جهت مطالعه نظرات و تجربیات دیگران، به کامنتهای انتهای صفحه مراجعه نمایید
کیا شوهر بد دهن دارن؟
شوهرم دست بزن داره خسته شدم
بنده خانمی ۳۱ ساله و متاهل هستم و ۱۳ سال هست که ازدواج کردم و دو فرزند پسر دارم اما همسرم بد دهان و دست به زن دارند و ایشون از نظر عاطفی خیلی سرد رفتار می کنند و من از دست همسرم خسته شدم حتی احساس می کنم افسردگی گرفتم و به طلاق از ایشون فکر می کنم والان با آقایی که همسرشون رو طلاق دادن آشنا شدم و ایشون بنده رو دوست دارند من هم ایشون می خواستم کمکم کنید تا تصمیم بگیرم چیکار کنم ممنون میشم راهنماییم کنید.
میخوام از شوهرم طلاق بگیرم دست بزن داره
شوهرم دست بزن داره چکار کنم؟
چندروز پیش حرف میزدیم چون شوهرم دست بزن داره و بد دهنه گفتم بشینم باهاش با ارامش حرف بزنم شاید مشکلش حل شه. فهمیدم از حرفاش چون جثه ی ریزی داره و داشته تو بچگی خیلی بهش زور گفتن حقشو خوردن بهش اهمیت ندادن.حالا موندم چکار کنم؟ چکاری از دست من برمیاد انجام بدم براش؟ تا درست شه و زندگیم خوب شه.
دوست عزیز سلام
خیلی خوبه که با همسرتان بالغانه صحبت کردید و بدون اینکه او را قضاوت کنید پای صحبت های او نشستید. همسر شما به چنین همسری که به حرف هایش گوش کند نیاز دارد. معمولا افرادی که دست بزن دارند میخواهند ثابت کنند افراد قدرت مندی هستند. اگر شوهر شما قدرت را در جای دیگر پیدا کند دیگر احتیاجی به زور و بازو ندارد.
به نظر میاد همسر شما میخواهد انتقام همه کسانی که در بچگی به او زور گفته است را از شما بگیرد. خشمهایی که سرکوب شده است و حالا با هر اتفاق کوچکی ممکن است فعال شود؛ اما دیگر تاب اینکه بخواهد در نقش قربانی فرو برود را ندارد و بهصورت افراطی مظلوم بودنش را در دوران کودکی اینگونه پاسخ میدهد. میفهمم که رفتارهای همسرتان ا اصلاً قابلپذیرش نیست و شما را آزار میدهد؛ اما همانطور که خودتان اشاره کردید، این ناشی از یک آسیب است.
برای چنین فردی همین که شما را محرم خودش دانسته و برایتان از گذشتهاش و ضعف هاش گفته است قدم بسیار بزرگی است. او با چنین کاری میخواهد به شما نشان دهد که چقدر در کنارتان احساس امنیت میکند. او در حقیقت یک منبع امنیت پیدا کرده است که میتواند خشمهایش را بروز دهد؛ البته ما نمیتوانیم به ایشان اجازه خشونت دهیم و بههیچعنوان خشونت فیزیکی و کلامی ایشان قابلپذیرش نیست.
هدف من توجیه رفتار ایشان نیست؛ اما میخواهم شما بعد دیگر این قضیه را ببیند. خشونت همسر شما به معنا اینکه شما را دوست ندارد نیست؛ اما آیا شما باید این شرایط را تحمل کنید؟ قطعاً خیر شما بههیچعنوان نباید اجازه دهید که دست روی شما بلند کند. سعی کنید نقشهای یک همسر همراه و شنونده را اجرا کنید؛ اما زمانی که خشونت اتفاق میافتد باید بتوانید جلوی او بایستید و با لحن قاطعانه بگویید تو حق نداری دست روی من بلند کنی.
