشت سر بگذارید و از حمایت عاطفی و مالی اطرافیان خود استفاده کنید.
- با دوستان مورد اعتماد و اعضای خانواده ارتباط حضوری و رودررو داشته باشید: تجربه افرادی که خود درگیر پایان رابطه یا جداییهای دردناک بودهاند میتوانند بسیار مفید واقع شود. آنها میدانند که جدایی چگونه است و میتوانند به شما این اطمینان را بدهند که هم چنان امید به بهبودی و ارتباطات جدید وجود دارد. ارتباط چهره به چهره مستمر با نزدیکان روشی عالی برای مقابله با استرس حاصل از پایان رابطه و به دست آوردن تعادل و شادی در زندگی بعد از طلاق است.
- با اشخاصی که شمارا حمایت کرده، برایتان ارزش قائلاند، و به شما انرژی میدهند وقت بگذرانید: برای انتخاب شخصی که میخواهید با او معاشرت کنید هوشمندانه عمل کنید. اطراف خود را از افرادی که مثبت نگر هستند و واقعاً به صحبتهای شما گوش میدهند پُر کنید. برخورداری از این احساس اهمیت بسیاری دارد زیرا میتوانید آزادانه و بدون نگرانی از قضاوت دیگران و موردانتقاد قرار گرفتن درباره آنچه میخواهید پشت سر بگذارید صادق باشید.
- در صورت ضرورت از جایی دیگری نیز کمک بگیرید: چنانچه معاشرت با دیگران بهصورت طبیعی اتفاق نیفتاد، مراجعه به مرکز مشاوره یا ملحق شدن به یک گروه پشتیبانی را در نظر داشته باشید. مهمترین نکته این است که شما حداقل جایی را داشته باشید که در آنجا آزادانه درباره خودتان صحبت کنید.
- روابط دوستی جدیدی برقرار کنید: اگر احساس میکنید در مسیر جدایی و طلاق مهارت ارتباط اجتماعی خود را ازدستدادهاید، سعی کنید با اشخاص جدید آشنا شوید. به یک گروه اجتماعی یا یک باشگاه ملحق شوید. کلاس بروید، در فعالیتهای اجتماعی مشارکت کنید، یا در یک مدرسه، مکان مذهبی یا سایر سازمانهای اجتماعی داوطلبانه فعالیت کنید.
چگونه بعد از جدایی زندگی کنیم؟
جدایی و طلاق تجربه بهشدت استرس زا و متحول کننده در زندگی است. زمانی که در حال گذراندن یک تنگنای عاطفی هستید و در رویارویی با تغییرات اصلی زندگی به سر میبرید، مراقبت از خود از همیشه مهمتر است. فشار روحی و غم حاصل از پایان رابطه میتواند به لحاظ روانی و جسمی شمارا آسیبپذیر کند.
مانند زمانی که دچار آنفولانزا شدهاید خود را درمان کنید. زیاد استراحت کنید، عوامل ایجاد استرس را در زندگی خود به حداقل برسانید، و در صورت امکان، میزان کار خود را نیز کاهش دهید. اینکه چگونه از خود مراقبت کنید میتواند یکی از ارزشمندترین درسهایی باشد که پس از پایان رابطه آن را فرامیگیرید. درحالیکه که احساس فقدان کرده و شروع به درس گرفتن از تجربیات گذشته میکنید، میتوانید برای مراقبت از خودتان مصمم شوید و همچنان که به جلو حرکت میکنید تصمیمات بزرگی در زندگی بعد از طلاق خود بگیرید.
زندگی بعد از طلاق برای زن و مرد
- برای رشد و توسعه فردی خود وقت بگذارید: با برنامهریزی روزانه برای انجام فعالیتهای آرامشبخش و تسکیندهنده به بهبودی خود کمک کنید. با دوستان خود وقت بگذرانید, در طبیعت قدم بزنید, به موسیقی گوش دهید، از یک دوش آب گرم لذت ببرید، ماساژ بگیرید، کتاب موردعلاقهتان را بخوانید، کلاس یوگا یا مراقبه بروید، یا یک فنجان چای گرم میل کنید.
