مورد خیانت قرار گرفتن توسط مردی که خیلی دوستش دارید بسیار دردناک و عذابآور است. تصور اینکه فردی که فکر میکردید تا همیشه در کنار شما عاشقانه زندگی خواهد کرد، به شما خیانت میکند ملالآور است.
خیانت زناشویی باعث احساس رنجش و ناامیدی شما نسبت به همسر خود میشود. اولین فکری که به ذهنتان خطور میکند این است چرا همسرم به من خیانت کرد؟ من کجای زندگی کوتاهی کردم که همسرم به من خیانت کرد؟
اگرچه خیانت زن به مرد و هم خیانت شوهر به زن ممکن است، بااینحال، آمارها نشان میدهد مردان بیشتر از زنان به همسر خود بعد از ازدواج خیانت کردهاند. زنان مخلوقات بسیار حساسی هستند و بعد از مواجه با خیانت شوهر ازلحاظ عاطفی و روحی بسیار آسیب میبینند.
طبق بررسی سارا تولان، پژوهشگر دانشگاه ایالتی یوتا و همکارانش، خیانت زناشویی و برقراری رابطه نامشروع از مهمترین علل طلاق است. بااینحال، بر اساس نظر کالون، بسیاری از زوجهای متأهل راضی و شاد، خیانت را پذیرفتهاند و هرگز تصمیم به طلاق نگرفتهاند.
بر اساس آمار منتشره، حدود ده درصد زوجین در طول زندگی تجربه خیانت زناشویی را داشته و اوج آن 20 درصد برای زوجها در 40 سالگی است. زوجهایی که متوجه خیانت همسر خود میشوند، آن را تجربهای از جنس شکستن و خرد شدن ناگهانی میدانند و معتقدند که این اتفاق پایان ازدواج است. چنانچه زوج بخواهند رابطه زناشویی خود را بهبود دهند، همسر خیانت کار باید اقرار کند که پشیمان است و احساس گناه کند.
اعتقادات مذهبی یا شرایط جامعه ممکن است مانع از طلاق زوجین شود و آنها را از تصمیم به طلاق منصرف کند. بااینحال، ممکن است زوجها از اعتقادات مذهبی برای حل مشکلات و در برخورد با خیانت کمک بگیرند. آگاهی به این موضوع که خیانت زناشویی علامتی برای ازدواج ناخوشایند است، میتواند زن و شوهر را بهسوی حلوفصل مشکلات سوق دهد و آنها را به هم نزدیکتر کند.
دلایل خیانت به همسر از نظر روانشناسی
همه ما میدانیم برخی افراد در زندگی مشترک به همسر خود خیانت میکنند، اما سؤال این است، چرا آنها چنین ریسک احساسی و عملی بزرگی را انجام میدهند؟ در یک نظرسنجی که توسط دکتر روانشناس دانشکده لوراس جولیا اومرزو و همکارانش انجام شد، از افرادی که درگیر روابط نامشروع بودند، خواسته شد که درباره تجربههای عاطفی خود در طول دوره رابطه خارج از ازدواج گزارش بدهند.
افراد موردتحقیق بهطور غیر تصادفی از بزرگسالانی که تجربه خیانت به همسر خود را داشتند، به دست آمد؛ بنابراین، نتایج این تحقیق را نمیتوان بهطورکلی تعمیم داد. بااینحال، یافتههای این تحقیق حاوی اطلاعات مفید و کاربردی است. از 77 نفر شرکتکننده که پاسخ دادند شامل 22 مرد و 55 زن در سنین 23 تا 63 سالگی بودند که 73٪ متأهل بودند. تعداد روابط نامشروع گزارششده از 1 تا 22 و با میانگین حدود 4 مورد بود و بیشتر این روابط در حال حاضر وجود داشتند نه اینکه فقط یکبار باهم رابطه داشته باشند، حتی بیش از 1 سال و در برخی موارد تا ۵ سال نیز باهم بودند.
آنها بهاحتمالزیاد با تلفن همراه تماس میگرفتند و بیشتر در هتلها، خانههای همدیگر، محل کار یا اتومبیلها قرار میگذاشتند. تقریباً دوسوم از روابط خارج از ازدواج بهطور دوستانه به پایان میرسیدند و تقریباً نیمی از آنها نیز بهطور دوستانه باهم در ارتباط بودند.
با توجه به این واقعیتهای اساسی، بیایید ببینیم چرا افراد موردبررسی به یک رابطه نامشروع وارد میشوند. بهطور خلاصه آنها به دو دلیل شایع در این روابط وارد میشوند (شاید احتمالاً شما هم آن را حدس زده باشید): داشتن رابطه جنسی دلیل اصلی برقراری روابط فرا زناشویی است.
افراد مشارکتکننده در این تحقیق به دنبال ارضای میل جنسی بودند یا مایل بودند که رابطه جنسی بیشتری داشته باشند. دلیل دیگر تمایل به خیانت زناشویی عدم برآورده شدن نیازهای عاطفی مرد یا زن از طرف همسر خود بود. شرکتکنندگان در تحقیق گزارش دادند که در روابط فعلی خود ازلحاظ عاطفی، احساس رضایت از زندگی زناشویی خود نمیکردند یا مایل بودند که ارتباط و اعتبار بیشتری کسب کنند.
در اکثر موارد، یافتهها مربوط به تحقیقات پیشین در مورد انگیزه برای خیانت زناشویی مطابقت دارد، یعنی اینکه زوجین در درجه اول برای ارضای نیاز جنسی و عاطفی به همسر خود خیانت میکنند.
یکی دیگر از دلایل خیانت زناشویی «انتقام سکسی» بود. افرادی که به این دلیل به دنبال برقراری رابطه نامشروع بودند، سعی داشتند با خیانت به همسر از او انتقام بگیرند. بازهم این به نظر قابلدرک است، بهخصوص با توجه به ماهیت این سایت مشاوره زناشویی که در آن افراد بهطور عمدی دنبال روابط نامشروع بودند.
محققان وقتی فهمیدند که تقریباً 20٪ از افراد متأهل شرکتکننده در تحقیق به دلیل «هیجان خواهی» دنبال رابطه نامشروع بودند، شگفتزده شدند، به این معنی که آنها به دنبال حس کنجکاوی یا احساس ناامیدی از همسر یا تنهایی در زندگی مشترک خود اقدام به خیانت کرده بودند.
حالا ما میدانیم چرا افراد خیانت میکنند، اما سؤال این است که آنها چه احساسی نسبت به روابط نامشروع دارند؟ آیا آنها مانند قهرمان داستانها احساس آرامش و راحتی میکردند؟ همانطور که معلوم شد، احساس افراد موردبررسی از احساسات مثبت تا منفی بود.
در سمت مثبت، افرادی که به دلایل جنسی خیانت کرده بودند، از نتیجه عمل خود احساس رضایت میکردند. آنها همچنین در کل از زندگی احساس رضایت میکردند و ازلحاظ عاطفی احساس سرخوشی و رضایت داشتند.
فرد خیانتکار احساس ناامیدی نداشتند، اما از همسر خود (برای اینکه آنها را خشنود و راضی نکرده بودند) و با این واقعیت که رابطه نامشروع آنها را به همان اندازه که آنها فکر میکردند راضی نکرده بود، احساس ناامیدی میکردند.
