خانه / مشاوره فردی / رفع استرس کنکور | کاهش اضطراب امتحانات درسی

رفع استرس کنکور | کاهش اضطراب امتحانات درسی

من کنکوری هستم این چند سال تمام تلاش هامو کردم ولی این چند ماه پایانی خیلی بی انگیزه شدم احساس می کنم قبول نمیشم نمی تونم برم سراغ درس. من دوساله درس میخونم کلی پول خرج کتاب و مشاور تحصیلی کردم اما این چند ماه پایانی نمی تونم درس بخونم حوصله ندارم خسته شدم وقتی نتیجه ی آزمونامو می بینم ناراحت میشم و همه ی اینا به من استرس میدن تو بلاتکلیفی عجیبی گیرکردم نمی دونم درسامو بخونم یا از زندگی لذت ببرم البته اینم بگم ما وضعیت مالی مونم خوب نیست و این بیشتر منو عذاب میده ومن مدام به فکر اینم که اگه کنکور قبول نشدم حتما باید یه کاری بکنم البته خیلی از کار هارو نمی تونم انجام بدم چون خجالتی هستم من رشته م انسانی و به دبیری علاقه دارم

پاسخ مشاور به کاهش استرس امتحان

قطعا دوران پیش از کنکور میتونه یکی از زمان های پر از استرس و فراز و نشیب در طول زندگی باشه. در طول این دوران گاهی ما پر از انرژی و قدرت برای حرکت به سمت اهدافمون هستیم، گاهی احساس خستگی و ناتوانی می کنیم، گاهی حس پوچی به سمتمون میاد و شاید اصلا دلمون بخواد که دست از تلاش بکشیم و گاهی هم ممکنه به طور وسواسی درس بخونیم که میتونه موجب آسیب رسیدن به سلامت روان و جسممون بشه.
چیزی که در این دوران اهمیت زیادی داره هدف گزینی درست و حرکت به سمت این هدف به صورت آهسته و پیوسته هست‌. البته برای افرادی که دیرتر خوندن برای کنکور رو شروع می کنند قضیه کمی متفاوته. اما در مورد بی انگیزگی‌ های شما دلایل مختلفی میتونه که دخیل باشه. من بعضی از این دلایل و راهکار هاشون رو در ادامه ذکر می کنم.
یکی از دلایل بی انگیزگی میتونه هدف گزینی نادرست باشه‌. یعنی ممکنه که شما به هدفتون اونقدر علاقمند و راغب نباشید که براتون انگیزه لازم رو تولید کنه. همچنین اگر هدفی که انتخاب کردید دور از دسترس و غیرمنطقی باشه باز هم ممکنه احساس بی انگیزگی رو ایجاد کنه‌. برای مثال اگر من آخرین‌ اولویت خودم رو درس و کنکور قرار بدم ولی انتظار قبولی در دانشگاه تهران رو داشته باشم این انتظار کاملا دور از ذهن خواهد بود و من هیچوقت انگیزه ای برای تلاش کردن در این راستا نخواهم داشت. بنابراین اهداف خودتون رو بررسی کنید و مطمئن بشید که به طور منطقی و بر اساس علاقتون اون اهداف رو انتخاب کردید.
یکی از اصلی ترین دلایل بی انگیزگی و خستگی برنامه ریزی نادرست و فشار بیش از حد هستش. باید بدونید که هیچ شخصی نمیتونه برای شخص دیگه ای برنامه ریزی کنه حتی اگر اون شخص مشاور تحصیلی باشه. مشاوران تحصیلی فقط میتونند مسیر برنامه ریزی به نوعی هموار کنند که شما خودتون بتونید برای خودتون برنامه ریزی کنید. بنابراین نباید فریب بعضی از تبلیغات ها رو خورد. برنامه ای که شما برای خودتون دارید باید به شکلی باشه که موجب زدگی شما از درس و فشار بیش از حد به شما نشه و از طرفی اونقدر سبک هم نباشه که نتونید به هدفی که در ذهن دارید برسید. قطعا شما با سنجش توانایی های خودتون، میزان محتوای خونده شده و فرصت باقی مونده تا کنکور برنامه ریزی خوبی برای خودتون انجام بدید.‌
شما باید بین مطالعاتتون زمان هایی رو برای استراحت و تفریح برای خودتون در نظر بگیرید تا دچار احساس فرسودگی نشید. بنابراین اگر الان احساس خستگی و ناتوانی می‌ کنید و حس می کنید که این ناتوانی ناشی از درس خوندن به طور مداوم هستش به خودتون کمی استراحت بدید و سعی کنید یک روز یا چند ساعت رو صرف تفریحاتی کنید که به اون ها علاقه دارید. لزومی هم نداره که بابت این مسئله عذاب وجدان بگیرید. انسان ابعاد مختلفی داره و تفریح کردن هم یکی از پنج نیاز اساسیش هستش. البته متوجه باشید که این پرداختن به تفریح از کنترل شما خارج نشه به طوری که بعدش نتونید به درس برگردید.
در اخر باید بگم که احساس ناامیدی و خستگی از حس های طبیعی ماه های آخر کنکور هستش. یادتون باشه که این اتفاق برای اکثر بچه های کنکوری پیش میاد و این شما هستید که نباید اجازه بدید که این حس های منفی بر شما چیره بشن و شما رو از ادامه دادن مسیر جا بذارن. تلاش های شما بی نتیجه نخواهد موند.
در تمامی مراحل زندگی موفق و پیروز باشید.

