در این مقاله از سایت مشاوره باما به خصوصیات والدین خوب و اینکه چگونه پدر و مادر خوبی برای فرزندان باشیم از دیدگاه روانشناسی میپردازیم:
نگرانی در مورد اینکه آیا والدین خوبی برای فرزندان خود هستیم امری طبیعی است. این احتمالاً بدین دلیل است که شما قبل از پدر یا مادر شدن، هرگز در جایگاهی نبودهاید که مسئول آینده شخص دیگری باشید. این حس معمولاً با انتقال احساس نگرانی نسبت به تربیت فرزندان همراه است. رسانههای اجتماعی و اینترنت برای ما این فرصت را فراهم کردهاند تا بیشتر از گذشته بتوانیم اطلاعات خود را با هم به اشتراک بگذاریم. درنتیجه، والدین امروزی نسبت به والدین دیروز بیشتر نگران مهارتهای فرزند پروری هستند. بااینحال، از کجا بدانیم آیا واقعاً نهایت تلاش خود را برای رشد فرزندانمان میکنیم؟ در این قسمت عوامل سازنده والدین مؤثر را مرور خواهیم کرد.
15 مورد از بهترین روشهای بهبود مهارت های تربیت فرزند
در این مقاله،
- ویدئو: 10 مورد از بهترین روشهای بهبود مهارت های تربیت فرزند
- 15 نکته بهمنظور افزایش مهارت های تربیت فرزند
- افزایش تعامل مثبت
- کاهش عادتهای غیر سودمند
- کمک کردن به خود برای تبدیلشدن به پدر/مادر بهتر
پدر یا مادر بودن میتواند ترسناک باشد. نهتنها سلامت فرزندتان در دستان شماست بلکه شما مسئول بزرگ کردن آنها به بهترین شکل ممکن هستید. بزرگ کردن فرزندانی سازگار و مسئول که درعینحال تحت تأثیر جهان پیرامون خود قرار ندارند، به نظر دشوار میرسد. امروزه، درحالیکه آگاهی همگی ما از روانشناسی توسعهای بیشتر شده است، نگران بودن در مورد داشتن سبک درست تربیت فرزند کاملاً قابلدرک است.
15 نکته بهمنظور افزایش مهارت های تربیت فرزند
درحالیکه سعی میکنید روش تربیت فرزند مثبتی را اتخاذ کنید، میتوانید بر سه زمینه تمرکز داشته باشید.
افزایش تعاملات مثبت
این موضوع حائز اهمیت است که فرزند خود را در معرض مکالمات سازنده قرار دهید. در ادامه، روشهایی آورده شده است که به کمک آنها میتوانید تعامل مثبت خود با فرزندانتان را بهبود دهید.
1- با فرزند خود وقت بگذرانید
درصورتیکه بیشتر از یک فرزند دارید، مطمئن شوید که با تکتک فرزندانتان هم بهصورت جداگانه و هم بهصورت جمعی وقت میگذرانید. گذراندن زمان رودررو با فرزند به شما در درک بهتر او و افزایش پیوند میان شما و او کمک بسیار زیادی میکند. از این زمان بهمنظور تشویق فرزندتان به انجام فعالیتی که انتخاب کردهاید، بهره ببرید. این زمان را برای اصلاح یا آموزش فرزند خود بکار نبرید؛ تنها بر وقت گذراندن در کنار یکدیگر تمرکز داشته باشید.
2- تنظیم محدودیتهای واضح و مشخص
کودکان بهمنظور شکوفایی به ساختار نیاز دارند. قوانین را برای فرزندتان توضیح دهید تا او بتواند دلیل وجود چنین قوانین و پیامدهای نقض آنها را متوجه شود. با صبر و حوصله به سؤالاتی که او ممکن است از شما بپرسد، پاسخ دهید و تا حد ممکن واضح و مشخص به این سؤالات پاسخ دهید.
3- سؤال بپرسید و به پاسخها گوش دهید
سؤال پرسیدن وقتی که فرزندتان کوچک است، درهای برقراری ارتباطی را بر روی شما باز میکند که میتوانند در سنین بالاتر برایشان سودمند باشند. از آنها در مورد برنامه روزانهشان سؤال کنید و به پاسخهایشان برای ادامه دادن مکالمه گوش دهید.
