آیا در مورد رابطه کنونی خود شک و تردید دارید؟ آیا مطمئن نیستید که احساسات دوست پسر یا شریکتان نسبت به شما واقعی است؟ آیا در مورد اینکه رفتار همسرتان با شما عادلانه است یا نه، دو دل هستید؟
متأسفانه، این اتفاق غیرمعمولی در روابط ناسالم یا نامتعادل نمیباشد. شریک زندگی شما ممکن است عمدی یا غیرعمدی از شما سو استفاده میکند و باعث میشود که همیشه این حس به شما دست پیدا کند که بدشانس هستید. اما چرا باید کسی این کار را انجام دهد؟ آنها ممکن است از تنها ماندن، ازدستدادن ثبات مالی و عاطفی یا از مواجهه با طلاق بترسند. آنها شاید به دنبال دسترسی آسان به روابط جنسی باشند یا ممکن است از روابط بهخاطر خود آن لذت ببرند. آنها ممکن است کس دیگری را دوست داشته باشند یا شاید هم بهاندازه کافی تلاش نمیکنند.
این یک وضعیت پیچیده است. اگرچه، بدون توجه به دلیل آن، شما هرگز لیاقت چنین رفتاری را ندارید. آن میتواند تأثیر بسیار بدی بر اعتماد به نفس مثبت و انرژی عاطفی شما بگذارد و این اصلاً سالم نیست! به همین دلیل است که درنظرگرفتن نشانههای چنین رفتاری کاملاً الزامی است.
نشانه های مردی که هدفش سوء استفاده از دختر است
مرد سوء استفاده گر نمیخواهد صمیمی شود
صمیمی شدن بخشی از بودن در یک رابطه است. شما میخواهید تاحدامکان هم از نظر فیزیکی و هم از نظر ذهنی به شریک زندگی خود نزدیک شوید؛ بنابراین، اگر شریک زندگی شما هیچ علاقهای به انجام این کار نداشته باشد، ممکن است از شما سو استفاده کند. او ممکن است به روشهای زیر عمل کند:
- او هیچ علاقهای به آشنایی با شما ندارد
مردی که از شما سوء استفاده میکند، هیچ علاقهای به آشنایی بیشتر با شما ندارد – چه فایدهای دارد خود را وقف شما کند اگر هیچ برنامهای برای ماندن در کنار شما ندارد؟ او ممکن است اصلاً هیچ علاقهای به شما نداشته باشد.
اگر مردی عاشق زنی باشد، حتماً میخواهد که در مورد شمااو بیشتر بداند. به این طریق آنها متوجه میشوند که آیا در بلندمدت با شما تفاهم دارند و نحوه شاد کردن شما را کشف خواهند کرد.
- او هیچ چیزی در مورد خود به شما نمیگوید
مهم نیست چه کاری انجام میدهید، شما نمیتوانید شریک زندگی خود را وادار به آزادانه حرفزدن کنید. او حتی در مورد سادهترین مسائل مانند سرگرمیهایش یا برنامههایشان برای آخر هفته با شما صحبت نمیکند. او همچنین از صحبتکردن در مورد عواطفش امتناع میکند، بنابراین شما هیچگاه بر روی هیچ موضوعی اتفاقنظر ندارید.
- مکالمات شما ملالآور هستند
زمانی که فردی نمیخواهد صمیمی شود، داشتن مکالمات عمیق، خردمندانه و شورانگیز تقریباً غیرممکن خواهد بود. این فقدان مشارکت میتواند موجب خشک و خستهکننده بودن مکالمات شما شود. به این مورد بیشتر توجه کنید اگر به نظر میرسد که وزن سنگین مکالمات همیشه بر دوش شما است.
- او شما را در زندگی خود وارد نمیکند
این مرد برای آینده نزدیک و دور خود برنامه دارد اما شما هیچ نقشی در آینده او ندارید. او بدون فکرکردن به شما در مورد آیندهاش صحبت میکند یا شاید هم اصلاً هیچ صحبتی در مورد آینده نکند. شما به طور تصادفی و از طریق دیگران در مورد دستاوردها و رویدادهای زندگیاش باخبر میشوید بهطوریکه دیگر برای مطرحکردن آنها بسیار دیر شده است. از نظر او، شما بخشی از زندگیاش نیستید.
- او به احساسات شما اهمیتی نمیدهد
وقتیکه در مورد احساس خود مبنیبر اینکه او هیچ اهمیتی به شما نمیدهد، صحبت میکنید یا زمانی که سعی میکنید درباره اینکه چقدر از شما فاصله گرفته است، بحث کنید، او شانه بالا میاندازد و شما را پس میزند. حتی اگر او تظاهر کند که برایش مهم است، اعمالش نشان میدهند که واقعاً اینچنین نیست.
- شما هیچوقت با کسی که او میشناسد، ملاقات نکردهاید
شما برای مدتی است که با هم بیرون رفتهاید اما هیچگاه دوستان یا اعضای خانوادهاش را ملاقات نکردهاید. وقتی از او در این باره میپرسید، اعتنایی نمیکند. مردی که به دلایل درستی به شما متعهد است، از شما میخواهد که با کسانی که دوستشان دارد و برایشان مهم هستند، ملاقات کنید اما مردی که از شما سوء استفاده میکند، هیچ دلیلی برای انجام این کار ندارد.
مطالب مرتبط: چگونه دوست پسر خود را به ازدواج بکشانیم
2- پسر سو استفاده گر با تعهد مشکل دارد
کسی که از شما سو استفاده میکند، واقعاً به شما متعهد نیست یا حداقل به روشهای درستی این کار را نمیکند. کاملاً مشخص است که اگر مردی در مورد تعهد یا آینده خود در کنار شما صحبت نمیکند، پس تصمیمش در مورد شما اصلاً جدی نیست. کمبود برقراری ارتباط نیز بیانگر این موضوع است که او سعی میکند تا جای ممکن با شما باشد و اساساً از شما سو استفاده کند.
اما این موضوع میتواند بهاندازة عکس ماجرا بد باشد! بسیاری از افراد فکر میکنند اینکه کسی خیلی زود به شما متعهد شود، نکته مثبت است اما میتواند دقیقاً برعکس باشد.
ابراز عشق و علاقه خیلی سریع میتواند نشانهای از این موضوع باشد که طرف مقابل عاشق تصوری از شما است و نه شخصیت واقعیتان. بهاینترتیب، شما در نهایت به دختر رؤیایی پریزاد دیوانهای تبدیل میشوید و توسط فردی که خودش هم متوجه نیست، مورد سو استفاده قرار میگیرد.
درصورتیکه این نشانهها را در خود و شریک زندگیتان میبینید، تبریک!
3- مردی که قصد سوء استفاده دارد خودخواه است
خودخواهی همواره یک ویژگی بسیار بد و وحشتناک به شمار میرود، اما این ویژگی در روابط میتواند سمی باشد. خودخواهی اغلب قطعیترین نشانه از سو استفاد طرف مقابل از شما است؛ بههیچوجه نمیتوان نگاه مثبتی بر این ویژگی داشت. در ادامه، برخی از نشانههایی که باید مراقبشان بود، آورده شدهاند.
- درخواست بیش از حد لطف
روابط بر اساس بدهوبستان هستند. اگر مرد همیشه درخواست لطف شما را دارد ولی به نظر میرسد که هیچگاه نمیتواند لطف شما را جبران کند، احتمالاً تنها برای راحتی خود از شما استفاده میکند. به عبارت دیگر، او از شما سو استفاده میکند (در جهت منافع خود بهره میبرد)!
- بیمیلی نسبت به سازش و مصالحه
سازش و مصالحه در هر رابطهای ضروری است. اگر فکر میکنید که هر دفعه در هر توافقی بازنده هستید در حالی که شریک زندگیتان کاملاً راضی و خوشحال است، پس او از عشق شما برای رسیدن به آنچه میخواهد، سو استفاده میکند.
- قرض گرفتن وسایل شما
به نظر میرسد هرگاه که شریک زندگیتان را میبینید، از شما میخواهد تا یکی از وسایلتان را به او قرض دهید. سپس، وقتی از سوی شما جواب منفی میشنود، از کوره در میرود و عصبانی میشود. او ممکن است از شما تنها برای ابزار و وسایلتان سو استفاده کند.
- وابستگی مالی
اغلب، شرکای زندگی دارای سطح درآمد مختلف هستند. هیچ اشکالی ندارد اگر یکی از طرفین در یک رابطه متعهدانه از نظر مالی به طرف مقابل وابسته باشد و هر دو طرف در این باره توافق داشته باشند. اما درصورتیکه شریک زندگیتان تنها وقتی پیش شما میآید که تنگنای مالی است یا چیزی میخواهد بخرد، مراقب باشید. این رفتار بهویژه در روابط جدید صدق میکند؛ کسی که میخواهد از همان ابتدا از نظر مالی به شما وابسته باشد، بسیار خطرناک است.
- خودخواهی در روابط جنسی
صمیمیت (داشتن روابط جنسی) بر مبنای بدهوبستان است. درصورتیکه شریک زندگیتان تنها بر لذت خود از روابط جنسی تمرکز دارد و اهمیتی به شما نمیدهد، ممکن است تنها هدف او از بودن در کنار شما این است که رابطه میخواهد.
- 4- پسری که قصد سو استفاده دارد مهربان و خونگرم نیست
مهربانی و دلبستگی نقش بسیار مهمی را در اکثر روابط ایفا میکند. اگرچه، سطح خون گرمی و صمیمت در میان زوجهای مختلف، متفاوت است اما آنها معمولاً درصدی از مهربانی و خون گرمی را در زندگی خود نشان میدهند. کمبود محبت اغلب نشانهای از کمبود علاقه است، بدان معنا که مرد زندگی شما تنها به دلایلی با شما است که چندان رمانتیک و عاشقانه به نظر نمیرسند. در ادامه، مواردی که باید مراقبشان باشید، آورده شده است.
- شما به قرار عاشقانه با شریک زندگیتان نمیروید
به دلایلی، شریک زندگیتان هیچگاه شما را برای قرار عاشقانه بیرون نمیبرد. اگر شما پیشنهاد قرار عاشقانه بدهید، او هیچ علاقهای نشان نمیدهد. وقتی همدیگر را میبینید، این دیدار اصلاً عاشقانه یا منحصربهفرد نیست. به نظر میرسد که او فاقد احساسات عاشقانه است اما ممکن است فقط علاقهاش را ازدستداده باشد.
- شما احساس خاص بودن نمیکنید
او با شما مثل بقیه رفتار میکند یا گاهی هم بدتر. شما اغلب احساس میکنید که برای او چیزی بیشتر از یک آشنا یا هماتاقی نیستید و به نظر نمیرسد که او علاقهای به تغییر این وضعیت داشته باشد.
- هیچگونه علاقه و محبت فیزیکی
او دستان شما را نمیگیرد. او نمیخواهد شما را در آغوش بگیرد یا نوازش شکند. شما بهندرت همدیگر را میبوسید و اگر هم این کار را بکنید، او تنها ازروی گونههایتان شما را میبوسد.
در اکثر موارد، مردی که نمیخواهد محبت و علاقه فیزیکی خود به شما را ابراز کند، اصلاً به شما جذب نشده است و علاقهای ندارد.
- علاقه و محبت فیزیکی بسیار زیاد
زیادهروی در محبت و علاقه فیزیکی چیزی است که ذهنیت مثبتی را به وجود آورد اما مراقب باشید!
مردی که نمیتواند دستانش را از میان دستان شما جدا کند اما نشانه دیگری از علاقهاش به شما دیده نمیشود، ممکن است از شما تنها برای صمیمیت یا داشتن جایزه در دستانش سو استفاده نماید؛ بنابراین اگر او نمیتواند از لمس کردن شما دست بردارد اما اهمیتی به علایق، احساسات و اهداف شما نمیدهد، پس این هشداردهنده است.
- 5- همه چیزی در برنامه او قرار دارند
همه ما میدانیم که داشتن یک برنامه پرهیاهو چه حسی دارد. در یک رابطه مثبت و سالم، شما یاد میگیرید که چگونه در برنامه خود تعادل برقرار نمایید تا بتوانید زمانی را بدون به خطر انداختن باقی زندگی در کنار شریک زندگی خود سپری کنید. اما شریک زندگی شما اصلاً چنین کاری نمیکند، به نظر میرسد که همه چیز در برنامه او قرار دارد و او اهمیتی به برنامه شما نمیدهد. مردی که از شما سو استفاده میکند، هیچگاه برنامهاش را بهخاطر دیدن شما تغییر نمیدهد مگر اینکه به نفع خودش باشد. در ادامه، نمونههایی از این موضوع آورده شده است:
- او اهمیتی به پیام شما نمیدهد و اغلب برای ساعتها یا حتی روزها جواب شما را نمیدهد.
- وقتی جواب شما را میدهد، معمولاً وقتوبیوقت یا بسیار دیروقت است و معمولاً شامل میل به صمیمت و روابط جنسی است.
- او زمانی به دیدن شما میآید که اصلاً برای شما مناسب نیست و اهمیتی هم به این موضوع نمیدهد.
- او هیچگاه شما را برای قرارهای عاشقانه به بیرون نمیبرد زیرا همیشه سرش شلوغ است.
- 6- شما هیچگاه اولویت او نیستید
یک شریک زندگی خوب هروقت که نیاز داشته باشید، در کنار شما خواهد بود مگر آن که خودش هم در وضعیت گریزناپذیری گیرکرده باشد. مردی که از شما سو استفاده میکند، خود را با حمایت کردن از شما یا بودن در کنارتان اذیت نمیکند. بهاینترتیب، بودن در رابطه با چنین فردی موجب میشود که احساس بی ارزش بودن به شما دست یابد و تفکر مثبتتان کمتر شود. این مرد بسیاری از قولها و قرارهایش را فراموش میکند. او دقیقه آخر شما را ترک میکند و وقتی شما بیشتر از همیشه به او نیاز دارید، ناپدید میشود. چنین مردی برای شانه خالیکردن از وقت گذراندن با شما همیشه بهانهای دارد. وقتیکه باید بین شما و چیز دیگری انتخاب کند، انتخاب او بدون شک شما نخواهید بود.
شاید حس کنید که شما نیز برای کارهای او بهانه میآورید (یا شاید هم آنها را باور میکنید) اما به یاد داشته باشید که اگر او میخواست با شما وقت بگذراند، حتماً راهی برای گذراندن حتی یکزمان کوتاه در کنار شما پیدا میکرد.
نشانه های سوء استفاده مردان
سو استفاده کردن از یک فرد و فریبدادن وی، دردناک و اغلب ظالمانه است. این عمل، خیانتی برایمان و اعتماد است که در نهایت به رابطه لطمه میزند و اعتماد به نفس فرد تحت تأثیر را دچار آسیب میکند.
اگر دلیلی دارید که بر اساس آن فکر میکنید پسری از شما سو استفاده میکند، وقت آن رسیده تا بنشینید و یک مکالمه جدی و خودمانی در مورد این موضوع داشته باشید. شما لیاقتتان بیشتر از آن است که اینچنین با شما رفتار شود، بنابراین تفکر مثبت خود را حفظ کنید و ارزش خود را از یاد نبرید!
چگونه بفهمیم پسری ما را برای هوس میخواد
من با پارتنرم سر اشتباهی که داشتم یکم بحث کردیم و اون به مدت چند روز گفت که به استراحت و فکر نیاز دارم و ازم دوری کرد بعد از این چند روز برگشت و کمی حرف زدیم واز دلتنگی و دوست داشتن گفتیم؛ اما یکمی بعدش راجع به رابطه جنسی حرف زد و گفت که خیلی دلش برا رابطه جنسی هم تنگ شده و ازم خواست (قبل از این دعوا رابطه جنسی داشتیم) آیا طبیعیه؟ یا به خاطر نیاز جنسی برگشته و اصلاً دوست داشتنی نبوده؟ آیا باید به علاقش شک کنم؟ البته که خودمم وقتی نبود دلم علاوه بر خودش برا رابطه جنسی باهاش هم تنگ شده بوداگر مردی از دختر رابطه جنسی بخواهد این نشانه عشق و دوست داشتن او نسبت به دختر میباشد یا خیر؟
دوست عزیز سلام
من با شما نشانههایی را به اشترک میگذارم که با بررسی آنها در رابطه خود میتوانید به این موضوع پی ببرید که آیا این مرد شما را تنها برای رابطه جنسی میخواهد یا خیر؟ شما این را همیشه مدنظر داشته باشید صمیمیتی که شما دنبالش هستید تنها در ازدواج پیدا میکنید چرا که در ازدواج شما با یکدیگر پیوند و اشتراک همهجانبه دارید. علاوهبرآن، ایجاد صمیمیت مستلزم گذراندن زمان طولانی با یکدیگر است؛ بنابراین صمیمیت ناگهانی اتفاق نمیافتد و عشق بعد از ازدواج و طی زمان ایجاد میشود.
نشانههایی که پارتنرتان شما را فقط برای رابطه جنسی میخواهد و نه برای یک ارتباط جدی:
- 1- شما فقط یکدیگر را زمانی میبینید که پارتنرتان تمایل دارد: اگر با مردی هستید که فقط میخواهد با شما رابطه جنسی داشته باشد، ممکن است متوجه شوید که فقط طبق شرایط او با هم وقت میگذرانید. اگر او از شما خوشش میآمد، وقت میگذاشت تا شما را هم با شرایط شما ببیند.
- 2- معاشرت شما با یکدیگر بسیار کم است: اینکه چقدر با یکدیگر وقت می گذارانید و به علایق شما اهمیت میدهد اهمیت دارد.
- 3- با هیچ یک از دوستان و آشنایان پارتنرتان ملاقات نمیکنید: آیا احساس میکنید که او شما را بسیار جدا از بقیه زندگی خود نگه میدارد؟ ممکن است شما هیچ یک از دوستان او را ندیده باشید، یا ممکن است او خیلی تلاش کند تا شما را از جمعهای دوستانه خود دور نگه دارد. به همین ترتیب، شاید او از ملاقات با دوستان شما اجتناب میکند و نمیخواهد خیلی فراتر از رابطه جنسی در زندگی شما دخالت کند. اگر او شما را دوست داشت، تلاش میکرد تا دوستانش را معرفی کند و میخواست که شما هم در برنامههایش مشارکت داشته باشید.
