در این مقاله از سایت مشاوره باما به انواع مشکلات رفتاری کودکان از نظر روانشناسی و راه حل درمان و مقابله با بدرفتاری کودک می پردازیم:
موضوع صحبت ما رایج ترین مشکلات رفتاری کودکان است که والدین هرروز با آنها سروکار دارند. بهعنوان یک روانشناس کودک سردرگمی والدین در مقابله با بدرفتاری کودکان را درک میکنم.
برای اینکه بتوانیم زندگی را اندکی آسانتر کنیم، اطلاعاتی درباره مشکلات رفتاری کودکان، چگونگی تشخیص و درمان رفتار بد کودک به شما ارائه خواهیم داد. اما پیش از آن، باید بدانیم که رفتار طبیعی کودک به چه رفتاری اطلاق میشود؟
تشخیص رفتار طبیعی و اختلال رفتاری کودکان
در علوم روانشناسی کودک هیچ معیاری برای تعریف رفتار طبیعی کودک وجود ندارد. درواقع رفتار طبیعی به عواملی همچون سن کودک، شخصیت کودک، رشد عاطفی و روش تربیت فرزند بستگی دارد.
بهطورکلی، زمانی رفتار کودک طبیعی است که به لحاظ اجتماعی، رشدی و فرهنگی قابلقبول باشد. حتی اگر رفتار کودک مطابق با انتظارات اجتماعی و فرهنگی نباشد, اما برای سن کو ک مناسب و بیخطر باشد, بازهم میتوان آن را رفتاری طبیعی تلقی کرد.
علت مشکلات رفتاری کودکان چیست؟
بچه ها وقتی شیطنت میکنند بامزه به نظر میرسند. بدخلقی کودک، رفتار پرخاشگری کودکان و جیغ زدنهای یکباره را نمیتوان رفتار غیر طبیعی کودک دانست. اما اگر چنین رفتارهایی روزانه رخ دهد، آنگاه جای نگرانی است.
در ادامه به بررسی نشانههایی میپردازیم که نشان میدهد رفتار کودک شما غیر طبیعی است.
- اینگونه به نظر میرسد که فرزندتان در کنترل هیجانات خود دچار مشکل است. دائماً دچار طغیان عاطفی شده و مسائل جزئی و بیاهمیت او را کلافه میکند.
- اینکه یک دختر یا پسر هشت ساله تکانشی رفتار کند عادی نیست. این کودکان ممکن است رفتارهای مخربی همچون کتک زدن، پرتاب اشیاء و جیغ کشیدن از خود نشان دهند.
- فرزند پرحرف شما در خود فرو میرود و بدون هیچ دلیلی گستاخ و بی ادب به نظر میرسد.
- پسر کوچک شما ممکن است بیشتر از قبل دروغ بگوید. دزدی یا برداشتن چیزهایی که به او تعلق ندارد برایش عادت میشود.
- مشکلات رفتاری کودک عملکرد او را در مدرسه نیز تحت تأثیر قرار میدهد. برای مثال، ممکن است دعوا کند، دیر به کلاس برسد یا کلاسهایش را از دست بدهد.
- کشمکشها و اختلافاتی که دختر هفت ساله شما با هم سن و سالانش دارد به مشکلاتی منجر خواهد شد که زندگی اجتماعی کودک را تحت تأثیر قرار میدهد و این اصلاً عادی نیست.
- کودک قادر به تمرکز بر روی یک موضوع نیست، بی قرار و نا آرام یا بیشازحد تنبل یا سردرگم است.
- کودک رفتارهای جنسی غیر عادی از خود نشان میدهد که مناسب سن او نیست.
- کودک شما درباره قوانین وضعشده شروع به سؤال و جواب میکند، نسبت به نظم و انضباط واکنشی نشان نمیدهد و حتی ممکن است برای به چالش کشیدن والدین از قوانین و مقررات سرپیچی کند.
- تفکر آسیب رساندن به خود یا خودزنی هرگز یک رفتار طبیعی برای کودکان نیست. بنابراین، اگر کودک ازلحاظ فیزیکی به خود آسیب بزند و یا گرایش به خودکشی داشته باشد باید نگران او باشید.
به خاطر داشته باشید که بخش منطقی مغز در کودک سه ساله و زیر سه سال هنوز رشد نیافته است. بنابراین رفتار کودکان سه ساله تحت تأثیر عواطف و احساسات شکل میگیرد. کودکان همچنانکه بزرگتر میشوند، به لحاظ عقلی رشد میکنند اما همچنان برای کنترل و مدیریت احساسات به کمک و حمایت اطرافیان نیاز دارند؛ و این کاملاً طبیعی است.
علاوه بر این، رفتارهای غیر طبیعی کودکان از طریق رفتار درمانی و تغییر سبک فرزند پروری قابل اصلاح است. اما کدامیک از اختلالات رفتاری با کمی تلاش در کودکان قابل درمان است؟
انواع مشکلات رفتاری کودکان
کودکان برای سنجش میزان قدرت و اختیارات خود، گاهی ممکن است قوانین را نقض کرده و برخلاف عرف رفتار کنند و این امری طبیعی است. درواقع آنها فقط به این صورت متوجه میشوند چه رفتاری درست و چه رفتاری نادرست است. اگر میخواهید درباره رفتارهایی که کودکان هرچند وقت یکبار از خود نشان میدهند و چگونگی برخورد با مشکلات رفتاری کودکان اطلاعاتی به دست آورید در ادامه با ما باشید:
مشکل رفتاری بی ادبی کودکان
حاضرجوابی کودک سه ساله شما، ممکن است بامزه و دوستداشتنی به نظر برسد. اما زمانی که از او میخواهید کاری انجام دهد و هر بار او با فریاد یک ” نه” به شما میگوید، ممکن است عصبانی شوید، این بد رفتاری کودک اگر بهدرستی کنترل نشود، منجر به بروز اختلاف میان والدین و فرزند خواهد شد.
نحوه برخورد با رفتار بد کودکان
- اگر فرزندتان حاضرجواب است اما از شما نیز حرف شنوی دارد، حاضرجوابی او را نادیده بگیرید. نادیده گرفتن این نوع رفتار تا زمانی که تهدید آمیز و یا مخرب نباشد ایرادی ندارد.
- اگر کودک علیرغم حاضرجوابی از دستورات شما پیروی میکند، در مقابل انجام خواستهتان از او قدردانی کنید. حتی اگر خودش هم تمایلی به قدردانی نداشته باشد. بعداً میتوانید توضیح دهید که عصبانی شدن بهخودیخود ایرادی ندارد اما اینکه با بی احترامی صحبت کند کار درستی نیست.
- اما چنانچه رفتار کودک برای دیگران یا خود او تهدید آمیز باشد، در این صورت باید مراقب آنچه میگوید باشید و آن را بهدقت کنترل کنید.
- عجولانه واکنش نشان ندهید. اجازه دهید فرزندتان آرام شود و سپس حرفهایی که بر زبان آورده است را بررسی کنید. بهآرامی به او بگویید چه رفتاری درست و چه رفتاری نادرست است.
- محدودیتهایی وضع کرده و کودک را از عواقب آن آگاه کنید. تهدید نکنید، فقط کافی است بگویید اگر گستاخی کند به او بستنی نمیدهید یا او را به سینما نخواهید برد. مثلاً، بگویید اگر به دادوفریاد ادامه دهد نمیتواند شام بخورد. اما، اگر دست از داد کشیدن بردارد و به شما گوش دهد، برای شام چیز خوشمزهای به او بدهید. هرچند که چنین مبادلهای به میزان کمتری کنترلکننده به نظر میرسد اما به کودک نیز حق انتخاب میدهد.
- انتظارات خود از کودک را مشخص کنید اما میتوانید برای خوشحال کردن کودکان گاهی کمی انعطافپذیر باشید.
