در این مقاله از سایت مشاوره باما به موضوعات زیر می پردازیم:
- چرا عاشق یک مرد متاهل شده ام؟
- شوهر دارم ولی عاشق یکی دیگم
- دلایل وابستگی عاطفی و دل بستن به مرد متاهل
- عاشق دیگری شدن بعد از ازدواج
- راه فراموش کردن مرد متاهل
آیا شما نیز این کلمات را به خود گفتهاید؟ شاید نتوانستهاید این کلمات را با صدای بلند بازگو نمایید اما این چیزی است که پیش خودتان اعتراف کردهاید، حتی اگر این اعتراف تنها در ذهنتان صورتگرفته باشد. برای فردی که خود را عاشق یک مرد متاهل میبیند، زندگی میتواند بهسرعت به یک زندگی بسیار ناخوشایند تبدیل شود.
عشق یک طرفه یکی از غمانگیزترین اتفاقاتی است که ممکن است برای یک فرد رخ دهد و درصورتیکه شما در پایان اشتباه این تجربه قرار دارید، پس احتمالاً احساس میکنید که کل زندگیتان متوقف شده است. چکار میتوانید انجام دهید؟ در این مقاله، ما در رابطه با چگونگی مواجه با احساسات نامناسب نسبت به یک مرد متاهل و نحوه بازگشتن به زندگی معمولی صحبت خواهیم کرد.
چرا من عاشق یک مرد متاهل شدم؟
روش های مختلفی وجود دارند که میتوانید بر اساس آن به این نتیجه برسید که چرا عاشق یک مرد متاهل شدهاید. شاید شما خواهری دارید و با گذشت زمان به این نتیجهگیری اجتنابناپذیر میرسید که احساسات عاشقانه ای نسبت به همسر او پیدا کردهاید. شاید با یک مرد متاهل همکار هستید و بهتدریج احساسات عاشقانه ای نسبت به او احساس میکنید. شاید سناریو این باشد که شما مجدداً با یک عشق قدیمی که اکنون ازدواج کرده است، بهصورت حضوری یا مجازی ارتباط برقرار میکنید. ما به نوبت بهتمامی این موقعیتها خواهیم پرداخت چرا که اعمال شما بسته به جزئیات اتفاقی که در حال رخدادن است، احتمالاً متفاوت خواهند بود.
عاشق مرد متاهل از فامیل شدم
زمانی که مرد متاهلی که عاشقش شدهاید عضوی از خانواده ی خودتان است، سختترین حالت ممکن رخ میدهد. درصورتیکه او را مرتباً همراه با همسرش میبینید، پس احتمالاً احساساتتان جریحهدار خواهند شد؛ زیرا فردی که دوستش دارید به شما نزدیک است اما نمیتوانید او را در کنار خود داشته باشید.
در این حالت، دو عامل کلیدی برای بررسی وجود دارند و در واقع، این دو عامل همان فاکتورهایی هستند که شما بهمنظور مواجه با هر یک از این سناریوها به آنها نیاز پیدا خواهید کرد.
اولین فاکتور این است که آیا مرد متاهل میداند که شما چه احساسی نسبت به او دارید و دومین فاکتور این است که آیا او نیز نسبت به شما چنین حسی دارد.
درصورتیکه مرد متاهل در مورد احساس شما نسبت به خودش اطلاعی ندارد، کار برای شما آسانتر خواهد بود. شما میتوانید آنچه در حال رخدادن است را پنهان نمایید و بر اساس چنین احساساتی عمل نکنید. در بخشهای بعدی، در مورد چگونگی مواجه و پشت سر گذاشتن دل شکستگی ناشی از این انتخاب صحبت خواهیم کرد.
اگر مرد متاهل در مورد احساس شما میداند یا مشکوک شده است، پس شاید نیاز باشد که در برههای از زمان در مورد احساس خود نسبت به او صحبت کنید. در این مکالمه، شما میتوانید این موضوع را روشن کنید که قصد خراب کردن ازدواج آنها را ندارید؛ بنابراین، هیچگاه بر اساس احساسات خود عمل نخواهید کرد. اگر اوضاع بر وفق مراد پیش برود، توضیحات شما برای او کافی خواهند بود و او بر اساس قول شما مبنیبر درست رفتار کردن هیچگاه لازم نیست راجعبه این موضوع چیزی به همسرش بگوید.
آیا او نیز احساس مشابهی نسبت به شما دارد؟
زمانی که یک مرد متاهل عاشق زن متاهل یا مجرد میشود و شما نیز همین حس را به او دارید، اوضاع به شدت دشوار خواهد شد؛ بهخصوص زمانی که عشق میان مرد متاهل و همسرش کم شده باشد. این احتمال وجود دارد که مرد به دنبال مهر و محبت، خارج از رابطه زناشویی خود بگردد و این موضوع ممکن است او را نسبت به احساسات شما آسیبپذیر نماید.
این شما هستید که باید تصمیم بگیرید آیا میخواهید بر اساس میل ناگهانی و هوس عمل کنید یا نه و اگر فکر میکنید که مرد متاهل نیز همین احساس را نسبت به شما دارد، احتمالاً به قدرت اراده قوی برای مقاومت در برابر این احساس نیاز خواهید داشت.
هر دوی شما باید به موضوع از دیدگاه اخلاقی نگاه کنید. شما میدانید که اگر معشوق یک مرد متاهل بودن را بپذیرید، موجب بهوجودآمدن چه درد و رنجی برای همسرش خواهید شد. این موضوع همچنین موجب ایجاد شکاف عمیقی در خانواده میشود. دوباره بهتمامی این مسائل بهدقت فکر کنید و تمام تلاش خود را برای خودداری از عملکردن بر اساس چنین احساسی به کار گیرید.
عاشق مرد متاهلی که با او همکار هستید
جاذبه جنسی و احساس عشق قطعاً میتواند بین شما و مرد متاهلی که با شما کار میکند، ایجاد شود. ممکن است شغلی داشته باشید که در آن باید در یک محیط کوچک و پرازدحام با همکارتان کار کنید. شاید اتاق شما نزدیک به اتاق او باشد یا بهخاطر کنفرانس همراه او به سفرهای کاری بروید.
اگر با یکدیگر دوست هستید، ممکن است از جزئیات محرمانه زندگی زناشویی طرف مقابل با خبر باشید. هر چه اطلاعات بیشتری در مورد او کشف میکنید، بیشتر متوجه میشوید که او مرد کامل و مناسبی برای شماست. یک هشدار کوچک: او یک مرد متاهل است و تا جایی که میدانید، قرار نیست به این زودی چیزی تغییر کند. چه کاری میتوانید انجام دهید؟
دو پرسش مشابهی را باید از خود بپرسید که وقتی مرد متاهل عضوی از خانوادهتان بود، از خود سؤال میکنید. آیا او از احساسات شما مطلع است و آیا او احساس متقابلی به شما دارد؟
اگر او از احساس شما اطلاعی ندارد، بنابراین باید احساستان را برای خود نگه دارید. هیچ پاسخ دیگری برای این موضوع وجود ندارد. اگر بخواهید بر اساس احساسات خود عمل کنید یا او را از احساس خود مطلع سازید، نهتنها شرایط در محیط کار را غیرقابلتحمل میکنید بلکه ممکن است شغل خود را نیز به همین خاطر از دست بدهید.