اضطراب رسوایی، ترس از رهاشدگی توسط فردی که با او رابطه نامشروع داشتهاند، حسادت و افسردگی از دیگر احساسات نامطلوب بعد از خیانت بود. بااینحال، تعدادی از افراد هم بهطور شگفتانگیزی گفتند که احساسات منفی ندارند.
یافتهها همچنین نشان میدهد، گروه قابلتوجهی از افرادی که در روابط نامشروع وارد میشوند خیلی خوب از خودشان سلب مسئولیت میکنند. بسیاری ادعا میکردند که خیانت و روابط نامشروع موضوع متقابلی بود که آن را توجیه میکردند و هیچ احساس گناهی نمیکردند.
بااینحال، روابط نامشروع نسبتاً بلندمدت بودند و افراد درگیر روابط اهمیت زیادی به آن قائل بودند. اگرچه برخی از افرادی که به همسر خود خیانت کردند هیچ احساس گناهی نمیکردند، اما اکثریت احساس گناه و اضطراب میکردند، حتی کسانی که در روابط مختلف بودند.
اگر شما درگیر روابط نامشروع هستید یا قصد خیانت به همسر خود را دارید، به کدامیک از دلایل زیر وارد این رابطه شدهاید؟ من برای هر یک از دلایل به جزئیات بیشتری در مورد آنچه افراد شرکتکننده در تحقیق بیان کردند میپردازم:
خیانت زناشویی به دلیل عدم ارضای نیاز جنسی
نداشتن رابطه زناشویی یا عدم رضایت از رابطه جنسی با همسر از شایعترین دلیل خیانت زناشویی است که افراد موردمطالعه به آن اشاره کردند. به یاد بیاورید که اکثریت بزرگی از شرکتکنندگان زنان بودند. هر زن و مردی که وارد رابطه نامشروع میشود امیدوار است که زندگی زناشویی و جنسی خود را بهبود ببخشد. ممکن است از بسیاری فعالیتهای متقابل دیگر لذت ببرند، اما به هر دلیلی، از سکس با همسر خود راضی نیستند.
مطالب مرتبط: چرا شوهرم ازم رابطه نمیخواد
خیانت به همسر به دلیل تمایل به رابطه جنسی بیشتر
این یک دلیل نسبتاً نادر است که توسط افراد در این مطالعه ذکرشده است. این احتمال وجود دارد که افراد بیشتری این دلیل را داشته باشند اما نمیخواستند به آن اعتراف کنند، زیرا این تمایل ازلحاظ اجتماعی پذیرفتنی نیست. بهعنوانمثال، یک مرد در این تحقیق اظهار داشت که بهعنوان پاداش خوب بودن احساس میکند نیاز به رابطه جنسی بیشتری دارد.
خیانت زناشویی به دلیل مسایل عاطفی
روابط صمیمانه با همسر میتواند تقریباً به همان اندازه رابطه جنسی برای یک رابطه قانعکننده باشد. افراد شرکتکننده در تحقیق که گفته بودند دنبال کمبود محبت از طرف شوهر یا عدم تامین نیاز عاطفی زنان وارد رابطه نامشروع شدند، احساس میکردند که ارتباط خوب با همسر خود ندارند.
دریافت تایید عاطفی از شخص مقابل
درک و تائید شدن، عاملی کلیدی در روابط احساسی است که زنان و مردان نسبت به یکدیگر احساس میکنند. پارتنرها ممکن است از هم جدا شوند، زیرا نمیتوانند نیازهای همدیگر را در رابطه خود به رسمیت بشناسند.
خیانت به علت از دست دادن عشق و علاقه به همسر
این یک دلیل نسبتاً نادر در تحقیق بود، شاید به این دلیل که تعریف “عشق ” بسیار دشوار است. در درازمدت به نظر میرسد داشتن رابطه جنسی و صمیمیت عاطفی عشق را از بین میبرد.
خیانت به دلیل عاشق شدن دوباره همسر
تعداد بسیار کمی از افراد گفتهاند که باکسی که در ارتباط فرا زناشویی بودهاند، بهطور ناگهانی عاشق شدهاند. بااینحال، به نظر میرسد صمیمیت عاطفی بهعلاوه نزدیکی جنسی عامل مهمی است که باعث خیانت همسر میشود.
خیانت به علت تمایل به انتقام از همسر
در رابطهای که طرفین اذیت و رنجیدهخاطر شدهاند، تمایل به انتقام از همسری که خیانت میکند (یا تصور بر این است که خیانت میکند) به نظر میرسد که خیانت و بیوفایی بهطور فراوانی بیشتر از کمبود صمیمیت موجب افزایش خیانت و بیوفایی میشود. سینمای هالیوود از این تفکر “زیبایی آمریکایی ” بهرهبرداری میکند اما در واقعیت، تعداد اندکی از افراد موردتحقیق این را بهعنوان عامل اصلی روابط فرا زناشویی عنوان کردند.
تنوع طلبی از دلایل خیانت زناشویی
افرادی که به این دلیل اشارهکرده بودند احساس میکردند که آنها چیزی جدید میخواهند، این انگیزه فراتر از کنجکاوی و بهنوعی رقابت برای اندازهگیری توانایی جنسی خود است. ممکن است برای آنها رقابت در زمین تنیس یا زمین گلف کمتر پیچیده باشد، اما جذابیت کسی و چیزی جدید باعث شده که آنها این شکل خاص چالش را انتخاب کنند.
روابط نامشروع بهوضوح نشاندهنده یک ترکیب پیچیده از میل، غم و اندوه و نیاز به نزدیکی و برقراری رابطه است. افراد بهندرت بدون درگیری و حتی ناراحتی وارد این روابط میشوند. ممکن است روابط نامشروع محصول یا علت پایان رابطه و طلاق باشد. زوج های موفق ممکن است بخواهند که رابطه نامشروعی را تجربه کنند و همانطور که کالون مطالعه کرد و به این نتیجه رسید که زندگی زناشویی آنها دستنخورده باقی میماند حتی اگر بهبود نیابد. بااینحال، همانطور که در این مطالعات نشان دادهشده است، این یک اقدام خطرناک است.
خیانت مردان به خاطر حس کنجکاوی
دکتر اواسادوسکی، مشاوره خانواده، میل به ماجراجویی و هیجان و کنجکاوی یکی از دلایل خیانت شوهر به زن میباشد. درواقع این یک بازی و سرگرمی برای رهایی از زندگی روزمره، آخر هفتههای کسلکننده و عدم ایجاد انگیزه در زندگی میباشد. همچنین مردها برای رهایی از فشارهای زندگی، فرار از مسئولیتها و وظایف محول شده به آنها اقدام به برقراری رابطه زناشویی نامشروع با جنس مخالف میکنند. این ارتباط میتواند بهصورت دوستی آنلاین و یا حضوری باشد.
همچنین زنان بعد از خیانت شوهر دچار عذاب و شکنجه روحی میشوند و مدام از خود میپرسند چرا این اتفاق افتاد؟ چرا یک مرد متاهل به همسر خود خیانت میکند؟ برای پاسخ به سوالات در مورد خیانت همسر با ما همراه باشید:
مردان خیانت به همسر را خود انتخاب میکنند
دکتر لاواند، مشاور خانواده : هیچچیزی مرد را مجبور به خیانت به همسر خود نمیکند، مردها خیانت را خود انتخاب میکنند. خیانت یک انتخاب است. او میتواند این کار را با اختیار خود انتخاب کند یا انتخاب نکند.