- در نهایت، یک مرور سریع بر نوع رفتار خود با فرزندتان یا با دیگران در حضور کودک داشته باشید. آیا رفتاری بی ادبانه و اهانت آمیز دارید؟ اگر پاسخ مثبت است، برای اصلاح رفتار کودک باید از تغییر رفتار خود شروع کنید.
مشکل رفتاری کودک – دشنام و بددهنی
کودکان هنگام عصبانیت جیغ و فریاد میکشند. اما فحش دادن کودک ده ساله یا کمتر مسئلهای نگرانکننده است. کودکان با داد و دشنام یا میخواهند شما را وارد یک بحث و مجادله کنند یا تمایل دارند بهسادگی به آنچه میخواهند دست یابند. ما به شما خواهیم گفت که در مقابل دشنام و دهن کجی کودکان چهکاری باید انجام دهید:
- مطمئن شوید خودتان در مقابل فرزندان اینگونه صحبت نمیکنید.
- نسبت به دشنام کودک در خانه قوانین سفت و سختی اعمال کنید. هیچ توجیهی برای فحش دادن کودک وجود ندارد، پس اگر کودک از حرف زشت استفاده کند عواقب آن را خواهد دید.
- عواقب بد رفتاری کودک را بهطور واضح برایش توضیح دهید و مطمئن شوید که این عواقب بهجا و مناسب هستند. به عنوان مثال به کودک 9 ساله خود یادآوری کنید به خاطر حرف زشت یک روز باید در خانه بماند و از رفتن به تمرین فوتبال یا کلاس موسیقی محروم است.
- اگر کودک نوپای شما بد دهن است، فوراً او را اصلاح کنید. به او بگویید این یک حرف زشت است و مردم این کلمه و کودکانی که از آن استفاده میکنند را دوست ندارند.
- اگر شما در مقابل فرزند آن کلمه را به کار بردید فوراً معذرتخواهی کنید. حتی میتوانید از او بخواهید به شما یادآوری کنند که این کلمه بدی است، هرچند این اتفاق هیچگاه نباید رخ دهد.
مشکل رفتاری پرخاشگری کودکان
عصبانی شدن کودکان یک رفتار طبیعی است. اما اگر این عصبانیت به خشم یا رفتار پرخاشگری تبدیل شود آنگاه یک مشکل است. اختلالات خلقی، روان پریشی، اختلالات رفتاری، ضربه روحی، تکانش گری یا سرخوردگی منجر به پرخاشگری کودکان میشود. گاهی اوقات ممکن است کودک شما برای دفاع از خود به خشونت متوسل شود.
پرخاشگری کودکان یک رفتار آموختهشده است. محیط خانه چگونه محیطی است؟ یا اینکه، آیا کودک شما خشونت را در مدرسه یاد میگیرد؟ اگر فرزندتان واکنشهای منفی ازجمله زدن، گاز گرفتن و لگدزدن از خود نشان دهد، واکنش شما نباید این گونه باشد.
- سادهترین واکنش نسبت به پرخاشگری کودکان این است که شما نیز بر سر آنها داد بزنید. اما اگر چنین کنید، هیچگاه نمیتوانید مشکلات رفتاری کودک را اصلاح کنید. کودک با نگاه به شما میآموزد چگونه احساسات و هیجانات خود را کنترل کند. بنابراین بهجای آنکه صدایتان را بالا ببرید، لحن صدای خود را ملایم کرده و به کودک بگویید آرام باشد.
- احساسات کودک را درک کرده و با او همدردی کنید، اما بهطور واضح و مشخصی عنوان کنید که بههیچعنوان حق کتک زدن، لگد یا گاز گرفتن دیگران را ندارند. میتوانید چیزی شبیه این بگویید: ” میدانم عصبانی هستی اما نه گاز میگیریم، نه کتک و لگد میزنیم. کتک زدن ممنوع.”
- به کودک پرخاشگر بگویید اگر از خشونت استفاده کند چه عواقبی در انتظارش خواهد بود. اگر فرزندتان کم سن و سال است، به او بگویید در عوض چهکاری میتواند انجام دهد. یک راهحل برایشان ارائه دهید، اما هیچگاه آنها را منتظر واکنش خود نگذارید. برای مثال، به کودک یاد دهید زمانی که ناراحت است بهجای روی آوردن به خشونت فیزیکی از واژهها و عباراتی مانند ” من عصبانیام” یا ” من از این خوشم نمیاد” یا ” این منو خوشحال نمی کنه” استفاده کند. مهمتر از همه، یک الگوی رفتاری خوب برای کودکان باشید و از تنبیه بدنی کودک اجتناب کنید. همچنین برای رفتارهای مثبت کودک را تشویق کنید.
برخورد با مشکل رفتاری بچه ها – دروغگویی
دروغگویی یکی دیگر از مشکلات رفتاری کودکان است. نگرانی والدین زمانی که متوجه دروغ فرزندشان میشوند نیز امری طبیعی است. ممکن است احساس خیانت کنید و آزردهخاطر شوید و حتی فکر کنید که دیگر نمیتوانید به فرزند خود اعتماد کنید. اما اقداماتی وجود دارد که میتوانید برای جلوگیری از دروغ گفتن کودکان انجام دهید:
- آن را شخصی قلمداد نکنید: از دید فرزند خود به موضوع فکر کنید تا انگیزه دروغگویی کودک را کشف کنید.
- برخی کودکان میترسند اگر حقیقت را بگویند عواقب ناخوشایندی در انتظارشان باشد، ازاینرو به دروغگویی روی میآورند. بهجای تنبیه کودک به خاطر بدرفتاری او، رفتارهای خوب کودک را تشویق کنید تا مانع دروغ گویی فرزندتان به دلیل ترس از تنبیه شوید.
- به کودکان بیاموزید راستگو باشند: برای این کار از خودتان شروع کنید.
- برای دروغ گویی کودک پیامدها و عواقبی را در نظر بگیرید: جای هیچ بحث و صحبتی نگذارید. کودک شما دروغ میگوید، پس باید عواقب دروغ گویی خود را ببیند.
مقابله با رفتار بد کودکان – زورگویی بچه ها
زورگویی یکی دیگر از مشکلات رفتاری کودک است و میتواند به سوءاستفادههای عاطفی و فیزیکی در فرد قربانی منجر شود. کودکان برای داشتن حس قدرت، تمایل به نمایش زورگویی دارند. علاوه بر این، مشکلات اجتماعی کودک نیز بهواسطه زورگویی بهآسانی حل میشود.
- زمانی که مقابله با احساسات برای کودک دشوار است، او برای حل مشکل به رفتار زورگویی روی میآورد. اگر متوجه شدید فرزندتان در رفتار با دیگران زورگو است باید سریعاً واکنش نشان دهید.
- از سنین کودکی به فرزندتان بیاموزید که قلدری یک رفتار اشتباه است. مهمتر اینکه، برایش توضیح دهید یک شخص زورگو کیست و با مثال به او بگوئید که چهکاری انجام میدهد. برای مثال، میتوانید بگویید، ” یک فرد زورگو مردم را مسخره میکند، کارهای بدی انجام میدهد یا اموال دیگران را به زور میگیرد.
- هرچه سریعتر قوانین و استانداردهایی در خانه وضع کنید: عباراتی مانند ” ما در این خانه زورگویی و قلدری نداریم” یا ” چنین رفتارهایی در این خانه نادیده گرفته نمیشود”.
- مراقب نشانههای زورگویی کودک باشید: چنانچه فرزند بزرگتر سعی میکند به فرزند کوچکتر زور بگوید، سریعاً برای اصلاح بدرفتاری کودک اقدام کنید.
حل مشکل بد رفتاری کودک – تقلب و فریبکاری
فریب و دغلکاری یکی دیگر از مشکلات رفتاری کودکان در روانشناسی است که کنترل آن برای والدین بسیار خستهکننده است. کودک برای رسیدن به خواستههایش به بد رفتاری، دروغ گوئی یا گریه زاری روی میآورد. اگر بدرفتاری کودکان را تایید کنید، فرزندتان احساس رضایت میکنند. برای مثال، اگر بدخلقی کودک در جمع مردم برای دستیابی به خوراکی موردعلاقهاش با نتیجه مطلوب از طرف والدین همراه شود، در حقیقت پاداشی به فریبکاری کودک است.
