جهت مطالعه نظرات و تجربیات دیگران، به کامنتهای انتهای صفحه مراجعه نمایید
بیشتر آمارهای مراکز مشاوره، بهترین اختلاف سنی در ازدواج را بین ۴ تا ۷ سال نشان میدهند. با این وجود، این رقم میتواند بین ۲ تا ۱۰ سال هم در نوسان باشد.
بر همین اساس مشاوران خانواده، اختلاف سنی ۴ تا ۷ سال را بهترین گزینه برای دستیابی به یک ازدواج موفق توصیه میکنند. به گفته روانشناسان، این اختلاف سنی در ازدواج موجب میشود که زن و شوهر ازنظر عقلی، جسمی، تجربه، هیجانات عاطفی و تمایلات جنسی و بالاخره در بیشتر رفتارهای اجتماعی و اخلاقی نزدیک و هماهنگ باشند.
این عوامل باعث میشوند تا سایر اختلافات فکری کمتر امکان بروز پیدا کنند. چنین زن و شوهری میتوانند مشکلات زناشویی خود را بهتر حل کنند و در حقیقت زندگی مشترک خود را از این نظر بیمه کنند. حال اگر سایر معیارهای ازدواج مثل اختلاف سطح تحصیلات، تفاوت دیدگاهها، اختلافات با خانواده همسر، اختلاف طبقاتی و تفاوت فرهنگی در ازدواج وجود نداشته باشند، احتمال اختلافات زناشویی به میزان چشمگیری کاهش مییابد.
همچنین تحت چنین شرایط مناسبی، مرد که باید اقتصاد خانواده را اداره کند، خود به قابلیتهای لازم رسیده است و دیگر مجبور نیست که از پدر یا مادرش کمک مالی بگیرد. کمک مستقیم خانواده پسر بهنوعی دخالت در زندگی اوست و به طور معمول برای خانمها خوشایند نیست و زنان از آن دوری میکنند. علاوه بر این، دختر هم در چنین سن و سالی آن رشد فکری و بهاصطلاح پختگی لازم را برای اداره زندگی مشترک موفق پیدا کرده است.
اختلاف سن در ازدواج چقدر مهم است؟
بهطورکلی، میتوان گفت اختلاف سنی در ازدواج چندان مهم نیست. یک رابطه بر میزان درک و فهم زوج نسبت به هم و نه سن ازدواج متکی است. دو نفر میتوانند برحسب میزان عشق، احترام و اهمیتی که نسبت به هم دارند، یک ازدواج موفق را تجربه کنند.
اختلاف سنی کم در ازدواج شاید عادی به نظر برسد. اما هنگامیکه این اختلاف سنی در ازدواج زیاد باشد، دیگر مناسب نیست.
بهترین اختلاف سنی ازدواج از نظر روانشناسی
در معیار اختلاف سنی، زوجها ترجیح میدهند سن مرد سه سال تا پنج سال بیشتر از سن زن باشد. اما در بسیاری از موارد مشاهده شده که این اختلاف به ۱۵ تا ۲۰ سال هم رسیده است. گاهی نیز در ازدواج، سن زن از سن مرد بیشتر است.
بر اساس تحقیقات انجام گرفته، زوجها ترجیح میدهند این اختلاف سنی در ازدواج سه سال و همواره سن مرد از زن بزرگتر باشد. همچنین این مطالعات نشان میدهند که مردان با افزایش سن تمایل بیشتری به ازدواج با دختر خیلی کوچکتر از خود دارند، در حالی که برای یک زن مهم است این اختلاف سنی کمتر از ده سال باشد. (سن مرد حداکثر ده سال از سن زن بیشتر باشد، نه بیشتر).
مطالعات دیگری نشان میدهند که اختلاف سنی تنها عامل موفقیت یا شکست در ازدواج نیست. اکثر افراد ترجیح میدهند اختلاف سنی کم باشد.
همچنین مردان ترجیح میدهند با زنانی ازدواج کنند که از آنها کوچکتر هستند، درحالیکه زنان در این مورد نگرش آزادتری دارند و اگر سن مرد کمی بیشتر از سن زن باشد، احتمالاً ازدواج را بپذیرند.
مطالب مرتبط: تجربه های ازدواج ناموفق
چه عواملی بر تفاوت سنی ازدواج موثر است؟
دلایل مشخصی که بهصورت آگاهانه یا ناخودآگاه بر انتخاب همسر تاثیر میگذارند، عبارتند از:
- فرهنگ و سن ازدواج: آدابورسوم یک منطقه یا فرهنگ آن میتواند بر رفتار فرد تأثیر بگذارد. در فرهنگ کشورهای اروپایی و آسیایی ازدواج زن با مرد بزرگتر از خود مرسوم است. همچنین اختلاف سنی دو تا سه سال برای ازدواج ترجیح داده میشود. در برخی از فرهنگها این اختلاف سنی تا پانزده سال هم قابلقبول است.
- نقش پیشینه خانوادهها در سن ازدواج: زمانی که یک فرد در خانوادهای بزرگ شده است که در آن اختلاف سنی ازدواج زیاد رایج است، این فرد تمایل بیشتری برای کشف و تجربه این نوع ازدواج خواهد داشت.
- برنامه فرزندپروری: اگر یک شخص قصد دارد بعد از ازدواج دیرتر صاحب فرزند شود و تا چند سال بعد از ازدواج به فکر بچهدار شدن نیست، در این موارد شاید بهتر است سن زن چند سال از مرد کمتر باشد.
اما اگر اختلاف سنی در ازدواج زیاد باشد چه؟
آیا تاکنون یک زوج با اختلاف سنی زیاد توانستهاند در کنار هم یک زندگی مشترک موفق را تجربه کنند؟ آیا رابطه آنها با گذر زمان بهخوبی حفظ شده است؟ در این بخش به مزایا و معایب اختلاف سنی در ازدواج میپردازیم.
بهطورکلی، اختلاف سنی در ازدواج مشکلات و مزایای خود را دارد.
مزایای اختلاف سنی زیاد در ازدواج
- بلوغ فکری در ازدواج: در یک ازدواج که اختلاف سنی زن و مرد زیاد است، فرد بزرگتر میتواند در تصمیمگیریها عاقلانهتر عمل کند. او همچنین میتواند هنگام اختلاف با همسر، بر اساس تجربه بیشتر، رفتاری عاقلانه داشته باشد.
- تفاوت نگرشها در اختلاف سنی ازدواج: دیدگاه و نگرش زوجی که با هم اختلاف سنی دارند، متفاوت است. این تفاوت به همراه خود طراوت و تازگی در روابط را به ارمغان میآورد. همچنین به درک همدیگر و پذیرش نظرات دیگران کمک میکند.
- ثبات اقتصادی: زمانی که یک زوج زندگی را زود شروع میکنند، فرد بزرگتر میتواند مشکلات را بهخوبی حلوفصل کند. این امر باعث میشود که مزیتهای زیادی در موقعیت مالی برای زوج فراهم شود.
- تعادل سالم: با گذشت زمان و افزایش سن زوج، فرد جوانتر میتواند شریک زندگی خود را ازلحاظ جسمی، مالی و عاطفی حمایت کند. این امر همچنین باعث میشود، پایه زندگی خانواده و فرزندان محکم و استوار گردد.
اگرچه اختلاف سنی در ازدواج با مزایایی همراه است، اما اختلاف سنی زیاد ممکن است مشکلاتی نیز برای زوج داشته باشد.
مشکلات ازدواج با اختلاف سنی زیاد
در اینجا به برخی از مشکلات ازدواج با اختلاف سنی زیاد اشاره میکنیم:
تحقیقات روانشناسی نشان میدهند که اختلاف سنی در ازدواج شاید در اوایل مشکلساز نباشد، اما با گذشت زمان میزان رضایت زوج از زندگی زناشویی کاهش مییابد. میزان رضایت از زندگی زناشویی در افرادی که شریک زندگیشان خیلی بزرگتر یا خیلی کوچکتر از خودشان است، با گذشت زمان در مقایسه با زوجهایی که اختلاف سنی کمی دارند، کاهش مییابد.
