خانه / مشاوره ازدواج / انتخاب بین عشق و خواستگار

انتخاب بین عشق و خواستگار

من یا یک نفر تو رابطه بودم به مدت سه ماه هم سن خودم بود وقتی از هم جدا شدیم خواستگار اومد الان فردی ک قبلا باهاش تو رابطه بودم دوباره تکرار داره برگردم و مشکل دارم وقتی از یه طرف خواستگار اومده از یه طرفم اونی ک قبلا باهاش تو رابطه بودم گیر کردم بین انتخاب عشق و خواستگار.

سلام دوست عزیز شما در دوراهی سختی قرار گرفتید و کاملا قابل درکه که برایتان انتخاب سختی باشد. داشتن رابطه همزمان با دو نفر و تصمیم گیری برای ادامه رابطه قطعا با فشار روحی و روانی زیادی همراه است. از طرف دیگر نوع و مدل رابطه شما با این دو نفر و حتی نحوه آشناییتان بسیار متفاوت است و نمی توانید این دو مورد را با یکدیگر مقایسه کنید. شما روزهای خوبی را در کنار پارتنرتان سپری کردید و حتما همان روزهاست که انتخاب را برای شما سخت تر می کند.

وجود رابطه عاطفی با پارتنرتان احتمالا نگاه واقع بینانه را از شما بگیرد. شما با خواستگارتان رابطه عاطفی نداشتید و همه چیز نو و تازه است و شاید  شناخت کافی از یکدیگر نداشته باشید. بنابراین پیشنهاد من این است کمی به فاصله ای که بین شما و پارتنرتان ایجاد شده است ادامه دهید. اینگونه احتمالا تصمیم گیری برایتان راحت تر باشد و بررسی کنید چرا رابطه ما قطع شد؟نقاط قوت و ضعف رابطه ما چه بوده است؟ معیار های من چه هستند؟ آیا پارتنرم متناسب با معیارهای من است؟ نکته بسیار مهم این است که هر دوی آنها را در یک ترازو نگذارید و جدا بسنجید که کدام به معیار ها و انتظارات شما نزدیک تر است. زیرا همانطور که عرض کردم جنس رابطه و نوع آشنایی در این دو کیس متفاوت است بنابراین قابل مقایسه کردن نیستند.

در اینجا می خواهم به صورت مفصل تری در این باره صحبت کنیم زمانی که در ازدواج با انتخاب بین عشق و خواستگار مواجه هستیم و نمی دانیم کدام را انتخاب کنیم چه معیارهایی می تواند به ما کمک کند؟

سوالاتی که باید از خود بپرسید تا به شما کمک کند تا در این دوراهی راحت تر تصمیم بگیرید

  1. آنها از یک رابطه چه می خواهند؟

اگر نمی دانید قصد و هدف آنها از این رابطه چیست تجزیه و تحلیل تمام جنبه های زندگی او هیچ فایده ای ندارد. ممکن است در مورد چیزی که هر دو از عشق و زندگی به دنبال آن هستید صحبت کرده باشید یا نکرده باشید، اما اگر زمان معقولی را با آنها سپری کرده اید، باید در مورد اینکه آنها به دنبال چه هستند، صحبت کرده باشید. صحبت کردن درباره رابطه متعهد و اهداف آنها اهمیت زیادی دارد.

  1. آیا این همان چیزی است که شما می خواهید؟

وقت آن است که با خود در مورد آنچه از این می خواهید صادق باشید. آیا برای یک رابطه جدی و متعهد آماده هستید؟ شاید شما بخواهید کمی بیشتر جهان را ببینید و شاید در جای دیگری زندگی و کار کنید، اما او شغلی دارد که اجازه گردش در جهان را نمی دهد. هدف از ازدواج و اینکه چرا دوست دارید ازدواج کنید چیست؟ اهداف خودتان را می شناسید؟ تحت فشار کسی مایل به ازدواج هستید یا انتخاب خودتان است؟

  1. 3. چه احساسی نسبت به شما دارند؟

آنها چه احساسی نسبت به شما دارند؟ چه چیز باعث شد اینطوری فکر بکنید؟ آیا یکی از آنها واقعاً به شما گفته است که چه احساسی دارد، یا همه اینها حدس و گمان است؟ اگر دومی باشد، پس ممکن است زمان «گفتگو» فرا رسیده باشد و با خودش احساساتی که به نظرتان می آید مه او نسبت به شما دارد را چک کنید.

  1. آیا از نظر اخلاقی با هم برخورد می کنید؟

آیا چیز مهمی وجود دارد که در مورد آن نظرات بسیار متفاوتی داشته باشید؟ آیا به احزاب مختلف سیاسی رای می دهید؟ آیا مسائل مذهبی وجود دارد؟ چقدر این چیزها برای شما مهم است؟

  1. چه چیزی شما را به سمت هر پسر جذب می کند؟

چه معیارهایی و چه انتظاراتی از همسر آینده خود دارید؟ آنها را لیست کنید و مکتوب داشته باشید.حال متناسب با معیارهایتان هر کدام را به طور جدا بررسی کنید.