به زبان ساده، زمانی که فرزندتان شما را گول میزند، درواقع بر شما تسلط دارد. بهعنوان یک شخص بزرگسال میتوانید گاهی الگوی رفتاری همیشگی را کنار گذاشته و اجازه ندهید که فرزندتان شما را گول بزند.
- انتظار این را داشته باشید، هر زمان به فرزندتان ” نه” بگویید دعوا راه بیندازند: بهاینترتیب، میتوانید نحوه برخورد با بدرفتاری کودک را یافته و تسلیم نشوید.
- یک ” نه” قاطعانه و محکم بگویید: توضیح مختصری راجع به شرایط و موقعیت بدهید، اما نیازی به قانع کردن کودک نیست.
- از بحث کردن اجتناب کنید، اما کاملاً او را ساکت نکنید: تا زمانی که ادب و احترام را رعایت میکند به او گوش فرا دهید.
درمان مشکل رفتاری کودک – تنبلی کردن
به نظر میرسد فرزندتان به هیچچیزی علاقه ندارد. چه تکالیف مدرسه باشد، چه کلاس هنری یا تمرین موسیقی یا حتی بازی کردن و بهطورکلی از انجام هر کاری امتناع میکند. ایجاد انگیزه در کودک بهویژه در شرایطی که او فردی تنبل است و همواره برای عدم انجام هر کاری بهانهتراشی میکند کار آسانی نیست. ما به شما میگوییم که اگر دختر یا پسرتان بی انگیزه است،چهکاری انجام دهید:
- از رفتار تنبلی کودک خود نگران نشوید: ممکن است نحوه برخورد شما از دید کودک سختگیرانه و تحمیلکننده به نظر برسد. همین مسئله میتواند باعث شود کودک در مقابل خواسته شما مقاومت کند.
- میتوانید از دوران کودکی خود و تجربههایتان برایش بگویید تا کودک را تشویق به انجام کار جدیدی کنید.
- او را مجبور نکنید به کاری علاقهمند شود: به او حق انتخاب دهید و بگذارید خودش انتخاب کند. کودک نسبت به انتخابهای خودش علاقه بیشتری نشان میدهد.
- یک گام به عقب برگردید و با خود مرور کنید: آیا کودک را مجبور به انجام کاری میکنید؟ از خود بپرسید کودک واقعاً چه چیزی میخواهد و چه چیزی به او انگیزه میدهد؟ فرزندتان را بهعنوان یک کودک مستقل ببینید تا متوجه شوید چه چیزهایی به او انگیزه میدهد. سعی کنید راههایی بیابید که فرزندتان خود انگیزه داشته باشد. خودانگیختگی بهمراتب تأثیرگذارتر از برانگیخته شدن توسط دیگران است.
- با جذاب کردن کارهای روزمره، فرزندتان را تشویق کنید تا به آنها علاقهمند شود: میتوانید یک مسابقه راه بیندازید و در آنکسی که بیشترین اسباب بازی یا ورقههای کاغذ را از روی زمین جمعآوری یا تختش را مرتب کرده بهعنوان برنده انتخاب کنید.
- به فرزندان بزرگتر مسئولیتهایی مانند شستن ظرفها، چیدن میز یا نظافت منزل محول کنید تا دقیقاً بدانند از آنها چه انتظاری دارید. محدودیتهایی از این قبیل وضع کنید: هر وقت کارتان را تمام کردید فیلم میبینیم.
حل مشکلات رفتاری کودکان دبستانی
” من از مدرسه متنفرم” آیا این همان جملهای است که هرروز صبح از کودک پنج ساله خود میشنوید؟ کودکان اغلب با عدم تمایل برای رفتن به مدرسه یا عدم انجام بهموقع تکالیف خود، والدین را کلافه و اذیت میکنند. کودکان بنا به دلایل بسیاری، از رفتن به مدرسه اجتناب میکنند: زورگویی، مسائل آموزشی، مقاومت در برابر مدیر یا اضطراب جدایی کودکان از والدین.
- نخستین گام، ریشهیابی مسئله است: به دنبال علت و چرائی تنفر فرزندتان از مدرسه یا عدم انجام تکالیفش باشید. اگر از عهده انجام تکالیف مدرسه برنمیآید میتوانید به او کمک کنید.
- اینکه فرزندتان ازنظر تحصیلی عملکرد خوبی داشته باشد و بتواند خود را با مدرسه وفق دهد زمانبر است، این مسئله را درک کنید که تغییر طی یک شب رخ نمیدهد.
- برای تشویق کودک به رفتار صحیح به او باج ندهید بلکه به دنبال ایجاد انگیزه در کودک باشید: برای مثال، میتوانید بگوئید ” چون امشب بدون یادآوری تکالیفت را انجام دادی یک بستنی جایزه میگیری”.
- از کودک بپرسید آیا میخواهد راجع به مشکلی که دارد با معلمش صحبت کنید یا خیر: بگذارید متوجه شود و این را حس کند که در صورت بروز هر مشکلی در مدرسه شما در کنار او خواهید بود. کودکان را با طرح این پرسش که در مدرسه از انجام چهکاری لذت میبرند تشویق کنید. در نوشتن تکالیف به او کمک کرده و انجام آن را برایش جذابتر کنید.
مشکلات رفتاری کودکان همیشه آنقدر ساده نیست که قابلحل باشد. در شرایط خاص باید به دنبال کمک از متخصص و مشاوره کودک باشید.
کمک از دکتر روانشناس برای حل مشکل بد رفتاری بچه ها
چنانچه رفتارهای غیر طبیعی کودکان در خانه غیرقابلکنترل باشد یا فرزندتان اشتباهی را بارها مرتکب شود، باید به دکتر روانشناس مراجعه کنید. برای هر مشکل رفتاری کودک دلیل خاصی وجود دارد. روانشناس کودک یا روانپزشک پیش از تجویز هرگونه دارو، درمان ویژه یا مشاوره، سلامت روانی و جسمی کودک را بررسی میکند.
تحت چه شرایطی بدرفتاری کودک خارج از کنترل خواهد بود؟
انواع اختلال رفتاری در کودکان
گاهی اوقات، رفتار غیر طبیعی نشانه اختلال رفتاری کودک است که نیازمند بررسی متخصص و دکتر روانشناس است. در اینجا به بررسی برخی از شایعترین اختلالات رفتاری کودکان میپردازیم:
اختلال نافرمانی مقابله جویانه (ODD)
اختلال نافرمانی مقابله جویانه یک رفتار مخرب است که عموماً کودکان را تحت تأثیر قرار میدهد. علائم این نوع اختلال عبارتاند از:
- عصبانی شدن، کج خلقی، برونریزیهای مکرر و کمبود عزت نفس کودک
- ناسازگاری با قوانین.
- آزار و اذیت دیگران بهطور تعمدی.
- مقصر دانستن دیگران برای تمام مشکلات.
اختلال رفتاری در کودکان – اختلال سلوک در نوجوانان
کودکان دارای اختلال سلوک با رفتارهای بزهکارانه و عدم پیروی از قوانین شناخته میشوند. حدود 5 درصد از نوجوانان آمریکائی زیر ده سال مبتلابه اختلال سلوک هستند.
رفتارهای بارز این اختلال عبارتاند از:
- عدم اطاعت از قوانین وضعشده توسط والدین یا مسئولین مدرسه.
- فرار مداوم از مدرسه.
- سوء مصرف مواد ، استعمال سیگار و مصرف الکل در سنین بسیار پائین.
- آمادگی همیشگی برای شروع دعواهای فیزیکی.
- رفتارهای بیرحمانه نسبت به حیوانات اعم از خانگی و غیر خانگی.
