آیا نمیدانید چگونه باید با زندگی بعد از جدایی کنار آمد؟ یا چه کارهایی بعد از کات کردن و پایان رابطه باید انجام دهید؟ کنار آمدن با غم جدایی هیچگاه آسان نیست، بهخصوص درصورتیکه یک رابطه مهم یا ازدواج به پایان برسد. یاد گرفتن اینکه چگونه باید با مسئله جدایی از فردی که همیشه دوستش داشتید، کنار آمد و به زندگی ادامه داد، چالشبرانگیزترین بخش ماجراست.
پذیرش این واقعیت که رابطه به آخر رسیده، دشوار است. التیام قلب شکسته ازآنچه تصور میکنیم، دشوارتر است. هیچکس واقعاً دوست ندارد غم جدایی را تجربه کند، خواه این جدایی مصالحه آمیز و با موافقت طرفین باشد یا با جنگودعوا به پایان برسد.
تعداد کمی از افراد اکنون یاد گرفتهاند که چگونه باید با مسئله جدایی کنار آمد و به زندگی بعد از اتمام رابطه ادامه دهند. من نیز چیزهای زیادی از تجربیاتشان یاد گرفتهام و فکر کردم که این نکات را با شما نیز به اشتراک بگذارم.
روانشناسی بعد از جدایی
تجربه جدایی دردناک است زیرا به معنی از دست رفتن رؤیاها، رابطه و تعهداتی است که دو فرد نسبت به یکدیگر داشتهاند. ما هنگام پایان رابطه ، غم، اضطراب و ناامیدی بسیار زیادی را تجربه می کنیم.
چه شما خواهان پایان رابطه بودهاید یا طرف مقابل تمایل به قطع رابطه عاشقانه داشته، بدون توجه به دلیل جدایی و طلاق، پایان یک رابطه بلندمدت و متعهدانه میتواند تمام احساسات شما را تحت تأثیر قرار دهد و زندگی شما را کاملاً دگرگون کند.
“هر رابطهای روزی به پایان میرسد، خواه با طلاق و جدایی، خواه با مرگ یکی از دو نفر. روابط گذرا هستند. متولد میشوند، زندگی میکنند و میمیرند. مانند تجربههای زندگی. آن تنها یک بخش از زندگی است.” تام استین
متأسفانه، این واقعیت ناخوشایند زندگی است که هر یک از ما باید روزی آن را تجربه کنیم. اما کارهایی وجود دارند که شما میتوانید بعد از جدایی انجام دهید و یاد بگیرید که چگونه میتوان به زندگی ادامه داد و جدایی را فراموش کرد. در میان اضطراب و ناراحتی ناشی از جدایی یا طلاق، شما فرصت این را دارید تا چیزهای زیادی را از تجربیات پیشین خود یاد بگیرید و به فرد عاقلتر و قویتری تبدیل شوید.
ادامه زندگی بعد از کات کردن
شما باید یاد بگیرید که با پایان یک رابطه، چگونه به زندگی ادامه دهید و با مسئلهی جدایی کنار بیایید. به یاد داشته باشید که احساس کمبود کردن پس از جدایی امری طبیعی است. شما بدون فردی که واقعاً برایتان مهم بوده است، به زندگی ادامه میدهید.
“وقتی یکی از درهای خوشبختی بسته میشود، در دیگری بازمیگردد؛ اما ما اغلب آنقدر به در بسته نگاه میکنیم که دری که برایمان بازشده را نمیبینیم”. هلن کلر
برای تصمیم جدایی خود دلیل قانع کننده بیاورید
زمانی که تصمیم جدایی را گرفتید، دوباره در مورد این مسئله فکر کنید و تمام دلایل جدایی و قطع رابطه خود را در نظر بگیرید. برای خود و تصمیمتان دلیل بیاورید و در مورد دلایل پایان رابطه فکر کنید. این کار میتواند این مسئله را برای شما آسانتر و روشنتر سازد که اگر هر یک از طرفین در رابطه ناراحت باشند، دلیلی به ادامه زندگی با آن فرد وجود ندارد.
