بهبود رابطه و بازگشت به زندگی بعد از خیانت همسر یکی از سخت ترین تصمیمات هر فرد در زندگی است. این اتفاق میتواند باعث ظاهر شدن عواطف و واکنشهایی شود که هیچگاه فکر نمیکردید توانایی مقابله با آن را داشته باشید. صحبتکردن در مورد رابطه نامشروع برای هر زن و مردی سخت است.
نکته طعنهآمیز در مورد موضوع بازگشت به زندگی پس از خیانت همسر این است که زندگیهای زناشویی آسیبپذیر در برابر خیانت اغلب با برقراری ارتباط ضعیف مشخص میشوند. اکنون، پس از بحرانهای ناشی از خیانت، زوجها لازم است تا درحالیکه احساس خشم، ناراحتی، خجالت و پشیمانی را تجربه میکنند، در مورد این موضوع با یکدیگر صحبت کنند؛ چنین شرایطی حتی برای ارتباط گرهای مدل نیز چالشبرانگیز است.
درصورتیکه همسرتان به شما خیانت کرده است و در مورد خیانت همسرتان مطلع شدهاید، بهعنوان یک زوج دو گزینه پیشروی شما است: در کنار هم بمانید یا از هم جدا شوید. اگر تصمیم شما مبنیبر در کنار هم ماندن است، این سؤال به وجود میآید که چگونه باید در کنار هم زندگی کرد. شما یا باید با پذیرش این موضوع، با خیانت انجام گرفته به زندگی ادامه دهید یا روی پای خود بایستید و دستبهکار شوید.
ایا بعد از خیانت میشود زندگی کرد؟
زمانی که از یک رابطه نامشروع همسر خود با خبر میشوید، شاید فکر کنید که دوام آوردن این زندگی زناشویی غیرممکن است. اگرچه، خیانت دلیل 20 تا 40 درصد از طلاقهای صورتگرفته در آمریکا است اما نرخ دوام و بهبود زندگی بعد از خیانت بسیار بالاتر است.
زمانی که مردها خیانت میکنند، نرخ بقا 75 درصد است. وقتی زنها خیانت میکنند، این نرخ به 65 درصد میرسد. دلیل این تفاوت چه میتواند باشد؟ یکی از دلایل آن، وابستگی عاطفی کمتر مردها نسبت به کسی است که با او رابطه نامشروع داشتهاند.
درصورتیکه شما نیز عواقب ناخوشایند خیانت همسر را تجربه میکنید، این آمار و ارقام بیانگر چه چیزی هستند؟
اول اینکه علیرغم جاذبه خیانت، زوجها همواره در خاتمه دادن به رابطه نامشروع خود سریع عمل نمیکنند. دوم آنکه به طور ضمنی اگر میخواهید بدانید که چگونه باید با پس از خیانت با همسر ارتباط برقرار نمایید، پس میتوانید زندگی زناشویی خود را نجات دهید. شما حتی میتوانید بر شرایط به وجود آمده فائق بیایید.
افراد بسیار زیادی وجود دارند که تحت تأثیر یک رابطه نامشروع قرار میگیرند؛ افرادی که خود رابطه نامشروع داشتهاند، همسرانی که به آنها خیانت شده است، فرزندان، اعضای خانواده و دوستان و هرکسی دارای مجموعه منحصربهفردی از ریسکهای شخصی و عاطفی ناشی از تصمیمی است که دو نفر گرفتهاند. (بله، حتی افراد دروغگو و فریبکار نیز دارای احساسات عمیق، ریسکها و ترسهای مرتبط با اعمالشان هستند).
برای بهبود رابطه بعد از خیانت همسر مهارت برقراری ارتباط را یاد بگیرید
یادگرفتن نحوه برقراری ارتباط صحیح با همسر پس از خیانت فقط متعلق به فرد خیانت کار نیست. آن یک مسئولیت متقابل میان زن و مردی است که بر این باورند موجودیتی مهمتر از خیانت وجود دارد؛ و نجات دادن این موجودیت یعنی ازدواج، ارزش جنگیدن را دارد.
برقراری رابطه پس از خیانت زمانی میتواند کارآمد باشد که زوجها طاقت بیاورند (مأیوس نشوند) و ارتباط خود را در طول گفتگو با همسر حفظ نمایند. درصورتیکه به شما خیانت شده است، فکر داشتن احساسی جز خشم نسبت به فردی که نسبت به اعتماد شما سوء استفاده کرده است، میتواند مشمئزکننده باشد. حداقل چیزی که میشود گفت این است که حفظ رابطه بعد از خیانت همسر چالشبرانگیز میباشد.
بعد از خیانت همسر چه کنیم؟
درصورتیکه این شما هستید که به همسر خیانت کردهاید، ممکن است مانع کاملاً متفاوتی بر سر راه برقراری ارتباط شما وجود داشته باشد. در مجموع، شما با فردی خارج از زندگی زناشویی ارتباط داشتهاید و اگر رابطه عاطفی با معشوق خود پیدا کرده باشید، شاید نخواهید یا ندانید که چگونه باید از این مخمصه رها شوید. شما ممکن است هم به همسرتان و هم به معشوق خود اهمیت دهید و در مورد انتخاب یکی از این دو نفر سردرگم شوید.