احتمال افزایش طلاق در اختلاف سنی زیاد
احساس ناامیدی و کاهش میزان رضایت زوج از ازدواج از مهمترین دلایل طلاق و جدایی شود. دکتر رندی، استاد دانشگاه پنسیلوانیا و روانشناس خانواده میگوید: «اختلاف سنی زیاد پسر و دختر بهاحتمال زیاد ازدواج را به طلاق ختم میکند. اگر اختلاف سنی زن و مرد بیشتر از ۵ سال نباشد، جای نگرانی نیست. اما اگر اختلاف سنی شما با همسرتان خیلی زیاد است، پس شبیه والدین او میشوید. درنتیجه ازدواج شما با مشکل روبهرو خواهد شد.
اختلافات زناشویی
ازدواج با اختلاف سنی زیاد میتواند مسائلی ازجمله کاهش تفاهم زوج، بروز مشکلات مالی یا حمایتی و ایجاد مشکلات جدی در زندگی مشترک را به همراه داشته باشد و این امر زمانی تشدید میشود که سن زن از مرد بیشتر است.
عدم پذیرش اجتماعی
زوج ممکن است در روابط اجتماعی بهخاطر اختلاف سنی زیاد مورد انتقاد اطرافیان قرار گیرند و این امر ممکن است باعث شود که زوج تحتفشار اجتماعی باشند.
اولویتهای زندگی
افراد با تفاوت سنی، اولویتهای مختلفی نیز در زندگی دارند. ممکن است اولویتهای یکی از زوجین برای دیگری بیهوده تلقی گردد و بدینگونه بین زوج اختلاف ایجاد میشود.
داشتن فرزند
زمانی که دو نفر میخواهند زندگی مشترک خود را شروع کنند، بهخصوص اگر این امر با تأخیر انجام شود، اختلاف سنی زیاد ممکن است در فرزندآوری ایجاد مشکل کند. برایناساس، نرخ باروری رابطه مستقیمی با سن زوج دارد.
مشکل در روابط عاشقانه
لحظات عاشقانه و رمانتیک میان زوجین ممکن است بهاندازهای که آنها میخواهند رضایتبخش و مطلوب نباشد. فرد جوانتر میخواهد فعال و سرزنده باشد، درحالیکه فرد بزرگتر ممکن است در عشقبازی با همسر آنقدر گرم و پرجنبوجوش نباشد.
معاشرت
زوجهایی که باهمدیگر اختلاف سنی زیادی دارند، ممکن است روابط اجتماعی مشترکی باهم داشته یا نداشته باشند. این امکان وجود دارد که در محافل اجتماعی مختلفی شرکت کنند یا با گروههای سنی مختلفی از مردم سروکار داشته باشند. ممکن است دوستان یکی از زوجین حضور یک فرد جوانتر یا پیرتر از خود را دوست نداشته باشند.
ذکر این نکته ضروری است که تمامی رابطهها با اختلاف سنی زیاد این مشکلات را ندارند و بستگی دارد به اینکه شما چقدر خوب رابطه را درک کردهاید و آن را به جلو پیش میبرید.
فرمول اختلاف سنی در ازدواج
طبیعی است که زن و مرد نباید نسبت به هم اختلاف سنی زیادی داشته باشند. وجود اختلاف سنی زیاد در ازدواج، آسیبرسانی بیشتری در مقایسه با سایر معیارهای انتخاب همسر در زندگی مشترک خواهد داشت.
به طور معمول، اینگونه ازدواجها یا محکوم به شکست و طلاق هستند یا با عمری سوختن و ساختن همراه خواهند بود. بهویژه در بافتهای فرهنگی جوامعی مشابه با جامعه ایران، در بیشتر مواقع با عدم خوشبختی زن در ازدواج همراه خواهد بود.
نظر و تجربه اختلاف سنی در ازدواج
برای اینکه بتوانید اهمیت اختلاف سنی در ازدواج را بهتر تجربه کنید، بهتر است صحبتهای یکی از مراجعان به مرکز مشاوره باما به نام شیفته را بخوانید:
«من در ۱۸ سالگی به عقد مرد ۳۹ سالهای درآمدم. روزهای اول زندگی بهسرعت سپری شد. از روابط جنسی چیزی نفهمیدم زیرا او از من بزرگتر و درنتیجه باتجربهتر بود؛ بنابراین تسلیم بدون قیدوشرط او بودم. ازنظر اداره زندگی مشترک نیز به من فرصت اظهارنظر نمیداد زیرا حق داشت و لابد همه چیز را بهتر از من میدانست. رفتوآمدهای خانوادگی و اینکه با چه کسانی معاشرت کنیم و کجا برویم نیز زیر نظر مستقیم شوهرم بود.
اهل پارک رفتن، سینما رفتن، کوه رفتن و این قبیل سرگرمیها نبود. اهل مسافرت و گشتوگذار هم نبود زیرا خودش قبل از ازدواج همهجا رفته بود. هر غذایی را نمیخورد چون از رژیم غذایی پیروی میکرد. هرگز حوصله نداشت برای اینکه کارش خیلی زیاد بود، حتی موقع زایمان من در بیمارستان حاضر نشد زیرا خارج از ایران بود.
در زندگی مشترک ازنظر مادی هیچ احتیاجی نداشتم. ماشین زیر پایم گذاشته بود و خانه خوبی داشتیم، اما دریغ از یک لبخند، دریغ از یک سفر کوتاهمدت برای اندکی تنوع و هیجان. با وصف اینکه همه چیز در زندگی مشترک خوب بود، ولی مثلاینکه هیچچیز خوبی نداشتیم تا به آن دلخوش باشیم. لبخندی روی لبانم مرده بود و دیگر نشاط نداشتم.
حالا بعد از گذشت ۲۴ سال زندگی مشترک و ازدواج با مردی که اختلاف سنی زیادی با من داشت، کارم شده دکتر رفتن و بیمارستان بردن شوهرم. او از ابتدای زندگی مشترک بیحوصله بود، حالا دیگر بدتر شده. اگر بچهها سروصدا کنند، فریادش به آسمان میرود. از طرفی با بدبینیها اجازه نمیدهد که با هیچکس حرف بزنم. حتی اجازه ندارم که با خانوادهام معاشرت کنم. نمیدانم چهکار باید بکنم.»
نکاتی برای حل مشکلات در ازدواج با تفاوت سنی زیاد
اگر شما وارد یک رابطه و ازدواج با اختلاف سنی زیاد شدهاید، پس این نکات برایتان مفید خواهند بود:
فضا دادن به همسر
همیشه اهمیت حفظ حریم شخصی در ازدواج را درک کنید. در هر رابطهای رعایت حفظ فاصله با همسر به شدت حائز اهمیت است. اما زمانی که تفاوت سنی زیاد است، اهمیت این امر چندین برابر میشود.
صبر و بردباری داشتن
برخورد با موقعیتهای عجیب در زندگی مشترک نیازمند صبر است. صبور و خونسرد بودن به شما کمک میکند نیمی از این نبرد را با پیروزی طی کنید. درنتیجه شما میتوانید ازنقطهنظر بهتری به مسائل زندگی نگاه کنید.
منعطف باشید
با همسر خود خیلی جدی و خشک رفتار نکنید. ملایمت و احساس همدلی با همسر باعث میشود یک رابطه پایدار و ازدواج ماندگار ایجاد کنید.
روشنفکر باشید
زندگی چالشهای بسیاری در مقاطع مختلف زندگی برای زن و مرد ایجاد خواهد کرد. داشتن یک ذهن باز و با اعتمادبهنفس ماندن در مقابل تصمیمات و رابطه خود، به زندگی شما شفافیت میبخشد.
روابط جنسی فعالی با همسر خود داشته باشید
اگر شما انسان شاد و دارای صمیمیت با همسر خود هستید، پس شریک زندگیتان را بیشتر دوست خواهید داشت. حفظ رابطه جنسی منظم با همسر باعث میشود بههموابسته و متصل شوید و در حل مسائل مهم زندگی بهتر تصمیم بگیرید.
برقراری ارتباط مؤثر با همسر
بیشتر مسائل و مشکلات با برقراری ارتباط مناسب با همسر حل میشوند. شریک زندگی شما همان فردی است که تمامی موضوعات و مشکلات خود را با او مطرح میکنید؛ بنابراین با همسر خود صادق باشید.
