اگر به اهمیت اختلاف سنی در ازدواج توجه کافی نشود بدون شک تجربه دستیابی به یک ازدواج موفق حاصل نخواهد شد یعنی یا از همسر خود طلاق میگیرید یا مرد مبادرت به ازدواج مجدد میکند و سرانجام راه نادرستی را در پیش خواهد گرفت. در نتیجه خانوادهها باید مراقب باشند که سن عروس خانم از سن آقا داماد بیشتر نباشد.
البته در شرایط استثنایی گاهی اتفاق افتاده است که سن دختر یکی دو سال از سن پسر بیشتر بوده و زن و مرد توانستند بهخوبی و خوشی به زندگی مشترک ادامه دهند ولی آنها آگاهانه و با علم بهغلط بودن کارشان تصمیم به ازدواج گرفتهاند و درنتیجه خود را از پیش برای مواجهه با مشکلات بعد از ازدواج آماده کرده و به همین دلیل نیز توانستند در کنار هم به زندگی مشترک ادامه دهند. اما یادمان باشد که این زوجها استثنا هستند و هرگز استثناها را نمیتوان بهجای قاعده و معیارهای انتخاب همسر در نظر گرفت.
آیا در ازدواج سن دختر میتواند بیشتر از سن پسر باشد؟
- برطبق یافتههای روانشناسی، زن زودتر به بلوغ روانی و فکری میرسد درنتیجه پختگی روانی لازم را زودتر از مرد پیدا میکند.
- زن زودتر به بلوغ جسمی میرسد بنابراین به نیازهای جنسی او باید زودتر پاسخ داده شود.
- بعد از ازدواج، زن به علت زایمان زودتر طراوت جسمی خود را از دست میدهد درنتیجه اختلاف سنی زن و مرد در ازدواج باعث توازن فیزیکی و موازنه در شکستگی صورت و اندامها میشود.
- میل جنسی زنان زودتر از مردان فروکش میکند. بهعبارتدیگر زنان پس از پنجاهسالگی نیاز زیادی به رابطه جنسی ندارند در عوض مردانی بودند که پس از ۸۰ سالگی هم بچهدار شدهاند.
- زن زودتر وارد مرحله بلوغ اجتماعی شده و آمادگی برای ازدواج را پیدا میکند.
طبیعی است که زن و مرد نباید نسبت به هم اختلاف سنی زیادی داشته باشند. وجود اختلاف سنی در ازدواج، احتمال آسیبرسانی بیشتر در مقایسه با سایر معیارهای انتخاب همسر در زندگی مشترک بعد از ازدواج خواهد داشت.
به طور معمول اینگونه ازدواج ها یا محکوم به شکست و طلاق اند یا با عمری سوختن و ساختن همراه خواهند بود. بهویژه در بافتهای فرهنگی جوامعی مشابه با جامعه ایران، در بیشتر مواقع با عدم خوشبختی زن در ازدواج همراه خواهد بود.
ازدواج با دختری که 3 سال بزرگتر است
در رابطه با تفاوت سنی و ازدواج سه سال بزرگتر از پسر هستم. ایشون 23 و من 26 با شناخت قبلی که از ایشان دارم به مدت یکسال برای ازدواج و یک سال هم رفاقت معمولی، به شناخت کلی از ایشان رسیدم. از نظر مهارت های ارتباطی، احترام، محبت و عشق، دارای اهداف مشترک، تفریح و علایق مشترک هستیم. من خودم هیچوقت خود رو برتر از دیگری ندانستم که بگویم من از تو بزرگترم پس بیشتر میفهمم(نسبت به هیچکس). مقطع تحصیلی من هم فوق لیسانس هست و ایشان دانشجوی ترم اخر کارشناسی و خب کار دارند و تایم خالی خودشون رو هم با یادگیری مهارت های بیشتر پر میکنند. و در زمینه تحصیلی هم هیچگاه حس برتری نکردم نه نسبت به ایشان نه نسبت به دیگری. (تمام این برتری ها را خانواده نسبت میدهند، تو فوق لیسانی، تو سنت بیشتر هست)
خانواده من میگویند سن تو بیشتر است و در اینده ممکن است دچار مشکل شوید، من میگویم هیچ ازدواجی قابل پیش بینی نیست برای سن کمتر یا بیشتر. انتخاب من به این دلی است که شناخت پیدا کردم نسبت به ایشان و بیشتر معیارهای من را دارا هستند، اینطور هم نبوده که بگم خوب مطلق هستند و هیچ ایرادی ندارند خود من هم ویژگی های منفی دارم که در شرایط خوب و بد کنار هم بودیم و تونستیم مشکلامون رو حل کنیم. تفاوت چهره هم نداریم چون من چهره ام کوچکتر از سنم هست. تربیت ایشان و شیوه ارتباطشان با خانواده شان را هم دقت کردم و فرزندانی با تربیت خوب هستند. (دو فرزند). فهم و درک خوبی نسبت به اطرافیان، من و زندگی دارند.
من اهل هنر هستم و برام مهمه شخص مقابلمم هنردوست و هنرمند باشه که ایشون این ملاک رو دارند. شخصیتی آرامتر نسبت به من دارند و بسیار موافق این موضوع هستند که مشکلات را با گفتگو حل کنند من هم همینطور و در این مدت به همین شکل با گفتگو و شیوه های ارتباطی درست(شنیدن و گفتن) در کنار یکدیگر بودیم.
اهل تلاش هستند، اهانت و بی احترامی و توهین و تمسخر نبوده در رابطه. هوش خوب و خلاقیت هم دارند که برای من اهمیت داره. همراه خوبی هستند و در کنار هم رشد کردیم.
پیشاپیش ممنون و متشکرم از وقتی که برای مطالعه و پاسخگویی قرار میدهید.
پاسخ مشاور به پرسش ازدواج با پسر سه سال کوچکتر
همینطور که میدونید ازدواج دختر با پسر کوچکتر از خودش با اینکه رو به رشد هست اما هنوز هماهنگ با عرف جامعه نیست. با اینکه سن بیست و سه سال برای ازدواج پسر در روانشناسی سن نسبتا پایینی در نظر گرفته شده اما این نوع ازدواج به هیچ عنوان به خودی خود تصمیم اشتباهی نیست.
در حقیقت این حرف درسته که زنها زودتر از مردها به پختگی و ثبات روانی میرسند اما دلیل موجهی نیست که حتما این الگو برای همه خانم ها و همه آقایان صدق کنه. به بیان دیگه مشخص کننده اصلی، سن عقلی افراد هست نه صرفا سن شناسنامهای.
لازمه برقراری ارتباط مناسب، توانایی بیان و درک متقابل احساسات هستش. یعنی هردو طرف باید بتونید حس فهمیده شدن رو تجربه کنید. اگر شما بعد از گذشت دو سال با یک نگاه منطقی همچنان فکر میکنید که مسئله سن تابحال براتون مشکل جدیای ایجاد نکرده پس تا حد زیادی نگرانیهای موجود از این بابت حل میشه.
اما مسائل دیگهای وجود دارند که باید در نظر گرفته بشن. شما وقتی زندگی مشترکتون رو تشکیل میدید نیاز به درآمد برای شروع و گذروندن زندگی دارید. با در نظر گرفتن اینکه طرف مقابل شما بیست و سه سال سن دارند شاید تجربه شغلی و کاری کمتر و در نتیجه در آمد کمتری داشته باشند. بنابراین شما باید اطمینان کسب کنید که طرف مقابلتون فرد مسئولیت پذیری هست و توانایی مدیریت مالی یک خانواده رو خواهد داشت یا حداقل از حمایت مالی خانواده برخوردار هستش.
مسئله بعدی ای که لازم میدونم خدممتون بیان کنم این هست که شما فرمودید ایشون دانشجوی ترم آخر کارشناسی هستند؛ شما باید این نکته رو هم در نظر داشته باشید اگر ایشون معاف از خدمت سربازی نباشند باید علاوه بر اتمام دانشگاه در حدود دوسال خدمت سربازی رو هم بگذرونند. البته این مسائل کاملا قابل حل هستند اما به هرحال بهتره که در نظر گرفته بشن.
