خانه / پرسش و پاسخ روانشناسی کودک / جلوگیری از عصبانیت و کتک زدن کودک| پشیمانی و عذاب وجدان بعد از کتک زدن کودک

جلوگیری از عصبانیت و کتک زدن کودک| پشیمانی و عذاب وجدان بعد از کتک زدن کودک

چیکار کنم از دست بچم عصبانی نشم؟

همه ما به عنوان والدین، دوست داریم بهترین فرزندان را داشته باشیم، فرزندی حرف گوش کن، مسئولیت پذیر، مستقل، زرنگ، با دقت و صبور. سوالی که پرسیده می شود این است، آیا ما به عنوان پدر یا مادر، برای تربیت این چنین فرزندانی وقت و انرژی لازم را صرف کرده ایم؟ فرزندپروری نیاز به وقت گذاشتن دارد، نیاز به مطالعه کردن و آموزش دیدن دارد. نیاز به تمرین آموخته ها دارد تا بتوانیم مهارت لازم را کسب کنیم. بنابراین اگر گاهی در مسیر فرزندپروری خود دچار ناامیدی می شوید یا احساس شکست و ناتوانی می کنید، باید بدانید که هیچ وقت برای تغییر و بهبود شرایط دیر نیست. شما می توانید با به کار گیری راهکارهای شیوه صحیح تربیت فرزند در زندگی خود، تفاوت بزرگی را ایجاد کنید.

همه مادران در برابر برخی از کارهای فرزند خود عصبانی می شوند و این امری طبیعی است. تفاوت در میزان زمانی هست که حاضریم برای پیشگیری یا اصلاح بدرفتاری کودک صرف کنیم. به اعتقاد من، مادرانی که زود عصبانی می شوند مادرانی دلسوز و سخت کوش هستند. باید دانست، فرزندپروری همانند همه شغل های دنیا نیاز به مهارت دارد. مهارت یعنی آموزش و سپس تمرین آموخته ها.

وقتی کودک خود را کتک می زنید در واقع به فرزند خود اعلام می کنید من در برابر تو ضعیفم. من نمی توانم با شیوه صحیحی جلوی بدرفتاری تو را بگیرم. من مهارت کنترل خشم ندارم. من به اندازه کافی در مقابه با احساسات منفی مثل خشم و عصبانیت مهارت ندارم. در برابر بدرفتاری های تو هیچ راهکار مناسبی ندارم و تنها برتری من نسبت به تو، قدرت جسمانی ام است تا از طریق تنبیه بدنی انتظارات خود را بر تو تحمیل کنم.

وقتی بچه را کتک می زنید شما تصویری از یک مادر بد در ذهن کودک خود می سازید. برای جلوگیری از عصبانیت در برابر فرزندان باید کاری کنید که بچه به جای درد حاصل از تنبیه بدنی، درد حاصل از پیامدهای رفتار اشتباهش را تجربه کند. به عنوان مثال، وقتی کودک به خاطر تنبلی کردن، تکالیف مدرسه را به موقع انجام نمی دهد، او برنامه رفتن به پارک را از دست می دهد. وقتی بچه به حرف والدین گوش نمی دهد و در فصل سرما لباس گرم کافی در هنگام رفتن به پارک نمی پوشد، در اثر سرمای هوا مجبور می شود خیلی زود پارک را ترک کند و به خانه برگردد.

شما مادر و پدری که در عصبانیت کودک خود را کتک می زنید، هرگز والدین بدی نیستید. فقط مهارت رفتار با کودک را کسب نکردید. اجازه ندادید فرزند شما عواقب بدرفتاری خود را بپذیرد. به فرزند خود مسئولیت ندادید. اجازه ندادید فرزند شما به اندازه کافی اشتباهاتش را جبران کند.

همه این ها مستلزم گذاشتن وقت کافی برای کودکان است. آموزش اینکه فرزندم تو باید مسئولیت پذیر باشی و پدر و مادر نمی توانند مسئولیت اشتباهات تو را بر عهده بگیرند. فرزندم باید به خاطر رفتارهای اشتباهی که انجام می دهی با محروم شدن از فعالیت هایی یا جبران کردن خساراتی که ایجاد کردی، درد محرومیت بکشی و این موقع است که حال من به عنوان مادر خوب می شود. وقتی می بینم فرزندم متوجه اشتباهش شده و مجبور است نیم ساعت از وقت بازی اش را به دنبال جواربش که در جای مناسبی قرار نداده بود بگردد، احساس خوبی دارم. احساس می کنم مادری قدرتمندم. چون با مهارت لازم توانستم به جای عصبانیت و کتک زدن بچه، او را متوجه اشتباهش کنم.

والدین عزیز بر طبق تحقیقات علمی متعددی که توسط پژوهشگران صورت پذیرفته، آثار تنبیه بدنی کودک بسیار مخرب است. پس همیشه قبل از اینکه خشم شما طغیان کند، پیشگیری کنید. کارهایی کنید که انتظارات شما از بچه بیش از حد نباشد. اینقدر در برابر سهل انگاری کودک بی توجه نباشید، کوچکترین رفتار اشتباه کودک را قبل از اینکه به مشکلی بزرگ تبدیل شود، مورد بررسی قرار دهید. شما باید یک مشاهده گر فعال باشید. برای فرزندان خود وقت بگذارید. خشم یک مادر زمانی طغیان می کند که در برابر اشتباه سر زده از کودک فقط به یک تذکر بسنده کرده و به جای گفتگو با فرزند اشتباهاتش را نادیده می گیرد.

حالا دیگر من به عنوان یک مادر عصبانی نیستم. چون قرار نیست به جای بچه حرص بخورم. حالا من یک مادر قاطع هستم. یک مادر قدرتمند که پیش از وقوق اتفاقات پیشگیری می کنم، برای فرزندم قوانین و محدودیت می گذارم. اجازه نمی دهم رفتار اشتباه فرزندم موجب ناراحتی و عصبانیت من بشود. بچه ها گناهی ندارند چون آگاهی ندارند. این وظیفه والدین در برابر فرزندان است که وضع مقررات خانه برای کودکان به آنها رفتار صحیح و پیامد رفتارهای اشتباه شان را بیاموزند.

بچه هامو میزنم

سلام روز بخیر خانم ۲۳ ساله ای هستم که در اولین بارداریم صاحب فرزند دوقلو شدم. اوایل خانه ی پدرم بودم برای چند ماهی تا بچه ها کمی بزرگ شدن . الان حدود ۳ ماه هست که به خانه ی خودمون برگشتیم . همسرم صبح تا عصر سرکار میره و من تنها باید بچه ها را نگه دارم و به کارهای خانه هم انجام بدم ، وقتی بچه ها گریه میکنند و بهانه گیری میکنن و شیر نمیخورند آنها را بغل میکنم تا آروم بشن ولی باز به گریه ادامه میدهند من هم عصبی میشم و بچه ها رو نیشگون میگیرم یا به کمرشون میزنم ، بعد پشیمان میشم و عذاب وجدان میگیرم . خواستم راهنماییم کنید تا بتونم صبر و تحملم رو بیشتر کنم.

پاسخ مشاور به سوال ” کنترل خشم در مقابل کودکان “

میخواهم بدونی کاملا درک میکنم چقدر سخته که یکباره زندگی آدم اینقدر تغییر کنه. شما ساعت های زیادی رو قبل از بچه دار شدن برای خودت و اوقات فراغتت میتوانستی بگذرونی اما در حال حاضر با وجود دو تا بچه این قضیه خیلی سخت شده و میفهمم که چقدر میتونه به شما حس درماندگی بده.

شما واقعا زن توانمندی هستی که با وجود سن کمتون بدون کمک کسی به تنهایی دو تا بچه که همه کارهایشان با شماست و همه جوره نیازمند شما هستند را بزرگ می کنید. شما بزرگترین کار دنیا را انجام میدهید. (پرورش دو انسان)

شما حق داری خسته بشی،کلافه بشی ،پشیمون بشی و حتی حس کنی اون هارو دوست نداری و محدود شدی. این حس ها کاملا طبیعی هستند.

راه هایی که به نظر می آید می تواند به شما در جلوگیری از عصبانیت و کتک زدن کودک کمک کند:

  • 1-پذیرش احساسات منفی خود: اول از همه چیزی که از شما میخوام این هست خودت رو به خاطر احساسات منفی سرزنش نکنی و بپذیری که بزرگ کردن دوقلو دست تنها بدون کمک کسی واقعا سخته و شما کار خیلی بزرگی انجام میدی. شما ممکن است یک عشق عمیق را تجربه کنید و در عین حال نسبت به موقعیتتان و فرزاندانتان خشمگین باشید. شما این حق را دارید گاهی در مقابل استرس و سختی های بچه داری عصبانی شوید. احساساتتان را بپذیرید و از آن نترسید. قرار نیست همیشه در کنار فرزاندانتان احساس رضایت و خوشحالی داشته باشید.
  • 2-حتما از منابع حمایتی موجود در اطراف خودتان کمک بگیرید. تصور نکنید که باید از پس همه مسايل به تنهایی برآیید شما در شرایط خاصی هستید و به کمک و همراهی اطرافیان نیاز دارید. اگر برای کسی مقدور نیست از همسرتان زمانی که به خانه برمی گردند و روزهایی که در خانه هستند کمک بگیرید و حداقل نیم ساعت فقط و فقط برای خودتان زمان بگذارید(هر فعالیتی که از آن لذت میبرید)
  • 3-بایدها را از زندگی خود حذف کنید: از سخت گیری هایی مثل اینکه باید از پس همه کارها بربیایم ،خانه ام باید همیشه مرتب باشد یا یک غذای به خصوصی درست کنید بپرهیزید یک خانه ای که بچه کوچک دارد اگر قابلمه  کثیف در زیر مبل پیدا نشود یعنی بسیار مرتب است.
  • 4-در دو تایم زمانی ثابت(قبل از بیدار شدن فرزندانتان )و(بعد از خوابیدن فرزندان در شب) خودتان را موظف کنید به صورت اغراق شده خشم ها یا ناراحتی هایی که دارید را به صورت آگاهانه به آن فکر کنید، حتی اگر باعث می شود حالتان بدتر شود. این کار را در هر تایم به مدت 15 دقیقه انجام دهید.
  • 5-در صورتی که محتوای افکار خودآیند تان خودسرزنشی و احساسات منفی نسبت به خودتان بود موظف هستید با خودتان مهربان باشید و درست مثل زمانی که فردی که خیلی برایتان عزیز است و دوستش دارید از افکارش میگوید با خودتان به گفتگو بپردازید و افکارتان را به چالش بکشید. مثل اینکه میدونم دوست نداشتی اینکارو انجام بدی و میفهمم چقدر رنج میکشی، این روز ها موقتیه.
  • 6-هر زمان که احساس درماندگی کردید و احساس کردید ممکن است بخواهید فرزندان را تنبیه کنید یک نفس عمیق بکشید و با خودتان بگویید آنها فقط مرا دارند من خدای آنها در دنیای ذهنی شان هستم.

