خانه / مشاوره ازدواج / چطور شکست عشقی را تحمل کنیم؟ شروع دوباره بعد از شکست عشقی
شکست عشقی

چطور شکست عشقی را تحمل کنیم؟ شروع دوباره بعد از شکست عشقی

وقتی شکست عشقی خوردید چه‌کار می‌کنید؟ آیا می‌دانید چطور رابطه سرد شده را ترمیم کنید؟ شاید برگرداندن رابطه‌ای که تمام شده کار آسانی نباشد، اما برای اینکه بتوانید بگذرید و حرکتی روبه‌جلو داشته باشید، مقداری تلاش لازم است.
اکثر ما آدم‌ها درجایی از زندگی خود ( در روابط قبلی یا فعلی ) یا حتی در ازدواج خود شکست عشقی خورده‌ایم. ناراحت‌کننده است اما عشق همیشه دوام نداشته و گاهی اوقات به جدایی می‌انجامد که این باعث شکست عشقی می‌شود.

بااین‌حال، باید یاد بگیریم چطور با این جدایی ها کنار آمده و با گذشت زمان قضیه را پشت سر بگذاریم. در این مقاله از مشاوره باما به توضیح اینکه چطور رابطه سرد شده را ترمیم کنیم و همین‌طور چطور با دلتنگی بعد از جدایی کنار بیاییم، می‌پردازیم.
” عشق مثل حقیقت است، گاهی خوب و خوش است و گاهی دردناک” «ویکتور چونیر»

بعد از شکست عشقی چه کنیم؟

بعد از شکست عشقی مسلماً نمی‌شود یک گوشه نشست و شروع به گریه و زاری کرد. دو گزینه پیش رویتان است: یا سعی کنید رابطه سرد شده را ترمیم کنید یا اینکه فراموشش کرده و از آن بگذرید. شاید ساده و آسان به نظر برسد اما این‌طور نیست! درهرصورت اگر شکست عشقی دیده‌اید و می‌خواهید شرایط بهتر شود، باید روی خودتان هم کار کرده و تغییراتی را روی رفتارتان اعمال کنید.
لازم نیست کل شخصیت تان را عوض کنید، بلکه فقط باید نحوه برخورد با چنین شرایطی را تغییر داد. برای گذشتن لازم است شرایط را تجزیه‌وتحلیل کنید، تفکر کنید و خودتان یا رابطه را تغییر دهید.
باید به خاطر داشته باشید، هر زمان شکست عشقی خوردید یا مشکلی در رابطه به وجود آمد، اغلب تقصیر متوجه هر دو طرف است. گاهی اوقات تقصیر یک نفر ممکن است بیشتر از دیگری باشد اما به‌هرحال هر دو طرف در پایان رابطه دوستی مقصر هستند.
از همین رو ضرری ندارد که یک خودنگری و خودارزیابی انجام دهید و ببینید کجاها تقصیر شما بوده و حتی اگر تقصیری دارید و اشتباهی کرده‌اید آن را بپذیرید. همین کار باعث بهبود رابطه می‌شود. این کار باعث می‌شود کنترل اوضاع را به دست گرفته و دفعه بعد دیگر مشکل مشابهی برایتان پیش نیاید.
اگر دفعه بعد به دنبال رابطه‌ای شاد بودید، باید با فهمیدن اینکه در رابطه فعلی‌تان مشکل کجای کار بوده، درک بهتری از خودتان پیدا کنید و بفهمید چرا دائم در یک سری روابط که به هم شباهت دارند گیر می‌افتید.
بنابراین، باید تصمیم بگیرید چطور می‌خواهید از این اوقات سخت و دردناک که در حال حاضر تجربه می‌کنید به‌عنوان فرصتی برای درک بهتر خودتان، افزایش اعتماد به نفس و ایجاد حس خوشبختی استفاده کنید.
“از درد عشق نهراسید، از قلبی بترسید که دیگر نمی‌تواند عشق بورزد” «پابلیتو»

چطور رابطه شکست خورده را ترمیم کنیم؟

برگرداندن و ترمیم رابطه سرد شده زمانی اتفاق می‌افتد که یاد بگیرید نحوه تعامل خود با کسی که به شما آسیب‌زده را تغییر داده و همین‌طور بیاموزید طبق واکنش آن فرد چطور خود را تغییر دهید. وقتی خیلی به بازگشت رابطه سرد شده فکر کنید، هم خودتان و هم دیگری را از داشتن رابطه‌ای زیبا محروم می‌کنید.
به خاطر داشته باشید، وقتی اوضاع خراب می‌شود و تقصیر شماست، عذرخواهی کنید. دلیل این امر آن است که گاهی اوقات یک عذرخواهی ساده می‌تواند ناراحتی طرف مقابل را از بین برده و رابطه شکست خورده به‌سادگی ترمیم شود.

وقتی می‌خواهید رابطه شکست خورده را برگردانید، باید سعی کنید عشق و بخشش طرف مقابل را با جبران اشتباهات پیش‌آمده به دست بیاورید. با انجام این کار غرور و بزرگی خود را نیز حفظ و بازیابی کنید.
وقتی بیش‌ازاندازه به این شکست عشقی فکر کنید، درواقع به‌طور ناخواسته به رابطه خود آسیب و لطمه وارد می‌کنید. وقتی غرورتان مانع دلجویی از دیگری می‌شود، در اصل به خودتان هم آسیب می‌زنید. باید متوجه باشید که نباید بگذارید گذشته‌ای که نمی‌توان تغییرش داد بر روی لحظه حال شما اثر منفی بگذارد.
” عشق واقعی دردناک است، عشق واقعی کاملاً شما را آسیب‌پذیر می‌کند. عشق واقعی شما را تا فراتر از خودتان برده و از همین رو عشق واقعی شما را ویران می‌کند.
اگر عشق، شما را تکه‌تکه نکند عشق واقعی نبوده” « برتراند راسل»

وقتی رابطه آسیب دیده و خشم و احساس شکست عشقی شما را رها نمی‌کند، به سلامت جسمی، روحی، عاطفی و همین‌طور رابطه آسیب وارد می‌شود.