- 4- تعریفهایش از شما متمرکز بر ظاهر است: بودن با کسی که باعث میشود احساس خوبی نسبت به خودتان داشته باشید بسیار خوب است، اما ممکن است متوجه شده باشید که بیشتر تعریفهای او بر ظاهر شما متمرکز است. این نشانه آن است که او فقط میخواهد با شما بخوابد تا اینکه دنبال چیزی عمیقتر باشد. او ممکن است ارزشی را در شخصیت شما یا چیزی فراتر از جذابیت فیزیکی شما نبیند. اگر او شما را دوست داشت، به شما اطلاع میداد که چقدر از جنبههای دیگر شما قدردانی میکند، نه اینکه فقط در مورد ظاهر شما نظر بدهد!
- 5- اکثر مکالمات شما در مورد مسائل جنسی است.
- 6- به نیازهای عاطفی شما توجه نمیکند یا اگر به نیازهایتان توجه کند در گرو رابطه جنسی است.
- 7- بهمحض تمامشدن رابطه جنسی احساس تنهایی میکنید: اگر او واقعاً به شما علاقهمند باشد، دوست دارد که شما در خارج از رابطه جنسی احساس خوبی نسبت به خودتان داشته باشید و پس از پایان رابطه جنسی همچنان یک تعامل مثبت داشته باشید.
- 8- با هم ” میخوابید ” اما هرگز ” با هم نمیخوابید “:او تمام جملات شیرین و عاشقانه را میگوید تا شما را در رختخواب در کنار خود داشته باشد و بعد از رابطه جنسی، همه چیز تغییر خواهد کرد. او بلافاصله شروع به بهانهگیری برای رفتن میکند یا دروغهایی سر هم میکند که شما را از خانه بیرون کند. کاملاً طبیعی است، او نمیخواهد خارج از رابطه جنسی با شما وقت بگذراند.
- 9- عدم تلاش برای حفظ رابطه: روابط دارای فراز و نشیبهایی است و هر دو نفر باید برای حفظ رابطه تلاش کنند. بدانید که شما نباید تنها کسی باشید که همه کارها را برای خوشبخت نگهداشتن او انجام میدهد. او نیز باید برای حل مسائل رابطهتان تلاش کرده و به خوشحالی و خوشبختیتان اهمیت بدهد. اگر چنین تلاشهایی از او نمیبینید و مجبور هستید که بهتنهایی رابطهتان را اداره کنید، به این دلیل است که او نمیخواهد بیشتر از زمانی که برای رابطه جنسی با شما در نظر گرفته، برای رابطهتان هزینهای بکند.
- 10- عصبانی شدن به خاطر شنیدن پاسخ منفی: وقتی به رابطه جنسی نه میگویید بسیار ناراحت شده و واکنش اغراقآمیز نشان میدهد و شروع به آزار و اذیتتان میکند، تا جایی که میفهمید که تنها راه راضیکردن و کوتاهآمدن او برقراری رابطه جنسی است.
- 11- او هرگز از شما در مورد خودتان سؤال نمیکند. او ممکن است کاملاً خودشیفته باشد، یا ممکن است تلاشی برای یافتن اطلاعات بیشتر در مورد شما انجام ندهد. اگر او هیچوقت تلاش نمیکند تا اطلاعات بیشتری در مورد شما پیدا کند، احتمالاً به این دلیل است که بهاندازه کافی به شما اهمیت نمیدهد. اگر او شما را دوست داشت، علاقهمند به آشنایی با شما خواهد بود و هیجانزده میشود تا بفهمد چه چیزی دوست دارید، روز شما چگونه بوده است و چه برنامهای برای زندگیتان دارید.
- 12- نسبت به شما متعهد نیست: آیا تابهحال احساس کردید که او ممکن است زنان دیگری را ببیند؟ ممکن است هر زمان که با هم میروید، با تلفنش یواشکی کند. این نشانه نشان میدهد که او واقعاً به دنبال سرمایهگذاری و تعهد در رابطه بلندمدت با شما نیست و میخواهد فقط آنچه را که از موقعیت شما میخواهد به دست آورد.
- 13- بیشتر توجهش نسبت به زنان دیگر است: شاید وقتی شما بیرون هستید همیشه به دخترهای دیگر نگاه میکند، یا میشنوید که با دوستانش در مورد جذابیت دختر دیگری صحبت میکند. اگرچه طبیعی است که افراد دیگر را علیرغم داشتن یک رابطه جذاب بیابیم، این غیرمنصفانه است که این افکار را بهگونهای به زبان بیاوریم که باعث ایجاد احساس ناراحتی در شما شود. اگر او شما را دوست داشت، با یادآوری اینکه چه زن فوقالعادهای هستید، مطمئن میشود که در کنار او احساس اعتماد به نفس میکنید.
- 14- شما در مورد مسائل رابطهتان بهصورت جدی صحبت نمیکنید: اگر او از مکالمه جدی با شما اجتناب میکند و تا در مورد موضوعی جدی صحبت میکنید آن را به سمت شوخی میبرد احتمالاً میتوان گفت این رابطه برایش اهمیتی ندارد.
- 15- زمانی که از رابطه جنسی اجتناب میکنید از شما فاصله میگیرد: این، متأسفانه، احتمالاً بزرگترین نشانه است. اگر احساس میکنید که او از اینکه بدون ارتباط با شما معاشرت کند، خشمگین است، احتمالاً فقط خواهان رابطه جنسی است و نه یک رابطه واقعی. ممکن است احساس کنید که برای داشتن رابطه جنسی با او تحتفشار قرار میگیرید، یا اینکه او فقط در صورت داشتن رابطه جنسی میخواهد با شما وقت بگذراند. اگر بگویید که روحیه ندارید، ممکن است عصبانی شود، و ممکن است احساس کنید که وقت او را تلف میکنید. اگر او از شما خوشش میآمد، به احساسات شما احترام بیشتری نشان میداد و فقط از معاشرت خوشحال میشد – رابطه جنسی یک امتیاز است، نهتنها انگیزه.
- 16- او به شما گفته است که چیز جدی نمیخواهد: متأسفانه، اگر مردی به ما بگوید که چیز جدی نمیخواهد، باید او را باور کنیم و مطابق با آن عمل کنیم. ممکن است بسیار سخت باشد اگر شروع به ایجاد احساسات برای پسر کنید درحالیکه تنها چیزی که او به آن علاقه دارد داشتن روابط جنسی است. شما نمیتوانید تفکر و نگرش او را به رابطه تغییر دهید.
اگر این نشانهها را در رابطه دیدیم چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟ اگر مایل هستید رابطه خود را با این فرد ادامه دهید و نمیتوانید با این موضوع کنار بیایید که فقط برای رابطه جنسی کسی شما را بخواهد حتماً به روانشناس یا مشاور مراجعه کرده تا بهصورت جدیتر به رابطهتان نگاه کنید.
وقتی پسری درباره رابطه جنسی حرف میزنه
پاسخ مشاور به پرسش ” پسری که همش درباره رابطه حرف میزنه “
شما و ایشون هردو از نظر تحصیلی در سطح خوبی قرار دارید و احتمالا بهتر بتونید مسائلتون رو به طور منطقی حل کنید. شما باید برای مسائلی مثل روابط جنسی مرزی برای خودتون تعیین کنید و بعد این مرز رو به طرف مقابلتون انتقال بدید و ازش بخواید که به این مرز احترام بذاره. این مرزها در هر شخص میتونه متفاوت باشه و کاملا بستگی به عقاید شما داره. برای مثال بعضی از افراد داشتن رابطه جنسی رو کاملا به بعد از ازدواج موکول میکنند اما بعضی از افراد قبل از ازدواج هم روابطی دارند. شما هم با توجه به عقاید خودتون این مرزها رو بچینید و با توجه به همین مرزها پیش برید. فرد مقابلتون هم بخاطر ارزشی که برای شما و عقاید شما قائل هست سعی میکنه تا این مرزها رو رعایت کنه.
معمولا صحبت به منظور شناخت پیدا کردن نسبت به هم از لحاظ جنسی قبل از ازدواج تا یه حدی موردی نداره ولی باز هم این مسئله بستگی به شما داره.
شما میتونید برای اینکه پایبندی بیشتری به مرزها به وجود بیارید اونها رو به همراه ایشون تنظیم کنید. به گونهای که این مرزها توافقی از عقاید شما و ایشون نسبت به مسائل جنسی باشه. اینکار موجب مرجعیت بخشیدن بیشتر به مرزها میشه. بنابراین سعی کنید تعادلی نسبت به مسئله در رابطهتون ایجاد کنید.
باید توجه کنید که نباید سعی کنید که از مسائل جنسی برای خودتون و ایشون تابو بسازید. تابو ساختن و به کل اون رو زیر سایه خط قرمزها بردن میتونه موجب این بشه که طرف مقابلتون اصرار بیشتری برای ورود به این مسائل بورزه. بهترین کار ایجاد تعادل و سعی کردن برای حفظ اون تعادل تا زمان فرارسیدن ازدواج هستش.
در تمامی مراحل زندگی موفق و پیروز باشید.کوشا کوچک آملی
کارشناس مشاوره باما
منبع: :www.powerofpositivity.com
مطالب مرتبط: ازدواج در سن کم
سلام من یه دختر ۱۵ سالم رلم ۱۶ سالشه مجازی آشنا شدیم تاحالا همو از نزدیک ندیدیم ولی ۴.۵ ساله همو میشناسیم و چند بار کات کردیم تاحالا از رابطه حرف نزده و……
خیلب چیزا از زندگی هم میدونیم و قصد ازدواج داره ول به فکر شغله خوبه و خیلی باهمیم همیشه صححبت میکنیم حال همون میدونیم زندگی همون حفظیم و توی این ۴ سال نه من نه اون با هیچ کس دیگه نبودیم و الا دوباره برگشته و نمیخوام ازدستش بدم میخواستم ببینم نظر شما چیه؟
کسی که در ابتدای آشنایی اصرار داره و دائم تکرار میکنه که به خدا آدم بدی نیستم
سلام وقتتون بخیر من هجده سال سن دارم من از چند سال پیش با پسری ک از من چهار سال بزرگتر هست وارد رابطه شدم اون آدمیه ک خیلی بد زبان هست و خیلی فحش میده و خیلی بین زن و مرد تبعیض قائل میشه اینجوری که مردان همه کار بکنن ولی زنا نه هیچی البته خصوصیات خوبشم داره ولی اخلاق نداره از بیرون رفتن خوشش نمیاد همش تهدیدم میکنه همش منو تو استرس قرار میده زنگ میزنه مادرم ومادربزرگم و خالم و دختر داییم با زنداییم فحشم میده من ازش بریدم چند دفعه خواستم خودکشی کنم ولی نشد راستش من باهاش رابطه جنسی کامل رو دارم و باکرگیمو باهاش از دست دادم و دختریم ک خیلی خواستگار دارم من نمیدونم بااین وضع چکار کنم خوبه ک ولش کردم یا نه الان دوساعت پیش همه چی باهاش تموم کردم ولی نمیدونم چطور قراره بقیه زندگیمو ادامه بدم حس میکنم درای زندگی همینجا دیگه به روم بسته میشن تروخدا به کمکتون نیاز دارم منو راهنمایی کنید چکار کنم حالم خیلی بده نمیدونم چکار کنم ? خواهش میکنم بگید باوجود عدم دختر بودنم من چکار کنم چه تصمیمی باید بگیرم و به خانوادم هم نمیتونم بگم چون خانواده کاملا تعصبی هستیم و بفهمن منو میکشن نمیتونم باکسی درمیون بزارم لطفا شما منو همراهی کنید
سلام داستان توبه نصوح رو بخون خودت می فهمی چکار باید بکنی
با سلام تمام مواردی که گفتید مرد سو استفاده گر در مورد پانتر من صدق میکرد این آقا 15سال با احساسات وزندگی من بازی کرد وفقط منو برای رابطه جنسی می خواست هیچ کاری برای من انجام نمیداد همیشه نبودش هر 6ماه یکبار پیدا می شد و تمام مدتی که نبود به من خیلی راحت خیانت می کرد وبا کسانی دیگه بود واخرشم منو گذاشت ورفت دنبال زندگیش من ماندم وعمری که تلف این آقا شد متاسفانه من وابسته اش شده بودم توی این سالها این آقا به بیماری خودشیفتگی دوچار بود تمام 50نشانه خودشیفتگی درش بود هر وقت ازش کمک می خواستم اصلا می پیچوند اصلا هیچ کاری برای من توی این مدت طولانی انجام نداد برعکس من همه کاری برایش انجام دادم نمک خورد ونمکدان شکست خیلی مرد بی وفا وخاین وبدهنی بود واگذارشد کردم به خدا
فاطمه هستم ۱۹سالمه از یه پسری خوشم میومد و بهش گفتم اونم بهم گفت از من خوشش میاد و باهام خیلی خوب بود بد یه چند وقت باهم قرار گذاشتیم و با آبجیم رفتم دیدنش بد دستامو گرفت خواست منو بغل کنه منم هولش دادم بدم سری برگشتم خونمون بد بهم اس داد خوشحال بود که باهم قرار گذاشتیم هم ناراحت بود که چرا هولش دادم بد دیگه همش تیکه مینداخت میگفت تو بهم حسی نداری اگه داشتی بغلم بوسم میکردی آها اینم بگم شماره آبجیم داشت و چت میکردن بد ب آبجیم گفته بود که ازش خوشش میاد اونو میخواد و گفته بود منو نمیخواد بد که آبجیم بهم گفت باهاش دوا کردم و بد همه تقصیرارو انداخت گردن من میگفت تو دوسم نداری اگه داشتی بوسم میکردی بغلم میکردی و ناراحتم بود میگفت بیا از اول شروع کنیم ولی من قبول نکردم و باهاش کات کردم ولی خیلی دوسش داشتم بد یه چند وقت بود آبجیم اشتباهی با گوشی من بهش تک زنگ زده بود بد اونم اس داد بد بهش گفتم آبجیم اشتباهی بهت زنگ زده ولی باور نمیکرد باهاش خداحافظی میکردم ولی اون نمیکرد باز یه حرفی میگفت تامن جواب بدم و منم باهاش خیلی تند حرف میزدم ولی یه روز نمیدونم بهش چی گفتم و اون فهمید که هنوزم دوسش دارم و الان مث قبلا باهام شوخی نمیکنه زیاد حرف نمیزنه خواستم باهاش کات کنم گفتم خداحافظ اونم خداحافظی کرد و گفت مواظب خودت باش
من دو سالی هست با پسری دوست هستم وقتی با این پسر اشنا شدم تازه شرایط روحیم از رابطه قبلیم خوب شده بود و فکر می کردم دیگه میتونم وارد یه رابطه بشم. وقتی با ایشون اشنا شدم بعد یه مدت تازه مشکلاتی که داشتن شروع شد و نمیخوام الان وارد این مشکلاتشون بشم. تو این مدتم ازم درخواست رابطه داشتن تا حدی با هم رابطه داشتیم تا اینکه مسئله ای منو کاملا به هم ریخت و داغونم کرده بود جوری که از سر نمیدونم چی اسمشو میشه گذاشت لج و لجبازی حس داغونی زیاد باعث شد با ایشون رابطه ای برقرار کنم که از خط قرمزی که گذاشته بودم رد بشم و دختریمو از دست بدم. بعد اون برای اینکه منو مثلا اروم کنه میگفت تا اخرش باهاتم از همین حرفای دروغ که همون موقع هم حسم بهم میگفت واقعی نیست حرفا و کاراش. اما نادونی کردم و ادامه دادم الان از کاری که کردم پشیمونم و این آقا هیچ کاری نمیکنه و با تندی برخورد میکنه یه روز خوبه یه روز خیلی بد رفتار میکنه میدونم به دردم نمیخوره و اون فرد مناسب نیست میخوام رابطه رو تموم کنم. اما الان مشکلم اینه که بخاطر اون بلایی که سرم اومد دیگه میلی به هیچ کس ندارم شده کابوس و حس ترس هر روز و هر شبم. با هیچ کس نمیتونم در موردش حرف بزنم و راه چاره ای بهم بگه. دیگه نمیتونم با کسی ازدواج کنم خانواده به شدت وحشتناک گیر و بی منطقی دارم. فکرم نمیکنم کسی با شرایط من دیگه حاضر به ازدواج بشه نمیدونم فقط میخواستم برم دکتر برای ترمیم فقط برای اینکه شاید خودم آروم بشم و تا اخر یه زندگی تنهایی رو انتخاب کنم. چون نمیتونم به کسی بگم و بعد منو پس بزنه. کار هر روز و هر ساعتم شده گریه
سلام ۲سالی میشه عقد کردم من ۲۵سالمه و نامزدم32سالشه ماهمیشه باهم دعوا داریم منو ول میگنه میره نمیاد سراغم بهم زنگ نمیزنه همیشه من زنگ میزنم بعضی وقتا شده ۳هفته هم نیومده من زنگش زدم همیشه من میرم جلو تازگیاهم میره فیلم های رابطه جنسی میبینه من که واسش تو این ۲سال کم نذاشتم هرروز باید رابطه برقرار کنیم یا همیشه داد میشه واسه هرموضوعی من همیشه ساکت موندم افسردگی گرفتم همش گریه میکنم بهم دروغ میگه چندبار نمیدونم چیکار کنم مشاور هم نمیره همش بهم تهمت میزنه منو میترسونه الکی منوکاری نکردم ولی همه چیزی میشه گردن من میندازه