کوشا کوچک آملی
کارشناس مشاوره باما

31 دیدگاه

  1. سلام من امسال سال نهم هستم و امتحانات نهایی هست و کسی خبر نداره که چطور قراره برگزار شه و من استرس قبول نشدن رو دارم

  2. استرس امتحان برای اکثر بچه ها هست و اینطور فکر کن که نه فقط تو بلکه همه ی همکلاسیاتم نمیدونن چه جور برگزار میشه که از استرست کم شه.

  3. من نزدیک تایم امتحاناتمه و فشار زیادی رومه ..راستش حس میکنم آبله مرغون هم گرفتم و اصلا تو یه وضعیم ک نگم براتون حس میکنم میخوام بمیرمممم

  4. از زمان کنکور متاسفانه دچار فوبیا شدم وبا کمترین استرسی حالم بدمیشد رشته بهداشت عمومی قبول شدم وادامه دادم الان لیسانس هستم الان حالم هم کمی بهتر شده ولی چون اون شرایط برام خیلی سخت بود و کلا زندگیم رو تا پنج سال مختل کرد دوست دارم دوباره کنکور بدم برای پزشکی ولی یاد آوری اون حالات برام ایجاد میشه ودلیل اون حالم رو درس میدونم ولی خب نمدونم چیگار کنم میشه لطفا راهنمایی کنید

  5. 20 دختر مجرد دیپلم تجربی پشت کنکوری هستم و شغل ندارم مشکل اصلی من همین کنکور هست من از کلاس یازدهم شروع به کنکوری خوندن کردم هدفم از همون اول پزشکی بود اما سال اول به دلیل شلوغی کار و مدرسه نتیجه دلخواهم رو کسب نکردم و رتبم خیلی با چیزی ک میخواستم فاصله داشت موندم پشت کنکور به امید جبران اما امسال از لحاظ روحی واقعا بهم ریختم خیلی فکر خودکشی به ذهنم میاد و یکبار حتی انجامش دادم نمیدونم چرا؟ شرایط درسیم بد نیست اما من هیچ وقت از شرایط خودم راضی نبودم و نیستم سابقه مراجعه به هیچ روانپزشک و مشاوری را نداشتم

    • شما بیست سالتونه و سال دومی هستش که برای قبولی در کنکور تلاش می کنید. سال اول به دلیل مشغله هایی که داشتید نتونستید به هدفتون که پزشکی هستش برسید اما امسال اون مشغله ها رو کمتر کردید. مسئله ای که وجود داره آشفتگی های روحی و روانی شماست که در ابعاد مختلف زندگیتون مثل تحصیل تاثیر گذاشته تا حدی که یکبار اقدام به خودکشی کردید و هنوز هم افکار خودکشی دارید.
      قبل از پرداختن به مسائل تحصیلی باید علت درگیری های فکری شما مشخص بشه. هر آشفتگی ای علتی داره. گاهی ما نسبت به دلایل آگاه هستیم و گاهی از اونها آگاهی نداریم. چنین مواقعی اتفاقاتی در ناهشیار ما در حل رخ دادن هستند که ما تاثیراتش رو صرفا در خودمون میبینیم. به همین دلیل به شما توصیه می کنم که به افکارتون رجوع کنید و بررسی کنید که چه چیزهایی موجب آزردگی خاطر شما میشن‌. برای مثال: آیا فشار زیادی رو بخاطر کنکور تحمل می کنید؟ آیا واقعا به درس خوندن و یا رشته پزشکی علاقمند هستید؟ آیا…
      لزوما تنها یک مسئله موجب آشفتگی های ما نیست و دلایل مختلفی میتونند که دخیل باشند.
      وقتی فشار این مسائل به حدی برسند که احساس کنیم که دیگه قابل حل و هضم نیستند و نمی تونیم که حال خودمون رو خوب کنیم ممکنه افکار خودکشی به سراغ ما بیان و حتی در این راستا تلاش کنیم.
      در چنین مواردی توصیه می کنم که حتما به یک مشاور و یا روان‌ شناس مراجعه کنید. گاهی ما به تنهایی قادر به شناسایی چیزهایی که موجب آزردگی ما شدند و حل اون مسائل نیستیم. چه بسا هرچه این افکار طولانی تر بشن سلامت روان و جسم ما هم با آسیب های جدی تری تهدید بشن. در چنین مواقعی حضور یک متخصص موجب کمک به ما میشه تا از ریشه دار شدن مشکل جلوگیری کنیم و راه حلی برای مسئله پیدا کنیم.
      بعد از مشخص کردن عوامل اصلی ای که موجب بر هم خوردن آرامش روان شما شدند میشه در جهت حل اون عوامل تلاش کرد و در نتیجه تمرکز از دست رفتتون رو دوباره به دست بیارید و بتونید در جهت اهدافتون گام بردارید.
      برای مثال امکان داره فردی که فقط هدفش از کنکور قبولی در پزشکی بوده دچار استرس زیادی بشه و نتونه به طور مفیدی درس بخونه. همین مسئله به سلامت روانش صدمه وارد کنه و به طرق منفی ای مثل خودکشی در برابر استرس هاش واکنش بده. البته همونطور که اول صحبتام گفتم این مشکلات ممکنه منشا و منابع مختلفی داشته باشند. مثل مسائل شخصی، خانوادگی، تحصیلی، شغلی و…
      پس کمک گرفتن و مراجعه به مشاور رو حتما جدی بگیرید.
      برای مقابله با افکار خودکشی هم سعی کنید کمتر در محیط هایی قرار بگیرید که تنها هستید. خودتون رو بیشتر به کار مشغول کنید. به خودتون انگیزه بدید و ورزش کنید.
      ورزش کردن کاری هستش که شاید در این شرایط اصلا بهش علاقه ای نداشته باشیم اما صرفا با یکبار تجربه کردن اثرات مثبتش رو خواهید دید. همچنین پادکست های خوبی برای تغییر افکارتون وجود دارند که میتونید به اون ها گوش بدید. من به شما پادکست ناجی رو توصیه می کنم که میتونید اپیزودهایی که احساس بهتری به شما میدن رو اول گوش کنید.(توصیه من به شما اپیزودهای مدیتیشن و عزت نفس هست)
      در تمامی مراحل زندگی موفق و پیروز باشید.

