امروزه در جامعه ما مردم گاهی به شوخی یکدیگر را وسواسی صدا میزند. بسیاری از افراد این اصطلاح را برای آن دسته از دوستان و خانواده (یا حتی خودشان) بکار میبرند که درگیر رفتار خاصی نظیر انجام یک حساسیت خاص هستند یا در خانه و زندگی شان در خصوص موارد مختلف ایرادگیر هستند. در حقیقت، اختلال وسواس فکری عملی یک اختلال به شدت جدی است که میتواند موجب ایجاد مشکلات زیادی برای افراد مبتلا شود. علیرغم تصور بسیاری از افراد که نظم و پاکیزگی مسئله بزرگی نیست اما این اختلال برای افرادی که دچار آن هستند میتواند مشکلی جدی بر سر راه زندگی شان باشد.
اختلال وسواس فکری عملی چیست؟
اختلال وسواس فکری عملی دارای دو بعد متفاوت است. این اختلال فقط درباره وسواس فکری یا وسواس عملی نیست. هرچند اگر دچار این اختلال باشید ممکن است در عمل دارای هر دو وسواس فکری و وسواس عملی نباشید. بههرحال برخی هر دو وسواس و برخی دیگر فقط یکی را دارند. البته مهم است تصور درستی از واقعیت وسواس فکری (در مقابل فقط یک عادت) و وسواس عملی (بجای فقط یک تشریفات عادی) داشته باشیم. بنابراین هر یک از این تعریفات را بررسی میکنیم.
وسواس فکری چیست؟
وسواس فکری یک نوع فکر یا میل یا حتی یک تصویر ذهنی است که دائماً تکرار میشود و عملاً فرد را مضطرب میسازد. وسواس فکری برای بسیاری افراد میتواند شامل افکار مربوط به میکروب ، رابطه جنسی ، مذهب ، آسیب به خود یا دیگران یا الزام برای تقارن و ترتیب در هرزمانی باشد.
وسواس عملی چیست؟
وسواس عملی رفتاری است که فرد آن را دائماً تکرار میکند زیرا احساس میکند باید این کار را انجام دهد. فرد دچار وسواس فکری میشود و بنابراین وسواس عملی را انجام میدهد. وسواس عملی میتواند شامل مواردی همچون نظافت بیش از حد، چیدن و مرتب کردن اقلام به یک ترتیب خاص، بررسی و شمارش مکرر یا انجام اعمال تکراری باشد.
چه وقت وسواس فکری و وسواس عملی تبدیل به اختلال وسواس فکری عملی میشود؟
اگر افکار و اعمال تکراری همیشه وسواس فکری یا وسواس عملی تلقی نشود، چه وقت میتواند بهعنوان وسواس فکری یا وسواس عملی یا هر دو وسواس فکری و عملی در نظر گرفته شود؟ ما در اینجا درباره تفاوت و نشانههایی صحبت میکنیم که به روانپزشک یا دکتر روانشناس در تشخیص این اختلال کمک میکند.
معیارهای تشخیص اختلال وسواس فکری عملی
در صورت مطابقت با معیارهای زیر، فرد دارای اختلال وسواس فکری عملی تشخیص داده میشود:
- معیارهای عمومی برای تشخیص OCD
- معیارهای خاص برای وسواس فکری
- معیارهای خاص برای وسواس عملی
معیارهای عمومی برای تشخیص اختلال وسواس فکری عملی
- باید دارای وسواس فکری و وسواس عملی باشد.
- وسواس فکری و وسواس عملی باید اثر قابلتوجهی بر زندگی روزمره شخص داشته باشد.
- فرد ممکن است بفهمد یا ممکن است نفهمد که وسواس فکری و وسواس عملی او شدید یا غیرمعقول است.
معیارهای ویژه برای تشخیص وسواس فکری
- افکار، امیال یا تصاویر ناخوانده، تکراری و مداوم که موجب اضطراب و پریشانی در فرد میشود
- افکاری که فقط محدود به تمرکز بیشازحد بر روی مشکلات واقعی زندگی نیست
- تلاش ناموفق برای سرکوب یا نادیده گرفتن افکار، امیال، یا تصاویر مزاحم
- فرد ممکن است آگاه باشد یا ممکن است آگاه نباشد که این افکار زاییده ذهن اوست و یک تهدید واقعی نیست
معیارهای ویژه برای وسواس عملی
- تشریفات وسواسی مفرط و تکراری که فرد احساس میکند باید انجام شود وگرنه اتفاق بدی میافتد. مثالهایی ازایندست شامل شستشوی دست، شمارش، زیر لب تکرار کردن تشریفات، چک کردن مداوم قفل درها و غیره است.
