خانه / پرسش و پاسخ مشاوره ازدواج / دلیل قانع کننده برای ازدواج نکردن

دلیل قانع کننده برای ازدواج نکردن

من تقریبا سه ماهه با پسری آشنا شدم که دو سال ازم کوچیکتره. من یه بار ازدواج ناموفق داشتم و هفت ساله ازش میگذره. دوستم شرایط ازدواج رو داره و خیلی هم مشتاقه ولی به خاطر شرایط پدر و خانواده ش میگه نمیتونم ازدواج کنم.
میخواستم ببینم میشه رو این آدم حساب ازدواج باز کرد یا باید روش کار کرد؟
پدرشون ده ساله که به خاطر چند سکته فلج شدن و ایشون بیشتر کاراشونو انجام میده. مادرشونم کاملاٌ سلامت نیستند و فرزند ارشد خانواده است. میگه تا زمانی ک پدرم زنده هست نمیتونم ازدواج کنم. کسی نیست نگهداریشون کنه و مادرمم توانایی شو نداره. به نظرتون این میتونه دلیل محکمی بر ازدواج نکردن باشه؟

پاسخ مشاور به پرسش ” بهانه برای ازدواج نکردن “

فرد مورد نظر شما شرایط ویژه‌ای در مورد خانوادش داره و بخاطر همین شرایط، معتقد هستش که نمیتونه ازدواج کنه. این احساس مسئولیت شدید میتونه ناشی از فرزند ارشد بودن یا وابستگی به خانواده باشه. در حقیقت، امکان داره که ترس از ازدواج در او ناشی از این مسئله باشه که نتونه بعد از متاهل شدن پاسخگوی نیازهای پدر و مادر و همسرش به طور همزمان باشه.
نگرانی و احساس مسئولیت ایشون کاملا قابل درک هستش اما به این معنا نیست که ایشون نگاه درستی به این مسئله دارند. اینکه ما از خواسته های خودمون در جهت برآورده کردن نیازهای دیگران چه بسا خانواده تماما چشم پوشی کنیم کار درستی نیست؛ خصوصا زمانی که راهکارهای جایگزین و موثر وجود داره. در ادامه چند مورد از این راهکارها رو خدمتتون ذکر میکنم که میتونید همراه فرد مورد نظرتون اونها رو بررسی کنید.
اولین نکته‌ای که باید نظر گرفته بشه این هست که ازدواج مانع از چیزی نخواهد شد. در حقیقت در صورتی که پذیرش همسر وجود داشته باشه ایشون میتونند که در کنار شما با خانواده خودشون زندگی کنند و علاوه بر اینکه زندگی خودشون رو تشکیل میدن به مسئولیت های خودشون در قبال پدر و مادرشون هم رسیدگی میکنند‌. البته این مسئله کاملا بستگی به رضایت شما داره و اگر چنین پیشنهادی به ایشون بدید احتمال استقبال وجود خواهد داشت.
نکته دیگه‌ای که باید در نظر گرفته بشه تقسیم وظایف هست. در صورتی که ایشون خواهر یا برادر دیگه‌ای دارند باید مسئولیت نگهداری از پدر و مادر رو با اونها تقسیم کنند؛ به طوریکه وقت بیشتری برای رسیدگی به امور خودشون داشته باشند. ایشون نباید تنها خودش رو مسئول تمامی کارها بدونه. البته این حرف به این معنا نیست که در صورت همکاری نکرد خواهرها یا برادرها ایشون باید دست از نگهداری از پدر و مادرشون بکشه. صرفا ایشون باید متوجه باشند که دیگران هم نسبت به این مسئله مسئول هستند و باید همکاری کنند.
کار دیگه‌ای که میتونند انجام بدند این هستش که در صورت تمکن مالی یک پرستار برای نگهداری از پدر و مادرشون استخدام کنند(در هزینه ها برادر و خواهر هم میتونند که شریک بشن). با استخدام پرستار ایشون فرصت بیشتری برای رسیدگی به امور خودش خواهد داشت‌.
همچنین شما میتونید با ایشون به مشاور ازدواج مراجعه کنید. مشاور به طور دقیق تری ابعاد رابطه شما و زندگی فرد مقابلتونو بررسی میکنه و میتونه پیشنهادات موثری به شما ارائه بده تا به نتیجه مطلوبی برسید.
در آخر شما باید این نکته رو در نظر داشته باشید که در روابط نباید نقش قربانی رو بازی کنید. بدین معنا که اگر قصد جدی برای ازدواج دارید ولی فرد مورد نظرتون به کل تا مدت نامعلومی چنین هدفی رو نداره صبر کردن شما میتونه موجب آسیب رسیدن به سلامت روان شما و از دست رفتن فرصت‌های شما بشه. بنابراین شما باید تمام تلاشتون برای درست کردن شرایط رو انجام بدید و تصمیمات منطقی بگیرید.
در تمامی مراحل زندگی پیروز و موفق باشید.کوشا کوچک‌ آملی
کارشناس مشاوره باما

4 دیدگاه

  1. سلام به نظر من سلامت جسمی و روحی و مهارت یا به قول معروف سیاست چه موقع وچه زمانی چه کاری کرد که به صلاح هست غرور ومنم منم کردن رابطه رو نابود میکنه متاسفانه کل جامعه ایرانی حول زیبایی ومادیات میچرخه ودورغ وچشم وهم چشمی بیداد میکنه نبود گذشت ونامهربان بودن مهمترین علت شکست عاطفی هست خیلی حرفها هست که باید در نظر گرفت ولی از نظر من اینا بودن

  2. من تقریبا سه ماهه با پسری آشنا شدم که دو سال ازم کوچیکتره . من یه بار عقد ناموفق داشتم و هفت ساله ازش میگذره. دوستم شرایط ازدواج و داره و خیلی هم مشتاقه ولی به خاطر شرایط پدر و خانواده ش میگه نمیتونم ازدواج کنم. میخواستم ببینم میشه رو این آدم حساب ازدواج باز کرد یا باید روش کار کرد؟ پدرشون ده ساله که به خاطر چند سکته فلج شدن و ایشون بیشتر کاراشونو انجام میده . مادرشونم کاملا سلامت نیستن. و فرزند ارشد خانواده س. میگه تا زمانی ک پدرم زنده س نمیتونم ازدواج کنم کسی نیست نگهداریشون کنه و مادرمم توانایی شو نداره. به نظرتون این میتونه دلیل محکمی بر ازدواج نکردن باشه؟

  3. من دو خواهر بزرگتر از خودم دارم و وقتی در جلسه خواستگاری راست این موضوع رو میگم،میگن چرا خوارای بزرگترت ازدواج نکردن ،من چی باید بگم؟

    • سلام وقت شما بخیر زندگی خصوصی هر آدمی به خودش مربوطه و خب دلیل اصلی این مسئله رو بگید به خاطر ادامه تحصیل بوده یا میتونید به طور کلی در جواب این سوال ها بگید قسمت نبوده انشالله هر چی به صلاح خواهرهام باشه پیش میاد

دیدگاهتان را بنویسید