کتاب هایی که میتواند به شما در مدیریت عصبانیت بچه داری و جلوگیری از کتک زدن کودک کمک کند:

1-کتاب مادر کافی ترجمه مهبد ابراهیمی

2-کتاب والدین سمی سوزان فوروارد

3-شفقت خود از طریق بهشیاری نشر بینش نو

در آخر باید بگویم این روزها موقتی است آنها روز به روز مستقل تر میشوند و دیگر به شما نیاز ندارند اما شما در حال حاضر بزرگترین و بیشترین تأثیر را در زندگی آنها دارید آنها این دنیا را با شما امن احساس میکنند و سعی می کنند بشناسند.

به یاد داشته باشید که این روزها،روزهای اولیه زندگی فرزندانتان  است و ساختن یک دنیای امن برای آنها بسیار مهم است.آنها نمیخواهند به شما آسیب بزنند یا شما را اذیت کنند. آنها سعی میکنند دنیایی که بسیار برایشان ناشناخته است را به کمک شما بشناسند.

درمان عصبانیت مادر در برابر کودکان

سلام من ی خانوم ۲۳ سالم . الان چندروزه خیلی ناامیدم همش عصبیم هیچی حالمو خوب نمیکنه با پسر ۳ سالم همش درحال جنگیم اون بچه هم عصبی شده من خودم از اول زود داغدمیکردم هنوزم نمیتونم خودمو کنترل کنم. من از بچگی تو خونواده ای بودم ک مامان بابامم باهم دعوا داشتن یعنی اوناهم از طریق پدر مادرشون یکم عصبی بودن .من و خاهرام همیشه باهم دعوا میکردیم . وضع خیلی خوبیم نداشتیم اینم جزو عصبانیتمون بود. ۷ سال پیش ازدواج کردم و همه چی خوب بود تا اینکه من حامله شدم و بچم بدنیا اومد و شد دوساله . از قبل اونم یکم اذیتمون میکرد یعنی ب گفته اطرافیانمون بیش فعاله . از دوسالگی ب بعد من خیلی اذیت شدم بچم خیلی شره منم یکم اعصابم ضعیفه و قشنگ نتونستم تربیتش کنم و حس میکنم خیلی مادر بدیم . الانم سه سالشه بشششدت لجباز و حرف گوش نکن تا بیرون میریم حتتتما باید ماشین اسباب بازی بخره و ما هم براش میخریم ولی زود جوش میارم . الانم ی هفته هس ک ناامیدم همش سرش داد میزنم حال خوبی ندارم همش دوسدارم برم ی جایی وبگردم و بیرونم ک میریم حالم خوب نمیشه الانم بخاطر شغل شوهرم اصلا نمیتونیم دوروز جایی بریم . رابطم با شوهرم خیلی خوبه ولی خیلی از رفتار خودم ناراحتم بخدا تا ی چیزی میشه سریع گریه میکنم و حوصله هیچیو ندارم . کلافم . خوابم میاد . خیلی عصبیم حالم بده خودم متنفرم ازین بیحالی .یبارم رفتم پیش مشاور ولی پسرم وای نمیسته . سر همه چی گریه میکنه و قشنگ میفهمم ک اونم بخاطر رفتار من عصبیه همه چیو با زور انجام میده . اسباب بازیاشو پرت میکنه ی ماه پیش حتی زد تلوزیون رو شکست ….همیشه باهاش بازی میکنم و بوس و بغل . ولی خب وقتی دارم راه میرم تو خونه و میخام دو تیکه ظرف بشورم سریع میاد رو شونههام سوار میشه و منم خسته .دعواش میکنم . وختیم ‌ خونه تنهاییم با هم ارومتره ولی تا وختی شوهرم بیچاره میاد خونه انگار داخل میدون جنگ شده اعصابم بیشتر بهم میریزه . بخدا دیوونه شدم هیچی خوشحالم نمیکنه الانم بغض دارم . ازتون خاهش میکنم یکم با چت ارومم کنین بگین چیکار بکنم؟

پاسخ مشاور به پرسش ” تاثیر عصبانیت مادر بر کودک “

عزیز من رفتار فرزندت دست خودش نیست. از حالا نباید انقد رفتارت اونو تحت تاثیر قرار بده. یک کم آروم بوش دمنوشهای گیاهی جهت آرام کردن اعصاب هست میتونید از اونا استفاده کنید. شما باید روی خودت کار کنی و عزت نفست رو افزایش بدی. سعی کن متفاوت از اون چیزی که در خانواده پدری ت بوده رفتار کنی. تو اول خودت در الویت هستی. به فکر سلامت روان خودت باش گلم. فرزندت از رفتار تو الگو میگیره. سعی کن انقدر با فرزنذت بازی کنی که وقتی همسرت اومد انرژیش یک کم بیاد پایین و نزدیک خوابش باشه، بچه در سن حساسی هست. خودت رو‌ سرزنش نکن. اروم باش تو یک همسر و‌ مادر قوی هستی. باید نسبت به بعضی مسائل با ملایمت و آرامش بیشتری رفتار کنی.

بهتره جلوی همسرت خودتو کنترل کنی و عصبانیتت رو بروز ندی. وقتی خیلی ناراحت بودی و خواستی خشم تو بریزی بیرون میتونی تماس بگیری با دوستی با کسی حرف بزنی ولی از زندگیت لطفا برای هیچ کس نگو. ارام باش اول خودتو کنترل کن. خودتو دوست داشته باش برا خودت زمان بزار کارهای مورد علاقه تو انجام بده.

شما در هنگام بی حوصلگی انگیزه خودتو از دست می‌دی و از زندگی حس نارضایتی داری. چند تا راهکار، اول اینکه باید بتونی با اوضاع کنار بیای و یک کم به خودت استراحت بدی یا میتونی بری بیرون تا از اون حال و هوای بی حوصلگی بیرون بیای. مثلا ۱۰ دقیقه پیاده روی کنی تا انگیزه تو یک مقدار به دست بیاری. با ترسها،نگرانی ها، اضطراب و استرس خودت رو بشناسی. زمانیکه بی حوصله هستی کدوم احساساتت غلبه میکنه بر وضعیتت.

با دوستان ارتباط داشته باش. اهنگ گوش بده، خودت رو سرگرم امور روزمره منزل کن. میتونی احساساتتو روی برگه بنویسی و اگر دوست داشته باشی نگه داری و گرنه پاره کن بریز دور. گاهی مشکلات بی حوصلگی و عصبی شدن کاهش هورمونهایی مثل سروتونین هست. تا یکی دو‌هفته میتونی با این روشها پیش بری ولی اگر واقعا حوصله نداشتی و شدت عصبانیتت بیشتر شد حتما به جلسات حضوری روانشناسی برو تا روان درمانی بشید اگر برنامه داشته باشی در زندگی و روی یک برگه بنویسی طبق برنامه پیش بری قطعا موفق تر خواهی بود به فکر سلامت روان خود باش.

اطمینان دارم شما مادر توانمندی هستید و با تمام سختی هایش این روزها را سپری میکنید.

وقتی عصبانی میشم بچمو میزنم

من ۲۸ خانم هستم وقتی عصابی میشم کودکم رو خیلی میزنم بعدش عذاب وجدان میکشتم در ضمن در کل آدم استرسی هستم از بچگی ناخن هامو میجوم الان که بزرگ شدم خیلی عصبی تر شدم فکر خودکشی وکار های خیلی بد به ذهنم میرسه میخوام قرص اعصاب بخورم میترسم عادت کنم به قرص. وبچم هم دختر هست خیلی دوستش دارم بهش هم خیلی زیاد محبت میکنم اما عصبی میشم دیگه دست خودم نیست فکرم خیلی خرابه. بیشتر من درون ریزم ولی وقتی عصبی میشم خیلی بد عصبی میشه میشه یه دارو بگین مصرف کنم آروم تر بشم وضرر هم نداشته باشه؟

درمان خشم مادر در برابر کودک

ببینید افکار رو نمیشه کنترل کرد، در نوع بشر همیشه افکار اومدن و رفتن تفاوتی که شما و افرادی که اذیت میشن اینه که این افکار رو جدی میگیرن و بهشون دامن میزنن. اگر شما ذهنتون رو مثل یک اتاق فرض کنید که دو در داره که در اختیار شما نیست و شما روی یک صندلی نشستین حالا اگر هر زمانی که یک فردی از یکی از درها وارد بشه و کلی حرف بی ربط بزنه اگر شما باهاش درگیر بشین اون هی میمونه و ادامه میده، تازه افراد دیگه هم میان و اونا هم شروع میکنن به حرف زدن، تصور کنید چه ولوله ای میشه توی اون اتاق. حالا اگر زمانی که اون افراد به اتاق میان شما در مقابل حرف‌هایی که میگن فقط تماشاگر باشید اون آدما در نهایت بعد از اینکه دیدن شما اعتنایی بهشون نمیکنید از اون یکی در خارج میشن، اینجوری شما انرژی هم از دست ندادین. دارو باید و حتما روانپزشک تجویز کنه، اگر احساس نیاز میکنید حتما برید روانپزشک و شرایط رو براشون توضیح بدید تا با علم به موضوع براتون دارو تجویز کنن. اتفاقاً اینکه نسبت به مصرف دارو گارد ندارید خوبه، ولی نباید سرخود باشه، چون بعضی داروها به برخی آدمها نمیسازه و این رو باید روانپزشک تشخیص بده که درسش رو خونده. موفق باشید

مبارزه با افکار منفی

مهارت کنترل خشم

83 دیدگاه

  1. سلام وقت بخیر من یه بچه دوساله ساله دارم که نمیزاره پوشکش کنم و از دستم فرار میکنه و به زور میبرمش دستشویی . کلا بچه ای هست که خیلی تو دستو پامه و من انرژیم گرفته میشه و هم خیلی میخوابم هم خیلی بی حوصله ام نه مشکل تیروئید دارم نه افسردگی کلا انرژیم پایینه و حوصله کنی دارم . ممنون میشم راهنماییم کنید

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی متخصص کودک و نوجوان

      دوست عزیز ممکن است شما تمام نشانه های افسردگی را نداشته باشید اما خواب زیاد، بی حوصلگی و خستگی اگر مربوط به مشکل جسمانی شما نباشید از نشانه های افسردگی است که باید به آن دقت کنید.
      بر اساس نظر اریکسون بین ۱ تا ۳ سالگی خودمختاری یا استقلال در کودک شکل می گیرد.کودکان در این سن زیاد نه می گویند، دوست دارند کارهایشان را خودشان انجام بدهند. دوست دارند بیشتر راه بروند، بدوند. پس یک مادر باید صبر و حوصله زیادی به خرج دهد.
      از طرفی به طور متوسط بین ۱۸ ماهگی تا ۲۱ ماهگی کودکان آمادگی دستشویی رفتن را پیدا می کنند. پیداست که کودک شما این آمادگی را دارد و نیازی به پوشک ندارد. پس فقط باید شما صبر و حوصله به خرج دهید و به طور منظم کودک را دستشویی ببرید. کودک در عرض یک هفته، دو هفته کامل یاد می گیرد و شما مشکلی نخواهید داشت.