  1. نقاط قوت طرف مقابلتان را بنویسید.از کوچکترین و بزرگترین مسائلی که به ذهنتان میرسد را بنویسید.حتی میتوانید از خودشان کمک بگیرید. بگویید به نظر خودتان نقاط ضعف شما چه هستند. امکان ندارد فردی نقطه ضعفی نداشته باشد؛ بنابراین رفتار فردی که می گوید من هیچ نقطه ضعفی ندارم جای بررسی دارد.

7.وقتی با آنها هستید چه احساسی دارید؟

آیا احساس می کنید که آنها شما را تحت فشار قرار می دهند تا فرد بهتری باشید؟ آیا واقعاً می توانید با آنها خودتان باشید؟ اگر هر یک از آنها شما را ناامید می کند یا به هر طریقی باعث می شود احساس کنید کافی نیستید ، پس پاسخ خود را دریافت کرده اید.

  1. آیا دوستان شما آنها را دوست دارند؟

اگر دوستان شما پسری را که می بینید ملاقات کرده اند و دوست دارند، در این صورت به شما اطلاع می دهند. حتی اگر دوستان شما با پسرانی که می بینید ملاقات نکرده باشند، آنها کسانی هستند که شما بعد از قرار ملاقات با آنها  صحبت کرده اید و اگر چیزی شما را ناامید می کند، آنها را به دوستانتان اطلاع داده اید، بنابراین آنها ممکن است بتوانند چیزهایی را که شما به فراموشی سپردید  به شما یادآوری کنند.

سخنان دوستان خود را وحی منزل تلقی نکنید، بلکه سعی کنید نظرات آنها را بپرسید و به دقت آنچه را که می‌گویند در نظر بگیرید.

  1. و اگر رابطه عاشقانه را در نظر نگیرید، چه کسی را انتخاب می کنید؟ فرض کنید با هردوی آنها به تازگی آشنا شدید و میخواهید یک رابطه را شروع کنید. با هیچ یک از آنها رابطه عاطفی عمیقی نداشتید؛ آنگاه انتخاب شما کدام است؟ البته این موضوع را باید در نطر بگیرید که برای شروع رابطه مهم است که شما نسبت به طرف مقابل حس خوبی داشته باشید اما عشق و صمیمیت با زمان و مراقبت طرفین بیشتر می شود.
  2. آیا نقاط ضعف شما را پذیرفتند؟

کدام فرد عیب‌های شما را می‌داند و می‌داند که آنها بخشی از چیزی هستند که شما را به شما تبدیل می‌کند؟ کدام یک با آن عیب‌ها مقابله می‌کند و سعی می‌کند شما را به کسی تبدیل کند که مناسب‌تر باشد؟

دقت کنید، پذیرش عیب های شما به این معنا نیست که آنها نمی خواهند شما رشد کنید یا با شما رشد کنند. در واقع، اغلب تنها زمانی که می‌توانید عیب‌های شخص دیگری را بپذیرند، انگشت اشاره شان از سمت شما به سمت خودشان تغییر می کند و آمادگی تغییر خودش ایجاد می شود. اگر یکی از پسرها سعی می کند شما را مجبور کند که کسی باشید که نیستید (حداقل، نه در حال حاضر)، احتمالاً آن فرد برای شما مناسب نیست.

  1. رفتار آنها با شما چگونه است؟

احترام، مراقبت، توجه و محبت سالم… اینها حداقل چیزی است که باید از یک مرد انتظار داشته باشید. چه مقدار به مشورت و تعامل در زندگی مشترک اعتقاد دارند؟ در تصمیمات خود شما را در جریان می گذارد؟

  1. مرزهای خودتان را شناسایی کنید و بررسی کنید آیا به مرزهای شما احترام گذاشته می شود؟

مرزها بخش سالمی از هر رابطه هستند و اگر قرار است این رابطه موثر باشد، احترام به مرزهای یکدیگر بسیار مهم است. صرف نظر از زمان و در دسترس بودن شما، ترجیحات جنسی، انتظارات مالی، یا تحمل شما در مورد اختلاف نظرها، آیا فرد مورد نظر به این مرزها بی احترامی می کنند؟

  1. آیا برای رابطه تلاش می کنند؟

عمل یک فرد بسیار بیشتر از گفتار او ارزشمند است و خود به پر از حرف است .چقدر فرد مورد نظر برای جلب نظر شما تلاش می کند و به برقراری رابطه با شما بها می دهد؟ آیا علایق و نیازهای شما را در نظر می گیرد؟ به خواسته های شما تا چه میزانی اهمیت می دهد؟

مطالب مرتبط: انتظارات زن از مرد

  1. چه میزان برای شناخت بیشتر شما علاقه نشان می دهد؟

مکالمه هایتان به چه صورت است؟ آیا فرد مورد نظر تنها در مورد مسائل سطحی صحبت می کند یا شناخت عمیق شما برای او مهم است؟ چه میزان احساساتش را درمورد شما بروز می دهد؟

  1. کیفیت ارتباط بین شما چگونه است؟

بار ها این موضوع گفته شده است، اما ارتباط خوب واقعاً در یک رابطه سالم ضروری است. چه میزان رفتار های مراقبتی از رابطه دارند؟ذبه این معنا که حس کنید یک ارتباط مؤثر بین شما و فرد مقابل برای او دغدغه است.ذدر طول مدتی که با یکدیگر در ارتباط بودید چقدر روزهایی داشتید که قهر کنید یا دعوا کنید؟ از نظر ما دعوا در یک رابطه سالم ضروری است اما حس های خوب و روزهای خوب به میزان قابل توجهی باید بیشتر باشد.

