خانه / مشاوره فردی / مقابله با احساس طرد شدگی از طرف دوستان|روانشناسی طرد شدن توسط دیگران
احساس طردشدگی
احساس طردشدگی روانشناسی

مقابله با احساس طرد شدگی از طرف دوستان|روانشناسی طرد شدن توسط دیگران

طرد كردن را می‌توان به‌عنوان عمل رد یا ترک شدن شخص یتوسط دیگران تعریف کرد. فرد ممکن است از طرف خانواده، یک دوست یا شریک عاطفی‌اش طرد شود و احساسات ناشی از آن در اكثر مواقع دردناک است. طرد شدن را می‌توان در مقیاس‌های بزرگ يا در اتفاقات جزئی زندگی روزمره تجربه کرد.

یک درمانگر یا متخصص بهداشت روان می‌تواند به فرد کمک کند تا با طرد شدن و غم و اندوه حاصل از آن مقابله كرده و كنار بيايد.

روانشناسی احساس طرد شدگی

عدم پذیرش و طرد شدن توسط دیگران می‌تواند در شرایط مختلف اتفاق بیفتد. به طور معمول طرد كردن، شخص يا نهادي را توصيف می‌کند كه كسي يا چيزي را از خود رانده يا بيرون می‌گذارد. به‌عنوان‌مثال، يك فرد می‌تواند هدیه‌ای را رد كند يا از دريافت آن سر باز زند.

در زمينه بهداشت روان و مراقبت‌های مربوط به آن، طرد شدن به احساساتی مثل خجالت، ناراحتي و اندوهي كه فرد از پذيرفته نشدن توسط ديگران حس می‌کند هم اشاره می‌کند. ممكن است فردي با پایان یافتن رابطه به خواست شخص مقابل، احساس طرد شدن كند؛ كودكي كه دوستان كمي دارد يا دوستي ندارد هم می‌تواند احساسي حاكي از پذيرفته نشدن ميان هم سن و سالانش را داشته باشد. ممکن است شخصي كه به پرورشگاه سپرده شده هم احساس طرد شدن را در خود تجربه كند.

احساس پذیرفته نشدن می‌تواند نتيجه اتفاقات دیگری در زندگي فرد باشد، مثل رد شدن درخواست براي موقعيت شغلي موردنظر يا دريافت نامه عدم پذيرش از طرف دانشگاه موردعلاقه. باوجوداینکه طرد شدن در هر موقعيتي می‌تواند ناراحت‌کننده باشد، اما بعضي از انواع طرد شدن می‌تواند براي فرد اثرگذارتر از باقي باشد.

ازآنجایی‌که بیشتر افراد خواستار ارتباطات اجتماعی و بسیاري طالب احساس پذیرش توسط جامعه هستند، طرد شدن می‌تواند احساسات و عواطف منفی شدیدی در شخص برانگیزد.

مطالب مرتبط: مهارت دوست یابی در نوجوانان

ترس از طرد شدن

باور بر این است که احساس طرد شدن به‌عنوان یک ابزار تکاملی برای ايجاد احساس خطر در انسان‌های نخستينی که در معرض بيرون انداخته شدن از قبیله‌ای که به آن تعلق داشتند، قرار می‌گرفتند به وجود آمده است. احساس دردناك طرد شدن توسط باقي افراد قبيله، براي ترغيب يك فرد در اصلاح هرگونه رفتار دردسرساز كافي است تا بلکه بتواند از بيشتر طرد شدن يا تبعيد از قبيله جلوگيري كرده باشد.

آنهايي كه قادر بودند مسائل را قبل از جدي شدن فيصله دهند شانس بيشتري براي ادامه زندگي داشتند، اما آنهايي كه پذيرفته نشدن برایشان آن‌قدر هم دردناك نبود، كه به فكر اصلاح رفتار نادرست خود بيافتند، شانس كمتري براي بقا داشتند. بدين ترتيب، احتمالاً انسان به نحوي تکامل ‌یافته است كه طرد شدن را به شكل يك تجربه تلخ به‌خاطر بسپارد.