درصورتیکه او نیز احساس مشابهی نسبت به شما دارد، اوضاع پیچیدهتر میشود. جمله «من عاشق یک مرد متاهل هستم و او نیز عاشق من است» محصول رمانهای عاشقانه است اما در زندگی واقعی، داشتن رابطه نامشروع با این فرد میتواند زندگی زناشویی او را خراب کند و موقعیت شغلی هر دوی شما را به خطر اندازد.
شما باید به این موقعیت از دید هزینه-فایده نگاه کنید. شما نباید به خود اجازه دهید تا بر اساس میل و هوس عمل کنید. با فراموشکردن فساد اخلاقی برای یکلحظه متوجه خواهید شد که هزینه پیشبردن این رابطه بسیار زیاد است. شما باید احساسات خود را کنترل کنید و اگر فکر میکنید که قادر به انجام این کار نیستید، بهتر است استعفا دهید و به دنبال شغل دیگری باشید.
عاشق دوست قدیمی که ازدواج کرده است
اگر عشق قدیمی داشتهاید و اکنون او ازدواج کرده است، زمانی که دوباره با آن فرد ارتباط برقرار میکنید و متوجه میشوید که هنوز عاشقش هستید، مشکل به وجود میآید. این موقعیت برای هر دوی شما میتواند چالشبرانگیز باشد زیرا خاطرات قدیمی که در کنار یکدیگر داشتهاید، دوباره به یاد میآورید.
مجدداً آن دو پرسش را در نظر بگیرید. اگر او از احساس شما اطلاعی ندارد، پس بهترین کار این است که ارتباط خود با او را قطع کنید. ارتباط داشتن تنها موجب درد و رنج شما میشود. او ممکن است از اینکه شما دیگر اشتیاقی به برقراری ارتباط ندارد، غافلگیر یا ناراحت شود. در این صورت، شاید لازم است تا به او توضیح دهید که موضوع از چه قرار است.
شما باید در انجام این کار دقت کنید. لازم نیست به او بگویید که هنوز عاشقش هستید. این کار نتیجهای نخواهد داشت. شما بهجای آن میتوانید بگویید که برخی از احساساتتان برای طرف مقابل همچنان وجود دارند و به همین دلیل ترجیح میدهید که هر دوی شما مسیرهای جداگانهای را طی نمایید. شما میتوانید آرزوی خوبی برای او بکنید و اگر اوضاع بر وفق مراد پیش برود، این پایان ماجرا خواهد بود.
اگر او نیز همچنان عاشق شماست و هر دوی شما به موضوع داشتن رابطه نامشروع فکر میکنید، پس شاید بهتر باشد که بار دیگر به مسئلة اخلاقی آن توجه کنید و در این حالت، تحلیل هزینه-فایده ضروری خواهد بود. شاید همسر او را بشناسید و دوست نداشته باشید که او را بهخاطر داشتن رابطه با همسرش اذیت و ناراحت کنید.
شاید هم او فرزند داشته باشد و شما نیز بدانید که پیشبردن این رابطه میتواند زندگی آنها را خراب کند. نیازی به گفتن ندارد که شما نیز ممکن است ازدواج کرده و فرزندان خود را داشته باشید. تقریباً در تمام موقعیتها، این به نفع همه خواهد بود که ارتباط خود با عشق قدیمی را قطع کنید.
شوهرم بهم محبت نمیکنه چیکار کنم؟
هنگام عاشق مرد دیگری شدن در مورد کارهای خود بهدقت فکر کنید
در تمامی این موقعیتها، دو انتخاب برای شما وجود داد؛ انتخاب اول این است آیا میخواهید بر اساس احساسات خود عمل کنید یا نه. دومین انتخاب این است چگونه میخواهید با دل شکستگی حاصل از تصمیمتان مواجه شوید.
تقریباً در تمامی موقعیتها، بهتر است که رابطه نامشروع با آن مرد متاهل نداشته باشید؛ حتی اگر هر دو تمایل به این کار داشته باشید. یک حالت استثناء زمانی است که اطمینان دارید زندگی زناشویی آنها بهزودی به پایان میرسد و برگههای طلاق آماده امضا هستند.
درصورتیکه مجرد هستید، این کار برای شما مناسب خواهد بود اما حتی در چنین شرایطی نیز باید با احتیاط پیش بروید. چه اتفاقی میافتد اگر او به طور ناگهانی نظرش را تغییر دهد و تصمیم بگیرد که از همسرش جدا نشود و فرصت دوبارهای به زندگی خود بدهد؟
درصورتیکه از گرفتن تصمیمات احساسی اجتناب کنید، پس شکی نیست که یک تصمیم مسئولانهتر و در واقع عاقلانهتر گرفتهاید. دل بستن به یک مرد متاهل موجب مشکلاتی در زندگی میشود که هیچکس دوست ندارد و بهاحتمال زیاد منجر به لطمه خوردن عواطف و احساسات خود شما یا فرد دیگری میشود.
حتی اگر به احساسات شما لطمهای وارد نشود، میدانید که در صورت برملاشدن خیانت مرد به همسر، زندگی خانوادگی او از بین خواهد رفت و به شما احساس خانهخرابکن بودن دست میدهد. آیا این واقعاً چیزی است که شما میخواهید؟
حتی اگر با این موضوع هیچگونه مشکلی نداشته باشید، آنچه اتفاق افتاده احتمالاً آشکار خواهد شد. درصورتیکه هر دوی شما موقعیتهای اجتماعی یکسانی دارید، ممکن است به شما برچسب داغ ننگ زناکاری زده شود. ممکن است از ورود شما به رویدادهای مدرسه یا محیط کار جلوگیری شود یا حتی این امکان وجود دارد که به ماشینتان صدمه بزنند یا پنجره خانهتان را بشکنند. درصورتیکه همسر مرد متاهلی که با او رابطه نامشروع دارید، کینهتوز باشد، چنین اتفاقاتی یا حتی بدتر از اینها ممکن است رخ دهند.
وابستگی عاطفی و دل بستن به مرد متاهل
فرض کنید تصمیم گرفتهاید بر اساس احساسات خود عمل نکنید، بهترین کاری که میتوانید انجام دهید این است که در راستای سلامت روانی خود تلاش کنید و به زندگی عادی خود برگردید. درصورتیکه مرد متاهل عضوی از خانوادهتان است و شما بهخاطر عشق فراوان نمیتوانید بودن در کنار او را تحمل کنید، پس سعی کنید در رویدادهای خانوادگی که میدانید او نیز حضور دارد، شرکت نکنید.