احساس پشیمانی بعد از جدایی
وقتی میخواهید با جدایی کنار بیایید، در مورد تصمیمی که گرفتهاید، مجدداً فکر نکنید. برخی از مردم تحت تأثیر تمام اوقات خوشی که در کنار شریکشان داشتهاند، قرار میگیرند که ممکن است این کار منجر شود تا فرد دلایل جدایی خود را فراموش کند.
گاهی اوقات شاید اتفاق بیافتد که شما فکر کنید لحظات بد زندگیتان آنقدر هم بد نبوده است یا اینکه میتوانستید با آنها زندگی کنید یا اگر احساس شریک خود را درک میکردید، شاید نیازی به جدایی نبود.
از ورود چنین افکاری به ذهنتان جلوگیری کرده و سعی کنید تا با کنار آمدن با مسئلهی جدایی و ادامه زندگی، موقعیت خود را بپذیرید. بهجای اینکه تلاش کنید با امیدهای غلط یا نگرانیهای بیفایده بر جدایی اجتنابناپذیری خود سرپوش بگذارید، با واقعیت روبهرو شوید.
به فکر برگشت بعد از جدایی نباشید
برخی از زوجها ترجیح میدهند تا پس از جدایی دوست بمانند اما لازم است تا برای کنار آمدن با مسئلهی جدایی، کاملاً از یکدیگر جدا شوید، بهخصوص اگر هنوز دوست دارید مجرد بمانید. این ممکن است ناخوشایند و سختگیرانه به نظر برسد اما به معنی هیچگونه تماس تلفنی، هیچگونه پیام، هیچگونه ایمیل، ندیدین یکدیگر، ملاقات نکردن اعضای خانواده طرف مقابل، هیچگونه چت یا فیسبوک و در کل هیچگونه ارتباطی است.
اگر میخواهید با جدایی کنار بیایید و در مورد ادامه زندگی بعد از جدایی فکر میکنید، لازم است تا از برگشتن بهسوی فردی که تصمیم گرفتهاید از او جدا شوید، اجتناب کنید- حتی اگر او شما را متقاعد به دیدنشان کنند. درصورتیکه در لحظهای گیرکردهاید که مدام تلاش میکنید گذشتهی خود را با ملاقات مجدد شریکتان بازسازی کنید، باید بیخیال شوید و از این افکار خلاصی یابید. بنابراین، لازم است تا تماس خود با شریک سابق خود تا جایی که لازم است، محدود کنید و تماسها و ملاقات با او را در مکانهای عمومی و بهصورت کوتاه انجام دهید.
قوانین پس از بهم خوردن رابطه
دانستن اینکه چگونه باید با مسئلهی جدایی کنار آمد و به زندگی ادامه داد در صورتی دشوار نیست که شما آمادگی لازم برای رها شدن از احساسات سرکوبشده و خشم را بهواسطهی پذیرش واقعیت، داشته باشید. ممکن است نسبت به شریک خود احساس خشم، رنجش، نفرت و درد داشته باشید.
حتی ممکن است به این نتیجه برسید که جدایی اجتنابناپذیر بوده است. ممکن است از دست خود یا نحوه برخوردتان با مسائل عصبانی باشید. اما اگر میخواهید با جدایی کنار بیایید و نمیدانید چگونه باید به زندگی بعد از جدایی ادامه داد، لازم است تا بهسرعت با چنین احساسات سرکوبشدهای کنار آمده و از دستشان خلاص شوید.
اگر فکر میکنید اشتباهی مرتکب شدهاید و آماده پذیرش آن هستید، پس باید آنها را بهعنوان درسهایی از زندگی بپذیرید و سعی کنید هیچگاه این اشتباهات را در زندگی تکرار نکنید. سعی کنید خود را مشغول نگهدارید و کارهای مثبتی با احساسات، عواطف و انرژی خود انجام دهید، زیرا گریه کردن برای چیزی که دیگر تحت کنترل شما نیست، چیزی جز هدر دادن وقت نیست.