- این تشریفات روزانه حداقل یک ساعت یا بیشتر به طول میانجامد.
- انجام این تشریفات وسواسی فیزیکی یا اعمال ذهنی برای کاهش اضطراب شدید ناشی از افکار وسواسی است.
درمان وسواس فکری عملی
بنابراین وقتی فرد دچار این اختلال است چه اتفاقی میافتد؟ درواقع، اتفاقات زیادی ممکن است رخ دهد، اما بهترین کار برای کمک به درمان وسواس فکری و نیز عوارض جانبی واقعی همراه آن، ترکیبی از رواندرمانی و تجویز دارو است.
هنگامیکه نوبت به روان درمانی میرسد طبق معمول، داشتن صداقت کامل با دکتر روانشناس حائز اهمیت است. لازم است هر چیزی که به شما میگذرد و نیز هر چیزی که احساس میکنید را با متخصص مشاوره روانشناسی در میان بگذارید. گذشته از همه اینها، این تنها راهی است که وی برای کمک به شما دارد.
درمانگر میتواند روی نشانه های فرد و نیز روی خود فرد کار کند تا بر این رفتار وسواسی غلبه کند و مانع بروز وسواس جدیدی شود که اگر این اختلال به حال خودش رها شود میتواند ایجاد شود.
راه دیگر برای درمان اختلال وسواسی تجویز دارو است. دو نوع داروی اصلی برای کمک به درمان اختلال وسواس فکری-عملی تجویز میشود که شامل بازدارندههای باز جذب سروتونین و بازدارندههای انتخابی باز جذب سروتونین است. این داروها به کاهش نشانه های اختلال وسواس کمک میکنند. هنگامیکه نوبت به درمان اختلال وسواسی میرسد، بررسی تمام گزینهها و اطمینان از شناخت فواید و خطرات هرگونه دارو برای پیشگیری از عوارض جانبی مضر، حائز اهمیت است.
آمارها در خصوص اختلال وسواس فکری عملی
مواردی وجود دارد که باید درباره اختلال وسواس فکری عملی بدانید. این آمار و واقعیات به توضیح اختلالی کمک میکند که تعداد چشمگیری از افراد در سراسر کشور و جهان متأثر از آن هستند. این آمار و حقایق همچنین کمک میکند تا درک بهتری از فردی که دچار اختلال وسواسی است به دست آوریم. دریافت درمان یکی از بهترین کارهایی است که میتواند انجام شود و شروع این کار در اسرع وقت حائز اهمیت است.
- تقریباً 1% مردم امریکا دچار OCD هستند که برابر با حدود 2 میلیون بزرگسال است.
- شیوع این اختلال در مردان و زنان برابر است.
- اکثر موارد اختلال وسواسی تقریباً در 19 سالگی رخ میدهد.
- 25% موارد اختلال وسواسی قبل از 14 سالگی رخ میدهد.
- یکسوم موارد مبتلا به وسواس فکری عملی ابتدا در طول سال های کودکی رخ میدهد.
- کودکان مبتلا به اختلال وسواس ممکن است از اختلال بیش فعالی – کم توجهی ADHD، افسردگی و اختلالات اضطرابی نیز رنج ببرند.
- کودکان اختلال وسواسی به احتمال بیشتر پسر هستند.
- تقریباً 70% کودکانی که به اختلال وسواس فکری عملی ( OCD ) مبتلا هستند میتوانند بهواسطه درمان بهبود یابند.
- ارزیابیها حاکی از این است که کمتر از 10% افرادی که مبتلا به اختلال وسواس هستند درمان دریافت میکنند
- ژنتیک نقش کوچکی در بروز OCD در افرادی که دارای نسبت درجه یک با فرد دچار اختلال هستند ایفا میکند و احتمال بروز این اختلال در این افراد تقریباً 5 برابر بیشتر است.
- مواردی وجود دارد که در آن گلودرد میکربی نیز میتواند عوامل مؤثر در ابتلا به اختلال وسواسی را افزایش دهد.
تصورات غلط درباره اختلال وسواس فکری عملی
تصورات اشتباه زیادی درباره اختلال وسواس فکری – عملی ( OCD ) وجود دارد. اطمینان از وجود آموزشهای اصولی درباره این اختلال حائز اهمیت است. این تصورات غلط در زیر ارائهشده است:
- باور غلط: افرادی که در پاکیزگی و تمیزی وسواس دارند دارای اختلال وسواس فکری عملی هستند.