اگر اعضای دیگر خانواده در مورد دلیل فاصلهگرفتن شما سؤال کنند، سعی کنید بهانههای باورکردنی بیاورید. درصورتیکه با آن فرد کار میکنید و نمیتوانید بودن در کنار او را تحمل کنید، پس یافتن یک شغل جدید میتواند بهترین گزینه برای شما باشد. اگر آن یک عشق قدیمی در شبکههای اجتماعی است، پس دیگر با او ارتباط برقرار نکنید و از ملاقات حضوری با آن فرد نیز بپرهیزید.
این کار میتواند برای شما دشوار باشد، بهخصوص اگر فکر میکنید که این مرد متاهل مناسبترین فرد برای شماست. شما ممکن است به این سرنوشت بیرحم ناسزا بگویید چرا که او یک مرد جذاب و ایده آل را در مقابل شما قرار داده است و شما نمیتوانید او را در کنار خود داشته باشید.
در تمامی احتمالات، برای پشت سر گذاشتن احساس اضطراب ناشی از موقعیت به درمان نیاز است. صحبتکردن با فرد بیطرفی که هیچ ارتباطی با موقعیت به وجود آمده ندارد، میتواند مفید باشد و متخصص سلامت روان ( دکتر روانشناس ) میتواند توصیههای خوبی در مورد شرایط به وجود آمده بکند.
البته، کار دیگری که میتوانید انجام دهید، گذاشتن قرار ملاقات عاشقانه با فرد دیگری است. این بهترین روش برای پشت سر گذاشتن احساسات قوی و شدید است. “آدم قحطی” نیست و انتخابهای زیادی برای شما وجود دارد. شاید احساس کنید که این مرد متاهل تنها مردی در جهان است که میتواند شما را خوشبخت کند اما اگر هدفمند به این موضوع نگاه کنید، متوجه خواهید شد که این دیدگاه چقدر غیرمنطقی است. شما باید احساساتتان را کنترل کنید، آنها را بررسی نمایید و احتمالات دیگری را کشف کنید. این عاقلانهترین کاری است که میتوانید انجام دهید.
برای فراموش کردن مرد متاهل دیدگاه خود را تغییر دهید و زندگی جدیدی را شروع کنید
گاهی اوقات، شروع یک زندگی جدید از دوست داشتن یک مرد متاهل و نادیدهگرفتن احساسات شاید سختترین کاری است که باید در کل زندگی انجام دهید. قلب چیزی را میخواهد که میخواهد و گاهی اوقات احساسات غیرمنطقی به نظر میرسند. زندگی همیشه عادلانه نیست و پیچوتاب بسیار زیادی دارد بهطوریکه ممکن است بهخاطر اتفاقی که افتاده است، خشمگین و عصبانی شوید.
بااینوجود، شما از این شرایط عبور خواهید کرد. شما اراده و توانایی لازم برای انجام این کار را دارید. فردی ممکن است برای شما عالی به نظر رسد اما اگر تاکنون ازدواج کرده است، پس واقعیت این است که او بینقص نیست و تا زمانی که دوباره مجرد نشود، بهترین کار فراموشکردن اوست.
با انجام این کار، شما به یک انسان بهتر تبدیل خواهید شد زیرا بر وسوسه خود غلبه کردهاید و این چیزی است که شخصیت شما را شکل میدهد. شما این موقعیت را پشت سر خواهید گذاشت و دیدگاه جامعتر و واقعبینانهتری نسبت به جهان پیدا خواهید کرد.
فراموش کردن مرد متاهل
دوست عزیز سلام
میدونم در شرایط سختی قرار گرفتید. یک طرف، زندگی که پر از واقعیت و مسئولیت است و یک طرف مردی که تنها هیجانات مثبت را با او تجربه کردید.
به نظر میآید شما از رابطه متاهلی خود انتظارات و پاسخهایی که میخواهید را دریافت نمیکنید. شما به دنبال محبت و توجهی هستید که از همسرتان دریافت نکردید. شما هم بهجای اینکه مسئولانه با همسرتان همراه شوید و مشکلات را حل کنید از مشکلات زندگی و رابطهتان فرار کردید. آن چیزی که شما با همسرتان تجربه میکنید واقعیت است. مدیریت یک زندگی با دو فرزند اصلاً راحت نیست و حتماً خسته میشوید. اینکه صبحها بلند شوید و به فرزندانتان رسیدگی کنید. به خانه سامانی دهید. به کارهای شخصیتان برسید. همسر و فرزندتان بیایند. ممکن است برای همسرتان در محل کار اتفاقی افتاده باشد که به خلوت و تنهایی احتیاج داشته باشد. هم شما و هم آن آقا از واقعیت زندگیتان فرار کرده و به یک رؤیا پناه آوردید.
شما عاشق آن مرد نشدید بله عاشق تجربیاتی شدید که با آن مرد داشتید. اینکه آن مرد هم مثل شما متأهل است باعث شده است احساس کنید میتوانید یکدیگر را درک کنید.
نمیدانم شما در شروع رابطه با همسرتان آن عشق رمانتیک را تجربه کردید یا خیر؛ اما معمولاً رابطهای که با هدف ازدواج شروع میشود معمولاً دو طرف هیجانات کمتری را تجربه میکنند و این اصلاً بد نیست و باعث میشود آگاهانه و با چشم باز به انتخاب همسر بپردازند.
برخلاف این رابطه، رابطه پنهان و نامشروع پر از هیجان است و همین که مخفیانه است هیجانزاست. عشق رمانتیک پر از هیجان است؛ اما کور است. شما هنگامی که وارد مسئولیت زندگی میشوید باید صمیمیت را جایگزین یک عشق کور کنید و همانند یک نوزاد مراقب رابطهتان باشید. مراقب باشید در دام مقایسه رابطه ی متاهلی خود و رابطه پنهانی خود نیفتید چرا که شما با همسرتان تمام بخشهای زندگی را تجربه میکنید؛ اما رابطه پنهانیتان برای شما حکم دوستی را دارد که گاهی بعدازظهرها با هم به کافه رفته و قهوه مینوشید.
اکنون به درون خود رجوع کنید و ببینید به دنبال چه هستید. یک رابطه پنهانی و بدون مسئولیت یا یک رابطهای که احتیاج به مراقبت دارد و پر از مسئولیت است؛ اما اگر برای آن تلاش کنید و وقت بگذارید صمیمیت و امنیتی را تجربه میکنید که هیچ رابطهای به شما نمیدهد. چیزی که واضح است، این است که رابطه متأهلی پر از احساسات و هیجانهای مختلف است: خشم، غم، ترس، شادی، عشق، تنفر و همه اینها احساسات واقعی هستند و نباید از آنها بترسید. اگر تصمیم شما این است که رابطه متأهلی خود را حفظ کنید باید تمام تلاش خود را برای ایفای نقش خود در زندگی انجام دهید و اولین قدم حذف کامل رابطه پنهانی و مخفیانهتان است.