4- نصیحتهای خود را بکار ببرید
فرزندان، تقلیدکنندگان عالی هستند و از عادتهایی که در اطرافیان خود میبینند، تقلید میکنند. آنها همچنین به دنبال آنچه که در اطرافیانشان خوب است، میباشند؛ بنابراین، درصورتیکه از روند «این کار را انجام بده چون به تو گفته شده است یا چون من گفتهام» استفاده میکنید، فرزندتان سردرگم خواهد شد. اگر خلافکاری که از فرزندتان میخواهید را انجام دهید، او دیگر به شما اعتماد نخواهد کرد و عادتهای شما را به خود میگیرد.
کاهش عادتهای غیر سودمند
همة چیزهایی که از شما خواسته میشود، همیشه کار درستی که باید انجام شود، نیستند. بهعنوان والدین، شاید بخواهید همه چیز به فرزندان خود بدهید. بااینوجود، لازم است تا مرزی مشخص کنید و به آنها بفهمانید که برخی از عادتهای خاص برای به انجام رساندن کارها همواره سودمند نیستند. علاوه بر این، فرزندانتان را نسبت به این عادتها دلسرد و ناامید کنید. چند نکتة دیگر نیز وجود دارند که میتوانند به شما کمک کنند.
5- واکنش خود را ملایمتر کنید
کودکان و نوجوانان برای آن که واکنشی از سوی بزرگسالان دریافت کنند، آنها را تحریک میکنند. درحالیکه این ممکن است دشوار به نظر رسد اما باید خشم و رنجش خود را کنترل کنید و به آنها با قاطعیت اما بهآرامی پاسخ دهید.
6- همة کارها را خود انجام ندهید
کودک باید درک کند که یادگیری کسب مهارتها و مراقبت از خود ضروری است. این موضوع تنها به نفع خود کودک در آینده خواهد بود. زمانی که کودک یک مهارت جدید را یاد میگیرد، اجازه دهید که در صورت لزوم خودش آن کار را انجام دهد. ممکن است فضا دادن به کودک دشوار باشد اما این دقیقاً همان چیزی است که او برای رشد و پیشرفت بدان نیاز دارد.
7- دست از شکایت کردن بردارید
زمانی که به هر رفتار مثبت با منفی توجه میکنید، آن رفتار بیشتر میشود. در نتیجه، بهجای اشاره کردن به عادتی که نامطلوب است، اصلاً به آن توجه نکنید. در عوض، کودک خود را هنگامی که کار مثبتی انجام میدهد، تشویق و تحسین کنید.
8- اختلافنظر بین والدین را پشت درهای بسته نگه دارید
زمانی که فرزندتان شما و همسرتان را در حال بحث یا اختلافنظر در مورد یک تکنیک یا تصمیم در مورد تربیت فرزند میبیند، آن را بهعنوان یک راهی برای به جان هم انداختن والدین به نفع خودش در نظر میگیرد. در عوض، در مورد رویکرد خود با یکدیگر بهدوراز کودک صحبت کنید و اصلاحات لازم را در جهت منافع کودک انجام دهید.
کمک کردن به خود برای تبدیلشدن به پدر/مادر بهتر
9- یک سیستم پشتیبانی قوی ایجاد کنید
ارزش دخیل کردن بزرگسالان دیگری که فرزندتان با آنها تعامل دارند را دستکم نگیرید. با معلم، مربی، پدر/مادربزرگ و حتی همسایگان خود صحبت کنید. در جریان قراردادن آنها به شما در درک نحوة رشد و توسعة کودکان در محیطی که خارج از کنترل شماست، کمک خواهد کرد. این کار همچنین به شما کمی زمان و مکان بهمنظور انجام کارهای شخصی خودتان میدهد.
10- محول کردن
دانستن زمان درست محول کردن، نیمی از راه است. پیشنهاد مراقبت از کودک یا کمکگرفتن برای انجام کارهای خانه را قبول کنید. هیچ کسی مجهز به مقابله با کارهای زیادی که در ارتباط با بزرگ کردن فرزند وجود دارد، نیست. از کمک پدر/مادربزرگ در انجام کارهایی که موجب شادی آنها نیز میشود، استفاده کنید.
11- خود را فراموش نکنید
گاهی اوقات، در آشفتگی و طوفان بزرگ کردن کودک، ما خود را با آمدن کودک فراموش میکنیم. در روز زمانی را صرف بهبود درک از خود بکنید. اکثر والدین هنگام بزرگ کردن فرزند دچار خستگی میشوند. زمانی را برای افزایش انرژی خود در نظر بگیرید زیرا این کار نهتنها استرس و اضطراب شما را کاهش میدهد بلکه شما را به والدین بهتری نیز تبدیل میکند.
