Home / مشاوره خانواده پرسش و پاسخ مشکلات زن و شوهر در زندگی زناشویی / نشانه های سرد شدن زن از مرد |علت دلشکستگی زن از شوهرش
سرد شدن زن

نشانه های سرد شدن زن از مرد |علت دلشکستگی زن از شوهرش

عشق و رابطه عاشقانه تجربیات لذت بخشی در زندگی‌اند. اما در یک ازدواج و رابطه بلندمدت، عشق به تنهایی تضمینی برای دستیابی به یک ازدواج موفق، پایدار و رضایت‌بخش نیست. به همین دلیل، گاهی ممکن است یکی از زوج‌ها بسیار عاشق همسر خود باشد، اما تصمیم به طلاق یا قطع رابطه عاشقانه کند.

روی دادن چنین اتفاقی بسیار غم‌انگیز است. اما چیزی که آن را اندوهناک‌تر می‌کند این است که بعدها متوجه شویم دلایل طلاق از طرف زن می‌توانست قابل پیشگیری بوده است. این دلایل اغلب نامحسوس، اما به طرز نگران‌کننده‌ای مهم هستند.

در بسیاری از موارد، همین دلایل مهم هستند که فرق میان یک ازدواج موفق با یک ازدواج اشتباه را مشخص می‌کند. در اینجا به‌عنوان روانشناس خانواده به برخی از دلایل سرد شدن زنان در رابطه را با شما توضیح می‌دهم:

10 دلیل برای اینکه زنان رابطه خود را، حتی زمانی که عاشق هستند، ترک می‌کنند

چه چیزی زنان را دلسرد میکند؟

  1. دلسرد شدن زن به دلیل عدم حضور مرد

هنگامی‌که باکسی در رابطه هستید، می‌خواهید با اوباشید، با او وقت بگذرانید. از حضور او آرامش بگیرید، از صرف غذا و قرارهای عاشقانه لذت ببرید، و فقط کنار او باشید. اما گاهی یکی از طرفین برای توجیه اینکه چرا به‌اندازه کافی حضور ندارد، بهانه‌تراشی‌های زیادی می‌کند.

  • احتمالاً تمام‌ وقت خود را با دوستانش می‌گذراند.
  • احتمالاً 90 درصد اوقات تا دیر دقت کار می‌کند.
  • احتمالاً اوقات فراغت او با سرگرمی‌های دیگری پر شده است.

همه این مسائل موجب می‌شود که همسر شما به گوشه‌ای رانده شود، (به انتهای لیست اولویت‌های زندگی شما) یا حداقل اینکه در ابتدای لیست جایی نداشته باشد. غمگین‌ترین بخش این است افرادی که چنین کارهایی انجام می‌دهند معمولاً انسان‌های خوبی هستند که از روی سوءنیت رفتار نمی‌کنند.

جاستیس شان فاربر، یک مشاور ازدواج شناخته‌شده می‌گوید این مسئله حتی برای بهترین انسان‌ها نیز اتفاق می‌افتد. کسانی که چنین کاری انجام می‌دهند دوست دختر یا همسر خود را نادیده می‌گیرند، و این هیچ‌گاه نشانه خوبی برای یک رابطه و ازدواج موفق نیست.

  1. سرد شدن زن به دلیل احساس تنهایی یا بی‌ توجهی مرد به زن 

هر فردی در زندگی دوست دارد احساس کند برای دیگران مهم است، حتی اگر آن‌ها مهم‌ترین افراد در زندگی او باشند. اگر یک زن به دلیل عدم حمایت شوهر خود احساس تنهایی کند، ممکن است احساس مهم نبودن در زندگی کند و تصمیم به طلاق و متارکه بگیرد.

بنابراین هنگامی همسر شما درباره مشکلات زندگی خود صحبت می‌کند، نباید مشکلات را به گوشه‌ای برانید یا به او بگویید که آرام باشد. زمانی که زن درباره چیزی صحبت می‌کند که او را هیجان‌زده یا احساساتی کرده است، نباید تنها به نشانه تأیید سر تکان داد و دو ثانیه بعد به گوشی خود نگاه کنید.

 هرگاه همسر شما درباره برنامه‌های آینده زندگی مشترک یا ایده‌هایی که در سر دارد صحبت می‌کند، نباید آن‌ها را نادیده گرفته یا بگویید که خیلی مسخره و خنده‌دار است. احساس تنهایی بعد از ازدواج همراه با بی توجهی مرد به زن و عدم مشارکت شوهر در مشکلات زندگی مشترک بسیار دردناک است.

این احساس تنهایی موجب می‌شود که یک زن در زندگی احساس بی ارزشی و پوچی کند، حسی که یک روز متوجه می‌شود لایق آن نیست.

  1. احساس ناامنی در رابطه از دلایل دلسرد شدن زنان

ما همگی لحظه‌هایی از ناامنی در زندگی را پشت سر می‌گذرانیم و تجربه اندکی از آن هیچ اشکالی ندارد. صحبت درباره ناامنی‌هایی که با همسر خود تجربه می‌کنیم روش فوق‌العاده‌ای برای نزدیک شدن هر چه بیشتر به یکدیگر است. اما هنگامی‌که این ناامنی بر همه چیز سایه می‌افکند می‌تواند زن را وادار به ترک رابطه کند.

ناامنی مسبب حسادت و حسادت مسبب رفتار کنترلی است. روزی می‌رسد که برای یک‌ شب بیرون رفتن با دوستان خود باید التماس کرده و از شوهر خود اجازه بگیرد. در قدم بعدی، او متوجه می‌شود که پیام‌ها، تماس‌های تلفنی و تمامی کارهای او تحت کنترل است.

  • هرکسی با ناامنی دست‌وپنجه نرم می‌کند، اما این موضوعی است که باید راه حلی برای آن پیدا کرد.
  • نباید اجازه دهیم تمامی کارهای همسر صرف مسئله ناامنی شود.
  • اگر متوجه شدید که بیش از اندازه حسود هستید یا به اندازه کافی اعتماد به همسر خود ندارید، دلیل آن را بررسی کنید.
  • تنها به‌خاطر وجود مشکلات زندگی که باید آن‌ها را حل‌وفصل کنید طوری با همسر خود رفتار نکنید که احساس کند یک زن غیرقابل‌اعتماد است.
  1. دلسرد شدن زن چون شور و اشتیاق ازدواج در زن از بین رفته است (به‌ویژه در زمینه روابط جنسی)

شاید احساس صمیمیت زوجین و عاطفه اصلی‌ترین عامل در تمامی ازدواج‌ها نباشد، اما در اکثریت آن‌ها بسیار مهم است. در واقع، وجود میزان متعادلی از صمیمت برای دستیابی به ازدواج موفق و احساس رضایت و خوشبختی در زندگی زناشویی اهمیت بسیاری دارد. یک رابطه و ازدواج موفق باید، حداقل تا حدودی، پرشور و حرارت باشد!

البته این احساس صمیمیت باید بر مبنای رضایت زوج باشد تا از این طریق زن و شوهر صرفاً جهت حفظ رابطه خود را مجبور به برقراری روابط صمیمانه با همسر نکند. اما درصورتی‌که یک زن در رابطه و ازدواج از یک صمیمیت و مهر و محبت شوهر بهره‌مند نباشد این حق را دارد که رابطه را به پایان برساند و البته باید این کار را بکند.

بااین‌حال، به‌خاطر داشته باشید، شور و اشتیاق تنها راجع به صمیمیت نیست، بلکه راجع به ارتباط صحیح با همسر و باهم بودن است. شور و اشتیاق تضمینی است برای اینکه یک زن احساس کند که هنوز هم در چشم شوهر خود یک زن جذاب است. تعریف و تمجید، تلاش برای تجربه چیزهای جدید با یکدیگر (هم داخل و هم خارج از اتاق‌خواب) و خوش‌گذرانی در کنار همسر همگی فرصت‌هایی برای ابراز شور و اشتیاق به همسر است که معمولاً از طرف شوهر و بی‌اختیار نادیده گرفته می‌شود.

  1. مقایسه‌ها دلیل نشانه های سرد شدن زن از مرد

هیچ‌کس از اینکه با دیگری مقایسه شود لذت نمی‌برد – به‌ویژه اگر مقایسه‌ای نابرابر باشد. انجام چنین کاری در مورد شریک زندگی خود، فردی که قرار است بیش از هر کس دیگری به او عشق بورزید و او را عزیز بشمارید، ناپسندتر نیز خواهد بود.

اگر یک مرد زنی که در زندگی‌اش حضور دارد را با شخص دیگری مقایسه کند، (مثلاً با شریک سابقش، یک غریبه ناشناس، یکی از اعضای خانواده، یک دوست، یک همکار) در حقیقت زندگی مشترک و ازدواج خود را به دردسر می‌اندازد. هیچ زنی نمی‌خواهد احساس کند در سایه فرد دیگری زندگی می‌کند.

مقایسه در ازدواج می‌تواند آن‌قدر به عزت نفس زن آسیب برساند که فرد آن را نوعی سوءاستفاده احساسی از طرف شوهر خود به‌حساب آورد. زنی که از ارزش خود آگاه است در مقابل چنین بدرفتاری شوهر دوام نمی‌آورد و اگر دوام بیاورد، قربانی سوءاستفاده و فریبکاری عاطفی خواهد بود.

مقایسه در ازدواج موجب احساس عدم جذابیت زن، بی‌ارزش بودن، بی استعدادی و بسیاری از احساسات منفی دیگر در زن می‌شود. به‌طورکلی، کسی که دائماً همسر خود را با دیگران مقایسه می‌کند ارزش حفظ رابطه عاشقانه را نخواهد داشت.