میدانم خیلی سخت است که فرد نقش خود را عوض کند و حتی ممکن است برای همسرتان غیرقابلباور باشد و شما را جدی نگیرد. اگر تکرار شد میتوانید بگویید تو حق نداری دست روی من بلند کنی وگرنه میرم شکایت میکنم و اگر تکرار شد باید حتماً بروید و شکایت کنید. چیزی که بسیار مهم است لحن شماست. اگر فکر میکنید نمیتوانید در برابر کتک کاری و دست بزن شوهر خود قاطع باشید و میترسید باید جلوی آینه تمرین کنید با صدای بلند و قاطع تمرین کنید.
راه حلی که بتواند به شما و همسرتان برای ارتباط مؤثر کمک کند: در هفته بهنوبت یکبار شما و یکبار همسرتان باید روبه هم بنشینید و به مدت 15 دقیقه از احساسات و ناراحتیهای خود صحبت کنید. طرف مقابل فقط باید شنونده باشد و به دنبال اثبات یا دفاع نباشد. مثلاً به همسرتان بگویید که چقدر برایتان ناراحتکننده است که با خواهر و مادرت آنقدر خوب میتوانی برخورد کنی؛ اما با من جور دیگه ای رفتار میکنی.
همسر شما حتماً پاسخی دارد و شاید بخواهد اشتباهات شمارا به روی شما بیاورد؛ اما فقط باید گوش بدهد و سعی کند شما را درک کند. اگر میخواهید جوابی بدهیم باید دو روز بعد این کار را انجام دهید که هر دویتان بهخوبی فکر کرده باشید و آرامتر شده باشید.
مراجعه به روانشناس یا مشاور میتواند در بهبود رابطه شما بسیار مؤثر باشد.
گلسا بمانیان
کارشناسی ارشد مشاوره خانواده
من سه سال نامزدم فقط اوایل نامزدیمون خیلی خوب بود. تقریبا دو ماه بعد از نامزدی همسرم خیلی بد شد یعنی نامزدم هم دست بزن دارد هم بددهنی میکرد تا الان. این که من واقعا فردی که میخام نیست الان خیلی حس بدی به شوهرم دارم تقریبا یک هفته ای میشه که دارم به طلاق فکر میکنم.
نامزدم خوبه ها مثلاً هرچی میخام برام فراهم میکنه ولی چه فایده اخلاق شوهرم بده هم دست بزن داره هم بد دهنه منم فردی نیستم که این اخلاق بد شوهرم رو تحمل کنم. یعنی سه سال دارم تحمل میکنم ولی واقعا دیگه نمیتونم خسته شدم. نامزدم خیلی دوستم داره دلم راضی نمیشه که طلاق بگیرم یعنی نه پای پیش دارم نه پای پس نه میتونم باهاش زندگی کنم نه میتونم طلاق بگیرم.
یعنی گیج موندم نمیدونم چجوری بهش احساسمو بگم یعنی اگه بگم فحاشی میکنه همه چیو میزنه بهم من دوست دارم توافقی همه چی تموم بشه.
پاسخ مشاور به سوال ” طلاق از مرد بد دهن ”
دوست عزیز سلام میفهمم چقدر سخت است در رابطهای باشید که برایتان ارزشمند باشد؛ اما احساس خوشحالی و رضایت نداشته باشید. اینطور که به نظر میآید همسرتان شما را خیلی دوست دارد؛ اما مسلماً حق اینکه به شما توهین کند را ندارد. به نظر میآید بددهنی و دست بزن داشتن برای همسر شما بسیار کارکرد داشته است؛ یعنی شما بدون اینکه خودتان بخواهید این موضوع را تقویت کردید. یعنی زمانی که این اتفاق میافتد میترسید و حتی ممکن است خواستهای داشته باشد و در این مواقع خواستهاش را برآورده کنید. شما باید روی جرئتورزی خودتان کار کنید. شما حق این را دارید که یک تعامل مثبت و عاری از هرگونه خشونت با همسرتان داشته باشید.
