اکثر مردم وقتی در مورد کلمه «زورگو» فکر میکنند، تمایل دارند تا آن را به یک رفتار درخور جوانی نسبت دهند که ممکن است در مدرسه و در کنار کودکان بدجنس در کلاس درس تجربه کرده باشند. به همین دلیل است، بسیاری از زنانی که به همین شکل با آنها رفتار میشود، تمایلی به پذیرش این موضوع ندارند که یک شوهر زورگو دارند.
بهعنوان یک بزرگسال، شما دوست ندارید باور کنید که فردی، چه برسد به شوهرتان، نسبت به شما زورگویی کند. زمانی که افراد شریک زندگیشان را دوست دارند، سعی میکنند از برخی ویژگیهای شخصیتی ناخوشایند طرف مقابل چشمپوشی کنند.
شما حتی ممکن است برای رفتارهای آنها بهانهتراشی کنید زیرا بر این باور هستید حتماً دلیلی دارد که آنها اینچنین رفتار میکنند یا چون شما میخواهید انتخاب خود برای ترک نکردن طرف مقابل را توجیه کنید.
درهرصورت، اگر شوهر شما بهگونهای رفتار میکند که شما اعتماد به نفس یا کنترل خود را از دست میدهید، این امکان وجود دارد که شوهر شما یک همسر زورگو است.
در ادامه رفتارها و ترفندهای معمول یک شوهر زورگو را بررسی خواهیم کرد.
شوهر زورگو میخواهند شما را تغییر دهد و کنترل کند
تشخیص نشانههای شوهر زورگو بسیار ساده است. او سعی میکند شما را تغییر دهد و در نهایت شما را کنترل کند. فرقی نمیکند که این کنترل دررابطهبا چیزهای کوچک مانند مدل مو باشد یا چیزهای بزرگتر مانند نحوه حضور در میان دوستان، او در این مورد نظر میدهد و به شما میگوید چه چیزی را ترجیح میدهد.
در روزهای آغازین یک رابطه، ممکن است این موضوع برای شما جالب باشد که او چقدر به شما علاقهمند است و تا چه اندازه به جزئیات کوچک زندگی شما اهمیت میدهد. اما حالا متوجه میشوید که این علاقه به شما به دلایلی که شما فکرش را میکردید، نبوده است.
اگر کارهایی که او میخواهد را انجام ندهید، خیلی زود نشانه دوم یک شوهر زورگو را در او مشاهده خواهید کرد.
فحش و توهین از نشانه های شوهر زورگو
حملات کلامی یک عبارت یا اصطلاح محکم و باصلابت به نظر میآید اما بهدرستی احساس شما وقتی مورد هدف این حملات قرار میگیرد را نشان میدهد.
در مواقعی که شوهر شما از اینکه کاری که او خواسته است را انجام ندادهاید، ناراحت است، به شما زخمزبان میزند. انتقادهایی که به شما میکند شدیدتر از شرایطی است که در آن قرار دارید. او ممکن است ازروی کینهتوزی شما را احمق خطاب کند یا کلماتی مانند “شرمآور” را برای تحقیر همسر خود بکار برد.
معمولاً این روزها، حملات کلامی با تلاش برای آسیب روحی بهطرف مقابل با عیب شناسی غیرحرفهای در شریک زندگی انجام میشود؛ یعنی از اصطلاحات روانشناسی مانند همسر افسرده، دوقطبی یا حتی دیوانه برای توهین به او استفاده میکند. این نوع رفتار نشانه واضحی از زورگویی شوهر است.
پروفسور رونالد ای. ریگیو، مقالهای در مورد روانشناسی امروزی نوشت و عنوان کرد، او بر این باور است که شوهران در هنگام انتقاد از همسر ممکن است آنقدر زیادهروی کنند که به زورگویی تبدیل شود.