سلام ی هفتس با ی پسره اشنا شدم ۲۲ سالشه رابطه خوبی داریم و میشه فهمید ک دوسم داره ولی خب بازم مطمئن نیستم دوستش ک دختره و رابطه فامیلی هم دارن همیشه از نکات مثبت پسره و اینک دختره تضمینش میکنه باهام حرف میزنه. گاهی پسری ک میگم، باهام در مورد رابطه حرف میزنه ولی من گفتم ک از رابطه قبل از ازدواج اصلا خوشم نمیاد و اونم گفت ک باشه الان نه کم کم. این جملش یکم نگرانم کرد ولی الان میگه ک بهت قول میدم رابطه نداشته باشیم تا قبل ازدواج الان دقیق نمیدونم واقعا میتونه کاری باهام نداشته باشه یا ن اون کم کمی ک گفت ی روزی میرسه؟؟ و اگ ازم درخواست کرد بهتره اول بگم ن اگ دوباره گفت کات کنم ن؟ دوسش دارم ولی این مسئله واسم مهمه
سلام من ۵سال با یک پسر تو رابطه بودم من ۱۷سالمه اون۲۰. اوایلش مجازی آشنا شدیم بعد دیر ب دیر همو میدیدیم و بعد یکسال رابطه جنسی آنال داشتیم باهم اوکی بودیمو خوب بودیم هفته ای ی بار میرفتیم بیرون تا این یک سال اخیر که خیلی عوض شده رفتارش. همه چیز ازش دیدم تو این یک ساله اخیر. اوایلش واقعا دوستم داشت ولی اخیرانو واقعاً نمیدونم چون هی کات میکردیم هی دوباره بر میگشتیم باهم خیلی کات کردیمو برگشتیم. برمیگرده میریم بیرون رابطه برقرار میکنه بعدش باز به یه بهونه دعوامون میشه میره تا دو سه هفته دیگ. الان یعنی اصلا دوسم نداره؟,چیشد که یهو حسش عوض شد اون آدمی که آنقدر دوسم داشت اوایلش؟ تصمیم گرفتم فراموشش کنم واقعاً ولی برام سخته. اوایلش خیلییی دوسم داشت ولی الان نمیدونم واقعا رفتارش ضد و نقیضه
چون فقط ب فکر شهوت هست دوست داشتن الکی بوده دروغ بوده عزیزم
سلام من دختردایی ای دارم که تقریبا دوماه پیش توسط نامزد سابقش بهش تجاوز شده و چون شرایط روحی خوبی نداشته به هیچکس نگفته .ایشون بااین آقا تقریبا ۳سال دوست بودن و این آقا خاستگاریشون اومدن و خانواده هاشون درجریان بودن اما یهو زد زیر همه چیز و رفت.و حالا که دوسال گذشته همچنان ایشون و ول نمیکنه و حالام که ب زور به ایشون تعارض کرده و خیلی بداخلاقه و تقریبا انگار به زور باهمن.دیشب به علت یک خطای دید اشتباه توسط دخترداییم ایشون و توی ماشین با دختر دیگه ای دید و خیلی اوضاع بدی بود و نگهش داشتم که نره خونشون.من رفتم و با مادر پسره صحبت کردم اما موضوع تجاوز رو عنوان نکردم چون دوتا خانواده به شدت تعصبی و مذهبی هستن و مادرش گفت که راضی به این وصلت نیستن و لازم به ذکره که خانواده دخترداییمم اصلا راضی نیستن.و حالاهم ایشون نه راه پس داره نه پیش .از یطرف همچین اتفاقی ضربه بدی بهش زده و میترسه بعدا براش مشکل ساز بشه و از طرف دیگه زندگی کردن با آدمی که متعهد نیست و بسیار مودی و بداخلاقه سخته و مطمینیم که کار به طلاق میکشه.و پسره بهش گفته که اگر قرار باشه من باهات ازدواج کنم با علاقه نیست و از روی اجباره و حالا تجاوزم کردم که کردم نهایتا بعدش طلاق میگیریم.اصلا هم قصد نداریم به پزشک قانونی مراجعه کنیم چون هم مدت طولانی ای گذشته و اثباتش سخته و هم خانواده ها متوجه میشن و ممکنه حتی دخترداییم و زندانی یا بکشن.میشه راهنماییم کنین که چطوری میتونم کمکشون کنم و چطور میشه این موضوعو حل کرد؟چون خودش درحال حاضر نمیتونست مشاوره بره به من گفت که بپرسم و کمک بگیریم اصلا نمیدونیم چیکارکنیم. به مادرش بگیم یا نگیم ولی مطمینم که با گفتن به مادرش سکته میکنه و برادراش واکنش خوبی ندارن …ممنون میشم راهنماییمون کنی
بهم گفت اگ من منو دوست داری باید باهام ربط داشتی باشی من اول گفتم نه نمیتونم من دخترم منو بازی داد من پ۱۵ سال بود خر شدم قبول کردم الان مجرم ولی زنم خیلی میترستم مامان بفه میخوام خودمو بکشم خیلی حالم بد الان ۱ یه سال باهاش کات کردم ازدواج کرده زنگ میزنم جواب نمیده بلاکم کرده نمیدونم چکار کنم خاستگاری دارم نمیتونم قبول کنم چون من دختر نیستم هنوز خیلی دوستش دارم هر خوابشو میبینم حالم بد میشه
وقتی یه مرد میخواد تنها باشه دلیلش چیه
دوس پسرم باهام کم تلفنی در ارتباطه فقط وقتی منو میبینه احساساتشو و مهربونیشو نشون میده پشت تلفنم خوب حرف میزنه اما بیشتر حضوری رفتارش بهتره
اینجا هیچ پسری پیام نداده چون اصلا پسرها ذهنشون درگیر و اذیت کسی نمیشه اونا یا دختر آنچنانی میخوان برای ازدواج که اصلا و جود نداره و نمیتونند ازدواج کنند با دختر برای سکس و شهوترانی میخوان . پس سوال نکنیم کی ما رو برای چی میخواد هیچکس هم روشنفکر نیست گول نخورید دلیل اینکه همیشه خانوما درگیر این شک هستند به خاطر اینه که از هر ۱۰۰ زن فاسد یکیش به خاطر تجریه شناخت مردها با عشوه و طنازی و هزار فوت و فن بالاخره میتونه یک مردی و وابسته و علاقمند به خودش و ازدواج کنه حالا بعد ازدواج مهم نبست برای اون زن که شوهرش پشیمون میشه مهم به دام انداختن اون مرد هست که اونم بالاخره انتقام نورد سواستفاده قرار گرفتنش و نهایتا از یکی دیگه گرفته. اینه که ما زنها همیشه میگیم پس چطوری این با اون ازدواج کرد نکنه فلانی هم من و برای ازدواج میخواد اما دوستان این موارد کمه هر مردی زنی و بخواد درنگ نمیکنه هول میشه که تا اون ازدواج نکرده بره سراغش. پس بهترین امتحان اینه که اون فرد و تو شرایط سخت بذاری و ب در خواستای نامعقولش توجه نکنی خواست میمونه نخواست میره و تمام.
من دختر ۳۸ ساله و باکره هستم خواستگاران سنتی زیادی داشتم اما چون کمال گرا و سختگیر بودم خانواده ام ازم خواستند که خواهران کوچکترم ازدواج کنند و این اصلا در اقوام و همشهریان ما مرسوم نیود تو این ده سال ۳ خواهر کوچکترم ازدواج کردند و دیگه هیچ خواستگاری برام نیومد تا اینکه تو سایت همسریابی با چند نفر اشتا شدم اکثرا آدمهای معمولی یا مطلقه بودند یا کار درستی نداشتند یا سیگاری و … البته هر کدوم که در مورد مسائل جنسی صحبت میکردند یا مثلا میگفتند که سوار ماشین شبم دور بزنیم یا بریم مسافرت و خونه و اینا من بلافاصله بلاک میکردم . چیری که مت و ناراحت میکنه اینه که اکثرشون آدم درست و سالمی نیستند و براشون عجیبه که من هیچ دوستی و رابطه ای نداشتم من دختر دهه شصتی هستم مشخصه که تو دوره من این چیزا نبوده و الان دیگه ارزش خودم و پایین نمیارم ما خانواده سنتی و مذهبی هستیم من سالها با سختی و تنهایی تحمل کردم خودم و حفظ کردم چرا بعضیها بدبین و بی لياقت هستند و میگن چرا تا حالا ازدواج نکردی من چی باید بگم؟ یا مگه میشه تا حالا دوستی نداشته باشی. خیلی خوب باشند میگن خانواده م قبول نمیکنن بل دختر بزرگتر از خودم ازدواج کنم . گناه من چیه . تو دانشگاهمون همه اونایی که دوست پسر داشتند با فیلم و ادا و عشوه یا آرایش های آنچنانی و تیپ یا چادر و … ازدواج کردند و خودشون و خوب سنگین و خوشگل جا زدند من با هیچ پسری دوست نشدم ک آبروی خودم و خانواده نره اما آسون نبود و نمبخواستم همسر آیندم اگه ازدواج کنم بهش خیانت بشه یا گناه کنم بارها به منم پیشنهاد سکس شد علافمتد شدم اما نخواستم آلوده بشم ااما من حقم این نیود که سرنوشتم این باشه به هر حال اکثر پسرها ببخشیدا احمقن برای ازدواج فقط نگا به بقبه میکند ببینن چی میگن مادرشون دنیال دختر کم سن و خوشگله دوستشون میگه شاغل خوبه با کلی حساب و کتاب و چرتکه ازدواج میکنند بعد میگن چرا خیانت شد چرا طلاق شد . هیچ پسری به ندای درونی دلش توجه نمیکنه. حتی.خیلیا به من میگن تو دختر خوبی هستی ولی خانواده م مخالفن
سلام و وقت بخیر اگه پسری از همون اول آشنایی راجب سکس حرف بزنه و بخاد طرف مقابلش رو به سکس راضی کنه،یعنی از رابطه دنبال سو استفادس؟
صد در صد. مردی که واقعا زنی رو بخواد. بر حس جنسیش غلبه میکنه
اشکال از پدر مادران اینها هم هست. از والدین دختر که آنقدر سخت میگیرن دختر به کم راضی بشه و از والدین پسر که دارن جدیدا و رسماً باب میکنن خاطره سازی ها و خوشگذرونی ها رو با دوست دخترشون داشته باشند ولی زن زندگیشان را خودشون برای پسر انتخاب کنن. اونوقت پسر فرزند برگزیده رو بدنیا می آره و اساسا برگزیده میشه
من دخترم ۱۸ سالمه. ورلم حدود ۲۲ سالشه و الان سربازه یه رابطه های جزئی جنسی از من خواسته و باهم کم و بیش در رابطه ایم و اینکه اون هفته ای یه بار حدود ۳ روز میاد مرخصی وقتی میاد بیشتر وقتشو همراه دوستاشه و تقریبا در حال انجام کاراش و اینکه فقط روزی که قراره همو ببینیم برای من وقت میزاره و اینکه من حس میکنم بخاطر رابطه ای که داریم با منه و احساسی وجود نداره اما خودش بیشتر در مورد آینده ای که شاید قراره باهم داشته باشیم حرف میزنه و حتی تلاش میکنه واسه کار و اون آینده ای دو نفره ای که ازش حرف میزنه بیشتر وقتا بیخیاله و وقتی من در مورد بیخیالیش صحبت میکنم میگه اصلا اینطور نیس فقط نمدونم چجوری بهت نشون بدم و الان من شک دارم برای ادامه ی این رابطه که این رابطه و دوستی اصلا درسته یا دارم اشتباه میکنم. از نظر اقتصادی که تلاش خودشو در حد خودش میکنه و مسئولیت پذیره اخلاقشم خوبه و تقریبا بدی ای نداره که نشه تحملش کرد و اینکه متعهده و اهل خانواده است و حواسش ام کم و بیش هست تنها مشکلی که هست همین درخواست های مکرر برای ارضا شدنش باعث اذیت شدن منه البته در مورد این موضوع هم صحبت کردیم گفته اصلا ارضا شدن برام مهم نیس ولی اگه موقعیت باشه اسرار داره که کاری رو انجام بده. منم خودم علاقه ای ندارم که اجازه بدم و اینکه پیشنهادی شما ندارید که من بدونم واقعا از رویه علاقه با منه یا اینکه از نظر سو استفاده یا چیز دیگه اس!!؟
سلام، رلم همیشه میگه دوس دارم قبل ازدواج یه بار باهم رابطه داشته باشیم، یا میگه باید هربار باهم بریم پارک و قرار بزاریم ولی من مخالفم آیا رفتار های اون درسته؟ از سر عشق و محبته یا فقط هوس؟
یه چندوقت پیش بایکنفرواردرابطه شدم برای آشنایی ولی ایشون آزمون اول میگفتن عاشق من شدن وابرازاحساسات میکردن ومن چون چارچوب خاص خودموداشتم نه خیلی خشک برخوردمیکردم نه جوری که برداشت بدی ازرفتارای من داشته باشن. بعدازچندوقت باهم برای آشنایی قراربیرون گذاشتیم درصورتی که ایشون خیلی اسراربه این داشتن دست من وبگیرن یابامن تماس فیزیکی داشته باشن. توی رابطه مدام میرفتم وبرمیگشتن من بارها بهشون گفتم که اگر اخلاق من اینجوریه شماچرابامن رابطه دارین ولی به روی خودشون نمیآوردم یکباربارهااسرارمیکردن ببخشمشون به بارکلااخلاقشون عوض میشدحالامن سوالی که دارم اینکه ایارفتارمن اشتباه بوده یاکلاایشون علاقه ای به من نداشتن؟
من دختری ۱۸ ساله هستم چند مدت پیش با پسری از فامیلای دورمون تو فضای مجازی دوست شدم اوایل زیاد بهش حسی نداشتم چند مدت که گذشت با رفتاری که بروز میدادو هی بهم عشق می ورزید و با حرفای عاشقانه و خیال پردازی برای آینده عاشقش شدم جوری وابستش بودم که شب و روز آرزوی دیدنشو داشتم یک ماه گذشت بالاخره لحظه های انتظار هردومون به پایان رسید خانواده اش در همین شهرستان زندگی میکردن ولی خودش بخاطر کارش تهران بود بخاطر من اومد و قرار اول رفتم که ببینمش اون روز درکنارش بهترین حس رو داشتم جوری که یقین پیدا کردم بخشی از وجودمو پیدا کردم چند مدت گذشت … و هی دوستیمون ادامه داشت دائم با خودم میگفتم تنها پسری هست که منو برای خودم میخاد و قصدش ازدواج با منه اونقدر بهش عشق می ورزید که هرکس جای من بود حرفاشو باور میکرد چند مدت گذشت کم کم ازم رابطه جنسی خواست و تنها دلیلش که چندین بار بهم گفت ،میگفت بخاطر اینکه بهم خیانت نکنی بار اول با زور در حالی که هیچ رضایتی نداشتم باهام رابطه برقرار کرد ولی جوری نبود که باکره بودنمو از دست بدم روزها گذشت و من خانوادمو میپیچوندم و میرفتم پیشش کم کم داشت سرد میشد دیگه ازون عشق ورزیدنا محبت کردنا خبری نبود او تمایلی به ادامه رابطه نداشت اینو از رفتارش فهمیدم ولی به اصرار من باهام تموم نکرد و همش رابطه جنسی خواست یه روز که میگفت میخام برم تهران آخرین بارمونه بیا بینمت و منم رفتم اونجا برداشت گفت منو فراموش کن من قبل تو با چندین دختر رابطه جنسی داشتم اونجا بود که دنیا رو سرم خراب شد دائم میگفتم اون همه عشقم گفتنا قول دادنا کجارفت ؟ شب و روز گریه میکردم تموم روزم با حسرت اینکه چرا گذاشتم بهم دست بزنه گذشت من عذاب وجدان گرفته بودم با وجود اونهمه بدی که جلو روم گفت برای سواستفاده میخاستم بازم گول حرفاشو میخوردم هروقت میومد میگفت بیا ببینمت قسم میخورد دست نمیزنه بهم ولی زد منو تا تونست زجر داد و همه چیو مرور میکرد بن بست زندگی اونحا بود برام که گفت تو لاشی بودی جنده بودی دست خورده بودی به باکره بودن من توهین کرد چقدر آدم میتونه پست باشه این حرفارو بگه آخه لعتی من با خودت بودم الانم هرروز با یه دختریه با همه سکس میکنه ولشون میکنه کاری که با من کرد ولی من هنوز دارم تاوان کاراشو پس میدم نسبت به همه چی بی اعتماد و بی انگیزه شدم حوری که دلم نمیخاد تا آخر عمر ازدواج کنم چون عذاب وجدان دارم مردی رو بگیرم که یکی دیگه به زنش دست زده باشه افسرده شدم غمگینم زندگیم بهم ریخته
من چن وقت پیش با پسر عموم رابطه داشتم و فک میکردم واقعا قصد ازدواج داره ولی فهمیدم که فقط میخاسته سو استفاده کنه و سو استفاده هم کرد و الان میترسم خانوادم بفهمن
من حدود 2 ماه هست که با پسری دوست شدم ، اون از روز اول گفت که قصد ازدواج ندارد ، منم پذیرفتم ، ولی خب وقتی فهمیدم از من رابطه جنسی میخواد ، گفتم بهتره رابطه رو قطع کنیم ، جدایی 3 روز طول کشید و گفت دیگر اینو ازت نمیخوام
من یه دخترم و ۱۸ سال دارم وارد یک رابطه با پسره ۳۰ ساله شدم ولی احساس میکنم که من را بخاطر خودم دوست نداره و فقط میخواد تنهایش بادمن پر کنه و من هم شدید عاشق اونم و در ضمن من از دختری در اومدم و پرده بکارت ندارم شما راهنمایی کنید
واقعابه چه قیمتی رابطه برقرارمیکنیدبکارتت روازدست میدی دخترعفتتون کجارفته آدم برای اولین بار باشوهرخودش رابطه برقرارمیکنه خجالت میکشه حالاشماتواین سن بایه نامحرم عجبااااااااااا
من مدت یکسال بایک مرد 32ساله که همسن من خودم هست اشنا شدم. بعد مدتی چت کردن وارد رابطه جنسی شدیم و من عاشقش شدم ولی همش از من رابطه جنسی میخواد و به احساسات و خیلی چیزها توجه نمی کنه