خیانت مظهری از مشکلات زناشویی حلنشده یا نشانه خلاء برآورده نشده است. خیانت در حقیقت حاکی از ناتوانی مرد در تعهد کامل به همسر، خانواده و ازدواج خود است.
خیانت شوهر به خاطر خودخواهی
دکتر سن، روانشناس: در ظاهر، دلایل مختلفی برای خیانت شوهر به همسر خود وجود دارد. مانند تنوع طلبی و هوس رانی مرد، عقده حقارت در جلب توجه زنان، احساس ضعف، عدم احساس خوشبختی در زندگی و غیره. درواقع ریشه تمام دلایل بالا را میتوان در خودخواهی شوهر و خودپسندی مرد خیانت کار یافت. خودخواهی که یک مرد را از تعهد به زن و زندگی زناشویی خود و فداکاری برای خانواده بازمیدارد.
خیانت مرد متاهل به دلیل عدم قدردانی زن
دکتر تابی، مددکار اجتماعی بالینی: درحالیکه دلایل متعددی برای خیانت به همسر وجود دارد اما یکی از علل اصلی خیانت شوهر به زن خود عدم قدردانی و تشکر از مرد از طرف زن است. خیلی از مردها باور دارند که برای زن و زندگی خود بسیار تلاش میکنند و احساسات خود را در درون نگه میدارند.
اما وقتی چنین زحماتی توسط همسر نادیده گرفته میشود و زن به شوهر خود بیتوجهی میکند، مرد سعی میکند تا تعریف و تمجید و قدردانی را در جای دیگری جستجو کند و درنتیجه با شخص دیگری که قدر او را میداند ارتباط نامشروع برقرار میکند.
خیانت شوهر به دلیل کمبود محبت و توجه همسر
دکتر دانا، درمانگر اختلالات جنسی: در دنیای پرمشغله امروزی بسیاری از زوجین بعد از ازدواج فراموش میکنند تا به همسر خود محبت و توجه کنند. در ازدواجی که عشق فراموششده و گفتگوی زن و شوهر معمولاً بر پایه منافع و منطق شده، در صورت عدم ارضاء نیازهای عاطفی و احساساتشان از طرف همسر، مرد به دنبال فردی میگردد تا به احساسات او پاسخ دهد و به آنها توجه بیشتری شود.
خیانت همسر به علت تصور اشتباه از ازدواج
دکتر دیبای، مشاور ازدواج : اغلب مردان متاهل به زن خود خیانت میکنند زیرا آنها انتظارات و تصورات اشتباهی از ازدواج و زندگی مشترک دارند. این مردها گمان میکردند وقتی ازدواج کردند زندگی درست خواهد شد. آنها فکر میکردند همیشه در کنار هم بدون مشکلات زندگی بهراحتی زندگی خواهند کرد و همیشه رابطه جنسی و رابطه زناشویی آنها فوقالعاده خواهد بود.
بااینحال، با شروع زندگی مشترک، پذیرش مسئولیتهای زندگی، تربیت فرزند و تحمل مشکلات زندگی مشترک نیز آغاز میشود. در این موقع، مرد متوجه میشود بهاندازه کافی وقت و انرژی برای خوشگذرانی با همسر خود را ندارد و گاهی همسر او به خاطر چنین فشارهایی وقت و انرژی کافی برای توجه به شوهر خود را ندارد.
اینجاست که مرد به دنبال فرد دیگری برای ارضای میل جنسی و عاطفی خود میگردد. او تصور میکند مشکل از زن اوست و ربطی به او و مشکلاتش ندارد. به همین دلیل به دنبال فرد دیگری برای خوشگذرانی و شاد بودن میگردد. البته که این تصور اشتباه سرانجام موجبات درخواست طلاق از طرف زن یا مرد را به دنبال دارد.
خیانت زناشویی به خاطر اعتیاد به سکس
دکتر ادی: متخصص در مشاوره ازدواج : دلایل زیادی برای خیانت مرد به زن وجود دارد. یک روندی که در طول 20 سال سابقه در حوزه روانشناسی و مشاوره خانواده شاهدش بودم افزایش تعداد مردانی است که به سکس اعتیاد دارند.
این افراد درواقع از سکس سوءاستفاده میکنند تا بدینوسیله خود را از پریشانی احساس، که اغلب به خاطر آسیبهای روحی گذشته و بیتوجهیهایی دوران کودکی بوده رها کنند.
آنها برای جلب اعتماد و احساس رضایت و لذت، تلاش میکنند. آنها اغلب احساس حقارت و ضعیف بودن میکنند و تقریباً اکثر آنها در برقراری ارتباط عاطفی با دیگران ناتوان هستند.
مردان خیانتکار در مرکز مشاوره یاد میگیرند چرا از یک رابطه جنسی سوءاستفاده میکنند و چرا به همسر خود خیانت میکنند. همچنین با تغییر نگرش خود نسبت به آسیبهای روانی که درگذشته بر آنها واردشده و آموزش راههای صحیح برقراری ارتباط با همسر در یک رابطه سالم، احتمال خیانت به همسر در آنها بهشدت کاهش مییابد.
دلایل شوهر برای خیانت به همسر
دکتر دیوید، روانشناس: اولازهمه باید بدانیم که تفاوت بین دلایل خیانت مرد متاهل به همسر خود وجود دارد:
تنوع طلبی، احساس خستگی از زندگی، حس کنجکاوی و ماجراجویی، نداشتن تعهد اخلاقی به ازدواج، کمبود محبت.
دلایل خیانت مرد به همسر خود شامل این موارد است:
- میل جنسی همسر من پایین است و نمیتواند نیاز جنسی من را تأمین کند.
- ازدواج ما در حال فروپاشی و شکست است.
- از همسر خود راضی و خوشنود نیستم.
- همسرم عوض شده و رفتارش مثل گذشته خوب نیست.
- همسرم اضافه وزن دارد.
- همسرم خیلی غر میزند و مدام میخواهد من را تغییر دهد.
- احساس رضایت از رابطه جنسی و عاطفی با شخص دیگر غیر از همسر.
خیانت به همسر به دلیل عدم رشد و بلوغ فکری
دکتر هیل، روانشناس: مرد ها بهطورکلی، هزاران دلیل برای خیانت به همسر خود دارند. بر اساس تجربه، متوجه یک نوع از عدم بلوغ عاطفی و روحی در افرادی که به همسر خود خیانت کرده بودند شدم. نبود رشد فکری و عاطفی برای زمان گذاشتن، متعهد بودن به همسر و انرژی گذاشتن برای کار کردن از طریق موضوعات اصلی در روابط زناشویی با همسر خود را اغلب در اولویت این مردان نبوده است.
در عوض، چنین مردانی اغلب به فعالیتهایی که هم به خود و هم به همسر و خانواده خویش آسیب میرساند، دست میزنند که خیانت شوهر یکی از چنین فعالیتهاست. پیامدهای دردناکی که اغلب با عواقب بعدی خیانت به همسر همراه است تا هنگام فاش شدن حقیقت در نظر گرفته نمیشود. مردان خیانت کار معمولاً یک تمایل آشکاری به بیملاحظه و بیفکر نشان دادن خود دارند.