مطالب مرتبط: چگونگی ارتباط با همسر
مقابله با احساسات در رفتار با بد دهنی شوهر
- مهآلود کردن: درصورتیکه دیگران به شیوههای بازیدادن یا پرخاشگرانه رفتار میکنند، مهآلود کردن یک فنِ سودمند است. بهجای اینکه شما هم بحث کنید. در مهآلود کردن هدفتان این است که یک پاسخ حداقلی و آرام بدهید، بهطوری که از جملاتی استفاده کنید که دفاعی نیست؛ ولی آشتی دهنده هستند و همزمان با خواستههای فرد مقابل نیز موافق نیستند. مهآلود کردن یعنی موافقبودن با هرگونه حقیقتی که میتواند در جملات باشد، حتی اگر انتقادی باشند. وقتی به شیوههای منتظره پاسخ ندهید، یعنی به شیوههای دفاعی یا جدلی پاسخ ندهید، شخص مقابل از مقابله و بحث منصرف میشود چرا که به تأثیر مطلوب خود دست نیافته است. وقتی فضای مکالمه شدت و تنش خود را از دست داد، میتواند به طور معقولتری بحث کرد. به این دلیل به این فن مهآلود کردن میگوییم که فرد مثل یک “دیواری از مه” رفتار میکند که جدلها به درون آن پرت میشوند؛ اما بازنمیگردند. یک مثال در مقابله با بددهنی شوهر: همیشه دیر میکنی و منو چشمانتظار می گذاری. بهجای اینکه تلاش کنید برای اینکه ثابت کنید اینگونه نیست. بهصورت کوتاه و مختصر پاسخ دهید مثلاً: اصلاً دوست ندارم این اتفاق بیفتد به نظر میاد دیر کردم من تورو خیلی عصبانی میکنه.
- روش پافشاری: این روش یعنی چیزی که میخواهید را بارهاوبارها تکرار کنید، بدون اینکه لحن صدای خود را بالا ببرید، عصبانی شوید، ناراحت شوید، یا با مسائل جانبی درگیر شوید. مثلاً با قاطعیت حتی شده بارها تکرار کنید: تو حق نداری دست روی من بلند کنی یا به من بددهنی کنی من توی این زندگی احتیاج به آرامش دارم اگر چیزی ناراحتت کرده میتونیم با هم صحبت کنیم.
- پرسوجوی مثبت: پرسوجوی مثبت یک فن ساده برای برخورد با نظرات مثبت دیگران مانند تحسین و ستایش است. درصورتیکه کسی از شما تعریف میکند آن را با آغوش باز بپذیرید. برای مثال: شما در ارتباط با آدم خیلی خوب عمل میکنید. بهجای اینکه برای مثال بگویید نه بابا این حرفها چیه، بگویید: بله همینطور است من از ارتباط با اطرافیانم لذت میبرم.
- پرسوجوی منفی: راهی برای پاسخ به انتقادات یا بددهنی همسر است. باید این موضوع را در نظر بگیرید هرکس میتواند نظری داشته باشد انتقاد دیگران به معنای بد بودن شما نیست. مثلاً همسرتان میگوید امروز اصلاً خوشگل نشدی. میتوانید بگویید: راستش خودم خیلی آرایشم و دوست داشتم به نظرت چرا چنین فکری داری؟
- در مقابله با بد دهنی شوهر نه قاطع بگویید: در مورد چیزهایی که درست میدانید نه قاطع بگویید و روی آن بایستید و از چیزی نترسید.
بنابراین، مطمئن باشید اگر جلوی بددهنی شوهرتان را بگیرید مطمئن باشد بهمرور اختلافات شما کمرنگتر میشود. اما مستلزم این است که به او جایگزین ارائه دهید: یعنی سعی کنید:
- 1- شنونده احساساتش باشید.
- 2- به او توجه و محبت کنید.
- 3- او را درک کنید.
- 4- با او قاطع و جدی درباره مسائلی که آزارتان میدهد صحبت کنید.
- 5- نقش خود را در ایجاد دعوای زن و شوهر پیدا کنید و رفتارهایتان را بررسی کنید.