درمان افسردگی بعد از شکست عشقی

در ادامه راه‌هایی را معرفی کرده‌ایم که کمک می‌کند این آسیب‌دیدگی را پشت سر گذاشته و از زندگی لذت ببرید.
” اگرچه دنیا پر از رنج کشیدن است، اما درعین‌حال پر از غلبه بر این رنج ها نیز هست” «هلن کلر»

  • به خودتان زمان و فضا بدهید: وقتی رابطه آسیب دیده و با شریکتان مشکل دارید یا به فکر جدایی افتاده‌اید، بهتر است به یکدیگر اندکی فرصت دهید. سعی کنید این فرصت را به هم داده و در طی این زمان با هم ارتباط برقرار نکنید. حداقل در ابتدای آن یا تا وقتی‌که به راه‌حل مناسبی برسید.
  • خودتان را منزوی نکنید: همواره در یک رابطه سهم دو طرف برابر بوده و هر دو مسئول شکست در رابطه عاشقانه هستند. باید مسئولیت کامل عشق ازدست‌رفته را بر عهده گرفت و هرکاری که از دستتان برمی‌آید انجام دهید. وقتی افکاری راجع به اینکه چرا رابطه شکست خورده و دلتان شکسته به ذهن می‌آید، از تنهایی و انزوا اجتناب کنید. واقعیت این است، میزان علائم افسردگی در میان کسانی که از حمایت و معاشرت دیگران بی‌بهره‌اند، بیشتر است.
    ” دیوارهایی که برای بیرون نگه‌داشتن ناراحتی دور خودمان می‌سازیم، خوشی را از ما دور نگه می‌دارد” « جیم روون»
    به‌جای این کارها، سعی کنید بیرون بروید و کارهایی که خوشحالتان می‌کند انجام دهید، حتی اگر لازم است گاهی خودتان را مجبور کنید. با دوستان و اعضای خانواده‌ای که همواره از شما حمایت می‌کنند در ارتباط باشید.
  • مهارت کنترل خشم خود را تقویت کنید: واکنش اولیه افراد هنگام تجربه شکست عشقی یا خیانت این است که خشمگین شوند. شاید حس می‌کنید به شما بی احترامی شده، با احترام با شما برخورد نشده و حق‌وحقوقتان در رابطه پایمال‌شده است. وقتی در رابطه شکست خورده‌اید، شاید دلتان بخواهد تلافی کرده و شما هم به دیگری آسیب بزنید. اما باید جلوی این کار را بگیرید چراکه چنین خشمی فقط خرابی و تشویش بیشتری در رابطه به بار می‌آورد. به‌جای آن، سعی کنید به خودتان زمان دهید تا از خشم تان کاسته شود، در این مسیر می‌توانید از گفت‌وگو با دوست، اعضای خانواده یا مشاوره روانشناسی یا مشاوره ازدواج بهره بگیرید. شما می‌توانید حتی احساسات خود را در دفتری یادداشت کنید تا برون‌ریزی کرده و احساس سبکی کنید.