  1. دادن همیشه، گرفتن هرگز

در این دوره و زمانه، آنچه زنان به دنبال آن هستند یک شریک و همسر برابر است، کسی که 50 درصد مسئولیت‌ها را برعهده بگیرد و به همان اندازه که دریافت می‌کند، تحویل دهد. ازدواج موفق مانند خیابان دوطرفه است. هیچ رابطه و ازدواجی در دنیا وجود ندارد که در آن‌یکی همیشه دهنده و دیگری گیرنده است و در آن زوج احساس خوشبختی و رضایت کنند.

در “روزگاران قدیم”, از زنان انتظار می‌رفت تمامی کارهای منزل را انجام دهند، زیرا شوهر برای تأمین هزینه‌های زندگی سخت تلاش می‌کرد. امروزه، همه چیز عادلانه تقسیم می‌شود. هم از زنان و هم از مردان انتظار می‌رود که بیرون از منزل کار کنند و بنابراین هر دو باید در کارهای منزل به یکدیگر کمک کنند.

البته این موضوع تنها در مورد کارهای منزل صدق نمی‌کند، بلکه در همه موارد اعمال می‌شود.

  • آیا این زن زندگی شماست که باید برای مشکلات زندگی مشترک فداکاری کند؟
  • آیا او برای شما هدیه‌های بسیاری می‌خرد اما به‌ندرت هدیه می‌گیرد؟
  • آیا او همیشه صمیمانه می‌بخشد اما اغلب به همان اندازه دریافت نمی‌کند؟
  • این عدم تعادل‌ها کافی است تا هر زنی را تشویق به ترک رابطه و تصمیم به طلاق کند، حتی زمانی که او عاشق است.
  1. در دسترس نبودن عاطفی از علل دلسردی زنان

در دسترس نبودن عاطفی موضوعی است که اغلب در یک رابطه و ازدواج نادیده گرفته می‌شود، درحالی‌که یکی از رموز دستیابی به ازدواج موفق و پایدار است.

از توقعات زن از مرد اینست که از لحاظ عاطفی در دسترس باشد. او دوست دارد که همسرش خواسته‌ها و نیازهای عاطفی او را بشناسد. اگر زن احساس کند با یک روبات ازدواج کرده، زن چاره‌ای جز ترک رابطه و اقدام به طلاق ندارد.

دلسرد شدن زن به‌ویژه زمانی که شوهر ترجیح می‌دهد نسبت به همسر خود بی‌تفاوت و بی‌توجه باشد صدق می‌کند. در دسترس نبودن عاطفی موجب می‌شود که زن احساس کند از نظر شریک خود فردی بی‌ارزش، بی‌اهمیت و غیر قابل‌توجه است. در این شرایط، تنها گزینه او قطع رابطه است.

  1. دروغ، پنهان‌کاری، عدم ارتباط از دلایل سرد شدن زن

هرکسی که به دنبال یک رابطه زناشویی بلندمدت است باید دروغ و پنهان‌کاری را در زندگی مشترک و ازدواج خود حذف کند. دروغ‌گوئی و پنهان‌کاری در هر رابطه‌ای می‌تواند باعث ایجاد استرس گردد و اعتماد زن و شوهر را کاملاً از بین ببرد.

بهبود رابطه زناشویی مستلزم صداقت و حقیقت است. بدون این عناصر، یک رابطه عاشقانه از همان ابتدا محکوم به شکست است. علاوه بر این، دلیل نگه‌داشتن این‌همه راز و به زبان آوردن این‌همه دروغ چیست؟ به‌راستی مرد چه چیزی را از همسر خود پنهان می‌کند؟

  1. ناپختگی مرد از دلایل دلسرد شدن زنان

هیچ اشکالی ندارد اگر دل جوانی داشته باشیم. اما ناپختگی می‌تواند خطرناک باشد. یک زن تحت شرایط زیر ممکن است رابطه خود را ترک کند:

  • شوهر او هیچ هدفی در زندگی ندارد.
  • شوهر او نمی‌داند که به دنبال چیست.
  • مرد عملاً نمی‌تواند خواسته‌های گوناگون خود را اولویت‌بندی کند.
  • مرد نمی‌داند چگونه پول‌های خود را پس‌انداز کند.
  • مرد نمی‌تواند کارهای استاندارد یک بزرگ‌سال را انجام دهد.
  • مرد اغلب بدون فکر قبلی عمل می‌کند.
  • مرد کاملاً غیرقابل‌اعتماد است.

از نیازهای اساسی زنان در رابطه این است که بتواند به مرد خود تکیه کند. به‌عنوان‌مثال اگر این احتمال وجود دارد که شوهر شغل خود را رها می‌کند و بر اساس یک هوس آنی آینده خود را به خطر می‌اندازد، این رابطه و ازدواج نمی‌تواند به زن احساس امنیت بدهد.

اگر شوهر در ایفای نقش‌های بزرگ‌سالی مهارت نداشته باشد، زن ممکن است تصمیم به طلاق و قطع رابطه بگیرد، چراکه نمی‌خواهد برای شوهر خود نقش مادر را ایفا کند.

 اگر شوهر نداند که واقعاً از زندگی چه می‌خواهد، برنامه‌ ریزی برای یک زندگی مشترک احتمالاً غیرممکن است. اگر برای شوهر هیچ مسئله‌ای مهم نباشد، زن نیز ممکن است این رابطه را جدی نگیرد.

  1. تغییر رفتار مرد از علل دلسرد شدن زن

موضوع تغییر رفتار همسر مسئله‌ای اجتناب‌ناپذیر و بدیهی در زندگی مشترک است. متأسفانه تغییرات گاهی موجب پایان یافتن رابطه می‌شوند و این مشکلی است که نمی‌توانید راه‌حل خاصی برای آن پیدا کنید.

یک زن درصورتی‌که احساس کند او و همسرش در زندگی مسیر متفاوتی را انتخاب کرده‌اند و از هم دور شده‌اند، مثلاً کسی را که پیش‌تر عاشقش بوده دیگر نمی‌شناسند، دیگر با ایده‌آل‌های شریک خود موافق نیست، یا زندگی‌اش در مسیری متفاوت از مسیر قبلی حرکت می‌کند ممکن است تصمیم به قطع رابطه بگیرد.

اینها دلایل متداولی هستند که یک زن به‌خاطر آن‌ها کسی را که عاشقش بوده ترک می‌کند. تفکر مثبت تنها زمانی که فرد متوجه شود شرایط دیگر مثل گذشته نیست، می‌تواند او را در مسیر هدایت کند.

  • گاهی، تغییر بهترین راه است و طرفین از یکدیگر جدا می‌شوند.
  • اما اگر می‌خواهید از این اتفاق پیشگیری کنید، اطمینان حاصل کنید که راه ارتباط با همسر همواره میان شما باز است.
  • در مورد تغییرات احتمالی زندگی، تغییر در اهداف یا تغییرات شخصیتی که متوجه آن می‌شوید با همسر خود بحث و گفتگو کنید.
  • همواره زوج می‌توانند در کنار یکدیگر رشد کنند اما هر دو باید در این راه تلاش کنند.

استدلال‌های نهایی درباره اینکه چرا زنان رابطه خود راحتی زمانی که عاشق طرف مقابل هستند، ترک می‌کنند.

گاهی، روابط زناشویی موفقیت‌آمیز نیستند. اهداف زندگی ممکن است تغییر کند، افراد ممکن است متحول شوند و معیارهای ازدواج زن و مرد ممکن است باهم در تعارض باشد. در چنین مواردی، بهترین کاری که فرد می‌تواند انجام دهد این است که اعتماد به نفس خود را حفظ کند، تفکر مثبت را در خود تقویت کند و اجازه دهد که زمان همه چیز را حل کند.

اما در برخی موارد، به‌راحتی می‌توان خلأ موجود در رابطه را با چیز دیگری جایگزین یا از آن پیشگیری کرد، این موضوعی است که طرفین به‌اندازه کافی آن را در نظر نمی‌گیرند. توجه به دلایلی که تاکنون به‌صورت فهرست‌وار مطرح شد برای حفظ یک رابطه و ازدواج موفق ضروری است.

صرف‌نظر از زن و مرد بودن و اینکه جنسیت شما یا طرف مقابل چیست، زوج شایسته یک رفتار محترمانه و دلسوزانه از سوی همسر هستند. اگر شریک زندگی شما این 10 اشتباه را مرتکب می‌شود، با او گفتگو کرده و سعی کنید تا به بهبود رابطه خود کمک کنید. اگر شما آن کسی هستید که مرتکب این اشتباهات می‌شود، اکنون وقت آن است که خود را اصلاح کنید!

منبع: www.powerofpositivity.com

78 comments

  1. بخدا تا دیر نشده طلاقت رو بگیر امیدارم بچه نداشته باشی

  2. سلام من و همسرم 6ساله که عاشق هم هستیم و بعد 6سال با کلی مشکلات خانوادگی و مالی بلاخره باهم عقد کردیم الان 5ماهه که عقد کردیم ولی مدام مشکل اینو دارم که نسبت به قبل همسرم سرد شده و اصلا اون شوق و ذوق قبل رو نداره اهمیت دادنش به من کم شده اصلا شده هردوروز یکبار بامن تماس میگیرن و ما به دلیل شرایطی که داریم دور از هم زندگی میکنیم مدام من تذکر میدم که مثلا چرا کم اهمیت شدی مشغله کاری رو بهانه میکنن واقعا دارم کلافه میشم جوری که الان تصمیم گرفتم کلا بهم بزنم همه چیزور اخه خیلی رو اعصابه که من مدام پیگیرش باشم و اون هیچ اهمیتی نده حتی شده خبر نداشته باشه که اصلا اکروز اتفاقای برام نیوفتاده ولی با اینکه زنگ میزنم میبینم بیرونه با دوستاشه و تا ساعت 1یا2شب بیرونه ولی بازم میگه خستم از کار میرم بیرون حالم عوض شده دوس دارم کمکم کنید واقعا کلافه ام این یه کدتیه فقط خود خوری میکنم و چون انتخاب خودم بوده حتی روم نمیشه با کسی دردل کنم

  3. سلام من یه زن تقریبا تنها هستم.همسرم هر وقت از سرکار میاد یک راست میره خونه مادرش و من تقریبا تا نیمه های شب تنها می مونم.توی هیچ کاری منو شریک خودش نمیدونه و با من مشورت نمیکنه و کلا با خانوادش مشورت میکنه.تو بدترین و بهترین روزای زندگیم کاملا تنهام گذاشت..و اگر بخوام لب به شکایت باز کنم به شدت کتکم میزنه و فحشای رکیک ناموسی میده..منم کاملا باهاش سرد شدم جوری که خودشم متوجه شده.اما براش فیلم بازی نمیکنم واقعا ازش دلسرد شدم.فقط به فکر جدایی و طلاقم.انگار توی زندان گرفتار شدم.نه اجازه میده مهمون بیاد نه میزاره آزادانه جایی برم.نه خودش کنارمه.نه عشقی.هیچی..به خدا فقط به فکر فرارم.تا دیگه نبینمش.