اين روزها بسیاری از مردم خود را منزوی کرده یا از ارتباط با دیگران محروم می‌کنند، زیرا از طرد شدن توسط دیگران می‌ترسند. ترس از طرد شدن اگر باعث شود كه فرد از دیگران دور شود می‌تواند به علایم افسردگی و احساس تنهایی منجر شود. با این‌که حساسیت زياد به پذيرفته نشدن می‌تواند با بسياري از معضل‌های سلامت روان از جمله اضطراب اجتماعی، شخصیت اجتنابی، و اختلال شخصیت مرزی در ارتباط باشد، اما یک اختلال روانی به شمار نمی‌رود.

حساسيت به پذيرفته نشدن در ميان افراد مبتلا به اختلال کم ‌توجهی بيش فعالی (ADHD) بيشتر رايج است. اين حساسيت می‌تواند آن‌قدر در افرادی ازاین‌دست تكرار شود كه بعضي از آن به‌عنوان “ملال حساسيت به عدم پذيرش” ياد می‌کنند؛ كه از نشانه‌های آن در اين افراد می‌توان به خودانتقادی، احساس اضطراب در جمع و ناراحتي شديد بعد از طرد شدن اشاره كرد.

اثرات طرد شدگی

تجربه طرد شدن می‌تواند بسیار دردناک باشد، زیرا ممکن است باعث شود که افراد احساس کنند که خواستني، باارزش يا پذيرفته شده نيستند. اكثر افراد هر يك به نحوي در طول زندگي توسط دیگران طرد می‌شوند. رفتار پدر و مادري كه گرفتار انجام كاري هستند، می‌تواند براي كودك احساسی از طرد شدن را به همراه داشته باشد يا رفتار خشن و گستاخانه استاد با دانشجويان می‌تواند به آنها احساس پذيرفته نبودن را القا كند. اثرات اين نوع از طرد شدن می‌توانند با گذشت زمان حل شوند و به‌احتمال زیاد براي مدت طولاني با فرد نخواهند ماند.

طرد شدن براي مدتي مديد و پيوسته می‌تواند آثار رواني عميقي روي فرد داشته باشد. آثاري مثل:

حمله عصبی به دلیل احساس طرد شدگی

طرد شدن براي يك مدت طولاني يا به‌طوری‌که احساسات فرد را به شدت تحت تأثیر قرار دهد، می‌تواند به بروز حمله پانیک منجر شود و پیامدهای رواني جدي به دنبال داشته باشد. به طور مثال، براي كودكانی كه دائماً احساس طرد شدن از سمت پدر و مادر خود دارند، موفقيت در مدرسه و ارتباط با همسن و سالان خود کار سختي است. برخي افراد ترسي دائمي از پذيرفته نشدن را در خود دارند، كه اغلب نتيجه تجربه‌های متعدد طرد شدن و فشار عصبی ناشي از آن در سال‌های اوليه زندگي است.

افسردگی بعد از طرد شدن

در دختران نوجوان، رابطه‌ای ميان طرد شدن و افسردگی وجود دارد. باوجوداینکه هركسي كه با طرد شدن مواجه شود می‌تواند احساس افسردگی كند، اما زورگویی، كه اساساً تركيبي از پس زدن و طرد كردن است می‌تواند اثرات مخرب زيادي به دنبال داشته باشد؛ اثراتی مانند افسردگي، استرس، کم خوری یا پرخوری عصبی و خودزنی.

