آیا خودشناسی یا شناخت شخصیت خود میتواند به ما در درک بهتر ما در زندگی کمک کند؟
ذهن انسان گاهی اوقات منطق خود را از دست میدهد. شما تنها کسی هستید که دسترسی کامل به ذهن خود دارید. هیچکس بهغیراز شما نمیتواند افکار شما را بخواند. هیچکس بهغیراز شما از انگیزه هایتان خبر ندارد. بااینوجود، بسیاری از افراد خود را نمیشناسند.
ما فکر میکنیم که خود را میشناسیم. به هر جهت، هیچکس بهاندازه خود شما از زندگیتان خبر ندارد و داستان زندگی شما را نمیداند. اما مشکل همین است. وقتی دچار توهم هستیم فکر میکنیم از خود آگاهی داریم. یک دیدگاه خارجی که ممکن است به دلیل بیطرفی صادقانهتر باشد، بهعنوان نفرت تلقی میشود. ما به ویژگیها و صفات مثبت خود نگاه میکنیم، اما هرگز ویژگیهای منفی خود را در نظر نمیگیریم.
تنها بخش کوچکی از افراد، مهارت خودآگاهی یا تلاش به شناسایی انگیزه ها، نقاط ضعف و قوت و سایر ویژگیهایی که فرد ممکن است در مورد خود متوجه نشود را تمرین میکنند.
خودشناسی چیز خوبی است. بنا به دلایل شخصی، شما میتوانید نقاط ضعف خود را پیدا کنید و تلاش کنید تا فرد بهتری باشید. بهعنوانمثال، اگر خیلی زود عصبانی و خشمگین میشوید، میتوانید بفهمید که چه زمانی عصبانی هستید و قبل از تکرار آن از موقعیت دور شوید.
راههای کنترل خشم از دیدگاه روانشناسی
به عنوان مثال، اگر در مورد خریدهای آنی و بیبرنامه خود آگاهی دارید، میتوانید قبل از این که خرید رخ دهد آن را متوقف کنید و در هزینه صرفهجویی کنید.
درک ایرادها و عیوبی که دارید میتواند به شما کمک کند تا در محل کار عملکرد بهتری داشته باشید و در نتیجه ارتقای شغلی بگیرید و رهبری تیم به عهده شما واگذار شود.
و بااینوجود، تعداد کمی از افراد واقعاً مهارت خودآگاهی دارند. آنها ممکن است ادعا کنند که خودآگاه هستند، اما اینچنین نیست.
چرا بیشتر افراد مهارت خودشناسی ندارند؟
این یک مفهوم جالب است تا باور کنیم که ارادهای آزاد داریم، اما در واقعیت مغز شما چیزی است که گاهی اوقات بهصورت خودکار عمل میکند و شما باید به خود آموزش دهید که خودآگاهی بیشتری داشته باشید.
همچنین، همانطور که کلیشه میگوید، حقیقت دردناک است. بیشتر انسانها دوست ندارند واقعیت اعمال خود را بشنوند. ما دوست داریم قهرمان داستان زندگی خود باشیم و اگر کسی خلاف این را بگوید، نمیخواهیم آن را بشنویم؛ زیرا شنیدنش ما را اذیت میکند.
این، شادی ما را تحتالشعاع قرار میدهد و ما دوست نداریم به کارهایی که انجام دادهایم فکر کنیم و برای بهبود شخصیت و رشد فردی خود تلاش کنیم. یک دوست خوب که میخواهد شما به فرد بهتری تبدیل شوید برای شما مانند یک دشمن است؛ زیرا او به طرز بیرحمانهای با شما صادق است.
این موضوع در شبکههای اجتماعی بسیار نمایان میشود. شبکههای اجتماعی بهگونهای طراحی شدهاند که اعتبار شما همیشه تأیید شده باشد. همه آنچه میگویید را دوست دارند و دیگران هرکسی را که حرف منفی درباره شما بگوید به دلیل مخالفت سرکوب خواهند کرد. شما میتوانید فوراً فرد مخالف را بلاک کنید و این میتواند موجب فریب و توهم در شما شود.
اینها را نگفتیم تا شبکههای اجتماعی را تخریب کنیم، بلکه شبکههای اجتماعی فقط یکی از ایرادات بشریت را برجسته کردهاند. این فقط نمونهای از این ایراد است.
بااینوجود، خبر خوب این است که راه رسیدن به خودشناسی صرفنظر از این که شما که هستید، میسر است. اگرچه برخی از افراد درونگرا تر از دیگران هستند، اما شما میتوانید خود را بهگونهای آموزش دهید که اعمال خود را با دید انتقادی بنگرید. یکی از روشهای انجام آن از طریق شناخت شخصیت خود یا همان خودشناسی است.
