خانه / مشاوره فردی / خودشناسی را از کجا شروع کنیم؟ چگونه به خودشناسی برسیم؟
مهارت خودشناسی
چگونه به خودشناسی برسیم؟

خودشناسی را از کجا شروع کنیم؟ چگونه به خودشناسی برسیم؟

گاهی در زندگی زمانی که مشغول به انجام کاری هستید و روال زندگی را به‌خوبی طی می‌کنید و مشکل خاصی برای شما وجود ندارد، ممکن است یک چیز شما را در لحظه متوقف کند و ذهن شما را آشفته کند. این همان رویارویی ناگهانی با خود است که در ذهن شکل می‌گیرد و فرد با این پرسش‌ها درگیر می‌شود که «من کی هستم و در این مکان و این زندگی چه کار می‌کنم؟» معمولاً افراد از شناخت خود فرار می‌کنند و به‌سادگی از این پرسش‌ها می‌گذرند و به زندگی ادامه می‌دهند. در ادامه این مقاله به راههای شناخت خود و فواید خودشناسی در زندگی می‌پردازیم.

تعریف خود‌شناسی چیست؟

خودشناسی به زبان ساده یعنی درک درست از خود. لازمه خودشناسی نگاه کردن به درون، انگیزه‌ها و باورها، افکار، احساسات و جدا شدن از دنیای بیرون است. خودشناسی در دو نوع وجود دارد. خودشناسی از منظر درونی و بیرونی. خودشناسی درونی به چرایی همه چیزهایی که درون ما وجود دارد، می‌پردازد و خودشناسی بیرونی بر چگونگی ارائه خود در جهان و تعامل با عناصر خارجی تمرکز می‌کند. هر انسان باید برای شناخت خود در ابتدا به جهان درون سفر کند و تمام نقاط، حتی آن دورافتاده‌ها را ببیند و بشناسد و از آن برای داشتن زندگی بهتر در جهان خارجی استفاده کند.

فواید خودشناسی در زندگی

اگر به زندگی خود با جزئیات بیشتر نگاه کنید، می‌بینید که شما از طریق خودشناسی توانسته‌اید بهترین تصمیم‌های زندگی را بگیرید، از سخت‌ترین مشکلات زندگی عبور کنید و احساسات خود را کنترل کنید. ممکن است عامل عبور از این لحظات زندگی را  چیز دیگری دیده باشید؛ اما باید بدانید، همه چیز به‌صورت خودآگاه یا ناخودآگاه تحت آگاهی فرد از خود و محیط شکل می‌گیرد. خودشناسی به‌صورت کلی باعث می‌شود فرد موارد زیر را تجربه کند:

  • شما می‌توانید احساسات خود را کنترل کنید و از عواقب ناسالم آن جلوگیری می‌کند.
  • سلامت روان و بهبود عملکرد جسمی شما را منجر می‌شود.
  • خودشناسی انگیزه و خلاقیت را در شما کشف می‌کند.
  • خودشناسی ارتباطات شما را بر اساس معیارهای صحیح شکل می‌دهد و کیفیت آن را افزایش می‌دهد.
  • خودشناسی استرس و وابستگی به عناصر خارجی را در موقعیت مهم از بین می‌برد.
  • خودشناسی عزت نفس شما را افزایش می‌دهد؛ زیرا خودآگاهی بر اساس قضاوت و انتقاد انجام نمی‌شود و الگوی افکار منفی کنار می‌رود.
  • شما می‌توانید تصاویری تازه از قابلیت‌های خود کشف کنید و باورهای ناکارآمد گذشته را کنار بزنید.
  • نسبت به تجارب زندگی آگاه‌تر می‌شوید و می‌توانید در آینده عملکرد بهتری از خود ارائه دهید
  • شما می‌توانید گزینه‌های مختلف را در موقعیت‌های زندگی به‌صورت تخصصی ارزیابی کنید و بهترین تصمیم را بگیرید
  • شما نقاط ضعف و ریشه آن را پیدا و اصلاح می‌کنید.

مطالب مرتبط: راههای افزایش عزت نفس

راههای خودشناسی از دیدگاه روانشناسی

ذهن انسان شامل دو بخش است؛ بخش مشاهده‌گر و بخش متفکر. معمولاً ذهن افراد در طول زندگی پر از کلمات است و مسائل را تحلیل می‌کند. یک ذهن متفکر باعث می‌شود شما از تمرکز بر دنیای درون دور شوید و در طول زندگی تنها در حال درگیری با رخدادهای آن باشید. برای اینکه بتوانید خود را بشناسید شما باید ذهن مشاهده‌گر خود را از ذهن متفکر جدا کنید.