- به خواستههای خود توجه کنید: در هر زمان برای بیان خواستههای خود با دیگران صحبت کنید. برای آنچه به عقیده شما برایتان مناسب و بهترین گزینه است ارزش قائل شوید؛ حتی اگر متفاوت با چیزی باشد که شریک سابقتان یا دیگران میخواهند. گفتن ” نه” بدون احساس نگرانی و گناه، راهی برای ارج نهادن به چیزی است که شایسته شماست.
- از یک برنامه منظم روزانه تبعیت کنید: جدایی یا پایان رابطه با تشدید احساساتی چون استرس ، شک و تردید و آشفتگی، میتواند تقریباً تمام زندگی بعد از طلاق شمارا مختل کند. بازگشت به یک روال منظم همیشگی میتواند حس آرامش حاصل از نظم و اعتدال را برایتان به ارمغان آورد.
- بعد از پایان رابطه به خود اندکی فرصت دهید: سعی کنید در اوایل زندگی بعد از طلاق درباره مسائل مهمی همچون شروع یک کار جدید، شروع رابطه دوستی جدید یا نقلمکان به شهری دیگر هیچ تصمیمی نگیرید. در صورت امکان، تا زمانی که احساس میکنید عواطفتان بهقدری کم شده است که میتوانید با ذهنی باز تصمیم بگیرید ( اجتناب از گرفتن تصمیم احساسی ) صبر کنید.
- از مصرف الکل، دارو، یا مواد مخدر برای کنار آمدن با پایان رابطه خودداری کنید: زمانی که در حال پایان یک رابطه هستید، ممکن است برای رهایی از احساساتی چون درد و غم تنهایی بعد از طلاق به انجام هر کاری وسوسه شوید. اما مصرف الکل، دارو، یا مواد مخدر بهعنوان یک راه فرار، اشتباهی بزرگ است و نهتنها واقعیت مشکلات زندگی شمارا حل نمیکند بلکه موجب تشدید اوضاع میگردد. لازم است راههای سالمتری برای کنار آمدن با این احساسات دردناک پیدا کنید.
- علائق جدیدی پیدا کنید: جدایی یا پایان رابطه هم یک شروع و هم یک پایان است. به خودتان فرصت دهید تا علائق و فعالیتهای جدیدی کشف کنید. بهجای اینکه درگذشته بمانید، به دنبال سرگرمی و فعالیتهای جدیدی باشید که به شما فرصت لذت بردن از زندگی در زمان حال را میدهد.
- انتخابهای سالمی داشته باشید: خوب بخورید، خوب بخوابید، و ورزش کنید. زمانی که دچار استرس حاصل از جدایی یا پایان رابطه هستید، عادات سالم بهراحتی کنار میروند. ممکن است خود را در وضعیتی بیابید که یا اصلاً غذا نمیخورید، یا غذاهای ناسالم و کمارزش موردعلاقهتان ( مانند فست فودها) را بیشازحد میل میکنید. ممکن است به دلیل فشار روانی و عاطفی مضاعف، ورزش کردن و خوابیدن نیز دشوارتر باشد. اما اگر سبک زندگی سالم بلندمدتی را انتخاب نکنید تمامکارهای مؤثری که برای مدیریت زندگی بعد از طلاق انجام میدهید, بیهوده خواهد بود.
اشتباهات بعد از طلاق زنان و مردان
تجربه زندگی بعد از طلاق یا پایان رابطه دشوار است، اما در دوران بحرانهای عاطفی، همیشه فرصتهایی برای رشد فردی و یادگیری وجود دارد. ممکن است در حال حاضر چیزی جز احساس پوچی و بیهودگی در زندگی احساس نکنید، اما این بدان معنا نیست که همهچیز اینگونه خواهد ماند. سعی کنید این دوره از زندگی بعد از طلاق را بهعنوان یک فرصت عالی برای خلق زمینههایی برای رشد و توسعه فردی خود در نظر بگیرید. تنها در صورتی میتوانید پس از تجربه طلاق رشد کنید که خود را بهتر شناخته و احساس کنید که قویتر و باهوشتر شدهاید.