- حقیقت: درست است برخی از افرادی که به تمیزی وسواس دارند دارای اختلال وسواس فکری عملی هستند اما هرکسی که میخواهد خانهاش بسیار تمیز و مرتب باشد لزوماً اختلال وسواسی ندارد. برخی افراد صرفاً دوست دارند که خانه شان تمیز و مرتب باشد. اختلاف در این است که آیا این امر یک خواسته است یا یک نیاز.
- باور غلط: افرادی که دچار اختلال وسواس فکری عملی هستند فقط به آرامش نیاز دارند.
- واقعیت: قطعاً، آرامش میتواند تا حدی به بیماران اختلال وسواسی کمک کند اما آنها در مرحله اول باید بتوانند حفظ آرامش کنن و این چیزی است که تا حدی دشوار است. حقیقت این است افرادی که دچار اختلال وسواس فکری عملی هستند چنانچه تشریفات و عادات شان را انجام ندهند احساس اضطراب و وحشت میکنند. آنها از خدایشان است که بتوانند فقط یک نفس عمیق و راحت بکشند و تصمیم بگیرند که این دفعه این افکار وسواسی را انجام ندهند اما اضطراب ناشی از تصور عدم انجام کارهای وسواسی برایشان وحشت آور است. آرامش ممکن است یک پاسخ باشد اما دستیابی به آرامش در صورت عدم انجام اقدامات وسواسی توسط این افراد تقریباً غیرممکن است.
- باور غلط: اختلال وسواس فکری – عملی در افرادی که دوران کودکی ناکارآمدی داشتهاند اتفاق میافتد.
- واقعیت: اختلال وسواس فکری – عملی یکی از اختلالات روانی است که هیچ ربطی به دوران کودکی فرد ندارد. این اختلال تا حد کمی منشأ ژنتیکی دارد اما ربطی به این ندارد که آیا والدین فرد مبتلا به اختلال وسواسی خانهای تمیز و مرتب یا آشفته و کثیف داشتهاند. این اختلال چیزی است که در درون شخص بروز میکند و ما کاملاً نمیدانیم که چرا این اختلال در برخی بروز پیدا میکند و در برخی دیگر خیر.
- باور غلط: ابتلا به اختلال وسواس فکری – عملی اغلب در زنان اتفاق میافتد.
- حقیقت: درست است که زنان دچار وسواس فکری – عملی میشوند اما ظاهراً یکچیز ازقلم افتاده است. مردان نیز دچار وسواس فکری – عملی میشوند. درواقع، این اختلالی است که اصلاً به نظر نمیرسد تبعیضی میان زن و مرد قائل شود. بروز این اختلال در زنان و مردان، نژادها، قومیت و طبقات اقتصادی مختلف، یکسان است. یک نفر از هر 200 کودک و نوجوان که با وسواس فکری – عملی تشخیص داده میشوند به آن دچار میشوند. برای اطلاعات بیشتر، این مطلب درباره دیابت کودکان نیز صادق است یعنی یک نفر از هر 200 کودک به دیابت دچار میشود این بدین معناست که این مسئلهای است که باید موردتوجه قرار گیرد.
- باور غلط: افرادی که به اختلال وسواس فکری – عملی مبتلا هستند خانههای تمیزی دارند.
- حقیقت: این لزوماً صحیح نیست. افرادی که دچار اختلال وسواس فکری – عملی هستند از برخی جهات کاملاً متفاوت هستند. درحالیکه ما از فرد دچار OCD انتظار داریم که پاکیزگی بیشازحد نشان دهد، اما این افراد گاهی اوقات آشغال جمع کن هایی هستند که خانه شان را مملو از اقلام دورریختنی کردهاند و این میتواند موجب تکرار، ترس یا وارسی مجدد و بیشازحد هر چیزی در زندگی آنها شود.