احساس بعد از کات کردن
سعی کنید احساسات و عواطف خود را درصورتیکه میخواهید با جدایی کنار بیایید، یادداشت کنید. این روش به شما آموزش خواهد داد چگونه میتوان از طریق خودشناسی، به زندگی ادامه داد. زمانی که با خود صادق و روراست هستید و احساسات درونی خود را مینویسید، الگوها برای شما واضحتر میشوند، اندوه و غم کمتر میگردد و ممکن است با نوشتن تجربیاتتان، درسهای ارزشمندی از زندگی یاد بگیرید.
شما همچنین میتوانید تذکراتی از تمام درسهای مربوط به اینکه چرا همسرتان مناسب شما نبود را از طریق روراست و شفاف بودن، بررسی کنید. احساس خود در مورد اتفاقی که افتاده، احساسی که به شما دست داده و چیزی که از این تجربه یاد گرفتید را بنویسید و در مورد احساساتی که دیگر نمیخواهید داشته باشید، روراست و شفاف باشید. شما در صورتی میتوانید با جدایی کنار بیایید که یاد بگیرید هیچ رابطهای شکست محسوب نمی-شود. اگر شما بتوانید نکتهی ارزشمندی را از آن یاد بگیرید. این تجربه شما را به انسان بهتری تبدیل میکند.
با خانواده، دوستان خود در مورد غم جدایی خود صحبت کنید
فراز و نشیب بسیار در داشتن احساس خشم، رنجش، کشمکش، ناراحتی، ترس، سردرگمی و پریشانی یا دلتنگی بعد از جدایی طبیعی است. شما نباید چنین احساساتی را نادیده بگیرید یا سرکوب کنید، زیرا چنین احساساتی موجب طولانیتر شدن غم و اندوه میشوند.
اگر نمیدانید چگونه میتوان به زندگی بعد از جدایی کنار آمد، صحبت کردن با خانواده، دوستان و دیگر گروههای پشتیبان، بهترین روش برای رهایی از احساس غم بعد از جدایی است. دوستان جدیدی پیدا کنید، در صورت نیاز از مشاوره ازدواج کمک بگیرید و با افرادی که در مورد مسئلهی کنار آمدن با جدایی از شما حمایت میکنند، شما را تشویق میکنند و به شما انرژی میدهند، وقت بگذرانید.
چنین خانواده یا دوستانی با عشق، توجه و دلسوزی از شما حمایت میکنند. آنها شما را بهعنوان یک فرد با ارزش میبینند و به این طریق، کنار آمدن با مسئلهی جدایی و ادامه زندگی برای شما آسانتر خواهد شد.
خاطرات دردناک جدایی یا شکست عشقی را حذف کنید
اگر واقعاً نمیدانید چگونه با غم جدایی کنار بیایید و به زندگی عادی ادامه دهید، لازم است خاطراتی که یادآور شریک سابق شماست را حذف کنید، مانند آهنگ، بو، صدا و یا مکان موردعلاقه. بهمنظور کنار آمدن با احساس غم جدایی، لازم است به زندگی کردن با خاطرات و احساسات دردناک پایان دهید و سعی کنید چیزهایی که موجب اندوه و غم میشوند را از خانه جمع کنید. در ابتدا، حتی اگر خاطرات خوب و خوشی دارید، آنها را از خود دور کنید تا زمان و فضای کافی را برای خود ایجاد کنید، چنانچه این راهکار به شما کمک خواهد کرد تا با جدایی کنار بیایید.
شادی خود را بعد از اتمام رابطه پیدا کنید
کنار آمدن با جدایی هرگز آسان نیست، اما این اتفاق نشانه شروعی دوباره است. بنابراین، خانهی خود را تمیز و مرتب کنید طوری که شما برای اتفاقات جدید زندگی آماده هستید. اگر نمیدانید چگونه باید به زندگی ادامه داد، لازم است با فراموش کردن تجربیات تلخ گذشته، شادی خود را پیدا کنید.