تعریف خودشناسی از دید روانشناسی چیست؟
در داستانها، برخی از نویسندگان دوست دارند شخصیتهای داستان را قبل از نگارش داستان طراحی کنند. شخصیت شناسی به نویسنده اطلاعاتی را میدهد تا روی آنها کار کند و آنها را در داستان خود بگنجاند، در نتیجه شخصیت در طول داستان بیشتر خود را پیدا میکند.
برخی از نویسندگان میتوانند در حین پیشروی داستان شخصیتها را بسازند و معرفی کنند و درعینحال به آنچه دوست دارند تا بعدها رخ دهد فکر کنند، اما سایر نویسندگان قبل از وارد کردن شخصیتها به داستان خود به طرحی از آنها نیاز دارند. شخصیت شناسی نهتنها اطلاعات ابتدایی و اولیه را در اختیار نویسنده قرار میدهد، بلکه به عمق روان شخصیت نیز میرود.
حال میتوانید متوجه شوید که چرا خودشناسی میتواند برای تمرین خودآگاهی مفید باشد. اگر شما خود را بهعنوان یک شخصیت بنویسید، فهرستی از تمام انگیزه ها و ایرادات و عیوب خود را خواهید دید.
خودشناسی را از کجا شروع کنیم؟
در رسیدن به خودشناسی میتوانید دو روش را انتخاب کنید. شما میتوانید شخصیت را از روی خودتان بنویسید؛ اما این دقیق نیست یا این که یک مطالعه ی کامل بر روی شخصیت خود انجام دهید. برای این مقاله، تمرکز ما بر روی روش دوم است. مطالعه ی شخصیت به پاراگرافهایی تقسیم میشود که هر پاراگراف عمیقتر از پاراگراف قبلی است.
اطلاعات ابتدایی و اساسی را در مورد خود بنویسید. این میتواند شامل موارد زیر باشد:
- نام
- سن
- علایق
- دوستنداشتنها
- زادگاه
- دوستان
- خانواده
- سرگرمیها
- شخصیت
وقتی که به بخش شخصیت رسیدید، اینجاست که کمی دروننگرتر میشوید. شما میتوانید بگویید که فردی خجالتی یا شخصی عصبی هستید، اما باید نکات ظریف مربوط به این ویژگیها و صفات را فهرست کنید. اکثر افراد نسبت به هم خجالتی نیستند؛ برخی از افراد دیگران را وادار میکنند تا بیشتر صحبت کنند، فرقی نمیکند که دوستان یا افرادی باشند که علایق یکسانی دارند. اگر فردی خشمگین است، آنچه موجب عصبانیت او میشود را بنویسید.
شما بهاحتمال زیاد ایدهای از شخصیت خود دارید و این موضوع با نوشتن بهتر میشود. اگر برای به نوشتن شخصیت خود به کمک بیشتری نیاز دارید، از دوستان یا اعضای خانواده ی خود برای یک نظر صادقانه کمک بخواهید. فقط اگر چیزی را گفتند که دوست نداشتید، عصبانی نشوید!
خودشناسی با شناخت نقاط قوت و ضعف
اینجاست که مطالعه ی شخصیت شناسی عمیقتر میشود. اگر با موفقیت شخصیت خود را به رشته تحریر درآوردید، برای یافتن نقاط قوت و ضعف خود آماده شوید.
بهاحتمال زیاد یک دیدگاه کلی در مورد نقاط قوت و ضعف خود دارید. شما ممکن است در خواندن خوب باشید، اما در ورزش عملکرد خوبی نداشته باشید. این نقاط قوت و ضعف را بهعنوان سکوی پرشی برای کشف مسائل پیچیدهتر در مورد خود بکار ببرید. نقاط قوت و ضعف خود را به تجربههای شخصی خود مرتبط کنید. بهعنوانمثال اگر خواننده خوبی هستید، بفهمید که این چگونه بر روابط شما تأثیر میگذارد.
همچنین، بررسی کنید که چگونه خود را درک میکنید. اگر چیزی در ظاهر خود را دوست ندارید، مشخص کنید که آیا این مسئله تأثیری بر اعمال شما یا این که دیگران شما را چگونه درک میکنند، دارد یا نه.
خودشناسی با شناخت چالش های زندگی
هرکسی صرفنظر از این که چه موقعیتی در جامعه دارد، با چالش هایی در زندگی روبرو است. این چالشها، هم عوامل درونی و هم بیرونی هستند. شما ممکن است در خارج با رئیس خود و با آسایش خاطر از درون در کشمکش باشید. اگر یک مشکل درونی دارید، آن را نیز بنویسید. از خودآگاهی گرفته تا چالش های زندگی، همه را فهرست کنید و دریابید که کدام یک بزرگترین هستند.
