جهت مطالعه نظرات و تجربیات دیگران، به کامنتهای انتهای صفحه مراجعه نمایید
اگر به اهمیت اختلاف سنی در ازدواج توجه کافی نشود بدون شک تجربه دستیابی به یک ازدواج موفق حاصل نخواهد شد یعنی یا از همسر خود طلاق میگیرید یا مرد مبادرت به ازدواج مجدد میکند و سرانجام راه نادرستی را در پیش خواهد گرفت. در نتیجه خانوادهها باید مراقب باشند که سن عروس خانم از سن آقا داماد بیشتر نباشد.
البته در شرایط استثنایی گاهی اتفاق افتاده است که سن دختر یکی دو سال از سن پسر بیشتر بوده و زن و مرد توانستند بهخوبی و خوشی به زندگی مشترک ادامه دهند ولی آنها آگاهانه و با علم بهغلط بودن کارشان تصمیم به ازدواج گرفتهاند و درنتیجه خود را از پیش برای مواجهه با مشکلات بعد از ازدواج آماده کرده و به همین دلیل نیز توانستند در کنار هم به زندگی مشترک ادامه دهند. اما یادمان باشد که این زوجها استثنا هستند و هرگز استثناها را نمیتوان بهجای قاعده و معیارهای انتخاب همسر در نظر گرفت.
آیا در ازدواج سن دختر میتواند بیشتر از سن پسر باشد؟
- برطبق یافتههای روانشناسی، زن زودتر به بلوغ روانی و فکری میرسد درنتیجه پختگی روانی لازم را زودتر از مرد پیدا میکند.
- زن زودتر به بلوغ جسمی میرسد بنابراین به نیازهای جنسی او باید زودتر پاسخ داده شود.
- بعد از ازدواج، زن به علت زایمان زودتر طراوت جسمی خود را از دست میدهد درنتیجه اختلاف سنی زن و مرد در ازدواج باعث توازن فیزیکی و موازنه در شکستگی صورت و اندامها میشود.
- میل جنسی زنان زودتر از مردان فروکش میکند. بهعبارتدیگر زنان پس از پنجاهسالگی نیاز زیادی به رابطه جنسی ندارند در عوض مردانی بودند که پس از ۸۰ سالگی هم بچهدار شدهاند.
- زن زودتر وارد مرحله بلوغ اجتماعی شده و آمادگی برای ازدواج را پیدا میکند.
طبیعی است که زن و مرد نباید نسبت به هم اختلاف سنی زیادی داشته باشند. وجود اختلاف سنی در ازدواج، احتمال آسیبرسانی بیشتر در مقایسه با سایر معیارهای انتخاب همسر در زندگی مشترک بعد از ازدواج خواهد داشت.
به طور معمول اینگونه ازدواج ها یا محکوم به شکست و طلاق اند یا با عمری سوختن و ساختن همراه خواهند بود. بهویژه در بافتهای فرهنگی جوامعی مشابه با جامعه ایران، در بیشتر مواقع با عدم خوشبختی زن در ازدواج همراه خواهد بود.
ازدواج با دختری که 3 سال بزرگتر است
در رابطه با تفاوت سنی و ازدواج سه سال بزرگتر از پسر هستم. ایشون 23 و من 26 با شناخت قبلی که از ایشان دارم به مدت یکسال برای ازدواج و یک سال هم رفاقت معمولی، به شناخت کلی از ایشان رسیدم. از نظر مهارت های ارتباطی، احترام، محبت و عشق، دارای اهداف مشترک، تفریح و علایق مشترک هستیم. من خودم هیچوقت خود رو برتر از دیگری ندانستم که بگویم من از تو بزرگترم پس بیشتر میفهمم(نسبت به هیچکس). مقطع تحصیلی من هم فوق لیسانس هست و ایشان دانشجوی ترم اخر کارشناسی و خب کار دارند و تایم خالی خودشون رو هم با یادگیری مهارت های بیشتر پر میکنند. و در زمینه تحصیلی هم هیچگاه حس برتری نکردم نه نسبت به ایشان نه نسبت به دیگری. (تمام این برتری ها را خانواده نسبت میدهند، تو فوق لیسانی، تو سنت بیشتر هست)
خانواده من میگویند سن تو بیشتر است و در اینده ممکن است دچار مشکل شوید، من میگویم هیچ ازدواجی قابل پیش بینی نیست برای سن کمتر یا بیشتر. انتخاب من به این دلی است که شناخت پیدا کردم نسبت به ایشان و بیشتر معیارهای من را دارا هستند، اینطور هم نبوده که بگم خوب مطلق هستند و هیچ ایرادی ندارند خود من هم ویژگی های منفی دارم که در شرایط خوب و بد کنار هم بودیم و تونستیم مشکلامون رو حل کنیم. تفاوت چهره هم نداریم چون من چهره ام کوچکتر از سنم هست. تربیت ایشان و شیوه ارتباطشان با خانواده شان را هم دقت کردم و فرزندانی با تربیت خوب هستند. (دو فرزند). فهم و درک خوبی نسبت به اطرافیان، من و زندگی دارند.