نکته دیگه اینکه شما باید سعی کنید از نگاه ایشون هم در مورد سن باخبر بشید. گاهی اوقات ممکنه مردها نسبت به خانمهای بزرگتر از خودشون احساس ضعف داشته باشند و همین مانع از بروز ویژگیهای جسورانشون بشه و زن در جایگاه تعیین کنندگی مطلق قرار بگیره در صورتی که مردها عموما علاقه دارند که همسرشون به اونها تکیه کنه. بنابراین لازم هستش اطمینان کسب کنید که همونطور که شما سن در رابطه براتون اهمیت خاصی نداره، برای طرف مقابلتون هم به همین شکل باشه.
به عنوان توصیه آخر بهتون پیشنهاد میکنم در صورت جدیت رابطه و قصد ازدواج از مشاوره پیش از ازدواج استفاده کنید. طی مشاوره پیش از ازدواج مشاور با هردو نفر مصاحبه میکنه، از هردو طرف آزمونهایی مثل MBTI، NEO، بلوغ عاطفی، سازگاری زوجین گرفته میشه و از طریق نتایج مصاحبه و آزمونها میزان سازگاری شما با فرد مقابلتون با جزییات کامل توضیح داده میشه. همچنین در این مشاورهها ممکنه شما متوجه ویژگیهایی در طرف مقابلتون بشید که قبلا نسبت به اونها آگاهی نداشتید یا کمتر به اونها توجه میکردید.
در صورت مخالفت خانواده هر یک از دو طرف با این ازدواج مشاور میتونه نقش میانجی گر و تسهیل کننده بسیار موثری رو ایفا کنه. البته در مورد مخالفت خانواده با ازدواج بخاطر اختلاف سن شما باید با بیانی منطقی و با لحنی آروم براشون توضیح بدید که صرفا اختلاف سن دلیل کافی ای برای منصرف شدن از ازدواج نیست و با کمک گرفتن از مشاور میتونیم اطمینان بیشتری کسب کنیم که همه چیز به درستی پیش خواهد رفت.
با آرزوی پیروزی و سربلندی برای شما.
کوشا کوچک آملی
کارشناس مشاوره باما
ازدواج با پسر 6 سال کوچکتر
سلام وقت بخیر و خسته نباشید؛ من دختری هستم متولد 1378 با پسری آشنا شدم متولد 1384با اختلاف سنی 6 سال؛ ما 5 ساله همو میشناسیم دوست خانوادگی هستیم این آقا پسر چند ساله منو دوست داره و یه چند ماهی بود به خانوادش مطرح کرد که منو میخواد و تا اینکه یک ماه و خورده ای پیش پدر و مادرش ازم خواستگار کردن من و این آقا پسر میریم و میاییم تو این یک ماه؛ خانوادهی پسره کاملا راضی هستن خانواده ی منم مخالفت میکنن بابت اختلاف سنی و اینکه میگن بچس و خیلی چیزارو هنوز متوجه نمیشه ولی چون ما رفت و آمد خانوادگی هم داریم؛ ولی نسبت به سنش خیلی چیزا متوجه میشه و درک میکنه نمیگم 100 درصد ولی درک خوبی داره و متوجه هست خیلی چیزارو که بنظرمن خیلی خوبه؛ من خودم میخوامش و دوسش دارم اون آقا پسر هم همینطور؛ در مورد اختلاف سنی هم صحبت کردیم دوتایی از نظر اون مشکلی نیست منم همینطور من نگرانی بابت بعدها زندگی مشترک تا جایی که شناخت دارم میدونم که پسری نیست که بخواد بعدها بکوبه به سرم یه بگه ولی بازم نگرانم ؛ و از جانب خواهر و برادرم به شدت مخالفت میشه ولی مادرم مخالفتی نداره و مادرم میگه هرچی خودت صلاح بدونی؛من یکبار نامزد کردم و جداشدم و از این جدایی 4ساله میگذره و این قضیه رو هم خانوادهی پسر میدونن هم خود پسره و مشکلی ندارن و خودشون گفتن ؛ ممنون میشم راهنماییم کنید.
پاسخ مشاور به پرسش ازدواج با پسر شش سال کوچکتر
دوست عزیز سلام. اختلاف سنی و بزرگ بودن دختر از پسر قطعا با چالش هایی همراه است اما شما در بهترین حالت اگر کاملا و 100 درصد مناسب همدیگر باشید بازهم این موضوع تضمین کننده ازدواج موفق شما نیست. آن چه بیشتر از هر چیزی اهمیت دارد این است که شما مهارت گفتگو و حل مسئله داشته باشید.
آیا پسر توانایی مدیریت سختی های زندگی مشترک را دارد؟ اختلاف سنی یک موضوع کوچک از مسائلی هست که ممکن است روی مسائل زن و شوهر اثر بگذارد. چیزهایی مهم تر از این مسئله وجود دارد. آیا از هم شناخت دارید که بتوانید نقاط ضعف یکدیگر را بیان کنید؟ از ازدواج انتظارات و خواسته های معقولی دارید؟ هدف از ازدواج برای شما چیست؟ آیا شناخت کافی از خودتان دارید؟ معیارهای ازدواج اصولی دارید؟ آیا قضاوت های اطرافیان را در نظر گرفتید؟ چقدر این موضوع برایتان اهمیت دارد؟بنابراین همانطور که عرض کردم به جای تمرکز روی اختلاف سنی در ازدواج روی این موضوع تمرکز کنید که چقدر یکدیگر را می شناسید و چقدر واقع بینانه به رابطه تان نگاه می کنید؟ اینها نیاز به بررسی دارد و باید حتما به مشاور مراجعه کنید.
از نگاه من مسئله ای که وجود دارد اختلاق سنی نیست، بلکه سن پایین فردی است که از شما خواستگاری کرده است. اینطور که به نظر می آید فرد مورد نظر هنوز تحصیلات مدرسه را به اتمام نرسانده است. بنابراین نمی تواند از تجربه کافی برخوردار باشد و عاقلانه چنین تصمیم بزرگی را برای زندگیش بگیرد.
به هر حال استثنائات وجود دارند و شاید همانطور که شما اشاره کردید ایشان به این پختگی رسیده باشد. اما چیزی که غالبا وجود دارد این است که ازدواج پسر در سن پایین منجر به پشیمانی مردان از ازدواج می شود و حس می کند جوانی نکرده است و خیلی زود وارد مسئولیت زندگی شده است. شما خودتان را در نظر بگیرید آیا طرز فکرتان مانند 6 سال پیش است؟ آیا همان فردی هستید که شش سال پیش بودید؟ خواستگار شما در سنی قرار دارد که هر سال بزرگ تر شدن حکم 5 سال اضافه شدن به تجربیاتش را دارد.
چه چیزی می تواند به شما برای تصمیم درست در ازدواج کمک کند؟
- از شما تقاضا دارم سؤال هایی که اینجا مطرح شده است را از خودتان بپرسید و مکتوب کنید. معیارهایتان را بنویسید و ازیابی کنید. چقدر این فرد به معیار های شما نزدیک است. زمانی که به ازدواج فکر می کردید چه چیزهایی برای شما خط قرمز بود؟ آیا این فرد از خط قرمز شما عبور نکرده است؟
- یک فاصله موقت بین شما و فرد مورد نظر می تواند هم به شما و هم به طرف مقابل برای رسیدن به تصمیم درست کمک کند.
- در نهایت با توجه به توضیحاتم پیشنهاد من این است که حتما به مشاور مراجعه کنید و تصمیم برای ازدواج را ساده و سطحی در نظر نگیرید.
ممنون از توجهتان
برایتان آرزومند تصمیمی بالغانه هستم.