  6. ۱۶ دختر…مجرد…نهمم…ندارم…راستش امروز امتحان مطالعات دادم نهایی خوبم دادم اما اومدم خونه چک کردم دیدم فصلایی که خیلی اسون بودنو بی دقتی های مزخرف داشتم….حساب کردم ۱۸.۵ میشم….خیلی خس مزخرفی دارم اصلا انگیزه ای برای ادامه ندارم خیلی درسم خوبه ها…مثلا ۱۹.۸۶ معدل ترم یکم بود میدونم ترم دو ام عالی میدم اما بی دقتی های امروز خیلی رو مخمه…تصمیم ندارم درموردش تا کتاب باز میکنم امتحان بعد امو بخونم حس میکنم دوباره قرار خراب کنم

  7. سلام من سال اخر رشته تجربی هستم و حدود دوماه دیگه کنکور دارم. هم برنامه تحصیلی خوبی دارم هم تمام شرایط برای درس خوندنم فراهمه اما گاهاًحس درس خوندن ندارم و دلم نمیخاد اصلا انگار زده شدم بااینکه قبلا خیلی انگیزه داشتم اما الان حس میکنم که نمیتونم نمیکشم دیگه و یه حسی که بیشتر اذیتم میکنه اینه که به هنر خیلی علاقه داشتم و نتونستم برم چون معدلم خوب بود فرستادنم تجربی ولی از اینجام راضیم.ولی نمیدونم بااین سردرگمی و اینکه تمایلی به درس خوندن ندارم چیکارکنم.

  8. نزدیک امتحانامه و استرس دارم یه موضوعیو که ممکنه اصلا اتفاق نیفته خیلی بزرگ میکنم و درموردش نگران میشم همش بهش فکر میکنم هم تمرکز ندارم هم از نظر روحی بهم ریختم

  9. دختر خانم ۲۲ ساله مجرد هستم پشت کنکورم. همین کنکور باعث وضع ناامناسب روحی من شد .گوشه گیری منزوی عصبی و بداخلاقی ازنتایج اون بود پدرمم پیگیر درس من نیس و از دانشگا خوشش نمیاد نه ازاد میتونستم برم نه پیام نور .امسال هم به شدت وسواس فکری گرفتم روانشناس رفتم برام نتیجه نداشت .بگین چیکار کنم یک ماه دیگه هم کنکوره واقعا استرس دارم

  10. ۱۷ سالمه خیلی افسردع شدم همش ناراحتم. با اینکه معدلم خوبع ۱۸ب پایین نمیاد. وقتی ۱دونه نمره کم میگسرم روم تاثیر میزارع خیلی ناراحت میشم. و فرداش فراموش میکنم. امرو فارسی چیزی ک بلد بودم نتونستم بنویسم و خیلی بخایرش ناراحت شدم با اینکه میدونم مهم نیس و ی عالمه ادم نمره میگره

  11. سلام وقت بخیر من ۱۸ سالمه و مدام فکر خود کشی تو سرم میاد حتی تا دم خوردن یه بسته قرص ام رفتم و پشیمون شدم باید چیکار کنم؟من کنکور دارم و امتحانات نهایی خوب نخوندم و امتحانات ام به شدت سخت بودن منم دیگه انگیزه ای واسه ادامه دادن ندارم تا جایی که بدم میاد از درس خوندن و نخوندم واسه امتحان فردام مدام این فکر میاد تو ذهنم که خودمو راحت کنم واقعا خسته شدم و دیگه نمی‌کشم