- استفاده از سلاح.
- دروغ گویی مکرر کودک
- مشارکت در اقدامات مجرمانه مانند سرقت، تخریب اموال، و وارد شدن به خانهها با زور.
- فرار از خانه.
- تمایل به خودکشی هرچند اندک.
اختلال کم توجهی- بیش فعالی (ADHD)
ویژگیهای رایج این نوع اختلال مشکلات بیش فعالی مربوط به توجه، رفتار تکانشی در کودکان و غیره است. علائم اختلال کم توجهی بیش فعالی کودکان عبارتاند از:
- کودک نمیتواند روی یک موضوع مشخص تمرکز کند.
- زمانی که با آنها صحبت میکنید کودک حواس پرت هست.
- بهسختی مسائل، دستورالعملها و رهنمودها را به یاد میآورند.
- نسبت به جزئیات بی دقت اند.
اختلال یادگیری در کودکان
اختلالات یادگیری کودکان مختلف و دارای علائم متفاوتی است. این اختلالات عملکرد تحصیلی کودک را تحت تأثیر قرار داده و برای بهبود به تخصص مربیان ویژه نیاز دارد.
رفع مشکلات رفتاری کودکان نوپا
مقابله با بدرفتاری کودکان نوپا بسیار سخت است. منطق و استدلال برای آنها جواب نمیدهد و تنبیه کودک فقط رفتار کودک بدتر میشود. پس چه باید کرد؟ ادامه متن را بخوانید تا با مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی آشنا شده و نحوه کمک به آنها را نیز یاد بگیرید:
برخورد با بد رفتاری کودک – پریدن وسط صحبت دیگران
کودکان بهسرعت هیجان زده میشوند و نمیتوانند برای آنچه میخواهند بگویند کمی صبر کنند. همواره صحبتهای شما را قطع میکنند. پس، دفعه بعد که میخواهید با کودک سه ساله خود صحبت کنید باید اینگونه عمل کنید.
- اجازه دهید کودک حرف خود را کامل بزند: بدون اینکه صحبتهایش را قطع کنید به او گوشداده و سپس شروع به صحبت کنید.
- هنگامی کودک وسط حرف شما میپرد برایش توضیح دهید وقتی او در حال صحبت کردن بوده شما حرفهایش را قطع نکردهاید. به او بگوئید وقتی صحبتهای شما تمام شد نوبت اوست که صحبت کند. بگوئید ” عزیزم اجازه بده مامان صحبتش را تمام کنه” یا ” مامان هنوز حرفش رو تموم نکرده”.
مشکل رفتاری جیغ زدن کودکان نوپا
کودکان نوپا بهویژه کودکان سه ساله و پایینتر، نمیتوانند با صحبت کردن منظور خود را برسانند. آنها ترجیح میدهند عصبانیت یا ناکامی خود را به شیوههای مختلفی مانند جیغ زدن نشان دهند. پس وقتی فرزندتان شروع به جیغ زدن میکند باید چهکاری انجام دهید؟
- شما نباید بهطور متقابل بر سر کودک جیغ و داد بزنید: این کار فقط رفتار جیغ کشیدن را بهعنوان یک کار درست تائید میکند.
- با بازی کردن به آنها یاد دهید که با لحن آرام زمزمه کرده یا صحبت کنند: برای مثال، میتوانید با این بازی شروع کنید: “بگذار ببینیم کی می تونه بلندتر جیغ بزنه” و بعد این روش را امتحان کنید:” حالا بگذار ببینیم کی می تونه آروم تر صحبت کنه”.
- احساسات کودک را درک کرده و با او صحبت کنید: ممکن است نتوانید مکالمه درستی با یک کودک دو ساله برقرار کنید، اما کلمات میتواند او را آرام کرده یا حتی جیغ زدنهای او را متوقف کنند.
مشکل بد رفتاری کودک – قهر کردن بچه
آیا کودک شما نیز در زمان عصبانیت یکباره محیط را ترک کرده و پنهان میشود؟ فرار کار خطرناکی است، بهویژه اگر کودک در خیابان، سوپرمارکت یا سایر مکانهای عمومی باشد. اما میتوانید با اقدامات زیر امنیت او را تأمین کنید:
- چشم از کودک برندارید: هنگامیکه در خیابان و یا سایر مکانهای شلوغ هستید دست او را بگیرید.
- به کودک نشان دهید کجا میتواند بدود و کجا نمیتواند: این را با مثال زدن درباره افراد پیرامون خود توضیح دهید، مثلاً با نشان دادن کودکانی که در پارک در حال دویدن هستند به او بگویید دویدن در چنین مکانی ایرادی ندارد، به همین ترتیب، با نشان دادن مردم در خیابان به او یاد دهید که در خیابان نباید دوید.
مشکل رفتاری فرزند – مو کشیدن
کودکان نوپا برای به دست آوردن ” چیزهای نامناسب” از جیغ زدن ، لگدزدن و مو کشیدن استفاده میکنند. تنها راهی که مانع این بد رفتاری کودک میشود این است که کودک متوجه شود چنین رفتارهایی هیچ فایده و نتیجهای ندارد.
- زمانی که کودک موی خود یا شخص دیگری را میکشد، مانع او شوید تا به او نشان دهید نباید چنین کاری کند.
- درباره این کار واضح و قاطعانه صحبت کنید و توضیح دهید که کشیدن مو کار بدی است.
- برای اینکه فرزندتان متوجه شود این کار چه حسی دارد هیچگاه نباید موهای او را بکشید. زیرا ممکن است چنین برداشت کند که این یک بازی است و دوباره این کار را تکرار کند.
مشکل بدرفتاری بچه با پرتاب اشیا
کودکان بین 18 ماه تا 3 ساله معمولاً برای نشان دادن ناکامی خود اشیاء را پرتاب میکنند. آنها از روی کنجکاوی یا حس ناکامی تمایل دارند غذا، اسباب بازی یا هر چیزی که در دستانشان جا بگیرد را پرتاب کنند.
- برای جلوگیری از آسیب دیدن وسایل باارزش، به کودکان چیزهایی که میتواند پرتاب کند را نشان دهید: مثل یک توپ، یک اسباب بازی فنری یا یک اسباب بازی نرم کرکی که در صورت پرتاب آسیب نمیبیند.
- هنگامی که کودک عصبانی یا پرخاشگر است، مانع از آن شوید که چیزی را پرتاب کند: سعی کنید مواردی که از روی عصبانیت چیزی پرتاب میکند را نادیده بگیرید. اگر چیزهایی پرتاب میکند که ممکن است به سایر کودکان آسیب برساند سریعاً مانع شده و با لحنی آرام بگوئید ” نه، این کار بد است” یا ” نه، این کار آسیبزننده است.”
- راهی پیدا کنید که مانع پرتاب اشیاء توسط کودک شوید: برای مثال، زمانی که در ماشین هستید برای اسباببازیها کمربند ایمنی ببندید، بدینصورت دیگر نمیتواند آنها را پرت کند.
اگر متوجه هر یک از مشکلات رفتاری بچه شدید باید بدانید که نکاتی برای مقابله با آنها در خانه وجود دارد.
8 نکته برای مقابله با رفتار بد کودک
” چرا رفتار کودکان باید اینقدر آزاردهنده باشند؟”
باید بدانید شما تنها کسی نیستید که این سؤال را از خود میپرسید. مشکلات رفتاری کودکان موجب استرس بچه داری والدین میشود. در اینجا نکات و ترفندهایی وجود دارد که به شما کمک میکند بدرفتاری کودکان را کنترل کنید.
- به بدرفتاری کودک واکنش نشان ندهید: زمانی که نسبت به رفتار بد فرزندتان واکنش نشان داده یا آن را پاسخ میدهید درواقع کودک را تشویق میکنید.
- مثبت اندیش باقی بمانید: وقتی فرزندتان را بهمنزله یک مشکل میبینید، دیگر نمیتوانید روش مناسبی برای مقابله با بد رفتاری کودک بیابید. تمرکز خود را بر اصلاح رفتار کودک قرار دهید.
