درمان شناختی رفتاری ( CBT ) نوعی رفتار درمانی است و در فرایند حل مسئله به افراد کمک میکند. روش سی بی تی همچنین منجر به آشکار شدن رابطه میان عقاید، افکار، احساسات و رفتارهایی که به دنبال این سه عنصر پدید میآید میشود. با استفاده از این روش درمان افراد درمییابند، درک آنها اثر مستقیمی بر نحوه واکنش آنها به یک موقعیت خاص دارد. بهعبارتدیگر، فرایند تفکر یک فرد بر طرز رفتار و اعمال او اثر میگذارد.
روش رفتار درمانی شناختی یک تکنیک درمانی مشخص نیست، بلکه یک مفهوم کلی متشکل از روش های درمانی است. این روش های درمانی که عبارت از رفتار درمانی منطقی-هیجانی، درمان شناختی و رفتار درمانی دیالکتیکی است، شباهتهای مشخصی ازنظر روش شناسی درمانی دارند.
نحوه اثربخشی روش درمان شناختی رفتاری
درمان شناختی-رفتاری بر مبنای این عقیده استوار است که نحوه درک فرد از رویدادهای محیطی، تعیینکننده واکنشهای او است. رویدادها بهخودیخود تعیینکننده رفتار ها یا احساسات فرد نیستند. برای مثل فرد مبتلا به اختلال اضطرابی ممکن است اعتقاد داشته باشد، همهچیز امروز بد پیش میرود. این افکار منفی میتوانند بر تمرکز فرد تأثیر بگذارند و همین مسئله میتواند منجر به ادراک رویدادهای منفی و نادیده گرفتن افکار و رویدادهای مخالف با نظام فکری منفی او شود.
همچنین آنها به سرکوب افکار و اعمالی که برخلاف این باورهای منفی است، میپردازند. درنتیجه، هنگامیکه هیچچیز خوب به نظر نمیرسد، فرد بیش از گذشته احساس اضطراب میکند، نظام باورهای منفی او تقویت میگردد و درخطر به دام افتادن در چرخه معیوب و ادامهدار اضطراب قرار می گیرد.
درمانگران شناختی رفتاری معتقدند میتوان به تغییر افکار فرد که اثر مستقیم بر رفتار و هیجانات او دارد پرداخت. فرایند تغییر نگرش و افکار در فرد را بازسازی شناختی مینامند.
روانپزشک “آرون تی بک” که از او بهعنوان پدر علم درمان شناختی یاد میشود، معتقد بود الگوی تفکر فرد ممکن است در دوران کودکی شکل گرفته باشد و خطاهای شناختی میتواند منجر به افکار ناکارآمد و افسردگی در فرد شود.
خطاهای شناختی رایج و افکار ناکارآمد همراه آن عبارتاند از:
- خطای خود ارجاعی: توجه افراد همیشه روی من متمرکز است، بخصوص هنگامیکه در کاری شکست میخورد.
- خطای گزینش انتزاعی: تنها شکستهای من اهمیت دارند و من با شکستهایم ارزیابی میشوم.
- تعمیم افراطی: اگر چیزی در یک موقعیت خاص صحت داشته باشد، در موقعیتهای دیگر نیز صحت دارد.
- مسئولیتپذیری افراطی: من مسئول تمام شکستها و اتفاقات بدی هستم که رخدادهاند.
- تفکر دو قطبی: دنیا را بهصورت سیاه یا سفید میبینند و هیچ حد وسطی برای آن قائل نیستند.
فرآیند درمان شناختی رفتاری بر اساس الگوی یادگیری است. به افراد در طول دوره درمان کمک میشود، واکنشهای مثبت جدید را جایگزین واکنشهای منفی خود کنند.
این واکنشهایی مثبت به شرایط چالش زا هستند. روش سی بی تی مشکلات بزرگ را به بخشهای کوچکتر و قابل مدیریت تقسیم میکند. درمانگران، بیماران را در تنظیم و دستیابی به اهداف کوتاهمدت یاری میکنند. سرانجام، درمانگر، موفق به تغییر نحوه تفکر، احساس و واکنش فرد در شرایط سخت میشود. تغییر نگرش و رفتار منجر به حل مسائل به روشی مؤثر میگردد.
انواع روش های درمان شناختی رفتاری
درمان شناختی رفتاری چیزی بیش از نشستن و فکر کردن درباره مسائلی است که به ذهن فرد خطور میکند. این رویکرد ساختاری به درمانگر و بیمار برای تمرکز بر اهداف هر جلسه، اطمینان از هدر نرفتن زمان جلسه و بهرهمندی از مزایای رابطه مشارکتی کمک مینماید.
