من هرگز این گفته الیزابت اینشتین، نویسنده و مربی قابل احترام در حوزه خانواده را فراموش نمیکنم. ازدواج مجدد چالشبرانگیز است، خصوصاً ازدواج مجدد با داشتن فرزند بسیار سخت تر است. زوجین باید قبل از ازدواج مجدد، تمام جوانب را بسنجند و نکات مهم قبل از ازدواج مجدد را بیاموزند.
فهرست زیر نکات کلیدی است که هر یک از والدین یا افرادی که قصد ازدواج مجدد دارند، بایستی قبل از تصمیم و اقدام به ازدواج مجدد بدانند. اکنون چشمان خود را کاملاً باز کنید، زیرا این کار باعث میشود تا بعداً شما و فرزندان بسیار سپاسگزار باشید.
1. قبل از ازدواج مجدد اجازه بدهید که 2 تا 3 سال از طلاق یا مرگ همسرتان بگذرد
نه، من اصلاً در این مورد شوخی نمیکنم. بیشتر افراد برای بهبود روحی بعد از پایان رابطه قبلی به چند سال زمان احتیاج دارند. وارد شدن به یک رابطه جدید باعث میشود تا روند بهبودی به طور سطحی سپری شود. پس به خودتان لطف کنید و اجازه دهید روند غم ازدستدادن همسر سابق طی شود و بههیچوجه از این کار فرار نکنید. علاوه بر این، فرزندان شما برای بهبودی و یافتن ثبات در شرایط زندگی جدید به این زمان نیاز دارند؛ بنابراین در ازدواج مجدد عجله نکنید.
2. قبل از آنکه برای ازدواج مجدد تصمیم گیری کنید به مدت دو سال با شخص مورد نظرتان قرار بگذارید
قرار گذاشتن به مدت دو سال به شما فرصت میدهد تا یکدیگر را بیشتر بشناسید. بسیاری از روابط به علت عدم شناخت قبل از ازدواج به جدایی ختم شدهاند. به خودتان زمان کافی دهید تا یکدیگر را کاملاً بشناسید و به شناخت کافی برسید. بدون اینکه قرار بگذارید اقدام به ازدواج مجدد نکنید. این نکته را بهخاطر داشته باشید چرا که بسیار مهم است. حتی اگر احساس میکنید همه چیز درست پیش میرود، بازهم امکان دارد که تغییرات چشمگیر روانشناختی و عاطفی پس از ازدواج مجدد برای فرزندان و والدین اتفاق بیفتد.
آنچه بهعنوان یک قایقرانی آرام به نظر میرسد، میتواند با عجله به طوفانی سهمگین تبدیل شود. گول این حرف را نخورید که بعد از ازدواج مجدد با مشکل روبرو نخواهید شد. همان طور که یکی از والدین گفته است، “عاشق شدن هنگام ازدواج مجدد کافی نیست بلکه بایستی به موارد بیشتری توجه کرد.
هنگامیکه بهطورجدی به ازدواج مجدد فکر کردید، به منظور عمیقتر شدن رابطهتان میان فرزندان و طرف مقابل، سعی کنید قرارهای ملاقات برقرار کنید. کودکان خردسال میتوانند خیلی سریع با والدین آینده خود ارتباط برقرار کنند؛ بنابراین، قبل از اینکه وقت زیادی را با هم بگذرانید اطمینان حاصل کنید که تصمیم برای ازدواج مجدد جدی است.
فرزندانی که سنشان بیشتر است به زمان بیشتری احتیاج دارند. تحقیقات نشان میدهد، بهترین زمان برای ازدواج مجدد با وجود فرزندان، قبل از 10 سالگی کودک یا بعد از شانزدهمین سال تولد او است. زوجینی که در بین این بازه زمانی ازدواج میکنند با نیازهای رشد نوجوانان مواجه میشوند.
3. چگونه یک خانواده ناتنی تشکیل دهیم؟
بیشتر مردم فکر میکنند برای “ایجاد یا پخت” خانواده ناتنی یا خانواده ترکیبی به یک مخلوطکن، ماکروویو، زودپز یا غذاساز احتیاج است. هیچ چیزی از حقیقت فراتر نمیرود. تمامی این روشهای پختوپز سعی در ترکیب سریع مواد اولیه خانواده دارند. متأسفانه کینه و ناکامی تنها نتیجهای است که ایجاد میشود.