درصورتیکه تصمیم شما مبنیبر نجات زندگی زناشویی است، هیچ انتخاب دیگری بهغیراز خاتمه دادن به رابطه نامشروع و تعهد کامل در قبال همسرتان پیش روی شما نیست.
بازسازی اعتماد به همسر یک فرایند طولانی و دردناک است که هیچ تضمینی برای آن وجود ندارد. به همین دلیل، لازمه موفقیت در این زمینه، اراده محکم و عزم راسخ شما است.
شاید ترسناکترین بخش بازسازی اعتماد، پاسخدادن بهصورت کامل و مشتاقانه به تمام پرسشهای همسرتان است. شما باید عامل التیام برای تمام زخمهایی باشید که با خیانت به همسر خود به وجود آوردهاید. شما باید به خود و همسرتان کمک کنید تا به نقطهای برسید تا بتوانید بدون درد و رنج در مورد رابطه نامشروع خود صحبت کنید.
دانستن نحوه برقراری ارتباط با همسر بعد از خیانت زمانی آسانتر خواهد بود که شما احساس همدلی را بدون بحث بپذیرید. شما لازم است تا به دردی که باعثش شدهاید و تأثیری که آن بر روی زندگی همسرتان گذاشته است، فعالانه گوش دهید. شما باید به همسر خود درحالیکه همان درد را بارهاوبارها توصیف میکند تا معنای جدیدی از “برای همیشه” به وجود آید، گوش دهید.
بدانید که همسرتان میخواهد به ابراز ندامت و پشیمانی شما در هر جملهای که به زبان میآورید، گوش دهد. شما باید این کار را انجام دهید.
ابراز پشیمانی بعد از خیانت به همسر نباید چاپلوسانه به نظر رسد؛ بلکه باید واقعی باشد. یک معذرتخواهی کارآمد نشان میدهد که شما درد و رنجی که اعمالتان موجبش شده است را درک میکنید. بهترین معذرتخواهی شامل بهانهتراشی و انداختن ذرهای از تقصیرها بر گردن همسرتان نیست؛ اگرچه، ممکن است که همسرتان نیز در عدم خوشبختی در زندگی زناشویی نقش داشته باشد.
چگونه باید با همسر خود پس از یک رابطه نامشروع ارتباط برقرار کنید اگر او به شما خیانت کرده است.
درصورتیکه همسرتان به شما خیانت کرده است، شما بدون شک تمام احساسات منفی را تجربه میکنید. شما ممکن است بهخاطر پیشبینیناپذیر بودن این احساسات، مضطرب و حتی وحشتزده شوید. شما ممکن است آنقدر عصبانی باشید که نتوانید نکات کلیدی در مورد نحوه برقراری ارتباط با همسر پس از خیانت را دنبال کنید و خالیکردن خشم و عصبانیت خود بر سر همسرتان را توجیه نمایید. در کل، او عمیقاً به شما صدمه زده است، آیا این حق شما نیست که به همان اندازه به او صدمه وارد کنید؟
طبیعی است که فکر کنید مسئولیت برقراری ارتباط متعلق به کسی است که خیانت کرده است. انگار که بهاندازه کافی رنج نبردهاید، اکنون مجبور هستید راهی برای برقراری ارتباط با همسر خود پس از یک رابطه نامشروع پیدا کنید. به نظر شما وضعیت به وجود آمده کاملاً ناعادلانه است و برقراری ارتباط نیز قوز بالای قوز شده است.
چالش شما، حفظ آرامش درون و کنترل خشم است. شما سؤالات اکتشافی بسیار زیادی میپرسید که پاسخدادن به آنها برای همسرتان دردناک و خجالتآور خواهد بود. اگر حالت حمله به خود بگیرید، بهاحتمالقوی به صداقت و شفافیتی که میخواهید، دست پیدا نخواهید کرد.
به یاد داشته باشید که شما برای بازسازی و بهبود رابطه بعد از خیانت همسر خود تلاش میکنید. شما ممکن است در مورد اتفاقی که درگذشته رخداده است، بحث کنید اما در زمان حال ارتباط برقرار میکنید؛ و سعی دارید تا شانس خود برای آینده را حفظ نمایید. همانطور که با همسر خود صحبت میکنید، لازم است تا هدف و مقصود خود را در ذهن نگه دارید که البته گفتنش آسانتر از انجام دادنش است.
نحوه برقراری رابطه با همسر بعد از خیانت زمانی موثر خواهد بود که از آن بهعنوان فرصتی برای توصیف تأثیر این رابطه نامشروع بر روی خودتان استفاده نمایید. در مورد خشم و آسیبی که دیدهاید، صحبت کنید؛ هرآنچه موجب برانگیختن آن میشود، چگونه آن در زندگی و سلامتیتان اختلال ایجاد میکند، چگونه آن زمینه احساسات و عواطف دیگر را فراهم مینماید. در مورد تردیدها و ترسهایتان صحبت کنید. تأثیرات منفی که این اتفاق بر کاهش اعتماد به نفس یا احساس بی ارزشی در شما داشته است را بیان کنید.
شما همچنین باید گوشدادن فعال را تمرین کنید، همانطور که انتظار دارید همسرتان نیز اینچنین رفتار کند. بله، همسرتان باید مسئولیت کامل انتخاب رابطه نامشروع بهعنوان روشی برای مواجه با عدم شادکامی زناشویی یا شخصی را برعهده بگیرد. اما ممکن است هر دوی شما در بهوجودآمدن یک رابطه ناخوشایند نقش داشتهاید.