راهکارها:
- 1- تمام راه های ارتباطی خود را حذف کنید. هرآنچه شمارا یاد ایشان میاندازد باید حذف شود. حتی اگر آهنگی شما را یاد آن فرد میاندازد باید حذف شود.
- 2- افزایش تعامل و ارتباطات خود با اطرافیان ایمن که در کنارشان لذت میبرید.
- 3- با خودتان خلوت کنید و درباره اهداف و نیازهایتان فکر کنید و به سمت آن حرکت کنید و به اهداف شخصیتان بپردازید.
- 4- با خودتان مهربان باشید به دنبال این نباشید حتماً یک نفر پیدا شود و خلأهای درونی شما را رفعورجوع کند.
- 5- در سه تایم ثابت که همیشه باید به آن پایبند باشید به مدت 10 دقیقه باید به آن مرد فکر کنید (این کار اجباری است) نباید انجام ندهید. شما مجبور هستید که فکر کنید.
- 6- مراجعه به زوج درمانگر میتواند به شما کمک کند.
چگونه خود را دوست داشته باشیم؟
امیدوارم از این مرحله که میدانم چقدر برایتان سخت است عبور کنید و برای خودتان و خانوادهتان اتفاقات بهتری را رقم بزنید.
گلسا بمانیان
کارشناسی ارشد مشاوره خانواده
منبع: www.betterhelp.com
همه ی حرفهایی که شما درمورد رابطه بافرد متاهل میزنید بر مبنای عقل ومنطق است.اما عشق عقل را نمیفهمد!وقتی دل افسار پاره کندوبه سمت کسی کشش پیداکند تاسرحد دیوانگی انسان راپیش میبرد.من این موضوع را باتمام وجودم لمس کرده ام.گیریم هردوطرف متاهل!وقتی به همدیگر کشش پیداکنندزندگی شان فلج میشود.چطور میشود بادل جنگید؟؟به تمام مقدسات قسم نشدنی ست
واقعا
واقعن😭
دقیقا 👌😔
مطالب خوبی داخل سایتتون قرار دادید و مرسی به خاطر خدمات ارزشمندتون. موفق باشید
من یک زن متاهل هستم.۶سال پیش با مردی متاهل دوست شدم ۲سال .او با زنش مشکل داشت یک مرد سست عنصر بود و معتاد .رفیق باز .من احساساتی هستم .ب خواسته هاش چ مالی چه عاطفی تن دادم با اینکه مدام تحقیرم میکرد و هر رفتاری ازش سر میزد .ی روز خوب بود ۵روز بد ی ماه نبود ۴هفته بود و مدام طلبکار بود ازم متوجه شدم کلا آدم چند شخصیتی و عقده ای روان پریشه با تلفن و پیام باهاش در ازتباط بودم تا یک سال پیش و بهونه میاوردم میترسیدم ازش چون مدام تهدیدم میکرد .منم از همه جا مسدودش کردم الان ک به شما دارم پیام میدم بعد مدتی با کلی خط ب من پیام داده و التماس میکنه میدونم دروغ میگه فقط میخام کمکم کنید چطوری باهاش برخورد کنم .یا اصلا جوابشو ندم.
سلام روزتون بخیر من ۳۷سالمه و یک دختر۶ساله دارم ک با من زندگی میکنه من دوسالی هست از همسرم جداگانه زندگی میکنیم ولی هنوز طلاق نگرفتم متاسفانه با اقایی اشناشدم ک همه جوره درک وشعوربالایی داره ولی ایشون هم زن وبچه داره ک درواقع طلاق عاطفی دارن منتها الان همسرم میخواد برگرده ک من پذیراش نیستم از یک سوهم رابطه با این اقا رو هم نمیخوام چطوری میتونم این قضایارو مدیریت کنم ممنون میشم راهنماییم کنید
راستش را بخواهی من متاهلم وابسته مرد متاهلی شدم چند بار رابطه هم داشتیم میدونم گناهه ولی من اونو خیلی دوست دارم بعد هم اونو منو ولی مدتی هست بهم همدیگه بی محلی میکنیم یعنی یجوری شده که انگار بهم دیگه بی میل شدیم قبلن چت میکردیم ولی یک ماهه میشه کلن شمارشو پاک کردم هی میخواهم فراموشش کنم توبه کنم ولی از سانسم همسایمونه هست هروقت میام بیرون از خونه اونو میبینم اون نگاهم میکنه همه توبه ام را میشکنمو دوباره بهش فکر میکنم حالم بد میشه خیلی شرمنده شوهرم هستم اون خیلی برای من زحمت میکشه کار میکنه ولی من نمیدونم اونو فراموش کنم کمکم کنید چکار کنم میخواهم برگردم به گذشته ام که خوب مهربون بودم پاک الان همش نگران فکر اونم کجا میره با زنش محبت میکنه ناخداگاه میبینم ناراحت میشم از یه جای دلم میخواد ازش بدم بیاد فراموشش کنم میخواهم به زندگی خودم برگردم توروخدا کمکم کنید یه چیز دیگه شوهرم کلی محبت میکنه ولی هیچ احساس ندارم بهش انگار تموم احساسم حرج اون نامرد کردم
من عاشق مرد متأهل ۱۷سال از خودم بزرگتر شدم خودم ۲۳سالمه اون ۴۱ نمیتونم فراموشش کنم اونم آدم معروفیه خواننده و زن داره یکبارهم باهم رابطه داشتیم تازه سه هفته که باهم در ارتباطیم همیشه بعد کارش اخرشب تموم میشه از جشن که بر میگرده میاد منو می بینه و میره حس میکنم دوس داره ازم تیغ هم بزنه ولی باز با این وضعیت برام جذابه و نمیتونم ولش کنم
حتی خودم دوست پسر فاب هم دارم اما وقتی با این آقا آشنا شدم به اون حسی ندارم این آقا شده همه دغدغه من
من یک زن متاهل هستم که در محیط کار خود یک همکار مرد که متاهل بود رابطه کاری داشتیم به مرور و با تماسها و پیامهای همکارم در یک رابطه افتادم ولی یک دفعه او رابطه را قطع کرد و من از نظر روحی دچار مشکل شدم گوشه گیر و هر لحظه طلب مرگ میکنم نمیدونم چه کنم؟
شاید نفر جدید پیدا کرده وشاید زنش شک کرده
خانم هستم متاهلم دوتا بچه دارم وعاشق یکی از مردای فامیل شدم از اول نوجوانی ازش خوشم میومد ولی توی دلم نگه داشته بودمش تا یک سال ونیم پیش ک خوده اون آقا هم دد مورداحساسی ک نسبت به من دارن صبحت کردن و مدتی به کلنجار و مقابله با قوت گرفتن این احساس گذروندم و در نهایت شکست خوردم باهم در ارتباط هستیم ولی خیلی عذاب وجدان دارم از خیانتی ک میکنم از اونطرفم دارم نابود میشم بخاطر دوری و نداشتن دائم اون آقا خیلی حالم داغونه. خانم هستم متاهلم دوتا بچه دارم وعاشق یکی از مردای فامیل شدم از اول نوجوانی ازش خوشم میومد ولی توی دلم نگه داشته بودمش تا یک سال ونیم پیش ک خوده اون آقا هم دد مورداحساسی ک نسبت به من دارن صبحت کردن و مدتی به کلنجار و مقابله با قوت گرفتن این احساس گذروندم و در نهایت شکست خوردم باهم در ارتباط هستیم ولی خیلی عذاب وجدان دارم از خیانتی ک میکنم از اونطرفم دارم نابود میشم بخاطر دوری و نداشتن دائم اون آقا خیلی حالم داغونه
