جهت مطالعه نظرات و تجربیات دیگران، به کامنتهای انتهای صفحه مراجعه نمایید
دختر نیز همانند پسر از نشانههای مشابهی برای نشان دادن عشق و علاقه به پسر محبوب خود استفاده میکنند. دختر هنگامیکه از پسری خوشش میآید، نشانههای خاصی از خود به نشان میدهد. در ادامه، برخی از نشانههایی که شما باید از آنها باخبر باشید، آورده شده است.
جلب توجه کردن از نشانه های علاقه دختر به پسر
همانطور که پسرها هنگام بودن در کنار فردی که به او علاقه دارند، عضلات خود را به نمایش میگذارند و طرز ایستادن خود را بهتر میکنند، دخترها نیز سعی میکنند تا داراییهای فیزیکی خود را برای جلب توجه یک مرد برجسته نمایند. شما زمانی متوجه این موضوع میشوید که طرف مقابل با شما صحبت میکند و سعی دارد تا مو یا لباس خود را مرتب کند. اگرچه، این میتواند نشانهای باشد که او تنها میخواهد چیزی که موجب آزارش میشود را درست کند اما شما میتوانید از نوع رفتارش نسبت به شما متوجه این موضوع شوید.
اگر دختری پسری را دوست داشته باشد در کنارش بسیار زیاد میخندد
شما ممکن است بامزه باشید یا شاید هم اصلاً اینطور نیست. مهم نیست شما چگونه هستید،وقتی دختری پسری را دوست دارد، به هر چیزی که به زبان میآورید، میخندد. توجه نمایید و سعی کنید چیزی بگویی که کمی بامزه یا اصلاً خندهدار نیست. آیا او به جوک شما خندید؟ آیا آن یک خنده نخودی بود یا خندهای بود که فرد وقتی چیزی به نظرش بسیار بامزهاش از خود ابراز میکند؟ این نشانههای دقیق نشان میدهند آیا دختر به شما علاقه دارد یا تنها از نوعی شوخطبعی تقلید گونه برخوردار است.
اگر دختری شما را دوست دارد بهجای مکالمه سطحی به دنبال سطح عمیقتری از مکالمه است
گفتگو کردن با فردی که بهندرت در مورد شخصیت و شیوه زندگی خود صحبت میکند، کار آسانی است. درصورتیکه مکالمه تنها در این جهت ادامه مییابد یا اگر شما به دنبال مکالمه عمیقتری هستید و طرف مقابل از صحبتکردن در مورد چنین موضوعاتی طفره میرود یا آنها را به طور کامل نادیده میگیرد، پس احتمالاً علاقهای به شما ندارد. از سوی دیگر، اگر او سعی میکند کمی بیشتر شما را بشناسد، ممکن است سعی داشته باشد تا علاقه خود به شما را نشان دهد و بیشتر در مورد شما و زندگیتان بداند.
اگر دختری دوستتان دارد صدای او هنگام صحبتکردن با شما بالاتر میرود
وقتی دختری از پسری خوشش میآید، صدایش آرامتر میشود. وقتی زنی از مردی خوشش میآید، صدایش بالاتر میرود. اگر امکانش وجود دارد، ببینید که او با سایر مردم چگونه صحبت میکند و آن را با نحوه صحبتکردنش با خودتان مقایسه کنید. آیا متوجه تفاوت در لحن صحبتکردنش میشوید؟ آیا او بهگونهای با شما صحبت میکند که کاملاً با نحوه صحبتکردنش با افراد دیگر از جمله سایر مردان تفاوت دارد؟ در این صورت، این میتواند نشانهای مبنیبر علاقه دختر به پسر باشد.
بهخاطر داشته باشید که این نشانههای دوست داشتن دختر به پسر قطعی نیست. تمام این نشانهها به موقعیت موردنظر وابسته است و این به خود شما بستگی دارد که پیش از تلاش برای برقراری رابطه با طرف مقابل از علاقه او نسبت به خود اطمینان حاصل نمایید.
آیا در مورد اینکه دختری شما را دوست دارد سردرگم شدهاید یا به دنبال فردی میگردید که دراینرابطه با او صحبت کنید؟ در این صورت، شما باید به سایت مشاوره باما مراجعه کنید. مشاوره باما یک پلتفرم مشاوره آنلاین است که مشاوره آنلاین مناسب و راحتی را در اختیار افراد قرار میدهد. اگر به این نوع از مشاوره علاقهمند هستید، بر روی لینک بالا کلیک کنید تا به صفحه موردنظر انتقال یابید. مشاوره به شما کمک میکند تا با روانشناس مناسبی ارتباط برقرار نمایید.
منبع: www.betterhelp.com
چگونه بفهمیم دختری دوستمان دارد؟
چند ماهی میشه که وارد رابطه دوستی با یکی از همکارام شدم. درخواست شروع رابطه از طرف دخترخانم بود. همکاران میگفتن که تو رو خیلی دوست داره. منم میگفتم که شرایط ازدواج ندارم. بعد کم کم مهرش به دلم نشست و قرار شد ازدواج کنیم.
همه چیز خوب بود. همه شرایط من رو پذیرفته بود. رابطه مون خوب بود. بعد از یک ماه طی سفری به روستا کلا رابطه احساسی رو با من قطع کرد. گفت تو زود وابسته میشی و اگه به هردلیلی نشه ضربه میبینی. خلاصه قرارها رو قطع کرد. تو محیط کار خوب بودیم. ولی ۳ ماه شد که اصلا بیرون نرفتیم. الان دوباره بیرون رفتن ها شروع شده ولی وقتی حرف ازدواج میزنم میگه صبر کنیم. تو شرایطش رو نداری. میگم خودت قبول کردی میگه من یه چیزی گفتم. خیلی اوایلش خوشحال بود که من کنارشم. تولدم سنگ تموم گذاشت. الان میگه من روز به روز نفرتم به مردها بیشتر میشه. همتون مثل همین. من نمیتونم به مردها اعتماد کنم. میگه اگه بابام قبولت کنه منم قبولت میکنم. چون قبلا یک شکست داشته و بهش خیانت شده برای همون میگه تو یه روز بهم خیانت میکنی از من بهتر پیدا کنی.