خیانت شوهر به خاطر احساس ناکافی بودن
دکتر دنیل، درمانگر اختلالات جنسی: چرا مردان متاهل به همسر خود خیانت میکنند؟ یک احساس گناه از ناکافی بودن در زندگی، مهمترین دلیل برای احساس تمایل خیانت به همسر محسوب میشود. وقتی به یک مرد در زندگی مشترک مکرراً این احساس حقارت و بیاهمیت بودن در نقش یک مرد القاء شود، آنها به دنبال زنی میگردند تا این احساس عزت نفس را به آنها برگرداند.
در حقیقت، مردها به دنبال پر کردن این خلاء عاطفی که همسرشان ایجاد کرده با فرد جدیدی روابط نامشروع برقرار میکنند. جستجوی حمایت عاطفی و موردتوجه قرار گرفتن توسط فردی غیر از همسر، دلیل روشنی از خیانت به همسر میباشد.
خیانت مردان متاهل به خاطر ناتوانی جنسی همسر
دکتر گرید، مشاور اختلالات جنسی: چه چیزی باید در مورد خیانت مرد به زن خود در نظر گرفته شود؟ هر نشانهای از مشکلات برقراری رابطه جنسی و عشق بازی با همسر میتواند یک هشدار باشد. مرد ها به دلیل داشتن اختلالات جنسی خیانت میکنند، حال این خیانت آنلاین باشد یا در فضای واقعی.
مرد خیانت کار احتمالاً نمیداند چگونه برقراری رابطه عاشقانه و یا رابطه جنسی با همسر خود را درخواست کنند یا حتی اگر درخواست کنند، نمیدانند طوری درخواست کنند تا ارتباط عاطفی با همسر خود برقرار کنند. بنابراین چنین مردهایی به دنبال یک رابطه نامشروع میگردند تا خواسته و میل جنسی خود را بدان وسیله ارضاء کنند.
منبع: www.goodtherapy.org
سلام خسته نباشید من بیتام ۱۹ سالمه ۵ ماهه ک عروسی کردم من با شوهرم از وقتی نامزد بودیم خیلی اختلاف داشتیم همش دعوا بحث بود تا جایی ک فهمیدم نامزدم با مادرم بهم خیانت کردن تو دوران نامزدی من با اینک بحث داشتیم خیلی دوسش داشتم همسرم ولی وقتی با مادرم خیانت کرد من ریگ اون ادم ثابق نشدم ب پدرم گفتم پدرم خواست از مادرم جدا شه از دست مادرم خیلی گله داشتم ک چرا این کار کرد با دخترش مادر پدر منم از وقتی بچه بودم تا الان اختلاف دارن بد اینک مادرم بهم گفت ک نامزدت ب من چشم داره من فهمیدم مادرم گفت ک باهاش ازدواج نکنم ولی من دوماه تو دلم نگه داشتم ک ب کسی نگم مادرم و نامزدم بهم خیانت کردن ک بد ب پدرم گفتم پدرم گفت ک اون میگفت هم من جدا شم هم تو از نامزدت من نتونستم جدا شم زندگی پدر مادرم خراب شد ابروشون رفت من تنها خودم رفتم برای خودم ک نزدیک عروسیم بود جهاز خریدم من زیاد رابطه خوبی با خانوادم نداشتم ولی دوتا خواهر کوچک تر داشتم ک نفس من بودن بد نزدیک عروسی مامان بابام آشتی کردن ولی من هیج اعتمادی ب شوهرم نداشتم الان ۵ ماه میشه شوهرم قبل عروسی قسم داد ک دیگ هرگز بهم خیانت نکنه ولی چند وقته متوجه شدم ۳ هفته با یک زن شوهر دار در ارتباطه میگ من خواب دیدم ک اون زن ب سنگ قبرم مشت میزد من رفتم ک ازش عذر خواهی کنم منو ببخشه بد میگ من کاری نکردم میگم اگ تو کاری نکردی پ چرا ببخشتت حرفاش همه دروغه هم با مادرم بود بهم دروغ گفت هم الان میخام ازش طلاق بگیرم ولی نمیتونم تصمیم بگیرم زندگیمون همش دعوااعههه خانواده خوبی ندارم ک ازم حمایت کنن
سلام دوست عزیز
شما در شرایط سختی قرار گرفتید و حتما غم و خشم بزرگی را نسبت به مادر و همسرتان تجربه میکنید. قطعا برای شما پذیرش چنین موضوعی راحت نیست و رنج زیادی را تحمل می کنید. شما از جانب امن ترین افراد زندگیتان زخم خوردید و حق دارید اگر حس کنید این رابطه به پایانش نزدیک است. اما برای تصمیم به طلاق باید این موضوع را در نظر بگیرید که شما نسبت به همسرتان خشم زیادی دارید و چه بخواهید در زندگی بمانید و چه بخواهید طلاق بگیرید باید این خشم ها بروز داده شود تا برای حال خوبتان قدم بردارید.
این رابطه حال شما را بد کرده است پس بگذارید در رابطه حالتان خوب شود. شما از این ماجرا آسیب دیدید و نسبت به همسرتان بی اعتماد شدید. بخشش شما بدون تجربه و بروز احساساتتان چیزی را عوض نمیکند. شما باید احساسات منفی تان را بروز بدهید. اگر جلوی این احساسات را بگیرید و رها نکنید، همواره با شما خواهند بود و حتی اگر همسرتان پایبند به عهدش هم باشد اما هر لحظه که نمیدانید کجاست یا دیر کند ممکن است باز حس کنید نکند بار دیگر به من آسیب بزند؟
همسرتان باید بداند چه آسیبی به روان شما زده است و تبعات آن را حس کند. لازمه بخشش در موضوع خیانت این است که حتما باید همسرتان جبران کند و حرف های شما را بشنود و درک کند.
لازمه ادامه این رابطه، ترمیم احساسات شما و تلاش طرفین برای بهبود رابطه عاطفی با همسر و تغییر الگو های ارتباطی است.
توصیه من این است که حتما به مشاور متخصص مراجعه کنید اما اگر به هر علتی برایتان مقدور نیست انجام دادن این تکالیف خالی از لطف نیست:
- ۱_برای مادر و همسرتان نامه بنویسید و هرگونه احساسی دارید را بنویسید. بدون سانسور هر چه دوست دارید بگویید و بعد میتوانید آن را پاره کنید.
- ۲_از همسرتان بخواهید روبه روی شما بشیند و فقط قصدش این باشد که شما را درک کند و بگویید که میخواهم فقط مرا بشنوی و نباید دنبال اثبات یا انکار خیانت خود باشی.
- ۳_برای مادر و همسرتان نامه ای بنویسید ( تفاوت این نامه با نامه قبلی این است که این را قرار است به آنها بدهید) اینجا هم از احساسات و تبعات خیانتشان برای آنها بنویسید (این نامه باید خالی از تحقیر باشد)
- ۴_به همسرتان بگویید که چقدر به او بی اعتماد شدید و باید برای شکل گیری اعتماد دوباره تلاش کند. حتی اگر دلتان میخواهد میتوانید پرینت مکالمه او را بگیرید و برای مدتی تا ترمیم این آسیب باید برای شکل گیری اعتماد دوباره تمام توانش را به کار بگیرد.