عشق بیقیدوشرط
بدون هیچ حدومرزی عاشق شریک زندگیتان باشید؛ حتی در بدترین موقعیتها. اگر زوج نسبت به هم عاشق، مهربان و صمیمی باشند، میتوانند بهآسانی مسائل زندگی را مدیریت کنند. عشق، توجه، صداقت، مهربانی و احترام به همسر همگی مواردی هستند که در رابطه اهمیت دارند. زن و مرد باوجود اختلاف سنی در ازدواج میتوانند بهخوبی زندگی کنند، بهشرط اینکه اساس رابطه سالم باشد.
اینکه شریک زندگی جوانتر یا مسنتر از شما باشد، صرفاً یک تصمیم شخصی است. اما بعد از گرفتن این تصمیم باید تمام تلاش خود را برای شناخت و درک صحیح رابطه انجام دهید.
نظر شما در مورد اختلاف سنی در رابطه چیست؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
اختلاف سنی 15 سال برای ازدواج
سلام من و همسرم ۱۵ سال اختلاف سنی داریم و کاملا سنتی ازدواج کردیم. خانواده من و خودم اصلا راضی به این وصلت نبودیم ولی با دعا و جادو ازما بله گرفتن. ۸ ساله با هم ازدواج کردیم، دو سال تو دوران عقد بودیم و بعد از دوسال عروسی کردیم با خانواده شوهرم یه جا زندگی میکردیم. اینم بگم که تو دوران عقد اصلا هیچگونه رابطه ای یا محبتی به هم به اون صورت نداشتیم فقط در حد پیامک بود بعد از چهار سال زندگی با خانواده همسرم گفتم همینجا برام خونه درست کن هرچقدر گفتم قبول نکرد و زیر بار نرفت. یکسال تمام به شوهرم اصرار کردم که خونه مستقل درست کنه ولی قبول نکردن و من به خاطر وسواسی شدن نمیتونستم خانواده ش رو تحمل کنم رفتم خونه ی پدرم نزدیک چهار ماه اونجا بودم.
شوهرم بعد از چهار ماه اومد دنبالم با دروغهایی که تحویلم داد من رو آورد اینجا بعد ازسه ما شروع کرد به درست کردن همونجایی که مینشستیم و بالاخره نزدیک عید مستقل شدیم. اونم فقط از لحاظ سرویس تویه خونه با خانواده شوهرم زندگی میکنم و درامدشون هم باهم است و مستقل نشدیم و اینجوری زندگی کردن برای من خیلی سخته.
الان یکسال از اومدنم به خونه شوهرم گذشته و ایشون خیلی بد دهنی میکنه و هرموقع پول میده بهم یا خرجی انجام میده با منت و دعوا است. برام وقت میزاره میبره خرید یا دکتر با دعوا و بددهنی به آخر میرسه زهرمارمو میکنه به آدم الان هم جدیدا عروسی که میره تا صبح خونه نمیاد و البته چند روز پیش یکبار منو زده من نمیدونم چیکارکنم؟ و اینکه اصلا محبتی هم به من نمیشه فقط موقع رابطه جنسی به من محبت میکنه. پدر من وضع مالیش اصلا خوب نیست و معتاد هم است خونه هم نداره. منم اونجا هم نمیتونم زندگی کنم اینجا هم نمیتونم زندگی کنم و اینم بگم که ماهتون بچه نداریم همه ازجمله خانواده شوهرم اصرار دارن بچه دار بشیم ولی من فعلا زیر بار نمیرم تا ببینم چه اتفاقی میوفته. توروخدا یه راه حلی بهم پیشنهاد بدی
درود به شما دوست گرامی
در وهلهی اول شما میتوانید سود و زیان ادامه دادن یا ندادن زندگی مشترکتان را در نظر بگیرید و پس از آن تصمیم بگیرید آیا میتوانید به این زندگی ادامه دهید یا خیر. اگر به تنهایی نمیتوانید این کار را انجام دهید حتماً از یک متخصص کمک بگیرید.
اگر تصمیم به ادامهی زندگی داشته باشید، اولین چیزی که باید بدانید این است، شما هیچ کسی را نمیتوانید شخصاً تغییر دهید اما خودتان را میتوانید. بنابراین فقط به دنبال تغییر همسرتان نباشید که در این صورت تلاش شما بیهوده خواهد بود. ایجاد تغییر در همسرتان نیازمند مشاوره زوجین و همکاری خود ایشان است.
شما برای ماندن و ادامه دادن زندگی مشترک نیاز دارید یک سری مهارتها را یاد بگیرید و یا در خود تقویت کنید. سعی کنید خودتان را بشناسید و از احساسات درونتان کاملاً آگاه شوید. اینکه شما از زندگی تان چه میخواهید و چه چیزی میتواند شما را برای رسیدن به خواستههایتان کمک کند.
در رابطه با مستقل شدن به لحاظ مالی و محل زندگی تصمیم درستی گرفته اید اما اجرای آن به طور کامل نیازمند زمان و وجود یک سری شرایط است؛ مثلاً اینکه رابطهی عاطفی بین شما و همسرتان تا حدودی بهبود یابد.
ممکن است علت بددهنی کردن یا عدم محبت کنونی همسرتان نشان دادن اعتراض ایشان به مستقل شدنتان باشد. در این صورت شما باید فقط روی مهارتهای خودتان کار کنید که در چنین شرایطی متناسب با موقعیت چه رفتاری از خودتان نشان دهید.
پیشنهاد میکنم تا زمانی که مقداری شرایط زندگی و رابطه عاطفی تان بهبود پیدا کند؛ برای بچه دار شدن صبر کنید. به این فکر نباشید که با وارد شدن فرزند به زندگی تان همهی مشکلاتتان حل خواهد شد. اگر مشکلات ریشه ای درمان نشوند، حتی اگر به ظاهر موقتی حل شوند و اوضاع بهتر شود؛ این زخم کهنه روزی از جای دیگری سر باز خواهد کرد.
لطفاً از کمک یک مشاور متخصص استفاده کنید و از آن غافل نشوید. بی شک شما اکنون نیاز به کسی دارید که در موقعیتهای مختلف همهی جوانب و جزئیات را بسنجد و سپس به شما بهترین راه حل را پیشنهاد کند.
اختلاف سنی 12 سال در ازدواج
من دوست ندارم شوهرم رو از دست بدم درسته تا چند ماه اول زندگیم ازش بدم میومد دنبال هر بهونه ای بودم ک ازش جدا بشم اما الان خیلی دوستش دارم و دلم میخواد بتونم رفتار های اشتباهش رو اصلاح کنم و خودمم اصلاح بشم تا بتونم تا ابد داشته باشم.
اما همه خودش خانوادش و پدرم از من به عنوان زن میخوان ک تغییر کنم جز مادرم و اونا میگن چون تو زنی و زن باید همیشه کوتاه بیاد تا زندگی خراب نشه تو رفتارت رو درست کن ولی من هرجور سعی میکنم این زودعصبی شدنم رو نمیتونم کنترل کنم.
خسته شدم از زندگیم از خودم روزی صدبار برای خودم ارزوی مرگ میکنم ک چرا دختر شدم خونه پدر ک بودم مادرم میگفت هرچی تو خونه پدرت سختی بکشی موقتع و بری سر زندگی خودت همسرت اینجوری باهات رفتار نمیکنه اما اون دقیقا جا پای پدرم گذاشته و دیدم زندگیم هرجا باشه تهش اذیت شدن منه خانواده همسرم زیر بار هیچ کدوم از رفتار های بد شوهرم و خودشون نمیرن و در عوض شوهرم رو در مقابلم تحریک میکنن. مشاوره رفتیم و مشاور گفت ک همسرم برای سن من باید چند سالی رو با من راه بیاد تا من از این سن بگذرم و شوهرم بعد از دیگ نیومد مشاوره .
