در جلسات مشاوره خانواده، ما اغلب در مورد خطاب کردن کلمه «نابالغ» به هر یک از زوج ها محتاط عمل میکنیم.
ازاینگذشته، بلوغ فکری اغلب به دیدگاه فرد بستگی دارد – آنچه ممکن است برای فردی خصوصیات آزاردهنده و نابالغ بهحساب آید، ممکن است برای فرد دیگری ویژگی مثبتی در نظر گرفته شود. بسته به موقعیتی که در آن قرار دارید، مثل یک بچه رفتار کردن میتواند خوب یا بد باشد.
با تمام این اوصاف، رفتارهای مشخصی وجود دارند که تحمل رفتار بچه گانه در یک رابطه بسیار دشوار است؛ رفتارهایی که حفظ رابطه عاشقانه را بسیار سخت میکنند. بهمنظور شناسایی و تشخیص رفتار بچه گانه همسر، فکرکردن در مورد ویژگیها و خصوصیات مشترک روابطی که برای مدت زمانی طولانی بهخوبی ادامه داشتهاند، مفید خواهد بود.
رفتارهای مشترک در روابط کامل
وقتی رفتارهایی را بررسی میکنیم که در روابط طولانیمدت، مشترک هستند، ممکن است موارد زیر را در نظر داشته باشیم:
- تمایل به ابراز احساسات بهصورت آشکار. تمایل به ابراز احساسات بهصورت آشکار بدین معنی است که هروقت چیزی شما را اذیت میکند میتوانید آن را آزادانه به شریک زندگی خود بگویید؛ بهخصوص وقتی در مورد چیزی ناراحت هستید یا میخواهید در مورد یک مشکل احتمالی صحبت کنید، بسیار اهمیت دارد. اگر بهجای این کار، ابراز احساسات وجود نداشته باشد و شریک زندگی از شما انتظار داشته باشد که خودتان حدس بزنید مشکل از چیست یا به طور مداوم شما را سرزنش کند، احساس شما در مورد او تحتتأثیر قرار خواهد گرفت.
- توانایی حل بحثها و مشاجرات. این مورد نیز ارتباط تنگاتنگی با مورد بالا دارد. تمایل به گفتگو با همسر همراه با حفظ آرامش، منطق و صداقت در بحث و مشاجرات یک مهارت اساسی و ضروری در هر رابطهای است. همه ما بهخوبی میدانیم که دعوای زن و شوهر جز جداییناپذیر و اجتنابناپذیر روابط هستند، اما آنچه اهمیت دارد نحوه رویارویی با آنهاست. در این مورد نیز اگر شریک زندگی از تعامل با شما سرباز زند و هیچ تلاشی برای حل مشکل از خود نشان ندهد و یا بهشدت ناراحت و عصبانی شود، بیان هرگونه مشکل و بحثی بسیار دشوار خواهد بود و اغلب احساسات منفی را بهجای خواهد گذاشت.
- صحبتکردن در مورد تعهد. توانایی و تمایل برای برنامهریزی مشترک یک بخش مهم و کلیدی از حفظ و پرورش یک رابطه است. اگر احساس میکنید شما و شریک زندگیتان با هم و بهصورت مشترک برای زندگی تلاش میکنید و دو زندگی جدا از هم ندارید، اگر احساس میکنید که شریک زندگیتان تمایلی به صحبت در مورد آینده با جزئیات دقیق ندارد، این میتواند بسیار ترسناک باشد زیرا باعث میشود تا شما نگران شوید که او تمایلی به داشتن و حفظ یک رابطه پایدار و داشتن زندگی مشترک موفق ندارد.
راه تغییر رفتار بچه گانه همسر
اگر احساس میکنید یک مورد یا تمامی موارد ذکر شده در بالا قطعات گم شده پازل رابطه شما هستند، ممکن است این احساس به شما دست دهد که همسر شما باید بزرگ شود و به بلوغ برسد.
بنابراین، شما چه کاری میتوانید انجام دهید؟ خوب، جواب ساده اما نهچندان راحت این است که با او صحبت کنید.
جواب ساده است زیرا در واقعیت، این تنها و مهمترین کار و اقدامی است که شما میتوانید در بیان مشکلات خود در یک رابطه انجام دهید و چندان راحت نیست زیرا کاملاً مشخص است که گفتنش راحتتر از انجامدادنش است.