  12. سلام من دختر ۱۶ساله هستم که مدرسه نمونه درس میخونم و رشته انسانی هستم .من حدود یک سال میشه که وقتی می‌خوام شبا بخوابم استرس میگیرم و دوست دارم همش گریه کنم و خیلی حالم بد میشه.من وقتی میخواستم انتخاب رشته کنم خانواده ام بجای من تصمیم گرفتن حتی یک کلمه از خودم نپرسیدن که خودت چی دوست داری .نمی‌دونم شاید بخاطر اون باشه ولی کلا حالم خیلی بده تو رو خدا کمکم کنین

  13. دوستم بخاطر اینکه خانوادش خیلی رو نمراتش حساسن و امسال به شدت افت تحصیلی داشته و معدلش چندان خوب نبوده به خودکشی فکر میکنه…چجوری میتونم کمکش کنم؟

  14. مشکل من اینه که استرس زیادی دارم. مثلا برای امتحان خوب خوندم ولی استرس شدید باعث میشه سر جلسه امتحان همه چی از ذهنم پاک بشه و نتیجه عکس بده. استرس باعث شده خیلی وقتا تلاشی که برای کاری کردم، دود بشه بره هوا و این خیلی ناراحتم می‌کنه. خیلی راه ها رو برای کاهش استرس امتحان کردم ولی جواب نداده و برام یه معضل بزرگ شده. ممنون میشم راهنمایی کنید چیکار کنم؟ من سال آینده می‌خوام برای کنکور ارشد شرکت کنم و نمیخوام این استرس باعث بشه مثل کنکور سراسری خراب کنم و نتیجه تلاشمو نگیرم.

  15. من حالم بده، بد واقعی، یسال پیش کنکور داشتم گند زدم اصلا نخوندم ، امسال باز پشت کنکور موندم در طول سال دوستامو از دست دادم یا دانشگاه بودن یا ازدواج کردن یا خودشون درگیر کنکور بودن، الان چیزی تا کنکور نمونده هیچی بلد نیستم حتی از قبل بدترم دوستامم ندارم اونا سخت درحال تلاشن منم زندگیم اینه یکی از دوستام که خیلی بیشتر بهش وابسته بودم انقد درگیر کارا و درساشه ک اصلا وقت نمیزاره برا من این حالمو بدتر کرده بی توجهی های اون و حال خراب من که به یه مرهم نیاز داره دارم روانی میشم

  16. من 12ریاضی ام چند روز دیگه کنکور دارم امسال از استرس زیاد اختلال پانیک و ibs گرفتم سر امتحان هام دل درد می گرفتم و نمی تونستم تمرکز کنم و سر درس خوندن هم به مشکل خوردم علائم پانیکم تنگی نفس و درد قفسه سینست من چرا این جوری می شم؟؟ . تو ایام امتحانات مثلا امتحان نهایی و نوبت همش درگیر پنیکم من همش به خودکش فک می کنم من چرا اینجوریم؟ من وقتی می ریم روستا چون نمی تونم اونجا به کارام برسم خیلی عصبانی می شم و بیشتر به خودکشی فک می کنم دفعه پیش 8 تا پروپانول خوردم ک اروم بشم . واسه استرسم دارو می خورم من اینجوریم ک بعضی وقتا وقتی تو جمعی هم می رم دل درد می گیرم ک ظاهرا عصبیه. خب من همش فک می کنم از جاهای مرتفع بپرم یا برم وسط اتوبان دراز بکشم. من نمونه درس می خوندم وهدفم شریف بود و اگه قبول نشم شغل ندارم چون تنها کاری ک بلدم اینه ک درس بخونم احساس می کنم کنکور و زندگیم بهم گره خوردن اگه قبول نشم خیلی به مشکل می خورم. ما سه تا بچه ایم ک من بچه ی اول خونوادم و با دادشم اختلاف سنیم 10سال و با خواهرم 7ساله و یخورده تو خونه جنگ و دعوا ست و جنگ و دعوا درست می کنن این دو تا . خیلی مهمون نمی ریم و مهمون نمی یاد ولی وقتی میاد واقعا رو اعصابمه اگه دانشگاه خوب قبول نشم باید تحملشون کنم باید اشپزی یاد بگیرم): باید کارای خونه رو انجام بدم باید بقیه رو تحمل کنم من اصلا نمی تونم با کسایی ک همسنم نیستن یا هیچ نقطه اشتراکی ندارم کنار بیام اگه دانشگاه خوب قبول نشم و از شهرم نرم هر دو هفته اخر هفته ها باید برم روستا چون پدرو مادرم منو تو خونه تنها نمی ذارن و روستا هم ی روستای خیلی کم جمعیت هست ک کسی همسنم نیست حوصلم سر می ره اونجا حس بدی بهم دست می ده ی حسی شبیه سندرم پاریس بهم دست می ده راحت نیستم اصلا اونجا هیچ کاری واسه انجام دادن ندارم چون با زندگی شهری من فرق داره اونجا اینترنتم خوب نیست حتی.من امسال همه ی امتحان هام خراب شد سر این هندسه ۷ گرفتم فیزیک شیمی گسسته ۱۲ فقط ی حسابان ۱۸ داشتم اضلا استرس نمی ذاشت تمرکز کنم. من هیچ هدفی از درس خوندن ندارم و حتی اصلا زندگی من هیچی خوشحالم نمی کنه فقط دوست دارم از اتفاقاتی که ناراحتم می کنه جلوگیری کنم