ذهن مشاهده‌گر به‌جای مسائل دنیای پیرامون فقط  خود ذهن و عملکرد آن را می‌بیند. شما باید توجه کنید که ذهن متفکر هیچ‌وقت از بین نمی‌رود و تنها می‌توان با شناخت خود آن را کنترل کرد و از نشخوار فکری جلوگیری کرد. برای رسیدن به خودشناسی راه‌هایی وجود دارد که این راهکارها عبارت‌اند از:

  1. از خود سؤال بپرسید: مهم‌ترین چیزی که شما را به خودآگاهی می‌رساند پرسش‌گری درباره خود است. شما با جست‌و‌جوی پاسخ این سؤالات می‌توانید با جنبه‌های مختلف خود رودررو شوید. سؤال‌هایی که به شما در رسیدن به خودشناسی کمک می‌کنند، شامل:
  • من چه کسی هستم؟
  • چه چیزی را در خودم دوست دارم؟
  • برای چه چیزی سپاسگزارم؟
  • می‌خواهم با چه ارزش‌هایی زندگی کنم؟
  • بزرگ‌ترین موفقیت‌های من تا به امروز چه بوده است؟
  • برای تقویت روح و جسمم چه کاری می‌توانم انجام دهم؟
  • چه افرادی برای من مهم هستند و چرا؟
  1. خودت را تحلیل کن: باتوجه‌به تمرین قبل، موقعیت‌های خاص را با جزئیات پیدا کنید و ببینید عملکرد و واکنش شما در آن موقعیت چیست و چه تأثیری در روند زندگی شما دارد.
  2. مدیتیشن انجام دهید: مدیتیشن بر پایه تمرین ذهن آگاهی انجام می‌شود و تمرین روزانه مدیتیشن، تمرکز شما را بر خود افزایش می‌دهد.
  3. احساسات خود را بنویسید: شما می‌توانید برای تقویت مهارت خودشناسی از نوشتن احساسات و واکنش‌های خود استفاده کنید، زیرا هنگام نوشتن لایه‌های پنهان درون شما آشکار می‌شود.
  4. خود را از دیدگاه دیگران ببینید: شما می‌توانید با پرسش از دیگران از بیرون به خود نگاه کنید و تنها به دیدگاه از درون خود محدود نباشید.
  5. خودتخریبی را متوقف کنید: باورهای منفی نسبت به خود، شما را از مسیر خودآگاهی دور می‌کند و باعث می‌شود تحت سلطه ذهن متفکر، به تکرار اشتباهات در زندگی بپردازید.

مطالب مرتبط: رهایی از افکار منفی

مزایای رسیدن به خودشناسی بر کیفیت زندگی بسیار است. شما باید برای درک جهان خود و تعامل با جهان بیرون، بر خودشناسی تمرکز کنید. در نظر داشته باشید دستیابی به مهارت خودشناسی بسیار سریع و آسان رخ نمی‌دهد؛ بلکه فرایندی طولانی است که به میزان تفکر شما در زندگی بستگی دارد. همه ما می‌دانیم مواجه با تمام جنبه‌های شخصیت شهامت می‌خواهد؛ اما اگر دنبال تغییر رفتار و رشد فردی در زندگی هستید، باید شهامت داشته باشید تا با خود رودررو شوید. شما باید نسبت به خود پرسش‌گری داشته باشید تا بتوانید به پرسش‌های این جهان به‌درستی پاسخ دهید.

چگونه خود را بشناسیم؟

مهم نیست می خواهید شغلتان را عوض کنید، به رابطه عاطفی خود پایان دهید یا فقط در یافتن مسیر درست زندگی با مشکل روبرو هستید؛ داشتن بحران هویت کاملاً طبیعی است. شناختن «خود واقعی» زمانی دشوارتر خواهد بود که همیشه در تلاش هستید کارهایی که دیگران از شما می خواهند یا انتظار دارند را انجام دهید. البته، این مشکل زمانی که در تلاش برای تحت تاثیر قرار دادن شریک زندگی یا دوست جدید خود هستید، هم رخ می دهد.

کمی با خود خلوت کنید؛ در مورد افکار و رفتارهای خود فکر کنید و خود واقعی تان را بشناسید.

پرسیدن این سوالات می تواند به شما کمک کند:

1. به چه چیزی علاقه دارید؟

بخشی از خودشناسی، آشنایی با چیزهایی است که به شما حس خوب می دهند. همگی ما به مسائل مختلف علاقه مند هستیم. این موضوع حائز اهمیت است که زمینه مورد علاقه خود را پیدا کنید. توانایی به زبان آوردن این عبارت که «من به … علاقه دارم»، بخش زیادی از مسیر خودشناسی را شامل می شود. بنابراین، زمانی را صرف شناختن علایق خود کنید.

علاقه شما می تواند به امتحان کردن غذاهای مختلف، ورزش کردن، کتاب خواندن، کار کردن، سفر رفتن و غیره باشد. فهرست ذهنی یا نوشتاری از چیزهایی که دوست دارید، تهیه کنید. چیزهایی که شخصیت شما را شکل می دهند. به غذاهایی که دوست دارید، فکر کنید؛ به کارهایی که در اوقات فراغت دوست دارید انجام دهید، به کسانی که دوست دارید با آن ها زمان خود را سپری کنید .

سرگرمی ها، بخش مهمی از هویت ما را تشکیل می دهند. بنابراین، فکر کنید چگونه اوقات فراغت خود را سپری می کنید و این سرگرمی ها چه چیزی در رابطه با شخصیت شما می گویند.

در چنین شرایطی، انتقادی بودن به شما کمکی نمی کند، صرفاً فکر کنید. آیا دوست دارید زمان خود را خارج از منزل صرف کنید؛ تنهایی را به بودن در یک گروه ترجیح می دهید؛ به فعالیت های فیزیکی علاقمند هستید یا آرام و ساکت در جایی نشستن و کتاب خواندن را دوست دارید.

هر چند وقت یکبار، این علایق را به خود یادآور شوید. انسان به آسانی می تواند گرفتار فضای منفی زیاد کار کردن و به اندازه کافی نخوابیدن شود. در چنین مواقعی، با خود فکر می کنید چه چیزی به شما احساس خوب بودن می دهد و از چه چیزی واقعاً در زندگی لذت می برید.