چه چیزی درباره اختلال وسواس فکری عملی خیلی بد است؟
وقتی بسیاری از مردم اختلال وسواس فکری – عملی را صرفاً بهعنوان یک اختلال پاکیزگی تلقی میکنند یا افراد دچار اختلال وسواس فکری – عملی را بهعنوان افرادی در نظر میگیرند که در عادات رفتاری خود زیادهروی میکنند، جای تعجبی نیست اگر بشنویم که مردم بگویند اینکه مشکل بزرگی نیست چه نیازی به درمان دارید؟
حقیقت این است که اختلال وسواس فکری – عملی موجب ایجاد مشکلات زیادی در زندگی افراد وسواسی میشود و بهاینعلت است که این مسئله یک اختلال در نظر گرفته میشود. اگر شخص فقط درگیر یک وسواس پاکیزگی کوچک باشد یا اندکی در عاداتش زیادهروی کند دیگر آن را اختلال وسواس فکری – عملی نمینامیم. هرچند هنگامیکه آن تشریفات یا پاکیزگی از یک خواسته به یک نیاز تبدیل شود آنگاه باید آن را اختلال وسواسی فکری عملی نامید.
تا زمانی که این امور در زندگیتان تداخل منفی ایجاد نکند، مشکل اختلال وسواس فکری – عملی تلقی نمیشوند. درباره این مسئله فکر کنید. شما آماده رفتن به یک مرکز خرید با دوست خود هستید اما ابتدا باید از سه درب عبور کنید. پشت هر درب قبل از اینکه بتوانید آن را باز کنید باید دستگیره را به شکل خاصی بگیرید و آن را به دفعات خاصی بچرخانید. این کار برای افرادی که مبتلا به اختلال وسواس فکری – عملی نباشند به نظر مسخره است اما برای فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی چیزی است که مطلقاً باید انجام دهد وگرنه از چیزی که ممکن است رخ دهد وحشتزده میشوند.
اکنون تصور کنید فردی که پشت درب منتظر شماست دوستتان نیست بلکه کودک شماست که به دلیل نامعلومی گریه میکند و شما هنوز باید از آن درب ها عبور کنید. اگر دچار OCD نباشید احتمالاً با خود فکر میکنید که فقط درب را باز کن و بیرون برو کودکت به تو نیاز دارد. برای فردی که دچار اختلال وسواسی فکری – عملی است باز کردن در بدون تشریفات صحیح، دقیقاً بهاندازه گریان نگهداشتن کودکش پشت در، وحشت آور است. این زندگی افرادی است که دچار OCD هستند.
اگر تصور میکنید مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی هستید یا اگر کسی را میشناسید که ممکن است دچار اختلال وسواس فکری – عملی باشد قطعاً باید درصدد درمان تخصصی باشید. مراجعه به مرکز مشاوره روانشناسی و درخواست کمک از یک روانپزشک یا دکتر روانشناس میتواند نقطه شروعی برای درمان اختلال وسواسی باشد.
علائم و درمان وسواس فکری عملی در نوجوانان
اگر نوجوان شما مدام مضطرب است و بعضی کارها را بهصورت غیرمعمول چندین و چند بار تکرار میکند یا کارهایش بیش از حد متعارف طول میکشد، شاید باید این احتمال را در نظر بگیرید که وی به اختلال وسواس فکری عملی مبتلاست.
اختلال وسواس فکری عملی یا OCD چیست
اختلال وسواس فکری عملی، اختلال روانشناختی نامتجانس است که با بازگشت تکانهها، افکار مزاحم، تصاویری که اضطراب و استرس و رفتارهای تکراری را فرامیخواند مشخص میشود. رفتارهای تکراری در اختلال وسواس فکری عملی بهمنظور کاهش استرس انجام میگیرد. وسواس اجباری و به همراه آن افکار اضطرابی به علل مختلف به وجود میآید که این دلایل میتواند شامل صدمه، آسیب، تجربههای جنسی، ساختار و روابط خانوادگی، سبکهای فرزند پروری و موارد دیگر باشد.
اختلال وسواس فکری عملی شامل دو بخش است:
- وسواسها
- اجبارها
ولی طبق معیارهای جدید لازم نیست فرد هر دو بخش را داشته باشد تا بهعنوان فردی دارای وسواس فکری عملی شناخته شود.
وسواسها: وسواسها مانند تروریستهای فکری به ذهن فرد حمله میکنند و اضطراب فراوانی را پدید میآورند. وسواسها سه شکل به خود میگیرند:
- افکار: افکار شامل کلماتی است که مدام در ذهن پژواک میشوند مثلاً «اگر همینالان دستم را نشویم مریض میشوم و خواهم مرد.» یا اینکه «آیا وقتی از خانه خارج شدم زیر گاز را خاموش کردم؟»
- ترسها: ترسهای وسواسگونهی فرد شامل احساسات و نگرانیهایی درباره این هستند که نکند کار نابجایی انجام داده باشد. مثلاً فرد میترسد مبادا هنگام راهرفتن در خیابان به کسی حمله کرده و فحاشی کند.