  4. سلام من و همسرم خیلی همدیگر را دوست داریم البته داشتیم ولی مشکلاتی به وجود امد که همسرم نسبت به من سرد شده… من مادرم در شهر خودمون زندگی میکند و چون پدر ندارم کار های مادرمو انجام می دهم و این موضوع باعث شده همسر همش به من بدگویی کند و همش روی اعصابم باشد اینقد این 4سال فشار آورده به من که چند شب پیش باعث شد توی عصبانیت بدون قرض برای بار دوم یک سیلی بزنم به همسرم و این موضوع باعث شد همسرم نسبت ب من سرد شود این موضوع رو میفهمم خودم.. خیلی ناراحت و پشیمانم ولی دیگه نمیتونم کاری کنم از رفتارش میفهمم دیگه اون عشق و علاقه رفته. لطفا کمک کنید بتونم اون عشق و توجه همسرمو برگردونم دوتا بچه دارم واقعا دارم دیوونه میشم و خیلی دوستشم دارم. همسر من اینقد منو دوست داشت که همش به من توجه میکرد و علاقه خودشو نشون میداد ولی تازگی خودم میفهمم با سکوتش با کم محلی کردنش و… نسبت به من سرد شده و از من متنفره فقطم بخاطر بچه ها سکوت کرده میخوام راهنماییم کنید چکار کنم تا جبران بشه و برگرده به روزهای اول. دلیل همه ی این مشکلاتم فقط اینه که حس میکنم نسبت به مادرم حسادت میکند و این موضوع باعث بد دهنی و بی احترامی به من شده خیلی داغونم نمیدونم چکار کنم دارم دیوانه میشم. اینقد فشار اورد به من موقع هایی که خسته از بیرون می امدم با زبونش اینقد زخم زد اینقد بد و بیرا گفت که من ناخواسته زدمش و این واقعا قلب من ب درد اورده پشیمونم ولی فایده ای نداره مهر و علاقه از بین رفته میفهمم از رفتارش چکار کنم؟اصلا دیگه من براش مهم نیستم و حرف منو گوش نمیده و ازم دوری میکنه همش به من میگه متنفرم ازت و…. میفهمم تقصیر خودمه که روش دست بلند کردم ولی ناخواسته و از روی عصبانیت شدید و بد دهنی هایی که میکنه اصلا هیچکس منو درک نمیکنه تمام فشار زندگی رو دوش منه زندگی خودم یه طرف مادرم یک طرف و… دارم دیوانه میشم کمکم کنید زندگیمو از دست ندم.

  5. با عرض سلام خدمت شما پنجاه سال دارم شغلم جوشکاری واز شغلم راضی هستم خداروشکر میکنم که هم خودم وهم خانواده ام سالم هستیم، ۲۵سال پیش ازدواج کردم و خانواده تشکیل دادم بعد از دوسال خدا به ما یک پسر داد همسرمدانشگاه کرج مامایی قبول شد وهر چه قدر دیگران گفتن که نزار باغ گفتم او هم مثل من انسان و حالا که میتونه باید بهش اجازه بدم تاجایی که توانم بود کمکش کردم درسش را خواند و دکتر شد شروع به کار کرد، کم کم رفتارش با من عوض شد تا جایی که هم در گفتار وهم در رفتار بامن بصورت تحقیر آمیز رفتار میکرد: تا یکسال پیش که بدون اجازه من چند شب وروز خانه نمی امد و میگفت کنفرانس بودم در شهرهای دیگروجواب تلفنهای مرا نمی داد و وقتی می پرسیدم در جواب میگفت به کسی مربوط نیست وبعد از آن شروع کرد به رفتار عجیب وغریب مثلا میگفت بیا با هم دوست باشیم یا تا صبح باگوشیش نمیدونم با کی گفتگو میکرد و وقتی بهش می گفتم میگفت گوشی وسیله شخصیه ومگه توبه من شک داری تا میومدم حرف بزنم چجوری جواب میداد که فکر میکردم من مقصرم خلاصه تا چند ماه پیش که پاشو کرد تو یه کفش که ما باید یه چند ماه ازهم جدا بشیم وبعد دوباره ازدواج کنیم الان چند ماه هست که رفته وپسرمم برده و شماره منو بلاک کرده نمیدونم چکار کنم

  6. من ۲۴ سال زندگی کردم وهمیشه در زندگی مشکل دارم و۲پسر دارم یک پسرم ۲۴ سال هست که ازداواج کرده وهمسرش ۲سال از خودش بزرگتره توی زندگی که مشکل داشتم پسرم همیشه تو خودش میریخت والان در زندگی خودش اذیت میشه همسرم در خانه اصلا بگو بخند نیست واگه من حرف نزنم اون اصلا برای حرف با من حرف نمیزنه وهمیشه به فکر خانوادهاش است که چی کم ددرند انجام بده وبرای مردم بسیار عالی ولی در زندگی اصلا من همیشه بهش میگم تو برای روابط زناشویی فقط ازدواج کرد وقتی کارش بامن تموم میشه باز راوال قبل برمیگرده ومن هم خسته شدم یک پسر دیگم ۱۶ سالشه وخیلی با پدرش صحبت میکنه ولی اصلا توجه نمیکنه من کمبود محبت از هسرم دارم ومشاور هم رفتم فقط قرص دادند که اصابم اروم بشه واز زندگی خسته شدم

  7. با سلام خدمت شما منو همسرم 20ساله ازدواج کردیم و علیرغم اینکه من خیلی زنم رو دوست دارم همیشه با هم مشکل داریم اوایل زندگی من مهر طلب بودم و از همه دفاع میکردم و به همسرم میگفتم سخت نگیرد و در موارد حق رو به دیگران میدادم حالا به اشتباهاتی پی بردم و خانواده ام هم به همسرم بی توجهی میکنند من برایشان مهم هستم نه همسرم فرزندانم و من به دلیل نداشتن رفتار درست مدام با همسرم دعوا میکنم مثلاً چند روزی هست که با هم دعوا کردیم و قهر هستیم او به من می گوید وقتی یه جمله‌ای به تو میگم که به خانوادت بگی تو کلماتش رو تغییر می دی و خوب به من گوش نمیکنی و هر چی دلت میخواد میگی و کار رو خرابتر می کنی الان هم رفته تو اتاق و هر چی عذر خواهی میکنم با دارین الفاظ جلوی بچه هام با من حرف می زده و حاضر نیست آشتی کنیم و هر وقت عصبانی میشه هر ساعتی باشه میاره بیرون و بعد از چند ساعت برمیگرده هر چند من خیلی در بوجود اومدن ای اوضاع مقصرم الان من چه کار کنم هر چه میرم سمتش اوضاع بد تر میشه و او مدام به کارها و قول های که عمل نکردم تکیه داره لطفاً منو رو راهنمایی کنید زن و بچه هام دارن از دستم مین ممنون. فقط یک نکته اینکه من متاسفانه نمی تونم با رفتارهای دیگران عکس العمل به موقع داشته باشم و با تاخیر میگم همین موضوع باعث ناراحتی همسرم و اینکه هر چی بعداً میگم اونها میگن زنت گفته و هیچ وقت حرف ها رو به حساب من نمی زارن لطفاً برای حال امروز من و پایان این دعوا پدر آینده چه باید کرد مرا راهنمایی کنید ممنون از سما

  8. سلام خسته نباشید من یه پسر ۲۵ ساله هستم ۱ساله که عقد کردیم خانمم ازم دلسردشده چون من همش چکش میکردم بهش بی اعتماد بودم الآنم میدونم دلش نمیخواد ولی از ترس رفتارهای من میگه باید ازهم جدا بشیم من از رفتارام پشیمونم واز شما کمک میخوام که کاری کنید که یه فرصت دیگه بهم بده من خیلی دوسش دارم نمیخوام ازش جدا بشم بدجور بابت کارایی که کردم عذاب وجدان دارم

    • سلام خسته نباشید من ۲۳سالمه ۳ساله که ازدواج کردم ویک پسر ۲نیم ساله دارم توی این ۳سال دائم جنگ دعوا کتک بددهنی دارد وبا خانواده ی من مشکل داره خیلی هم بد بینه نمی دونم با این آدم چیکار کنم شمارا به خدا کمکم کنید چون دیگه طاقت ندارم فقط به خاطر پسرم تحمل می کنم این زندگی را قبلأ هم ازدواج کرد بود وازش جدا شده

  9. سلام. همسر من خیلی ناپخته و خام رفتار می‌کنه
    به علایق خودش توجه می‌کنه اما به علایق من زیاد توجهی نداره
    زمانی که خوابگاه هست با دوستاش تفریحات زیادی داره
    اما با وقت نمیگذرونه . با وجود اینکه اکثر اوقات تفریح می‌کنه برا خودش اصلا کار نمیکنه تا خرجی که کفایت کنه رو تامین کنه و حقوق ناچیزی که از دانشگاهش دریافت می‌کنه رو کافی میبینه اون نمی تونه توی دوران عقد حداقل از هزینه های من بر بیاد . برای تامین نیاز های من زحمت کار کردن به خودش نمیده. سعی می‌کنه با خوش زبونی این عیب هاشو بپوشونه. اما نمیدونه من با این حرف ها بیشتر ناراحت میشم چون حس میکنم من رو نادون فرض کرده.
    هدف مشخصی برای آینده نداره. با اونکه من همیشه سعی میکنم توی هر زمینه ای همسر خوبی باشم از نظر پوشش . حتی وقتی حوصله رابطه نداشتم کلی از خودم ذوق و شوق نشون میدادم .
    اما حالا به مرحله ای رسیدم که دوست ندارم دیگ بهم دست بزنه دوست ندارم بیشتر از این به زندگی باهاش ادامه بدم.
    من نقاش هستم و رشته دانشگاهی من هنر هست . من خیلی به کارم علاقه دارم ولی اون علاقه منو ندید میگیره و به مسخره میگ : اصلا فکرشم نمی تونم بکنم نقاشی یه رشته باشه
    این روز ها فقط به طلاق فکر میکنم.
    با وجود اینکه با من هست اما قلبش با من نیست .
    دیگ دوسش ندارم.