این شادی میتواند با بودن در کنار خانواده یا دوستان، خواندن کتاب، گوش دادن به موسیقی یا انجام کارهایی که همیشه آرزویش را داشتید، باشد. با لذتهای شخصی خود مقابله نکنید و از مجرد بودن لذت ببرید! یاد بگیرید خود را دوست داشته باشید تا از این طریق به ثبات عاطفی و آرامش درونی دستیابید. به درسهای ارزشمند زندگی توجه نمایید و زیبایی زمانی که با هم میگذرانید را درک کنید. بدانید که شما انسان بهتری هستید چراکه عشق را تجربه کردهاید و از آن درس گرفتهاید.
به فعالیت خود در زندگی بعد از جدایی ادامه دهید
ورزش روش عالی برای فعال بودن و کنار آمدن با غم جدایی است، چراکه ورزش علائم افسردگی را کم، خلقوخوی انسان را بهتر و ذهن را از افکار دردناک دور میسازد. اگر نمیدانید چگونه به زندگی عادی خود ادامه دهید، عضویت در یک باشگاه ورزشی، دویدن یا پیادهروی با اعضای خانواده یا دوستان را امتحان کنید و سعی کنید با هر قدمی که برمیدارید، از دست ناراحتی یا خشم رها شوید.
بهمنظور کنار آمدن با غم جدایی، کارهایی همچون مشت زدن به بالش، فریاد بلند کشیدن و مدیتیشن را امتحان کنید، تمام این کارها به آزادسازی انرژی و فشار شما کمک میکنند. شما حتی میتوانید کارهایی همچون نقاشی، آوازخوانی، رقصیدن یا آشپزی را برای کنار آمدن با غم جدایی امتحان کنید. هر چیزی که شما را شاد کند و باعث شود غم جدایی را فراموش کنید، مفید است.
روش های رهایی از غم جدایی را تمرین کنید
مهمترین روش برای کنار آمدن با غم جدایی و ادامه زندگی، بیخیال بودن و رها کردن موضوع است تا فرآیند التیام بهسرعت شروع شود. لازم است متوجه شوید که داشتن عواطف منفی، اندوه، نفرت، پشیمانی و احساسات منفی در مورد یکدیگر هیچ سودی ندارد. ادامه دادن به زندگی و کنار آمدن با جدایی سخت و دشوار نیست؛ اگر یاد بگیرید فردی که موجب ناراحتی شما شده را ببخشید. وقتی فردی را ببخشید، درد و رنجی که آن فرد برای شما ایجاد کرده را فراموش خواهید کرد.
“برخی از ما گمان میکنیم تحمل و صبر کردن، ما را قویتر میسازد؛ اما گاهی اوقات بیخیال بودن و رها کردن موضوع، ما را قویتر میکند”. هرمان هسه
برای ریسک کردن شجاع باشید و به خود یادآوری کنید، اگرچه عشق این بار برای شما مؤثر واقع نشد اما همیشه فرصت دیگری نیز وجود دارد.
مدیریت زندگی بعد از طلاق یا کنار آمدن با جدایی آسان نیست، چنانچه کنار آمدن با جدایی زمانبر است و ممکن است روزهایی واقعاً تاریک و سختی پس از پایان رابطه دوستی وجود داشته باشند. اما افرادی وجود دارند که واقعاً به شما اهمیت میدهند، پس با آنها در ارتباط باشید.
بنابراین، یاد بگیرید گذشته را رها کنید زیرا گذشتهها گذشته. در زندگی قدم بردارید، از نو شروع کنید و مطمئن باشید که روزهای بهتری در پیش است.
“زندگی آنگونه که انتظار میرود، نیست. زندگی به همین شکلی است که هست. روشی که شما با آن برخورد میکنید، تفاوت ایجاد میکند”. ویرجینیا ساتیر
آیا شما یا افرادی که میشناسید، جدایی را تجربه کردهاید؟ آیا شما یا آنها میدانید که چگونه باید به زندگی ادامه داد و با جدایی کنار آمد؟ اگر شما یا فردی که میشناسید، جدایی را تجربه کرده است، تجربیات خود یا آنها را در بخش نظرات به اشتراک بگذارید.