احساس درد طرد شدن

تحقیقات نشان می‌دهند که مغز در مواجهه با آسیب‌های اجتماعی پاسخي مشابه به آسیب‌های جسمی نشان می‌دهد. یافته‌ها حاكي از اين است كه مسيرهاي عصبی كه توسط مغز در برخورد با آسیب‌های جسمی و اجتماعي، مثل طرد شدن فعال می‌شوند، یکسان‌اند. همچنين گیرنده‌های مغز، هنگامی‌که فرد آسيب و درد اجتماعي را تجربه می‌کند، همان مسكن طبيعي (آرام‌بخش) را كه در مواجهه با آسیب‌های فيزيكي آزاد می‌کند.

استرس و اضطراب طرد شدگی

پذيرفته نشدن اغلب می‌تواند به‌به وجود آوردن استرس و اضطراب در شرايط موجود، يا بيشتر كردن آن دامن بزند. از همان سو، این‌ها و مسائل رواني ديگر می‌توانند احساس طرد شدن را تشديد كنند.

طبق یافته‌هاي يك تحقيق، در ميان مردان موردمطالعه قرارگرفتن، رفتارهاي آسیب‌رسان در روابط نزديك از احساس طرد شدن عميق از طرف پدر و مادر در كودكی نشئت می‌گیرد. نشانه‌هایی از اختلال “استرس پس از سانحه” و نقصان در پردازش اطلاعات اجتماعی هم با اين موضوع در ارتباط شناخته شده‌اند.

درست است كه تجربه طرد شدن می‌تواند دردناك باشد اما تسكين آن به‌وسیله اذيت و آزار عاطفي ديگران و خشونت فيزيكي عليه آن‌ها هیچ‌وقت عاقلانه نيست. تحقيقات نشان می‌دهند كه اين نوع طرد شدن به طور فرضي می‌تواند باعث ايجاد خشونت و پرخاش در قبال ديگران شود. يك درمانگر دلسوز می‌تواند به آنهايي كه احساس طرد شدن دارند كمك كند تا با اين حس مقابله كنند و با كسب مهارت‌های اجتماعی راحت‌تر با دیگران ارتباط برقرار کنند.

انواع طردشدگی در روانشناسی

طرد شدن (يا پذيرفته نشدن) می‌تواند در زمینه‌های مختلفي رخ دهد و هرگونه پیامدي دررابطه‌ با سلامت روان تا حدودي به شرایط موجود وابسته است. برخی از انواع متداول آن عبارت‌اند از:

طرد شدن از خانواده

طرد شدن از خانواده، اصولاً از سمت والدين، ممكن است شامل آزار و اذيت، رهاکردن فرزند، بی‌توجهی يا خودداري از ابراز محبت شود. اين نوع از طرد شدن در طول زندگي روي شخص اثر می‌گذارد و می‌تواند عواقب جدي به همراه داشته باشد.

طرد شدن از جامعه

این نوع احساس پذيرفته نبودن ممکن است در هر سنی پيش بيايد اما اغلب از دوران کودکی آغاز می‌شود. طرد شدن از جامعه می‌تواند شامل مورد زورگويي واقع‌شدن و احساس بيگانگي در مدرسه یا محیط کار باشد، اما می‌تواند در هر گروه اجتماعی ديگري نیز تعميم یابد. آن‌هایی که وضعیت موجود را به چالش می‌کشند و یا آن‌هایی که خارج از “هنجار” محسوب می‌شوند ممکن است بیشتر در معرض طرد شدن جمعي قرار بگیرند.

طرد شدن از دوستان

افراد ممکن است احساس طرد شدن را در هنگام شروع یا در طول يك رابطه تجربه کنند. به‌عنوان‌مثال، یك شخص ممکن است از همراه كردن شريك خود در تجربيات و مسائل سر باز زند، يا از ابراز علاقه و نزديكي خودداري كند، یا طوري رفتار كند كه انگار رابطه‌شان چيزي بیشتر از یک دوستي معمولی نیست. زمانی که یک فرد تصمیم می‌گیرد به یک رابطه پایان دهد هم می‌تواند باعث ايجاد احساس طرد شدن در طرف مقابل شود.