- در واکنش یا پاسخ به بد رفتاری کودکان ثابتقدم باشید: مهمتر از همه، در خصوص نشان دادن عواقب بد رفتاری به کودک خود مقتدر و ثابتقدم باشید تا اهمیت موضوع مشخص شود. نسبت به رفتار بد کودک همواره پاسخ مشابهی نشان دهید تا سرانجام کودک متوجه رفتار اشتباه خود گردد.
- همانطور که گفته شد، گاهی اوقات میتوانید قوانین یا عادات قدیمی که از کنترل خارجشدهاند را تغییر دهید. برای مثال، کاهش زمان تماشای تلویزیون، زمان بازی یا سایر فعالیتها به نفع کودک کار درستی است.
- برای فرزند خود یک الگوی رفتاری مناسب باشید: رفتارهای بد خود را تغییر دهید تا رفتار بد کودک نیز تغییر کند. کودکان در هر سنی با نگاه کردن به والدین از آنها الگوبرداری کرده و از آنها تقلید میکنند زیرا گمان میکنند که والدین بهترینها را میدانند.
- نظم و انضباط لازم است، اما فقط زمانی مؤثر است که اعتبار و ارزش داشته باشد: پیش از آنکه برای بدرفتاری کودک خود عواقبی تعیین کنید خوب به آن فکر کنید.
- آرام باشید: بیشازاندازه درباره داد زدنهای معمولی، بحثها و تنشها نگران نباشید. هیچ اتفاقی نمیافتد اگر یکبار خونسردیتان را حفظ کرده و قوانین را کنار بگذارید.
- برای بررسی و سنجش رفتار فرزندتان از نمودار رفتار یا نمودارهای پاداش استفاده کنید: میتوانید یک نمونه برای یک رفتار مشخص یا برای چندین رفتار ایجاد کنید. همچنین میتوانید یک نمودار رفتاری مناسب نیز داشته باشید که شامل جملاتی مانند : “از متشکرم و لطفاً استفاده کنید”، و ” به مامان توی کارها کمک کردم” ، ” منتظرم نوبتم بشه تا صحبت کنم” و غیره باشد.
روش برخورد با مشکلات رفتاری کودکان
یک روش بسیار مؤثر برای مقابله با مشکلات رفتاری در کودکان بهویژه کودکان نو پا “اقدام به عمل” است. در اینجا چندین فعالیت وجود دارد که میتواند برای شما بسیار مفید واقع شود.
- تمرین یا فعالیتهای جسمی احتمالاً بهترین روش برای تخلیه انرژی کودکان است. هنگامیکه فرزندتان هیجان زده یا عصبی است، با بیرون بردن او برای بازی به آنها کمک میکنید تا انرژی خود را آزاد کنند. اگر کودک نتواند انرژی خود را به شیوهای مناسب تخلیه کند، کودک این کار را با شیوههای نادرست از قبیل بدخلقی، رفتارهای مخرب و رفتار تکانشی انجام میدهد.
- “نقش بازی کردن” یک فعالیت بسیار عالی است که میتواند مهارت کنترل احساسات و هیجانات در کودک را تقویت کند. یکی از مهمترین عواملی که بر مشکلات رفتاری کودکان اثر میگذارد عدم کنترل کودک بر احساسات خود است.
- از کودک خود بخواهید کتاب یا آنچه مینویسد را با صدای بلند بخواند: میتوانید این کار را قبل از خواب زمانی که هنوز سرشار از انرژی است و به فعالیتی برای آرام شدن و ریلکس کردن نیاز دارند انجام دهید.
- داستان سرایی فعالیت دیگری است که قوه تخیل کودکان را درگیر میکند و به آنها این امکان را میدهد تا انرژی خود را به شیوهای صحیح بهکارگیرند. همچنین شما را نیز نسبت به طرز فکر کودک آشنا میکند.
- انجام بازیهای مرتبط با رفتار خوب و خواندن کتابهای رفتار کودک به آنها رفتارهای خوبی مانند مهربانی، مشارکت، صبر و گفتن چیزهای خوب به یکدیگر را میآموزد. وقتی کودک یاد بگیرد انجام کار خوب پاداش دارد، دیگر به سراغ کار بد نخواهند رفت.
بدرفتاری های اتفاقی حق یک کودک است. سعی نکنید آن را با روشهای انضباطی خود تحتفشار بگذارید. اما چنانچه مشکلات رفتاری کودک مداوم و شدید است، باید اقدامات مناسب را انجام دهید. اگر فکر میکنید کنترل وضعیت از دست شما خارج است، برای مراجعه به مرکز مشاوره از یک دکتر روانشناس کودک کمک بگیرید.
به خاطر داشته باشید، قبل از اینکه به کودک خود برچسب ” کودک بد ” بزنید، سعی کنید با درک رفتار کودک به ریشه و علت بدرفتاری فرزند خود پی ببرید.
مشکلات رفتاری در کودکان با اتخاذ عملکرد مناسب و کمکهای حرفهای قابل درمان خواهد بود. گذشته از همه این، مطمئناً شما میخواهید فرزندتان مانند یک شخصیت دوستداشتنی، مهربان، باهوش و معقول بزرگ شود.
آیا شما نیز برای کنترل مشکلات رفتاری فرزندان خود راه حلی دارید؟ نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید.
اختلال طیف در خودماندگی یا اوتیسم
الف: نقص مداوم ارتباط اجتماعی و تعاملات اجتماعی در موقعیت های مختلف ، که به شکل موارد زیر، در حال حاضر یا در گذشته، بروز می کند.
۱. تخریب روابط دوجانبه هیجانی _ اجتماعی به درجات مختلف مثلاً از رویکرد اجتماعی نابهنجار و عدم مکالمه عادی دو جانبه تا کاهش سهیم کردن دیگران در علایق، هیجانات یا عواطف خود یا عدم توانایی شروع یا پاسخ به تعاملات اجتماعی.
۲. نقص در رفتارهای ارتباطی غیر کلامی مورد استفاده در تعاملات اجتماعی به درجات مختلف برای مثال: انسجام ضعیف ارتباط کلامی و غیرکلامی ؛ ناهنجاری تماس چشمی و زبان بدنی؛ افت شدید درک و استفاده از ایما و اشاره، فقدان کامل ابزار هیجانات با کمک چهره و ارتباط غیرکلامی.
۳. نقص در ایجاد، حفظ و درک روابط که از یک اشکال در تعدیل رفتار در موقعیت های مختلف اجتماعی تا ناتوانی در دوست یابی و مشارکت در بازیهای تخیلی مشترک و یا عدم وجود علاقه به همتایان دیده می شود.
ب: الگو های علایق، رفتار و فعالیت های تکراری محدود به نحوی که حداقل در دو مورد زیر چه در حال و چه در گذشته وجود داشته باشد.
۱. رفتارهای حرکتی، استفاده از اشیاء و گفتار به صورت قالبی یا تکراری ( مانند: حرکات ساده قالبی، ردیف کردن اسباب بازی ها ، پرتاب اشیاء، پژواک کلام، عبارات ویژه.
۲. اصرار به یکنواختی ، پیروی انعطاف ناپذیر از عادات روزمره یا الگو ها و آداب رفتاری کلامی و غیرکلامی یکسان ( مانند ناراحتی شدید هنگام تغییرات جزیی، مشکل با جا به جایی ها، الگو های تفکر انعطاف ناپذیر ، آداب معاشرت خاص، باید هر روز از همان مسیر برود یا هر روز همان غذای همیشگی را بخورد).