شاید این مطلب هم برایتان مفید باشد : دلایل خیانت مرد به زن

  • متوجه حقیقت باشید: باید سعی کنید و متوجه حقیقت و دلیل اینکه دیگری به شما آسیب‌زده باشید. خیلی وقت‌ها طرف مقابل به شما خیانت یا بی‌وفایی می‌کند چراکه خود او نیز در این رابطه عاشقانه آسیب دیده است.
    ” کسی که هیچ‌وقت درد را تجربه نکرده نمی‌تواند عشق واقعی را هم تجربه کند” «تریستون لوو»
    گاهی اوقات وقتی همسر یا شریک زندگی‌تان به شما بی‌مهری می‌کند، شما هم خواسته یا ناخواسته به او آسیب می‌زنید. بنابراین باید به دنبال حقیقت ماجرا باشید، آن را بشنوید و حقایق را بپذیرید. وقتی این حقیقت را برای شریکتان نیز بازگو می‌کنید، کمک می‌کنید که او هم متوجه موضوع شود.
  • بگذارید احساساتتان جاری شوند: وقتی شکست عشقی می‌خورید، به‌کل از همه‌چیز ناراحت می‌شوید. اغلب اوقات به خاطر خواسته‌های برآورده نشده خود ناراحت شده‌اید. گاهی اوقات درد و ناراحتی نشانه این است که باید برای غم از دست دادن عشق خود زمان کافی بدهید. پس اجازه دهید احساساتتان جاری شود، ناراحتی را حس کرده و بگذارید اشک‌هایتان اگر حس گریه‌دارید سرازیر شود. گریه کردن همیشه کمک می‌کند سبک شوید و صدالبته خواص درمانی هم دارد.
  • از دلایل شکست عشقی خود کسب تجربه کنید: هرگز تجربه درد و رنج آسان نیست اما این احساسات همیشه به طرزی نهفته درس‌هایی به ما می‌آموزد. وقتی شکست عشقی خوردید، سعی کنید بفهمید به چه چیزی لازم است توجه بیشتری نشان دهید یا چه‌کاری را لازم است بیشتر انجام دهید تا اوضاع رابطه فعلی‌تان بهتر شود یا در روابط آینده شکست عشقی نخوردید.
    ” دست‌آخر متوجه می‌شوید که عشق درمان همه‌چیز است و عشق تمام چیزی است که داریم.” «گری زوکا»
  • ببخشید و فراموش کنید: وقتی در رابطه شکست می‌خورید، بد خلق و بدبین می‌شوید و تمایلی برای شروع رابطه دوستی و عاشقانه جدیدی را ندارید. خودتان را قربانی این شکست می‌دانید و درد و رنج را زنده نگه می‌دارید، به دور خودتان دیوار محافظی کشیده و به‌شدت دعوا و مشاجره را در چرخش نگه می‌دارید.
    سخت‌ترین کار، فراموش کردن و رها کردن است، مخصوصاً وقتی خیلی آسیب‌دیده‌اید. اما هیچ راه دیگری برای درمان شکست عشقی نیست. باید به خاطر داشته باشید که بخشش و بخشیدن طرف مقابل اول‌ازهمه به نفع خودتان است.
    بااین‌حال، بخشیدن به این معنا نیست که از رفتار طرف مقابل می‌گذریم یا اجازه می‌دهیم به آسیب زدن به ما ادامه دهد. بخشیدن یعنی رها کردن تمام تلخی و تنفری که نسبت به‌طرف مقابل دارید و گذشتن از تلافی کردن بدی‌های او.
    به‌محض اینکه بتوانید درد و غم شکست عشقی را فراموش کنید، می‌توانید روند اعتماد دوباره و تجربه حس شادی و رضایت درونی را آغاز کنید و ظرف مدت کوتاهی به رابطه شاد، رضایت‌بخش و یک عشق واقعی که حقتان بود برسید.
    ” عشق مهم‌ترین قدرت شفابخشی است که وجود دارد.” « لوئیز هی»
    وقتی معنای عشق واقعی بین دو نفر را عمیقاً درک کنید، خواهید دید که در عشق واقعی درس‌ها و نکات بسیاری برای رشد فردی وجود دارد. فراموش نکنید که از فرصت‌هایی که در زندگی پیش می‌آید استفاده کنید چراکه معلوم نیست چه زمان عشق حقیقی یا نیمه گم‌شده‌تان را پیدا می‌کنید!
    به خاطر داشته باشید که:
    ” بهتر است عاشق شوی و شکست بخوری تا اینکه اصلاً عاشق نشوی” «آلفرد لرد تنیسون»
    نظر شما در مورد شکست عشقی در رابطه چیست؟ آیا تجربه یا پیشنهادی در مورد ترمیم رابطه شکست خورده یا مدیریت احساسات پشیمانی بعد از طلاق دارید؟ لطفاً آن را با ما به اشتراک بگذارید.

کنار آمدن با شکست عشقی

سوگ پس از اتمام یک رابطه و جدایی از کسی که زمانی عاشقش بوده ایم مانند مرگ کسی است که عاشقش بوده ایم، به همین دلیل نیازمند طی دوره ی سوگ است، پس بهتر است ما پس از جدایی مراحل این دوره را پشت سر بگذاریم تا بتوانیم پس از این مدت به زندگی عادی بازگردیم.

مراحل سوگواری عاطفی

  • انکار: فرد هنوز نپذیرفته است که شریک عاطفی خود را از دست داده و تنها شده است.
  • خشم: فرد برای جلوگیری از افسردگی، پرخاشگر می شود و دیگران را مقصر اتما رابطه می داند.
  • اندوه: وقتی فرد دیگر فقدان را انکار نمی کند، خشمش فروکش می کند و با اندوه خود روبرو می شود.
  • چانه زنی: فرد وضعیت جدید زندگی را بررسی می کند و به فکر راه حلی برای این مشکل است.
  • پذیرش: فرد بلاخره می تواند با فقدانش کنار بیاید و به زندگی عادی بازگردد.

میانگین دوره ی سوگواری عاطفی تقریبا 6 ماه است، در بعضی از افراد این مدت زمان طولانی تر و در بعضی از افراد کمی کوتاه تر است، بعد از طی دوره ی سوگواری عاطفی ما آمادگی این را داریم که وارد یک رابطه ی جدید شویم اما اگر این دوره به درستی طی نشود، احتمال این که به روابط بعدی ما نیز آسیب بزند وجود دارد.

راه هایی برای عبور از شکست عشقی

  • به یک روانشناس مراجع کنید و از کمک حرفه ایی بهره مند شوید.
  • اجازه بدهید غم و اندوه پس از اتمام رابطه تجربه شود، سرکوب این احساسات در بلند مدت آسیب بیشتری در پی خواهد داشت.
  • به خود برای عبور از شکست عاطفی زمان بدهید.
  • شریک عاطفی سابق تان را از تمام شبکه های اجتماعی دو طرفه حذف کنید.
  • از برقراری تماس عاطفی مجدد با او اجتناب کنید.
  • درهنگام دلتنگی و مرور خاطرات، وقایع منفی را هم به یاد بیاورید و دلایلی را که منجر به جدایی شد مرور کنید.
  • از خودتان مراقبت کنید و به سلامت روانی و جسمی خود اهمیت دهید.
  • عزت نفس و احساس ارزشمندی را در خود، با مطالعه کردن دراین باره و گرفتن کمک حرفه ای افزایش دهید.