  2. ببخشید من پنج ساله شوهرم بهم خیانت می‌کرد پارسال هم رفت صیغه کرد تا کارمون به دادگاه کشید ولی آخرش بخاطر دخترام آشتی کردیم اونم کاراشو گذاشت کنار و اون زن رو هم ول کرد ولی من اصلا یادم نمیره هر روز و هر لحظه اون اتفاقا جلو چشممه طوری که روانی شدم فقط بچهارو کتک میزنم بعدش پشیمون میشم و گریه میکنم

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      دوست عزیز درست است خیانت بسیار سخت و ناگوار است. اما در زندگی هر کسی ممکن است این اتفاق بیفتد، زندگی بر مدار قرار نمی چرخد همه چیز در حال تغییر و دگرگونی است پس اگر دنبال قرار باشیم خودمان بی قرار می شویم. پس بهتر است این مسئله را بپذیرید. اگر همسرتان را بخشیدید دیگر خشم خود را سر فرزندان معصوم خود نریزید. اگر می بینید خشم شما قابل کنترل نیست حتما به روانپزشک مراجعه کنید و دارو بگیرید.
      کودک نیاز به محیط امن دارد، باید دوست داشته شود، مورد پذیرش باشد، تحقیر نشود، تنبیه نشود، به نظر شما کودکی که از جانب مادرش که باید منبع محبت و امنیت باشد مورد تنبیه قرار بگیرد به چه کسی می تواند اعتماد کند؟
      کودک شما نیاز به استقلال دارد، باید کارهایش را متناسب با سن اش خودش انجام دهد.
      وقتی کودکی نا آرامی می کند، عصبانی است، گریه می کند باید از جانب شما مورد همدلی قرار گیرد. باید احساسات کودک را به رسمیت بشناسید و کودک را آرام کنید. باید با کودکان خود وقت بگدرانید، با آنها بازی کنید، کتاب بخوانید، بیرون ببرید. و در نهایت قوانینی در منزل خود داشته باشید، نظم و انضباط به فرزند خود یاد دهید. کدام کار را انجام دهد، کجا انجام دهد و چه کارهایی را نباید انجام دهد. چه چیزهایی را نباید بخورد، چه چیزی را نباید بپوشد.

  3. من یه دختر ۱۵ ساله ام که به دلایلی با مامانم زندگی میکنم به دلیل مشکلی که مامانم با بابام داره مامانم بیشتر موقعا اعصابش خورده و وقتی هیچکی نیست سر من خالی میکنه منم واقعا از این قضیه خسته شدم

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      شما با مادر خود صحبت کنید که مثل هر کودک و نوجوان دیگر نیاز به امنیت و آرامش دارید، نیاز به محبت و آغوش گرم مادر دارید. اگر با کسی مثل پدر مشکل دارید با خودش صحبت کنید، مسئله تان را حل کنید. چرا باید جابجا آماج خشم شما قرار بگیرم. به مادرتان بگویید قدری فکر کند، واقعا من فرزند چه نقشی در ایجاد مشکل شما دارم؟

  4. با سلام بنده یه دختر سه سال و هشت ماهه دارم که طرز برخوردم با او اصلا مناسب نیست شبها دندان قروچه می کند علتشم منم چون در طی روز خیلی ناراحت میشم ازش از وقتی دنیا امده تا به الان تمام وظایفش با من بوده و پدرش هیچ نقشی نداره در بزرگ کردن مگر زمانی سر دخترم داد بزن یا من که به حرف مادرت گوش کن یا اینمه بگه من کمتر سر دخترم داد بزنم در همین اندازه برخورد داره من بعد زایمان یکماه مرخصی داشتم و واقعا کار خونه و بچه داری سختم بود تا همین سه هفته پیش سر کار می رفتم الان دیگه خونه ام ولی اصلا رفتارم مناسب نیست

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      دوست عزیز درست است مسئولیت فرزند کار سختی است. اما این فرزند به خواست شما پا به این دنیا گذاشته است. اگر پدر ایشان بلد نیستند یا نمی خواهند مسئولیت بپذیرند شما باید مسئول باشید. اولویت اول شما در این سن باید فرزند شما باشد. در این سن شما باید به گونه ای فضای زندگی را آرام و غنی سازید که خلاقیت و کنجکاوی کودک رشد کند. نه اینکه تمام وجودش پر از اضطراب و تنش باشد. درست است به دلایلی کار می کنید اما حق و نیاز کودک است زمانی که در منزل هستید کنار او ساعاتی را به بازی و تفریح و سرگرمی بپردازید. زمانی او را در آغوش بکشید. شما منبع عشق باشید.
      مهارت فرزند پروری بلد نیستید، کتاب بخوانید، کلاس شرکت کنید تا فرزند سالمی تحویل جامعه دهید. چرخه های معیوب را تکرار نکنید. اگر با همسرتان مشکل دارید از کمک های تخصصی یک زوج درمانگر بهره بگیرید. اگر خودتان مشکل دارید، حتما درمان بگیرید.

  5. سلام یه پسر سه سال دارم خیلی اذیت می‌کنه من خودمو نمیتونم کنترل کنم خواستم فقط خفش کنم ولی نکردم توروخدا کمک کنید اصلا حالم خوب نیست. چیزی رو میخواد میگم نیست گریه میکنه منو میزنه منم نمی تونم خودمو کنترل کنم دندوناشو بهم فشار میده زود عصبی میشه. از خودم بدم میاد حس میکنم اصلا مامان خوبی نیستم زود عصابانی میشم بعدم پسرمو که کتک میزنم پیشمون میکنم میگم کاش دستم می‌شکست نمیزدم آزمودم متنفرم

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      مار عزیز اگر احساس می کنید کنترل خشم ندارید، تا حدی که می خواهید فرزند خودتان را خفه کنید، حتما به روانپزشک مراجعه کنید.
      بچه سه ساله نیاز به تفریح و بازی دارد، بچه ای ذاتا خودانگیختگی بالایی دارد، خودش می تواند با خودش بازی کند و خودش را سرگرم کند. اما بچه دیگری نیاز بیشتری دارد که پدر و مادرش با او بازی کنند، مشغول اش کنند. شما در این سن بیش از ۳ ،۴ ساعت در روز باید با فرزند خود ارتباط مستقیم داشته باشید، یعنی با او بازی کنید، زمانی در آغوش اش بگیرید، زمانی فقط به بازی هایی که می کند توجه نشان دهید. زمانی که بازی نمی کنید، توجه نمی کنید، سرتان به کار خودتان گرم است، بچه عصبانی می شود، وقتی عصبانی می شود همدلی نمی کنید، نمی گویید ” می دونم چقدر عصبانی هستی، چون توجه نکردم ، چون فلان چیز را می خواستی و ندادم، می دونم اونو چقدر دوست داری اما امروز دیگه نمی تونم بدم” .
      کودک زدن را از شما یاد گرفته، نوع پرخاشگری و شیوه نشان دادن خشم را از شما یاد گرفته است.
      شما برای ارتباط بهتر از خانواده خودتان و همسرتان کمک بگیرید، از همسرتان کمک بگیرید، زمانی را فقط برای خودتان باشگاه بروید. پیاده روی کنید. تا احساس بهتری نسبت به خودتان داشته باشید، احساس نکنید اسیر بچه شده اید. حتی زمان هایی را با کودک خود بیرون بروید. خواهید دید به جای عصبانیت ، کتک زدن و بعد پشیمانی و پریشانی چقدر حس خوبی پیدا می کنید، چقدر از وجود فرزندتان لذت می برید. پس لحظه ها را دریابید.

  6. سلام از وضعیت زندگیم رضایت کامل ندارم ولی ارتباطم با همسرم خوبه ی پسر دوساله و شش ماهه دارم،،،خیلی عصبی شدم حال الانم دوست ندارم،،زیاد داد نمیزنم روش ولی خودم کتک میزنم و اونو میبینه،،میترسم براش خوب نباشه ولی دست خودم نیست خیلی اذیت میشم بعد اینکار

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      اگر می توانید تغییری در وضعیت زندگی خود به وجود آورید برای آن تلاش کنید، اگر نمی توانید فعلا شرایط را بپذیرید و کنار بیایید. شما آینه فرزند خود هستید، هر حرکتی، هر رفتاری از خود بروز دهید در وجود ایشان منعکس می شود.

  7. سلام من ۳۲ سالمه ی پسر ۵ ساله دارم تنها با پسرم خونه پدرم زندگی میکنم وطلاق گرفتم چند روز است کلا کار ب طلاق نباشه من از وقتی بچم ۲ سال داشت دعواش میکردم یعنی میزدمش خیلی خونواده پدرم در جمعیت است پسرم ب همه چی کار داره به همه چی دست میزنه خراب می‌کنه نمیخوره نمی‌خوابه استرس اظطراب داره با همه بچه ها دعوا می‌کنه میگه من اول باشم من اول بخورم من اول بدووم اصلا غذا نمیخوره فقط با فوش کتک میخوره خسته شدم خسته چند بار خواستم خودمو بکشم فقط ب خاطر اینکه بچمو میزنم آخه پسرم هرچی هم بهش میگن نکن همون کارو می‌کنه خسته شدم پول هم ندارم با پسرم بریم دکتر فکر میکنم پسرم بیش فعال هست خودمم افسردگی اعصاب خراب ی دارم
    پاسخ: شما همش امر و نهی می کنید و بچه شما اینکارها رو واسه جلب توجه انجام میده که دیده بشه ، شما وقتی بچه تون کار اشتباهی انجام میده نگید چرا اینکار رو کردی حواسشو پرت کن و اگر کار درست هر چند کوچیک انجام میده خیلی تشویقش کن و چند بار اینو تکرار کن و کارهای اشتباه رو نادیده بگیر ، این ایام هوا مساعده ببریدش پارک اجازه بدید دوندگی کند انرژیشو بگیرید. ریشه تمام رفتارهای پسرتون نوع برخورد شما, پرخاشگری ها, تنبیه ها و ماجرای طلاق هست. یعنی پسر شما به خاطر محیط نا مناسبی که توش قرار داره این کارها رو می کنه. هر چقدر اضطراب و نا امنی کودک بیشتر بشه نا فرمانی و رفتای پر خطر و پرخاشگرانه اش هم بیشتر می شه. پس به جای پسرتون تمرکزتون رو بزارید روی اصلاح رفتارهای خودتون و محیط.تمام این رفتارهای پسرتون فریاد کمکه. می دونم که شما هم خیلی آسیب دیدید و حال خوبی ندارید اما یه کودک بسیار آسیب پذیرتر هست. پس برای تموم شدن این چرخه معیوب برای خوب شدن حال خودتون کاری انجام بدید