  1. زبان های عشق شما چگونه با هم مطابقت دارند؟

مردم دوست دارند عشق را به روش های مختلف دریافت و ابراز کنند. پنج زبان عشق وجود دارد، و داشتن سازگاری خوب بین شما و شریک آینده تان می تواند به آسان تر و سالم تر شدن رابطه کمک کند.

زبان اول عشق: کلام تاییدآمیز

شامل تشکر و قدردانی از کارهای بسیار کوچک و معمول در خانه. برای مثال چه لباس قشنگی، چه آرایش موی قشنگی، چه دست پخت خوبی، از اینکه بچه را خوب نگه داشتی ممنون، واقعا متشکرم آشغال ها را بردی و … اگر زن و شوهر مرتب و منظم چنین گفته هایی را از هم بشنوند فضای عاطفی بین شان بهتر می شود.

زبان دوم عشق: وقت گذاشتن برای یکدیگر

دوتایی با هم صحبت کردن، قدم زدن گاه گاهی، به هم توجه کردن، نه اینکه روی دو مبل نشسته و به تلویزیون نگاه کنید، یا در حالی که با گوشی موبایل در دنیای مجازی هستید بگویید و بشنوید. در واقع وجه اساسی وقت گذاشتن برای یکدیگر با هم بودن است، نه در کنار هم بودن.

زبان سوم عشق: دریافت هدایا

هدایا از نمادهای بصری عشق است و برای برخی افراد بسیار مهمتر از برخی دیگر است. اگر زبان اصلی عشق همسرتان دریافت هدیه است، شما می توانید هدیه دهنده حرفه ای شوید و در واقع یکی از آسان ترین زبان های عشق برای یادگیری است.یکی از این هدایا حضور فیزیکی شما در موقعیت های خاص است، مثل بودن شما در هنگام تولد فرزند یا زمان های بحرانی که ممکن است برای هر دو نفر رابطه پیش آید؛ مانند از دست دادن عزیزان، رفتن به سفر یا در لحظات خوشی و ناخوشی.

زبان چهارم عشق: خدمت به یکدیگر

دو طرف رابطه در خدمت به یکدیگرند. در امور خانه داری، بچه داری و تمام مسئولیت های یک زندگی مشترک بدون در نظر گرفتن مرد و زن بودن. البته یادمان باشد درخواست کردن به عشق جهت می دهد ولی دستور دادن جریان عشق را متوقف می کند.

زبان پنجم عشق: تماس فیزیکی

تماس فیزیکی می تواند رابطه را بسازد یا از هم بگسلد. هم می تواند نفرت را منتقل کند و هم محبت را. اگر زبان اصلی عشق همسرتان، تماس فیزیکی است، هیچ چیز مهمتر از این نیست که وقتی گریه می کند در آغوشش بگیرید. برای برخی افراد تماس فیزیکی زبان اصلی عشق است، این افراد به لحاظ عاطفی نیاز دارند همسرشان لمس شان کند، دست در موهای آنها کرده و در آغوش کشیدن شان را تکرار کند، دستان یکدیگر را بگیرید.

مطلب مرتبط: نیازهای عاطفی زنان

کدام یک از این ها برای شما و پارتنرتان آشنا تر است؟

  1. آیا طرف مقابلتان داوطلب پذیرش مسئولیت است؟

انجام این کار در اوایل یک رابطه می تواند دشوار باشد، اما آیا نشانه هایی وجود دارد که نشان دهد هر یک از آنها از مسئولیت دوری می کنند و سعی می کنند با تکیه بر دیگران زندگی آسانی داشته باشند؟ آیا آنها هنوز هم پسر مامان هستند؟ یا اینکه خودشان زندگی مستقلی دارند؟ آیا احساس می کنید مسئولیت بیشتر رابطه به عهده شماست؟ در مورد علائم عدم بلوغ عاطفی چطور؟ آیا در فرد مورد نظر چیزی می بینید؟

  1. در اعماق وجود، کسی که واقعاً می خواهید کیست؟

می‌توانید برای همیشه در این مورد دایره وار بچرخید، اما اگر با خودتان صادق باشید، قبلاً تصمیمی در اعماق خود گرفته‌اید. به آن صدای درونی گوش دهید. تقریباً همیشه درست می گوید.

امیدوارم با تکیه برتوانمندی هایتان و بررسی موارد گفته شده انتخاب درستی را برای خود رقم بزنید.مراقب باشید انتخاب فرد مورد نظر و مسیر ازدواج مسیر راحتی نیست بنابراین نیاز به حس واقعی و اطمینان از انتخابتان دارد.مبادا از سر دلسوزی یا احساس گناه انتخابی بکنید که خودتان هرگز به آن اعتقاد نداشتید.