انتظارات غیرواقعی از نشانه های زورگویی شوهر
راضی و خوشنود کردن یک شوهر زورگو خیلی سخت است. آنها میخواهند شما در مقابلشان سر فرود آورید و هروقت که خواستند در دسترس باشید. در اغلب موارد، آنها از شما انتظار دارند نیازهایشان را پیشبینی کنید و این نیازها را بهگونهای که در ذهنشان تصور کردهاند، برطرف نمایید. زندگیکردن با چنین استاندارد بالایی بسیار سخت است.
از همه بدتر این که وقتی نتوانید استانداردهای آنها را برآورده کنید (که بههرحال به طور مداوم تغییر میکند)، بهگونهای رفتار میکنند که شما احساس بد و ناخوشایندی داشته باشید. این تاکتیک برای تضعیف اعتماد به نفس شما بکار گرفته میشود. با این کار میخواهند شما باور کنید آنها بهاندازه کافی باهوش هستند که روش درست انجام کارها را بدانند و وظیفه شماست هرآنچه آنها میگویند را انجام دهید.
شوهر زورگو و تحقیر کردن شما نزد دیگران
وقتی زوجهایی با روابط خوب در میان افراد دیگر هستند، معمولاً نسبت به هم با محبت و مؤدبانه رفتار میکنند. اگر شوهر شما یک زورگو است، در چنین مواقعی از تمسخر شما یا تحقیر کردن شما نزد دیگران لذت میبرد. نکته ناراحتکننده این که همه متوجه میشوند او یک شوهر زورگو است، حتی اگر تمایلی به اعتراف این موضوع نداشته باشید.
کارین گولداشتین، درمانگر ازدواج و روانشناس خانواده میگوید: ” آنهای نمیخواهند با این مسئله روبرو شوند و مقابله کنند. اما به روز دادن رفتار ناشایست شوهرتان، نادیده گرفتن این مسئله را برای همه دشوار میکند. در چنین شرایطی، شما مجبور میشوید که واقعیت را قبول کنید و اعتراف کنید که شوهرتان یک مرد زورگو است.”
ترساندن از نشانه های مرد زورگو
بیشتر شوهرهای زورگو دمدمی مزاج و وسواسی هستند. آنها میخواهند همه جنبههای زندگی خود از جمله شما را کنترل کنند. برای رسیدن به این کنترل، آنها به تاکتیکهای ارعاب مانند تهدیدکردن و باجگیری عاطفی متوسل میشوند.
بهعنوانمثال، شوهر شما ممکن است از اینکه به خانه خواهرتان بروید و شب را در آنجا سپری کنید، متنفر باشد. اما چون خواهرتان به شما احتیاج دارد شما به کمک او میروید. سپس، شوهرتان پیامهایی را با مضمون “باور نمیکنم که مرا تنها گذاشتی” برای شما ارسال میکند تا به دلیل تنها گذاشتن او احساس گناه کنید (درحالیکه موضوع این است که بدون رضایت او را ترک کردهاید) یا ممکن است فردی باشد که بگوید “اگر تا ساعت 11 شب به خانه برنگردی، از خونه بیرون میاندازمت”. او ازاینقبیل جملات برای ترساندن شما استفاده میکند.
این نوع کارهای عجیبوغریب نشانههایی از یک شوهر زورگو میباشند.
حرفهای توهین آمیز شوهر زورگو
نظرات توهین آمیز شوهر متفاوت از فحش هستند زیرا نوع زیرکانهتر و در عین حال نافذتری از زورگوی هستند، اما نتیجه آنها یکسان است؛ ناراحتی و افسردگی.
اگر شوهر شما عادت به تعریف طعنهآمیز مانند “شام امشب خوب بود نه مثل غذاهایی که معمولاً تو میپزی” یا اظهارنظرهای توهینآمیز مانند “مشخص است که تو برای انجام کاری که من گفتم خیلی باهوش هستی”، دارد، او نسبت به شما زورگویی میکند.
اگر او برای هر مشکل کوچکی که پیش میآید شما را مقصر میداند، شوهر شما یک شخصیت پرخاشگر منفعل دارد، این نیز یک روش از زورگوی افراد است.