  8. سلام وقتتون بخیر ،من یک خانم خانه دار هستم که دو فرزند پسر دارم با تفاوت سنی دوسال پسر اول الان سه ساله هست من به شدت عصبی هستم حتی گاهی پیش میاد فرزند اول رو تنبیه میکنم اینم بگم در اینکه پشت دستش بزنم امین باعث میشه بعدش فورا پشیمون بشم و حسابی منو ناراحت کرده هر کار هم میکنم نمیتونم عصابنیتمو کنترل کنم

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      مادر عزیز اگر می بینید خیلی عصبی هستید، کودکان معصوم گناهی نکردند که آماج خشم شما قرار بگیرند، شما خودتان از خدمات روان شناسی و روان پزشکی بهره بگیرید. کودک یک ساله شما نیاز به مراقبت بیشتری دارد، زمان زیادی از شما می گیرد، شما را خسته می کند، اما آن کودک سه ساله را هم نمی توانید رها کنید، زمان هایی را فقط باید به ایشان اختصاص دهید، با او بازی کنید، بغلش کنید، ناز و نوازش کنید که احساس نکند رها شده و شما توجهی به او ندارید. سعی کنید کارهای مثبتش را ببینید و تشویق کنید، نه آنقدر بی توجهی کنید که کودک برای جلب توجه به کارهای منفی و خرابکاری رو بیاورد و آنگاه شما بخواهید طفل معصوم را تنبیه کنید.
      کودک سه ساله کنجکاو است محیط خانه را امن و نسبتا خلوت کنید اجازه بدهید کودک هر جور دوست دارد بازی کند، امر و نهی نکنید، نگران آشفتگی منزلتان نباشید.

  9. سلام وقت بخیر. میشه کمکم کنید .دوتا بچه دارم ۳سال وشش ماه و۱سالونیم. شوهرم راه دور سرکار ماهی ۱بار میاد خونه ..خیلی زودرنج و عصبی هیتم مخصوصا سربچه هام .میشه بگید چکار باید انجام بدم

  10. من مادردوتادختر3 ساله و5 ساله هستم خیلی اذیتم میکنم چند وقتی هست که بخاطر اینکه شوهرمم ترکم کرده و رفته خیلی خیلی زیاد عصبی میشم سرکوچکترین موضوع دخترامو کتک میزنم خیلی حرص میخورم بعدش کلا اعصاب و روانم بهم ریخته تو این مدت راهکار شما چیه میشه کمکم کنید؟؟؟

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      مادر عزیز شرایط شما کاملا قابل درک است. همسر شما، شما را رها کرده و شما خشم و عصبانیت شدیدی از همسر خود دارید. هیچ کس دوست ندارد مورد طرد همسرش قرار بگیرد اما اتفاقی است که افتاده و چاره ای جز پذیرش آن ندارید.از خانواده خود یا دوستان خود کمک بگیرید. با بچه ها بازی کنید، برای بچه ها بازی طراحی کنید. به بچه ها محبت کنید، دوستشان داشته باشید، تو چشمان دختران خود نگاه کنید برق محبت را از آنها دربافت خواهید کرد. اگر شرایط مالی خوبی دارید، بیشتر در کنارشان بمانید و از وجودشان لذت ببرید، اگر شرایط خوبی ندارید حتی می توانید یک کسب و کار خانگی راه بیندازید، هم کار کنید و هم در کنار دلبندان خود باشید.
      الان این کودکان بیشتر از هر موقع به حمایت شما نیاز دارند. پدرشان هر که بوده این کودکان دوستش داشتند و از دستش دادند. شما باید هم پدر و هم مادر باشید، محیط خانه را گرم و پر مهر و صفا نگه دارید تا این کودکان معصوم در آن احساس آرامش و امنیت کنند‌.

  11. سلام خسته نباشید پسرم ۲سالشه تازگیا ایقد لجباز یه دنده شده ایقد شره ومنم اصلا عصابم نمیکشه عصیبم تازگیا بعضی وقتا کنترلم از دس میدم میزنمش یا تو اتاقش میزارمش در میبندم و همش ناشکری میکنم ک من ک عصاب ندارم چرا بچه اوردم خیلی عذاب وجدان دارم شوهرمم اصلا کمکم نمیکنه چ تو تربیت چه تو نگهداری بچه همه مسولیت بچه رو دوش خودمه همش از تربیتم ایراد میگیره

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      در این سن استقلال در کودک شما شکل می گیرد، کودک باید در این سن مخالفت کند تا حدی لجبازی کند. اما اگر لجبازی اش شدید هست از خودتان بپرسید چقدر به نیازهای کودک خود توجه می کنید؟ چقدر با او بازی می کنید؟ چقدر ناز و نوازش می کنید؟ به جای زدن و گذاشتن در اتاقش چقدر بغلش می کنید؟ چند بار می بوسی؟ چند بار بازی می کنی؟ چند بار احساساتش را تایید می کنی؟ چند بار توجه می کنی؟ چند بار کارهای خوبش را می بینی؟
      با همسرت مشکل داری بنشین صحبت کن، گفتگو کن، از نیاز هات بگو، از احساسات خودت بگو، مسئله ات را با کمک همسرت حل کن و .‌….

  12. سلام من دختر بیماری دارم گفتارش ضعیفه دیراموز هست انحراف چشم داره قلبش هم مشکل داره الان ۱۲ سالشه و خسته شدم و نمیتونم با خودم کنار بیام که دختر من بیمار هست و نگاههای اطرافیان بدتر عصبیم میکنه خیلی عصبی و کم طاقت شدم همش سرش داد میزنم و دعواش میکنم و بیشتر اوقات اشکم ناخوداگاه سرازیر میشه و از زندگی خستم و ارزوی مردن خودم را میکنم.

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      دوست عزیز شرایط شما کاملا قابل درک است. هیچ مادری دوست ندارد فرزند بیمار یا مشکل داری دنیا بیاورد، هیچ مادری دوست ندارد فرزندش گرفتاری بیماری لاعلاجی گردد، هیچ مادری دوست ندارد فرزندش را از دست بدهد، تمام این حوادث سخت و ناگوارند اما برخی مواقع روزگار غدار سیلی محکمی بر صورتمان می زند که گریزی از آن نداریم. دنیا بر مدار قرار نمی چرخد، همه چیز مرتب در حال تغییر و دگرگونی است ، اگر دنبال قرار باشیم خودمان بی قرار می شویم. پس اولین و بهترین کار این است که شما این مسئله را بپذیرید و با آن کنار بیایید، از نگاه مردم نترسید. فرزند خود را در گروه هایی ثبت نام کنید که مثل خودش هستند، مشکلات خودش را دارند، شما هم با بقیه مادران آشنا می شوید، از تجربیات آنها استفاده می کنید. توقع زیادی از فرزند خود نداشته باشید، سعی کنید کارهای خانه یادش بدهید و همچنین شرایطی فراهم کنید تا هنری یاد بگیرد. با این سبک هم خودتان آرام می گیرید و هم آن کودک معصوم نفس راحتی می کشد. با آرزوی روزهای آرام برای شما مادر عزیز

  13. سلام صبح بخیر من مادری ۴۰ سال هستم دو فرزند ۷ ساله و ۴ ساله دارم تو زندگی خیلی مشگل دارم همجوره به بچها و زندگیم میرسم اما خیلی زود اعصابم خورد میشه و تا مرض جنون میرسه و تا جای که امکان داره به بچه‌ام کت میزنم و بعد اذاب وجدان میگیرم خیلی دادا میزنم چکار کنم این مشگل خیلی اذابم میده

  14. سلام خوبید من مادر یک فرزند هستم اما خیلی حوصله وقتی چیزی را میشکنه یا جای از حرفم نمیکنه خیلی عصابم خورد میشه حتا کتک میزنم اما بعدا خیلی پشیمان میشم به آغوش میگیرم میگم ببخش پسرم نمیدونم چیکار کنم اصلا خشم خوده کنترل نمیتونم لطفا یک راه را راهنمایی کنید سپاس

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      مادر عزیز قرار نیست فرزند ما همیشه حرف ما را گوش کند. فرزند هویت مستقلی دارد و لازمه رشد سالمش این هست که زمانی مخالفت کند. شرایط سنی کودک خود را در نظر بگیرید. منزل خود را خلوت کنید. وقتی کودک چیزی را می شکند از خودتان بپرسید چه چیزی برای من بالاترین ارزش را دارد؟ آیا بچه دوست دارد عمدا چیزی را بشکند؟ یا اگر عمدا شکسته شما چه کار کردید که این اتفاق افتاده؟ در چنین مواقعی با کودک خود همدلی کنید.” لیوان شکست، اشکالی ندارد، حالا جارو می آوریم با همدیگر جمع می کنیم. شیر ریخت، خودت را ناراحت نکن ، دستمال بیاور با هم پاک کنیم” . وقتی وسیله ای می شکند می توانی آن را جایگزین کنی، اما قلب شکسته را به راحتی نمی توانی ترمیم کنی.

  15. سلام پسرم ۱۲ ساله است زود عصبانی می شود و متاسفانه من به خاطر اینکه در گذشته سختی زیاد کشیدم بدتر عصبانی می شوم و داد و فریاد شروع می شود که خودم بعد پشیمان می شوم . دوست ندارم زندگی ام همش باداد وفریاد باشد .خیلی خسته شدم .

    • زیور رحمانی نژاد

      فرزند شما وارد سن نوجوانی می شود، نوجوانی سن هویت یابی است. تمام نوجوانان همزمان با تغییرات بدنی که حتی ممکن است خیلی خوشایندشان نباشد، تغییرات خلقی را هم تجربه می کنند، فرزند شما دیگر کودک نیست، او احساس می کند فرد بزرگسالی است، شما می خواهید مثل کودکی او را کنترل کنید، امر و نهی کنید اما ایشان نمی پذیرند. ایشان بزرگ شدند باید هر هفته شورای خانواده تشکیل دهید، درباره تمام مسائل زندگی با هم گفتگو کنید، در تصمیم گیری ها فرزند خود را مشارکت دهید، از ایده و نظر ایشان استفاده کنید. روزی نیم ساعت با فرزند خود اوقات مشترک مفید داشته باشید، ببینید فرزند شما به چه چیزی علاقه مند است، فیلمی دوست دارد، همراه او ببینید، بازی خاصی دوست دارد با او بازی کنید، با او همدلی و همراهی کنید، نوجوان خودتان را در آغوش بکشید، او را نوازش کنید، این حس را به نوجوان خود بدهید که برایتان مهم و ارزشمند و دوست داشتنی است. از چیزی عصبانی می شود، احساسش را به رسمیت بشناسید ” معلومه خیلی عصبانی هستی، دوست دارم با من حرف بزنی، دوست دارم به من بگی چه اتفاقی افتاده” .