فراموش نکنید که آدم های دیگری نیز وجود دارند و آن فرد آخرین فردی نیست که شما با او آشنا شده اید.

با عرض خسته نباشید. من مدت ده روز هست با پسری آشنا شدم که کسی واسطه شده بین ما و آشنامون کرده. من خودم پنج سال که با هیچ پسری رابطه نداشتم. یعنی تنهایی به سر میبردم. حالا دوباره این شانس به خودم دادم که با کسی آشنا بشم و از تنهایی بیرون بیام. الان مدت ده روز که با این آقا صحبت میکنم شرطی ک با هم گذاشتیم این بوده که دروغی بینمون نباشه و هرحرفی بهم بگیم.
روز جمعه اولین دیدارمون بود. این آقا هر حرفی که میزد در مورد رابطه های جنسی که مردم انجام میدن و رابطه های مثل خیانت بیشترین صحبت های که کردیم. در مورد کارش و درمورد خصوصیت اخلاقی که به چیا علاقه داره و من به چیا علاقه دارم. الان صبحت ما به اینجا رسیده ک هربار دیدار همو بغل کنیم و اینکه اون طبعش گرم و خیلی موقع ها اذیت میشه. ازم درخواست کرد که جوری باهم باشیم ک دخول انجام نشه فقط سطحی.
من قبول نکردم چند باری حرفشو تکرار کرد و روش های گفت. قرار شد ک حضوری صحبت کنیم. من نمیدونم چیکار کنم. من طبع خودمم گرمه.
قرار بود منو اون همدم هم باشیم چون جفتمون شکست عشقی بدی خوردیم. الان میترسم با قبول کردن درخواستش بشه عادت و رابطه مون نتیجه خوبی نداشته باشه توی زندگی اون خیلی دختر اومده رفته با اکثریت هم رابطه داشته من نمیخام مثل اون دخترا باشم ولی نمیخامم این از دست بدم چیکار باید انجام بدم؟

پاسخ مشاور به سوال “چگونه بعد از شکست عاطفی دوباره عاشق شویم”

سلام دوست عزیز

بنده در سوالی که مطرح کردید متوجه هدف شما از ارتباط با این آقا پسر نشدم. چیزی که متوجه شدم، شما بعد از تجربه تلخ شکست عشقی و تحمل درد و غم حاصل از این شکست، حالا برای رهایی از احساس تنهایی تصمیم به شروع رابطه دوستی نموده اید.

اینکه فردی بین شما واسطه شده و این پسر را به شما معرفی کرده، تضمینی بر امنیت در رابطه نیست.

به نظر بنده شما از تجربه شکست عشقی گذشته خود درس نگرفته اید و اشتباه گذشته خود را فراموش و دوباره تکرار می کنید.

وقتی هدف از شروع رابطه برای یک دختر، فرار از غم تنهایی باشد، این بدان معناست که او اکنون شرایط روحی روانی مناسبی برای برقراری ارتباط عاطفی ندارد.

فردی که از درون احساس ناامیدی و شکست می کند و عزت نفس کافی ندارد، هرگز نمی تواند در یک رابطه عاطفی موفق باشد. چنین دختری همیشه از طرف پسر مورد سوء استفاده قرار می گیرد.

تا زمانیکه احساس خوشبختی و شادی خود را وابسته به دوستی با دیگران بدانید، تا زمانیکه به این باور نرسید که هیچکس بجز خودتان نمی تواند این احساس تنهایی و ناراحتی را از بین ببرد، هرگز در یک رابطه موفق نخواهید بود.

اگر هدف شما از شروع و ادامه این رابطه، لذت بردن از زندگی و عشق بازی و برقراری رابطه جنسی است، پس نباید از چنین ارتباطی انتظار ازدواج و یک رابطه پایدار را داشت. پسری که در رابطه دوستی مدام در مورد رابطه جنسی حرف می زند، هدف خود را به طور شفاف از این رابطه مشخص کرده است.

یک دختر آگاه و با اعتماد بنفس، در جوابی قاطع به این پسر “نه” می گوید، ترس از دست دادن ندارد و مطمئن است چنین رابطه ای جز شکست و آسیب روحی چیزی به همراه نخواهد داشت.

دختری ضعیف و بی اعتماد بنفس، ترس از دست دادن دارد، نمی تواند در مقابله با این احساس ترس، واکنش مناسبی نشان دهد. بنابراین تسلیم تمایلات نفسانی خود می شود، شخصیت و ارزشهای زندگی خود را نادیده می گیرد و به مرور در یک باتلاق رابطه ناسالم غرق می شود.

پسری که قصد ازدواج دارد، به دنبال یک همسر پاک و سالم می گردد، اولویت او در انتخاب همسر شایسته چیزی فراتر از سکس است. اینکه یک پسر طبعی گرم دارد و در ارتباط با دختر اذیت می شود و نمی تواند وسوسه های خود را کنترل کند، این مشکل شما نیست. شما درمانگر مشکلات جنسی مردان نیستید. او باید خیلی زود برای درمان مشکلات جنسی به دکتر مراجعه کند.

به طور کلی، پیشنهاد می کنم دچار خودفریبی نشوید، از اشتباهات گذشته خود درس بگیرید، وقت خود را در روابط ناسالم تلف نکنید، بر روی تقویت عزت نفس خود کار کنید و در حالت کلی نگاه خود را به زندگی و رابطه تغییر دهید.