برای اینکه بپذیرید رابطه کاملاً تمام شده و باید به زندگی طبیعی خود ادامه دهید، لازم است بدانید که چه اتفاقی رخ داده و نقش خود در این مسئله را بپذیرید. هرچه بیشتر درباره چگونگی تأثیر انتخابهایتان ( مانند معیارهای انتخاب همسر ) بیشتر میآموزید, بیشتر از اشتباهات زندگی قبل از طلاق درس میگیرید و از تکرار دوباره آنها در آینده ( مانند شروع رابطه جدید یا ازدواج مجدد ) اجتناب میکنید.
سؤالاتی که باید از خود بپرسید:
- به عقب برگردید و به گذشته نگاهی بیندازید، شما چه نقشی در مشکلات زندگی زناشویی قبل از طلاق خود داشتهاید؟
- آیا میخواهید همان اشتباهات گذشته را دوباره تکرار کنید، یا اینکه شخص نامناسب دیگری را برای ازدواج مجدد انتخاب میکنید؟
- در خصوص چگونگی راههای مقابله با استرس و شیوه برخورد با اختلافات و ناامنیها بیندیشید. آیا میتوانید به روشی سازندهتر عمل کنید؟
- این را در نظر داشته باشید که خواه یا نا خواه اشخاص را همانگونه که هستند بپذیرید، نه آنطور که شما میپسندید.
- احساسات منفی خود را بهعنوان سرآغازی برای تغییر در زندگی بررسی کنید. آیا این شما هستید که احساساتتان را کنترل میکنید، یا احساسات شمارا کنترل میکند؟
باید در طول این بخش از فرآیند درمان، با خود صادق باشید. سعی نکنید دائماً به دنبال مقصر باشید و خودتان را برای اشتباهات سرزنش کنید. همچنان که به رابطه گذشته نگاه میاندازید، فرصتی پیدا خواهید کرد تا درباره خودشناسی و اینکه شیوه برقراری ارتباط صحیح با افراد درسهای بیشتری بیاموزید.
همچنین, مشکلاتی که نیاز به توجه بیشتری دارند را پیدا میکنید. اگر بتوانید عیناً انتخابها و رفتارهایی از قبیل دلایل انتخاب همسر سابق خود را موردبررسی قرار دهید، متوجه خواهید شد که کجا مرتکب اشتباه شدهاید و دفعه بعد تصمیمات بهتری برای دستیابی به یک ازدواج موفق خواهید گرفت.