داشتن یک فهرست می تواند همانند یک یادآور مهم برای اولویت بندی خوشبختی و بهزیستی شما عمل کند.

2. چه چیزهایی را دوست ندارید؟

دانستن چیزهایی که به آن ها علاقه ندارید، نیز اهمیت بسیار زیادی در شناخت خود واقعی شما دارد. ما اغلب سعی یا تظاهر به دوست داشتن چیزهایی می کنیم که واقعاً علاقه ای به آن ها نداریم. به این طریق، خود را در جمع دیگران جا می دهیم. با انجام این کار، شما احساس ناراحتی و خیانت نسبت به خود پیدا می کنید که به هیچ عنوان جالب نیست!

به جای قرار دادن خود در موقعیت هایی که می دانید از بودن در آن ها لذت نمی برید، یاد بگیرید وقتی چیزی را دوست ندارید، آن را به زبان آورید. این بخش بزرگی از شخصیت شما را شکل می دهد. بنابراین، هیچ شرمی در نه گفتن به رویدادهای خاصی که می دانید دوست نخواهید داشت، وجود ندارد.

اگر کاری را امتحان نکرده اید، قطعاً به دنبال انجام آن ها بروید و ذهن خود را باز نگه دارید. اما اگر می دانید تجربه خوبی برای شما نخواهد بود، یاد بگیرید نه بگویید. در آنچه دوست دارید یا دوست ندارید، راحت و با اعتماد به نفس باشید و قبول کنید که همه چیز مناسب شما نیست.

لذت نبردن از همه چیز، شما را به یک شخصیت منفور تبدیل نمی کند. منطقی رفتار کنید و متوجه باشید که همه انسان ها از خوردن، انجام دادن یا صحبت کردن در مورد برخی از مسائل لذت نمی برند. بی علاقگی کاملاً طبیعی است و شناخت این بی علاقگی ها به شکل دادن زندگی حول چیزهایی که دوست دارید، کمک می کند.

با ایجاد تمایز بین خوب و بد (حداقل برای شما)، بیشتر در مورد خود یاد می گیرید و متوجه می شوید چگونه می توانید ذهن، بدن و روح خود را تقویت کنید. آیا تاکنون در مورد ایجاد فهرستی از چیزهایی که دوست ندارید، فکر کرده اید؟ این کار به اندازه ای که به نظر می رسد، منفی نیست و می تواند به شما در تثبیت مجدد شخصیتتان کمک کند.

به جای تلاش برای بودن کسی که واقعاً نیستید، یاد بگیرید با آنچه هستید کنار بیایید؛ این شما تمام چیزهایی که هیچ علاقه ای به آن ها ندارید، هم می شود.

3. چه چیزی برای شما اهمیت دارد؟

همگی ما با مجموعه ای از باورها و ارزش هایی که توسط والدین، اطرافیان، مدرسه و دوستانمان در ما تعبیه شده اند، بزرگ می شویم. زمانی که بزرگ می شویم، به طور پیش فرض بر این ارزش ها پایبند هستیم و هرگز با خود فکر نمی کنیم آیا واقعاً بر آن ها باور داریم یا خیر. دانستن خود واقعی لزوماً به معنی قبول کردن هر آنچه فکر می کنید باور دارید، نیست.

یاد بگیرید نظرات خود را به چالش بکشید؛ به خصوص، آن هایی که ازطریق والدین یا اطرافیان در شما نهادینه شده اند. بسیاری از ما، بر مجموعه ای از ارزش هایی پایبند هستیم که تحت تاثیر دوران کودکیمان شکل گرفته اند و هم اکنون هیچ معنایی برای ما ندارند.

در مورد چیزهایی که واقعاً برایتان مهم هستند، فکر کنید و ببینید آیا آنچه به عنوان ارزش می شناسید، همچنان متناسب با سبک زندگی کنونی شما به عنوان یک فرد بالغ هست یا خیر.

به عنوان یک کودک، ممکن است آرزوی ازدواج کردن و بچه دار شدن را داشته اید اما اکنون این موضوع همچون باری روی دوش شما سنگینی می کند. اگر این همچنان همان چیزی است که از زندگی می خواهید، انجامش دهید! در غیر اینصورت، یاد بگیرید ارزش های خود را حول شخصیتی که اکنون دارید، شکل دهید؛ نه شخصیتی که در کودکی داشته اید. شاید دوست داشته باشید به جای بچه دار شدن، روی شغل خود تمرکز داشته باشید. بنابراین، اجازه ندهید اولویت های دوران نوجوانی بر زندگی شما سایه افکنند.

به صورت ناخودآگاه، این ارزش های گذشته که در تضاد با باورهای کنونی شما هستند، به شما حس بی صلاحیت بودن را می دهند. بنابراین، آن ها را از ذهن خود بیرون کنید. ارزش های جدیدی که با زندگی کنونی شما تناسب دارند را پیدا کنید و سعی کنید آنچه واقعاً در زندگی برایتان مهم است را بیابید.

به دنبال آن بروید، انجامش دهید؛ از خود بپرسید چه چیزی واقعاً برایتان اهمیت دارد. فهرستی از چیزهایی که در اولویت زندگی شما قرار دارند، تهیه کنید و به این موضوع فکر کنید که چرا این چیزها برایتان مهم هستند.