شاید این مطلب هم برای شما مفید باشد: رفتار با شوهر عصبانی
رفتار پرخاشگرانه شوهر زورگو
یکی از بدترین مشخصههای یک شوهر که نسبت به زنش زورگویی میکند، رفتار پرخاشگرانه است. این رفتار چنان ترسی را القا میکند که شما قادر به ابراز خود نخواهید بود. دادوفریاد کردن، صحبتکردن با لحن خشن و رفتار تهدیدآمیز شما را ناگزیر به پذیرش و تسلیم کامل خواهد کرد.
او ممکن است آسیب فیزیکی به شما وارد نکند اما ممکن است ضرباتی را به وسایل خانه وارد کند یا حتی هر چیزی که زیر دستش است را بشکند. ترس از عصبانی کردن شوهر بهمرورزمان در ذهن شما رخنه خواهد کرد.
این رفتار نوعی سوءاستفاده بهحساب میآید و میتواند موجب استرس روانی زنی شود که در چنین رابطهای گیر افتاده است. در نهایت، این رفتار بر کیفیت رابطه و زندگی شما تأثیر خواهد گذاشت.
بی توجهی مرد به زن از علایم زورگویی شوهر
یک ازدواج موفق یا رابطه سالم، ازدواجی است که در آن طرفین رابطه نسبت به عشق و علاقهای که نسبت به هم دارند، متعهد و پذیرا باشند. اگرچه برخی از ما شخصیت مستقلتری داریم و به عاطفه و صمیمت زیاد نیازی نداریم اما بسیاری از زنان حضور چنین نشانههایی را بهعنوان عشق در نظر میگیرند.
نشانههای فیزیکی، روانی و عاطفی عشق، بخش مهمی از بودن در یک رابطه به شمار میرود. وقتی یکی از طرفین رابطه تصمیم میگیرد که عاطفه یا صمیمیت را از طرف مقابل خود دریغ کند، این کار را برای تنبیه شریک زندگیاش انجام میدهد. زنان به طور خاص رفتار همراه با مهربانی و محبت را از طرف شوهر خود میطلبند.
رفتار سرد شوهر یا بی توجهی مرد به زن میتواند بهاندازه سوءاستفاده تأثیرگذار باشد. ازاینرو، این رفتار میتواند نشانهای از زورگویی شوهر نسبت به زنش باشد.
همان قدر که دوست داریم بهترینها را در شوهر خود ببینیم، اگر رفتار او بهگونهای است که موجب ناراحتی و پریشانی ما میشود، باید با خود صادق باشیم. اگر شما میتوانید از کلماتی مانند احساساتی، دیوانه، کنترلکننده، ارباب منش، ازخودراضی، حساس، سلطه گر یا بیحوصله برای توصیف رفتار شوهر خود استفاده کنید، بدین معناست که توسط شوهر خود مورد زورگویی قرار گرفتهاید.
واکنش خشن نسبت به او توصیه نمیشود. اگر شما نمیتوانید در مورد رفتار شوهرتان با او بهراحتی صحبت کنید و ارتباط برقرار نمایید، صحبتکردن با یک مشاور حرفهای را در نظر بگیرید. او ممکن است بتواند با شوهر شما صحبت کند و به بهبود روابط زناشویی کمک کند.