پاسخ مشاور به تفاوت سنی ۱۲ سال در ازدواج
شروع زندگی جدیدتان را تبریک میگویم و امیدوارم هر دو با رفتار بالغانه در این راه روزهای خوشی را کنار هم سپری کنید. زن و شوهری که تازه ازدواج کردند همچون یک نوزاد باید از روابط خود مراقبت کنند. باتوجهبه اختلاف سنی که دارید باید این موضوع را در نظر بگیرید که شما و همسرتان در برهههای مختلف زندگی تجربههای متفاوتی داشته باشید چرا که در دو گروه یا رده سنی مختلف قرار میگیرد؛ بنابراین میتواند چالشهایی برای شما ایجاد میکند توجه به این موارد به شما کمک میکند:
- مراقب باشید در نقش فرزند همسرتان ظاهر نشوید. شما باید همسر باشید. هر کردن یک رفتار کودکانه است. در نقش کودک فرونروید.
- علاوه بر نیازهای خودتان نیازهای همسرتان هم در نظر بگیرید. شما هر دو در برابر یکدیگر مسئول و متعهد هستید.
- روی اختلاف سنی تان تمرکز نکنید. با شوخیهای مثل کوچولو یا پیرمرد یکدیگر را آزار ندهید.
- نظرات یکدیگر در مسائل مختلف جویا شوید.
- انجام فعالیتهای دونفره لذت بخش را فراموش نکنید.
با توجه توصیفات شما من میان شما یک چرخه را میبینم که مدام در حال تکرارشدن است. متأسفانه قهر در میان شما یک الگو شده است؛ بنابراین زمانی که شما از قهر کردن اجتناب میکنید همسرتان جای شما را میگیرد. اولین کاری هم که باید بکنید این است که شما در این چرخه نیفتید. هر نوعی قدرتنمایی است برای اینکه افراد بتوانند حرف خود را به کرسی بنشانند؛ اما اگر هم برای شما و هم برای همسرتان کارکرد نداشته باشد بهمرور با رابطه شما خداحافظی میکند. با همسرتان درباره این چرخه صحبت کنید. نگرانیهای همسرتان را بشنوید؛ اما دلیلی ندارد که همسرتان احساس گناه را در شما ایجاد کند. شما به هر دلیلی صلاح دانستید که زودتر عروسی کنید. ازدواج هم اصلاً راحت نیست و سختیهای خودش را دارد. این کاملاً طبیعیه که همسر شما بهسختی بیفتد.
نکاتی که باید برای از بین بردن چرخه قهر رعایت کنید.
- همسرتان را در ارتباط با مشکلات همراهی و درک کنید. اما هرگز زمانی که به نظرتان چیزی درست میآید به خاطر رفتار همسرتان کنار نکشید.
- با اجتناب از قهر کردن این چرخه را دور بزنید.
- شنونده صحبتهای همسرتان باشید.
- اشتباهات خود را بدون موضعگیری بپذیرید. مثلاً شما در مورد اینکه خودتان قهر میکردید صحبت کردید. همین را میتوانید با همسرتان مطرح کنید. برای مثال: میدانم که شاید در اوایل رابطه با قهر کردنهایم بهجای صحبت کردن آزارت دادم اما بیا این رفتار رو ادامه ندهیم و با هم درباره مشکلاتمان صحبت کنیم.
- به همسرتان این فرصت را دهید اگر احتیاج بهتنهایی و فکر کردن دارد، زمانی را در خلوت خود باشد. عامل تمام ناراحتیهای همسرتان شما نیستید و وظیفه شما نیست آنها را حل کنید؛ اما این اطمینان را به او بدهید که کنارش هستید و میتواند روی شما حساب باز کند.
- معمولاً چه چیزهایی باعث قهر همسرتان میشود؟ آیا مسائل مشخصی است؟ میتوانید در این باره صحبت کنید.
ممنون از توجهتان
گلسا بمانیان
کارشناسی ارشد مشاوره خانواده
مطالب مرتبط: مشاوره ازدواج رایگان
همیشه تا نهایت ۵ سال خوبه مثلا داروسازی و پرستاره با اینکه سیندرلایی بود قصه اشون ولی خب به خاطر اختلاف سنی کمشون به نظرم زوج خوبی می تونن بشند آدم واقعا میاد تو این جامعه بارها عوض میشه
سلام خانم هستم 23 ساله با اختلاف سنی 10سال با همسرم یک سری مشکلاتم برمیگرده به خودم و بخش دیگه همسرم از بچگی تو محیط مدرسه و دوستام طرد شدم چون به اصطلاح اون قلدر کلاس به من حسادت میکرد و بقیه هم پیرو اون بودن و این باعث شد که از همون دوران تو اون جو و محیط که اعتماد به نفس و شخصیتم در جمع دوستام باید شکل میگرفت شکل نگیره و به محیط خونه هم که برمیگشتم منزوی بودم و به اشتباه خانواده هم منو یک شخصیت بی عرضه و خجالتی تلقی کردند مسیر نوجوانیم با جای خالی دوستانی که نداشتم و عدم حمایت عاطفی خانواده و پشتیبانی خانواده گذشت و این از من یک آدم ، مظلوم، با قلب خیلی پاک ساخت و منفعلی که هیچ وقت نشد قدرت درونی شو نشون بده وگذشت تا همسرم اومد خواستگاری با کوهی از مشکلات خانوادگی و تقریبا همون چیزهایی که من در گذشته داشتم از همون ابتدا میدونستم رفتار های اشتباه داره ولی بخاطر منفعل بودنم و قلب خیلی پاکی که داشتم نمیتونستم از خودم دفاع کنم و میگفتم خدا جبران میکنه و
مشکلات داره اما هی اذیت شدم از سمت اون و اتفاقا همه اونا یک درس بود و الان که بخاطر تحمل زیاد دیگه اعتراض کردم برچسب کینه ای بودن خوردم و ازش بدم میاد روزی صد بار معذرت خواهی هم میکنه میگه مشکل داشتم حتی گریه میکنه ولی معذرت خواهیشم با پروییه به دل نمیشینه و از طرف دیگه هم آدم کم شوق و ذوقی هم هست اونجوری که باید رابطه رو شاد نمیکنه که گذشته رو فراموش کنم خییییییییلی آدم خوبیه تو کار خونه کمک میکنه با من همیشه مشورت میکنه تا سر کوچه بره برگرده میگه دلم برات تنگ شد برم جایی چند ساعت بمونم ابراز دلتنگی میکنه و نمیدونم باید طلاق بگیرم باید چیکار کنم
سلام اگر فردی 14سال از شما بزرگ تر باشه هم دیگه رو دوستم داشته باشی میخواد بیاد خاستگاریم من 14 سالمه و اون 27 سالشه مشکل پیدا نمیکنم یه جور های فامیل هستیم لطفا زود تر جواب بدید من نگرانم
سلام،اگر فردی که ۱۳ سال از شما بزرگ ترهست ازتون خاستگاری کنه؟ یعنی من ۲۰ ساله و دانشجو هستم و ایشون ۳۳ سالشونه. از نظر اعتقادی و سطح فرهنگی و خانوادگی خیلی به هم شبیه هستیم. خیلی هم فرد فعال و سر زنده ای هستن. به نظرتون این اختلاف سنی مشکلی ایجاد نمیکند؟