- ایماژها: ایماژها تصاویر ذهنی هستند که بهصورت مزاحم در ذهن تکرار میشوند. مثلاً صحنههای جنسی یا خشونتآمیز.
اجبارها: اجبارها اعمالی هستند که فرد حس میکند ملزم به انجام آنهاست تا حس اضطراب را کم کند و به آسودگی برسد. اجبارها معمولاً بهصورت آیینی در میآیند؛ مثلاً نوجوان باید به شیوهای خاص دستهایش را بشوید یا درسهایش را به شیوهای خاص و به ترتیبی خاص مطالعه کند.
اجبار باعث کاهش اضطراب، از بین بردن ترس، کاهش ناراحتی، اطمینانبخشی، قوت قلب گرفتن و افزایش احساس امنیت میشود.
علل و علائم بروز وسواس فکری عملی
شیوع اختلال وسواس فکری معمولاً تدریجی است و بیشتر در اوایل نوجوانی یا اوایل بزرگسالی پس از یک رویداد استرسزا ظاهر میشود.
- نقص نور و فیزیولوژیک: یکی از علل وسواس فکری عملی میتواند آسیب مغزی شدید یا تورم مغزی در لوب پیشانی یا عقدههای پایه باشد.
- اختلال در فرستندههای مغزی و هورمونها: در پس هر وسواس فکری عملی، اختلال در بازجذب سروتونین وجود دارد.
- نقص حافظه: نقص در حافظه میتواند باعث ظهور شک و تردید در انجام کارها شود.
- احساس درونی دانستن: در افراد مبتلا به وسواس فکری عملی سیگنالهای مربوط به «احساس دانستن» فرستاده نمیشود. احساس دانستن مربوط به وقتی است که فرد سالم «میداند» کاری را بهاندازه کافی انجام داده و دیگر نیای به تکرار ندارد.
- مسئولیت اغراقآمیز: همهی افراد هر روز افکار مزاحم را تجربه میکنند؛ ولی آنچه افکار مزاحم افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی را متمایز میکند، معنایی است که به آنها داده میشود. فرد وسواسی از میزان مسئولیت خود تصاویر ذهنی اغراقآمیز دارد. برخی از این افکار عبارتاند از؛
- اغلب در کارهایی که بهدرستی انجام نمیشود احساس تقصیر میکنم.
- اگر برای پیشگیری از خطر کاری نکنم، مسئول تمام عواقب بر گردن من است.
- فکر کردن به چیزهای بد بهاندازه انجام دادن آنها بد است.
- حتی به عواقب کوچکترین کارها هم فکر میکنم.
- هر کاری که انجام میدهم ممکن است مشکلات جدی پدید آورد.
- احساس میکنم که باید از دیگران باید در مقابل هر آسیبی محافظت کنم.
- برای من کوچکترین سهلانگاری هم غیرقابلبخشش است.
- اگر کارم را بادقت خیلی زیاد انجام دهم، از وقوع رویدادهای بد جلوگیری میشود.
- اگر بهاندازه کافی خوب عمل نکنم، اتفاق بدی خواهد افتاد.
- عدم تفکیک افکار از رفتارها: فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی نمیتواند فکرش را از رفتارش جدا کند و به نظرش فکر کردن به یک رویداد بد بهاندازه همان رفتار، استرسزا و وحشتناک است. مثلاً اگر نوجوان به کشتن خواهر یا برادر کوچکتر خود فکر میکند این کار را از لحاظ اخلاقی مساوی با کشتن او میداند.
- سرکوب افکار: فرد دارای اختلال وسواس فکری عملی میکوشد افکار وسواسی و مزاحمش را سرکوب کند؛ ولی تمام این افکار بعد از سرکوب شدن با فراوانی بیشتری برمیگردند.
- تفکر کمالگرا: کمالگرایی شامل تعیینکردن استاندارهایی است که هم غیرقابلدسترساند و هم بسیار سختگیرانه.
- تفکر جادویی: فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی بین رویدادهایی رابطه تصور میکند که در حقیقت هیچ ارتباطی با هم ندارند مثلاً «اگر من هنگام خروج از خانه دوازده بار دستگیره را چک نکنم مادر و پدرم خواهند مرد.»