شناخت شخصیت با مطالعه زندگی گذشته خود
روشهایی را بنویسید که ویژگیها و صفات شخصیتی شما بر انتخابهای شما تأثیر گذاشتهاند و در نتیجه پیامدهای مثبت و منفی را فهرست کنید. همه ما پیامدهای مثبت و هم پیامدهای منفی را تجربه میکنیم و شما باید هر دو مورد را به یک اندازه فهرست کنید. اگر چیزی به ذهنتان نمیرسد، از اطرافیان خود بپرسید. دریابید که چگونه انتخابهای شما در طول زمان تکاملیافتهاند و آیا شخصیت شما بهطورکلی بهبودیافته یا تنزل یافته است.
شناخت شخصیت خود با برنامه ریزی برای آینده
در نهایت بنویسید که چگونه میخواهید بر شرایط پیش آمده در آینده غلبه کنید و در مورد آنها با خود صادق باشید. مشخص کنید که کدام ویژگیهای شخصیتی شما مانع رسیدن به اهداف شما میشوند و کدام ویژگیها به شما کمک میکنند بر موانع پیشرفت در زندگی مقابله کنید. مسیری را برای غلبه بر چالشهای زندگی خود ایجاد کنید، فرقی نمیکند که این چالشها چقدر کوچک یا یک مشکل واقعی در افق دید فرد هستند.
با این کار شما راه شناخت شخصیت خود را کامل کردهاید. شما باید هرچه پیش میروید آن را تعمیم داده و در آن تجدیدنظر کنید، اما بهاحتمال زیاد اکنون بیشتر از آنچه قبلاً فکر میکردید در مورد خودآموختهاید.
این نهتنها یک روش عالی برای شناخت خود است، بلکه یک تمرین نوشتاری فوقالعاده نیز است. اگر نویسنده مشتاقی هستید یا فقط فردی هستید که این کار را برای سرگرمی انجام میدهد، آن را امتحان کنید. اگر استاد نگارش یا یک معلم ادبیات هستید، این میتواند یک تکلیف جالب برای دانشجویان یادانش آموزان شما باشد.
سایر روشها برای شناختن خود
در کنار شناخت شخصیت خود، نگاه مختصری میاندازیم به روشهای دیگری برای رسیدن به خودشناسی:
- از دیگران بخواهید از شما انتقاد کنند
شاید بهترین روش برای خودشناسی این باشد که از دیگران بخواهید از شما انتقاد کنند. به نزد دوستان نزدیک و اعضای خانواده بروید و از آنها بخواهید نکات مثبت و منفی شما را بگویند. در محل کار نیز انتقادات را بپذیرید. اطمینان حاصل کنید که آنها چاپلوسی شما را نمیکنند؛ به آنها بگویید که صادق باشند. به دنبال راههایی برای بهبود خود باشید؛ زیرا هیچکس تنها با گوش دادن به انتقادها بهبود نمییابد.
همانطور که انتقاد را میپذیرید، بیطرفانه به آن نگاه کنید. ممکن است افرادی باشند که ناعادلانه از شما انتقاد کنند، درحالیکه دیگران ممکن است نکته درست را بازگو کنند. آنها را انتخاب کنید و مشخص کنید که چه چیزی درست است، اما متعصب نباشید و نکات منفی را کنار نگذارید.
- مدیتیشن کنید
برخی دوست دارند برای دستیابی به خودشناسی مدیتیشن را تمرین کنند. غوطهورشدن در افکار خود یکی از اصول مهم مدیتیشن است. اشکال مختلفی از مدیتیشن ذهن آگاهی وجود دارند، بنابراین این به شما بستگی دارد که یکی را انتخاب کنید و مشخص کنید که کدام یک بهترین کارکرد را برای شما خواهد داشت.
- با یک مشاور صحبت کنید
صحبت کردن با دوستان و اعضای خانواده عالی است، اما گاهی اوقات ممکن است بخواهید با یک مشاور مشورت کنید. چه بهصورت آنلاین یا بهصورت حضوری، مشاوران حرفهای آموزش دیدهاند تا شما را وادار کنند از خود سؤال کنید و خاطراتی را از ذهن شما بیرون بکشند که در غیر این صورت در ناخودآگاه شما باقی میماندند. حتماً درمانگری مطابق با بودجهای که در اختیار دارید وجود دارد، بنابراین چک کنید و ببینید که آیا برای شما مناسب است یا نه.
یک مطالعه ی شخصیت شناسی و شناخت خود همراه با سایر اشکال درمان، روشهای عالی برای دستیابی به خودآگاهی هستند. آموختن بیشتر در مورد خود، صرفنظر از این که چه فکری میکنید، میتواند به شما در طولانیمدت کمک کند. یکبار امتحان کنید و آماده باشید تا هم خوبیها و هم بدیهای خود را بدانید.
منبع: www.betterhelp.com