سلام خسته نباشید،من ۸ ساله ازدواج کردم یه بچه یک ساله دارم،همسرم بددهنه سر چیز های بیخود به من فوش میده به خانواده ام،دست بزن داره،معتاده،منو نه بیرون میبره نه خرید میبره حتی مریض بشم هم منو دکتر نمیبره،برای خرید های خونه یه چیز کوچیک بخوام باید کلی بهش اصرار کنم که بخره،یه بحثی هم بکنیم میگه میزنمت خانواده ام میگن جدا نشو ولی من اینجا فقط داره روزام میگذره نه تفریحی دارم نه خوش گذرونی بنظرتون چیکار کنم اصلا حرف زدن رو متوجه نمیشه میام باهاش حرف بزنم میگه من از تو بیشتر میدونم تو کی هستی بخوایی چیزی بگی لطفا کمکم کنید خسته شدم گاهی فکر میکنم خلاص شدن از این وضع خودکشیه بنظرتون چیکار کنم راه حل چیه
سلام وقت بخیر من متاهلم و ۲۳سالمه همش احساس تنهایی میکنم و همسرم بهم اهمیت نمیده دست بزن داره و خیلی بد دهن و من واقعا تحمل رفتاراشون ندارم خسته شدم حس میکنم هیچ اختیاری از خودم و جسم و روحم ندارم انگار با ی برده ازدواج کرده و همش ب من دستور میده و میگه وظیفته من حتی اختیار اینو ندارم ک بخوام موهام و کوتاه کنم یا حتی برای کوچک ترین چیز باید اجازه بگیرم واقعا خسته شدم برای اینکه با کسی در ارتباط باشم باید ایشون اول تایید کنن ک نمیکنن من حق اینکه تنها بیرون برم یا با کسی برم بیرون ندارم اجازه نمیدن
سلام من۲۵سالمه شوهرم ۳۱سالش ۷ ساله زندگی میکنیم یه پسر۳ ساله ام دارم خیلی خسیسه خیلی دست بزن داره با دسته آهنی جاروبرقی انقد میزنه تو سرم تو بدنم همیشه یه جای کبود رو بدنم دارم چن روز پیش آهنیه جاروبرقی رو فشار دادتو پام ،پام انقد ازش خون اومد منو کرد داخل حموم ک خون نریزه رو فرشا گفت باید بمونی تا خون بدنت بره بمیری تا ۱ ساعت خون از پام رفت خیلی وسواسیه ب همه چی گیر میده این جا کثیفه اونجا بهم ریختس چرا اینجارو پاک نکردی منم همیشه خونم مثل دسته گله ولی این میخاد منو عذاب بده حس میکنم افسردگی شدید گرفتم ولی هیشکی ب دادم نمیرسه چنروز پیشا هی آب میریخت سر وسایل هی میگفت باید پاک کنی من پاک میکردم اون هی آب میریخت ک منو آزار بده اصلا میل جنسی ام نداره مگر ب زور قرص من خیلی تحت فشار جسمی و روحی ام خیلی ام خسیسه هیچکسم ندارم پولم نمیده ک مشاوره برم من موندم و یه زندگیه نکبت بار ب دادم برسید یه راهی جلوپام بزارید دیوونم کرده خیلی ممنونم باتشکر خدا خیرتون بده ک رایگانه این سایت کمکم کنید
سلام وقت بخیر من و همسرم سه ساله ازدواج کردیم ایشون خیلی بددهن هستن و بهم احترام نمیذارن سر هر مساله کوچیک شروع میکنه به بی احترامی اوایل خیلی بدتر بود زبون و دستش الان کمتر شده برا همین فکر کردم زندگی ام رو به رواله و بچه دار شدیم الان وارد چهارماهگی شدم دیروز سر یه مساله ساده دوباره فحش داد و بی احترامی کرد می دونید رفته رفته احساس میکنم پررو تر میشه هر چقدر سرش صحبت کنیم و دعوا کنیم به جایی نمیرسه و من واقعا خسته شدم میخوام با پدرم صحبت کنم برای طلاق نه من به رفتارش عادت میکنم نه اون درست میشه
