مهارت هایی که یک کودک قبل از مهد کودک رفتن باید یاد بگیرد:
تلاش کودکان پیشدبستانی برای از حفظ خواندن حروف الفبا و شعر، قابلستایش است یا کودکی چهار ساله که میتواند تا ۱۰۰ بهدرستی بشمارد شایسته تشویق و توجه است. اما درواقع هیچیک از این کودکان، مهارتهای لازم برای ورود به مهد کودک را ندارند.
بله، ناگوار به نظر میرسد، اما دلایلی برای این اظهارنظر وجود دارد. لیست مهارتهایی که کودکان نیاز دارند در آموزشهای اولیه دوران کودکی در آن موفقیت کسب کنند، نسبتاً کوتاه است و هیچ ارتباطی با قدرت حافظه کودک ندارد.
یکی از دلایلی که الفبا و شمارش صفرتا صد الزاماً برای کودکان مفید نیست، این است که هر کودکی با سطوح مختلفی از دانش قبلی وارد مهد کودک میشود.
پس چه آنهایی که ازلحاظ علمی کمی جلوتر و یا آنهایی که کمی عقبتر هستند، همهی آنها زمانی که به پایههای بالاتر برسند، حروف، اعداد و رنگها را یاد خواهند گرفت.
دلیل دیگری که موجب میشود حفظ ارقام، حروف، اسامی حیوانات و پایتخت استانها در رشد مهارت کودکان در مهد کودک تفاوتی ایجاد نکند، این است، دانشی که بدون عمل باشد، ارزش محسوب نمیشود. اینکه یک کودک ۵ ساله نام پایتخت چین را میداند، به این معنا نیست که او اهمیت تاریخی و جمعیت شناختی شهر پکن را میداند( که لزومی هم ندارد بداند). در حقیقت، اگر کودکی که بهظاهر باهوش است، ولی نداند که اعداد در معامله کاربرد دارد و حروف میتوانند یک کتاب خلق کنند، احتمال دارد در رشد تحصیلی عقب بماند.
دکتر کاترین اسمرلینگ، روانشناس خانواده و مربی سابق مهد کودک توضیح میدهد:” پنج سال اول زندگی یک کودک باید در حال تجربه دنیای پیرامون خود باشد. این تجربه باید درباره این باشد که در جهان آنها چه میگذرد و یاد بگیرد چطور در این جهان نقش مثبتی ایفا کند. این مرحله، یک مرحله جدا از زندگی نیست. درواقع مرحله بسیار مهمی در رشد کودک است.”
شعر و الفبا خوب است اما از آن مهمتر این است که کودک بتواند تشخیص دهد که الفبا از حروف ساخته شده و آن حروف کلمات را میسازند و آن کلمات نیز میتوانند داستانها را خلق کنند. این یکی از دلایلی است که داستان خواندن والدین برای کودکان نقش مهمی در باسوادی و پیشرفت کودکان بازی میکند. دکتر اسمرلینگ، والدین را تشویق میکند کلمات را با اشاره نشان دهند، حالا چه آن کلمه در صفحات کتاب باشد، چه در تابلوهای تجاری در خیابان اصلی.
اسمرلینگ میگوید:”من فکر میکنم کودکان باید بتوانند پول را تشخیص دهند چون آن نوعی معامله است. اشیاء در جامعه ما ارزش دارند. ما برای اشیاء پول میپردازیم که آن پول با اعداد شناسایی میشوند.” اسمرلینگ برای گسترش این ایده، از والدین خواست، همراه کودکان خود سکههای پول را جمع کنند، آنها را بشمارند و با آن هدیهای بخرند.
میتوان این کار را با جمعکردن تیلهها در یک شیشه انجام داد. یک تیله برای هر باری که کودک کاری را بهدرستی انجام میدهد. سرانجام، میتوان آن تیلهها را با یک هدیه یا اسباببازی مبادله کرد. اینها همه قدرت اعداد در زندگی را به کودک نشان میدهند و اسمرلینگ میگوید:”تمامی این آموزشها کاربردی هستند زیرا کودک را قادر میسازند تا فعالیت مثبتی انجام دهد.”
ایجاد ذهنیت برای کسب مهارتهای اجتماعی کودک و تقویت هوش عاطفی او قبل از مهد کودک بسیار مهم است. اینکه به کودک بگویید وقتی به مهد کودک میرود باید حواس خود را جمع کند، به معلم گوش دهد و مراقب رفتار خود باشد، یکچیز است اما اینکه آنها درک کنند ( قبل از مهد کودک و در خانه ) که چرا این رفتارها اهمیت دارند، بهمراتب مهمتر است.
به همین دلیل، والدین باید معیارهای مناسبی برای آموزش نظم و انضباط به کودکان داشته باشند و یک الگوی رفتاری برای فرزندان خود باشند. یعنی اگر والدین میخواهند فرزندان ارزش انعطافپذیری، ادب و پیروی از قانون در زندگی را درک کنند، لازم است خود والدین از عبارات “لطفاً و متشکرم” استفاده کنند، در مقابل شکستها بهآرامی واکنش نشان دهند و از قوانین پیروی کنند.
اسمرلینگ میگوید: شما باید کودکان خود را تائید کنید و به چیزی که میگویند خوب گوش دهید. شما باید با آنها در سطح خودشان و نه در سطح یک بزرگسال، صحبت کنید.
در ورای دانستن الفبا و شمردن اعداد، کودکان برای رشد به چیزی جز ایجاد انگیزه و برقراری ارتباط عقلانی، احساسی و جسمی با محیط اطراف خود نیاز ندارند.
اسمرلینگ اشاره کرد:”اینکه کودک در بین کودکان دیگر محبوب است تفاوتی ایجاد نمیکند؛ اینکه کودکان کمی کوتاهقد هم باشند تفاوتی ایجاد نمیکند. اینها نمونههایی از ویژگیهایی هستند که به مراحل رشدی مرتبط هستند و بهطور نامنظم و بیقاعده در سرتاسر زندگی یک کودک اتفاق میافتد و در اصل همهی این نقصها در آینده حل میشوند.
بههرحال اسمرلینگ به والدینی که احساس میکنند وقتی کودک قصد رفتن به مهد کودک دارد، با مشکل بزرگی روبرو هست و باید سریع کاری انجام دهند اشاره میکند که نیازی به نگرانی بیشازحد نیست. او میگوید:” دخالت در رشد طبیعی کودک قبل از سن ۵ سالگی عواقب منفی به همراه دارد.”