سپاسگزارم از وقتی که گذاشتید و مسئله تان را با ما مطرح کردید.

گلسا بمانیان

کارشناسی ارشد مشاوره خانواده

20 دیدگاه

  1. خانم مجردی هستم ۳۴ ساله و شاغل،سه سال درگیر یه رابطه عاطفی بودم تازه تمام شده،در حال حاظر ۳ تا خواستگار دارم برای انتخاب گزینه مناسب برا ازدواج به مشکل برخوردم،هر کدوم از این سه نفر رو با عشق سه سال ای که داشتم مقایسه میکنم نمیتونم هیچ کدوم رو جایگزینش بکنم وهیچ کدوم رو بپذیرم،دچار وسواس در انتخاب شدم،نیاز شدیدددددد به کمک دارم ممنون میشم کمکم کنید.

  2. سلام شبتون بخیر. من حدود یک و سال و نیم با پسری دوست بودم و رابطه سالمی داشتیم و عشق زیادی بینمون بود. اما با گرونی هایی ک شد اقا برگشت به من گفت ک نمیتونه شرایط زندگیو مهیا کنه و از طرفیم میگه دوسم داره و ازم میخواد صبر کنم تا شرایطش خوب شه بیاد جلو. از اونور خواستگاری برام اومده ک شرایط مالی خوبی داره و پسره هم خیلی دوسم داره و عجله داره بعد عید بیاد برا خواستگاری. من بین دو راهی عشق و منطق موندم نمیدونم با منطق به خواستگارم جواب مثبت بدم یا پای کسی ک دوسش داشتم بمونم تا بیاد جلو. در صورتی ک تایم قطعی نداده ولی ثابت کرده دوستم داره. یه تایمی هم ازش فاصله گرفتم با خواهش و گریه منو برگردوند.اینم بگم اشناییمون با هدف ازدواج بود یبارم خانوادم متوجه شدن و برخورد کردن باهام ولی بعدش دوباره ارتباط گرفتم.الان نگران اینم ک خواستگارمو رد کنم بعد شرایطش کسی ک دوسش دارم برقرار نشه از طرفیم میترسم با منطف به خواستگارم بله بدم و بعدم عشقم ب چیزی ک گفته بود برسه و حصرتشو بخورم. بنده بیست و چهارسالمه ایشون ۳۱. تو شوش کار میکنن با حقوق حدود ۸ میلیون.

  3. سلام، من چندوقت پیش برایم یک خاستگاری آمد و یا هم چندوقتی صحبت کردیم. بعد دو هفته یک پسر از دانشگاهم بهم پیام داد خب من اون را در دانشگاه دیده بودم و کمی از اون خوشم می‌آمد. اما برام خیلی سخت بود با هردو صحبت کنم و حس بدی داشتم چون خاستگارم میخاست هرچه‌زودتر ازدواج کنیم، و من آماده نبودم. اما نمیدونم چرا حس درونم میگه خاستگارم این پسر رو فرستاده تا منو امتحان کنه. همش به خدم میگم اینطور نیست من دارم اشتباه میکنم. خاستگارم رو آخر صر رو کردم. ولی به این پسر هم اطمینان ندارم چون درمورد خانوادش اصلا نمیخاد صحبت کنه، ولی شرایط خودشو داره بخاطر قبولی در سوعد، به هر کسی نمیتونه اطمینان کنه.

  4. من ۲۳ سالمه من پارسال با آقایی آشنا شدم ک ایشون یکسال از من کوچیکتره شرایط ازدواج نداره و گفته برام صبر کن ما خیلی همو دوس داریم الان یکسال ک باهمیم ولی خونواده ام راضی به ازدواجم با این آقا نیستن چون ایشون از یه قوم دیگن شرای ازدواج از نظر مالی ندارن ولی من دوسشون دارم تو این مدت دوتا خواستگار داشتم ک رد کردم چن ماه پیش یه خواستگار از اقوام ن اومدن ک مورد قبول خونواده ام هستن از لحاظ خونواده مالی کار اخلاق منم سه ماه با ایشون حرف میزنم یعنی هم با شخص اول ک اون آقا میشن هم با خواستگارم ک آشنا بشم به دلم نشست باهاش ازدواج کنم چون اطرافیانم همش میگن ک تصمیم درستو بگیر ترغیبم میکنن ولی من هیچ حسی بهشون ندارم از اینور شخص اول ک دوسش دارم تو محیط کار هم دیگرو هروز میبینم و ۴ ماه ک زندگیم نابود شده من چیکار کنم به حرف خونواده ام گوش کنم با خواستگارم ازدواج کنم پس احساسم چی یا با اون شخص اول بمونم خیلی بهش وابستم گیج شدم نمیدونم و قیافه ی این خواستگارم به دلم نمیشینه ولی کسی ک دوسش دارم خیلی خوش قیافست. ایشون اول رابطه گفتن ک بعد دوسال میان والان شرایطشو ندارن واینک خونواده ام بهشون توهین کردن ایشونم گفتن نمیتونم باخانواده ات زندگی کنم چون غرورم له شده خونواده ام می‌دونستن از اول بعد دوباره ما رابطمونو شروع کردیم والان پنهونی صحبت میکنیم وایشون میگن ک درستش میکنیم دوباره احترام خونواده امونو به دست میاریم واینک از اینور خواستگارم وقتی بهم محبت میکنه به دلم نمیشینه همش ذهنم پیش اونه دلم واسه این خواستگارم اصن تنگ نمیشه بی حسم بهش خیلی پسرع خوبیه ها خیلی تصمیمشون جدی هست من مطمئنم ولی نمیدونم آیا با ایشون رابطمون تموم کنم و با خواستگارم ک بهش بی حسم ازدواج کنم یعنی ممکنه چون هروز با شخص اول حرف میزنم میبینم هروز ممکن تاثیر داشته باشه رو اینک علاقه ی پیدا نمیکنم به خواستگارم واینک من چهره ی خواستگارم از اون روز اول دوس نداشتم چهره خیلی برام مهمه ولی دیگران میگن ک اشتباه میکنم. به نظر شما من با ایشون بهم بزنم و با خواستگارم ازدواج کنم شاید بعدن شخص اولو فراموش کردم و به خواستگارم علاقه پیدا کردم. عاقلانه اینه ک باخواستگارم ازدواج کنم چون مورد قبول خونواده ام هستن و شرایط ازدواج دارن ولی من شخص اول دوس دارم اگ بخوام عاقلانه تصمیم بگیرم پس دلم علاقه ام چی میشه