خانم و شاغل هستم مدرک دکتری دارم مشکلم بداخلاقی و عصبانیت و کنترل گری شوهرم هست. فحش میده و بعد میگه من که چیزی نگفتم ولی یک بار من عین حرف خودش رو بهش گفتم ناراحت شد که چه وضعه حرف زدنه. میدونید به خاطر دخترم نمیخوام جو خونه متشنج باشه خیلی اوقات سکوت کردم و رد شدم تا اینکه معذرت می خوام اخیرا بهم فحشی داده که همش توی سرم تکرار میشه باور کنید من حتی زمان مجردی ام با پسری حرف نزدم حالا سر یه بیرون رفتن به من میگه خیابونی. خسته شدم ازش. به شدت دلم ازش گرفته ولی خانوادم مجبورن کردند به این ازدواج متاسفانه این قدر تو سر من زده که اعتماد به نفسم خیلی پایین اومده نمی تونم کار بکنم حتی فکر خودکشی هم به سرم زده ولی حیف دخترمه. فقط میخوام یه راهی جلوی پام بگذارید بی تفاوت زنده بمونم چون این زندگی که نیست خودش میگه خودت پذیرفتی. حقوق خودم تا پارسال کلا دست ایشون بود ولی کارتم رو گرفتم اول که حقوقم رو می ریزن براش مقداری کارت به کارت می کنم ولی چیزی که میخریم دوست نداره و البته نشده هم که به نام من بزنه. البته قسمت مالی برام مهم نیست واقعا. ولی تحت فشارم می ترسم حال بدم رو دخترم بفهمه هر چند با اون سعی می کنم رفتار شاد و پرانرژی داشته باشم ولی تمام روز دوست دارم شب بشه که بخوابم خواب برام خوبه چون فکر نمی کنم. بیشتر چرخه مدام فکر منو اذیت می کنه اگه دارو داره بفرمایید. ممنونم ببخشید که با حرفام شما رو هم اذیت کردم
شوهرم بی مسولیت و دهن بین و دهن لق عصبی ودست بزن داره و خیانت هم میکنه بشدت دروغگو هست میشه این آدم رو درست کرد یا طلاق بگیرم؟بیشتر از همه بی مسولیتی اذیتم میکنه
من سه سال پیش یه خونه خریدیم که از شوهرم خواستم اونو به نام من بزنه اول قبول کرد ولی بعدازد زیرهمه چیز الان هرزگاهی منو کتک میزنه. دست بزن داره. دوتا بچه دارم نمیخوام اونا از دست بدم الان چندسال از هم جدا میخوابیم الآنم چندماه که اصلا رابطه نداریم چکارکنم؟
سلام من ۸ ساله ازدواج کردم دوتا پسر دارم شوهرم دست بزن داره وقتی دعوامون میشه منو کتک میزنه از خیانتاش خسته شدم از اینکه دوست دختراش پروندم دیگه خسته شدم دلم میخواد طلاق بگیرم اما نمیدونم پسرامو چکار کنم موندم که چکاری درسته؟
بامخالفت خانواده ازدواج کردیم و های اون همیشه طرفدارخانوادش است و هیچوقت به من و دخترام احترام نمی آره و میگه هرچی من گفتم نه تفریح نه خرید خونه هیچی انجام نمیدهمیگه خودت کارمیکنی خرج کن همیشه هم میگه پول ندارم همش پنهانکاری میکنه خسته شدم تصمیم به طلاق داریم هر دو فقط نگران دوتا دخترم هستم چون میگه بهت میدم بچه هارو بچه هام گوشه گیر شدن همش اظطراب دارن واقعا درموندم
من و شوهرم ۱۶ سال اختلاف سنی داریم یه هفته خوبیم یه هفته خیلی بد در حدی که میرم خونه ی پدرم که جدا شم از طرفی ام خیلی همو دوست داریم نمیتونیم جدا بسیم ازهم از طرفی ام دست بزن داره و بددهنه. دوروز پیش کتکم زد بخاطره شکاکیش الان اومدم پیش خانوادم همه میگن جدا شو ازش ولی یه دختر۴ساله دارم نمیدونم چیکار کنم تورو خدا راهنماییم کنید پول ندارم که برم پیش مشاور
