خانه / مشاوره کودک / رفتار با نوجوان دختر 15 ساله

رفتار با نوجوان دختر 15 ساله

با سلام. من یه مادر ۳۸ ساله هستم و دختری ۱۵ساله دارم. نمیدونم چرا هی از بچگی با هم نمیساختیم. الانم که بزرگتر شده بدترشده یعنی بجایی کشیده شده بگو و مگومان که به من میگه اینه دقی شدی برام یه سر باهم درگیریم اصلا باهم نمیسازیم توروخدا کمکم کنید. یه سره باهم دعوا داریم شایدم مشکل از منه چون حوصله رفتارشو ندارم اصلا انگار توی این خانه زندگی نمیکنه یه سرگوشی به دست توی اتاق خودشه یا اگر هم بیاد پیش من یه تقاضایی داره یا میگه بزار برم بیرون یا بزار این رو بپوشم این کارو بکنم. اصلا به حرف من گوش نمیده، کاری ازش بخوام باید دوسه بار تکرار کنم. حتی کارم به داد و بیداد رسیده یه جوری با هم رفتار میکنیم که انگار دو تا همسایه هستیم. با هم بودنمان زورکی هست. من خودمم هم ادم زود جوشی هستم تا یه چیزی ازم بخواد زود قاطی میکنم. اصلا حوصله حرف زدن باهاش رو ندارم. راستشو بخوایید از روزی خودشو شناخته اونجوری نبود که انتظارشو داشتم. من میخواستم یه دختر اروم حرف گوش کن باشه ولی برعکس شد. وقتی ازش چیزی میخوام انگارنه انگار دارم باهاش حرف میزنم. زود صداش بالا میره. تا حرفشو گوش بدم خوبم ولی به محض اینکه تقاضاش رو رد کنم قاطی میکنه قهر میکنه. گوشه گیره بیشتر دوست داره گوشی به دست باشه تو اتاقش. خیلی سرده باهام شایدم علتش خودمم. خیلی زود منم از کوره در میرم. ناگفته نمونه یه پسر ۸ ساله یه دختر ۴ ساله هم دارم.

پاسخ مشاور به ” رفتار با نوجوان ۱۵ ساله دختر “

میفهمم که چقدر این شرایط برای شما به عنوان یک مادر آزار دهنده است و دوست دارید رابطه مثبتی را با فرزندتان داشته باشید. میفهمم مادری کردن اصلا راحت نیست و احتیاج به صبوری دارد. اینکه زمانی کاملا حس کنید مستأصل هستید و کاری از دستتان بر نمی آید کاملا طبیعی است و همه ما مادرها به نوعی این حس را تجربه کردیم .همانطور که خودتان نیز اشاره کردید رابطه مادر فرزندی رابطه ای نیست که به یکباره خراب شود و ما از زمان کودکی فرزندانمان رابطه مان را شکل میدهیم. وسیله ارتباطی فرزندان در دوران کودکی، بازی است. هر چقدر ما به عنوان مادر در دسترس تر باشیم و به نیازهای کودکمان توجه بیشتری داشته باشیم، زمانی که دختر به سن نوجوانی می رسد این دوره را راحت تر طی میکنند.

به نظر می آید همانطور که خودتان نیز اشاره کردید حوصله برقراری یک ارتباط بدون هیچگونه امر و نهی کردن با او را ندارید. تمایلی به معاشرت با او ندارید اما یکباره من والدتان بالا میاید و حس می کنید فرزندتان دارد از کنترل شما خارج می شود. پس شروع می کنید به امر و نهی کردن و زمانی که به حرف های شما گوش نمی دهد احساس بی کفایتی می کنید؛ درحالی که رفتار فرزندتان خیلی طبیعی است. همه ما زمانی که همسن دخترتان بودیم این روزها را گذراندیم و میتوانیم درک کنیم.