من عاشق یک مرد متاهل استم ومیخواهم فراموشش کنم ولی هر چی میکنم نمی تونم باید چی کار کنم من شوهر خوده بسیار دارم اما نمی دونم عاشق امرد متاهل چرا شدم اثلن نممی دونم
سلام یک مرد متاهل بهم ابراز علاقه کرد من هم نمیدونستم زن و بچه داره وعاشقش شدم حالا که قضیه رو فهمیدم نمیدونم واقعا چی کار کنم لطفا راهنماییم کنید
سلام. من یک زن متاهل هستم و دو تا فرزند دارم. عاشق شوهرم هستم و بهتر از اون در دنیا سراغ ندارم. با این وجود چرا من باید یک مرد دیگر را نیز دوست داشته باشم. از حریمی خارج نشدم فقط تو فکرم این مسیله وجود دارد. هم اذیتم میکنه و هم از دوست داشتنش لذت میبرم. ایا اگر من کسی را دوست داشته باشم ممکنه رو زندگیم اثر بذاره؟ درد و دل با اون یارو ممکنه گناهی برام داشته باشه؟ این چه مرضیه آخه؟
عاشق مرد متاهلی شدن که بچه هم داره اشتباهه؟ میخواد طلاق بگیره و هیچ علاقه ای به خانمش نداره. ازدواج با کسی که طلاق گرفته اشتباهه؟
من سالهاست با اقایی دوستم متاهله اوایل نمیدونستم بعد که همسرش فهمید کلا سه سال کلا کات کردم باز هم اوکی شدیم ولی فقط کنارش کار میکردم هیچ رابطه ای نبود همش میخام برم کلی ناراحتی میکنه منم بشدت وابسته ام
سلام من خودم متاهل هستم عاشق مردی شدم که زن داره اون نسبت به من ابراز علاقه کرد اول اون شروع کرد من هم خیلی احساسی هستم و رابطه خوبی توی زندگی باشوهرم ندارم نسبت به هم خیلی سرده شدیم الان …عاشق شدم
سلام من خودم شوهر دارم و با این وجود عاشق همکلاس متاهلم شدم و اوضاع روحیم داغون فقط تو رو خدا سرزنشم نکنید فقط کمکم کنید
من عاشق ی مرد متاهل شدم میدونم اشتباهع ولی شدم دیگه هیچ جورم نمیتونم فراموشش کنم
سلام من 55 ساله هستم 4سال پیش همسرم فوت کرد الان احساس میکنم عاشق یک مرد متاهل شدم لطفا منو راهنمایی کنید.
سلام من یه خانم هستم و عاشق مرد متاهلی شدم وهرجور تلاش میکنم نمیتوانم جداشم ازش البته اون ول کن نیست میگه نباشی میمیرم بارفتنت مرگ منو رقم میزنی بدجور سردرگمم ومیدونم کاراشتباهی ولی دل حالیش نیست رابطه فیزیکی نداشتیم تا بحال ولی مجازی وازدور دیدن داشتیم
سلام من در بحران بدی افتادم. راستش ۹ سال هست. همسرم درحال خیانت کردن هست و یک دختر داریم. الان بعد از ۹سال دیگه خسته شدم و در محل کار یک ماه هست با همکارم خیلی صمیمی شدم و تصمیم به جدایی گرفتم اما همکارم تا متوجه شده اول دور شد و ابراز ندامت کرد همکارم هم متاهل هست ولی دوباره صمیمی شده اما نه مثل قبل و یک چند روزی هست که خیلی به یک همکار خانم دیگر ابراز علاقه میکنه جلوی من حتی من ازش پرسیدم که باورت رابطه داره و انکار کرد اما امروز بمن گفت من چون دوستت دارم ازت دوری میکنم الان تمام فکر من اینه و مهم برام هست که بخاطر اون همکارم منو کنار گذاشته یا نمیدونم خیلی سر در گمم لطفا راهنماییم کنید
سلام من یک زن متاهلم و عاشق ی مرد متاهل شدم بعد شخصی که من عاشقش شدم اصلا بروز نمیکنه ولی چند بار بلاک کرده ولی بهش گفتم منو در آورد هر روز بهش میگم دوستت دارم ولی اون چیزی نمیگه ختی اگه بیست تا پیام بدم یکیشو جواب میده بعد بهش هم میگم اگه دوستم نداری یا تحملم میکنی چرا درم میاری میگه چون تو دوستم داری نمیخوام بخاطر من با ی مرد دیگه ای باشی چون من دق میکنم اصلا نمیفهمم دوستم داره یا نه نمیدونم چیکار کنم 😭
سلام
با یک خانم متاهل به دلیل روابط کاری ، حدود دوماهه که وارد یه مرحلهی جدی تر از رابطه شدم
و چند بار قرار گذاشتیم اما تا الان رابطه جنسی نداشتیم
و اون تقاضای این رابطه جنسی رو داره
اما به خاطر متاهل بودنش دست کشیدم
الان ممکنه به خاطر این وضعیت دوتایی ما آسیب روحی ببینیم،در مورد زندگی مشترک خودش هم توضیح داده که حتی ۶ ماه یکبار رابطه جنسی ندارن، و نیازهاش برطرف نمیشه، و الان من دچار یه تردید بزرگ شدم که هم دوسش دارم و هم چون متاهل نتونستم باهاش وارد رابطه جنسی بشم , و اذیت هستیم، ممنون میشم که نظرتون رو لطف کنید ،
من متاهلم و با یک مرد متاهل دیگر درارتباط و دوستم ،خیلی عذاب وجدان دارم و ناراحتم ولی دلم نمیاد رابطه رو تموم کنم
نمیدونم چیکار کنم قدرتش ندارم کات کنم از بعدش میترسم
سلام وقتتون بخیر من یک مرد متاهل دوست دارم و خودمم متاهل هستم و هیچ جوره نمیتونم فراموشش کنم ما با هم در ارتباط هستیم جدا از این مسائل من نمیتونم با همسر این اقا کنار بیام همش حس میکنم چرا رفته با اون بیرون چرا میره مسافرت چرا این چیز براش میخره یه جورهای حسودیم میشه و ارامشم کاملا بهم ریخته نه میتونم فراموشش کنم نه میتونم کنار بیام با این قضیه و همش با هم دعوا میکنیم بنظرتون چکار کنم ممنون میشم راهنماییم کنید
من یه زنه متاهلم ک با یه مرد متاهل دوست شدم بعد از یه سال از طرف اون اقاا این رابطه تموم شد من وابستش شدم نمیتونم فراموشش کنم اون اقا هم از لج من الان میخواد با خواهرم دوست بشه به گفته خواهرم داره از لج تو این کارو میکنه ولی من خیلی ناراحت میشم چون هنوز دوستش دارم الان نمیدونم چکار کنم لطفا کمکم کنین
من ۱۰ ساله عاشق شدم عاشق مرد متاهل ک یجه داره و کاملا میشناسمش رفت و امد داریم گاهی من حساسم روی رفتاراش گاهی اون حساس میشه ک من باکی میزم کجا میزم چی میپوشم خیلی تو این مسائل بهم گیرمیدیم حساس شدیم ی مدت باهم خوبه اما ی روز ک نباشه و باهام سرد میشه دق میکنم دنبارو سرم خراب میشه تنها میشم بهش غر ک میزنم میگه نمیتونم متاهلم اما نمیزاره هم ازش جداشم نمیتونیم بدون هم تواین چن سال چن بار از هم جداشدیم اما نتونسیم همو ترک کنیم توروخدا کمکم کنید من تا اخر عمرم نمیتونم دگ با کسی باشم عشقمم نمیتونه از زن و بچش بگذره اخه گناه دارن اوتاهم من خودم راصی نیستم ولی میگه صبر کن ی روز میکه برو ی بار نرو دیونه شدم.