منبع: www.lovearoundme.com
من 17 ساله ازدواج کردم،شوهرم و خودم تحصیلات دانشگاهی داریم،همسرم نه من،حتی خواهر و مادرش رو جایی نمی برد،اعتقاد دارد که فقط مردها باید بروند،بخورند،کار کنند و به زن چیزی ندهند،یک فرزند دارم،اصلا برای اونم پول نمی دهد،بیش از حد باغ برای خودش میخرد و اصلا از محصولاتش به من و بچه و مادرش و .. نمی دهد فقط میفروشد،اگر مشکل مالی و .. داشته باشیم اصلا پول نمی دهد فقط پولها در حساب خودش است
سر اینکه به دخترم درس میگفت من به تلویزیون نگاه میکردم گفت خاموش کن منم کم کردم اونم تلویزیون را روم خاموش کرد خیلی عصبانی شدم احساس کردم منو اصلا آدم حساب نمیکنه گفتم چرا خاموش میکنی برو اتاق بهش بگو بعد به دخترم گفت اونجا نه بیا اینجا بشین اینطوری گفتم آره بابات باید هر چی بشه حرف اون باشه مثل رهبر مملکت اونم بیخودی عصبی شد جا مداد دخترمو طرفم پرت کرد خیلی عصبانی شدم هیچی نگفتم فقط بخاطر اینکه دخترم بهم نریزه اخه اون ۶سالشه و ار دعوا میترسه از اون شبم جامو ازش جدا کردم نه اون با من حرف میزنه نه من با اوون نمیدونم چیکار کنم
سلام من ۴ماهه نامزد کردم. ۱۸سالمه. نامردم پسر عمومه. همش ازم دلخوری میشه و ازم نامیده سردشده مثل اولاش نیست حتی خانواده خودم حق رو به اون میدن و من ناراحتم. همش داره بهم گوشزد میشه ناراحتی میشه همش میگه اشتباه کردی اینکارو بکن اینکارو نکن و حتی میگه اگر من یکجایی ناراحت بودم داد زدم تو باید هیچی نگی این عادلانه نیس مثل برده برای شوهر. البته همه خانم های دوروبری من همین طورن چیکار کنم خیلی ناراحت میشم این رفتار ها باهام میشه
سلام خسته نباشید من با شوهرم خیلی اختلاف فکری دارم یعنی من از هر چیزی که خوشم میاد اون از همش بدش میاد همیشه جرو بحث داریم اون اصلا به حرفام گوش نمیده هر وقت میریم بیرون پابه پام راه نمیاد که نکنه من چیزی بخوام خیلی سخت بهم پول میده الان هفت ساله که ازدواج کردیم همش دعوا داریم کوچک ترین پولی بهم میده میگه چیکارش کردی دیونه شدم نه میزاره بچه دار شیم نه میزاره برم کاری کنم میگه فقط غذا درست کن یه مدت به زور رفتم سره کار خیلی اذیت شدم کمکم نمیکردمیگفتم خستم میگفت نرو خوب دیگه نزاشت
سلام خوب هستین ببخشید شوهر من زورگو وبددهن هستن خیلی بهم توهین میکنن من چیکار کنم؟
بی احترامی که از طرف حانوادش نسبت به من میشه را اصلا نادیده میکیره ولی اگه من. ج. اب بی احترامی مادر و خواهراشو بدم از دست من ناراحت میشه و تو خانه دعوا میندازه که چرا ثن جولوشون وایسادم خانواده شوهرم منو نادیده میگیرن بی احترامی میکنن ولی پیش شوهرم خوشونو مظلوم جلوه میدن وقتی میخوان مارا دعوت به خانشان کنن اصلا به من زنگ نمیزنن به شوهرم میگن تو بیا یا میگن بچه هاتو بیار ببینیم خب منم ناراحت میشم از این که منو نادیدهه میگیرن و شوهرم تا حالا هیچ اعتراضی نکرده که چرا زن من را حیب نمیکنین واین موضو منو رنج میده که چرا همسرم منو حمایت نمیکنه من دوتا پسر 13ساله و 5ساله دارم لطفا راهنکایم کنین ممنون میشم