سلام من دخترم 39 سالمه لیسانس دارم عکاسم به آقایی علاقه مندم آقا دکترن چند سال از من کوچکترند یکبار ایشونو دیدم ولی رفتارشون مورد پسند بوده حس میکنم آدم خوبی هستن دوست دارم علاقمو ابراز کنم ولی میترسم ایشون منو قبول نکنن و اینکه به خاطر سنم نگران ازدواجم هستم که سنم بالا بره و تنها بمونم از نظر ظاهری خیلی زیبا هستم و مالی وضع خوبی داریم پاک هم هستم با هیچ کس دوست نبودم خواستگارم زیاد داشتم ولی مشکل پیش اومده به نتیجه نرسیده نمیدونم چه کار کنم لطفا راهنمایی کنید 22 تا 23 ساله به نظر میام امکان این هست که آقا فقط بخوان با شخص مثل خودشون که دکتر باشن ازدواج کنن یا اینکه اگه از علاقه من مطلع شوند تمایل به آشنایی داشته باشند نمیدونم چه تصمیمی بگیرم یا اینکه ممکنه در سن بالاتر مورد خوب برای ازدواج بیاد این مسائل نگرانم میکنه اگه من با آقا صحبت کنم وجهه بدی نداره یا اینکه واسطه بفرستم ممکنه به خاطر اینکه بزرگترم قبول نکنن نمیدونم چه تصمیمی بگیرم یا اینکه بخوان با دکتر ازدواج کنن و منو قبول نکنن برای سنم هم نگرانم با اینکه از نظر خانوادگی موقعیت خیلی خوبی دارم
منم پسرم و۳۸سالمه ولی ظاهرم مثل۲۰تا۲۵ساله هاهستش مشکلم اینه سنم به ظاهرم نمیخوره وتازه عقلم ازسنم بیشتره وبا دخترای بزرگتراز خودم سازگارم دقیقا مثل شماهستم،ولی من اگه دختر بودم باهیچ پژشکی ازدواج نمیکردم همشون خاعنند ولی خب استثناهم هستش
سن واقعا یک عدده من از عشقم ۷سال بزرگترم و واقعا هم دیگه رو میفهمییم و عاشق هم هستیم و زندگیمون عالیه .
از نزدیک به پنج سال قبل با خانمی که 4سال از خودم بزرگتر بوده در رابطه ام.اوایل قصد ازدواج نداشتیم.یکیدوسال بعدش بخاطر شرایط زندگی و اینک خیلی مهربون بودن و دنیا دیده و جسور بودن تصمیم گرفتم برای شروع زندگی رابطرو جدی تر کنم.ولی هیچوقت من بخاطر شرایط مالیم و شرایط نامناسب خونوادم نتونسم پا پیش بزارم.ولی واقعا به ازدواج فکر میکنم..اینم بگم شرایط خونوادشون از ما بهتره.درکل الان چنماهی میشه ایشون دیگه خیلی بد برخورد شدن و پرخاشگر و اهانت میکنن و هرکاریو گوشزد میکنن و بهونه سخت میارن.و میگن یا بیا خواستگاری یا برو پی زندگیت.منم حقو ب ایشون میدم.ما باهم سفرم رفتیم .توی سفر همیشه عالی بودیم با هم.ولی خب سن ایشونم داره میره بالا و حس میکنم این یکم آزارشون میده.الان من یه راهنمایی میخام که اگه این ازدواج بخاد سر بگیره چی میشه .خوبه که من پا پیش بزارم.این رفتار بدشون و کوچک کردن من ادامه پیدا میکنه.خیلی میترسم.ازین موضوع
سلام من عاشق یه دختر خانم شدم که متوجه شدم متولد 74 هست از من 3 سال بزرگتر میخوام با خانواده مطرح کنم ولی میترسم با مخالفت مواجع شم
سلام محمدی هستم ۱ سالم نیمه تو رابطم نامزدم ۳ سال ازم کوچیکتره ما اوایل رابطه خوب نبودیم باهم اونم ب دلیل عصبی بودن و دوران بد نامزدم بود ولی بعد ی مدت اوکی شد باهم خوب شدیم جوری ک من هرچی میگفتم با محبت پاسخ میداد و انجام میداد من خیلی احساساتیم سر مسایل کوچیک بهش گیر میدادم ک بهم توجه کنه توجهی ک خودم میکردم و از اون نمیدیدم بخاطر همین الان دوباره ب حالت عصبی برگشته دوسم داره ولی افکارش نسبت بهم عوض شده میگ تو زن سالاری میکردی درکم نمیکنی .الان اخلاقش خیلی تند شده باهام بهم چندین بار فحاشی کرد و من ازش گذشتم الانم تا ب حرفش گوش ندم کوچکترین ناراحتی از خودم بروز بدم باهام دعوا میکنه میگ داری دیوونم میکنی این رابطه بدرد نمیخوره و وقتی گریه میکنم میگ تو ی زن افسرده ای ک دنبال بهونه برای دعوایی حرفاشو عوض میکنه .دیگ نمیتونم تشخیص بدم این آدم آدم خوبیه یا نه لطفا راهنماییم کنید
سلام ببخشید من با یه دختر یک سال و هشت ماه بزرگتر از خودم وارد رابطه شدم آیا این انتخاب اشتباهه؟؟؟
سلام وقت بخیر خواستم بدونم ازدواج زمانی که خانم یکسال از آقا بزرگتر باشد در زمان بعد از ازدواج مشکل بهم میزند؟لطفا راهنمایی بفرمایید خیلی ذهنم رو بهم ریخته زمانی که هر دو طرف همدیگه رو دوست دارند آیا بهم زدن این رابطه از ابتدا بهتر نیست ؟
من چند سال هست عاشق دختری 3سال بزرگتر از خودم شدم خانواده مخالف هست چگونه راضی کنم
سلام .وقت بخیر .من سه ساله ازدواج کردم .یک پسر دو ساله دارم .شوهرم دوران اشنایی اینقد با من خوب رفتار میکرد و هر چی میگفتم .چشم میگفت ک فکر میکردم از اون ادم بهتری نیست .ولی از وقتی عقد کردیم رفتارش تغییر کرد همش گله میکرد ک فلان جا چرا مامانت این حرفو زد .چرا داداشت این کارو کرد .خیلی حساس و بدبین هست .حتی منو پارک میبرد .ولی همیشه با گریه برمیگردوند خونه .اینم بگم .ما از دو فرهنگ و دوزبان مختلف هستیم .تو دوران عقد همش ارزو میکردم ک زودتر ازدواج کنیم شاید بهتر بشه .ازدواج کردیم .و من همون اوایل باردار شدم .رفتارش بهتر ک نشد بدترم شد .تا جایی ک تو دوران حاملگی چن بار منو کتک زد .و الان با وجود سه سال زندگی بازم هر دو سه هفته ای سر یک مسیله کوچیک ک ارزش صحبت نداره .دعوا راه میندازه و منو کتک میزنه . من یک ساله معلمم .هر چی طلا داشتم و قرض از مادر و خواهر گرفتم و الانم تمام حقوقمو میدم بهش ک داریم خونه میسازیم .ولی اصلا ب چشمش نمیاد و همیشه طلبکاره .و میگه تو هیچ کاری برام نکردی. و نمیکنی .و میگه عرضه هیچ کاری نداری اگه معلم شدی از صدقه سر من شدی .با اینکه خودش کارگر بناست .ولی همش منو تحقیر میکنه .و من سه سال ازش بزرگترم همش تو سر من میزنه .الان واقعا موندم چیکار کنم .لطفا منو راهنمایی کنید
منو همسرم ۴ساله باهم ازدواج کردیم و اوایل ازدواجمون رابطمون خیلی عاشقانه حس خوشبختی توش بود اما بعد مدتی(حدود دوسال) یکی واولین دلایلی که مسب سرد شدن رابطمون بود دخالتهای خونوادگیش بود الانم همش فوش و بی احترامی میکنه حتی پیش خواهربرادراش،ودست بزنی هم داره حالام دوتا بچه دارم وناگفته نماند که شوهرم۷سال ازمن کوچیکتره،نمیدونم مشکل اصلی زندگیمون کجاس ،موندم که به پای این زندگی بمونم یاترک کنم برم
دوستان این تابوت را بشکنید که سن طرف مقابل بیشتره و ازدواج بخاطر همین مورد کنسل،سن یه عدد هست و چیز چرتی که کردند تو ذهن ادم های اطراف زندگی یا حتی خود شما،اگر طرف مقابل آدک زندگیتونه به تفاوت سن ذره ای فکر نکنید،لبخند همیشگی روی لبهای نازنینتون?