۳. علایق وی شدیداً محدود و ثابت است و شدت و تمرکز نابهنجار دارد ( مانند دلبستگی شدید یا مشغولیت با اجسام غیر معمول. علایق شدیداً محدود یا ثابت)
۴. واکنش بیشتر از معمول یا کمتر از حد به محرک های حسی، علاقه غیر عادی به جوانب حسی محیط ( مانند بی تفاوتی آشکار به درد/ حرارت ، واکنش ناخوشایند به برخی صداها یا منسوجات ، بو کردن و یا لمس بیش از اندازه اشیاء، محو تماشای اشیای نورانی یا حرکات شدن)
ج: علایم فوق باید در اوایل دوران رشد وجود داشته باشد.
د: علایم فوق سبب تخریب بارز کارکرد اجتماعی ، شغلی یا سایر جنبه های مهم عملکرد فرد می شوند.
ه: این اختلال ها توسط کم توانی ذهنی یا تأخیر کلی رشدی بهتر توجیه نمی شوند. کم توانی ذهنی و اختلال طیف درخودماندگی اغلب با یکدیگر بروز می کنند.
منبع: چکیده ملاک های تشخیصی DSM_5 انجمن روانپزشکی آمریکا ترجمه فرزین رضاعی و دیگران، انتشارات ارجمند
اختلال ارتباط اجتماعی
الف: مشکلات مستمر در استفاده اجتماعی ارتباطات کلامی و غیرکلامی که به تمام صور زیر بروز می کند.
۱.نقص در استفاده از ارتباطات برای اهداف اجتماعی مانند احوال پرسی و تبادل اطلاعات به نحوی که با زمینه اجتماعی موجود هم خوانی داشته باشد.
۲. عدم توانایی تغییر ارتباط برای هماهنگی با بستر موجود یا نیاز های فرد شنونده مانند متفاوت بودن صحبت در کلاس یا حیاط مدرسه ، متفاوت بودن صحبت با کودک یا بزرگسال و پرهیز از استفاده بیش از حد از زبان رسمی.
۳. اشکال در دنبال کردن قواعد مکالمه و داستان گویی مانند رعایت نوبت در مکالمه، تکرار جمله به شکلی دیگر وقتی پیغام به درستی دریافت نشده و آگاهی از نحوه استفاده از علایم کلامی و غیرکلامی برای تعاملات معمول.
۴. اشکال در درک مواردی که مستقیماً به آنها اشاره نشده ( مانند استنباط) و درک معانی مفاهیم دو پهلو و مبهم ( مانند اصطلاحات ، شوخی، استعاره ، معانی چند گانه یا جناس که برای تفسیر صحیح آن باید به زمینه و بستر موجود توجه کرد).
ب: این نقایص سبب محدودیت های عملی در یک یا چند مورد زیر می شود: برقراری ارتباطات مؤثر ، مشارکت اجتماعی ، پیشرفت تحصیلی یا کارکرد شغلی.
ج: علایم از اوایل دوره رشد آغاز می شود.
د: علایم قابل انتساب به یک بیماری طبی یا عصبی دیگر یا توانایی محدود فرد در زمینه جمله سازی و دستور زبان نیست و با اختلالات طیف درخودماندگی ، کم توانی ذهنی، تاخیر کلی رشدی یا بیماری روانی دیگری بهتر توجیه نمی شود.منبع: چکیده ملاک های تشخیصی DSM _5 ترجمه فرزین رضاعی و دیگران انتشارات ارجمند
اختلالات یادگیری اختصاصی
الف: مشکلات یادگیری و به کار گیری مهارت های تحصیلی که حداقل به شکل یکی از علایم زیر و برای مدت حداقل ۶ ماه، علی رغم انجام مداخلات درمانی برای رفع مشکلات فوق، وجود داشته باشد.
۱. روخوانی دشوار ، کند و نادرست کلمات ( مثلاً: هر کلمه را بلند و غلط و یا به کندی و با دو دلی می خواند، اغلب کلمات را حدسی منی خواند، برای ادای اصوات کلمات مشکل دارد).
۲. اشکال در درک معنی آنچه قرائت می شود ( مثلاً متن را به درستی می خواند ولی ارتباطات، استنتاج، توالی یا عمق مطلب را درک نمی کند).
۳. مشکلات هجی کردن ( مثلاً ممکن است حروف صدادار یا بی صدا را اضافه ، حذف یا جایگزین نماید).
۴. اشکالات بیان نوشتاری ( مثلاً اشتباهات متعدد دستوری یا علامت گذاری جملات، به کار گیری پاراگراف هایی با ساماندهی ضعیف ، بیان نوشتاری افکارش فاقد شفافیت است).
۵. اشکال در یادگیری مفاهیم و معانی اعداد و یا محاسبات ( مثلاً فهم ضعیفی از اعداد، روابط و بزرگی آنها دارد، برای جمع اعداد یک رقمی به جای آن که مانند همسالان از اصول ریاضی استفاده کند از انگشتان خود کمک می گیرد، در حین انجام محاسبات عددی گیج می شود و ممکن است فرایند های دیگری را انجام دهد.
۶. اشکال در استدلالهای ریاضی ( مانند مشکل جدی در به کارگیری مفاهیم ، اصول یا روش های حل مسائل عددی).
ب : مشکلات موجود در مهارت تحصیلی مزبور شدید بوده و از نظر کمی از آنچه برای سن تقویمی وی انتظار می رود کمتر است و بر اساس ارزیابی های جامع بالینی و آزمون های انفرادی استاندارد سنجش پیشرفت ، سبب تداخل چشمگیر در کارکرد شغلی یا تحصیلی و فعالیت های معمول زندگی روزمره فرد شده است. در افراد ۱۷ ساله و بالاتر تاریخچه اثبات شده وجود نقایص و مشکلات یادگیری را می توان به جای ارزیابی های استاندارد به کار گرفت.
ج: اختلالات یادگیری در دوره مدرسه شروع شده ولی ممکن است تا زمانی که ضرورت های تحصیلی در زمینه مهارت تحصیلی مختلف از حد توانایی های فرد بیشتر نشده ، آشکار نگردد.( مثلاً در آزمون های زمان دار، خواندن یا نوشتن گزارشات طولانی پیچیده در یک مدت مشخص ، فشار تحصیلی بیش از حد سنگین).
د: مشکلات یادگیری مزبور توسط کم توانی ذهنی، کاهش حدت بینایی یا شنوایی اصلاح نشده، سایر اختلالات روانی یا عصبی، شرایط حاد اجتماعی_ روانشناختی، بلد نبودن زبانی که آموزش های تحصیلی با آن صورت میگیرد یا میزان کم تحصیلات قابل توجیه نیست.
سه نوع اختلال یادگیری داریم: ۱.اختلال در خواندن ۲. اختلال در بیان نوشتاری ۳. اختلال در ریاضیات
منبع: چکیده ملاک های تشخیصی DSM_5 ترجمه فرزین رضاعی و دیگران
اختلال کم توجهی _ بیش فعالی
۱. الگوی مداوم بی توجهی و یا بیش فعالی _ تکانشگری که با کارکرد یا رشد فرد تداخل داشته باشد.
بی توجهی: حداقل ۶ مورد از علایم زیر حداقل ۶ ماه طول کشیده و شدت آنها به حدی است که با سطح رشد ناهماهنگ است و روی فعالیت های اجتماعی ، شغلی ، تحصیلی فرد تاثیر مستقیم منفی گذاشته باشد.
• اغلب قادر نیست به جزییات توجه دقیق داشته باشد و در تکالیف تحصیلی، شغلی و یا سایر فعالیت ها خطاهایی ناشی از بی توجهی از وی سر می زند، مانند نادیده گرفتن یا عدم توجه به جزئیات ، عدم انجام صحیح کار).
• اغلب در حفظ توجه بر روی تکالیف یا فعالیت های مربوط به بازی ها مشکل دارد ( مثلاً مشکل حفظ تمرکز در حین سخنرانی ، مکالمات یا مطالعه طولانی) .
• اغلب وقتی مستقیما با او صحبت می شود، به نظر می رسد که گوش نمی دهد.