چگونه در یک رابطه با خیانتی که در گذشته رخداده است، کنار بیایید
خیانت یکی از جدیترین بحرانهایی است که یک زوج ممکن است با آن روبرو شوند. این نوع خیانت میتواند آسیب غیر قابلتصوری به عشق و اعتمادی که زمانی بین شما وجود داشته است، وارد کند. همه زوجها نمیتوانند از آن بهسلامت بگذرند. درد خیانت مانند باز شدن دهانه یک آتشفشان است که هرگز بسته نمیشود. اما این بدان معنی نیست که گذر از آن برای شما غیرممکن است.
اگر نمیخواهید رابطه خود را به دلیل یک رابطه پوچ و بیمعنی به پایان برسانید، هر دو طرف رابطه باید تلاش زیادی را در جهت حفظ و احیای آن انجام دهند. اگرچه هیچ روش قطعی برای رهایی از احتمال خیانت در یک رابطه وجود ندارد، اما روشهایی برای کنار آمدن و گذشتن از آن وقتی به وقوع میپیوندد وجود دارند.
لحظهای که متوجه میشوید فردی که عاشقش هستید با فرد دیگری رابطه صمیمانهای داشته است، کاملاً آشفته میشوید. اینگونه به نظر میآید که پایه و اساس زندگیتان زیر پای شما خالی شده و فروریخته است.
در چنین شرایطی اولین کاری که باید انجام دهید این است که با منطق پیش بروید. تکیه کردن بر حقایق یا چیزهایی که میدانید در آن لحظه درست هستند، میتواند به شما کمک کند.
به خود یادآوری کنید که زندگی به پایان نرسیده است، اگرچه چنین احساسی دارید. رابطه شما با شریک زندگیتان همچنان واقعی است. بدانید که این یک واکنش طبیعی است که باور کنید همه چیزهایی که با هم داشتید دروغ بوده است.
مهم است که این خیانت را به خود نسبت ندهید یا به عبارت بهتر شخصی نکنید. فردی که خیانت را مرتکب شده است بنا به دلایل شخصی این کار را کرده است. این بدان معنی نیست که شما دوستداشتنی نیستید یا لیاقت این را ندارید که کسی به شما وفادار باشد.
بیش از حد از خود وسواس نشان ندهید. بدترین اتفاق این است که اجازه دهید درد این خیانت شما را درگیر کند. وقت و تلاش خود را برای یافتن جزئیات بیشتر در مورد این خیانت به هدر ندهید. این کار تنها درد شما را بیشتر میکند.
اگر تصمیم نهایی خود را گرفتهاید که با شریک زندگیتان بمانید، انجام مواردی که در بالا ذکر شد شما را دیوانه میکند. این امر نتیجهای نخواهد داشت و در واقع به هرگونه تلاش برای بازسازی رابطه شما آسیب میرساند.
هدف این است که بر تصمیمی که گرفتهاید، تمرکز کنید. اگر میخواهید نحوه خلاص شدن از خیانت در یک رابطه را برای جلوگیری از تکرار این حادثه بیاموزید، کارهای زیادی هست که هر دو طرف یک رابطه باید با تمایل برای انجام آنها تلاش کنند.
بخشی از این کار تمرین کنترل نفس است. شما ممکن است احساس کنید که باید از طرف مقابل انتقام بگیرید. داشتن این نیت به این معنی است که باور دارید میتوانید یک چیز منفی را با یک چیز منفی تصحیح کنید. این کار موجب نمیشود که شریک شما دوباره به شما خیانت نکند. در بسیاری از موارد، افرادی که این مسیر را پیش میگیرند در یک رابطه سمی گرفتار میشوند که در آن هر فرد به دنبال یافتن فرصتی برای رنجاندن طرف مقابل است. این یعنی خوابیدن با دشمن!
در عوض، اجازه دهید بخشش قلب و ذهن شما را در برگیرد. سعی کنید با شریک زندگی خود ارتباط برقرار کنید تا به دلیل اصلی آنچه موجب خیانت شده است، دست یابید.
دلایل متعددی وجود دارند که موجب خیانت یک فرد میشوند: تنهایی، کمبود توجه جنسی، احساس ناامنی، ترس از تعهد و ناراحتی. اینها تنها چند مورد از دلایل رایج خیانت به شمار میآیند. این دلایل ممکن است چیزهایی باشند که شما و شریک زندگیتان با هم تجربه کردهاید یا چیزهایی باشند در نتیجه اتفاقات در گذشته رخدادهاند. به هر صورت، مهم است که به یاد داشته باشید که مقصر دانستن خود هیچ کمکی به گذشتن از این مرحله از زندگی نخواهد کرد.
وقتی بخشش را انتخاب میکنید، فراموشکردن نیز به شما کمک خواهد کرد. یادآوری دردی که خیانت برای شما به وجود آورده یا جزئیاتی از آن خیانت مانند پاشیدن نمک بر روی زخمی است که قصد التیامش را دارید. همین امر هدف شما در حفظ یک رابطه را با شکست مواجه خواهد کرد.
بهمنظور بخشش باید کنترل نفس داشته باشید. به خود قول دهید که دیگر در مورد آن فکر نخواهید کرد و دیگر به تنبیه کردن خود و یا شریک زندگیتان ادامه نخواهید داد. خود را از خاطره آن شکست رها سازید و به خود اجازه دهید که در زندگی روبهجلو حرکت کنید.