افزایش آگاهی با مطالعه کتاب صورت می پذیرد، تمرین این آموخته ها موجب تقویت مهارت درون فردی و مهارت ارتباطی می گردد و شما به عنوان یک فرد مستقل و آزاد می توانید برای آینده زندگی خود تصمیم بگیرید و کنترل زندگی و سرنوشت خود را به دست احساسات نسپارید.

چگونه بعد از شکست دوباره شروع کنیم؟

دختری هستم شاغل 29 ساله ده سال پیش یه رابطه خیلی خوب برای ازدواج رو شروع کردم ولی متاسفانه بعد 5 سال نامزدی بهم خورد الان 5 سال گذشته ولی هنوز نمیتونم کس دیگه ای رو دوست داشته باشم البته خیلی تلاش کردم وارد یه رابطه جدید بشم شرایطشم فراهم شد ولی قلبا احساس خوبی ندارم. نسبت به ازدواج و دوست داشتن یه شخص جدید به زندگی سابقم برگشتم سرکار میرم فعالیتهای اجتماعی زیادی رو دنبال میکنم اما توی خونه وزندگی شخصی ام مخصوصا هنگام تنهایی ام حس وحال خیلی بدی دارم ‌هر چندماهی یبار بخاطر نامزد قبلی ام دلتنگ میشم حالم بد میشه و اصلانم دست خودم نیست. درحدی سرکار رفتن برام سخت و طاقت فرسا میشه بیشتر سعی میکنم بخ,ابم واز انواع مسکن ها استفاده میکنم یا ورزش میکنم میرم خرید ولی انگار نه انگار. حتی از شهری که اون نفر هست رفتم ولی بازم هر چند وقت یبار این احساسات ناراحت کننده ‌ناامید کننده میاد سراغم بی انگیزگی به زندگی برام سخته تمام توجهم معطوف به پیشرفت های شغلی شده ولی از درون احساس کمبودهای احساسی دارم

پاسخ مشاور به پرسش چگونه دوباره عاشق شویم؟

این کاملا طبیعی است که فراموش کردن کسی که تصور می کردید قرار است تا آخر عمر در کنار شما باشد انقدر سخت باشد. شما بارها و بارها تصور کردید که زندگی کردن با نامزد سابقتان می تواند چگونه باشد اما به هر علتی این اتفاق نیفتاده است. چیزی که واضح است این است که نتوانستید از شکست عشقی عبور کنید. شما مدام سعی می کنید احساسات و افکارتان نسبت به نامزد سابقتان  را پس بزنید و در موردش فکر نکنید. شما تا زمانی که اینگونه رفتار کنید شهرتان که سهل است، کشورتان هم عوض کنید بازهم نمی توانید به او فکر نکنید.

شما مدام خودتان را تحت فشار می گذارید که به او فکر نکنید بنابراین نمی توانید به او فکر نکنید. من اگر به شما بگویم به خرگوش سفید فکر نکن شما دقیقا به خرگوش سفید فکر میکنید؛ بنابراین باید بپذیرید که بسیار سخت است این فرایند جدایی و خودتان را درک کنید و برای این موضوع سوگواری کنید.

5 دلیلی که این فرایند را به تعویق می اندازد:

در زیر پنج رفتار رایجی که ممکن است روند بهبودی شما را خراب کنند و راه‌هایی برای متوقف کردن آنها آورده شده است.

  • 1- فاجعه سازی: همانطور که از نام آن پیداست، فاجعه‌سازی عبارت است از قرار دادن یک موقعیت دردناک به عنوان یک فاجعه یا بدترین سناریو، و در نتیجه، در واقع تشدید درد و ناراحتی عاطفی شما. این شامل عناصر نشخوار فکری، احساس درماندگی و بدبینی است و اغلب با کسانی که از درد مزمن رنج می برند مرتبط است. مطالعات نشان می‌دهد، بیمارانی که رفتار فاجعه‌آمیزتری از خود نشان می‌دهند، درد و افسردگی بیشتری را گزارش می‌کنند و کمتر به درمان پاسخ مثبت نشان می‌دهند. در طول مارپیچ جدایی، به راحتی می توانید وضعیت را اغراق کنید. به عنوان مثال، ممکن است خود را متقاعد کنید که هرگز بر درد غلبه نخواهید کرد، یا اینکه همسر سابقتان «یکی» است – در هر صورت، توانایی بهبودی زودتر را از خود سلب کرده و در این فرآیند خود را بدبخت تر می کنید.

راه حل: فقط بدترین نتیجه ممکن را تصور نکنید. احتمالات واقع بینانه را نیز در نظر بگیرید.

  1. نشخوار کردن. من به عنوان کسی که اغلب در سر اوست و بی‌پایان روی چیزهای جزئی وسواس دارد، از خطرات نشخوار کردن آگاهم. بسیار آسان است که با افکار سرزنش کننده خود سرزنش شوید، مانند “اگر فقط این کار را طور دیگری انجام می دادم یا به جای آن این را می گفتم.” رابین اچ سی، نویسنده و رفتارشناس، توضیح می دهد که نتیجه نشخوار مداوم این است که «زندگی خودش را می گیرد، در حافظه نقش می بندد و بخشی از هویت شما می شود. سپس موضوع به دیدگاه شما در مورد آنچه اتفاق افتاده تبدیل می‌شود، نه آنچه اتفاق افتاده است.» با فکر کردن مداوم به جدایی خود در فرضیات، یا وسواس در مورد آنچه که باید اتفاق می افتاد به جای آنچه در واقع اتفاق می افتاد، هرگز نمی توانید از این رابطه یاد بگیرید یا فراتر از آن رشد کنید.

راه حل: «اگر فقط» درباره جدایی را به حداقل برسانید.