دختر 16 سال هستم با نامزدم یک بار رابطه ی جنسی انجام دادیم الان میگه بخاطری که پرده نداری نمیتونم باهات ازدواج کنم الان نمیدونم چیکار کنم تورو خدا کمکم کنی
سلام یکی از پسر های دانشگام پیام داد که بهم علاقه داره و اصرار کرد که باهم آشنا شیم و فورا پیامش رو پاک کرده بود و معذرت خواهی کرده بود و گفته بود فراموش کنم منم دیگه چیزی نگفتم. دوباره چند روز بعد پیام داد که بهم علاقه داره و نمیتونه بهم فکر نکنه اگه میشه باهم آشنا بشیم که گفتم اهل رابطه دوستی نیستم که بازم معذرت خواهی کرد که باسه و ببخشید به حرفم فکر نکن فراموشش کن. دوباره بعد یکی دوساعت اومده میگه اگه میشع در حد سلام و حوالپرسی باهم چت کنیم نه بیشتر که منم گفتم دیگه مزاحمم نشه و دیگه چیزی نگفت. نمیتونم بهش اعتماد کنم حتی خودشم نمیدونه چی میخواد حرفش رو میزنه بعدش که قبول نمیکنم میگه فراموش کن. به احتمال زیاد هدفش فقط دوستیه اگه دوباره چنین حرفی زد چه برخوردی داشته باشم؟ یا اگه توی دانشگاه حضوری اومد و باز اصرار کرد چجوری برخورد کنم؟ چون کلا با پسرا راحت نیستم و خیلیییی معذبم حتی وقتی میدم تو کلاس بهشون نگاه هم نمیکنم. لطفا کمکم کنید
من با یه آقا توی یه بازی آشنا شدم و بعد از گرفتن آیدی تلگرام یه مدت باهم صحبت کردیم اما چون هر دو به شدت مغرور هستیم این صحبت طوری بود که مثلاً دو سه روز صحبت میکردیم یه دعوایی میشد تا میرفت چند روز بعد ،این آقا یه عادتی هم داره هر سری که دعوا میشه پیام هارو کامل پاک میکنه ،حتی یه بار بلاک کرد و بعد چند روز آنبلاک کرد. بعد دعوا تا به حال ۳ بار ایشون دوباره پیام داده یک بار من. اینم بگم که من تا به حال دوست پسر نداشتم و خیلی مهارت توی این روابط ندارم نمیدونم واقعا دنبال چیه این آقا . چند سری قرار بود همدیگرو ببینیم که هر سری یه اتفاقی افتاد مثلاً به من گفته بود برم سمت محل کارش اما قبول نکردم چون اعتماد نداشتم یکبار هم که داشتم از دانشگاه برمیگشتم بهم گفت اومده جلوی دانشگاه اما من نمیتونستم برگردم و دوباره به خاطرش دعوا شد و به جون مامانش قسم خورد که بلاکم کنه و کرد اما خودش تو اینستا منو دنبال کرد تا این آخرین سری که همین دو روز پیش بود بعد همون دعوا خودم بهش پیام دادم که درکش نمیکنم ( این آقا خودش رو هم خیلی دست بالا میگیره چون طبق چیز هایی که گفته وضع مالی خوبی داره یه شرکت دیزاین داره و اینکه خیلی جذابه و ورزشکاره) وقتی بهش پیام دادم با هم تقریبا صحبت کردیم این آقا علاقه زیادی به این داره که من همش تکرار کنم برای اونم و دلش میخواد همش چشم بشنوه ، من بهش گفتم من به عنوان یه دختر حاضر نیستم از خودم و دارایی هام برای تو بزنم و اون بهم گفت سر سفره پدر و مادرش بزرگ شده و همچین چیزی نمیخواد فوقش اینکه مجازی بغلش باشم و حقیقی کنارش . بعد توی تلگرام برام گیف آغوش و اینا فرستاد و بهم گفت بیا بغلم منم بهش گفتم اینطوری نیستم و اون بدون هیچ تلاشی گفت باشه بای و وقتی د
من عاطفم ۲۳سالمه ۵.۶سال پیش باکرگیمو از دست دادم شکایتم کردم چیز خاصی نشد هرچی که بود مجبور بودم باهاش کنار بیام مشاور ۲.۳بار رفتم ولی فقط بهم قرص میدادن واسه همین ادامه ندادم ۲سال با ی مردی تو رابطه بودم ک الان ۱هفتس کات شده اون متولد ۶۳هست من ۷۸خیلی دوسش داشتم ولی شکاکیتش اذیتم میکرد خواهرم ب پسره رفته کلی دروغ پشتم گفته ک عاطفه خرابه و هزار تا حرف دیگه نمیدونم چرا از درون انگار فریاد میزنم از بیرون ساکتم حالم خوب نیست ک از اوج بچگیم فقط نحسی داشتم ب هیچکسی اعتماد ندارم وقتی این حرکتو از خواهرم دیدم ن حوصله انتقام دارم ن بحث فقط دلم میخواد خودم تنها باشم
ایا داشتن رابطه جنسی انلاین برای ملاقات کردنش جوری که خیلی و بارها بهت تعهد بده که فقط با تو باشه و این کار از روی عشق باشه درسته؟ ایا نرماله دوست دختر دوست پسر از سر دوست داشتن رابطه جنسی داشته باشند؟ یا این بازیه..؟راستش تصمیم گرفتم اعتماد کنم تا زمانی که ببینمش ولی فقط خیلی واسم سخته تشخیص بدم که این رابطه جنسی که خواست جزعی از عشق میشه و بد نیست؟ چون میدونم دوستم داره و بهم تعهد داده که فقط با من باشه منم خیلی ازش پرسیدم اونم قول داده خیانت نکنه، فقط لطفا بم بگید داشتن این رابطه از سرعشق هم هست که با پسر انجام میدی؟… میخوام بدونم بده یا نه .. چون همو دوست داریم فقط میخوام بدونم رابطه جنسی تو رابطه طبیعیه که پسر خواست.. الان نمیدونم باهاش باشم یا نه می ترسم اگه کمکم کنید خیلی سپاسگزار میشم
سلام وقتتون بخیر من ۳۷ سالمه چندسال با یه پسری ارتباط عاطفی داشتم یعنی تو این چندسال اون همش بهم خانواده ام روی من تاثیر دارن و تو زندگیم هم همینطور میگفت که حتی روی تصمیماتم هم روم تاثیر دارن تو از خودت هیچ تصمیمی نمیتونی بگیری میزاشت میرفت و برگشت ولی آخرین بار که همو دیدیم باهام سکس کرد پرده بکارتمو زد خونریزی داشتم دید ولی گذاشت رفت بخاطر همین دلایل بهش گفتم رفتم دکتر بکارتمو زدی ولی گفت نه از کجا معلوم حتما کس دیگه ای بوده بهم گفت دیگه باهام هیچ ارتباطی نداریم هیچ تماسی و پیامی رفت. وقتی رفت کلی گریه کردم ولی بهش نگفت دیگه چیزی ولی از اون روز که رفت یاد حرفاش و کاری که کرد میوفتم داغون میشم
سلام وقتون بخیر من متاهل هستم الان دوست پسر دادم میگه من شمارو دوست دارم خیلی عاشقت هستم اون طرف متاهل هست میرم بیرون گیر میده میگه باید به من بگی. الان نزدیک بیست روز با خانمش میل جنسی نداره. من ۳۰ سال سن دارم طرف ۲۶ سال سن داره میگه من بدون تو نمی تونم زندگی کنم اگه می خواهی از من جدا بشی حرفی ندارم اما یه روزی ببینم باکسی هستی یا خودم یا طرف میکوشم میگه تو همه کس من هستی می خواهم بیرون برم میگه باید اجازه بگیری اون طرف متاهل هست بچه داره من متاهل بچه دارم من می خواهم طلاق بگیرم بهش میگم برو دنبال زندگیت تو زندگیت خوب میگه من عاشقت هستم زندگی بدون تو معنی نداره رابطه خانمش نداره منظور سکس بیست روز بیشتر نمیدونم چکار کنم چون قبلان شکست عشقی خوردم باورش برام سخت میشه راهنمای کنی ممنون میشم
سلام من با پسری چهار ساله اشنام و یکساله تقریبا رابطه دارم. جدیدا هر موقع که من میگم بیا بریم بیرون نمیاد ولی وقتایی که میخواد ببینیم همو میگه بیا خونه رابطه عاطفی خوبی داریم ولی حس میکنم بیشتر با سکس به من فکر میکنه تا چیزای دیگه.
دو ماه با پسری اشنا شدم، توجه و محبت اینک وقت برام بزاره رو کامل داشت حس خوبی بهش داشتم یکم گذشت گفتش ک ازمایش خون داده متوجه شده عفونت خون زیاد و همچنین عفونت حاد ریه داره ک دکتر ازشون خاسته باید رابطه داشت باشی درصدی از عفونت با نزدیکی از بدنت خارج میش و اینک ایشون دچار اسپرم ضعیف هم شده ک اونم متوجه شده در حال نابودی یعنی دکتر مربوط ب اقایون ازش خاستن ارتباط بگیره برای ارضا شدن و اینک از قول خودشون اخرین رابطش مربوط ب ۶ سال پیش بوده،کلا بخاطر بیماری عفونت تحت درمان بیماریش هست منتها عفونت خونشم زیاده احتمال باروریشم کم بعلت فعال نبودن اسپرم جوری ک ناامیدی افسردگی رو میدیدم و سرد شدن توی رابط دنبال رابط جدی بود برای ازدواج اما الان بعلت ضعیف بودن و ناامیدیش از باروری قصد کات رابط داشت من خیلی باشون صحبت کردم ک درست میش ناامید نش منتها یکم بعدش خاست ک رابطه داشته باشیم طوری ک ب پرده بکارت اسیب نزنه برای من سخت بود و هست بخاطر عواقبای بعدش اما خیلی هم دوسش دارم ادم از فردای خودش خبر نداره هر چند قول موندن بده خاستم نظرشمارو هم بدونم. بعد از رد درخاست از جانب من گفتش ک وقتی با پارتنرم نش ارضا کنم خودمو وقتی میترسیو اعتماد نداری منم دیگ نمیخام و دیگ انگیزه ای ندارم برای خوب شدنم دیگ سرد شدم و اینو تو رفتارام متوجه میشی منم درحالی ک میخام کمکش کنم ولی توان انجامش ندارم توو خودم نمیبینم سردرگم شدم راه دیگ بدهنم نمیرسه واقا ممنون میشم راهنمایی کنید
عزیز همش دروغه باور نکن خدایی چه دروغ های به دختر ها میگید برای رابطه
خخخخ چقد شما دخترا سرکارید فک کنم من دختر نیستم چون شبیه هیچ کدوم از شماها نیستم .پیاماتون رو ک میخونم از این همه ساده بودن خندم میگیره .خدایاشکرت
با سلام .من چطوری میتوانم بایک دختر ی که دوست هستم به خانه دعوت کنم وباهاش ارتباطات عشقی لزت ببرم تلفنی که جواب نمیدهت ان دختر خوشگل و خجالتی است چطوری میتوانم خجالتش را کم کنم که بتواند به من اتمینان کند.این دختر کم حرف هم هست.
با یه آقا پسری آشنا شدم خیلی بهش علاقه دارم و فکر میکنم که ایشونم همین حس بهم داره ازقبل یه آشنایی باهم داشتیم ولی هنوز به صورت حضوری باهمدیگه صحبت نکردیم میخواستم بدونم برای بار اول اگه ایشون خواست که منو ببوسه باید ممانعت کنم یا نه؟
سلام بله حتما مشکل داره اینکارو نکنید شخصی که در جلسه ی اول شمارو ببوسه در جلسات بعدی فراتر عمل میکنه
پارتنرم هیچ جوره قبول نمیکنه کع قرارمون کافه باشه و فقط میگه خونه..قصدش ازدواجه و همه جوره حمایتم میکنه ..اما در این مورد خیلی به مشکل برمیخوریم.. واقعا نگرانم که منو بخاطر خودم میخاد یا سکس ..میگه کافه ممکنه اشنا بیاد. هنوز سه ماه هم نشده… تجربه ی عشق بازی داشتیم تو خونه ..ولی خب کافه رو بخاطر این اصرار دارم که بدونم منو میخاد یا نه، ببینم که دوس داشتنش چطوریه.. من نوزده سالمه و پارتنرم بیستو پنج. مگه دوس داشتن به این معنا نیست که به هر دری بزنی تا عشقتو ببینی!!؟ اگه فقط اصرار به خونه داشته باشه باعث میشه فکر کنم دل تنگیش فقط برای عشق بازیه ن خودم. میگه خونه امنیتش بیشتره. همه جوره حمایتم میکنه ، همیشه از درونم تعریف میکنه …اینده رو با من تصور میکنه..حتی میخاست بخاطرم هدفشو کنار بذاره
عزیزم به هیچ وجه رابطه رو باهاش ادامه نده چون قصدش فقط سکس هستش متاسفانه شک نکن
سلام شب بخیر ببخشید سوال داشتم ازهتون، پسری که عشق اش دروغه،ازکجابایدفهمید؟دروغ میگه یاراست،؟
دوست پسرم عکس زیاد میخواد آیا هدف بدی داره؟
ببینید در روابط، باید همیشه حریم و چارچوب و خط قرمزهای رابطه رو در همون اوایل آشنایی مشخص کرد. اینجوری سطح توقعات دو طرف مشخص میشه و مشکلات بعدی کمتر میشه! درضمن منظور از عکس فرستادن رو ببینیم در چه حدی درخواست دادن. قطعا شما باید به عواقب این کار از قبل فکر کنید که بعدها خدایی نکرده برای حریم خصوصیتون مشکلی پیش نیاد. بنظرم شما با صحبت کردن محترمانه و ایجاد ارتباط مسالمت آمیز با ایشون می تونید به هدف ایشون از ایجاد ارتباط با شما و این درخواست ها پی ببرید
سلام وقتی که اون آقا در زندگیش دختران زیادی اومدن و رفتن
قطعا شما هم یکی از اون دختران میشی در زندگیش
پس از اون دسته دختران باش که رابطه ی جنسی برقرار نشده
و اینکه اصلا نترس که اینو از دست بدی دنیا رو از دست دادی
خیلی عادی باش
دنبال یکی بگرد که
من دیروز با یه آقا پسر برای بار اول قرار گذاشتم و اینکه اون به من گفت چرا من اصن باهاش رابطه عاطفی ندارم منم گفتم نمیدونم منظورش چیه گفت مثلاً دستمو بگیر که منم گفتم نه نمیشه گفت خب کلامی چی منم گفتم منظورش و متوجه نمیشم انگار بهش برخورد من ازش تقریباً خوشم اومده ولی از وقتی جدا شدیم هیچ اثری ازش نیست یعنی از من خوشش نیومده ؟؟؟ممکنه بیاد سراغم یا کلاً باید بی خیالش بشم
پسره از من دوبار عکس درخواست کرد منم بهش دادم الان میگه بیا تصویری صحبت کنیم شاید رل زدیم چی باید بگم
من یک خاستگار داشتم رابطه جنسی از من خواست ولی منم مانع شوم بعد یک بحث کوچیک شد و رابطه رو تمام کرد
سلام. من با پسری آشنا شدم که معلمه و کاملا مستقل و بهم گفت که قصد ازدواج داره. البته من خودمم معلمم اما ایشون گفت قبلش در مورد روابط جنسیمون باید یه مدت صحبت کنیم جون برای من خیلی مهمه اما من احساس کردن که مطرح کردن موضوع ازدواج از طرف ایشون یه راهکار برای جلب اعتماد و سوء استفاده از منه و بنابراین کنار کشیدم. بنظرتون کار درستی کردم؟ تشکر
ارع کار خوبی کردی
چطور باید از دوست داشتن ی پسر نصب ب خود متوجه شد؟ اینک بگن وابسته شده یا عادت کرده دوست داشتن حساب میشه ؟ چطور میشه فهمید ک قصد سواستفاده نداره؟
من تقریبا یک هفته است با آقایی آشنا شدم و و برای ازدواج بوده اون شخص هدف یعنی ازدواج بوده بعد از سه جلسه پیام ایشون میگن من زنی انتخاب میکنم که سکسیو لوند با من صحبت کنه. و من دیدم ابتدا رابطه که هنوز آشنایی صورت نگرفته و دیدار انجام نشده چرا باید این آقا بدون دیدن چنین صحبت کنه ولی پر توجه بود بعد کم کم من پیام دادم بی توجه شد دیر پیام میداد. ومن گفتم چرا چنین آدمی که ادعا میکنه پولدار و خانواده دار چرا چنین حرفی باید بزنه. و من اصلا دیگه نه پیام دادم نه ایشون پیام داد میخوام ببینم چرا یک نفر با توجه به سطح شعور و خانواده دار بودنش به یک خانوم چنین چیزی میگه و میگه معیارم اینکه با من سکسی حرف بزنه آیا به نظر شما این آقا مناسب زندگی هست
من با یک آقایی روابطم رو به شکل کاری شروع کردم واقعا کسی نبودم که وارد دوستی شم ولی بعد حدود یک ماه احساس کردم این آقا واقعا فرق دارن و به دلم نشستن راضی شدم که رابطه دوستی رو برقرار کنیم و اون هم به شکل سالم یعنی هم کارامون رو انجام بدیم و هم دوستانه کنار هم باشیم این روند ادامه پیدا کرد تا اینکه طی ۶ ماه با یک سری شوخی هایی که نباید گفته میشد مرز بین خط قرمز های من و ایشون شکست یعنی باهم توافق کرده بودیم اول رابطمون که حرفی از همچین حرف هایی نزنیم ولی خودمون با مرور زمان درگیرش شدیم . اوایل صرفا حرف این بحث ها میشد و از روی کنجکاوی سوال هایی راجع به حس جنسی هم میپرسیدیم بیشتر از این در وارد موضوع شدیم که از طبع همدیگه شناخت داشته باشیم و موضوع رو ادامه ندیم ولی این رابطه کم کم طوری پیش رفت که اون آقا از من سکس چت درخواست میکنن و میدونم ایشون کسی نبودن که به فیلم های مستهجن نگاه کنند یا حتی نگاهشون رو هم از من هم میدزدیدن و هم خانم های دیگه … ولی الآن دو ماهی هست درگیر رابطه ای هستم که حس میکنم شور و اشتیاق قبلی نیست و بارها گفتم که نمیخوام همچین حرف هایی رو بزنیم اگه ادامه بدی کات میکنم … و ایشون چند روزی تحمل میکردن و باز بحث ها شروع میشد الآن واقعا درگیر این هستم که ایشون عاشقم هستن یا نه چرا به حرفم احترام نمیزارن من چی کار میتونم بکنم ؟ ازم خواستن که طی یک ویسی حرف های جنسی بزنم و ایشون برای همیشه حرف های این چنینی خودشون رو تموم کنن ولی واقعا من ناامیدم از تغییر وضعیت میدونم مقصر بودم و خودمم نباید وارد بحث های شوخی میشدم ولی حداقل انتظار دارم بعد این همه تکرار ایشون دست از این حرف ها بردارن محتوای خیلی از حرفامون جنسی شده و من جوابی نمیدم و خیلی سرد برخورد میکنم ولی باز هم این کارشون ادامه داره ، حتی وقتی که این حرف ها تموم میشه احساس میکنم هیچی برای گفتن وجود نداره و هروقت سراغم میان که نیاز خودشون رفع شه