  10. منم به شماها اضافه شدم.شوهرم بالاخره موفق شد کاری کنه که از چشمم بیفته.اونقد دوسش داشتم که واقعا حسرت بر انگیز بود …بارها هم بهش گفتم من صد خودمو واست میزارم اما تو با یه اشتباه پیش من ۱۹ نمیشی صفر میشی پس خیییلی مراقب رفتارات باش.هر بارم هر کاری میکرد می گفتم من میگذرم ایرادی نداده.اما امشب جوری از چشمم افتاده که عطرش داره دیوونم میکنه.مدام بددهنی مدام منم منم های بیجا فقط ادعا’و برعکس اون من مهربانانه مودبانه محترمانه جواب تمام توهیناشو میدادم.
    اون اقایی که گفت مهریه خانم ها رو هار کرده،الان مرد من وحشیه یا من هار شدم؟؟الان نباید ازین منم منم بندازمش تا بفهمه قدر عافیت رو بدونه؟؟کی شما مردا رو درست کنه؟؟خب فقط مهریه .البته بلانسبت عده ای از آقایون محترم

  11. سلام من ۱۳ سال ازدواج کردم دوتابچه دارم پسرودخترشوهرمدتی خیلی نارحت بودمیفهمیدم داره یه چیزی روقایم میکنه به گفته خودش خیلی دوسم داره ازاین حرفامدتی گفت کاردارم شبایکی درمیون میادخونه اعتمادداشتم بهش خیلی تاوقتی بهم گفتم زن گرفتم هنوزم باورم نمیشه به اون اعتمادداشتم ولی به خودم نه تااندازه ای که شایدمن خیانت کنم ولی همسرم اصلاباورنکردم تولب تاب عکس گو پیداکردم یه زن باشوهرم که بوس ولب کناهم بغل هموازاینادنیاروسرم خراب شدبچه هام اومدم جلوچشمم چطورامکان داره خدایی بازم باورم نمیشد آن اوردم نصف نیمه حرف میزنه نمیگه یک ماهی هست بلاتکلیف اومدگفت توبیاببینش خودم زدم حتی قصدخودکشی داشتم باهاش کناربیافحش دادم حالام ندم اصلانمیدونم چکارکنم داستان عشقمون می‌نوشتم کنارگذاشتم اینطوری شدحالاهرجی التماس میکنم حرف بزنه بگه میترسه ازش طلاق بگیرم کاریم نداره میگه امکان نداره بعدمیگه توچقدزودباوری به خانواده ام بگم پشتمن ولی یه غروری دارم اصلانمیدونم من خودم خواستم بابام من ببره بزاره جلودرشون وبردهمودست داشتیم حدودیکسال بابام اینارفت وامدنداشتیم دوماهی شدتابیادامضاکنه دفترخانه عقدکنیم مثل فیلم ستایش عین همون شدنمیدونم حالاچکارکنم میخوام طلاق بگیرم اصلازیربارنمیره میگه تودیونه شدی من تو وهیچ وقت ازدست نمیدم میگم پس اون عکساچیه میگه فتوشاپ مگه میشه برادرم ومیله میگه سراغش بری من میدونم واون کله شقه راست میگه هردیونه بازی ازش برمیادچکارکنم شمابگیدهروزباقرص اروم میشم حالاشم یکی درمیون یانمیادخونه میخوام بکشمش دیونه ام کرده باورکنیداین آدم روانی نیست واقعاممنون

  12. ۲۹ سال مرد متاهل پزشک پنج ساله ازدواج کردم .من خانمم همیشه از دستم ناراحت میشه و میگه تو بی توجهی به من و اصلا هیچ چیزی برات مهم نیس .مثلا موقعی میبینم ناراحته بهش میگم چی شده چرا ناراحتی میگه چیزی نیس خوبم و نمیاد توضیح بده دلیل ناراحتیشو تا من بفهمم و حلش کنم بعدا میاد ازم شاکی میشه تو موقعی من ناراحتم هیچ کاری نمیکنی اصلا برات مهم نیس سوالم اینه وقتی ناراحتی همسرو ببینی و ازش سوال کنی حالت خوبه چه مشکلی پیش اومده و بگه خوبم چیزی نیس باید چکار کرد.

    • باید دوباره ازش سوال کنی
      محبت کنی و کنارش بمونی
      زنها پیچیدن

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      احتمالا ایشان از کودکی یاد نگرفتند چگونه نیازها و احساسات خود را ابراز کنند. در یک موقعیت مناسب گفتگو کنید و از ایشان در خواست کنید، هر موقع از چیزی ناراحت شدند ، همان موقع بگویند. در ضمن خودتان هم مرتب از احساسات خودتان بگویید تا ایشان هم یاد بگیرند.

  13. باسلام خسته نباشید،احساس میکنم همسرم یک مدت رابطه اش بامن سردشده،طوریکه هیچ حسی نداره،حتی رابطه ی جنسی روهم نمیخاد

  14. سنم ۴۹ مرد هستم مدرک تحصیلیم سیکل شغلم آزاد مشکلی که دارم ۲۵ ساله که ازدواج کردم از اوایل زندگیم تا حالا سردی بی مهری بی توجهی کلا بگم انگار که نیستم هر جور محبت میکنم به چشمش نمیاد خلاصه بگم بودو نبودم هیچ فرقی به حالش نمونه ممنون میشم راهنماییم کنید با تشکر

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      شما با فردی دارای ویژگی های اختلال شخصیت زندگی می کنید. برای بررسی بیشتر به زوج درمانگر مراجعه کنید. ‌

  15. چرا زندگی ما ایرانی ها اینقد داغون من موندم منم یه مردهستم از همه ای شما بدتر زنم با دوتا بچه بعد ده سال هار شده همش حقمو میگه بده من موندم این حق چی ما مردا حقی نداریم انسان نیستیم مهریه زنارو هار کرده من که به این نتیجه رسیم

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      از خودتان بپرسید چرا از اول دم از حق و حقوق نزده؟ چرا بعد از ده سال؟ آیا نیاز هایش را در رابطه نادیده گرفتید؟

  16. سلام ما ده ساله ازدواج کردیم بچه دار هم نمیشه زنم من چون دوسش دارم نمیتونم طلاقش بدم ولی اون بیست بار منو ول کرده سر چیزای کوچیک غهر کرده رفته خونه باباش قدرمو نمیدونه هم سالمم هم پول دارم همه چیم اوکیه ولی باباش با من کینه داره چون بزور گذاشت باهام ازدواج کنه در ضمن زنم دختر عمومه. بحثمونم همش سر اینو اونه اختلاف فرهنگی داریم با خانوادش چون شهرستانن مذهبین خیلی اذیتم میکنن. هر چقدر خودمو خانوادم بهش خوبی میکنیم بازم میره خونه باباش پرش میکنن همونو بلاک میکنه. انگار سرده دو ماه ول میکنه انگار ن انگار من میترسم به راه بد کشیده شم بعدا ابروم بره با کسی که نمک نشناسه چیکار باید کرد فقط مشکلمون باباشه با سیاست زندگی مونو خراب کرده لطفاً راهنمایی م کنید ممنون

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      بهتر است بهتر و بیشتر خودتان را بشناسید که چرا کسی که این همه شما را آزار داده باز هم دوستش دارید؟ در کودکی محبتی ندیدید؟ در کودکی حس رها شدگی به شما دادند؟ شما را تحقیر کردند؟

  17. سلام یه چند وقتیه احساس میکنم زنم مثل همیشه بهم اهمیت نمیده باهام سرد شده ممنون میشم راهنماییم کنید

  18. سلام شب بخیر یک سال پیش خانم قهر کرده رفته از طرف قانون آمده باهم زندگی می کنیم شب ها هم بستر نمیشه میله رابطه جنسی ندارد هروز بدونه هماهنگی بیرون می‌ره موقع آمدن حرکت های دلسرد عصبانی صحبت می‌کنه دلیل اینکه بیرون رفتن باکسی دوست هست یانه عادت کرده