    • ببین چند تا دانشگاه اول کشور آرزوی همه است. اما این به این معنی نیست که اگر اونجاها قبول بشی فقط می تونی موفق بشی. نه عزیزم. اول اینکه تو حتی اگر شریف هم قبول بشی کارت تضمین شده نخواهد بود. اینکه بتونی وارد محیط کار بشی فقط و فقط به خودت , توانایی هات, تلاشت, مهارتت و … بستگی داره. این تصور که اگر مثلا دانشگاه آزاد درس بخونم بده باید حتما دولتی بخونم. بایدحتما تهران بخونم و اینا اشتباهه. پس بدون که شما هر دانشگاهی قبول بشی چه آزاد و چه دولتی می تونی بعدا وارد بازار کار بشی و نکته بعد هیچ کس نمی تونه به تو تضمین بده حتی اگر شریف درس بخونی. این حالت طبیعیه. کلی فشار و استرس درس و کنکور رو پشت سر گذاشتی. لازمه به خودت استراحت بدی. یکی دو هفته به ذهنت استراحت بده. کاری با درس و اینا نداشته باش. بزار انرژیت رو دوباره به دست بیاری بعد دوباره درباره درس برنامه ریزی و فکر کن

  17. سلام من سه سال به خانواده م گفتم درس میخونم در حالی که هیچ وقت نتونستم خوب بخونم به جز این اواخر که به خودم اومدم و شبانه روزی خوندم ولی در اخر هم امتحانات هم کنکور رو به طرز فجیعی خراب کردم و الان اونا دائما در حال تخریب من هستند و کارهایی که برایم کردند و من بابت شون واقعا شرمنده م و حس میکنم زندگیم دیگه تموم شده و هیچ راهی برای موفقیت نیست و نمی‌دونم واقعا چکار کنم

  18. سلام خسته نباشید خوبید امسال کنکوری بودم از وقتی که کنکور رو دادم افسردگی گرفتم نمیدونم چیکار کنم

  19. من حالم خیلی بده خیلیییی:(((( اصن نمیدونم چطور بگم از وقتی مدارس تموم شده اینجوزی شدم احساس الانم: داغونم واقعا تصمیم دارم حالم بهتر شه . وقتی مدارس تموم شد حالم بد شد واقعا همش حوصلم سر میره فشار های امتحان هامم روم هستن بعدم رفتار های رفیقم اذیتم میکنه من نمیدونم چکار کنم تروخدا کمکم کنید. من واقعا کمک میخوام:))))) شرایط اینم ک حضوری برم مشاور ندارم و الان حالم داغون همش حوصلم سر میره بعضی وقتا رفتار های رفیقم اذیتم میکنه و فشار رومه:))))))

  20. : خب من دو سال پشت کنکور بودم و خیلی حال خوبی ندارم الان که تموم شده میبینم که نتیجش اونقد خوب نخواهد اومد از طرف دیگه همه دوستامو تو این دوران از دست دادم با هم ارتباط نداریم از قیافم بشدت بیزارم تو اینه نگاه میکنم از خودم بدم میاد از شهری که زندگی میکنم بدم میاد هیچکسو دوست ندارم هیکلمو دوست ندارم تو جایی که زندگی میکنم نمیتونم کارایی که دوست دارمو انجام بدم

  21. سلام،وقتتون بخیر.ممنون میشم منو راهنمایی کنین چون واقعا نیاز دارم به راهنمایی و متاسفانه از بیرون نمیتونم مراجعه کنم روانشناس حدودا 21 سالمه و سال سومی هست امسال که قراره کنکور بدم و میدونم نتیجه مطلوبی نمیگیرم ،مخصوصا در این بازه ای که کم مونده به کنکور.سال اول کنکورم دوران کرونا بود و مدرسه آنلاین .کلاسای کنکور هم ثبت نام کرده بودم و وقتی واسم نمونده بود که خودم ساعاتی رو کامل درس بخونم و متاسفانه پدربزرگمم همون سال فوت کرد.ما چون با پدر بزرگم اینا تو یه ساختمون بودیم(ما واحد یک و اونا واحد سه) رفت و امد همیشه تو خونه ما زیاد بود و بعد فوت ایشون دعوا و مشکلات برسر ارث و میراث شدت گرفت به حدی که رو آثار روحی و جو خونه هم تاثیر گذاشته بود.قبل از اون هم این اتفاقات بود و حتی یک سری من رو راه پله واحد پدربزرگم اینا نشسته بودم و کتاب به دستم درس میخوندم چون فرداش امتحان داشتم و از ترس اینکه آسیبی به مامانم نرسه میرفتم رو راه پله منتظر میموندم. جدا از این مسئله من کلا آدم اجتماعی نبودم همیشه و خجالتی بودم تمام دوران مدرسه .و بعد از اینکه سال اول نتونستم کنکور نتیجه بگیرم سال دوم هم اهمال کاری کردم و ترسیدم و مستمر درس نخوندم و این چرخه تا الان متاسفانه ادامه داره.ترس از قبول نشدن و اینکه موقع اعلام نتایج چه بازخوردی از والدینم دریافت میکنم به شدت منو میترسونه و همه فکر و خیالام و اضطرابم نمیزاره درس بخونم.انگاری متوقف میشم.با اینکه از درون کلی داغونم ،از درون خشمگینم و فریاد میکشم اما در ظاهر هیچ کاری نمیکنم و این منو عذاب میده.همش فکر میکنم اگه قبول نشم همه چی تموم شده است و بدبختم.من اواخر سال قبل به روانشناس مراجعه کردم و ایشون گفتن افسردگی، اضطراب فراگیر،وسواس فکری و همچنین فوبیای اجتماعی دارم و بعد از چند جلسه بخاطر هزینه های ویزیت نتونستم دیگه ادامه بدم.احساس میکنم تو وضعیت بدی هستم ولی هرطور شده باید مشکلاتمو حل کنم خودم .ممنون میشم راهنمایی کنین و همچنین از طولانی شدن متن عذرخواهی میکنم،چون چاره ای جز این روش ندارم .