4. در انجام چه کارهایی خوب هستید؟

این بخش مهمی از شخصیت شما را شکل می دهد. بنابراین، زمانی را صرف این موضوع کنید و خود را جدی بگیرید.

موفق بودن برای هر کس معنای متفاوتی دارد. بنابراین، فکر نکنید که پاسخ شما باید مرتبط با کار یا ثروت باشد. به آنچه در انجامش خوب هستید، تعریف و تمجید دیگران از شما و محیطی که در آن شکوفا می شوید، فکر کنید. دانستن آنچه در انجامش خوب هستید، بخش مهمی از هویت شما را شکل می دهد؛ در نتیجه، از خود بپرسید که چه چیزی می تواند شخصیت شما را بهبود دهد.

در ابتدا، فکر کردن در مورد چیزهایی که در انجام آن ها خوب هستید، می تواند دشوار باشد. با این وجود، اگر تلاش کنید، فهرست بلندتری از آنچه فکر می کنید، به دست خواهید آورد. برای برخی از افراد، موفقیت شغلی در بالای فهرست قرار می گیرد.

برای برخی دیگر، شنونده خوب بودن و همدردی با دیگران در اولویت قرار دارد. زمانی را صرف ارزیابی زندگی و شخصیت خود کنید؛ از کارهایی که می کنید گرفته تا ویژگی های شخصیتی و واکنش شما در کنار سایر افراد.

اگر واقعاً با این موضوع دست و پنجه نرم می کنید، از دوست یا خانواده خود کمک بگیرید. به یاد داشته باشید که این فعالیت به گونه ای طراحی شده است که احساس مثبتی در شما ایجاد کند. از خود بپرسید که کدامیک از ویژگی های شخصیتی شما برایتان ارزشمند هستند.

در مورد چیزهایی که دیگران در شما ارزشمند می دانند، فکر کنید؛ ازجمله: دوست خوب بودن، صدای خوب داشتن یا قابل اعتماد بودن. فهرست خود را تا جایی که می توانید، ادامه دهید. زمانی که روز بدی داشته اید یا در مورد شخصیت واقعی خود مردد شده اید، دوباره نگاهی به این فهرست بیاندازید.

5. چه چیزی را در دیگران تحسین می کنید؟

شاید این سوال عجیب به نظر برسد چراکه ما در مورد شخصیت شما صحبت می کنیم نه دیگران. با این وجود، گاهی اوقات، طرز تفکر ما نسبت به دیگران می تواند نگاهمان نسبت به خود را تغییر دهد.

در دنیای رسانه های اجتماعی و عکس های رقابتی، ما همواره در حال مقایسه کردن زندگی خود با دیگران هستیم. به آسانی می توان گرفتار این احساس شد، چرا ما به اندازه دنبال کنندگانمان در اینستاگرام جالب و هیجان انگیز نیستیم اما این طرز فکر بسیار خطرناک است.

بسیاری از ما در مورد کارهایی که دیگران در زندگی می کنند، احساس ناامنی می کنیم و این احساس تنها ازطریق صفحه نمایش گوشی های هوشمند منتقل نمی شود.

ما از خود سوال می کنیم که چرا فرد دیگری موفق به دریافت ارتقای شغلی که ما به دنبالش بوده ایم، شد.

چرا کسی که دوستش داریم، فرد دیگری را انتخاب کرد.

چرا نمی توانیم همانند دیگران وزن کم کنیم.

بخشی از مسیر خودشناسی، رها کردن انتظارات و فشارهای ناسالم و تجلیل از خود واقعی است. دست از تبدیل شدن به فردی که دیگران می خواهند یا از شما انتظار دارند، بردارید و خود را با شخصیت واقعی که هم اکنون دارید، وفق دهید.

گیر افتادن در زندگی دیگران بسیار آسان است ولی از این موضوع به نفع خود استفاده کنید. دریابید که به چه چیزی در زندگی دیگران حسادت می کنید و سعی کنید از دست این حسادت خلاص شوید. اگر به دست آوردن این ارتقای شغلی واقعاً برایتان اهمیت دارد، به جای دلسوزی به حال خود، با رئیستان صحبت کنید و به او نشان دهید که برای دفعه بعد آماده هستید. سعی کنید روش هایی برای تبدیل حس حسادت به چیزی سازنده بیابید.

درست کردن فهرست، بهترین روش برای در تماس بودن با شخصیت خود است. بنابراین، به سوالاتی که تاکنون برایتان پیش آمده است، فکر کنید و تمام جنبه های شخصیتی که دوست دارید را گرامی بدارید.

عزت نفس خود را بهبود دهید و به خود یادآور شوید که شخصیت شما همانطور که هست، کامل و عالی می باشد.

6. چه چیزی محرک شماست؟

طرز عمل ما به چیزهای مختلفی بستگی دارد و این موضوع تاثیر بسیار زیادی بر شخصیت ما می گذارد. در مورد چیزهایی فکر کنید که به شما انگیزه انجام برخی از کارها را می دهند. آیا این انگیزه، مالی است؟ آیا این انگیزه، همدردی و دلسوزی با دیگران است؟ آیا این یک انگیزه شخصی برای بهتر بودن در زندگی است؟

صرف نظر از این که انگیزه شما برای انجام کارها در زندگی چیست، ارزش دادن و فکر کردن به آن را یاد بگیرید. با شناخت محرک هایی که شما را رو به جلو هدایت می کنند، می توانید روش های موثر به منظور انگیزه دادن به خود در انجام فعالیت ها یا پروژه های جدید را کشف کنید.