- اجتناب تجربی: اجتناب تجربی شامل اکراه در تجربهکردن افکار و احساسات ناخوشایند است که مهمترین علت مختلشدن زندگی فرد دارای اختلال وسواس فکری عملی میباشد.
درمان وسواس فکری عملی در نوجوانان
مناسبترین و بهترین درمان در نوجوانان مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی رواندرمانی در کنار دارودرمانی است.
دارودرمانی: برای افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی داروهایی که خاصیت بازدارندگی بازجذب سروتونین دارند مثل فلوکستینها، سرترالینها یا کلومیپرامین تجویز میشود.
رواندرمانی:
- روان درمانی ERP
بیشک بهترین و مؤثرترین نوع رواندرمانی برای درمان اختلال وسواس فکری عملی در نوجوانان این شیوهی درمانی میباشد که شامل در معرض قرار دهی و جلوگیری از واکنش است.
در این شیوهی درمانی نوجوان در معرض موقعیتهایی قرار میگیرد که باعث رنجش وی میشوند؛ مثلاً اگر فرد دچار وسواس نظافت است از او خواسته میشود به یک بشقاب کثیف دست بزند یا تجسم کند در یک خانهی خیلی کثیف زندگی میکند.
- روان درمانی شناختی -رفتاری CBT
این رویکرد درمانی افکار و ترسهای فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی را هدف قرار میدهد که عبارتاند از؛
- ارزیابی مسئولیت: طریقهای از فکر که شخص میپندارد تنها مسئول رخداد عواقب بد است.
- اهمیت زیاده از حد افکار: طریقهای از فکر که نوجوان میپندارد فکر کردن به انجام کاری مساوی است با انجام دادن آن کار.
- بزرگ انگاری خطر: طریقهای از فکر که فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی احتمال رخداد عواقب بد را بیش از آنچه که هست طبقهبندی میکند.
من وسواس فکری شدیدی دارم،همش فکرمیکنم تو دستشویی دستامو نشستم یاحتی خودم رو.فکرمیکنم همه جای خونه بخاطر اینکار من نجسه ونماز و دعای همه گردن منه.یه چندروزی هم هست که حمله پانیک یاهمون عصبی بهم دست میده مثل نفس تنگی وتاری دید و خفگی و سردشدن بدنم،حتی گاهی وقتا فکرمیکنم دارم میمیرم یاقراره بمیرم،البته این مورد روقبلا سابقش داشتم و دارومیخوردم که بعداقطعش کردمو بهترشدم ولی خب الان نمیدونم این حالت برای چیه و حتی افسردگی هم گرفتم بیشترروزا چیزی خوشحالم نمیکنه از درون شاد نیستم یه کاری رو چندوقت طول میکشه تاانجامش بدم اصلا دل و دماغش روندارم..لطفا بهم کمک کنیدهمه ی اینا رو خوب کنم و زندگی کنم
من وسواس شستشو و فکری دار.کلاً درمورد تمیزی،کثیفی،نجسی هر چیزی.برای شستن لباس و وسایل کلی برنامه دارم.کسی میاد خونم همش حواسم بهشه ببینم کجا میره چیکار میکنه.فکرم به اینه که فلان لباس رو شستم چطوری پهن کردم چطوری برداشتم.کسی نمیتونه دست بهم بزنه میگم لباسام کثیف شده.متاهلم و ۲۵ سالمه،فرزند ندارم.دیگه خسته شدم از کارام،همسرمم خسته شده و این بیشتر منو آزار میده که باعث ناراحتی همسرم میشم.میخوام رها بشم از این مشکل. حدود ۳ سالی هست این مشکل رو دارم ولی یکساله که شدت یافته
من ۲۳ سالمه وسواس فکری شدید دارم راهنماییم میکنید چی کار کنم برای بهبودی؟وقتی عصبی هستم یا استرس دارم وسواسی بد تر میشه.وسواس فکری همیشه با منه.من از بچگی وسواس داشتم تا الان.وسواس عملی یا همون تمیزی داشتم که خوب شد ولی الان وسواس فکری شدید دارم.دختر ۲۳ ساله هستم.خیلی مذهبی هستم ومثل دخترای امروزی نیستم.به خاطر وسواس تا پیش دانشگاهی درس خوندم ودیپلمم رو گرفتم ودرسم رو ادامه ندادم.رشته تحصیلیم انسانی بودم.وسواس داره مثل خوره مثل موریانه ذره ذره تموم زندگیم رو نابود میکنه.جوونیم رو گرفت درسم رو گرفت دیگه چیزی برام جا نذاشته.لطفا کمکم کنید.من توی دوران دبیرستان به خاطر سبزه بودن هیچ کی توی بازی منو راه نمیداد.دوست صمیمی داشتم ولی همکلاسیهام به خاطر سبزه بودن مسخرم میکردن.خیلی توی بچگی به خاطر این سبزه بودناذیت میشدم واز لحاظ درسی زیاد عملکرد خوبی نداشتم.همه توی بچگی منو مسخره میکردن ولی حالاکه بزرگ شدم از همه بچه های فامیل من خوشگل ترم.حالا همه میگن خوشگلی ولی دیگه چه فایده ای داره.