نه من متاهل ام ولی داریم جدامیشیم همسرم اصلا باهم تفاهم نداشتیم و من نمیتونسم ادامه یدم ب این خیانت ولی بدجور عاشقیم قبل از ازدواجم من با مردمتاهل بودم حتی خودش گفت پسر خوبیه زندگیتو کن اما باز نتونسیم ازدواجم ب اجبار خانواده ام بود از اول بی مهر بودیم و هیج علاقه ای نداشتم و نتونست بهم محبت کنه ک بتونم عشقمو فراموش کنم و تنهاتر شدم
خب برو با کس دیگه بیخیالش شو
سلام من خودم شوهر دارم و با این وجود عاشق همکلاس متاهلم شدم و اوضاع روحیم داغون فقط تو رو خدا سرزنشم نکنید فقط کمکم کنید. ۷ ساله ازدواج کردم ولی شوهرم اصلا توجهی بهم نداره و بداخلاق هم هست ؛ من شدیدا احساساتی و رمانتیک هستم و الان هم عاشق یک مرد متاهل شدم ؛ چیکار کنم ؟
احساسی که الان دارم اینه که واقعا نیاز به یک مردی دارم که منو بفهمه و عاشقانه کنارم باشه ؛ شایدم من خیلی گیر دادم به وجود عشق در زندگی ؛ اما چون عشقی وجود نداره افسرده شدم ؛ دلم یک مرد جنتلمن مهربون قدرشناس میخواد ؛ شب ها توی بغلش بخوابم ؛ از سکس با من لذت ببره و … دوس دارم زن بودنو تجربه کنم و ببینم یک نفر بدون من حالش بده ؛ نه اینکه مدام تنها باشم. من توی تنهایی هام انقدر با اون شخص با اینکه وجود نداره تصورش میکنم و صحبت میکنم و از این کار خیلی لذت میبرم ؛ بهش میگم که چقدر دوسش دارم و حتی الکی بغلش میکنم
من ده ساله ازدواج کردم از اولشم شوهرمودوست نداشتم حالا دوتا بچه دارم چند سالیه یکی منو میخواد خیلی دوستم داره منم دوستش دارم اونم متاهله بچه داره موندیم چیکار کنیم؟
سلام خوبید ،، من متاهل هستم ،، و از همکارم گ متاهل هست خوشم اومده ،، اون هم به من توجه داره ،، به نظرتون باید چه کنم ؟ البته بگم ک فقط توی محیط کاری و در چهارچوب روابط کاری هستش ،، غیر این هیچ ارتباطی وجود نداره حتی پیام دادن
من با یه پسری بودم قصدم ازدواج بود رفتارش خیلی تند شدو بی محبت ازش جدا شدم قبلنا ۱سالو نیم پیش از یکی از اشناهامون گوشی خریدم قسطی بهم داد قسطو دادم تموم شد من وقتی با اون پاتنرم بودم میرفتم مغازهش بابت قسط گاهی یجوری میشدم واقعا از اخلاقش شوخ طبعیش مهربونیش خوشم میومد ولی خب تو رابطه بودم سریع فکرمو تغییر میدادم الان چند ماهه متوجه شدم عقدیه الان دوماه همش بهونه میکنم میرم مغازشreply
حسم بده نمیخام به متاهل فکر کنم ولی واقعا عاشقش شدم البته حس کردم اونم دوسم داره البته شاید اشتباه فکر میکنم
مجردم وعاشق ی اقایی متاهل شدم واون هم همین حسو بهم داشت تا چندوقت پیش حالاباخودش درگیره ومیگه نمیخوادباهام رابطه داشته باشه ک من خیلی ادیتم ونمیدونم چیکارکنم ازنم بگم ک باهم همکاریم وهروز میبینمش ذهنم خیلی درگیره عقلم میگه ولش کنم وکاری باهاش نداشته باشم چون میدونن زن داره ورابطمون سرانجامی نداره ولی دلم چیز دیگه ای میگه لطفا راهنمایم کنید
من خانم متاهلی هستم ۳۴ ساله هستم،۱۴ ساله ازدواج کردم یه پسر ۹ساله دارم،از همون اوایل زندگی مشکلات زیادی برامون پیش اومد از جمله مشکلات مالی،من یکسالی میشه بخاطر بی توجهی ،بی محبتی همسرم،توی فضای مجازی با یه اقایی آشنا شدم که ایشون هم متاهل هستن،خیلی احساس و وابستگی بینوم پیش اومده حتی درمورد ازدواج با همدیگه هم تصمیم گرفتیم،شغلش و وضعیت مالیش هم خوب هست،واقعا سردرگم شدم عذاب وجدان دارم
پسری هستم ۲۵ ساله، تقریبا دوسال با یک دختر خانمی آشنا شدم که اهل بوشهر بود و من اهل شیراز…! اون ۱۸ سالشه و من ۲۵… کم کم بهم علاقه مند شدیم و صمیمی. با همه بحث و دعواها بهم دلبسته بودیم، همه چیز داشت خوب پیش میرفت… ولی حس میکردم یه چیزی این وسط هست که نمیخواد بگه بهم، ریز شدم و رفته رفته اعتمادش رو جلب کردم تا بهم بگه؛ گفت از کوچیکی عاشق یکی از فامیل بوده و اون ازدواج کرده و زن داره الان! ولی بهش چیزی نگفته … یعنی یک حس پنهان. این قصه ما ادامه دار بود تا اینکه با هم بحثمون شد ، یکی دو ماه تنهاش گذاشتم ولی دوباره با هم ارتباط برقرار کردیم! تصمیم گرفتم رابطه رو جدی کنم. خانواده م خبر دار نمیشدن و میرفتم بوشهر و میومدم… کادو واسه ش میگرفتم، بیرون و…! بهش گفتم میخوام بیام خواستگاری، گفت بیا ولی فعلا نمیتونم دل بدم چون یه مشکلی هست، گفتم چی؟! جواب نمیداد… تا اینکه بازم با هر کلکی بود از زیر زبونش کشیدم، فهمیدم تو اون ۲ ماهی که با هم ارتباط نداشتیم رفته و یواشکی به اون فامیلشون حس علاقه رو گفته، اونم قبول کرده با هم در ارتباط باشند و کسی هم نفهمه! تو خانواده ش دوتا داداشش