  22. سلام . من ۱۷ سالمه و کنکوری ام . مدرسه نمونه دولتی درس میخونم و جو مدرسه بشدت رقابتی و به خاطر همین بشدت مضطربم و خیلی ام کمالگرام هر آزمونی که میدم اگه جزوه نفرات برتر نباشم اعصابم بشدت خورد میشه و بهم میریزم بعضی وقتا از استرس شدید احساس خفگی دارم . روزای تعطیل ۱۰ ساعت درس میخونم . از درس خوندن خسته میشم دیگه واقعا ولی بخاطر اینکه استرسم رو سرکوب کنم بیشتر درس میخونم ولی الان واقعا خستم و نمیتونم خیلی درس بخونم حال بدی دارم احساس خفگی میکنم همش بغض دارم و مدام تو ذهنمه که باید درس بخونم ولی نمیتونم و حس بدی بهم القا میکنه

  23. من 12ریاضی ام چند روز دیگه کنکور دارم امسال از استرس زیاد اختلال پانیک و ibs گرفتم سر امتحان هام دل درد می گرفتم و نمی تونستم تمرکز کنم و سر درس خوندن هم به مشکل خوردم علائم پانیکم تنگی نفس و درد قفسه سینست من چرا این جوری می شم؟؟ . تو ایام امتحانات مثلا امتحان نهایی و نوبت همش درگیر پنیکم من همش به خودکش فک می کنم من چرا اینجوریم؟ من وقتی می ریم روستا چون نمی تونم اونجا به کارام برسم خیلی عصبانی می شم و بیشتر به خودکشی فک می کنم دفعه پیش 8 تا پروپانول خوردم ک اروم بشم . واسه استرسم دارو می خورم من اینجوریم ک بعضی وقتا وقتی تو جمعی هم می رم دل درد می گیرم ک ظاهرا عصبیه
    خب من همش فک می کنم از جاهای مرتفع بپرم یا برم وسط اتوبان دراز بکشم. من نمونه درس می خوندم وهدفم شریف بود و اگه قبول نشم شغل ندارم چون تنها کاری ک بلدم اینه ک درس بخونم احساس می کنم کنکور و زندگیم بهم گره خوردن اگه قبول نشم خیلی به مشکل می خورم. ما سه تا بچه ایم ک من بچه ی اول خونوادم و با دادشم اختلاف سنیم 10سال و با خواهرم 7ساله و یخورده تو خونه جنگ و دعوا ست و جنگ و دعوا درست می کنن این دو تا . خیلی مهمون نمی ریم و مهمون نمی یاد ولی وقتی میاد واقعا رو اعصابمه اگه دانشگاه خوب قبول نشم باید تحملشون کنم باید اشپزی یاد بگیرم): باید کارای خونه رو انجام بدم باید بقیه رو تحمل کنم من اصلا نمی تونم با کسایی ک همسنم نیستن یا هیچ نقطه اشتراکی ندارم کنار بیام اگه دانشگاه خوب قبول نشم و از شهرم نرم هر دو هفته اخر هفته ها باید برم روستا چون پدرو مادرم منو تو خونه تنها نمی ذارن و روستا هم ی روستای خیلی کم جمعیت هست ک کسی همسنم نیست حوصلم سر می ره اونجا حس بدی بهم دست می ده ی حسی شبیه سندرم پاریس بهم دست می ده راحت نیستم اصلا اونجا هیچ کاری واسه انجام دادن ندارم چون با زندگی شهری من فرق داره اونجا اینترنتم خوب نیست حتی.
    من امسال همه ی امتحان هام خراب شد سر این هندسه ۷ گرفتم فیزیک شیمی گسسته ۱۲ فقط ی حسابان ۱۸ داشتم اضلا استرس نمی ذاشت تمرکز کنم. من هیچ هدفی از درس خوندن ندارم و حتی اصلا زندگی من هیچی خوشحالم نمی کنه فقط دوست دارم از اتفاقاتی که ناراحتم می کنه جلوگیری کنم. من مامانم اصرار داشت نمونه قبول شم بخاطر همین ریاضی زدم هر چند درس خون بودم. قبلش دوست داشتم وکیل بشم به خاطر همین و سختی های وکالت ولش کردم . هر چند وقت به ی کاری علاقه مند می شم و بعد از چند وقت نسبت به اون کار تنفر شدید پیدا می کنم