  19. بیست ساله ازدواج کردم دو تا بچه دارم ازدواج کاملا سنتی خیلی زندگی سختی را شروع کردیم ولی الان خداروشکر زندگی خوبی داریم خانمم خونواده تقریبا فقیر و پدر خیلی شدید تعصبی و بد دلی داره ولی خب من نسبتا آزادش گذاشتم توی این چند ساله اخیر با چند نفر دوست شده که اکثرا مطلقه و مرد گریزند حس میکنم تو زندگی ما خیلی تاثیر گذاشته یکم نسبت به زندگی زناشویی سرد شده ولی خب خیلی میگه که زندگیمونا و همینطور من و بچه ها را دوست داره منم به شدتت دوسش دارم و اصلا حاضر به یه لحظه نبودنش را ندارم ولی از طرفی هم چون قبل از ازدواج از خیلی چیزها محروم بوده الان میخام که تجربشون کنه بهش میگم مشکلی ندارم با دورهمی دوستانش ولی قلبا راضی نیستم چون الان فهمیدم که دورهمیاشون مختلطه البته اون میگه که هیچ تاثیری روش نداره ولی ترسم اینه که کم کم روش تاثیر بذاره چون گفته که به بقیه نگفته که متاهله

    • مطمئن باش صد در صد تاثیر میزاره از همین امروز دیگه نزار بره ب همچنین مهمانی هایی چون اگه خدایی نکرده وارد رابطه یا دوستی بشه دیگه نمیتونی جلوشو بگیری دوست عزیز

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      شما نه تنها باید حرف های دلتان را بزنید، بلکه محدودیت ها و قوانین خود را نیز در رابطه اعمال کنید. اتفاقا چون‌ در کودکی محدودیت بیش از اندازه داشته شما نباید زیادی به ایشان استقلال دهید.‌

  20. سلام وخسته نباشید من از ۱۴ سالگی زن آقایی ۲۴ ساله شدم شغلشم آزاد کلا عصبی ولی من آرومم جرت اشتباه و اعتراضم ندارم یا کتکم میزنه که اگه این کارو بکنی یا تهدید میکنه یا منو مسخره میکنه همه اعتماد به نفسمون ازم گرفته از خودم تعریف نمیکنم ولی هم خونه دارم هم بسیار صورت زیبایی دارم آخه چرا این همه ظلم باید تحمل کنم دیگه ۱۲ سال شده همش ضایع میکنه منو فقط موقع رابطه یکم خوبه ۲دقیقه بعد همه چیزو فراموش میکنه آخه ازش حس ترس دارم دیگه نمیتونم نفس بکشم آخه چیکار کنم محبت کردن بلد نیست نه از لحاظ روحی وجنسی منو ارضا نمیکنه دیگه ازش سرد شدم خانوادشم مغرور اصلا هوامو ندارن ما تو خانوادمون احترام واحساسات خیلی برامون مهمه ولی خودشو خونوادش نه بگین من چیکار کنم لطفا ممنون

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      از توصیفی که کردید همسر شما دارای ویژگی های اختلال شخصیت خودشیفته هستند، رابطه با این افراد کاملا یک طرفه و بیشتر همزیستی است. وقتی نیاز های شما در رابطه برطرف نمی شود و حتی از طرف ایشان آسیب هم می بینید، باید به خودتان احترام بگذارید و از این رابطه مسموم خارج شوید.‌

  21. من رابطم با همسرم به سدت سرد شده و الان چند وقتی هست که با یه خانومی در ارتباطم. من ۸ ساله که ازدواج کردم و بعد از ازدواج و زیر یه سقف رفتنمون شروع جدال های مختلف بوده. توهینای خانومم به خانوادم مدام وجود داشته از طرفی ما توی یکی از طبقات خونه پدرم زندگی میکنیم. خانوم من به شدت حساسه و این موضوع باعث شده مدام آسیب ببینه و به منم آسیب بزنه. اما من یه مسکل دیگه هم دارم که خیلی کم حرف میزنم و گله نمیکنم تمام ناراحتیامو ریختم درون خودم و بجاش سرد شدم و فاصله گرفتم ازش. در عوض رفتم با بیرون ارتباط بگیرم. دنبال قرایض جنسی نبودم اما رابطه ی بدون جدالو جنجال میخواستم الان ارتباط احساسیم با بیرون قوی شده و خانومم هم میدونه که ارتباط دارم و خیانت کردم

  22. ۱۸ دختر مجرد دیپلم با یه پسری آشنا شدم و ۵ ماهه و حتی یکبار هم ندیدمش و فقط رابطمون از راه دوره واقعن دوسش دارم ولی دو سه روزه یهو بدون هیچ دلیلی حس میکنم علاقم نسبت بهش کم شده میخاستم ببینم چنین چیزی اصن میشه ؟ و اینم بگم که نزدیک دوره ی ماهانم هست و حال جسمیم یکم خوب نیست ممکنه این حس از این دوره نشات گرفته باشه ؟ و فقط یه حس زود گذر باشه ؟ این حسم رو با پسره در میون گذاشتم

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      اگر نیاز های دیگر در رابطه برطرف می شوند، مشکل یا بیماری جسمی یک نفر هم می تواند بر نوع رابطه تاثیر بگذارد.

  23. سلام خسته نباشید. من توی رابطه جنسی خیلی سردم واصلا دوس ندارم باوجود اینکه عاشق شوهرم هستم.بایدچیکارکنم؟

  24. سلام خسته نباشید عرضم به حضورتون که من چند مدتی هست که با خانمم به مشکل خوردم و با هم بحث و جنگ و دعوا داریم یه دخترم دارم چهار سالشه از آن به حضورتون که خانم تو سن کم ازدواج کرد ۱۷ ۱۸ سالش بود من الان تقریباً۳۴ سالمه با هم زندگی میکنیم خیلی خوب بود خیلی دوست داشتم من دوستش دارم ولی مدتیه که اصلاً حرف گوش نمیده از قبلم حرف گوش نمیده ولی من کوچیک بود که نشکنم گفتم شاید بزرگ باشه بهتر بشه ولی الان که ۲۴ سالشه بازم حرف گوش نمیده باشه حرف می‌زنم اصلاً نمی شینه اهمیت نمیده به حرفم نشده که تا الان مثلا بشینیم ۲۰ دقیقه و ساعت با هم صحبت کنیم حرف که میزنی یه جایی که میرسه خسته میشه میگه من حوصله ندارم حرف نمیزنم کلاس خیلی کارا بهش میگم انجام بده نادرست است واقعا ولی باز هم اونا رو انجام میده مدتی که خانوادشو ارجح تر میدونه نسبت به من داداش ها توی فضای مجازی عکس اونا رو گذاشته عکس های منو پاک کرده از عکس های منو نداره توی جمع چندین بار شده که طرفداری از داداشش گرفته در مقابل بقیه نسبت به من من و هر جا که دوست داشت من تا امروز باهاش رفتم با خانواده هیچی نگفتم ولی هر وقت با من میاد بیرون با خانوادم یه جوری باید اونو میکنه بدقلقی میکنه نمیدونم چیکار باید کنم چندین بار که بحث کردیم گفت که میرم خونمون میمونم از خسته شدم دیگه حالم از زندگی بهم میخوره با هم دست به یقه شدن چند بار متاسفانه از این گوش نمیده یه مدتی است که سرکار میره تو آرایشگاه میره سرکار و کار میکنه متاسفانه از روزی هم که توی آرایشگاه رفته اخلاقش خیلی بدتر شده دیگه در میاره به من میگه من دختر ۱۷ساله نیستم که به حرفات گوش بدم در صورتی که موقع من گوش نمی دهد من می خوام مستقل باشم و مستقل بودن درک کاملی ندارم

  25. سلام ممنون که به من وقت دادید.من به شد همسرم را دوست دارم همسرم هم منو دوست داره.متاسفانه خانم بنده دهن بین هست اگر کسی به او بگه شوهرت امروز فلان کار خطا رو انجام داد.بدون اینکه از من سوال کنه یک دعوای بزرو رآ ه میندازه که نتیجه اش یک قهر طولانی وخیلی بد میشه

  26. سلام خسته نباشید آیا رفتار خانواده همسر می تواند موجب سردی بر همسرت شود؟

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      رفتار خانواده همسر می تواند باعث ایجاد مشکلاتی در رابطه شود، اما یک زوج آگاه اجازه نمی دهند رابطه شان به خاطر رفتار دیگران آسیب ببیند. اگر با فرد دیگری از اعضا خانواده درگیر چالش یا مشکلی شدند، با خود آن فرد صحبت می کنند و همسر را زیر سوال نمی برند.

  27. سلام و درود چندماهی است همسرم ازمن کینه بدل گرفته و متنفرشده حتی به منزل راهم نمیدهد و من شدیدا دوستش دارم و هرکاری انجام میدم بهتربشه کاملا برعکس بدترشده و من نمیدونم چیکارکنم .دوتادخترهم دارم حتی تصمیم به طلاق گرفته.شدیدامتنفره بعداز ۱۸سال زندگی .من دیگه نمیدونم چیکارکنم قلبشو بدست بیارم برزخ گیرکردم من شدیدادوسش دارم لطفا راهنمایی کنید چیکارکنم مهرم دوباره به دلش بشینه.اینو بگم از وقتی وارد عرفان حلقه شده اینجوری شده بدون اجازه من .چیکارکنم دوباره دوسم داشته باشه لطفا.زندگیم سیاه شده. یکسال هست رابطه زناشویی نداریم بخاطر همین واسه اینکه بترسونمش بایکی رل زدم ولی قصدم چیزی نبود خواستم بترسونمش و خودم به زنم گفتم دارم رل میزنم ولی اون بادادوبیداد و بدوبیراه باهام کلا قهرکرد

    • دیونه دوست داشته که داد و بیداد کرده
      رل زدن و بچه بازیا چیه

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      شما با اینکه ادعا دارید دوستش دارید، اما کاری کردید که خشم و کینه ایشان را برانگیختید. بینید چه کار می توانید بکنید که جبران کنید و اگر راه چاره ای نیست باید بپذیرید و به او حق بدهید جدا از شما زندگی کند.