من 34سال سن دارم خاستگاری دارم که 8ماه ازم کوچیکتره.بنظرتون میتونه یه امتیاز منفی باشه؟من البته هنوز ایشون رو ندیدم و سنتی خاستگاری کردن و من در طی جلسه از مادرشون شنیدم سن رو
سلام اگر دختر ۲ سال از پسر بزرگ تر باشد در زندگی مشترک باعث چه مشکلی میشه
منیهدختردوستدارمکهاونازم۴سالبزرگتر. مناوندختردوستدارمولینمیدونماونمندوستدارهیانهبایدچکارکنمکهدخترباهامخوببشه. دختر۲۴سالههسامامن۲۰سالهمناوندختردوسدارماگهخاستگاربهشبفرسمبهممیادیانه
من پسرم ۱۷ سالمه مشکل من اینه که حس میکنم از هم سن هام بیشتر میفهمم و مشکل اصلی اینجاس که عاشق یه دختری شدم از خودم دوسال بزرگ تره و وارد رابطه شدیم الان یک ساله که میگذره و طرف میگه که من نمیخوام دیگه داخل رابطه باشم میخوام یکی باشه از خودم بزرگتر مردونه تر رفتار کنه
سلام من ۲۷ سالم هست و دختری رو دوس دارم که ۵ سال از من بزرگتره هم من هم اون دختر همدیگه رو خیلی دوست داریم و مطمعن هستم میتونیم باهم خوشبخت بشیم طرف مقابلم قبلا یک بار ازدواج کرده برای من اصلا مهم نیس چون دخترای امروزی هم قبل ازدواج رابطه دارن و حرف های مردم هم برام مهم نیس تنها چیزی ک برام مهمه اونه ک از صمیم قلبم دوسش دارم مسئله ی من اینه ک بعد ازدواجم طرف مقابلم از این شرایط ناراحت نباشه
عاشق زنی شدم 19سال ازم بزرگتره اونم عاشق منه. خیلی هم همو میخاییم ولی بخاطر اختلاف سنی مون میترسم. خاستم بدونم منو اون ک عاشقانه همو میخاییم ب نظرتون خوبع ک با هم ازدواج کنیم
فقط عشق ملاک نیست، چه بسیار عشق های شور انگیز، عشق های لیلی و مجنون که به ۶ ماه نکشیده سرد شدند. باید احساسات را کنار بگذارید و عاقلانه به تمام جوانب آن فکر کنید.
سلام.عاشق شدن فایده نداره ،برادر من عاشق شدش .ما راضی نبودیم سه سال باهاش مبارزه کردیم آخر موفق شدش باهاش ازدواج کرد .دوران نامزدی هر روز تنهای میرفتش بیرون وقتی به برادرمون می گفتیم می گفتش بره بیرون حال کنه بعد عروسی می گفتیم زن با کسی رابط داره .باور نمی کردش ،حالا بعد از ۱۶سال از هم جدا شدن .زنش هر چه پول وماشین وخونه زدش به اسم خودش .تازه بایدی مرده رابط داره با همدیگه همه چیز کشیدن بالا.
سلام ازدواج بادختری که ۱۰سال بزرگتراز پسر باشد چه معایب و محاسنی دارد ، آیا شدنی است ؟
سلام وقت بخیر. بهترین اختلاف سنی برای ازدواج، ۴_۷ سال که بهتر است در هر صورت آقا از خانم بزرگتر باشن. به طور کل به دلایل مختلف مثل اینکه، خانم ها زودتر از آقایان به بلوغ جسمی و فکری میرسن و همچنین خانم ها به علت زایمان و .. ممکنه که زودتر طراوت و شادابی خودشون رو از دست بدن و برای جلوگیری از مشکلات احتمالی در این زمینه توصیه میشه آقایان در مبحث ازدواج، از خانم ها بزرگتر باشن.
درمورد ازدواج با زنی که ۶ سال ازمن بزرگتر هست و یک ازدواج ناموفق در دوره نامزدی داشته که اهمیتی برایم ندارد وصرفا از برخورد خانواده ها میترسم و باهم تفاهم اخلاقی زیادی داریم هردو همکار هستیم
اتفاقا باید خیلی برایتان اهمیت داشته باشد که رابطه قبلی چگونه بوده و چه عاملی باعث گسست رابطه شده، نه تنها از زبان ایشان بلکه پیگیر این مسئله از سمت طرف مقابل ایشان باشید و احساساتی عمل نکنید.
من یک پسر مجرد هستم با یک دختر آشنا شدیم و حرف زدیم دختر از من بزرگتر هست چند سال چهار سال ولی از نظر اخلاق و رفتار و غیره همجوره با هم تفاهم داریم ولی خانواده من راضی نیستند چون میگم از تو بزرگتر هستو خوشکل نیست
سلام ایا با پسری که ۸سال از من کوچکتر است ازدواج کنم یانه.
بنده مهدی ۲۹سالمه تحصیلاتم کارشناسی ارشد ..از سال ۹۳دوران کارشناسی با یه دختری آشنا شدم فقط به عنوان دوست اجتماعی ایشون ۴۰سالشونه الان…که یکسری ماجراها اتفاق افتاد و حدود دوساله رابطه ما جدی شد و حالت عاشقانه پیدا کرد..منم بدون که اینکه به ته ماجرا فکر کنم و مشکلاتی که برا ازدواج اینا پیش میاد ابراز احساست کردم و الان اون عاشقم شده ..و پیشنهاد ازدواج سفید و امثال اون رو هم داده ..اون دختر خانم تاحالا رابطه ای نداشته و براهمین وابستگیش به من خیلی زیاد ..دوبار گفتم ته این رابطه ازدواج نیس و اینا دیدم فقط گریه و زاری میکنه و یه حالت مث جنون بهش دست میداد که خاطرات رو با گریه و خنده تعریف میکرد و خلاصه بگم جدایی به این راحتی ها نیس و میترسم بلایی سرش بیاد ..از یه طرف هم اختلاف سنی ۱۱ساله بینمون واقعا برا ازدواج نشدنیه …دختر خانم فوق لیسانس روانشناسی و کارمند هستن
باید شخصیت و کودکی هر دو شما دقیق بررسی و واکاوی شود.
سلام من پسری18ساله هستم و عاشق دختری1۹ساله شدم میخوام بدونم اگه باهاش ازدواج کنم مشکلی که پیش نمیاد و نظر شما چیه؟
ضمن عرض سلام من و خانمم درحالی که من ۱۶ سالم و خانمم ۲۶ ساله بود علی رغم مخالفتهای خانواده هامون عروسی کردیم ولی خانواده هامون با ما قطع رابطه کردن خانمم شاغل بود و کارمند رسمی اموزش و پرورش بود و یه خونه کوچک داشت که ما بعد ازدواج اونجا ساکن شدیم منم که سال اخر دبیرستان بودم صبح ها به مدرسه میرفتم و عصرها در فروشگاه دوستم کار میکردم یک سال بعد اولین بچمون که دختره بدنیا اومد و سه سال بعد دختر دوممون به دنیا اومد از میان فامیلمون که حرفش در میان فامیل برش داشت باعث ازدواج من و خانمم شد ولی متاسفانه خانواده هامون با ما قطع رابطه کردن البته بامن و خانمم. تا اینکه نزدیک به سربازیم رسید که با پیگیری های فامیلمون من از سربازی معاف شدم تنها کسی که از فامیل که هم باعث ازدواج من و خانمم و هم معافیت سربازیم و هم بچمون رفت و آمد داشتنی پدر و مادرمون برا دیدن نوه هاشون نیومدن و دوست داشتن که ما از هم جدا بشیم ولی نه تنها از هم جدا نشدیم بلکه صمیمیت من و خانمم روزبه روز بیشتر شد طوری که دوری همدیگه نمیتونستیم تحمل کنیم الان که ۲۰سال از زندگی مشترکمون میگذره من ۳۶ و خانمم ۴۶ ساله هست و دخترامون یکی ۱۹ و یکی ۱۶ ساله است و از نظر مالی هم وضعیتشان هم رونق گرفت من و خانمم اینقدر وابسته بهم هستیم که چند ماه پیش دو روز مجبور بودم برم و بیام که وقتی به خونه رسیدم و وارد خونه شدم من و خانمم چنان همدیگه بغل کردیم که مثل اینکه بعد چندین سال همدیگرو پیدا کردیم طوری که دخترامون تعجب کرده بودن البته اینم بگم که خانوادم قبل از ازدواجم میخواستن با دختر یکی از فامیل ازدواج کنم که چیزهای بدی از اون دیدم که دوست نداشتم باهاش ازدواج کنم و اون دختر چهار بار ازدواج کرد. و طلاق گرفت ولی خانمم از همه نظر عالی هست و از اینکه من در کنار چنین زن خوب مهربان و بینظیری زندگی میکنم خوشحالم باینکه خانمم ۴۶ سالش هست ولی آنقدر زیبا و دلنشین و خوش اخلاق هست و چهره خانمم اگه ببینی میگی حدود ۳۱ یا ۳۲ ساله هست. اینم بگم اختلاف سنی تنها ملاک نیست من و خانمم چنان همدیگه دوست داشتیم و عاشق هم بودیم که تمام سختی هامون پشت سر گذاشتیم زیبایی پول و ثروت اینها خوب هستند ولی عشق و علاقه و تفاهم مهمتر از اینهاست من از اینجا میگم اگه هزار بار بمیرم و زنده بشم بازم انتخابم خانمم هست اینم بگم که وقتی عشق و علاقه و تفاهم باشه در کنارش هم زیبایی و پول و ثروتم و داشتن یه رابطه جنسی خوب هم خوب هست وقتی در یه زندگی عشق علاقه و تفاهم باشه دو نفر اینقدر به همنزدیک میشن که هیچ کس هیچ چیزی نمیتونه جداشون کنه