  16. سلام امشب برای اولین بار دختر چهار سالمو بعد کلی صبوری زدمش الان عذاب وجدان داره نابودم میکنه انقدر گریه کردم داغون شدم چیکار کنم لطفا مشاوره بهم بدین کمکم کنید

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      مادر گرامی شما اگر همیشه پاسخگوی نیازهای فرزندتان بودید، توجه کردید، محبت کردید، صبوری کردید ولی یک بار این اتفاق افتاده، خودتان را سرزنش نکنید. عذاب ندهید، شما زمانی به فرزند خود آسیب می زنید که این رفتار شما تکرار شود. برای فرزند خود قانون و قواعدی هم بگذارید که خیلی شما را عصبانی نکند.” مثلا این اسباب بازی را جمع کردیم می توانیم اسباب بازی دیگری بیاوریم “. اول اتاق را جمع می کنیم، بعد تلوزیون نگاه می کنی. نیم ساعت با تو بازی می کنم بعد وقت غذا درست کردن است.”

  17. سلام من دوتا بچه دارم یکیش پسره شش ساله دخترمم سه سالشه دوتا شونم خیلی دوستدارم و صاقت اینکه یه ساعت ازم دور باشن ندارم ولی پسرم از اول خیلی گریه و داد وبیداد میزنه شلوغه و کلافم کرده ومتاسفانه منم باهاش بر خورد فیزیکی میکنم ولی بعدعذاب وجدان میگیرم چیکار کنم ک هم خودمو کنترل کنم هم اینکه پسرم جیغ نکشه ..با اومدن دخترم احساس میکنم واقعا براش وقت کم گذاشتم تو حاملگی پسرمم واقعا تنش عصبی زیادی داشتم احساس میکنم همیشه ب پسرم سخت میگیرم کلا
    پاسخ: هر بچه ای با خلق و خوی متفاوتی به دنیا میاد و هیچ دو بچه ای قابل قیاس نیستند. شاید بچه ای نیاز به بازی و تفریح بیستری داره و شما به این نیازش پاسخ نمی دهید و او جیغ و داد می کنه تا توجه بگیره. در روز چند ساعت با پسرتون بازی می کنید؟ چند ساعت با دخترتون؟چقدر بچه ها را بیرون می برید؟چقدر در ارتباط مستقیم هستید مثلا با هم غذا درست کنید، غذا بخورید، کتاب بخوانید و…؟پسرتان چه مواقعی جیغ می کشه؟ چه اتفاقی می افته که جیغ می کشه، بعد از جیغ شما چه کار می کنید؟بعضی بچه ها به صورت خودجوش بازی می کنند و خیلی هم نیازی به اطرافیان ندارند، اما برخی دیگر انگار بلد نیستند، باید براش بازی طراحی کنی یا هر روز زمان خاصی را فقط با ایشان بگذرانی، برایشان برنامه ریزی کن تا سردرگم نشوند و مرتب بازی و تفریح کنند.اگر پسرتان برای بدست آوردن چیزی جیغ می کشد نسبت به رفتارش بی تفاوت باشید ، واکنش نشون ندهید. یا جایی که خیلی عصبانی هست بهش بگو می دونم چقدر عصبانی هستی ، چقدر ناراحتی ، می دونم این را دوست داری اما متاسفانه نمی تونم این کار را برات بکنم. برخی موارد حواسش را به چیز دیگری پرت کنید.‌ اگر این کارها را کردید و جواب نگرفتید نهایتا وقتی جیغ کشید از داشتن چیز مورد علاقه اش برای چند ساعت محرومش کنید، مثلا اگر تلوزیون دیدن دوست داره بعد از جیغ حق نداره تا دو ساعت تلویزیون ببینه

  18. من مامان خیلی عصبی دارم می خواستم درموردش باهاتون صحبت کنم. من خودم۱۶ سالمه و یه خواهر ۴ ساله دارم مامانم کلا به هر چیزی گیر میده و همش عصبانی همش از دستم شاکیه واقعا دلیلشو نمیفهمم مثلا امروز برد منو بیرون واسم لباس و .. خرید همش میگه تو توی خونه بهم کمک نمیکنی بی دلیل عصبانی میشه باهام حرف میزنه ولی خیلی سرده باهام هرکاری بگه انجام بده همون لحظه باید انجام بشه وگرنه فورا عصبانی میشه خودش انجام میده و بی محلی میکنه سرحال نیس همش شاکی و ناراحت زیاد میخوابه مثلا تا ۱۱ یا ۱۲ بیدار میشه البته منم همینطوریم سرحال نیستم انرژی ندارم و اصلا علاقه ای ندارم وقت بگذرونم باخانواده یا کمک کنم من ادم استرسی و خجالتی هم هستم ابجی کوچیکم هم ناخوناشو میکنه به خاطر استرس

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      دوست عزیز با مادرتان صحبت کنید، مادرتان ممکن است افسرده باشد یا در اثر یک بیماری جسمی دچار این حالت ها شده باشد.‌ باید درمان بگیرد. شما نوجوان هستید، نیاز خاص خودتان را دارید، فصل شکل گیری هویت شماست، دوست ندارید با مادر زیاد وارد چالش شوید، دوست دارید بیشتر با دوستانتان باشید، دوست دارید مورد توجه باشید و دیده شوید. ممکن است از اول خلق و خوی خجالتی داشتید و با رفتارهای تند مادرتان مشکل شما تشدید شده باشد. رفتار های تند مادرتان باعث ناخن جویدن خواهرتان هم شده، شما سعی کنید وقت بیشتری با خواهر خود بگذرانید، با خواهرتان در روز تایم های بیست دقیقه، نیم ساعت بازی کنید. فضای خانه شاد تر می شود، بچه احساس می کند، دوستش دارید، برای شما مهم است که وقت می گذارید، احساس ارزشمندی بیشتری می کند، احساس امنیت بیشتری می کند. کم کم یادش می رود عادت بدی داشته است.

  19. سلام امروز پسرم ۱۰ سالشه ویکی تقریبن هم سن خودش دعوا کرد وفحش داد و مقصر هم نبود پسرممنم بخاطر کارش بدجور کتکش زدم وصورت زخمی کردم حس بدی دارم چیکار کنم

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      شما اجازه می دادید کودکان خودشان مسئله خود را حل کنند. کودک شما عصبانی بوده، با او همدلی نکردید، احساسش را به رسمیت نشناختید. نه تنها باری از دوشش برنداشتید، احساس خشم و عصبانیت کودک را شدیدتر کردید.

  20. سلام وقت بخیر من یه پسر دوساله دوماه دارم چندماه پیش یه چند ماه تو خونه کار میکردم حالا با توجه به شرایط بعضی وقتا کار داشتم پسرم اذیت میکرد یا همش نق میزد بعضی وقتا سرش داد میزدم یه چند ماهیه با لبش بازی می‌کنه لبشو میگیره الان بیشتر شده قبلا کم بود الان هی بغلش میکنم بوسش میکنم بازی میکنیم فایده نداره باید چکار کنم خیلی رو اعصابمه راهنماییم کنید تا بیشتر نشده

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      کودکان ما خلق و خوی متفاوتی دارند، کودک شما حتی نسبت به صدای بلند حساس بوده است، داد و بیداد شما کودک را مضطرب ساخته است. شما به مدت یک هفته این رفتار کودک را یادداشت کنید، در روز چند بار این اتفاق می افتد، قبل از این کار چه اتفاقی می افتد؟ چه زمانی این اتفاق می افتد یعنی آن زمان شما مشغول چه کاری هستید؟ شما با این روش می توانید عوامل برانگیزاننده را شناسایی و حذف کنید. یا زمانی که مبادرت به این کار می کند، با بازی کردن، خوردن و غیره رفتار دیگری را جایگزین این رفتار کودک کنید.

  21. سلام شب بخیر من تازه ازدواج کردم و یه پسر 18ماه دارم خیلی عصبی شدم و همش کتکش میزنم میشه کمکم کنید

  22. سلام من خیلی زود عصبی میشم مخصوصا برای بچه ی 2سالم

  23. سلام ببخشید من یک پسر بچه دارم ۶سالشه خیلی بهانه میگیره مثلا اگر بگم این لباس بپوشه باید بازور بپوشه بعد خودشو میزنه هر چی بهش میگم این کار نکن خرابتره منم عصبی میشم سرش داد میکشم اونم بعد اروم میشه میشه راهنماییم کنید

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      مادر عزیز باید روابط شما پدر و مادر بررسی شود و نوع فرزند پروری شما، ما نمی توانیم به راحتی به کودکی برچسب بزنیم. در خیلی از مواقع رفتار ما پدر و مادرها اصلاح شود، رفتار فرزندان اصلاح خواهد شد. نظر خودتان را بر فرزند تحمیل نکنید. فرزند شما هم حق انتخاب دارد، می توانید دو یا سه دست لباس بیاورید و بگویید خودش از بین آنها انتخاب کند. کل لباس ها را در اختیارش قرار ندهید که نتواند انتخاب کند. در خواستی هم داری فقط یک بار می گویی نه بیشتر، برای لباس پوشیدن زمان تعیین کن، مثلا ده دقیقه وقت داری لباس را بپوشی بیرون برویم، عقربه ساعت را نشان می دهی یا تایمر گوشی را فعال می کنی. بعد از خوردن زنگ می گویی وقت تمام شد و وقت رفتن است.دیگر کار به داد و بیداد کشیده نمی شود.

  24. من ۲۰سالمی یک پسر ۹ ماهه دارم یک ماه میشه پدرم فوت کرده برای همین خیلی ناراحت بودم اما نمیدونم چرا درحال که حیچ مشکل خاصی در زنگیم ندارم اما بی دلیل عصبانی میشم میخام سری بچه داد بزنم

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      مادر عزیز شرایط شما قابل درک است شما هنوز سوگوار هستید. سوگواری معمولا بین ۶ ماه تا دو سال و حتی دو و نیم سال طول می کشد، اول انکار می کنید، بعد عصبانی می شوید، مدت ها چانه می زنید چرا ما؟ چرا پدر ما؟ مدت ها افسرده می شوید، با خاطراتش در گیر می شوید و آنگاه می پذیرید. به هر حال یک ماه زمان کمی است، ممکن است هنوز در مرحله خشم و عصبانیت سوگ باشید. پس هر موقع فرصتی پیدا کردید برای پدر عزیزتان گریه کنید تا آرام شوید.
      اگر در مرحله افسردگی هم باشید ممکن است گاهی عصبانی شوید. تفاوت افسردگی ناشی از سوگ این است که شخص سوگوار ، هنوز از چیز هایی لذت می برد و حتی ممکن است زمانی که دور هم نشستید و با هم صحبت می کنید به چیزهای خنده دار بخندید، اما افسرده واقعی اصلا خنده بر روی لبش نمی آید.
      اگر رابطه خوبی با پدر خود داشتید، سوگ شما زودتر حل خواهد شد.
      پس هر موقع نسبت به فرزند خود خشم گرفتید به خودتان بگویید کودک من گناهی نکرده و جلو خشم خودتان را با نفس های عمیق، فاصله گرفتن از کودک، خوردن آب سرد، شستن صورت با آب سرد ، بگیرید.