طرد شدن از معشوق

اين اتفاق زماني می‌تواند بیفتد كه درخواست كسي براي ديدار و آشنايي پذيرفته نشود. گاهاً اين نوع طرد شدن به نام طرد شدن از لحاظ جنسي هم شناخته می‌شود، اما فردی که از لحاظ عاطفي طرد می‌شود، ممکن است همیشه خواهان رابطه جنسی نباشد.

تحمل طرد شدن به هر شکلی براي انسان سخت است مخصوصاً اگر توسط يك فرد نزديك و معتمد باشد می‌تواند تأثیر عميقي بر ارزش‌ها و اعتماد به نفس شخص بگذارد. قرارگرفتن تحت روش‌های درماني می‌تواند به فرد كمك كند تا بر تلخي تجربه طرد شدن از سمت يك عزيز غلبه كند؛ همان‌طور كه ياد می‌گیرد كه هر نوع طرد شدن در زندگي روزمره را بپذيرد، چه از سمت كسي كه به‌عنوان شريك براي شروع رابطه دوستی یا رابطه عاشقانه در نظر داشته، چه براي يك موقعيت شغلي چه در درخواست براي پذيرش دانشگاه.

طرد شدن از لحاظ عاطفي يا “دايره دوستي”

طرد شدن از لحاظ عاطفي می‌تواند به طرز به خصوصي چالش‌برانگیز به نظر برسد، مخصوصاً براي كسي كه به دنبال يك رابطه احساسي عميق و طولانی‌مدت می‌گردد.

جدايي يا طرد شدن با قطع رابطه عاشقانه می‌تواند به احساس غم و اندوهي منجر شود كه تا هفته‌ها، ماه‌ها و سال‌ها باقي می‌ماند. طرد شدن در يك رابطه عاشقانه می‌تواند ديد شخص به زندگي و خودش را براي مدتي طولاني تغيير دهد.

در سال‌های اخير اصطلاح “دوستي معمولي” (يا همان دايره دوستي) را بيشتر می‌شنویم. آن‌هايي كه خودشان را دوست معمولي می‌دانند، رابطه‌شان را این‌طور توصيف می‌کنند كه از هرگونه پيشرفت احساسي كه منجر به جلب محبت و توجه شخص مقابل می‌شود، جلوگيري کرده‌اند.

اين شرايط در دو حالت به وجود می‌آید:

  1. كسي كه با گذشت زمان احساس عاشقانه‌ای به دوست خود پيدا كرده است.
  2. كسي كه به دنبال يك رابطه عاشقانه يا نزديك با فردي است كه چيزي بيشتر از يك دوستي نمی‌خواهد.

كليّت بحث دايره دوستي از ديد بسياري مشکل‌ساز است؛ با اينكه اين اصطلاح می‌تواند براي توصيف هركسي كه به نحوي در اين مسير طرد شده است به كار رود، اغلب يادآور مرداني است كه از طرف يك زن رد شده‌اند.

درحالی‌که بسياري از افراد می‌توانند به‌آسانی اين حقيقت را بپذيرند، كسي كه جذبش شده‌اند احساسي مشابه به آن‌ها ندارد، برخي ممكن است احساس دلخوري و عصبانيت داشته باشند. گاهاً افراد ممكن است بر اين باور باشند كه فقط چون با طرف مقابل با نرمش و مهرباني برخورد کرده‌اند، رسيدن به او يا جلب محبتش حقشان است. عده‌ای هم معتقدند كه دوست ماندن با كسي كه از لحاظ جنسي مجذوب او شده‌اند، به‌طرف مقابل اين شانس را می‌دهد كه احساسات و عواطفش نسبت به آن‌ها را بيشتر برسي كند و تمايل به شروع یا حفظ رابطه عاشقانه در او ايجاد شود.