سلام خدمت شما بزگوار من دختر ۲۹ساله هستم یه خواستگار دارم که ۲۴سالشه سریع بهشون به خاطر سنشون جواب رد دادم ،والله من میترسم با کسی ازدواج کنم که از من کوچکتر شایددر آینده ارم سیر بشه یا خیلی چیزای دیگه ولی ایشون اسرار دارن حداقل چند جلسه باهم صحبت کنیم واقعا ادم بیشتر از حرف مردوم میترسه
سلام من ٣٨سالمه لیسانس و شاغلم الان ٧ساله ازدواج کردم با آقایی که دو سال از من کوچکتر و دیپلمه است ما اختلاف مالی هم داشتیم و از اول من میدونستم اما چون شرایط خودم خوب بود فکر میکردم مهم نیست تا قبل از عقد همه چیز خوب بود ولی وقتی عقد کردیم همسرم ماشین من رو گرفت دیگه بهم نداد خیلی برام هزینه نمیکرد و مسافرت نداشتیم تا ازدواج کردیم دخترم دنیا اومد که باز هزینه های مربوط به خودم و هر چیزی که مربوط به من میشد با بخشی از هزینه های بچه افتاد رو دوش من به مرور زمان ماشین رو عوض کردیم مدل بالاتر گرفتیم یه وام به من تعلق گرفت که شوهرم گرفت و گفت خودم قسطاش رو میدم چون از کار بیکار شده بود با ماشین من که حالا مدل بالاتر شده مشغول به کار شد خرج خونه و قسطارو از همون میداد البته خرج خونه مختصر و چیزهای ضروری فقط که تو این مدت من ماشین نداشتم پیاده رفت و آمد میکردم تا اینکه به اسم شوهرم با پول خودم ماشین ثبت نام کردم و گرفتم برای خودم این بگم رابطه من و شوهرم خیلی سرد شده از این بی توجهی های شوهرم من کلا افسرده شدم که بعد از این ماشین شوهرم اخلاقش بدتر شده که این ماشین مال من بوده تو گرفتی برای خودت میگه من باعث شدم تو پیشرفت کنی تو باید بیشتر هزینه زندگی کنی میگه من مثل یه برده باید کار کنم قسط ماشین تورو بدم که تو پولدارتر بشی و من هیچی بهش میگم من اینو نخواستم خودت خواستی از سر بیکاری خوب برو دنبال یه کار بهتر اما قبول نمیکنه الان بارداری دوم هستم کوچکترین هزینه ای جهت بارداری و زایمان بهم نمیده حتی کمک هم نمیکنه اصلا برایش مهم نیست منم ازش نخواستم خودم هزینه کردم ولی از اینکه اینارو میبینه و باز ازمن طلبکاره بیشتر حرصم میگیره الان موندم باهاش چکار کنم ما رابطه زناشویی خوبی هم نداری
به نظر نمی رسد صرفا تفاوت سنی باعث مشکلات شما شده باشد، علاوه بر مسائل مالی به نظر می رسد مشکلات دیگری داشته باشند، روابط هر دو و کودکی هر دو شما باید بررسی شود. به دیدگاهی که در مقاله علل بی توجهی مرد به زن نوشتم مراجعه کنید.
ببخشید من عاشق دختری3سال بزرگتر از خودم شدم هم رو هم خیلی دوس داریم ولی خانواده ها نمیدونن قدمون هم هم اندازید بنظرتون مشکلی داره. ما از لحاظ عقاید و فرهنگ خانوادگی خیلی مشابه هستیم خانم اهل لرستان هستند بنده هم خوزستان ولی خیلی هم رو دوس داریم فقط هنوز خانواده ها نمیدونن بنظرتون چیکار کنیم؟ اختلاف سنی زیادی هم نداریم ۲سال هستش مشکلی تو زندگی به وجود نمیآید ؟
سلام عرض ادب من پسری هستم 31 ساله و الان با خانومی هستم که 36 سالشه و نزدیک به 4 سال هم هست داریم با هم دوستی و زندگی میکنیم ولی یه مدتی هست که پیش خودمون میگیم این داستان و رسمیش کنیم ولی یه چیز مثل خوره تو وجودمه که الان که ما چهار ساله همو میشناسیمو با هم خوبیم فردا بعد ازدواج من به خاطر اختلاف سنی و روابط دیگه پشیمون نشم راهنمایی میخواستم. با دوستان و اشنا ها که رفتم و آمد دارم همه به هم میگن که به هم میآییم ولی الان خودم دو دل شدم تو این چند سال من به غیر ایشون با دونفر دیگه هم بودم یه جورایی ولی اولویتم و برنامه هام با ایشون بوده. جفتمون از نظر مالی هم مستقلیم ایشون 100 درصد منو میخواد از رفتاراش معلومه ولی من 60 درصد از نظر چهره به خودم میخوره 34 سالم باشه اونم یه کوچولو شکسته شده چون پدر نداشته و از 20 سالگی کار میکرده. و این نکتم رو هم بگم فقط پدرم راضی به این ازدواجه مادرم زیاد راضی نیست. دلیل مادرم سن و چهره ایشونه. مادرم دنبال یه چهره جذاب و با نشاط و کم سن و میگه زن زود شکسته میشه بعد از بارداری و پشیمون میشی. از همه لحاظ مطیع منه ولی تو خودم گیر کردم که اگه ازدواج کنم و بچه دار بشم و اون بخواد از لحاظ جنسی و چهره ضعیف بشه تو زندگیم به مشکل نخورمو دنبال زنای دیگه باشم. میدونم از لحاظ زندگی میتونم به جاهای بالا تر میرسم با ایشون ولی چهره و سنش رو مخمه که هی دارم کلنجار میرم
شما همین الان هم به ایشان متعهد نیستید، با این بهانه ها فردا هم متعهد نخواهید بود و ممکن هست طفل معصومی را هم بی پناه کنید، پس اول مشکلتان را با خودتان حل کنید. با خودتان رو راست باشید.
من پسری هستم ۳۰ ساله،و قصد ازدواج با دخترخاله ام رو دارم که ۳۳سالشونه ،و با وجود اینکه ایشون ۳ سال از من بزرگتر هستن آیا در زندگی با این اختلاف ۳ساله مشکلی پیش نمیاد؟از همه نظر با هم تفاهم داریم،لطفا شما از نظر سنی در نظر بگیرید که آیا سن در ازدواج خیلی حائز اهمیته یا صرفا یک عدده؟!
اگر ابعاد دیگر شخصیت همدیگر را شناختید در این مقطع سنی اختلاف سه سال مشکلی ایجاد نمی کند.
سلام من حدودا سه هفته میشه که با یه پسری آشنا شدم … توو یه مجتمع تجاری منو دید افتاد دنبالم … بعد ازم شماره خواست من گفتم رل دارم (الکی) بعد دوست منو صدا زد گفت واقعا رل داره دوستمم گفت نه … بعد دیگه دوباره اومد جلو گفت شماره بده گفتم نه …. دیگه خیلی اصرار کرد گفت ندی نمیرم منم دادم … حدود سه هفته باهم در ارتباطیم و ظاهرا خیلی منو دوست داره ولی خب اون متولده 1382 هستش من متولد1378 … به خانواده اش گفته … خانواده اش گفتن مشکلی نداریم با این موضوع ( تک فرزنده و پدر و مادرش از هم طلاق گرفتن و الانم عکاسی و برنامه نویسی انجام میده ) منم تک فرزندم و هنوز برا کنکور میخونم و حس میکنم دوسش دارم …. ولی خب نمیدونم رابطه رو ادامه بدم یا نه …. ممنون میشم راهنمایی کنید
شما در سن نوجوانی هستید و از طرف دیگر آشنایی سه هفته ای خیلی کوتاه هست. باتوجه به اینکه پدر و مادرش هم جدا شدند نیاز به بررسی بیشتر دارید و حتما باید هر دو طرف به خودشناسی برسید و بعدا اقدام کنید.