در مورد برنامه روزانه خود و آنچه شما را به پیش می راند، فکر کنید. آیا هر روز صبح زود بیدار می شوید یا ناامیدانه زنگ ساعت را تا دقیقه آخر خاموش می کنید؟ آیا عملکرد خوبی تحت فشار دارید یا برنامه ریز وسواسی هستید؟

آیا آسان راضی می شوید یا به سختی به احساس رضایتمندی در مورد کاری که انجام داده اید، دست می یابید.

فکر کردن در مورد جنبه های مختلف زندگی اهمیت بسیار زیادی دارد چراکه به شما کمک می کند شخصیت خود را بهتر درک کنید. این کار همچنین به شما فرصت فکر کردن در مورد انتخاب های کنونی و سالم بودن آن ها را می دهد.

کشف انگیزه های واقعی در زندگی که می تواند کار، روابط دوستانه یا روابط عاطفی باشد، تاثیر بسیار زیادی بر بهزیستی شما دارد. بنابراین، این موضوع ارزش فکر کردن را دارد.

فهرستی از چیزهایی که واقعاً به شما انگیزه می دهند، تهیه کنید. این فهرست می تواند شامل برگ برنده (مزیت رقابتی)، شاد کردن شریک زندگی یا حتی نوشیدن یک گیلاس شراب بعد از یک روز کاری سخت و طولانی باشد!

7. دلیل انجام دادن کاری که می کنید، چیست؟

شخصیت کنونی ما به طور قابل توجهی تحت تاثیر دوران جوانی است. تجربیات شما در دوران کودکی و نوجوانی تاثیر چشمگیری بر نگاه کنونی شما نسبت به دنیا و نحوه عملکردتان در زندگی دارند. رابطه شما با اعضای خانواده و دوستان، نقش مهمی در شخصیت بزرگسالی شما ایفا می کند.

این موضوع می تواند تاثیر مثبتی داشته باشد (مانند: پدر من بسیار خلاق بود و من هم این چنین هستم). با این وجود، تاثیر مخرب آن را نمی توان نادیده گرفت.

در مورد رفتارهای کنونی خود و ریشه آن ها در زندگی گذشته خود فکر کنید. این کار به شما کمک می کند تا قطعات پازلی که شخصیت شما را به وجود آورده اند، در کنار یکدیگر قرار دهید.

کشف دلیل کارهایی که می کنیم، گاهی اوقات به یک سفر ناراحت کننده تبدیل می شود. با این وجود، سوالاتی که از خود می پرسیم و احساساتمان را برانگیخته می کنند، اغلب همان سوالات مهمی هستند که باید مطرح شوند.

با آشکار کردن گذشته ای که در ناخودآگاه پنهان کرده ایم، فرصت یادگیری بیشتر در مورد شخصیت واقعی خود را پیدا می کنیم.

یادداشت برداری روزانه را امتحان کنید. الگوهای رفتاری خاص خود را تعیین کنید و ارتباط آن ها با رویدادهای گذشته را کشف نمایید. اگر این کار به نظرتان دشوار می رسد، در مورد آن با دوستان نزدیک یا اعضای خانواده خود صحبت کنید و به آنچه می توانید از دوران کودکی خود به یاد بیاورید، بپردازید.

ممکن است از آنچه کشف می کنید، غافلگیر شوید!

به خود اعتماد کنید!

در پایان روز، باید به خود ایمان داشته باشید.

خودباوری اغلب از ارزش های کلی در زندگی، آنچه به نظرتان در زندگی مهم می رسد، آنچه به شما احساس خوبی می دهد و آنچه شما را به جلو پیش می راند، به دست می آید.

فراموش نکنید که شما انسانی با قدرت و آزادی عمل در جهت تغییر هستید. هرگز برای ایجاد تغییر در نحوه زندگی دیر نیست.

متعلقات ماندگار و همیشگی به خود شما بستگی دارند. شما می توانید به باور داشتن مذهب خود ادامه دهید. شما می توانید رویای راه اندازی کسب و کار خود را دنبال کنید. شما می توانید اوقات فراغت خود را به جای نقاشی کشیدن با ورزش کردن پر کنید.

بخشی از شناخت خود، داشتن احساس رضایت در مورد انتخاب هایی است که می کنیم. به یاد داشته باشید که همه چیز موقتی است مگر آن که آن را تبدیل به یک تعلق همیشگی کنید.

با سوال کردن از خود و تأمل در مورد آنچه با زندگی خود می کنید، به خود فرصت تغییر می دهید. شما می توانید به راه خود ادامه دهید یا اگر می خواهید، تصمیمات سالم تری در زندگی بگیرید. این زیبایی زندگی است!

آیا خودشناسی یا شناخت شخصیت خود می‌تواند به ما در درک بهتر ما در زندگی کمک کند؟

ذهن انسان گاهی اوقات منطق خود را از دست می‌دهد. شما تنها کسی هستید که دسترسی کامل به ذهن خود دارید. هیچ‌کس به‌غیراز شما نمی‌تواند افکار شما را بخواند. هیچ‌کس به‌غیراز شما از انگیزه هایتان خبر ندارد. بااین‌وجود، بسیاری از افراد خود را نمی‌شناسند.