ببینید فراموش کردن یه رابطه کار راحتی نیست ولی وقتی خودت میدونی این رابطه داره به خطا میره و حالتو خراب میکنه و ذهنتو درگیر پس بهتره قطع بشه چون هر چی ادامه بدی بیشتر خودت آسیب میبینی او دنبال کسب لذت و ارضا میشه این شمایید که بیشترین آسیب رو متحمل میشید. و اینم بدونید که شما مرحله به مرحله شروع کردید و هر چی جلوتر برید ممکن به ارتباط حضوری هم کشیده بشه ، چون ایشان حسابی شما رو تحریک میکنن و حس وابستگی شدید پیدا می کنید و خودتون مجبور میشید چراغ سبز نشون بدید. اهش اینه شما مستقیم و صراحتا بیان کنید من این نوع رابطه رو دوست ندارم اگر شما تمایل دارید من دیگه جواب نمیدم و کات میکنم و اگر دیدید ادامه داد کات کنید و مسدودش کنید تا متوجه بشه رو حرفتون هستید. چون چتها به تایم استراحت کشیده میشه و تایمی که نیاز فوران میشه
سلام ببخشید پسری که فقط نگاه میکنه ولی هیچ قدمی بر نمیداره هدفش سواستفاده ست ؟
من ۴ روزه با پسری اشنا شدم از طریق اینستا و تقریبا محلمون خیلی بهم نزدیکه بعد داشتیم حرف میزدیم و معیار میگفتیم گفت من از محدود شدن خوشم نمیاد تو رابطه مثلا بگی اینجام دست نزن نکن و اینا. منم بعد این گفتم همه چی اوکیه جز سکس گفت سکسم اگه اعتماد پیدا کنی اوکیه؟ گفتم مثلا چقدر زمان بگذره؟ گفت ۱ سال. و قرار شد بعد یه سال سکس کامل داشته باشیم و تا قبل اون فقط لب گرفتن و بغل و کبودی باشه. بعد دیشب داشتیم حرف میزدیم گفت سوالای انگیزشی بپرسم ؟ گفتم باشه که سوال دومش این بود که تو رابطه چی تحریکت میکنه و باعث میشه ادامه بدی ول نکنی منم پیچوندم گفتم لب و گردن بعد گفت نقطه اصلی رو نمیگی میدونم منم هی گفتم موعذبم و خجالت میکشم و اینا که گفت باش ولش اصلا.احساس میکنم منو فقط برای رابطه جنسی میخواد . چون حتی از علایقمم خیلی نمیپرسه . مثلا رنگ مورد علاقه. چی دوست دارم. اهنگ و اینا. حتی بارها راجع به دانشگاهم صحبت کردم و حتی نپرسید کجاست. راجع به شغل خانوادم و ابنام اصلا نپرسید به خودش گفتم بعد چندتا پرسید از همون موضاعتی که خودم بهش گفتم بپرس بعددیگه ادامه نداد
سلام وقت شما بخیر به طور خلاصه میتونیم بگیم کلا دو نوع رابطه داریم یکی رابطه های هدفمندی که قراره به ازدواج ختم بشه و دوم رابطه های بی هدف که تو این رابطه بی هدف نوع دوستی ها متفاوته. افراد میتونن بعد از اینکه شرایط خانوادگی و فرهنگی و شخصی خودشون رو سنجیدن برای شروع روابطشون تصمیم بگیرن پس در درجه اول باید ببینی خودش چی میخوای هدف از رابطه ی که میخوای شروعش کنی چیه دوست داری فقط یه سرگرمی داشته باشی و عولقبش هم بپذیری یا دنبال رابطه ی هدفمندی ؟بعده اینکه تصمیم گرفتی اصلا دنبال چی هستی توی این رابطه میتونی همون اول به طرف مقابلت بگی من دنبال رابطه ی یکی دو روزه و سرگرمی نیستم ،خواسته هاتو بگی ، خط قرمزهاتو بگی ، محدودیت تعیین کنی اینحوریه که میفهمی اون پسری که اومده سراغت و اظهار علاقه میکنه دنبال چیه. اما یه زمانی هست بدون هیچ فکری حالا وارد یه رابطه شدی دیدی همش حرف جنسی میزنه ، میگه عکس بفرست ، عکس این مدلی ، اون مدلی ، دیدمت باید بغلت کنم و… پس بدون فقط دنبال ارضای نیازهای خودشه تو هیچ جایگاه خاصی براش نداری و گول حرفای عاشقانه و قشنگش رو نخور. آدمی که برای طرفش ازرش قائل بشه ، طرف مقابلشو دوست داشته باشه اولین کاری که میتونه سعی میکنه بیشتر طرف مقابلشو بشناسه و کمک کنه طرف مقابلش هم به شناخت متقابل برسه ، بعد برای اینکه به همدیگه کنن حتی شده یه قدم پیشرفت کنن تلاش میکنه برای آرامش جفتشون تلاش میکنه به این میگن یه رابطه ی سالم
سلام من چن ماهه با یه پسر آشنا شدم اول اون بود که پیشنهاد دوستی روداد راستش منم ازش خوشم اومده بود قبول کردم ولی اون هیچ وقت ازخودش و زندگیش چیزی نمیگه و من چیزای کمی از اون میدونم دلم میخواد باهاش صمیمی بشم ولی اون نمیخواد….
من تنها زندگی میکنم .یعنی ازدواج کردم جدا شدم .کسی میاد سمتم قطعا واسه رابطه اس .دیگه نمیخوام دنبال کسی باشم ک میدونم هیچ کسی کنارم نمیمونه .ن اینکه مشکل داشته باشم .قانونش این شده .پسرها مردها هیچ تعهدی ندارن نسبت به جنس مخالفشون .درصد کمی متعهد هستن .دوس دارم جنس مخالف کنارم باشه اما همه جوره ن اینکه فقط واسه رابطه بخواد باهام باشه. اما همه مثل همن .ب هر حال خسته شدم از تنهایی .مدتیه در حد کوتاه پسری و میشناسم ک اونم طلاق گرفته اما اصلا متعهد نیست نسبت به کسی.هیچ ارتباطی با همنداریم در یک مکان کاری با هم آشنا شدیم قبلا هم دانشگاهی ک درس میخوندیم خیلی کم ایشون رو دیدم خیلی کم .الان محل کاری ک منم مدتی رفتم دیدمش .بهم پیشنهاد رابطه داد کارش ی جوریه ک مکان شلوغی هست خیلی ها ممکنه بشناسنش .واسه همین میگه با کسی رابطه ندارم اعتماد ندارمنمیخوام با کسی دوس باشم .اما نیازجنسی دارم .تازشم خیلی نگرانه اگه قراره با من رابطه داشته باشه من زن بدی نباشم ک مریضی داشته باشم .من با کسی رابطه ندارم .چندین بار صحبت شد ک دو ساعتی وقت بگذرونیم ولی ب دلایلی قسمت نشد .ی چیزی و بگم واقعا الان هیچ مرد و پسر خوبی نیست ک کنارت باشه دلسوزت باشه تعصبت و بکشه .ب خودم گفتم حالا ک همجین مردی نیست واسه رابطه با کسی باشم .تنهایی خسته کننده اس .بحث سکس نیست .میخوام حداقل شده گاهی کنار کسی باشم .حالا چ واسه سکس چ هر چی .حداقل با کسی نیستم ک بد قیافه باشه چندش آور باشه اینم تا حدودی میشناسم میگم حالا ک ثباتی تو روابط نیست باهاش باشم اما میدونم دلم ی رابطه ی طولانی و خوب میخوام اما اهل رابطه ی عاطفی نیست .یعنی نمیشه فقط رابطه ی جنسی داشت .نگران شخصیت خودمم هستم ممکنه ی بار رابطه برقرار بشه
من و همسرم دو سالی میشه ک ازدواج کردیم. اوایل خیلی کم اشتیاق به رابطه جنسی داشتیم ولی کم کم بیشتر شد تا اینکه تو یکسال گذشته هرروز رابطه داشتیم ولی چند روزه اتفاقی افتاده ک نگرانم کرده. امشب بعد از اینکه گفتم من شرایط ندارم ترکم کرد و با عصبانیت رفت بیرون از اونموقع هم بهم زنگ نزده به نظرتون منو فقط بخاطر رابطه میخواد؟
من تازگیا با یه آقایی آشنا شدم که اهل شیراز هستن و بنده اهل اراک هستم فاصله زیادی باهم داریم من یه آدم مذهبی هستم ایشون هم تا جایی ک متوجه اعتقاداتشون رو دارن ولی تا بحث رابطه جنسی رو من انداختم وسط ک ببینم نظر ایشون در رابطه با همچین چیزی در قبل ازدواج چیه هیچ مشکلی نداشتن با همچین چیزی و میگفتن اگر شما نخواید من اصلا به شما نزدیک نمیشم این در صورتیه ک با رضایت کامل شما باشه من میترسم ایشون فقط من رو برای رابطه جنسی بخواد یا اینکه در گذشته رابطه جنسی داشته باشن چون من خودم اصلا رابطه جنسی نداشتم اعتقاداتم اینو خارج از عرف میدونه و حتما باید بعد از ازدواج باشه بعد ایشون هم میگن اگر قصد من همچین کار هایی بود یک نفر رو با این همه فاصله انتخاب نمیکردم یکی از شهر خودمون انتخاب میکردم ک راحت تر باشم میگه آرزوی هر مردیه بودن و خوابیدن باعث کنار دختری ک دوسش داره من نمیدونم واقعا باید چکار کنم باهاشون صحبت کنم یا نه اصلا آدم درستی هستن یا نه چجوری میشه اینو فهمید اصلا
من نمیدونم وقتی یه نفر ازم خاستگاری میکنه چی جوابشو بدم؟ میخوام خیلی محترمانه باشه لطفا کمک کنید
سلام باپسري اشنا شدم كه توي دومين قرار توي خيابون يه جاي خلوت منو بغل كرد و به نقطه حساس بدنم دست كشيد
اگه از اول گفته فقط سکس میخواد و دختر قبول کرده چی؟
این که احساس میکنی برده جنسی هستی خیلی بده
ولی وقتی که خودت قبول کردی و اون طرف همه چی رو واضح گفته الان باید چیکار کرد
خاک بر سر ما دخترای احمق که میدونیم مرد سو استفاده گر بمیریم هم میگه به درک که مردی ، یه گوشی زگیل بیشتر نبودی ولی باز گول می خوریم البته ……?
یه شخصر ریسش،بهش علاقه داره هر روز بهش پیام میده فردا بیا سر کار بی صبرانه منتظرتم ،ایشون نمیدونه هدف این ذقا سو استفادس یا خیر
من از طریق دانشگاه با یک آقایی آشنا شدم تقریبا دو ماه و ایشون خیلی به حرفام گوش میده درمورد من به خانوادش گفته و تا الان با خواهرش هم بیرون رفتم دوستاش رو دیدم و دائم بهم میگه من تورو برای یک عمر زندگی میخوام میخواستم بدونم آیا این فرد من رو دوست داره یا نه و یک سوال دیگه هم دارم اینکه ایشون به من گفتن تا من نخوام به من دست نمیزنن اما یکبار با من تماس فیزیکی داشتن اونهم اصرار کردن و اجازه میگرفتن بابت هر حرکت از من میخواستم بدونم آیا این نشون دهنده این هست که ایشون من رو برای رابطه جنسی میخوان؟
سلام. در مورد این موضوع با ایشان صحبت کنید. بهش بگید دوست ندارم قبل ازدواج رابطه فیزیکی داشته باشیم. دوران دوستی فرصت مناسبی برای شناخت طرف مقابل است. تا ببینید آیا برای ازدواج با هم تفاهم دارید یا خیر. نباید این فرصت آشنایی به بیهودگی و شهوترانی تلف بشه.
ببخشید من با کسی تو فضای مجازی آشنا شدم ک از همین اول گفته هدفش یه رابطه جدیه ک نتیجه اش ب ازدواج ختم بشه. فعلا داریم به صورت مجازی باهم حرف میزنیم و قراره همو ببینیم اما این آدم تو چت ها یا صحبتای تلفنیشم شده ک ب مسائل جنسی هم اشاره کنه بنظر شما این چه نشونه ای میتونه باشه. الان من میخوام اینو بدونم ک واقعا کسی ک هدفش ازدواج و رابطه جدیه بیشتر به چه چیزایی تو چت یا صحبت تلفنی اشاره میکنه و راجبش حرف میزنه. من فقط اینکه مثلا گاهی بحث ب این مسائل جنسی کشیده میشه نگران میشم ک آیا واقعا هدف این آدم ازدواج و رابطه جدیه
سلام من یه دختر 15 ساله هستم با یک پسر 23 ساله آشنا شدم بعد یه ماه به خونمون اومد با اسرار خواست سکس کنیم منم خیلی دوستش داشتم قبول کردم بعد دو روز دیگه بازم به خونمون اومد باز هم سکس کردیم خلاصه من وابسته او شدم هر روز به اسرار اون سکس میکردیم اما مدتی میشه اون 3 تا دوستاشو میاره تهدید مکنه منم مجبور میشم 4 تاشون سکس کنم خیلی اذیت میشم حتی به 4 و 5 ساعت سکس میکند هر کدوم 2یا3 بار خودشون و ارضاع میکنن نمیدونم چکار کنم لطفآ بگید چکار کنم.
سلام باید با ویکل مشورت بکنی حتماً
راه حل قانونی داره
با این شماره تماس بگیر بهت بگم چیکار بکنی ۰۹۳۹۴۳۳۰۸۴۷
من با یه پسری در ارتباط هستم که ادعای این رو داره که عاشق منه و قصد اون ازدواج از اول رابطه بهم گفت که میخواد باهام ازدواج کنه و منم گفتم که بهتره خانوادت و در زبان بزاری و اونم گفت که باهاشون صحبت کرده بعد یه هفته دوستی و یا بهتره بگم بعد چند روز از من میخواست با سکس چت ارضاش کنم الانم بهم میگه که میخواد پوست پامو ببینه من ممنون میشم راهنماییم کنید واقعا موندم که هدفش چیه
هدفش فقط سواستفاده هستش ازش دوری کن ولش کن
سلام من بایکی از پسرا فامیلمون رلم یعنی دوستم داره ۴یا ۵ ماه میشه خیلی باهم صمیمی هستیم بعد چن وقتی برام فیلم سکسی اینا فرستاد درباره رابطه حرف میزد میگف اینا اموزشیه بعد گفتم قصدت چیع از رل زدن بامن گف ازدواج بعد همون اول گف قول بده ک هرچی شد پام وایستی میخاد برع تو سپاه میگ اگ من آرزو شهید شدن دارم اگ شهید شدم تو پام وایستا دوسم داشته باش اینا منن دوسش دارم ولی بعضی موقعا حرفای سکسی اینا میزنه چند باری هم ازم عکس های لختی اینا خاسته من گفتم نه نمیفرستم ی چند روزی حرف نمیزد باهام ولی باز خودش پیام میداد
سلام،همکارم منو برای برادرش خواستگاری کرد،ما یک دفعه بیرون رفتیم همدیگرو پسندیدیم،و پسره گفت که آشنایی یکساله میخواد بدون اینکه نامزد بشیم،منم گفتم یکسال زیاد هست و گفت که ۶ ماه گفتم بازم زیاده،من گفتم ۳ ماه ولی با خانواده ها،قبول کرد بعد از چند روز خواهراش یادش دادن که آشنایی طولانی مدت داشته باش به من زنگ زد گفت بریم بیرون من گفتم تنها نمیام مامانمم میارم گفت اوکی،بعد مامانمو دید گفت پس فعلا ارتباطی نباشه تا خانواده من شمارو ملاقات کنن،به خاطر شرایطی که ما در منزل داشتیم بعد از ۳ هفته خانواده اش رو دعوت کردیم مجلس فقط خانومانه بود و خواهر بزرگش اومد خیلی بد رفتاری و بد اخلاقی کرد و توهین کرد بعدشم گفت ۱ سال آشنا بشن،مامان منم گفت ما با آشنایی طولانی مدت مخالفیم،بعد که رفتن،بعد از دو ساعت دیدم پسره منو بلاک کرده،به نظرتون پسره قصد دوستی داشته که فقط سر یه همچین چیزی منو بلاک کرد؟؟
نه عزیزم پسره مامانی بوده وبه حرف مامان وخواهر بوده همون بهتره رفت وگرنه مثل من بدبخت میشدی بعدازازدواج.
سلام ببخشید من با پسری دوستم خیلی وقته دوسال میشه بعد همش میره تموم میکنه دوباره برمیگرده قول میده که. بمونه اما دوباره همین کار میکنه قول ازدواج داده میخام بدونم چرا همش میره وبرمیگرده رابطه ما در حد تلفن و صحبت شهرا دور ازهم. باتشکر ممنونم. راستش من تا حالا دوست پسر زیاد داشتم اما هیچ کدوم به جایی نرسیده میخام بدونم مشکل ازمنه. الان خیلی ناامیدم طرف که بعد مدتها مثلا یکی دوماه برمیگرده نه عذرخاهی میکنه نه چیزی اما چون دوسش دارم قبول میکنم اما این دفعه واقعا خستم توانش ندارم بخام با کسی باشم خیلب حالم بده همش با خودم میگم چرا من اینجوریم بقیه همه خوشبختن فقط من زندگیم اینه باتشکر ممنون میشم کمکم کنید.