سلام وقت خیر , بنده ٣٩سال سن دارم خانم هستم یکبار ازدواج ناموفق داشتم الان یه اقایی خواستگار بنده هستن ٨سال کوچکتراز من هستن
سلام .. خسه نباشید .من عاااشق پسری ک 9 سال ازم کوچیکتره شدم ؛ و ایشونم طالب ازدواج با بنده اس هر خصوصیاتمون جوره ولی اختلاف سنی دوتامون میتونه در اینده مشکل ساز باشه یاااا نه
من ۳ سالی هس با یه دختر خانمی در ارتباط هستم و ایشون ۴ سال از من بزرگتر هستن ..اوایل قصد برا ازدواج نبود ولی بعدا قصدمون جدی شد و بیشتر حس کردیم ب دردهم میخوریم …اما چن ماهی میشود ک من حسم نسبت ب اون اوایل کم رنگتر شده و فک میکنم اون اوایل احساسی برخورد کردم البته ناگفته نماند ک حرف مردم بی تاثیر نبود …ینی من همش فک میکنم ک مردم میگن رفته از خودش پیرترشو گرفته و وقتی ب این جور مسائل فک میکنم حسم کم رنگتر میشه ..اما تو این مدت ک باهم بودیم با وجود اختلاف نظر هایی ک بعضی جاها داشتیم در کل رابطه خوبی داشتیم ..اما میگم چن ماهی هس حسم اون اوایل حس اول رابطه نیس …و موندم چیکار کنم
اگر اینقدر نگاه دیگران برایتان مهم هست و تحت تاثیر دیگران قرار می گیرید. بهتر است اقدام به این کار نکنید.
دختری ۳۷ ساله هستم و مجرد هدفم ازدواج هست تو رنج سنی خودم مورد کم هست بیشتر موردای من از نظر سنی ازمن کوچیکتر هستند از ۷تا ۱۳ سال کوچیکتر از من چون ظاهراً خیلی کمتر ازسنم هستم با این موضوع مسأله ای ندارن بنظرتون باید چکار کنم؟ در موردشون جدی فکر کنم؟
در این رنج سنی تا پنج سال مشکل زیادی ندارید، اما هر موردی بود تمام جوانب امر را بسنجید.
ازدواج با پسری که من ۶ ماه از دختر کوچک تر هستم اشکال دارد؟
سلام. من متولد 59 هستم و مجرد هستم و هیچ وقت ازدواجی نداشتم. خواستگاری دارم که متولد سال 65 است و در واقع شش سال از من کوچکتر است. و ایشون هم مجرد هستن و ازدواجی نداشتن. ما همدیگه رو دوست داریم و قصدمون جدی هست. ولی به دلیل اینکه تا الان اونقدر در انتخاب بد و خوب کردم و ازدواج نکردم، الان ترسیدم. نمی دونم چی می شه زندگی با همچین مردی. نگرانم
منم تو همین شرایطم خداکمک کنه
سلام وقت بخیر.. با یه آقا ۷ ماه پیش آشنا شدم که از خودم ۷ سال کوچیکتر هستند. من متولد ۷۱ و ایشون متولد ۷۶ می باشند. از لحاظ تحصیلی ایشون تحصیلات دیپلم و بنده لیسانس حقوق دارم. ایشون توی مدت زمان خیلی کمی به من وابسته شدند و از نظر اخلاقی هم بیشتر از سن و سال خودشون متوجه رفتارهاشون هستند. توی مدت کوتاهی گفتن ک قصدشون ازدواجه و در مورد من با خانوادشون صحبت کردند. ناگفته نماند که من تبعه افغانستان و ایشون ایرانی می باشند. بعد از مدتی متوجه شدم ایشون سیگار و ماریجوانا مصرف میکنند و گفتن که بخاطر تو ترک میکنم. تا الان هرکاری که گفتن عملی کردن. وابستگی زیاد و حسادت زیادی دارن به اینکه من حتی با خانوادم وقت بگذرونم. به نظرتون میشه با این فرد خوشبخت بود؟ البته ناگفته نماند که تا الان حتی به من نگفتن بالای چشمت ابرو هست. سر دوراهی گیر کردم. اگر ممکن بود راهنماییم کنید. ممنونم.
حتما باید مراجعه کنید، اینکه با این تفاوت سنی عاشق شدند، وابسته هستند آیا فردا تمام مسئولیت های زندگی روی دوش شما خواهد افتاد؟ اینکه حسود هستند؟ به کسان دیگری هم هستند؟ آیا خودشان را آدم حقیر و ناقصی می دانند؟ به چه چیزی حسادت می کنند؟ چه درد ها و رنج هایی در کودکی داشتند که نتوانستند با آن مواجه شوند و اعتیاد را انتخاب کردند؟ آیا آدمی هستند که انضباط کافی ندارند و می خواهند شما ایشان را جمع و جور کنید؟ پس هر دو برای خودشناسی بیشتر به یک طرح واره درمانگر مراجعه کنید.
من با اقایی اشنا شدم یه مدته که دو سال بزرگتر هستن از من ، من ۲۰ ایشون ۲۲ سال دارند. پیشنهاد دادن بیشتر همدیگه رو بشناسیم. عجله ای برای ازدواج نداریم چون سنی نداریم ولی خب هدفمون ازدواجه و قراره اگر یه مدت گذشت و دیدیم برای هم مناسبیم خانواده هارو هم در جریان بذاریم. به نظرتون سنمون مشکل ایجاد نمیکنه ؟ چون نمیدونم اگه اوکی بود و قرار باشه به ازدواج ختم بشه شاید خیلی طولانی شدن این مدت اشنایی هم مناسب نباشه
شما هنوز در سن نوجوانی هستید و به پختگی لازم نرسیدید. بهتر است بیشتر همدیگر را بشناسید. عجله نکنید.
با دختری که 8 سال بزرگ تره ازدواج بنظرتون خوبه یا خیر
به نظر شما چه کاری را باید برای خوشبخت شدن با دختری که دو سال از ما بزرگ تر است انجام دهیم
خوشبختی شما به سلامت روان هر دوی شما بستگی دارد، هر چه سالم تر خوشبخت تر، هر چه رشد یافته تر و پخته تر از نظر عقلی خوشبخت تر، هر چه کودک درون شاد و فعالی داشته باشید خوشبخت ترید. برای شناخت خود و طرف مقابلتان حتما مشاوره قبل از ازدواج از یک طرح واره درمانگر بگیرید.
یه پسری که دوسال ازم کوچیکتره اشنا شدم از طریق اینستاگرام، رفت و امد میکنه برای دیدن هم و اینکه دانشجو دکترام و متولد ۷۳ و ایشونم فوق لیسانس و کارمند متولد ۷۵،، تصمیمش جدیه برای ازدواج ولی تو دیدار اول خودش رو هم سن معرفی کرد و گفت میترسیدم از دستت بدم و اینو بگم من اهل کرمان و ایشون سبزواری هستن که برای زندگی باید سبزوار برم و مشکلی با این قضیه ندارم چون ۷سال هست خارج استانم به واسطه درسم،،، فقط اینکه خیلی تفاهم داریم ولی بشدت نگران اختلاف سنی و برخورد خانوادش که بفهمن و ایا قلبی راضی هستن یا نه
شما باید حضوری بیشتر همدیگر را ببینید و بشناسید، این مسئله را با خانواده ها مطرح کنید، به آینده این مسافت بیندیشید. ابعاد مختلف شخصیت همدیگر را بشناسید بعد اقدام کنید.