زندان رفتن، پدر و مادرش مریض و… بقیه خواهرها هم دنبال زندگی خودشون، اینم یه نوجوان در سن بلوغ که رفته سراغ مرد زن دار! حالا از شما تقاضا دارم با توجه به اینکه نمیاد پیش دکتر روانشناس و مشاور ، لجباز هم هست، ولی به کتاب علاقه داره، یه کتابی رو بهم معرفی کنید تا واسه ش تهیه کنم و بدم بخونه تا مطلع بشه از عواقب کاری که میکنه و خطراتش! حتی بهش گفتم به خواهرش بصورت تعریفی بگه موضوع رو؛ مثلاً بگه واسه یکی از همکلاسی هایش همچین اتفاقی افتاده و نظرش رو بدونه! اما نمیگه با وجود اینکه میدونه کارش غلطه از پایه و اساس… ببخشید وقتتون رو گرفتم، لطفاً یه کتاب بهم معرفی کنید ( نوجوانی،سن بلوغ، عاشق مرد متاهل و…) سپاسگزارم.
من نزدیک به یک سال با یه آقای متاهل وارد رابطه شدم همکارم بود و کل روز کنار هم بودیم اوایل من خیلی مقاومت کردم اما با اصرار ایشون وارد رابطه شدم آدمی بود که خودش رو خیلی عاشق نشون داد ب شدت منو کنترل میکرد همه جا با اجازه اون میرفتم میومد دنبالم خودش میرسوند منو و هر کار و هر چیزی ک باعث شد من بهش وابسته بشم و فک کنم دوسم داره رو انجام میداد اما الان دو هفته اس رابطه رو تموم کردیم چون خانمش ی کم ار قضیه بو برده بود من حالم داغونه و اون از من بدتر. دیگه پیشش کار نمیکنم ولی خیلی نابودم چون یکسال تمام طول روز کنارش بودم میدونم اشتباه کردم نباید وارد رابطه با متاهل میشدم اما الان چکار کنم
لطفا اگر راهی پیدا کردی بمنم بگو…
سلام میخواستم بدونم علت اینکه عاشق مردهای بزرگتر از خودم نیشم چیه. عاشق مردهای ۲۰ ۳۰ سال بزرگتر
سلام تقریبا یه سال ونیم پیش از همسرم جدا شدم ۶ ماهه که با یه اقای متاهل وارد رابطه شدم خیلی بهش وابسته ودلبسته شدم اونم همین طوره وقتی نمیبینمش چند روزی بخاطر شرایط کارش دیونه میشم گریه میکنم وابستگیم شدیده بهش ۳۱ سالمه میخواییم محرم بشیم باهم صیغه لطفا راهنماییم کنید
منم دقیقا مشکل شمارو دارم خیلی دردناک
من یه زن متاهل هستم،جدیدا متوجه شدم یه آقا خیلی به من توجه داره،تو خیلی از مسائلی که وظیفه اون نیست پیش قدم میشه و برام انجام میده،تو محل کارم هست ،چون شماره موبایل من رو داره ،قبلا برای کاری باهاش تماس گرفته بودم ،امروز بی دلیل پیام داد و حالم رو پرسید. از اونجایی که این آقا به شدت خوش چهره و خوش تیپه و فکر نمیکنم سمت هر. کس دیگه بره ردش کنه ،هنوز نمیدونم متاهله یا مجرد ،ولی از اونجایی که من زندگیم رو ذوست دارم و نمیخوام خرااب بشهه میخوام از الان نزارم خیلی بهم نزدیک بشه ،تو جمع قشنگ متوجه نگاهش میشم ،چشم از من بر نمیداره
سلام وقتتون بخیر من ی صاحبکار دارم ک متاهله و عاشق خانومشه و من عاشق اون مرد شدم هر دقیقه بفکرشم و خیلی دوستش دارم و نمیتونمم دور شم ازش
سلام ما یه مستاجرداریم که با خانمش خیلی رفیق شدم به مرور رفتار همسرش با خودم متوجه شدم به من حس داره ولی اصلا به روی خودم نیوردم تا اینکه خودش پیام داد که خانوادما دوست دارم تورم مثل خانوادم دوست دارم من خیلی کمک احوال خانمشم به خصوص بچش من یه حسی دارم ولی نمیخوام داشته باشم وبه رفیقم خیانت کرده باشم من چکار کنم الان
سلام مادرم با وجود زنده بودن پدرم به تازگی با یک مرد متاهل ارتباط دارم و توفضای مجازی باهم هستن چیکارکنم ؟
مجردم وعاشق ی اقایی متاهل شدم واون هم همین حسو بهم داشت تا چندوقت پیش حالاباخودش درگیره ومیگه نمیخوادباهام رابطه داشته باشه ک من خیلی ادیتم ونمیدونم چیکارکنم ازنم بگم ک باهم همکاریم وهروز میبینمش. ذهنم خیلی درگیره عقلم میگه ولش کنم وکاری باهاش نداشته باشم چون میدونن زن داره ورابطمون سرانجامی نداره ولی دلم چیز دیگه ای میگه لطفا راهنمایم کنید
من عاشق یه مرد متاهل شدم که اونم منو دوست داره حتی باهم یه مدت چت میکردیم اما الان چت نمیکنیم ولی بازم همدیگرو دوس داریم و نمیدونم چیکار کنم اصلا
من یه زن شوهر دارم حدود ۸ سال ازدواج کردم ازدواجم سنتی بود ولی راضی بودم از زندگیم نمیگم مشکلات نداشتم خیلی داشتم شوهرم ادمیه همیشه حرف حرف خونوادشه یه مدتیه یه مرد متاهل سر راهم قرار میگیره وبهم لبخند میزنه گاهی بهم خیره میشه میخام بدونم آیا عاشقم شده یا نه فقط برای هوسه. از لحاظ محبت از شوهرم کمبود ندارم قصدم خیانت نیست فقط میخام بدونم چرا این مرد متاهل این رفتارو میکنه همیشه فقط بهم نگاه میکنه یا پشت سرم که میاد زل میزنه تو چشام میخام بدونم اینکاراش چه معنی داره مثل خوره افتاده به جونم خواهش میکنم دلیلش وبهم بگید تا حالا هم بهم شماره نداده منم ادمیم که نمیتونم تو چشای کسی زل بزنم