من اهل هنر هستم و برام مهمه شخص مقابلمم هنردوست و هنرمند باشه که ایشون این ملاک رو دارند. شخصیتی آرامتر نسبت به من دارند و بسیار موافق این موضوع هستند که مشکلات را با گفتگو حل کنند من هم همینطور و در این مدت به همین شکل با گفتگو و شیوه های ارتباطی درست(شنیدن و گفتن) در کنار یکدیگر بودیم.
اهل تلاش هستند، اهانت و بی احترامی و توهین و تمسخر نبوده در رابطه. هوش خوب و خلاقیت هم دارند که برای من اهمیت داره. همراه خوبی هستند و در کنار هم رشد کردیم.
پیشاپیش ممنون و متشکرم از وقتی که برای مطالعه و پاسخگویی قرار میدهید.
مطالب مرتبط: تجربه های ازدواج ناموفق
پاسخ مشاور به پرسش ازدواج با پسر سه سال کوچکتر
همینطور که میدونید ازدواج دختر با پسر کوچکتر از خودش با اینکه رو به رشد هست اما هنوز هماهنگ با عرف جامعه نیست. با اینکه سن بیست و سه سال برای ازدواج پسر در روانشناسی سن نسبتا پایینی در نظر گرفته شده اما این نوع ازدواج به هیچ عنوان به خودی خود تصمیم اشتباهی نیست.
در حقیقت این حرف درسته که زنها زودتر از مردها به پختگی و ثبات روانی میرسند اما دلیل موجهی نیست که حتما این الگو برای همه خانم ها و همه آقایان صدق کنه. به بیان دیگه مشخص کننده اصلی، سن عقلی افراد هست نه صرفا سن شناسنامهای.
لازمه برقراری ارتباط مناسب، توانایی بیان و درک متقابل احساسات هستش. یعنی هردو طرف باید بتونید حس فهمیده شدن رو تجربه کنید. اگر شما بعد از گذشت دو سال با یک نگاه منطقی همچنان فکر میکنید که مسئله سن تابحال براتون مشکل جدیای ایجاد نکرده پس تا حد زیادی نگرانیهای موجود از این بابت حل میشه.
اما مسائل دیگهای وجود دارند که باید در نظر گرفته بشن. شما وقتی زندگی مشترکتون رو تشکیل میدید نیاز به درآمد برای شروع و گذروندن زندگی دارید. با در نظر گرفتن اینکه طرف مقابل شما بیست و سه سال سن دارند شاید تجربه شغلی و کاری کمتر و در نتیجه در آمد کمتری داشته باشند. بنابراین شما باید اطمینان کسب کنید که طرف مقابلتون فرد مسئولیت پذیری هست و توانایی مدیریت مالی یک خانواده رو خواهد داشت یا حداقل از حمایت مالی خانواده برخوردار هستش.
مسئله بعدی ای که لازم میدونم خدممتون بیان کنم این هست که شما فرمودید ایشون دانشجوی ترم آخر کارشناسی هستند؛ شما باید این نکته رو هم در نظر داشته باشید اگر ایشون معاف از خدمت سربازی نباشند باید علاوه بر اتمام دانشگاه در حدود دوسال خدمت سربازی رو هم بگذرونند. البته این مسائل کاملا قابل حل هستند اما به هرحال بهتره که در نظر گرفته بشن.
نکته دیگه اینکه شما باید سعی کنید از نگاه ایشون هم در مورد سن باخبر بشید. گاهی اوقات ممکنه مردها نسبت به خانمهای بزرگتر از خودشون احساس ضعف داشته باشند و همین مانع از بروز ویژگیهای جسورانشون بشه و زن در جایگاه تعیین کنندگی مطلق قرار بگیره در صورتی که مردها عموما علاقه دارند که همسرشون به اونها تکیه کنه. بنابراین لازم هستش اطمینان کسب کنید که همونطور که شما سن در رابطه براتون اهمیت خاصی نداره، برای طرف مقابلتون هم به همین شکل باشه.