17 سال ازدواج کردم دوتا بچه دارم زندگی عادی مالی دارم میدونم شوهرم دوستم داره اعتیاد هم داره احساس میکنم خیلی حسادت میکنه نمیزاره جایی برم مگر به التماس یا دعوا خسته شدم میخوام جدا شم ولی بخاطر بچه ها دو دلم خیلی تهدیدم میکنه که کاملا حرفش رو گوش کنم وگرنه بچه ها رو دگه نمیزاره ببینم خیلی وقتا خیلی چیزا رو ازش پنهون میکنیم چون دعوا میکنه من نه دوستی دارم نه چیزی خونه خواهرم یا مادرمم کم میزاره برم چکار کنم میترسم بچه هام بزارم اذیتشون کنه عصبانی بشه کتک هم میزنه
در روابط خانوادگی با همسرم مشکل دارم،اون فکر میکنه من لجبازم ومن هم فکر میکنم اون زور گو است له حاط همین هر روز در جنگ و جدل بسر میبریم
سلام نامزد من سلطه جو هست و هرکاری ک اون میگه باید راجب حجابم راجب کارکردنم ک باید هیچ مردی نباشه تا من کارکنم اینستا فقط پبج کاری میتونم داشته باشم و ن صدام توو فیلما باشه ن خودم توو فیلما باشم فقط محصولم باشه بهم توو این دوران سره سفره گفته بیاغذا بخور سگ خور و گفت شوخی بدی کردم بهم توهین میکنه و تحقیر میکنه و منت سرم میزاره و ی بارم از سرم زده و ی سیلی زده بهم میگه اشتباه کردم ولی نزدمت اون زدن نیست راجب سلطه جوییش میگم میگه تو باید راجب همه چیز بهم بگی و من باید اجازه بدم و اعتقاداتمه ک زنم جلو دید مردا نباشه کار کردنی و فضا مجازی اون زدن نیست وای خودش بهم راجب تصمیماتش برا زندگی نمیگه یهو میبینم به نام مادرش خونه خریده و ناراحت میشم خودش راجب درامدش اصلا نمیگه بهم و همه چیزو پنهون میکنه گفتم بریم پیش مشاور قبول کرده ولی نمیدونم درست میشه یا نه
جدا شو ازش الان ک نامزده همچینه فردا عروسی کنس بری زیر یه سقف چی میشه
میدونین باشګاه و حتما میرم ولی من نمیتونم کنترلشو ن کنم کلا هیچ موضوعی رو ازم قایم نمیکرد نمیدونین که این رفتاراش داره روانیم میکنه دوستایی که داره و باهاشون و در ارتباط هستش ادمای متشخص واز لحاظ مالی عالی هستن ولی خیلی زیر پر وبالش هستن از اونا خط میګیره تازګییا میخواد خیلی بدون من بره بیاد در حالیکه توی این ۷سال خود همسرم خودش و میچسبوند به من وهمه دوستام و فامیلمم شاکی بودن ازش حتی خونواده منم ولی کلا که فک میکنم میبینم کاملا کاملا حاکم من شده وخودخواهی میکنه فقط خودش و میبینه اصلا دیګه الی در نظرش نیس من نمیخوام ازش جدا بشم چون به هیچ صراتی مستقیم نیست دیګه بعضی وقتا بد حرف میزنه باهام بهشم اعتراض میکنم کاری میکنه ک من فک کنم اشتباهی شنیدم کلا دیګه خستم کرد. میګم چند هفته از هم دور بمونیم قبول نداره میرم نزدیکش بهش میګم اقا ول کنیم بیخیال موضوع بشیم داد میزنه سرم فحشم میده هی هی میګه باید علتش و بګی چرا دوست نداری من برم ورزش میګم اقا تروخدا بیخیالش بشیم اصلا قبول نداره
سلام وقت بخیر، خانواده همسر خیلی کنترل گری دارم که می خوان همه چیز زیر نظرشون باشه، چه برخورد و رفتاری باید باهاشون انجام بدم
باسلام ووقت بخیر… شوهرمن خیلی رفتاردیکتاری داره هرموقع هم میخام درمورد مسئله یامشکلی باهاش حرف بزنم سریع حق به جانبی میگیره به خودش وازکلمات بسیار زننده استفاده میکنه، مثلا میگم توچرااصلا نوازشم نمیکنی میگه کارخوبی میکنم به خودم مربوطه خیلیم جدی