  25. سلام دخترم ۴سال و سه ماه داره خیلی عصبیه یعنی یجورایی خودم بچمو داغون کردم سریه مساعلی حوصله زندگی نداشتم این طوربگم که دوره سه سالگی خیلی افتضاحی براش رقم خورد یجورایی بود که شوهرم به مااهمیت ندادبعد خیانت کرد من کلا داغون شدم دخترم سر کوچکترین مسعله شاید اصلا مهم نبودمن بچه رومیزدم خیلی زیاد خیلی بد میزدم شاید اون لحظه ها حتی عذاب وجدان نداشتم چون خودم درد شدیدی تویه قلبم حس میکردم دنیا روسرم خراب بود خودم بود نابود شدم دوسه روز بچمو ندیدم وحالا ازاون ماجرا نزدیک دوسال میگذره ولی هنوزدرروز یکم عصابم خورد میکنه بازم میزنمش یا هولش میدم پرت میشه یامیترسونمش ولی می‌شینم گریه میکنم وپشیمون میشم بعد معذرت خواهی میکنم ولی عذاب وجدان میگیرم بچه هم اعصابش خورد میشه جیغ میزنه موهام می‌کشه یادادبیدادهای منو به خودم میزنه من عصبانی میشم علاوه برکتک جیغ میکشم دعواش میکنم چکارکنم؟؟

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      مادر عزیز قابل درک است که خشم شدیدی از همسر خودتان داشتید و این خشم را جابجا بر سر فرزند معصوم خود ریختید. هیچ کس دوست ندارد خیانت ببیند اما آیا شما تنها آدمی بودید که با این مسئله مواجه شدید؟ شما انتظار داشتید همه چیز مرتب بر روال خودش باشد. اما برای هر کدام از ما ها ممکن است شرایط ناگواری پیش آید که قابل کنترل نیستند. دنیا بر مدار قرار نمی چرخد، اگر دنبال قرار باشیم خودمان بی قرار می شویم.‌ پس در چنین مواقعی اولین مسئله پذیرش این موضوع و حل آن است. در چنین مواقعی وقتی می بینید پر از خشم هستید و قابل کنترل نیست حتما از خدمات روانپزشکی استفاده کنید. شما در قبال فرزندتان مسئول هستید، مسئول سلامت جسمی و روانی کودک خود. فرزند شما کیسه بوکس شما نیست، انسان است و پر از احساس. شما با این روش دنیا را برای کودک خود نا امن کردید. فردای روز به چه کسی می تواند اعتماد کند، به او حس بی ارزشی القا کردید، به او ثابت کردید که دوستش ندارید، طردش می کنید، به او احساس گناه دادید، فکر می کند خودش باعث مشکلات شماست. به او احساس نا امنی دادید او همیشه منتظر است که شما رهایش کنید، وجودش را پر از ترس و خشم کردید، باید این خشم یک روزنه ای داشته باشد تا کم کم فروکش کند، پس شما با کتک زدن فرزندتان یاد دادید که زدن روزنه تخلیه خشم است.
      شما اول به فکر درمان خود باشید و بعد کودک خود را پیش روان شناس کودک ببرید.

  26. پسر ۶ سالم زود گریه میکنه،مخصوصا وقتی با منه ،پارک بردمش بخاطر اینکه نتونست چوبو از دوستش بگیره گریه کرد و گفت میخاد بره خونه من اصرار کردم که بازی کنه ولی لج کرد،داشتم میبردمش نظرش عوض شد ولی من گفتم نه گریه کردی دیگه بازی بسه،اونم تا خونه که حدود یک ربع راه بود جیغ کشید و گفت بریم پارک.گفتم گریه نکن و اخر تهدیدش کردم بریم خونه میزنمت ولی بازم جیغ کشید.منم خونه که رفتیم کلی زدمش و پتو رو گذاشتم رو دهنش و گفتم حالا جیغ بزن.،از اون روز حالم بده بخاطر رفتارای زننده ای که با طفل معصوم داشتم.چطور چنین مواقعی خشمم رو کنترل کنم.حتی امتیاز منفی برای کارای بدش میزارم کاغذ رو قایم میکنه .موندم چطور باهاش رفتار کنم.کاش میتونستم خاطره اون روز رو از ذهنش پاک کنم .از خودم متنفرم

    • شما کار درستی کردید که از محیط پارک دورش کردید ولی تنبیه کاملا اشتباه بوده ، وقتی داشت جیغ میزد و گریه میکرد نباید جواب میدادید آستانه تحملتون رو بالا میبردید و کاملا بی تفاوت برخورد میکردید ، اون خواسته با این حرکت شما تسلیم بشید

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      مادر عزیز کافی بود فقط با فرزند خود کمی همدلی کنید.” می دونم دوست داشتی اون چوب مال تو باشد، ناراحت شدی حالا بیا بگردیم یه چوب دیگر برای تو پیدا کنیم. اگر خیلی ناراحتی و دوست نداری بمانی اشکال نداره می ریم خونه” . به جای یک همدلی تا جایی پیش رفتی که قصد جان کودک خود را کردی. وقتی کار مثبت کودک خود را ببینی، لازم نیست امتیاز منفی به کودک خود بدهی ، امتیاز منفی به خاطر ناراحت شدن و گریه کردن که حق طبیعی هر کدام از ماست! مادر عزیز فقط روزی یک ساعت وقت بگذار و در مورد فرزند پروری کتابی بخوان. تا اگاهانه رفتار فرزند خود را مدیریت کنی و آسیب بیشتری نزنی.با آرزوی آگاهی برای همه مادران

  27. من فوق العاده آستانه ی تحملم کم شده بعد بچه دار شدن و با کوچکترین خطای دختر دو سال و نیمه م چنان دادی میزنم ک آدم بزرگ هم اونجا باشه میپره از جاش ، البته این داد زدن رو از وقتی ۷ ۸ ماهه بود پیدا کردم ، چون فوق العاده تو هر دوره ای اذیت شدم بخاطر شیر خوردنش ، خوابش ، شیطنتش ، نمیدونم چکار کنم ک این داد زدن از سرم بیفته ، بارها با خودم تمرین میکنم وقتی کار بد و خطرناکی کرد نفس عمیق بکشم تا ۱۰ بشمارم یا کارهایی از ابن قبیل اما فقط برای یک روزه هز روز بعدش باز دهد و کتک و جیغ رو پیشه میکنم ، خواهشا راهنماییم کنید

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      مادر گرامی حتما به روانپزشک مراجعه کنید و دارو بگیرید، وقتی یک قرص می تواند شما را آرام کند، فضای خانه را امن کند، فرزند شما را از جیع و دادهای شما در امان نگه دارد. در برابر دارو مقاومت نکنید. کشف داروهای ضد افسردگی تحول عظیمی در دنیا بوجود آورده، باورهای عامیانه را دور بریزید و فرزندتان را قربانی نکنید.‌

  28. من خیلی پسر ۳ سالمو کتک میزنم. خیلیم عذاب وجدان دارم. شوهر بداخلاق و بددهنی دارم…همیشه بخاطر اینکه بچمو کتک میزنم و دعواش میکنم با شوهرم دعوام میشه. خراب کاری ک میکنه میزنمش. خیلی هم بد میزنمش بعدش پشیمون میشم. حتی حاضریم از هم جدا بشیم بخاطره بچمون همو تحمل میکنیم فقط. همه ی حریمها بینمون از بین رفته دست روی هم بلند میکنیم و فحشای رکیک ب خانواده های همدیگه میدیم. دلم برا بچم میسوزه

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      اگر قصد جدایی دارید و شرایط مناسبی برای جدایی دارید، زودتر این کار را بکنید و بیشتر از این به طفل معصوم آسیب نزنید. اگر کشور اروپایی یا آمریکایی بود یه لحظه اجازه نمی دادند شما سرپرستی این کودک را به عهده بگیرید.

  29. سلام خسته نباشید من دو بچه دارم یه ۴ساله و یه ۱ساله خیلی اذیتم میکنه گاهی جیغ و داد میکنم بعد شوهرم اصلا درکم نمی کنه و کتکم میزنه و بهم حرف های زشت میزند چیکار کنم؟

  30. پسرم وقتی با موبایل بازی میکنه و برنده نمیشه جیغ میکشه و بعضی وقتا من عصبانی میشم و دیشب زدم ت ی صورتش چیکار کنم؟۲۲ اردیبهشت سه ساله میشه. احساس میکنم مادر بدیم

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      مادر عزیز اول شما و پدرش با کودک خود بازی کنید، بازی هایی که یک بار ایشان برنده شوند و یک با شما، کودک متوجه شود هدف بازی فقط برای لذت بردن است ، نه بردن یا باختن.
      در ضمن سن کودک شما برای بازی های کامپیوتری بسیار پایین است. این سن سن رشد خلاقیت کودک است، شما با فرزند خود بازی کنید، فضا برای رشد فراهم آورید. برای راحتی خود کودک را با موبایل یا تلوزیون مشغول نکنید. شما به جای عصبانیت حواس کودک را به چیز دیگری پرت کنید. کمی مطالعه کنید و از مضرات و منافع استفاده از موبایل و غیره آگاه شوید.