تنها روش طبخ خانواده ناتنی استفاده از قابلمه است. پس از اینکه مواد داخل قابلمه قرار داده میشود بایستی برای ترکیب مواد آن را روی حرارت کم قرار داد و این کار به زمان نیاز دارد. این امر مستلزم این است که بزرگسالان با عزم راسخ و بردباری وارد یک ازدواج جدید شوند. شکلگیری خانواده ناتنی به طور متوسط 5-7 سال طول میکشد. برای بعضی افراد بیشتر هم طول میکشد و هیچگونه دستورالعمل سریعی دراینخصوص وجود ندارد و برای هرکسی منحصر به فرد است.
4. بایستی درک کنید که “ماه عسل” در پایان سفر زوجهایی که اقدام به ازدواج مجدد میکنند رخ میدهد نه در ابتدای آن.
مواد لازمی که در قابلمه ریخته میشوند و زمان کافی برای پخت ندارند، طعم خوبی را به وجود نمیآورند و حتی ممکن است که شما را مریض کنند. زوجین باید بدانند که پاداشهای این سبک زندگی که شامل احساس امنیت، هویت خانوادگی و قدردانی از یکدیگر است، در پایان سفر نمایان میشود. همان طور که قوم بنیاسرائیل قبل از ورود به سرزمین موعود مدت طولانی سفر کردند، برای ایجاد خانواده ناتنی شما نیز بایستی صبر داشته باشید.
5. قبل از ازدواج مجدد راجع به فرزندان خوب فکر کنید
کودکان قبل از ورود به یک خانواده نامادری یا ناپدری، آسیبهای زیادی را تجربه میکنند. در واقع، ازدواج مجدد شما مورد دیگری ازاینقبیل تلفات است. این کار تفکرات آنها را در مورد اینکه مادر و پدر میتوانند با یکدیگر آشتی کنند، یا اینکه پدر یا مادر درگذشته همیشه جای آنها را در خانه حفظ میکردند خراب میکند.
قبل از تصمیم به ازدواج مجدد، آسیبهای احتمالی که به فرزندان وارد میشود را جدی بگیرید. اگر میخواهید منتظر بمانید تا فرزندان قبل از ازدواج مجدد خانه را ترک کنند بایستی به شما بگوییم که انتخاب مناسبی نیست. تلاش کنید تا به مسائل مربوط به غم دلتنگی فرزندتان برای مادر یا پدر قبلی خود توجه کنید. آنها را به تعجیل نیندازید و سعی نکنید تا غم و اندوهشان را بهسرعت رفع نکنید.
6. تعهدهای قدیمیتان را مدیریت کنید و نسبت به آنها حساس باشید
حتی در بهترین شرایط، فرزندان احساس میکنند در مقابل والدین بیولوژیکی خود قرار گرفتهاند. آنها احتمالاً احساس میکنند که با کنار آمدن با ناپدری یا نامادری، شما را خوشحال میکنند اما از طرفی با این کار به پدر یا مادر سابق خود خیانت میکنند. کودکان را مجبور به انتخاب بین پیوندهای عاطفی شان نکنید. به آنها اجازه دهید تا افراد جدید را در خانه جدید دوست داشته باشند و به آنها احترام بگذارند. همچنین بگذارید در زمان مناسب با همسر جدیدتان کنار بیایند و صمیمی شوند.
7. انتظار نداشته باشید که همسر جدید شما در مورد فرزند شما همان احساسی را داشته باشد که شما نسبت به فرزند خود دارید.
این یک توهم جذاب است، اما همسر جدید شما فرزندان شما را به همان اندازه که شما درک میکنید یا از آنها مراقبت میکنید، درک و مراقبت نمیکند. این بدان معنا نیست که آنها نمیتوانند با فرزند شما رابطه صمیمی داشته باشند، بلکه آنها قادر به انجام این کار هستند.
اما این احساس همانند همان احساسی که به دختر شانزده سالهتان مینگرید نیست، وقتی به دخترتان نگاه میکنید، یک جوان شانزده ساله را میبینید که از چهارسالگی برای شما کیسههای گلی آورده و هر شب بعد از کار با آغوش باز از شما استقبال میکند. اما همسر شما یک شخص سادهلوح و خودمحور را میبیند که قوانین خانه را رعایت نمیکند. طبیعی است که هنگام تصمیمگیریها با همسر جدید اختلاف نظر داشته باشید.