سلام خسته نباشید من 23 سالمه 16 سالم ک بود ازدواج کردم شوهرم اوایل خیلی اخلاقای بدی داشت اما خب الان یکم بهتر شده اما بازم خوب نشده من دیگ صبرم تموم شده یه ادمیه ک همش حرف حرف خودشه و مرد سالاره ومیخاد من کاملا تابعش باشم ب حدی ک حرف زدن و غذا خوردن منم کنترل میکنه و اگ باهاش مخالفت کنم بعدش ب شدت از نظر روحی ازارم میده اما تا وقتیم ک ب همه حرفاش چشم بگم خیلی خوبه اما خب منم ادمم گاهی دوس دارم کارهایی رو ک خودم دوست دارم انجام بدم و حتی مشکل دارا برای بچه دارشدن هرچ قدر اسرار میکنم دکتر نمیاد و میگ بچه میخای جداشو برو با یکی دیگ تا بچه دار بشی
سلام ، البته که حق دارید از حقوق طبیعی خودتون مثل هر انسانی استفاده کنید. ولی با توجه به توضیحاتی که خودتون دادید بنظر خودتون این آقا بعد از سالها که از این روش استفاده کردن و امتیاز گرفتن به سادگی از این امتیازات میگذرن؟
ببخشید همسر منم همش میخواد منو بترسونه بهم زور میگه و بهم توهین میکنه سرهمه چی عصبی میشه بهم میگه بهانه میکنه تا دنبال دعوا کردن باشع
سلام ۱۳سال ازدواج کردم ودودختر ۸و۵ساله دارمشوهرم اصلابه نظرمااهمیت نمیدهد،همه چیزبایدباب میل اوباشدباخانواده ی من رفت وامد نداردبسیارخسیس است واسه هرچی که خرج میکنیم بایدتوضیح دهیم حتی برای شارژ۵۰۰۰تومنی که ازپول یارانه است،اصلا تفریح نداریم عاشق کارکردن است اعتیاد به کاردارد.باکس دیگرهم هم نمیذاره بریم تفریح،میگه چون من نمیرن تفریح شماهم نباید برید،باهاش مخالفت کردم که ماتفریح لازم داریم جلوی چشم بچه هابهم حمله ورشد وبامشت انقدرتوسرم کوبید که چندلحظه به حالت گیجی افتادم الان یک هفته ست باهام حرف نمیزنه طلبکارم هست بی وجدان،الان چه رفتاری باهاش داشته باشم بسیارمادرشر وزورگویی دارد.
سلام وقت بخیر خانم ۴۵ ساله هستم بدون فرزند ۴ ساله ازدواج کردم ۴ سال هم نامزد بودم. رفته رفته همسرم رفتارش و قولهاش عوض شد . نگذاشت برم سره کار . و مستقل بشم . بنده دیگه نمیتونم بچه دار بشم . همین مساله باعث شده ایشون سرکوفتهای زیادی بمن بزنند . ایشونو درک میکنم که کمی زندکی یکنواخت شده ولی دلیل نمیشه بنده رو مقصره این همه مشکلات بدونند. بیشتر برای من کسل کننده هست ایشونکه بیرون از خونه فعالیت خودشونو دارند . رشده کاری و چبزاهای دیگه . بنده کارشناس ارشد مدیریت خوندم. دوست دارم دوباره عینه قبل از ازدواجم فعالیت داشته باشم . بمن اجازه بده برم کار کنم. زندگیمون سرد شده. ایشون تموم این کاراهارو میکنه که من از زندگیش برم بارها هم گفته برو . میگم خوب برو طلاقم بده میگه نه تو برو درخواست بده . اینهم برای تینه که تمام حق و حقوقه منو نده . نه اجازه ی کار میده . نه میزاره رفت امد کنم با کسی . همه چیزه من یواشکیه. تو دوران عقد باردار شدم . ازش درخواست کردم بزار بچه بمونه . من مراسم عروسی نمیخام . ولی چون ایشون بسیار مستبده حرف حرفه خودش بود بزور بچه ی ۳ ماهه ی منو انداخت
سلام من باشوهرم مشگل دارم اخلاقی با خانوادهام ارتباط ندار زور گو تو خانه اصلا اخلاق ندارم تو رو خدا کمکم کنید