ما فکر می‌کنیم که خود را می‌شناسیم. به هر جهت، هیچ‌کس به‌اندازه خود شما از زندگی‌تان خبر ندارد و داستان زندگی شما را نمی‌داند. اما مشکل همین است. وقتی دچار توهم هستیم فکر می‌کنیم از خود آگاهی داریم. یک دیدگاه خارجی که ممکن است به دلیل بی‌طرفی صادقانه‌تر باشد، به‌عنوان نفرت تلقی می‌شود. ما به ویژگی‌ها و صفات مثبت خود نگاه می‌کنیم، اما هرگز ویژگی‌های منفی خود را در نظر نمی‌گیریم.

تنها بخش کوچکی از افراد، مهارت خودآگاهی یا تلاش به شناسایی انگیزه ها، نقاط ضعف و قوت و سایر ویژگی‌هایی که فرد ممکن است در مورد خود متوجه نشود را تمرین می‌کنند.

خودشناسی چیز خوبی است. بنا به دلایل شخصی، شما می‌توانید نقاط ضعف خود را پیدا کنید و تلاش کنید تا فرد بهتری باشید. به‌عنوان‌مثال، اگر خیلی زود عصبانی و خشمگین می‌شوید، می‌توانید بفهمید که چه زمانی عصبانی هستید و قبل از تکرار آن از موقعیت دور شوید.

مطالب مرتبط: راههای کنترل خشم از دیدگاه روانشناسی

به عنوان مثال، اگر در مورد خریدهای آنی و بی‌برنامه خود آگاهی دارید، می‌توانید قبل از این که خرید رخ دهد آن را متوقف کنید و در هزینه صرفه‌جویی کنید.

درک ایرادها و عیوبی که دارید می‌تواند به شما کمک کند تا در محل کار عملکرد بهتری داشته باشید و در نتیجه ارتقای شغلی بگیرید و رهبری تیم به عهده شما واگذار شود.

و بااین‌وجود، تعداد کمی از افراد واقعاً مهارت خودآگاهی دارند. آن‌ها ممکن است ادعا کنند که خودآگاه هستند، اما این‌چنین نیست.

چرا بیشتر افراد  مهارت خودشناسی ندارند؟

این یک مفهوم جالب است تا باور کنیم که اراده‌ای آزاد داریم، اما در واقعیت مغز شما چیزی است که گاهی اوقات به‌صورت خودکار عمل می‌کند و شما باید به خود آموزش دهید که خودآگاهی بیشتری داشته باشید.

همچنین، همان‌طور که کلیشه می‌گوید، حقیقت دردناک است. بیشتر انسان‌ها دوست ندارند واقعیت اعمال خود را بشنوند. ما دوست داریم قهرمان داستان زندگی خود باشیم و اگر کسی خلاف این را بگوید، نمی‌خواهیم آن را بشنویم؛ زیرا شنیدنش ما را اذیت می‌کند.

این، شادی ما را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و ما دوست نداریم به کارهایی که انجام داده‌ایم فکر کنیم و برای بهبود شخصیت و رشد فردی خود تلاش کنیم. یک دوست خوب که می‌خواهد شما به فرد بهتری تبدیل شوید برای شما مانند یک دشمن است؛ زیرا او به طرز بی‌رحمانه‌ای با شما صادق است.

این موضوع در شبکه‌های اجتماعی بسیار نمایان می‌شود. شبکه‌های اجتماعی به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که اعتبار شما همیشه تأیید شده باشد. همه آنچه می‌گویید را دوست دارند و دیگران هرکسی را که حرف منفی درباره شما بگوید به دلیل مخالفت سرکوب خواهند کرد. شما می‌توانید فوراً فرد مخالف را بلاک کنید و این می‌تواند موجب فریب و توهم در شما شود.

این‌ها را نگفتیم تا شبکه‌های اجتماعی را تخریب کنیم، بلکه شبکه‌های اجتماعی فقط یکی از ایرادات بشریت را برجسته کرده‌اند. این فقط نمونه‌ای از این ایراد است.

بااین‌وجود، خبر خوب این است که راه رسیدن به خودشناسی صرف‌نظر از این که شما که هستید، میسر است. اگرچه برخی از افراد درونگرا تر از دیگران هستند، اما شما می‌توانید خود را به‌گونه‌ای آموزش دهید که اعمال خود را با دید انتقادی بنگرید. یکی از روش‌های انجام آن از طریق شناخت شخصیت خود یا همان خودشناسی است.

تعریف خودشناسی از دید روانشناسی چیست؟

در داستان‌ها، برخی از نویسندگان دوست دارند شخصیت‌های داستان را قبل از نگارش داستان طراحی کنند. شخصیت شناسی به نویسنده اطلاعاتی را می‌دهد تا روی آن‌ها کار کند و آن‌ها را در داستان خود بگنجاند، در نتیجه شخصیت در طول داستان بیشتر خود را پیدا می‌کند.

برخی از نویسندگان می‌توانند در حین پیشروی داستان شخصیت‌ها را بسازند و معرفی کنند و درعین‌حال به آنچه دوست دارند تا بعدها رخ دهد فکر کنند، اما سایر نویسندگان قبل از وارد کردن شخصیت‌ها به داستان خود به طرحی از آن‌ها نیاز دارند. شخصیت شناسی نه‌تنها اطلاعات ابتدایی و اولیه را در اختیار نویسنده قرار می‌دهد، بلکه به عمق روان شخصیت نیز می‌رود.