در برابر دختر نوجوان چه رفتاری داشته باشید تا تنش و دعوای مادر دختر کمتر شود؟

  • با گوش دادن فعال شروع کنید: اگر می‌خواهید بدانید او به چه چیزی فکر می‌کند و او را وادار به شنیدن خودتان کنید – از مهارت‌های گوش دادن فعال استفاده کنید. گوش دادن فعال نشان می دهد که شما توجه می کنید و به دنبال درک آن هستید و به دنبال دعوا با دختر نوجوان خود نیستید. زمانی که دختر نوجوان با شما صحبت می کند تمام توجهتان را معطوف به فرزندتان کنید. با زبان بدن باز و دوستانه با او روبرو شوید.به او نگاه کنید – اما نه به گونه ای که ترسناک یا موشکافانه باشد (نوجوانان دختر به ویژه نسبت به این موضوع حساس هستند).
  • به جای سخنرانی و نصیحت دختر نوجوان، دنیای او را درک کنید و از خواسته و نیازهای خودتان با او صحبت کنید:برای مثال:من از اینکه باهم رابطه صمیمی ندارم ناراحتم و دوست دارم با هم زمان با کیفیت تری رو داشته باشیم؛ از طرف دیگه وقتی مدام پای گوشی هستی نگرانت میشم. میتونی به من کمک کنی که از نگرانیم کم بشه؟
  • یک مسئولیت ثابت از کار خانه را به دختر نوجوان بدهید و برای آن بازه تعیین کنید. از او بخواهید به عنوان یک عضو خانواده مسئولیت هایی را بپذیرد. این مسئولیت همواره بر عهده دختر نوجوان شماست و شما نباید در صورتی که انجام نداد انجام دهید. (البته هیچگاه انعطاف پذیری را فراموش نکنید. گاهی دختر نوجوان شما مریض است یا امتحان سختی دارد). شما میتوانید استثنا قائل شوید اما باید دلیل منطقی داشته باشید و با فرزندتان دلیلتان را مطرح کنید.
  • با هم وقت بگذرانید. دختر نوجوان شما ممکن است بزرگ به نظر برسد، اما همچنان به مادر نیاز دارد و توجه شما را می خواهد. کارهایی را پیدا کنید که از انجام آنها با هم لذت می برید. اگر احساس می‌کنید که همیشه در حال بحث هستید یا هرگز با هم ارتباط برقرار نمی‌کنید، زمان‌هایی را ایجاد کنید که از نظر احساسی بارگیری نمی‌شوند. برای قهوه بیرون بروید، با هم بازی های ویدیویی انجام دهید، تلویزیون ببینید. فراموش نکنید که با هم غذا بخورید. انسان‌ها به غذا پیوند می‌خورند و وعده‌های غذایی منظم خانوادگی تفاوت زیادی در کیفیت رابطه شما در درازمدت ایجاد می‌کند. یک وعده غذایی خانوادگی به شما امکان می دهد بعد از یک روز پرمشغله دور هم جمع شوید و دوباره با هم ارتباط برقرار کنید.
  • اگر احساس می کنید فرزندتان در تنش است و احتیاج به صحبت کرن با فرد متخصص دارد از مشاوره نوجوان کمک بگیرید.

ممنون از توجه و همراهی تان

گلسا بمانیان

کارشناسی ارشد مشاوره خانواده

5 دیدگاه

  1. دختر من ۱۵ سالشه. با هم رابطه‌ خوبی داریم البته‌ اگر من در مقابل رفتارهايي مثل تنبلي و بی مسئولیتی هاش یا توقعاتش کوتاه بیام. اکثر ساعات روز توی اتاق نشسته‌ سر گوشیش. و اتاقش بسیار نامرتبه. افکاری داره که خودش را اول و بعد منو و پدرش را آزار میده مثل اینکه خیلی زشته کسی دوستش نداره یا…مشکل الانمون اینه که میگه گیتار الکترونيکي می‌خوام و من نمی‌دونم با توجه‌ به‌ اینکه این ساز گرونیه و صدای بلندی داره و ما توی مجتمع هستیم و از طرفی پدرش با این قضیه شدیدا مخالف هست چکار کنم؟ از طرفی دختر من خیلی زود هم دلزده میشه وقتی که خصوصا توی کاری سختی یا مشکلی براش ایجاد بشه راحت ميندازه میره. چند سال قبل هم گفت ویولن می‌خوام و بعد از مدتی انداخت کنار گفت سخته و دوست ندارم.بهش گفتم بیا بریم مشاوره‌ صحبت کنیم میگه من نمی‌تونم با یه غریبه حرف بزنم. یا ميگه نو میخوای منو مشاور ببری و جوری حرف بزنی که اون با تو موافقت کنه و منو منصرف!