- ۵_سرزنش کردن خودتان ممنوع است. حق این را ندارید خودتان را مقصر بدانید.خیلی خوب است سهم خودتان را در ایجاد مشکلات ببینید اما سرزنش کردن خود معنایی ندارد. همسر شما خیانت کرده است و حق چنین کاری را نداشته است.
برای آرامش دلتان به خودتان و احساساتتان بیشتر بها بدهید و به خودتان و همسرتان فرصت دهید.
امیدوارم در نهایت بهترین تصمیم را بگیرید.
گلسا بمانیان
کارشناسی ارشد مشاوره خانواده
سلام من 27سالمه و شوهرم 36سالشه نه ساله ازدواج کردیم که نزدیک شش ساله خونه خودمم من خیلی شکاکم و همش به شوهرم گیر میدم که چرا به کسی نگاه میکنه همین شکاکی من منجر به خیانت کردن شوهرم شد یه بار تلفنی که گذاشت کنار و الان دوباره خیانت کرد که به رابطه جنسی کشید و اوردن شخص به خونه ام. من چیکار کنم بتونم این مرد رو از خیانت دست بکشونم و بفهمم دیگه نمیره سمتش. میترسم براش عادت بشه این کار. ممنونم از راهنمایی هاتون
سلام من دوساله شوهرم با خانمی ارتباط داره در حد دوستی تا اینکه من خیلی بهش گوشزد کردم میخواستم ببینم اگه به اون خانم زنگ بزنم وبگم دست از سر شوهرم برداره درسته چون انگار اون فکر میکنه من نمیدونم میشه بگید اینکار درسته یانه
اینکه همسرم با زن های دیگه پیام بازی داره و میگه تو فقط برام مهم هستی و به من میگه من زیادی حساسم،من الان زیادی حساسم؟یا کار همسرم خیانته؟
شوهرم مدام خیانت میکنه. الان ۸ ساله که دارم زندگی می کنم ۲ ماه اول زندگی خوب بود وبعد ترک زندگی کرد دخالت های بی جای خانوادش و هم اینکه در کنار ترک زندگی ترک نفقه ترک محبت و کلا ترک جنسی و ترک مسئولیت زندگی کرده و تا حالا ۳ بار بهم خیانت کرده
۴۴زن متاهل راهنمایی همسرم برای چندمین بار بهم خیانت کرده حد و حدودش رو نمی تونم دقیق بگم چون چیزی نمی دونم ولی مطمئن هستم …در مورد احساس الانم خودم حس میکنم خیلی دیگه برام مهم نیست حتی به خودش هم دلم نمی خواد چیزی بگم ..تو دلم خیلی احساس رنج زیاد دارم اصلا دوست ندارم این قضیه رو با کسی در میون بزارم ..تصمیمم اینه که فقط زیر یه سقف باهاش زندگی کنم من مجلودم چون بچه هام بزرگن دخترم ازدواج کرده و بچه داره. خیلی احتیاج به راهنمایی دارم واقعا نمی دونم چیکار کنم دیگه کم آوردم دفعه های قبل به روش آوردم نه این که فکر کنید خیالات هستش خودش هم قبول داشته حرف هام رو ولی الان دیگه خیلی بی تفاوت بهش شدم حالم خیلی خرابه چون خودم نمی دونم چیکار باید بکنم
سلام خسته نباشید میشه کمک کنید بهم الان سه ساله شوهرم با دوستم که خودش ازدواج هم کرده بهم خیانت میکنه پیاما و عکساشو مییینم ولی زود پاکشون میکنه هیچ مدرکی برام باقی نمیمونه که ثابت کنم خودشم انکار میکنه میگه اون مزاحم من میشم واقعا خسته شدم فقط بخاطر یچه هام موندم ک آیندشون خراب نشه
سلام من یه خنم ۴۰ ساله هستم ۳فرزند پسر ۲۰و ۱۷ و ۱۲ ساله دارم ۴ماهه متوجه شدم شوهرم رفته یه زن دیگه گرفته شوهرم بهم میگه به خاطر اخلاقت و کم توجهیت این کارو کردم ولی اخلاق بد من به خاطر دروغگو بودنش بود من چطوری میتونم شوهرم و بکشونم سمت خودم چکار کنم که عذاب وجدان داشته باشه و پشیمون بشه از کارش
من پنج ساله ازدواج کردم همسرم در این چند سال چنان زندگی عاشقانه ی با من داشتن ک تصورشم نمیکنیدما هیچی کم نداشتیم …تا اینکه چن وقت پیش فهمیدم از دوران نامزدیمون با یک دختر رابطه داشته تا الان ک من فهمیدم یعنی کل این پنج سال همزمان با اون دختر بوده …و کل جر و بحث های ما رو بش میگفته و گفته بود منتظرش بمونه ک با هم ازدواج کنن ..در صورتی ک پیش من مجنون بوده و هیچ وقت از رفتن حرفی نبودحتی موقع بحث ک من میخاستم برم بیرون درو قفل میکرد و التماسم میکرد …حالا من دچار ضربه روحی بدی شدم و و تصمیم و ب طلاق دارم ..چون کل زندگیم دروغ بوده و فریب ….الانم التماس میکنه ک بش فرصت بدم جبران کنه حتی تهدیدم میکنه اگه رفتم میکشم میگه فقط تو رو دوس دارم …شاید مریضم درمونم کن ولی نرو ..من یک بچه ی دوساله دارم و این غممو بیشتر میکنه
ببببخشد من یه دختر ۲۳ ام، در سن ۱۹ سالگی با یه پسری که عاشقش شدم و خودم بهش گفتم ازدواج عقد کردم و نزدیک به ۳ سال و نیم عقد بودیم( شرایط عقدمون افتضاح بود با این که همش پیش هم بودیم تنش های زیادی برامون پیش اومد، نمیگم خوبی نداشتیم اما خیلی دوران پر استرس و بدی بود) الان یه سال و ۲ ماهه ازدواج کردیم، قبل از عروسی من متوجه شدم که ایشون تو تلگرام تو کانالای صیغه یابی و رباط های چت و سیو شماره کسایی که صیغه و میکنن و… هست و حتی براشون پول واریز کرده اما با چشمام ندیدم که کاری کرده باشه، بعدم که گفتم به دروغ گفت تو اطلاعات کار کردم و برا اون بوده اول اعتماد کردم و عروسی کردیم اما الان فهمیدم دروغ بوده، تا چند وقت بعد از عروسیمون دیدم توی گوشیش سرچ کرده متن صیغه و عده زن رحم دار و… که با هم بحثمون شد ولی گریه افتاد و گفت فشار روم بوده اون کارو کردم و منم بخشیدمش ولی ته دلم راضی نمیشد، تا بعدش که دوباره دیدم سرش میجنبه و هی تو خیابون این و اونو نگاه میکنه تا یه دعوای سختی کردیم و تصمیم گرفتم ازش جدا بشم اما رفتم خونه پدرمو دیدم اونا میگن فراموش کن و زندگی کن و اینا و سرکوفت زدن برا همین فهمیدم شرایط طلاق رو هم ندارم و از طرفی بهش وابستم و خودشم میگه دوست دارم و دیگه اشتباه نمیکنم و از این حرفا، مشاوره هم رفتیم مشاوره میگه یا باید فراموش کنی یا جدا شی، منم میخوام رشد کنم که بعد از طلاقم برنگردم خونه پدرم یا اگه برگشتم کسی سرکوفت نده و الان دارم تحمل میکنم ولی با این که شوهرم گفته این کارو نمیکنم ازش متنفرم و دارم با خودم کنار میام که فراموش تا رشد کنم اما نمیتونم از طرفی کارای گذشتش درسته با چشمم ندیدم کاری کرده باشه ولی برای چی باید پول واریز کرده باشه اگه کاری نکرده