هر روز روزی 4 بار به مدت 15 دقیقه به نامزدتان فکر کنید. این یک تکلیف است و حتی اگر برایتان خوشایند نیست انجام دهید. ممکن روزهای اول اذیت کننده باشد اما در روز های بعد در پذیرش این موضوع و بهبود حالتان مؤثر است.محتوای آن نباید به گونه ای باشد که خودتان راسرزنش کنید.

برای نامزد سابقتان نامه بنویسید و هر چه دل تنگتان میخواهد برای او بنویسید هر احساسی که نسبت به او دارید را بنویسید. شما کاملا مجاز هستید هر آنچه به ذهنتان می آید را بنویسید.حرف هایی که این همه سال در ذهنتان مرور کردید و دوست داشتید به او بگویید را مطرح کنید.

  1. امتناع از پذیرش این که تمام شده است. کوین دارنه، مشاور روابط و نویسنده، می‌گوید: برای اینکه واقعاً ادامه دهید، باید رها کنید. اما واقعیت این است که بسیاری از ما به فرصتی برای آشتی امیدواریم. دارنه می‌گوید: «ما توسط رمان‌های عاشقانه و فیلم‌های هالیوودی برنامه‌ریزی شده‌ایم که جدایی‌ها را به‌عنوان پله‌هایی برای رسیدن به خوشبختی ببینیم. تقریباً همه عاشق داستانی هستند که در آن زن و شوهری در نهایت پس از گذراندن یک آشفتگی عاطفی دردناک دوباره به هم می رسند. اما تا زمانی که انتظار دارید دوباره با نامزد سابق خود کنار بیایید، به شکنجه خود ادامه خواهید داد و خود را به روی تجربیات جدید می بندید.

راه حل: به طور کامل از روال گذشته خود جدا شوید – این به معنای قطع کامل ارتباط با رسانه های اجتماعی و سایر اشکال ارتباطی است.

  1. از دست دادن ارزشمندی و علایق خود. تصور اینکه چگونه زوج‌ها، به‌ویژه آن‌هایی که زندگی‌شان سال‌ها به‌طور جدایی‌ناپذیر در هم تنیده شده است، چگونه ممکن است پس از جدایی، چیزی شبیه به بحران هویت را تجربه کنند، دشوار نیست. آنها بدون نیمه دیگرشان چه کسانی هستند؟ این فرآیند فکری ممکن است با این باور توضیح داده شود که خودپنداره فرد در آغاز یک رابطه گسترش می یابد و در پایان آن کاهش می یابد. در حقیقت، پس از جدایی، گری لواندوفسکی، استاد روانشناسی و دانشمند روابط، توضیح می‌دهد: «مردم پاسخ‌های کمتری به این سؤال دارند که «من کیستم؟» و عموماً در مورد اینکه چه کسی هستند، احساس عدم اطمینان بیشتری می کنند.»

راه حل: در فعالیت های جدید

به خودتان عشق بورزید: آنچه را از دیگران انتظار دارید برایتان برآورده کنند، خودتان برآورده کنید،چه چیزهایی شما را خوشحال میکند؟ اگر چیزی به ذهنتان نمی آید به قبل از اینکه این فرد وارد زندگیتان شود فکر کنید.چه کارهایی را دوست داشتید؟چه چیزهایی شما را خوشحال می کرد؟شما به تنهایی و خودی خود با ارزش هستید و می توانید بدون حضور آن فرد هم خوشحال باشید. شرکت کنید تا حس خود را بازیابی کنید.

  1. شنیدن تنها چیزی که می خواهید بشنوید. تکیه بر دوستان بخش مهمی از روند بهبودی برای اکثر افراد پس از جدایی دردناک است. یک دوست قابل اعتماد می تواند یک تخته صدا، شانه ای برای گریه کردن و یک شنونده صبور باشد – به خصوص در ابتدا. اما دیر یا زود، یکی از دوستان ممکن است چیزهایی بگوید که شما نمی‌خواهید بشنوید، مانند اینکه اشتباهات خود را به شما گوشزد کند، و حتی ممکن است تفکر شما را به چالش بکشد. بدیهی است که هیچ کس از اینکه گفته شود اشتباه می کند لذت نمی برد، اما عدم دریافت بازخورد صادقانه می تواند در دراز مدت به شما آسیب برساند. علاوه بر این، “شما ممکن است درد جدایی خود را بیشتر کنید، و . سارا استانیزی، یک درمانگر ازدواج و خانواده دارای مجوز مستقر در کالیفرنیا، می‌گوید: «احتمالاً در آینده اشتباهات مشابهی در رابطه را مرتکب می‌شویم»
  • مراجعه به روانشناس یا مشاور و صحبت کردن درباره افکارتان روند پذیرش را تسریع می بخشد.

چگونه با دختری که شکست عشقی خورده رفتار کنیم؟

با درود دخترم چند روزیه که از یه رابطه ۵ساله بدلایلی خارج شده و با اینکه میدونه که اسیب میدیده تو اون رابطه اما خیلی ناراحته که طبیعیه چطور میشه بهش کمک کرد تا سلامت روح و جسمش بخطر نیفته واقعا من به عنوان مادر فکررکنم دو برابر اون ناراحتم لطفا اگه راهکاری دارید بفرمایید در ضمن خودم رشته ام روانشناسی و در این حوزه اطلاعات و مطالعاتی رو دارم اما میدونید من بدلیل مادر بودن نمیتونم کمکی جز پذیرش و تسلس های غیر مستقیم باشم و در ضمن تمایلی هم نداره الان با مشاوری صحبت کنه اما من میدونم به تنهایی نمیتونه از این مرحله به خوبی عبور کنه منتظر پیشنهاد شما هستم با سپاس.