8. مشکلات ازدواج مجدد را درک کنید
آیا شما بیشتر به فرزند خود متعهد هستید یا ازدواجتان؟ برای مثال، اگر مایل نیستید فرزند خود را در خانه جدیدتان از دست بدهید، ازدواج مجدد را نپذیرید. پیمان بستن به معنای نادیدهگرفتن بچه ها نیست. اما این بدان معناست که به فرزندان فهمانده میشود کدام رابطه اولویت نهایی شماست. ازدواجی که در اولویت نباشد در بهترین حالت یک ازدواج معمولی خواهد شد.
مانع منحصربهفرد دیگری که میتوان نام برد، سایه ازدواج قبلی است. افراد میتوانند تحت تأثیر تجربیات منفی ازدواج قبلی قرار بگیرند و حتی تأثیر آن را در ازدواج مجدد خود تشخیص ندهند. تلاش کنید تا زمان حال را بر اساس گذشته تفسیر نکنید، در غیر این صورت ممکن است مجبور شوید آن را تکرار کنید.
9. والدین به یک تیم تبدیل میشوند، برنامههای خود را آماده کنید.
هیچ کاری بیش از توانایی زوجین برای عملکردن بهصورت یک تیم چالشبرانگیز و غیرقابلپیشبینی نیست. ناپدری یا نامادری باید نقش خود را پیدا کند، حدود خود را در اقتدار رعایت کند و توسط والدین بیولوژیکی حمایت شود تا بتواند در تصمیمگیریهای والدین سهیم باشند. والدین بیولوژیکی باید نقش خود را بهعنوان یک مرجع اصلی و پرورشدهنده فعال نگه دارند. آنها باید از تقویت نقش همسر جدیدشان حمایت کنند. مدیریت این نقشها آسان نخواهد بود. یک برنامه کامل طرح کنید و باهم اجرا کنید.
10. آنچه را که بایستی به فرزندان در مورد ازدواج مجدد خود بگویید. به آنها بگویید:
- اشکالی ندارد که راجعبه افراد جدید زندگیتان گیج شوید.
- اشکالی ندارد که از طلاق والدین یا مرگ والدین خود ناراحت باشید.
- شما باید شخص مورد اعتمادی را پیدا کنید تا در مورد همه اینها با او صحبت کنید.
- لازم نیست همسر جدید من را دوست داشته باشید. اما لازم است با او به همان اندازه که به یک مربی یا معلم خود در مدرسه احترام میگذارید، محترمانه رفتار کنید.
- همچنین لازم نیست طرفِ او باشید. هنگامیکه احساس میکنید در میان خانه ما و خانه دیگرتان گیر افتادهاید، لطفاً به من بگویید و ما باهم آن را رفع میکنیم.
- شما به دو خانه با قوانین، روش و روابط متفاوت تعلق دارید. جایگاه خود را پیدا کنید و در هرکدام بهخوبی عمل کنید.
- استرس خانه جدید ما سرانجام کاهش مییابد.
- من شما را دوست دارم و همیشه در قلبم جای کافی برای شما خواهم داشت. من میدانم که سخت است که من را با شخص دیگری تقسیم کنید اما لطفاً بدانید که من شما را دوست دارم.
برای خانوادههای ناتنی، یافتن راهی تصادفی از بیابان به سرزمین موعود امری نادر است. جهتیابی موفق به نقشه احتیاج دارد. شما باید بهجای آنکه سختتر کار کنید هوشمندانه عمل کنید. تا زمانی که در مورد گزینهها و چالشهای پیش رو بهخوبی آموزش ندیدهاید، یک خانواده جدید را تشکیل ندهید.