    • در اینکه اضطراب بالایی داری شکی نیست اما برای تشخیص اختلال پنیک نیاز به بررسی بیشتری هست. کمی اضطراب برای موقعیت هایی مثل امتحان و کنکور طبیعیه اما در مورد شما ظاهرا بیش از حد طبیعیه. برای قبول شدن تو کنکور. قبولی تو رشته خاصی یا دانشگاه خاصی خودت رو تحت فشار می دونی؟به نظرت اگر قبول نشی چه اتفاقی می افته؟ می تونی فکرایی که تو ذهنت میاد رو بهم بگی؟گاهی پیش میاد که آدم امتحاناش رو خراب کنه. برای هر کسی ممکنه پیش بیاد. چطوری می گی هدفی از درس خوندن ندارم ! تو هدفت رفتن به دانشگاه شریفه. پس هدفب برای درس خوندن داری. درسته؟رفتن به روستا رو می تونی به یه فرصت تبدیل کنی. می دونی اینکه موقعیت های زندگی برامون یه فرصت بشه یا یه تهدید بیشترش دست خودمونه. به انتخاب های خودمون بستگی داره.روستا می تونه فرصتی باشه برای آرامش گرفتن. ذهنت کمی قرار بگیره. درسته که اینترنت نیست اما ممکنه خیلی چیزها باشه که تو تا حالا بهشون توجه نکردی چون بدی هاش فقط توجه کردی. اینکه نبود اینترنت اذیتت می کنه یعنی ذهنت اونقدر به یه سری چارچوب ها عادت کرده که قدرت خلاقیتش کن شده. اینکه حوصله ات سر می ره می تونه یه جرقه باشه که دوباره موتور خلاقیت ذهنت به کار بیفته. همیشه زندگی مو به مو اون چیزی نمی شه که ما می خوایم و اگر انعطاف نداشته باشیم می شکنیم. برای داروهایی گفتی داری مصرف می کنی اگر چند وقت یه بار برای ویزیت نمی ری دکتر دکتر حتما این کار رو انجام بده و با دقت و طبق تجویر دکتر مصرف کن. اینا مثل سرماخوردگی نیستن که سر خود کم و زیاد یا قطع بشن.نکته بعد اینکه حتما در کنار این داروها لازمه روان درمانی هم انجام بشه یعنی لازمه حضوری پیش روان شناس هم بری. معمولا تو این سن کمی افراد سردرگم می شن و کمی براشون سخته متوجه بشن دقیقا چی می خوان. می تونی یه دفترچه کنکور پیدا کنی و رشته هاش رو نگاه کنی. ببین کدوما نظرت رو جلب می کنه. درباره اونا تحقیق کن بیشتر بشناس تا بتونی بهتر انتخاب کنی ولی این و بدون اگه دنباه راه ساده ای پیدا نمی شه. هر راه و رشته ای سختی های خودش رو داره.برای موفقیت لازمه سختی هاش رو بپذیری. من همیشه می گم آدم هر کار و هر فکری که می کنه باید مفید باشه. حتی شک و تردید. حتی احساس سردرگمی می تونه مفید باشه و می تونیم ازش قوی تر خارج بشیم.اگه ندونستن اذیتت می کنه برای دانستن تلاش کن. و قطعا دانستن راهش از خود کشی رد نمی شه. راهش از مسیر تلاش و کوشش و تحقیق هست.حالا به تصمیم خود آدم بستگی داره که بخواد کدوم راه و بره. راه بی مصرف یاس و نا امیدی و خودکشی یا تلاش و تفکر و تحقیق. من که راه دوم رو انتخاب می کنم.نیمه پر لیوان اینه که با سوالای کنکور آشنا تر شدی.ببین چند تا دانشگاه اول کشور آرزوی همه است. اما این به این معنی نیست که اگر اونجاها قبول بشی فقط می تونی موفق بشی. نه عزیزم. اول اینکه تو حتی اگر شریف هم قبول بشی کارت تضمین شده نخواهد بود. اینکه بتونی وارد محیط کار بشی فقط و فقط به خودت , توانایی هات, تلاشت, مهارتت و … بستگی داره. این تصور که اگر مثلا دانشگاه آزاد درس بخونم بده باید حتما دولتی بخونم. بایدحتما تهران بخونم و اینا اشتباهه. پس بدون که شما هر دانشگاهی قبول بشی چه آزاد و چه دولتی می تونی بعدا وارد بازار کار بشی و نکته بعد هیچ کس نمی تونه به تو تضمین بده حتی اگر شریف درس بخونی. این حالت طبیعیه. کلی فشار و استرس درس و کنکور رو پشت سر گذاشتی. لازمه به خودت استراحت بدی. یکی دو هفته به ذهنت استراحت بده. کاری با درس و اینا نداشته باش. بزار انرژیت رو دوباره به به دست بیاری بعد دوباره درباره درس برنامه ریزی و فکر کن. ندونستن بد نیست. تمام دانسته های ما هم قبلا جزو ندانسته ها بودن. درسته؟برای مدیریت استرس باید مهارت پیدا کنی. روش های آرام سازی و بشناسی و بتونی به جا و درست ازشون استفاده کنی. دلایلی که باعث استرس می شن رو پیدا کنه و کنترلشون کنی.فیلم ها نمی تونن راه حل قطعی باشن. و من فیلمی نمی شناسم که تو این زمینه باشه مگر اینکه فیلم آموزشی باشه.در کل فیلم هایی که دلهره آور. ترسناک و … هستن استرس رو زیاد می کنن که بهتره اونها رو تماشا نکنی