من ۲۰ سالمه، سال ۹۷ به اجبار خانواده با پسر داییم عقد کردم …ولی خانواده به خاطر اینکه این آقا نماز خون و آدم خوبیه گفتن شوهر خوبی میتونه برات باشه .. قبلنا هم مشکلاتی بین خونواده من و خونواده این آقا بود (ینی بین مامانم و زنداییم) ولی بخاطر اینکه این آقا آدم معتقد و با ایمانی بود بخاطر همین اصرار داشتن که باهاش ازدواج کنم .. من با این آقا ۱۳ سال اختلاف سنی داریم برا همین تو همه مسائل کوچیک و بزرگ اختلاف نظر داریم همیشه بحث میکنیم باهم رو هر موضوعی.. فرهنگ و سواد رابطه اصلا نداره بلد نیس تو جمع با من حرف بزنه ، همیشه هم طرف خونوادشو میگیره ،،، حرفا و دلیلی ک برا چیزی میاره خیلی غیر منطقیه.. از ی طرفیم ما با پدرو مادر و برادر مجرد ایشون تو یه خونه زندگی میکردیم(با اینکه پسردایی تو حیاط خونشون ی خونه جدا برا خودش ساخته) ولی میگفت باید صب تا شب پیش پدرو مادرم باشی و کاراشونو انجام بدی موقع خاب بریم خونه خودمون منم دوسال با همون شرایط زندگی کردم باهاشون ولی دیگه نمیتونستم ادامه بدم الان ۶ ماهیه اومدم خونه مامانم حالا این آقا میگه بیا تو اون خونه ای ک برا خودم ساختم زندگی کنیم ولی من با شناختی ک از شوهر و خونوادش دارم مطمئنم بازم ب مشکل بر میخوریم.. اگرم قبول کنم نمیتونم با اخلاق و اختلاف نظراتی با شوهرم دارم کنار بیام ازش سرد شدم تو این دوسال خیلی خیلی اذیتم کردن هم خودش هم خونوادش نمیتونم باهاشون کنار بیام،،، الانم خیلیا میگن احساسی رفتار میکنی ولی واقعا دیگه نمیتونم قبولش کنم هیچ حسی بهش ندارم
من یه آقایی رو ۲ ساله میشناسم ۱۸ سال ازم بزرگتره و تویه محیط اداری باهم آشنا شدیم یکبار خیلی بامن صمیمی شد ولی من باهاش بد حرف زدم و طرف کلا دیگه با من سر سنگین شد الان بعد ۲ سال دیدمش یه مدتی باهم در ارتباط بودیم دوباره تویه اون محیط اداری و بهم گفت بیا ببینمت یکی دوبار خودش کنسل کرد و بعد من ۳ بار نتونستم برم یعنی اصلا نمیشد یا دیر میرسیدم یا وقتی میرفتم زنگ نمیزدم ببینم کجاست تا این سری آخر که پیام دادم که میخوام ببینمت اونم گفت چه ساعتی و من دیر جواب دادم و در آخر زنگ زدم گفت دیر گفتی منم کار دارم منم چون طرفمو دوس دارم نمیخوام از دستش بدم الانم قطعا از دستم ناراحته و نمیدونم چیکار کنم سری های قبل خودش زنگ میزد پیام میداد و فک کنم این سری دیگه همچی تموم بشه چون واقعا من خیلی بچه بازی در آوردم نمیدونم چیکار کنم میشه کمکم کنیدبله ادامه داره
دوستم رفته باهاش صحبت کرده و شمارشو گرفته و من اونو رغیب خودم میدونم حس میکنم قراره نظر طرفو عوض کنه
من ۲۲ سالمه و اون ۴۱
خودتونو خسته نکنید معیار ۹۰ درصد دخترها مرد پولدار هست. هیچ پسر ۱۸ ساله ای نه پول داره نه جذابیتی داره حتی به بلوغ فکری برای ازدواج هم نرسیده و ازدواج با پسر زیر ۲۵ سال یعنی شکست و جدایی. مرد ایده آل همیشه بین سنین ۲۸ تا ۳۶ هست و دخترها هم پسرای زیر ۲۸ سال رو جدی نمیگیرند تفاوت سنی ۴ تا ۷ سال چیه به نظرم تفاوت سنی ۱۰ تا ۱۵ سال هم عالیه به شرطی که مرد پولدار باشه تموم شد و رفت اینقدر آسمان ریسمان نبافید ممنون.
سلامسلام من ثنا هستم ۲۰سالمه پارسال شهریور ماه با آقایی آشنا شدم ک از من ۱۳سال بزرگتر بود ما باهم ۹ماه درارتباط بودیم هرروز اون آقا میومد دنبالم و میرفتیم باشگاه کوه و…همه چیز خوب بود ما باهم تفاهم داشتیم نقطه اشتراک نگاه به آیندمون همه چی ما بعد ۹ماه ازدواج کردیم همسرم از همون ابتدا ک اشنا شدیم از عاشق شدنش از دوره دانشگاه و دوست دختر های قبلیش تعریف میکرد حتی یه روز ویسی از زمان دانشگاه ک صدای خودش و اون خانم بود فرستاد خیلی احساس بدی بهم دست میداد حتی الانم با فکرش اذیت میشم بعد از ازدواج منظور عقد ما شمال رفتیم من شروع کردم از هنرپیشه ای گفتن و اینکه پیشنهاد رفتن به کنسرت رو دادم همسرم ازم ناراحت شد قهر گرد بابت این اتفاق واقعا واسم عجیب بود یا گاهی اوقات همچین تو لاک خودش میرفت ک هرچی میگفتم هرکاری میکردم اصلا اخمش باز نمیشد بعد از اینکه از این اتفاق ناراحت میشدم دلجویی میکرد همسرم از همون ابتدا اجازه بیرون رفتن بهم نمیداد مگراینکه بزرگتری کنارم باشه معتقده ک دختر زیبایی هستم اگر تنها بیرون برم تو زندگیمون مشکل ساز میشه منم سعی کردم حلش کنم اما نشد خلاصه بعد از اینکه از مسافرت برگشتیم همسرم کم کم توی خلوت هامون ازم ایراد میگرف از هیکلم گاهی تیپم و.. اینا خیلی اذیتم میکنه یا برای مثال همسرم دوست داره درآمد داشته باشم بیزنس خودم رو داشته باشم و گاهیم میگه باید غذای خوب بپزی و همیشه آماده باشه غذای منو درگیر میکنه ک همسر اجتماعی و زرنگ و مستقل مالی میخواد پس چرا اصلا اجازه حضور تو این اجتماعی نمیده و اعتماد به نفسمو میکشه یا زنی ک پیشبند ببنده مدام براش آشپزی کنه همسرم تو مسائل مالی خیلی خوبه یعنی هروقت ک بگم پول بریز چیزی نمیگه اما بهش اوایل گفتم ماهی یک بار مبلغی بهم بده تا احساس بدی نکنم آنا قبول نکرد حتی ازم دلخور هم شد الان هرسری نیاز بهش میگم اونم گاهی میگه عجب غلطی کردیم زن گرفتیما چقدر؟ این کلام منو اذیت میکنه همسرم بعد از ازدواج بهم دوستت دارم نمیگه ازمگاهی ایراد میگیره از دوست دختر های قبلیش ک گفته تو ذهنمن پستای زنای موفق تو اینستا میفرسته برام یا اینکه با تنها بیرون رفتنم مشکل دار بد بین
سلام چهارده سال پیش از همسرم جدا شدم تا دوسال پیش که دوباره ازدواج کردم بل مردی که بیستو سه سال از خودم بزرگتره پنج تا بچه داره خیلی قولها بهم داد اویل اخلاقش خوب بود یعنی همون روزایه قبل از عقد بعد تغییر کرد هرکی از زبونم هرچی میگه باور میکنه به نیازهای من از هر نظر اصلا اهمیت نداره برای یه لباس شش ماه باید بهش بگم تا خرید خونه برای من خرج کردن براش سخت جدیدا هم کتکم میزنه نمی دونم چی کار کنم تا باهام خوب بشه چون من نمیخوام طلاق بگیرن
سلام خسته نباشید من یه زن متاهلم ۲۳ سالمه که یه دختر ۶ ساله دارم از لحاظ روحی خیلی داغونم از اوله زندگیم با شوهرم اختلاف هایی داشتیم نمیدونم شاید برا این بود که اختلاف سنیمون زیاد بود شوهرم ۱۰ سال از من بزرگتره وقتی من ۱۴ ساله بود اون ۲۴ سالش بود نمیدونستم زندگی یعنی چی اصلا تو بی اختیاری شوهرم دادن البته چون خواهرم فرار کرد بخاطره حرفه مردم خانوادم منو قربانی کردن گفتن بره زندگی کنه ولی فکر نکردن چقدر سختی میکشم و کشیدم و تو طول زندگیم شوهرم برایه همه چی محدوده کرد این و بکن اونو نکن این لباس بپوش اونو نپوش کجا برو کجا نرو انگار یه جسم بی روح بودم که تو دستایه یه نفره دیگه تکون میخوردم ۷ساله زندگی میکنیم الان خیلی افسرده ام چون هر چی دلم خواست نشد هر کجا که دلم خواست نرفتم انگار اسیرم گاهی فکره خودکشی به سرم میزنه میگم واقعا من اصلا زندگی نکردم مگه ادم چن بار بدنیا میاد کاش منم زندگی خوبی داشتم بخدا اوله زندگیمون قرار شد ۲ سال بشینم روستا خونه پدرشوهرم الان شده ۷ سال اصلا بفکره منو بچم نیست من الان فقط بفکره طلاقم میخام خودمو تموم کنم تا حالا زندگی نکردم از این به بعد بکنم ولی بچم چی اون این وسط بیچاره میشه شما یه راه حلی بدین