من مشکلم با همسرم اینکه دست بزن داره و این حالم خراب میکنه نمیتونم ببخشمش خیلی قول داده درس میشه درس نشده الان یه بچه دارم همش بخودم میگم این اگه زدنش درس نشه چی ،چهار روز دیگه پشیمون نشم از اینکه با این بمونم و حالا سر درگمم
سلام خسته نباشید من یه حس تنفر از شوهرم دارم چون شبا دیرمیادخونهو همیشه دعوا داره چکارکنم باهاش خوب باشم. بله ممنون.همش بد دهن هستش فحش به خانوادم میده حس میکنه پول داره پس بقیه رو میتونه له کنه.من بیزارم ازکسی که به پدرومادرم وقتی جزمحبت کاریش نکردن فحش بده
شوهرم نمی زاره بیرون بروم نمی زاره با ما رادوست بچم حرف بزنم دوربین توی خانه کذاشته کوشیم را دریاب کذاشته چکارکنم. شوهرم فحش می ده بددهنی می گونه نمی زاره بیرون بروم نمی زاره با دوستم حرف بزنم دوربین توی خانه گذاشته کوشیم را ردیابی می گونه
سلام من ۴۰ سالمه وتقریبا ۱۵ ساله ازدواج کردم شوهرم سالی یک بار من و دو فرزندمو به هر بهانه ای میندازه بیرون از خونه و به من تهمت میزنه ودست بزن داره من دیگه خسته شدم از این وضعیت چکار کنمو دخترم ۱۲ سالشه خیلی داره غصه میخوره با من این داره زجرم میده. باورتون نمیشه بدون دلیل شروع میکنه به پرخاشگری قبلا باهاش جرو بحثمیکردم ولی الان اصلا کارش ندارم فقط و فقط میگم ارامش بچه بهم نخوره. من از نظر ظاهری و سطح خانوادگیم از خانواده ی همسرم خیلی خیلی بالاترم و با عشق زندگی رو باهاش شروع نکردم همکار بودیم ولی کاملا سنتی بود ازدواجمون ساید یه اشتباه بزرگ ولی نمیدونم شاید عدم اعتماد به نفس و شاید علاقه باعث نشده تا حالا ازش جدا بشم
سلام من خانمی هستم که هفت سال ازدواج کردم یه پسر 6 سال و یه دختر 3 ساله دارم باشوهرم اختلاف داریم دست بزن داره بددهنه رفیق بازه سر مسایل کوچیک دعوا راه میندازه بهونه های الکی میگیره تهمت میزنه کتک میزند منو تا حالا چندبار تا پای طلاق رفتیم اما باز برگشتم بخاطر بچه ها اما الان دیگه واقعا خسته شدم به نظر شما باید چکارکنم
سلام یه خانم هستم ۳۴ ساله دو تا فرزند دارم یه دختر ۱۳ ساله ویه پسر ۱۱ ساله از زندگیم خسته شدم یه موقعی میگم خودکشی کنم ولی بازم فکر بچه هام نمیزاره شوهرم به قدری کتکم میزنه که دیگه جای سالم تو بدنم نمونده و فوق العاده بد دل و شکاک است که گوشیم روچک میکنه ضبط صدا میزاره وبه هر دلیلی شروع به فحش های بد و کتک زدن میکنه اگه اسم جدایی بیارم بچه هامو ازم میگیره وانقدر برا خانوادم مشکل درست میکنه که از ترس این رفتاراش فقط میسوزم ومیسازم نمیدانم چکار کنم فقط روزی هزار بار ارزو مرگ میکنم
سلام من تازه سه ماهه که عقد کردم و شوهرم دست بزن داره سر مساعل قدیمی و دوستای قبلی من با من دعوا میکنه و منو مقصر میدونه واقعا خسته شدم نمیدونم چیکار کنم میدونم اگ اسم طلاق بیارم منو اذیت میکنه تروخدا ب من بگین چجوری ازش جدا بشم
سلام من پنج ساله ادواج کردم دوتا پسر دارم شوهرم هم دست بزن داره هم بددهن هست چیکارکنم طلاق بگیر بچهامو میده بهم کمکم کوند