سلام ۹ سال ازدواج کردیم دارای دو بچه ایم شوهرم توی بارداری هام خیلی خیانت کرد بارداری اولم حتی زن هم صیغه کرد الان بعد یکسال که فرزند دوم آوردم خیلی رابطه خوبی باهم نداریم دلش میخواد خودش تنها بره بیرون با دوستاش باشه من تو این مدت خیانت هم ازش دیدم میخواد کار به کارش نداشته باشم راحت باشه. میگه بیا طلاق عاطفی بگیریم من حرف ندارم بزه با دوستاش اما پاش که میوفته غمگین میشم بد میریزم بهم
سلام خسته نباشید من خانمی هستم سی وپنج ساله همسرم چهل ساله یه فرزند دختر سیزده ساله دارم ما به خاطر خیانت همسرم شش سال از هم جدا زندگی میکردیم وفرزندم در کنار خانواده همسرم بود همسرم حاظر به طلاق نمیشد وخیلی اصرار میکرد که من برگردم به خاطر دخترم البته همسرم بد دهن ودست بزن داره من از روی احساس وبه خاطر بلوغ شدن دخترم تصمیم به برگشتن گرفتم همسرم زیاد مایل نبود اما بوروز هم نمیداد ومن تاکید کردم که اگر کسی الان توی زندگیته که من برنگردم برگشتن من همانا واذیت وآزار های شوهرم توی همون هفته ی اول شروع شد الان دو ساله که من برگشتم اما از روز اول هم بدتر شده در طول ماه هفته ای یکبار من ودخترمو کتک میزنه اصلا من ونیاز هام براش مهم نیست بازهم با یه خانم ارتباط داره واینها الان خیلی روی روحیه ی دخترم تاثیر گذاشته من میدونم که جایی توی این زندگی ندارم اما از لحاظ مالی هم زیاد اوضاع خوبی ندارم که بخواهم بمونم واز طرفیم خیلی فشار روی ماست تخریبمون میکنه واصلا به دخترم توجه ای نمیکنه هیچ خیلیم باهاش بدرفتاری وپرخاش گری میکنه الان من نمیدونم چه کنم واقعا آیا جدا شمو دخترمو بردارمو برم یا به خاطر مسائل مالی بمونم ولی واقعا دیگه بریدم
همسرم بدلیل تنهایی یا دلایل دیگه ای دوست داشتن با خانومای دیگه در ارتباط باشن البته اول ارتباط کلامی بیشتر بصورت چت بوده که من توی گوشی شون پیدا کردم بعدها فهمیدم پیش یه خانوم ماساژور رفتن و ماساژ گرفتن . خلاصه خیلی به من دروغ گفتن و من واقعا تحملم تموم شده و این دفعه آخری که به من دروغ گفتن دیگه من تصمیم به طلاق گرفتم حالا به من میگه من پشیمونم ولی من باورم نمیشه چکار کنم بنظر شما
من خانم ۴۳ ساله هستم صاحب دوفرزند پسر ۱۴ و ۸ ساله هستم حدود پنج ساله با همسرم به خاطر خیانت های پی در پی اختلاف دارم تصمیم به طلاق دارم وهر بار که اقدام میکنم همسرم با گریه و زاری و التماس منو برمیگردونه وهمش گوشزد میکنه اینده بچه هامون تو خطره
من دختر۲۸ساله هستم که ۳خواهرودوبرادردارم مادرم بچه هاشومثل خودش تربیت کرده یعنی باغریبه هارابطه دارن برادرامم میدونن پول میگیرن کاری ندارن امامن راهموازهمه جداکردم دامنم حفظ کردم که همین کارم باعث حسادت زیادخواهرام شدمادرم منوباکتک به زوربه دوست پسرخودش که۴سال ازمن بزرگتره شوهر داد و من اینو نمیدونستم تا یکسال پیش همه جریان فهمیدم. ۸ساله ازدواج کردم. دوتا دختر کوچیک دارم شوهرم به شدت به زن داداشم علاقه داره، هرچی درامدداره میده طلاجواهرواسش اصلا با من حرف نمیزنه رابطه نداریم شاید ماهی یکبار اونم به زور. دخترام کتک میزنه جایی واسه رفتن ندارم نمیدونم باید چکارکنم لطفاکمکم کنید
سلام من ۳۴ سالمه و یک خانم خانه دارم همسرم بهم خیانت کرده اون طرف هم متاسفانه فامیل بود که کلی هم روح روانم رو داغون کرد بخاطر بچه هام و لجبازی سر زندگیم موندم ولی الان پشیمونم چون هیچ دوس داشتی بین منو همسرم نمونده فکر طلاقم از ذهنم پاک نمیشه خیلی سخته برام زندگی کردن بعضی وقتا آرزوی مرگ هم دارم زندگی مثل جهنم شده برام
من ۱۰ ساله ازدواج کردم در این مدت چند بار همسرم بهم خیانت کرده و من هر بار بنا به دلایلی میبخشیدمش و اینم بگم که سال های اول ما بچه دار نمیشدیم و فکر میکردم بخاطر نبود بچه اینکارو میکنه بعد چند سال من باردار شدم و دوباره زمان بارداریم بهم خیانت میکرد من دوباره بخاطر بچم بخشیدمش و ادامه دادم ولی الان با این که خیانت نمیکنه رفتارش باهام خیلی بد شده منو تحقیر با رفتارهاش میفهمونه که دوسم نداره و مدام میگه طلاق بگیرم ولی من با اینکه راضیم طلاق بگیرم بخاطر بچم دلم نمیاد آواره بشه آخه هنوز یک سالش نشده توی دو راهی گیر کردم توروخدا راهنماییم کنید و اینکه اگه طلاق بگیرم بچه تا چند سالگیش پیش من میمونه.
شوهرم سالهاست بهم خیانت میکند ودست بردار نیست چکار کنم حالم خیلی بده دیگه نمیتونم تحمل کنم میخوام طلاق بگیرم. بله خیلی باهم صمیمی هستیم زندگیمون هم عالیست ولی چند سال است که با یه خانم ارتباط پنهانی دارد و هر بار من میفهمم زنه با یه شماره جدید ارتباط میگیره نمیدونم دیگه چکار کنم؟ شوهرم باهام بد رفتاری نمیکنه هیچ کمبودی در زندگی ندارم فقط همین ارتباطش داره اذیتم میکنه. سه تا بچه بزرگ دارم بیست ساله زندگی مشترک داریم.