  5. سلام وقت بخیر من خواستکاری دارم که شرایطش برای ازوواج اکیه و منتظر جواب من هستند اما من هنو دلم و ذهنم پیش فرد قبلی که باهاش رابطهدداشتم هست الان باید چیکار کنم؟من به مدت ۵ ماه با اقا پسری در ارتباط بودم که با ایشون رابطه هم داشتم و الان برام خواستگار دیگه اومده ولی نمیتونم ذهنمو جمع و جور کنم که با ایشون ازدواج کنم و همچنان ذهنم درگیر فرد قبلی هست . ممنون میشم کمکم کنید

    • سلام وقت شما بخیر برای ازدواج اول اینکه باید در نطر بگیرید از نظر خانوادگی و فرهنگی و وضعیت اجتماعی اقتصادی تقریبا هم سطح هستید یا نه ، دوم اینکه به هر حال شما یک سری معیار برای همسر آیندت توی ذهنت داری باید دقت کنی ببینی این آقا چقدر به معیارهای شما نزدیکه چون بعده ازدواج نمیشه هیچ آدمی رو تغییر داد پس باید دقت کنید این فرد تقریبا معیارهایی که شما در نظر داریو داشته باشه و سوم اینکه ۶ ماه تا یکسال برای شناخت همدیکه زمان لازم دارید و این مدت آشنایی میتونه بهتر کمکتون کنه و چهارم اینکه اگه میخواید ازدواج موفق تری داشته باشید حضوری برید مشاوره پیش از ازدواج تا تاریخچه خانوادگی و تست های شخصیت ازتون گرفته بشه تا بهتر بتونید تصمیم بگیرید