یکدفعه میپرسه اگه یه روز یه مرضی بگیرم تو ولم میکنی. میگه قراره تو یه روز بهم خیانت کنی همون تنها باشم بهتره. هرچی توضیح میدم قبول نمیکنه و آخر سر حرف خودش رو میزنه. یکبار میگه میخوام برم دانشگاه. یکبار میگه میخوام برم بهداشت روستا بشم. یک بار میگه دیگه سرکار نمیام. تو این مدت در عمل و رفتارش خیلی ثابت کرده که دوستم داره. همه هم میگن. ولی کلامی یکبار هم از اول تا الان به زبان نیاورده یا اسمم رو یکبار به زبان نیاورده.
من یک پسر احساسی هستم و دوست دارم دوست داشتن رو از زبانش بشنوم اما وقتی اعتراض میکنم میگه من همینم ناراحتی برو. یا میگه پررو میشی. خیلی مهربونه. خیلی آرومه ولی یکدفعه سر چیزهای کوچک عصبی میشه. دعوام میکنه. قهر نمیکنه ولی سنگین میشه. زود دوباره میاد و راجبش حرف میزنه و حلش میکنه. اگه از طرف من خطا باشه زود میبخشه. من واقعا نمی دونم چیکار کنم!!؟؟ خیلی دوستش دارم خیلی بهش وابسته شدم. واقعا میترسم از دستش بدم. سپاسگزارم لطفا راهنماییم کنید. من ۲۸ ساله و دیپلم. ایشون ۲۶ ساله _ دیپلم
پاسخ مشاور به از کجا بفهمیم دختری از ما خوشش میاد
چیزی که به نظر میآید این است که ایشان بسیار میترسد که شما را از دست بدهد. احساس میکند اگر رابطهتان جدیتر شود ممکن است شما به او آسیب بزنید. او شما را دوست دارد؛ اما تجربیاتی که داشته است برای او این باور را مطرح کرده است که نباید اعتماد کنی وگرنه رها میشوی.
اینکه این خانوم نمی تواند به شما بگوید دوستتان دارد علتش همین است. وقتی به شما بگوید دوستتان دارد باید قبول کند یک رابطه عاطفی دارد و این برایش اضطراب زاست چرا که هر آن احساس می کند ممکن است این رابطه به پایان برسد. این فرد می ترسد که شما یک روزی ترکش کنید اما خودش دیواری بین شما و رابطه تان کشیده است و میخواهد ثابت کند که قوی است و به کسی احتیاج ندارد. او در ذهنش مدام منتظر است که بالاخره رها شود و ممکن است رفتارهایی به طور ناخودآگاه انجام دهد که فرد را مجبور به رفتن کند مثل همین که می گوید ناراحتی برو.
متأسفانه این باور ها آنقدر قوی هستند که ما را وادار به رفتارهایی می کنند که ثابت کند همین است که من میگویم. از آنجایی که ما الگو ها و باورهای خود را وارد ازدواج می کنیم، اگر قصد ازدواج دارید حتما به روانشناس مراجعه کرده و الگوهایی که تکرار می کنید را بشناسید چرا که ممکن است اینگونه در ازدواجتان با مشکل مواجه شوید. طرحواره درمانی به دختر مورد نظر شما بسیار کمک می کند. کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید در این زمینه کتاب بسیار مفیدی است.
گلسا بمانیان
کارشناسی ارشد مشاوره خانواده
مطالب مرتبط: ازدواج در سن کم
من عاشق دختر ۱۴ ساله شدم و ۱۲ سالمه و اولیت بل دست انداخت رو گردنم و اسم کوچیکمو صدا زد دارم
من پسری هستم ۲۹ساله از دختری ۲۶ساله خوشم اومده پدرم زنگ زده برای امر خیر خانوده اش گفتن با دخترمون حرف بزنیم خبر میدم بعد از دوماه خبر ندادن یه روز اتفاقی آبجیم دختره رو دید بهش گفت شماره بده اونم داد گفت میدم داداشم رو اونم گفت باشه بهش پیام دادم تو چت بهام حالت دعوایی بود یه جوری حرف میزد انگار از من متنفره میگفت ازدواجی نیست ازدواج نمیکنم وقتت هدر نده بعد هم بلاک کرد بهش گفتم مستقیم بگو نمیخوامت جواب نمیداد مینونم بپرسم این دختر منو میخواد یا نه؟؟؟
امید وارم م همه به عشقشون برسن منم ت اونا
سلام من از یه دختر که همسایمونه خوشم اومده وبعضی موقع ها اونم دزدکی به من نگاه میکنه نمیدونم اونم منو دوست داره یانه
سلام من دیشب رفتم پیش دختری که نشسته بود و یک توله سگ شیتزو بغلش بود من هم رفتم جلو سلام کردم گفتم اجازه هست به سگت دست بزنم و اون هم با لبخند خیلی ازم استقبال کرد و گفت بفرمایید و منم پرسیدم شیتزوه نژادش؟ گفت بله بعد ازم پرسید شما خودتون سگ دارین؟ گفتم بله اونم مشتاقانه بلند شد و گفت من نمیدونم از دستش چیکار کنم همش جایی دستشویی میکنه که نباید. میشه شمارتونو بدید بعدا بهتون پیام بدم؟ بعد منم شمارمو تو گوشیش یادداشت کردم بعد رفت بعد یک ساعت پیام داد و درمورد سگش پرسید و خداحافظی کرد. به نظرتون ازم خوشش اومده؟
سلام. من پسرم و 16 سالمه. از دختر خاله ام که 6 سال از من کوچکتره خوشم میاد ولی نمیدونم که خانواده اش من رو قبول می کنند یا نه. و اینکه خب دختر خاله ام نسبتا بچه است و سنی نداره، بنظرتون باید صبر کنم تا 4 یا 5 سال دیگه و اینکه اصلا باید علاقه ام رو ابراز کنم یا نه.