سلام من پسری هستم 23 ساله با خانومی آشنا شدم چن ساله که 6 سال از خودم بزرگ تره. و مطلقه هست و دوتا دختر داره ک دختراش پیش باباشن فقط ماهی یع بار میرع میبنتشون. من باهاش مسافرت رفتم تقریبا اخلاقامون معیارامون به هم میخوره. و هر کی مارو دیده. میگه بهم میایید. یعنی متوجه نمیشه ایشون بزرگتره. فرزندانش حضانتشو پدر گرفته و خودش میگه قرار نیس با ما زندگی کنن. میخوام به خانواده نگم ک بچه داره بگم فقط طلاق گرفته. چون پدر و مادرم سنشون بالاس ریش و قیچی دست خودم هست. ولی میگن از نظری جنسی بعد به مشکل میخوردید.چون من اگه بشم 40 سالم خانوم شده 36. الان خیلی فکرم درگیره چون دوسش دارم واقعاً.
شما الان در سن نوجوانی هستید از هر نظر به بلوغ نرسیدید، ایشان دو فرزند دارند، به نظر نمی رسد تمام جوانب را سنجیده باشید، از طرف دیگر تا کی می خواهید پنهان کاری کنید، اینکه در عرض چند ماه همدیگر را شناخته باشید اصلا کفایت نمی کند، دوستی و آشنایی شما بهتر است بیش از یک سال طول بکشد و برای شناخت خود و طرف مقابل از یک درمانگر کمک بگیرید و بعدا اقدام کنید.
سلام من از ی دختری ک ۴ سال ازم بزرگتره خوشم اومده و بهش پیشنهاد دادم قبول کرده ولی گفته اخلاق بچه گونه و… نمیخوام من الان باید چیکار کنم تا اونی ک میخواد باشم!؟
شما زمانی که همدیگر را انتخاب می کنید باید از هر نظر همدیگر را بپذیرید. اینکه شما بخواهید ایشان به میل شما تغییر کند و یا ایشان بخواهند شما تغییر کنید جای بحث و سوال هست؟ آیا در کودکی مورد انتقاد و سرزنش دیگران بودید؟ آیا دائم مقایسه شدید؟ نگران چه چیزی هستید؟ قضاوت دیگران برایتان خیلی مهم هست؟
سلام، اینکه میگن 2نفر بدون محبت به هم وارد زندگی بشن، بعد از مدتی علاقه بوجود میاد، درسته؟ آیا اسمش علاقه ست یا عادت کردنه؟؟
مدت3ماه هستش که با معرف با خانمی که 2سال بزرگتر از منه، همه جوره از من برتر هستش آشنا شدم، خیلی حواسش به من هستش ولی هنوز ارتباط گرفتن باهاش برام مشکله و گاهی هم میترسم از اینکه بخوام باهاش ازدواج کنم.
سلام وقت بخیر من با خانمی آشنا شدم که سه سال از خودم بزرگتر می باشد. ایشان ۳۳ و من ۳۰ می باشم . در تحقیقات و صحبت اولیه دیدگاه ها در مسائل مختلف فرهنگی اجتماعی و… نزدیک به هم هست . و این طور که مشخص هست ایشون فردی تکیه کننده به همسر در زندگی هستند . حالا با توجه به ابن شرایط میتوان برای آشنایی بیشتر اقدام کرد و از فاکتور سن چشم پوشی کرد؟؟؟؟آیا از بابت مسائل جسمی و جنسی جای نگرانی است این اختلاف سنی؟
سلام وقت شما بخیر من یه خانم کاملا اجتماعی از نظر مالی استقلال کامل حتی خرج خونه هم با خودمه شوهرم اگه شرایط مالیش خوب باشه کم نمیزاره ولی متاسفانه اخلاق بدش اینه که منو آزاد نمی زاره در تصمیم گیریهایم دخالت بیجا داره با اینکه یه خانم تحصیل کرده همه منو قبول دارن ولی یه کم زود رنجم ولی آدم کاملا منطقی هستم شوهرم از من کوچکتره من کارشناسی و اون دیپلم هستش با هر اوضاعی بود زندگی کردیم 44سالمه هفده سال داریم زندگی میکنیم یه دختر و یه پسر دارم در کل حساب کنیم مرد خوبیه ولی در بعضی مواقع به بن بست روحی میرسم مثلاً در طول یه هفته در پنج مورد نذاشت کاری که میخام و انجام بدم اصلا منت کشی نمیکنه هرگز به من زبانی ابراز علاقه نمیکنه ولی من فقط در بعضی مواقع متوجه هستم که به من اهمیت میده مثلاً میگه آره میخام برات طلا بخرم یا سفر ببرم ولی نمیتونم با یه مرد غریبه گفت و شنود کنم اگه خوشش نیاد به ضررم باشه باید کنار بکشم خیلی بهم سخت میگذره نمی تونم باب میلم رفتار کنم بعضی وقتا دو راهی گیر میکنم
اینکه خود شما چقدر به استقلال و آزادی نیاز دارید جای سوال هست یا واقعا محدودیت های ایشان زیاد هستند؟
در یک رابطه ما نیاز به ۱. دلبستگی ایمن ( محبت، امنیت، ثبات و پذیرش) ۲. خودگردانی، هویت و کفایت ۳. بیان نیاز و احساسات های سالم ۴. محدودیت های واقع بینانه و خویشتن داری ۵. خودانگیختگی و تفریح ۶. رابطه جنسی رضایت بخش داریم.
هر کدام از این نیاز ها برطرف نشود ممکن هست ناکامی هایی برای شخص بوجود آورد ، بخصوص و بیشتر نیاز اول.
اما برآورده شدن این نیازها در رابطه بستگی به برآورده شدن آنها در کودکی ما دارد، هر چه با ناکامی بیشتری مواجه شده باشیم هم اکنون هم دچار مشکلات بیشتری می شویم.
آیا در کودکی به هر خواسته شما تن دادند و الان نمی توانید با محدودیت ها کنار بیایید؟ یا ایشان فرد کم اعتمادی هستند و از مراودات شما نگرانند؟
سلام من دختری 37 ساله هستم با پسری 33 ساله حدودا” یکسال هست که اشنا شدم و از نظر کاری و مسئولیت پذیری پسر خوبیه من خوئم هم کارند هستم از نظر تحصیلات هم بهم میخوریم اما احساس میکنم بخاطر شرایط سنیش بعضی وقتا تو گفتگوهامون حرف منو درک نمیکنه و این باعث شده از طرف من برای ازدواج ترس ایجاد شده و خیلی مرددم . اصلا خیلی خوشحال نیستم نمیدونم چرا
چهار سال اختلاف سن در این مقطع سنی برای شما مشکلی ایجاد نمی کند. سعی کنید ابعاد مختلف شخصیت ایشان را بشناسید و همچنین خودتان را بعد اقدام کنید.
سلام من خانمی هستم که مردی به خواستکاریم امده که ۶ سال از من کوچکتر است چی کار کنم به نظرتون او اقا میگه برای من مهم نیست اما من خودم خیلی میترسم ممنون میشم کمکم کنید
باید واقعیت را عنوان کنید و از هر نظر همدیگر را بشناسید، اگر ترس از دست دادن دارید، به فکر حل مشکل خود باشید که اصلا چرا کسی را انتخاب می کنید که احتمال از دست دادنش هست؟ آیا در کودکی ثبات و آرامش کافی در خانواده شما حاکم بوده است؟ از نزدیکان خود بخصوص یکی از والدین را به هر دلیلی از دست ندادید؟ مادر یا پدر مسافرت طولانی نداشتند؟ بیمارستان نرفتند؟ حیوان خانگی نداشتید که از دست بدهید؟ همه اینها در ترس شما تاثیر گذارند.
حقیقتا بنده آقا و معلم هستم و عاشقی یکی از همکارانم شدم که تازه متوجه شدم ایشون حدود ۳ سال بزرگ تر هست و الان خیلی ناراحتم….باورم نمیشه این همه تفاهم رو باید بخاطر سن بزرگتر دختر کنار بذارم و این عشق رو فراموش کنم. البته دختر خانوم از لحاظ ظاهری بسیار زیبا هستند و اصلا بهشون نمیخورد بزرگ تر باشد….من ۲۲ سالم هست و ایشون ۲۵
چه جالب…شرایطت شما دقیقااااا مثل منه…منم معلم و ۲۲ ساله هستم و عاشق دختری ۳ سال بزرگتر شدم
منم همینطور . باید چکار کنیم العان
شما در سن کمتر از بیست و پنج سال هستید اگر خودتان را کاملا باور دارید و می دانید از هر نظر به به بلوغ رسیدید، می دانید فرد متعهدی هستید، در آینده پشیمان نخواهید شد و شناخت کافی از همدیگر دارید، سن سه سال مشکل زیادی ایجاد نمی کند.