لازم است به یاد داشته باشید که صحبتکردن در مورد مشکلات زندگی مشترک با همسر لزوماً موجب تغییر رفتار همسر نخواهد شد. اگر با این نگرش با مسائل روبرو شوید که هر کار اشتباهی که شریک زندگیتان انجام میدهد را به او بگویید و او را برای تمام مشکلات پیشآمده برایتان سرزنش کنید، مطمئناً واکنش مثبت و خوبی دریافت نخواهید کرد.
صحبتکردن در مورد مشکلات تلاشی برای بیان مشکلات بهصورت تیمی است. این احتمال وجود دارد که اگر احساس میکنید چیزهای مشخصی درست نیستند و مشکل ایجاد میکنند، در واقع مشکلساز خواهند بود. اگر با این نگرش صحبتکردن را شروع کنید که میخواهید همه چیز را برای خود و شریک زندگیتان درست کنید، شریک زندگی شما تمایل و علاقه بیشتری به گوشدادن به صحبتهای شما از خود نشان خواهد داد.
شما ممکن است بخواهید مقاله ما در مورد داشتن مهارت ارتباط با همسر را مطالعه کنید. در این مقاله نکات و توصیههای بسیار مفیدی در مورد چگونگی شروع یک مکالمه آورده شده است؛ ازجمله نحوه بیان آنچه میخواهید بگویید و کجا و چه زمانی برای شروع یک مکالمه مناسب است.
شنیدن صحبت های همسری که رفتار بچگانه دارد
دلیل دیگری که باید با شریک زندگی خود در مورد نگرانیهایتان صحبت کنید این است که این فرصت برای شما به وجود میآید تا صحبتها و حرفهای او را نیز بشنوید.
اگرچه ممکن است بسیار ناامیدکننده باشد که احساس کنید شریک زندگیتان فردی نابالغ است و به بلوغ فکری نرسیده است، اما بسیار مهم است که دیدگاه او در مورد امور را نیز در نظر بگیرید. این احتمال وجود دارد که رفتاری که به نظر ازروی ناپختگی صورت میگیرد، نشانهای از وجود مشکلات دیگر در رابطه باشد.
درست یا غلط، شریک زندگی شما ممکن است با امتناع از برقراری یک تعامل درست و صریح با شما ناراحتی و احساس ناامیدی خود را ابراز کند. در بسیاری از مواقع، فرد در شرایطی چنین رفتاری را از خود نشان میدهد که فکر کند طرف مقابل با احترام با او برخورد نمیکند؛ بهعبارتدیگر با او مثل یک بچه رفتار میکند.
صحبتکردن در مورد مسائل مختلف به شیوهای آرام، صادقانه و با صراحت به شریک زندگی این فرصت را میدهد تا هرآنچه احساس میکند را بازگو کند. اگرچه شنیدن این گفتهها ممکن است سخت و ناخوشایند باشد، اما بسیار مهم است که تمایل به این گوشدادن در شما وجود داشته باشد، همانطور که شما انتظار دارید طرف مقابل علاقهمند به شنیدن احساسات و گفتههای شما باشد.
منبع: www.relate.org.uk
سلام ما ۳ ماهه عقد کردیم قبلش ۳ سال باهم بودیم خیلی مشکوکه هرکار میکنم دنبال این میگرده حتما ی کاری میخوام پنهونی ازش بکنم خیلی دوستم داره میدونم ولی هنوز بزرگ نشده اخلاقای بچگونه داره قهرای بچگونه دنبال تلافی کار میگرده هیچوقت حتی اگه مقصرم باشه پیش قدم نمیشه همیشه من میرم جلو از دلش درمیارم. خیلی فشار رومه نمیخوام خونوادم از اخلاقش مطلع بشن. خیلی زحمت کشیدم برا رابطمون خیلی تونستم اخلاقش و ب نسبت قبل بهتر کنم ولی بازم اخلاق بچگونش مونده. راهنمایی میخوام چجوری باهاش برخورد کنم
مردان همشون مثل بچه ها هستن حتی اگر صد سال شون بشه