در حین تربیت فرزند به غریزه خود اعتماد کنید زیرا معمولاً درست است. نکات خوب دیگر در مورد تربیت فرزند که باید حین بزرگ کردن کودک خود در نظر داشته باشید، عبارتاند از:
12- عشق بدون قیدوشرط
یکی از مهمترین نکاتی که کودک یاد خواهد گرفت، این است که شما او را بدون قیدوشرط دوست خواهید داشت. بااینوجود، ممکن است اینچنین فرض شود که کودک به طور غریزی متوجه ی عشق بدون قیدوشرط والدین میشود. باید به کودک خود نشان دهید که عشقتان وابسته با پارامترها نیست. زمانی که در مورد یک مسئله با فرزندتان مقابله میکنید، به دنبال یافتن اشتباهات، انتقادکردن یا سرزن نمودن فرزند نباشید زیرا این کار ممکن است باعث ازبینرفتن اعتماد به نفس کودک شود. دانستن این که در هر شرایطی کسی در کنارشان وجود دارد، کودک را توانمند میکند.
13- در مقابل کودک با همسر خود مهربان باشید
کودک برای این که متوجه شود زندگی زناشویی چه شکلی است، به شما و همسرتان نگاه میکند. ابراز علاقه و محبت واقعی نسبت به یکدیگر به کودک نشان میدهد که روابط میان بزرگسالان چگونه باید باشد.
14- ثابتقدم باشید
هیچ چیزی برای کودک مضرتر از یک محیط بیثبات نیست. درصورتیکه قوانین و رفتارتان بهصورت روزانه تغییر کنند، فرزندتان سردرگم خواهد شد و سو رفتارشان ممکن است ادامه پیدا کند. شما باید فهرست قوانین و شرایط غیرقابلمذاکرهای که مبتنی بر عقل و منطق هستند نه قدرت را مشخص کنید. در توضیح دادن این قوانین برای فرزندتان عجله نکنید. احتمال پایبند ماندن به مجموعهای از قوانینی که باثبات هستند، به طور قابلتوجهی بیشتر از پایبند ماندن بر قوانینی است که متناسب با نیازهای شما در حال تغییر میباشند.
15- احترام را به دست آورید، آن را تقاضا نکنید!
اکثر والدین تصور میکنند که آنها بهعنوان والدین، ارزش احترام از سوی فرزندانشان را دارند. بااینوجود، فرزندانتان اینچنین فکر نمیکنند و اگر تقاضای احترام کنید، حتماً قدرت و اختیار شما را زیر سؤال خواهند برد. با احترام با فرزندتان رفتار کنید تا او نیز رفتار متقابلی با شما داشته باشد.
بهدنیاآوردن یک فرزند سالم و پس از آن تضمین سلامت او تنها نیمی از مبارزه برد است. با والدین دیگر صحبت کنید و یک بحث سالم و کارآمد در مورد یک روش کلی سازنده و همچنین روشهای غیر مؤثر تربیت فرزند داشته باشید. شما همچنین باید به یاد داشته باشید که نیازی نیست به خود سخت بگیرید. پدر یا مادر بودن آسان نیست و امکان دارد مرتکب اشتباه شوید. اشتباهات خود را قبول کنید و مکالمه سازنده و سالمی با فرزندتان داشته باشید.
کتابهای بسیار زیادی در مورد نحوة تبدیلشدن به والدینی خوب در دسترس هستند و افرادی هستند که میتوانند به شما در زمینه تربیت فرزند مشورت دهند. خود را غرق روشهای بسیار زیادی نکنید و استراتژی که فکر میکنید مؤثر است را انتخاب کنید. مهارت های خوب تربیت فرزند باید مطابق با نیازهای فرزندتان باشند؛ برخلاف آنچه ممکن است اطرافیانتان در این زمینه به شما بگویند.
نگاه به والدین خوب در گذشته
تاریخچه فرزند پروری تا حد زیادی منوط به انتظارات اجتماعی زمان خود است. همواره والدین دغدغهمند تأمین مایحتاج فرزندان خود بودهاند؛ اما در طول تاریخ، والدین نقشهای مختلف دیگری را نیز عهدهدار بودهاند. بهتدریج که جامعه تکامل یافت، به والدین تأکید شد که فرزندان خود را سرگرم کنند. مثلا، فعالیتهای کاردستی فراوان انجام دهند، در ساختن ماکت خانه همکاری کنند و تا حد زیادی پشتیبان عاطفی و جسمی فرزندان باشند. گاهی اوقات این موضوع به ” والدین پشتیبان ” اطلاق میشود. چراکه ” حمایت والدین ” آنان را توصیف میکند.