اين موارد می‌تواند اين نكته را به‌درستی ثابت كند كه يك رابطه عاشقانه از دوستي فراتر است و افراد (بيشتر مردان و زنان) نمی‌توانند بدون داشتن تمايلات جنسي دوست بمانند و تمام افراد خواهان ارتباط نزديك هستند؛ (بدون درنظرگرفتن شرايط افراد آسكشوال يا بي جنس گرا).

اين مفهوم هميشه در اشاره به مردان و زنان به كار نمی‌رود و گاهي می‌تواند باعث دامن‌زدن بر این تفکر شود كه: هنگامی‌که زني مردي را رد می‌کند مقصودش واقعاً اين نبوده يا در آينده نظرش را تغییر خواهد داد. به اين معني كه يك زن، يا هركسي كه پيشنهاد فردي را رد می‌کند، مسئول جذابیت‌های خود و اولویت‌هایش در آشنايي با افراد نيست و دقيقاً نمی‌داند چه می‌خواهد.

موضوع دايره دوستي می‌تواند با اصل دگرجنس‌گرایی هم مرتبط باشد؛ همان‌طور كه يكي ديگر از اساس اين اصل، فرض بر اين است كه: همه افراد دگرجنس‌گرا هستند مگر اينكه خلافش باشد؛ يا اينكه دگرجنس‌گرایی، گرايش جنسي “نرمال” است.

استفاده از اصطلاح دوستي معمولي هميشه هم آسیب‌رسان نيست. كسي كه با شوخي می‌گوید: “دوباره فقط یک دوست معمولي شدم! ” اين حقيقت را آسان‌تر پذیرفته و فراموش می‌کند. اما هنوز هم بسياري معتقدند كه اين موضوع می‌تواند زمینه‌ساز ایده‌هایی باشد كه موجب آسیب‌اند؛ بنابراین بهتر است كه راه ديگري براي توصيف كسي كه دراین‌رابطه طرد شده است پيدا كنيم و كساني كه در كنار آمدن با اين موضوع را مشكل دارند را به كمك روش‌های درماني حمايت و كمك كنيم.

13 دیدگاه

  1. سلام من تو محل کار با همکارم صمیمی شدم و تعداد جمع ما 3 نفره شد و بعد 4 نفره و منی که تو صمیمیت و رفاقت درحه یک بودم الان شدم درجه 4 و احساس میکنم اون نفر اول و ذوم از من فاصبه گرفتن و با اون نفر چهارم جور شدن و همه حرفاشون باهمه و بی دلیل و قشنگ با من زیاد حرف نمیزنن و این خیلی منو بهم ریخته چکارکنم یه راهی به من بگین

  2. سلام.
    من دوستامو خیلی دوست دارم ولی نمیدونم چرا یه جوری رفتار میکنن انگار ازم خوششون نمیاد میخوان منو بپیچونن،از کسایی که انتظار ندارم همیشه ضربه میخورم. به نظرتون چیکار کنم که از دوستام یکم فاصله بگیرم؟با چی خودمو مشغول کنم؟

  3. سلام . من ۱۳ سالمه از بچگیم احساس میکنم به هیچ جایی تعلق ندارم من بشدت برونگرا هستم و همیشه هم مراقب بقیه‌ام ولی هرکاری میکنم هیچکس منو نمیخاد انگار اصلا براشون مهم نیستم. انگار فقط وقتی حالم بده براشون مهمم. نمیدونم باید چیکار کنم

  4. ببخشید من آدمیم که خیلی برونگراست و خب خیلی حرف میزنم کلا همیشه تو همجا هیچکس از من خوشش نمیاد و بهم بی احترامی میکنن که آره تو خیلی به آدم میچسبیو و اینا

    • شما تو جمع اشتباهی قرار گرفتی قطعا اگه بین افرادی باشی که با تو همخوانی داشته باشن خیلی هم خوب ارتباط میگیری. اگه به دیگران میچسبی شاید باید در مورد طرحواره طردشدگی بیشتر بدونی ممکنه این تله ذهنی رو داشته باشی. همه طرد میشن یکی از گروه دوستان و یکی از پارتنر یا حتی خانواده مهم تر از طرد شدن مهارت مقابله با اون هست