من دختر هستم متولد اردیبهشت 1370 با پسری از طرف خانواده به هم معرفی شدیم که ایشون متولد بهمن 1373 هستند ما اصلا همدیگر رو ندیدیم و نه میشناسیم ولی برای اولین بار تلفنی با هم حرف زدیم دوتامون فارغ التحصیل ارشد مهندسی صنایع هستیم. میخوام بدونم ازدواج دختر با پسری که سه سال کوچتر است مشکلی ایجاد نمی کنه؟ لان دوتامون حدود 7 ماه هست تو کارخونه کار می کنیم. وجه اشتراکمون زیاده. مثل مذهب اعتقادات خانواده حتی قد. خلاصه با هم مچ هستیم. اما مشکلی که اینجا مطرح هست فقط اختلاف سنی مون هست.
سلام من ی خواستگار دارم که ۴ سال از من کوچکتر هستش من خودم ۳۷ سال و ایشون۳۳ سال .یکبار باهاشون ملاقات داشتم شرایط اجتماعی و مالی تقریبا مناسبی دارن و از نظر ظاهری هم موجع هستن بیشتر ترس من اینکه تو زندگی سن من به رو بیا و تو فامیل همه بگن شوهرش از خودش کوچیکتر قبل از اینکه باهاشون صحبت کنم جوابم کاملا منفی بود ولی بعدش که باهاشون ملاقات کردم تقریبا ۵۰ درصد موافق هستم ولی بازم ترس از مسولیت زندگی و حرف دیگران منو خیلی اذیت میکنه و اینکه خانواده ام هنوز در جریان این موضوع نیستن و نمیدونم چه عکس العملی نشون میدم. همش نگرانم اگه تو زندگی بهم بی احترامی کنه من واقعا خورد میشم اصلا تحمل بی احترامی ندارم.
شما در سن مناسبی برای تصمیم گیری هستید، تمام جوانب را بسنجید، کاملا همدیگر را بشناسید، اما فقط به خاطر حرف دیگران زندگی را بنا نکنید. موفق باشید.
من دو سه ساله با پسری که ده سال از خودم کوچیکتره رابطه دارم اوایل رابطه من واقعیت خودمو نگفته بودم تا اینکه رابطه برام جدی شد الان یکساله که حقیقتو میدونه و قبول کرده که بیاد خواستگاری در کل پسر خوب و متینی هست و از عشقش به خودم مطمئن هستم ولی خانواده ام میگن اختلاف سنیتون زیاده ممکنه تو اینده مشکل ایجاد کنه ولی خانواده پسره موافقن و میگن مهم درک و شعور و فهم دو طرفه سن فقط یه عدده
اولین مطلبی که باید در نظر داشته باشید این است که فاصله ی سنی مناسب برای ازدواج یکی از معیار های اصلی موفقیت در زندگی مشترک میباشد. با این حال در صورتی که ارزیابی واقع بینانه و تخصصی در حین مراحل مشاوره قبل از ازدواج صورت گرفته باشد احتمال وقوع مشکل در روابط زوجین کمتر خواهد شد.
در این ارزیابی می بایستی نقش کلیشه های جنسیتی و فرهنگی طرفین بررسی شود و همچنین صرف دوست داشتن طرف مقابل نباید باعث شود که چشم به روی واقعیت های موجود ببندیم. مطلب مهم دیگر این است که شما باید در نظر داشته باشید آیا تمایل به مادری کردن یا کنترل گری و سلطه گری در شما وجود دارد؟ همچنین باید بررسی شود آیا تمایل به دریافت مراقبت های مادرگونه در آقا وجود دارد یا خیر.
نکته ی بسیار مهم دیگر میزان پختگی و بلوغ عاطفی طرفین است که حتما باید در یک سطح باشد. بهترین شرایط برای ارزیابی بلوغ عاطفی و پختگی روانی دوران آشنایی قبل از ازدواج است که اکنون در آن قرار دارید. در طول مدت دوستی قبل ازدواج با فرد مورد نظر در حین ملاقات های متعددی که دارید٫ حین صحبت کردن٫بیان دیدگاه های فردی و اجتماعی٫میزان رسش و پختگی فرد مشخص میشود.
لازم به ذکر است امروزه با روش هایی از جمله تغذیه سالم ٫ ورزش و بالا بردن سطح آگاهی میتوان از پیری زودرس جلوگیری کرد اما اگر به هر دلیلی حوصله ندارید که برای خودتان وقت بگذارید و رسیدگی به امور ظاهری برای شما اولویت ندارد این رابطه میتواند برای شما دردسر ساز شود.
در آخر، پیشنهاد میشود پیش از این که تصمیم قطعی برای انجام دادن یا ندادن این کار بگیرید ابتدا مشاوره فردی و سپس مشاوره پیش از ازدواج را انجام دهید.
اگر شما سن پایین تر از بیست و پنج دارید، معمولا مشکلات و چالش های آینده را نمی بینید. اما اگر بالای بیست و پنج هستید و از هر جهت همدیگر را شناختید ، از مشاور کمک گرفتید، ابعاد مختلف شخصیت همدیگر را شناختید و با علم و آگاهی ازدواج می کنید و مشکلات آینده اش را می پذیرید اقدام کنید در غیر اینصورت چالش های فراوانی در پیش رو خواهید داشت.
من دوسال از شوهرم بزرگترم ۵ سال زندگی مشترک و شروع کردیم .از قبل ازدواج مستقل و شاغل بودم بسیار اجتماعی و فعال در جامعه هستم.بعد ازدواج متوجه شدم همسرم بسیار دورنگرا و منزوی و شغل ثابت ندارد و هرجا میره سرکار نهایت ۶ ماه بعد مجدد بیکار میشه. کل زندگی مون تحت مدیریت منه و شوهرم بفکر هیچی نیست سرکارم که میرفت نهایت اجاره خونه رو میداد و پولهاشو هم پنهان میکرد والان ۷ ماهه بیکار و صبح میرم سرکار شب میام و حس میکردم مواد استفاده میکنه و دیگه کاملا بامن حتی خونه پدرو نادرشم به زور میومد تا متوجه شدم بله معتاد شده ?مواد استفاده میکنه…بهش گفتم میخوام جدا شم گریه کرد و بهم وکالت در طلاق داد تا درست شه سعی میکنه درست شه اما من مطمئن نیستم….ادم توداری هستم و برای اینکه خانواده ام دخالت نکن و جوش نزنن نگفتم بهشون…وقتی میگم جدا شیم احساساتی میشه گریه میکنه و دلم میسوزه براش…دادخواست طلاق دادم و متوجه شده باز داره تلاش میکنه مانع جدایی شه…
دوست عزیز شما سن خود را نگفتید، معمولا سنین کمتر از بیست و پنج سال چون هنوز از هر نظر به بلوغ و پختگی نرسیدند، اختلاف سن بخصوص بیشتر از پنج سال برایشان چالش می شود، اما همسر شما به نظر می رسد آدم مسئولیت پذیری نیست، آدم وابسته ای بوده، پدر و مادر حمایت افراطی کردند یا اصلا حمایتی دریافت نکرده و جذب شما آدم مسئولیت پذیر و قدرتمند شده تا ضعف خود را بپوشاند. اگر می خواهید به این رابطه ادامه بدهید باید ایشان را وارد مسئولیت کنید. از کارهایش ایراد نگیرید، همواره تشویقش کنید، نمی تواند شغل ثابتی بگیرد احتمالا خودش را آدم شکست خورده ای می داند، در دوران تحصیل دچار ناکامی شده، پدر و مادر به موقع و به جا تشویق نکردند، استعداد و توانمندی هایش را شناسایی نکردند و به او جهت ندادند.
دختری 34 ساله هستم قصد ازدواج با پسری را دارم که از خودم 6 سال کوچکتر است ما حدود پنج سال با هم دوست بودیم الان قصد ازدواج داریم و تفاوت سنی بینمان باعث نگرانی شده به نظر شما مشکلی پیش می اید در مدت چهار سال واقعا همدیگر را دوست داشتیم و چشم بسته تصمیم به ازدواج نگرفتیم.