  31. سلام خیلی عصبی هستم نمیتونم کنترلش کنم بچه هامو خیلی میزنم چیکارکنن؟ بچه هامو میزنم داد میزنم ۳تا بچه دارم ۷و ۵و ۱ساله همش سرم توگوشیمه کارای خونم میمونه قبلا سرترالین مصرف میکردم و خیلی خوب بود ولی قطعش کردم این روندو دوس ندارم میخوام بچه هام توارامش بزرگ بشن ولی نمیتونم

  32. سلام خسته نباشید من پسرم سه ساله نیمه شه ولی خیلی خیلی اذیت مکنه من یه بچه دیگه هم دارم اونم 9ماهشه پسرم دخترم رو میزنه باهیچ بچه ای را نمیاد همه بچه هارو میزنم چکار کنم؟نمیدونم چکار کنم هرچرا میرین مکن چرا پسرت آنقدر شلوغه یا بچه هارو میزنه خجالت میکشم بعد عصبی. مشم می زنمش بعد خودم پشیمون نشم چرا زدمش خیلی محبت میکنم بغلش میکنم ولی فایده نداره

  33. سلام وقتتتون بخیر مادر ۳۹ ساله هستم که دو فرزند دارم دختر ۴ سال و سا ماه و پسرم دوسال و ۵ ماه دارد. بچه هایم خیلی بازیگوش و شیطونن به زوری که شب وقتی پدرشون از سرکار میاد خونه انگار شیطنتشون بیشتر میشه مدام دنبال هم میکنن و از روی مبل به زمین میپرن. شوهرم خیلی خستس و اصلا حوصله بچه هارو نداره و مدام سرشون داد میزنه و حتی تو سرشون یا کمر بچه ها میزنه. هر چی به بچه ها میگیم آروم تر یا نپرید و یرو صدا نکنید فایده نداره. این دست بزن پدرشون منو اذیو میکنه و از این بابت ناراحتم. دوست دارم شوهرم بیشتر بچه هارو درک کنه اما فایده نداره نمیدونم چکار کنم کمکم کنید ممنون

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      مادر عزیز در طول روز با بچه ها بازی کنید، بچه ها را پیاده روی و پارک ببرید.
      از طرف دیگر فرزندان شما نیاز به پدر هم دارند. دوست دارند از طرف پدر دیده شوند، توجه بگیرند.
      به پدر گرامی بفرمائید به جای تنبیه کودک یک ساعت زودتر از سر کار تشریف بیاورند تا کمتر خسته شوند و حوصله بیشتری داشته باشند، خودشان کودک شوند و یک ربع بیست دقیقه با کودکان بازی کنند. کودک آرام خواهد گرفت و نیازی به جلب توجه منفی نخواهد بود.

  34. سلام جناب من ۳۰سالمه دوتابچه دارم بچم دومم سه سالوشش ماهشه دست شوی نمیره همین جوری ادرارشو توگوشه ای از خونه میکنه براش توالت کودکم گرفتم روش نمیشینه خیلی عصبی میشم کتکش می زنم چجوری عصبانیتموکنترول کنم

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      مادر گرامی یک کودک طبیعی بین ۱۸ ماهگی تا ۲۱ ماهگی آمادگی دارد که از پوشک گرفته شود. و کودک تا ۵ سالگی در جاهای غیر معمول ادرار کند، اختلال محسوب نمی شود. شما باید صبر و حوصله تان را بالا ببرید، برای کودک زمان بگذارید، یک هفته هر نیم ساعت صبح تا شب کوتاه را کنترل کنید، اگر دیدید کودک ۳ ، ۴ ساعت خشک می ماند، کودک آمادگی دارد از توالت استفاده کند. شما باید وقت بگذارید، پوشک را از کودک جدا کنید و مرتب کودک خود را دستشویی ببرید، اگر کودک از نظر جسمی مشکلی نداشته باشد، بتواند حرف بزند و نیاز خود را بگوید در عرض یک تا دوهفته کودک کاملا یاد می گیرد.

  35. سلام فشارمالی روم هست وحوصله بچه روندارم وگاهی می توپم بهش وتشرمیزنم درمقابل خواسته های کودک چه بایدکرد یاچه طوربرخوردکنم که پرخاش نکنم به کودک واعصابم راکنترل کنم

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      شما تنها کسی نیستید که فشار مالی را تحمل می کنید. زمانی که در کنار فرزند خود هستید، محبت کنید، نوازش کنید، بازی کنید، برنامه ریزی داشته باشید، قانون داشته باشید. مطمئن باشید کودک متوجه خواهد شد چه درخواستی داشته باشد. به جای اینکه هزینه کنید تا از کودک خوش بگذرد، هر روز وقتی بگذارید و کودک را به پارک و فضای سبز ببرید. ساندویچ ساده ای درست کنید و همراه خود برای کودک ببرید .جلو چشم کودک مرتب از نداری و فقر ننالید.

  36. متاسفانه چندین بار داد زدم س دخترم و الان مدتیه که دختر آروم من داد میزنه و پرخاش میکنه باید چیکار کنم؟ خیلی ناراحتم. شرمنده من ی دختر دو سال و دو ماه دارم

  37. دخترم حدودا سه سالشه و به شدت عصبانیه با انجام کاری که باب میلش نباشه زود عصبی میشه و جیغ میزنه و حتی کتک میزنه گاز میگیره خودمم خیلی زود با این رفتارا عصبی میشم خیلی ادم عصبیی نبودم اما از موقه ای که بچه دار شدم و دخترم زود عصبی میشه و جیغ های زیادی میکشه منم زود اعصابم بهم میریزه ممنون میشم اگ کمکم کنید که چ رفتاری انجام بدم که هم دخترم اروم بشه هم خودم نصبت به رفتار اشتباه دخترم بهترین برخوردو داشته باشم

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      مادر عزیز شما به موقع به درخواست های معقول کودک پاسخ نگفتید. کودک یاد گرفته با جیغ و داد می تواند به خواسته خودش برسد. پس به راحتی نمی تواند از این سبک دست بردارد.
      وقت بیستری برای کودک بگذارید، در کنارش باشید، به خواسته های مناسب زود پاسخ دهید و برای خواسته های نا مناسب قانون و محدودیت بگذارید. قانون خیلی سخت گیرانه نباشد و خودتان پایبند به قانون باشید. اگر چند بار مقاومت کرد حواسش را به چیز دیگری منحرف کنید.

  38. سلام من ی خانوم ۲۳ سالم . الان چندروزه خیلی ناامیدم همش عصبیم هیچی حالمو خوب نمیکنه با پسر ۳ سالم همش درحال جنگیم اون بچه هم عصبی شده من خودم از اول زود داغدمیکردم هنوزم نمیتونم خودمو کنترل کنم .
    من از بچگی تو خونواده ای بودم ک مامان بابامم باهم دعوا داشتن یعنی اوناهم از طریق پدر مادرشون یکم عصبی بودن .من و خاهرام همیشه باهم دعوا میکردیم . وضع خیلی خوبیم نداشتیم اینم جزو عصبانیتمون بود. ۷ سال پیش ازدواج کردم و همه چی خوب بود تا اینکه من حامله شدم و بچم بدنیا اومد و شد دوساله . از قبل اونم یکم اذیتمون میکرد یعنی ب گفته اطرافیانمون بیش فعاله . از دوسالگی ب بعد من خیلی اذیت شدم بچم خیلی شره منم یکم اعصابم ضعیفه و قشنگ نتونستم تربیتش کنم و حس میکنم خیلی مادر بدیم . الانم سه سالشه بشششدت لجباز و حرف گوش نکن تا بیرون میریم حتتتما باید ماشین اسباب بازی بخره و ما هم براش میخریم ولی زود جوش میارم . الانم ی هفته هس ک ناامیدم همش سرش داد میزنم حال خوبی ندارم همش دوسدارم برم ی جایی وبگردم و بیرونم ک میریم حالم خوب نمیشه الانم بخاطر شغل شوهرم اصلا نمیتونیم دوروز جایی بریم . رابطم با شوهرم خیلی خوبه ولی خیلی از رفتار خودم ناراحتم بخدا تا ی چیزی میشه سریع گریه میکنم و حوصله هیچیو ندارم . کلافم . خوابم میاد . خیلی عصبیم حالم بده خودم متنفرم ازین بیحالی .

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      مادر عزیز شما در حال حاضر افسرده هستید. بی حوصله اید، انرژی ندارید، فرزند شما بیش فعال نیست به کودک زیر ۷ سال برچسب بیش فعالی نمی زنند. اگر شما به مشکل خودتان رسیدگی کنید. حوصله و انرژی تان بالا می رود. به موقع پاسخگوی نیازهای کودک خواهید بود و مشکلی هم پیش نخواهد آمد.

  39. سلام من یه خانم ۲۳ ساله هستم یه پسر۷ماهه دارم ک ازهمون روزی ک ب دنیااومددرحال کنجکاوی وشیطنت بودمخصوصا الان ک میتونه چهاردست وپاره بره یک دقیقه زمین نمیشینه منم همش کارای خونه روول میکنم پسرمومیگیرم ولی توبغل هم آروم نمیشه خیلی خستم روزی روزعصبانیتم زیادمیشه خیلی خودموکنترل میکنم ولی نمیتونم شبا تادیروقت بیداره نمیخابه چنددفعه نصف شب عصبانی شدم بخاطر بی‌خوابی خاستم بزنمش ولی جلو خودموگرفتم ولی الان یکی دوبارمیشه نصف شب یااخرشب نمیخوابه بهانه میگیره شیرنمیخوره توبغل هم آرام نمیشه منم واقعاخسته بودم ازکوره دررفتم یکی زدم توصورتش بعدش خیلی عذاب وجدان گرفتم بغلش کردم راه بردمش بوسش کردم ک آروم گرفت بیچاره خواب رفت باناراحتی نمیدونم چکارکنم عصبانیتموکنترل کنم ک دیگه دستم رو نوزادم بلندنشه ممنونم.

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      مادر عزیز کودکان با خلق و خو های متفاوتی به دنیا می آیند، کودک شما انرژی بیشتری دارد، خواب کمتری دارد، تازه وقتی کودک راه می افتد احساس می کند برای بار دوم متولد شده است. فضای خانه را امن کنید و اجازه بدهید کنجکاوی کند. قبل از خواب کودک خود را سیر کنید. کودک را زودتر به رختخواب ببرید، تمام چراغ ها را خاموش کنید تا کم کم خواب کودک تنظیم شود.

  40. ببخشید من دو تا دختر ۶و تیم ساله و ۸و نیم ساله دارم دختر بزرگم کمی عصبی و حرف گوش نکن هست و خیلی دهن به دهن میکنه با من و زود عصبانی میشه و میگه باید همون چیزی که میخاد بشه و من تا داد نزنم و دعوا نکنم نمیشه و اگرم بشه با ادا و اصول کار انجام میشه البته شاید من خودم همیشه در حال داد زدنم نمیدونم ولی واقعا نمیدونم چجوری باهاش برخورد کنم دقیقا عین رفتارهای پیش اومده رو دختر بزرگم با کوچیکم انجام میده و اون طفلی هم یه جورایی همش تسلیم‌میشه و احساس میکنم اعتماد بنفس نابود میشه

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      مادر عزیز بر اساس نظریه پیاژه هر دو کودک شما در سنی هستند که به طور طبیعی خودمحورند، فقط خودشان و نیازهای خودشان را می بینند. از طرفی خلق و خوی متفاوتی دارند، از طرفی سبک شما را یاد گرفته است. کم کم با کمک خود کودکان برایشان قوانینی تنظیم کنید. کم کم کودک باید بتواند شرایط دیگران را هم درک کند. ” می دونم خیلی پارک رفتن دوست داری، اما من امروز خیلی خسته ام. می توانیم یک روز دیگر مشخص کنیم و به پارک برویم. وقتی دعوا می کنند همیشه از کودک آسیب دیده حمایت کنید، همدلی کنید، یک بار به کودک بزرگتر بگویید آدم ها برای زدن نیستند، حق نداری خواهر خود را بزنی، گاهی نسبت به رفتارش بی تفاوت باشید و اگر افراط کرد از چیزی که دوست دارد محرومش کنید.