حال می‌توانید متوجه شوید که چرا خودشناسی می‌تواند برای تمرین خودآگاهی مفید باشد. اگر شما خود را به‌عنوان یک شخصیت بنویسید، فهرستی از تمام انگیزه ها و ایرادات و عیوب خود را خواهید دید.

چطور خود را بشناسیم؟

سؤالات این فصل در جهت خودشناسی و قرارگرفتن در مسیر اصلی زندگی طراحی شده‌اند. در ادامه به‌اختصار به این سؤالات اشاره شده است.

برای پاسخ‌دادن به آنها وقت صرف کنید تا برای طی مسیر زندگی نقشه عملی در دست داشته باشید.

۱.کار موردعلاقه شما چیست؟

۲. برای انجام آن از چه استعدادها، مهارت‌ها و امکاناتی برخوردارید؟

۳. انگیزه شما برای انجام آن چیست؟

۴. برای آغاز سفر رسیدن به خواسته خود چه قدم‌هایی را همین امروز باید بردارید؟ آگاهی، عمل، مسئولیت‌پذیری.

۵. در این مسیر از اندرزهای چه کسانی می‌توانید بهره ببرید؟

۶. برای رسیدن به خواسته خود حاضرید چه بهایی بپردازید؟ آیا برای پرداخت این بها باید از وقت و امکانات خود استفاده کنید یا چیزی را فدا کنید.

۷. در چه زمینه‌ای بیش از همه به رشد نیاز دارید؟

باید بر نقاط قوت خود تمرکز کنید و بر نقاط ضعفی که مانع رسیدن به هدفتان می‌شوند غلبه کنید

خودتان را باور کنید

خودشناسی را از کجا شروع کنیم؟

در رسیدن به خودشناسی می‌توانید دو روش را انتخاب کنید. شما می‌توانید شخصیت را از روی خودتان بنویسید؛ اما این دقیق نیست یا این که یک مطالعه ی کامل بر روی شخصیت خود انجام دهید. برای این مقاله، تمرکز ما بر روی روش دوم است. مطالعه ی شخصیت به پاراگراف‌هایی تقسیم می‌شود که هر پاراگراف عمیق‌تر از پاراگراف قبلی است.

اطلاعات ابتدایی و اساسی را در مورد خود بنویسید. این می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

  • نام
  • سن
  • علایق
  • دوست‌نداشتن‌ها
  • زادگاه
  • دوستان
  • خانواده
  • سرگرمی‌ها
  • شخصیت

وقتی که به بخش شخصیت رسیدید، اینجاست که کمی درون‌نگرتر می‌شوید. شما می‌توانید بگویید که فردی خجالتی یا شخصی عصبی هستید، اما باید نکات ظریف مربوط به این ویژگی‌ها و صفات را فهرست کنید. اکثر افراد نسبت به هم خجالتی نیستند؛ برخی از افراد دیگران را وادار می‌کنند تا بیشتر صحبت کنند، فرقی نمی‌کند که دوستان یا افرادی باشند که علایق یکسانی دارند. اگر فردی خشمگین است، آنچه موجب عصبانیت او می‌شود را بنویسید.

شما به‌احتمال زیاد ایده‌ای از شخصیت خود دارید و این موضوع با نوشتن بهتر می‌شود. اگر برای به نوشتن شخصیت خود به کمک بیشتری نیاز دارید، از دوستان یا اعضای خانواده ی خود برای یک نظر صادقانه کمک بخواهید. فقط اگر چیزی را گفتند که دوست نداشتید، عصبانی نشوید!

خودشناسی با شناخت نقاط قوت و ضعف

اینجاست که مطالعه ی شخصیت شناسی عمیق‌تر می‌شود. اگر با موفقیت شخصیت خود را به رشته تحریر درآوردید، برای یافتن نقاط قوت و ضعف خود آماده شوید.

به‌احتمال زیاد یک دیدگاه کلی در مورد نقاط قوت و ضعف خود دارید. شما ممکن است در خواندن خوب باشید، اما در ورزش عملکرد خوبی نداشته باشید. این نقاط قوت و ضعف را به‌عنوان سکوی پرشی برای کشف مسائل پیچیده‌تر در مورد خود بکار ببرید. نقاط قوت و ضعف خود را به تجربه‌های شخصی خود مرتبط کنید. به‌عنوان‌مثال اگر خواننده خوبی هستید، بفهمید که این چگونه بر روابط شما تأثیر می‌گذارد.

همچنین، ‌ بررسی کنید که چگونه خود را درک می‌کنید. اگر چیزی در ظاهر خود را دوست ندارید، مشخص کنید که آیا این مسئله تأثیری بر اعمال شما یا این که دیگران شما را چگونه درک می‌کنند، دارد یا نه.

خودشناسی با شناخت چالش های زندگی

هرکسی صرف‌نظر از این که چه موقعیتی در جامعه دارد، با چالش هایی در زندگی روبرو است. این چالش‌ها، هم عوامل درونی و هم بیرونی هستند. شما ممکن است در خارج با رئیس خود و با آسایش خاطر از درون در کشمکش باشید. اگر یک مشکل درونی دارید، آن را نیز بنویسید. از خودآگاهی گرفته تا چالش های زندگی، همه را فهرست کنید و دریابید که کدام یک بزرگ‌ترین هستند.