به عنوان توصیه آخر بهتون پیشنهاد میکنم در صورت جدیت رابطه و قصد ازدواج از مشاوره پیش از ازدواج استفاده کنید. طی مشاوره پیش از ازدواج مشاور با هردو نفر مصاحبه میکنه، از هردو طرف آزمونهایی مثل MBTI، NEO، بلوغ عاطفی، سازگاری زوجین گرفته میشه و از طریق نتایج مصاحبه و آزمونها میزان سازگاری شما با فرد مقابلتون با جزییات کامل توضیح داده میشه. همچنین در این مشاورهها ممکنه شما متوجه ویژگیهایی در طرف مقابلتون بشید که قبلا نسبت به اونها آگاهی نداشتید یا کمتر به اونها توجه میکردید.
در صورت مخالفت خانواده هر یک از دو طرف با این ازدواج مشاور میتونه نقش میانجی گر و تسهیل کننده بسیار موثری رو ایفا کنه. البته در مورد مخالفت خانواده با ازدواج بخاطر اختلاف سن شما باید با بیانی منطقی و با لحنی آروم براشون توضیح بدید که صرفا اختلاف سن دلیل کافی ای برای منصرف شدن از ازدواج نیست و با کمک گرفتن از مشاور میتونیم اطمینان بیشتری کسب کنیم که همه چیز به درستی پیش خواهد رفت.
با آرزوی پیروزی و سربلندی برای شما.
کوشا کوچک آملی
کارشناس مشاوره باما
ازدواج با پسر 6 سال کوچکتر
سلام وقت بخیر و خسته نباشید؛ من دختری هستم متولد 1378 با پسری آشنا شدم متولد 1384با اختلاف سنی 6 سال؛ ما 5 ساله همو میشناسیم دوست خانوادگی هستیم این آقا پسر چند ساله منو دوست داره و یه چند ماهی بود به خانوادش مطرح کرد که منو میخواد و تا اینکه یک ماه و خورده ای پیش پدر و مادرش ازم خواستگار کردن من و این آقا پسر میریم و میاییم تو این یک ماه؛ خانوادهی پسره کاملا راضی هستن خانواده ی منم مخالفت میکنن بابت اختلاف سنی و اینکه میگن بچس و خیلی چیزارو هنوز متوجه نمیشه ولی چون ما رفت و آمد خانوادگی هم داریم؛ ولی نسبت به سنش خیلی چیزا متوجه میشه و درک میکنه نمیگم 100 درصد ولی درک خوبی داره و متوجه هست خیلی چیزارو که بنظرمن خیلی خوبه؛ من خودم میخوامش و دوسش دارم اون آقا پسر هم همینطور؛ در مورد اختلاف سنی هم صحبت کردیم دوتایی از نظر اون مشکلی نیست منم همینطور من نگرانی بابت بعدها زندگی مشترک تا جایی که شناخت دارم میدونم که پسری نیست که بخواد بعدها بکوبه به سرم یه بگه ولی بازم نگرانم ؛ و از جانب خواهر و برادرم به شدت مخالفت میشه ولی مادرم مخالفتی نداره و مادرم میگه هرچی خودت صلاح بدونی؛من یکبار نامزد کردم و جداشدم و از این جدایی 4ساله میگذره و این قضیه رو هم خانوادهی پسر میدونن هم خود پسره و مشکلی ندارن و خودشون گفتن ؛ ممنون میشم راهنماییم کنید.
پاسخ مشاور به پرسش ازدواج با پسر شش سال کوچکتر
دوست عزیز سلام. اختلاف سنی و بزرگ بودن دختر از پسر قطعا با چالش هایی همراه است اما شما در بهترین حالت اگر کاملا و 100 درصد مناسب همدیگر باشید بازهم این موضوع تضمین کننده ازدواج موفق شما نیست. آن چه بیشتر از هر چیزی اهمیت دارد این است که شما مهارت گفتگو و حل مسئله داشته باشید.