سلام ، پسر هستم مجرد ٢٧ ساله ، تو كلينيك دندون پزشكي از دستيار دكتر خيلي خوشم اومد ولي جرات اينو ندارم كه پا پيش بزارمو حرف دلمو بزنم ، اعتماد به نفس پاييني دارم و ترس نه شنوفتن رو دارم ، خودمو همش گول ميزنم با يه حرف كه، شروع رابطه ميتونه درد سر ساز باشه ، بخاطر اعتماد بنفس پايينم خيلي تنهام ، ولي با تنهاييم مشكلي ندارم ، ولي حالا كه يكي به دلم نشسته و نميتونم حرفمو بهش بزنم اذيتم ميكنه
وقتی واقعا دختره به دلت نشسته پس حتما برو جلو بهش پیشنهاد بده تا دیر نشده تلاشتو بکن ازش جواب مثبت بگیری هر چی هم بشه بعدها نمیگی هیچکاری نکردم تا شوهر کرد رفت شاید اگر گفته بودم الان کنار من بود نه یکی دیگه چون تو این سن ممکنه خونوادت هرجور شده مجبورت کنن که با دختری که برات انتخاب میکنن ازدواج کنی و تا بخودت بیای میبینی زنت دادن و میمونی که اصلا داری چکار میکنی و باید تن به زندگی اجباری بدی یا اینکه دختره قبل از اینکه تلاشی بکنی شوهر میکنه و بدجور شکست عاطفی میخوری و افسرده میشی اصن به اینکه ممکنه جواب رد بده فک نکن چون اعتماد بنفستو میگیره و ترس میفته تو دلت من بهت میگم که برای عشق زندگیت بجنگ چون ارزششو داره اصنم مهم نیست که دستیار دندونپزشکه اونم یه آدمه مث تو فک نکن ازش کمتری داریم موردایی که دکتر با دیپلم ازدواج کرده مهم علاقه س پس با فکر و حرفایی که خودتم میدونی درست نیستن وقت هدر نده شاید واقعا قسمت هم باشین زندگی با کسی که دوسش داری خیلی بهتر از تنها بودنه چن سال دیگه نه میتونی تنهایی رو تحمل کنی نه میتونی هر دختریو تو دلت راه بدی و مدام تحت فشار عصبی قرار میگیری پس تا فرصتشو داری و این دختره هم مجرده ازدستت نرفته اقدام کن یهو یروز از خواب بلند میشی میبینی رفته که رفته پس عجله کن علاقتو باهاش مطرح کن موفق باشی
سلام من عاشق دختر همسایمون شدم نمیدونم چیکار کنم دارم دیوانه میشم خیلی دوسش دارم
سلام من عاشق دختر خاله ام شده ام که یه سال از من بزرگتره ما با هم با خانواده به شمال رفتیم اون در اصفهان خیلی به من نگاه میکرد و همیشه برای صحبت اون سر صحبت رو باز میکرد و وقتی که به من خیره میشد من روم رو برمیگرداندم و اون هنوز خیرگی را به من داشت و همچنین خاله ی مامان به من گفت من به تو خیلی وابسته شده ام و اون هم برگشت گفت من هم همینطور و همچنین من داشتم به زنانی که اونجا بود نگاه میکردم اون با عصبانیت به من گفت چرا اون ها رو نگاه میکنی مگه تو از اینا تا حالا نگاه نکردی همچنین من زیر چشی اون رو داشتم و دیدم که اون داره منو نگاه میکنه و همچنین یه دفعه داشت من نگاه میکرد و وقتی که من برگشتم نگارش رو دزدید و حتی از رابطه ی دو دختر و پسر که داشتن از جلوی ما عبور میکردن به من گفت و خیلی حرکات دیگه ای زده. آیا اون منو دوست داره یا نه اگه میشه لطفا بگین.