چون افکار وسواسی عملکرد شما را مختل کرده، باید درمان دارویی و روان درمانی بگیرید. باید مرحله به مرحله با درمانگر پیش بروید.
من باردارم وهفته ۱۹ بارداریم تقریبا سه سالی میشد دنبال باردارشدن بودم همش دعا . تا اینکه باردار شدم همش تصورم از بارداری این بود که خیلی شاد هستم و هزار تا کار میکنم . اوایل بارداری خوب بود فقط استرس سلامت بچه رو داشتم دوست داشتم مدام برم دکتر چک کنم ولی الان تقریبا یه ماهه وسواس شدید فکری گرفتم به هر چیز ریزی فکر میکنم
فکر ها را بنویس و برای اطرافیان بیان کن، هم به چالش می کشند، هم تعبیر و تفسیرهای متفاوت می کنند و هم برایت عادی سازی می شود.
با سلام .من یه خواهر ۴۷ ساله دارم که وسواس شدیدی داره و بشدت زورگو و فحاش هست . سه بار شوهر کرده ولی هیچ کدوم نتونستن بیشتر از سه ماه باهاش بمونن .بطور مثال همین یک ماه قبل خونه رو دوبار خانه تکانی کرد. هر چیزی رو چند بار و بیش از حد میشست و اگر چیزی بگوییم با فحاشی و پرخاش شدید جواب میدهد. در هر کاری افراط به خرج میدهد چند بار به زور روانپزشک و روانشناس بردیم ولی قرصهای تجویز شده رو اصلا مصرف نکرد . زندگی رو برای خودش و خانواده جهنم کرده .به خدا خسته شدیم هممون . لطفا راهنمایی کنید
تنها راه غلبه بر آن دارو درمانی و روان درمانی توامان هست. به تنهایی نه شما می توانید کاری کنید و نه خودش. احتمالا بینش کمی نسبت به مشکلش دارد که از خوردن دارو امتناع می کند، سه بار زندگی ناموفق داشته اما متوجه عوارض وسواس خودش نشده است. اگر کار ایشان غیر قابل تحمل است باید مدتی در بیمارستان بستری شوند.
سلام همسری دارم که ویژگی های شخصیت وسواس فکری عملی و کمال گرایی رو توامان داره
اختلال شخصیت وسواسی با اختلال وسواس فرق می کند. اگر چه همایندی بالایی با هم دارند.اختلال وسواس معمولا در سنین پایین کودکی و نوجوانی شروع می شود، درمان درستی بگیرند، درمان می شوند، اختلال شخصیت وسواسی الگوی فراگیر و نافذی از اشتغال ذهنی با نظم و ترتیب، کمال طلبی و کنترل ذهنی و بین فردی به بهای از دست دادن انعطاف پذیری، سعه صدر و کارایی که از اویل بزرگسالی شروع می شود. پس همسر شما بیشتر اختلال شخصیت وسواسی جبری است.
من خیلی وسواس فکری دارم و همیشه نگران از افتادن اتفاق هاییم گه توی ذهنم تصور میکنم دلیلش چیه؟
اتفاق ها را در حد فاجعه می بینی، بنابراین بیشتر به آن فکر می کنی و به آن معنا می دهی. این فکر ها هر چه قدر ناگوار باشد آنها را روی کاغذ بنویس و برای چندین نفر بیان کن، هر کسی تعبیرهای خاص خودش را می کند و شما متوجه می شوید که مسئله مهمی نیست اما شما زیاد به آن پرداخته اید.