یه پسری هست که سه ساله عاشقشم و امسال میشه چهارمین سال..احساسم اینقدر بهش قویه و اینقد دوسش دارم که یکبار خواستم بخاطرش خودکشی کنم…احمقانست..خیلی باهمخوب هستیم..ولی همیشه بهم یجوری توهین میکنه یا سعی داره منو تغییر بده.و منم تغییر کردم..اما الان که تغییر کردم از هر نظری منو دوس داره..ولی خب...این رابطه ی چهار ساله مجازی بود و یکبار اونو توی سینما دیدم و اصلا احترام خاصی تو وجودش ندیدم..ولی..بازم عاشقش بود..هر چند ماه یکبار بلاکش میکردم و باز آنبلاکش میکردم و زنگش میزدم و همه ی دوستامو بخاطر اون بلاک کردم …و اون تنها کسی بود که داشتم و من واقعا..واقعا دوسش داشتم..ولی بعد از اینکه تولدش رو بهش تبریک گفتم ترکش کردم چون نمیخاستم ارزشم رو از دست بدم و خودمو بی ارزش بدونم بخاطر اینکه احساس میکردم منو بخاطر خودم نمیخاد..و بعد از یه مدتی..برای عید بهش تبریک گفتم..سعی کردم خیلی بهش اهمیت ندم و بهم گفت که زنگش بزنم و بهم گفت که یه رفیق پسرم رو ترک کنم و دیگه باهاش حرف نزنم..منم به رفیق پسرم ماجرا رو گفتم و درکم کرد..بعد هم باهم راجب تغییر من حرف زدیم و اینکه چقدر بهتر شدم و منو پسندید..ولی همیشه پیشش احساس احمق بودن میکنم و این خیلی باعث میشه ا بنفسم پایین بیاد و استرس بگیرم چون خیلی دوسش دارم و دلم میخاد از نظرش بی نقص باشم..اون از دخترای لاغر خوشش میاد و من دارم تمام تلاشمو میکنم که وزن کم کنم و …بعد هم بهم گفت بیا همو ببینیم و من قراره با دوسته دخترم برم ببینمش .گفت بیا یا پارکی که خلوته منم گفتم خوشم نمیاد ولی باشه..بعد هم..کلی استیکر و عکس واسه من میفرستاد از دخترا و پسرایی که دارن رابطهی جنسی انجام میدن و میدونه که من خوشم نمیاد ولی بعد بهش گفتم هیچکس تو قرار اول رابطه برقرار نمیکنه
سلام اول از همه خودکشی که بسیار اشتباه بود چون فقط به خودت آسیب زدی نه به دیگران،دوم اینکه ارتباطهای مجازی که انسانها خودشون رو اونی که هستند نمیشناسن.سوم اینکه ما و همه باید آدمارو همینطور که هستند بپذیریم نه بیشتر و کمتر اگر برای سلامت خودت و خوشحالی خودت دوست داری وزن تو کم کن نه دیگران چهارم رابطه ی جنسی قبل ازدواج به هیچ عنوان توصیه نمیشه
کم کم روابط به صفر رسید و حتی تمایلی به بیرون رفتن دو نفره نداشت، همه اش درخواست داشت با دوستاش ۴نفره بریم بیرون. من هی اعتراض میکردم میگفت سرم شلوغه تا عید صبر کن . منم ۲۷ اسفند دیگه نتونستم تحمل کنم ،وقت برای دوستاش و خانواده و باشگاه داشت برای من نداشت، بهم زدم . دیروز بهم زنگ زد حال و احوال پرسی. دیشب با هم صحبت کردیم گفتم من که تموم کردم رابطه و چرا زنگ زدی گفت حالت و میخواستم بپرسم. بازم وقتی برای حرف زدن با من و نداشت. تا اینکه دیشب شروع کرد به حرف زدن،گقت تو این ۳ بارسکسمون اصلا حالم باهات خوب نبود و از اینکه درد میکشیدی من کلافه میشم . با عرض پوزش شروع کرد به صحبت کردن راجب باسنم که خیلی خوبه و باید بره سراغ باسنم و رابطه از پشت میخواست که من مخالفت کردم ، در کل میگه نمیزاری ابم و بریزم داخل این کارت اذیتم میکنه (این درخواست بیماریه؟) چون همیشه میگه . و اینکه خودش هم نمیتونه من ارضا کنه و من ناراضی از رابطه بودم بهش گفته بودم اهمیت نمیداد. حالا از دیشب که درخواست داشت با هم سکس داشته باشیم و من رد کردم دیگه پیام نداده. در صورتی که من باهاش تموم کرده بودم و اونم این حرفارو زد. میشه لطفاً راهنماییم کنید. میگه من حال خوش میخوام. منم شرایط روحی خوبی ندارم ، از طرفی هم روز ها اول حالم باهاش خوب بود، الان همه اش استرس و اضطراب دارم، قفسه سینه ام درد میکنه ، کارکم شده فقط گریه. ولی اون این حرفارو بهم زد
من چند سالی هست با مادرم برای خرید وسایل سوپرمارکت به بازار می برم. آقا پسری مدتی است که به من توجه می کنه البته من هیچوقت متوجه نگاه و توجه افراد نمیشم مادرم به من گفت از اون روز که حدود یکماه ازش می گذره دیدم که خیلی به من نگاه می کنه اما از وقتی که فهمید من هم فهمیدم کم کرد نگاهش رو درعوض دوستش بیشتر پیگیر هست. خودش کم توجه میکنه. ولی من وقتی میرم می بینم گاهی در کنار دوستش هست و حواسشون به من. فکر کردم شاید خجالتی باشه من برگه معرفی کسب و کارم رو ببرم بهش بدم ببینم چه رفتاری می کنه. این ذهنم رو مشغول کرده چکارکار کنم به نظر شما میدونه من تحصیلات بالایی دارم نمیدونم خودش در چه شرایطیه. من این همه مدت که چند کار برام انجام داد تو بازار نفهمیده بودم
سلام خوب هستید ببخشید من با آقایی که به خواستگاریم آمده حدود یک هفته اشناشدم ولی ایشون ازم میپرسه کجا میری با کی میری یک روز پشت تلفن نیم ساعت باهم داشت دعوا میکرد که چرا به من نمیگی با کی میری بغصی موقع ها به من میگفت سیبیلو و به من میگفت دلم میخواد کفش پاشنه بلند بپوشی میای تو رختخواب با این مورد من چه کارکنم
من دختری۳۲ساله هستم که شاغلم و حدود دوسالی هست با اقایی اشنا شدم و اومدن خاستگاریم که الان هم تغیرات رفتاری داره هم اکنون خانوادم به این وصلت راضی نیستن مشکل اصلیمم اینه که متاسفانه من بکارتمو با ایشون از دست دادم و الان نمیدونم باید چیکارکنم؟درسته خودمم بخاطر همین موضوع بشدت خودمو سرزنش میکنم و بین جهنم و برزخ گیر کردم از یه طرف تغییر رفتار دوست پسرمو میبینم که اذیتم میکنه ازیه طرفم خانوادم راضی نیستن من این وسط باید چیکار کنم. البته لازمه بگم که من در طول رابطه بدلیل از دست دادن بکارتم خیلی وقتا در مورد خیلی از مسایل از ترس اینکه مشکلیپیش نیاد کوتاه میومدم و ایشون اطمینان کامل ازاینکه ایشون رو ترک نمیکنم رو دارند برای همین الان بدتراز قبل شدن.ایشون شخصی بودن که بینهایت بمن ابراز علاقه میکردن ادم کاملا ارومی بودن و از هر لحاظی روحیمعنوی و مادی منو ساپورت میکردن ادم روشن فکری بودن اماالان متاسفانه به ادم تندخو و بدرفتار و خشن و بددلی تبدیل شدن. الان واقعا اعتماد بنفسم سرزنده بودنم اینکه بدون ترس و استرس بخوام حرف بزنم را ازدست دادم تو هر دعوایی بحثی هم که پیش میاد اینقدر داد میزنن که مدام من سکوت میکنم و مدام من مقصر تلقی میشم دوست دارم که واقعا رابطه تموم بشه اما بخاطر بکارتم نمیتونم تصمیم درست بگیرم من در شهری زندگی میکنم که این موضوع بینهایت مهمه
سلام وقت بخیر من خانمی هستم ۳۳ساله که ۷ ماه اقدام به طلاق کردم وچند مدت است با یکی از اقوام آقا مجرد۳۷ ساله چت میکنم قبل ازدواج منو دوست داشتن و ایشون در چتها صحبت سکس میکنن درخواست رابطه جنسی دارن ومن از این موضوع به شدت حس بدی دارم احساس میکنم بخاطر شرایط یه زن تنها میخواد سو اسافاده کنه واز سواستفاده بشه ازم میترسم وگناه این کار رو قبول نرارهودر چت ها بیان کردن نه من شوهر تو میشم نه تو زن من میشی ومیخوام تموم کنم به نظرتون چطور تموم کنم تا کمتر خودم وایشون ناراحت بشیم چند بار هم اقدام کردم اما بعد از یکی دوهفته از دوباره شروع به چت کردیم
من ۱۶ سالمه ۹ ماه پیش با پسری ۲۷ ساله آشنا شدم ک بعد از ۶ ماه باهم قرار گذاشتیم در جلسه سوم قرار پیشنهاد رابطه جنسی کرد من قبول نکردم و بعد دو بار این کارو کردیم او علاقه اش را بهم نشان میدهد هم در مورد خودم و مسائل خانواده چیز های دیگر صحبت میکند و یا سوپرایزم میکند و هم در مورد رابطه جنسی صحبت میکند و زمان هایی مشخصی ک میتوانم اورا ببینم سر قرار می آید او چن بار گفت ک میخوام خواستگار بیام من نزاشتم خانواده اش هم من را میشناسند و خیلی بهم توجه میکند اما وقتی در مورد رابطه جنسی صحبت میکند من هنگامی ک بحث را عوض میکنم ناراحت میشود و بدون شب بخیر میرود
سلام دختری ۲۳ ساله هستم،دانشجوی ارشد.با یک پسری در چت در حال صحبت کردن هستم.حس میکنم خیلی دوست داره که صمیمی بشه.شدیدا قربون صدقه میره.این عادیه؟یا وقتی میریم بیرون و بخواهد که دست منو بگیره من چجوری تشخیص بدم قصدش چیه؟اگر بخواهد که دستمو همون قرار اول بگیره عادی هستش؟
کسی که تا حالا شما را ندیده و کاملا نشناخته ، باید دقت و تأمل بیشتری کرد که هدفش از این همه ابراز صمیمیت چیست. وقتی به عنوان دوست هم اولین بار قرار می گذارید، خیلی با احترام و با فاصله با شما رفتار می کند.
درمورد نامزدم سوال دارم در مورد اینکه واقعا دوسم داره یا ادا در میاره چون من با اینکه بعضی مواقع احساس خوبی ندارم یا میلی به رابطه جنسی ندارم خیلی اسرار میکنه و هر وقتی که میاد بهم سر بزنه وسایل جلوگیری و مراقبت همراهش هست هر وقتم میپرسم چرا میگه خب برای مواقع ضروری یهو یبینیم اتفاق افتاد و اینکه با هم بیرون میریم بهم توجه میکنه ولی وقتی که سرش خلوته و هر وقتی خودم بگم برام کادو میخره راجب ازدواج و اینکه واقعا بریم زندگیمونو شروع کنیم حرف نمیزنه و هر دفعه تاریخشو عقب میندازه ولی درباره اینده و اینا که میخواد با من باشه حرف میزنه ولی کارهاش منو میترسونه بخاطر مسافت زیاد هفته ای دوبار همو میبینیم و هر دفعه هم اصرار به رابطه داره نظرتون چیه
داره بازیت میده سو استفاده میکنه
ایشان باید در مورد رابطه جنسی هم شرایط شما را در نظر بگیرند. کسی که نتواند خودش را جای شما بگذارد و فقط به فکر ارضای نیاز خود باشد، شما را به چشم ابزار می بیند. پس در رابطه تان باید مراقب باشید و محدودیت های روشن برای همدیگر داشته باشید.
من و پارتنرم دوست نداشتیم ک رابطه جنسی الان داشته باشیم و من گفته بودم ک خط قرمزم این مسائله ولی ناخواسته اتفاق افتاد در حد ی رابطه ساده الان اون پشیمون میگه اشتباه کردم و عذر خواهی میکنه میگه دست خودم نبود و دیگ هیچ وقت تکرار نمیشه حتی میگ هر شرطی ک بذاری قبوله هرکاری میکنم تا اشتباهم جبران بشه و مثل قبل بهم اعتماد کنی ولی من جوابم منفیه نمیدونم چ تصمیمی بگیرم اگ رابطمون ادامه بدیم و همون رفتار تکرار بشه چی ممنون میشم راهنماییم کنید. و بعدم پیام میده ک شرمندم میدونم دیگ از متنفری ولی ی فرصت بده ک جبرانش کنم همه چیز درست کنم حتی میگه هر کاری مکینم دوباره اعتمادت برگرده. بهش گفتم تو از من سواستفاده کردی قسم خورد گفت من اگ میخاستم کاری کنم تو این مدت میکردم هیچ وقت با تو تو فکر این چیزا نبودم این دفعه هم حالم بد شد نتونستم خودمو کنترل کنم. الان نمیدونم جوابشو چی بدم این ک برگردم شاید دوباره اون کار انجام بده نسبت بهش بی اعتماد شدم حس ترس دارم
تورابطه با پسری که از طریق چت آشنا شدم، و ایشون از همون ایتدا بدون این که من را یکبار حتی دیده باشه خیلی صمیمانه رفتار میکرد که باعث ایجاد شک به این که این آقا یا هوس باز هست یا قصد سوء استفاده دارد به وجود آمد. و حتی احتمال دادم شاید دوست دارد فقط با یک نفر وقت بگذراند و بعد سراغ دگیری برود و پایبند به رابطه نیست و در اول هم میگفت قصدم ازدواجه و دوست دارم اگه با کسی آشنا شدم ازدواج کنم و حوصله دختر بازی ندارم، با وجود رفتارهای مشکوکی که داشت یک بار با ایشون قرار ملاقات گذاشتم و در دیدار اصلا شبیه کسی نبود که هوس باز باشد، و در مورد کار و آینده اش حرف میزد و بعد نظر من را نسبت به خودش پرسید. که من هم تعریف کردم از ایشون و بعد از اولین دیدار، ایشون با پیامهایی که میداد شدت ابراز احساسات بیشتری از خودش نشون میداد و حتی زنگ میزد شاید سه یا چهاربار در روز که این من را به شدت خسته و دلزده کرد و حس خوبی به این شخص در کل نداشتم و به ایشون پیام دادم و گفتم بهتره دیگه چت را ادامه ندیم و من و شما مورد مناسبی برای هم نیستیم
دوس پسرم چن وقتیه رفتارش کلا فرق کرده پیام معمولی هم نمیده بهم فقط واسه سکس پیام میده و بعد از اون کلا میره بدون هیچ پیام و زنگی تا چن وقت حتی بیرونم نمیاد باهام. قبلا اصلا اینجوری نبود زیاد میرفتیم بیرون هر روز چند ساعت زنگ میزد و پیام میداد. جالبه تا چیزی هم بگم میگه میخوای بری بهانه نیار و بسلامت میتونی بری. اون معتقده سکس فقط میتونه رابطع ما رو درست کنه
عزیزم اون داره خیانت میکنه
هدف این آقا فقط ارضاء نیاز جنسی است.
من اصلا دوسش نداشتم ولی اون به قدری باهام خوب بود که منو عاشق خودش کرد رابطمون خیلی خوب بود تا اینکه چند روزی سرد شده بود وقتی ازش پرسیدم گفت بهتره تمومش کنیم من اصلا باور نمیکنم که حرفاش الکی بوده باشه چون خیلی جدی بود رابطمون همه در جریان بودند حتی وقتی باهاش حرف زدم گریه میکرد همش میگفت ببخشید منو منم الان خیلی احساس بدی دارم از اعتمادم سو استفاده شده نابود شدم
من کسی رو خیلی دوست دارم از فضای مجازی دوست شدیم اما من نمیدونم قصدش چیه همش میگه تا وقتی خدا بخواد اینا بعدشم میگه اگر بری جان مادرم خودم رو میکشم اما من نمیدونم چکار کنم
منم یکی بود از فضای مجازی باهم دوست شده بودی، که توی رابطه باهاش اذیت میشدم و خواستم تموم کنم و اونم قسم میخورد که خودشو میکشه و اینا
من تموم کردم ولی اون هیچوقت همچین کاری نکرد
و خوشحالم که اینکارو کردم و با دلسوزیم گولشو نخوردم و توی اون رابطه نموندم
خواستم بگم به خودت فکر کن، اگر صلاحت رو توی تموم کردن این رابطه میبینی پس کاری که صلاحه بکن، اون هیچوقت خودشو بخاطر یه نفر دیگه نمیکشه مطمئن باش
کسی که اینقدر عاقل نیست و مسئله را نمی تواند طور دیگری حل کند و برای نگه داشتن شما می گوید، خودم را می کشم به سلامت روانش باید شک کرد.
من کاراته کار میکنم بعد یه چند ماه پیش یک استاد کاراته در دایرکت بهم پیام داد و اسم و فامیلم و رشته ورزشیمم نوشت انگار که از همه چیز خبر داشت و بهم گفت ازم خوشش میاد و منو به خونش دعوت کرد ولی من ندزیرفتم و جویای این شدم که چطور شمارمو پیدا کرده و منو از کجا میشناسه و اون گفت قبلا شمارمو داشته و الان یادش نیست ولی من قبول نکردم ازش و گفتم نمیام خونت . یه چند روز بعدش کفت که به دخترا هم کاراته درس میده و اگه خواستم میتونم برم کار کنم پیشش منم یه چند هفته بعد رفتم سر کلاسش فقط برا یه جلسه بعد گفتم که آسیب زانو دارم و بعد از درمان میام سر کلاساش ، دوباره چند ماه دیگه تو اینستا کرام پیام داد و درمورد آسیب زانوم پرسید ، بعد یهو گفت خواب منو دیده و تعریف کرد که محتوای خوابش اینطور بوده که ما ازدواج کردیم و باهم رابطه سکسی داشتیم بعدش گفت که منو دوست داره و میخواد بره خارج و میخواد قبلش باهم رل بزنیم و رابطه داشته باشیم منم در خواست و رد کردم و گفتم من فقط شاگرد شمام و این اتفاق هیچ وقت نمیوفته یهو کلاسو کنسل کردو گفت من ازت حس خوبی نمیگیرم و نمیخوام دیگه کار کنیم منم گفتم باشه . الان هم ناراحتم که مربیم نیست چون استاد تیم ملی بود هم خوشحال که همچین آدم سمی از زندگیم پاک شده.