سلام دختری هستم 22ساله، پس از تحقیقاتی که انجام دادم متوجه شدم صددرصد ادامه یک رابطه با اختلاف سنی 22 سال(مرد بزرگتر)، اصلا عاقلانه نیست. تصمیم به تمام کردن رابطه گرفتم اما یک هفته ای که داشتم سخت ترین روز های زندکیم بود، من کنار اون فرد احساس آرامش و امنیت داشتم، حالم کنارش خوب بود، منو خیلی بهتر از اطرافیانم درک میکرد، احساس نمیکردم دروغی بهم بگه و تمام اینها از بین رفته بودن، بعد از یک هفته با من تماس گرفتن، به گفته خودشون برای اینکه نگران حالم بودن، اما نقطه شروع دوباره شد، خودش بهم گفت متوجه نگرانی های من هست و هرموقع که من بخوام از زندگیم میره، باید این رابطه را تمام کنم؟
اگر دوستش داری اونم دوستت داره و حس خوبی کنارش داره میتونی این رابطه را ادامه بدی چون ممکنه دیگه نتونی چنین حسی را با کسی تجربه کنی حتی ده ها مرد هم وارد زندگیت بشن شاید برای تو اون نشن باز خودت میدونی و میتونی از مشاوره استفاده کنی پیروز سربلند باشید
سلام خسته نباشید من و شوهرم ۱۵ سال اختلاف سنی داریم همسرم هیچوقت برای من وقت نداره از صبح تا شب میره سر زمین هاش کشاورزی میکنه من از صبح تا شب میشینم یک گوشه به امید اینکه یک آدمی شب قراره بیاد تلافی کل روزم رو در بیارم اما وقتی میاد هیچی به هیچی دو تا گوشی داره یا با اون یکی تلفنی صحبت میکنه یا با اون یکی میره تو اینترنت میگرده نه میزاره من برم جای نه خودش منو میبره جای یک بار هم همسرم ازدواج ناموفق داشته و طلاق گرفته یک هفته بعد از عروسیم مجبورم کرد که باردار بشم آنقدری که روم فشار اورد تا باردار بشم
سلام من پونزده سالمه و با پسر داییم نامزدم یازده سال از من بزرگتره و اینکه الان نزدیک یه سال هست که درگیر مشکلات هستیم و اکثر مشکلاتمون برای اینه که منو درک نمیکنه و یه کلا یه اخلاقای خاصی داره میخاد همیشه من باهاش باشم و با دوستام ارتباطی نداشته باشم کلا میخواد من هرچی اون میگه رو قبول کنم و حتیٰ نمیخواد درکم کنه و یا نمیدونه چطوری با من که چند سال ازش کوچیکترم رفتار کنه بابامم که این رفتاراشو میبینه میخاد طلاقمو بگیره ازش ولی میخام تا راهی هست درستشه
سلام میخواستم بدونم ازدواج دختر ۲۵ ساله با پسر ۳۴ ساله در اینده مشکلی به وجود نمیاره
همسرم ۱۴ سال از خودم بزرگتر هست و از اول زندگی ما همیشه اون تصمیم گرفته نه با من و فرزندانش مهمونی میاد نه تفریح و نه سرگرمی کلا هیچی همیشه خودش رو درگیر کار و رسیدگی به پدرو مادرش میکنه و دوست نداره با خانواده و همچنین خانواده همسر وقت بگذرونه زمانی هم که داخل خانه هست یا خواب هست یا اینکه عجله داره بره سر کارش یا باید بره به مادرش سر بزنه
سلام دوست محترم،اختلاف سنی شما قابل توجهه چون در دو دنیای مختلف زندگی میکنید و نوع نگاهتون با هم تفاوت داره، آیا با همسرتون درباره خواسته ها و انتظاراتتون صحبت کردید و ایشون دلیلی برای عدم همراهی بیان کردند؟؟ در مورد بچه ها هم چون نزدیکترین الگوی رفتاری والدین هستند و رفتاریه که بیشتر دیدند، پیروی میکنند، سعی کنید بدون پرخاش و انتقاد به همسرتون نزدیک بشین، بجای سکوت و غمگین بودن در مواقعی که شرایط مناسبه ازشون بخواین به حرفتون گوش بدن و خواسته هاتون مبنی بر همراهی در جمع و تفریح…. بیان کنید
من متولد ۷۶ام با یه پسری متولد ۸۴تو رابطه هستم تقریبا یه ساله میخواستم بپرسم ک بنظرتون این اختلاف سنی در آینده میتونه مشکل ساز باشه؟
اینم بگم ک پارتنرم از لحاظ اخلاق و رفتار بزرگتر از سن خودشه و من خودمم رفتارام یکم کوچیکتر از سنمه. خانوادشون اطلاع داره و هیچ مشکلی با سن من ندارن و خودشم خیلی جدی هستش تو رابطمون ولی این فاصله سنی منو نگران میکنه و حس میکنم مشکل میشه برامون بنظرتون من چیکار کنم؟؟
من ۲۹ سالمه از سال ۹۹ ازدواج کردم مدام تا با همسرم که ۱۰ سال از من بزرگتره دعوام میشه منو کتک میزنه و میخواد از خونه بنذازه بیرون و من واقعا خسته شدم نمیدونم چیکار باید بکنم ؟
بنده با همسرم اختلاف سنی زیادی داریم ۱۲ سال متاسفانه یه مدتی هست همسرم ناسازگار شد سر هرچیزی بحث میکنه وحتی بهم میگه هیچگونه احساسی به تو ندارم واقعا نمیدونم با این همه مشکلات مالی چطور بااین مسئله کنار بیام
مرد باید بین 5 تا 7 سال بزرگتر از زن باشد. اگر مرد از زن زیر 4 سال بزرگتر باشد یا مرد و زن هم سن هم باشند یا مرد کوچکتر از زن باشد احتمال اینکه مرد به زن خیانت کند بیشتر هست. اگر مرد بالای 10 سال از زن بزرگتر باشد احتمال اینکه زن به مرد خیانت کند بیشتر هست. این موضوع بارها ثابت شده پس بی خودی هم خودتونو گول نزنید. سعی کنید اختلاف سنی بین 5 تا 7 سال یا حداقل و حداکثر آن بین 4 تا 8 سال باشد. این هم به نفع زن هست و هم به نفع مرد هست و هم اینکه اگر مرد بزرگتر باشد هم به بلوغ فکری رسیده هم توانایی مالی داره میتونه یک زندگی را اداره کنه. عشق و عاشقی برای دو هفته اول هست بعد باید با هم زندگی کرد و به هم متعهد بود و اینکه پشت هم را در سختی ها خالی نکنید اگه کسی نمیتونه متعهد باشه بهتره ازدواج نکنه.
سلام من 16سالمه و خاستگار برام اومده تقریبا 10سال تفاوت سنی داریم ایا وقتی وارد زندگی مشترک شدیم به مشکل برمیخوریم
با سلام من یک دختر ۱۸ساله هستم و یک خواستگار دارم که ۱۵سال از خودم بزرگتر است و خیلی مرد خوبی است اما مشکل من فقط اختلاف سن است ایا قبول کنم یا نه؟
باید حداقل شش ماه رفت و امد داشته باشید و مشاوره بروید. اگه در این مدت واقعا همدیگر را میخواستید ازدواج کنید معاشرت نقش مهمی داره و ممکنه بعد شش ماه نظرتون تغییر کند. در ازدواج تعهد و درک متقابل خیلی اهمیت فراوانی دارد. مسائل مالی هم خیلی مهم هست اگر وضعیت مالی ایشون خوب باشه خودش یک امتیاز برای بقای ازدواج محسوب میشه چراکه خیلی از ازدواج ها بخاطر مشکلات مالی از هم میپاشد.
سلام وقت بخیر راستش من فکر میکنم عاشق شدم ولی نمیشه بهم برسیم قبل از اینکه من از اون خوشم بیاد مامانش گفت اگر سنش (یعنی من) بیشتر بود میگرفتیمش برا پسرمون ولی الان من واقعا شبانه روز دارم بهش فکر میکنم نمیدونم چیکار کنم اون 27 اینا هس تقریباولی من 16 اصلا دست خودم نیست فکر نمیکردم یه وقت از آدمی که اینقد از خودم بزرگ تره خوشم بیاد چه راه حلی برای من دارید؟!