  28. ببخشدی من عشقم مدت بی دلیل ازم سرد شده. گوشیش آرم کنارم پنهون می‌کنه. کنار خانواده ش میگه منو دوست داره. منم خیلی وابسته ش شدم کسی ندارم ولش کنم بیخیال بشم

  29. سلام و روز به خیر خدمت شما. یکی از علل بسیار مهم علاقه شدید مادر به فرزند دوم پسر صرفه نظر از عشق و محبت واقعی مادر فرزتدی می تونه ازارهایی باشه که در گذشته از اقوام و اطرافیان به خصوص خانواده همسر به دلیل تولد فرزند اول با جنسیت دختر به ایشان وارد شده و تولد پسر خود التیامی بر زخمهای وارده بوده بنابراین ارامشی که از تولد فرزند دوم در قلب مادر ایجاد کرده انقدر دوست داشتنی بوده که ناخوداگاه بر ظاهر رفتار مادر تاثیر گذاشته و چنین برداشتی را در دیگران ایجاد می کند در حالی که قلبا مادر همانقدر فرزتد دخترش را نیز دوست دارد اما نگاه کردن به دخترش او را یاد غم و اندوه های وارده از طرف دیگران و نگاه به پسرش او را یاد ارامش حاصل از التیام زخمهای وارده می اندازد در نتیجه ناخوداگاه حس دوست داشتن بیشتر فرزند پسر بروز می کند، این در حالی ست که با فرزند دختر نیز بد رفتاری نداشته اما به نظر میرسد محبت کمتری به او دارد. بی علاقگی به شوهر نیز خود می تواند ریشه در همین احساسات ناخوشایند داشته باشد مثلا در ان برهه از زندگی حمایت کافی و عشق و علاقه به اندازه به همسر دریغ شده و این روند در طول زندگی حفظ شده. اگر می خواهید مرد رویاهای همسر خود باشید باید بتوانید احساس اول بودن را در ذهن او ایجاد کنید یعنی به او بفهمانید مهمترین فرد زندگی شماست. بی تفاوت بودن به احساسات و عواطف همسر، پنهان کاریهای گاه و بیگاه، رفتارهای ضد و نقیض، تحقیر کردن همسر جلوی دیگران خصوصا خانواده خود، تحکم و بی تفاوتی نسبت به علایق و اهداف همسر به راحتی می تواند ریشه عشق و محبت بین انها را بخشکاند و زن را نسبت به مرد سرد و بی احساس کند. فراموش نکنید مقوله سلامت روانی خانواده با مسائل رفاهی و فیزیکی کاملا جداست، اگر فکر می کنید چون بیرون از منزل کار می کنید و توانسته اید رفاه قابل قبولی برای خانواده خود تامین کنید دیگر کار تمام است و تا همینجا هم زن و فرزند باید بیشتر از دیگران قدردان شما باشند باید بگویم کاملا در اشتباه هستید ، سهم زحمتی که زن و مرد دارای فرزند در زندگی متحمل می شوند حتی اگر زن خانه دار باشد یکسان بوده و به یک اندازه فیزیک هر دو را تحت تاثیر قرار میدهد منتهی هریک با توجه به شرایط و وضعیت ذاتی خود بنابراین برای حفظ عشق و سلامت روانی خانواده باید جداگانه وقت گذاشت، تلاش کرد و اهمیت قائل شد. مطمئن باشید تمام انسانها هم درست به همان اندازه که به هر دو مقوله اهمیت داده و برای ان تلاش می کنند در زندگی خود احساس خوشبختی و رفاه دارند. حال که شما برای بهبود رابطه پیش قدم شده اید اگر واقعا اهل عمل هستید و تصمیم به اصلاح گرفته اید اندکی به خود رجوع کنید ببینید کجاها برای همسرتان کم گذاشته اید، چه چیزهایی او را ازار می دهد و از چه چیزهایی شکایت می کند سپس برای رفع انها اقدام کنید. منتظر واکنشهای همسرتان نباشید. زنها به طور غریزی اگر احساس کنند نفر اول زندگی همسر خود هستند روز به روز به حس عشق و محبت انها افزوده خواهد شد و به هیچ قیمتی چنین مردی را از دست نخواهند داد. نگذارید عشق به پسرتان جای عشق به شما را بگیرد ، ( پسر بچه شما به طور ناخوداگاه تمام این کارها را انجام میدهد، مادرش نفر اول ذهن و قلب اوست، با تمام وجود دوستش دارد و تمام توجه و محبتش در طول روز به اوست) گاهی اوقات جلوی خانواده و دوستان خود از همسرتان حمایت و تعریف کنید بگذارید او بفهمد می تواند به شما اعتماد کند، شما از پشت به او خنجر نمی زنید و واقع بین هستید یعنی هر کسی را در جایگاه خود می بینید و می توانید درکش کنید. برای اینکه این کار را راحت تر انجام دهید هر وقت نزد خانواده خود هستید و حرف یا مسئله ای پیش می اید نباید به ان مورد از دیدگاه خودتان نگاه کنید بلکه خود را جای عروس یک خانواده بگذارید و باتوجه به فرهنگ و ویژگیهای تربیتی ان عروس در ان مورد فکر کنید. هنرمندانه قضاوت کنید و با کمی خلاقیت به گونه ای رفتار کنید که هم هوای همسر خود را داشته باشید و هم موجب ناراحتی خانواده خود نشوید. از هر فرصتی برای ابراز علاقه به همسرتان استفاده کنید حتی اگر این فرصت به اندازه یک نگاه محبت امیز باشد،( سر سفره، هنگام تماشای فیلم، هنگام نشتن روی مبل، هنگام حرف زدن…. ). میزان مکالمه شما با همسرتان نیز یک فاکتور بسیار مهم می باشد واقعا یک هفته روی این میزان فوکوس کنید و ببینید حقیقتا چقدر در مورد موضاعات مختلف، علایق و اهداف خود با هم حرف می زنید که البته این جدای از حرف زدن های حاشیه ای مثل اینکه کنترل تلویزیون کجاست یا شام چی داریم و امثالهم می باشد. گه گاه مراجعه به یک مشاور خانواده هم بسیار راهگشاست از ان غافل نشوید. در مورد علت سردی زنان سرچ کنید و با مطالعه اطلاعات خودتان را بالا ببرید این کارها را به گونه ای جدی انجام دهید که برای حس خوشبختی و عشق خود و خانواده خود ارزش قائل هستید و به زنگ خطر پیش امده توجه کنید. شاد باشید.

  30. سلام دختری با پسری ازدواج کرده پسرخیلی دوسش داراما دختر اصلا علاقه ندار واجباری بوده واجازه رابطه جنسی به پسر نمیده همیشه هم دعوادارن.علت اینکه اجازه رابطه نمیده چیه چکار باید کرد

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      وقتی پسر می دانسته که دختر تمایلی ندارد، نباید زیر بار این ازدواج می رفت. الان هم چاره کار فقط جدایی است.

  31. سلام من تقریبا ۹ سال هست که ازدواج کردیم و الان دو فرزند دو قلو داریم. اوایل زندگی همسرم یک بار بهم خیانت کرد و من متوجه خیانتش شدم که خودش و ‌پدرش سعی میکردن دروغ بگن که رابطه ای نبوده و من با تمام مدرک هایی که جمع کرده بودم نتونست زیرش بزنه و مجبور شد قبول کنه در آخر انقدر همه وساطت کردن و خودش اظهار پشیمانی کرد که تا حدودی سعی کردم فراموش کنم البته با شرط اینکه اخلاقش را بهتر کند. از اول زندگی فقط ۲ سال سر کار رفت و مابقی را خانه بود و وقتی بچه ها به دنیا آمدن چون پولی برای گرفتن پرستار نداشت خودش مدام خونه بود و تو نگهداری بچه ها کمک میکرد. الان با چه مکافاتی برای اینکه بچه ها بیشتر از این توی خونه نباشن و با بچه های دیگه بازی کنن مهد کودک ثبت نامشون کردم. گاهی که خونست بهش میگم بیا با هم بریم سراغشون انگار خجالت میکشه. انگار تو ذهنشش از اینکه دیگران بفهمن این زن و بچه داره خجالت میکشه. همش فکر میکنه ۱۸ سالشه و وقت دوست دختر داشتنشه واگر کسی با زن و بچه ببینتش چی میشه. کلا نه اهل معاشرت با خانواده خودشه نه اهل رفت و امد با خانواده من نه مارا مسافرت میبره. ما همه سال را توی خونه ایم عید باشه تو خونه ایم هر تعطیلی باشه تو خونه ایم. مدام توی سره من میکوبه که تو هیچی نداری خانوادت پشتت نیستن. پدر و مادرم فوت کردن تو ۵ سال گذشته
    بهم میگه هیچ پولی نداریهمش توی سرم میکوبه که جهازت همه وسایل به درد نخور بوده حتی پول یک آرایشگاه معمولی رفتن را به من نمیده چون بیکاره و هیچ تلاشی برای کار کردن نمیکنه. حالا من موندم با یک زندگی عذاب آور که هم افسرده ام و فقط دلم برای بچه ها میسوزه

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      به نظر می رسد همسر شما در برقراری ارتباط با دیگران مشکل دارد و همین عامل باعث بیکاری ایشان و مشکلات بعدی شما شده است. بهتر است شما ایشان را برای گرفتن کمک حرفه ای ترغیب کنید. اگر مشکل ایشان برطرف شود، به تبع آن سایر مشکلات هم مرتفع خواهد شد.