آیا پسر توانایی مدیریت سختی های زندگی مشترک را دارد؟ اختلاف سنی یک موضوع کوچک از مسائلی هست که ممکن است روی مسائل زن و شوهر اثر بگذارد. چیزهایی مهم تر از این مسئله وجود دارد. آیا از هم شناخت دارید که بتوانید نقاط ضعف یکدیگر را بیان کنید؟ از ازدواج انتظارات و خواسته های معقولی دارید؟ هدف از ازدواج برای شما چیست؟ آیا شناخت کافی از خودتان دارید؟ معیارهای ازدواج اصولی دارید؟ آیا قضاوت های اطرافیان را در نظر گرفتید؟ چقدر این موضوع برایتان اهمیت دارد؟بنابراین همانطور که عرض کردم به جای تمرکز روی اختلاف سنی در ازدواج روی این موضوع تمرکز کنید که چقدر یکدیگر را می شناسید و چقدر واقع بینانه به رابطه تان نگاه می کنید؟ اینها نیاز به بررسی دارد و باید حتما به مشاور مراجعه کنید.
از نگاه من مسئله ای که وجود دارد اختلاق سنی نیست، بلکه سن پایین فردی است که از شما خواستگاری کرده است. اینطور که به نظر می آید فرد مورد نظر هنوز تحصیلات مدرسه را به اتمام نرسانده است. بنابراین نمی تواند از تجربه کافی برخوردار باشد و عاقلانه چنین تصمیم بزرگی را برای زندگیش بگیرد.
به هر حال استثنائات وجود دارند و شاید همانطور که شما اشاره کردید ایشان به این پختگی رسیده باشد. اما چیزی که غالبا وجود دارد این است که ازدواج پسر در سن پایین منجر به پشیمانی مردان از ازدواج می شود و حس می کند جوانی نکرده است و خیلی زود وارد مسئولیت زندگی شده است. شما خودتان را در نظر بگیرید آیا طرز فکرتان مانند 6 سال پیش است؟ آیا همان فردی هستید که شش سال پیش بودید؟ خواستگار شما در سنی قرار دارد که هر سال بزرگ تر شدن حکم 5 سال اضافه شدن به تجربیاتش را دارد.
چه چیزی می تواند به شما برای تصمیم درست در ازدواج کمک کند؟
- از شما تقاضا دارم سؤال هایی که اینجا مطرح شده است را از خودتان بپرسید و مکتوب کنید. معیارهایتان را بنویسید و ازیابی کنید. چقدر این فرد به معیار های شما نزدیک است. زمانی که به ازدواج فکر می کردید چه چیزهایی برای شما خط قرمز بود؟ آیا این فرد از خط قرمز شما عبور نکرده است؟
- یک فاصله موقت بین شما و فرد مورد نظر می تواند هم به شما و هم به طرف مقابل برای رسیدن به تصمیم درست کمک کند.
- در نهایت با توجه به توضیحاتم پیشنهاد من این است که حتما به مشاور مراجعه کنید و تصمیم برای ازدواج را ساده و سطحی در نظر نگیرید.
ممنون از توجهتان
برایتان آرزومند تصمیمی بالغانه هستم.
سلام من در شرایطی هستم که نمیدونم چیکار کنم به کسی علاقمند شدم اما هیچی نگفتم شاید رفتار و نگاهام تابلو بود اما چیزی نگفتم ،بعد که فهمیدم دو سال کوچکترن خیلی گریه کردم من ۲۵ سالمه ایشون تقریبا ۲۳ ولی خیلی فهمیده و مودبن خیلی اجتماعی اهل کار و … هستن ،من اولش خودم مشکل داشتم اما چون با دوستانی صحیت کردم میگفتن سن مهم نیس منم چون اعتقاداتش و فرهنگش و .. دوست دارم دارم با این موضوع کنار میام و میگم مردم هم مهم نیستن اما من نمیدونم چجوری خانوادمو راضی کنن چون اونا اگه بفهمن خواستگار من ۲ سال کوچکتره اصلا در حد همون صحبت نمیذارن دیگه ویش بره ،چجوری راضی شون کنم بدون اینکه بفهمن من دوسش دارم ،البته هیچ رابطه صمیمی و از این رابطه های ای مدلی نداریم اما در حد دورادور پیگیرشون بودم همونی هستن ک من میخواستم