شکست عشقی دختر از پسر

سلام وقت بخیر .خیلی هم عالی که انقدر هوای دخترتون رو دارید و حامی هستید قطعا جداشدن از رابطه عاطفی خیلی دچار نگرانی و ناراحتی یا حتی افسردگی میشن ولی بهشون بگید خیلی عالی شد که شناخت پبدا کردی چون یک انتخاب اشتباه تبعات منفی دیگری در زندگیت خواهد داشت که اون زمان به یک راه بن بست میرسیدی پس خداوند خیلی دوستت داشته که کمکمون کرده.

موفق باشید

گلسا بمانیان

کارشناسی ارشد مشاوره خانواده

5 دیدگاه

  1. عاشق کسی شدم که بعد 6 ماه صحبت کردن تونستم ملاقاتش کنم بعدش حس کردم واقعا برای یکبار زندگی روی خوشش رو نشون داد تا ابنکه بعد یک ماه و نیم یه سری اتفاقاتی افتاد که واقعا نه من مقصر بودم و نه اون و مثل طوفان همه چی و نابود کرد و من الان افسرده تر و منزوی تر از قبل شدم یکبار خودکشی ناموفق پارسال داشتم تحصیلات ارشد دارم ولی باحقوق کمی که دارم حتی پیش روانشناس هم ننیتونم برم همه فکرم پیش اونه ، خسته شدم ازین زندگی ، امیدی ندارم

  2. شکست عشقی خوردم عصبانی ام ازینکه چرا اون منو دوست نداشت چرا به اون نرسیدم با اینکه میدونست نمیتونم بدون اون زندگی کنم عصبانی ام که چرا نمیمیرم عصبانی میشوم وقتی مادرش میگه پسرم هیچیو به من نمیگه سر قرار هاشو به من میگه عصبانی میشم به خودم میگم حتما اون دختری که عاشقش بوده از من زیبا تر بوده عصبانی میشم وقتی میبینم که اون ازمن متنفره چرا از من متنفره مگه من چیکار کردم که از من متنفره چون دوسش داشتم ازم متنفره

  3. یکسال با یکی بودم که بعدش جداشدیم سه ماهه کاتیم و من داغون شدم. افسرده شدم همش تو خودمم تو اتاقمم اهنگ غمگین گوش میپم و فقط گریه میکنم. اشتهام کم شده و خوابم نا مرتبه میشه کمکم کنید.کارم شده گریه کردن اخرشبا میرم تو خودم و گریه میکنم. اون منو عذاب داد منو وابسته کرد و ولم کرد.

  4. بعد از حدود۶ سال با پسری که دوستش داشتم قطع رابطه کردم به اصطلاح کات کردم و دلیل کات کردن هم مخالفت مادر پسر برای ازدواج بود ورابطه ی کاملا جدی داشتیم به صورتی ک ۱سال مشاوره رفتیم .به شدت افسرده دارم میشم وتمام لحظات فکرم درگیره ،چجوری میتونم مشاوره داشته باشم و هزینه جلسات انلاین شما به چه صورت؟دخترم و۲۴ سال دارمواون اقا هم حدودا۲۹سالشون هست