• اغلب دستورالعمل ها را دنبال نمی کند و قادر نیست تکالیف مدرسه ،مسئولیت ها یا وظایف شغلی اش را به پایان برساند.( مثلاً کارها را شروع می کند ولی به سرعت تمرکزش را از دست می دهد و نیمه کاره رها می کند.
• اغلب در ساماندهی کارها و فعالیت هایش مشکل دارد. ( برای مثال: مشکل در مدیریت تکالیف متوالی ، مشکل در نگهداری منظم اشیا و متعلقات شخصی ، بی نظمی در کارها، مدیریت زمانی ضعیف ، عدم انجام امور در موعد مقرر).
• اغلب از تکالیفی که نیازمند فعالیت ذهنی مستمر است دوری می کند، نفرت دارد یا نسبت به انجام آن ها بی میل است ( مانند کارهای مدرسه یا کارهای منزل، در نوجوانان و بزرگسالان تهیه گزارش ها، تکمیل کردن فرم ها، مرور مقالات طولانی)
• اغلب وسایل لازم برای انجام تکالیف یا فعالیت ها را گم می کند ( مانند وسایل مدرسه ،مداد، کتاب، ابزار آلات ، کیف پول، کلید، کاغذ یادداشت ، عینک، تلفن همراه).
• با محرکهای خارجی به راحتی حواسش پرت می شود ( در نوجوانان بزرگ تر و بالغین می تواند شامل افکار غیر مرتبط هم باشد).
• فراموش کاری در انجام کار های روز مره ( مانند انجام کارهای منزل، پیغام رساندن، در نوجوانان بزرگ تر و بزرگسالان ، جواب تلفن دادن، پرداخت قبوض ، سر قرار حاضر شدن).
بیش فعالی و تکانشگری: حداقل ۶ مورد از علایم زیر برای حداقل ۶ ماه در حدی که با سطح رشدی فرد تطابق نداشته باشد ، تداوم داشته و روی فعالیت های اجتماعی، شغلی ،تحصیلی وی تأثیر مستقیم منفی گذاشته باشد.
• اغلب روی صندلی وول می خورد، با دست ها یا پاهایش ور می رود و یا آن ها را تکان میدهد.
• اغلب در مواقعی که لازم است سر جای خود بنشیند صندلی را ترک می کند( مثلاً سر کلاس ، مطب، محل کار یا سایر مکان های که لازم است برای مدتی بنشیند).
• اغلب در مکان هایی که مناسبتی ندارد می دود یا از در و دیوار بالا می رود. ( در نوجوانان و بزرگسالان می تواند محدود به حس بی قراری باشد).
• اغلب نمی تواند بی سر و صدا به بازی و سایر فعالیت های تفریحی بپردازد.
• اغلب در حال حرکت است و به نظر می رسد موتوری به حرکتش وامی دارد ( مثلاً قادر نیست یک جا ثابت بماند و اگر مدتی طولانی یک جا بماند احساس ناراحتی می کند مثلاً در رستوران و ملاقات ها. ممکن است دیگران احساس کنند بی قرار است و یا نمی توانند پا به پای وی بمانند).
• اغلب زیاد حرف می زند.
• اغلب قبل از پایان سوال، جواب را می پراند ( مثلاً جمله دیگران را تکمیل می کند و در مکالمات اجازه صحبت به طرف مقابل نمی دهد و ما بین حرف هایش می پرد).
• اغلب قادر به انتظار کشیدن برای نوبت نیست ( مانند موقعی که در صف قرار دارد).
• اغلب وسط حرف دیگران می پرد و فعالیت شان را قطع می کند ( مثلاً وسط مکالمات، بازی ها و کارها داخل می شود، ممکن است از وسایل دیگران بدون اجازه استفاده کند. در نوجوانان و بزرگسالان ممکن است در کار دیگران مداخله و کار را از دستشان بگیرد).
۲.چندین علامت بی توجهی یا بیش فعالی _ تکانشگری قبل از سن ۱۲ سالگی دیده می شود
۳. چندین علامت بی توجهی یا بیش فعالی _ تکانشگری در بیش از یک موقعیت و محل دیده می شود ( مثلاً در مدرسه یا کار، با دوستان یا بستگان و سایر فعالیت ها).
۴. شواهد آشکاری وجود دارند که این علایم سبب تداخل یا افت کیفیت کارکرد اجتماعی ، تحصیلی یا شغلی فرد شده اند.
۵. علایم منحصرا در جریان اسکیزوفرنی یا یک اختلال روان پریشی دیگر روی نداده و اختلال روانی دیگری آن را بهتر توجیه نمی کند ( مانند اختلال خلقی ، اختلال اضطرابی ، اختلال تجزیه ای، اختلال شخصیت ، مسمومیت یا محرومیت مواد).
سه نوع مرکب، عمدتا بی توجه و عمدتا بیش فعال دارد.منبع: چکیده ملاک های تشخیصی DSM_5 ترجمه فرزین رضاعی و دیگران
اختلال نافرمانی مقابله جویانه
یک الگوی خلق خشمگین/ تحریک پذیر، رفتار جر و بحث/ مقابله ای، یا تلافی جویانه که بیش از ۶ ماه دوام داشته باشد و دستکم با چهار علامت از هر کدام از طبقه های زیر نمایان شود و در تعامل با دست کم یک نفر غیر از خواهر و برادر فرد بروز کند. خلق خشمگین/ تحریک پذیر:
°غالبا از کوره در می رود ° غالباً زود رنج است یا به آسانی دلخور می شود.
رفتار جروبحث / مقابله ای:
° غالباً با مراجع قدرت بحث می کند، یا در مورد کودکان و نوجوانان ، با بزرگسالان بحث می کند. ° غالباً فعالانه مخالفت می کند یا از انجام درخواست های مراجع قدرت یا عمل به قواعد سر می زند. ° غالباً به طور عمدی دیگران را ناراحت می کند. ° غالباً برای اشتباه ها یا بدرفتاری خودش دیگران را سرزنش می کند.
کینه توزی: ° دست کم دوبار در شش ماه گذشته کینه جویی یا تلافی جویی کرده است.
در مورد کودکان کوچک تر از ۵ سال، برای یک دوره دست کم شش ماهه ، این رفتار ها باید در بیشتر روزها روی دهد. در مورد افراد ۵ ساله و بالاتر، این رفتارها باید دست کم یک بار در هفته برای حداقل ۶ ماه روی دهد.
این اختلال تاثیر منفی روی کارکرد اجتماعی ، تحصیلی، شغلی یا دیگر حوزه های مهم کارکردی دارد.
این اختلال طیف خفیف( فقط در یک محیط)، متوسط ( برخی علائم در دو محیط و شدید( برخی علایم در سه محیط یا بیشتر وجود دارند . منبع: چکیده ملاک های تشخیصی DSM_5
ترجمه فرزین رضاعی و دیگران
با سلام فرزند ۲ سال ۸ ماهه دارم کوچکترین چیز باعث عصبانیتش میشه و این عصبانیت تبدیل به فریادهای شدید و کشش بدن. و با گریه خواستهای خودش رو گفتن که ما باید تو اون لحظه حدث بزنیم چی ميخواد در اون لحظه فقط گریه میکنه. و پس از ۱۰دقیقه با هر ترفندی ساکتش میکنیم دوباره همه چی به حالت عادی برمیگرده ون
بر اساس نظر اریکسون بین ۱ تا ۳ سالگی ، خود مختاری و استقلال در کودک شکل می گیرد، شاید اولین کلمه ای که کودک بر زبان می آورد، نه گفتن باشد، می داند که موجود مستقلی است، دوست دارد خودش غذا بخورد، لباس بپوشد، کارهایش را خودش انجام دهد، وقتی والدین صبوری نمی کنند، نگران گذشت زمان هستند و تند، تند خودشان کار فرزند را انجام می دهند، یا نگران کثیف شدن لباس کودک هستند و اجازه نمی دهند خودش غذا بخورد و …کودک عصبانی می شود. و با داد و فریاد به خواسته خود می رسد.