  5. من دانشجوی ترم ۵ هستم ( دختر ) و از اوایل شروع دانشگاه ، یک گروه ۴ نفره بودیم که رابطه خوبی با هم داشتیم و هممون دختر بودیم . تایم بین کلاس ها رو با هم میگذروندیم ، گاهی کافه و رستوران و .. میرفتیم . در کل ارتباط صمیمی داشتیم باهم . اما از چند ماه پیش یکدفعه کلا همه چیز بینمون تغییر کرد . ( خودم دلیلش رو اینطور حدس میزنم که وقتی متوجه شدن نمره من توی چندتا درس بالاتر شده و معدل و رتبم نسبت به اون ها بهتر بود باهام سرد شدن. چون از موقعی که متوجه این موضوع شدن ازم فاصله گرفتن ). البته من تعدادی از واحد های درسیم رو با سایر ورودی ها برداشتم و این اتفاق باعث شد خود به خود ارتباطم باهاشون کمتر بشه . گاهی توی صحبت هایی که بینمون بود متوجه میشدم اون ۳ نفر باهم برنامه چیده بودن که آنلاین درس بخونن در حالی که به من نگفته بودن و وقتی دلیلش رو پرسیدم گفتن که ما پایه مون ضعیف بود و میخواستیم از اول بخونیم ، اینطوری تو وقتت تلف میشد. یا مثلا از حرفاشون می فهمیدم که باهم رفتن بیرون و باز به من نگفتن. حس طردشدگی پیدا کردم از طرفشون و میخواستم نظرتون رو بدونم که آیا درسته ارتباطمو باهاشون در طول ترم کم یا قطع کنم؟ و وارد یه گروه دیگه ای بشم( که با اون ها هم ارتباط داشتم از قبل و همدیگه رو میشناسیم) . از یک طرف هم نگران این هستم که اون گروه من رو نپذیرن یا کلا من برداشت اشتباهی از رفتار دوستام داشته باشم. ممنون میشم راهنماییم کنید که چیکار کنم

    .

    • عزیزم
      اونا تو رو طرد کردن مطمئن باش شک نکن
      این اولش هست و خیلی زود مستقیم میگن بهت برو ما با تو حال نمیکنیم
      دلیلشم حسادت هست?
      اگه میخوای ضربه روحی بخوری بخور ولی نذار ضربه به غرورت هم وارد بشه خیلی آروم و یواش کم کم خودت یک گروه دیگه ترتیب بده از کسایی که میدونی حسود نیستن و سطحشون از تو پایین تره با جزوه دادن و کمک کردن تو درسا و دعوت کردن به رستوران اونا رو تو جمع خودت حفظ کن وقتی یکم صمیمی تر شدین از دوستای قبلیت هم که تو رو طرد کردن دعوت کن که با شما بیان بیرون اگه قبول کردن که همچنان باهاشون دوست معمولی باش و اگه قبول نکردن چیزی رو از دست نمیدی
      من متاسفانه با همین طرد شدگی مواجه شدم اونم از نوع طردشدگی با قلدری سرگروه … خیلی احساسی برخورد کردم و گذاشتم اونا بفهمن که من چقدر از این طرد شدن دلشکسته شدم و به معنای واقعی له شدم نتیجه چی شد؟ اون طرف قلدری ش رو بیشتر کرد و دائم من رو اذیت کرد و مسخره کرد و همه رو با خودش همراه کرد تا کاملا دچار انزوای اجتماعی بشم
      به غرورم که با ارزشترین داراییم بود لطمه سنگینی خورد… باید از همین رفتاراشون که گروه جدا میزدن و درس میخوندن( البته تقلب میکردن )و من رو راه نمیدادن میفهمیدم و خودم اونا رو طرد میکردم منم شاگرد اول و معدلم ۱۹ و نیم هست و این کار رو از روی حسادت کردن … نباید از معدلت و نمره امتحانیت به کسی بگی گفتی هم دو نمره کم بگو?…
      اگه تنها موندی کلاس بذار بگو من بیشتر وقتم رو برای درس میذارم و اغلب دعوت دوستانم رو برای کافه و رستوران رد میکنم … و روی تفریحت با خانواده تمرکز کن