وقتی صحبت از کنار آمدن با یک خیانت به میان میآید، همیشه یادگرفتن از آن سودمند خواهد بود. عوامل محرکی را که موجب گمراهی شریک زندگیتان شدهاند را بیابید. این اطلاعات میتوانند به شما کمک کنند تا مانع از این شوید که شریک زندگیتان در جایی خارج از رابطهای که با هم دارید به دنبال آرامش و نیازهای خود باشد.
اجازه دهید شریک زندگیتان آزادانه و صادقانه احساسات خود را با شما در میان بگذارد. این بدان معنی است که به او نشان دهید میتوانید بهخوبی به او گوش دهید و شنونده خوبی هستید. به او نشان دهید که میتواند افکار خود را بدون ترس از فریاد زدن، گریه کردن، حمله کردن، متهم کردن و یا قهر کردن با شما به اشتراک گذارد.
از طریق این ارتباط آزاد، اگر شما متوجه شوید که بهعنوانمثال خیانت به دلیل ناراحتی اتفاق افتاده است، بر روی برطرفکردن آن مشکل متمرکز شوید. با بهکارگیری روشهای سالم و سازنده به مقابله با این احساسات بپردازید.
رفتار کنشگرایانه چه بهصورت انفرادی و چه برای زوجین بهترین روش برای غلبه بر خیانت در یک ازدواج یا رابطه است.
این رفتار کنشگرایانه میتواند شامل موافقت برای حضور در جلسات مشاوره باشد. فرقی نمیکند که بهصورت انفرادی یا همراه با هم در این جلسات شرکت میکنید، نکته این است که گاهی اوقات ما به کمی کمک در مقابله با احساست سختی که پیشازاین تابهحال تجربه نکردهایم، نیاز داریم. صحبتکردن با یک متخصص که دانش بسیار وسیعتری در مورد موضوع دارد، کمک فوقالعادهای در چنین شرایطی است.
حتی اگر شما و شریک زندگیتان متعهد به کنار آمدن با این مشکل باشید، گاهی اوقات این احساس به وجود میآید که ترمیم یک رابطه شکست خورده امکانپذیر نیست. شما ممکن است هیچ اطلاعاتی برای بازسازی اعتماد ازدسترفته نداشته باشید.
اگر شخص دیگری به شما بگوید که رابطهای که در آن هستید قابل ترمیم است، میتواند مشوقی باشد که بدان نیاز دارید تا بدانید عشقتان واقعی است و ارزش جنگیدن دارد.
اگر بتوانید همراه هم در جلسات مشاوره شرکت کنید یا حداقل تمام تلاش خود برای پشت سر گذاشتن این مشکل را انجام دهید، گام آخر داشتن شجاعت کافی برای برقراری ارتباط احساسی مجدد خواهد بود.
این میتواند بخش ترسناکی از تصمیمگیری برای ماندن در کنار کسی باشد که قلب شما را شکسته است. آیا شجاعت این را دارید که دوباره با تمام قلبتان به او اعتماد کنید؟
گزارشها حاکی از این هستند که زوجهایی که میتوانند مدت کوتاهی بعد از خیانت رابطه خود را حفظ کنند، ممکن است در نهایت با شکست مواجه شوند. اگر فردی که مرتکب خیانت شده است احساس کند نمیتواند به طور کامل از نظر احساسی با شخصی که به او خیانت کرده است ارتباط مجدد برقرار کند، پیوند بین آنها در نهایت گسسته خواهد شد.
ارتباط مجدد عاطفی، احساسی و صمیمت ترسناک است زیرا بدان معنی است که دوباره خود را آسیبپذیر میکنید. این به معنی نشاندادن آزادانه عشق به طرف مقابل و پذیرش عشق اوست. اگر همچنان آزردهخاطر هستید، این میتواند برای شما دشوار باشد. ارتباط مجدد عاطفی نیازمند اعتماد است. اگر قادر به بازسازی اعتماد خود نباشید، برقراری ارتباط مجدد تقریباً غیرممکن خواهد بود.
اگر به نظرتان اعتماد مجدد غیرممکن میآید، پس وقت آن رسیده است که زمان درست برای ترک کردن و خارجشدن از رابطه را بدانید. خیانت گاهی اوقات مشخص میکند که شخصی که خیانت کرده است واقعاً به دنبال چیست.
فرقی نمیکند که فردی که خیانت کرده است پشیمان باشد یا نه درهرصورت همه چیز روشن خواهد شد. اگر اشتباهی از جانب او سرزده است؛ اما همچنان اصرار دارد که شما تنها کسی هستید که میخواهد با او باشد، امیدی برای آینده رابطه شما با هم وجود دارد. بااینوجود، اگر نسبت به شما خصومت شخصی دارد، اگر سؤالی میپرسید ناراحت میشود و کمترین علاقهای به درستکردن اوضاع ندارد، واضح است که هیچ اهمیتی به این رابطه نمیدهد. این نشانهای است که شما حتماً باید از چنین رابطهای خارج شوید.