فرهنگ امروزی، والدین را تحتفشار قرار داده تا موفقیت خود را درگرو تربیت فرزندانی بدانند که آینده درخشانی دارند و درعینحال دوران کودکی خاطرهانگیز و معجزهآسایی داشتهاند. کودکان نهتنها نیازمند داشتن یک شخصیت عالی، بلکه داشتن نمرههای درخشان، مهارتهای پژوهشگری و ورزشکاری، داشتن آلبوم عکسی که نمایانگر نمرات پروژهها، مسافرتها یا خاطرات دوران کودکی آنان است. هویت یک والدین خوب بسته به موفقیت فرزندان است.
بااینحال، اینها انتظارات واقعبینانهای برای موفقیت کودک نیست و گاهی موجب اختلال در روند پیشرفت کودک میشود؛ زیرا یک کودک نیاز به خطا کردن بهمنظور یادگیری و پذیرش شخصیت و هویت خود دارد.
چه عواملی موجب شکل گیری والدین خوب میشود؟
باوجوداین همه انتظارات استرسزا که از والدین امروزی داریم، واقعاً تغییر عقاید عمومی سبک فرزند پروری به سمت حقایق مبتنی بر تحقیق امری دشوار به نظر میرسد. اگر به دنبال پرورش فرزندان سالم و قوی ازلحاظ عاطفی و شخصیتی هستید، تحقیقات روانشناسی بهعملآمده برخی از رفتارهای زیر را پیشنهاد میدهد:
- عاشق فرزند خود باشید: این کاملاً واضح است و برای اکثریت قریب به اتفاق والدین، عشق و توجه به فرزند یک وظیفه است، حتی زمانی که رفتار فرزند شما غیرقابلتحمل و کنترل است؛ اما چگونه با این موضوع ارتباط برقرار میکنید؟ مهم است که رفتار یک بچه را با شخصیت کودک تمییز دهیم تا آنها قابل به درک این موضوع باشند که شما عاشق آنها هستید، حتی در زمانی که آنها به خاطر عملی که مرتکب شدهاند دچار دردسر شدهاند. زمانی که یک بچه تصمیم اشتباهی میگیرد بهتر است بگویید ” شما در اشتباهید ” تا اینکه بگویید ” شما تصمیم اشتباهی گرفتید “.
- والدین خوب خوراک، پوشاک و مسکن برای فرزندان خود تأمین میکنند: تأمین مایحتاج ابتدایی جزء نشانههای اولیه فرزند پروری است. اگر از حد فراتر بروید و با والدین دیگر رقابت کنید، ممکن است در مضیقه و فشار قرار بگیرید؛ اما بچهها صرفنظر ازآنچه دارند، نیازمند چیزهای بیشتری هستند.
- والدین خوب نیازهای عاطفی فرزند خود را برآورده میسازند: این بدان معنا نیست که شما لحظهبهلحظه روز خود را صرف تمرکز روی کودک خود بنمایید. بلکه بدین معناست که دوتایی زمانی را باهم سپری کنید و اطمینان قلبی به او بدهید که ارزشمند و مهم هستند. کارشناسان معتقدند، با صرف تنها 30 دقیقه زمان متمرکز بر فرزند خود (یعنی اینکه حواستان به گوشی یا تلویزیون نباشد یا مشغول انجام کار دیگری نباشید)، واقعاً برای فرزند شما مفید واقع خواهد شد. این بدین معناست که احساسات کودک برای شما مهم است. اگر آنها گریه میکنند به آنها نگویید که گریه شما بیدلیل است، بلکه به آنها آرامش دهید. احساسات همیشه خوب هستند، اما شما میتوانید به فرزند خود روشهای درست را آموزش دهید که چگونه احساسات خود را مدیریت کنند (مثلاً زمانی که عصبانی هستید کسی را کتک نزنید). پدر و مادر الگوی خوبی برای مدیریت احساسات به روشهای مفید هستند.