  6. سلام خسته نباشید من با یه آقا پسر تو فضای مجازی آشنا شدم ک شرایطامون بهم نمیخورد و ایشونم گفتن من نیتم ازدواجه و شرایطم رو قبول کرد ک این آقا گفتن باید قول بدی ک صبر کنی ب پام سربازیم تموم شه و من یه بعد ۶ماه بهشون گفتم ک اقدام کنه ب خانوادش بگه در جریان بزاره تا اینکه بهونه آورد ک خانوادم گفتن سربازی هنوز زوده گفت ک تا آخر خدمتش مهلت بدم تا خانوادش رازی کنه تا اینکه خدمتش تموم شد بهونه کار و درس خوندن آورد که رفت دانشگاه گفت ک خانوادم گفتن باید درستو ادامه بدی بعد کار بعد ازدواج و ایشون جورایی تلاش میکرد ک بره سرکار اما خانوادش حمایتش نمیکردن و میبردنش روستا ک دست از سر من برداره و حتی شده بود خاستگار میومد واسم میگفت رد کن من میخامت . حالا ک خدمتش تموم شده الان نزدیک ۳سال ونیم ک رابطه داریم صبر کردم بخاطر دوس داشتنی ک بهش داشتم هر خاستگار خوبی میومد به هر بهونه ای رد میکردم هرخاستگارم ک الان برام میاد میگه خودت تصمیم بگیر واسه ازدواجت میکشه کنار پشتم خالی میکنه از یه طرفم میگه اگه صبر کنی خانوادم بلاخره مجبور میشن رازی شن و اینکه هیچ تلاشی نمیکنه فقط میگه خانوادم خیلی مخالفن گفتن ک ما خودمون میخایم عروس ایندمون انتخاب کنیم و از یه نظر خانوادش پولدارن و ما خانواده معمولی ک به پول خانواده عشقم خیلی اهمیت میدن و اینکه شرایطم قبول نمیکنن خانوادش چیکار کنیم چه راه حلی هس ک خانوادشو رازی کنه و حتی رابطه جنسی هم داشتیم تو این چند سال ک فقط بخاطر اینکه نیتش ازدواج بوده ازمن رابطه جنسی خاست و الان بخاطر سکسش بامن میگه منو تو ازدواج میکنیم خاستگار ک میاد میگه خانوادم رازی نمیشن منم خیلی بهش وابستم نمیخام از دستش بدم چ راه حلی هس ک خانوادشو رازی کنه اونم وابسته من شده هرکار کردیم کنار و یه سوال دیگه ببخشید من الان هر خاستگاری ک برام میاد قدرت تصمیم گیری رو ندارم واسه ازدواج چون عشقمو دوسدارم نمیتونم به خاستگار فکر کنم و هیچ موقع نمیخام از دستش بدم چون همو خیلی دوسداریم نتونستیم کنار بیایم که جداشیم بخاطر خانوادش خیلی سختمونه راه حل میخایم ک خانوادش فقط رازی بشن هرکار کردیم رازی نشدن خیلی مخالفن چون یه بار ازدواج داشتم و حتی خانوادش حاضر نیستن منو ببینن حرفی چیزی بزنیم. الان من بهشون گفتم شرایط اینجوریه تموم کنیم از دیشب چند باری بهش گفتم ک عکس العملش ببینم چیه گفت باشه خیلی دوسداری بری تمومش میکنم بلاکم کرد پیام بدم بهش درسته یان؟از دیشب مدام دارم بهش میگم کات کنیم چون خانوادت رازی نیستن ۴ساله وابستگی شدید دارم و رو خاستگار نمیتونم فکر کنم قدرت تصمیم گیری ندارم اما ایشون امروز عصبانی شدن بلاکم کردن آخه من مشکلی ندارم باهاش مشکل من فقط خانوادشه اونا شرایط منو نپذیرفتن خودشم بدون خانوادش نمیتونه سر یه شغلی بره انگاری باید یکیرحمایتش کنه بخاطر این دلیل ن هنوز کار داره نه خانوادش رازی میشن منم خیلی وابستگیم شدید شده نسبت بهش جفتمون هم باهم خوبیم هرکار کرده به هر دری زده خانوادش قبول نکردن نخاستن منو حتی حاضر نیس مادرش منو حضوری ببینه جز این ب هیچکی هم فکر نمیکنم خاستگار میاد بهم میریزم

  7. من یه خواستگار دارم دقیقا سه ساله که منو میخواد چند بار اومده خواستگاری خونوادم قبولش نکردن ولی من دوسش دارم الانم بازم خواستگاری کرده خونوادم راضین. و یه خواستگار دیگه دارم که از فامیله ولی حس خوبی بهش ندارم نمیدونم چرا ولی مامانم میگه باید قبول کنی زنش بشی. من موندم و بلاتکلیفی اگه با اونی که دوسش دارم ازدواج کنم مامانم ناراحت میشه و اگه با اونی که فامیله ازدواج کنم تو زندگی به کسی که دوسش دارم فک کنم میشه خیانت واقعا نمیدونم چیکار کنم راهنماییم کنید لطفا؟؟اونی که دوسش دارم ۲۹ و اون که فامیله ۲۶. من خودم ۱۹ سالمه.

    • ببین عزیزم برای ازدواج تصمیم گیزنده نهایی خودتی ولی چرا خانوادت دوست دارن با فامیل وصلت کنن از نظره خانوادت کدوم یکی از خواستگارات بهترن و چرا میگن بهتره؟همه چیو بذار کنار ببین خودت یه سری معیار داری تو ذهنت که دوست داری همسر آیندت اونارو داشته ببین کدومشون به معیارهایی که میخوای نزدیک ترن ، کدومشونو لازم نیست تغییر بدی چون یه موقع هست تو یه نفرو دوست داری ولی یه سری ویژگی هلی اخلاقی و ظاهریشو میخوای تغییر هم بدی این درست نیست چون ما نمیتونیم به راحتی افراد رو تغییر بدیم. از نظر فرهنگی و خانوادگی و اجتماعی اقتصادی با کدومشون هم سطح هستی ؟الان با این آقایی که میگی دوسش داری یه مدت رابطه داشتی تو این مدت کنارش آرامش داشتی ، درکت میکرد ، بهت توجه و محبت میکرد ، برات ارزش و احترام قائل میشد ؟ در مورد مسائل جنسی چقدر حرف زد همه اینارو بررسی کن. ازدواج بحث یک عمره که باید خواسته های خودتو هم در نظر بگیری مسائل مالی برات مهمه یا نه ، میخوای ادامه تحصیل بدی یا نه ، میخوای شاغل بشی یا نه و کدوم یکی از خواستگارات به این خواسته هایی که داری نزدیک تره ، از نظز فرهنگی کدوم خانواده به شما نزدیک تره. تک تک اینایی که گفتمو دقیق بشین بهش فکر کن احساسات و شور وشوق بیشتر برای رابطه قبل ازدواجه بعده ازدواج و رفتید زیره یه سقف و چند سال گذشت به هر حال همه چی عادی میشه و دیگه مثل روز اولی که طرف مقابلتو دیدی انقدر شور و شوق و احساسات خاص داشتی رو دیگه نداری. پس تصمیم گیری بر اساس احساسات درست نیست منطقی فکر کن ببخشبد اینجوری میگم توی داداگاه رو نگاه کن همه با عشق ازدواج کرده بودن ولی دارن طلاق میگیرن. یه ازدواج خوب ازدواجیه که کناره همسرت آرامش داشته باشی از همه لحاظ مالی و عاطفی ارضات کنه چون خیلی از خانوم ها با وضع مالی متوسط بعدا نمیتونن کنار بیان ، همو خوب درک کنید ، حرف زیاد برای گفتن داشته باشبد ، از لحاظ فرهنگی و خانوادگی هم سطح باشید که پس فردا یه فرهنک خاص یا تفاوت بین خانواده باعث اختلافتون نشه ، به خواسته ها و علایقت احترام بذاره ، برای خودت و خانوادت احترام و ارزش قائل بشه ، اینکه سالم باشه و هیچ گونه اعتیادی نداشته باشه