  5. من یکشنبه کات کردم و حال روحیم اصلا خوب نیست به زور جلوی خودمو میگیرم که گریه نکنم چون مامانم شدیدا به من وابستس و اگه ناراحتیمو ببینه بهم میریزه .. دوست پسرم مرد فوق العاده پولدار و هیکل جذاب و صورت زیبایی داره و وقتی منو دید سریع ابراز علاقه کرد و گفت که دوسم داره و تو این سنش کسی رو اندازه من دوست نداشته متولد ۶۶ هستش من هم ۷۴ . خیلی برام وقت گذاشت و بهم دوست داشتنش رو ثابت کرد ولی من بد دل بودم و همش فکر میکردم متعهد نیست آخه خیلی همه چیش اوکیه وقتی باهم میرفتیم بیرون کل دخترا بهش نگاه میکردن حتی آمار میدادن ، اینم بگم منم دختر فوق العاده زیباییم همه همینو میگن جوری که هر جا میرم که منو واسه بار اول میبینن میان جلو و تعریف میکنن ، ولی اعتماد به نفس ندارم.. این پسر خیلی اولش عاشقانه شروع کرد و حتی گفت دوست دارم مادر بچه هام باشی .. منم عاشقش شدم چون حس میکردم که عشقش واقعیه .. از اولش گفت باید یک سال از رابطمون بگذره ولی من واقعا تورو واسه ازدواج میخوام ، وقتی خیلی وابسته هم شدیم رسمیش میکنم. من باکره هستم و بهش گفتم که من نمیتونم اولش گفت دختری تو موقعیت تو و استایل و ظاهر تو چطوری تا الان رابطه نداشته ولی بعد که منو شناخت باورش شد که من برای روح و جسمم چقدر ارزش قائلم .. گفت من سکس برام مهمه ولی به نظرت احترام میزارم .. ولی بعدش همش میگفت بریم دفتر ، دفتر خودش ، گفتم نه .. حس بدی از این حرفت گرفتم ، گفت مرد نیستم اگه دوباره بگم ولی بازم بعدش بارها گفت .. همش میگفت آدم یه نون پنیر تو خونه خودش بخوره اگه بره بیرون بوی کباب بهش بخوره دیگه سمتش نمیره .. همش میگفت آخ که چه خوب میشه باهم سکس کنیم من چون عاشقتم با سکس بینمون وابسته تر میشم. همش میگفت شیوا گرگ تو خیابون زیاده منو تو هم که سکس نداریم .. همش منو تحت فشار میزاشت .. ولی من عاشق و دلبستش شدم کور شدم این حرفاشو نشنیده میگرفتم ، همش میگفت من با این ماشین برم بیرون در عرض پنج دقیقه قشنگ ترین دختر شهر میاد سوار میشه که با من سکس کنه ولی من نمیخوام اونارو ، تورو میخوام .. منظورش بیزینسی ها ب ودن که سریع سوار میشن لجنا.من چون شکاک بودم یه شب که جواب تلفنمو نداد( قبلش دعوای تلفنی داشتیم و خیلی تو مخش رفته بودم اینو خودم میدونم ) کلی فحش نوشتم و فرستادم واسش صبحش گفت خواب بودم و قسم خورد .. قسمشو باور کردم چون آدم معتقد به خدا و قرآنه .. مذهبی اصلا نیست فقط خدارو خیلی قبول داره.. بعدش من گفتم اشتباه کردم و حس میکنم از اونجا پرو شد .. پسری که واسه به دست آوردن من همشپیگیرم بود حالا برعکس شده بود انگار من پیگیر اون بودم بهم گفت باید از دلم در بیاری گفتم اوکی زمان بده از دلت در میارم .. بعدش دوباره گفت بیا دفتر بیا بریم باغ . چرا از دلم در نمیاری؟ بهش گفتم یعنی باید تنمو در اختیارت بزارم تا بفهمی دوست دارم و پشیمونم از کارم؟ گفت نمیدونم ولی دلم باهات صاف نیست هرکی دیگه جای تو بود بلاکش میکردم ولی چون دوست دارم بخشیدمت ولی نمیتونم فراموش کنم ( خیلللللی زیاد مغروره) یک هفته کذشت و من هی امروز و فردا میکردم تا اینکه گفت بیا بریم سمت جاده ، تو راه گفت اگه من واسه سکس میخواسمت که همون اول گفتی باکره ای ولت میکردم یا اینکه تو این مدت میرفتم با کس دیگه ای. منم اینو که گفت گفتم توام نمیدونی که من با کیا بودم انقدر نگو پلنگ و داف میتونم مخ کنم ، همینو که گفتم داد و بیداد که تو با کیا بودی ؟ پس دست خورده ای چشماش سرخ شده بود میزد رو مانیتور ماشین که دیگه نمیخوامت دوست ندارم ، منم اون حرف رو زده بودم که بگم منم کم کسی نبودم واسه خودم که الان اومدم با تو ، ولی اون فکر کرد منظورم با کلی آدم بوده ، در صورتی که منظورم این بود با آدم حسابی و با لول گشتم نه مثل اون بیزینسیایی که تو میگی میتونم سریع سوارشون کنم .. اون داد میزد میگفت نمیخوامت منه عاشقه احمق میگفت آروم باش من منظوری نداشتم من دوست دارم ،، یعنی خاک تو سرم ، گفت آروم که شدم حرف بزنیم من گفتم تو که میدونی دوست دارم و کلی عجز و ناله ، که گفت الان برو خونه فردا صبحانه با هم بریم بخوریم ،، دعوای اولی هنوز خوب نشده بود این اومده بود روش ، صبحش دیگه اون آدم نبود. سرد شده بود دیگه ابراز علاقه نمیکرد هیچی ، منو رسوند خونه ، صبحش بهش پیام دادم که اگه میخوای اینجوری سرد باشی و روز به روز تلخش کنی ادامه ندیم همون چندتا خاطره خوب از هم به یادگار بزاریم و تمام. که گفت اوکی موافقم. گفتم پشت دوست دارم الکیت قایم شدی ، تو چند بار بهم گفتی نمیخوامت یبار شد بگی شیوا بمون نرو ؟ گفت ول کن دیگه. همش میگفت ول کن ، نشد دیگه ، من به فال نیک میگیرم ، من گفتم میرم ولی اینبار منتظر یه حرکت از سمت توام که بهم ثابت کنی منو میخوای ! گفت نه دیگه همون دوتا خاطره خوب بزار بمونه دیگه تایم و انرژی نزاریم من کار دارم شرمنده گفتم هیشکی اندازه من دوست نداره پشیمون میشی ولی دیگه دیره اون موقع بازم میگفت ول کن دیگه بیخیال و رفت. کسی که منو مادر بچه هاش میدونست ، روزایی که قرار نداشتیم میومد دم باشگاه میگفت شده پنج دقیقه ببینمت دلم برات یذره شده ، کسی که میگفت تو این سن عاشق شدم و من خوش شانسم که تورو دارم چی شد که رفت؟بهم میگفت از تو و عشقمون محافظت میکنم تکیه گاهت میشم ، چی شد که عشقمو دید و رفت. اگه باهاش سکس میکردم میموند.اگه بد دل و شکاک نبودم میموند شاید زیادی بهش گیر دادم ، آخه اونم گیر میداد میگفت تو سفیدی همینجوری تو چشمی دیگه شلوار زاپ و کوتا نپوش ، شلوار بگ پام کردم ، گفت مگه آزاد شده ایران ؟ شال سر کردم بخاطرش گفت اجازه نداری بری بیرون نمیرفتم. من دیوانه وار دوسش داشتم شاید سکس نمیکردم باهاش ولی اگه میگفت چادر سرت کن میکردم

دیدگاهتان را بنویسید