  2. من ۱۶ سالمه جدیدنا خیلی با خانوادم بد رفتار میکنم سرشون داد میزنم بد رفتاری میکنم و بعدش پشیمون میشم خیلی لجبازی میکنم خیلی زیاد من از بچگی تو خونمون دعوا پدر و مادرم رو دیدم حتی خیانت مادرم بع پدرم من بچه که بودم از دست پدر و مادرم چندین دفعه کتک خوردم و نمیدونم این میتونه ربطی به رفتار الان من داشته باشه مادرم همیشه عزت نفس منو سرکوب میکنه ولی پدرم الان خیلی باهام خوبه اصلا دست روم بلند نمیکنه و همیشه تو خونه طرفدار منه ولی من خیلی یع وقتایی سر یع چیزایی بد رفتاری میکنم و اذیتشون میکنم و بعد خیلی پشیمون میشم بنظر شما چرا اینجوری شدم و چیکار کنم اینجوری نباشم؟؟

  3. سلام روزتون بخیر خانومی ۴۳ساله هستم .دو دختر ۲۳و۲۰ساله دارم.۸سال هست در ترکیه زندگی میکنم دخترام دانشجو رشته دندان پزشکی وروانشناسی هستن،حدودا ۱۳سال هست از شوهرم جداشدم ایشون متمول هستن و بچه هارو تا حدودی ساپورت میکنن، ولی در زندگی خیلی سختی کشیدم نداری کشیدم .علت جدایی منو همسرسابقم خیانت بود و در خانه ام آنهارا باهم ديدم. من لیسانس در رشته تاریخ دارم.زن به روزی هستم وبا دخترام مثل دوست هستیم، ولی دخترام دیگه احتراممو نگه نمیدارن، تو روم وایمیستن جواب به جا میکنن،تو کارای خونه اصلا کمک نمیکنن،من سرکار میرم وقتی به خونه میام باید دوباره تمیز کاری کنم،همه ی ریختو پاششونو جمع کنم،الان چند وقتی هست متوجه شدم سیگار میکشن،گویا حدود دوسالی هست پنهانی می‌کشیدن تو دانشگاه با دوستاشون،ولی الان دیگه علنی کردن،این خیلی منو اذیت میکنه چیکار باید بکنم؟در ضمن دخترام خیلی خیلی شلخته هستن و خیلی قرتی اصلا از وضع لباس پوشیدنشون خوشم نمیاد تذکر هم میدم اهمیت نمیدن به حرفم،از نظر روحی داغونم، احساس تنهایی میکنم،همش فکر میکنم الکی عمرمو پاشون گذاشتم همه ی زحمتام بی نتیجه بوده،راستی اینم بگم حس میکنم بچه هام دچار افسردگی هستن والبته خودمم همین طور،هرچی پول دستشون میاد فقط خرج سرو وضع ولباس میدن ،واقعا از تعادل خارج شده لطفا بگید چیکار کنم؟دختر بزرگم بی اجازه از کارتم خرید میکنه وقتی اعتراض میکنم خیلی ریلکس میگه احتیاج داشتم،بعدا بهت پس میدم، بی اجازه پول برداشتنش نگرانم میکنه لطفا راهنماییم کنید چیکار کنم

  4. سلام خسته نباشین من ی مادر40ساله هستم داری 3فرزند با دخترم که 15ساله شده خیلی بااطرافیان درمورد مرگ حرف میزنه میترسم من توروخدا راهنمایی کنید

  5. عذرمیخوام ازاینکه مزاحمتون شدم بنده یه دختر۱۶ساله دارم خیلی اعتماد به نفس پایینی داره طوری که قادر وحاضر نیست به مدرسه بره وباهیچکسی نمیتونه ارتباط برقرارکنه یعنی صبح باگریه وبی انگیزه بلند میشه تابره مدرسه اخه من موندم که چرا همیشه خلقش تنگه وازخودش مایوسه واقعا موندم که چجوری با این رفتارکنار بیام لطفا خواهشآ منو راهنمایی بفرمایید که اگه راهکاری هست براش انجام بدم بلکی انگیزه پیداکنه وبخودش بیاد

دیدگاهتان را بنویسید