توجیه فرزندان برای ازدواج دوم
با سلام و خسته نباشید. من آقای 46 ساله هستم و یک فرزند پسر ١٣ ساله دارم. 1/5 سال پیش همسرم و خواهر همسرم را به علت بیماری کرونا از دست دادم، 15 سال در کنار همسرم با عشق و محبت زندگی کردم و متأسفانه کرونا مهلت ادامه این زندگی را نداد. توی چندماهه گذشته با خانمی که دارای یک فرزند دختر 13 ساله هستند آشنا شدم و ایشان 7 سال پیش به علت مشکلاتی که داشتند از همسرشون جدا شدند. چند مطلب را از شما راهنمایی میخواستم. اول اینکه اصلاً آیا من ازدواج کنم با شرایط فعلی یا نه؟ ضمن اینکه دغدغه اصلی من و این خانم به چهها هستند که با هم کنار بیایند یا نه؟ البته من دختر ایشان را دیدم و همانند پسر من بسیار آرام و متین و معقول هستند. مطلب دیگر اینکه من به چه صورت با پسرم در این مورد صحبت کنم و این مطلب را در میان بزارم. خودم بهصورت مستقیم یا بهوسیله فرد دیگر بهشون بگم که قصد ازدواج دارم. ضمن اینکه من و این خانم شرایط همدیگر را پذیرفتیم و مشکلی با هم نداریم و فقط دغدغه اصلی ما بچه ها هستند. البته قبل از صحبت با پسرم در مورد ازدواج با این خانم قصد دارم چندین بار پسرم را در جمعهایی که این خانم هستند حاضر کنم که پسرم ایشان را بدون هیچ پیشفرض ذهنی ازدواج ببینند و بتونم واکنش پسرم را نسبت به این خانم بررسی کنم، به نظر شما این کار معقولی هست یا نه؟ ممنون از لطف و محبت شما، سپاسگزارم.
پاسخ مشاور به سوال ” چگونه فرزند ۱۴ ساله خود را راضی به ازدواج مجدد پدر کنیم؟
سلام وقت شما بخیر
شما روزهای خیلی سختی را سپری کردید. ازدست دادن همزمان عزیزترین هاتون حتماً برای شما خیلی سخت بوده. باتوجهبه اینکه همزمان دو نفر از عزیزترینهای زندگیتان رو از دست دادید، خیلی طبیعیه جای خالیشون شما رو آنقدر اذیت کنه و تلاش کنید تا شاید کمی زندگی خود را شبیه به روال عادی که قبلاً داشته اید کنید. باتوجهبه اینکه تنها یک سال و نیم از فوت همسرتان گذشته است. به نظر میآید اگر به خودتان و فرزندتان فرصت بیشتری دهید تا به پذیرش شرایط جدید برسید بهتر است.
اتفاقی که برای شما افتاده است رنج زیادی دارد و من میترسم برای فرار از این رنج تصمیم به ازدواج گرفته باشید. کمااینکه فرزند شما در سن حساسی به سر میبرد و شاید به زمان بیشتری احتیاج داشته باشد. شما کاملاً حق دارید با فردی که دوست دارید ازدواج کنید. اما اگر چالشهای آن را مدنظر قرار دهید و با آگاهی بیشتری در این راه قدم بردارید احتمال موفقیتتان بالاتر است. باتوجهبه اینکه از ازدواج خود تجربه بسیار خوشایندی داشتید، باید این را در نظر بگیرید که وجود فرزندان میتواند چالشهای زیادی برای شما داشته باشند. شما هرگز نمیتوانید از آن خانم انتظار داشته باشید برای پسر شما مادر باشد همانطور که شما نمیتوانید برای دختر ایشان پدر باشید.
چگونه به فرزندتان بگویید میخواهید ازدواج کنید؟
اولازهمه باز هم تأکید میکنم فرزندان شما در سن بسیار حساسی هستند و اگر برای شما مقدور باشد ازدواجتان را به تعویق بیندازید. این برای فرزند شما بهتر است چرا که این موضوع ممکن است باعث بروز پرخاشگری در کودک شود. زیرا سن بلوغ سن بسیار حساسی است. اما آیا شما حق دارید ازدواج مجدد کنید بله صددرصد این حق شماست و اصلاً نیازی نیست خودتان را فدای خواستههای فرزندتان کنید. اما باید به دنبال آن باشیم که کمترین آسیب به فرزندان وارد شود. چرا که ازدواج پدر اصلاً اتفاق آسانی برای آنها نیست.