  24. معصومه هستم ۱۹ سالمه هنرستان درس خوندم بزودی دانشجو میشم شغلی ندارم در حال حاضر احساس الانم اینجوریه که من بیش از حد فکر میکنم همین باعث میشه دائم استرس داشته باشم و همین باعث میشه هیچ کاری نتونم انجام بدم و میخابم وقتی از خواب بیدار میشم حالم بد تره طوری که با استرس و تپش قلب شدید از خواب میپرم. از زمان کنکور این مشکل شدت گرفته و از استرس و فکرو خیال همیشه معده درد و سر درد باهامه واقعا نمیدونم باید چیکار کنم

  25. 15 سالمه دخترم و امتحاناتم رو تموم کردم وتازه به نمونه دولتی ثبت نام کردم از اول سال نگران بودم و میترسیدم از امتحانات نهایی که تازه تموم کردم استرس داشتم که اگه نتونم دربیام چکار کنم به رشته مورد علاقم نمیرسم درباره این موضوع با مشاوره مدرسه حرف زدم ولی دوباره ذهن و فکرم درگیره چون یکم خوب نرفت ایام امتحاناتم. و خودمم دلیلش رو فقط از استرس و ترس میدونم ولی چون چون خیلی ارزو دارم که به یه جایی برسم و وقتی یه نمره بد میگرفتم ناامید میشدم چند مدت درست شده بودم ولی بازم ناامید شدم رشته ام ریاضی هست ترم اول امسالم که نهمم خوب بود ولی ترم دوم یکم خوب نگذشت. کلا از اول با برنامه ریزی نخوندم الان احساس میکنم خیلی ناتوانم و نمیتونم کلا فک میکنم نمیتونم به هدفم برسم چون من الان نمیتونم بعدا چجوری میتونم من در دوره ابتدایی درسال هایم ضعیف بود تو اول دوره راهنمایی خوب بود درسام نگران بودم که دوباره برگردم مثل قبلا باشم و شدم الان نمیدونم چکار باید کنم تو ذهنم هم ارزو های خوبی و هم نگرانی و ترس دارم

  26. من ۱۸ سالمه و امسال کنکور دارم . از اوایل سال دهم خیلی خوب درس موندم و خیلی با انگیزه بودم ولی از سال یازدهم دیگه مثل قبل نبودم و الان هم یه چند ماهی میشه کلا نمیتونم بخونم تا کتاب رو باز میکنم یه احساس اضطرابی بهم دست میده کلا صبحا جوریه که دلم میریزه پایین .کلا غیر کنکور یه مدتی میشه دیگه مثل قبل شاد نیستم دلهره دارم . دیگه خوشحال نمیشم دیگه چیزی حالمو خوب نمیکنه دوست دارم تنها باشم و حوصله صحبت کردن با کسی رو ندارم . صدای بلند عصابمو خورد می‌کنه .و همین جور شبا راحت نمیتونم بخوابم بیشتر خواب های بد میبینم یا از خواب می پرم . میخواستم قرص آسنترا بخورم یا فلوکسیتین ولی چون کنکور دارم نگرانم که باعث شن بی حال یا احساس خواب‌آلودگی پیدا کنم یا خیلی بیخیال شم . نمی‌دونم چه قرصی مصرف کنم

    • دوست گرامی این حجم از فشار روانی نشأت گرفته از اضطراب کنکور هستش،متاسفانه قبول شدن و نشدن در کنکور سرنوشت شما را تعیین نمی‌کند و میتواند از طریق های دیگر درس بخونید یا کار دیگری پیش بگیرید. بهتر هستش برای خودتون موزیک بیکلام بزارید و آرام روی تخت دراز بکشید و ریلکس کنید. این کار را حداقل در هفته ۳بار نیم ساعت انجام بدین

  27. معصومه هستم ۱۹ سالمه هنرستان درس خوندم بزودی دانشجو میشم شغلی ندارم در حال حاضر احساس الانم اینجوریه که من بیش از حد فکر میکنم همین باعث میشه دائم استرس داشته باشم و همین باعث میشه هیچ کاری نتونم انجام بدم و میخابم وقتی از خواب بیدار میشم حالم بد تره طوری که با استرس و تپش قلب شدید از خواب میپرم. از زمان کنکور این مشکل شدت گرفته و از استرس و فکرو خیال همیشه معده درد و سر درد باهامه واقعا نمیدونم باید چیکار کنم؟

دیدگاهتان را بنویسید