  32. خانم بنده مدتی به دلایلی از من دلخور بود و تا حدودی کم توجهی داشت (حدود ۷ سال پیش) هر وقت هم بهش می گفتم مرتب می گفت برو زن بگیر تا جایی هم نامه کتبی هم داد ولی من باز نصیحت ش می کردم بخاطر دو فرزندم و قلبا که دوستش می داشتم. تا اینکه با کمک مشاور صوری رفتم برای ازدواج که همه چیز عوض شد وقتی فهمید کلی اساس خانه را شکند و الان نزدیک به دو سال همان یه خانم کر و لال شده من فقط صبر می کنم. خانواده اش دیگه میگند از دست ما هم چیزی ساخته نیست مهریه اش هم اجرا گذاشت من تماما پرداخت نمودم ،ایشون رفته خونه ای اختیار کرده هر از گاهی میگه من چه با بچه ها چه بی بچه هام می روم. تمام کار خونه همانند قبل انجام می دهد در توجه به بچه ها و لی کاری به ما ندارد. من دوست ندارم روند زندگی بدتر شود. باید این را اضافه کنم ایشون باید درون‌گرا و رودرنج و بیشتر مشکلات این ۲۰ سال زندگی کمتر بروز می دادند. والان مثل کوه آتشفشان زده بیرون (ظاهر امر) ، ایشون تلاش ندارد که رابطه را ترمیم کند من طی این مدت چند ماه بارها پیش قدم شدم و عذرخواهی کردم و در مراسمات روز تولدش کادو و گل خریدم باز هم دوست ندارد که برگردد به زندگی ، و از همه بد تر راضی به اومدن به مشاور اصلا نیست من تنها رفتم مشاور در چند نوبت که یه پای قضیه هست. من ماندم این معادله بی جواب زندگی و دو جگر گوشه و ثمره زندگی ام بچه هام که تصمیم بدتر آینده این دو بدتر خواهد شد. اگر ایشون خانه را ترک کند و برود من باید چگونه عمل کنم دوست ندارم ازش جدا شوم و طلاقی رقم بخورد. به نظر من تمام پل های پشت سر خود را خراب می بیند بیشتر به همین خاطر اصرار به رفتن دارد هرچند من بهش گفتم مسائل مالی مهم نیست ولی …

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      شما دلایل دلخوری ایشان را نگفتید مسئله چه بوده که اینقدر نابخشودنی بوده است. از طرف دیگر فردی نبوده به موقع از نیازها یا احساسات خودش بگوید یا در ابتدا این فضا را نداشته است. وقتی به جایی رسیدید که تمام تلاش خود را برای بهبود رابطه می کنید اما جوابی نمی گیرید، بهتر است شما هم این مسئله را بپذیرید. برای رفع نگرانی بابت بچه ها، فضایی فراهم کنید که بچه ها در هر دو محیط احساس آرامش کنند. آسیبی که کودکان از رابطه همزیستی می بینند خیلی بیشتر از رابطه جدایی است.‌

  33. باسلام با اقایی یکسال در رابطه هستم مدتی به دلیل مسائل مالی تاب اوریش کم شده رود و زود از کوره در میرفت و بعد عذر خواهی و محبت ک جبران می کرد من پیشنهاد دادم یکماهاز هم دور باشیم وهیچ تماسی باهم نداشته باشیم ایا این پیشنهاد اشتباه است و باعث سردی میشود؟

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      مسائل زمانی حل می شوند که دو طرف کنار هم باشند. اگر مسئله فقط مربوط به حوزه کاری ایشان هست، زمان دو هفته ای کفایت می کند که ایشان آرامش خود را بازیابند.

  34. خسته نباشید .شوهرم می‌ره سرکار و میاد اغلب اوقات زود باید غذاشو بخوره و پنج دقیقه نشده خوابش میگیره تازگیا میگه دل سرد شدم نمی‌دونم چیکار کنم کلا حرفی باهام نمیزنه بزنه هم بزور من ی کلمه میگه

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      به نظر می رسد همسر شما در کودکی خود مشکلاتی داشته است که هیچ وقت نخواسته با آنها مواجه شود و به نوعی از مشکل خود اجتناب کرده است. الان هم دارد با کار افراطی و خواب از مشکل خود فرار می کند. این افراد کمتر تمایل به درمان دارند، اگر می توانید با ایشان صحبت کنید تا از یک متخصص با رویکرد طرح واره یا رویکرد هیجان مدار کمک بگیرند.

  35. سلام من به دلیل شرایط زندگیم زود ازدواج کردم همسرم اول انتخاب پدرم بود بعد منم ازش خوشم اومد الآن سومین فرزندمون اومده،به دلیل شرایطم که خواهرو برادرم حقمو خوردن مدام اونارو فوش میده منم ازش سرد شدم چکارکنم

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      به نظر می رسد همسر شما پول شما را هم می خواسته است و خود شما را به تنهایی نمی پذیرد. حق شما از خانواده خودتان مختص شماست، خود شما باید پیگیر آن باشید یا از حق خودتان بگذرید. به همسرتان بفرمائید اگر احساس می کنید حق شما بوده است، با من بحث نکنید، خودتان مستقیما وارد مذاکره با خواهر و برادر من شوید. بحث های شما در خانواده نه تنها چیزی را حل نمی کند، فقط باعث تخریب رابطه خود ما و آسیب به کودکان معصوم ما می شود.

  36. سلام وعرض ادب واحترام ووقت به خیر وتشکر از وقتی که برای پاسخ قرار می دهید بنده مدتی است که احساس می نمایم همسرم هیچ مهر ومحبت نسبت به من ندارید وحتی از بوس نمودن هم محروم هستم واکثر اوقات با بی مهری وحتی با عصبانیت صحبت می نماید و در روابط زناشویی گاها مانند یک جسم بی تحرک می باشد و بیان می کند که بعنوان فرض زودتر کارت انجام بده تا بخوابیم که بنده تصور به عدم علاقه ایشان می دانم و البته این موارد بعد از تصادف ومجروح شدن خانم که هفت سال قبل اتفاق افتاد و درد زیادی تحمل می نماید وبنده در بسیاری از کارهای خانه به او کمک می نمایم اما دریغ از یک ذره احساس و اکثر شب ها گاها یک ساعت پاهای او را روغن مالی وماساژ می دهم ولی آنقدر سرد برخورد می نماید که از زندگی خسته شدم

  37. سلام من و همسرم خیلی گرم بودیم ولی الان به مدت ۲ ساله که خیلی سردیم دلیل خاصی نداره نمیتونم زندگیمو جمع کنم چکارکنم ما۱۱سال ازدواج کردیم ۲ تا پسرم داریم مممنونم

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      هیچ چیزی بدون دلیل نیست. بینید کدام نیاز شما در رابطه برطرف نمی شود؟ شاید شما خودتان آگاه نیستند اما با کمک های تخصصی علت مشکل شما مشخص خواهد شد.

  38. سلام خسته نباشین من متاهل هستم وچندسالی هست با همسرم دچارطلاق عاطفی شدیم یعنی من دلسرد نشدم من هنوز اون شوراشتیاق رو دارم ولی همسرم ازمن سردشده است چکار باید بکنم تا دوباره ایشون برگردن به سمت من. از اول خانوادها با ازدواج ما مشکل داشتند ولی ما همدیگرو دوست داشتیم و با هم ازدواج کردیم الان حدود ۱۴ سال میشه رابطه مون هفته ای یکبار بود و بعد از چند سال من دچار خونریزی مغزی شدم و سمت چپ بدنم فلج شد. خانمم از من پرستاری کرد تا دوباره منو سر پا کرد. ما با هم بعد از مریضی من باز رابطه داشتیم از هفته یکبار به ماهی یکبار رسید کم کم طولانی شدیوقت من شبمیرفتم خونه مامانم وهمسرخونه تنهامی موند ویشب خانومم بارفیقش میرفت بیرون واون شب من تنهابودم وکمکم مازهم دورشدیم خانمم خیلی مهربان من خیلی اذیتش کردم الان عذاب وجدان دارم ومیرم باهاش رابطه برقرارکنم من دورمیکنه هرجوفتمون همدیگردوست داریم واقعامن هیچوقت به طلاق فکرنمیکنم من همه حس حول رابطه باهاشودارودی خانمم از من سردشده است چکاربایدبکنم تورخداکمکم کنین به خدا من زندگیمو دوست زنم رو دوست دارم

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      به نظر می رسد شما رابطه خوب را فقط در داشتن رابطه جنسی می بینید. خوب است خودتان اعتراف کردید که در حق اش کوتاهی کردید. اگر پنج نیاز دیگر در رابطه شما برطرف شود، همسر شما هم گرایش بیشتری به این مسئله خواهد داشت.

  39. بنده بیست سال است ازدواج کردم ودرطول این بیست سال از خانمم راضی نبوده ونیستم خانمم تا بحال به من رویه خوش نشان نداده. من باید چکار کنم؟ خیلی زیاد همیشه باخوشرویی و نشان علاقه یی که بهش دارم صحبت کردم ولی تا بحال کوچکترین تغیر رفتاری نکرده است

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      اگر نیازهای شما در رابطه نسبتا برطرف می شود اما همسر شما خشک و انعطاف ناپدیرند، احتمالا از ویژگی های نوعی اختلال شخصیت رنج می برند. پس بهتر است به یک زوج درمانگر با رویکرد طرح واره درمانی یا رویکرد هیجان مدار مراجعه کنید.‌

  40. سلام
    من خیلی وقته از شوهرم‌ سرد شدم. با من بیرون نمیاد. باهام وقت گذرانی نمیکنه. یه جا که میخوایم بریم باید التماسش کنم. دائما داره بهم میگه ک من زیبا نیستم، با شوخی میگه ولی همیشه میگه.
    نامزدم بودیم ۱۰ ماه اول که منو هیج جا نبرد با دختری ک قبلا دوسش داشته و ازدواج کرده رفته رابطه داشت. بهش پیام میداد زنگ میزد من که بهش میگفتم میگفت نه چیزی نیست تو اشتباه میکنی.
    خواهرشوهر با من دائما مقایسه میکنه. با مادرم ک تلفنی صحبت میکنم بدش میاد. به رابطمون حسودی میکنه. از خانوادم بدش میاد. همش یه جوری میخواد اونارو به درد سر بندازه. وقتی من با خانوادش خوبم اونم با من خوب میشه. خوب نباشم نمیشه. انگار معیار خوب شدن اون با من فقط بخاطر خانوادشه نه خود شخص من.
    مدام با رفتاراش عصبیم میکنه، دروغ میگه، پنهان کاری میکنه همه چیشو. در مورد حقوقش دروغ میگه، در مورد کاراش دوس نداره من از چیزی سر در بیارم ولی میخواد از همه چیه زندگیه خانوادگی من سر در بیاره.
    احساس می‌کنم دوسم نداره یا با من خجالت میکشه بیاد بیرون. بهم اعتماد نداره..من خیلی اذیت میشم باهاش. اصلا از رفتاراش خوشم نمیاد همش فکر کاراش عصبیم میکنه حرص میخورم از دستش.
    من اصلا عشقی تو زندگیم ندارم..بهش علاقه ندارم..از اولشم نداشتم ولی یکی دوماه اول خوب بود داشت ازش خوشم میومد انقد با خانوادش اذیتم کردن از چشمم افتادن..میگه برات اینو میخرم ولی نمیخره سرکارم میزاره

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      با توجه به مسائلی که عنوان کردید متاسفانه هیچ کدام از نیازهای شما در رابطه برطرف نمی شود. اگر همسر شما هم نسبت به زندگی علاقه مند هستند، باید تلاش کنند. به نظر می رسد همسر شما مشکلات زیادی دارند که نیاز به درمان عمیق و ریشه ای دارند. اگر موافقت می کنند، درمان بگیرند، ایشان را همراهی کنید.