نکته مهم دیگر این است شما چقدر با فرزند خود وقت می گذرانید، چقدر بازی می کنید؟ چقدر احساس می کند دوستش دارید؟ چقدر توجه می کنید؟ چقدر پاسخ گوی نیازهایش هستید؟ آیا توجه مثبت از شما نمی بیند؟ رفتارهای مثبت اش دیده نمی شود ؟ که متوسل به رفتارهای منفی و جیغ و فریاد می شود؟
فقط زمانی دیده شده که گریه کرده و جیغ و داد کرده است و یاد گرفته فقط با گریه و فریاد به هدفش برسد؟
وقتی عصبانی می شود، شما چگونه رفتار می کنید، با او همدلی می کنید، احساس او را تایید می کنید، متوجه دلیل عصبانیتش می شوید یا سعی می کنید خشم او را سرکوب کنید؟ چگونه خشم او را کنترل می کنید؟ می دانید چگونه حواسش را پرت کنید؟
پسرم هشت سال شه حرف شنویی خیلی کمی دارد وباید یه حرف روچندین بار تکرار کنم واین کلافه م میکنه دیگه اینکه بهانه گیری میکنه ومدام برای هرچیزی گریه میکنه کلا ظرفیت شوخی کردن وحرف زدن نداره چه خودم چه اطرافیان ،خودش شوخی میکنه ولی اگه طرف مقابل شوخی کنه شروع به پرخاش کردن میکنه کلا اعتماد بنفشش پایین ونمیتونه ازخودش دفاع کنه شیر خونه س وروباه بیرون خونه س ؛ودیگه اینکه نظم ومرتب یش تو غذاخوردن و لباس وسایل ش کمه احساس میکنم دچار افسردگی شده ممنون میشم راهنمایی وکمکم کنید ممنون
فرزند شما از کی این حالت ها را دارد؟ آیا تغییری در محیط زندگی شما به وجود آمده است؟ روابط شما پدر و مادر چگونه است؟ فرزند دیگری دنیا نیامده است؟ برای فرزند خود زمان می گذارید، بازی و تفریح می کنید؟ پاسخ گوی نیازهایش هستید؟ عملکرد درسی اش چگونه است؟ فشار زیادی تحمل نمی کند؟ کودکان ما هم افسرده می شوند، مثل بزرگسالان اما عصبی، زود رنج و پرخاشگر می شوند. خواب، خوراک و تمرکزشان دچار مشکل می شود. خسته و کم انرژی می شوند. حوصله کار و فعالیت ندارند. ممکن است بی نظم و نامرتب باشند. دچار کاهش یا افزایش وزن می شوند. احساس گناه یا بی ارزشی می کنند، علایق شان کم می شود و از چیزهایی که قبلاً لذت می بردند لذت نمی برند و در موارد شدید ممکن است به مرگ و خودکشی فکر کنند. عملکردشان دچار افت می شود، روابط شان دچار مشکل می شود. پس ضروری است که حضوری مراجعه کنید و بررسی دقیق صورت گیرد. ممکن است فقط با اصلاح فرزند پروری شما مشکل فرزند شما مرتفع شود. اما اگر ادامه دار شد، روانشناس کودک ، با کودک شما کار می کند تا مشکلاتش مرتفع شود.
سلام وخسته نباشید.من یه پسر ۹ساله دارم که خیلی ناسازگاره.یعنی اصلا به حرف ما وبزرگتر ازخودش گوش نمیکنه وفقط لجبازی وسرکشی روبلده،به درس هاش اصلا اهمیت نمیده وفقط بازیگوشی واذیت به بچه های هم سن وسال خودش مشغوله که این باعث اعتراض تمامی بچه های همبازیش میشه.هرطور باهاش رفتار میکنیم اصلا جواب نمیده،انگار این بچه اصلا مغز نداره!!حتی کارهای شخصی خودش رو به درستی انجام نمیده.اتاق شخصی اش همیشه نامرتب ونا منظم هستش.وقتی کاری که به خودش مربوط میشه میگیم انجام بده هی میگه الان میکنم ومارو سرکارمیذاره.البته اینم بگم که پسر خیلی باهوش وزرنگ و سرو زبون دای هستش،ولی متاسفانه اصلا باخانوادش وهم کلاسیها ودستانش مشکل داره.باورکنید من و مادرش ازدشتش واقعا عصبی وافسرده شدیم،حتی مادرش به خاط فشار عصبی دچار فشارخون بالا شده.احساس میکنیم به آخر خط رسیدیم.لطفا به خاطر آینده بچمون ما رو راهنمایی فرمایید.موفق باشید
پدر گرامی شرایط شما کاملا قابل درک است. اما باید به یاد داشته باشیم که رفتارهای کودکان ما ناشی از تعامل ژنتیک و محیط است. همان طور که خصوصیات دیگر مثل رنگ چشم ، رنگ مو، قد، چاقی و لاغری ، بیماری های مختلف را به ارث می بریم. خلق و خوی خودمان را هم به ارث می بریم. احتمالا خود شما پدر و مادر یا نسل های قبلی شما تا حدی مثل فرزند شما بودند.
دومین عامل تاثیر گذار نوع فرزند پروری ماست. ما چگونه به نیازهای فرزندمان پاسخ می گوییم. آیا محیط زندگی ما برای کودک امن و آرام است. شاهد درگیری ما والدین نیست؟ آیا کودک خود را همان طور که هست می پذیریم؟ دوستش داریم؟ قضاوت نمی کنیم؟ برچسب نمی زنیم؟ تنبیه نمی کنیم؟ تحقیر و سرزنش نمی کنیم. رفتارهای اشتباهش را گوشزد می کنیم یا شخصیت اش را زیر سوال می بریم. چه قدر به استقلال کودکمان احترام می گذاریم؟ چقدر متناسب سن اش مسئولیت می دهیم؟ چقدر در تصمیم گیری های زندگی مشارکت می دهیم، از او نظر خواهی می کنیم؟ در مواقع ناراحتی، عصبانیت، شادی و … چقدر در کنار فرزندمان هستیم؟ چقدر همدلی می کنیم؟ چه قدر فضا می دهیم که صحبت کند؟ از نیازهایش بگوید، از احساساتش بگوید؟ چقدر فقط گوش می دهیم؟ یا فقط دستور می دهیم و بکن و نکن می کنیم؟ چه قوانینی در منزل داریم؟ آیا بدون محدودیت فرزندمان هر چه می خواهد فراهم می کنیم؟ کجا ها نه می گوییم؟ چگونه نه می گوییم؟ چند بار قوانین را تکرار می کنیم؟ کوتاه می گوییم؟ یا دائما تکرار می کنیم ، خودمان را خسته می کنیم و کودک را بی توجه می کنیم؟ چقدر برای فرزند خود وقت می گذاریم، با او بازی می کنیم، در کنار هم اوقات خوش داریم ، علاقه مندی هایش را می شناسیم، همراهی اش می کنیم؟ با هم گفتگوی شیرین و لذت بخش داریم؟ چقدر فرزندمان را بیرون، پارک، بازی و غیره می بریم؟
خودمان چه الگویی برای فرزندمان هستیم؟ مرتب و منظم هستیم؟ عصبانی هستیم؟ پرخاشگری می کنیم؟ روابط ما با دیگران چگونه است؟ آیا با همه مردم با احترام و بدون قضاوت رفتار می کنیم؟ نسبت به دیگران بدبین نیستیم؟ مهارت های ارتباطی به فرزند خود یاد دادیم؟
آیا همه اینها را رعایت کردیم و باز بچه ما به قول شما مغز ندارد؟ در اینصورت باید از روانپزشک و روانشناس کودک کمک بگیریم. به هر حال روانپزشک یا روانشناس هم هر تشخیصی دهد مثل نافرمانی مقابله ای یا بیش فعالی ، فقط مدیریت صحیح رفتار ما و صبر و حوصله ماست که می تواند ایشان را متعادل کند.