واقعا اکثر پسرها تو سن نوجوونی میمونن بعضیا مهربونن زنو بچه رو دوست دارن اما لوسن تو کارشون جدی نیستن مثل بچه هاثبات ندارن بعضیا لج بازن بعضیا جلو هرکی هر حرفی میزنن نمیفهمن آبروریزی میشه بعضیا بچه های تخس وعصبین بعضیاشونم بچه بی خیال بی مشئولیتن بعضیاشون بچه بی تربیتن هیچ نمیفهمن خونواده چیه بددهن بعضیاشون خیییلی مهرطلبن خلاصه ۹۰درصد مردا بزرگ نمیشن فکرشون تو نوجوونی گیر میکنه اونوقت قانون به اینا حق طلاق میده به زنای این آدما که اکثرا هم دانا وفهیمن هیچ حقی نمیده زندگی جهنم تا آخر عمرت
واقعا اکثر پسرها تو سن نوجوونی میمونن بعضیا مهربونن زنو بچه رو دوست دارن اما لوسن تو کارشون جدی نیستن مثل بچه هاثبات ندارن بعضیا لج بازن بعضیا جلو هرکی هر حرفی میزنن نمیفهمن آبروریزی میشه بعضیا بچه های تخس وعصبین بعضیاشونم بچه بی خیال بی مشئولیتن بعضیاشون بچه بی تربیتن هیچ نمیفهمن خونواده چیه بددهن بعضیاشون خیییلی مهرطلبن خلاصه ۹۰درصد مردا بزرگ نمیشن فکرشون تو نوجوونی گیر میکنه اونوقت قانون به اینا حق طلاق میده به زنای این آدما که اکثرا هم دانا وفهیمن هیچ حقی نمیده زندگی جهنم تا آخر عمرت
من 8 ساله که ازدواج کردم و یه دختر 5 ساله دارم.. ازدواجم سنتی بود.. همسرم هم ادم بدی نیس اتفاقا خیلی هم منو دوست داره اما یه سری اخلاقهایی داره که منو ناخواسته دلزده میکنه مثلا من یه زن مستقل هستم کارهام دست کمی از اقایون نداره.. روابط اجتماعی و فن سخنوری خوبی دارم. کمتر کاری پیش میاد که برای انجامش نیاز به مرد داسته باشم اما همسرم یه مرد ساده.. بی زبون.. بی دست و پاست.. حرفای مسخره و چرت زیاد میزنه.. عرضه ی انجام کاری رو نداره.. اضلا مثل یه مرد قاطع نیس و مجبورم همیشه حرف اخرو تو خونه من بزنم طوری شده که جدیدا از شدت عصبانیت بهش توهین میکنم فحاشی میکنم اما بازم عکس العملی نشون نمیده… کارهاش و برخورداش با دیگران به حدی مسخره و بچه گانه ست که کسی روی حرفش زیاد حساب نمیکنه و خیلی تحویلش نمیگیرن.. این فقط گوشه ای از مشکل منه.. واقعا موندم چیکار کنم..
دقیقا مثل من
منم با یه بچه سالها زندگی کردم خیییلی عجیبه اکثر پسرها به بلوغ فکری کامل نمیرسند وعجیبه که مرد برزن ارجح هست تو تصمیم برای ادامه زندگی در حالی که بلوغ فکری وعقلی درستی ندارن واقعا اندامهای مردانه وافکار بچه گانه معذلی بزرگ توجامعه ماست در کنار قوانین پیچیده طلاق اما به چه قیمت ؟؟!که آمار طلاق و بیارن پایین وادار میکنن به زندگی اجباری با یککودک
شوهرم همش دعوا میوفته شبیه بچه ها قهر میکنه جای خوابشو عوض میکنه بد دهنه هرچی از دهنش در میاد میگه
سلام نمیدوم چی جوری برای تان بیگم شوهر مثل بچه هست خیلی از این وضعیت خسته شدم بار ها خواستم ازش طلاق بیگر اما یک بچه دارم شوهر باهام حرف درس نمیزنه همیشه دعوا داریم میره بیرون 8 ساعت کار میکنه از سری کار میاد دیگه تو گوشی بازی میکنه برایش مهم نیست کی ما خوب هستم نیستم بارها منو بچه یک سالم مره لت کوپ کرده چون به بازی اش دست زدیم به نظر تو چی کار کنم
درود به شما
با احترام به همه فکر کنم ۶۰ سالگی به بالا دو طرف به تفاهم کامل می رسند چون هر کدام از طرفین هر چیزی بگه طرف مقابلش گوشش سنگینه و اوکی میده ????