سلام من حدود ۱۸سالمه و عاشق یه دختری هستم باهم دوستیم و به نظر میرسه اون خیلی به من حس نداره و چند بار مستقیم یا غیر مستقیم گفتم که دوست دارم و وارد رابطه بشیم ولی اون رد میکنه میگه که نمیخوام با کسی وارد رابطه بشم میخوام سینگل بمونم
سلام من ۱۷سالمه که عاشق دختر عمم شدم که خیلی دوستش دارم نمی دونم اونم منو دوست داره یا نه ولی یکم توجه کردم که موقع حرف زدن بامن داد میزنه و وقتی نگاش میکنم میخنده و قتی حرف میزنم مسخره میکنه میخنده
من دختر عموم یه سال ازم بزرگ تره احساس میکنم بهم علاقه داره شب خوابیدن پیشم خوابید دوس داره پیشش بشینم هی بهم میگه چیزی میخوای اون دفعه داشتم میرفتم آب بخورم از من زود تر رفت واسم آورد حتا منو بغل کرد من بهش علاقه دارم ولی نه خیلی من الان نمیدونم بهم علاقه داره یانه میشه راه نماییم کنین
من به یکی از همکارانم بسیار علاقه مند شدم و هم از طریق واسطه و هم خودم و خواهرم بهش گفتم دوستش دارم و جوابش نه بود و من هنوز هم بسیار دوستش دارم و اون هم سر کار با کمی سر سنگین شده ولی اگه کار من در محیط کار دست اون باشه خیلی خوب انجام میده و به من احترام میزارم و پشت سر من هم از دو تا همکار شنیدم که گفته من خیلی بهش پیام میدم و اون همکار گفته مگه خبریه و اون با خنده گفته نه بابا و همکار دیگر گفته وقتی من نبودم صحبت در مورد من شده و همکار دیگر گفته مگه زیاد تو حسابداری میاد اذیت میکنه و اون با خنده گفته حسابداری رو نه ولی منو اذیت میکنه
خواستم بگم اینکه هر دو بار اون دو همکار گفتند اون صحبت در مورد من رو شروع کرد و خنده گفته نه ، ممکنه علاقه پنهانی به من داره یا من دچار اشتباه هستم
من۱۴ سالمه از یه دختری که ۱ سال ازم بزرگتره خوشم میاد. ولی میترسم بهش بگم چون باهام فامیله میترسم از دستش بدم یا به مامان یا باباش بگه(نمیدونم اهل این چیزا هست یا نه یا اصلا از من خوشش میاد یا نه)
فقط چن لحظه چشاتو ببند تصور کن که بع عشقت نگفتی دوسش داری و شده عروس یکی دیگع شده همبستر یکی دیگع هر شب قرار یکی دیگه بغل بگیرتش شب باهاش صب کنه شده مادر بچه یکی دیگه اونوقت یجوری چشات سیاهی میره و میفتی رو زانوهات کع دیگع ن دنبال دلیل و نشونی ن برات مهمه که دختره میخوادت یا ن فقط میری عین بچه آدم حرف دلتو بش میزنی واسش سرودست میشکنی تا بشه ناموس خودت ن یکی دیگع ک اگع بازم نری جلو باید ب غیرتت شک کرد
۲۱ سال، مرد، مجرد، کاردانی، محصل با یه نفر چن ماه قبل باهش حرف زدم و قبول کرد که با هم باشیم و من هم اولین دفعه مبود از دختره خیلی خوشم اومده بود بعد یه مدت که حرف میزدیم شاد و خوشحال و تقریبا دو ماه با همبودیم اما بعد دو ماه نه پیامی فرستاد نه زنگی زد منم نخواستمارزش خودمرو بیارم پایین بهش پیامبدم چون هرکه خوشش آید خودش می آید از این دو ماه که گذشته بعضی اوقات تو خیابان میخوام برم خونه م دختره رو میبینم که با خونواده اش بیرون هستن،میخوام هر چی بوده بوده دیگه ولش کنم اما مغزم نمیزاره ول کن نیست
گوش کن الان سنت بالا نیست دختره هم فقط خواستی باش رل بزنی که زدی این نشد یکی دیگع ولی اگه یروز واقعا عاشق دختری شدی و خواستی شریک زندگیت شه اصلا اصلا غرورتو نیار وسط و به غرورت فک نکن چون یجاهایی لازمه کوتاه بیای و پیگیرش باشی چون باس به زن محبت کرد مرد که نباید برا عشقش غرور داشته باشه مطمعن باش تو با محبت و گذشت برخورد کنی اونم جذب و وابستت میشه اصلنم ارزشت نمیاد پایین پس بین غرورتو و عشق زندگیت همیشه عشقتو انتخاب کن اینکه بخاطر غرورت از دستش بدی فاجعس جبرانم نمیشه باید واقعا عاشق بشی تا این حرفو بفهمی غرورتوبزار برا بقیه
داداش از خداشم باشه باش ازدواج کنی از روستا ببریش شهر حتما قبول میکنه برو بگو از تو بهتر گیرش نمیاد خودتو دست کم نگیر
من حدود 3 سال هست که در روستا یک دختری را دیده ام که احساس میکنم عاشقش شدم مشکل من اینجاست من در روبیکا سعی کردم به او پیام بدم و با او در ارتباط باشم ولی اون هیچ محلی به من نمیزاشت من طی این 3 سال فقط تابستون و عید به روستا می آیم و او را میبینم و نمیتونم با اون حرف بزنم چون مردم پشت سرم حرف میزنن من احساس میکنم اونو دوست دارم و حتی چندین بار خوابشو دیدم که در آینده باهاشم ولی نمیدونم اون منو دوست داره یا نه
خب دوباره داخل روبیکا بش پیام بده از علاقت بش بگو مثلا داخل روبیکا بش چی گفتی اگه پیامای پرت و پلا بدی چون نمیدونه هدفت چیه اونم دختره میترسه جواب نمیده باید درست بش پیام بدی تا بدونه منظورت چیه پس دوباره پیام بده و حرفتو بش بگو نباید که با یبار ول کنی مگه نمیگی ۳ ساله عاشقشی بعدن هروقت رفتی روستا برو حضوری هم باش حرف بزن پس فهمیدی اول تو پیام بش بگو دوسش داری و قصدت جدیه جوابتو که داد و ارتباط شکل گرفت بینتون بعدش یجور باش یجا قرار بزار که دور از چشم آشناها باشه ببینش و حرفاتو بش بگو تا بش نگی دوسش داری نمیفهمی حس اون چیه دخترا کلا تا پیشقدم نشی به رو خودشون نمیارن شاید اصن اونم منتظره بش بگی
دخترا بعضی وقتا جواب منفی میدن بعد یمدت نظرشون عوض میشه پس واسه خواستگاری و ابراز علاقه باید چند بار شانستو امتحان کنی تا شاید بمراد دلت برسی واسه پیام هم که محلت نزاشته دوباره امتحان کن شاید ایدفع جوابتو بده بهرحال اگه میخوای این دختره تو زندگیت باشه بیکار نشین دست رو دست بزار هی امروز و فردا کنی یوقت شوهرش میدن اونم تو روستا که دخترا زود شوهر میکنن واسه عشقت رسوا هم بشی نباس خیالت باشه چون میارزه هیچم مهم نیس که کسی بفهمه یا پشت سرت حرف بزنه ولی میتونی فقط بخودش بگی اول و بعدش با خونواده بری خواستگاریش لازم نیس که همون اول همجا جار بزنی همین پیام خوبه اول بهش بدی علاقت بگی بعدم خونوادت برن جلو خوابتم الکی نیس شاید بری خواستگاری بله رو بگیری
سلام الان دختر عمم خودشو توی قلبم جا کرده الان باید چیکار کنم ؟
بهش بگم دوستت دارم ؟
یا صبر کنم ؟
لطفا کمکم کنید.