برای بازگشت به زندگی بعد از خیانت باید با همسر خود گفتگو کنید
به دلیل آن که ازبینرفتن حالات خشم بعد از خیانت همسر زمان زیادی به طول میانجامد، یک محدوده زمانی برای صحبتکردن در مورد رابطه نامشروع تعیین کنید. مراقب باشید که این موضوع، تمام زندگی شما را تحتالشعاع قرار ندهد. بدون توجه به خیانت و فریبکاری همسرتان، هنوز دو روش برای بهبود روابط زناشویی وجود دارد. زمانی شانس شما برای رسیدن به شفافیتی که میخواهید و همدلی که بدان نیاز دارید، بیشتر خواهد بود که توهین و تحقیر همسر را در دستور کار قرار ندهید. فضایی را برای پدیدارشدن نکات مثبت در نظر بگیرید.
در نهایت، این موضوع برای هر دوی شما اهمیت دارد که ماهیت سخت و حساس موقعیت پیشآمده پس از خیانت همسر را بپذیرید. درصورتیکه برقراری ارتباط آنقدر نامناسب بوده که به رابطه نامشروع منتهی گردیده است، ارتباط برقرار کردن با همسر پس از چنین رخدادی سختتر خواهد شد.
به همین دلیل است که کمکگرفتن از تیم درمانگری که در زمینه مشاوره خیانت تخصص دارد، توصیه میشود. بهجای اینکه در این مسیر تاریک و ترسناک بهتنهایی قدم بردارید، میتوانید بر مسئولیت خود زیر نظر متخصصان تمرکز نمایید. آنها به شما کمک خواهند کرد تا سؤالات درستی بپرسید، به سؤالات با صداقت و فکر جواب دهید و با هدف برقراری ارتباط مجدد به صحبتهای همسرتان گوش دهید. آنها همچنین به شما کمک خواهند کرد تا با یک عهد و پیمان جدید دوباره با یکدیگر ارتباط برقرار نمایید.
خیانت همسر ممکن است موجب برانگیختن احساس ناامیدی ، تنهایی در زندگی مشترک یا علایم افسردگی در فرد شود. اما یادگرفتن نحوه برقراری رابطه با همسر و بازگشت به زندگی بعد از خیانت چیزی نیست که بتوان بهتنهایی انجام داد.
کلام آخر
دانستن چگونگی کنار آمدن با خیانت چیزی نیست که به طور غریزی به ذهن ما خطور کند. بسیاری از افراد وقتی متوجه میشوند از جانب فردی که بیشتر از همه دوستش دارند مورد خیانت قرار گرفتهاند، سردرگم و گیج میشوند. در چنین مواقعی، مهم است که درد دل شکستگی شما را بیش از حد درگیر خود نکند. اگر اینچنین شود، تخریب خود و هرآنچه از رابطه باقیمانده است، بسیار آسان خواهد بود.
اگر قصد ندارید رابطه خود را به پایان برسانید، باید بدانید که هر دو شما باید مایل به درستکردن و حفظ رابطه باشید. تفکر منطقی، کنترل نفس، بخشش، شجاعت و اعتماد فاکتورهای کلیدی برای غلبه و پشت سر گذاشتن یک خیانت در رابطه هستند. اگر بهدرستی انجام شود، ممکن است متوجه شوید که رابطهتان از قبل نیز بهتر و مستحکمتر شده است.
خانم هستم 36 ساله و 12 سال ازدواج کردم. 20 سال همسرم را عاشقانه میپرستیدم .دوسال پیش متوجه ارتباط چتی همسرم با خانمی شدم که از لحاظ عاطفی همسرم واقعا درگیر شده بود و بعد از متوجه شدن من گفت ارتباطشو قطع کرده ولی تمامی این دوسال کاملا فکرم درگیرهست وتمامی صحبت ها و چت ها وابراز علاقش جلوی چشمم هست و کلا رنگ و بوی زندگی برام تغییر کردو خیلی عذاب میکشم .وکلا حسی بهش ندارم چطور برگردم به اون روزهای قبل؟
بنده ۳۳ ساله و همسرم ۳۱ ساله هستند ،ده ساله که ازدواج کردیم، یک فرزند دو ساله هم دارم، همسرم تقریبا ۱۲ ماه پیش بهم خیانت کرده طوری که عکس دو نفره با مرد دیگر رو در گوشی ایشان دیدم ، از اون موقع نتونستم با این قضیه کنار بیام و هر سری آزارم میده ، آیا نیاز به زمان بیشتری برای ترمیم روانی هست ؟
من چهارده ساله خونه دارم دوتا بچه ده وهشت سال دارم حدودیازده سال پیش پیامک تو گوشی همسرم دیدم بهش گفتم گفت یه همکاره بعد هر دفعه گوشیش میدیم پاک می کرد تا اینکه پسرم بدنیا آمد باز تلفن های مشکوک صبح زود وتا حالا دو دفعه هم خونه دیدم خلاصه هر سری بهش گفتم گفته دفع آخره به خانواده خودم چیزی نگفتم ولی خانواده خودش هر سري گفتم نصیحتش نکردن من خانوادمو دوست دارم