فعلا باهم رفت و آمد داشته باشید با اخلاق و خصوصیات هم آشنا بشید بعد که 18 سالت اگه هنوزم دوستش داشتی و اونم دوستت داشت و متعهد به هم بودید میتونید ازدواج کنید. 11 سال تفاوت سنی خیلی زیاد نیست پس نگران نباش.
من مدتی هست با فردی آشنا شدم که قصد ازدواج دارند یک ماهی میشه ک آشنا میشیم و تاکنون از نظر اهداف عقاید و… باهم مشکلی نداشتیم البته همچنان در حال آشنا شدن هستیم اما خانواده من مخالف هستن و دلیل اصلی اونها سن طرف که من متولد ۱۳۷۹ هستم و ایشون ۱۳۶۹ و میگن مشکل ایجاد میکنه، به نظر شما این ازدواج و آشنایی درست نیست؟
سلام من دختر جوان بیست سالم هست با پسر عمو ایم کی تقریبا سی شش سال اش هست نامزاد کردم نمیدونم این تصمیم درست گرفتم یا نه اما یک چیز خوب میدونم کی خودم تصمیمی گرفتم کسی بهم زور نه گفته اکم دلشور دارم کی آیا میتونم خوشبخت بشم یا نه نامزاد ایم آدم خیلی خوب هست همه دوست اش داره فقت بخاطر اختلاف سنی کی داریم اکم نگران هستم اگر سوال مه خواندن میشه یک مشهور بهم بدین البته عقد کردم ازدواج نکردم
من دختر 20 ساله هستم دانشجوی پزشکی هستم تو نگاه اول به یک آقا پسر 33 ساله علاقمند شدم ایشون مهندس مکانیک هستند و در بندر بوشهر کار میکنند. اوایل بهم توجهی نمیکرد ولی رفته رفته رابطمون صمیمی شد و الان راجب ازدواج صحبت میکنیم. من نمیدونم چیکار کنم. یه مدت خواستم بیخیالش بشم و باهاش کات کردم ولی هر شب خدا به یادش میفتادم و دلم میگرفت اخه ما فاصله سنیمون 13 سال هست اگه 6 یا 7 سال بود مشکلی نبود. من تحمل جدایی ازش را ندارم نمیدونم این تصمیمم درسته یا نه ولی احساس میکنم اگه بهم نرسیم تا ابد این تو دلم میمونه. وقتی باهاش کات کرده بودم نمیتونستم درس بخونم نمراتمم جالب نبود چون همش ذهنم درگیرش بود من دانشجوی پزشکی هستم و از الان برای علوم پایه خودم نگرانم. این علاقه زندگی تحصیلی منم مختل کرده تمام ذکر و دهنم اون شده. از طرفی نمیدونم واکنش خانوادم چی خواهد بود آیا باهاش کنار میان یا با این موضوع مخالفت میکنند ولی یک چیزیو خیلی خوب میدونم که من خیلی دوستش دارم.
من 32سال وموردی که دیدم 32 هم سن هستیم شغلم آزاد در این سن مشکلی نیست. خانوادم از اینکه ما هم سن هستیم ناراضی هستند ومیگن بایستی حداقل 4سال از من کوچکتر باشه
سلام من در دوره اشنایی با یک نفر هستم برای ازدواج بنده۲۲ سال دارم و اون اقا ۳۴ ازدواج با این اختلاف سنی درست است؟
من عاشق یه دختری هستم که چهار سال ازش بزرگ ترم اون هم خیلی منو دوست داره فامیل هم هستیم. این اختلاف سنی اوکیه؟ زیاد نیس؟
سلام خسته نباشید. عاشق دختری شدم که چهار سال ازش بزرگ تر هستم. اون هم خیلی منو دوست داره . به نظرتون این اختلاف سنی خوبه یا زیاده؟ لطفاً جواب بدید
سلام دختری هستم ۲۶ساله که به تازگی با فردی ۴۲ساله اشنا شدم ایشون محقق هستن وابراز علاقه زیادی به من دارن ولی من هیچ حسی بهش ندارم وفقط برام تا این حد عاشق بودن یک نفر جالبه میخاد بیاد خواستگاریم ولی به نظرم تفاوت سنیمون خیلی زیاده میگید چیکار کنم لطفا راهنمایی کنید ممنونم
به مشاور مراجعه کنید. باید به خودتون زمان بدید احساس به این سادگی شکل نمیگیره. احساس با رفت و آمد شکل میگیره. یک جمله معروفه که میگه مردا میتونند در 8 ثانیه عاشق یک دختر بشوند در حالی که 18 روز طول میکشه تا یک دختر عاشق یک پسر بشه. بطورکلی مردان بیشتر از زنان درگیر عشق میشوند. طبق یک نظرسنجی 60 درصد زنان و 70 درصد مردان به عشق در نگاه اول معتقد هستند.
پسرم متولد ۱۳۶۶ است و با دختری اشنا شده متولد ۱۳۷۹ و قصد ازدواج داره به نطر شما این تفاوت سنی باعث مشکل در زندگیشون نمیشه
من داداشم متولد 77 هست خانمش متولد 78 هست هر روز با هم جنگ و دعوا دارند. ازدواج به سن نیست به درک متقابل هست چه بسا دو فرد همسن باشند ولی همدیگر را درک نکنند یا نخواهند درک کنند ولی زوجی بیش از 10 سال تفاوت سنی داشته باشند همدیگر را درک کنند. از طرف دیگه بلوغ فکری هم لازمه. برادر من و همسرش هیچ کدام به بلوغ فکری نرسیدند و به نظرم نباید اصلا ازدواج میکردند. اگر همدیگر را درک میکنید ازدواج کنید ولی اگر درک نمیکنید و حاضر به از خود گذشتگی نیستید چه فرقی میکند هم سن باشید یا 5 سال یا 10 سال 15 سال اختلاف سنی داشته باشید. تفاوت سنی 13 سال از نظر خودم کمی زیاد هست و خودم تفاوت سنی 5 تا 8 سال را میپسندم ولی به این معنا نیست که نا امید شوید و فکر کنید چون 13 سال تفاوت سنی دارید پس همه چیز تمام هست. گاهی اوقات تفاوت سنی باعث درک بیشتر هم میشود چون زوجین وقت بیشتری برای شناخت هم میذارند.
باسلام اختلاف سنیم بادختری که دوست دارم یه ساله یه سال ازم کوچیک تره همش بهش فکرمیکنم
اگر همدیگر را دوست دارید و بهم میایید ازدواج کنید تا وقتی سنتون بالاتر رفت احساس پشیمانی نکنید. اینکه میگن میانگین سنی باید 5 تا 7 سال باشه همش حرف هست و زوج هایی دیدم که تفاوت سنیشون بالای 10 سال بود که زندگی موفقی هم داشتند زوج هایی هم دیدم که همسن بودند آنها هم زندگی موفقی داشتند هرچند خودم ترجیح میدم شوهرم ازم 5 الی 7 سال بزرگتر باشه. من الان 24 سالمه ولی زمانی که 19 سالم بود از یک پسری 26 ساله خوشم میامد و یک روزی اون پسر خواستگاریم و به دلایلی مختلف که یکیش فشار خانوادگی بود جواب رد بهش دادم فکر میکردم دوباره برمیگرده ولی رفت و با یک دختر دیگری ازدواج کرد و صاحب فرزند شد و هنوز که هنوزه تو دلم هست و از کرده خودم پشیمون هستم.
من 20 سالمه با یک دختر 24 ساله که چهار سال ازم بزرگتره دوستم و عاشق هم هستیم ولی خانواده هردوتامون مخالف ازدواجمون هستند و میگن باید پسر بزرگتر از دختر باشه. چطوری میتونیم خانواده هامونو راضی کنیم؟ کسی پیشنهادی داره لطفا کمکمون کنید.