اگه هر دونفرتون به سن ازدواج رسیدید و از احساست مطمعنی و پای علاقت وامیسی حتما بش بگو دوسش داری هر جوابی هم بده همین که تو بهش گفتی و میدونه واسه ازدواج و آیندش تو رو بعنوان خواستگار درنظر میگیره اگر بخوادت که قبول میکنه تو هم به خودت و دلت بدهکار نیستی چون بش گفتی از همه مهمتر تکلیفت واسه آیندت معلوم میشه پس بهش بگو ولی راحت نکش عقب چون دخترا دلشون میخواد پیگیرشون شی تا مطمعن شن علاقت از رو هوس و یکی دوروزه نیس ایجور نیستن تا بگی عاشقتم زرتی بگن باش باید پیگیرش باشی تا دلشو ببری دیگه باید سعیتو کنی اگه واقعا میخوایش از هیچی و هیچکس و مشکلات سرراهتم نترسی
لطفا تا خودتون تصمیم درست نگرفتید ازدواج نکنید..برادر من با رودوایسی و اصرار اطرافیان بخصوص پدر ومادرمون تن به ازدواج ناخواسته داد دوران نامزدیش اصلا هیچ حس و هیجانی برا رابطه نداشت الان ۱۲ ساله با ی بچه داره داغون میشه..تا دلتون جایی گیر نکرد نرید دنبالش اون ک بد بخت شد رفت ولی شماهایی که عاشقید از عشقتون پاپس نکشید به حرف خانواده و دوست و آشنا هم اهمیت ندید نمیدونی دختره دوست داره یا نه مهم نیست تو برو جلو بهش بگو دوسش داری و هر کار میتونی بکن تا دلشو بدست بیاری برادر من زندگیش نابود شد خیلی براش غصه میخورم و اینارو گفتم که بدونید هر چقدرم تلاش کنید واسه دلتون و شده بس بشینید در خونه عشقتون و با پدر و مادرش درگیر بشید واسه رضایت ازدواج یا اینکه هزار بارم برید خواستگاری می ارزه
دخترای مذهبی خیلی خوبن ولی مردواقعی باایمان برای دخترای مذهبی سخت پیدامیشه
سلام وقت بخیر من یه مدت میرفتم فیزیوتراپی بعد یه خانومی اونجا بود بامن خیلی خوب رفتار میکرد با بقیه مردا سر سنگین بود با من شوخی میکرد به بقیه میگفت بله به من میگفت جانم همیشه بهم لبخند میزد بعد من تو دستش حلقه ندیدم فیزیوتراپیم که تموم شد چند بار رفتم جلوی کلینیک دیدم همکاراش اومدن بیرون درو بستن رفتن ولی اون نیومد امشب رفتم هرچقدر منتظر موندم نیومد بیرون زنگ زدم به شماره کلینیک بهش گفتم من از شما خوشم اومده میخواستم اگه بشه بیشتر باهاتون آشنا بشم گفت من متاهلم بعد اصلا لهن صحبت کردنم خیلی ضعیف بود میخواستم بدونم خواسته منو بپیچونه این جوری گفته یا من کلا رفتاراش رو اشتباه برداشت کردم؟ سر این مسخره خیلی ذهنم درگیر شده و اصلا حال خوبی ندارم
خواسته بپیچونه
من به یکی از اقواممون که یک دختر ۱۷ ساله هست علاقه دارم و اینستاگرام او را دارم و زیاد با هم حرف میزنیم و چیزهای زیادی ارسال میکنیم و حرف میزنیم و این کار را فقط با من انجام میدهد در حالی که با دیگر پسرهای اقوام نه چیزی ارسال میکند نه چیزی گفتم ببینم آیا این نشان دهنده علاقه هست یا خیر
سلام خوبی وقت بخیر من 17سالمه عاشق دختر خالم شدم وخیلی دوسش دارم ومیترسم از این حرفی که بهش بزنم بامن کات کنه اگه میشه لطفن کمکم کنید
تو اگه بر ترس غلبه کنی دختره ماله خودته اونوقت میتونی با خیال راحت حرف دلت و بزنی تا آخر عمرت با او باشی یه راه حل با استفاده از قرآن همه جوره ایه هستش که میتونی باهاش به شجاعت برسی نمونش ماشالله لا حول و ولا قوت الله بالله ده بار بخون برو بهش بگو
من با یه دختری تقریبا هشت ماه تو رابطه هستم و چهار ماه قبل هم میشنامش کامل .الان چند روزه که میگه میخوام کات کنم .البته این جمله رو میگه که من واقعا دوست دارم.ولی میخوام تنها باشم .این یعنی چی آخه منظورش چیه؟من دوست دارم ولی میخوام تنها باشم یعنی میگه با هیچ پسری نمیخواد ارتباط داشته باشه و میگه اگه بخواد دوباره میاد با من،و اینکه خود دختر میگه بهم همین الان منو ببینه دوباره که اتفاق هم میوفته منو بغل میکنه و بوسم میکنه،من ۳۷سالمه
سلام خداقوت ببخشید من یه نوجوان ۱۴ هستم و من افسرده شده بودم چون اکثر دوستام در مدرسه دوست دختر داشتن و من نداشتم و الان یه دختری هست در فامیل ۱۵ سالش هست و تا ۲ روز پیش که به خونمون نیومده بود من خونه مادر بزرگم میدیدمش برای سلام فقط سر تکان میداد و من هم همینطور و به چیز هایی که میگفتم اصلا نمیخندید ولی ۲ روز پیش که به خونمون اومدن ایشان دستشان را دراز کردن برای سلام و داخل مهمونی با من حرف میزدن و به چیز های خنده داری که میگفتم میخندید میخواستم ببینم آیا ایشون هم من رو دوست داره یا نه ممنون میشم پاسخ بدین