سلام وقتتون بخیر. همسر من چند سال پیش بهم خیانت کرد و من بخشیدمش و با تمام وجود بهش عشق ورزی کردم اولش میگفت پشیمونم اما بعدها با کوچکترین اختلاف نظر بهم میگفت خوب کاری کردم که خیانت کردم بد دهنی و فحش هم جزئی از برنامه اش بود تا اینکه کاری کرد که منم ناخواسته وارد یه رابطه با آقایی شدم حالا شوهرم فهمیده و رابطمون در حد یه دیدار بود اونم تو خیابون. همسرم یه جوری نقش قربانی رو بازی میکنه و بدجور منو شماتت میکنه در جایی که خودش باعث این کاره. من زن پاک و خانومی بودم ولی بخدا اینقدر بهم بدی کرد که به اینکار کشیده شدم. ولی الان میگه تو میخواستی بری. نمیتونم ببخشم. وجدانم خیلی خیلی ناراحته و داغونم. از این که بی اعتمادش کردم و بهش بدی کردم دارم میسوزم تو رو خدا بهم بگین چی کار کنم دوباره رابطمون ترمیم بشه
سلام از شوهرم خیانت دیدم ولی نمیتونم فراموش کنم اصلا،با اینکه بخشیدمش ولی هر چند روز یادم میاد و حالم بد میشه
سلام من ۲۳سالمه شوهرم۲۶ی بچه ۵ساله هم دارم شوهرم ۸ماه پیش بهم خیانت کرده منم فقط چنتاعکس ازچتاش دارم قبول داره ک خیانت کرده ولی اصلاتورفتارش پشیمونی نمیبینم ومیگه خوب کردم ک خیانت کردم ودر صددجبران اشتباهش اصلانیست ومنو مقصرمیدونه وجوری باهام رفتارمیکنه انگارمن بهش خیانت کردم بایدازش عذرخواهی کنم خودش اصلابراش مهم نیس ک ببخشمش یا نه جدابشیم یانشیم بایدچیکارکنم؟از اول خیلی خوب بود و به حرفام توجه میکرد اما الان اصلا یجورایی ادمم حساب نمیکنه بااینکه اونه ک اشتباه کرده. از جدایی حرف میزنم اتفاقا از خداشه میگه اصلا برام مهم نیست. خانواده خودمم میگن چون بچه داری بایدتحمل کنی ولی واقعا من چون چندبار دیدمش که به همه زنا ودخترا تواینستا وجاهای دیگه هی پیام میده واصلا متوجه اشتباهش نیست راستش قلبم کنده شده من چجوری میتونم بقیه عمرمو پیش کسی که اصلا براش مهم نیست ک من باشم یا نباشم بگذرونم؟بچه برام مهمه ولی من هنوز۲۳سالمه واقعا اگه شوهرم متوجع اشتباهش نشه من چجوری زندگی کنم باهاش بعدشم جوری رفتارمیکنه که انگارهمه تقصیرا گردن منه یجوری حق به جانب حرف میزنه ک ادم واقعا میمونه چی بگه بااینکه بزرگترین ضربه روبهم زده انقدرازلحاظ روحی داغونم ولی هیچکی نیس راهنماییم کنع یاحتی درکم کنه موندم واقعا حتی با یکی از خانومایی ک بهم خیانت کرده همسایمونه اصلا نمیدونم چ رفتاری بااون داشته باشم؟به شوهرمم درباره طلاق یبارحرف زدم ک ببینم براش مهمه یا نه گفت بهتر کارخوبی میکنی من موندم و ی بچه ۵ساله وکلی شکست هیچکسیم ندارم بتونه پشتم باشه. تموم خانواده درجریانن هم خانواده من هم خانواده شوهر ولی خانواده شوهرم مخصوصا پدرشوهرم طرفدارهمسرم هست ومیگه اشتباه نکرده اگه هم کرده توباید کوتاه بیای الکی خیانت نکرده ک کمبودداشته رفته دیگه اصلا درک نمیکنم چنین حرفایی رو منم خیلی کمبودتوزندگیم داشتم دلیل نمیشه برم خیانت کنم ک اصلا موندم روزمین وهوا ی قطره ابم ازگلوم پایین نمیره این۲هفته خانواده خودم ک میگن بچه داری بایدتحمل کنی خانواده شوهرم ک طرفدارشوهرم هستن خودشوهرمم ک اصلا هیچی براش مهم نیس و ب اشتباهش پی نبرده من موندم بادوتا اسکرین شات ازچتاش ویه عالمه غم وغصه وبدبختی اصلا انقدرگرفتاری کشیدم و چنین ضربه ای خوردم ولی هیچکی مشکل منوحل نمیکنه باورم نمیشه میگم یعنی انقدرناعدالتی درحق من شده دارم خواب میبینم مگه میشه ادم انقدردربرابرظلم سکوت کنه درصورتیکه اگه من یه حرف بزنم بهشون بربخوره منو رسوا میکنن ابرومومیبرن ک توچرافلان حرفو زدی بعددرمقابل خیانت پسرشون حق ب جانبن دارم دیوونه میشم دریک کلام اگه بچم نبود حتما یجا بدون نام ونشانی خودمو گم وگور میکردم اینهمه ظلم درحقم غیرقابل تحمله اصلاموندم ک چجوری تاالان تحمل کردم چنین بی عدالتی هاروفک میکنم خوابه مگه میشه چنین چیزی واقعیت باشع. نمیدونم واقعا حرفاتون کاملا درسته ولی انگارکمرم شکسته تیکه تیکه شدم نمیدونم چجوری تیکه هامو جمع کنم اصلا تموم کارایی ک گفتین رو کامل انجام بدم برای چی؟