  41. سلام وقت بخیر خواستم بگم دخترم ۵ سالشه هیچ حرفمون گوش نمیده همین هم باعث میشه پدرش عصبی بشه وروش دادبزنه یا کتک بزنه اصلا ۱۰باربهش بگه اين کاربده انجامش نده هیچ محل نمیده. هیچ گوش نمیکنه هرچ بهش بگم این رفتارت بده این گفتارت بده این کاربده اصلا گوش نمیکنه طوری عصبی میشیم ک کتکش میزنیم

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      بر اساس نظر پیاژه کودکان در سنین بین ۳ تا ۷ و ۸ سالگی خود محورند . به درخواست معقول کودک به موقع پاسخ دهید. به نیاز های کودک توجه کنید. مهر و محبت بورزید و بعد برای کودک قوانینی تنظیم کنید.

  42. پسر من ۲۰ماهشه و تازگیا اینقد بی قراری می‌کنه و داد میزنم خودشو اینور اونور میزنه کلافه شدم دیگه سعی میکنم جلوی خودمو بگیرم و عصبی نشم کم میارم یهو میبینین منم داد میزنم که بسه و..
    موندم چیکار کنم؟ البته الان سرماخورده و گوشش عفونت کرده برا همه چی داد میزنه حتی برا لباس پوشیدن و دسشویی بردنش خسته شدیم آخه از چیه ما چیکار کنیم بنظرتون ،الان تب هم داره ممنون میشم راهنماییم کنین

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      شرایط کودک را درک کنید، به کودک رسیدگی کنید تا سرماخوردگی اش بهبود یابد، بیشتر توجه کنید. وقتی مشکل جسمی کودک برطرف شد بی قراری ها هم از بین می روند.

      • سلام من یک دختر ۱۵ ساله دارم که از بچگی هم بهانه گیر بود و لجباز ولی الان بیشتر شده میدونم در سن نو جوونی هستش ولی بعضی وقتا خیلی عصبیم میکنه با رفتاراش حرفاش بدرساشم اهمیت نمیده مثلا امروز میخواست بره خونه مادر بزرگش قرار بود عموش بیاد دنبالش نیومد پسر عمش اومده بود دنبالش منم گفتم بگو نیاد دنبالت بابات خودش میبرتت کلی باهام بحث کردم بم گفت از چشم افتادی کلی جیغ کشید و خودشو زد منم نتونستم خودمو کنترل کنم زدمش خودمم الان پشیمونم ممنون میشم راهنماییم کنین یا کتابی بم معرفی کنیین .

  43. باسلام ۳۱سالمه سه فرزند دارم بچه بزرگم ۹سالشه پیش خانواده شوهرم اولین بچم بود اینقدر استرس به من وارد میکردن اگه بچه مریض میشدمیگفتن چکارش کردی مادرمو ۱۰ساله فوت شده ازاونموقع به بعدبااینکه دوتابچم پیش خودم بزرگ شدن خیلی استرس میگیرم طوری که آرام و قرار ندارم هر لحظه منتظر یه اتفاق بدم حوصله کارای خونمو ندارم چکارکنم اعصاب بچه هام شوهرم میریزم به هم

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      احتمالا شما خودتان خلق و خوی استرسی داشتید، زود تحت تاثیر حرف های دیگران قرار می گرفتید. شما در سن بزرگسالی مادر خود را از دست دادید، اما مثل یک کودک نگران از دست دادن هستید. پس برای درمان خود حتما به روان شناس مراجعه کنید.

  44. خانومی هستم ۳۵ ساله حدودا ازدواج من برمیگرده به ۷ سال پیش. در حال حاضر مساله ی حال من رفتار بسیار نادرستم با فرزندم است و متوجه این موضوع هستم و گاهی با اینکه میدانم رفتارم عواقب بدی را به همراه دارد باز نمیتوانم جلودار خشمم باشم و علی رقم رفتار شاید اذیت کننده ی فرزندم که ۴ سال دارد او را تنبیه بدنی میکنم خیلی با خودم کار کردم و سعی ام بر این است که حتی انگشتم به او نخورد ولی در آخر با کتک بر روی دست و پا و جملات رکیک از جانب من و گریه و حال خراب به صلح می‌رسیم پسرم با گریه بغض در آخر میگه مامان هرچی شما بگید من از نظر خانواده پدری در خانواده ای بزرگ شدم که مادرم معلم بازنشسته هستن و دو برادر هم سن دارم و خواهرم که ۹سال از من کوچکتر است و همه تحصیلات دانشگاهی تا مقطع عالیه داریم مادرم تمام سعی اش را کرد در خانه ای پر از اختناق و ترس از دست دادن ما را یک تنه سالم بزرگ کند با وجود پدرم که مردی بود که هزینه های زندگی را تامین نمی‌کرد و مادم را کتک میزد و پی مسافرت‌های مجردی بود و رابطه با فامیل را دوست نداشت و رفتارهای بسیار حیوان گونه ای داشت ولی مادرم مارا رها نکرد و از همه ی زندگیش گذشت برای ما چهار فرزند . هفت سال پیش به همسرم معرفی شدم به و البته شاغل بودم و دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد حقوق و تحصیل زبان انگلیسی را مجزا ادامه میدادم و البته حرفی از خصوصیات پدرم به زبان نیاوردم از همسرم خوشم آمد به نظرم فردی معقول بود که اصلا شبیه پدرم نبود ازدواج انجام شد و من بر اثر تعدیل نیرو شغلم را از دست دادم و هزینه های دانشگاه را همسرم پرداخت کرد شروع مشکلات من با همسرم و خانواده همسرم که اصرار به سرکار رفتن من داشتند در همان سال اول زندگی مشترکمان شروع شد و همینطور رفتارهای پدرم با خانواده ام بی تاثیر نبود البته در حال حاضر دیگه هیچ توضیحی. در مورد پدرم نمیدم بعد بعد ازدواج من تعدیل شدم و همسرم هزینه ی دانشگاه من را پرداخت کرد متاسفانه و بعد از دو سال بچه دار شدیم و همزمان با ما برادر همسرم ازدواج کرد با خانومی که پدری متمول داشت که همه هزینه های زندگی از جشن عروسی تا خرید خانه را تقبل کرده بود و من بی آنکه بدان از همه ی جوانب در کفه ی ترازوی همسرم و خانواده اش بودم پسرم ده روزش بود که با بخیه زیر مشت و لگد همسرم بودم و فرزندم در آغوشم وقت و بی وقت از من میگرفتش و مرا میزد به دلیل اعتراض نسبت به تبعیض‌ها و ذفتارهمسرم و خانواده اش که کاش هرگز اعتراض نمیکردم نه کسی می آمد نه به جز خانه ی پدرش جایی میرفتیم بعد از زایمان ورق برگشته بود حوصله ی زندگی را نداشتم بارها وسایلم را جمع کردم تا برم اما می‌دانستم فرزندم به من و پدرش کنار هم نیاز دارد و اینکه نمی‌توانستم به خانه ای برگردم که پدری در آن است که جز مشقت برای مادرم چیزی نداشته و مجددا مادرم را ازار دهم ماندم و با تمام بی محریها و رفتارهای نا متعادل همسری که روزیمهربان بود تا اینکه ۲/۵فرزندم متوجه شدم نمی‌تواند صحبت کند با تلاش‌های من و مقاومت شدید همسرم به گفتار درمان مراجعه کردم و پسرم دچار تاخیر شده بود به علت داشتن خانواده ی پر از درگیری مثل ما و کلاسها با لطف خدا و رضایت همسرم که به سختی گرفته بودم شروع شد تا به امروز که حدودا یکسال و نیم میگزره و همه ی سختی ها و هزینه ها و گاه گاهی همسرم را پشت سر گذاشتم و حالا پس از دو سال به لطف خدای بخشنده و مهربان صحبت می‌کند خداروشکر اما نمی‌دانم چرا حالا که پانته تر شدم حالا که اوضاع خداروشکر برای پسرم بهتر شده من نسبت به او که بی نظیر است انقدر بی انصاف هستم و چرا تلاش‌هایم برای اصلاح رفتارم نسبت به فرزندم بی پاسخ همسرم معتقد به تنبیه کودک در اتاق تاریک و در بسته است و و وقتی من مداخله میکنم به من حمله می‌کند و می‌گوید ماباید با هم همکاری کنیم من از زبان بچه میترسم از زحمتهایی که بی وقفه و شبانه روزی بوده و هست و خواهد بود به لطف خدا لطفا کمکم کنید تا کمی بتوانم کنترل بر روی رفتار م در زمان عصبانیتم نسبت به پسرم و حتی زندگی داشته باشم ممنوم از شما

    • زیور رحمانی نژاد روان شناس بالینی

      متاسفانه کودکی ناگواری داشتی، رفتار پدر شخصیت شما را بی نصیب نگذاشته است. بنابراین فردی انتخاب کردی مثل پدرت، در اثر دعواهای پدر و مادر خودت را ناقص دیدی، خوبی ها و پیشرفت های خودت را ندیدی ، خودت را مقایسه کردی و اوضاع را متشنج کردی. هر دو شما نیاز به درمان دارید. با همسر خود صحبت کنید و ایشان را راضی کنید تا از طرح واره درمانی یا درمان هیجان مدار کمک بگیرید، مشکلات ریشه ای شما حل شود تا خودتان را بیشتر بشناسید و چرخه های معیوب را قطع کنید.‌

  45. سلام همسر من مرد خوب و زحمت کشی هست اما ی اخلاق بد داره بعضی اوقات که عصبانی میشه دخترم میزنه منم باهاش حرف زدم بارها دعوا کردم که دست رو بچه بلند نکنه اما فایده نداره الان دوتا دختر سه وشیش ساله دارم بخدا ازاین وضعیت خسته شدم منم انقدر عصبانی شدم وقتی بدن کبود دخترم دیدم دوتا سیلی زدم توصورت شوهرم ۸سال ازدواج کردیم امادیگه واقعا کم اوردم شمابگین چیکارکنم مشاوره هم نمیره میگه مگه من دیوانه ام بچه ام صلاحشون دارم بزنم

  46. سلام من یک خانم 25ساله استم دو تا پسر دارم یک پسرم هفت سالشه خیلی منو اذیت میکنه هرچی میخاد براش میخرم اما ی بار که لچ میکنه اصلان دیگه حرفم گوش نمیده من اول براش میگم به حرفحگوش کن نمیکنه بعد من به حدی کوتکش میزنم به حدی مرگ میرسانم بعد خودم پشیمان میشم گریه میکنم اصلان غذا نمیخورم

دیدگاهتان را بنویسید