سلام یه دختری رو دیم هر وقت بهش نگاه کنم میخنده وقتی به چشاش نگاه می کنم اونم به چشمام نگاه میکنه و… ولی دوست دخترم نیست .اون منو دوست داره؟
دختری که وقتی نگاهش کنی لبخند بزنه و تو چشماش نگاه کنی اونم بهت نگاه کنه و نگاهش به نگاهت گره بخوره حتما ازت خوشش میاد و حتی شاید بهت علاقه پیدا کرده باشه
سلام خداقوت ببخشید من یه نوجوان ۱۴ هستم و من افسرده شده بودم چون اکثر دوستام در مدرسه دوست دختر داشتن و من نداشتم و الان یه دختری هست در فامیل ۱۵ سالش هست و تا ۲ روز پیش که به خونمون نیومده بود من خونه مادر بزرگم میدیدمش برای سلام فقط سر تکان میداد و من هم همینطور و به چیز هایی که میگفتم اصلا نمیخندید ولی ۲ روز پیش که به خونمون اومدن ایشان دستشان را دراز کردن برای سلام و داخل مهمونی با من حرف میزدن و به چیز های خنده داری که میگفتم میخندید میخواستم ببینم آیا ایشون هم من رو دوست داره یا نه ممنون میشم پاسخ بدین
آره ایلیا داداش خیلی قشنگه کسی رو دوست داشته باشی و اونم دوست داشته باشه ولی اگر بهش نگی دوسش داری و ازش نپرسی چه حسی بهت داره از کجا میخوای بفهمی؟ الان میگی 3 یا 4 ساله دوسش داری و نمیگی به دختره ینی میخوای چن سال دیگرو هم همینطور بگذرونی؟ مگر این دختر چن سال دیگه مجرد میمونه تا تو پاپیش بزاری بنظرم برو بگو تا دیر نشده ایشالا دل اونم باهات باشه و سهم تو باشه
من یکی دوست دارم که از روز اولی که دیدمش عاشق شدم هر روز با خودم می گفتم که اون منو دوست داره یانه تا امروز فکر کنم سه سال میشه یا چهار سال اون موقع که اومدم خیلی کوچیک بودم یادم نمی ره من ولی نمی تونم چیزی از حسم بهش بگم می ترسم فکر کنم یک سال از من کوچیک تر باشه هیچ وقت نتونستم با هاش درست حرف بزنم خجالت می کشیدم ولی ای کاش اونم منو دوست داشته باشه ولی نگاه های اون با بقیه دختر ها فرق می کرد
ایلیا میدونی که هم تو هم اون دختر باید یروز ازدواج کنید پس ابراز علاقه کردن و خواستگاری کردن هیچ اشکالی نداره که ازش خجالت بکشی یا بترسی کسی باید خجالت بکشه که قصدش سواستفاده باشه نمیدونم شما دوتا چندسالتونه ولی خب اون دختر حتما تا حالا یا خواستگارایی داشته یا بعدا براش میاد خب تو هم میتونی یکی از این خواستگارا باشی بری پیشنهاد ازدواج بدی اگر به سن ازدواج رسیدی یا اینکه از بزرگترت بخوای پاپیش بزارن برات و جواب بگیری اگرم فعلا قصدت اینه حستو بهش بگی تا از دستت نرفته وقتی شرایط جور بود بری خواستگاریش حتما اینکارو بکن که حسرتش برات نمونه چون دخترا خیلی زود براشون خواستگار میاد و ممکنه ازدواج کنه و فرصت از دست بدی اینکه اونم دوست داره یا نه خب تو چندساله دوسش داری و بهش نمیگی اونم حتی اگردوست داشته باشه وقتی میبینه تو هیچ حرکتی نمیزنی فکر میکنه علاقه ای بهش نداری و اصلا به روی خودش نمیاره یا بیخیالت میشه اگرم کلا تو فکر تو نباشه خب وقتی تو بری جلو بهش ابراز عالاقه کنی متوجه بشه و بهت فکرکنه ممکنه همین باعث بشه تو دل اونم نسبت به تو علاقه ایجاد بشه بعدش روز ب روز علاقش بیشتر میشه حتی یوقتایی پیش میاد آدم کسی رو میشناسه و از اون خوشش میاد ولی چون حرفی از عشق و ازدواج بینشون نبوده تو فکر اون آدمم نمیاد که مثلا اون میتونه همسرم بشه ممکنه همین حالت برای این دخترم باشه اگردختره میشناستت و حتی فکر میکنی ممکنه ته دلش از تو خوشش بیاد برو جلو علاقتو بگو بهش هر پسری وقتی ازد ختری خوشش بیاد میتونه بره خواستگاریش و این کاملا طبیعیه پس اصلا نترس فکرای خوب کن و ب خودت بگو شاید اونم دوسم داشته باشه یا من برم خواستگاریش منو همسر مناسبی بدونه انتخابم کنه به وقتی که زنت بشه فکر کن که چقد میتونی باش حس خوبی داشته باشی حیف بخاطر ترس و خجالت از دستش بدی و نیاد تو زندگیت بهرحال تو بری جلو میتونی تلاشتو بکنی تا جواب مثبت بگیری بزرگترا هم حتماکمکت میکنن فقط باید همین قدم اولو برداری وحستو باهاش درمیون یزاری بهشم بگو که چندساله عاشقشی چون دخترا از اینطور عشقا خوششون میاد فکر میکنن طرف تو عشق بهش وفاداره و احتمال جواب مثبت بالا میره ولی نگو ترسیدم بهت بگم بهش بگو شرایطم برای ازدواج و گفتن علاقم مهیا نبود میخواستم وقتی بیام جلو که بتونم کنارت باشم و خوشبختت کنم میتونی اول از حرفای معمولی شروع کنی یمدت در مورد یموضوعی به یبهونه باش حرف بزنی یکم که روت باز شد علاقتو بگو یا هر طور خودت فکر میکنی بهتره ولی حتما بهش بگو آدم نباید از عشقش کوتاه بیاد هرکار میتونی بکن امیدوارم حرفام کمکت کنه بری حرف دلتو به عشقت بگی