میخواستم بدونم نظر شما در این باره چیه چون من زود گول میخورم تا یکی چیزیم میگه این دفعه فقط اینطور نشد .
مواظب باشید پست و مقام و جایگاه ، شخصیت انسان را نشان نمی دهد. ایشان خیلی ظریف می خواستند شما را تحت تاثیر قرار دهند. پس در برخورد با هر کسی هوشیارانه عمل کنید.
سلام من یه پارکی میرم برای پیاده روی چند ماه بود از یه آقایی که اونجا میومد خوشم اومده بود،خلاصه به هر ترتیبی بود آشنا شدیم و الان با هم پیاده روی میکنیم و خیلی حرف داریم واسه گفتن، وقت کم میاد فقط اینکه الان حدود یکماه شده ولی شمارشو نداده بهم ،بنظرتون چرا؟ خیلی با من گرم و صمیمی و مودبه….چشم ازم بر نمیداره …بنظرتون چی کار کنم ؟مشکل کجاست
به دردت نمبخوره ولش کن فقط لاس میزنه
سلام اگر دوست پسر الا من بفهمد من قبلن با کس دیگ دوست بودم و او حواسش ب من هست وقتی کسی راجبم میگه عصبی میشه و برای سکس منو نمیخاد بنظرتون در آینده من را میگیره چون بعضی ها هستن راجب اینده حرف میزنن ک فقظ گول بزنن دختر را
منو پارتنرم اوکی بودیم اما اون توی صحبتاش هی راجب اینکه همه رابطه موقتن و ته ندارن و سعی کن وابستم نشی و این چیزارو میگفت. تا اینکه من کات کردم گفتم چون نمیتونم با همچین رابطه ای کنار بیام من احتمال داره دلبستگی ایجاد شه برام چون خیلی احساسیم. اما الان دو سه ماه گذشته و مجدد اومده سمتم
سلام ببخشید مردی ک هم ب احساسات من توجه میکنه هم چیزایی ک دوست دارم اما درمورد رابطه جنسی هم حرف میزنه ،فقط منو برا رابطه میخواد؟
سلام من با یک پسری اشنا شدم یک سال قبل. کافه داره، سرش خیلی شلوغه. اوایل با هم خیلی خوب بودیم و پسریه که از نظر جنسی فعاله. یعنی تمایل به ارتباط جنسی زیادی داره. معمولا قبلا حرفامون با شوخی های جنسی همراه بود. یک بار رابطه از پشت داشتیم ک من زیاد راضی نبودم اما گفتم باشه عیبی نداره. همون یک بار هم خیلی رعایت کرد که برای من سخت نباشه و حتی وقتی دید یه کم مشکل دارم کفت میخوای اصلا انجامش ندیم.
خلاصه دو بار هم رابطه دهانی داشتیم و تمام. حرکاتش و رفتارش تقریبا گویای علاقه ش به من بود.کافه که میرفتم جوری رفتار میکرد تمام حواسش به من بود روم غیرت داشت ناراحت میشد کسی نگام کنه و…. تا اینکه سر گیرای من که کلا ادم شکاکی ام رابطمون به هم خورد… الان بعد یکسال برگشته با ریپلای استوریهام شروع کرد و گیف های جنسی و عاشقانه داد گفتم برا این به من پیام دادی گفت نه گفتم فکردم دلت برام تنگ شده.
گفت معلومه که دل تنگت شدم. شروع کرد یاداوری خاطرات جنسی که با هم داشتیم گفت دلم تنگ شده من هم گفتم باید حضوری ببینمت باهات حرف بزنم. قبول کرد. تو این یکسال هم نه اون نه من وارد رابطه جدید نشدیم. خودش ازم پرسید باکسی بودی گفتم نه تعحب کرد. نمیدونم چیکار کنم ادم هاتی هست کلا… و اینکه بعدیه سال برگشته خب میتونسته نیازاشو با خیلیا برطرف کنه.
ممکنه فقط برای چیزای جنسی سمتم برگشته باشه یا نه واقعا دوسم داره؟؟؟؟؟؟ اخه همین امشب برا اولین بار حرف زدیم تو نکالمه هامون چند بار چیزای هات فرستاد ولی خب حرفم زدیم… نمیدونم. نمیخوام ادمی باشم ک سریع دوباره بهش فرصت بدم
بلاکش کن … فک نکن اگه برگشته میتونست با کسی دیگه رابطه داشته باشه … اون واقعا کسی نتونسته باهاش رابطه داشته باشه .مردم الکی بدن خودشونو دست کسی نمیدن
کس دیگه ای رو نتونسته پیدا کنه برگشته سمت ط
من ۱۹ سالمه و با یه پسری تو رابطه هستم من و دوست پسرم با هم رابطه داریم اون به من گفته که میام میگیرمت ولی سکس ام باید باشه تورابطمون منم بعد ۳ماه پذیرفتم درخواستش رو و ازپشت نزدیکی کردیم یه چندباری اون همه جوره دوستم داره و کنارمه ولی من نمیدونم باید چیکار کنم الان نمیدونم جدابشم ازش یانه چون هرچی بیشتر بگذره من اذیت میشم لطفا راهنماییم کنید بهم بگید باید چیکارکنم من
باید حقیقتش بگید چون بدونه . اگر ادامه اذیت داشت جدا بشی براتون بهتره
کسی که واقعاً شما را دوست داشته باشه، سلامتی جسمی و روانی شما برایش مهم خواهد بود. از طرفی به نظر شما احترام می گذارد و خویشتن داری می کند.
سلام من دوس پسرم مدام میخواد منو ببینه و باهام بیاد قرار ایا او قصد سواستفاده داره؟ باهاشون مشکلی ک داریم اینه ک قفط میخاد تصویری باهام حرف بزنه یا کلن هروز ازم عکس میخاد و یا این ک اگ ب خودش باش هروز منو ببینه منم از این رفتارشون موذبم و احساس میکنم ک فقط بخاطر هوسش باهامه چون کلن میخاد من جلو دیدش باشم من دو دل موندم ک تمومش کنم یا ادامه بدم چون سره این موضوع کلن دعوامون میشع ایشون میخان هروز منو ببینن و منم دوس ندارم میخاسم فقط دلیلشو بدونم ک چرا انقد دوس دارن منو ببینن
من با یک پسر یک ماهه دوستم و از طریق سایت همسریابی با هم آشنا شدیم ، چهار سال پیش باهم دوست شدیم به مدت یک ماه و بعد الان دوباره اتفاقی بهم برخوردیم . بعد از اول من گفتم که میخوام آشنا بشیم برای ازدواج اونم قبول کرد ، پزشکه و الان سال آخر دانشگاهه ولی شرایط مالی فعلا برا ازدواج نداره ، حداقل دو سه سال دیگه ، خودمم کارمند هستم ، خانواده من خیلی مذهبی هست و خودمم اعتقادات مذهبی دارم و گفتم که اگر یک موقع خانواده من بفهمه میسسولیت اش رو قبول میکنم که گفت آره ،میگه شاید بخوام برا ادامه تحصیل برم خارج تو هم با من بیا ، بهم میگه خواستگارات و رد و فقط به من فکر کن ، حتی میگه بریم حلقه بخریم بندازی ، ولی زیاد درباره مسائل جنسی حرف میزنه ، و اول رابطه گفت سس نمیخوام ، در حد بوس و بغل اونم نه لب ، بعد قرار دوم بدون اجازه لب گرفت که خیلی عصبانی شدم و خودشم گریه اش گرفت و معذرت خواهی کرد ، چندبار خواستم ازش جدا بشم ، همش میگه نه ، ولی موقع دعوا بجای آروم کردن من ، ازم دوری میکنه ، الان میگه لب میخوام باشه ، تو پارک لب گرفت ، حالا الان میگه بریم یه جای خلوت ، میگه اگه مذهبی هستی و ناراحت میشی ، صیغه بخونم ، من ۲۵ ساله ام و ایشون ۳۱ ، میگه خونه هم رفتیم فقط لب ، بهش میگم نه برو با دخترای پایه ، ناراحت میشه و میگه تو رو میخوام ، میگم میخوام ازدواج کنم میگه آخرش با خودم ازدواج میکنی ، بنظرتون ادامه بدم باهاش ؟ چندبار گفتم من بیشتر از لب نیستم ، خونه نمیام و صیغه نمیشم ، باز بعد چند روز تکرار میکنه
یک ماه زمان بسیار کوتاهی است که اینقدر به همدیگر نزدیک بشید. بهتر است ابتدا تمام جوانب شخصیت همدیگر را بشناسید. خانواده های همدیگر را بشناسید.برای همدیگر محدودیت بگذارید. وقتی کاملاً از اهدافش مطمئن شدید، اجازه دهید در مورد مسائل جنسی صحبت کند.
با ی آقایی آشنا شدم شماره منو خودش گرفت گفت من شماره نمیدم ت بده رابطه جنسی خواست گفتم من بکارت دارم گفت اگر من نفر اولی باشم ک بهت دست بزنم قول میدم پات وایسم نمیدونم باید چ کار کنم واقعا؟
عزیزم چرا واقعا نمیدونی چیکار کنی؟خیلی روشنه اگه واقعا خودت نمیخوای قبل از ازدواج رابطه داشته باشی بهش بگو بعد از ازدواج خوشت میاد نه قبل از ازدواج،اگه بهت احترام بزاره و ارزش به و واقعی بخوادت مطمئن باش تا موقع ازدواج صبر میکنه.یکم به خودتون احترام بزارید و خط قرمز داشته باشید
دروغ میگه
دروغ میگن همش حرف الکیه
چطور بفهمم طرف مقابلم من را برای سواستفاده میخواهد یا نه؟ الان تقریبا پنج ماهه رابطه داریم من ۱۷سال دارم دخترم و دوست پسرم ۲۵ سال داره اینکه بگم باهام رفتار خوبی نداره یا سرده نه اصلا من خیلی خوشحالم باهاش اون خیلی خوبه یعنی میدونه چطور رفتار کنه. اما چیزی که ذهنمو درگیر کرده اخیرا اینه که اون میخواد باهام رابطه جنسی داشته باشه. البته اسراری نداره ولی وقتی ازش حرف میزنه احساس میکنم من را برای سواستفاده میخواهد و چون ازمن بزرگره و بلخره خیلی تجربه داره فقط میخواد منو گول بزنه مطمئن نیستم نمیدونم چیکار کنم میشه یه راه حلی پیشنهاد کنید
من پارسال نامزدم دادن طرف پسرعموی بابامه ۱۰سال ازم بزرگه چندبارخودزنی وخودکشی داشتم الان بایکی ۳هفته دارم چت میکنم خودم ۱۶سالمه رلم ۱۷همه چیومیدونه خونوادش مذهبین ب خونوادش هم گفته ولی ازم عکس ممه وایناخاسته دادم گفته من واسه رابطه نمیحام گف اگه توبگی نفرس میگم باش چندبارامتحانش کردم گفته برومن رل دارم اون تهرانه من مشهدفردامیخادبیادمشهدگف اگه بگی باخونوادم میام ب نظرتون واسه رابطه سکس میخادیاقصدش ازدواج
این که معلومه تازه به دوران رسیدس
دوست عزیز وقتی شما در یک رابطه هستید. یعنی زیر بار تعهدی رفتید، چه دلیلی دارد به خودتان اجازه دهید وارد رابطه با نفر دیگری شوید. شما فعلا شرایط ازدواج با هیچ کس را ندارید. اول به درمانگری با رویکرد طرح واره ، یا هیجان مدار مراجعه می کنید. زخم های خود را ترمیم می کنید. خودتان را از نظر هیجانی ، عاطفی ، عقلانی، اجتماعی و غیره رشد می دهید. بعد به فکر ازدواج می افتید.
هرکسی میخواد بیاد جلو میخواد صمیمی بشه یکی میخواد خودمونی یکی میخواد منو بببینه یکی میخواد باهاش قرار بذارم به هیچ کدوم اعتماد ندارم نمیدونم پسری که واقعا میخوادت چه جور رفتار داره گیج شدم مثلاً یکی شماره منو از یکی گرفته عکس پروفایل میفرسته یکی دیگه میاد دوسه بار نمیاد دیگه بعد از چند وقت آنفالو بلاک قبلا یه پسری تو درسام کمک میکرد ولی بعد پاشو از حد گلیمش دراز کرد منم جوابشو دادم گفت بیا بببینمت گفتم نه دیدم بلاکم کرد بعد از بلاکی منو در آورد من میگم اون اینا رو میفرسته یکی اومده میگه حرف دلمو بزنم میگم چیه میگه شمارت بده الان از این افراد کدوم واقعا واقعی هست کدوم دروغه من نمیتونم کسی رو جذب کنم خواهش میکنم تمنا میکنم کمکم کنید
کسی که واقعاً قصد جدی داشته باشد، از اهداف آینده اش صحبت می کند، ملاک ها، معیار ها و ارزش هایش را با شما در میان می گذارد. گوش شنوایی برای شما خواهد بود و اجازه خواهد داد شما هم از اهداف ، ارزش ها و غیره صحبت کنید. دوست دارد خانواده شما را بشناسد و خانواده خودش را به شما معرفی می کند. به عقاید، نظرات و محدودیت های شما احترام می گذارد. خیلی زود مرزها را رد نمی کند. به شخصیت و هویت شما احترام می گذارد. در رفتار و گفتارش صداقت نشان می دهد. برای شناخت شما وقت می گذارد. عجله نمی کند، خیلی زود از مسائل جنسی صحبت نمی کند و این موضوع را موکول می کند به زمانی که تمام ابعاد شخصیت شما را شناخته باشد.
من تازه با یه پسری دوست شدم و متاسفانه از همون روز اول شروع کرد به رابطه داشتن مجازی و تحریک کردن من و ازم عکس میخواست و اینو چیز طبیعی میدونه ما ۷ سال باهم احتلاف سنی داریم. این کارو تقریبا هر روز داره انجام میده میخوام کمک کنید که چجوری بهش بگم که با انجام زیاد این کار مخالفم و خط قرمز هایی برای خودم دارم؟
چون من بهش علاقه دارم ولی اعتماد زیادی بهش ندارم میخواستم بدونم بنظر شما اصلا در این فرد رابطه ی عاطفی وجود داره در مورد من یا فقط بحث سوعاستفاده است. در مورد اون فرد چی ؟ بنظرتون داره منو بازی میده. چون اون از من بزرگتر بود من یک سری خط قرمز هارو به این دلیل کنار گذاشتم اما احساس میکنم همین کار هم اشتباه هست
سلام من یه پسر16ام به دختری علاقه دارم که خیلی ازم دوره بازیگره و منو تاحالا ندیده ولی من اونو توتلوزیون دیدم و خیلی دوسش دارم قصدم ازدواج با اونه اسمشو تواینترنت زدم وعکساشو نگاه کردم عکس اونو کنار یه پسر دیگه دیدم که باهم تو عکس بودن یعنی با اون پسره رابطه داره؟
??????????
??????
واای خدای من ???
اره عزیزم وقتی به قول خودتون خط قرمز دارین نمی خواستین اونا رو زود کنار بذارین کسیم که واقعا دوستت داره به این اعتقاداتت احترام میذاره بعد سعی میکنه با خانواده خدمت برسه واسه اشنایی بیشتر
با یه پسری ۱ماه درارتباط هستم ،اولایل رابطمون بین حرفاش درمورد سردی یا گرمی من میپرسید،بعدهم من بهش گفته بودم اگ واس خوش گذرونی اومدی به من پیام نده،گف نه ،میپرسیدم قصدت چیه میگف خودت قصدت چیه منم گفتم اگ مناسب هم بودیم ازدواج کنیم ولی اینو نگف به من اما بعصی وقتا یه اشاره هایی به خواستگاری میکرد که اگ مناسب بودیم میام،دفعه اول ک دیدمش دستش اورد روی پاهام منم حساسیت نشون دادم میگف هواسم نبود و عادتمه ایطورکنم.دفعه دوم هم بوس و بغلم کرد بعدهم اومد روی من ،بعدهم بعصی وقتا بین چت ها شوخی های جنسی میکرد وقتی میگفتم نکن بدم میاد میگف من عادت کسی ک از چیزی خوشش نمیاد بیشتررتکرارکنم،رفعه بعد ک دیدمش دستش میذاش روی سینه هام بعد هم اروم اروم اورد داخلش و سینه هامو لمس کرد و لب گرف،خلاصه حرفای جنسی یه اشاره ای بهش میکنه و میگه بیا باهم سکس کنیم و میگه واسم بخورش و…
ولش کن این دیگه هوله ??