فرد میتواند بدون ترس از قضاوت، درباره مسائل شخصی خود با مشاور صحبت کند. درمانگر به درمانجو برای درک مسائل خود کمک میکند، اما به او نمیگوید چه تصمیماتی باید بگیرد.
تکنیکهای سی بی تی متشکل از ابزارهای درمانی مختلفی است. این ابزارها به فرد کمک میکنند تا در طول دوره درمان به ارزیابی حالات و الگوهای هیجانی – عاطفی خود بپردازد. تکنیکهایی که درمانگران سی بی تی به کار میبرند عبارتاند از:
- ثبت افکار و احساسات
- به چالش کشیدن عقاید
- تمرین ذهن آگاهی
- تکنیکهای آرامش بخش
- تمرینهای فکری، جسمی و اجتماعی. این تمرین ها به افراد برای آگاهی از الگوهای رفتاری و هیجانی شان کمک مینماید.
مراجع پس از هر جلسه، تکالیفی را که شامل تمرینات عملی و تکالیف خواندنی و نوشتنی است، انجام میدهد. این مسئله منجر به تقویت اثرات جلسه درمانی میگردد. انجام تکلیف بخش مهمی از برنامه رفتار درمانی شناختی است. انجام تکلیف، فرد را برای حفظ اثربخشی درمان حتی پس از اتمام فرایند درمان به فرد کمک میکند.
بیشتر افراد بهصورت میانگین در 16 جلسه درمان شناختی-رفتاری شرکت میکنند. طول مدت هر یک از این جلسات حدود یک ساعت است. افراد در طول دوره درمان، مهارت های سازگاری جدیدی را برای حل مسائل خود فرامیگیرند. آنها به پرورش عقاید و اعمال مثبت میپردازند. برخی حتی توانایی رفع مشکلات مزمن زندگی را پیدا میکنند.
اختلالات روانی که با سی بی تی درمان میشوند
وجود برخی عوامل، سبب افزایش اثربخشی درمان شناختی رفتاری میگردد. بیمارانی که مشکلات عاطفی و رفتاری خاصی دارند و کسانی که مسائلی خاص بر کیفیت زندگی شان تأثیر میگذارد، میتوانند از مزایای این درمان بهره ببرند.
تحت این شرایط درمانگر و درمانجو میدانند کدام مشکل را هدف قرار دهند. رویکرد حل مسئله و هدفگرا درمان شناختی رفتاری را به روشی مناسب برای این افراد تبدیل کرده است. اختلال هایی که توسط این روش درمان میشوند عبارتاند از:
- درمان افسردگی
- درمان اضطراب
- درمان مشکلات خلقی
- درمان اختلال استرس پس از سانحه
- درمان وسواس فکری و عملی
- درمان سندرم خستگی مزمن
- درمان سندرم روده تحریکپذیر
- ترک وابستگی و اعتیاد به مواد
- درمان فوبیا
- درمان اختلال پرخوری
- درمان اختلال درد مزمن
- بهبود الگوهای نامنظم خواب
- درمان مشکلات جنسی
- فراگیری مهارت کنترل خشم
درمان شناختی رفتاری در درمان بسیاری از اختلالات روانشناختی کاربرد دارد. اما مانند هر روش درمانی دیگر، هنگامیکه افراد بهصورت کامل خود را متعهد به پیروی از فرایند درمان میدانند، بهبود بیشتری میبینند.
تاریخچه درمان شناختی-رفتاری
دکتر آلبرت الیس اولین بار در سال 1957 رویکرد عقلانی-هیجانی خود در انجمن روانشناسی آمریکا مطرح کرد. او ابتدا به یادگیری و تمرین روش های مختلف درمان روان تحلیلی پرداخته بود. اما تدریجاً به دلیل فقدان کارایی و تأثیر روش روان تحلیلی کلاسیک، از این رویکرد روی برگرداند.
دکتر الیس درباره این مسئله که نیروهای غیرمنطقی میتوانند اثر چشمگیری بر افکار و رفتارهای افراد بگذارند، با فروید موافق بود. اما او معتقد بود، این نیروها نشئتگرفته از کشمکشهای ناخودآگاه اوایل دوران کودکی نیستند. دکتر الیس بیماران بسیاری را در جلسات درمانی خود دیده بود که تجربیات کودکی و فرایندهای ناخودآگاه خود را درک کرده بودند، اما مشکلات آنها همچنان پابرجا مانده بود.
دکتر الیس با در نظر گرفتن این موضوع، به چالش نظام فکری افرادی که به نظر، افکار غیرمنطقی داشتند پرداخت. او بیماران را به تغییر باورهای خود تشویق کرد.