سلام با دختر خانمی اشنا شدم از طریق مجازی یه ساله رابطه دارم تصویری هرروز صحبت میکنیم اون دختر خانوم مال یه شهردیگس همدیگروازنزدیک ندیدیم شهری که زندگی میکنن پدر مادرش اجازه نمیدن بره بیرون باکسی دوس باشه این خانوم یه بار قبلا ازدواج کرده
قرار خواستگاری گذاشتیم در ماه اینده اون خانوم به من میگه چون دوست دارم تها راه رسیدنم به تو ازدواجه
ویلا اگه تو شهر بودم میتونستم باهات بیرون برم ازدواج نمیکردم
میخواستم بپرس بااین خانوم ازدواج کردن به صلاحه یا خیر
یک بار هم شده جسارتتو زندگی کن ترس و لرز و استرسو تحمل کن و جرعت کن با کلی استرس که تو وجودته روبرو بشی و بخودت بگو عشقی که تو قلبم به این دختر دارم از استرس و ترسم بیشتره پس باید بهش بگم دوسش دارم یک بار برای همیشه اونقدر مرد باش که حرف دلتو بزنی به کسی که دلتو برده و سعی کنی بدستش بیاری مطمئن باش هر نتیجه ای داشته باشه آروم میگیری چون تلاشتو کردی نزار با نگفتن احساست عشق زندگیت سهم یه مرد دیگه بشه
باهاش همصحبت شو سر یه موضوعی یا اگر شماره داری ازش به یه بهونه که ضایع نباشه مثلا سوالی یا کمکی یا به مناسبتی پیام بده بش ببین برخوردش بات خوبه اگر خوب یا بد هرجور بود سعی کن بحثو ادامه بدی بازم باش همصحبت شی کم کم میفهمی رفتارش حس خوبی بت میده یا نه میتونی هم بعد یمدت ازش بپرسی نظرت در مورد من چیه منو چطور پسری میبینی یا چطور آدمی شناختی و سعی کن هر چی که گفت تو هم ازت خودت بگی و خودتو بهش بیشتر بشناسونی و ازین حرفا بفهم خوشش میاد ازت یا نه ممکنه مثلا خوشش بیاد ولی تو فکر عشق و عاشقی و اینا باهات نباشه چون از علاقه تو هم خبر نداره ولی همین که خوب برخورد کنه توجه کنه بهت یا محلت بزاره و جوابتو بده یعنی میتونی بری جلو پیشنهاد بدی و تو فکرش بندازی که بهت بیشتر از یه آدم معمولی نگاه کنه مثلا بعنوان همسر و عشق و این چیزا
من یه دختر رو دوست دارم از کجا بفمم که اونم منو دوست دارد
با یه سلام عاشق شدی و ۱۷ سالته از دوستی های دوروزه خوشت نمیاد خب مطمعنی چن سال دیگه که بزرگتر شدی حست عوض نمیشه الانم که با این سن شرایط ازدواج نداری پس چطور میخوای باهاش رابطه جدی داشته باشی از طرفی هم نمیتونی صب تا شب دنبالش باشی که هیچ پسری نره سمتش یا براش خواستگار نیاد چون دختر خیلی زودتر از پسر میتونه ازدواج کنه و براش خواستگار میاد خب تنها کاری که میتونی بکنی یا اگر خونوادت طوری هستن که قبول کنن تو این سن برن برات خواستگاری باهاشون حرف بزن بگو برن صحبت کنن فعلا شیرینی خورده هم بشید تا چن سال دیگه رسمی کنید که تو این مورد باید ببینی خونواده دختر و خود دختر همچین چیزی رو قبول میکنن یا نه یا اینکه فعلا برو با دختر حرف بزن از علاقت بگو و نظرشو بپرس و بگو از همین الان قصدت از رابطه ازدواج و دنبال دوستی و رابطه و رفع نیاز نیستی اگر قبول کرد یه ارتباط سالم باهاش برقرار کن بیشتر در حد پیام و تماس نه حضوری و اینکه بخوای بری سمت خلاف شرع تا چن سال بگذره بزرگتر بشید چون ممکنه از باشگاه بره دیگه نبینیش اگرم از علاقت نگی بهش ممکنه یکی دیگه بره سراغش
بنده پسری تقریبا ۱۷ ساله هستم ، ،، بنده باشگاه تیراندازی میروم که باشگاه ما مختلط هست،، من یه ۱ سال هست و به باشگاه میرم و دخترای زیادی و اونجاست و حس و هوس بدی ندارم ،، اما یه دختر بود که نه حسی داشتم و. نه چیزی ، روزی از کنار هم رد شدیم با سلامی که داد و نگاهی که به من انداخت ، یه جوری شدم انگار تا حالا این حس رو تجربه نکرده بودم، من به درکی رسیدم که کاری نکنم که به خودم ، خانوادم و درس هام صدمه نزنم ،،،،و از دوستی های دو روزه هم خیلی متنفرم ،،،، این حس فقط به خاطر یه سلام به وجود نیومد، واقعن دوستش دارم و خیلی به فکرشم ،، از چند نفر هم که آدم درست بودن استخاره گرفتم و هر بار هم که استخاره کردم گفته انجام بده خوبه و واقعا نمیدونم چیکار کنم