منبع: www.betterhelp.com
ما یه ساله باهم بودیم خانوادهها اومدن وسط رفتیم بیرون کلی خاطره ساختیم اما اون همیشه ترس از دست دادن داشت و همیشه میگفت من مقصرم یا نمی گفت اما رفتارش اینُ نشون میداد. سعی میکرد چیزی نگه ک من ناراحت بشم اما من می فهمیدم گاهی اونم تو دعواهامون میگفت تُ منُ دوست نداری اگه داشتی فلان بود بیسار بود، بهش می گفتم ک دوسش دارم میگفت دروغگو . الان به طرز بدی از هم جدا شدیم شروع کننده دعوا هم اون بود کلا استرس داشت دلم میخواد برگردیم و خوب تمومش کنیم فقط همین اما انقدر ک آدم سیریشیه با خودم میگم اگه جواب تلفنشُ بدی این رابطه همینجور ادامه پیدا میکنه و شاید تموم نشه دیروز خودش از من خواست که همُ بلاک کنیم، خودمم خیلی سادگی کردم تو این رابطه و اون از من زرنگتر بود، راستی من اسمم ساراست ۲۲سالمه)
دوست عزیز شما باید نگاهتون به رابطه رو تغییر دهید. قرار نیست یک رابطه اشتباه برای همیشه ادامه پیدا کنه. هدف از مدت زمان دوستی قبل از ازدواج همین است که زوج نسبت به هم شناخت و آگاهی پیدا کنند تا وارد یک ازدواج اشتباه نشوند.
من حدود ۸ ماهه وارد یه رابطه با یه پسر ۲۰ ساله شدم خودم ۱۹ سالمه. بار اولی ک دیدمش به نگاهم خیلی جذاب بود و یه راسته افتاد توی دلم مهرش. اوایل همه چی عالی بود. اما کم کم اون عشقی که بهش داشتم داره از بین میره. جوری که خیلی راحت میتونم باهاش کات کنم. ۳ باررر کات کردم توی این هفته ولی اون پسره همش دنبالمه هرچی بهش میگم نمیتونم و نمیخوام میگه حق نداری کات کنی. دیشب اومده بود دم خونمون نشسته بود تو سرما دلم براش سوخت ساعتها به در خونمون زل زده بود. اون هنوزم عاشقمه. ولی من دیگه اون حس گذشترو ندارم. و مسیر زندگیمونم جداست اهداافمون بهم نمیخوره ولی بهش میگم نمیفهمه میگه هرچقدرم سخت باشه باهم بودنمون بازم تورو میخوام نمیذارم از دستم بری….
من نمیدونم چیکار کنم…دل عاشقشو دارم میشکونم… دلم براش میسوزه… با خودم میگم شاید دیگه هیچکس مثل این پسره عاشقم نشه…. ولی آخه من دیگه زیاد دوسش ندارم و میخوام برم دنبال اون آرزوهایی که کنار این پسره سخته برام رسیدن بهش .
امروز دوست صمیمی رو دیدم ک چند وقت باهام سرد بود و همین سرد بودنش باعث شده بود ک دور شم چون هر حرفی میزدم اشتیاقی به ادامه حرفمون نداش
مثه قبل نبود
بعد از مدت ها زمانی ک با یه دوستی بودم (ک قبلا باهم دعوا کرده بودن این دو تا، با این حال ک تذکر داده بودم بی احترامی نکنن، به خاطر همین از اون موقع به بعد با من رفتارش عوض شد و گفت تو اینو به دوست یه سالت ترجیح دادی و بی معرفتی یا باید با اون دوست باشی یا من بعد چن وقت آشتی کردیم اما هعی قهر و آشتی می شد چون به یه دلایلی حاضر نبودم اون دوست دو روزه انفالو کنم شاید برای لج کردن باهاش بود)
اونم با دوستاش بود
بعد اینکه دید من با اونم
از همه جا حذف کرد منو…
واقعا سخته برام
بهترین دوستم بودبیشتر از چشمای خودم بهش اعتماد داشتم
گف
ازت ناراحت نیستم تو آدم بدی نیستی اما این رفاقتو نمی خوام دیگ
هر چی دلیل آوردم
گفتم من بهت گفتم بیا باهم بریم اما هیچ ری اکشنی نشون ندادی سرد بودی
می گه پس من قبول نکنم با اون دوستت میری
واقعا نمی دونم چی بگم
هیچ وقت فکر نمی کردم کار به اینجا بکشه
داشتم همه چیو براش توضیح میدادم یه جورایی التماسش می کردم اما خوابید مثه همیشه