سلام من در نوجوونی کسی رو دوست داشتم که بنا به دلایلی به هم نرسیدیم ولی بعد چند سال دوباره دیدمش متوجه شدم هنوز دوسش دارم هم اون ازدواج کرده هم من ولی همش بهش فکر میکنم اون هم هنوز بهم فکر میکنه میدونم این اشتباه لطفا کمکم کنید که بتونم فراموشش کنم .سپاسگزارم
من ۲۴ سالم شوهر خواهرشوهرم دوسال پیش بهم ابراز علاقه کرد منو وابسته خودش کرد چندباری رابطه داشتیم میدونم اشتباهه وعذاب وجدان دارن ولی نمیتونم فراموش کنم الانم مسافرت رفتن خیلی داغونم لطفا کمکم کنید. منو شوهر خواهر شوهرم بهم دوسالی میش علاقه مند شدیم خیلی همو دوست داریم میدونم کارمون اشتباهه ولی چند باری رابطه داشتیم باهم اونم بچه داره منم ولی دوست دارم فقط پیش اون باسم درکنارش حالم خیلی خوب ازطرفی هم همش استرس برملا شدن رابطمون دارم ترخدا کمک کنید
سلام من عاشق مرد متاهل استم که به من اهمیت نمیدهد و من هم نمیتوانم فراموشش کنم اگر مسج نکند دلم تنگ میشد و میخواهم گریه کنم
سلام منم عاشق مردمتاهلی شدم اوایل خوب بودحالاول کرده رفته منم بهش وابسته چکاربکنم فراموشم نمیشه
سلام من عاشق مرد متاهلی شدم اونم دوسم داره ولی نمیتونه بامن ازدواج کنه الان هر کاری میکنم نمیتونم ازش دل بکنم دارم دیونه میشم خودمم میدونم دارم کار اشتباهی انجام میدمچکار کنم فراموشش کنم …هر جور با خودم کلنجار میرم نمیتونم چجوری دل بکنم
من زن متاهل هستم مردمتاهل وارد زندگیم شود اون مرد پسر خاله شوهرم همه سال باهم رفتوآمد میکردیم واون با حرفها وکارهاش کاری کرد بهم نزدیک بشه وکم کم با من رابطه برقرار کرد واز دوست داشتنش نسبت به من گفت من خیلی باهش حرف زدم بهش گفتم تو مثل برادرم وهیچ حساسی نسبت به تو ندارم ولی قبول نمیکرد تا این که به خودم بیام بهم نزدیک شود منم مرور زمان بهش دل بستم اوایل خیلی سخت بود باهش باشم همش گریه میکردم تا این که جوری عاشق شودم هیچ جوره نمیتونم دل ازش بکنم حال چهار سال زندگی برام سخت میگذره حال بهش میگم نمیتونم دوریت آرزو دارم همیشه باهت باش میگه نمیشه تو متهلی این فکرها چیه میکنی همیشه کارم گریه وبیقراری
من زن متاهل هستم مردمتاهل وارد زندگیم شود اون مرد پسر خاله شوهرم همه سال باهم رفتوآمد میکردیم واون با حرفها وکارهاش کاری کرد بهم نزدیک بشه وکم کم با من رابطه برقرار کرد واز دوست داشتنش نسبت به من گفت من خیلی باهش حرف زدم بهش گفتم تو مثل برادرم وهیچ حساسی نسبت به تو ندارم ولی قبول نمیکرد تا این که به خودم بیام بهم نزدیک شود منم مرور زمان بهش دل بستم اوایل خیلی سخت بود باهش باشم همش گریه میکردم تا این که جوری عاشق شودم هیچ جوره نمیتونم دل ازش بکنم حال چهار سال زندگی برام سخت میگذره حال بهش میگم نمیتونم دوریت آرزو دارم همیشه باهت باش میگه نمیشه تو متهلی این فکرها چیه میکنی همیشه کارم گریه و بیقراری
خدایا خودت به داد هممون رسیدگی کن اعوذوبلله من الشیطان رجیم بسم الله الرحمن الرحیم ای داد رس بی کسان خودت بفریادمون برس
سلام من عاشق مرد متاهل شدم وشوهرم بهم شک کرد و از رابطه ما مطلع شد و منو طلاق داد ولی الان اون مرد دیگه به من توجه نمیکنه ولی من عاشقش شدم چیکارکنم؟ ۲ تا بچه دارم که پیش منن ولی شوهر سابقم خرجشو میده من میدونم که دارم به بیراهه میرم ولی اون مرد همه ذهن و قلب منو درگیر خودش کرده
ازدواج کردم که از خونه فرار کنم ،ازدواجم بدون علاقه بود البته دختر متعهد و پایبندی بودم تا اینکه فهمیدم خانواده شوهرم بهم دروغ گفتن و من با یه پسر آسمون جل ازدواج کردم ،سه سال عقد بود،چون تو دوران عقد آسیب کوچیکی به بکارتم خورد دیگه نتونستم جدا بشم ،البته پدرم مخالف جدایی بود،بالاخره ازدواج کردم و خانواده همسر منو خیلی اذیت کردن و همسرم ازم دفاع نمی کرد ،رفته رفته ازش به شدت متنفر شدم ،تا اینکه رفتم واسه طلاق اقدام کردم ،بخاطر بچم نتونستم طلاق بگیرم چون پدرم نمیزاشت بچمو نگه دارم،خلاصه یه روز یه آقا منو سوار ماشینش کرد و تو مسیر منو رسوند ،و باز همون روز منتظر شده بود که کا م تموم بشه و منو سوار کرد ،اولش ازش خوشم نیومد اما بعد عاشق هم شدیم ،به شدت عاشقش شدم و الان نزدیک به 12 سال هست که با هم هستیم ،از ارتباط با شوهرم چندشم میشه ،طوری که وقتی میخواد نزدیکم بشه تمام اعصاب بدنم بهم میریزه ،حالم بد میشه،از طرفی هم نمیتونم با اون آقا که متاهلم هست قطع رابطه کنم ،باید چیکار کنم.خیلی دوسش دارم