  8. من با آقایی به مدت سه سال رابطه داشتم وهردوبهم علاقه مندیم اما به دلیل تفاوت فرهنگی و اجتماعی خانواده اقا راضی به ازدواج نمی‌شود.الان یک موقعیت ازدواج نسبتا خوب برای من پیش آمده ک ازاقوام هستند.من تصمیم به ازدواج گرفتم اما بعد آزمونی نامزد فعلی بنده متوجه رابطه قبلی من شده کمی تنش به وجود آمده.از زمان وقوع این اتفاق من کاملا سردرگم شدم و نمی‌دونم کاردرست چی هست.بنظر شما بااین شرایط تصمیم درست چیه

  9. من مشاوره میخواستم بین دو رابطه گیر کردم دلم یجا دیگست اما خودم یجا دیگه نمیدونم باید چیکار کنم ..همش گریه میکنم و دل بیقرار دارم. من دوسال پیش با ی پسر اشنا شدم و اوایل رابطم زیاد خوب نبود اما بعد ۷ ماه خیلی بهم وابسته شدیم و هر روز باید همو میدیم ..اون پسر ۱۹ سالشه.

  10. سلام دخترم و 35 سالمه. من یک رابطه دارم دوستی رابطه مونم خوبه حالا داره برام خواستگار میاد آیا لازمه به دوستم بگم؟ هنوز مراحل اولیه هست البته که از رابطه م هم ۴ ماه میگذرد. ما در مورد ازدواج هیچ حرفی نزدیم اما حالمون باهم خیلی خوبه آقا هم از نظر من عالی هست و اگر بخواهیم باهم باشیم و ازدواج کنیم شاید بهترین گزینه برای من باشه متاسفانه خواستگاری از طریق اشنا و فامیل هست و طبق تجربه ی من هیچ پشتوانه ای نداره تابحال هیچکدوم نتیجه ای نداشته و فقط میان یکهفته ای بهم میریزن زندگیتو میرن. واقعا دوستپسرمو دوست دارم و اگر بهش نگم نمیدونم چی میشه البته ایشون انقدر ازش میدونم که فهمیده هست که فکر میکنم اگر بهشون بگم کمکم میکنه اما نمیخوام ی چیز الکی رو بیارم داخل رابطه ای که فعلا دوسش دارم

  11. سلام.ببخشید من 28سال پای یکی از پسرای اقوام موندم و هرخاستگاری اومد رد کردم و میدونستم ایشون هم منو دوست داره چون ابراز کرده بودن اما در اوج ناباوری و بی خبری ایشون سه ماه پیش با یکی دیگه ازدواج کردن.الان من موندم و یک دنیا حسرت و سن بالا هرشب با گریه بخاب رفتن بهم بگید باید چیکار کنم؟ کارم فقط شده نفرین. چیکار کنم که اروم بشم؟حالم اصلا خوب نیست طوریکه از دانشگاه انصراف دادم چون اصلا تمرکز برای درس خوندن هم نداشتم

  12. خوبی من یه خستکار دارم نمی‌دانم قبولش کنم یا نه. خوب من نمیخواهم باهش ازدواج کنم. خوشم نمیاد یکی دیکر را دوست دارم هییی میمه من تورا می‌خوام آز من خیلی بزرگ تره. فامیلم این پسر را دوست دارن اما من دوست ندارم نمی دونن چی کار کنم؟ من از اون پسر خوشم نمیاد چی چوری با هایش از دواج کنم