سلام شما از پدر دختر نپرسید دخترتون قصد ازدواج داره یا نه؟ پدر دختر تو معذوریت قرار میگیره خب چه جوابی بده بهتون بگه بله یا اینکه بخواد نظر دخترشو بپرسه شاید دختر روی گفتن نظر واقعیش رو به پدرش نداشته باشه حتما دخترخانم به سن ازدواج رسیده که شما قصد خواستگاری برای پسرتون رو دارید پس بهتره به پدر دختر بگید اگر اجازه بدید میخوایم خدمتتون برسیم برای خواستگاری از دخترتون برای پسرم حالا شما هم با دختر و همسرتون مشورت کنید یک وقتی تعیین کنید اینجوری بهتره
سلام …روزتون بخیر……با عرض پوزش …سوالی داشتم راجع به اینکه دختری تو محل کار پدرش هست….من به عنوان مادر پسر چطور باید از پدر دختر بپرسم که آیا دخترش قصد ازدواج داره یا نه …که بد نباشه
من 15سالمه و عاشق دختر عمم شدم خیلی یاهم رابطه خوبی داریم هر جا وایمستم میاد کنارم وای می ایسته باهام شوخی میکنه وقتی بهش نگاه میکنم و صحبت میکنم خجالت میکشه و خندش میگیره خو من پسر داییشم و چند تا هم پسر دایه دیگه داره ولی فقط به من بیشتر اهمیت میده. یعنی امکان داره ازم خوشش بیاد؟
اگر فکر میکنی دختر هم دانشگاهیت دوست داره و تو هم دوسش داری و هنوز مجردید جفتتون به هر راهی میتونی پیداش کن بهش بگو دوسش داری بهش پیشنهاد ازدواج بده البته اگر قصدت ازدواج اگر دلت باهاش بیخیالش نشو
خب دختره چجور دختری بود؟ قصد تو از رابطه چی بوده؟ اگر اهل دوست پسر و این چیزا بود که حتما قبول میکرد ولی اگر اینطوری نبوده قطعا وارد رابطه دوستی نباید بشه دیگه اصلا بهش گفتی دوسش داری و بهش پیشنهاد دادی؟؟ یا مثلا منتظر بودی چون بهت علاقه داره اون دختر بیاد سمتت و بخواد باهات ارتباط بگیره اصلا توضیح ندادی اگر دختر اهل دوستی نباشه و بهت علاقه داشته باشه و بهش ابراز علاقه کنی حتما انتظار رابطه جدی و ازدواج ازت داره وارد دوستی بی هدف نمیشه باید به خونواده بگی و بری خواستگاری و اینکه اینطور دخترا وقتی پسری رو دوس دارن مخصوصا داخل دانشگاه چون توجه همه جلب میشه یا مثلا تو فامیل باهاش رسمی تر حرف میزنن و فاصله میگیرن بخصوص اگر دختر سرسنگین باشه
سلام. من با اینکه میدونستم یکی از دخترای دانشگاه منو دوست داره ولی نمیدونم چرا دوست نداشت با من وارد رابطه بشه؟؟
در فامیل ما دختری است که عاشق منه و من هم همینطور اگر اینطوری پیش برویم حتما دو سه سال دیگه نامزد میشویم. مادر دخترهم یه حرف های میزنند که اگه به مفهوم آن پی ببریم متوجه میشویم که قصدشان این است که با دخترشان ازداوج کنم ولی هنوز زود است. ولی پدر دختر تا بحال هیچ چیزی در این مورد ندیدم. پدر و مادر من هم راضی خود دختر هم راضی منتها باحیا است که یه روزی باهام دوسته و یه روز دیگر قهر علت قهری هم این است که به خود من گفته میترسم مامانم بفهمه که باهام دوستیم و مچمو بگیره زیرا مادر دختر خیلی جدی و کاملا باهوشه و حتی خود من هم ازشان میترسم. حال سوال این است اگه یه روزی خدای نکرده یه پسری به خواستگاریش برود به نظر شما چقدر احتمال دارد که منو کنار گذاشته و به ایشان دهند.
با گفتن دوست دارم به عشقت از دستش نمیدی فقط تکلیف رابطه خودت و اون دختر معلوم میشه ولی با نگفتن حرف دلته که از دستش میدی بدون اینکه تلاش کنی از دست میدی بدون اینکه بجنگی براش میبازی بدون اینکه فرصتی بخودت داده باشی من خودم اینو تجربه کردم و پشیمونم شمایی که دل دل میکنی واسه گفتن احساست و پاپیش گذاشتن برا ابراز علاقه راه منو نرو گفتن حرف دلت حالتو خوب میکنه حتی اگر نشد کنارت باشه میگی تلاشمو کردم اون نخواست یا قسمت نبود نمیگی لعنت به من ضعیف من زندگی خودمو نابود کردم شما نکنید
داداش خوشت اومده برو بش بگو تا نگی هیچی معلوم نمیشه از قبل نگو جواب منفی میده اعتماد بنفس داشته باش یا میگه آره که برو باش حال کن یا میگه نه که اگه خیلی درگیرشی چن بار پیگیرش شو تلاش کن شاید دلشو بدست بیاری اگرم باز گفت نه خیالت نباشه بگو به درک لیاقت منو نداشت