۱۵سالگی ازدواج کردم شوهرم ۲۱ سالش بود.از همون اول زندگی بهم خیانت کرده اما ب قول خودش بچه بودم نمیفهمیدم. الان ۲۴سالمه.دخترم پنج سالشه..وقتی دخترم ۹ماهش بود با یک زن هرزه دوست شد و کارمون ب دادگاه کشید تا دوسال تموم..الان یک سالو نیمه آشتی کردیم ولی حدود چهار ماهی میشه که با یکی دیگ دوست شده و بارها بهم خیانت کرده..میترسم طلاق بگیرم ب دخترم آسیب روحی وارد بشه. تنها مزیتی که داره اینه که یکم خرج منو دخترم کنه.خونه ای که ساختیم از طرف دادگاه به نام من شده
من ۱۰ ساله که ازدواج کردم و حاصل این ازدواج یه پسر ۶ ساله است توی تمام این سالها همسرم به من خیانت کرد و الان دیگه منو بیرون میکرد از خونه و خانم های دیگه رو میآورد و منو پسرم مجبور بودیم خونه مادرش یا برادرش بمونیم الان ک من تصمیم گرفتم جدابشم و بچه رو از من گرفته حتی نمیزاره صداشو بشنوم همه خونوادش منو مقصر میدونن و میگن ب خاطر بچت برگرد و زندگی کن من چون خودم بچه طلاقم الان که یک قدمی طلاقم و همه کاراشو کردم فکر آینده بچم ک قراره بدون مادر بزرگ بشه داره عذابم بده و از ی طرف منو همسرم خیلی اختلاف داریم ب قدری ک از هم متنفریم
عقدم ۶ ماه همسرم بهم خیانت کرده ۳ ماه از خیانتش باخبر شدم اویل سکوت کردم خاستم با محبت و توجه ب طرف خود بکشونمش ولی همه چی برعکس شد روز ب روز رفتارش سرد تر توجه و محبتش کم شد دیگه نمیتونستم تحمل کنم ب خانوادم گفتم اونا باهاش حرف زدن قول داد تکرار نکنه ولی باز تکرار یه روز اومد بود خونمون بهم گفت میخاد بره پیش دختره از خونه بیرونش کردم الان حدود ۱۵روز سراغی ازم نگرفته اطرافیان میگن دوری کنم ازش اگه درست نشد درخاست مهربدم طلاق بگیرم. خانوادش هم دیگه بهش اهمیتی نمیدن
سلام ۱۴ سال ازدواج کردم دو تا هم بچه دارم پسر ۱۲ ساله دختر۳ ساله از اول زندگیمون تا دو سال پیش خیلی همدیگه را دوست داشتیم همیشه از من صحبت میکرد دوستم داشت …از اول زندگیمون کارای اشتباهی زیاد میکرد ۶سال معتاد بود ۱سال زندان رفت و اشتباهاتی ک انجام میداد با این حال ازش دور نشدم ب خاطر اینکه دوستش داشتم ساختم باهاش …دوسال پیش با زن متاهلی ک شوهرش زندان هست دوست شد وابستش شد من می فهمیدم ک دوستش داره پیامهایی و برا اون زن می فرستاد فهمیدم ک دوستش داره دیگه شروع کرد ب بهانه جویی گیر میداد به من مشروب میخورد میومد منا میزد بهم میگفت خیانت بهم میکنی هر کاری میکردم بفهمه خیانت کار نیستم همیشه بهم میگفت مثل چشام بهت اعتماد دارم تا دوست این زن شد شروع کرد ب حرف زدن تهمت زدن الکی گیر میداد دوست فلانی شدی میبردم تقاضا طلاق میداد جوری رفتار میکرد انگار چیزی از من دید هر چ گریه میکردم قسم میخوردم گوش نمیدادفقط میگفت صداش در نیار تا س ماه پیش اومد زد دماغم شکوند شب از خونه کردم بیرون رفتم خونه داداشش اونم گفت حالا ک اینجور این زنا اذیت میکنی برو طلاقش بده خودشو بچه هاش اذیت نکن شوهرم خودش اقدام کرد رفتیم جلسه های مشاور مون تموم شد امضا کردیم ک دیگه بریم دادگاه من دیگه اینقدر اذیتم کرد راضی شدم جدا بشم فقط نگران بچه هامم ب خاطر همین نمیدونم کاری ک میکنم درسته ب خاطر بچه هام خیلی ساختم نمیدونم بیشتر تحمل کنم یا از تو زندگیش برم جالب اینجاست از وقتی تصمیم ب جدایی گرفتیم اذیتم نمیکنه
سلام خسته نباشید من شش سال ازدواج کردم اوایل ازدواج شوهر خیلی خوب بودی ولی بعد دوسال کلا عوض شد خیلی بد دهن وفوش ناموسی بهممیدی همه کاراشو از من مخفی میکنه حتی رمز گوشی و کارتشو و بهم خیانت کرده خیلی اذیتم کرده موقع دعواهمه رو دخالت میداد بهمگفته برو خونه بابات طلاقت میدم الان امد خونه بابا بین دوراهی گیر کردم نمیدونم چیکار کنم میشه راهنماییم کنین لطفا.
من خانمی ۴۵ ساله هستم حدود ۱۴ سال پیش با آقایی ازدواج کردم که دختری ۵ ساله داشت من با مهر ومحبت وتوجه زیاد به این دختر اون رو بزرگ کردم واصلا فکر نمیکردم که بچه خودم نيست الان متوجه شدم که همسرم با خانمی آشنا شده و اون خانم صیغه کرده و با هم رابطه دارن وقتی من این موضوع رو به شوهرم گفتم که در جریان کارهایی که میکنه هستم اون بهم گفت میتونی بری من سکه هاتو بهت میدم دیگه احتیاجی به تو ندارم و دختر هم بزرگ شده حالا نمیدونم چکار کنم
سلام خسته نباشید شوهرم چند بار به من خیانت کرده وزمانی که بهش میگم یا منکر میشه یا میگه کار بدی نکردم الان من باید چیکار کنم یه بچه هم دارم تهدید به رفتن کردم گفت برو
من زنی هستم شاغل دارای دو فرزند ۷ ساله با شوهرم ازدواج کردم اوایل زندگی بهم خیانت کرد و ازدواج مجدد کرد من تصمیم به طلاق گرفتم ولی انقد گریه و زاری و التماس کرد و گفت پشیمونه من دلم براش سوخت و به زندگی برگشتم بعد سه سال طلاقش داد زندگیمون بهتر شد ولی هنوز هم داره بهم خیانت میکنه و با هر دختری که بهش پیام میده دوست میشه تا ساعت ۲ یا ۳ نصف شب بازی اینتر نتی میکنه هیچ توجهی به من نداره به اعتیاد هم دچاره .رابطه زناشویی مون هم خیلی کمه چون من از ش سرد شدم و علاقه ای ندارم. واقعا خستم نمیدونم چیکار کنم شما بگید به خاطر بچه هام نمیتونم طلاق بگیرم در ضمن اگر هم طلاق بگیرم به خاطر تصمیمی که سالها قبل برای بازگشت به زندگی گرفتم هیچ حامی ندارم.