برای کی؟برای کسی ک اصلا براش مهم نیستم وهمش درحال خیانت کردن بهمه شاید غیرعاقلانه باشه حرفم ولی واقعا دوسدارم تنهادربه دری بکشم خودموازنو بسازم تا این زندگی رو تحمل کنم برای هیچی وقتی کسی براش مهم نیست من ب چ امیدی تواین زندگی بمونم اصلا بمونم ک بیشترخیانت ببینم بمونم بیشترشکسته تر بشم من توانایی انجام کاری رو هم ندارم ک مثلا برم سرکار یا بیرون رفتن چون شوهرم انقدرک خودش خیانت کرده بمن شک داره توخونه چ کاری ازدستم برمیادک انجام بدم شدم یه زندانی تواین دوهفته هیج جا نرفتم ونمیتونم برم همش بایدگزارش کاربدم ک کجا رفتم وچیکارداشتمو واینا شکاکم هست خودموبسازم برای کی؟حداقل جداشم سختی بکشم ولی خودمواز نوبسازم میدونم ک برا خودم ارزش قائلم منی ک توخونه زندانیم وخیانت دیدم چکاری توخونه ازدستم برمیادتنهایی؟اصلا کاریم بربیادخودموبهترکنم برای کی؟برای کسی ک بودونبودم اصلا براش مهم نیست حتی بهم اجازه نمیده برم سر یه کاری حداقل سرگرم شم ازاین همه غصه یذره رها شم کاملا مشکل درمشکل دارم نه یکی صدتا وواقعا ممنون ازراهنماییاتون مرسی
من کاملا درکت میکنم و حق داری ولی عزیزم اون اسکیرن شات هارو یجایی سیو کن و کلا از جلو چشمت پاک کن سعی کن به خاطر خودت هم که شده برگردی به زندگی عادی چون خانوادتت اونجوری که باید حمایتت نمیکنن ممکنه طلاق بگیری زندگی سخت تری رو تجربه کنی. ببین به چی عاقه داری خودتو با کتاب خوندن ، با رسیدن به خودت برای خودت وقت بذار یه تغییراتی تو خودت ایجاد کن اگه همسرت موافقه مثلا سعی کن انقدر به خودت برسی که همسرت بیشتر جذبت بشه لباس های رنگ شاد ، بری ورزش کنی و … اینکارو میتونی انجام بدی نه صرفا به خاطر همسرت بیشتر به خاطر خودت وقتی هیچ کس به فکرت نیست پس خودت باید برای خودت وقت بذاری به سلامتی خودت اهمیت بدی. من من درکت میکنم ولی باید به طلاق هم خوب فکر کنی بعد تصمیم بگیری انشالله بهترین تصمیم رو بگیری خواهش میکنم
سلام من ۲۶سالمه ده ساله ازدواج کردم یه پسر ۶ساله دارم. من شوهری داشتم که از همه لحاظ خوب بود ولی متاسفانه من خوب باهاشون برخورد نکردم هر دو خیلی اذیت شدیم الان ایشون میگن به خاطر آبروی پدرش منو نگه داشته و ما از هم طلاق عاطفی گرفتیم جدیدا احساس میکنم داره خیانت میکنه لطفا راهنمایی کنین چیکار کنم رابطمون خوب شه
خواهش میکنم. موفق باشید. در قدم اول خودتون رو نبازید و آرامش خودتون رو حفظ کنید تا درصد خطاهاتون پایین بیاد. چون زمانی که آدم عصبانی میشه کارهایی انجام میده که در زمان آرامش اصلأ فکرش هم نمیکنه
خواستم بپرسم من تو زندگیم همیشه کوتاه اومدم همیشه سعی کردم به زنم خدمت کنم هواش را داشته باشم. اشتباهاتی داشتم یه زمانی بهش خیانت کردم و اون فهمید وخلاصه من الان هر کاری میکنم برا بهبودی رابطه نمیشود. این خانم صدقه سری با من زندگی میکنه با بی میلی با من ارتباط برقرار میکنه من حس میکنم شاید یه نفر دیگه در زندگیش باشه البته شاید.یه مشکل اساسی دیگه هم که دارم با کوچکترین جروبحث تا مدت زیادی قهر میکنه یعنی انگار دنبال بهانه میگرده و کلا لپ کلام هیچ علاقه ای به من نداره ولی حاضر هم نیست که از زندگیم بیرون بره.