دخترم و ۲۷ سالمه یکم تیر ماه امسال از نامزدم طلاق گرفتم و الان با مادر و دوتا خواهر یه حیوون به اسم برادرم زندگی میکنم کلا هشت تا بچه ایم دوتا پسر شیش تا دختر سه تااز خواهرام و برادرم ازدواج کردن اما بقیه مون نه منم فرزند آخرم علت جدایی از همسرم چون بهم علاقه ای نداشت خودم خواستم که جداشم البته همسرم چندان مخالف نبود راستش پدرم فوت شده مادرم اصلا بود ونبودم براش فرق چندانی نداره اگه هم تحمل میکنه احتمالا به خاطر ابرو وحرف مردم وگرنه براش مهم نیستم دیروز همون حیوون که گفتم بی دلیل همه داشتن حرف میزدن حمله کرد منو بزنه چون میگفت زیاد حرف میزنی دلم شکسته خیلی نفرینش کردم و الان مادرم بامن قهره اما با اون حیوون حرف میزنه حالم خوش نیست این که اینقدر راحت میشه تحقیرم کرد اذیتم میکنه خواهرام هروقت ناراحتن میگن بهم که شوهرتم ازت خوشش نمی اومد چه برسه به ما
خودت رو دوست داشته باش و فقط برای خودت زندگی کن ما می گیم رابطه خواهری برادری مادری ولی همش حرف مفته ما هم یک زمدگی جدا گانه ای داریم و فقط شاید این عناوین باعث بشه یک احترامی بهم بزاریم اما سرو ته باز تنها باید با مشکلاتمون بجنگیم تو یک نفر ادمی برو یک جا سر کار یک سوم پولت رو پس انداز کن و بقیش رو برای باشگاه و تغذیت خرج کن اهنگ شاد بزار با ادمای جدید دوست بشو و سعی کن از هیچ احدی انتظار هیچ چیزی نداشته باشی که دردت نگیره نه حرفشون برات مهم باشه نه بی توجهیشون برو کتابخونه برو باشگاه برو ارایشگاه برو جاهایی که بتونی دردل کنی مثل یک روانشناس جلسه مشاوره بگیر ۱۴۸۰ رایگان بهت مشاوره می ده نزار این اخرین ازدواجت باشه چون سنی نداری برو به خودت برس بزار بقیه بخوان با تو باشی بقیه دنبال کمال هستن اگه هر چه بیشتر احساس بینیازی بهشون کنی بیشتر جذبت می شه اینقدر خوب ورزش کن کار کن تلاش کن تا همه از خدا شون باشه باهات باشن چه مهمه کسی به اسم مادر یا برادر بخواد با تو خوب باشه بیشتر برو تو اتاقت صحبت نکن باهاشون بیشتر با دوستات وقت بگذرون و خوش باش
27 سالمه.ارشد میخونم. 16سالگی شوهرم دادند.یک بار جدا شدم .یه دختر 6 ساله دارم که ندیدمش چند وقته. فکر میکنم همه مردها روی من فاز جنسی دارن و میدونم شاید تصورم غلط باشه ولی رفتاراشون اینو میگه. با هرکی آشنا میشم بخاطرزیباییم فاز جنسی لرمیدارن. من تو این 3سال با هیچکس هیچ گونه رابطه جنسی نداشتم… و کلا از رابطه جنسی میترسم. خیلی هم روانکاو رفتم ولی بازم خوب نشدم. آقایون همش میخان تو آشنایی منو لمس کنن…همین امروزیکی بهم دست زد حالم از خودم بهم میخوره. چند بار هم سعی کردم خودکشی کنم ولی نتونستم. بخاطر دخترم و اینکه ادم بااعتقادی هستم. خیلللللی دارم از هر لحاظی اذیت میشم .کم آوردم...ممنون ک خوندید…
برگرد پیش,شوهر سابقت
سلاممن۴ ساله ازدواج کردم. شوهرم خونریری مغزی کرد .دست راستش تکون نمیخوره و الان چندماهیی هست سرپاوایساده. و نمیتوونه حرف بزنه. درست صحبت کنه و یادش میره و از کار افتاده شده. ۱ سالو ۵ ماهه ک اینطور شده و دیگ کم اوردم چون دست تنها بودم..من الان ۱۲ روزه اومدم خون پدرم ک طلاق بگیرم و گفتن طلاق توافقی.بگیریم. این ۱۲ روز همش کارم شده یجا نشستن و گریه کردنبهش فک میکنم. ب خاطراتمون و…. چیکارکنم کمکم کنید؟ خیلی نا امیدم و حالم خرابه
چرا میخواهی اینقدر زود طلاق بگیری ؟ بنظرم کم کم وارد پروسه طلاق بشو . یکباره اقدام کردن برای طلاق شما رو داغون می کنه ، چون یه جور عذاب وجدان داری ، بنابر این آروم آروم خودت رو وارد این پروسه کن . خیلی سخته که شما با هم خوب بودین ، و تنها دلیل طلاقتون فقط مریضی شوهرته . اگر چه طلاق حق شماست اما کمی فرصت بده شاید حالش خوب بشه .