سلام 18سالمه 3سال ازدواج کردم. شوهرم داره بهم خیانت میکنه ومن الان اومدم خونه مادرم قهر کردم چکار کنم ایا باهاش حرف بزنم یا قید شو بزنم
سلام خانمی هستم ۲۳ سالع چند روز پیش پیامک هایی تو گوشی همسرم خوندم و فعمیدم با یک خانم که متاهل بوده دوست بودن و رابطه جنسی داشتن ولی خودش گردن نمیگیره و پیامک هارو پاک کرده ومن مطمئنم اون خانم روابط نامشروع زیادی داشته و کارش اینه الان میخوام بدونم فقط چه جوری میشع ثابت کرد با اون خانم رابطه داشته یا ن اگع لازم باشه میتونم اون خانم رو پیدا کنم لطفا راهنمایی کنید
سلام من ۱۶سالمه همسرم ۲۹سالشه ۳ماه عروسی کردم بعدش فهمیدم همسرم داره خیانت میکنه با ایگران رابطه داره هر زود با یه نفر الانم خانوادش خیلی دارن دخالت میکنن نمیدونم چیکار کنم دیشبم برام اسنپ گرفتش گفتش برو خونه بابات منم میخوام طلاق بگیرم مهریمم بگیرم
سلام شوهرم چهارساله با یه خانم دررابطه است دوتا بچه ۱۲ساله و ۵ساله دارم البته ۱۶سال ازدواج کردیم کارهرروزشه ولی الان ۴ساله بااین خانمه
سیزده سال ازدواج کردم شوهرم معتاد بود اول به مواد بعد به متادون بعد به حشیش کمکش کردم تا ترک کرد اما به محض ترک کردن خیانتاش شروع شد خیانت جنسی نابود شدم داغون شدم به پای طلاق هم رفتم اما نزاشت گفت اشتباه کردم گول خوردم به خاطره بچم برگشتم اما هر دفعه با ز نای مختلف بهم خیانت میکنه دیگه نمیدونم چیکار کنم وقتی بهش میگم میگه تو اشتباه میکنی من دوست دارم من طلاقت نمیدم دیگه بهش اعتماد ندارم از اینکه سیزده سال زندگیم پای همگی ادمی گذاشتم پشیمونم بهش هیج حسی ندارم مریض هس مریض به خیانت دلم میخواد برم دوست ندارم یک لحظه دیگه شاهد خیانتاش باشه تورا خدا کمکم کنید تمام زندگیم شده اشتباهات شوهرم به چه حقی به چه گناهی الانم اعتیاد به مشروب داره هرشب میخوره دست برن داره خیلی بد میزنه خیلی فحش میده بد دهن هس فقط خودش میبینه خسته شدم خیلی خستم. این چند مدت خیلی زجر کشیدم خیانتاش نابودم کرد نابود ولی همیشه خودم زن قوی میبینیم چند شب پیش دیدم داخل ماشین داره با یه زن صحبت میکنه اون من ندید اینقدر سر گرم کثافت کاریش بود که متوجه من نشدم دیدم داره خود نارضایی میکنه تو ماشین با موبایل با اون زن هرزه وای دنیا رو سرم خراب شد تمام وحودم میلرزید وقتی در ماشین باز کردم رنگش شد مثل گچ سفید حتی زانوهام قدرت این نداشتن که راه بره وقتی بهش گفتم گفت دروغ نگو من کی این کار کردم خیلی کتکم زدم منم نصمیم گرفتم صداش ضبط کنم.تو ماشین موفق شدم تمام حرفهایی بی شرمانه ای که بهم میزنن همش دارم خواستم بپرسم این مدرک ضبط، نشون قاضی بدم کافی هس ؟دیگه به آخر رسیدم آرامش خودمم تو مرگ میبینم
سلام ۶ماه پیش خیانت شوهرم را فهمیدم و انکار کرد و اون زن خودش همه رو گفت بعد من یه فرصت دادم وبه خاطر بچه ها برگشتم و دوباره گوشی مخفی شوهرم دیدم که دوباره به همان زن در ارتباط است و پیام اون زن دیدم الان برا طلاق چه کنم ایا این پیام برا مدرک کافی است
سلام من همسرم به من خیانت کرده ولی خودش انکار میکند من خودم دیدم که دوتاش هم از انباری اومدن بیرون ولی همسرم میگه من تا حالا این زن و ندیدم ولی من مطمئنم که باهم بودن حالا من چیکار کنن همش دلم آشوب هست ایا طلاق بگیرم یا نه دو دل موندم دوتا دختر ۱۳ ساله و ۷ ساله هم دارم. من دیدم همسرم اومد زیر زمین بعد که رفتم دنبال در انباری رو که باز کردم نصفه باز شد هل دادم باز نشد یه لحظه رفتم بالا خونه یه دقیقه طول نکشید اومدم دوباره پایین دیدم زنه جلو تر میره اینم پشت سرش بعد که زود نگاه کردم دیدم در انباری کامل باره از زنه پرسیدم شما گفت اومدم خونه واحد یک و ببینم ولی از واحد یک پرسیدم گفتن نه نیومده خونه ما الان نمیتونم ثابت کنم که باهم بودن همسرم انکار میکنه
شوهرم چند ماه پیش بهم خیانت کر منم وقتی فهمیدم رفتم پیش اون زنه ک با شوهرم رابطه داشت و تهدیدش کردم ک اگه دیگه با شوهرم رابطه داشته باشه ب شوهرش بگم شوهرم هم بعد از این کار من قول داد اگه برگردم دیگه همه چیو درست میکنه چون بچه ۲ساله ای دارم بخاطر اون برگشتم الانم از اون موقع تا الان خیلی بدتر شده باهام همش منو بخاطر اون معشوقه ش کتک میزنه فحش میده ب پدر مادرو خواهر برادارم اصلا دیگه نمیخوام این زندگیو از اول باهام سرد بود منو بیرون میکرد نگو با یکی دیگه بوده حالاهم منو تهدید میکنه طلاق نمیدم طلاق توافقی بگیریم خوبه وگرنه ده سالم بری دادگاه ن منو میبینی ن مهریه تو نمیدونم چکار کنم
من یه ماه اول عقدم متوجه شدم که همسرم با یه خانمی در ارتباطه ولی بخاطر اظهار پشیمونی ازش گذشت کردم اما الان ک جهارشال ازین رابطه میگذره چندین مرتبه شاهت ارتباطش با خانومای دیگ بودم درحدی ک دیگ هیچ اعتمادی بهش ندارم. منو به خاطر اینک نرفتم خونه نزدیک مامانش زندگی کنم از خونه بیرون کرد بدون هیچ لباس و لوازم شخصی، اول رفتیم برای ظلاق توافقی تمام جلسات اومد ولی بعدش راضی نمیشد بیاد محضر، من برای مهریه اقدام کردم ماشینشو ک کرفته بودن اومد ب من حق وکالت طلاق داد ک ماشینشو ازاد کنم الان من دیگ ن تنها عشقی تو این زندگی میبینم بلکه ارامشی هم ندارم همسرم میگ نمیخوام حدا بشم اما این رابطه دارع بدتر میشه بهش میگم چرا با خانما دیک رابطه داری میگ تو راوانی باید بری پیش روانپزشک، ایا داشتن ی زندکی ک توش احترام، وفاداری و دوست داشتن باشه خواسته زیادیه؟ من حق داشتن یه زندگی خوب رو ندارم، من ک بهمه سختیا زتدگی ساختم اینک بخوام طرفم متعهد باشه همون قدی ک من متعهدم خواسته زیادیه؟
سلام صبح بخیرشوهرم بهم خیانت کرده منم میخاستم طلاق بگیرم و همه دوست و فامیل از موضوع باخبر شدند بعد از مدتی شوهرم ابرازپشیمانی کرد و معذرت خواهی کرد و بزرگترها گفتن بخاطر بچه هات یه فرصت بهش بده منم قبول کردم اماا لان حرفایه مردم داغونم کرده خسته شدم حالم خیلی بده