  41. سلام مدتی ست احساس می کنم خانمم نسبت به من سرد شده. اول کنارش در زمان خواب قبول نمی کرد بقلش کنم تا بقلش می کنم به بهانه های مختلف از من دوری می کنه. الان هم جدیدا دعوا بين ما زیاد شده. از مسائل و مشکلات گذشته می گه . مشکلاتی که سال‌هاست حل شده . در مورد همه چیز بهانه می گیره . امروز بهم گفت اگه زمان برگرده عقب . هیچ وقت با تو ازدواج نمی کردم . راستش پدر و مادرش مخالف ازدواج ما بودند . الان دائم میزنه روی دستش و میگه چرا من حرف اونا رو گوش نکردم. واقعا نمیدونم چکار کردم که به اینجا رسیدم. نزدیک ۱۵ ساله ازدواج کردیم دارای دو فرزند پسر و دختر هستیم. اویل زندگی از مال دنیا هیچی نداشتیم اما با کار و تلاش هر جفتمون الان م قعیت خیلی خوبی داریم. خواهشمند راهنمایی بفرمایید با تشکر از جناب‌عالی

    • علتو فهمیدی؟

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      در رفتارهای هر دو طرف دقیق شوید آیا احترام همدیگر را نگه می دارید، مورد پذیرش هم هستید، در کنار هم احساس آرامش و امنیت دارید؟ راحت می توانید از نیازها و احساسات درونی خودتان بگویید؟ به استقلال همدیگر احترام می گذارید؟ زیاد در کار همدیگر دخالت نمی کنید؟ به همدیگر اعتماد دارید؟ خیلی همدیگر را کنترل نمی کنید؟ در کنار هم تفریحات، سرگرمی ها و وقت مشترک با هم دارید؟ برای هم محدودیت هایی دارید؟ به قوانین و ارزش های همدیگر احترام می گذارید؟ اگر این موارد رعایت شود، طرف مقابل هم بیشتر تمایل خواهد داشت شما در آغوش اش بگیرید. اما اگر موارد دیگر کم رنگ باشند به نحوی که حس خوبی نسبت به شما نداشته باشد، از برآورده شدن این نیاز هم امتناع می کند.
      البته امکان دارد تمام این موارد از جانب شما رعایت شود اما ایشان مشکلی در کودکی خود داشتند و بر شخصیت ایشان تاثیر گذاشته و اکنون خوشی زیر دلشان زده است و دوست دارند کودکی خودشان را تکرار کنند.
      به هر حال برای شناخت بیشتر و نجات رابطه تان حتما به یک زوج درمانگر مراجعه کنید.

  42. سلام من با یه پسری آشنا شدم و بعد بهش گفتم که ازش خوشم اومده و گفت منم همینطور ولی فعلا ازت میخوام در حد دوستی باشیم و الان سوال من اینکه آیا یه نفر دیگه رو زیر نظر داره؟

  43. سلام وقت بخیر .من 38سالمه و خانمم ۲۹ ساله باهم پسر عمو و دختر عمو هستیم و اوایل ازدواجمون ک خانوادهامون اختلاف داشتن باعث شد ک دچار مشکلات بشیم و من مریض شدم و دچار افسردگی شدید.مجبور شدم از دارو استفاده کنم و متاسفانه خیلی سرد شدم و منزوی و از نظر مالی دچار مشکل شدم .من و همسرم همدیگرو خیلی دوست داریم.اما یکی دو ماه هست ک متوجه شدم خانمم با مرد غریبه ای درد دل میکنه توی تلگرام بشدت اعصابم بهم ریخته و میدونم از نظر عاطفی برایش کم گذاشتم ولی باز برام قابل هضم نیست این رفتارش دچار آشفتگی شدم نمیتونم تصمیم درستی بگیرم با خودش صحبت کردم و گفت فقط خیلی مودبانه چت کرده با اونها .لطف کنید ک راهنماییم کنید من چیکار باید بکنم واقعا آیا این بمعنی اینه ک ایشون سرد شدن . ی دختر ۱۰ساله هم داریم ک بخاطر اون خیلی نگرانم. تو ی گروه تلگرامی عضو هستن ک مختلط هستش و با ی خانم ۱۹ ساله دوست شدن ک در آستانه طلاق هستن با همسرشان .همسرم اصرار دارن ک برنامه تلگرامشون رو نصب کنم باز آیا بنظرتون ایشون آزاد باشند بهتر هست یا اینکه نخوام تو تلگرام فعالیت کنند.ممنون

    • سلام دوست عزیز. هیچ زنی دوست ندارد با یک شوهر افسرده زندگی کند. مرد افسرده انگیزه لازم برای زندگی و محبت به همسر را ندارد و این طبیعی است که در اثر بی توجهی مرد به زن، زن به مرور سرد می شود. پیشنهاد می کنم اول روی درمان افسردگی و مشکلات درونی خود کار کنید. سپس وارد بهبود رابطه با همسر تان شوید.

  44. سلام چند مدتی هست که رابطه ام با همسرم سرد شده چند مدتی رابطه ام با همسرم سرد شده خیلی از این موضوع ناراحت هستم حس میکنم که من یک عیبی دارم نمیدونم چکار کنم تا رابطمون بهتر بشه شب ها هم دیر میاد خونه دیگه مثل قدیم بهم حسش رو انتقال نمیده

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      همانقدر که به رفتارهای همسرتان حساس می شوید. به رفتارهای خودتان هم دقیق شوید. بینید چه تغییراتی در رفتار شما و ایشان شکل گرفته. چه چیزی به هم خورده؟ کدام نیاز های شما در رابطه برآورده نمی شود؟ چه انتظاری از ایشان دارید؟ شرایط ایشان را در نظر می گیرید؟ توقع شما بیشتر نشده است؟

  45. زنها ازنظر روحی زودتر خسته میشن شمااول ببین چرا بعد از 17سال تصمیم گرفته بره سرکار

  46. حدود ۱۷ سال از ازدواجمون میگذره و۲ دختر ۱۶ و۷ ساله دارم.خانمم ۲ ماهه که شاغل شده وبعد تایم کاری به کارهای خونه ،بجه ها و…میرسه که چون میبینم دائم از فشار کار میناله سعی میکنم هر جور شده کمکش کنم ولی درکل همیشه میگه خسته ام.قبل از اینکه بره سر کار شبها تا دیر وقت با گوشی سریال میدید و وقتی من خوابم می‌برد میومد و حالا هم که اغلب خسته است و هر وقت من ازش میخوام که شب باهم وقت بگذرونیم و…بهانه ای و…به ندرت و با بی میلی وبه شکل رفع تکلیف تمکین خصوصی میکنه.خلاصه برای چندمین بار باهاش حرف زدم وگفتم این کار باعث سردی و ادامه اش مشکلات دیگه میشه بعلاوه من نیاز روحی وجسمی دارم. گفت فلان کار نکن،زودتر بیا خونه و…انجام دادم و باز نتیجه نداد وگفت من خسته وهلاکم شبها و دبگه واقعا نمیتونم به تو برسم.من نمیخوام این مشکل باعث گرایشم به شخص دیگه (هر چند قانونی) بشه.چون دوسش دارم بهش گفتم ولی واقعا موندم

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      در یک رابطه زناشویی نسبتا رضایت بخش ۶ نیاز زیر برآورده می شود:
      ۱.‌نیاز به دلبستگی ایمن( نیاز به محبت، امنیت، ثبات و پذیرش)
      ۲. خودگردانی، کفایت و هویت یعنی هر دو طرف به استقلال همدیگر احترام می گذارند.
      ۳.‌آزادی در بیان نیازها و هیجان های سالم
      ۴.‌خودانگیختگی و تفریح
      ۵. محدودیت های واقع بینانه و خویشتن داری
      ۶. داشتن رابطه جنسی رضایت بخش
      حالا شما ببینید پنج نیاز قبلی همسرتان برآورده می شود؟ شاید برآورده نشدن یک یا چند مورد از آنها این نیاز را تحت تاثیر قرار داده است. آیا تفریح شما فقط در آن مسئله خلاصه می شود یا تفریحات دیگری هم کنار هم دارید؟ آیا گوش شنوایی برای بیان احساسات و نیاز هایش دارید؟ آیا این میل شما افراطی نیست؟

دیدگاهتان را بنویسید

مشاوره آنلاین روانشناسی

مشاوره آنلاین روانشناسی

جهت مشاوره با روانشناس از گزینه چت پایین صفحه ارتباط بگیرید.