شناخت شخصیت با مطالعه زندگی گذشته خود

روش‌هایی را بنویسید که ویژگی‌ها و صفات شخصیتی شما بر انتخاب‌های شما تأثیر گذاشته‌اند و در نتیجه پیامدهای مثبت و منفی را فهرست کنید. همه ما پیامدهای مثبت و هم پیامدهای منفی را تجربه می‌کنیم و شما باید هر دو مورد را به یک اندازه فهرست کنید. اگر چیزی به ذهنتان نمی‌رسد، از اطرافیان خود بپرسید. دریابید که چگونه انتخاب‌های شما در طول زمان تکامل‌یافته‌اند و آیا شخصیت شما به‌طورکلی بهبودیافته یا تنزل یافته است.

شناخت شخصیت خود با برنامه ریزی برای آینده

در نهایت بنویسید که چگونه می‌خواهید بر شرایط پیش آمده در آینده غلبه کنید و در مورد آن‌ها با خود صادق باشید. مشخص کنید که کدام ویژگی‌های شخصیتی شما مانع رسیدن به اهداف شما می‌شوند و کدام ویژگی‌ها به شما کمک می‌کنند بر موانع پیشرفت در زندگی مقابله کنید. مسیری را برای غلبه بر چالش‌های زندگی خود ایجاد کنید، فرقی نمی‌کند که این چالش‌ها  چقدر کوچک یا یک مشکل واقعی در افق دید فرد هستند.

با این کار شما راه شناخت شخصیت خود را کامل کرده‌اید. شما باید هرچه پیش می‌روید آن را تعمیم داده و در آن تجدیدنظر کنید، اما به‌احتمال زیاد اکنون بیشتر از آنچه قبلاً فکر می‌کردید در مورد خودآموخته‌اید.

این نه‌تنها یک روش عالی برای شناخت خود است، بلکه یک تمرین نوشتاری فوق‌العاده نیز است. اگر نویسنده مشتاقی هستید یا فقط فردی هستید که این کار را برای سرگرمی انجام می‌دهد، آن را امتحان کنید. اگر استاد نگارش یا یک معلم ادبیات هستید، این می‌تواند یک تکلیف جالب برای دانشجویان یادانش آموزان شما باشد.

سایر روشها برای شناختن خود

در کنار شناخت شخصیت خود، نگاه مختصری می‌اندازیم به روش‌های دیگری برای رسیدن به خودشناسی:

  • از دیگران بخواهید از شما انتقاد کنند

شاید بهترین روش برای خودشناسی این باشد که از دیگران بخواهید از شما انتقاد کنند. به نزد دوستان نزدیک و اعضای خانواده بروید و از آن‌ها بخواهید نکات مثبت و منفی شما را بگویند. در محل کار نیز انتقادات را بپذیرید. اطمینان حاصل کنید که آن‌ها چاپلوسی شما را نمی‌کنند؛ به آن‌ها بگویید که صادق باشند. به دنبال راه‌هایی برای بهبود خود باشید؛ زیرا هیچ‌کس تنها با گوش دادن به انتقادها بهبود نمی‌یابد.

همان‌طور که انتقاد را می‌پذیرید، بی‌طرفانه به آن نگاه کنید. ممکن است افرادی باشند که ناعادلانه از شما انتقاد کنند، درحالی‌که دیگران ممکن است نکته درست را بازگو کنند. آن‌ها را انتخاب کنید و مشخص کنید که چه چیزی درست است، اما متعصب نباشید و نکات منفی را کنار نگذارید.

  • مدیتیشن کنید

برخی دوست دارند برای دستیابی به خودشناسی مدیتیشن را تمرین کنند. غوطه‌ورشدن در افکار خود یکی از اصول مهم مدیتیشن است. اشکال مختلفی از مدیتیشن ذهن آگاهی وجود دارند، بنابراین این به شما بستگی دارد که یکی را انتخاب کنید و مشخص کنید که کدام یک بهترین کارکرد را برای شما خواهد داشت.

  • با یک مشاور صحبت کنید

صحبت کردن با دوستان و اعضای خانواده عالی است، اما گاهی اوقات ممکن است بخواهید با یک مشاور مشورت کنید. چه به‌صورت آنلاین یا به‌صورت حضوری، مشاوران حرفه‌ای آموزش دیده‌اند تا شما را وادار کنند از خود سؤال کنید و خاطراتی را از ذهن شما بیرون بکشند که در غیر این صورت در ناخودآگاه شما باقی می‌ماندند. حتماً درمانگری مطابق با بودجه‌ای که در اختیار دارید وجود دارد، بنابراین چک کنید و ببینید که آیا برای شما مناسب است یا نه.

یک مطالعه ی شخصیت شناسی و شناخت خود همراه با سایر اشکال درمان، روش‌های عالی برای دستیابی به خودآگاهی هستند. آموختن بیشتر در مورد خود، صرف‌نظر از این که چه فکری می‌کنید، می‌تواند به شما در طولانی‌مدت کمک کند. یکبار امتحان کنید و آماده باشید تا هم خوبی‌ها و هم بدی‌های خود را بدانید.

منبع: www.betterhelp.com

مشاوره آنلاین روانشناسی

مشاوره آنلاین روانشناسی

جهت مشاوره با روانشناس از گزینه چت پایین صفحه ارتباط بگیرید.