سواس فکری دارم انگار بدترررهم داره میشه باشوهرمدعاهای شدیدی داریم براهمین بشدتتت ازاینکه دعوامون بشه میترسیم حالا تا دوروز باهم دیگه خوبیمهمه چی اوکیه تو ذهنم میگم خوبه چندروز دعوامون نشده همون روز ب بدترین شکلممکن داعوامون میشه براهمه چی اینطوری منفی بافی میکنم یا تا یجاییمککلی میگیممیخندیموشادم میگم چقد بهم خوشگذشت نکنه ضدحال بخورمهمون روز یه اتفاق افتضاح میوفته وکلی حال روحیم بد میشه
برا کارهای خونه قبلا وسواس تنیزی داشتم ولی خیلی نه زیاد ولی حتما صبح به صبح بایدددد جاروبرقی میکشیدم وگردگیری ولی الان اصلا کردگیری اینا ارومم نمیکنه عین یه خونه تکونی کابینتاروتمیزمیکنم لبه ی پنجره ها روی بوفه وکمد همه جاروگردگیری عمقی میکنم بازم حس بدی دارم فکر میکنم یجایی کثیف کمن نمیدونم کجاست
شما باید روی باورهایمان و افکارتان کار کنید، چون فکر می کنید به دنبال هر خوشی ممکن است دعوا یا اوقات تلخی داشته باشید. با خودتان فکر کنید چه عاملی باعث دعوا می شود؟ عوامل مختلف را پیدا کنید، وقتی عوامل را از بین ببرید خواهید دید دعوایی نخواهید داشت و فقط فکر کردن شما باعث دعوا نمی شود.
برای مقابله با وسواس عملی باید با اضطراب خودتان مواجه شوید، دست به کاری نزنید و کثیفی را تحمل کنید. چون این کار خیلی سخت است بهتر است مرحله به مرحله با درمانگر پیش بروید.
سلام من دچار وسواس فکری عملی بودم و الان یه مقداری کمتر شده حس میکنم هر اتفاقی که برام تو مدرسه میفته رو باید به خانواده ام بگم و موقعه ای که مقاومت میکنم که نگم دچار استرس و اضطراب میشم و تو مدرسه خیلی اذیتم میکنن و از اون موقعه که مدرسه شروع شده تا الان خیلی عصبی و زودرنج شدم و اصلا دوست ندارم به مدرسه برم
شما برای رهایی از آن فکرها حتما باید به خانواده بگویید، اگر مقاومت کنید تبدیل به وسواس می شوند. اگر حتی فکر ها اشتباه بودند از دید افراد خانواده بررسی می شوند و شما اطمینان بیشتری پیدا می کنید.
سلام وقت بخیر. راستش من روی وسائلم خیلی حساسم. همش احساس میکنم وسیله هام زود خراب میشن. نمدونم واقعا چیکار کنم
این فکر ها را به چالش بکش، مثلا وسایل مختلف را در نظر بگیر، هر وسیله به طور متوسط چند سال باید عمر کنه، تا حالا اینهایی که داشتی چند تا زودتر از متوسط عمرشان خراب شدند؟ اگر جواب منفی است پس فکرهای شما کاملا غیر منطقی است.
سلام و عرض ادب با اقایی در حال اشنایی برای ازدواج هستم علی رغم موقعیت خوب مالی عنوان کردن موقعیت ازدواج رو فعلا ندارم من این کلامشون رو حمل بر این کردم که میخوان رابطه تموم بشه ولی روشون نمیشه وقتی بیشتر صحبت کردم دیدم ایشون وسواس فکری دارن در مورد ازدواجشون و هیچ تردیدی نسبت به حس دوست داشتنشون ندارن در واقع عنوان کردن این مطلب از جانب ایشون صرفا تقاضای کمک بوده چه کمکی از دست من برمیاد ایا این وسواسشون رفع میشه؟
وسواس قابل درمان هست، اگر فقط وسواس فکری باشد بهتر پاسخ می گیرند، هم نیاز به درمان دارویی دارند و هم روان درمانی.
افکار ، تصاویر و تکانه های وسواسی را بالای ۹۰ درصد افراد تجربه می کنند، یک مسئله عمومی هست اما کسانی دچار مشکل می شوند فکر می کنند چون این افکار به ذهنشان رسیده، پس عمل کردند یا خودشان آدم بسیار بد یا خطرناکی هستند که این فکر به ذهنشان رسیده است. همچنین از این افکار سوء تعبیرهای فاجعه آمیز دارند. به عبارت دیگر این فکر ها را خیلی مهم و تهدید آمیز تلقی می کنند. از طرفی فرد تلاش می کند که این افکار را سرکوب کند و به آن فکر نکند اما دقیقا بر عکس می شود و بیشتر فکر می کند.