در همان دوره، دکتر آرون بک در حال گسترش رویکرد درمانی خود بود. دکتر بک نیز مانند الیس، دانشآموخته رویکرد روان تحلیلی بود. اما شواهد بهدستآمده از تحقیقات او درباره خواب و رؤیا موجب فاصله گرفتن او از این روش درمانی شد.
او تئوری شناختی خود را ابداع کرد. او کشف کرد که میتواند به بیماران تحت درمان آموزش دهد تا افکار ناهنجار خود را شناسایی و مورد آزمون قرار دهند. او فهمید با این روش، افراد میتوانند نگرش ها و هیجانات خود را بهبود بخشند.
درمان شناختی توجه دنیا را به خود جلب کرد و تحقیقات گستردهای پیرامون آن انجام شد. این رویکرد اصول رفتاری متنوعی را نیز در برمیگیرد و به همین علت از آن با عنوان رفتار درمانی شناختی یاد میشود.
علاوه بر بک و الیس افراد بسیاری نظیر مایکل مالتسبی، مایکل ماهونی، دونالد مایکنبام، دیوید برنز، مارشا لینهان و آرتور فریمن به گسترش و شناخت جهانی سی بی تی کمک کردهاند.
چه کسانی رفتار درمانی شناختی را به کار میبرند؟
تعداد متخصصان سلامت روانی که از رفتار درمانی شناختی استفاده میکنند، رو به رشد است. بیشتر جلسات این درمانگران به این رویکرد اختصاص مییابد. درمانگران دیگر نیز از تکنیکهای سی بی تی در کنار رویکردهای دیگر در جلسات درمانی و مشاوره روانشناسی خود استفاده میکند.
برنامههای آموزشی متنوعی برای درمانگرانی که تمایل به آموزش بیشتر درزمینهٔ سی بی تی دارند، وجود دارد. انجمن بینالمللی درمانگران شناختی-رفتاری یکی از شناختهترین سازمانهای سی بی تی است. این انجمن چهار گواهینامه برای رفتار درمانگران شناختی واجد شرایط ترتیب داده است که عبارتاند از:
- دیپلم درمان شناختی رفتاری
- گواهینامه درمانگر شناختی-رفتاری
- گواهینامه گروه درمانگر شناختی رفتاری
- گواهینامه تسهیل گر گروه درمانی شناختی-رفتاری
بهترین گواهینامه بانام دیپلم رفتار درمانی شناختی توسط انجمن بینالمللی درمانگران شناختی رفتاری (ان ای سی بی تی) اهدا میشود. آکادمی درمان شناختی (ای سی تی) نیز یکی دیگر از سازمانهای شناختهشده در برگزاری دورهای درمان شناختی است. گواهینامههای این دو سازمان نشاندهنده سطح بالایی از آموزش تخصصی در این حوزه است. اما داشتن هیچیک از گواهینامههای مذکور برای درمانگرانی که این رویکرد را به کار میبرند ضروری نیست.
نگرانیهای و محدودیتهای رفتار درمانی شناختی
سی بی تی یک روش کوتاهمدت برای درمان اختلالات روانی و رفتاری نیست. درمانگران شناختی-رفتاری باید از مهارت قابلتوجهی برخوردار باشند. مراجعین هنگامی بیشترین بهره را از این روش درمانی میبرند که کاملاً خود را درگیر آن کنند. افرادی که مبتلا به اختلالات روانی هستند، ممکن است سریعاً از مزایای این رویکرد درمانی بهره نبرند.
این میتواند شامل افرادی باشد که مشکلاتشان نشئتگرفته از آسیبهای حاد است. در برخی افراد باید پیش از آغاز رویکرد شناختی به مشکلات هیجانی آنها پرداخته شود.
برخی افراد بدون داشتن علائم مشخص، از احساسات مبهم غم و اندوه رنج میبرند. این افراد نیز با درمان شناختی رفتاری به موفقیت کمی دست مییابند. بیماران دارای مشکلات مزمن مانند سندرم روده تحریکپذیر یا سندرم خستگی مزمن میتوانند از روش سی بی تی برای بهبود سازگاری با شرایط خود استفاده کنند، اما علائم جسمانی آنها توسط این رویکرد درمان نمیشوند.
سرانجام سی بی تی میتواند به گسترش الگوهای فکری و رفتاری مثبت در افراد کمک کند. اما بدون استفاده از رویکردهای سنتی درمان، مراجعین ممکن است بینش عمیقی نسبت به علل هیجانی و روانشناختی رفتار خود پیدا نکنند.
یک دیدگاه
بازتاب ها: چرا هیچی خوشحالم نمیکنه؟احساس بی حوصلگی و افسردگی - مشاوره باما | مرکز مشاوره روانشناسی خانواده ازدواج