۳۷ سالمه و شوهرم ۴۴ سال .. دو فرزند پسر دارم ۱۷ و ۱۸ سال … ۱۸ سال از زندگی مشترکمون میگذره .. شوهرم سیگار و دارو مصرف میکنه .. قبلا معتاد بود به تریاک وشیره ولی الان دوسالی میشه شربت میخوره . از اول با این کارش مخالف بودم خیلی اذیت شدم چندبار ترکش دادم ولی بازم ادامه داد . من خودم رفتم دانشگاه درس خوندم الان ۵ سال هست معلم دوره ی ابتدایی هستم .. همه ش سرکوفت میزنه همش توهم داره خیلی بددل .. خونه مادرم میرفتم همه ش بهونه میگرفت چرا مادرت اینکارو کرد چرا شوهر خواهرت سلام نکرد و از این حرفهای حاشیه ای همه ش جرو بحث داشتیم .. هرکی ببینتش میگه چه آروم و اخلاق خوبی داره حتما من دارم بهونه میگیرم … به من میگه تو پرتوقعی هرچی پول در میارم تو تموم میکنی من و مسبب تمام بدبختیاش میدونه … دوسالی میشه من یه اشتباه بزرگی کردم یعنی شوهرم با گوشی من یه پیام برای رفیقش فرستاد از فرداش رفیقش به من زنگ میزد پیام میداد اول چندباری مسدود میکردم ولی التماس و خواهش که فقط پیام میدیم گروه داشت مطالب آموزنده میفرستاد کلیپ های انگیزشی .. شوهرم الان متوجه شده دیگه خونه را برام جهنم کرده هرجا میرم میاد دنبالم حرف های زشت بهم میزنه .. هرچی من میگم قبول دارم اشتباه کردم بیا طلاقم بده بیا توافقی از هم جدابشیم .. قبول نمیکرد .. میگه میخوام زندگیتون و جهنم کنم .. اصلا هیچ آرامش ندارم .. نگران بچه ها هستم .. توروخدا راهنماییم کنید چیکارباید بکنم ..ممنون
سلام من به تازگی متوجه خیانت شوهرم شدم و بخاطر نارحتی زیاد و بنا به دلایلی خانه را ترک کردم و بعد از چند روز پدر شوهرم به دنبالم امد و بخاطر دخترم مجبور شدم برگردم
وای یا خدا منم به خاطر بچه هام برگشتم ولی باید میموندمو بیشتر تنبیهش میکردم
سلام خسته نباشیدمن الان چندروزه فهمیدم شوهرم بهم خیانت کرده من اونوبخشیدم چون خیلی دوسش دارم دوتاهم بچه دارم نمیدونم چیکارکنم ولی اون میگه که جدابشیم چیکارکنم رابطمون خوب بشه
سلام من خانمی هستم ۲۸ساله ۹ساله ازدواج کردم مشکل نازایی داریم یعنی شوهرم مشکل ضعیفی اسپرم داره در حالت طبیعی بچه دارنمیشیم ولی با میکرواینجش شایدبچه دار بشیم شوهرم خیلی بداخلاقه کلن غرور میزنه همیشه اعصابش خرابه حال نداره کلن خودش میگه اعصاب ندارم حالم خوب نیست قبلن یه جایه دیگه یه خونه دوطبقه داشتیم شوهرم اونو فروخت رفتیم مستجر موندیم از این ماجرای فروختن خونه بابا مامان من خیلی ناراحت شدن مشکل بینمون پیش آمد شوهرم رفت یه جادیگه زمین گرفت خونه درست کردن خلاصه خونه نصفه کاره نه برق داشت نه گاز داشت نه آب اصاص کشی کردم به خونه نصفه کاره از همسایه بقلی آب و برق گاز کشیدم زندگی کرد به ۶ماه نرسیده یه موقعی فهمیدم اون خونه را هم فروخته این دفعه مشکل با خانواده من بیشتر شد بابام امدخونه ما شروع کرد به زدن شوهره من از اون موقع به بعد دیگه اخلاق شوهرم بیشتر شدروزبه روز عقده ی تر شد دوباره زمین گرفت خونه درست کرد رفتیم دکتر با تیه مراحل زیاد الان دوتا جنین فریزشده داریم ولی دوماه پیش من متوجه شدم شوهرم با یه خانم متعلقه که یه بچه هم داشته ازدواج کرده صیغه دایم کرده بوده به یه هفته شوهرم اون خانمه صیغه را فسخ کردن بهم خورده ازدواجشون من یه مردتی از خونه رفتم ولی خودش آمد التماس کردگفت من اشتباه کردانسان جایزول خطاست گفتش میرم پیشه روان پزشک من با این که باکاری که شوهرم کرده بود خیلی دلم شکست ازش ولی زندگی را خیلی دوست دارم وبه خاطره دو تا جنین فریزر شدم برگشتم به زندگیم ولی الان کلن حواسم به اینه که شوهرم با اون خانمه چی کاره کرده چی گفته کجا رفتن و هزاران چیز های دیگر کلن از شوهرم سردشدم اوایل که برگشته بودم به زندگیم اخلاق شوهرم یه کم تغییر کرده بود ولی با گذشت زمان شده همون آدم
سلام ببخشید مدتیه با شوهرم دچار مشکل شدم و ازم سرد شده میخوام بدونم چجور میتونم دوباره اعتمادشو به خودم جلب کنم و مث قبل دوباره گرم بشیم.
مشکل ما به خاطر پسرداییشه که مدتی به من پیام داد البته برادرانه با من حرف زدن بعد شوهرم فهمید و خیلی ناراحت شد جوری که من مجبور شدم بیام خونه پدرم دیگه اصن جوابمو نداد گفت برو طلاق بگیر هرچی براش قسم خوردم که اشتباه میکنی چیزی بین ما نبوده باور نمیکنه و الان ۱۵ روزه که من خونه پدرمم و هرچی باهاش تماس میگیرم ژا پیام میدم جواب نمیده من واقعا زندگیمو دوس دارم شوهرمو دوس دارم نمیخوام از دستش بدم تو این مدت من فقط گریه کردم فقط زجر کشیدم خیلی حالم بده خیلی برام سخته که اینجوری ازم دور شده دارم میمیرم فقط ارزوی مرگمو میکنم دو سه روز پیش به زور جوابمو داد گفتم نمیخوام ازت جدا شم فقط بهم فرصت بده جبران کنم اونجوری که میخوای باشم باور نکرد خواهش میکنم بهم کمک کنین