    • مستقیم مسئله رو رک و پوست کنده با خودشون مطرح کن

  6. از شدت تنبیه تحقیر زیاد، طرد و سرزنش مقایسه کردنهای زیاد با اطرافیان این نوجوونها مبتلا به این اختلال میشن کلا محبت رو این بچه ها چیزی ازش نمیدونن

  7. سلام، عاشق یکی شدم خودمم طردش کردم، گر چه او بی تقصیر نبود، اما از اول تا حالا بشدت عاشقش بودم و ازش بدم میمد چون با دیگران هم بود گرچه منوبیشتر می خواست، خیلی بهش غر زدم، اون سعی کرد ادامه بده، من رهاش کردم… اما فکرش از سرم نمی ره یک ساله الان… چرا؟؟؟؟

  8. سلام چرا هیچکسی ازم خوشش نمیاد کافیه توی جمع حرف بزنم مودبانه هم حرف بزنم طرد میشم. 26سالمه شاید باورت نشه ولی اصلا علاقه ای به حرف زدن با دیگران ندارم ولی طرف مقابل حرف میزنه دلم میخواد زودتر تمومش کنه. یجورایی علاقه مند به دیدن کلیپ های خشونت امیزم. و از طرفی احساساتی از خودم بلد نیستم بزور بدم اینکه نمیتونم احساساتی از خودم نشون بدم مشکل اصلی اینه؟مثلا هیچ چیزی واسم هیجان انگیز نیست و خوشحالم نمیکنه همین الان هزاران میلیارد بیاد توی حسابم هیچ احساسی ندارم بنظرتون این مربوط به مشکل روانی میشه؟یچیزی دیگه راجب خودم باید بگم اینکه گاهی میتونم با حرف زدن کنترل دیگران دستم بگیرم کارایی که میکنم فکر نکنم کسی انجام بده. از بچگی تا همین الان اینجوری ام. مثلا اینکه با توی مجازی با یکی حرف بزنم و سریع اعتمادش رو جلب کنم ازش بخوام زنش رو کتک بزنه یا هرکاری که توی ذهنم باشه میتونم قانع اش کنم انجامش بده. توی دنیای واقعی هم همینطور. و چیزی که واسم عجیب هست اینکه من هیچگونه هدفی برای اینده ام ندارم بنظرتون این بخاطر اینکه مجرد هستم؟

    • دوست من حتما با یک مشاور خوب مسائلتو مطرح کن تا بتونی اولا احساسات خودت رو بشناسی و ثانیا بدونی که تو انسان با ارزش و دوست داشتنی هستی

      • سلام من تو محل کار با همکارم صمیمی شدم و تعداد جمع ما 3 نفره شد و بعد 4 نفره و منی که تو صمیمیت و رفاقت درحه یک بودم الان شدم درجه 4 و احساس میکنم اون نفر اول و ذوم از من فاصبه گرفتن و با اون نفر چهارم جور شدن و همه حرفاشون باهمه و بی دلیل و قشنگ با من زیاد حرف نمیزنن و این خیلی منو بهم ریخته چکارکنم یه راهی به من بگین

دیدگاهتان را بنویسید

مشاوره آنلاین روانشناسی

مشاوره آنلاین روانشناسی

جهت مشاوره با روانشناس از گزینه چت پایین صفحه ارتباط بگیرید.