راههایی که میتواند چالشهای شما را با فرزندانتان برای ازدواج مجدد کاهش دهد:
اول از همه باز هم تاکید میکنم فرزندان شما در سن بسیار حساسی هستند و اگر برای شما مقدور باشد ازدواجتان را به تعویق بندازید بهتر است چرا که این موضوع ممکن است باعث بروز پرخاشگری و ثبات آن در فرد شود سن بلوغ سن بسیار حساسی است.اما آیا شما حق دارید ازدواج مجدد کنید بله صد در صد این حق شماست و اصلا نیازی نیست خودتان را فدای خواسته های فرزندتان کنید.اما باید به دنبال آن باشیم که کمترین آسیب به فرزندان وارد شود.چرا که اصلا اتفاق آسانی برای آنها نیست.
- 1- نباید از فرزندتان انتظار داشته باشید بهراحتی با این موضوع کنار بیایند. جایگاه ویژه مادرش را برای او حفظ کنید. از همسرتان بسیار یاد کنید و رنج و غم آنها را بپذیرید و درک کنید. از اینکه درباره همسرتان با فرزندتان صحبت کنید نترسید او احتیاج دارد که احساس کند جایگاه مادرش همیشه در آن خانه حفظ میشود و کسی قرار نیست جای او را بگیرد.
- 2- از احساسات و ناراحتیهایی که بعد از فوت همسرتان ایجاد شده است بگویید. از نیازهایی که دارید و فکر میکنید فقط با ازدواج رفع میشود.
- 3- موضوع ازدواجتان را حتماً باید اولینبار از خود شما بشنود. او باید حس کند که میتوانید با او راحت و صمیمی باشید و بینتان شفافیت وجود دارد.
- 4- اولین ملاقات شما با فرزند خانم بدون فرزند خودتان باشد و اولین ملاقات خانم هم با فرزند شما بدون فرزند خودشان باشد. حتی ملاقاتهای دونفره فرزندتان با خانم موردنظر بسیار میتواند در شکلگیری یک رابطه مطلوب مؤثر باشد.
- 5- شما هر چه بیشتر روی رابطهتان با فرزندتان سرمایهگذاری کنید و وقت بگذارید و با هم درباره موضوعات مختلف بتوانید گفتوگو کنید، به فرزندتان برای پذیرش این موضوع کمک بیشتری کردید.
- 6- احساسات منفی و عصبانیت فرزندتان درباره ازدواج مجدد پدر را سرکوب نکنید اگر سعی کنید احساساتش را درک کنید زودتر به پذیرش این موضوع میرسد.
- 7- واکنشهای تند فرزندتان موقتی است و همیشه شرایط اینگونه نمیماند؛ اما اگر فرزندتان مخالفت شدیدی با ازدواج پدر نشان داد میتوانید از مشاور کمک بگیرید.
امیدوارم بهترین تصمیم را برای خودتان و خانوادهتان بگیرید.
گلسا بمانیان
کارشناسی ارشد مشاوره خانواده
سلام ، ۴سال هست از همسر سابقم جدا شدم. دوفرزند پسر دارم که با پدر زندگی میکنن و انها را در این ۴سال ندیدم ، هیچ دسترسی بهشون ندارم ، کلا جا به جا شدن ، پدرشون بعداز طلاق سریع ازدواج مجدد کرد و صاحب یه دختر شد. ۱سال بعداز طلاق منم هم ازدواج کردم همسرم موقع ازدواج مجرد بود ، حالا فرزند میخواهد،من نمیتونم به بارداری فکر کنم ، ترس و استرس کل وجودم و رو گرفته ، کلا نمیدونم چه کنم *پسر های من الان درسن ۱۴ و ۷ هستن
من خانم 51 ساله و شاغل هستم یک فرزند پسر 26 ساله دارم حدود 6 ساله که جدا شدم و حدود یکساله که با آقایی آشنا شدم و دوستش دارم این احساس دوطرفه است با هم تفاهم داریم و به نتایج خوبی در آشنایی رسیدیم چند مورد ذهنم رو درگیر کرده 1- اما من هنوز با فرزندم مطرح نکردم ، شخص مورد نظر من راستگو هستش و رک حرف میزنه و خودش بیان میکنه ممکنه نتونه با فرزندم ارتباط برقرار کنه از طرفی من نمیدونم فرزندم