ازدواج یک قرارداد هست. هیچکس به صرف رابطه جنسی یا عاشق شدن ازدواج نمیکنه. خیلیا بودند که با کسی که دوستشون داشتند ازدواج نکردند و با عقل و منطق جلو رفتند و ازدواج موفقی داشتند در حالی که گروهی بودند که فقط به صرف عشق و عاشقی جلو رفتند و ازدواج موفقی نداشتند. مسائل مالی و اجتماعی و فرهنگی همگی در امر ازدواج دخیل هست و فقط مشخصات جنسی و ظاهری مهم نیست. درسته طلاق خوب نیست ولی نمیشه گفت طلاق بد هست چون طلاق راه رهایی از قراداد ازدواج هست. هر رفتنی آمدنی دارد وقتی ازدواجی هست پس باید قبول کرد طلاقی هم هست. این تفکر ترس و دلهره نسبت به طلاق عبث است در بسیاری از مواقع طلاق لازم است. قرار هم نیست هرکسی در طول زندگیش فقط یکبار ازدواج کنه. یک شخص میتونه بعد از طلاق باز هم ازدواج کنه کی گفته هرکسی باید فقط و فقط در طول زندگیش فقط یکبار ازدواج کنه. من آقایان و خانم های زیادی میشناسم دو سه بار ازدواج کردند و ازدواج آخرشان موفق تر از ازدواج های قبلیشون بود. همه دنبال این هستند همیشه بهترین قرارداد را ببندند ولی فسخی هم وجود دارد. باید قبول کرد نه تنها در جامعه ما بلکه در بسیاری از جوامع مسائل مالی برای دختران اهمیت بسزایی دارد و مرد مورد نظرشان باید توانایی گرداندن یک زندگی را داشته باشد و از طرفی هم برای پسران ظاهر و اندام دختران اهمیت بیشتری دارد. بنابراین منطقی هست که دختران در سنین پایین تری ازدواج کنند تا ظاهر و اندام مناسبی داشته باشند و پسران در سنین بالاتری ازدواج کنند تا از عهده گرداندن یک زندگی بر بیایند. بنابراین فاصله سنی 4 تا 7 سال کاملا منطقی هست چون یک پسر معمولا در سنین 25 تا 30 سالگی از آب گل میاد و یک دختر هم در سنین 18 تا 25 در اوج زیبایی و خوش اندامی اش قرار دارد.
بنده ي هفتس با اقاي نامزد كردم خيلي پسر خوب و محترميه و من واقعا از تصميمم راضيم البته ١٠ ماهه كه از هم شناخت داريم. ايشون ١١ سال از من بزرگتره و خانواده من بخاطر اختلاف سني و اينكه ازدواج قبلي داشته بود ناراضي بودن. بعد كلي تلاش دو نفري ما راضي شدن به نامزدي. بعد نامزدي مدام به من ميگن به هم نميايد خيلي پير و …. از صحبتاشون ناراحتم. به نظر شما چيكار كنم؟
اختلاف سی 6 سال برای ازدواج مناسب است
سلام نظرتون در مورد ازدواج مرد با زن هم سن و سال خودش چیست؟
من با پسر هم سن و سال خودم ازدواج کردم که ازدواج موفقی نبود و به طلاق انجامید. همسر دومم از من 8 سال بزرگتر هست و البته ایشون هم با دختری که باهاش دو سال تفاوت سنی داشت ازدواج کرد که ازدواجش موفق نبود. به نظرم مرد باید حداقل 5 سال از زن بزرگتر باشد. سن ازدواج مرد و زن در ایران حدودا 5 سال اختلاف دارد. مردا دیرتر به بلوغ فکری میرسند برای همین بهتره سن مرد حداقل 5 سال از دختر بیشتر باشه. من همسر اولم همسنم بود و همش جنگ و دعوا داشتیم هیچ کداممون حاضر نبودیم کوتاه بیاییم ولی وقتی مرد بزرگتر باشه قضیه را مدیریت میکنه و باعث کش دار شدن موضوع نمیشه.
سلام وقتتون بخیر ببخشید من متولد 79 هستم و یکی از خواستگارام متولد 71 میخواستم بدونم این اختلاف سنی برای ازدواج زیاد ؟
اختلاف سنی 5 تا 7 سال مناسب هست. حالا دو سه سال بالاتر یا پایین تر مشکلی نداره. یعنی بین 3 تا 10 سال هم اوکی هست. پسر ها معمولا در سنین بالاتری نسبت به دختران به بلوغ فکری میرسند. ممکنه یک فرد پزشک یا مهندس یا وکیل باشه ولی به بلوغ فکری برای ازدواج نرسیده باشه.
دختری ۱۸ ساله هستم نامزادی هستم رشته کامپیوتر هستم سرکار نمیرم سوالم این بود من با همسرم ۱۷ سوال اختلاف سنی داریم ولی هم دیگه رو خیلیییی دوست داریم عاشق همدیگه هستیم برای هم جوری هستیم که میمیریم همیشه هم درکم میکنه از لحاظ همه چی خوبه تا الان که باهاش بودم ولی همه میگن شما طلاق میگیرین شما زندگیتون بهم میخوره میخواستم ببینم آیا در آینده مشکلی امکان هست پیش بیاد. همه ناامیدمون میکنن تا الان که باهاش بودم خیلی باهاش خوب بودم بی احترامی بهم نکرده جوری بود که خانوادم قبول نمیکردن که منو بدن بهش میخواست خودشو بُکشه میگفت یا منو میخواد یا هیچکه. هیچکه تا الان هوامونو نداشته مادرم میگه اگه ازدواج کردی دیگه خونه ی ما نیا امید به زندگی برامون نذاشتن منم گفتم خودمو بُکشم که راحت بشن چون دارم اذیت میشم نمیذارن با کسی که دوستش دارم عروسی کنم میگن بعد اون پیر میشه عصا میگیره داخل دستش منم گفتم شاید من زودتر از اون پیر شدم شاید من زودتر از اون مُردم اون عمر دیگه دست خدا هست نه بنده. تا الان هیچی برام کم نذاشته هر چی لازم داشته باشم اگه نتونه برام بخره پولشو بهم میده میگه برو بخر هر چقدر مول بخوام بهم میده ماهی بیشتر از ۶ میلیون تا ۷ میلیون پول ازش میگیرم خانوادم گذاشتم تحت فشار منم بهش گفتم که بیا نامزادیمونو بهم بزنیم گفت اگه بهم زدیم فردا روز نامزادی خودمو میکُشم حرف چِرت نزن زندگیمونو برای حرف مردم نریز بهم من گفتم نامزادی بریزم بهم که خودمو بُکشم ولی قبول نمیکنه میگه نمیزارم نامزادیمو کسی بریزه بهم مگه من میخوام برای مردم زندگی کنم. دوست دارم باهام پایه باشه. حرف هام براش اهمیت داشته باشی داخل زندگی کمکم کنه هر کاری که انجام میده بهم بگه به لباس اینا گیر نده داخل زندگی هوامو داشته باشه پشتم باشه و اینکه من همیشه بحث خانواده میکِشم وسط میگه مگه تو میخوای برای دیگران زندگی کنی همیشه میگه هوای زندگیتو داشته باش چون واقعا راست میگه میخوان نامزادیمونو بریزن بهم ولی اون میگه من نمیزارم این طور بشه
سلام من 22 سالمه و دو سالی میشه که با یک آقایی دوست هستم که ایشون 33 سالشه و خیلی به هم علاقمند هستیم و الان قصد دارند خواستگاریم بیان و خانواده هامون در جریان قرار گرفتند به نظرتون 11 سال تفاوت سنی مناسبه من پدر و مادرمم همین اختلاف سنی را دارند
اگه اختلاف سنی 10 سال بشه چ مشکلاتی ممکن پیش یباد
تفاوت سنی ۹ سال با همسر مشکلات ایجاد میکند؟
من از یک دختری خوشم آمده که تو شهرم دانشجو هست و مدتی هست که باهم دوست هستیم. من متولد 72 هستم و ایشون متولد 81 هست. ضمنا من مازندرانی هستم و ایشون بجنوردی هست و کمی اختلاف فرهنگی هم داریم ولی خیلی دوسش دارم و تو نگاه اول بهش علاقمند شدم. من چهره ام کوچکتر از سنم میخوره و در حالی که 29 سالمه همه فکر میکنند 25 سالمه.