- والدین خوب در زمان لازم محدودیت اعمال می کنند: بچهها لازم است بدانند که همیشه نمیتوانند خودسرانه هر کاری را انجام دهند. اعمال محدودیت روش سودمندی برای بچههاست و به آنان کمک میکند تا بخشی از یک جامعه بزرگ باشند. یک کودک قابلیت کنترل ذهن خود را به بهترین شکل ندارد، ازاینرو، کودکان را باید از انجام کارهایی که برای آنها مضر است بازداشت. کارهایی از قبیل تماشای زیاد تلویزیون، خوردن زیاد شیرینی و انجام بازیهای ویدیویی جزء این دسته است. شما بهعنوان پدر یا مادر، ملزم به ایجاد فرصتهایی برای یادگیری و کسب تجربه کودکان خود هستید. گاهی اوقات، با تعیین محدودیتهایی، به آنان کمک میکنید تا رفتارهای سالم را فراگیرند.
- والدین خوب به کودکان اجازه تجربه شکست را می دهند: آزار دیدن کودکان برای پدر و مادر رنجآور است، اما این (آزار) موجب مقاومت بیشتر آنان شده و برای عملکرد بهتر آنان در آینده امری حیاتی است. اگر شما کودک خود را در موقعیتهای چالشبرانگیز نجات میدهید، فقط بهصرف اینکه معتقدید والدین خوب کودکان را از تجربه کردن دردهای عاطفی بازمیدارند، درواقع شما عملاً آنها را از پرورش تجربیات جدید محروم ساختهاید. وقتی فرزندتان به شما از موقعیتهای دشوار خود سخن میگوید، با او صحبت کنید و بگویید که چه چیزی از آن فراگرفتند.
- بگذارید کمی “حوصلهشان سر برود: زمانهای اختصاص نیافته نقش مؤثری در تکامل مغز کودک بازی میکند. برای بچهها دائماً در حال تعیین فعالیت نباشید. بهطور طبیعی، بچهها خلاق، رؤیاپرداز و تجربی هستند. والدین باید کودکان خود را تشویق کنند تا بخشی از روز، خودشان را سرگرم کنند. اگر در مکانی زندگی میکنید که دارای فضای باز است، بچهها میتوانند بروند هوای تازه دریافت کنند و چهبهتر آنها را تشویق نمایید که فعالیتهای جسمی انجام دهند.
شما احتمالاً شنیدهاید که میگویند ” برای پرورش کودک باید یک روستا بسیج شوند “. ایفای نقش والدین بدون حمایت دیگران کاری بس دشوار است، اگر شما شخص دیگری را برای تقسیم مسئولیتها ندارید، شما باید ذاتاً همهچیز را برای کودک خود مهیا کنید. بسیاری از فرهنگها در طول تاریخ، به روشهای مختلف مسئولیت تربیت فرزند را به اشتراک گذشتهاند. در جامعه ما، داشتن “گروه ” بهراحتی به شما اجازه میدهد تا بتوانید خانوادههای دیگر را بنگرید و مشکلات خود را مرتفع نمایید. هیچ والدینی فقط بهصرف اینکه در حال تلاش بیوقفه است یک والدین خوب نیست. بدین ترتیب با داشتن حمایت، شما قادر خواهید بود تا اطلاعات واقعی را داشته باشید و متوجه میشوید که کدام روش برای کدام خانواده جواب میدهد و موجب دررفتن خستگی در روند رشد کودک میشود (بجای اینکه خستگی را روی دوش بچهها بیندازیم).
اگر فکر میکنید که افرادی اطراف شما نیستند تا به شما کمک برسانند و شما در جستجوی یکی از آنان هستید، اگر با روابط اجتماعی مشکلدارید یا اگر در ایفای نقش پدر یا مادر برای شما سخت است، لطفاً ما را از طریق سایت مشاوره باما ارائهدهنده مشاوره آنلاین،جستجو نمایید. شما متوجه میشوید اگر خود مراقبتیهای روحی، عاطفی و جسمی را انجام دهید، دارای نیروی بیشتری خواهید بود تا بتوانید پدر و مادر خوب و دلسوزی باشید.