چی کار کنم واقعا؟ من واقعا بی معرفت بودم؟ واقعا خیلی خود خواه بودم ک می خواستم با یکی دوست بمونم ک دوستم قبلا باهاش دعوا کرده؟
خواهش می کنم یه چیزی بگید من آروم بگیرم
سلام من اخیرا با یکی از دوستانم که ۳ سال باهم دوست بودیم ؛ کات کردم و فهمیدم که تمام این مدت به این دلیل با من بود که من تنها گزینه روی میزش بودم و هیچ وقت از ته قلبش من رو دوست نداشت فقط تظاهر میکرد ؛ چون از تنها بودن میترسید والان خیلی من با این موضوع درگیرم و حالم خیلی بده و هیچ کاری رو نمیتونم انجام بدم
سلام من بعد یک سال رابطه کات کردم و علت کاتمون این بود که اصرار داشت چون دستش خالیه نمیتونه منو خوشبخت کنه و با گریه ازم خواست برم و الان حالم خیلی بده
جناب من مدت یکسال با یه دختر آشنا شدم اوایل رابطه بهم توجه میکرد و من عشق رو ازش دریافت میکردم به مرور زمان توجه اش کمتر شد جوری ک خسته میشدم از بی توجهیش خاستم بدونم آیا اون بازم بهم علاقه داره یا نه ؟ تو این مدت یکبار باهم کات کردیم و اون رل زد و دوباره برگشت خودش جناب مشاور من از روز اول بهش کمک مالی میکردم تو این مدت دیدم با مرد های دیگع هم یواشکی در ارتباطه از اونا هم به اصطلاح تیغ میزد و پول میگرفت چندبارم تو این مدت ازش خیانت دیدم یعنی جاهای میرفت به من نمیگفت و همشون هم با پسر بود .بعدشم به من میگفت دوست دارم ولی من نمیتونستم خیانتش رو تحمل کنم ولی با این وجود عاشقشم الآنم یک ماهه کات کردیم نمیدونم چیکار کنم لطفا راهنمایی کنید
سلام،مدت ۷سال با اقایی در ارتباط هستم،سال پنجم رابطمون بود ب دلایلی ازدواج کرد اما بعد از ازدواجش هم رابطمونو ادامه دادیم، عقلم اجازه ادامه این رابطه رو نمیده اما احساسم غلبه میکنه، حس سرخوردگی دارم از خودم از رابطم از اینکه اززش خودم رو حفظ نکردم و موندم توو این رابطه توو عذابم ب خاطر درد جدایی نمیتونم دل بکنم،عقلم ذهنم روانم بهم ریخته،میشه لطفا کمکم کنید😞
میشه لطفا راهنماییم کنید ک چجوری جلوی احساسمو بگیرم، هروقت ک کات کردم بازم خودم سمت اون ادم،اما الان میخام دیگه هیچ برگشتی نباشه،لطفا لطفا راهنماییم کنید ک جلوی حسمو بگیرم
من خیلی تنهام تازه کات کردم فقط بخاطر مادر پسر چون با من مخالف و دخترمم ایران نیست الان نه میتونم کار کنم نه زندگی روزام تکراری شده خیلی نا امیدم چکار کنم؟ ببینید من دو سال تو رابطه جدی بودم همش قول ازدواج منو از کارم بیکار کرد حیرون شدم دخترمم برای تحصیل از ایران رفته الان دیگه بخاطر اعتیادش مادرش فرستادش کمپ البته به من گفت اینجوری خودشم غیب شده حالا من نه خواب دارم نه زندگی کارمم از دست دادم الان هم تنهام هم بیکار اصلا انگیزه هام از دست دادم دلم میخواد خودکشی کنم ولی تنها بخاطر دخترم تحمل میکنم ولی از اینهمه دروغ خسته شدم الان نه میتونم تصمیم بگیرم نه سرمایه دارم همه چیمو از دست دادم اما بدترش اینه صبح و شب بیدار میشم و مثل هم میگذره و فقط اشک و غصه نمیتونمم از نظر جنسی و حسی با هیچ مردی کنار بیام لطفا کمکم کنید خیلی تنهام و ترسو و بی عزت نفس شدم
سلام من کات کردم بعد هر کاری میکنم نمی تونم حرفایی که به طرف زدمو یادم بره یا اصلا میگم چراا این حرفو نگفتم بعد هیچ حسی بهش نداشتم الان فقط میخوام دیگه بهش فکر نکنم چیکار کنم؟!