من ۷سالی هست که ازدواج کردم همسرم کاملا یه رفتار بچگانه داره به پختگی نسبت به سنش نرسیده مثلا فک میکنه کوتاه بیاد تو دعوا بحثازش چیزی کم میشه امشب من با بالشت زدمش با حالت شوخی ولی جدی جدی بلند شد و چندبار منو زد..از اونطرف فک میکنم خودمو خیلی بی ارزش کردم جایگاه خودمو. خودموکلا گمکردم.دیگه واقعا نمیدونم چیکار کنم خیلی بی ارزش شدم اگه قهر کنم سمتم نمیاد به چشمش کار کردنم براش عادی شده. خلاصه اینکه خودمو وقف دادم با هر شرایطش کموکاستی زیاد داشتم مثل زندگیا دیگه ولی خودم کار کردم از سال ۹۸به بد ولی به اصرار خودم.راستشو بخواین شوهرم خیلی دروغ میگه حتی واسه ساده ترین حرفش و من کاملا بی اعتمادم با تقریبا هرروز بحث داریم. اواخر دلجویی میکرد معذرت میخواهی میکرد ولی الان دوسه سالی هست که از کنارناراحتی من به سادگی میگذره اگر یکهفته هم باهاش صحبت نکنم جوابش ندم در جواب میگه به درک که صحبت نمیکنی.تحت هر شرایطی مقصرمباشه باید جواب منو بده شده با لجبازی…مثلا با رفتار امشبش چیکار کنم درسته دستش روم بلند شد طوری نبود که بگم واقعا با تموم قوا منو زد ولی من آزار داد خیلی اذیت شدم و خودمو سزاوار این برخورد نمیدونم .به نظر شما چیکار کنم با جواب ندادن بی اعتنایی برم جلو یانه. ببینید دروغ گفتن براش عادی شده حتی واسه چیزا کوچیک و من واقعا دلیل این دروغاش به من و به دور اطرافیانش چیه و من واسه همین بی اعتماد شدم. من فقط میخوام دنبال راه حلی باشم که این اقا متوجه اشتباهش بشه دست از این کارا بچگونش برداره من زندگیمو دوست دارم ولی واقعا نمیدونم چه عکس العملی نشون بدم قهر کنم بی اعتنایی کنم سرم تو کار خودم باشه واقعا نمیدونم
سلام بنظرم درست شدنی نیست یاهمینو قبول کن یاجداشو اگه خودتو فداکنی هیچ کس قدرتونخاهدفهمیدفمرنکن هرچی صبوری کنی اون میفهمه نه تجربه ثابت کرده برعکس میشه
سلام شوهرم خیلی آدم لجباز بیاحساس ومغرور وخیلی هم رفتار بچه گانه داره خیلی قهر میکنه خیلی بی تفاوته نسبت به من وعصبی هم هسته خاطر همین من سرد شدم نسبت به اون وزندگی دیگه تحملم تموم شده میخوام اخلاقش رو درست کنه واز دلم این همه ناراحتی رو دربیاره ما بیست ساله باهم ازدواج کردیم از رفت و آمد هم اصلا خوشش نمیاد چون اگه چیزی بشه میگه توگفتی رفت وآمد کنیم. من نمیدونم کدوم اخلاقش رو باید درست کنم اصلا هم اعتقاد به رفتن مشاوره نداره میگه تو دیوانه ای برو من دیوانه نیستم برم مشاوره میگم بیا بشین با هم مشکل رو حل کنیم میگه من حوصله چرت وپرت های تو رو ندارم واقعا موندم چیکار کنم دوتا دختر ۱۱و۵ سال دارم با اونا هم سخت میگیره
دقیقا مثل من خسته شدم
دقیقا انگار زندگی من تعریف کردید
یک ماهه دیگه اولین سالگرد ازدواجمونه ما هفت ماه تو رابطه بودیم و تو اون مدت هیچ رفتار اشتباهی یا هیچ خصوصیات مبهمی ازش ندیدم ک ناراحتم کنه بعد اون هفت ماه عقد کردیم اوایل ازدواجمون همچی خوب بود و اونم خیلی پسر سنگین و رنگین دیده میشد بعد اون رفتاراشو سنجیدم و دیدم ک بعضی از رفتاراش و اخلاقش شبیه بچه هاش مثلا از ی چیزی سریع خوشحال میشه لحن صداش و حرف زدنش عین بچه ها میمونه غرور مردونه نداره صداشو تو خونه میبره بالا واقعا نمیدونم باید چیکار کنم چن وقتی خیلی سعی کردم درستش کنم اما نشد خیلی باهاش حرف زدم اما فایده ای نداشت میگف من از بچگی همینجوری بودم نمیتونم تغییر کنم من راجع ب این موضوع تا حالا با هیچکس درد و دل نکردم خواهش میکنم کمکم کنید
ببخشید شوهرم رفتارش خیلی بچگونه اس و این منو خیلی آزارمیده چیکار کنم
سلام چون آقایون همشون مثل بچه اند
خیلی از رفتارهای بچه گانه اش تعجب نکنید