  13. من مشکل خیلی بدی دارم تو دوراهی بدی گیر کردم. پونزده سالم بود ک با پسری دوست شدم تقریبا س سال باهم بودیم تا اینکه فهمیدم بهم خیانت کرده چن بار بهش فرصت دادم والتماسش کردم ک کات کنه میگف باش و دوبارع باهاش بود دیگ دلم ازش سیاه شده بود ولی باهاشم بودم تا اینک ب پیشنهاد خواهرم کم کم با پسرعموم وارد رابطه شدم وخلاصه قرار ازدواج گذاشتیم.از اون ورم پسره هی یهم میگفت اگ دوبارع چیزی دیدی برو وبهم ی فرصت دوباره بدع ک بیام خواستگاری ولی من قبول نکردم وی شب قبل نامزدیم باهاش تموم کردم و نامزد شدم الانم با نامزدم اصلا رابطه خوبی ندارم اختلاف سنمون زیاده وده ساله خیلی ادم سردوخشکیه دیر زنگ میزنه ب خواسته هام توجه نمیکنه ب خودم توجه نمیکنه هرچی میگم عوض شو میگ همینم ک هستم

  14. سلام من دختر هستم و 18 سالمه 9 ماهه درگیر یه رابطه مجازی شدم خاستگار خوب برام اومده ولی طرف مقابلم خیلی وابسته هست مادرش میدونه ولی خانواده من نمیدونن و میدونم اگه ترکش کنم خیلی عذاب میکشه و اذیت میشه میدونم اشتباه کردم ولی نمیدونم چیکار کنم ؟من فکر میکنم ادمای خیلی بهتری میتونن بیان تو زندگیم قصد این اقا هم ازدواج هس من خانوادم زیاد با دوستی که به ازدواج ختم شه کنار نمیان از طرفی اگر بهم بگم دیگه ادامه ندیم خیلی خورد میشه و من تو دو راهی گیر کردم و اشتباه کردم

  15. ببخشید من یک پسری دوست دارم نمیدونم حس اون چیه. قبلا محل کارمون توی یه خیابون بود. الان یک ساله گذشته من هنوز دوسش دارم فکرم پیششه. یه بارم باپیج خودم بهش پیام دادم راجب کارش سوال کردم یکم سرد جواب داد. یه جوری نگاه میکنه حس میکنم بهم نظر داره. بدسردوراهی موندم به خاطرش به خواستگارهامم نمیتونم جواب مثبت بدم. چه کار کنم؟

  16. من حدود سه سالی هست با آقایی آشنا شدم و تقریبا هر دو روز یکبار همو میبینیم از اول هر دو قصد دوستی داشتیم اما من الان خیلی ایشون رو دوست دارم و هر بار که بحث ازدواج میشه میگه مگه الان چه مشکلی داریم و زندگی زناشویی خسته کننده س همین که با فاصله زمانی همدیگه رو میبینیم رابطمونو تازه نگه میداره الان خواستگاری دارم که شرایط خوبی داره ولی بخاطر علاقه ای که به ایشون دارم اصلا نمیتونم فکرکنم و بیشتر مدنظرم هست که متقاعدش کنم به ازدواج .یکبار قبلا قصد قطع ارتباط داشتیم که مشاور رفتیم و مشاور گفتن خب دوست نداره ازدواج کنه اما حتی سعی نکردن این قضیه را ریشه یابی کنن. من میدونم قطعا دوستم داره از حالات و رفتارهاش کاملا مشخص هست کاش میشد متقاعدش کرد😑 البته میدونم که شماهم میگین اگر دوستم داشت انقدر راحت با موضوع نواستگار برای من برخورد نمیکرد اما نمیدونم واقعا چطوری فراموشش کنم

  17. دخترم 20سالمه دانشجو ام. قرارع با ی قناد ازدواج کنم ک 35سالشه. ی مقدار از درک کردن میترسم ک درکم نتونه بکنه. ولی خودش میگه درکت میتونم بکنم. ازطرفی ناز کشیدن بلد نیس. من میترسم در اینده مشکلات بزرگی بیاد سمتمون. راهنمایی کنید من الان بین ی دوراهی هستم ک خانواده ها میگن خوبه بهم میاید دوستام مییگن ن حیفی. من تو دوراهی موندم

  18. سلام. من 30 سالمه به مدت 5 سال با یه آقایی متاهل تو رابطه بودم الان یه موقعیت خوب ازدواج برام پیش اومده ولی بخاطر عشق به اون آقا نمیتونم ازدواج کنم و اینم میدونم که هرگز اون آقا راضی به بهم خوردن زندگیش و ازدواج با من نیس ولی واقعا اونم دوسم داره و داره عذاب میکشه چون نمیتونه کاری کنه ولی واقعا فراموش کردنش برام سخته بنظرتون چیکارکنم؟فراموش کردنش سخت ترین کار دنیاس الان دارم بدترین عذاب و میکشم حاضرم تا آخر عمرم تنها بمونم و ازدواج نکنم ولی از دستش ندم و به همون دیدن در حد چندساعت راضیم. الان من جایی که کار میکنم متعلق به این آقاس هرروز میرم و میبینمش از این طرف هم فشار خانوادم برا ازدواج با این آقای خواستگار همه چی تموم گاهی البته مادرم فهمید قضیه دوست داشتنمو کلی درگیری و تنش بخاطر رابطه با مرد متاهل داشتن تو خانوادم داشتم و دارم ولی نمیدونم چرا نمیتونم تموم کنم

دیدگاهتان را بنویسید