چن روز پیش کات کردم وازونم خبری نشدالبته بلاکش کردم ولی اگه میخواس میتونس سراغم بیاد این حس ها خیلی خوردم کرده ونمیتونم بهشون فک نکنم همش احساس دوست داشتنی نبودن بی ارزش بودن و…هرچ حس بدی ک هس نسبت ب هم داده دکتر چ کار کنم انقد داغون نشم🙏🏼
ما با هم هیچ مشکلی نداشتیم توی رابطه کاملا تعهد وجود داشت و اعتماد و همینطور شناخت… ولی توی سه ماه اخیر توجهش کم شد وقت کمی برای گفتگو و پیام میذاشت تماس نمیگرفت و شبا زود میخوابید چند باری هم گفته بود درگیری ذهنی داره…بخاطر مشکلات کاری و مالی و اینکه خودمم حس کرده بودم از جدی شدن رابطه ترسیده و دودل هست تا اینکه من نسبت به رفتارش واکنش نشون دادم و گفتم لطفا وقت بیشتری بذار همه چیو حل میکنیم اگه نمیتونی بهتره تمومش کنیم و اونم از خدا خواسته تموم کرد و اصرارای من برای موندن فایده ای نداشت و الان یک هفته از جدایی مون میگذره و اینکه بدون خداحافظی رفت…
۱۵ سالمه ۲ ساله باهاشم اون ۱۸ سالشه اصلا بهم اهمیت نمیداد همیشه خدا شک داشت بهم و……
بخاطر همینا امروز کات کردم باهاش ولی انگاری نمیتونم بدون اون دلم میخواد برگرده
جناب کمکم کنید. از دیشب حالم خیلی بده با رلم کات کردم سر یه موضوع کوچیک. سه روزه با هم اشنا شدیم و منو واقعا عاشق خودش کرده. از دیشب حالت تهوع دارم و هی سرم گیج میره. من ۲۰ سالمه اون ۱۷ سالشه. یادمم رفت بگم من پسرم. دانشگاهم هستم ترم دومم و درسم برام خیلی مهمه و سه ماه دیگه میخام برم خارج. ولی من از ته دل اون دختر رو دوست دارم و دلم نمیخاد ترکش کنم. در ضمن بهش قول دادم پات میمونم واسه همین اینکه بخاطر درسم زدم زیر قولم عذاب وجدان گرفتم خیلی بد. لطفا کمکم کن دستم به دامنتون گیره اینم بگم دیشب خیلی حرف زدیم تصویری اما حرف از جدایی نشد و اینکه من تهرونم اون اصفهان زندگی میکنه و واقعا من تو دو راهی خیلی بدی گیر کردم. به نظرتون دوباره بهش اس بدم. خیلی دختر مهربون و خوش حرفیه. دلمم بد زده
راستش من با یه نفر تو رابطه بودم که طرف مقابلم میگفت من باید تو زندگیت باشم دلیل قانع کننده ای هم نداشت میگفت خوشم نمیاد… یا رفیقات به همین دلیل مجبور شدم بهش دروغ بگم که دوستامو کنار گذاشتم و اون متوجه شد و رفت من یک سال منتظرش موندم کلی اصرار کردم اما فایده ای نداشت و بعد یه سال یکی از دوستان اون مارو آشتی داد تقریبا دوماه پیش دوشب پیش باز این بحثو پیش آورد و باز همچیو تموم کرد و من الان خیلی دارم اذییت میشم