عزیزم این معلومه واسه خوش گذارانی تورو میخواد چراچشم های خودتو بستی باحرف هایی که زدی واقعاکیس مناسبی نیست
من با پسری نزدیک ب یک ماهه دوستم از طریق اینستا باهم دوست شدیم گف ازت خوشم اومد اینا باهم رفتیم بیرون من 17و ایشون 23سالشع بنظر پسر خوبی میاد. یه بار باهم رفتیم کافه یه بارم الاچق ک شبیه یه کلبه کوچیک بود گفت ازت خیلی خوشم اومد کیوتی رفتارتم دوس دارم اینا دو روز پیش ک رفتیم بیرون هر کاری میخاست کنه اجازه میگرفت مثلا میگف میشه بوست کنم اینا گف میپرسم چون نمیخام از دستت بدم بعد مدت ها به کسی همچین حسی دارم خودم نمیدونم چرا شب یلدا تولدشه گف ارزوم اینه ک کنار هم باشیم بغلت کنم اینا بعد من خودم بحث رابطه جنسی اوردم وسط گفتم من این موضوع نمیتونم گفت اگه نخوای نه بهت خیانت میکنم ن ولت میکنم میل خودته بیشتر اوقات راجب اینده حرف میزنه میگه مثلا اگه بچه دار بشیم مژه هاش پرواز میکنه اینا چون مژه هردومون بلنده بهش گفتم ک از ازدواج خوشم نمیاد گف خب اگه من بیام خاستگاریتو اینا چی نمیدونم طرف قصدش ازدواج است یا قصد سو استفاده دارد؟
به نظرم این آقا آمادگی برای ازدواج رو نداره. چون فعلا معیارش از ازدواج حول سکس و ارضای میل جنسی است و این خطرناکه
من دختر ۱۸ ساله هستم و دوست پسرم ۱۹ساله که از طریق مجازی باهم اشنا شدیم همشهری هستیم دو هفته فقط چت میکردیم و تصویری همدیگه رو میدیدم و خیلی اصرار کرد که بیام محل کارش که منو ببینه و من قبول کردم من دختر حجابی هستم و اولین بار که دیدمش عاشقش شدم و دوباره که رفتم مغازه اش منو بوسید ۶ ماه که شد باهم هستیم بعد ۶ماه بهم گفت میخوام باشما با یه موضوعی حرف بزنم و گفت تو خیلی بهم حس میدی حسم بهت خیلی قویه و گفت بزار بریم بیرون منم قبول کردم برا اولین بار که رفتیم باهم عکس دوتای زدیم منو بغل کرد و بوسید بعد چند هفته بهم گفت من بهت حس دارم باید بهت نزدیک بشم من راضی نشدم و تهدیدم کرد باعکسام منم ترسیدم و قبول کردم با من رابطه جنسی شد و یک سال باهم رابطه جنسی بینمون بود بعد چند ماه کات کردیم و الان برگشتیم به هم الان میگه بیا باهم رابطه جنسی داشته باشیم من کوچیک بودم و کور شدم باهاش رابطه جنسی داشته ام و من خیلی الان پشیمونم ولی نمیدونم چکار کنم نمیخوام از دستم بره من نیتم باهاش ازدواجه من نیت بدی ندارم و الان اومده میگه بزار باهم سکس کنیم و واقعا الان پشیمونم. و اینکه هیچوقت نمیخوام بره ازم چون بدجور عاشقشم و وابستش شدم. اینکه هیچوقت نمیخوام بره ازم چون بدجور عاشقشم و وابستش شدم
خوب بگو بیاد خاستگاریت اگه واقعا دوست داشته باشه پا پیش میزاره
سلام چقدر شما بی فکر هستی دیدی که چطور بار اول ودوم چطور از تو سو استفاده کرد رابطه را با او قطع کن که تو را به تباهی ومنجلاب میکشد واصلا هم از تهدیداتش نترس اگر گفت بگو میروم از تو شکایت میکنم که تو من را اغفال کردی تا دست از سر تو بردارد به فکر اینده خودت باش رابطه ات را کلا بااو قطع کن
دقیقا
عاااالی و فوقالعاده بود توضیحاتتون .. احسنت .. صددرصد همینطوره
سلام کلا رابطه ات را با او قطع کن اینده خوبی در انتظارت نیست
چی با خودت فکر کردی اخه بنده ی خدا
خیلی جالبه خوبه مذهبی هستی و این مسائل رو داری تو زندگیت ،والامن اصلا ادم معتقد به دین نیستم و به حجاب هم اهمیتی نمیدم و الانم که ۲۶ سالمه با هیچ پسری حتی یه مکالمه معمولی هم نداشتم.ماها اسممون بد در رفت
تو مشکل جنسی داری تام باید در مان بشی
آفرین
شما با حجابا از همه بدترید.اسم ما دخترایی که حجابمون کمتره بد دررفته.با حجابتون چه کارا که نمیکنید.حجابت بخوره تو سرت 🙂
دلم خیلی سوخت مبنا بر این نیست که همه ی باحجاب ها اینطوری باشن همینطور که همه ی بی ححاب ها بی ادب نیستن
اگر ادعا اینو دارید که آدم خیلی درستی هستید لطفا حواستون باشه که با حرف زدنتون شخصیت خودتون رو خورد نکنید
کاملا با صحبت کردن ادما چه بی حجاب چه باحجاب شخصیتون مشخص میشه
بعدم قضاوت نکنید شاید اگر شما هم در موقعیت ایشون بودید این اتفاق ها براتون می افتاد..
درود بر شما
اونا به اجبار پدر و مادر حجاب دارن که خاک دوعالم تو سرشون
والا این حجابی که شما ازش تعریف کردی صرفا یه لباس بوده یعنی طوریکه گفتید یکی راحت می تونه گول ظاهرتون رو بخوره،این عشق نیست هوسه،برای خودت اینقدر ارزش قائل باش کسی که اینطور تحقیرت کرده رو پرت کنی از زندگی و کلا دیگه سمت این چیزایی که از تو فقط یه کالا مصرفی می سازه نری،تو زن هستی نه برده جنسی بقیه
اخه یابو تا ی تهدید کرد باهاش رفتی ت رابطه اصن ت مگه حجاب نداری؟!چطور اصن روت شد بری پیشش و اجازه بدی ببوسدت؟!ت براش جاده ی این مسائله رو باز کردی و هیچ توقعی نداشته باش ک مشکلت حل میشه…
منم باحجاب مانتوییم ولی چادر سر نمیکنم ولی حتی ب ی مرد میانسال گ سن بابامو داره بزور سلام میدم ت فکرت مریض بوده و اصن بهتره اون حجابو بندازی کنار
همین شماها با افکار مریضتون خدتونو ت ی پارچه سیاه قایم کردید و اسم خوبا رو بد کردید الان من شرمم میشه حجاب بگیرم چون میبینم چ کثیفایی خدشونو قایم کردن زیر اون پارچه.
میوه که پوست داشته نباشه زوتر خراب میشه اگرپوست داشته باشه مانده گاریش بیشتر میشه خودت گزاوت کن دوختری که حجاب نباش همه چشماش رواونه
شما باحجابا همه کثافط کاری کردین فقط چادر میکشین سرتون ک همه بگن به به و چه چه
خاک توسرتون
سلام من تو سن ۱۷ _۱۸ سالگی با چند نفر دوست بودم و با ۳ نفرشونم رابطه داشتم .الان ۲۶ سالمه تقریبا ۵ ساله ک دور اینارو خط کشبدم .و ی زندگی سالم دارم .توی شهر کوچیک زندگی میکنم همش میترسم تا میبینمشون فرار میکنم .همش حس میکنم میرن ابرومو میبرن .تمام خاستگارامو سر همین مسئله دارم رد میکنم .جدیدا ایقد وسواس فکری گرفتم ک همش حس میکنم نکنه ازم عکسی داشته باشن.تمام زندگیم شده ترس .حتی وقتی بیرون میرم حس میکنم همه منو میشناسن .حس میکنم پسرایی ک از قبل باهاشون بودم هنوز ک هنوزه دارن پشت سر من حرف میزنن حتی دو تا از پسرایی ک باهاشون رابطه داشتم ازدواجم کردن و دیگه دنبال دردسر نیستن ولی نمیدونم چرا نمیتونم خودمو ببخشم
چند وقتی ی نفراومده باهام صحبت کرده واسه ازدواج شدیدا دوسش دارم .و دلم نمیخاس اگر قرار بهم برسیم ی عمر با ترس کنارش باشم و اینو حقش دونستم ک گذشتمو بدونه .من صادقانه بهش گفتم ولی الان بعد گذشت ۶ ماه میگه باید یهم فرصت بدی ک با خودم کنار بیام چون سخته .و هیچ وقت حتی ب رومم نیاورده .بنظر شما چ کاری بهتره انجام بدم .صبر کنم با خودش کنار بیاد یا اینکه اذیتش نکنم و از زندگیش برم بیرون
سلام دخترم هیچ نگران نباش و اصلا فکرت رو درگیر نکن جالبه بدونی تمام اون پسرها به اندازه شما چه بسا بیشتر و در ابعاد وسیعتر دغدغه و ترس دارن هیچ آدم عاقلی ابروی خودش رو نمیبره هرچی باشه یک طرف تمام اتفاقات خودشونن جدای از اینکه مشکل برای دختر بیشتر به نظر میاد ترسش برای اقایون هم بیشتر نباشه کمتر نیست بدون استرس و ترس بفکر ازدواجتون باشید و بدونید تو هر باغچه ای دوتا کرم پیدا میشه
اذیتش نکو
سلام خوبی ببین همه آدما گذشته ای دارن و گذشته همه ب خودشون مربوط هست اگه اون واقعا دوستت داشته باشه گذشته تو براش مهم نباید باشه و همینطور گذشته اون برای شما چون اسمش روشه گذشته میتونی برش گردونی نه چیزی که گذشته تموم شده رفته اگه واقعا دوستت داره نباید گذشته شما براش اهمیتی داشته باشه و اینکه دوست داشتن و از الان ب بعد مهم هست.
سلام من یک پسر ۱۸ ساله هستم و یک روز اکسم بهم زنگ زد و گفت میخوام ببینمت و کارت دارم و از اینجور حرف ها بعد من هم قبول کردم و همدیگه رو دیدیم و گفت که از خونه فرار کردم و به من پناه اورده بود بعد یکسری صحبت خلاصه بازهم رل زدیم و شب رو تا صب گفت که میخواد پیش من بمونه و من هم قبول کردم.اون شب من بهش تجاوز نکردم و رابطه جنسی نداشتم میخوام بدونم که الان دوسم داره که رابطه باهاش انجام ندادم یا اینکه اگه رابطه جنسی باهاش برقرار میکردم کمتر یا بیشتر دوسم داشت؟میشه لطفا جواب بدین
این حرفت بوی ریاکاری و پنهان کاری میده ،اتفاقا گذشته هر انسانی آیندش رو مشخص می کنه مگر کسی که توبه کرده دست که پاکه چه منتش به خاکه
من با یک آقایی قصد ازدواج داشتم که یک ساله باهم در ارتباط هستیم این آقا قرار بود که یک برنامه بذارن خانواده ها هم رو ببینن ولی من وقتی اصرار کردم گفت مادرم میگه ما که الان قرار نیست خواستگاری بریم و شما قرار کاراتون رو بکنید برای رفتن به خارج از کشور و بعد رابطتون جدی میشه و این نظر مادرش بود و بعد رفت با مادرش صحبت کرد و مادرش رو قانع کرد و قرار شد خبر بده که من بهش گفتم که اگر راضی نیستی یا از رو اجبار من نمیخوام این قرار باشه که گفت چرا قاطی میکنی و کلا دنبال بهانه بود و ما یکم بحثمون شد و الان پنج روز اصلا به من هیچ پیامی نداده حتی نگفت این رابطه تموم شده یا نشده یا حتی خبر برای دیدار خانواده ها نداد
من نمیدونم باید چیکار کنم اصلا بهش پیام بدم یا صبر کنم چون حس میکنم اون پیام نمیده چون قبلشم میگفت من سر بگو مگوهایی که قبل داشتیم سرد شدمو کلا همش انرژی منفی و اول بریم مشاور ببینیم بدرد هم میخوریم یا نه
من نمیدونم چیکار باید بکنم از یک طرفیم این انتظار داره ازارم میده
به نظر می رسد طرف مقابل شما قصد جدی برای ادامه رابطه ندارد و در این مسیر بهانه های مختلف می آورد، پس بهتر است وقت و انرژی خود را صرف این رابطه نکنید.
با عرض خسته نباشید .من مدت ده روز هست ک با پسری آشنا شدم ک کسی واسطه شده بین ما و آشنامون کرده .من خودم پنج سال ک با هیچ پسری رابطه نداشتم یعنی تنهایی به سر میبردم.حالا دوباره این شانس به خودم دادم ک با کسی آشنا بشم و از تنهایی در بیام .الان مدت ده روز ک با این آقا صحبت میکنم شرطی ک با هم گذاشتیم این بوده ک دروغی بینمون نباشه و هرحرفی بهم بگیم .روز جمعه اولین دیدارمون بود .این آقا هر حرفی ک میزد در مورد رابطه های جنسی ک مردم انجام میدن و رابطه های مثل خیانت بیشترین صحبت های ک کردیم .و در مورد کارش ودرمورد خصوصیت اخلاقی ک به چیا علاقه داره و من به چیا علاقه دارم.الان صبحت ما به اینجا رسیده ک هربار دیدار همو بغل کنیم و اینکه اون طبعش گرم و خیلی موقع ها اذیت میشه ازم درخواست کرد ک جوری باهم باشیم ک دخول انجام نشه فقط سطحی.من قبول نکردم چند باری حرفشو تکرار کرد و روش های گفت.قرار شد ک حضوری صحبت کنیم.من نمیدونم چیکار کنم .من طبع خودمم گرمه .قرار بود ک منو اون همدم هم باشیم چون جفتمون شکست عشقی بدی خوردیم .الان میترسم با قبول کردن درخواستش بشه عادت و رابطه مون نتیجه خوبی نداشته باشه توی زندگی اون خیلی دختر اومده رفته با اکثریت هم رابطه داشته من نمیخام مثل اون دخترا باشم ولی نمیخامم این از دست بدم چیکار باید انجام بدم
ببین دخترم شما ابتدای هر رابطه عاطفی تحت هیچ شرایطی تا ۶ ماه اجازه هیچ اقدامی که تحریک جنسی داره و پلکانی شما رو به رابطه جنسی میکشونه ندارید به محض انجام اولین اقدام مغز شما و پارتنرتون وارد بازی پیشروی و پاداش میشه اگر قرار اول فقط دستتون رو گرفت و تحریک شد مغز در ناخودآگاه تنها پاداش رو پیشروی میدونه یعنی قرار بعد یا بغل کردن یا نزدیک شدن به این مرحله باعث خوشحالی و احساس موفقیت میشه و در قرار سوم در این مسیر اگر پیشرفتی محقق شد رابطه در اوج و همه چیز مرتب و اگر هیچ پیشروی صورت نگیره همه چیز خراب در نهایت بعد از رسیدن به رابطه جنسی کامل مغز تمام روابط شما زمان ملاقات محل ملاقات و … را بر اساس رابطه جنسی برنامه ریزی میکنه تنها راه نجات از همه اینها بنظر ۶ ماه رابطه بدون هیچ اقدام و عمل دارای بار جنسی است در حقیقت به مغز خود اجازه میدید ابعاد دیگر و کاملتر از رابطه جنسی در شریک عاطفیتون جستجو کنه و تقویت کنه
عاااالی و فوقالعاده بود توضیحاتتون ..
عالی گفتید
سلام خسته نباشید.دوسال و خورده ای که توی رابطم . بعد از گذشت یه سال خودم خواستم که رابطه یذره جلو ببرم اینم بگم قصد دوست پسرم ازدواجه ولی به دلیل یسری شرایط فعلا کنسله. من مقالتونو خوندم مخصوصا اون قسمتی که طرف مقابل بهت درخواست میده و تو قبول نکنی جوری برخورد میکنه که عذاب وجدان بگیری.
و اینکه اصرار میکنع با تیکه با شوخی جوری شده که همش فکر میکنم منو بخاطر رابطه جنسی میخوادش بارها باهم صحبت کردیم ولی یه هیچ نتیجه ای نرسیدم . همچی تکرار میشه مدام .اینم بگم که تو این رابطه هیچ ساپورتی نمیشم از طرف مقابل نه مالی نه احساسی و ارامش و.. تا میام باهاش صحبت کنم راحب این مسائل پرخاشگری میکنه
شاید گفتن این موضوع درست نباشه ولی واقعا نمیفهمم .من بخاطر پرده بکارت رابطه از پشت داشتم . تو یکی از این رابطه ها خونریزی داشتم اولش ترسید و نگران شد ولی به بعدش دیه براش انگار مهم نبود . اگه این اتفاق مثلا امروز میوفتاد و من خونریزی داشتم فرداش هم بهم پیشنهاد رابطه میداد. واگه موفق نمیشد سکس از دهن پیشنهاد میداد. و سراخر موفق نمیشد هیچکدوم ازاینارو روم پیاده کنه ناراحت میشد قیافه میگرفت . سنگین صحبت میکرد.
خیلیا مخالف رابطمونن از خواهرام تا دوست صمیمیم فقط میخوام ببینم نظر یه مشاور راجب این موضوع چیه .؟
سلام دوست عزیز. شما گرفتار مشکلات فراوانی در این رابطه شدیده اید. وسوسه ها و حس لذت جویی درست شبیه به یک باتلاق انسان را به مرور در خود فرو می بلعد. چیزی که بنده در صحبت های شما متوجه شدم، نشانه ای از آمادگی برای ازدواج در هیچ یک ندیدم.
هیچ انگیزه و اراده ای برای ازدواج دیده نشد. دختری که برای رهایی از مشکلات درونی و پسری که برای ارضای نیازهای جنسی و عقده های درونی وارد یک رابطه ناسالم شده اند.
شما نمی توانید از یک رابطه اشتباه توقع ازدواج موفق داشت. شما می بایست خیلی زودتر، به مطالعه و گرفتن کمک از مشاور اقدام می کردید. متاسفانه این نوع دوستی ها بعد از قطع رابطه آسیبهای روحی برای دختر به همراه دارد.
شما باید خیلی زود تکلیف خود و این رابطه را مشخص کنید. چون با مرور زمان، نه میل جنسی پسر کاهش می یابد، نه تمایلی برای ازدواج برای این پسر ایجاد می شود.
در پایان باید اشاره نمود، قرار نیست هر دوستی به ازدواج ختم شود. هدف از دوستی قبل از ازدواج شناخت و آگاهی از خصوصیات اخلاقی و شخصیت طرف مقابل است. ممکن است شما قبل از ازدواج با چند نفر آشنا شوید تا سرانجام گزینه مناسبی برای ازدواج پیدا کنید. اگر این دوستی طولانی مدات قبل از ازدواج ادامه یابد، چیزی جز وابستگی عاطفی، بلاتکلیفی، تردید، پشیمانی و از دست دادن عمر و فرصت ازدواج به همراه نخواهد داشت.