منبع: www.betterhelp.com
سلام . من ۱۶ سالمه . پدر و مادرم از هم جدا شدن و با مادرم زندگی میکنم . پدرم دوباره ازدواج کرد و طلاق گرفت و یه بچه اورد . بابا و مامان من خیلی فرق دارن . دعواهام با مامانم ۵ ساله ادامه داره و الان اینطوره که همو میزنیم به شدت . بابام هم اخلاقش خاصه ، اینقدر عصبیه که حتی وقتی بهم زنگ میزنه میگم الو ، دو دقیقه فقط داد میزنه که چرا میگی الو؟ مگه نمیدونی منم . و اصلا درک نمیکنه . و مامانم وسواس شدیده و حرف های وحشتناکی بهم میزنه . من هم اونقدر افسرده شدم که ۲۴ ساعته فقط میخوابم حتی دستشویی هم نمیرم . از خودم شدیدا متنفرم و تعجب میکنم چطور تا الان خودمو نکشتم . حتی یه بارم رفتم و خم شدم که خودمو پرت کنم ولی نتونستم . قبول دارم خیلی بد هستم ولی مادرم حرف های وحشتناکی میزنه . هیچ کس رو ندارم که حتی یک کلمه باهاش حرف بزنم . برای همین یکم از حرف هاشو اینجا تایپ میکنم .
فقط یه تیکه ی خوب از حرف هاشه :
تمام چیزایی که خرجت کردم حرومت بشه مثل گوشت سگ
الهی مریضی بگیری گوشت تنت اب شه
تن لش کرمو
هوای این خونه رو الوده میکنی
هی از غذام میدم میگم این سیر شه ، اصلا خودم سیر نمیشم اینارو خوردی هار شدی؟
کاش مرده به دنیا می اومدی ، کاش معلول بودی میدادمت بهزیستی ، کاش اجاقم کور بود
ادمیت درونت وجود نداره که حتی بگم مردی
جنون ادواریت یهو زد بیرون
وقتی دچار حمله میشی باید زنگ بزنن بیان دستاتو ببند ببرنت
تو اینده ای نداری تا اخر عمرت عین انگل می چسبی به من
الهی به حق همین شب تو خواب بمیری
تو به درد نخوری تو مفت نمی ارزی
تو نه اهل مشارکتی نه ثبات و تمرکز و دقت
شکم پاره ی بی حیا
تمام خوراک هایی ازم خوردی کرم بشه بره تو تنت سنگینی شکمت بشه کرم وول وول بخوره تمام اون طقار طقار که یه من میخوری.
تو زن سه چهار نفر میشی هر جا ام یه بچه میکاری اخر عین سگ از خونه میندازنت بیرون
بی بته بی اصل و نصب
گفتم با من زندگی کنی شعور و شرف و انسانیت یاد بگیری
کثافت
رو جیگرت نمک بپاشن به حق علی
تمام تنت بشه زخم ، رو زخمت نمک بپاشن
خدا تو رو افرید منو عذاب بده و دهنم رو کج کنه
وگرنه تو برای من بچه نیستی فقط عذابی
بچه شیرین و لذت بخش میشه. تو تلخی ، منفوری ، تاریکی هستی. بد و کثیف و هپلی . تو دو قطبی هستی . کثافت و رزلی
در نهایت تمام این حرف هاش منم کنترل رو از دست میدم و درگیری فیزیکی ایجاد میشه . حتی ممکنه ناخنم بگیره رو پوستش و خون بیاد و اخرشم هرروز بر میگرده میگه عین سگ پرتت میکنم پیش بابات .
هر لحظه میگه میفرستمت پیش بابات.
میگه من برات همه چی کردم ، درسته از نظر درسی همه کاری کرد . یه کوه کلاس و کتاب خرید و به من فشار اورد که باید تیزهوشان قبول شی . زندگیم رو سیاه کرد که باید تیزهوشان قبول شم .
ولی از نظر احساسی و چیزای دیگه به نظرم صفر … حتی اینقدر کنترل گر و وسواسه که نمیذاره لباس هام رو بپوشم ، همیشه یه دست بهم میده و با اینکه ازشون متنفرم باید بپوشم . نمیذاره حتی دست به یخچال بزنم ، رو مبل ها بشینم و …
میدونید اخر اخرش میبینم منم واقعا عین یه کرم یکسره افتادم یه گوشه و فقط دارم خیال پردازی میکنم . فقط دارم پول پدر و مادرم رو از بین میبرم . فقط دارم هوا رو هدر میدم . در نهایت هرشب قبل خواب ارزو میکنم کاش الهی همین امشب بمیرم . از خودم ، از تک تک سلول هام متنفرم .
شما هم اگر این همه متن رو خوندید که مطمئنم نمیخونید ، دعا کنید بمیرم ، یه انگل از این دنیا کم میشه
دخترخوب قوی باش خیلی سخته اما این روزای هم میگذره.داستانتو خوندم واقعا ازته دلم ناراحت شدم…