۲۰ سال سن دارم و تبریز زندگی میکنیم ،دانشجوی برق هم هستم ، سه سال پیش با دختر عمه ام وارد رابطه شدم که ۵ سال از من بزرگتره ، ولی تا الان نزاشته من احساس کوچیک بودن در کنارش بشم ، الان خانواده هامون نسبتاً صمیمی هستن ولی مامان من با مامان اون یکم مشکل داره ، نقطه دوم هم اینه که ما واقعاً هم دیگرو از ته دل دوس داریم و میدونم که اونم واقعاً از ته دل عاشقمه ، ولی خیلی کنتاکت میکنیم هر روز سر چیزای کوچیک بحثمون میشه ولی بیشتر از ۲ ساعت طول نمیکشه ، یه چیزی که منو اذیت میکنه اینه که وقتی میبینه ناراحتم بجای اینکه مشکلش رو بپذیره ،یکمم گیر میده که تو چرا از این ناراحت شدی من که چیزی نگفتم فلان
سلام من دخترم 39 سالمه لیسانس دارم عکاسم به آقایی علاقه مندم آقا دکترن چند سال از من کوچکترند یکبار ایشونو دیدم ولی رفتارشون مورد پسند بوده حس میکنم آدم خوبی هستن دوست دارم علاقمو ابراز کنم ولی میترسم ایشون منو قبول نکنن و اینکه به خاطر سنم نگران ازدواجم هستم که سنم بالا بره و تنها بمونم از نظر ظاهری خیلی زیبا هستم و مالی وضع خوبی داریم پاک هم هستم با هیچ کس دوست نبودم خواستگارم زیاد داشتم ولی مشکل پیش اومده به نتیجه نرسیده نمیدونم چه کار کنم لطفا راهنمایی کنید 22 تا 23 ساله به نظر میام امکان این هست که آقا فقط بخوان با شخص مثل خودشون که دکتر باشن ازدواج کنن یا اینکه اگه از علاقه من مطلع شوند تمایل به آشنایی داشته باشند نمیدونم چه تصمیمی بگیرم یا اینکه ممکنه در سن بالاتر مورد خوب برای ازدواج بیاد این مسائل نگرانم میکنه اگه من با آقا صحبت کنم وجهه بدی نداره یا اینکه واسطه بفرستم ممکنه به خاطر اینکه بزرگترم قبول نکنن نمیدونم چه تصمیمی بگیرم یا اینکه بخوان با دکتر ازدواج کنن و منو قبول نکنن برای سنم هم نگرانم با اینکه از نظر خانوادگی موقعیت خیلی خوبی دارم
منم پسرم و۳۸سالمه ولی ظاهرم مثل۲۰تا۲۵ساله هاهستش مشکلم اینه سنم به ظاهرم نمیخوره وتازه عقلم ازسنم بیشتره وبا دخترای بزرگتراز خودم سازگارم دقیقا مثل شماهستم،ولی من اگه دختر بودم باهیچ پژشکی ازدواج نمیکردم همشون خاعنند ولی خب استثناهم هستش
سن واقعا یک عدده من از عشقم ۷سال بزرگترم و واقعا هم دیگه رو میفهمییم و عاشق هم هستیم و زندگیمون عالیه .
از نزدیک به پنج سال قبل با خانمی که 4سال از خودم بزرگتر بوده در رابطه ام.اوایل قصد ازدواج نداشتیم.یکیدوسال بعدش بخاطر شرایط زندگی و اینک خیلی مهربون بودن و دنیا دیده و جسور بودن تصمیم گرفتم برای شروع زندگی رابطرو جدی تر کنم.ولی هیچوقت من بخاطر شرایط مالیم و شرایط نامناسب خونوادم نتونسم پا پیش بزارم.ولی واقعا به ازدواج فکر میکنم..اینم بگم شرایط خونوادشون از ما بهتره.درکل الان چنماهی میشه ایشون دیگه خیلی بد برخورد شدن و پرخاشگر و اهانت میکنن و هرکاریو گوشزد میکنن و بهونه سخت میارن.و میگن یا بیا خواستگاری یا برو پی زندگیت.منم حقو ب ایشون میدم.ما باهم سفرم رفتیم .توی سفر همیشه عالی بودیم با هم.ولی خب سن ایشونم داره میره بالا و حس میکنم این یکم آزارشون میده.الان من یه راهنمایی میخام که اگه این ازدواج بخاد سر بگیره چی میشه .خوبه که من پا پیش بزارم.این رفتار بدشون و کوچک کردن من ادامه پیدا میکنه.خیلی میترسم.ازین موضوع