مورد دوم اینه که من نمیدونم فرزندم چطور با این مسئله کنار میاد چون روحیه ش حساسه و میترسم آسیب ببینه ایشون دانشجوی ارشد هستن میخوام راهنماییم کنین چطور بهش بگم . مورد بعدیش در مورد طرف مقابلم هستش که خیلی آدم شکاکیه و هنوز به من اعتماد نداره چون دو بار دیگه ازدواج کرده و بخاطر شغلش با زنهای زیادی برخورد داشته ایشون وکیل هستن . ممنون از شما
سلام وقتتون بخیر من یک مرد ۳۷ساله هستم ازدواج اولم با یک خانومی بود که دو فرزند یکی دختر و یکی پسر بود ۱۶ و ۲۴ و نتیجه ازدواجمون یک پسر ۴ ساله است ولی من بخاطر مشکلاتی که با بچهای این خانوم داشتم نتونستیم ادامه بدیم و جدا شدیم الان دوباره خانومی سر راه من قرار گرفته که دوستشون دارم ولی دقیقا شرایط بچهاشون مثل همسر قبلم هست الان واقعا نمیدونم
باسلام من دوبارازدواج ناموفق داشتم چکارکنم که ازدواج موفق داشته باشم تازه ازاولی هم یه پسردارم که پیش پدرشه توازدواج دومم هم طرف بچه نخواست اولش موقع ازدواج قول دادبچه بیاریم ولی بعدزدزیرش خودش دوتابچه داشت واسه همین طلاق گرفتیم حالاهم خواستگاردارم ولی میترسم این تجربه بددوباره تکراربشه چکارکنم که دیگه ازدواج موفقی داشته باشم
سلام من ی خانوم ۲۸ ساله داریه ی دختر ۸ ساله که دو سال هست جدا شدم و دخترم پیشه من زندگی میکنی میخوام با کسی ازدواج کنم ولی متاسفانه وقتی با دخترم این نکته را بیان میکنم یا باهاش چند جلسه قرار بیرون گذاشتیم دخترم اصلا برخوردش بد میشه تنفر از چهرش میریزه نمیدونم باید چیکار کنم ممنون میشم راهنماییم کنید
سلام وقت بخیر من یک سالی میشه که از همسرم جدا شدم یک دختر ۵ ساله دارم علت طلاق ام از همسر قبلیم به خاطر به جا نیاوردن وظایف و مسئولیت های همسری و پدری بود بیشتر نماد مرد بود در خانه. حالا یک خواستگار امده که خودش یک پسر بچه 15 ساله داره. برای ازدواج مجدد با وجود فرزند چه نکاتی رو باید در نظر بگیرم؟
سلام با مردی آشنا شدم که زنش میخاد طلاق بده چون خیانت از زنش دیده و منم زنی هستم ک طلاق گرفتم ازدواج مجدد میخام کنم اونم با مردی ک زنش میخاد طلاق بده یعنی دیگ تمام هس طلاقش و با مت ازدواج کنه ولی من خودم گفتم آشنایی بیشتر داشته باشم باهاش و قبول کردن و چند جلسه ای باهم بودیم پیش خانواده و اون منو میخاد ولی من هنوز دو دل هستم و گفتم ک بیشتر باید شناخت از هم دیگ داشته باشیم بهتره آیا بنظرتون من با این مرد که دو بچه دختر داره ازدواج کنم یا نه. سن خودم ۲۹ و این پسر ۳۲ هس میترسم بهم خیانت کنه از این خیلی میترسم لطفا راهنماییم کنید ممنون
پسر حدودا پنج ساله دارم ۲ سال میشه که جدا شدم دلیلش خیانت و طلاق بوده بابای بچه تا خود بچه نره سراغش سراغی ازش نمیگیره الان قصد ازدواج مجدد دارم بایه آقایی که اونم یه پسر داره ولی نمیخوام پسرم دیگه با پدر اصلیش ارتباط بگیره و فرد جدید رو به عنوان پدرش قبول کنه ،پدر اصلیش هم موافق هست ،آیا میشه اینکار و انجام داد یا اینکه اصلا ازدواج من بایه فردی که اون هم فرزندی داره درسته .و همچنین راهکارهایی برای مطرح کردن این موضوع با پسرم میخوام
من خانمی ۳۱ساله هستم و با یه آقای ۴۰ساله عقد کردم این آقا یه بچه ده ساله هم داره. این پسر بچه نمیذاره که پدرش به من ابراز محبت کنه و دائم ممانعت میکنه و به ما میگه که نباید به همدیگه بگید عزیزم. واز اینکه ما به همدیگه کلمات عاشقانه میگیم اذیت میشه